صفحه اصلی / حرز / چگونه پتانسیل خود را دریابیم و جایگاه خود را در زندگی پیدا کنیم؟ پتانسیل انرژی شما چیست، چگونه می توانید بفهمید؟ پتانسیل شما چیست؟

چگونه پتانسیل خود را دریابیم و جایگاه خود را در زندگی پیدا کنیم؟ پتانسیل انرژی شما چیست، چگونه می توانید بفهمید؟ پتانسیل شما چیست؟

برخی دیگر از برخی افراد پیروی می کنند، بدون قید و شرط از آنها اطاعت می کنند و هر کاری را انجام می دهند. گاهی اوقات آنها حتی نمی خواهند به دیگران گوش دهند. مکان و جامعه ما تا حد زیادی توسط ویژگی های رهبری ما، توانایی سازماندهی و مدیریت افراد تعیین می شود. این آزمون به شما می گوید که آیا پتانسیل رهبری دارید و چگونه آن را توسعه دهید.

تست خلاقیت

تست خلاقیت ذاتی و اکتسابی. رایگان آنلاین. 01 ژوئن 2013

تحقق پتانسیل خلاق شخصیت کارآفرین

یک کارآفرین اغلب فردی است که پتانسیل خلاقیت بالایی دارد.
افراد با شخصیت بسیار خلاق تمایل به نشان دادن عزم، سرسختی و پشتکار قابل توجهی دارند، هنگامی که مشغول حل مشکلات خود هستند با سطح بالایی از انرژی مشخص می شوند، اغلب آنها را "انواع رنگارنگ" می نامند.

یک تاجر اشاره کرد که فردی با پتانسیل خلاقیت بالا اساساً همیشه یک کارآفرین است. و برعکس - کارآفرین بدون خلاقیت غیرقابل تصور است. اگر می دانید چگونه مختصر و جامع فکر کنید، اگر مغز پر جنب و جوشی دارید، پس از قبل یک کارآفرین هستید!

داشتن پتانسیل خلاقانه یک فرد در سایر موارد نیز ضروری است انواع مختلففعالیت ها: در مطالعه، کار، روابط با مردم و غیره.

تحقیق و توسعه پتانسیل خلاق انسان

هر چه پتانسیل خلاق و تفکر نوآورانه فرد توسعه یافته تر باشد، صاحب آن در زمینه های مختلف فعالیت به موفقیت بیشتری دست می یابد.
خلاقیت انسان توانایی تفکر به شیوه‌های جدید، اصیل بودن، و در مواردی که لازم است، «بالاتر از سطح جمعیت» است.

با انجام تمرینات ساده می توانید پتانسیل خلاقیت خود را توسعه دهید.

گورو در دنیای تست

  • در مورد پروژه
  • تست ها
  • مخاطبین

در حال حاضر 440 تست موجود است

وب سایت ما پرسشنامه ها، آزمون ها، پرسشنامه هایی را برای تشخیص روانی ارائه می دهد

بزرگسالان

  • شخصیت و منش
  • احساسات و حالات
  • انگیزه ها و انگیزه ها
  • خلق و خوی
  • روابط بین فردی
  • حوزه فکری
  • منطقه حرفه ای

بچه ها

  • شخصیت و منش
  • احساسات و حالات
  • انگیزه ها و انگیزه ها
  • خلق و خوی
  • روابط بین فردی
  • حوزه فکری
  • بازی و فعالیت های آموزشی

تست تشخیص پتانسیل خلاق و خلاقیت

مقیاس ها: سطح پتانسیل خلاق (خلاقیت)

هدف از آزمون

تشخیص پتانسیل خلاق، خلاقیت.

شرح تست

سؤالات محدودیت های کنجکاوی، اعتماد به نفس، ثبات، حافظه دیداری و شنیداری، تمایل به استقلال، توانایی انتزاع و تمرکز را تشخیص می دهند. این شاخص ها، به گفته نویسنده روش شناسی، جزء پتانسیل خلاق هستند.

دستورالعمل تست

یکی از پاسخ های پیشنهادی را انتخاب کنید.

تست کنید

1. آیا فکر می کنید که می توان دنیای اطراف شما را بهبود بخشید؟
1. بله؛
2. خیر؛
3. بله، اما فقط از برخی جهات.
2. آیا فکر می کنید که خودتان می توانید در آن شرکت کنید تغییرات قابل توجهدنیای اطراف؟
1. بله، در بیشتر موارد;
2. خیر؛
3. بله، در برخی موارد.
3. آیا فکر می کنید برخی از ایده های شما پیشرفت چشمگیری در زمینه فعالیتی که انتخاب می کنید به همراه خواهد داشت؟
1. بله؛
2. از کجا می توانم چنین ایده هایی را دریافت کنم؟
3. ممکن است پیشرفت قابل توجهی وجود نداشته باشد، اما مقداری موفقیت ممکن است.
4. آیا فکر می کنید در آینده آنقدر نقش مهمی ایفا خواهید کرد که بتوانید چیزی را اساساً تغییر دهید؟
1. بله، مطمئنا;
2. بسیار بعید است.
3. شاید
5. وقتی تصمیم به انجام کاری می گیرید، مطمئن هستید که درست می شود؟
1. البته
2. من اغلب در مورد اینکه آیا می توانم آن را انجام دهم شک دارم.
3. اغلب اعتماد به نفس تا نامطمئن.
6. آیا تمایل به انجام کاری ناشناخته دارید، کاری که در آن در حال حاضرتو بی کفایتی، اصلا او را نمی شناسی؟
1. بله، همه چیز ناشناخته مرا جذب می کند.
2. خیر؛
3. همه چیز به خود پرونده و شرایط بستگی دارد.
۷- باید کاری ناآشنا انجام دهید. آیا تمایلی برای رسیدن به کمال در آن دارید؟
1. بله؛
2. آنچه اتفاق می افتد خوب است.
3. اگر خیلی سخت نیست، بله.
8. اگر کسب و کاری را دوست دارید که نمی شناسید، آیا می خواهید همه چیز را در مورد آن بدانید؟
1. بله؛
2. نه، شما باید ابتدایی ترین چیزها را یاد بگیرید.
3. نه، من فقط کنجکاوی خود را ارضا می کنم.
9. وقتی شکست می خورید، پس:
1. شما برای مدتی پافشاری می کنید، حتی بر خلاف عقل سلیم.
2. به محض اینکه متوجه غیرواقعی بودن این ایده شدید، فوراً از آن دست بکشید.
3. به کار خود ادامه دهید تا زمانی که عقل سلیم رفع ناپذیری موانع را نشان دهد.
10. یک حرفه باید بر اساس موارد زیر انتخاب شود:
1. توانایی ها و چشم اندازهای شما برای خودتان.
2. ثبات، اهمیت، ضرورت حرفه، نیاز به آن.
3. اعتبار و مزایایی که خواهد داشت.
11. آیا در سفر می توانید مسیری را که قبلا طی کرده اید به راحتی طی کنید؟
1. بله؛
2. خیر؛
3. اگر مکان را دوست داشتید و آن را به خاطر آوردید، بله.
12. آیا می توانید بلافاصله بعد از مکالمه تمام آنچه گفته شد را به خاطر بیاورید؟
1. بله؛
2. خیر؛
3. هر چیزی را که برایم جالب باشد به یاد خواهم آورد.
13. وقتی کلمه ای را به زبانی ناآشنا می شنوید، آیا می توانید آن را هجا به هجا بدون اشتباه تکرار کنید، حتی بدون اینکه معنی آن را بدانید؟
1. بله؛
2. خیر؛
3. تکرار می کنم، اما کاملا درست نیست.
14. در اوقات فراغت خود ترجیح می دهید:
1. تنها بمان، فکر کن.
2. در شرکت بودن
3. برایم مهم نیست که تنها باشم یا در شرکت.
15. شما در حال انجام کاری هستید. فقط زمانی تصمیم می گیرید که آن را متوقف کنید:
1. کار تمام شده است و به نظر شما کاملاً انجام شده است.
2. کم و بیش از کاری که انجام داده اید راضی هستید.
3. به نظر می رسد کار تمام شده است، اگرچه هنوز هم می توان آن را بهتر انجام داد. اما چرا؟
16. وقتی تنها هستید، شما:
1. دوست دارم در مورد برخی چیزها، شاید چیزهای انتزاعی، رویا ببینم.
2. تلاش برای یافتن یک فعالیت خاص به هر قیمتی.
3. گاهی اوقات دوست دارید رویا ببینید، اما در مورد چیزهایی که به امور شما مربوط می شود.
17. وقتی ایده ای شما را جذب می کند، شروع به فکر کردن در مورد آن خواهید کرد:
1. مهم نیست کجا و با چه کسی هستید.
2. فقط در خصوصی.
3. تنها جایی که سکوت وجود دارد.
18. هنگامی که از یک ایده دفاع می کنید، شما:
1. اگر استدلال مخالفان برای شما قانع کننده به نظر می رسد، می توانید آن را رد کنید.
2. صرف نظر از اینکه چه استدلالی ارائه می شود، نظر خود را حفظ کنید.
3. اگر مقاومت خیلی قوی است نظر خود را تغییر دهید.

پردازش و تفسیر نتایج آزمون

پردازش نتایج آزمون

امتیازها طبق طرح زیر تعلق می گیرد:

پاسخ "a" - 3 امتیاز، "b" - 1، "c" - 2 امتیاز.

تفسیر نتایج آزمون

48 امتیاز یا بیشتر - شما پتانسیل خلاقانه قابل توجهی دارید که انتخاب گسترده ای از امکانات خلاقانه را در اختیار شما قرار می دهد. اگر واقعاً بتوانید توانایی های خود را به کار بگیرید، انواع مختلفی از خلاقیت در دسترس شماست.
. 18 - 47 امتیاز - شما ویژگی هایی دارید که به شما امکان می دهد خلق کنید، اما موانعی نیز برای خلاقیت شما وجود دارد. خطرناک ترین چیز ترس است، به ویژه در میان افرادی که بر موفقیت اجباری متمرکز هستند. ترس از شکست، تخیل، اساس خلاقیت را محدود می کند. ترس همچنین می تواند اجتماعی باشد، ترس از محکومیت عمومی. هر ایده جدید مرحله ای از تعجب، شگفتی، عدم شناسایی و محکومیت دیگران را طی می کند. ترس از محکومیت برای رفتار، دیدگاه ها و احساسات جدید و غیرمعمول نسبت به دیگران، فعالیت خلاقانه را محدود می کند و شخصیت خلاق را از بین می برد.

منابع

  • https://gurutest.ru/test/est-li-u-tebya-potentsial-lidera/
  • http://genskayformula.com/smstest/test13/index.php
  • http://www.gurutestov.ru/test/374

یک ضرب المثل قدیمی یونانی می گوید: "چشم ها دریچه ای به روح هستند." و از بسیاری جهات حق با اوست، زیرا با کمک چشمانمان لمس می کنیم، یاد می گیریم و حتی عاشق می شویم. بینایی همه حواس فرد را به یکباره درگیر می کند و اهمیت بسیار زیاد آن در اینجاست. اما دیدن فقط با چشم ضروری نیست...

چشمی را برای دیدن انتخاب کن!

وقتی از دیدگاه جادو از بینایی صحبت می کنیم، منظورمان چیزهای زیادی است که به ما مربوط نمی شود احساسات آشنا. این در مورد استدر مورد بینش معنوی و نحوه "دیدن" چیزهای اطرافمان بدن اختری. بینایی اختری بسیار ارزشمندتر از دید معمولی است و ماهیتی ابدی دارد. چشمان روحانی به همان اندازه قادر به برکت، جذابیت یا نفرین کردن است. به همین دلیل است که گاهی می گوییم به ندای درون خود اعتماد کنید: انرژی قادر به دروغگویی نیست.

حالا پیشنهاد می کنیم یک چشم را انتخاب کنید و بگذارید چشم شما را انتخاب کند. کدام یک می تواند روح شما را ببیند؟ با کدام یک احساس ارتباط می کنید؟ یک ماه دیگر دوباره این تست را انجام دهید و نتیجه شما را شگفت زده خواهد کرد!

1. من اشتیاق دارم

شعله اشتیاق در درون شما می سوزد و غریزه شما می لرزد و هوس غذا می کند. شما می خواهید بارها و بارها ماجراجویی کنید. شما می خواهید آنطور که دوست دارید زندگی کنید و در اعمال خود خودجوش باشید. میل جنسی شما بیدار شده است و اکنون از نیت خود مطمئن هستید و می دانید از آینده چه می خواهید. و احتمالاً به خاطر اتفاقی که در گذشته رخ داده است و شما را رها نمی کند عصبانی هستید، اما کلید درمان در بخشش نهفته است. اما در عین حال، آتش می تواند هم زندگی بدهد و هم انسان را به دام مرگ بکشاند. پس مطمئن شوید که از غرایز بیدار شما برای خیر استفاده می شود، بگذارید آتش راه شما را روشن کند!

2. من یک راز هستم

در گذشته تلاش زیادی برای دستیابی به دانش انجام داده اید. اما شما در این راه فداکاری های زیادی کرده اید تا به جایی که امروز هستید برسید. ممکن است چیزی ارزشمند را از دست داده باشید، اما اینجا هستید - عاقل و قوی. اگرچه هنوز آن را درک نکرده اید، اما اکنون بسیار قوی تر از قبل هستید. از سوی دیگر، اکنون می توان از دانش به دست آمده برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرد. و حتی اگر قبلاً متفاوت هستند، دانش خود را هدر ندهید. اهداف جدیدی برای خود تعیین کنید و آینده خود را کنترل کنید! زمان توسعه فرا رسیده است، پس به دنیا نشان دهید که چه توانایی هایی دارید!

3. من طبیعت هستم

مال شما انرژی حیاتیهمیشه بخشی از طبیعت بوده است حالا این را بهتر از همیشه می فهمی. شما توسط ارواح طبیعت هدایت می شوید و می دانید که قدرت و توانایی ایجاد معجزه را در کنترل خود دارید این معجزات می تواند زندگی اطرافیان شما را تغییر دهد، به همین دلیل است که مردم در جستجوی شفا به سمت شما کشیده می شوند. هاله شما با نیروهای سبز طبیعی نفوذ می کند و به شما اجازه می دهد تا آرامش و شادی را بتابانید. برای تسلط بر این هدیه از جادوی گیاهی استفاده کنید. خواص رزین ها، گیاهان و گیاهان را کشف کنید تا به پتانسیل کامل خود برسید!

4. من روح زودگذر هستم

شما همیشه می خواهید در مورد آنچه اتفاق می افتد بیشتر بدانید و به ذات همه چیز در اطراف خود نفوذ کنید. شما دائماً تعجب می کنید که اگر مسیر دیگری را انتخاب می کردید، چگونه زندگی ممکن بود رقم بخورد. گاهی اوقات خیلی به خودتان سخت می گیرید و ایده آلیست هستید. اما زندگی زندگی است و اگرچه روح پاک شما قادر است مردم را در مسیر واقعی راهنمایی کند، اما شما احساس تنهایی می کنید زیرا دائماً به انتخاب ها، انگیزه ها و قضاوت های خود شک دارید. فقط شروع کن به خودت بیشتر اعتماد کنی!

البته، شما هم اشتباه خواهید کرد، و گاهی اوقات آنها بسیار دردناک خواهند بود، اما چه کسی در این زندگی اشتباه نمی کند؟ اگر کامل بودیم، اینجا به دنیا نمی آمدیم. یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید و به درون خود اعتماد کنید!

5. من یک راز هستم

بیشتر اطلاعاتی که مردم از شما دریافت می کنند، صرفاً نتیجه دستکاری ماهرانه شماست. شما دقیقا می دانید چه چیزی را می توانید بگویید و چه چیزی را بهتر است پنهان کنید. ممکن است عمدی نباشد، اما شما برای ویژگی های شخصی خود ارزش زیادی قائل هستید که نمی توانید آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید.

شما به عزیزانتان با به اشتراک گذاشتن صمیمی ترین چیزهایتان با آنها به تدریج پاداش می دهید و هر چه بیشتر کسی را دوست داشته باشید، بیشتر خودتان را برای او آشکار می کنید. شاید این اتفاق به این دلیل باشد که قبلاً یک بار به شما خیانت شده است و دیواری محافظ و غیرقابل نفوذ در اطراف خود ایجاد کرده اید. این هاله رمز و راز بخشی از یک مکانیسم دفاعی است. فقط مواظب باشید و زیاد با معماها غافل نشوید: کسانی که آنقدر احمق بودند که به شما خیانت کردند، نباید با کسانی که شما را دوست دارند و می خواهند نزدیک شما باشند مقایسه شوند. قلبت را به روی عشق باز کن و بگذار زخم های کهنه التیام یابد!

6. من روحی هستم که می تواند جذاب باشد

با رمز و راز خود، به معنای واقعی کلمه دیگران را به سمت خود جذب می کنید. هاله شما رمز و راز و حکمت را می تاباند و انرژی ساطع شده از شما آنقدر قوی است که همیشه در مرکز توجه هستید، اگرچه ممکن است متوجه آن نشوید.

به خود اطمینان بیشتری پیدا کنید بپذیرید که خاص هستید و پتانسیل بالایی در درون خود دارید. توانایی ها و جنبه های پنهان خود را بشناسید و سعی کنید تمام زندگی های قبلی خود را به خاطر بسپارید تا به طور کامل خود را در این یکی آشکار کنید.

و مهمتر از همه، زمان آن رسیده است که از دفاع به سمت رویاهای خود حرکت کنید، زیرا می توانید به هر چیزی برسید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به خودتان ایمان داشته باشید و همه چیز درست خواهد شد.

7. من نگهبان شب هستم

تو حافظ دانش و استاد مبدل هستی. از تماشای رفتار دیگران در یک موقعیت خاص لذت می برید. شما همچنین می دانید که چگونه توهم چیزی را ایجاد کنید و چگونه روابط را "بازی کنید". و علیرغم صداقتتان، باز هم ترجیح می دهید کمتر در مورد خودتان صحبت کنید. دوست دارید به مردم دلیل بدهید تا درباره شما بیشتر بدانند و خود را به عنوان نوعی جایزه معرفی کنید که اگر نشان دهید چه کاری می توانید انجام دهید، می توانید برنده شوید.

شما عادت کرده اید که طعمه بگذارید و منتظر بمانید تا کسی در تور شما بیفتد. اما هنگامی که در قدرت خود باشید، یک شخص هرگز از ملاقات شما پشیمان نخواهد شد. دلت پر از راز است و کسی که معلوم شود به اندازه کافی باهوش و شجاع است تا به این "پرتگاه تاریک" نگاه کند، با داشتن فرصتی برای قدم زدن در این زندگی در کنار شما پاداش خواهد گرفت.

ما از شما دعوت می کنیم تا یک تست برای خود بدهید خلاقیت. خلاقیت را می توان به عنوان شخصیت پردازی مثبت، به صاحبش اجازه می دهد اشیا، مردم و جهان را به شیوه ای بدیع و خلاقانه ببیند و تجربه کند.

یک فرد خلاق از هر چیزی که با آنها در تماس است دیدی کاملا شخصی دارد و بنابراین از یک روش کلی تفکر یا رفتار پیروی نمی کند. یک فرد خلاق ارتباط بین چیزهایی را درک می کند که اکثر مردم نمی بینند. قوانین وضع شده و پذیرفته شده توسط اکثریت غلبه می کنند و با مشارکت های شخصی جایگزین می شوند.
یک آزمون آنلاین پتانسیل خلاقیت شخصیت شما را مشخص می کند.
یک فرد خلاق لزوماً مخترع نیست. همیشه عناصر جدیدی را معرفی نمی کند، بلکه معمولاً به معنای ارائه جایگزین هایی برای آنچه قبلاً وجود دارد است. خلاقیت همچنان یک مفهوم دشوار است که بتوان آن را با جزئیات تعریف کرد، زیرا می تواند در هر زمینه و به روش های بسیار متفاوت بیان شود. با این حال، ذهن خلاق تمایل دارد در هر زمینه ای که درگیر باشد خود را نشان دهد، زیرا این شی نیست که فرآیند خلاقیت را بیدار می کند، بلکه خود ذهن است که بر روی الگوهای فکری و ارتباطات غیر معمول خود کار می کند.


از قدیم می دانستند که انسان وقتی کاری را که دوست دارد انجام می دهد و از آن لذت می برد خوشحال می شود. اما امروزه به دلایلی بسیاری از افراد در محل کار خود احساس ناراحتی می کنند. آیا به این دلیل است که مسیر فعالیت را اشتباه انتخاب کرده اند؟ حتی در قرن گذشته، یک هنرمند بزرگ به درستی خاطرنشان کرد: "کلاغ نباید مانند گاو باشد و قورباغه های کوچک نباید زیر ابر پرواز کنند!" اما چگونه می توان هدف خود را تعیین کرد؟ دکترای علوم تربیتی، استاد گروه معلم-پژوهشگر TSPU ایرینا یوریونا سوکولووا در مورد این صحبت می کند.

همه چیز از بدو تولد شروع می شود

ایرینا یوریونا می گوید: "در یک زمان، در حالی که در یک کالج فنی کار می کردم، به بسیاری از دانش آموزان کمک کردم تا در مسیر حرفه ای تصمیم بگیرند." - به نظر می رسد، یک نفر ذهن ریاضی و عقل یک دیپلمات دارد، بنابراین شاید لازم نباشد که اپراتور ماشین شود، بلکه مردم را مدیریت کند.

هر فردی دارای پتانسیلی است، مهم است که آن را به موقع کشف و توسعه دهید. هر یک از ما قبلاً با تمایلاتی به زمین می آییم ، یعنی با ویژگی های فیزیولوژیکی و نوع سیستم عصبی.

هوش در فرآیند آموزش، آموزش، به عنوان پاسخی به ذهن برای غلبه بر مشکلات خاص شکل می گیرد. با معاشرت، کودک یا استعدادهای طبیعی خود را شکوفا می کند یا آنها را به گوشه ای می کشاند.

وظیفه والدین در این مرحله این است که ببینند کودک چه چیزی را بیشتر دوست دارد: نقاشی، رقص، داستان نویسی، آواز خواندن، ساختن ساختمان های چند طبقه یا جمع آوری گیاهان دارویی.

تعریف چپ دستی – راست دستی از اهمیت بالایی برخوردار است. از آنجایی که معلوم است که نیمکره چپکه در میان افراد راست دست غالب در نظر گرفته می شود، مسئولیت منطق، تجزیه و تحلیل، گفتار و فعالیت ذهنی، ذخیره و پردازش اطلاعات واقعی و توانایی های ریاضی را بر عهده دارد.

نیمکره راست مسئول شهود، تفکر تخیلی، تخیل، پردازش اطلاعات غیرکلامی، موسیقیایی، جهت گیری فضایی و احساسات است.

در کودکان زیر 7 سال، نیمکره های مغز در مرحله شکل گیری هستند، اتصالات بین نیمکره ای به طور فعال در حال توسعه است، بنابراین می توان چپ دستی را پنهان کرد. برای تشخیص اینکه کدام دست غالب است، باید تست های زیر را انجام دهید.

تست هایی برای تعیین چپ دستی-راست دستی

چشم غالب را تعیین کنید. از کودک دعوت می شود که از طریق یک کالیدوسکوپ یا تلسکوپ (که اول آن را به کدام چشم می آورد (L, R) نگاه کند.

انگشتان در هم تنیده: موقعیت بالایی انگشت شست(L, P).

دست‌هایتان را روی سینه‌تان ضربدر بزنید: «ژست ناپلئون»، که دست در بالاست - L، P.

تعیین اندازه ناخن شست.

در کدام بازو (L, R) سیستم وریدی توسعه یافته تر است؟

تعیین کنید کدام دست 1-2 میلی متر بلندتر است.

مشاهده کنید که کدام پا حرکت را شروع می کند.

کدام دست قلم، چنگال، قاشق را می گیرد، دندان ها، کفش ها را مسواک می زند.

کدام دست موهای شما را شانه می کند؟

کدام دست کاغذ را می برد، قفل در را باز می کند.

بیش از نیمی از پاسخ ها P - راست دست، L - چپ دست هستند، اگر سه یا چهار سوال یک واکنش چپ دست را نشان داد - چپ دستی پنهان. رشد توانایی های کودک بر اساس عملکرد نیمکره غالب ضروری است.

تیپ های شخصیتی

آی پی پاولوف طبقه بندی تیپ های شخصیتی را بر اساس ویژگی های سیستم عصبی پیشنهاد کرد. این دانشمند همه افراد را بسته به مکانیسم کار و تعامل نیمکره راست یا چپ به سه نوع تقسیم کرد.

نوع شخصیت هنری (عملکردهای نیمکره راست فعال هستند) - فرد جهان را از طریق تصاویر درک می کند، تجزیه و تحلیل نمی کند و به جزئیات اهمیت نمی دهد.

نوع تفکر (عملکردهای نیمکره چپ فعال هستند) - فرد مستعد تفکر منطقی است، به تجزیه و تحلیل متوسل می شود و موقعیت را محاسبه می کند.

نوع میانی رایج ترین است، مربوط به تعادل بین نیمکره چپ و راست، بین تفکر منطقیو ادراک هنری

تحقیقات روانشناسان نشان می دهد که طبیعتاً هر فرد دارای پتانسیل یک "متفکر" و "هنرمند" است - یک شخصیت خلاق که با ویژگی های درون حیاتی سیستم عصبی ، عملکرد نیمکره های مغزی مرتبط است. که از آن توانایی ها و انواع استعدادهای انسانی شکوفا می شود. اما، متأسفانه، در مدارس مدرن، کودکان بیشتر از نوع "متفکر" رشد می کنند، و آنها را بی نیاز می کنند توجه ویژهنوع هنری در این صورت پتانسیل بسیار مهمی از فرد بلااستفاده می ماند و به همین دلیل انتخاب مسیر حرفه ای دچار مشکل می شود.

ام‌اس. کاگان پنج پتانسیل را در ساختار هر شخصیت شناسایی کرد:

1) معرفتی. بر اساس میزان و محتوای اطلاعاتی که فرد بر اساس دانش در مورد جهان طبیعی و اجتماعی و توانایی شناخت آن دارد، تعیین می شود. مجموعه اطلاعات به طرز فکر طبیعی، تحصیلات و تجربه عملی فرد بستگی دارد.

2) پتانسیل ارزش شناختی فرد. این سیستم ارزش ها (ایده ها، آرزوها، اهداف، باورها) است که توسط فرد در فرآیند اجتماعی شدن به دست می آید.

3) خلاق توانایی های به دست آمده از طبیعت و به طور مستقل برای اقدامات خاص، برای کارهای خلاقانه یا مخرب، تولیدی و تولید مثل و همچنین میزان اجرای آنها در یک منطقه خاص استفاده می شود.

4) پتانسیل ارتباطی. با درجه و شکل ارتباط آن، ماهیت و قدرت برقراری تماس با افراد دیگر مشخص می شود. جوهر ارتباط بین فردی در پارادایم نقش های اجتماعی بیان می شود.

5) پتانسیل هنری فرد. میزان نیازهای هنری، شدت استفاده از آنها، روش ارضای.

در هر فرد، سه "من" به نسبت های مختلف با هم ترکیب می شوند.

یک فرد به عنوان یک موجود بیولوژیکی، یک فرد است، که طبق برنامه طبیعت زندگی می کند، وظایف او عبارتند از: محافظت از خود، زنده ماندن.

شخصیت فردی است به عنوان موجودی که در جامعه معینی زندگی می کند و اهداف تعیین شده توسط جامعه را دنبال می کند.

فردیت فردی است که می تواند طبق برنامه خود زندگی کند، اهداف خود را تعیین کند، خلق کند، خلق کند.

شخصیت نه تنها با شخصیت و خلق و خوی آن، بلکه با حجم و کیفیت دانش، نظام ارزشی و توانایی برقراری ارتباط با دنیای بیرون تعیین می شود. بالاترین وظیفه هر فرد توسعه فردیت بر اساس پتانسیل فرد است.

نوع مزاج

همچنین در حال حاضر در مدرسه ابتداییتشخیص نوع خلق و خوی کودک ممکن و ضروری است، روانشناس تربیتی می گوید که بستگی به فرآیندهای فیزیولوژیکی مغز و رابطه آنها دارد: تحریک، بازداری.

برونگراها (وبا، صمیمانه) افراد تکانشی هستند که تمایل دارند احساسات خود را به رخ بکشند.

تکانشگری - انعکاس دو طرف یکی از روش های فعالیت شناختی است که آگاهی از ویژگی های آن برای معلم مهم است که در فرآیند فعالیت های آموزشی در رابطه با هر دانش آموز مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، مشخص شد که، با توجه به ویژگی‌های فردی آنها، دانش‌آموزان متفکر ("بلوغ بعدی") اغلب نگرش بی‌تفاوتی دارند. سیستم عصبیو اطلاعات را به خوبی درک می کند. دانش آموزان تکانشی، به عنوان یک قاعده، دارای یک سیستم عصبی متحرک هستند، به گفته روانشناسان، آنها اطلاعات را بهتر درک می کنند، آنها "بیش از موعد" در نظر گرفته می شوند. هنگام ساختن فعالیت های آموزشی و شناختی، توجه به رابطه بین تکانشگری و انعکاس برای شکل گیری مؤثر هوش و باز کردن پتانسیل کودک بسیار مهم است.

برای تعیین تکانشگری-بازتابی، می توانید تست زیر را انجام دهید.

تست تکانشگری-انعکاس

روش "مقایسه نقشه های مشابه"

این تکنیک برای تشخیص سبک شناختی تکانشگری-بازتابی استفاده می شود. این سبک شناختی، مطابق با فرض اصلی جی. کاگان، تفاوت های فردی در تمایل به تصمیم گیری سریع یا آهسته را مشخص می کند. این ویژگی سبکی خود را به وضوح در شرایط عدم اطمینان نشان می دهد، زمانی که لازم است از بین تعدادی گزینه انتخاب درست انجام شود. افراد تکانشی تمایل دارند در موقعیت های چند گزینه ای سریع واکنش نشان دهند و فرضیه ها بدون تجزیه و تحلیل همه گزینه های ممکن مطرح می شوند. سوژه های انعکاسی با سرعت واکنش آهسته در چنین موقعیتی مشخص می شوند، فرضیه ها بارها آزمایش و پالایش می شوند، تصمیم بر اساس تجزیه و تحلیل اولیه کامل از علائم اشیاء جایگزین گرفته می شود.

رویه

موضوع با 2 برگه آموزشی و سپس 12 برگه اصلی ارائه می شود که روی هر کدام از آنها تصویر یک شی آشنا (شکل استاندارد) در بالا و در پایین 8 تصویر تقریباً یکسان از همان شی در دو ردیف وجود دارد. ، که در میان آنها فقط یکی کاملاً مشابه شکل استاندارد است. سوژه باید تصویری را پیدا کرده و نشان دهد که کاملاً با شکل استاندارد یکسان است.

برگه های نقاشی را در زیر ببینید.

دستورالعمل ها

اکنون یک عکس و چندین تصویر مشابه را خواهید دید. شما باید در این تصویر دقیقاً همان تصویر بالا را پیدا کنید و آن را نشان دهید. برای آموزش اولیه، دو کارت دمو به شما نشان داده می شود. کارهای بعدی چندان ساده نخواهند بود. هر چه سریعتر تصویری را پیدا کنید که تا حد امکان شبیه تصویر بالا باشد و فوراً آن را نشان دهید."

پردازش و تفسیر

اعداد تصاویر از چپ به راست، از بالا به پایین شمارش می شوند.

نسخه ی نمایشی 1 – 1; نسخه ی نمایشی-2 - 5;

برگ - 4؛ قایق بخار - 7؛ گل - 1؛ لامپ - 8; خرس عروسکی - 4; گربه - 1؛ گاوچران - 8; عینک - 4; مرغ - 5 عدد؛ هواپیما - 1؛ قیچی - 5؛ لباس - 5.

شاخص های تکانشگری/بازتابی:

زمان نهفته اولین پاسخ (جمع)؛
تعداد کل خطاها

افراد انعکاسی بالاتر از میانگین زمان پاسخ و کمتر از میانگین تعداد خطاها هستند، در حالی که افراد تکانشی کمتر از زمان پاسخ متوسط ​​و بالاتر از میانگین تعداد خطاها هستند.

به طور متوسط، تقریباً 2/3 از نمونه بر روی سوژه های انعکاسی و تکانشی، 1/3 - روی دو دسته خاص از موضوعات به نام های "سریع/دقیق" و "آهسته/نادرست" قرار می گیرد.

افراد دارای سبک تکانشی به سرعت در موقعیت های انتخابی جایگزین فرضیه هایی را مطرح می کنند و تصمیمات اشتباه بسیاری می گیرند. برعکس، افراد دارای سبک انعکاسی با سرعت کمتری در تصمیم گیری مشخص می شوند، بنابراین به دلیل تجزیه و تحلیل اولیه دقیق فرضیه ها، اشتباهات کمی انجام می دهند.

هشت نوع هوش

ایرینا یوریونا ادامه می دهد، همانطور که کودک بزرگ می شود، عقل او رشد می کند و تا سن 10 سالگی می توان نوع هوش را تعیین کرد. H. Gardner هشت نوع هوش را شناسایی کرد، با آموختن اینکه کدام یک از آنها در کودک شما غالب است، می توانید به تدریج او را به یک زمینه حرفه ای هدایت کنید.

هوش زبانی - یک فرد از سبک های زبانی مختلفی برای انتقال اطلاعات استفاده می کند ( شاعر، نویسنده، ویراستار، روزنامه نگار).

هوش موسیقایی - فرد از آهنگسازی، گوش دادن و اجرای موسیقی لذت می برد ( مجری موسیقی، آهنگساز).

هوش منطقی-ریاضی - فرد می داند چگونه کاوش کند، در دسته بندی ها فکر می کند، روابط بین ساختارها را از طریق دستکاری نمادها، نشانه ها پیدا می کند، تمایل به سازماندهی اعمال دارد. ریاضیدان، دانشمند).

هوش فضایی - فرد می تواند اشیاء را از طریق تصاویر درک کند، تصویری را در ذهن باز کند، ترکیبات فضایی ایجاد کند. معمار، مهندس، جراح).

هوش جسمانی- حرکتی - فرد احساس نیاز می کند و توانایی حرکت را دارد، این مهارت ها را در ورزش، هنرهای نمایشی و کار یدی به کار می گیرد. رقصنده، ورزشکار، مکانیک).

هوش بین فردی - یک فرد می تواند نیازها و خواسته های افراد دیگر را متوجه و درک کند، خلق و خوی افراد را تسخیر کند و رفتار آنها را پیش بینی کند. رهبر سیاسی، مربی، روان درمانگر، دیپلمات).

هوش درون فردی - فرد می داند چگونه احساسات خود را مدیریت کند، آنها را کنترل کند، به طرز ماهرانه ای از آنها در انتقال و پردازش اطلاعات استفاده کند. به عنوان مثال، رهبر مذهبی، فیلسوف، نویسنده).

هوش طبیعت گرا توانایی کشف طبیعت زنده و ارتباطات بین اجزای آن است. زیست شناس، گیاه شناس، کشاورز، دامدار، دامپزشک).

انتخاب یک مسیر

با در نظر گرفتن نظر I.P. پاولوف که یک فرد "سیستمی است که توسعه می یابد و خود را توسعه می دهد، خود را پشتیبانی می کند و حتی خود را بهبود می بخشد"، می توان نتیجه گرفت که یک فرد دارای پتانسیل خود تنظیمی، خودسازی، خودآموزی و خودشکوفایی است. روانشناس خلاصه می کند با در نظر گرفتن خلق و خو، تیپ شخصیتی و نوع هوش، اصل مهم هماهنگی طبیعت جسمانی، روحی و معنوی را نباید فراموش کرد.

توانایی های محقق نشده در طول زندگی می تواند فرد را به سمت بیماری سوق دهد. همچنین مهم است که از اصل فعالیت جستجو استفاده کنید، اگر هنگام انتخاب یک حرفه یا فعالیت مورد علاقه، چیزی دیگر شما را راضی نمی کند، ما به دنبال چیز جدیدی هستیم. اینجاست که اصول خودشکوفایی - آنچه در حال حاضر به آن نیاز دارید و مهم است - و تحقق خود - توانایی عملی کردن برنامه‌هایتان به اجرا در می‌آید.

برای خودتعیین حرفه ای، روانشناس باید حتی در سن مدرسه با کودک کار کند، اما والدین می توانند نکات زیادی را متوجه شوند و او را در مسیر درست راهنمایی کنند.

سن خودتعیین حرفه ای 17-20 سالگی است، اما حتی زودتر از آن نه تنها می توانید بفهمید، بلکه احساس کنید که می خواهید در زندگی چه کاری انجام دهید.

برای یک بزرگسال، طرح انتخاب یک حرفه یکسان است، کافی است به یاد بیاورید که در کودکی چه کارهایی را دوست داشتید، چه چیزی برای شما لذت بخش بود و بر اساس علایق خود، یک حرفه جدید را انتخاب کنید یا یک حرفه قدیمی را تغییر دهید.

یولیا ساولیوا


کارت های تمرین برای آزمون:

گام هایی برای تحقق بخشیدن به توانایی های خود

هر فرد، صرف نظر از نژاد، جنسیت یا هر ویژگی دیگر، پتانسیل باورنکردنی برای احساس اعتماد به نفس، شادی و رسیدن به اهداف دارد. این کار آسانی نیست، اما تعدادی از مراحل خاص وجود دارد که به شما امکان می‌دهد پتانسیل خود را بشناسید.

به خودت فکر کن

اصلی خود را مشخص کنید ارزش های زندگی. برای رسیدن به پتانسیل کامل خود، باید ارزش های اصلی خود را در زندگی بشناسید و بر اساس آنها زندگی کنید. اینها ارزش هایی هستند که دیدگاه شما را نسبت به خود، دیگران و دنیای اطرافتان شکل می دهند. تحقیقات تأیید می‌کند که زندگی شما معنادارتر می‌شود و اگر همسو با ارزش‌های خود زندگی کنید، احساس خوشبختی عمیق‌تری خواهید داشت. ابتدا موارد زیر را از خود بپرسید:

دو نفر را تصور کنید که آنها را تحسین می کنید. دقیقا چه چیزی شما را مجذوب خود می کند؟ چه چیزی می تواند الهام بخش شما باشد؟ چرا؟ چگونه ممکن است این چیزها بر زندگی شما تأثیر بگذارد؟

به زمانی فکر کنید که احساس رضایت کامل داشتید یا به هدفی رسیدید. اون چی بود؟ چه چیزی این حس را به شما داد؟

اگر بتوانید یک چیز را در مورد محیط خود تغییر دهید، آن چه چیزی بود؟ چرا؟

اگر خانه شما در آتش می سوخت (با خانواده و حیوانات خانگی تان امن)، چه سه چیز را نجات می دهید؟ چرا؟

واکنش های موضوعی خود را بررسی کنید. هنگامی که به سوالات بالا پاسخ دادید، واکنش های خود را بررسی کنید و سعی کنید مضامین یا الگوهای خاصی را شناسایی کنید. برای مثال، ممکن است فداکاری و دلسوزی مادرتان و همچنین اخلاق کاری برادرتان را تحسین کنید. شاید عکس های خانوادگی را ذخیره کنید لباس عروسو یک سوغات این بدان معنی است که یکی از ارزش های اصلی شما رابطه شما با خانواده است.

اینها ارزش های شما هستند و «بیشتر» یا «کمتر» از ارزش های دیگران اهمیت ندارند. برخی از افراد برای رقابت ارزش قائل هستند، در حالی که برخی دیگر برای همکاری ارزش قائل هستند. هیچ چیز "اشتباهی" در این مورد وجود ندارد.

آنچه را که با ارزش های شما ناسازگار است شناسایی کنید. اگر احساس می کنید نمی توانید به پتانسیل کامل خود برسید، ممکن است به این دلیل باشد که برخی از جنبه های زندگی شما با ارزش های شما همسو نیست. شما ممکن است به گونه ای بزرگ شده باشید که فروتن باشید و نتوانید به دستاوردهای خود افتخار کنید، اما به رسمیت شناختن یک ارزش کلیدی برای شما است. اگر دستاوردهای خود را تشخیص ندهید و همچنین از دیگران به رسمیت شناخته نشوید، ممکن است پتانسیل شما به طور کامل شناسایی نشود. در مورد جنبه هایی که با ارزش های شما همسو نیستند فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید که چه چیزی را می توانید تغییر دهید.

تصور کنید که درک پتانسیل خود چگونه خواهد بود. با درک ارزش‌های اصلی و جنبه‌هایی از زندگی‌تان که نیاز به تغییر دارند، وقت آن است که به این فکر کنید که چگونه می‌توانید به پتانسیل‌های خود دست پیدا کنید. آیا این خودسازی است؟ دستاوردهای شغلی (و حتی تغییرات شغلی)؟ آیا می خواهید خود را وقف یک رابطه کنید؟ اگر جنبه هایی پیدا کردید که با ارزش های شما همخوانی ندارند، از آنجا شروع کنید.

به عنوان مثال، شما برای خانواده خود ارزش زیادی قائل هستید، اما کار آنقدر زمان و تلاش می گیرد که نمی توانید زمان مناسبی را با خانواده خود بگذرانید. در این مورد، باز کردن پتانسیل‌های خود ممکن است به معنای یافتن شغلی کم‌تر باشد تا بتوانید همسر/والدین/دوستی شوید که می‌خواهید باشید.

ممکن است در یک شغل متوسط ​​و بدون هیچ شانسی برای ترفیع گیر کرده باشید، اما ارزش شما جاه طلبی است. در این مورد، باز کردن پتانسیل‌هایتان ممکن است به معنای تغییر شغلتان در جهتی باشد که به چالش جدیدی تبدیل شود و به شما امکان می‌دهد بالاتر از خودتان رشد کنید.

تصور کنید که چه کسی می خواهید باشید. بحث کنید که باز کردن پتانسیل خود چه معنایی برای شما دارد. آیا این یک روش زندگی است؟ ارائه سطح مشخصی از درآمد؟ توانایی نواختن ویولن؟ این برای هر فرد چیزی متفاوت است. مهم است که جایگاه خود را پیدا کنید. تصمیم نهایی باید شامل درک این باشد که به طور خاص چه چیزی برای شما مهم است.

برای شروع، تصور کنید که فرصت دارید بزرگترین رویاها و امیدهای خود را محقق کنید. زندگی آینده شما چگونه خواهد بود؟ چه کاری انجام می دهید؟ با کی بودی؟ چه احساسی خواهید داشت؟ تمام جزئیات را ارائه دهید. به عنوان مثال، فردی را تصور کنید که نانوایی خود را باز کرده است، تصور کنید در کجا قرار دارد، چند کارمند وجود دارد، دیگران در مورد آن چه فکر می کنند، و وقتی برای خود کار می کنید چه احساسی دارید.

نقاط قوت و مهارت هایی را که در آینده شما را در این موقعیت قرار می دهد کاوش کنید. به عنوان مثال، اگر صاحب یک نانوایی هستید، پس باید کارآفرینی را بدانید، زبان مشترکی با مردم پیدا کنید، هدف گرا باشید، عاشق کار باشید و طرز پخت را بدانید.

در حال حاضر چه مهارت ها و ویژگی هایی دارید؟ کدام یک نیاز به توسعه دارند؟ برای مثال، ممکن است شما یک نانوای عالی باشید و مایل به کار سخت باشید، اما هیچ ایده ای برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک نداشته باشید.

یاد بگیرید که جنبه های برجسته شده را توسعه دهید. در این مثال می توانید کتاب های مرجع در زمینه انجام کسب و کار را مطالعه کنید، با سایر کارآفرینان ارتباط برقرار کنید و در آموزش ها شرکت کنید.

طبیعی است که بعد از اینکه خودتان را بهتر درک کردید، دیدگاه خود را تغییر دهید. فکر کنید و از خود بپرسید که چرا این نسخه خاص را ارائه کردید و از نظر تئوری چقدر قابل دستیابی است. اگر این موضوع را از دست بدهید، ممکن است فرصت تعریف مجدد پتانسیل خود و همچنین تمام لذت و معنایی که با آن همراه است را از دست بدهید.

با خود صبور و مهربان باشید. باز کردن پتانسیل های شما زمان و تلاش می خواهد. این مهم تر است که نسبت به خود دلسوزی داشته باشید. مهارت ها و نقاط قوت خود و همچنین زمینه هایی را که باید توسعه دهید را بشناسید. قدردان تلاش های روزانه خود برای رسیدن به پتانسیل واقعی خود باشید.

از دام های تفکر متعارف دوری کنید

تعمیم ها را بشناسید و به چالش بکشید. تعمیم استفاده از تجربه یک فرد در کل جهان است. این می تواند شما را از رسیدن به پتانسیل خود باز دارد، شما دیگر خودتان نیستید: با تعمیم، شما اشتباه کننده نیستید، بلکه فقط یک "بازنده" خواهید بود. اگر احساس می کنید شکست خورده اید، انگیزه رسیدن به پتانسیل خود را از کجا می گیرید؟

به عنوان مثال، شما در حال تلاش برای ایجاد یک فناوری جدید هستید، اما تا کنون هیچ چیزی به نتیجه نرسیده است. شما 7 آزمایش انجام دادید و همه آنها شکست خوردند. با استفاده از این مثال، می توانید به یک تعمیم برسید و بگویید: "من هرگز موفق نخواهم شد، زیرا من یک بازنده هستم."

در این مورد، بهتر است به موارد زیر فکر کنید: «آزمایش شکست خورد. هیچی، اما حالا بهتر می دانم چه کاری را نباید انجام دهم، بنابراین می توانم رویکرد جدیدی پیدا کنم.» شما یک شکست خورده نیستید. شما فردی هستید که از اشتباهات خود درس می گیرید و خود را بهبود می بخشید.

فیلتر ذهنی را بشناسید و با آن مبارزه کنید. این تله ذهنی با محو کردن توجه شما را عقب نگه می دارد. با روشن کردن فیلتر در ذهن خود، بدون توجه به جنبه های مثبت، فقط بر روی نکات منفی تمرکز می کنید.

به عنوان مثال، شما بازخورد یک معلم را در مورد مقاله خود دریافت کرده اید، 70٪ مثبت خواهد بود، اما شما فقط می توانید بر روی سه جنبه ای که مورد انتقاد قرار گرفت تمرکز کنید.

یاد بگیرید که از بیرون به موقعیت نگاه کنید. سعی کنید تا حد امکان جنبه های قضیه را بصورت عینی فهرست کنید. در این مورد، می توانید به خود یادآوری کنید: «از هر ده نظر معلم، هفت نظر مثبت بود. من می توانم سه مورد دیگر را درست کنم. جنبه‌های منفی نمی‌توانند جنبه‌های مثبت را خنثی کنند.»

از فکر کردن به همه یا هیچ بپرهیزید. این رویکرد اغلب به دستاوردها پایان می دهد، زیرا آنها هرگز فوراً کامل نیستند. با افراط در این طرز تفکر، خود را از سطح متوسط ​​محروم می کنید و تنها ایده آل یا شکست را می بینید.

به عنوان مثال، زمانی که فرد می خواهد نواختن ویولن را یاد بگیرد، با رویکرد همه یا هیچ، فقط کمال کامل را می پذیرد. شما نمی توانید پیشرفت تدریجی خود در تسلط بر ساز را تنها با توجه به اشتباهاتی که مرتکب شده اید جشن بگیرید.

به خود یادآوری کنید که کمال معیار بالایی است که هیچ کس آن را برآورده نمی کند. یک لحظه منفی یا اشتباه موفقیت های شما را خنثی نمی کند. این نوع سخاوت را در مورد خود و دیگران اعمال کنید.

دچار فاجعه نشوید. فاجعه گرایی دیگری است تله ذهنیشما را از درک پتانسیل خود باز می دارد. با افراط در چنین افکاری، کنترل خود را بر آنها از دست می دهید. همیشه در انتظار وقوع بدترین همه اینها آنقدر انسان را می ترساند که او را از داشتن آسیب پذیری لازم برای موفقیت باز می دارد.

به عنوان مثال، رسیدن به پتانسیل خود ممکن است مستلزم ترک یک رابطه ناخوشایند باشد. اما ممکن است از این بترسید که دیگر هرگز عاشق نخواهید شد، در نهایت تنها بمانید، بقیه روزهای خود را بدبخت کنید و در محاصره چهل گربه بمیرید.

یکی از راه‌های مبارزه با فاجعه‌گرایی، نیاز به تأیید هر یک از این «مشکل‌ها» از جانب خودتان است. آیا این واقع بینانه است که شما کسی را پیدا نخواهید کرد؟ خیر میلیاردها نفر در جهان وجود دارند و شما می توانید با بسیاری از آنها خوشبختی پیدا کنید. اگر تنها زندگی کنید، آیا واقعاً تنها در احاطه گربه ها خواهید مرد؟ خیر بسیاری از مردم بدون شریک زندگی می کنند، اما یک زندگی اجتماعی کامل دارند.

نیازی نیست خود را موظف به کسی بدانی. این تله ذهنی شما را متقاعد می کند که مطابق با استانداردهای دیگران باشید. این شما را از دستیابی به پتانسیل خود باز می‌دارد، زیرا شما آنچه را که برای شما مناسب است، انجام نمی‌دهید، بلکه کاری را انجام می‌دهید که برای دیگران مناسب است.

به عنوان مثال، به شما گفته شد که "باید" در سن خاصی صاحب فرزند شوید. اگر قبل از این مرحله زایمان نکرده اید، ممکن است به نظر برسد که شما یک شکست خورده اید. فکر کنید: آیا واقعاً می خواهید بچه دار شوید، مخصوصاً در حال حاضر؟ شاید شما زیر بار این احساس خیالی "باید" هستید؟ وقتی مطابق با ارزش‌های خود زندگی می‌کنید، چنین «تعهدات» نادرستی برای شما مهم نیستند.

هنگامی که به افکاری فکر می کنید که در آنها باید کاری انجام دهید، مهم است که بفهمید آنها از کجا می آیند. اگر ناشی از ترس یا فشار دیگران باشد، باید با آنها مبارزه کرد. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید، "من امروز نیازی به خوردن این کلوچه ها ندارم، زیرا باید وزن کم کنم"، تحلیل کنید: آیا می خواهید وزن کم کنید زیرا دکتر گفته است که برای شما خوب است؟ یا مرزهای اجتماعی به شما فشار می آورد؟ در مورد اول، این فکر را به یک هدف مثبت تبدیل کنید: "امروز من این کلوچه ها را نخواهم خورد، زیرا سعی می کنم سلامت خود را بهبود بخشم." در مورد دوم، با خودتان مهربان تر باشید: "من این کلوچه ها را می خورم، زیرا خودم را برای آنچه هستم دوست دارم و قرار نیست خود را با استانداردهای دیگران وفق دهم."

ایده روشنی از اهداف خود داشته باشید

فهرستی از اهداف تهیه کنید. پس از تصور اینکه خود را چگونه می بینید، وقت آن است که بفهمید چگونه به آن دست یابید. اگر آن را به مجموعه ای از اهداف قابل هضم، دست یافتنی و خاص تقسیم کنید، در مقابله با این کار عظیم به خودتان کمک زیادی خواهید کرد. ترفند این است که اهداف شخصی را تعیین کنید که برای شما معنادار باشد و بتوان آنها را به چند اقدام قابل کنترل تقسیم کرد.

به عنوان مثال، شما در حال برنامه ریزی برای یادگیری نواختن ویولن هستید، این یک هدف جهانی است. سپس باید آن را به اهداف (اقدامات قابل انجام) و وظایف (گام‌های کوچک خاص) که اجرا خواهید کرد تقسیم کنید.

بنابراین، هنگام یادگیری نواختن ویولن، ممکن است هدف یادگیری ویبراتو بر اساس آثار آهنگسازان مختلف از طریق کلاس های خصوصی باشد.

سپس هدف را به وظایف تقسیم کنید. "درس های خصوصی" ممکن است شامل یافتن معلم ویولن، روشن کردن هزینه درس ها، خرید ویولن و سایر اقدامات قابل درک باشد.

اهداف خود را بر اساس اهمیت رتبه بندی کنید. مهمترین اهداف خود را تعیین کنید. ابتدا می خواهید چه کاری را انجام دهید؟ با توجه به فرصت های زمانی، مالی و سایر فرصت های موجود، چه چیزی را می توانید زنده کنید؟ آیا اهدافی وجود دارد که قبل از دیگران باید به آنها دست یافت؟ با تمرکز بر یک یا دو جنبه، از اندازه کار غرق نخواهید شد. اگر احساس دلسردی می کنید، وسوسه خواهید شد که از اهداف خود دست بکشید، زیرا آنها دست نیافتنی به نظر می رسند.

به عنوان مثال، اگر یادگیری نواختن ویولن به معنای یادگیری تکنیک ویبراتو، تمام آثار ویوالدی و نحوه کوک کردن ساز باشد، می توانید کوک را به عنوان یک کار مهم در نظر بگیرید، سپس قرار دادن ویبراتو و سپس مطالعه آهنگ های ویوالدی.

در برخی موارد، اهداف خاصی باید قبل از دیگران محقق شوند. از آنجایی که آهنگ‌های ویوالدی مبتنی بر استفاده از ویبراتو است، نمی‌توانید موسیقی ایتالیایی را به طور کامل اجرا کنید مگر اینکه ابتدا بر این تکنیک تسلط داشته باشید.

هنگامی که شروع به کار کردید، یک هدف به راحتی قابل دستیابی را اولویت بندی کنید تا به شما احساس موفقیت و توانایی برای کنار آمدن با همه وظایف را بدهد.

به عنوان مثال، ابتدا با کوک کردن ویولن خود شروع کنید، زیرا آسان تر از یادگیری نواختن موسیقی ویوالدی است و همچنین برای نواختن ساز یک مهارت لازم است (ویولن شما باید همیشه هماهنگ باشد).

فهرستی از اهداف بهمن ایجاد کنید. هنگامی که لیست خود را بر اساس اهمیت مرتب کردید، دو یا سه هدف اول را انتخاب کنید و فهرستی از وظایف یا اهداف روزانه ایجاد کنید که به شما کمک می کند به تدریج به اهداف بزرگتر دیگری دست یابید. نمونه ای از چنین هدفی، تمرین تمرینات ویبراتو و به دنبال آن مطالعه ترکیبات ویوالدی است.

به طور همزمان چندین هدف یا اهدافی را که با یکدیگر در تضاد هستند نپذیرید زیرا زمان زیادی می برد، در غیر این صورت ممکن است اثربخشی شما کاهش یابد.

چنین اهدافی را به کارهای کوچکتر تقسیم کنید. وظیفه، وظیفه ای خاص در مقیاس ملموس است که برای دستیابی به یک هدف امکان پذیر است. برای مثال، یک هدف می‌تواند ۱۵ دقیقه تمرین روزانه ویبراتو یا تمرین ۱۰ بار از ترکیب ویوالدی به مدت ۳۰ دقیقه در روز باشد تا زمانی که احساس کنید بر مواد مسلط شده‌اید و آماده انجام ۱۰ بار بعدی هستید.

به اهداف خود برسید. یک لیست مکتوب از کارهای روزانه داشته باشید و دائماً آنچه را که قبلاً انجام داده اید خط بزنید. این کار را تا رسیدن به هدف تکرار کنید و سپس هدف جدیدی تعیین کنید.

به عنوان مثال، پس از هر تمرین یک ترکیب، آن را از لیست وظایف روزانه خود خط بزنید. با تسلط بر ترکیب، مواد زیر را به لیست اضافه کنید.

طرز فکر خود را بهبود بخشید

برای رشد بالاتر از خودتان آماده شوید. خودتان را متقاعد کنید که می توانید برای بهبود مهارت ها و توانایی های خود تلاش کنید. از انتقادات و اشتباهات نتیجه درست بگیرید. تصور نکنید که مهارت های شما تغییر ناپذیر است. داشتن طرز فکر صحیح عملکرد و انگیزه شما را در طیف وسیعی از موقعیت ها بهبود می بخشد.

"شکست" را به یک تجربه تجربی تبدیل کنید. در روند دستیابی به پتانسیل خود، بدون شک با شکست مواجه خواهید شد و همچنین اشتباه خواهید کرد. با این حال، اگر ارزیابی کنید که چه چیزهایی می توانید از چنین اشتباهاتی برای آینده بیاموزید، آنها مانند موانع پیشرفت نخواهند بود.

برای مثال، اگر قصد دارید «نویسنده شوید» تا به پتانسیل خود برسید، باید چالش‌های زیادی را که باید بر آن‌ها غلبه کنید، بشناسید. خودتان را به خاطر آنها کتک نزنید. به عنوان مثال، اگر رمانی که نوشتید مورد قبول انتشارات قرار نگرفت، نباید این را تاییدی بر شکست خود بدانید و در مسیر رسیدن به هدف خود توقف کنید. بسیاری از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم بارها و بارها با همین مشکل روبرو بودند. ناشران کتاب بر باد رفته اثر مارگارت میچل را 38 بار رد کردند. تلماسه فرانک هربرت 23 بار رد شد و اولین کتاب جی کی رولینگ در مجموعه هری پاتر 12 بار رد شد. در نهایت آنها توانستند به موفقیت برسند زیرا ذهنیت درست خود را حفظ کردند و به پیشرفت کار خود ادامه دادند.

نگاه واقع گرایانه درک این نکته مهم است که نمی توانید یک شبه به توانایی های خود پی ببرید. واقع بین باشید. به عنوان مثال، برای اینکه رئیس جمهور کشور خود شوید، باید بیش از ماه ها یا بیش از یک سال وقت بگذارید. احتمالاً باید با یک موقعیت کوچک در یک سازمان دولتی شروع کنید، سپس معاون یا نوع دیگری از سیاستمداران شوید و سپس سعی کنید برای نامزد شدن در انتخابات از حمایت برخوردار شوید. این بدان معنا نیست که شما نباید اهداف بزرگی را تعیین کنید. این به معنای فراموش نکردن اهداف واقع بینانه و دست یافتنی است که هدف جهانی را تشکیل می دهند.

با تمرکز بر اهداف و اهداف کوچکتر که هدف بزرگتر شما را تشکیل می دهند، انگیزه و انرژی خواهید داشت. شما قادر خواهید بود دستاوردهای کوچک اما مهم را از لیست خود حذف کنید.

اینطور فکر کنید: اگر تصمیم گرفتید که پتانسیل شما فتح اورست است، دیگر نیازی به رفتن به هیمالیا نیست (این کوتاه ترین دستور برای شکست است). به تناسب اندام برسید، تجهیزات لازم را بخرید، برای صعود به سختی تمرین کنید و قبل از اینکه اولین کوه را در مقابل خود ببینید یک راهنما پیدا کنید.

مثبت فکر کنید. همانطور که برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنید، سعی کنید به موفقیت خوش بین باشید. مثبت اندیشی به شما انگیزه می دهد که راه خود را ادامه دهید.

مراقب طرز فکرت باش وقتی در مورد پیشرفت خود به سمت یک هدف فکر می کنید، در نظر بگیرید که آیا خوش بین هستید یا بدبین.

پس از اینکه فکر می کنید "هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم این کار را انجام دهم"، سعی کنید به تفکر مثبت و منطقی مانند (اگر این هدف واقعی شما باشد) "دیگران می توانند این کار را انجام دهند، بنابراین من هم می توانم" یا "این چه جهنمی است" تغییر دهید. اما سرگرم کننده خواهد بود!

تحقیقات نشان می دهد که تفکر مثبت تاثیرات فیزیکی بر مغز دارد. بخش های مرتبط با تخیل، انگیزه، همدلی و تفکر جهانی را تحریک می کند.

به دیگران نگاه کنید و الهام بگیرید. به کسانی نگاه کنید که (به نظر شما) به پتانسیل واقعی خود دست یافته اند یا از آن دسته افرادی هستند که دوست دارید تبدیل شوید. رفتار و طرز تفکر آنها را مطالعه کنید، ویژگی های مهم را اتخاذ کنید. الهاماتی که آنها ارائه می کنند باید به شما کمک کند تا پتانسیل خود را درک کنید.

در صورت امکان، از آنها بپرسید که چگونه به همه چیز دست یافته اند. به عنوان مثال، اگر رویای راه اندازی یک کسب و کار کوچک را دارید، با افرادی در این زمینه صحبت کنید. بپرسید که چگونه به موفقیت دست یافتند، چه مهارت ها و ویژگی های شخصیتی برای رسیدن به آن مورد نیاز بود.

الگوهای خود را ایده آل نکنید. این به ویژه برای افرادی که هرگز در زندگی خود ندیده اید صادق است. به عنوان مثال، افراد مشهور و ورزشکاران. موفقیت آنها ممکن است الهام بخش شما باشد، اما به یاد داشته باشید که معمولاً متوجه اشتباهات و شکست های آنها نمی شوید. اجازه ندهید آنها آنقدر در ذهن شما کامل شوند که شروع به قضاوت کردن خود به دلیل عدم اندازه گیری کنید.

مسئولیت خود و اعمالتان را بپذیرید. این به شما بستگی دارد که آیا بتوانید به پتانسیل خود دست پیدا کنید. به جای دنبال بهانه، بهتر است راه هایی برای غلبه بر موانع در راه رسیدن به هدف خود بیابید.

روش تفسیر وقایع زندگی خودمنبع کنترل نامیده می شود. با یک منبع کنترل خارجی، مسئولیت رویدادها را به افراد دیگر منتقل می کنید. به عنوان مثال، اگر در یک امتحان مردود شوید، با یک منبع کنترل بیرونی، معلم را به خاطر پیچیدگی بالای تکالیف سرزنش خواهید کرد. این طرز تفکر شما را از رسیدن به پتانسیل خود باز می دارد زیرا مسئولیت خود را بر عهده نخواهید گرفت.

یک مرکز کنترل درونی شامل مسئولیت پذیری در قبال اتفاقاتی است که در زندگی شما رخ می دهد. شما نمی توانید عواقب اعمال خود را کنترل کنید، اما خود اعمال همیشه در دستان شما هستند. به عنوان مثال، رد شدن در امتحان و اعتراف به اینکه به جای بیرون رفتن با دوستان باید بیشتر مطالعه می کردید، به منبع کنترل درونی شما ضربه می زند. این طرز تفکر به شما کمک می کند تا به جلو بروید، زیرا تمام تصمیمات (عاقلانه و نه چندان عاقلانه) تنها توسط شما گرفته می شود.

متمرکز بمان

نمایش شخصیت. رسیدن به اهداف آسان نیست. در مورد اهداف خود پرشور بمانید و به سختی کار کنید حتی زمانی که همه چیز درست نمی شود. احتمال موفقیت افراد با شخصیت بیشتر است، زیرا اشتیاق به آنها قدرت می دهد و به آنها اجازه نمی دهد تسلیم اراده سرنوشت شوند!

اگر اشتیاق شما کاهش یافت، به خود یادآوری کنید که چرا دستیابی به پتانسیل کامل خود بسیار مهم است و چرا تا این حد به هدف خود متعهد بودید. به عواقب مثبت استفاده از پتانسیل خود برای دیگران و خودتان فکر کنید.

صبور و با انگیزه باشید. انسان ساعت ها طول می کشد تا در یک زمینه خاص متخصص شود. ممکن است حتی بیشتر طول بکشد تا به پتانسیل خود برسید. تحقیقات اخیر "قانون 10000 ساعت" را زیر سوال برده است، اما هیچ کس استدلال نمی کند که بدون تمرین مداوم و سخت کوشی نمی توانید استاد شوید. فقط به هدف نهایی فکر نکنید، روی موفقیت های روزانه و هفتگی تمرکز کنید.

برای اینکه با انگیزه بمانید، می توانید به دیگرانی مانند هنری فورد یا دکتر سوس فکر کنید که برای مدت طولانی برای موفقیت تلاش کردند، اما پشتکار داشتند و هنوز هم موفق شدند.

صبور باشید و به خود یادآوری کنید که درک پتانسیل شما یک فرآیند طولانی است و این فقط نیست هدف نهایی. اگر متوجه شدید که کم حوصله شده اید یا اشتیاق خود را از دست می دهید، استراحت کنید و استراحت کنید. استراحت می تواند کارایی شما را افزایش دهد، اما ادامه کار می تواند بهره وری شما را کاهش دهد و باعث فرسودگی عاطفی شما شود.

با ترس مبارزه کنید. نیازی به ترس بیش از حد از شکست نیست. "شکست" شکست مداوم در دستیابی به موفقیت است که شما را به عنوان یک فرد تعریف می کند. اما این درست نیست. مهم است که این ایده را بپذیرید که می توانید از اشتباهات خود درس بگیرید. موفقیت اغلب پس از یک سری تلاش به دست می آید. تلاش بیستم یا حتی صدم شما ممکن است موفقیت آمیز باشد.

نمونه ای از مخترع میشکین اینگاوال را در نظر بگیرید، که سعی کرد تکنیکی را برای کاهش میزان مرگ و میر مادران در روستاهای هند توسعه دهد. برای رسیدن به هدفش 32 تلاش و 32 شکست طول کشید، اما امروز موفقیت او میزان مرگ و میر را به نصف کاهش داده است.

به بدبینانه ترین نتیجه فکر کنید اگر تلاش کنید اما در رسیدن به هدف خود ناکام باشید؟ مطمئناً اوضاع چندان بد نخواهد بود. پس از چه چیزی برای ترس وجود دارد؟ در واقع، مردم واکنش احتمالی خود را نسبت به شکست احتمالی بیش از حد ارزیابی می کنند. اگر نگران هستید که تلاش کنید و موفق نخواهید شد، این را فراموش نکنید.

به دستاوردهای خود افتخار کنید. شما در حال تلاش برای بهتر شدن هستید و باید به آن افتخار کنید. در یک لحظه دشوار، همیشه باید مکث کنید و به کار انجام شده و همه دستاوردهای خود در مسیر تحقق پتانسیل خود احساس غرور کنید. به این ترتیب شانس خود را برای پشتکار و غلبه بر همه مشکلات در مسیر موفقیت افزایش خواهید داد.

اگر برایتان دشوار است که به دستاوردهای خود افتخار کنید، پس سعی کنید برای خود نامه ای بنویسید، مانند آنچه برای یک دوست می نویسید. تصور کنید این دوست شما بود که کاری را که شما انجام می دادید انجام می داد. شما به او افتخار خواهید کرد، درست است؟ آنها شما را تشویق می کنند که به کاری که شروع کرده اید ادامه دهید و شما را به خاطر کار عالی تان تحسین می کنند. پس چرا با خودت همچین رفتاری نکنی؟

اطمینان حاصل کنید حمایت اجتماعی. با تقویت حس تعلق و رفاه، خانواده، دوستان و سایر تماس های اجتماعی می توانند به شما کمک کنند تا با استرس ناشی از دستیابی به هدف کنار بیایید.

افراد می توانند مانند سرماخوردگی تحت تأثیر احساسات قرار گیرند. خودت را احاطه کن افراد مثبتکه به سمت اهداف خود حرکت می کنند. فداکاری و نگرش مثبت آنها قطعاً بر شما تأثیر خواهد گذاشت.

بدون مبارزه تسلیم نشوید، اما در تغییر اهداف خود انعطاف پذیر باشید زیرا خودتان را بهتر می شناسید.

به تدریج پیشرفت کنید و اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید.

نیازی به خنک شدن سریع نیست. پشتکار، صبر و آگاهی از تدریجی بودن موفقیت به طور قابل اعتماد شما را از ناامیدی محافظت می کند. به یاد داشته باشید، بهترین چیزها در زندگی زمان می برد.

هشدارها

اگر نتوانستید به آنچه می خواهید دست پیدا کنید، نیازی نیست خیلی ناراحت باشید. در عوض، استراحت کنید و روی جنبه های دیگر زندگی خود تمرکز کنید، از جمله لذت بردن از لحظه حال تا حد امکان.

از دستش ندهمشترک شوید و لینک مقاله را در ایمیل خود دریافت کنید.

هنگام ملاقات با افراد جدید، ایجاد روابط عاشقانه، دوستانه یا حرفه ای، اغلب نیاز به کشف ویژگی های یک فرد، ویژگی های شخصی، توانایی ها، استعدادهای او وجود دارد. پتانسیل آن و این به هیچ وجه با تمایل به دریافت چیزی از این شخص، به دست آوردن مقداری سود از تعامل با او مرتبط نیست. دانستن پتانسیل یک فرد به انطباق با ویژگی های فردی او، انتخاب یک استراتژی رفتاری خاص، تعیین وظایفی که او قادر است یا قادر به انجام آنها نیست، پیش بینی چشم اندازهای احتمالی برای روابط با او کمک می کند و حتی در برخی موارد درک می کند که آیا می توان به او اعتماد کرد یا خیر. و اینکه آیا ارزش این را دارد که با او باشد، یا به این شخص نمی توان اعتماد کرد و بهتر است از او دوری کرد. در هر صورت، توانایی تعیین پتانسیل یک فرد به افراد در زمینه های مختلف زندگی کمک می کند. و اگر این موضوع را بیشتر در سطح جهانی در نظر بگیریم، بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها حاضرند هزینه‌های زیادی را برای به دست آوردن هزینه کنند فرمول جهانیارزیابی های بالقوه انسانی با این حال، چنین فرمولی هنوز پیدا نشده است. البته الگوریتم‌ها و تست‌های خاصی وجود دارند که به شما اجازه انجام این کار را می‌دهند، اما هیچ روش واحدی وجود ندارد که ۱۰۰٪ نتیجه بدهد.

اما ما نه به اختراع این الگوریتم و نه به تدوین یا تشریح روش های مختلف می پردازیم، بلکه موضوع ارائه شده را از موضع یک فرد معمولی، یعنی. اجازه دهید چند توصیه نسبتاً ساده ارائه دهیم که با آن می توانید پتانسیل یک فرد را به طور تقریبی ارزیابی کنید. و این توصیه ها کاملاً برای هر جنبه ای از زندگی اعمال می شود، بنابراین می توانید با خیال راحت آنها را در نظر بگیرید.

ژنتیک

دانشمندان با مطالعه رفتار غریزی و ژنتیکی تعیین شده افراد ثابت کرده اند که مهارت هایی که والدین قبل از بچه دار شدن داشتند در سطح ژنتیکی به او منتقل می شود. یکی از اصول اصلی برای تعیین پتانسیل شخصیت یک فرد، مطالعه والدین (یا حداقل شناخت آنها) است. به عنوان مثال، اگر یکی از والدین تلاش زیادی برای تسلط بر هر مهارتی انجام دهد، به احتمال زیاد کودک به راحتی به این رشته جدید عادت می کند، زیرا مهارت های کسب شده توسط والدین به کودک منتقل می شود و او دیگر در این زمینه دچار مشکل نمی شود، زیرا از قبل با آنها سازگار شده است.

طرف دیگر همین موضوع، استعداد ژنتیکی به چیزی است. در یک کودک، می تواند مادرزادی باشد - از والدین در ژن ها منتقل می شود. به عنوان مثال، اگر یکی از منفی ترین آسیب شناسی های انسانی - اعتیاد به الکل را در نظر بگیریم، یک کودک، حتی اگر تعدادی از ویژگی های مثبتیا استعداد برای چیزی، اگر یکی از والدین الکلی باشد، ممکن است مستعد سوء مصرف الکل باشد. اما این در مورد استعدادهای مثبت نیز صدق می کند: برای مثال، اگر مادر کودک یک خواننده حرفه ای بود، کودک نیز تمایل ناخودآگاه به آواز خواندن و تمایل به انجام این کار را خواهد داشت.

اینها همه فقط نمونه است. اما شما می توانید توسط آنها حرکت کنید. به والدین آن شخص نگاه کنید، در صورت امکان، آنها را بشناسید، با آنها صحبت کنید - به این ترتیب حداقل می توانید به قول آنها "نژاد" او را تقریباً تعیین کنید.

توانایی تمرکز

از دیگر توانایی های انسان است اهمیت زیادی دارددقیقاً این توانایی را دارد. چرا؟ پاسخ کاملا ساده است. به عنوان مثال، اگر سؤال مربوط به فعالیت حرفه ای باشد، پس توانایی تمرکز به فرد امکان می دهد تمام توجه خود را بر روی یک فرآیند خاص یا حل مشکلات خاص متمرکز کند. اگر سوال مربوط می شود زندگی روزمرهو روابط، پس همین توانایی از پتانسیل انرژی بالای یک فرد صحبت می کند، و همچنین این واقعیت که او قادر به تحمل بارهای زیاد، مقاومت او در برابر استرس است، که در سرعت و ریتم زندگی مدرن بسیار مهم است. و در نتیجه، همه اینها، اگرچه تضمینی 100٪ نیست، به طور قابل توجهی شانس دستیابی به نتایج بالا و موفقیت در زندگی را توسط این فرد خاص افزایش می دهد.

مهارت های ارتباطی و تأثیرگذاری بر دیگران

برای اینکه بتوانید پتانسیل شخصیت یک فرد را تعیین کنید، باید نگاه دقیق تری به این بیندازید که او چقدر اجتماعی است، چگونه زبان مشترکی با مردم پیدا می کند، آیا می داند چگونه افکار خود را به درستی بیان کند و بر دیگران تأثیر بگذارد. اما در اینجا مهم است که در نظر داشته باشید که ارتباط در هیچ موردی نباید بار منفی داشته باشد، یعنی. متناقض باشد حتی اگر فردی با استعداد و جالب باشد، اما بیش از حد مستعد ایجاد موقعیت های درگیری باشد، این نشان می دهد که تعامل با او می تواند حتی با اختلافات جزئی پیچیده شود.

هر چه توانایی فرد برای یافتن مصالحه، دور زدن " گوشه های تیزو مذاکره کند، احتمال بیشتری وجود دارد که بتواند راهی برای خروج بیابد وضعیت دشواربدون ایجاد مشکل و به طور کلی پتانسیل آن بالاتر است. به عنوان یک قاعده، افراد غیر درگیری (اما نه "نرم") نسبت به افرادی که عادت دارند همه چیز را با "مشت" خود تصمیم بگیرند، بسیار بیشتر احتمال دارد که زندگی هماهنگ داشته باشند و به نتایج بالایی در زندگی دست یابند. علاوه بر این، این همچنین در مورد جهت تفکر صحبت می کند: منفی یا مثبت. بر کسی پوشیده نیست که برقراری ارتباط با افراد مثبت اندیش بسیار ساده تر، دلپذیرتر و جالب تر از افراد متضاد آنهاست.

خوش بینی و شانس

خلق و خوی یک فرد با شانس او ​​ارتباط مستقیم دارد. و علاوه بر عوامل دیگری که باید هنگام ارزیابی پتانسیل یک فرد در نظر گرفته شوند، باید این مورد را نیز در نظر داشته باشید. بسیاری از مردم، حتی کسانی که طبق یک الگوی مشخص عمل می کنند و از یک برنامه پیروی می کنند، رنج می برند. آنها ممکن است وانمود کنند که همه چیز خوب است، اما اگر ناخودآگاه برای شکست آماده شده باشند یا عادت داشته باشند که بدبینانه فکر کنند، به ندرت شانس با آنها یار است. این البته نوعی قانون یا حقیقت در بالاترین مقام نیست، اما اگر به طور کلی به مردم توجه کنید، به راحتی می توانید متوجه شوید که این افراد خوش بین هستند که بالاترین نتایج را در زندگی به دست می آورند - خوش بینی آنها به این واقعیت کمک می کند. که شانس خیلی بیشتر به آنها لبخند می زند .

هنگام برقراری ارتباط با یک فرد، به روحیه او توجه کنید. کار کردن و ایجاد روابط از هر نوع با یک فرد خوش بین آسان تر است. با یک فرد بدبین، برعکس، دشوارتر خواهد بود. و برای تعیین دقیق تر این، فقط باید ببینید که او در موارد مختلف به دنبال چه چیزی است موقعیت های زندگی: نکات مثبت یا منفی؟ هر موقعیتی همیشه خنثی است و نگرش ما نسبت به آن مهمتر است. و نگرش به موقعیت ها نگرش به زندگی به طور کلی است.

عادات، علایق، سرگرمی ها

انسان چه چیزی را دوست دارد؟ چه چیزی را دوست دارد؟ در اوقات فراغت خود چه می کنید؟ چه چیزی به او انگیزه می دهد؟ از منظر انتقادی به این عوامل نگاه کنید - بلافاصله خیلی چیزها را به شما می گوید. اگر شخصی دوست دارد در هر دقیقه آزاد در اطراف بیکار باشد و وقت خود را با یکسری فعالیت های بیهوده مشغول کند، این نشان دهنده سطح پایین پتانسیل او به طور کلی است. اگر او دائماً مشغول چیز مهمی است، انجام تمرینات بدنی یا تمرینات معنوی، برنامه ریزی پروژه های جدید، تلاش و تلاش برای تلف نکردن زمان برای مزخرفات، پس شاخص کلی پتانسیل او در سطح بسیار بالایی قرار دارد.

شما به راحتی می توانید از طریق رفتار یک فرد در زندگی روزمره خود، چه اعتقاداتی، چه چیزی صحبت می کند و به چه چیزی فکر می کند، در مورد همه اینها پی ببرید. افراد به ندرت قادر به دگرگونی های شخصی رادیکال هستند و در بیشتر موارد مانند قبل باقی می مانند. بنابراین، اگر می خواهید پتانسیل یک فرد را ارزیابی کنید، سعی کنید سبک زندگی فرد را ببینید: سؤالات اصلی بپرسید، در صورت امکان مشاهده کنید. به یاد داشته باشید: از افراد بیشتربرای خودسازی، حرفه ای، شخصی و رشد معنوی، پتانسیل آن بالاتر است.