صفحه اصلی / طلسم / کلیسای جامع سنت اسحاق که در واقع آن را ساخته است. اسرار کلیسای جامع سنت اسحاق

کلیسای جامع سنت اسحاق که در واقع آن را ساخته است. اسرار کلیسای جامع سنت اسحاق

کلیسای جامع سنت اسحاق(روسیه) - توضیحات، تاریخچه، مکان. آدرس دقیقو وب سایت نظرات گردشگران، عکس ها و فیلم ها.

  • تورهای سال نوبه روسیه
  • تورهای لحظه آخریبه روسیه

عکس قبلی عکس بعدی

کلیسای جامع سنت اسحاق بزرگترین کلیسای ارتدکس سنت پترزبورگ امروزی و یکی از بلندترین سازه های گنبدی در جهان است. تاریخچه آن در سال 1710 آغاز شد، زمانی که یک کلیسای چوبی به افتخار اسحاق دالماسی، قدیس بیزانسی که روز یادبود او مصادف با تولد پتر کبیر است، ساخته شد. در آن، در سال 1712، پیتر با اکاترینا آلکسیونا، همسر دوم خود ازدواج کرد. بعدها کلیسای چوبی با کلیسای سنگی جایگزین شد. معبد سوم در نیمه دوم قرن هجدهم ساخته شد، اما بلافاصله پس از اتمام کار، برای توسعه رسمی مرکز شهر نامناسب اعلام شد. امپراتور الکساندر اول مسابقه ای را برای بهترین پروژه برای بازسازی آن اعلام کرد. پس از 9 سال، پروژه معمار جوان فرانسوی آگوست مونتفران تصویب شد و کار آغاز شد.

ساخت کلیسای جامع 40 سال به طول انجامید و به تلاش زیادی نیاز داشت. با این حال، نتیجه فراتر از همه انتظارات بود. به یاد ماندنی بودن کلیسای جامع با ساختار مربعی آن تاکید شده است. در طول ساخت و ساز از 43 نوع ماده معدنی استفاده شده است. پایه با گرانیت اندود شده است و دیوارها با بلوک های مرمر خاکستری به ضخامت حدود 40-50 سانتی متر پوشیده شده است. بر فراز بخش اعظم کلیسای جامع، گنبد طلاکاری شده با شکوهی بر روی یک درام قرار دارد که توسط ستون های گرانیتی احاطه شده است. خود گنبد فلزی است و برای تذهیب آن حدود 100 کیلوگرم طلای سرخ هزینه شده است.

کلیسای جامع سنت اسحاق را گاهی موزه سنگ های رنگی می نامند. دیوارهای داخلی با سنگ مرمر سفید با پانل های تکمیلی از سنگ مرمر سبز و زرد، جاسپر و پورفیری اندود شده اند. گنبد اصلی از داخل توسط کارل بریولوف، همچنین در بالا نقاشی شده است دکوراسیون داخلیواسیلی شبوف، فدورا برونی، ایوان ویتالی و بسیاری از هنرمندان و مجسمه سازان مشهور دیگر در این معبد کار می کردند.

ارتفاع کلیسای جامع 101.5 متر است. با این حال، معمار خود مونتفراند معتقد بود که کلیسای جامع برای 7000 نفر طراحی شده است و دامن های کرکی خانم ها را در نظر می گیرد که هر کدام حداقل به 1 متر مربع نیاز دارند. متر از فضا.

پس از انقلاب، معبد ویران شد، حدود 45 کیلوگرم طلا و بیش از 2 تن نقره از آن خارج شد. در سال 1928، خدمات متوقف شد و یکی از اولین کلیساهای ضد مذهبی در کشور در اینجا افتتاح شد. در دوران بزرگ جنگ میهنیزیرزمین‌های معبد به عنوان مخزن آثار هنری که از همه کاخ‌ها و موزه‌ها به اینجا آورده شده بودند، عمل می‌کرد. برای استتار، گنبد دوباره به رنگ خاکستری رنگ آمیزی شد، اما هنوز امکان جلوگیری از بمباران وجود نداشت - تا به امروز، آثار گلوله های توپخانه روی دیوارها و ستون های معبد قابل مشاهده است. آنها به خود گنبد شلیک نکردند، طبق افسانه، آلمانی ها از آن به عنوان نقطه عطفی در منطقه استفاده کردند.

این معبد در سال 1948 به عنوان موزه تبدیل شد و خدمات کلیسا در روزهای یکشنبه و تعطیلات در سال 1990 از سر گرفته شد و این سنت هنوز هم تا به امروز زنده است. علاوه بر این، کلیسای جامع به طور منظم میزبان کنسرت ها، گشت و گذارها و رویدادهای دیگر است.

کلیسای جامع سنت اسحاق

ستون کلیسای جامع سنت اسحاق

ستون کلیسای جامع سنت اسحاق ارزش توجه ویژه دارد. این معروف ترین سکوی رصد در سن پترزبورگ است. از ارتفاع 43 متری مناظری از نوا و مناطق مرکزی شهر وجود دارد. اینجا به خصوص در شب های سفید زیبا است - چیزی عرفانی در این نور شبح مانند وجود دارد. با استفاده از پلکان مارپیچ می توانید از ستون فقط با پای پیاده بالا بروید.

ساخت ستون در سال 1837، بلافاصله پس از نصب گنبد آغاز شد. این معبد با استفاده از فناوری‌های مربوط به اوایل قرن نوزدهم ساخته شد. بیشتر ساخت و سازها به صورت دستی توسط کارگران سرف انجام می شد. 


اطلاعات عملی

آدرس: میدان اسحاق، 4.

ساعت کاری: 10:00 الی 17:30.

ورودی: 250 روبل (ورودی به موزه)، 150 روبل (ورودی ستون، شامل تور صوتی).

قیمت های صفحه از سپتامبر 2018 می باشد.

شنبه 23 آبان 2013

تاریخ را باید مطالعه کرد، حتی تاریخی که به طور رسمی به ما داده می شود، فقط در روند مطالعه باید به یاد داشته باشیم که نسخه نادرستی از توسعه جهان که در اختیار ما قرار می گیرد، به قولی دروغ محض است. به لطف اینترنت، در زمان ما، برخی از تواریخ و کتابهایی که به طور تصادفی در جریان نابودی کامل اسناد تاریخی در قرن 18 و 19 باقی مانده اند، در دسترس قرار می گیرند. نگرش جدیبه حقایق روزهای گذشته درک این موضوع را ممکن می سازد که همه چیز در تاریخ ما آنطور که فیلم ها نشان می دهند و کتاب های درسی رسمی موجود نبوده است.

آنها نه تنها سعی می کنند چیز بسیار مهمی را از ما پنهان کنند، بلکه در تمام زندگی مان آشکارا به ما دروغ می گویند. کاملاً همه چیز تحریف شده است! نمونه بارز آن تاریخ سنت پترزبورگ است، اما در حال حاضر تنها تاریخ کلیسای جامع معروف سنت اسحاق را در نظر خواهیم گرفت.

می‌دانید که حقایق عمداً پس از اتمام مدرسه تحریف می‌شوند، و سپس فقط ناامیدی باقی می‌ماند: ... همه ما کمی چیزی یاد گرفتیم و به نوعی ... اگرچه من شخصاً به طور عادی حتی در مدرسه یا مؤسسه درس می‌خواندم. تاریخ کاملاً تحریف شده و وارونه در مدارس و دانشگاه ها با پرچم مارکسیسم-لنینیسم، میهن پرستی و عشق به میهن ارائه شد. این قبلاً اتفاق افتاده است - اکنون آنها حتی به شما یاد نمی دهند که میهن خود را دوست داشته باشید - ممنوع است، شما باید غرب و سبک زندگی آمریکایی را دوست داشته باشید.

کسانی که از فریب سود می برند از روش های اثبات شده و اثبات شده استفاده می کنند. حقایق واقعی که هر چقدر هم که بخواهید پنهان نمی‌شوند، ابتدا تسلیم حملات شک‌ها، تحریف‌ها و هجمه‌های عظیم «مفتحان» برجسته علم شوید و از حقیقت دور شوید و سپس در پرده‌ای پوشیده شوند. فریب اطلاعات، که از طریق آن فقط گاهی اوقات صداهای تصادفی مخالفان نفوذ می کند. سپس، چند سال بعد، داستان دروغی را که اختراع کردند به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار معرفی کردند و نسخه جدید اختراع شده بعدی را به طور گسترده در رسانه ها تبلیغ کردند. ببینید، پس از چندین سال پردازش فشرده افکار عمومی به وسیله Mass Infozombing، به جای شک، بی تفاوتی نسبت به همه نسخه ها به وجود می آید. و پس از یک نسل از پردازش انبوه، مردم دیگر به یاد نمی آورند که واقعا چگونه بود. حقایق تحریف شده یک ایده تحریف شده از کشور و جایگاه یک فرد را تشکیل می دهد روند تاریخی. در این صورت، واکنش های روانی تحریف شده مردم نسبت به دوره های بزرگ تاریخی یا رویدادهای مهم تاریخی به وجود می آید.

در بیشتر موارد، شواهد به معنای واقعی کلمه جلوی چشمان شماست، اما افرادی که عادت دارند بیشتر به منابع رسمی اعتماد کنند، از آنجا عبور می کنند. حقایق واقعی، از روی عادت، متوجه نشدن آنها. فریب تمام عیار به شهروندان آموخته است که واقعیت پشت تصاویر تخیلی که از دوران کودکی به آنها القا شده است را نبینند. بنابراین، اکثریت مردم بین اطلاعات رسمی ارائه شده و زندگی واقعی. این برای افرادی مفید است که کل مردم، شیوه زندگی، آگاهی اجتماعی را کنترل می کنند تا همه را در بردگی نگه دارند و توهم آزادی را فراهم کنند.

سن پترزبورگ برای تحقیق در نظر گرفته شد زیرا شهر نسبتاً جوانی است (همانطور که نسخه رسمی می گوید) و تاریخچه آن به طور کامل در تواریخ و کتاب های درسی شرح داده شده است. مطالعه تاریخ نزدیک به قرن ها آسان تر است. پس چرا تحریف های بی رحمانه واقعیت در اینجا نیز ظاهر می شود؟ چه کسی از دوران پیتر اول، "جالب و مترقی" آزارش می داد. باید داستان تحمیلی را بخوانم و شاد باشم. تاریخچه "کوتاه" یک شهر بزرگ این امکان را فراهم می کند که وقایع نگاران دروغین را در دروغ گیر بیاوریم و اختلاف بین توصیف لحظات تاریخی و وضعیت واقعی امور را به معاصران ارائه دهیم.

ستون اسکندر

بنا به دلایلی، مگالیت های توصیف شده در دایره المعارف ها در همه جا یافت می شوند، اما نه در روسیه. با این وجود، در خود سنت پترزبورگ یک شی مگالیتیک وجود دارد، این مورد توسط مورخان تأیید شده است و علائم کلی مگالیت ها را در سراسر جهان فهرست می کنند.

وزن خالی ستون اسکندر تقریباً 1000 تن است که شبیه به بلوک متروکه در بعلبک است. خود ستون بیش از 600 تن وزن دارد. این دلیل خوبی برای طبقه بندی بناهای تاریخی سنت پترزبورگ - کلیسای جامع سنت اسحاق و ستون اسکندر - به عنوان مگالیت های گذشته به دست می دهد. آنها کاملاً قابل قبول به نظر می رسند، اگر آنها را به درستی تفسیر کنید، با انتخاب حقایق مناسب، می توانید توصیفی ارائه دهید که از عظمت این اشیاء کم نمی کند.

کلیسای جامع سنت اسحاق

در تاریخ سنت پترزبورگ، همه حقایق را می توان تأیید کرد، زیرا گواهی ها و اسناد رسمی وجود دارد. برای تایید صحت ظاهر کلیسای جامع سنت اسحاق از روش ترکیب تاریخ و رویدادها استفاده می کنیم. علاقه مندان تحقیقات زیادی در این مورد انجام داده اند، نتایج آنها در مقالات مختلف و انجمن های اینترنتی ارسال شده است. با این حال، آنها توسط نمایندگان علم و ابزار رسمی نادیده گرفته می شوند رسانه های جمعی. و آنها را نادیده بگیرند - آنها پول می گیرند، یعنی فاسد هستند. ما باید خودمان آن را بفهمیم.

کلیسای جامع سنت اسحاق - صفحات تاریخ جعلی

برای شروع، بیایید تاریخچه ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق را که در ویکی پدیا شرح داده شده است، در نظر بگیریم. طبق نسخه رسمی، کلیسای جامع که امروزه میدان سنت اسحاق را زینت می دهد، چهارمین ساختمان است. معلوم می شود که چهار بار ساخته شده است. و همه چیز با یک کلیسای کوچک شروع شد.

اولین کلیسای سنت اسحاق. 1707

اولین کلیسای سنت اسحاق

اولین کلیسای اسحاق دالماتیا به دستور پیتر اول برای کارگران کشتی سازی دریاسالاری ساخته شد. تزار ساختمان انبار پیش نویس را به عنوان مبنای کلیسای آینده انتخاب کرد. ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق در سال 1706 آغاز شد. با پول خزانه دولت ساخته شده است. ساخت و ساز توسط کنت F.M. آپراکسین، معمار هلندی هرمان ون بولز، که از سال 1711 در روسیه زندگی می کرد، برای ساختن مناره کلیسا دعوت شد.

اولین معبد کاملاً چوبی بود که طبق سنت های آن زمان ساخته شده بود - قاب ساخته شده از کنده های گرد. طول آنها 18 متر، عرض بنا 9 متر و ارتفاع آن 4 متر بود. دیوارهای بیرونی با تخته هایی به عرض 20 سانتی متر به صورت افقی پوشانده شده بودند. برای اطمینان از آب شدن خوب برف و باران، سقف با زاویه 45 درجه ساخته شد. سقف آن نیز چوبی بود و طبق سنت کشتی سازی با ترکیبی از موم-قیر قهوه ای مشکی پوشانده شده بود که برای قیر کردن کف کشتی ها استفاده می شد. این بنا کلیسای سنت اسحاق نام داشت و در سال 1707 تقدیس شد.

نشست رسمی شبه نظامیان سن پترزبورگ در

کمتر از دو سال از صدور دستور پیتر اول برای شروع کار مرمت در کلیسا نگذشته بود. چه اتفاقی می تواند برای چوب فرآوری شده طبق قوانین کشتی فقط در دو سال بیفتد؟ به هر حال، ساختمان های چوبی قرن ها ایستاده اند و عظمت و قدرت چوب را نشان می دهند. به نظر می رسد تصمیم برای بازسازی به منظور بهبود ظاهر کلیسا و خلاص شدن از رطوبت دائمی داخل معبد گرفته شده است.

تاریخ نشان می دهد که کلیسای جامع سنت اسحاق، حتی به شکل یک کلیسای چوبی، معبد اصلی شهر بوده است. پیتر اول و اکاترینا آلکسیونا در سال 1712 در اینجا ازدواج کردند ، فقط در اینجا کارمندان دریاسالار و ملوانان ناوگان بالتیک سوگند یاد کردند. سوابق این موضوع در مجله راهپیمایی معبد حفظ شد. ساختمان اولین معبد بسیار ویران شد (؟) و در سال 1717 معبدی از سنگ بنا شد.

تحلیل حقایق

بر اساس اطلاعات رسمی، سنت پترزبورگ در سال 1703 تاسیس شد. سن شهر از امسال محاسبه می شود. دفعه بعد در مورد سن واقعی پیتر صحبت خواهیم کرد.

این کلیسا در سال 1706 تأسیس شد، در سال 1707 تقدیس شد، در سال 1709 قبلاً نیاز به تعمیر داشت، در سال 1717 قبلاً ویران شده بود، حتی اگر چوب آن با ترکیب موم-قیر کشتی آغشته شده بود، و در سال 1927 یک کلیسای سنگی جدید قبلاً ساخته شده بود. دروغ می گویند!

اگر آلبوم آگوست مونفراند را انتخاب کنید، می توانید سنگ نگاره ای از اولین کلیسا را ​​ببینید که دقیقاً در مقابل ورودی قلمرو دریاسالاری به تصویر کشیده شده است. این بدان معنی است که معبد یا در حیاط دریاسالاری یا بیرون آن، اما روبروی ورودی اصلی قرار داشت. در این آلبوم است که در پاریس منتشر شده است که تفسیر اصلی تاریخ تمام ساختمان‌های کلیسای جامع سنت اسحاق است.

دومین کلیسای سنت اسحاق. 1717

در آگوست 1717 کلیسایی سنگی به نام اسحاق دالماسی تأسیس شد. و کجا می توانیم بدون آن برویم - اولین سنگ در پایه کلیسای جدیدپیتر کبیر آن را با دستان خود گذاشت. ساخت دومین کلیسای سنت اسحاق به سبک «پترین باروک» آغاز شد. در سال 1721 ، G.I Mattarnovi درگذشت ، ساخت معبد توسط معمار شهر آن زمان ، نیکولای فدوروویچ گربل انجام شد. با این حال، سوابق N.F Gerbel نشان دهنده مشارکت او در ساخت کلیسای سنگی St. Isaac نیست. سه سال بعد او می میرد، ساخت و ساز توسط استاد مزون Ya Neupokoev تکمیل می شود.

با چنین فراز و نشیب هایی، کلیسا در سال 1727 ساخته شد. پلان شالوده معبد یک صلیب یونانی مساوی به طول 60.5 متر (28 فتوم)، 32.4 متر عرض (15 فتوم) است. گنبد معبد بر چهار ستون استوار بود و بیرون آن با آهن ساده پوشانده شده بود. ارتفاع برج ناقوس به 27.4 متر (12 فتوم + 2 آرشین) به اضافه یک گلدسته به طول 13 متر (6 فتوم) می رسید. تمام این شکوه و جلال با صلیب های مسی طلاکاری شده بود. طاق های معبد چوبی بود، نماهای بین پنجره ها با ستون ها تزئین شده بود.

دومین کلیسای سنت اسحاق

توسط ظاهرمعبد تازه ساخته شده بسیار شبیه به کلیسای جامع پیتر و پل بود. شباهت با برج‌های ناقوس باریک با زنگ‌های زنگ، که پیتر اول از آمستردام برای دو کلیسا آورده بود، بیشتر شد. ایوان پتروویچ زارودنی، بنیانگذار سبک باروک پیتر کبیر، برای کلیساهای سنت اسحاق و پیتر و پل، یک نماد طلاکاری شده حکاکی شده ساخت که تنها شباهت این دو کلیسا را ​​افزایش داد.

دومین کلیسای جامع سنت اسحاق در نزدیکی سواحل نوا ساخته شد. اکنون سوارکار برنزی در آنجا نصب شده است. در آن زمان، مکان کلیسای جامع به وضوح ناموفق بود - آب خط ساحلی را فرسایش داد و پایه را از بین برد. به طرز عجیبی، نوا با ساختمان چوبی قبلی تداخلی نداشت.

در بهار سال 1735، رعد و برق باعث آتش سوزی شد و تخریب کل کلیسا را ​​کامل کرد.

اتفاقات عجیب و غریب زیادی در مورد تخریب یک ساختمان جدید وجود دارد. همچنین عجیب است که در آلبوم A. Montferrand تصویری از ساختمان کلیسای دوم وجود ندارد. تصاویر او فقط در سنگ نگاره های پایتخت شمالی قبل از سال 1771 یافت می شود. علاوه بر این، یک مدل در داخل کلیسای جامع سنت اسحاق وجود دارد.

تعجب آور است که معبد دیگری قبلاً سالها در این مکان ایستاده بود و آبهای نوا آن را مختل نکرد. طبق تاریخ رسمی، همان مکان برای نصب بنای یادبود پیتر اول انتخاب شد - دوباره آب مانعی ندارد. پایه سنگی اسب سوار برنزی در سال 1770 آورده شد. این بنای تاریخی در سال 1782 ساخته و نصب شد. با این حال، خدمات در کلیسا تا فوریه 1800 انجام می شد، همانطور که سوابق پیشوای آن، کشیش گئورگی پوکورسکی نشان می دهد. ناهماهنگی کامل

سومین کلیسای جامع سنت اسحاق. 1768

سنگ نگاره از O. Montferrand. نمایی از کلیسای جامع سنت اسحاق در

دوران سلطنت امپراتور کاترین دوم. سنگ نگاره از O. Montferrand

در سال 1762 کاترین دوم بر تخت سلطنت نشست. یک سال قبل، مجلس سنا تصمیم گرفت کلیسای جامع سنت اسحاق را بازسازی کند. معمار روسی، نماینده سبک باروک پترین، ساووا ایوانوویچ شواکینسکی، به عنوان سرپرست ساخت و ساز منصوب شد. کاترین دوم ایده ساخت و ساز جدید را تأیید کرد که از نزدیک با نام پیتر اول مرتبط است. شروع کار به دلیل بودجه به تعویق افتاد و به زودی S.I. شواکینسکی استعفا می دهد.

رئیس ساخت و ساز یک معمار ایتالیایی در خدمت روسیه، آنتونیو رینالدی بود. فرمان شروع کار در سال 1766 صادر شد و ساخت و ساز در محل انتخاب شده توسط S.I آغاز شد. شواکینسکی سنگ شکنی ساختمان در یک مراسم رسمی در اوت 1768 انجام شد و حتی یک مدال به یادبود چنین رویداد مهمی ضرب شد.

سومین کلیسای جامع سنت اسحاق

طبق پروژه A. Rinaldi، قرار بود کلیسای جامع با پنج گنبد پیچیده و یک برج ناقوس بلند و باریک ساخته شود. دیوارها با سنگ مرمر اندود شده بودند. مدل دقیق سومین کلیسای جامع و نقشه‌های آن که به دست آ. رینالدی انجام شده است، امروز در نمایشگاه‌های موزه فرهنگستان هنر نگهداری می‌شود. A. Rinaldi کار را به پایان نرساند. بودجه ساخت و ساز بلافاصله متوقف شد و A. Rinaldi رفت.

پل اول بر تخت نشست لازم بود با ساخت و ساز ناتمام در مرکز شهر کاری انجام شود، سپس معمار V. Brenn برای تکمیل فوری کار فراخوانده شد. با عجله، معمار مجبور شد پروژه A. Rinaldi را به طور قابل توجهی تحریف کند، یعنی اصلاً آن را در نظر نگیرد. در نتیجه اندازه روبنای فوقانی و گنبد اصلی کاهش یافت و چهار گنبد کوچک برنامه ریزی شده ساخته نشد. مصالح ساختمانی نیز تغییر کرد، زیرا سنگ مرمر آماده شده برای تزئین کلیسای جامع سنت اسحاق برای ساختن اقامتگاه اصلی پل اول منتقل شد. در نتیجه، کلیسای جامع چمباتمه زده و پوچ بود، زیرا آجری ناهماهنگ بود. روبنا بر روی پایه مرمری مجلل گل رز.

مشاهدات در حین تحقیق

در اینجا می توانیم به کلمه "بازآفرینی" برگردیم. چه معنی می تواند داشته باشد؟ معنای معنایی آن این است که چیزی که به طور کامل گم شده است، دوباره خلق می شود. معلوم می شود که در سال 1761 دیگر ساختمان کلیسای دوم در میدان وجود نداشت؟

همانطور که این ساخت و سازها توضیح داده شد، تنها معماران خارجی روی آنها کار کردند. چرا ساخت معبد روسیه به معماران روسی سپرده نشد؟

در آلبوم A. Montferrand، معبد سوم شبیه یک محل ساخت و ساز نیست، بلکه مانند یک سازه فعال است که مردم در اطراف آن راه می روند. در همان زمان، سنگ نگاره دوباره ورودی مرکزی دریاسالار را نشان می دهد و ساختمان دریاسالاری توسط باغی سرسبز احاطه شده است. این چیه؟ آیا این اختراع هنرمندی است که سنگ نگاره را حک کرده است یا تزیین خاصی از واقعیت؟ طبق تاریخ رسمی، ساختمان دریاسالاری توسط یک خندق عمیق احاطه شده بود که در سال 1823، زمانی که معبد سوم دیگر وجود نداشت، پر شد. تاریخچه خدمات کلیسای جامع سنت اسحاق نشان می دهد که خدمات در آنجا توسط کشیش الکسی مالوف تا سال 1836 انجام می شد.

اختلاف شدید بین تاریخ ها و رویدادها ما را به طور جدی به این فکر می کند که داستان کجاست و حقیقت کجاست. حقایق آشکارا متناقضی در توصیفات باقیمانده از ساخت و نگهداری کلیسای جامع سنت اسحاق، یعنی در اسناد دولتی وجود دارد. این فقط یک سردرگمی بی‌گناه نیست، بلکه یکی از بسیاری از حقایق است که ثابت می‌کند اسناد واقعی دولت روسیه از بین رفته و جعل شده است.

نسخه کاتولیک

طبق حقایق رسمی تاریخی، اولین کلیسای اسحاق دالماسی در زمان سلطنت پیتر اول در سال 1710 در سواحل نوا ساخته شد. آتش سوزی در سال 1717 کلیسا را ​​ویران کرد. یک کلیسای جدید تنها در سال 1727 ساخته شد، آن هم در سواحل نوا. کانال معروف دریاسالاری در سال 1717 در امتداد آن حفر شد. نقشه نگار و ناشر آمستردام، راینر اوتنز، نقشه ای از منطقه ای که این قسمت از سنت پترزبورگ در آن به شکل متفاوتی ظاهر می شود، ترسیم کرد. طبق نقشه او، دومین کلیسای سنت اسحاق با ویژگی های کلیسای کاتولیک ترسیم شده است. شکل آن شبیه بازیلیکا یا کشتی است. در پلان R. Ottens، کلیسای سوم که بر اساس طرح رینالدی ساخته شده است، شبیه به اصلاح کلیسای دوم است که تنها گنبدهایی روی پلان به آن اضافه شده است.

چهارمین کلیسای جامع سنت اسحاق - مدرن

چهارمین کلیسای جامع سنت اسحاق

می توانید حقایق مهم ساخت چهارمین ساختمان کلیسای سنت اسحاق را دنبال کنید:

  1. 1818 - پروژه تصویب شد.
  2. 1828 - نصب اولین ستون ها آغاز شد.
  3. 1837 - نصب ستون های بالایی؛
  4. 1838 - طلاکاری گنبدها آغاز شد که تا سال 1841 ادامه داشت.
  5. 1858 - تقدیس کلیسای جامع.

تنها یک واقعیت کمتر شناخته شده، توالی منظم ساخت و ساز کلیسای جامع سنت اسحاق را خنثی می کند. ما می توانیم دو رویداد مهم را با هم مقایسه کنیم - افتتاح ستون اسکندر در سال 1834 اتفاق افتاد. و در سال 1836 کتابی درباره ستون اسکندر در پاریس - پاریس دوباره منتشر شد! این کسی بود که به تاریخ روسیه علاقه داشت. در کتاب صفحه 86 سنگ نگاره ای از ستون اسکندر وجود دارد. در پس زمینه حکاکی، کلیسای جامع سنت اسحاق به وضوح به تصویر کشیده شده است. اما این سال 1836 بود و طبق داده های رسمی، در سال 1836 ستون های بالایی حتی نصب نشده بودند. آیا این اختراع هنرمند حکاکی است یا تحریف عمدی وقایع تاریخی؟

نصب ستون اول رواق شمالی.

سنگ نگاره از O. Montferrand.

مناره دریایی قابل مشاهده

یک واقعیت دوم وجود دارد. در نقاشی مونتفران، جایی که ستون‌های بالایی هنوز نصب نشده‌اند، گلدسته دریاسالاری را می‌بینیم، اما به یقین می‌دانیم که این گلدسته خاص در سال 1806 برچیده شد و به شکل کشیده‌تری بازسازی شد. گسترش در قرائت ها حداقل 30 سال است!

سردرگمی تاریخ ها، یا حقایق رسمی کاملا قابل اعتماد نیستند؟

بله، چه سردرگمی، این دو مورد از اشتباهات فراوان جعل شتابان اسناد کشور تسخیر شده توسط برندگان است. در واقع، کلیسای جامع سنت اسحاق حداقل چند صد سال قبل از شروع ساخت رسمی سنت پترزبورگ با اجازه پیتر کبیر وجود داشته است.

بهتر است به پلان های R. Ottens برگردیم که در آن دو کلیسا در فاصله کمی از یکدیگر در مقابل ورودی دریاسالاری به تصویر کشیده شده اند. آیا این کلیساها از فرقه های مختلف بودند یا یک اشتباه برنامه ریزی؟ سوالات زیادی وجود دارد، اما چه کسی به آنها پاسخ خواهد داد؟

تصویر جالبی در آلبوم A. Montferrand وجود دارد: از اسب سوار برنزی تا کلیسای جامع سنت ایزاک حدود 300 متر است و ستون الکساندر پشت ساختمان دریاسالاری کاملاً نامرئی است. واضح است که هر هنرمندی از دیدگاه خود استفاده می کند یا سنگ نگاره توسط شخصی ساخته شده است که هرگز در خیابان های سنت پترزبورگ قدم نگذاشته است. در غیر این صورت، او سوار برنز را نزدیک کلیسای جامع سنت اسحاق نمی گذاشت، بلکه او را در راستای خیابان Admiralteysky مدرن قرار می داد. سپس ستون اسکندر در معرض دید مستقیم قرار می گیرد.

این حقایق نشان می دهد که A. Montferrand در ساخت کلیسای جامع سنت ایزاک شرکت نکرده است، بلکه فقط آن را بازسازی کرده است. واضح است که او اجازه چنین تحریفی را در آلبوم خود داده است. حتی داربست در نقشه های مونتفران به هیچ وجه شبیه سازه های باربر برای ساخت ساختمان ها نیست. کلیسای جامع اسحاقهمیشه بدون تغییر باقی مانده است، در آغاز قرن نوزدهم فقط کمی تغییر یافت و هیچ کلیسایی به جای آن وجود نداشت.

پس چه چیزی بازسازی شد؟ و این ساخت کلیسای کاتولیک و گسترش بعدی آن بود. اما این ربطی به خود کلیسای جامع سنت اسحاق ندارد.

بنای یادبود اسب سوار برنزی به مکان دیگری که در آن قرار داشت منتقل شد کلیسای کاتولیکو پس از بازسازی کلیسای جامع سنت اسحاق و ستون الکساندر، آنها را به عنوان ساختمان های جدید معرفی کردند که در تأیید آن آلبومی برای استفاده رسمی در فرانسه در یک نسخه کوچک منتشر شد.

سطح توسعه فناوری



تخلیه دو ستون در نزدیکی دریاسالاری. سنگ نگاره از O. Montferrand

روش های پردازش ستون های گرد در طول سال ها پنهان مانده است و کدام یک از استادان این کار را انجام داده اند. این به عمد انجام شد تا سطح واقعی توسعه فناوری پنهان شود. به نظر می رسد که ستون ها از سنگی که قبلاً آماده و پردازش شده بودند، برداشته شده اند. مزخرف! خوب، حمل و نقل بیشتر نیز ارزش یک کلمه جداگانه را دارد. ستون‌های تمام‌شده توسط کشتی تحویل داده می‌شوند، به‌صورت دستی با استفاده از میله‌ها و طناب‌ها تخلیه می‌شوند و سپس مجدداً در راه‌آهنی که مخصوص این منظور ساخته شده است بارگیری می‌شوند و مستقیماً به محل نصب منتقل می‌شوند. اما هیچ کس جرم را تبلیغ نمی کند - وزن هر ستون 64 تن است! فقط برای تخلیه دستی مناسب است.

نصب ستون در رواق جنوبی. سنگ نگاره از O. Montferrand

برای نصب چنین ستونی به یک جرثقیل با حداقل وزنه تعادل نیاز دارید. اما هیچ وزنه تعادلی در طرحی که برای ما تبلیغ می شود وجود ندارد. فقط سیاههها، غلتک ها و طناب ها وجود دارد. همچنین توضیح مبهمی وجود دارد، توصیه می شود فرض کنیم که ستون ها در امتداد ناودان ها با استفاده از کابل بلند شده اند. و آنها با استفاده از مکانیسم "اصلی" در جای خود نصب شدند که از دو قسمت تشکیل شده بود که در پایه آن توپ ها قرار داده شده بود ... و این همه!

آیا تصویر روشنی از این مکانیسم‌های «اصلی» دارید؟ اینگونه است که هیچ راهنمایی نمی تواند منظور را توضیح دهد. و سازه ای که در قالب یک مدل در معرض دید عموم قرار می گیرد نسبت به وزن 64 تنی خود بسیار سست است.

لایه فرهنگی

بیایید به خود ساختمان کلیسای جامع سنت اسحاق نگاه کنیم، شاید ساختار ساختمان چیزی در مورد قدمت آن به ما بگوید. حالا او 3 قدم دارد. بیایید به طرح نصب ستون ها، واقع در خود معبد - 9 مرحله نگاه کنیم! 6 تا زیر زمین رفت! 1.5 متر! اما ساختمان‌ها نه به این دلیل که زیر وزن خود فرو می‌روند، بلکه به این دلیل که لایه فرهنگی در حال رشد است، به زمین می‌روند.

بنابراین، کاوش های لایه فرهنگی در میدان قصر نتیجه بسیار جالبی به همراه داشت:

لایه 1.5 متری خاک میدان کاخ از کجا آمده است؟ معلوم می شود که در اثر نوعی فاجعه، کل شهر زیر گل و لای و احتمالاً سیل پوشیده شده است. یا شاید لایه فرهنگی خود به خود رشد کرد، به طور طبیعی، اما پس از آن باید بیش از صد سال بگذرد و پیتر باید متروک بماند، زیرا در غیر این صورت خاک انباشته شده مطمئناً توسط برف پاک کن ها از میدان قصر پاک می شد.

خط پایین

  1. نسخه تحمیلی تاریخ کلیسای جامع سنت اسحاق کاملاً با تاریخ واقعی مطابقت ندارد.
  2. ساخت و ساخت سازه های ساختمانی با استفاده از سطح بالایی از فناوری انجام شد که در زمان ما در چنین مقیاسی در دسترس نبود.
  3. اندازه لایه فرهنگی یک و نیم متری سؤال از قدمت کلیسای جامع سنت اسحاق و خود سن پترزبورگ را باز می گذارد.
  4. شواهد مکتوب در این موضوع جعلی است. و برای نسخه جعلی نوشته شده اند آثار علمی، کتابهایی در خارج از کشور منتشر شد، تصاویر ترسیم شد، اسطوره ها خلق شد.

این یک سیستم واقعی فریب است. چنین فریب هایی با تاریخ شهر سن پترزبورگ روسیه و همه ملیت های روسی همراه است.

معلوم می شود تمام تاریخی که در مدرسه، دانشگاه تدریس می شود و در تلویزیون نشان داده می شود یک افسانه است که بر اساس آن حوادث واقعی. ما فکر می کنیم که آنها چیزهای کوچکی را به ما نمی گویند، بلکه در واقع دارند ما را در مورد چیز اصلی فریب می دهند!

اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 به طور خاص مبهم است. این یک موضوع کاملا بسته برای بحث است.

خوب، چون بسته است، در مورد آن بحث خواهیم کرد.

خالق وبلاگ I am Rus! ، اولگ.

17.03.2013

همچنین ویدیو را ببینید:

کلیسای جامع سنت اسحاق ظاهر خود را مدیون پیتر اول است. پیتر در 30 مه، روز ایزاک دالماسی، یک راهب بیزانسی که زمانی به عنوان مقدس شناخته می شد، به دنیا آمد. تصمیم گرفته شد که معبدی به افتخار این قدیس در دریاسالاری ساخته شود. برای کلیسای جدید، تصمیم گرفته شد تا اتاق پیش نویس سابق دریاسالاری تغییر کاربری دهد. در تابستان 1707، یک ساختمان چوبی کوچک پوشیده از تخته هایی با ده پنجره میکا در جنوب کارخانه کشتی سازی ظاهر شد. در اینجا بود که در 19 فوریه 1712، پیتر اول با همسرش کاترین ازدواج کرد.

در سال 1717 حتی یک مورد در جزیره دریاسالار وجود نداشت معبد سنگی. اول از همه، آنها تصمیم گرفتند که کلیسای سنت اسحاق را اینگونه بسازند: در آخرین سال اوت 717، در روز هشتم ... ناحیه یاروسلاول به دهقان یاکوف نوپوکوف در دریاسالاری دستور داد تا یک کلیسای سنگی را طبق طرح کلی معمار ماترنویا بسازد."[به نقل از: 1، ص 169]. در همان زمان، تصمیم گرفته شد که معبد جدیدی در نزدیکی کرانه نوا، تقریباً در جایی که اکنون "اسبکار برنزی" معروف وجود دارد، ساخته شود. در ابتدا، ساخت و ساز انجام شد. او که آن را از سال 1719 (پس از مرگش ماتارنووی) رهبری کرد، در ژوئیه 1721، طناب و طناب را برای بلند کردن تیرها بر روی دیوارها درخواست کرد.

پیتر اول می خواستم کلیسای سنت اسحاق را شبیه به کلیسای سنت پیتر در ریگا ببینم. در آنجا نقاشی یک گلدسته برای او کشیده شد که به سن پترزبورگ فرستاده شد. معمار Trezzini و مهندس Hermann van Boles که خود را به خوبی در کار با مناره کلیسای جامع پیتر و پل ثابت کرده بودند، برای نصب این سازه مهندسی پیچیده انتخاب شدند. در نوامبر 1722، دومنیکو ترزینی کلیسا را ​​بررسی و توصیف کرد:

«[بنا] به طول بيست سازه و نيم و نيم ربع سانت، عرض ده سازه، ارتفاع از پايه زورخانه پنج سازن و پنج ربع آرشين و سه ورشوك. ، دیوارهایی با ضخامت بین پنجره های یک و نیم آرشین و پنج ورشو با تیغه های کشیده به ضخامت دو آرشین و سه ورشوک که گنبد چهارده فتوم و یک آرشین عرض دارد... گنبد بالای وسط از هشت ضلعی ساخته شده است. عرض گرد چهار فتوم و سه پا، ارتفاع از پایه سیزده فتوم دو آرشین و دو ورشک و نیم، عرض پنج فتوم یک آرشین یک و نیم ورشک... طاق های بالای کلیسا و محراب و بالای ستون های طاق به ضخامت یک آجر در قلعه نه آهک است و نه سفید کننده، که باید لکه دار و سفید شود». از: 1، ص. 169، 170].

در سال 1723، پیتر اول فرمانی را امضا کرد که ملوانان ناوگان بالتیک باید فقط در این معبد سوگند یاد کنند.

در 11 سپتامبر 1724، مدیر دفتر ساختمان ها، سنیاوین، اعلام کرد که آسیب جدی در طاق کلیسای سنت آیزاک کشف شده است. یک هفته بعد، معماران Trezzini، van Zwieten، B. Rastrelli و دانشجوی معماری M. G. Zemtsov گزارشی را در مورد راه های رفع کاستی ها به صدراعظم ارائه کردند. در 7 ژوئن 1725، اداره ساختمان ها تعیین کرد:

«در کلیسای سنت اسحاق، که طاق آن آسیب دیده است، معمار گایتان چیاوری باید از هم جدا شود... و طاق را باید با قالب چوبی یا سنگی، با گزارش به اعلیحضرت امپراتور... ساخته شود... از این پس انجام شود و معمار ترزین از آن سازه اطلاعی ندارد، به این دلیل که او، معمار ترزین، زیر بار بسیاری از مسائل دیگر است. از: 1، ص. 234].

برای تصمیم گیری در مورد نوع طاق جدید ساخته شده و روش های تقویت دیوارها، کمیسیونی از معماران Trezzini، Chiaveri، Zemtsov، "معماری Gezels" تیموفی اوسف و پیتر اروپکین جمع آوری شد. کمیسیون تصمیم گرفت که دیوارهای کلیسا را ​​با بند آهنی مستحکم کند و تکیه های خارجی بسازد.

در ماه مه 1726، کاترین اول دستور داد فرشته ای با صلیب برای کلیسای سنت اسحاق ساخته شود. در ماه می سال آیندهاو تصمیم در مورد مواد برای طاق را تغییر داد. به جای سنگ تصمیم گرفته شد از چوب استفاده شود. دو ماه بعد، ملکه دستور ساخت گنبد و گلدسته چوبی را در سال آینده داد. برای این منظور، معماران Trezzini و Chiaveri مأمور شدند تا نقشه های مربوطه را طراحی کنند. دومی به دفتر ساختمان ها گزارش داد که آسیب دیوارهای سنگی برج ناقوس هنوز ترمیم نشده است، پس از آن کمیسیونی از معماران Trezzini، Zemtsov، Usov و Eropkin برج ناقوس را بررسی کردند و تصمیم خود را برای تعمیر آن صادر کردند. .

تقدیس کلیسای سنت اسحاق در 30 می 1727 انجام شد. بلافاصله پس از این، اولین کلیسای چوبی برچیده شد. در سال‌های 1728-1729، 20 ستون سنگی گرد بر روی پایه‌ها در اطراف برج ناقوس نصب شد تا دیوارها و طاق‌ها را تقویت کنند و به این ترتیب یک گالری سرپوشیده ایجاد کردند. در سپتامبر 1729، یک گنبد چوبی با یک فانوس بر روی برج ناقوس نصب شد. در آن زمان معبد سفید رنگ شده بود.

در 21 آوریل 1735، مناره از رعد و برق آتش گرفت. در نتیجه کل معبد در آتش سوخت. مرمت آن به معمار پیترو آنتونیو ترزینی سپرده شد، که راهی برای بازسازی ساختمان بدون برچیدن برج ناقوس ناقص پیدا کرد. طبق دستور ترزینی، طاق ها و گنبد بازسازی شدند و تزئینات داخلی و خارجی به روز شد. مرمت کلیسای سنت اسحاق تا سال 1746 ادامه یافت.

حل مشکلات دومین کلیسای سنت اسحاق هرگز ممکن نبود. این بسیار نزدیک به نوا ساخته شده است - 21 متر از ساحل. علاوه بر این، فونداسیون ساختمان بسیار ضعیف بود. در سال 1758، معماران تأسیس کردند:

«زیر آن کلیسا شالوده ضعیف و باریک و حتی بیشتر از آن بدون شمع است و اگرچه در برخی از گوشه ها و زیر چهار ستون میانی شمع ها شکسته است، اما بسیار نادر است، به همین دلیل است که دیوارها و ستون ها می نشینند، اما دیوارهای اضافی نازک ساخته شده و از طاق های ساخته شده جدا می شوند، به همین دلیل است که دیوارها و ستون های داخلی هر دو به صورت جداگانه به اندازه یک اینچ تاب می خوردند... اگرچه برای تقویت، قبلاً در طرفین تکیه گاه ساخته می شد، اما حتی آن هم کم بود. کمک کرد و همه چیز از دیوارها دور شد و لنگه ها جدا شد... برج ناقوس اگرچه با تکیه گاه ها تقویت شده بود، فقط به دلیل ضعف پایه باغ پایین می رود و از کلیسا در دیوارها جدا می شود. [نقل از: 1، ص. 235].

در سال 1768، کاترین دوم دستور داد تا ساخت کلیسای جامع بعدی سنت آیزاک، اکنون بر اساس طرح آنتونیو رینالدی، آغاز شود. آنها شروع به ساختن کلیسای جامع در مکانی جدید، دورتر از ساحل، جایی که ساختمان مدرن در آن قرار دارد، کردند. از آن زمان، میدان سنت اسحاق و سنا را از هم جدا می کند. جی. شتلین پایه و اساس معبد را شرح داد:

«در ژوئیه 1768، اعلیحضرت ملکه کاترین دوم، در حضور کل دربار، وزرای امور خارجه و جمعیت عظیمی از مردم، سنگ بنای کلیسای سنت اسحاق را که قرار بود در دریاسالار میادو ساخته شود، به طور رسمی گذاشتند. در زیر رهن یا سنگ بنای آن، که در واقع محراب ساخته شده است، سکه های مختلفی که در زمان حکومت اعلیحضرت ضرب شده است، قرار داده شده و همچنین مدال ویژه ای به همین مناسبت صادر شده است توسط معمار ایالتی رینالدی، و اجرای ساخت و ساز طبق مدل ساخته شده به این منظور به معمار سنا ویستا، تحت نظارت اصلی جنرال - ستوان ارل بروس، سپرده شد کلیسایی که تا به حال در آن دیده شده است دولت روسیه«[به نقل از: 1، ص 451].

ساختمان جدید کلیسای جامع سنت اسحاق کاملاً روشن طراحی شده بود و با انواع سنگ مرمر روسی روبرو بود. با این حال، تا سال 1796، با مرگ کاترین دوم، تنها نیمی از آن ساخته شد.

پل اول بلافاصله پس از به تخت نشستن دستور داد که تمام سنگ مرمر باقی مانده به ساخت قلعه سنت مایکل منتقل شود و کلیسای جامع سنت اسحاق به سرعت در آجر تکمیل شود. این عجله به دلیل نزدیک شدن به صدمین سالگرد سنت پترزبورگ بود، ساخت و سازهای بزرگ در مرکز آن تعطیلات را روشن نمی کرد. در نتیجه کاهش ارتفاع برج ناقوس، پایین آوردن گنبد اصلی و کنار گذاشتن ساخت گنبدهای جانبی ضروری بود.

زمانی که آنتونیو رینالدی روسیه را ترک کرد، دیوارهای ساختمان فقط تا قرنیزها با سنگ مرمر پوشانده شد. کار توسط وینچنزو برنا تکمیل شد. کلیسای جامع جدید سنت اسحاق تا سال 1802 تکمیل و تقدیس شد.

در میان مردم این بنا شکل گرفت:

"بنگر بنای یادبود دو پادشاهی،
برای هر دوی آنها مناسب است،
در کف مرمر
بالای آجری ساخته شده است.»

کیفیت ساخت و ساز بسیار مورد نظر باقی مانده است. در یکی از خدمات، گچ مرطوب از سقف افتاد. هنگامی که آنها شروع به درک دلایل این کردند، متوجه شدند که ساختمان در معرض تغییرات جدی است. معبدی که با عجله بر اساس طرحی کوتاه ساخته شده بود، با وضعیت اصلی مطابقت نداشت کلیسای ارتدکس، مرکز پایتخت امپراتوری روسیه را تزئین نکرد.

ساخت و ساز

در سال 1809، الکساندر اول مسابقه ای را برای ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق اعلام کرد. نیاز شخصی او استفاده از قسمت محراب معبد قدیمی در ساختمان جدید بود. اولی ناموفق بود. علیرغم این واقعیت که A. N. Voronikhin، A. D. Zakharov، C. Cameron، D. Quarenghi، L. Ruska، V. P. Stasov، J. Thomas de Thomon در آن شرکت کردند، پروژه های آنها توسط امپراتور پذیرفته نشد. همه آنها پیشنهاد کردند که یک کلیسای جامع جدید از نو بسازند، بدون استفاده از ساختاری که از قبل ساخته شده است.

ساخت چهارمین ساختمان کلیسای جامع سنت اسحاق به دلیل جنگ میهنی 1812 به تعویق افتاد. در سال 1816، الکساندر اول دوباره دستور داد طراحی معبد را آغاز کنند. اما مسابقه دوم معمار شایسته این کار را شناسایی نکرد. سپس امپراتور به مهندس آگوستوس بتانکور، رئیس کمیته ساختمانها دستور داد تا استاد مناسب را بیابد. معلوم شد که این معمار فرانسوی آگوست مونتفران است. این تصمیم بسیاری را شگفت زده کرد، زیرا مونتفران در آن زمان چندان شناخته شده نبود. معمار 24 طرح کلیسای جامع را در سبک های مختلف به امپراتور ارائه کرد: از گوتیک تا چینی. امپراتور یک معبد پنج گنبدی را به سبک کلاسیک انتخاب کرد. تصمیم امپراتور احتمالاً تحت تأثیر این واقعیت بود که مونتفران پیشنهاد استفاده از بخشی از ساختارهای کلیسای جامع رینالدی را داد.

انتخاب ظاهر کلاسیک کلیسای جامع سنت اسحاق در درجه اول با زمینه ای که در آن ساخته شده است توجیه می شود. معماری سنت پترزبورگ در درجه اول بر اروپا متمرکز است، بنابراین کلیسای جامع اصلی واقع در آن نیز باید به سبک اروپایی باشد، اما نه، به عنوان مثال، در بیزانس. به همین دلیل، بلافاصله مشخص شد که معبد به طور کامل مطابقت نخواهد داشت قوانین ارتدکسساخت کلیسا

به محض شروع اجرای پروژه مونتفراند، بلافاصله خطاهایی در آن یافت شد. بنابراین، معمار امیدوار بود که ستون های قدیمی را حفظ کند. اما معلوم شد که این غیرممکن است، زیرا دکل های جدید و قدیمی پیش نویس های متفاوتی را ارائه می دهند. فرهنگستان هنر کمیسیون ویژه ای را برای اصلاح پروژه ایجاد کرد. معمار مجبور شد کار خود را با در نظر گرفتن تمام نظرات دوباره انجام دهد. مونتفران مجبور شد حفاظت از ستون های قدیمی را کنار بگذارد و تنها قسمت محراب شرقی آن را از کلیسای جامع رینالدی باقی بگذارد.

روند ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق به چند مرحله تقسیم شد. در 1818-1827، کلیسای قدیمی برچیده شد و پایه کلیسای جدید گذاشته شد.

با در نظر گرفتن خصوصیات محلی خاک، 10762 شمع به پایه پی رانده شد. پنج سال طول کشید. امروزه این روش تراکم خاک بسیار رایج است، اما در آن زمان تأثیر زیادی بر ساکنان شهر گذاشت. سپس شوخی زیر در شهر چرخید. انگار وقتی توده دیگری را به داخل زمین می‌راندند، بدون هیچ اثری به زیر زمین می‌رفت. بعد از اولین، آنها شروع به رانندگی در دیگری کردند، اما آن یکی نیز در خاک باتلاقی ناپدید شد. سومی، چهارمی را نصب کردند... تا اینکه نامه ای از نیویورک به سازندگان در سن پترزبورگ رسید: «شما سنگفرش ما را خراب کردید». - "ما با این چه کار داریم؟" - از سن پترزبورگ پاسخ داد. - "اما در انتهای چوبی که از زمین بیرون زده، علامتی از بورس الوار سن پترزبورگ وجود دارد "گروموف و شرکت" پاسخی از آمریکا آمد.

در مرحله دوم، از سال 1828 تا 1830، ستون های چهار رواق بزرگ نصب شد.

در ابتدا، مونتفران قصد داشت معبد را فقط به رواق های شمالی و جنوبی مجهز کند. از دو طرف دیگر، به نظر او، آنها نامناسب بودند، زیرا آنها در برابر دیوارهای ساختمان های همسایه قرار گرفتند، که دیدن آنها را به طور کامل دشوار می کرد. اما نیکلاس اول بر ساخت هر چهار رواق پافشاری کرد و دلیل آن این بود که باید ظاهری باشکوه به معبد بدهد. این واقعیت که آنها کاربردی نخواهند بود برای امپراتور مهم نبود.

گرانیت برای ستون‌های کلیسای جامع سنت اسحاق در معادن معادن در ساحل خلیج فنلاند، در نزدیکی Vyborg استخراج شد. این آثار توسط سنگتراش سامسون سوخانوف و آرخیپ شیخین نظارت می شد. سوخانف روشی اصیل برای استخراج تکه های جامد عظیم سنگ اختراع کرد. کارگران گرانیت را سوراخ کردند، گوه هایی را در آن فرو کردند و به آن ضربه زدند تا جایی که شکافی در سنگ ظاهر شد. اهرم های آهنی با حلقه ها در شکاف قرار داده شده و طناب هایی از طریق حلقه ها عبور داده می شود. 40 نفر طناب ها را کشیدند و به تدریج بلوک های گرانیتی را شکستند.

نیکولای بستوزف در مورد حمل و نقل این یکپارچه های گرانیتی نوشت:

"آنها با مکانیک معمول خود دست به کار شدند: کشتی را محکم تر به ساحل بستند - طناب ها، کنده ها، تخته ها را گذاشتند، طناب ها را پیچیدند، به ضربدری رسیدند - آنها با صدای بلند هورای فریاد زدند - و کلوسی های مغرور مطیعانه از آنجا غلتیدند! کشتی به ساحل رسید و از کنار پیتر غلتید که به نظر می‌رسید پسرانش را با دستش برکت می‌داد، آنها با فروتنی در پای کلیسای سنت اسحاق دراز کشیدند.

تحویل مصالح ساختمانی از بانک نوا به محل ساخت و ساز با استفاده از ریل های خریداری شده در خارج از کشور انجام شد. علاوه بر این، این بسیار قبل از اولین انجام شد راه آهن. این کار را بسیار تسهیل کرد، زیرا الوار، ماسه، قطعات سنگی و یکپارچه از طریق آب به سنت پترزبورگ تحویل داده شد.

نصب 48 ستون از رواق ها قبل از ساخت دیوارهای کلیسای جامع سنت اسحاق انجام شد. اولین ستون (بیرونی ترین ستون سمت راست در ردیف اول رواق شمالی) در 20 مارس 1828 و آخرین ستون در 11 اوت 1830 نصب شد. نصب ستون اول شد رویداد مهمدر زندگی سن پترزبورگ در این جشن مهمانان خارجی، زوج سلطنتی و جمعیت زیادی از مردم کنجکاو شهر حضور داشتند. تنها در 45 دقیقه یک ستون 17 متری به وزن 114 تن در مقابل چشمان آنها نصب شد. یک جعبه سربی در زیر پایه آن قرار داده شده بود که در آن یک مدال پلاتین با تصویر اسکندر اول قرار داده شده بود.

از سال 1830 تا 1836، دیوارها و ستون های گنبدی برپا شد. در سال های 1837-1841، طاق ها، یک طبل گنبدی و چهار برج ناقوس ساخته شد. کار نصب 24 ستون در اطراف گنبد مرکزی نیز کاملا بلندپروازانه بود. وزن هر یک از آنها 64 تن است. برای اولین بار در عمل ساختمانی، ستون هایی با این وزن و اندازه تا ارتفاع بیش از 40 متر بالا رفتند.

به پیشنهاد آگوست مونتفراند، گنبد اصلی کلیسای جامع نه از آجر، بلکه از فلز ساخته شد که وزن آن را به میزان قابل توجهی کاهش داد. معمار هنگام طراحی آن از گنبد کلیسای جامع سنت پل در لندن به عنوان نمونه اولیه استفاده کرد. از سه قسمت تو در تو تشکیل شده است. طاق داخلی بر روی یک ستون قرار گرفته است. با تخته پوشیده شده و با نمد قیراندود پوشانده شده و گچ بری شده است. سطح زیرین آن، که بازدید کننده از کلیسای جامع می بیند، توسط هنرمند K. P. Bryullov نقاشی شده است. در طاق داخلی طاق دومی وجود دارد که از فانوس کلیسای جامع حمایت می کند. در زمینه آبی با پرتوهای برنزی و ستاره ها نقاشی شده است که تصویری را ایجاد می کند آسمان پر ستاره. طاق سوم بیرونی است که با ورقه های مسی طلاکاری پوشیده شده است. بیش از 100 کیلوگرم طلای سرخ برای طلاکاری گنبد کلیسای جامع سنت اسحاق هزینه شد.

از سال 1841 تا 1858، فضای داخلی تزئین شد. مونتفران هنگام طراحی پروژه های خود، به سرتاسر ایتالیا و فرانسه سفر کرد تا با بهترین نمونه ها آشنا شود. پروژه داخلی توسط نیکلاس اول در ژانویه 1843 تایید شد.

ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق به طور غیرعادی طولانی طول کشید. در همین راستا شایعاتی در سن پترزبورگ مبنی بر تاخیر عمدی در ساخت و ساز به گوش رسید. "آنها می گویند که یک روشن بین بازدید کننده مرگ مونفران را بلافاصله پس از اتمام ساخت و ساز پیش بینی کرده است." - "به همین دلیل است که او برای مدت طولانی در حال ساختن است."

این شایعات به طور غیر منتظره در زندگی واقعی ادامه یافت. معمار در واقع مدت کوتاهی پس از اتمام ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق درگذشت. در این راستا، نسخه های مختلفی از آنچه اتفاق افتاد در فولکلور سنت پترزبورگ ظاهر شد. بسیاری از آنها به نگرش خصمانه امپراتور الکساندر دوم نسبت به معمار اشاره دارند. گویا، در هنگام تقدیس کلیسای جامع سنت اسحاق، شخصی توجه اسکندر دوم را به یکی از تزئینات مجسمه سازی ساختمان جلب کرد. مونتفران پرتره منحصر به فردی از خود به جای گذاشت. در دکور مجسمه‌ای فلک غربی گروهی از قدیسان وجود دارد که برای استقبال از ظهور اسحاق دالماسی سر خود را خم کرده‌اند. در میان آنها، مجسمه ساز پیکر مونتفران را با مدل کلیسای جامع در دستان خود قرار داد که بر خلاف بقیه، سر خود را صاف نگه می دارد. با توجه به این واقعیت، امپراطور هنگام عبور معمار با او دست نداد و حتی کلمه ای برای تشکر از این کار نگفت. مونتفران به شدت ناراحت شد، قبل از پایان مراسم تقدیس به خانه رفت، بیمار شد و یک ماه بعد درگذشت.

به کنار شایعات، تاخیر در ساخت را می توان با اشتباهات طراحی انجام شده توسط Montferrand توضیح داد. آنها قبلاً در حین ساخت و ساز کشف شده بودند و حذف آنها زمان برد.

مبلغ بی سابقه ای برای ساخت این معبد هزینه شد. به عنوان مثال، حدود 2000000 روبل برای ساخت کلیسای جامع ترینیتی-ایزمایلوفسکی در مقیاس بزرگ هزینه شد، در حالی که 2،500،000 روبل فقط برای پایه کلیسای جامع سنت اسحاق هزینه شد. با وجود کسری بودجه از خزانه تامین می شد. معبد اسحاق دالماسی گرانترین معبد اروپا شده است. هزینه آن برای خزانه داری 23256852 روبل و 80 کوپک بدون هزینه تمام شد. ظروف کلیسا. صرفه جویی در تجهیزات آن بسیار ناچیز بود، اما هنوز وجود داشت. بنابراین، طبق دستورالعمل نیکلاس اول، منبر اینجا نه از مرمر گران قیمت کارارا، بلکه از بلوط ساخته شده است. پس انداز نیز با عدم وجود غنی ترین حصار در اطراف معبد که توسط مونتفراند برنامه ریزی شده است تعیین می شود. این، مانند هر چیزی که با کلیسای اصلی ارتدکس مرتبط است، بسیار باشکوه تصور می شد:

«پیشنهاد شد که یک نرده بزرگ با بیست پایه تزیین شده باشد که بر روی هشت عدد از این پایه ها، به ویژه پایه های برجسته، چهره هایی از مردانی که روسیه را با ایمان خود روشن کرده اند، قرار دهند و دوازده تای دیگر توسط شمعدان های باشکوه برای روشنایی گاز اشغال شوند. علاوه بر این، در برابر سه ورودی اصلی پیشنهاد شد که ستون‌های بلندی روی رواق‌های کلیسای جامع بگذارند. از: 3، ص. 138]

توضیحات

ارتفاع کلیسای جامع سنت اسحاق 101.5 متر است. وزن ساختمان 300000 تن است. این کلیسای جامع از نظر وسعت چهارمین کلیسای بزرگ جهان است. پس از کلیسای جامع سنت پیتر در رم، کلیسای جامع سنت پل در لندن و کلیسای جامع سنت مریم در فلورانس در رتبه دوم قرار دارد. با مساحت 4000 مترمربع می تواند تا 12000 نفر را در خود جای دهد. در همان زمان، خود مونتفران محاسبه کرد که ظرفیت ساختمان 7000 نفر است.

به عنوان معبد اصلی، کلیسای جامع سنت اسحاق بر روی یک استایلوبات قرار گرفته است - ارتفاعی که نماد نزدیک شدن به خدا است. پله‌های استایلوبات بزرگ‌تر از گام انسان ساخته شده‌اند که بازدیدکننده را برای ورود آرام و متفکرانه به کلیسای جامع آماده می‌کند.

رواق های شرقی و غربی کلیسای جامع سنت اسحاق هر کدام دارای هشت ستون و رواق های شمالی و جنوبی هر کدام شانزده ستون دارند. این به خاطر این واقعیت است که دومی ها میادین سنا و سنت اسحاق را تزئین می کنند، به این معنی که آنها باید با شکوه تر باشند. در همان زمان، طبق قوانین ارتدکس، ورودی اصلی باید از سمت غرب - روبروی محراب باشد. این امر به هیچ وجه در معماری ساختمان آشکار نمی شود.

نمای ساختمان با سنگ مرمر اندود شده است، ضخامت بلوک ها 40-50 سانتی متر است.

مجسمه ساز اصلی کلیسای جامع سنت اسحاق ایوان پتروویچ ویتالی بود. مونتفران او را جذب این اثر کرد، که بدین ترتیب جانشینی برای مجسمه ساز فرانسوی لمر پیدا کرد. I.P. Vitali درهای منحصر به فرد معبد را ایجاد کرد. وزن هر یک از درها بیش از 20 تن است. برای مثال، مونتفران "درهای طلایی" تعمیدگاه توسط مجسمه ساز گیبرتی را انتخاب کرد. برای کلیسای جامع سنت اسحاق، کپی دقیق آنها در اندازه زندگیو سپس ویتالی آنها را در برنز ریخت. تصاویر قدیسان روی درها پرتره است. به عنوان نمونه اولیه، مجسمه ساز تصاویر کارگرانی را که ویتالی در حال قدم زدن در محل ساخت و ساز طراحی کرده بود، گرفت.

تزئینات مجسمه سازی نمای بیرونی کلیسای جامع سنت اسحاق، به درخواست نیکلاس اول، با هشت شکل از فرشتگان در بالای ستون ها و چهار گروه از فرشتگان با لامپ در گوشه های ساختمان تکمیل شد. دومی در روزگاران استفاده می شد تعطیلات کلیساوقتی گاز در لامپ ها روشن شد.

ویتالی همچنین نقش برجسته های برنزی پدینت ها را خلق کرد. نقش برجسته سنگفرش غربی «قدیس اسحاق و امپراطور تئودوسیوس» نام دارد. به توصیه هنرمند کارل بریولوف، مجسمه ساز به چهره شخصیت های طرح ویژگی های معاصران خود داد. خود نیکلاس اول در شخص تئودوسیوس نشان داده شده است، همسر امپراتور بیزانس شبیه به همسر حاکم الکساندرا فئودورونا است، درباریان ساتورنین و ویکتوریا مانند وزیر دربار شاهزاده ولکونسکی و رئیس آکادمی هنر اولنین هستند. سنت اسحاق دالماسی مانند متروپولیتن سرافیم، معمار بیزانسی (همانطور که در بالا ذکر شد) - به مونتفراند است.

دیوارهای داخلی ساختمان و همچنین دیوارهای خارجی با سنگ مرمر اندود شده است. اما بالای اتاق زیر شیروانی، که از ارتفاع 43 متری شروع می شود، هواپیماها با گچ کاری، یعنی سنگ مرمر مصنوعی، ارزان تر از سنگ طبیعی، درمان می شوند. در چنین ارتفاعی، بیننده جایگزینی را نمی بیند.

کلیسای کوچک اصلی معبد به اسحاق دالماسی اختصاص دارد. شمالی به شاهزاده نجیب الکساندر نوسکی و جنوبی به شهید بزرگ مقدس کاترین است.

کلیسای جامع توسط هفت لوستر برنزی طلاکاری شده با 980 شمع روشن شده است. علاوه بر آنها، شمعدان نیز وجود داشت، اما همه اینها هنوز برای روشنایی کامل کافی نبود. قبل از ظهور برق در معبد (در سال 1903)، آنقدر تاریک بود که نقاشی های بالای اتاق زیر شیروانی قابل مشاهده نبود. رئیس کلیسای جامع، E. Bogdanovich، نوشت:

"با نزدیک شدن به کلیسای جامع، اول از همه، شما از وسعت و تعداد پنجره های کم آن شگفت زده می شوید.<...>تمام این پنجره‌های گنبد به فضای داخلی معبد، جایی که زائران ایستاده‌اند، نور کمی می‌دهد، به طوری که گنبد که فضای نسبتاً کمی را اشغال می‌کند، بسیار بیشتر از خود معبد روشن می‌شود، به همین دلیل است که معبد با ثروت و آثار هنری، بسیار از دست می‌دهد... درون معبد تحت تأثیر تیرگی آن قرار می‌گیرد.» [به نقل از: 3، ص 215، 216]

پیشنهاد شد با شکستن پنجره ای در طاق بالای محراب، مشکل کمبود نور حداقل تا حدی از بین برود. اما برای حفظ نقاشی طاق، این کار رها شد.

به دستور نیکلاس اول، تزئینات زیبای کلیسای جامع سنت اسحاق به تدریج به موزاییک تبدیل شد. سفارشات برای تزئین فضای داخلی معبد نه با مسابقات، بلکه با اراده امپراتور توزیع شد. بنابراین، هنرمند T. Neff، که قبلا فقط یک پرتره نقاشی کرده بود، در کار نقش داشت دوشس بزرگماریا نیکولایونا.

بر بالای نماد، هنرمند F. Bruni نقاشی "آخرین داوری" را به تصویر کشیده است که معمولاً در دیوار غربی معبد قرار دارد. در اینجا امکان انجام این کار وجود نداشت، زیرا محل مربوطه در ضلع غربی توسط اتاق زیر شیروانی و قرنیز به سه قسمت کوچک تقسیم شده است. به همین دلیل، مجبور شدیم از سنت کلیسای ارتدکس دور شویم و روزهای چهارم، ششم و هفتم خلقت جهان و صحنه را در آنجا قرار دهیم. آخرین قضاوت- در شرق بالای شمایل.

نیکلاس اول کارل بریولوف را مأمور ساخت نقاشی سقف کلیسای جامع سنت اسحاق کرد. این بزرگترین اثر نقاشی معبد با مساحت 816 متر مربع است. در روند کار، نقاش صدها طرح و طرح از شخصیت ها و جزئیات فردی خلق کرد. نقاشی روی سقف "Theotokos in Glory" نام دارد. طبق نقشه بریولوف، قدیسان حامی امپراتورهای روسیه در اینجا جاودانه شدند: جان الهیدان، سنت نیکلاس، جان باپتیست، مقدسین پیتر و پل، کاترین، الیزابت، آنا، الکساندر نوسکی و اسحاق دالماسی، امپراتور کنستانتین و سنت. الکسی. این هنرمند به چهره الکساندر نوسکی ویژگی های پیتر اول داد.

بریولوف از اواسط سال 1845 تا اوایل سال 1847 روی سقف کلیسای جامع سنت اسحاق کار کرد. به دلیل شرایط سخت، او بیمار شد و مجبور شد P. Basin را جایگزین کند، که در پایان سال 1848 "باکره در شکوه" را تکمیل کرد. در سال های 1849-1852، باسین، بر اساس طرح های بریولوف، طبل گنبد، طاق بادبان و اتاق زیر شیروانی را نقاشی کرد.

به یاد این واقعیت که معبد در زمان سلطنت نیکلاس اول، در سقف جنوب غربی برج ناقوس ساخته شد، هنرمند ریس تصویری از سنت فورونیا، حامی شخصی امپراتور خلق کرد.

نماد کلیسای جامع سنت اسحاق در دهه 1840 به سبک کلاسیک به شکل طاق پیروزی ساخته شد. سبک امپراتوری آن توسط ستون های مالاشیت 10 متری تاکید شده است. آنها هستند، و نه درهای سلطنتی، همانطور که در آن مرسوم است کلیساهای ارتدکس، مرکز ترکیب بندی نمادین شد. یکی دیگر از موارد نقض قوانین، قرار دادن درهای شمالی و جنوبی محراب اصلی نه در خود مجسمه، بلکه در دیوارهای جداکننده محراب از کلیساها بود.

از میان نمادهای متعارف، تنها چهار نماد در نماد قرار دارند: عیسی مسیح، اسحاق دالماسی، مادر خدا و فرزند و شام آخر. آیکون های باقی مانده به قدیسان، حامیان شخصی امپراتورها، که در دوران حکومت آنها ساخت هر چهار ساختمان کلیسای جامع سنت اسحاق انجام شد، تقدیم شده است: سنت پل، شهید بزرگ کاترین، الکساندر نوسکی، نیکلاس شگفت انگیز و پیتر. همه این آیکون ها بر اساس نقاشی های اصلی T. Neff موزاییک شده اند. نمادهایی که وقایع انجیل را به تصویر می‌کشند در طبقه دوم شمایل قرار ندارند، بلکه در سرتاسر کلیسای جامع پراکنده شده‌اند و در طاقچه‌های ستون‌ها قرار گرفته‌اند. در نمادین، مکان های آنها توسط قدیسان حامی اعضای خانواده سلطنتی اشغال شده است: شاهزاده ولادیمیر و پرنسس اولگا، مریم مجدلیه و ملکه الکساندرا، نیکلاس نووگورود، فرشته فرشته مایکل، آنا عادلو الیزابت، پادشاه برابر با رسولانکنستانتین و ملکه هلنا. این آیکون ها همچنین با استفاده از تکنیک موزاییک ساخته شده اند که مطابق طرح های F. P. Bryullov (برادر Karl Bryullov) ساخته شده است. یکی دیگر از موارد نقض سنت، به تصویر کشیدن شش همسر مقدس در شمایل بود. تمام انحرافات از اجرای سنتی نمادین به دلیل نیاز به انعکاس ایده دولت در آن است تا وحدت مقامات سلطنتی و آسمانی را نشان دهد.

گروه مجسمه‌سازی «مسیح با جلال» که تاج درهای سلطنتی را بر سر می‌گذارد توسط P. Klodt و T. Neff ساخته شده است.

300 کیلوگرم طلا برای طلاکاری فضای داخلی کلیسای جامع سنت اسحاق هزینه شد.

پنجره محراب معبد با شیشه های رنگی تزئین شده است که یک رویداد استثنایی برای سنت ارتدکس است. شیشه رنگی کلیسای جامع سنت اسحاق توسط صنعتگران آلمانی در آلمان ساخته شده و به صورت قطعات به سن پترزبورگ تحویل داده شده است. عیسی مسیح را در ارتفاع کامل نشان می دهد که مساحت آن 28 متر مربع است.

ظروف کلیسا برای کلیسای جامع سنت اسحاق از طلای دولتی به قیمت 17500 روبل توسط تامین کنندگان دربار نیکولز و پلینک ساخته شد. آنها همچنین 26 وسیله ساخته شده از نقره دولتی را در معبد قرار دادند. سزیکوف و ورخوفتسف، نقره‌سازان، 89 مورد دیگر از فلزات گرانبهای دولتی را در معبد قرار دادند. برای قدردانی از دریافت این سفارش، تامین کنندگان 57 قلم از نقره خود را ساختند.

داستان

ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق با تقدیس معبد در 30 می 1858 به پایان رسید. برای ساخت معبد، آگوست مونتفران رتبه شورای دولتی کامل، مبلغ 40000 روبل و مستمری 5000 روبل را دریافت کرد. مراسم تقدیس معبد در ساعت 9 صبح آغاز شد که با رژه نیروها که در ساعت 4 بعد از ظهر به پایان رسید به پایان رسید. همه روزنامه های سن پترزبورگ این رویداد را با لحنی پرشور توصیف کردند و یک روز روشن و جمعیت عظیمی از مردم را به یاد آوردند. معاصران همچنین به ویژگی های معمول روسی این رویداد اشاره کردند:

«یک داستان ناخوشایند مربوط به این مراسم در طول مراسم تاج گذاری، میدان سرخ کرملین با پارچه قرمز پوشانده شد که هزینه آن چند هزار آرشین بود... امروز دوباره به پارچه قرمز برای آسفالت کردن جاده از کاخ زمستانی تا کلیسای جامع نیاز بود. و فرمانروا آن تاج گذاری را به خاطر آورد و از آنجا به مسکو نوشتند که آن پارچه بسیار بد است و بعد معلوم شد که اصلاً وجود ندارد آنها می گویند که هرگز خریداری نشده بود، و با او چند نفر دیگر جای خود را از دست دادند. و سپس پارچه فروخته شد و پول بین خود تقسیم شد. [نقل از: 3، ص. 195]

جمعیت عظیمی از ساکنان سن پترزبورگ و مهمانان شهر در مراسم تقدیس کلیسای جامع سنت اسحاق شرکت کردند. صندلی های تماشاچی در اطراف معبد چیده شده بود. در آمفی تئاتر روبروی رواق غربی، جعبه ها 100 و یک صندلی 25 روبل نقره قیمت دارند. پنجره های خانه های نزدیک به کلیسا با مبالغ هنگفتی در اوایل ماه مه اجاره داده شد.

از ساعت هفت صبح، سکوهای ساخته شده در میدان های پتروفسکایا و سنت ایزاک با تماشاگران شروع به پوشیدن کردند کشتی‌های روی نوا با پرچم‌ها تزیین شده بودند. اندکی بعد از ساعت 9 به صحنه رسیدیم گنبد طلایی کلیسای جامع رواق‌های آن با انبوهی از مردم در لباس‌های براق پوشیده شده بود و پرچم‌های کشتی‌ها در جلوی ما حرکت می‌کردند مکان ها زنگ بزرگ زمزمه شد...

قبل از شروع قطار، امپراطور مقتدر، که توسط همراهانش محاصره شده بود، تمام نیروها را گشت و به گرمی از آنها استقبال کرد.

در ساعتی که مراسم تعیین کرده بود، قطاری از دور ظاهر شد. اندکی پس از اینکه امپراتور مقتدر، یکی از اعضای خانواده آگوست و همراهان آنها وارد کلیسای جامع شدند، جایی که در حضور آنها، مراسم تقدیس معبد در آنجا انجام می شد، دسته ای از صلیب در دوردست ظاهر شد، که پیش از آن خوانندگان به صورت چند نفره بودند. -لباس های رنگی روحانیون با لباس های سفید لعاب دار، با بنرها، تصاویر و بقاع متبرکه که توسط اسقف بر سر حمل می شد، در دو ردیف راه می رفتند که از جلوی آن ها یک فانوس و یک صلیب حمل می کردند. هنگامی که موکب از کنار هنگ ها عبور می کرد، موسیقی سرود "چقدر شکوهمند است پروردگار ما در صهیون" پخش شد. این موسیقی که توسط پیانو اجرا می‌شد، تأثیر شگفت‌انگیزی ایجاد کرد: می‌توان صدای سازها را شنید، بلکه انگار چندین گروه کر در دوردست آواز می‌خواندند. همه با هم - هم این موسیقی تأثیرگذار سرود مقدس و هم این صفوف آرام، باشکوه و درخشان که در وسط میدان وسیعی که توسط سربازان تأسیس شده و توسط هزاران نفر در قاب قرار گرفته بود حرکت می کرد - منظره ای را به نمایش گذاشت که البته همه کسانی که به آن برخورد کردند. ببینند تا آخر عمر او را فراموش نخواهند کرد.

به محض ورود صفوف، امپراطور، امپراتور، اعضای خانواده آگوست و همراهان کلیسای جامع را ترک کردند. اعلیحضرت به پله پایین فرود آمدند. آواز بود. سپس صفوف دوباره در اطراف کلیسای جامع حرکت کردند و اعلیحضرت امپراتوری و اعلیحضرت شاهنشاهی آنها را همراهی کردند. پس از قدم زدن در اطراف معبد، صفوف وارد معبد شدند.» [به نقل از: 3، ص 197-199]

مراسم تقدیس معبد حفظ شده است. این کتاب توسط N. Yu.

آگوست مونتفران وصیت کرد که او را در زاده فکر اصلی خود - کلیسای جامع سنت ایزاک - دفن کند. اما اسکندر دوم این آرزو را برآورده نکرد. تابوت با جسد معمار فقط در اطراف معبد حمل شد و پس از آن بیوه آن را به پاریس برد.

پس از افتتاح، معبد در بخش روحانی نبود، بلکه در ایالت بود. پس از انحلال کمیسیون ساخت آن در سال 1864، کلیسای جامع تحت صلاحیت وزارت راه‌آهن و ساختمان‌های عمومی قرار گرفت. در سال 1871، ساختمان به وزارت امور داخلی منتقل شد.

خزانه داری سالانه مبالغ هنگفتی را برای نگهداری کلیسای جامع سنت اسحاق اختصاص می داد. یک گروه کر بزرگ در معبد آواز می خواند. برای اطمینان از به صدا درآمدن زنگ ها، کارکنانی 16 نفره به دو شیفت تقسیم شدند. تمثیل معبد بزرگترین در سن پترزبورگ بود، اعضای آن حقوق دولتی دریافت می کردند. در کلیساهای دیگر، به استثنای موارد نادر، مَثَل ها با پول حاصل از درآمد محلی زندگی می کردند.

اعضای خانواده سلطنتی در کلیسای جامع سنت اسحاق غسل تعمید داده شدند و این کلیسای مرکز تعطیلات سراسر شهر شد. با این حال، داربست برای مدت طولانی از آن جدا نشد. آنها گفتند که این ساختمان با نیت بد ساخته شده است و نیاز به تعمیرات مداوم دارد. علاوه بر این، افسانه ای متولد شد مبنی بر اینکه خانه رومانوف ها به محض برداشتن داربست از آیزاک سقوط می کند. آنها در نهایت تنها در سال 1916 حذف شدند. درست اندکی قبل از کناره گیری نیکلاس دوم از تاج و تخت.

کلیسای جامع سنت اسحاق بدون شک یکی از نمادهای سنت پترزبورگ است. طبل بلند آن با گنبد از زمان خلیج فنلاند قابل مشاهده بوده است. اما به دلیل نامتناسب بودن طبل و ناقوس های قرار گرفته در کنار آن، نام های غیر رسمی به وجود آمد. یکی از آنها "Inkwell" است.

پس از تصویب فرمانی در سال 1920 مبنی بر مصادره اشیاء با ارزش کلیسا از کلیسای جامع سنت اسحاق، 50 کیلوگرم طلا و بیش از دو تن نقره، بسیاری از آنها. سنگ های قیمتی، تمام نمادها و سایر اشیاء با ارزش.

مدتی معبد فعال باقی ماند. در سال 1925، کمیساریای مردمی آموزش متذکر شد که به دلیل وضعیت بد آن باید تعطیل شود. مدیریت کلیسای جامع به دلیل قطع بودجه آن از سوی دولت و کاهش قابل توجه حجم کمک های مالی، نمی تواند مراقبت مناسبی از ساختمان انجام دهد. بنابراین، در سال 1928، کلیسای جامع سنت اسحاق به علم اصلی منتقل شد. سپس ناقوس ها از کلیسای جامع سنت اسحاق برداشته شدند و برای ذوب فرستاده شدند. در همان زمان چاه آسانسوری در ناقوس جنوب غربی ساخته شد.

تصمیم گرفته شد از کلیسای جامع سنت اسحاق به عنوان موزه استفاده شود. از سال 1928 تا 1931، تحت بازسازی های زیبایی قرار گرفت و نمایشگاهی در مورد تاریخچه طراحی و ساخت ساختمان آماده کرد. تا مارس 1931، این نمایشگاه با مطالب ضد مذهبی تکمیل شد و پس از آن موزه کلیسای جامع سنت اسحاق افتتاح شد.

وقتی موزه افتتاح شد، هر سه درب بزرگ جلویی کلیسای جامع برای آخرین بار باز شد. این بعداً رها شد زیرا درهای بازدر چنین ساختمان عظیمی، حفظ دما (16-18 درجه سانتیگراد) و رطوبت مورد نیاز برای حفظ دکوراسیون زیبای آن غیرممکن است.

در مراسم افتتاحیه این موزه، این ساختمان توانست 10 هزار نفر را در خود جای دهد و تنها در سه ماه اول فعالیت، بیش از 100 هزار نفر از آن بازدید کردند.

تور موزه شامل سه بخش بود: 1) تاریخ کلیسای جامع، کار سخت سازندگان رعیت را آشکار می کند. 2) کار ضد دینی موزه. 3) بخش علوم طبیعی یکی از نمایشگاه های آن آونگ فوکو بود. این آونگ به گنبد متصل می شد و تا مرکز بنا پایین می آمد. ارتفاع آن 91 متر بود.

در دوران شوروی، کلیسای جامع سنت اسحاق همچنان موضوع اسطوره سازی بود. یکی از افسانه های قبل از جنگ می گوید که آمریکا آماده خرید معبد بود. قرار بود آن را به صورت قطعات در کشتی به ایالات متحده منتقل کند و دوباره در آنجا مونتاژ کند. برای این امر، آمریکایی ها ظاهراً پیشنهاد کردند تمام خیابان های لنینگراد را که در آن زمان با سنگفرش پوشانده شده بود، آسفالت کنند.

افسانه دوم می گوید که چگونه در طول محاصره کلیسای جامع سنت اسحاق صدمه ای ندید و با بمباران آسیبی ندید. هنگامی که تهدید اشغال لنینگراد توسط نازی ها واقعی شد، مشکل تخلیه اشیاء قیمتی از شهر به وجود آمد. آنها وقت نداشتند همه چیز را بیرون بیاورند، بنابراین شروع به جستجوی مکانی برای ذخیره سازی قابل اعتماد مجسمه، مبلمان، کتاب، ظروف چینی کردند... یکی از افسران مسن پیشنهاد داد که یک انبار در زیرزمین های St. Isaac ایجاد کنند. کلیسای جامع. آلمانی‌ها هنگام گلوله باران شهر، قرار بود از گنبد کلیسای جامع به عنوان نقطه عطفی استفاده کنند و به سمت آن شلیک نکنند. و همینطور هم شد. در تمام 900 روز محاصره، گنجینه موزه در این انبار قرار داشت و هرگز مورد گلوله باران مستقیم قرار نگرفت.

اما گلوله ها همچنان در همان نزدیکی منفجر شدند. آثار ترکش هایی که به ستون های رواق غربی کلیسای جامع سنت اسحاق آسیب رساند، ما را به یاد جنگ بزرگ میهنی می اندازد. در ابتدای محاصره، گنبد و ناقوس ساختمان با رنگ خاکی پوشانده شد، پنجره ها با آجر پوشانده شد و لوسترها (وزن هر کدام 2.9 تن) برداشته شد.

در حالی که نمای کلیسای جامع سنت اسحاق در طول جنگ آسیب کمی دید، فضای داخلی آن آسیب زیادی دید. معبد در طول محاصره گرم نشد. به همین دلیل آنقدر یخ زد که یخ زدگی روی ستون های داخلی ظاهر شد. در بهار، زمانی که آب شدن آب بود، نهرها از کنار دیوارها جاری می شدند. تابلوی برونی «آدم و حوا در بهشت» بیشترین آسیب را دید. لایه رنگ آن کاملاً شسته شد و حتی یک طرح از نقاشی حفظ نشد. مرمت‌کنندگان مجبور شدند آن را از نو خلق کنند و به دست خط هنرمند پایبند باشند.

در سال 1963، کلیسای جامع سنت اسحاق پس از بازسازی افتتاح شد. پیش از این، وجوه مذهبی به موزه ضد مذهبی (به کلیسای جامع کازان) منتقل شد. از آن زمان، موزه‌ای که در اینجا فعالیت می‌کند تمرکز صرفاً تاریخی دارد.

کلیسای جامع سنت ایزاک مجسمه نیم تنه آگوست مونتفراند را در خود جای داده است که از 43 نوع ماده معدنی و سنگ ساخته شده است - تمام مواردی که در ساخت معبد استفاده شده است.

در سال 1981، آونگ فوکو منسوخ شده بود، زیرا هیچ کس نیازی به اثبات چرخش زمین به دور محور خود نداشت. به دلیل وسعت زیاد به سازمان دیگری منتقل نشد. هیچ ساختمان دیگری با ارتفاع لازم برای آونگ وجود نداشت. او را بین درها قرار دادند. ضخامت دیوارهای کلیسای جامع سنت اسحاق به همراه روکش پنج متر است، بنابراین فاصله بین درها به شما اجازه می دهد تا برخی از اشیاء را بین آنها ذخیره کنید.

پس از برداشتن آونگ، موزه کلیسای جامع سنت اسحاق نه تنها تاریخی، بلکه تاریخی و هنری شد. او تا امروز اینگونه باقی مانده است. اما خدمات دوباره در معبد برگزار می شود. ستون کلیسای جامع سنت اسحاق یکی از جذاب ترین مکان ها برای گردشگران است. در اینجا از ارتفاع 43 متری می توانید چشم انداز سن پترزبورگ را ببینید. 562 پله از یک پلکان مارپیچ منتهی به این عرشه مشاهده وجود دارد.

در ارتباط با انتقال کلیسای جامع سنت اسحاق به کلیسای ارتدکس روسیه، شهر به معنای واقعی کلمه به دو اردوگاه تقسیم شد: برخی شادی می کنند، برخی دیگر طومارهایی را علیه این تصمیم امضا می کنند. بنابراین، ما داستان هایی در مورد اسحاق برای شما انتخاب کرده ایم که به شما کمک می کند تا نظر خود را در مورد انتقال کلیسای جامع ایجاد کنید و همچنین بدانید که بیگانگان چه ارتباطی با آن دارند، آیا مونتفران کلیسای جامع را ساخته است و چگونه تقریباً به آن منتقل شده است. ایالات متحده آمریکا به عنوان نمادی از شهر در نوا.

کلیسای جامع سنت اسحاق، یکی از چشمگیرترین ساختمان های سنت پترزبورگ، در 11 ژوئن 1858 (30 مه) تقدیس شد. تاریخ آن، که تقریباً از زمان تأسیس پایتخت شمالی باز می‌گردد، پر از چرخش‌های غیرمنتظره است. حقایق شگفت انگیز. ساخت کلیسای جامع توسط پیتر اول طراحی شد که در روز یادبود سنت اسحاق دالماسی به دنیا آمد و تصمیم گرفت قدیس را به روشی خاص گرامی بدارد. اما ساخت و ساز در زمان سلطنت اسکندر دوم به پایان رسید. در سال های مختلفکلیسای جامع پناهگاهی برای هنر و سکویی برای آزمایش های فیزیکی بود.


اولین کلیسای جامع سنت اسحاق در سال 1707 با فرمان پیتر اول در محل انبار پیش نویس در کنار دریاسالاری ساخته شد. کلیسای جامع چهار بار بازسازی شد - اکنون تجسم چهارم را می بینیم.

پیتر اول و کاترین اول در اولین کلیسای چوبی سنت اسحاق دالماتیایی ازدواج کردند. معبد در سواحل نوا، تقریباً در محلی که اکنون سوارکار برنزی ایستاده است، قرار داشت. این ساختمان در طراحی معماری و مناره بلند خود بسیار یادآور کلیسای جامع پیتر و پل بود.

با این حال، خاک ساحلی زیر کلیسا مدام در حال فروکش بود و در سال 1735 بر اثر برخورد صاعقه به شدت آسیب دید. لازم بود مکان کلیسای جامع عوض شود و دوباره آن را بسازند. در زمان کاترین دوم، سنگ مرمر در ساخت و ساز مورد استفاده قرار گرفت، اما به سختی نیمی از ساختمان تکمیل شد. سپس پل اول دستور داد که ساخت و ساز با آجر تکمیل شود و سنگ مرمر برای روکش فلزی به قلعه میخائیلوفسکی هدایت شد، بنابراین کلیسای جامع عجیب به نظر می رسید: دیوارهای آجری بر روی پایه مرمری بلند شدند. این "یادبود دو سلطنت" در سال 1802 تقدیس شد، اما به زودی مشخص شد که ظاهر "تشریفاتی پترزبورگ" را خراب کرده است. اسکندر اول چیزی را که اجدادش ساخته بودند اصلا دوست نداشت و دستور داد ساختمان را خراب کنند و ساختمان جدیدی بسازند - از گرانیت.


معمار آیزاک که ما او را می شناسیم، آگوست مونتفراند بود. ساخت و ساز 40 سال به طول انجامید. افسانه ها حاکی از آن است که شخصی مرگ مونفران را پس از ساختن کلیسای جامع پیش بینی کرده بود، بنابراین او عجله ای برای تکمیل این روند نداشت.

و با این حال او آن را تکمیل کرد: در تابستان 1858، متروپولیتن گرگوری کلیسای جامع تازه ساخته را به افتخار سنت اسحاق دالماسی، قدیس حامی سنت پترزبورگ، تقدیس کرد. به احتمال زیاد، این یک تصادف بود، اما یک ماه پس از اتمام ساخت کلیسای جامع سنت ایزاک، آگوست مونتفراند درگذشت.

دلیل وخامت شدید سلامت ظاهراً یک نگرش تحقیرآمیز از سوی حاکم جدید الکساندر دوم بود. یا او مونتفران را به خاطر پوشیدن سبیل "نظامی" مورد سرزنش قرار داد، یا خودکامه از امضای خاص معمار خوشش نیامد: در طراحی کلیسای جامع گروهی از مقدسین وجود دارد که با فروتنی سر خود را برای خوشامدگویی به اسحاق دالماتیایی خم کرده اند، از جمله مونفراند. خودش خالقی که انتظار ستایش شایسته را داشت و تقریباً تمام زندگی خود را وقف کلیسای جامع کرد، دچار ناامیدی شد و از نگرش مشابه امپراتور شگفت زده شد و 27 روز بعد درگذشت. طبق افسانه، هنگامی که زمان به نیمه شب نزدیک می شود، شبح مونفراند در عرشه مشاهده ظاهر می شود و در اطراف قلمرو خود قدم می زند. روح او شیطانی نیست.

نوآوری تکنولوژیک و مداخله بیگانگان


یکپارچه های گرانیتی برای ستون هایی با وزن 64 تا 114 تن در معادن سنگ در جزیره پوترلاکس در نزدیکی ویبورگ برای پوشش داخلی و نمای کلیسای جامع در معادن سنگ مرمر Ruskolsky و Tivdiysky بریده شدند.

تحویل بلوک های عظیم به محل ساخت و ساز، نصب 112 ستون یکپارچه و ساخت گنبد مستلزم نوآوری های فنی زیادی از سوی سازندگان بود. یکی از مهندسانی که کلیسای جامع سنت اسحاق را ساخت، مکانیزم ریلی مفیدی اختراع کرد که کار سازندگان را آسان کرد. برای ساخت مجسمه ها و نقش برجسته ها از جدیدترین فناوری آبکاری استفاده شده است که برای اولین بار در جهان امکان قرار دادن مجسمه های مسی چند متری در ارتفاع را فراهم می کند.

اما برخی استدلال می کنند که حتی صدها نفر نمی توانند چنین کلیسای جامعی بسازند، و بنابراین نمی توانست بدون دخالت بیگانگان اتفاق بیفتد، مانند ساخت اهرام در مصر.


اسحاق گنجینه ای از سنگ های رنگی است. لاجورد بدخشان، پورفیری شوکشا، تخته سنگ سیاه، مرمرهای چند رنگ: تیودیان صورتی، سینا زرد، فرانسوی قرمز و همچنین 16 تن مالاکیت در اینجا استفاده شده است. بوی عود که به سختی قابل درک است، که در کلیسای جامع قابل تشخیص است، از صفحات مالاکیتی که ستون های محراب اصلی را تزئین می کنند، منتشر می شود. صنعتگران آنها را با ترکیب خاصی که از مر (روغن معطر مخصوص) درست شده بود مهر و موم می کردند.

اعتقاد بر این است که دمیدوف تمام ذخایر مالاکیت خود را بر روی ستون‌های کلیسای جامع سنت اسحاق خرج کرد و این باعث فروپاشی بازار، سقوط ارزش سنگ و اعتبار آن شد. استخراج مالاکیت از نظر اقتصادی بی سود شد و تقریباً متوقف شد.


ساخت کلیسای جامع سنت اسحاق در سال 1858 به پایان رسید، اما بنای یادبود، حتی پس از افتتاح رسمی، دائماً به تعمیرات، الحاقات و توجه دقیق صنعتگران نیاز داشت، به همین دلیل است که داربست ها جدا نشده بودند. به مدت 50 سال، ساکنان سن پترزبورگ آنقدر به آنها عادت کردند که افسانه ای در مورد ارتباط آنها با خانواده سلطنتی متولد شد: اعتقاد بر این بود که تا زمانی که جنگل ها پابرجا هستند، سلسله رومانوف حکومت می کند.

باید گفت که این افسانه بی اساس نیست: تعمیرات مداوم مستلزم هزینه های هنگفتی بود (کلیسای جامع یک اثر هنری واقعی بود و صرف نظر از اینکه چه موادی برای بازسازی آن مناسب بود) و خزانه سلطنتی بودجه اختصاص داد. در واقع، داربست برای اولین بار در سال 1916، اندکی قبل از کناره گیری امپراتور نیکلاس دوم از تاج و تخت روسیه در مارس 1917، از کلیسای جامع سنت ایزاک برداشته شد.

پس از انقلاب، معبد ویران شد. در ماه مه 1922، 48 کیلوگرم طلا و بیش از دو تن نقره از آن برای نیازهای منطقه گرسنه ولگا مصادره شد.

در ارتباط با سیاست دولت، در 12 آوریل 1931، یکی از اولین موزه های ضد مذهبی روسیه در معبد افتتاح شد. این معبد را از ویرانی نجات داد: گشت و گذار در اینجا شروع شد که در طی آن به بازدیدکنندگان در مورد رنج سازندگان ساختمان و آسیب دین گفته شد.

در همان سال، آونگ غول پیکر فوکو در کلیسای جامع سنت آیزاک نصب شد: به لطف طول آن، چرخش زمین را به وضوح نشان داد. در آن زمان آن را پیروزی علم بر دین می نامیدند. در شب عید پاکدر سال 1931، هفت هزار شهروند لنینگراد در کلیسای جامع سنت ایزاک جمع شدند و در آنجا به سخنرانی پروفسور کامنشچیکف درباره تجربه فوکو گوش دادند. اکنون آونگ برچیده شده است، در محلی که به آن متصل شده بود مجسمه یک کبوتر وجود دارد که نماد روح القدس است.


در دهه 1930 شایعه ای منتشر شد مبنی بر اینکه آمریکایی ها با تحسین زیبایی کلیسای جامع سنت اسحاق که به نوعی آنها را به یاد کاپیتول می انداخت، به دولت شوروی پیشنهاد خرید آن را دادند. طبق افسانه، معبد قرار بود برچیده شود و در قسمت هایی با کشتی ها به ایالات متحده منتقل شود و در آنجا دوباره مونتاژ شود. ظاهراً آمریکایی ها به عنوان پرداخت برای این شی معماری گرانبها پیشنهاد آسفالت تمام خیابان های سنگفرش لنینگراد را دادند که در آن زمان تعداد زیادی از آنها وجود داشت. با قضاوت بر اساس این واقعیت که کلیسای جامع سنت اسحاق هنوز در جای خود ایستاده است، معامله از بین رفت.

در طول جنگ بزرگ میهنی، کلیسای جامع از بمباران و گلوله‌های توپخانه‌ای رنج می‌برد. در طول محاصره، کلیسای جامع نمایشگاه‌هایی از موزه‌های حومه لنینگراد و همچنین موزه تاریخ شهر و کاخ تابستانی پیتر اول را در خود جای داده بود. گنبد طلایی ساکنان، با خطر و خطر خود، آن را با لیتر رنگ سبز پوشاندند تا کمتر مورد توجه قرار گیرد، که به آنها اجازه داد بسیاری از آثار هنری را در آستانه حمله ارتش فاشیست نجات دهند.

اسحاق - موزه یا معبد؟


از سال 1948، به عنوان موزه کلیسای جامع سنت اسحاق فعالیت می کند. در سال 1963، مرمت کلیسای جامع پس از جنگ به پایان رسید. موزه آتئیسم به کلیسای جامع کازان منتقل شد و آونگ فوکو برداشته شد، به طوری که از آن زمان سنت آیزاک منحصراً به عنوان یک موزه کار می کرد.

روی گنبد یک عرشه رصد وجود دارد که از آنجا منظره ای باشکوه از بخش مرکزی شهر باز می شود. امروز در اینجا می توانید نیم تنه ای از آگوست مونتفران را ببینید که از 43 نوع ماده معدنی و سنگ ساخته شده است - تمام مواردی که در ساخت معبد استفاده شده است.

در سال 1990 برای اولین بار از سال 1922 به اجرای برنامه پرداخت عبادت الهیالکسی دوم پاتریارک مسکو و تمام روسیه. در سال 2005، "توافقنامه بین موزه ایالتی "کلیسای جامع سنت اسحاق" و اسقف سن پترزبورگ در مورد فعالیت های مشترک در قلمرو مجموعه موزه امضا شد، و امروز خدمات به طور منظم در تعطیلات و یکشنبه ها برگزار می شود.


اکنون موضوع انتقال کلیسای جامع سنت اسحاق به کلیسای ارتدکس روسیه و تخلیه موزه حل شده تلقی می شود. این کلیسا بارها ادعاهای خود را مبنی بر مالکیت کلیسای جامع ابراز کرده است ، اما به دلیل عدم مصلحت چنین تصمیمی همیشه از آن خودداری شده است ، زیرا این موزه درآمدی را به خزانه شهر می آورد - 700-800 میلیون روبل سالانه.

اکنون چه چیزی تغییر کرده است، چه کسی مالک معبد خواهد بود و هزینه مرمت و نگهداری آن را پرداخت می کند؟ سنت پترزبورگ مالک رسمی کلیسای جامع سنت اسحاق باقی خواهد ماند، زیرا سایت یونسکو طبق قانون باید متعلق به دولت باشد. کلیسای ارتدکس روسیه به صورت رایگان از معبد استفاده خواهد کرد: سنت اسحاق برای استفاده ابدی منتقل نمی شود، بلکه به مدت 49 سال اجاره داده می شود.

کلان شهر هزینه نگهداری و نیازهای کلیسای جامع را پرداخت خواهد کرد. این که چقدر پول نیاز دارد نیز هنوز مشخص نیست. پیش از این رقم 200 میلیون روبل اعلام شده بود: این مبلغی است که موزه سالانه برای تعمیر و نگهداری و مرمت هزینه می کند.

علاوه بر این، توافق نامه ای بین کلیسای ارتدکس روسیه و وزارت فرهنگ در مورد ایمنی اشیاء با ارزش موزه که در کلیسای جامع باقی می مانند، منعقد خواهد شد. نمایندگان ایلخانی اطمینان می دهند که همه می توانند مانند قبل از کلیسای جامع بازدید کنند و علاوه بر این، آنها قول می دهند که ورودی را در مقایسه با 200 روبل فعلی رایگان کنند و گردش ها به صورت پرداختی باقی بماند. کلیسای ارتدکس روسیه این بودجه را صرف تعمیر و نگهداری کلیسای جامع خواهد کرد.

طبق گفته کلیسای ارتدکس روسیه، یک آژانس ویژه کلیسا برای انجام گشت و گذار ایجاد می شود، کار آن از طریق کمک های مالی معاف از مالیات پرداخت می شود. موزه کلیسای جامع سنت اسحاق به خیابان های بولشایا مورسکایا و دومسکایا منتقل می شود. اما تا زمان انتقال، موزه فعالیت های کلیسای جامع را مدیریت خواهد کرد. در حال حاضر، 400 نفر در کلیسای جامع سنت اسحاق و کلیسای ناجی در خون کار می کنند. نیکلای بوروف، مدیر موزه نیز ممکن است پست خود را ترک کند.

عکس:از پترزبورگ، pravme.ru، panevin.ru دیدن کنید

مهمترین راز شخصاً برای من در کلیسای جامع سنت اسحاق این است که آیا درست است که بر روی آثار (خوب ، به طور طبیعی ، روی ذرات) الکساندر نوسکی کتیبه ای وجود دارد - عیسی جاشوا.

-یک زن مسن لنینگراد فرمی را در دفتر مسکن پر می کند-
- "واسیلیوا....نینا...ایزاکوونا...
-یهودی، حدس می زنم؟
-خب، بله، اما کلیسای جامع سنت اسحاق هنوز یک کنیسه است؟

معبد در اصل باستانی بود!!! و احتمالاً قبل از تولد پتروشیا...

کلیسای جامع سنت اسحاق یکی از شاهکارهای معماری ارتدکس، مسیحی روسی به حساب می آید. در نگاه اول، هیچ چیز عجیبی در آن وجود ندارد.

اما این فقط در نگاه اول است. شما باید با دقت بیشتری نگاه کنید.
اینجا دروازه اش است.



تصاویر بسیار یادآور تصاویر باستانی هستند، اما این مهمترین چیز نیست. یک ... صلیب ارتدکس در معبد وجود ندارد

اما پیدا کردن یک صلیب هشت پر ارتدکس آسان نیست.



این صلیب های ارتدکس عناصر ارتدوکس کمیاب هستند - در یک کلیسای کاملا غیر ارتدکس
لطفا توجه داشته باشید - بالای نماد چیزی غیر از آن وجود دارد همه چشم بینا، که ارتدوکس ها آن را نماد فراماسون ها و شیطان پرستان می دانند

این در مورد مصلوب شدن است


این مصلوب ارتدکس است


اما این یک تصویر کاتولیک از یکی از طاقچه های کلیسای جامع سنت اسحاق است، در حالی که هیچ صلیب ارتدکس در آنجا وجود ندارد.

در زیر، دومین تصویر کاتولیک از عیسی مصلوب شده در بیرون بالای یکی از ورودی های کلیسای جامع قرار دارد.


در واقع، طبق اسطوره رسمی تاریخی، کلیسای جامع سنت اسحاق پس از تقدیس آن، اصلی ترین آن بوده است. کلیسای جامعامپراتوری روسیه.

و چگونه اتفاق افتاد که هنگام تزئین کلیسای جامع، از نماد اصلی عملاً استفاده نمی شود و صلیب به طور کلی طبق قوانین دیگران نشان داده می شود؟

و در اینجا الگوهای کف کلیسای جامع است

الگوهای ظریفی روی زمین و دیوار وجود دارد، آنها یونان باستان هستند

این یک زیور پر پیچ و خم یونانی یونانی است.

اینجا روی دیوار معبد هادریان

اینجا از معبد مشتری
دقیقاً همین زیور آلات را می توان از جمله در بالبک دید

تصویر 70 صفحه ای مونفراند
نشانه های بیرونی

اکنون کمی در مورد ویژگی های خارجی کلیسای جامع - یک کلیسای ارتدکس در داخل ارتدکس نیست، اما در خارج از آن در حال حاضر قدیمی است.

اما این پانتئون روم است

تقریباً همان ساختمان، فقط بدون گنبد

پانتئون پاریس، درست مانند ایساقیا، صلیب های ارتدکس را در آنجا نخواهید یافت.

و این کنگره آمریکا، کلیساها در روسیه، اروپا و آبیاری است. ساختمان ها در ایالات متحده بر اساس همان سبک معماری ساخته شده اند
اینجا کاپیتول بوستون است

اما تصویر قدیمی او بسیار جالب تر است

آیا این کپی از ستون اسکندریه است؟
خب، اینجا کاپیتول ایالت آیووا در د موین است.

بیشتر شبیه کلیسای جامع سنت اسحاق است
چه کسی کلیسای جامع Issakievsky را ساخت
اعتقاد بر این است که کلیسای جامع توسط مجسمه ساز خارجی Montferan طراحی و ساخته شده است. اما این درست نیست.
در اینجا یک تصویر جالب از کار خود مونتفران است.

این مربوط به سال 1820 است، از روی تصویر می توانیم نتیجه بگیریم که هیچ ساخت و ساز در حال انجام نیست، بلکه بازسازی کلیسای جامع است.
در واقع داستان اینگونه است
در سال 1809م و 1813 مسابقه ای برای بازسازی کلیسای جامع اعلام شد. حتی قبل از اعلام اولین مسابقه به رهبری رئیس فرهنگستان هنر، کنت A.S. استروگونوف برنامه ای با محتوای زیر ایجاد کرد:
"ساختمان های باشکوهی که در آن بنا شده اند پایتخت شمالیروسیه، آنها ایده توجه به کلیسای جامع سنت اسحاق دالماسی را می دهند.
این معبد...، بر حسب اتفاقی از چنین شرایط مهمی، در تزییناتش شکوه و جلال شایسته ای می طلبد. این قصد میدان وسیعی را برای تمایز برای هنرمندانی که به دلیل استعدادهایشان در هنر معماری شناخته شده اند، باز می کند. در این صورت، آنها می توانند توانایی های ظریف خود را در حل مشکلات زیر نشان دهند:
1. یافتن وسیله ای برای تزئین کلیسای سنت اسحاق دالماسی با معماری شایسته و باشکوه، بدون پوشاندن (تا حد امکان) لباس های مرمری غنی آن.
2. به جای گنبد و برج ناقوسی که در حال حاضر در این معبد موجود است، شکل گنبدی را بیابید که می تواند عظمت و زیبایی خاصی را به چنین بنای معروفی بدهد.
3. راه مناسبی برای تزئین میدان متعلق به این معبد بیابید و در عین حال محیط آن را منظم کنید.
RGIA, f.789, op. 20 استروگانف، 36، l3. گزارش شده توسط N.I. نیکولینا (گلینکا)، چاپ شده توسط: Shuisky V.K. آگوست مافران.
تاریخچه زندگی و خلاقیت. - سن پترزبورگ: OOO "MiM-Delta"؛ M.: ZAO Tsentrpoligraf، 2005. صفحات 82-83.

کنت استروگانوف مستقیماً نشان داد که مسابقه ای برای بازسازی معبدی که قبلاً ایستاده بود وجود دارد ، وظیفه برداشتن سنگ مرمر از آن بود.
این به هیچ وجه با این بیانیه که سومین کلیسای جامع سنت اسحاق در سال 1816 بسته می شد مطابقت ندارد. این سومین کلیسای جامع بود که تا حدی با سنگ مرمر پوشیده شده بود

ویکی‌پدیا نیز از استروگانف نقل قول می‌کند، اما آن را اینگونه نقل می‌کند:
"برای یافتن راهی برای تزئین معبد... بدون پوشش... لباس های مرمری غنی آن... برای یافتن شکل گنبدی که بتواند عظمت و زیبایی را به چنین بنای معروفی ببخشد... راهی برای پیدا کردن مربع متعلق به این معبد را تزئین کنید و محیط آن را به نظم مناسبی درآورید.
این طرح جعل است - ویکی پدیا مهمترین چیز را از یادداشت استروگانف بیرون می کشد، این که کلیسای جامع قبلاً ساخته شده است.
احمقانه است که نویسندگی کلیسای جامع سنت آیزاک را به مونفراند نسبت دهیم.
به عبارت دیگر، امپراطور از بتانکور خواست که به شخصی واگذار کند تا پروژه ای را برای بازسازی کلیسای جامع سنت اسحاق طراحی کند، به گونه ای که کل ساختمان قبلی را حفظ کند، شاید با یک افزوده کوچک، جلوه ای باشکوه و زیبا ببخشد. به این بنای بزرگ.»

F.F Vigel در یادداشت های خود به طور مستقیم نشان داد که کلیسای جامع سنت اسحاق ساخته نشده است، بلکه بازسازی شده است.
نشانه های پرسترویکا هنوز هم امروزه یافت می شود

سه تایی که در مرکز قرار دارند واقعی هستند، و آنهایی که در طرفین هستند تازه هستند، این تمام چیزی است که مونفراند در بازسازی کلیسای جامع مهارت و زمان کافی برای تکرار اصل را نداشت.
در اینجا یک بازسازی دیگر است

به طور خلاصه، نمونه های زیادی وجود دارد
کلیسای جامع سنت اسحاق چهارم ساخته نشد، اما امروز همان معبد "سومین" وجود دارد، به احتمال زیاد معبد "اولین" و دوم.
اما چرا لازم بود تاریخ یک کلیسای جامع به 4 قسمت تقسیم شود و ساخت آن توسط مونتفران جعل شود؟
نکته این است که معبد باستانیبا عناصر بت پرستی و کاتولیک که هیچ ربطی به ارتدکس فعلی ندارد.
ساخت 4 کلیسای جامع بیش از چهار بازسازی نبود که در آن گذشته بت پرستی-کاتولیک آن پاک شد.

اما حتی پس از همه اینها، تعجب آور است که جعل کنندگان صلیب های کاتولیک را حذف نکردند و آنها را با ارتدکس جایگزین نکردند. به نظر می رسید آنها می دانستند که این اصلا ضروری نیست.

در واقع، نیازی به اذیت کردن خود نبود، زیرا مؤمنان ارتدکس آنقدر فریب خورده و کور هستند که متوجه نمی شوند که به کلیسای شخص دیگری می آیند.
اگرچه هیچ کس این را از آنها پنهان نمی کند، اما همه چیز در قابل مشاهده ترین مکان است.

من اضافه می کنم که وجود صلیب های کاتولیک در اسحاق دلیل دیگری بر این واقعیت است که قبلاً کاتولیک و ارتدکس مانند مسیحیت و اسلام یک اعتراف بودند.