صفحه اصلی / حرز / چگونه آنها را در ارتدکس و کاتولیک مقدس می دانند. قدیسان کاتولیک قادر به انجام معجزه قدیسان کاتولیک، چیزی که نام آنها را مشهور می کند

چگونه آنها را در ارتدکس و کاتولیک مقدس می دانند. قدیسان کاتولیک قادر به انجام معجزه قدیسان کاتولیک، چیزی که نام آنها را مشهور می کند


جایگاه ویژه ای در کلیسای کاتولیک توسط تکریم قدیسان اشغال شده است - افرادی که همانطور که مسیحیان معتقدند توسط خدا به دلیل ایمانشان توانایی عمل به عنوان یاور و انجام معجزه را دارند. این عقیده وجود دارد که زندگی سرشار از انکار از نظر قداست برابر با شهادت است. درست است، امروزه اعمال و رفتار برخی از افراد مقدس به بیان ملایم تکان دهنده تلقی می شود. .

1. ...گوشت پوسیده اش را در گلدان نگه داشت


سنت لیدوینا در حدود سال 1380 در شیدام هلند متولد شد. زمانی که لیدوینا 16 ساله بود، هنگام اسکیت روی یخ به زمین افتاد و در نهایت به یک بیماری مرموز مبتلا شد که باعث درد مزمن، حساسیت بیش از حد به نور و فلج نسبی شد. او بیشتر عمرش را در رختخواب گذراند و فقط بازوی چپش را حرکت داد. طبق سندی که توسط بزرگان شهر شیدام نوشته شده است، لیدوینا نیز در سراسر بدن خود زخم داشته است. سرانجام گوشت او شروع به پوسیدگی کرد و تکه تکه شد.

اما در کمال تعجب، این تکه‌های گوشت بوی شیرین فوق‌العاده‌ای می‌دادند و والدینش آنها را در گلدانی در خانه نگهداری می‌کردند. لیدوینا رنج خود را هدیه ای از جانب خدا می دانست و در نهایت شروع به شفای دردمندان کرد. برخی از مورخان گمان می کنند که لیدوینا از بیماری ام اس و زخم بستر شدید رنج می برد که به دلیل ناتوانی در حرکت به دلیل فلج ایجاد شد.

2. ... دلمه خورد


سنت آنجلا از فولینیو در قرن سیزدهم در ایتالیا زندگی می کرد و به دلیل نیکوکاری و تقوای خود مشهور شد. آنجلا قبل از مرگ، خاطرات خود را دیکته کرد و در آن شرح داد که چگونه یک بار پای یک جذامی را شست و سپس آن را نوشید. آب کثیف: «آبی را که برای شستن استفاده می کردیم می نوشیدیم. شیرینی که حس می کردیم آنقدر زیاد بود که تا خانه آن را حس کردم... و وقتی دلمه زخم جذامی در گلویم گیر کرد سعی کردم آن را قورت دهم. وجدانم به من اجازه نداد که آن را بیرون بیاورم، گویی که عشاء ربانی گرفته ام.»

3. ... چرک نوشید


کاترین سینا یکی از مشهورترین قدیسان قرون وسطایی است که به دلیل خیرات و خرد خود مشهور است. او همچنین از دوران کودکی به روزه داری معروف بود. زمانی که 25 ساله شد، دیگر طاقت غذا را نداشت. اعتراف کننده اش ریموند از کاپوآ به معنای واقعی کلمه به او دستور داد که غذا بخورد، اما کاترین اصرار داشت که حتی کوچکترین گاز گرفتن باعث درد شدید او شده است.

آنها در مورد او نوشتند که اگر یک تکه پنیر یا سالاد بخورد و آن را با جرعه های زیاد آب بشویید، درد وحشتناکی احساس می کرد و با عجله در اطراف اتاق می چرخید و سعی می کرد استفراغ کند (گاهی اوقات خون استفراغ می کرد). با این حال، استثنائاتی برای عدم تحمل غذایی وجود داشت. کاترین به ریموند اهل کاپوا گفت که چرکی را خورده است که از بدن زنی در حال شیردهی بیرون می‌آمده است. در همان زمان، او اظهار داشت که «هرگز در زندگی‌ام طعم غذا و نوشیدنی شیرین‌تر یا تصفیه‌شده‌تر را نچشیده‌ام».

4. ...زخم لیسیده


سنت مری مگدالن دپازی در حدود سال 1566 در فلورانس به دنیا آمد و در نوجوانی وارد صومعه کارملیت شد. او به زودی به خاطر کشتن گوشت خود با شلاق، چکاندن موم داغ روی بدنش و پریدن برهنه در بوته های خار معروف شد.

De'Pazzi همچنین به عنوان یک درمانگر فوق العاده شناخته می شد. او زخم های باز مبتلایان به جذام و بیماری های پوستی را لیسید. در مورد دیگری، او از دهان خود برای مکیدن لاروهای زخم های عفونی استفاده کرد. در نتیجه لثه هایش عفونی شد و تمام دندان هایش افتاد. قدیس در سن 37 سالگی درگذشت.

5. ... شپش خورد


کاترین نجیب زاده ایتالیایی قرن پانزدهم جنوا تصمیم گرفت خود را وقف این کار کند اعمال خوبپس از دیدن مصلوب خونین مسیح. به زودی همه بیماران و محرومان عاشق او شدند. ظاهرا، کاترین به سختی می توانست دیدن قربانیان طاعون را تحمل کند. او برای تقویت روحی خود شروع به نوشیدن چرک از زخم های آنها و همچنین خوردن شپش هایی کرد که بیمارانش را مبتلا کرده بود. به لطف چنین اقدامات بی باکانه، او در سال 1737 به عنوان یک مقدس شناخته شد.

6. ... اندام تناسلی او را با چربی سوزاند


فرانچسکا رومانا از کودکی آرزو داشت راهبه شود، اما پدرش او را مجبور کرد در سن 13 سالگی با مردی ثروتمند ازدواج کند. این باعث افسردگی وحشتناکی در زن شد، اما پس از دیدن خواب سنت الکسیس، سلامت روان او بازیابی شد. او حتی تبدیل به یک همسر مطیع شد تا اینکه شوهرش توسط ناپلی ها کشته شد.

فرانچسکا مصمم بود که از نظر روحانی پاک بماند. او قبل از داشتن رابطه جنسی با شوهرش، چربی گوشت خوک را گرم می کرد و اندام تناسلی خود را می سوزاند تا از درد شدید در طول رابطه جنسی مطمئن شود. او همچنین به کتک زدن خود تا زمانی که خونریزی کرد معروف بود. در سال 1608، کلیسا فرانچسکا را مقدس کرد.

7. ... کرم ها را به پای او هل داد


شمعون استایلیت یک قدیس سوری قرن ششم بود که به خاطر سبک زندگی زاهدانه خود شهرت یافت. معروف ترین عمل او این بود که شمعون 30 سال بر بالای یک ستون زندگی کرد. طنابی که او به دور پایش بسته بود تا از افتادن خود جلوگیری کند، در نهایت در گوشتش برید.

زخم بوی بدی می داد و چرک می ریخت و کرم ها آلوده می شد، اما سیمئون از برداشتن طناب خودداری کرد. در عوض، انگل‌هایی را که از زخم افتاده بودند جمع کرد و آنها را به داخل زخم برگرداند و گفت: «آنچه را که خدا برایت فرستاده، بخور».

8. ... خود را با سوسک گوزن عذاب داد


Ite (یا Itha) در قرن پنجم ابیایی Killeady در ایرلند بود. او به خاطر روزه های طولانی و شیوه زندگی زاهدانه اش معروف شد. همچنین گفته شد که او یک سوسک گوزن بزرگ را در دست داشت که آن را روی بدنش قرار داد تا او را با آرواره های بزرگش شکنجه کند. مانند بسیاری از مقدسین اولیه، Ite به طور غیر رسمی توسط اسقف محلی مقدس شناخته شد.

9. ... به پشه ها غذا دهید


از خود گذشتگی به وضوح روند بود. معروف ترین عمل سنت ماکاریوس را حادثه ای می دانند که پس از کشتن غریزی پشه ای که او را گزیده بود، روی داد. او برای کشتن یک موجود زنده آنقدر پشیمان بود که تصمیم گرفت تاوان گناه خود را بپردازد و به باتلاقی که مگس و پشه پر شده بود رفت.

او شش ماه برهنه در آنجا زندگی کرد و اجازه داد حشرات دائماً او را نیش بزنند. در زمان بازگشت، تمام بدنش با انبوهی از گزش ها و زخم ها پوشیده شده بود و ماکاریوس فقط با صدایش شناخته می شد.

10. ... عنکبوت خورد


در قرن هفدهم، سنت ورونیکا جولیانی به خاطر اعمال فروتنانه اش معروف بود. به عنوان مثال، او ماهی فاسد را در سلول خود نگه می داشت و اغلب آن را بو و مزه می کرد. در نتیجه، او ظاهراً شروع به قدردانی از طعم ماهی تازه کرد. هنگامی که ورونیکا به کلاله مبتلا شد، کلیسا به او علاقه مند شد. یسوعی به نام پدر کریولی برای آزمایش فروتنی او فرستاده شد.

کریولی به ورونیکا دستور داد که سلول خود را ترک کند و در توالت متروکه ای که پر از عنکبوت و حشرات بود زندگی کند. در عین حال مجبور شد کف توالت را با زبانش تمیز کند. در کمال تعجب، ورونیکا نه تنها کف، بلکه دیوارها را نیز لیسید، و همچنین "همه عنکبوت ها و تارهای عنکبوت را بلعید." یسوعی متقاعد شد و ورونیکا در سال 1839 مقدس شد.

حرم را نمی توان با چیزی که در آن نیست، «تخریب» یا کمرنگ کرد کلیسای ارتدکسآندری موزولف، معلم آکادمی الهیات کیف، مطمئن است.

- آندری، کدام قدیسین مورد احترام کلیساهای ارتدکس و کاتولیک هستند؟ چرا اینطور است؟ مثال بزنید.

- آن قدیسان که حتی قبل از تقسیم آن در اواسط قرن یازدهم توسط کلیسا مورد تجلیل قرار گرفتند (شکاف نهایی بین شرق و غرب در واقع خیلی دیرتر رخ داد، اما رسماً تقریباً در تمام کتاب های درسی تاریخ کلیسا، انشعاب به قبل برمی گردد. 1054)، عموماً در کلیسای شرقی و غربی شناخته می شوند. اینها اولاً شامل حواریون مقدس، شهدا و آن اولیاء و اولیای الهی است که در دوره ذکر شده زحمت کشیدند. بنابراین، نام قدیسان مانند، به عنوان مثال، نیکلاس میرا، باسیل بزرگ یا آمبروز میلان، راهبان آنتونی و پاخومیوس بزرگ، در تقویم هر دو و کلیسای دیگر یافت می شود.

– چرا سنت کشیش مورد احترام کلیسای کاتولیک است؟ سرگیوس رادونژ، سنت. آندری روبلف و غیره سرافیم ساروف؟

- این عمل بزرگداشت مقدسین ارتدکس در کلیسای غربی ابتدا در سال 1940 توسط پاپ پیوس دوازدهم و در سال 1969 توسط پاپ پل ششم برای اهداف تبلیغی، یعنی به منظور تبلیغ موفقیت آمیز کاتولیک در محیط ارتدکس معرفی شد. با این حال، در همان زمان، بسیاری از نمایندگان کلیسای کاتولیک روم ادعا می کنند که تصاویر برخی از مقدسین، که به طور سنتی توسط کلیسای ارتدکس مورد احترام قرار می گیرد، برای آنها بسیار چشمگیر است و برای کاتولیک ها نوعی ایده آل معنویت و عشق به همسایگان است.

- آیا کلیسای ارتدکس قدیسان کاتولیک را می پذیرد؟ لطفا مثال بزنید

- بسیاری از قدیسان که توسط کلیسای غربی قدیس شده اند، معیارهای قدوسیت را که در کلیسای ارتدکس پذیرفته شده است، برآورده نمی کنند. برای مثال، اگر قدیسان ارتدکس و قدیسان را که در کلیسای کاتولیک روم تجلیل شده اند، به ویژه در اخیرامی توان دید که اصول زندگی معنوی و نگرش به رستگاری در بین اولی ها با این معیارها در بین دومی تفاوت اساسی دارد. بنابراین، از زندگی قدیسان ارتدکس، می دانیم که هیچ یک از آنها خود را در طول زندگی خود نمی دانستند که به رستگاری دست یافته اند. علاوه بر این، بسیاری از مقدسین خود را گناهکارترین و پست ترین مردم می نامیدند. برعکس، در کلیسای غربی، طبق زندگی «زاهدانی» مانند کاترین سینا و ترزا آویلا، آنها خود را خشنود می‌دانستند و از این رو حق دارند از طرف او صحبت کنند. قدیس ایگناتیوس قفقازی در این باره می گوید: «همه مقدسین خود را نالایق خدا می دانستند: با این کار وقار خود را که شامل فروتنی بود نشان دادند. همه خود فریب خوردگان خود را لایق خدا می دانستند: این غرور و توهم اهریمنی را آشکار می کرد که بر روح آنها هجوم آورده بود. برخی از آنها شیاطینی را که به صورت فرشتگان بر آنها ظاهر می شدند پذیرفتند و از آنها پیروی کردند ... برخی دیگر تخیل خود را برانگیختند و خون خود را گرم کردند و در خود حرکات عصبی انجام دادند و این را با لذت مبارک اشتباه گرفتند و به خودفریبی افتادند. بنابراین می بینیم که در مورد اول مردم با فروتنی و فروتنی هدایت می شدند و در دومی با غرور و توهم که هرگز نمی تواند انسان را به سوی خدا سوق دهد.

- آیا بقایای مقدسین ارتدکس در کلیساهای کاتولیک هستند؟ آیا امکان درخواست برای آنها وجود دارد؟

- از نظر تاریخی، بیشتر زیارتگاه های مسیحی، البته به استثنای آنهایی که در سرزمین مقدس واقع شده اند - در مکانی که خداوند ما عیسی مسیح شاهکار صلیب خود را انجام داد، در کلیساهای کاتولیک نگهداری می شود. این شرایط با این واقعیت توضیح داده می شود که اولین امپراتورها مسیحی بودند، مانند، به عنوان مثال، سنت. برابر با حواریون کنستانتینبزرگ بیشتر عمر خود را در قسمت غربی امپراتوری روم (بزانس بعد) گذراند. در این راستا زیارتگاه های زیادی مسیحیتطبیعتاً آنها را به محل زندگی امپراتور بردند. به همین دلیل است که بسیاری از زیارتگاه‌های مسیحی در کلیساهای کاتولیک در رم (اولین پایتخت امپراتوری) یا میلان (محل واقعی سکونت سنت کنستانتین) واقع شده‌اند، که در واقع، سنت «جمع‌آوری» زیارتگاه‌ها به آنجا برمی‌گردد. ). با این حال، این به هیچ وجه مانعی برای احترام آنها توسط ارتدکس ها نیست. یک زیارتگاه را نمی توان با این واقعیت که در یک کلیسای ارتدکس قرار ندارد "تخریب" یا کاهش داد. بنابراین، بقایای یکی از مقدس ترین مقدسین - سنت نیکلاس شگفت انگیز، اسقف اعظم میرا در لیکیا - نیز در این قلمرو قرار دارد. کلیسای کاتولیکدر شهر باری ایتالیا، اما در عین حال مسیحیان ارتدوکس این فرصت را دارند که به آنها احترام بگذارند و حتی بر آنها نماز الهی بجا آورند.

مصاحبه توسط ناتالیا گوروشکوا

کلاله چیست؟ کلاله‌ها ضایعات پوستی یا زخم‌هایی هستند که مربوط به زخم‌هایی هستند که عیسی در هنگام مصلوب شدن دریافت کرد.

اما اگر به طرح سؤالات ادامه دهیم و روشن کنیم که ناقل کلاله کیست، از کجا می آیند، انگ زدن به عنوان یک پدیده چیست، احتمالاً پاسخ معقولی نخواهیم شنید.

در ده‌ها قرنی که از اولین توصیف مورد انگ زدن می‌گذرد، دانش ما از این پدیده عمیق‌تر نشده است.

قابل ذکر است که در قرون وسطی انگ ها عمدتاً زنان بودند و در دنیای مدرنحاملان آنها بیشتر مردان هستند. جغرافیای ظهور کلاله ها گسترش یافته است - اگر قبلاً آنها فقط در ایتالیا ظاهر می شدند ، اکنون کلاله ها در سایر کشورهای اروپایی و در آمریکا و حتی در ژاپن و کره زندگی می کنند.

کلاله ها چیست؟ کلاله های تقلیدی (یا مجازی)، نمادین و کلاله هایی در اندام های داخلی وجود دارد. کلاله های تقلیدی شامل آنهایی است که زخم های روی بدن مسیح را تولید می کنند - زخم های کوچک روی پیشانی از تاج خار، چهار زخم در بازوها و پاها، یک زخم در سمت راست، و همچنین آثار تاژک و کبودی بر روی شانه ناشی از حمل صلیب. عرق خونین و اشک های خونین تصویر را کامل می کند.

انگ یک پدیده بسیار مرموز است. علیرغم اینکه پدیده انگ زدن توسط منابع مستند متعدد تایید شده است، همچنان بحث برانگیز است. هنوز کاملاً مشخص نیست که آیا ظهور کلاله نتیجه خودهیپنوتیزم انسان است یا هنوز مداخله الهی است؟ آیا این یک معجزه است یا هذیان یک دیوانه؟

در طول صدها سال، حدود 400 مورد کلاله به طور رسمی به عنوان واقعی شناخته شده است. در این مقاله ما در مورد معروف ترین زنان بدنامی که توسط کلیسای کاتولیک به رسمیت شناخته شده و تحت معاینه پزشکی قرار گرفته اند صحبت خواهیم کرد.

ورونیکا جولیانی

از دوران کودکی، شخصیت او از قبل قابل مشاهده بود: این دختر با سرسختی و طغیان غیرقابل کنترل خشم متمایز بود، اما در عین حال او به طور غیرمعمول پارسا بود، کشیش ها نشانه هایی از لطف عرفانی را در او مشاهده کردند.

در سال 1677 او وارد صومعه کاپوچین شد ، دو سال بعد معلم تازه کارها شد و در سال 1716 - صومعه. او در صومعه به شدت زندگی می کرد. در جمعه بخیردر سال 1697 کلاله روی بدن او ظاهر شد. کلیسا در ابتدا به صحت آنها اعتقاد نداشت و ورونیکا در معرض آزمایشات بی رحمانه قرار گرفت.

پدر یسوعیت کرولی به ویژه غیرت داشت. اما فروتنی و اطاعت مادر اورسولا، تمایل او به شبیه شدن به مسیح مصلوب، آمادگی برای رنج و وضوح روح، حتی بزرگترین شکاکان را نیز به او باور کرد.

او معمولاً به صورت یک کاپوچین با ننگ و تاجی از خار به تصویر کشیده می شود. حلقه ازدواجروی انگشت و عیسی نوزاد زخمی.

ورونیکا ادعا کرد که زخم هایش نه تنها از بیرون، بلکه در داخل نیز خونریزی می کند. او حتی آنچه را که فکر می کرد روی قلبش نقش بسته بود کشید - یک صلیب، یک تاج خار، سه میخ، شمشیر و حرف X.

ورونیکا جولیانی در 9 ژوئیه 1727 در صومعه درگذشت. کالبد شکافی که توسط دو پزشک در حضور یک کشیش انجام شد نشان داد که در قلب او واقعاً زخم هایی مانند یک صلیب وجود دارد و یک تیغه شانه خمیده بود، گویی چیزی وجود داشت. برای مدت طولانی روی آن پوشیده شده است که سنگین است.

در سال 1804 او را عیسی کردند، و در سال 1839 او را مقدس اعلام کردند.

آنا کاترین امریش

آنا کاترینا در سال 1744 به دنیا آمد. در کودکی، عیسی و یحیی تعمید دهنده بر او ظاهر شدند، او در رؤیاهای خود زندگی عیسی را تجربه کرد و پس از هر حادثه، زخم روی سینه او به شکل صلیب عمیق تر شد. و متمایزتر اما اینها انگ نبودند.

استیگماتا فقط در سال 1799 بر روی آنا کاترینا ظاهر شد - حلقه ای از زخم های خونریزی دهنده کوچک به طور ناگهانی در اطراف سر او ایجاد شد و سه سال بعد زخم های دیگری ظاهر شد - روی کف دست، روی پاها و در پهلویش.

این خونریزی آنقدر زن را ضعیف کرد که بیمار شد و از سال 1813 از رختخواب خارج نشد. دکتر او گفت: "کلاله او باورنکردنی بود: زخم های بازوها، پاها، پهلوها و سر او نیم اینچ قطر داشتند."

شاهدان عینی ادعا می کنند که او در 12 سال گذشته تنها ویفرهای مراسم عشای کاتولیک را خورده است.

امریش هر روز دید داشت. او ادعا کرد که فرشته نگهبان خود و همچنین رنج عیسی را بر روی صلیب دیده است. او کوچکترین جزئیات مصلوب شدن را دید و هر آنچه را که مسیح احساس می کرد احساس کرد.

گزارش های او از رنج مسیح بسیار مفصل است، او جزئیات بسیاری را توصیف می کند که در اناجیل نبود، و آنها را به تفسیر خود بیان می کند، و بیان می کند که عیسی "مثل کرمی رقت انگیز می پیچید و می لرزید"، که "در حالت خفگی فریاد می زد. صدا کرد و التماس رحمت کرد» و همچنین گفت که زخم روی شانه او بزرگترین رنج را به عیسی وارد کرده است.

با این حال، اینکه آیا می توان به سخنان آنا کاتارینا اعتماد کرد، ناشناخته است، زیرا عامل دیگری در اینجا وجود دارد. داستان های او توسط شاعر آلمانی کلمن برنتانو، یک کاتولیک سرسخت ضبط شده است، و امروزه نمی توان تعیین کرد که سخنان امریش کجا و اختراعات برنتانو کجا هستند.

تنها یک چیز را می توان با قاطعیت گفت: کتاب "مصائب غم انگیز پروردگار و نجات دهنده ما عیسی مسیح" که توسط برنتانو نه سال پس از مرگ آنا کاترین امریش منتشر شد، به وضوح مبتنی بر دانش متون انجیلی نیست.

دومینیکا لازاری

دومینیکا در سال 1815 در ایتالیا متولد شد. وقتی دختر 13 ساله بود، پدرش فوت کرد. این اتفاق به قدری او را شوکه کرد که به طور کامل از خوردن دست کشید، بسیار ضعیف شد و خیلی زود بیمار شد. چندین هفته پزشکان برای زندگی او جنگیدند و در نهایت دومینیکا را مجبور کردند که غذا بخورد.

وقتی این دختر 18 ساله شد، به طور تصادفی برای چند ساعت در آسیابی در تاریکی مطلق محبوس شد. در نتیجه دومینیکا دچار تشنج شد و بقیه عمر خود را در رختخواب گذراند، نیمه فلج و با علائم آشکار اختلال روانی - او نمی توانست سر و صدا، نور را تحمل کند و از غذا امتناع می کرد. تلاش برای تغذیه اجباری به او به استفراغ ختم شد.

در سال 1734، او زخم هایی مشابه زخم های مسیح مصلوب ایجاد کرد. کلاله روی بازوها و پاهای او ممتد بود و به گفته پزشکانش، زخم‌ها آنقدر بزرگ بودند که به راحتی می‌توان انگشت را از میان آنها وارد کرد.

دکتر گرگوری کاس از بیمارستان عمومی لیسبون به دیگری اشاره کرد ویژگی جالبدومینیسی: مهم نیست در چه موقعیتی بود، خون به جای اینکه پایین بیاید، به سمت و در امتداد انگشتان شست می رفت، گویی لازاری بر روی صلیب مصلوب شده است.

زخم های روی پیشانی دومینیکا، مشابه زخم های تاج خار، تنها یک بار ظاهر شد و این اتفاق در حضور پزشکان رخ داد. خراش ها ناگهان ظاهر شد، خون از آنها جاری شد و پس از مدتی ناپدید شدند.

در این وضعیت - با کلاله و بدون غذا - دومینیکا لازاری 14 سال دیگر زندگی کرد و در 33 سالگی درگذشت.

لوئیز لاتو

لوئیز در سال 1850 در یک خانواده کارگری در شارلروآ (بلژیک) به دنیا آمد. در سن 13 سالگی، دختر زیر سم گاو افتاد و پس از آن او از رختخواب بلند نشد زیرا او اندام های داخلیبه شدت آسیب دیدند.

هنگامی که دختر 18 ساله شد، دید دید و پس از آن از تخت بلند شد.

این واقعه در روز جمعه اتفاق افتاد و از آن پس هر جمعه خونریزی از ناحیه ران و سپس در پاها، دست ها، شانه ها و پیشانی مشاهده می شد. این رویداد باعث هیجان شدید روحانیون کاتولیک شد که ننگ او را معجزه آسا اعلام کردند.

بنابراین، می توان گفت که لوئیز از یک بیماری خلاص شد، اما در عوض دچار کلاله شد. پس از برخاستن، او شروع به کار در مزرعه کرد و عملیات ساده ای را انجام داد. اما قدرت او به سرعت از بین رفت، زیرا با ظاهر شدن کلاله، غذا خوردن را به طور کامل متوقف کرد.

دختر دوباره مریض شد. پزشکان او را معاینه کردند، اما توضیحی برای امتناع بدنش از خوردن پیدا نکردند. از سال 1871، لوئیز چیزی نخورده و ننوشیده بود، اما در عین حال کاملاً سالم به نظر می رسید.

آکادمی پزشکی بلژیک، پس از گوش دادن به گزارش دکتر وارلومون، که لوئیز را در سال‌های 1874-1875 مشاهده کرد، به این نتیجه رسید که این دختر دچار یک بیماری عصبی به نام «انگ زدن» شده است.

لوئیز لاتو در سن 33 سالگی درگذشت، این اتفاق ناگهانی رخ داد، بنابراین او به سختی وقت داشت تا عشاء ربانی کند.

ترزا نویمان

ترز نویمان در سال 1898 در روستای کوچکی در کانرسروث (باواریا) به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند نویمان بود. ترزا از دوران کودکی به عنوان یک قدیس شناخته می شد. او هرگز از یک عزاداری غافل نشد و همیشه در برابر مصلوب یا مدونا زانو زده بود و با پشتکار دعا می کرد.

وقتی دختر 20 ساله بود، آتش در خانه شروع شد. ترزا سعی کرد آن را خاموش کند و در نتیجه بسیار متضرر شد.

و تنها یک ماه پس از این اتفاق، او از پله ها به پایین سقوط کرد و ضربه مغزی شدیدی دریافت کرد که در نتیجه آن فلج و تقریباً به طور کامل نابینا شد. همسایه ها به این نتیجه رسیدند که این یک آزمایش ایمان برای کل خانواده است.

هفت سال بعد، بیماری ترزا ناگهان او را رها کرد، او از رختخواب بلند شد و بینایی خود را به دست آورد و یک سال بعد، در روز جمعه خوب سال 1926، ترزا رویایی دید که در آن قدیس او بر او ظاهر شد و پس از آن دختر فوراً از آن شفا یافت. بیماری او، اما یک بیماری جدید به دست آورد: کلاله روی بدن او ظاهر شد - نسخه ای از زخم هایی که عیسی روی صلیب دریافت کرد.

از آن زمان به بعد، هر جمعه تا زمان مرگش در سال 1962، ترزا در خلسه فرو می‌رفت که در آن حوادثی را که در کالواری رخ می‌داد تجربه می‌کرد و اشک‌های خونین، عرق خونی، زخم‌های خون‌ریزی عمیق روی بدنش - روی دست‌ها و پاهایش داشت. و پیشانی بعد از یک هفته، زخم ها در حال بهبود بودند.

ترزا بارها توسط متخصصان - پزشکان، روزنامه نگاران، روشن بینان - معاینه شد و هیچ یک از آنها هیچ شکی نداشتند که زخم های او واقعی هستند، صرف نظر از منشأ وقوع آنها. این واقعیت که خود ترزا نمی تواند آنها را به خودش تحمیل کند در همان سال های اول متقاعد شد.

دکتر آلفرد لچلر سعی کرد ظاهر کلاله را در بدن ترزا توضیح دهد. او در سال 1933 کتابی را منتشر کرد که در آن آزمایشاتی را که با یک دختر اتریشی انجام شده بود، شرح داد. در طول جلسات هیپنوتیزم، او کلاله کلاسیک عرق خونی، اشک خونی، بریدگی روی پیشانی و شانه متورم را تجربه کرد. با این حال، خود دکتر اعتراف کرد که کلاله های ایجاد شده مصنوعی از نظر شدت، ماندگاری و وضوح کمتر از موارد واقعی هستند.

در سال 1927، ترزا دوباره دیدی داشت که در آن به او گفته شد که برای زنده ماندن باید آب و غذا را کنار بگذارد. او این دستور را انجام داد، بنابراین اکنون نفس خواران او را یکی از آنها می دانند (نباید با پراتوری ها و گیاهخواران، از نفس انگلیسی - "نفس" اشتباه گرفته شود). این جنبش از ترک غذا حمایت می کند.

نفس خواران بر این باورند که انسان ها تا زمانی که شروع به خوردن کردند ابدی بودند. غذا بال های انسان را از دست داد و او را به زمین نزدیک کرد. آنها قاطعانه مخالف ضرب المثل رایج "شما نمی توانید از روح القدس سیر شوید" هستند و ترزا نویمان را به عنوان مثال ذکر می کنند.

مردم نمی توانستند باور کنند که می توان بدون آب و غذا زندگی کرد، بنابراین اسقف رگنسبورگ در سال 1960 کمیسیونی را برای تأیید صحت چنین داده هایی تعیین کرد. به مدت 10 روز، چهار راهبه شب و روز ترزا را تماشا کردند. چیزی نخورد و ننوشید، اما وزنش ثابت ماند. پزشکی هنوز نتوانسته است این پدیده را توضیح دهد.

رئیس جنبش نفس گیر، وایلی بروکس، معتقد است که شما فقط می توانید انرژی خورشید و عناصر شیمیایی را از هوا بخورید، که امتناع از غذا باعث افزایش تولید هورمون های رشد می شود که پیری را کاهش می دهد و انواع پدیده های فراحسی را تحریک می کند. از جمله روشن بینی، که می توان آن را در سایر زنان مشهور - انگ شناسی - سنت دیدوینا شیدام، مبارک الیزابت از رنسک، سنت کاترین از سیهنا، تبارک آنجلا از فولین مشاهده کرد.

کیش قدیسان در مسیحیت خیلی وقت پیش ظاهر شد. قبل از انشعاب مسیحیت، تعداد زیادی از مردم به عنوان مقدسین شناخته می شدند. در 1054 کلیسای مسیحیبه غربی و شرقی تقسیم شد. و اگرچه تقریباً هیچ تناقض الهی بین آنها وجود ندارد ، روند قدیس کردن شخص در بین کاتولیک ها و مسیحیان ارتدکس کاملاً متفاوت است. ما رویه های تقدیس را در دو شاخه اصلی مسیحیت مقایسه می کنیم.

چه نوع آدمی می تواند قدیس شود و در کل چند نفر هستند؟

در آغاز مسیحیت هیچ رویه مشخصی وجود نداشت. به گفته مورخ فرانسوی، نویسنده کتاب « زندگی روزمرهاولین مسیحیان، آدالبر-گوستاو هامان، در سپیده دم مسیحیت، کسانی که شهادت برای مسیح را پذیرفتند، یا کسانی که شاهکار دینی آنها بدون تردید بود، مقدس شمرده می شدند. تصمیم برای قدیس کردن شخصی به عنوان یک قدیس مورد احترام محلی توسط جامعه مسیحی همراه با اسقف آن گرفته شد.

علاوه بر شهدا و زاهدان بزرگ، حواریون، مادر خدا و اولیای همتراز با حواریون که مانند حواریون، مسیحیت را رواج دادند، از مقدسات به شمار می رفتند. همچنین احترام ویژهتسخیر قدیسان بی نقره که شاهکار فقر را به انجام رساندند. ستایش مقامات مقدس مسیحی بعدها ظاهر می شود، زمانی که مسیحیت به طور محکم در روم تثبیت شد.

پروفسور ایرینا ولادیمیرونا بوگاوا، متخصص در زمینه زبان اسلاو کلیسا و ارتباطات مذهبی معتقد است که تقویم ارتدکسو chety-menaia (متون الهیاتی با زندگی قدیسان) قدیسان مورد احترام در کلیسای ارتدکس روسیه را به دو دسته تقسیم می کنند:

  • رسولان
  • بدون نقره،
  • خجسته ها،
  • شهدای بزرگوار
  • اعتراف کنندگان،
  • شهدا،
  • عادل
  • شهدای بزرگوار
  • بزرگواران،
  • پیامبران
  • برابر با رسولان
  • شهدای مطهر
  • استایلیت ها،
  • عاشقان،
  • معجزه گر،
  • احمق های مقدس

حتی شهدا نیز به گونه‌هایی تقسیم می‌شوند: شهدای بزرگ کسانی هستند که برای ایمانشان عذاب شدیدی را متحمل شده‌اند، شهدای مطهر شهدای روحانیت هستند و شهدای مطهر از راهبان هستند.

گونه شناسی کاتولیک، بازگشت به لیتانی لورتو - دعای مادر خدا، که شامل توسل به سلسله مراتب مختلف بهشتی است، بسیار ساده تر و کمتر واضح: باکره ها، رسولان، شهدا، اعتراف کنندگان، پیامبران، پدرسالاران.

شمارش تعداد مقدسین در هر کلیسا دشوار است. امروزه فهرست های تقویم کلیسای ارتدکس روسیه شامل 5008 قدیسین پان ارتدوکس است. با این حال، این رقم تعداد زیادی از مقدسین مورد احترام محلی را در نظر نمی گیرد. در کلیسای روم، بر اساس برآوردهای مختلف، از 9900 (در شهید شناسی رومی) تا 20000 (در Bibliotheca Sanctorum) قدیس وجود دارد. اما این شامل موارد قداست جمعی نمی شود، مانند 800 شهید اوترانتو، که یادشان در یک روز جشن گرفته می شود.

بله، قدیسان بیشتری در کلیسای کاتولیک وجود دارد، اما این به راحتی با این واقعیت قابل توضیح است دنیای کاتولیکچندین برابر بیشتر از ارتدکس ها، بنابراین خود اعداد هیچ معنایی ندارند.

روند تقدیس در آیین کاتولیک

رویه روشنی در کلیسای روم ایجاد شد تا قرن شانزدهم. امروزه تمام تصمیمات در مورد اعطای قدیس به یک شخص توسط پاپ و کاردینال ها گرفته می شود.

کلیسای روم چهره مبارک را جدا از چهره مقدسین متمایز می کند. برای اینکه یک قدیس شوید، ابتدا باید سعادتمند شوید. فرآیند سعادت بخشیدن نامیده می شود. در قرن هفدهم کلیسای کاتولیکدر مورد مجموعه ای از معیارهای لازم تصمیم گرفتیم که در صورت وجود آنها می توان شادی سازی را آغاز کرد.

نقش مهمی توسط عدالت طلبی و موقعیت واضح کاتولیک نامزد ایفا می شود. اما نکته اصلی واقعیت معجزه ای است که پس از دعا برای این شخص رخ داده است. اسقف نشین محلی این روند را با ارسال طوماری به واتیکان آغاز می کند. تاج و تخت شرایط زندگی نامزد را بررسی می کند و صحت معجزه را تأیید می کند. سپس نوعی محاکمه برگزار می شود که در آن طرفداران و مخالفان سعادت وجود دارد - این دومی بود که گاهی مجبور می شد علیه آن مرد مقدس صحبت کند که ابتدا "وکیل مدافع شیطان" نامیده می شد. اگر پاپ و کاردینال ها، قضات این محاکمه، سعادت نامزد را تشخیص دهند، او سعادت می یابد.

روند تقدیس یک مبارک شبیه به دوگانه سازی است، اما الزامات سخت گیرانه تری وجود دارد. یک قدیس باید سه فضیلت جغرافیایی - ایمان، امید و عشق، و چهار فضیلت اساسی - احتیاط، عدالت، شجاعت و اعتدال را نشان دهد. علاوه بر این، او باید آنها را نه تنها یک بار، بلکه در طول زندگی خود نشان دهد. همچنین، برای کانونیزاسیون به یک، بلکه حداقل چهار معجزه اثبات شده نیاز ندارید.

روند تقدیس در ارتدکس

در کلیسای ارتدکس همه چیز کاملاً متفاوت است. در زمان های مختلفروش های کانون سازی بسیار متفاوت بود. مواقعی وجود داشت که هیچ کس برای سالهای متمادی مقدس شناخته نمی شد. به عنوان مثال، در قرن 18، تنها 13 نفر به عنوان مقدس شناخته شدند. از نظر تاریخی، فقط کسانی که قبلاً مورد احترام مردم بوده اند، مقدس شناخته می شدند اولیای خدا. علاوه بر این، معجزاتی که از آثار شخص یا از دعا به او رخ می داد، یک معیار مهم، اما نه واجب تلقی می شد. مهمترین چیز، تکریم مردمی و مرجعیت معنوی بود. همچنین، افرادی که اجساد آنها در حالت فاسد ناپذیر یافت می شد، اغلب به عنوان مقدس شناخته می شدند - در ارتدکس این هنوز دلیلی بر لطف ویژه خداوند به صالحان تلقی می شود. یک روش روشن برای قدیس در شوراهای متروپولیتن ماکاریوس در 1547-1549 تصویب شد. تصمیم برای قدیس شدن قدیس توسط جلسه اسقف ها گرفته شد و توسط کلانشهر تصویب شد.

اول، یک شخص به یک قدیس مورد احترام محلی تبدیل می شود. با این وضعیت مرد صالحاسقف حق دارد با اطلاع پدرسالار آن را اعطا کند. علاوه بر این، پدرسالار فقط برکت می دهد، یعنی تقدیس را تأیید می کند، اما حق دارد در این روند مشارکت فعال نداشته باشد. و در صومعه ها، تکریم زاهد توسط شورای بزرگان آغاز می شود.

برای اعطای قدیس در سراسر کلیسا، کمیسیون کلیسا مطالعه دقیقی از زندگی نامه قدیس انجام می دهد. از سال 1989 به زبان روسی کلیسای ارتدکساین کار توسط کمیسیون Synodal for Canonization انجام می شود. او تحقیقاتی را انجام می دهد و سپس نتایج را به پدرسالار و شورای اتحادیه منتقل می کند که در نهایت در مورد موضوع قدیس تصمیم می گیرند.

به مدت 29 سال، این کمیسیون تقدیس کرد تعداد زیادیانسان. اول از همه، شهدا و اعتراف کنندگان جدید روسیه، یعنی قربانیان صالح بلشویک ها. تا سال 2018 تعداد 1779 نفر بود.

به طور کلی، دشوار است که قضاوت کنیم که کدام قدیسان راحت تر تبدیل می شوند. اگر برای یک قدیس کاتولیک، اول از همه، چندین معجزه لازم است، پس برای ارتدکس عامل اصلی تکریم مؤمنان و اقتدار شخص است.

روحانیت از همه - در میان - مراقبت می کرد شخصیت های کتاب مقدسمی توانید مشتریانی برای نمایندگان حرفه های مختلف پیدا کنید. برای مثال، کتابداران به تنهایی تنها دارای سه قدیس حامی هستند (کاترین اسکندریه، جروم (معروف به جروم) و سنت لورنس). علاوه بر این، یک قدیس می تواند به طور همزمان حامی چندین حرفه باشد. به عنوان مثال، کاترین اسکندریه، که طبق گفته کلیسا به عنوان یک شهید بزرگ مورد احترام قرار می گیرد، به همه زنان، بایگانی ها، وکلا، چاقو تیزکن ها کمک می کند. مهم نیست برای چه کسی کار می کنید، وضعیت تاهل یا سن شما چیست، مطمئناً یک قدیس وجود دارد که می توانید با درخواست کمک به او مراجعه کنید. بگذارید آن را روشن کنم ما در مورد O مقدسین کاتولیک.


به عنوان یک امتیاز اضافی، در اینجا چند مورد وجود دارد تعطیلات کلیسا- همه می توانند آنها را "زیر مداد" بگیرند و هر سال جشن بگیرند.

آرام بخش سنت کورنلیوس.

در سال 251، کورنلیوس تقریباً به زور به تاج و تخت پاپ کشیده شد. او که یک پرسبیتر رومی بود، به خوبی درک می کرد که انتصاب در این پست مساوی با حکم اعدام است. آزار و شکنجه مسیحیان در رم تشدید شد. کورنلیوس دو سال تمام پاپ ماند - پس از آن گردنش با لبه نازک تبر برخورد کرد.

روی نمادها، قدیس با یک شاخ جنگی به تصویر کشیده شده است. اعتقاد بر این است که روی آوردن به آن به خلاص شدن از شر تشنج، گوش درد و صرع کمک می کند.

سنت ولنتاین

سنت ولنتاین یک کشیش و پزشک بود که در زندان به شهدا کمک می کرد (که بعداً او را کتک زدند و سر بریدند). علاوه بر این، قدیس حامی عشق و ازدواج شاد، ولنتاین نیز حامی قدیس زنبورداران است. روی آوردن به آن شانس رهایی از صرع و طاعون را افزایش می دهد. او اغلب با پرندگان و گل رز به تصویر کشیده می شود.

سنت آدریان نیکومدیا

آدریان کار حرفه ای خود را در یکی از واحدهای زبده ارتش روم به رهبری امپراتور ماکسمین در آن زمان آغاز کرد. او که برای دیدن آزار و شکنجه مسیحیان آمده بود، تصمیم گرفت به جنبش جوان بپیوندد که مورد نفرت مقامات بود. قبل از اینکه «مسئول» مسیحی بتواند تحت غسل تعمید قرار گیرد، او را دستگیر و اعدام کردند: او را در بند انداختند و سپس سوزاندند. همسر وفادار هادریان نیکومدیا تنها توانست دست بی جان معشوق خود را از آتش نجات دهد.

آدریان حامی حرفه های "سلاح" است.

سنت معروف و پرشیا

اسقف معروف به لطف اعمال نیک و توانایی خود در شفای مردم از بیماری های سخت، در دربار حاکم ایرانی ایزدگرد به فردی تأثیرگذار تبدیل شد. معروف پس از درمان سردرد شدید پادشاه و پسر جن زده اش، توسعه مسیحیت را در سرزمین آتش پرستان شدت بخشید. چندین توطئه و سوء قصد علیه اسقف توسط جادوگران صورت گرفت، اما همه آنها ناموفق بود. او همچنین موفق شد بقایای شهدای مطهر را که در ساپور زجر کشیدند جمع آوری کند و در معبد جدید شهر تاگریت (جایی که خود معروف بعدها در آن درگذشت) دفن کند.

سنت کلوتیلد

کلوتیلد در یک خانواده سلطنتی به دنیا آمد - او دختر پادشاه بورگوندی بود. پس از مرگ نابهنگام پدرش در نوجوانی، شاهزاده خانم همسر پادشاه کلوویس شد. کلوتیلد در طول زندگی خود با دسیسه همراه بود: همه چیز با مرگ مرموز پدرش آغاز شد و با قتل دو نوه به پایان رسید. یکی از دستاوردهای اصلی در زندگی شهید مقدس تبدیل ملک کلوویس به ایمان مسیحی. در عین حال، مادر هرگز موفق به محاکمه دو پسرش نشد که هر کدام مدعی حکومت بر کشور و تاج و تخت سلطنتی بودند. کلوتیلد برای محافظت از خود در برابر اقدامات مخرب فرزندان خود و عدم تماشای تلاش آنها برای نابودی یکدیگر به خاطر قدرت، به تورز (فرانسه) نقل مکان کرد و بقیه عمر خود را در آنجا گذراند. ملکه تمام وقت آزاد خود را به مراقبت از بیماران و فقرا اختصاص داد.

کلوتیلد درگذشت و در صومعه سنت ژنویو در پاریس به خاک سپرده شد، جایی که آثار او هنوز در آنجا نگهداری می شود.

سنت الیگیوس

الیگیوس آهنگری با استعداد بود. او در ابتدا شاگرد استاد ضرابخانه در لیموژ (فرانسه) شد، بعداً خود استاد ضرابخانه زیر نظر شاه کلوتر دوم در پاریس شد. استاد با تقوا زندگی می کرد و پیوسته به فقرا صدقه می داد. در سال 641 اسقف فلاندر شد. الیگیوس تمایل زیادی به طراحی داشت و زمانی که اسقف شد، کلیسای سنت پل را ساخت.

Eligius قدیس حامی تمام حرفه های مرتبط با فلزات و همچنین اسب ها و ماشین ها در نظر گرفته می شود. شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه اسقف ظاهراً پای اسبی سرسخت را بریده تا سم او را نعل کند و سپس به طور معجزه آسایی آن را پس داده است. امروزه از اسب برای حمل و نقل افراد و کالاها استفاده نمی شود، بنابراین Eligius به طور خودکار حامی وسایل نقلیه و در عین حال پمپ بنزین ها شد.

سنت اگیدیوس

ایگیدیوس - قدیس حامی شیردهی، همه گداها و معلولان. او یک گوشه نشین آینده بود و در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد. آگیدیوس در بزرگسالی تمام ثروت خود را به فقرا بخشید و بازنشسته شد تا در غاری در کوهستان در جنوب فرانسه زندگی کند. ورودی غار توسط بوته های خاردار مسدود شده بود که خروج و ورود به پناهگاه را دشوار می کرد. برای اینکه شهید از گرسنگی نمرد، خداوند به او یک گوزن داد: ایگیدیوس شیر او را خورد. شکارچیان سلطنتی که به شکار رفته بودند متوجه یک آهو شدند و او را تعقیب کردند. حیوان وحشت زده به یک پناهگاه امن - به یک غار دوید. شکارچیان پس از شلیک به آهو، آگیدیوس را از دست دادند و زخمی کردند. این گوشه نشین به عنوان یک عذرخواهی درمان شد، پادشاه دستور داد صومعه ای نه چندان دور از غار بسازند که متعاقباً معجزه گر و شاگردانش (معلولان و گدایان) به آنجا نقل مکان کردند. همچنین اعتقاد بر این بود که روی آوردن به آگیدیوس به درمان طاعون کمک می کند.

سنت هوبرت

سرنوشت هوبرت از بدو تولد از پیش تعیین شده بود: والدین، نمایندگان سلسله سلطنتیکارولینگی ها پسر خود را یک روحانی بلندپایه می دیدند که ردای کاردینالی بر تن داشت. با این حال ، این مرد جوان با رفتار و شخصیت خشن خود متمایز بود. بی گناه ترین سرگرمی او علاقه به شکار بود که همیشه با ضیافت های مجلل و نوشیدنی های فراوان همراه بود. هوبرت بار دیگر به شکار رفت و یک گوزن زیبا را تعقیب کرد. تعقیب و گریز بیش از یک روز ادامه داشت. در نهایت، شکارچی موفق شد با طعمه های احتمالی در بیشه ای غیرقابل نفوذ تنها بماند. اما سپس معجزه ای رخ داد: صلیب در پیشانی آهو می درخشید، صورتش می درخشید و نور خورشید در اطراف او به تاریکی تبدیل می شد. مرد که متوجه شد این یک نشانه است، کمان خود را پایین آورد و آهو را آزاد کرد. در همان لحظه، بیشه تاریک به باغ عدن تبدیل شد. پس از حادثه در جنگل، شاهزاده هوبرت زندگی قبلی خود را ترک کرد، راهب و سپس راهب شد. این شکارچی سابق در خطبه های خود از مردم خواست که برای طبیعت ارزش قائل شوند و به آن آسیب نرسانند.

سنت هوبرت حامی تمام شکارچیان و ماهیگیران، سگ های شکار (به ویژه سگ های خونخوار) است. توسل های دعا به او به خلاص شدن از شر هاری ناشی از گاز گرفتن سگ کمک می کند. اغلب قدیس در محاصره چندین سگ شکاری و با سر یک آهو به تصویر کشیده می شود.

ژان دو شانتال

ژان که در یک خانواده ثروتمند بورگوندی متولد شد، در سن 18 ماهگی بدون مادر ماند. این دختر در سن 20 سالگی با بارون د شانتال ازدواج کرد و شش فرزند به دنیا آورد (تنها چهار نفر زنده ماندند). در سن 28 سالگی ، ژانا بیوه شد - شوهرش در یک تصادف شکار درگذشت. مادر جوان مجبور شد با پدر غیرقابل تحمل شوهرش در یک خانه زندگی کند. زن تمام اوقات فراغت خود را صرف نماز می کرد. بعداً با مردی که در خواب او ظاهر شد ملاقات می کند. فرانسیس دی سیلز بود. ژان در سال 1604 به همراه مرشد خود پیرو قدیس شد. بعداً، این فرمان به رهبری ژان دو شانتال، 69 صومعه را برای زنانی که به اندازه کافی جوان و سالم نبودند افتتاح کرد تا از ورود آنها به صومعه های دیگر منع شود.

سنت جوزف کوپرتینویی (قدیس پرواز)

یوسف در سن هشت سالگی شروع به دیدن رؤیاهای عجیب کرد. با بزرگتر شدن پسر، تعداد آنها به تدریج افزایش یافت. در همان زمان ، این مرد جوان دارای اختلال یادگیری بود - او قادر به یادگیری و به خاطر سپردن کل اطلاعات لازم برای قبولی در امتحان در مدرسه الهیات نبود. او که از کودکی عابد بود، این اولین باری نبود که راهب شد و در آنجا سبک زندگی بسیار سخت گیرانه ای داشت. یوسف با پاشیدن پودر تلخ طعم غذای خود را تا حد امکان مشمئز کننده می کرد - او معتقد بود که خوردن غذا نباید باعث لذت شود. مدام خود را با شکنجه های وحشتناک شکنجه می کرد، دیوارهای سلولش پر از خون بود. برای اینکه یوسف در لحظات شادی روحی آسیبی به راهبان دیگر وارد نکند، او را در سلولی جداگانه قرار دادند. اما باورنکردنی ترین چیز در مورد راهب شیفته ایمان، توانایی او در معراج کردن بود. شهيد شروع به خواندن نماز كرد و در حالت سرخوشي فرو رفت كه مي توانست در هوا پرواز كند.

سنت جوزف حامی تمام دانش آموزان و همچنین خلبانان است. به دلیل استعداد غیرمعمولش در پرواز، به او لقب «قدیس پرواز» داده شد.