صفحه اصلی / حرز / شخصیت در جوانی خودآموزی

شخصیت در جوانی خودآموزی

مردان جوان نه تنها به دنیای کودکان، بلکه به دنیای بزرگسالان نیز تعلق دارند. آنها نه تنها در مرحله بزرگ شدن هستند، بلکه از بسیاری جهات مهم از قبل مانند بزرگسالان رفتار می کنند و در واقع چنین هستند.

بزرگ شدن به عنوان یک فرآیند تعیین سرنوشت اجتماعی چند بعدی و چند وجهی است. به وضوح، تضادها و مشکلات آن در شکل گیری دیدگاه زندگی، نگرش به کار و آگاهی اخلاقی آشکار می شود. خلاقیت جوانی، قبل از هر چیز، خود را به عنوان یک میل پرشور برای شروع کاری نشان می دهد. آدمی در این سال‌ها «مدام برای چیزی آماده می‌شود، اگرچه نمی‌داند چه چیزی و به طور عجیبی، به چه چیزی اهمیت نمی‌دهد، گویی کاملاً مطمئن است که آن اتفاق به خودی خود رخ خواهد داد.»

خودمختاری اجتماعی و جستجوی خود با شکل گیری جهان بینی پیوند ناگسستنی دارد.

جهان بینی نگرش به جهان به عنوان یک کل است، سیستمی از ایده ها در مورد اصول کلی و مبانی هستی، فلسفه زندگی یک فرد، مجموع و نتیجه همه دانش او. پیش نیازهای شناختی برای یک جهان بینی، جذب مقدار معین و بسیار قابل توجهی از دانش و توانایی فرد برای تفکر نظری انتزاعی است که بدون آن دانش اجتماعی ناهمگون یک سیستم واحد را تشکیل نمی دهد. این سیستمی از باورها است که نگرش فرد را به جهان ، جهت گیری های ارزشی اصلی او بیان می کند.

جوانی مرحله تعیین کننده ای در شکل گیری جهان بینی است، زیرا در این زمان است که هم پیش نیازهای شناختی و هم پیش نیازهای عاطفی-شخصی آن بالغ می شود. نوجوانی نه تنها با افزایش حجم دانش، بلکه با گسترش چشمگیر افق های ذهنی یک دانش آموز دبیرستانی، ظهور علایق نظری و نیاز به کاهش تنوع حقایق به چند اصل مشخص می شود. اگرچه سطح خاص دانش، توانایی های نظری و وسعت علایق در بین بچه ها بسیار متفاوت است، اما تغییراتی در این جهت در بین همه مشاهده می شود که انگیزه ای قدرتمند به "فلسفه گری" جوانی می دهد.

جهان بینی اوایل جوانی معمولاً بسیار متناقض است. اطلاعات متنوع، متناقض و سطحی جذب شده در سر یک نوجوان به نوعی وینیگرت شکل می گیرد که در آن همه چیز مخلوط شده است. قضاوت های جدی و عمیق به طرز عجیبی با قضاوت های ساده لوحانه و کودکانه آمیخته شده اند. یک دانش آموز دبیرستانی می تواند بدون توجه به آن، در طول یک مکالمه به طور اساسی موضع خود را تغییر دهد، به همان اندازه پرشور و قاطعانه از دیدگاه های مستقیم مخالف که با یکدیگر ناسازگار هستند دفاع کند. مردان جوان تمایل دارند ادعا کنند که همیشه همین را می گویند و فکر می کنند.

بزرگسالان ساده لوح اغلب این سردرگمی را به کاستی در آموزش و پرورش نسبت می دهند. در واقع، این یک ویژگی طبیعی اوایل جوانی است. همانطور که K. Obukhovsky روانشناس لهستانی به درستی اشاره کرد، نیاز به معنای زندگی این است که زندگی خود را نه به عنوان یک سری رویدادهای تصادفی و منزوی درک کنیم، بلکه به عنوان یک فرآیند جدایی ناپذیر که جهت، تداوم و معنای خاصی دارد - یکی از موارد زیر است. مهمترین نیازهای فرد در جوانی، زمانی که فرد برای اولین بار با انتخاب آگاهانه مسیر زندگی روبرو می شود، این نیاز به ویژه به شدت تجربه می شود.

جهان بینی فرد شامل دیدگاه های پایدار اجتماعی-سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، مذهبی و غیره است. ويژگي جواني در اين است كه دقيقاً در اين سالها است كه يك فرايند فعال شكل گيري جهان بيني صورت مي گيرد و در پايان مدرسه با شخصي سروكار داريم كه جهان بيني خود را كم و بيش تعريف كرده است، با ديدگاههايي كه اگرچه همیشه صحیح نیستند، اما پایدار هستند.

دیدگاه‌های دنیای جوانان مدرن با حضور بسیاری از دیدگاه‌های متفاوت، با استدلال‌های متفاوت مشخص می‌شود که دارای نقاط قوت و ضعفی است که در میان آنها نه مطلقاً درست است و نه کاملاً نادرست، و جوانان باید از بین آنها یکی را انتخاب کنند. حتی آن دسته از افرادی که قبلاً به طور سنتی به عنوان حاملان یک عقیده مشترک برای دانش آموزان بزرگتر عمل می کردند - والدین و معلمان - اکنون خود در یک وضعیت سردرگمی هستند، نظرات متفاوت، متغیر و متناقضی دارند، با یکدیگر بحث می کنند، دیدگاه های خود را تغییر می دهند.

این وضعیت روانی-اجتماعی جنبه های مثبت و منفی دارد. نکته مثبت آن این است که نبود یک دستورالعمل ایدئولوژیک واحد و بدون ابهام، مردان و زنان جوان را به تفکر و تصمیم گیری مستقل تشویق می کند. این به رشد سریع و تبدیل آنها به افراد بالغ با استقلال قضاوت، آزادی درونی، که دیدگاه خاص خود را دارند و آماده دفاع از آن هستند، کمک می کند. همه کودکان به طور مستقل با مشکل تعیین سرنوشت اجتماعی-سیاسی در اوایل نوجوانی کنار نمی آیند. کسانی که در این امر موفق می شوند، واقعاً پیشرفت می کنند، بسیار جلوتر از بقیه به جلو حرکت می کنند، اما کسانی که قادر به حل مستقل مسائل پیچیده ایدئولوژیک نیستند، رشد خود را به تأخیر می اندازند، سال های زیادی از زندگی خود و گاهی اوقات تا پایان عمرشان کودک می مانند. روز به طور کلی، معلوم نیست که آیا جامعه از این موضوع سود می برد یا ضرر می کند.

کسانی که نمی توانند انتخاب درستی داشته باشند، در سخت ترین شرایط قرار می گیرند. سخت ترین چیز برای پسران و دختران درک سیاست، اقتصاد و تعیین سرنوشت در این زمینه های روابط انسانی است.

تحت تأثیر روابط بازار به سرعت در حال توسعه، مفهوم "جهان بینی اقتصادی" در شرایط برابر با دیگران وارد زندگی روزمره ما شده است. بنابراین، در کنار دروس سنتی آموزش عمومی، دروس اقتصاد، سیاست، حقوق و انواع هنر را به عنوان اجباری در برنامه درسی مدارس لحاظ کنید. هر نوع فعالیت انسانی زیبایی شناسی خاص خود را دارد، اما فقط برای افراد تحصیلکرده فرهنگی و رشد فکری قابل دسترسی است.

جستجوی جهان بینی شامل جهت گیری اجتماعی فرد است، یعنی. آگاهی از خود به عنوان یک ذره، عنصری از جامعه اجتماعی، انتخاب موقعیت اجتماعی آینده خود و راه های دستیابی به آن.

جوان با طرح سؤال در مورد معنای زندگی، به طور همزمان به جهت رشد اجتماعی به طور کلی و به هدف خاص زندگی خود فکر می کند. او می خواهد نه تنها اهمیت عینی، اجتماعی حوزه های ممکن فعالیت را درک کند، بلکه معنای شخصی آن را نیز بیابد، بفهمد که این فعالیت چه چیزی می تواند به او بدهد، تا چه اندازه با فردیت او مطابقت دارد: دقیقاً جایگاه من در چیست؟ در این دنیا، توانایی های فردی من در کدام فعالیت مهمتر است؟

هیچ پاسخی برای این سؤالات وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد. انواع مختلفی از فعالیت وجود دارد، اما نمی توان از قبل گفت که فرد خود را در کجا خواهد یافت. و زندگی بیش از آن چند وجهی است که تنها با یک نوع فعالیت خسته نمی شود، مهم نیست که چقدر مهم باشد. سؤالی که پیش روی مرد جوان قرار دارد نه تنها این است که در تقسیم کار موجود (انتخاب حرفه) چه چیزی باید باشد (خود تعریف اخلاقی).

کودکان و نوجوانان، هنگام توصیف آینده، عمدتاً در مورد چشم اندازهای شخصی خود صحبت می کنند، در حالی که مردان جوان مشکلات کلی را برجسته می کنند. با افزایش سن، توانایی تشخیص بین ممکن و مطلوب افزایش می یابد. به طور کلی، توانایی به تأخیر انداختن رضایت فوری، کار کردن برای آینده بدون انتظار پاداش فوری، یکی از شاخص های اصلی بلوغ اخلاقی و روانی فرد است.

اما ترکیب دیدگاه های دور و نزدیک برای یک فرد آسان نیست. مردان جوانی هستند، و بسیاری از آنها، که نمی خواهند به آینده فکر کنند، همه سؤالات دشوار و تصمیمات مهم را به «بعدا» موکول می کنند. تمرکز بر طولانی شدن زندگی تفریحی و بی دغدغه نه تنها از نظر اجتماعی مضر است، زیرا... ذاتاً وابسته است، اما برای خود فرد نیز خطرناک است.

خودمختاری اجتماعی و جستجوی خود با شکل گیری جهان بینی پیوند ناگسستنی دارد.

جوانی مرحله تعیین کننده ای در شکل گیری جهان بینی است، زیرا در این زمان است که هم پیش نیازهای شناختی و هم پیش نیازهای عاطفی و شخصی آن بالغ می شود. نوجوانی نه تنها با افزایش حجم دانش، بلکه با گسترش چشمگیر افق های ذهنی یک دانش آموز دبیرستانی، ظهور علایق نظری و نیاز به کاهش تنوع حقایق به چند اصل مشخص می شود. اگرچه سطح خاص دانش، توانایی های نظری و وسعت علایق در بین بچه ها بسیار متفاوت است، اما تغییراتی در این جهت در بین همه مشاهده می شود که انگیزه ای قدرتمند به "فلسفه گری" جوانی می دهد.

جهان بینی نگرش به جهان به عنوان یک کل است، سیستمی از ایده ها در مورد اصول کلی و مبانی هستی، فلسفه زندگی یک فرد، مجموع و نتیجه همه دانش او. پیش نیازهای شناختی (شناختی) برای یک جهان بینی، جذب مقدار معین و بسیار قابل توجهی از دانش است (جهان بینی علمی بدون تسلط بر علم وجود ندارد) و توانایی فرد در تفکر نظری انتزاعی که بدون آن دانش تخصصی ناهمگون شکل نمی گیرد. سیستم واحد

اما جهان بینی آنقدر یک سیستم منطقی دانش نیست بلکه سیستمی از باورها است که نگرش فرد را به جهان ، جهت گیری های ارزشی اصلی او بیان می کند.

برای درک مسئله خود تعیینی شخصی باید به یک نکته فوق العاده قابل توجه اشاره کرد: سطح شخصیت، سطح تعین ارزشی- معنایی، سطح وجود در عالم معانی و ارزش هاست. همانطور که بی. وی. اولین نکته این است که وجود معانی در جهان وجودی در سطح واقعی شخصی است (ال.اس. ویگوتسکی به این نکته اشاره کرد). حوزه معانی و ارزش ها حوزه ای است که در آن تعامل فرد و جامعه رخ می دهد. ارزش ها و معانی، به طور دقیق، زبان این تعامل هستند. نکته دوم نقش پیشرو ارزش ها برای شکل گیری شخصیت است: اعتراف به ارزش ها وحدت و هویت فرد را تثبیت می کند و برای مدت طولانی ویژگی های اصلی شخصیت، هسته آن، اخلاق آن را تعیین می کند. ، اخلاق آن ارزش توسط فرد به دست می آید، زیرا «... هیچ راه دیگری برای مقابله با ارزش به جز تجربه کل نگر و شخصی آن وجود ندارد. بنابراین، کسب ارزش، به دست آوردن شخص از خود است. و سوم - اختصاص داده شده B.V. زیگارنیک و بی.اس. کارکردهای براتوسم آموزش معنایی: ایجاد استاندارد، تصویری از آینده و ارزیابی فعالیت از جنبه اخلاقی و معنایی آن.

جهت گیری های ارزشی

جهت گیری های ارزشی عناصری از ساختار شخصیتی هستند که جنبه محتوایی جهت گیری آن را مشخص می کنند. در قالب جهت گیری های ارزشی، در نتیجه کسب ارزش ها، ضروری ترین، مهم ترین برای شخص ثبت می شود. جهت گیری های ارزشی شکل گیری های پایدار و ثابت ("واحدها") آگاهی اخلاقی هستند - ایده ها، مفاهیم اساسی، "بلوک های ارزشی"، اجزای معنایی یک جهان بینی که گوهر اخلاق انسانی و در نتیجه شرایط و چشم انداز کلی فرهنگی و تاریخی را بیان می کند. محتوای آنها قابل تغییر و سیار است. سیستم جهت گیری های ارزشی به عنوان یک برنامه "فروپاشیده" فعالیت زندگی عمل می کند و به عنوان پایه ای برای اجرای یک مدل شخصیت خاص عمل می کند. حوزه ای که امر اجتماعی به امر شخصی تبدیل می شود و امر شخصی اجتماعی می شود، جایی که ارزش فردی و تفاوت های جهان بینی رد و بدل می شود، ارتباط است. ارزش یکی از سازوکارهای اصلی تعامل بین فرد و جامعه، فرد و فرهنگ است.

ارزش یکی از سازوکارهای اصلی تعامل بین فرد و جامعه، فرد و فرهنگ است. ارزش ها ایده های تعمیم یافته افراد در مورد اهداف و هنجارهای رفتارشان است که تجسم تجربه تاریخی است و به طور متمرکز بیانگر معنای فرهنگ یک دوره، یک جامعه خاص به عنوان یک کل و کل بشریت است.

اینها رهنمودهایی هستند که در ذهن هر فردی وجود دارد که افراد و گروه های اجتماعی اعمال خود را با آنها مرتبط می کنند. بنابراین، ارزش ها، آگاهی ارزشی زیربنای هدف گذاری هستند.

اهداف می‌توانند بر فعالیت‌های انسانی تأثیر بگذارند، نه به صورت علّی واقعی، بلکه به‌عنوان ارزش‌های ایده‌آل، که اجرای آن‌ها را فرد نیاز یا وظیفه فوری خود می‌داند.»

یک دانشجوی ارشد در آستانه ورود به یک زندگی کاری مستقل است. او با وظایف اساسی خود تعیین سرنوشت اجتماعی و شخصی روبرو است. یک مرد و یک دختر باید در مورد بسیاری از سؤالات جدی نگران باشند: چگونه می توانند جایگاه خود را در زندگی پیدا کنند، کسب و کاری را مطابق با توانایی ها و توانایی های خود انتخاب کنند، معنای زندگی چیست، چگونه به یک فرد واقعی تبدیل شویم، و بسیاری دیگر. .

روانشناسانی که مسائل مربوط به شکل گیری شخصیت را در این مرحله از انتوژنز مطالعه می کنند، گذار از نوجوانی به نوجوانی را با تغییر شدید موقعیت درونی مرتبط می دانند، که شامل این واقعیت است که آرزوی آینده به جهت گیری اصلی فرد و مشکل انتخاب تبدیل می شود. یک حرفه، مسیر زندگی بیشتر در مرکز توجه علایق، برنامه های دانش آموزان دبیرستانی است.

یک مرد جوان (دختر) تلاش می کند تا موقعیت درونی یک بزرگسال را بگیرد، خود را به عنوان عضوی از جامعه بشناسد، خود را در جهان تعریف کند، یعنی. خود و توانایی های خود را همراه با درک مکان و هدف خود در زندگی درک کنید.

در عمل، به طور کلی پذیرفته شده است که خودتعیینی شخصی را شکل گیری روانشناختی اصلی اولیه نوجوانی بدانیم، زیرا در خودتعیینی است که اساسی ترین چیزی که در شرایط زندگی دانش آموزان دبیرستانی ظاهر می شود، نهفته است. الزامات هر یک از آنها این تا حد زیادی وضعیت اجتماعی رشد را مشخص می کند که در آن شکل گیری شخصیت در این دوره اتفاق می افتد. علاقه به مشکلات جهانی در مورد معنای زندگی به طور کلی و وجود خود به طور خاص یکی از ویژگی های اساسی خود تعیین کننده در حال ظهور است. F. M. Dostoevsky نوشت: "...بسیاری از اصیل ترین پسران روسی کاری جز صحبت درباره پرسش های ابدی انجام نمی دهند." علاوه بر این واقعیت که این مشکلات مربوط به پسران و دختران است، آنها نیز به طور گسترده ای مورد بحث قرار می گیرند - با همسالان و بزرگسالانی که آنها را شایسته اعتماد می دانند. به گفته M.R. Ginzburg، وجود علاقه به معنای زندگی و بحث فعال آن، حاکی از یک روند فعالانه مستمر تعیین سرنوشت است. عدم وجود آنها نشان دهنده تحریف آن است. V.V. Zenkovsky در مورد جوانی می نویسد (5، ص 121): «این زمان، زمان انتخاب مسیر زندگی و برنامه ریزی است، عمدتاً زمان آزادی و استقلال خلاق، زمان نقشه های بزرگ، آرمانشهرهای درخشان، تصمیم گیری های قهرمانانه. ..

چقدر دقیقاً در این زمان... جوانی با انگیزه ای پرنشاط و پرشور، خود را وقف زندگی می کند و تمام عمرش را آزادانه به آن وفادار می ماند... در جوانی، موهبت آزادی به کمال ذهنیت خود می رسد. و بلوغ عینی.» شاید جوان به نیاز به زندگی برای خدا می رسد که در این صورت زندگی معنوی او قدرت و عمق می یابد. با این حال، امکان انتخاب دیگری نیز وجود دارد. به گفته زنکوفسکی (5، ص 123): «حتی ممکن است که جوانان، در دل سوختن و در شوق خالص، خود را وقف نابودی دین در جهان کنند...». همچنین می توان برای زندگی با هدف مصرف و نفع مادی و غیره انتخاب کرد. انتخاب در ذات خود مرموز است و در اعماق ذات شخص رخ می دهد.

A.V. مودریک نوشت که در اوایل جوانی "نیاز به در نظر گرفتن و ارزیابی جایگزین های احتمالی وجود دارد - عمدتاً در حوزه تعیین جهت گیری های ارزشی ، موقعیت فرد در زندگی."

جوان به طور مستقل راه خود را انتخاب می کند. به یک معنا، این ممکن است مانند یک شکست آموزشی به نظر برسد: آنها او را بزرگ کردند و او را بزرگ کردند، اما او چیزی کاملاً متفاوت را انتخاب کرد. با این حال، آموزش صحیح قبل از بحران جوانان بدون هیچ اثری نمی گذرد. جوانی که تجربه محبت و رحمت دارد و لذت شاگردی را می شناسد، در آینده آسان تر از کسانی که چنین تجربه ای ندارند، راه خیر را انتخاب می کند. A.V. مودریک نوشت (7، ص 259): «یک دانش آموز دبیرستانی ناگزیر با این سؤال مواجه می شود که من در این دنیا کیستم؟ جای من در آن چیست؟ دنیا با من چگونه رفتار می کند؟ من خودم چگونه با دنیا ارتباط دارم؟ پاسخ به این سوالات جوهره فرآیند تعریف خود در جهان است. این فرآیند تحت تأثیر زیاد آن جهت گیری های ارزشی که فرد در اوایل نوجوانی ایجاد کرده است، صورت می گیرد.

وظیفه اصلی فرموله شده کاملاً با این واقعیت مطابقت دارد که فعالیت پیشرو جوانان جستجو برای مکان خود در زندگی در نظر گرفته می شود.

در جستجوی معنای وجود خود، ماهیت ارزشی- معنایی خودتعیین شخصی به کلی ترین شکل ظاهر می شود. نیاز به معنا در زندگی مشخصه اشکال رفتار بزرگسالان است و بنابراین وقتی با فرآیند بلوغ فرد، یعنی شکل گیری «من» انسانی سروکار داریم، نمی توان آن را نادیده گرفت. ویکتور فرانکل تمایل انسان به جستجو و پی بردن به معنای زندگی خود را یک گرایش انگیزشی ذاتی در همه افراد می داند و محرک اصلی رفتار و رشد یک فرد بالغ است.

خودتعیین شخصی به هیچ وجه به نوجوانی و اوایل نوجوانی ختم نمی شود و در مسیر رشد بیشتر فرد به یک خودتعیین شخصی جدید (تعریف مجدد) می رسد. خودمختاری شخصی به عنوان پایه ای برای رشد خود عمل می کند.

این درک اجازه می دهد

جهان بینی انسان

18.03.2015

اسنژانا ایوانووا

حتی یک نفر در جهان "به همین شکل" زندگی نمی کند. هر یک از ما اطلاعاتی در مورد جهان داریم، ایده هایی در مورد اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است...

حتی یک نفر در جهان "به همین شکل" زندگی نمی کند. هر یک از ما اطلاعاتی در مورد جهان داریم، ایده هایی در مورد اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است، چه اتفاقی می افتد و چه چیزی نمی افتد، چگونه این یا آن کار را انجام دهیم و با مردم روابط برقرار کنیم. همه موارد فوق با هم معمولاً جهان بینی نامیده می شود.

مفهوم و ساختار جهان بینی

دانشمندان جهان بینی را به عنوان دیدگاه ها، اصول، ایده هایی تفسیر می کنند که درک فرد از جهان، رویدادهای جاری و جایگاه او در میان مردم را تعیین می کند. جهان بینی به وضوح شکل گرفته زندگی را نظم می دهد، در حالی که فقدان آن (معروف "ویرانی در ذهن" بولگاکف) وجود یک فرد را به هرج و مرج تبدیل می کند که به نوبه خود منجر به ظهور مشکلات روانی می شود. ساختار جهان بینی شامل اجزای زیر است.

شناختی

انسان در طول زندگی خود دانش کسب می کند، حتی زمانی که مطالعه را متوقف کند. واقعیت این است که معرفت می تواند معمولی، علمی، دینی و... باشد، دانش عادی بر اساس تجربه ای که در زندگی روزمره به دست می آید شکل می گیرد. مثلاً سطح داغ اتو را گرفتند، سوختند و فهمیدند که بهتر است این کار را نکنند. به لطف دانش روزمره، می توان در جهان اطراف خود پیمایش کرد، اما اطلاعات به دست آمده از این طریق اغلب اشتباه و متناقض است.

دانش علمی به طور منطقی توجیه، نظام مند و در قالب شواهد ارائه می شود. نتایج چنین دانشی قابل تکرار است و به راحتی تأیید می شود ("زمین کروی است"، "مربع هیپوتنوس برابر است با مجموع مربع های پاها" و غیره). دستیابی به دانش علمی به لطف دانش نظری امکان پذیر است، که به فرد اجازه می دهد از موقعیت بالاتر برود، تضادها را حل کند و نتیجه گیری کند.

معرفت دینی مشتمل بر جزمیات (در مورد خلقت جهان، زندگی زمینی عیسی مسیح و غیره) و درک این جزمات است. تفاوت علم علمی با معرفت دینی در این است که اولی قابل تأیید است، در حالی که دومی بدون مدرک پذیرفته می شود. علاوه بر موارد فوق، انواع دانش شهودی، اعلامی، فراعلمی و غیره وجود دارد.

ارزش هنجاری

این مؤلفه مبتنی بر ارزش ها، آرمان ها، باورهای فرد و همچنین هنجارها و قواعدی است که بر تعامل افراد حاکم است. ارزش ها توانایی یک شی یا پدیده برای برآوردن نیازهای مردم است. ارزش ها می توانند جهانی، ملی، مادی، معنوی و غیره باشند.

به لطف باورها، یک فرد یا گروهی از مردم مطمئن هستند که در مورد اعمال خود، روابط خود با یکدیگر و رویدادهایی که در جهان رخ می دهد، درست می گویند. برخلاف پیشنهاد، باورها بر اساس نتیجه گیری های منطقی شکل می گیرند و بنابراین معنادار هستند.

عاطفی-ارادی

می‌توانی بدانی که سخت شدن بدن را قوی می‌کند، نمی‌توانی با بزرگترهایت بی ادبی کنی، مردم با سبز شدن چراغ از خیابان عبور می‌کنند و بی‌ادبانه است که حرف‌های طرف مقابلت را قطع کنی. اما اگر فردی آن را نپذیرد یا نتواند برای عملی کردن آن تلاش کند، ممکن است تمام این دانش بی فایده باشد.

عملی

درک اهمیت و ضرورت انجام برخی اعمال، اگر فرد شروع به عمل نکند، به فرد اجازه نمی دهد به هدفی دست یابد. همچنین مؤلفه عملی جهان بینی شامل توانایی ارزیابی موقعیت و تدوین استراتژی برای اقدام در آن است.

انتخاب مولفه های جهان بینی تا حدودی دلخواه است، زیرا هیچ یک به تنهایی وجود ندارد. هر فرد بسته به شرایط فکر می کند، احساس می کند و عمل می کند و نسبت این مولفه ها هر بار به طور قابل توجهی متفاوت است.

انواع اساسی جهان بینی

جهان بینی یک فرد همراه با خودآگاهی شروع به شکل گیری کرد. و از آنجایی که در طول تاریخ مردم جهان را به شیوه های مختلف درک و توضیح داده اند، در طول زمان انواع جهان بینی های زیر ایجاد شده است:

  • اسطوره ای.افسانه ها به این دلیل به وجود آمدند که مردم نمی توانستند پدیده های طبیعت یا زندگی اجتماعی (باران، رعد و برق، تغییر روز و شب، علل بیماری، مرگ و غیره) را به طور منطقی توضیح دهند. اساس اسطوره غلبه توضیحات خارق العاده بر توضیحات معقول است. در عین حال، اسطوره ها و افسانه ها مشکلات اخلاقی و اخلاقی، ارزش ها، درک خوب و بد و معنای اعمال انسان را منعکس می کنند. بنابراین مطالعه اسطوره ها نقش مهمی در شکل گیری جهان بینی مردم دارد.
  • مذهبی.برخلاف اسطوره ها، دین بشری حاوی جزماتی است که همه پیروان این آموزه باید به آن پایبند باشند. اساس هر دینی رعایت موازین اخلاقی و داشتن سبک زندگی سالم به تمام معناست. دین مردم را متحد می کند، اما در عین حال می تواند نمایندگان ادیان مختلف را از هم جدا کند.
  • فلسفی.جهان بینی این نوع مبتنی بر تفکر نظری، یعنی منطق، نظام و تعمیم است. اگر جهان بینی اسطوره ای بیشتر مبتنی بر احساسات باشد، در فلسفه حرف اول را به عقل می دهند. تفاوت جهان بینی فلسفی این است که آموزه های دینی متضمن تفسیرهای جایگزین نیست و فیلسوفان حق آزاداندیشی دارند.

دانشمندان مدرن بر این باورند که جهان بینی ها نیز انواع زیر دارند:

  • معمولی.جهان بینی این نوع بر اساس عقل سلیم و تجربه ای است که فرد در طول زندگی دریافت می کند. جهان بینی روزمره خود به خود از طریق آزمون و خطا شکل می گیرد. این نوع جهان بینی به ندرت به صورت خالص یافت می شود. هر یک از ما دیدگاه خود را در مورد جهان بر اساس دانش علمی، عقل سلیم، اسطوره ها و باورهای دینی شکل می دهیم.
  • علمی.این مرحله مدرن در توسعه جهان بینی فلسفی است. منطق، تعمیم ها و سیستم نیز در اینجا اتفاق می افتد. اما با گذشت زمان، علم بیشتر و بیشتر از نیازهای واقعی انسان دور می شود. علاوه بر محصولات مفید، سلاح های کشتار جمعی، ابزارهای دستکاری آگاهی مردم و غیره امروزه به طور فعال در حال توسعه هستند.
  • انسان گرا.از نظر اومانیست ها، یک فرد برای جامعه یک ارزش است - او حق توسعه، تحقق خود و ارضای نیازهای خود را دارد. هیچ کس نباید توسط شخص دیگری تحقیر یا استثمار شود. متأسفانه در زندگی واقعی همیشه اینطور نیست.

شکل گیری جهان بینی یک فرد

جهان بینی یک فرد از دوران کودکی تحت تأثیر عوامل مختلفی (خانواده، مهدکودک، رسانه ها، کارتون ها، کتاب ها، فیلم ها و غیره) بوده است. با این حال، این روش شکل گیری جهان بینی خود به خودی تلقی می شود. جهان بینی فرد به طور هدفمند در فرآیند آموزش و پرورش شکل می گیرد.

سیستم آموزشی داخلی بر ایجاد جهان بینی دیالکتیکی- ماتریالیستی در کودکان، نوجوانان و مردان جوان متمرکز است. منظور از جهان بینی دیالکتیکی ماتریالیستی این است که:

  • جهان مادی است؛
  • هر چیزی که در جهان وجود دارد مستقل از آگاهی ما وجود دارد.
  • در جهان همه چیز به هم پیوسته است و طبق قوانین خاصی توسعه می یابد.
  • یک فرد می تواند و باید دانش قابل اعتمادی در مورد جهان دریافت کند.

از آنجایی که شکل گیری جهان بینی فرآیندی طولانی و پیچیده است و کودکان، نوجوانان و جوانان جهان پیرامون خود را به گونه ای متفاوت درک می کنند، جهان بینی بسته به سن دانش آموزان و دانش آموزان متفاوت شکل می گیرد.

سن پیش دبستانی

در رابطه با این عصر جا دارد از آغاز شکل گیری جهان بینی صحبت کنیم. ما در مورد نگرش کودک به جهان صحبت می کنیم و به کودک راه های وجود در جهان را آموزش می دهیم. در ابتدا، کودک واقعیت را به طور کلی درک می کند، سپس یاد می گیرد که جزئیات را شناسایی کند و بین آنها تمایز قائل شود. در این میان فعالیت های خود نوزاد و ارتباط او با بزرگسالان و همسالان نقش مهمی ایفا می کند. والدین و مربیان کودک پیش دبستانی را به دنیای اطرافش معرفی می کنند، به او استدلال می آموزند، روابط علت و معلولی برقرار می کنند ("چرا در خیابان گودال ها وجود دارد؟"، "اگر بدون کلاه به حیاط بروید چه اتفاقی می افتد". در زمستان؟")، و راه هایی برای حل مشکلات پیدا کنید ("چگونه به بچه ها کمک کنیم از دست گرگ فرار کنند؟"). با برقراری ارتباط با دوستان، کودک یاد می گیرد که چگونه با مردم رابطه برقرار کند، نقش های اجتماعی را ایفا کند و طبق قوانین عمل کند. داستان نقش عمده ای در شکل دادن به آغاز جهان بینی کودک پیش دبستانی ایفا می کند.

سن مدرسه اول

در این سن، شکل گیری جهان بینی در دروس و خارج از آن اتفاق می افتد. دانش‌آموزان از طریق فعالیت‌های شناختی فعال در مورد جهان اطلاعات کسب می‌کنند. در این سن، کودکان می توانند به طور مستقل اطلاعات مورد علاقه خود را (در کتابخانه، اینترنت) پیدا کنند، اطلاعات را با کمک یک بزرگسال تجزیه و تحلیل کنند و نتیجه گیری کنند. جهان بینی در فرآیند ایجاد ارتباطات بین رشته ای با رعایت اصل تاریخ گرایی در هنگام مطالعه برنامه شکل می گیرد.

کار بر روی شکل گیری جهان بینی در حال حاضر با دانش آموزان کلاس اول انجام شده است. در عین حال، در رابطه با سن دبستان، هنوز نمی توان از شکل گیری باورها، ارزش ها، آرمان ها و تصویر علمی از جهان صحبت کرد. کودکان در سطح ایده ها با پدیده های طبیعت و زندگی اجتماعی آشنا می شوند. این امر زمینه را برای شکل گیری یک جهان بینی پایدار در مراحل بعدی رشد انسانی ایجاد می کند.

نوجوانان

در این سن است که رشد جهان بینی واقعی رخ می دهد. دختران و پسران مقدار معینی دانش دارند، تجربه زندگی دارند و می توانند به طور انتزاعی فکر و استدلال کنند. نوجوانان همچنین با تمایل به تفکر در مورد زندگی، جایگاه خود در آن، اعمال مردم و قهرمانان ادبی مشخص می شوند. یافتن خود یکی از راه های شکل گیری جهان بینی است.

نوجوانی زمانی است که باید به این فکر کرد که چه کسی و چه کسی باشد. متأسفانه، در دنیای مدرن، انتخاب رهنمودهای اخلاقی و سایر دستورالعمل‌هایی که به آنها کمک می‌کند و تشخیص خوب از بد را به آنها آموزش می‌دهد، دشوار است. اگر هنگام ارتکاب برخی اقدامات، یک پسر یا یک دختر نه با ممنوعیت های بیرونی (ممکن است یا نه)، بلکه با اعتقادات درونی هدایت شود، این نشان می دهد که جوانان در حال رشد هستند و معیارهای اخلاقی را می آموزند.

شکل گیری جهان بینی در نوجوانان در فرآیند گفتگو، سخنرانی، گشت و گذار، کار آزمایشگاهی، بحث، مسابقه، بازی های فکری و غیره اتفاق می افتد.

پسران

در این مرحله سنی، جوانان یک جهان بینی (عمدتاً علمی) را با تمامیت و حجم آن شکل می دهند. مردان جوان هنوز بالغ نشده اند، با این حال، در این سن آنها از قبل یک سیستم کم و بیش روشن از دانش در مورد جهان، باورها، ایده آل ها، ایده هایی در مورد چگونگی رفتار و نحوه انجام موفقیت آمیز این یا آن کسب و کار دارند. مبنای پیدایش همه اینها خودآگاهی است.

ویژگی جهان بینی در نوجوانی این است که یک پسر یا دختر سعی می کند زندگی خود را نه به عنوان زنجیره ای از رویدادهای تصادفی، بلکه به عنوان چیزی کل نگر، منطقی، معنادار و امیدوارکننده درک کند. و اگر در زمان شوروی معنای زندگی کم و بیش روشن بود (کار برای صلاح جامعه، ساختن کمونیسم)، اکنون جوانان در انتخاب مسیر زندگی تا حدودی دچار سردرگمی شده اند. مردان جوان نه تنها می خواهند به دیگران سود ببرند، بلکه نیازهای خود را نیز برآورده کنند. اغلب، چنین نگرش هایی باعث تضاد بین وضعیت مطلوب و واقعی امور می شود که باعث مشکلات روانی می شود.

مانند مرحله سنی قبلی، شکل گیری جهان بینی جوانان تحت تأثیر درس های مدرسه، کلاس های یک مؤسسه آموزشی تخصصی عالی یا متوسطه، ارتباط در گروه های اجتماعی (خانواده، کلاس مدرسه، بخش ورزشی)، مطالعه کتاب و نشریات، تماشای فیلم به همه اینها راهنمایی شغلی، آموزش پیش از خدمت وظیفه و خدمت در نیروهای مسلح اضافه شده است.

شکل گیری جهان بینی یک بزرگسال در فرآیند کار، خودآموزی و خودآموزی و همچنین تحت تأثیر شرایط زندگی او رخ می دهد.

نقش جهان بینی در زندگی انسان

برای همه مردم، بدون استثنا، جهان بینی به عنوان نوعی فانوس دریایی عمل می کند. تقریباً برای همه چیز دستورالعمل‌هایی ارائه می‌کند: چگونه زندگی کنیم، عمل کنیم، به شرایط خاص واکنش نشان دهیم، برای چه چیزی تلاش کنیم، چه چیزی را درست و چه چیزی را نادرست بدانیم.

جهان بینی به شما این امکان را می دهد که اطمینان داشته باشید که اهداف تعیین شده و به دست آمده هم برای فرد و هم برای کل جامعه مهم و قابل توجه هستند. بسته به یک یا آن جهان بینی، ساختار جهان و وقایع رخ داده در آن توضیح داده می شود، دستاوردهای علم، هنر و اقدامات مردم ارزیابی می شود.

در نهایت، جهان بینی تثبیت شده آرامش خاطر را فراهم می کند که همه چیز همانطور که باید پیش می رود. تغییر رویدادهای بیرونی یا باورهای درونی می تواند منجر به بحران ایدئولوژیک شود. این در میان نمایندگان نسل قدیمی در هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. تنها راه مقابله با پیامدهای «فروپاشی آرمان ها»، تلاش برای شکل دادن به جهان بینی های جدید (از نظر قانونی و اخلاقی قابل قبول) است. یک متخصص می تواند در این مورد کمک کند.

جهان بینی انسان مدرن

متأسفانه در جامعه مدرن بحرانی در حوزه معنوی آن وجود دارد. رهنمودهای اخلاقی (وظیفه، مسئولیت، کمک متقابل، نوع دوستی و...) معنای خود را از دست داده است. دریافت لذت و مصرف حرف اول را می زند. در برخی کشورها مواد مخدر و فحشا قانونی شده است و تعداد خودکشی ها در حال افزایش است. به تدریج نگرش متفاوت نسبت به ازدواج و خانواده، دیدگاه های جدیدی در مورد تربیت فرزندان شکل می گیرد. مردم با ارضای نیازهای مادی خود نمی دانند در مرحله بعد چه کنند. زندگی مانند قطاری است که در آن مهم ترین چیز راحتی است، اما کجا و چرا رفتن مشخص نیست.

انسان مدرن در عصر جهانی شدن زندگی می کند که اهمیت فرهنگ ملی رو به افول است و بیگانگی از ارزش های آن مشاهده می شود. یک فرد، به عنوان یک شهروند جهان، می شود، اما در عین حال ریشه های خود، ارتباط با سرزمین مادری خود، اعضای قبیله خود را از دست می دهد. در عین حال تضادها و درگیری های مسلحانه مبتنی بر تفاوت های ملی، فرهنگی و مذهبی در جهان از بین نمی رود.

در طول قرن بیستم، مردم نگرش مصرف‌گرایانه نسبت به منابع طبیعی داشتند و همیشه پروژه‌هایی را برای تغییر بیوسنوزها که متعاقباً منجر به یک فاجعه زیست محیطی می‌شد، عاقلانه اجرا نمی‌کردند. این امر امروز نیز ادامه دارد. مشکل محیط زیست یکی از معضلات جهانی است.

در عین حال، تعداد قابل توجهی از مردم به اهمیت تغییر، جستجوی دستورالعمل های زندگی، راه های رسیدن به هماهنگی با سایر اعضای جامعه، طبیعت و خود پی می برند. ترویج جهان بینی انسان گرایانه، تمرکز بر فرد و نیازهای او، آشکارسازی فردیت فرد و برقراری روابط دوستانه با افراد دیگر رواج یافته است. به جای نوع آگاهی انسان محور (انسان تاج طبیعت است، به این معنی که می تواند از هر چیزی که می دهد بدون مجازات استفاده کند)، یک نوع اکومرکزی شروع به شکل گیری می کند (انسان پادشاه طبیعت نیست، بلکه بخشی از آن است، و بنابراین. باید با سایر موجودات زنده با احتیاط رفتار کرد). مردم از معابد بازدید می کنند، سازمان های خیریه و برنامه های حفاظت از محیط زیست ایجاد می کنند.

جهان بینی انسان گرایانه مستلزم آگاهی فرد از خود به عنوان ارباب زندگی اش است که باید خود و جهان پیرامونش را بسازد و مسئولیت اعمالش را بر عهده بگیرد. بنابراین توجه زیادی به پرورش فعالیت خلاقانه نسل جوان می شود.

جهان بینی انسان مدرن در ابتدای راه است و با ناهماهنگی مشخص می شود. مردم مجبورند بین سهل انگاری و مصرف گرایی و توجه به دیگران، جهانی شدن و میهن پرستی، نزدیک شدن به یک فاجعه جهانی یا جستجوی راه هایی برای رسیدن به هماهنگی با جهان یکی را انتخاب کنند. آینده همه بشریت به انتخاب های انجام شده بستگی دارد.

شکل گیری جهان بینی

خودمختاری اجتماعی و جستجوی خود با شکل گیری جهان بینی پیوند ناگسستنی دارد.

جوانی مرحله تعیین کننده ای در شکل گیری جهان بینی است، زیرا در این زمان است که هم پیش نیازهای شناختی و هم پیش نیازهای عاطفی و شخصی آن بالغ می شود. نوجوانی نه تنها با افزایش حجم دانش، بلکه با گسترش چشمگیر افق های ذهنی یک دانش آموز دبیرستانی، ظهور علایق نظری و نیاز به کاهش تنوع حقایق به چند اصل مشخص می شود. اگرچه سطح خاص دانش، توانایی های نظری و وسعت علایق در بین بچه ها بسیار متفاوت است، اما تغییراتی در این جهت در بین همه مشاهده می شود که انگیزه ای قدرتمند به "فلسفه گری" جوانی می دهد.

جهان بینی نگرش به جهان به عنوان یک کل است، سیستمی از ایده ها در مورد اصول کلی و مبانی هستی، فلسفه زندگی یک فرد، مجموع و نتیجه همه دانش او. پیش نیازهای شناختی (شناختی) برای یک جهان بینی، جذب مقدار معین و بسیار قابل توجهی از دانش است (جهان بینی علمی بدون تسلط بر علم وجود ندارد) و توانایی فرد در تفکر نظری انتزاعی که بدون آن دانش تخصصی ناهمگون شکل نمی گیرد. سیستم واحد

اما جهان بینی آنقدر یک سیستم منطقی دانش نیست بلکه سیستمی از باورها است که نگرش فرد را به جهان ، جهت گیری های ارزشی اصلی او بیان می کند.

برای درک مسئله خود تعیینی شخصی باید به یک نکته فوق العاده قابل توجه اشاره کرد: سطح شخصیت، سطح تعین ارزشی- معنایی، سطح وجود در عالم معانی و ارزش هاست. همانطور که بی. وی. اولین نکته این است که وجود معانی در جهان وجودی در سطح واقعی شخصی است (ال.اس. ویگوتسکی به این نکته اشاره کرد). حوزه معانی و ارزش ها حوزه ای است که در آن تعامل فرد و جامعه رخ می دهد. ارزش ها و معانی، به طور دقیق، زبان این تعامل هستند. نکته دوم نقش پیشرو ارزش ها برای شکل گیری شخصیت است: اعتراف به ارزش ها وحدت و هویت فرد را تثبیت می کند و برای مدت طولانی ویژگی های اصلی شخصیت، هسته آن، اخلاق آن را تعیین می کند. ، اخلاق آن ارزش توسط فرد به دست می آید، زیرا «... هیچ راه دیگری برای مقابله با ارزش به جز تجربه کل نگر و شخصی آن وجود ندارد. بنابراین، کسب ارزش، به دست آوردن شخص از خود است. و سوم - اختصاص داده شده B.V. زیگارنیک و بی.اس. کارکردهای براتوسم آموزش معنایی: ایجاد استاندارد، تصویری از آینده و ارزیابی فعالیت از جنبه اخلاقی و معنایی آن.

تاکید و انتخاب حرفه

رشد شخصیت و شکل‌گیری جهان‌بینی فرآیندی بسیار پیچیده و متناقض است که تحت تأثیرات مختلفی قرار دارد. مشکل جهت گیری های ارزشی ...

بیوگرافی زیگموند فروید

در پاییز 1873، زیگموند فروید در سن هفده سالگی وارد دانشکده پزشکی دانشگاه وین شد.

تأثیر جهان بینی بر سطح آرزوهای فردی

ویژگی های جنسیتی جهان بینی ضد جنایی دانش آموزان در کلاس های تخصصی

بنابراین، دانش آموزان از 10 کلاس در نظرسنجی ما شرکت کردند: 1. کلاس علوم انسانی ("الف") 11 دختر و 5 پسر پرسشنامه ها را پر کردند. 2. کلاس هدایت فنی ("B") پرسشنامه ها توسط 10 دختر و 10 پسر تکمیل شد.

سن بالغ

توسعه حرفه ای به عنوان یک فرآیند شخصی فردی درک می شود که عنصر اصلی آن انتخاب شخصی است. بنیانگذار رویکرد علمی و روانشناختی به مسئله رشد شخصیت حرفه ای ف...

تاریخچه توسعه و استقرار تشخیص روانی در روسیه

تاریخچه تشخیص روانشناسی مدرن با ربع اول قرن نوزدهم آغاز می شود، یعنی با آغاز دوره به اصطلاح بالینی در توسعه دانش روانشناختی. مشخصه این دوره با ...

جهان بینی افراد با سبک های مختلف غذایی

در بسیاری از فرهنگ‌های جهان، اصطلاح «جهان‌بینی» معنای زبانی مشترکی دارد که از دو کلمه «جهان» و «دید» یا «نگاه» تشکیل شده است. در آلمانی "weltanschaunung" است...

جهان بینی افراد با سبک های مختلف غذایی

با توجه به مفهوم «جهان‌بینی» در زمینه‌های علمی و روان‌شناختی، می‌توان مفاهیمی مرتبط و عام را در نظر گرفت تا معنای اولی را دقیق‌تر و قطعی‌تر درک کرد. بنابراین، D.A. لئونتیف معتقد است که مفهوم "تصویر جهان" ...

ویژگی های حوزه عاطفی شخصیت ورزشکاران سایبری

انفجارها، پرتاب پرتابه های پرتاب راکت، از این طرف به طرف دیگر مانند خطوط برق فشار قوی، قوس یک تفنگ پرتو، رعد و برق کور کننده و رعد و برق پس از آنها در هنگام کار اسلحه الکتریکی کشیده شده است. این جنگ جهانی سوم نیست...

مکانیسم های ذهنی شکل گیری جهان بینی دینی در روانکاوی کلاسیک

همانطور که قبلاً اشاره شد، آثار اس. فروید از نقطه نظر درک ظهور دین از اهمیت بالایی برخوردار است. در این فصل سعی خواهیم کرد تا افکار ز...

تسخیر منابع اطلاعاتی توسط ارتباطات جمعی، یکی از مهم ترین نتایج عملی اطلاعات و فعالیت های ایدئولوژیک دولت است...

ارتباط بین تاکید شخصیت و انتخاب حرفه آینده توسط دانش آموزان بزرگتر

رشد شخصیت و شکل‌گیری جهان‌بینی فرآیندی بسیار پیچیده و متناقض است که تحت تأثیرات متفاوت بسیاری قرار دارد. مشکل جهت گیری های ارزشی ...

خودپنداره و آموزش

آنانیف مراحل اصلی شکل گیری خودآگاهی را در ارتباط با توسعه اقدامات عینی و ارتباطات شناسایی می کند. در مرحله 1، کودک اعمال خود را از موضوعات اعمال خود جدا می کند. این اتفاق در پایان سال اول زندگی رخ می دهد ...

خودمختاری اجتماعی و جستجوی خود با شکل گیری جهان بینی پیوند ناگسستنی دارد.

جوانی مرحله تعیین کننده ای در شکل گیری جهان بینی است، زیرا در این زمان است که هم پیش نیازهای شناختی و هم پیش نیازهای عاطفی و شخصی آن بالغ می شود. نوجوانی نه تنها با افزایش حجم دانش، بلکه با گسترش چشمگیر افق های ذهنی یک دانش آموز دبیرستانی، ظهور علایق نظری و نیاز به کاهش تنوع حقایق به چند اصل مشخص می شود. اگرچه سطح خاص دانش، توانایی های نظری و وسعت علایق در بین بچه ها بسیار متفاوت است، اما تغییراتی در این جهت در بین همه مشاهده می شود که انگیزه ای قدرتمند به "فلسفه گری" جوانی می دهد.

جهان بینی نگرش به جهان به عنوان یک کل است، سیستمی از ایده ها در مورد اصول کلی و مبانی هستی، فلسفه زندگی یک فرد، مجموع و نتیجه همه دانش او. پیش نیازهای شناختی (شناختی) برای یک جهان بینی، جذب مقدار معین و بسیار قابل توجهی از دانش است (جهان بینی علمی بدون تسلط بر علم وجود ندارد) و توانایی فرد در تفکر نظری انتزاعی که بدون آن دانش تخصصی ناهمگون شکل نمی گیرد. سیستم واحد

اما جهان بینی آنقدر یک سیستم منطقی دانش نیست بلکه سیستمی از باورها است که نگرش فرد را به جهان ، جهت گیری های ارزشی اصلی او بیان می کند.

برای درک مسئله خود تعیینی شخصی باید به یک نکته فوق العاده قابل توجه اشاره کرد: سطح شخصیت، سطح تعین ارزشی- معنایی، سطح وجود در عالم معانی و ارزش هاست. همانطور که بی. وی. اولین نکته این است که وجود معانی در جهان وجودی در سطح واقعی شخصی است (ال.اس. ویگوتسکی به این نکته اشاره کرد). حوزه معانی و ارزش ها حوزه ای است که در آن تعامل فرد و جامعه رخ می دهد. ارزش ها و معانی، به طور دقیق، زبان این تعامل هستند. نکته دوم نقش پیشرو ارزش ها برای شکل گیری شخصیت است: اعتراف به ارزش ها وحدت و هویت فرد را تثبیت می کند و برای مدت طولانی ویژگی های اصلی شخصیت، هسته آن، اخلاق آن را تعیین می کند. ، اخلاق آن ارزش توسط فرد به دست می آید، زیرا «... هیچ راه دیگری برای مقابله با ارزش به جز تجربه کل نگر و شخصی آن وجود ندارد. بنابراین، کسب ارزش، به دست آوردن شخص از خود است. و سوم - اختصاص داده شده B.V. زیگارنیک و بی.اس. کارکردهای براتوسم آموزش معنایی: ایجاد استاندارد، تصویری از آینده و ارزیابی فعالیت از جنبه اخلاقی و معنایی آن.

جهت گیری های ارزشی

جهت گیری های ارزشی عناصری از ساختار شخصیتی هستند که جنبه محتوایی جهت گیری آن را مشخص می کنند. در قالب جهت گیری های ارزشی، در نتیجه کسب ارزش ها، ضروری ترین، مهم ترین برای شخص ثبت می شود. جهت گیری های ارزشی شکل گیری های پایدار و ثابت ("واحدها") آگاهی اخلاقی هستند - ایده ها، مفاهیم اساسی، "بلوک های ارزشی"، اجزای معنایی یک جهان بینی که گوهر اخلاق انسانی و در نتیجه شرایط و چشم انداز کلی فرهنگی و تاریخی را بیان می کند. محتوای آنها قابل تغییر و سیار است. سیستم جهت گیری های ارزشی به عنوان یک برنامه "فروپاشیده" فعالیت زندگی عمل می کند و به عنوان پایه ای برای اجرای یک مدل شخصیت خاص عمل می کند. حوزه ای که امر اجتماعی به امر شخصی تبدیل می شود و امر شخصی اجتماعی می شود، جایی که ارزش فردی و تفاوت های جهان بینی رد و بدل می شود، ارتباط است. ارزش یکی از سازوکارهای اصلی تعامل بین فرد و جامعه، فرد و فرهنگ است.

ارزش یکی از سازوکارهای اصلی تعامل بین فرد و جامعه، فرد و فرهنگ است. ارزش ها ایده های تعمیم یافته افراد در مورد اهداف و هنجارهای رفتارشان است که تجسم تجربه تاریخی است و به طور متمرکز بیانگر معنای فرهنگ یک دوره، یک جامعه خاص به عنوان یک کل و کل بشریت است.

اینها رهنمودهایی هستند که در ذهن هر فردی وجود دارد که افراد و گروه های اجتماعی اعمال خود را با آنها مرتبط می کنند. بنابراین، ارزش ها، آگاهی ارزشی زیربنای هدف گذاری هستند.

اهداف می‌توانند بر فعالیت‌های انسانی تأثیر بگذارند، نه به صورت علّی واقعی، بلکه به‌عنوان ارزش‌های ایده‌آل، که اجرای آن‌ها را فرد نیاز یا وظیفه فوری خود می‌داند.»

یک دانشجوی ارشد در آستانه ورود به یک زندگی کاری مستقل است. او با وظایف اساسی خود تعیین سرنوشت اجتماعی و شخصی روبرو است. یک مرد و یک دختر باید در مورد بسیاری از سؤالات جدی نگران باشند: چگونه می توانند جایگاه خود را در زندگی پیدا کنند، کسب و کاری را مطابق با توانایی ها و توانایی های خود انتخاب کنند، معنای زندگی چیست، چگونه به یک فرد واقعی تبدیل شویم، و بسیاری دیگر. .

روانشناسانی که مسائل مربوط به شکل گیری شخصیت را در این مرحله از انتوژنز مطالعه می کنند، گذار از نوجوانی به نوجوانی را با تغییر شدید موقعیت درونی مرتبط می دانند، که شامل این واقعیت است که آرزوی آینده به جهت گیری اصلی فرد و مشکل انتخاب تبدیل می شود. یک حرفه، مسیر زندگی بیشتر در مرکز توجه علایق، برنامه های دانش آموزان دبیرستانی است.

یک مرد جوان (دختر) تلاش می کند تا موقعیت درونی یک بزرگسال را بگیرد، خود را به عنوان عضوی از جامعه بشناسد، خود را در جهان تعریف کند، یعنی. خود و توانایی های خود را همراه با درک مکان و هدف خود در زندگی درک کنید.

در عمل، به طور کلی پذیرفته شده است که خودتعیینی شخصی را شکل گیری روانشناختی اصلی اولیه نوجوانی بدانیم، زیرا در خودتعیینی است که اساسی ترین چیزی که در شرایط زندگی دانش آموزان دبیرستانی ظاهر می شود، نهفته است. الزامات هر یک از آنها این تا حد زیادی وضعیت اجتماعی رشد را مشخص می کند که در آن شکل گیری شخصیت در این دوره اتفاق می افتد. علاقه به مشکلات جهانی در مورد معنای زندگی به طور کلی و وجود خود به طور خاص یکی از ویژگی های اساسی خود تعیین کننده در حال ظهور است. F. M. Dostoevsky نوشت: "...بسیاری از اصیل ترین پسران روسی کاری جز صحبت درباره پرسش های ابدی انجام نمی دهند." علاوه بر این واقعیت که این مشکلات مربوط به پسران و دختران است، آنها نیز به طور گسترده ای مورد بحث قرار می گیرند - با همسالان و بزرگسالانی که آنها را شایسته اعتماد می دانند. به گفته M.R. Ginzburg، وجود علاقه به معنای زندگی و بحث فعال آن، حاکی از یک روند فعالانه مستمر تعیین سرنوشت است. عدم وجود آنها نشان دهنده تحریف آن است. V.V. Zenkovsky در مورد جوانی می نویسد (5، ص 121): «این زمان، زمان انتخاب مسیر زندگی و برنامه ریزی است، عمدتاً زمان آزادی و استقلال خلاق، زمان نقشه های بزرگ، آرمانشهرهای درخشان، تصمیم گیری های قهرمانانه. ..

چقدر دقیقاً در این زمان... جوانی با انگیزه ای پرنشاط و پرشور، خود را وقف زندگی می کند و تمام عمرش را آزادانه به آن وفادار می ماند... در جوانی، موهبت آزادی به کمال ذهنیت خود می رسد. و بلوغ عینی.» شاید جوان به نیاز به زندگی برای خدا می رسد که در این صورت زندگی معنوی او قدرت و عمق می یابد. با این حال، امکان انتخاب دیگری نیز وجود دارد. به گفته زنکوفسکی (5، ص 123): «حتی ممکن است که جوانان، در دل سوختن و در شوق خالص، خود را وقف نابودی دین در جهان کنند...». همچنین می توان برای زندگی با هدف مصرف و نفع مادی و غیره انتخاب کرد. انتخاب در ذات خود مرموز است و در اعماق ذات شخص رخ می دهد.

A.V. مودریک نوشت که در اوایل جوانی "نیاز به در نظر گرفتن و ارزیابی جایگزین های احتمالی وجود دارد - عمدتاً در حوزه تعیین جهت گیری های ارزشی ، موقعیت فرد در زندگی."

جوان به طور مستقل راه خود را انتخاب می کند. به یک معنا، این ممکن است مانند یک شکست آموزشی به نظر برسد: آنها او را بزرگ کردند و او را بزرگ کردند، اما او چیزی کاملاً متفاوت را انتخاب کرد. با این حال، آموزش صحیح قبل از بحران جوانان بدون هیچ اثری نمی گذرد. جوانی که تجربه محبت و رحمت دارد و لذت شاگردی را می شناسد، در آینده آسان تر از کسانی که چنین تجربه ای ندارند، راه خیر را انتخاب می کند. A.V. مودریک نوشت (7، ص 259): «یک دانش آموز دبیرستانی ناگزیر با این سؤال مواجه می شود که من در این دنیا کیستم؟ جای من در آن چیست؟ دنیا با من چگونه رفتار می کند؟ من خودم چگونه با دنیا ارتباط دارم؟ پاسخ به این سوالات جوهره فرآیند تعریف خود در جهان است. این فرآیند تحت تأثیر زیاد آن جهت گیری های ارزشی که فرد در اوایل نوجوانی ایجاد کرده است، صورت می گیرد.

وظیفه اصلی فرموله شده کاملاً با این واقعیت مطابقت دارد که فعالیت پیشرو جوانان جستجو برای مکان خود در زندگی در نظر گرفته می شود.

در جستجوی معنای وجود خود، ماهیت ارزشی- معنایی خودتعیین شخصی به کلی ترین شکل ظاهر می شود. نیاز به معنا در زندگی مشخصه اشکال رفتار بزرگسالان است و بنابراین وقتی با فرآیند بلوغ فرد، یعنی شکل گیری «من» انسانی سروکار داریم، نمی توان آن را نادیده گرفت. ویکتور فرانکل تمایل انسان به جستجو و پی بردن به معنای زندگی خود را یک گرایش انگیزشی ذاتی در همه افراد می داند و محرک اصلی رفتار و رشد یک فرد بالغ است.

خودتعیین شخصی به هیچ وجه به نوجوانی و اوایل نوجوانی ختم نمی شود و در مسیر رشد بیشتر فرد به یک خودتعیین شخصی جدید (تعریف مجدد) می رسد. خودمختاری شخصی به عنوان پایه ای برای رشد خود عمل می کند.

این درک اجازه می دهد