دعای آیت الکرسی چه کمکی می کند؟ / آسیب و چشم بد / داستان های یک شمن قدیمی، سنت های بوریات.

داستان های یک شمن قدیمی، سنت های بوریات.

صفحه اصلی

فقط 15 سال پیش، حتی بستگان از صحبت کردن در مورد آغاز به شمن ها ناراحت بودند. از این گذشته، این کار بیشتر انجام شد تا فرد دیگر تحت تعقیب «بیماری شامانی» قرار نگیرد. و اکنون رونق واقعی در این روحانیون وجود دارد. تشخیص اینکه کدام یک از آنها واقعی است و کدام شبه دشوار است.

شبه شمن و به راستی، چگونه می توان به کسی اعتماد کرد که هرگز در هیچ کجای زندگی خود کار نکرده است و ناگهان با تبدیل شدن به یک شمن، عمارتی برای خود ساخته است که یک تاجر به آن حسادت می کند؟متوسط

. یا همکلاسی که هرگز به خدا یا شیطان اعتقاد نداشت، اما خود را یک شمن بزرگ اعلام کرد و تمام احترام را از دوستان دوران کودکی اش خواست.

ما همکلاسی خود بایر را شبه شمن می نامیم. همه در روستا می دانند که تا نسل هفتم چنین افرادی در خانواده آنها وجود نداشت. در ابتدا او مقدار زیادی نوشیدند ، سپس معلوم شد که در نقش "برداشتن - بیاور" دستیار شمن ها است. او احتمالا به اندازه کافی از نحوه کسب درآمد آنها دید و تصمیم گرفت یکی از آنها شود. پدر و مادر بیر با ذبح گاوها، لباس مخصوصی برای او بخرند و به معلمانش پول بدهند تا مراسم تشیع را انجام دهند. از دوستی پرسیدیم که چرا شمن شد؟ و پاسخ داد: عطر دود می خواهد. من نمی دانم که آیا این به این ارتباط دارد یا خیر، اما بازدیدکنندگان علاوه بر شیر و شیرینی، سیگارهای گران قیمت برای او می آورند. او خودش به سختی سیگار می کشد، بنابراین اغلب این سیگارها را به ما می دهد.

به گفته وی، هموطنان به بایر مراجعه نمی کنند، به هدیه او اعتقادی ندارند. اما با این حال، او مشتریان خاص خود را دارد - آنها از روستاهای دیگر می آیند.

طبق داستان الکسی، همکلاسی او از "بیماری شمن" رنج نمی برد.

مراجعین روانپزشکان بسیاری معتقدند که یک شمن واقعی لزوماً از "».

بیماری شامانی خود را به اشکال مختلف نشان می دهد. مانند، اما انگار در زندگی از دست داده ام. از خانواده جدا شد، مشروب خورد، دعوا کرد و مجروح شد. الکساندرا دروزدووا، روان‌پزشک می‌گوید: «گاهی اوقات او شروع به پخش انواع مزخرفات می‌کرد. - از بیرون به نظر می رسد که او دیوانه شده است. روان‌پزشکان مدت‌هاست که شمن‌ها را دیوانه می‌دانند، زیرا این بیماری که معمولاً «بیماری شمن» نامیده می‌شود، در علائم بیرونی‌اش شبیه بسیاری از تغییرات ناسالم در روان است. به خصوص در سال های شوروی، بسیاری از آنها مشتری بیمارستان های روانپزشکی شدند. امروزه یک شمن خوب می تواند فوراً علائم "بیماری شامانی" را در شخص تشخیص دهد و او را در مسیر درست راهنمایی کند.

"قدرت من بازگشته است"

به نظر می رسد که بسیاری از نامزدهای وزیر فرقه در تبدیل شدن به شمن با مشکلاتی روبرو شده اند.

اخیراً ، در صفحه فیس بوک خود ، چهره عمومی سابقاً شناخته شده در Buryatia Bulat Shadzhin ، که برای چند سال در آمریکا اقامت گزید ، نوشت که به عنوان یک شمن شروع به میزبانی می کند. او گفت که برای او انتخاب سختی بود که سال‌ها انجام می‌داد. معلوم شد که همه چیز از کودکی شروع شده است.

حدس می زدم مردم در رادیو زنده چه می گویند، عمویم مرا به قرعه کشی برد تا برنده شوم، روحیات را ببینم... مدام سردرد و بیماری های مزمن داشتم. در عین حال با نمرات عالی درس می خواندم. شمن ها و شمن ها می گفتند که من یک لاما یا شمن بزرگ خواهم شد. در نتیجه، من یک برنامه نویس و سپس یک روش شناس در شرکت 1C در مسکو شدم.

بولات گفت که او با موفقیت تجارتی را در مسکو اداره کرد، اما در سن 27 سالگی به بوریاتیا نقل مکان کرد و بیمار شد.

سرم داشت می چرخید. من نمی توانستم راه بروم، نمی توانستم بخوابم، خیلی بد بود. چشمانت را می بندی و انگار داری پرواز می کنی. دو هفته اینجوری بود رفتیم برای تشخیص ما به مغز و اعصاب نگاه کردیم. پزشکان گفتند که او سالم است - بولات وضعیت خود را اینگونه توصیف می کند.

وقتی مراسم پذیرفتن او را به عنوان شاگرد شمن و در واقع به عنوان یک شمن برگزار کردند، همه چیز برای او از بین رفت.

و سپس بولات از هدیه او امتناع کرد، زیرا به گفته او، برای او سخت بود که چیزی را که خودش نمی خواست به کسی بگوید. و به همین دلیل ارواح او را سرزنش کردند. و یک شمن قوی به او هشدار داد که برای مدتی آن را می بندد، فقط تا زمانی که 36 - 37 سال داشت.

امروز خوشحالم که قدرتم به من بازگشته است. شاید چون وقتشه شاید به این دلیل که فهمیدم زندگی بدون دستورالعمل سخت است.»

بولات قبلاً یک یورت باز کرده است و به قول خودش با دوستانش "تمرین" می کند.

"این شیاطین در حال بالا رفتن هستند"

النا، دختر یک شمن، می گوید: «بیماری شامانی» را نمی توان نادیده گرفت.

بسیاری از مردم نمی خواهند شمن شوند، زیرا برای روان دشوار است - دائماً شنیدن افراد خارجی، دیدن نوعی ارواح. اما امتناع می تواند بر عزیزان تأثیر بگذارد. ممکن است راه‌های آنها بسته باشد، ممکن است اوضاع درست نشود.»

النا خودش از دانشگاه فارغ التحصیل شد، پسری به دنیا آورد و کار کرد. اما در یک زمان شروع به دیدن جهان دیگر کردم.

خیلی ترسناک بود مخصوصاً وقتی شب برای رفتن به توالت بلند می شوی و این شیاطین دنبالت می آیند. یک روز به خانه رسیدیم. از ماشین پیاده شدم تا در را باز کنم. گرم و آرام بود. شوهر تازه داشت ماشین را سوار می کرد و یک طرف دروازه بسته شد. این شیطان کوچک آن را بست. شروع به فحش دادن به او کرد که فرار کند و در خود به خود باز شد. النا گفت شوهر شوکه شد.

اعتقاد به اجداد

اولیانا رادنایوا نویسنده سه کتاب درباره مبانی شمنیسم و ​​دو تقویم شمنی است. او فقط در VKontakte بیش از 10 هزار مشترک دارد. بسیاری از آنها وقتی متوجه می شوند که اولیانا یک فعال اجتماعی و سیاستمدار نیز هست، شوک خفیفی را تجربه می کنند. از این گذشته ، او ریاست شاخه جوانان روسیه متحد در منطقه ایولگینسکی را بر عهده دارد و در ماه ژوئن در انتخابات مقدماتی شرکت کرد تا نامزدهای حزب در قدرت را برای نامزدهای مجلس جمهوری انتخاب کند.

اگر همه چیز را به اجزای آن تقسیم کنیم، برای من فعالیت اصلی من روانشناسی است (من فوق لیسانس روانشناسی هستم). البته در اینجا کار در کنار مؤلفه مذهبی و معنوی - شمنیسم - پیش می رود. آنها متصل هستند. و مؤلفه دیگری نیز وجود دارد - فعالیت سیاسی-اجتماعی، که از طریق ترویج زبان بوریات، سنت ها و فرهنگ مردم آن حاصل شد. بنابراین هیچ تناقضی وجود ندارد، برعکس، یکی مکمل دیگری است. من شاگرد ندارم، دنبال کننده و خواننده دارم. اولیانا توضیح می دهد که شمنیسم برای من ایمان نیاکان ما است.

به گفته او، او مانند اکثر شمن ها از طریق یک "بیماری شمنی" که از کودکی از آن رنج می برد، به شمنیسم رسید.

کسب و کار بر اساس درخواست

با این حال، بسیاری از مردم این گونه فکر می کنند: هر خانواده شمن خود را دارد. اما افراد بیشترمن از اینکه برخی شمن ها از بدبختی مردم پول در می آورند عصبانی هستم. و شروع به شمن ها به خودی خود هزینه های قابل توجهی دارد، که با به دست آوردن ویژگی ها - یک تنبور، یک چاقو، یک تسبیح شروع می شود. اما برخی از افراد راه های زیادی را طی می کنند و حتی چندین شروع را پشت سر می گذارند.

به گفته بولات شاجین، هر اتفاقی که اکنون با ظهور بسیاری از شمن ها در حال رخ دادن است، تجارتی بیش نیست.

از تشریفات اثر دارد، اما نه در این که شمن شدند. همچنین می گویند وقتی پوست و استخوان و سر قوچ را به آسمانیان تقدیم می کنند و خودشان گوشت می خورند و ودکا می نوشند و 30 تا 80 هزار به شمن می دهند به این می گویند خدا را زیر شمن گذاشتن. . همه چیز تجارت است. هیچ اشکالی در تجارت وجود ندارد، اما اگر به امور معنوی مربوط باشد، نمی توان بسیاری از کارها را انجام داد.

بوم برای شمن ها

موهبت شامانی همانطور که خود روحانیون ادعا می کنند موروثی است. فقط در جامعه بنا به دلایلی سوالاتی برای کسانی که خود را شمن می نامند بیشتر و بیشتر می شود. و همه به این دلیل که تعداد زیادی از آنها وجود دارد و خدمات گران است.

به کسانی که اغلب به آنها مراجعه می کنند توصیه می شود: اگر تصمیم دارید به دیدن یک شمن بروید، ابتدا چیزی در مورد او و عواقب فعالیت های او بیابید. و در عین حال در مورد میزان سواد او.

آیین شانار و هورهانددر مقایسه با دیگر آیین‌های شمنی، پیچیده‌تر است، حدود سه روز طول می‌کشد و به آمادگی‌های طولانی نیاز دارد. این مقدمات معمولاً توسط خود شمن ماهر و گاهی یکی از بستگان یا نزدیکان او انجام و نظارت می شود.

برای مراسم شانار و هورهاند مورد نیاز است تعداد زیادیدرختان سه درخت تازه بریده با ریشه از جنگل آورده شده است: یکی کوچک ( شما مدون ) 3-4 متر ارتفاع و دو بزرگ 5-7 متر که یکی از آنها نامیده می شود esege modon و دیگری - ehe modon ، نه درخت بی ریشه با ارتفاع حدود 2-2.5 متر، نامیده می شود دربلژ ، ده درخت به ارتفاع 2-2.5 متر که دو تا در یک زمان روی پنج نقطه اصلی نصب می شوند و دو درخت بدون ریشه با ارتفاع حدود 3 متر به نام زلما مدون و سرژ مودون . درختان دیگری نیز برای ساخت میز، جارو و غیره آورده می شود. در آیین دوم شروع به شمن ها، نه درخت دیگر به همه این درختان اضافه می شود. دربلژ ، در سوم - نه بیشتر، و غیره.

هر درخت در این آیین نمادین خاص خود را دارد. درخت شما مدون (احتمالاً از uurhai لانه) نمادی از شجره نامه است، جایی که ریشه ها اجداد، تنه فرزندان، و بالای آن آینده خانواده، فرزندان آینده است. پس درخت شما مدون مانند هر درخت دیگری که ریشه دارد، نمادی از پیوستگی و تداوم نسل ها، یک طایفه و به معنای وسیع تر، کل نسل بشر است. درخت esege modon (درخت پدر) تقدیم به اجداد خانواده پدری شمن آغاز شده، haluun/sagaan utha منشأ نور داغ و تک‌زایی و 55 نور غربی تنگیم . درخت ehe modon (درخت مادر) اجداد مادر شمن، huiten/hari udha سرد، منشاء بیگانه و 44 تاریکی شرقی تنگیم .

عملکرد درخت زلما (احتمالاً از کلمه زلاخا - درخواست، خوش آمد) عبارت است از درخواست سعادت و سعادت از او. نه درخت دربلژ تقدیم به عنوان هدیه به سال 99 تنگیم ، در دوم و تمام شروع های بعدی تا نه دربلژ هر بار 9 نفر دیگر اضافه می شوند و تعداد آنها همیشه مضربی از نه است: 18، 27، 36، 45 و غیره. عملکرد درختان دربلژ این است که ارواح اجداد مبتکر در طول مراسم بر آنها نازل می شود. درخت سرژ این یک تیرک است که خدایان که به مراسم می آیند از کنار آن فرود می آیند و اسب های خود را می بندند. شروع از سرژ ، همه درختان شانارا با یک نخ قرمز که نماد اتصال است، خدایان فرود می آیند سرژ ، و سپس آنها در امتداد نخ به تمام درختان دیگر می روند و این آیین بدین ترتیب دنیای مردم را با دنیای ارواح پیوند می دهد.

این مراسم معمولاً در یک منطقه باز و مسطح - در یک مزرعه یا پاکسازی انجام می شود. برای شانارا در قدیم یورت مخصوصی تعبیه می شد و یا مراسم در همان یوتی که استاد در آن زندگی می کرد انجام می شد. اکنون یک خیمه بزرگ ارتشی به طور ویژه در ضلع شمالی محل برگزاری آیین با ورودی جنوب برپا می شود. تمام قلمرو مراسم با تیرهایی حصار شده و طناب بین آنها کشیده می شود و تنها یک در باقی می ماند.

درختانی که از جنگل آورده شده اند با روبان های رنگی تزئین شده اند semelge :

  • از پایین تا وسط درخت - آبی و سفید، نماد نقره ای؛
  • از وسط به بالا - زرد قرمز، که نماد طلا است.

در بالای درختان می بندند hadag آبیمثل هدیه ای از بهشت بعد از اینکه تمام درختان تزئین شدند، روی آنها نصب می شوند سمت جنوباز چادر دورترین شمال - شما مدون ، در جنوب یک متر - یک و نیم متر به سمت چپ - ehe modon ، و در سمت راست esege modon . بین شما مدون و ehe modon دقیقا در وسط - زلما مدون . در جنوب آنها نیز به فاصله یک متر تا یک و نیم متر، نه درخت نصب شده است. دربلژ و در بسیار جنوبی به فاصله کمی بیش از یک و نیم متر سرژ مودون . در جنوب، تقریبا درست در کنار شما مدون قرار دادن sheree (محراب، میز با نذری) - نوشیدنی و غذا، و همچنین لاشه پخته شده قوچ قربانی.

در هر طرف، در امتداد مرز مراسم، دو درخت نصب شده است: زلما مدون و سرژ مودون ، و یک میز sheree با پیشکش (نوشیدنی و غذا). درختان در شمال (تقدیم به خان خرمستا تنگری)، شرق (44 تنگری شرقی)، جنوب (??دن منخان تنگری)، غرب (55 تنگری غربی) و شمال غرب (اورونوی تنگگری، ارواح منطقه، کوهستان) قرار دارند. و آب). در شمال غربی درختانی به اجداد شمن معلم تقدیم شده است

برای شانارا آنها یک قوچ سفید، بی شاخ و اخته می آورند تا برای ارواح قربانی کنند. در ضلع شرقی درختان، به فاصله 3-5 پله، آنها را حفر می کنند زخا - یک گودال ضربدری برای ایجاد آتش که دیگ قوچ روی آن قرار می گیرد. اگر شانار دوم در یک ردیف، سپس دو گودال و دو دیگ بخار، اگر سوم، سپس سه و غیره.

قبل از شروع مراسم، دو یا سه میز در چادری در ضلع شمالی پهن می کنند: sheree یا طاهیل . روشن تهیله آنها انواع مختلفی از نذورات را برپا می کنند: چراغ ها، فنجان های کوچک با نوشیدنی های قربانی، چای سفید شده با شیر، ودکا و شیر، و در همان فنجان ها سه هرم مخروطی شکل از غذای سفید می سازند. همه اینها به این ترتیب مرتب شده اند: اول چای، سپس یک هرم از غذای سفید، ودکا، هرم دیگری، یک چراغ، یک هرم دیگر و شیر. آبی را هم به عنوان هدیه روی میز گذاشتند. حدک ، یک تکه ابریشم، یک پیراهن، یک بسته چای و یک بطری ودکا.

در میز اول، شمن-مربی که مراسم را رهبری می کند، در میز دوم (در صورت وجود) شمنی که به شمن اصلی کمک می کند تا مراسم را انجام دهد، و در میز سوم یک شمن ماهر است. در دیوارهای سمت چپ و راست از ورودی، نزدیکتر به گوشه های دور، طناب های چرمی برای ویژگی ها بین تکیه گاه ها کشیده شده است. در سمت چپ (بخش غربی چادر) از ورودی، ویژگی های شمن-مربی که مراسم را رهبری می کند و شمن-دستیار بر روی طناب آویزان شده است، در سمت راست - شمن آغازگر.

علاوه بر خود شمن ها، چند نفر دیگر که برای مراسم ضروری هستند در این مراسم شرکت می کنند. این اول از همه، شانارای esege, شانارای ایهه - پدر و مادر نمادین شانارا . پدر شانارا باید هم نوع مادر ماهر و بزرگتر از او باشد شانارا - لزوما مسن تر از ماهر. کارکرد آیینی آنها اجرای نمادین پدری و مادری شمن آغاز شده است.

یونشینگد , yengd - اینها نه فرزند نمادین بهشت ​​هستند که از این تعداد پنج پسر و چهار فرزند دختر هستند. yu?enshinov باید از همان نوع شمن ماهر باشد. عملکرد آنها کمک به افراد ماهر در هنگام تزریق روح است ongona ، با خواندن دعا و دویدن دور درختان از او حمایت می کنند شانارا .

تهیلشین - سرایدار طاهیل (محراب) مناسک، (رعایت آداب قربانی)، از قبل عرف اعمال مناسکی را دانسته است. وظیفه آن خدمت رسانی است طاهیل میزهایی با نذورات، پوشیدن و درآوردن لباس‌های شمنی از شمن‌هایی که مراسم آیینی را انجام می‌دهند.

آیاگاشین - (به معنای واقعی کلمه ظرف زنی) زنی که مسئول تغذیه شرکت کنندگان در مراسم است: پدر و مادر شانارا , yu?enshinov . فقط او حق دارد غذا و نوشیدنی را در ظروف مشخص شده بدهد.

همچنین در این مراسم حضور داشتند: hellmagshin , تولماآشینمترجم، مترجم، گفتگو با ارواح زمانی که در بدن شمن ها زندگی می کنند. این به عنوان یک قاعده، فردی است که از قبل به خوبی با آیین ها آشنا است. توگوشین (به معنای واقعی کلمه دیگ بخار) بر روشن کردن به موقع آتش برای نیازهای مراسم نظارت می کند. مناشان - نگهبان شبانه که مراقب است در شب هیچ موجود بیرونی وارد محوطه آیینی نشود و خلوص آن را بر هم نزند. همه افراد تشریفاتی باید لباس ملی بوریات بپوشند - دگل , که اختیاری است برای توگوشینا و ماناشانا .

معمولا روشن است شاناره در کنار افراد آیینی، بستگان و دوستان شمن آغاز شده نیز حضور دارند. یک آشپزخانه صحرایی وجود دارد که در آن غذا برای همه حاضران تهیه می شود، مردم در تهیه هیزم، تحویل آب، غذا و غیره مشارکت دارند. مراسمی که ما مشاهده کردیم به طور متوسط ​​50 تا 70 نفر در یک زمان شرکت می کردند. بدیهی است که شانار از نظر پولی کار بسیار گرانی است.

شمنیسم بوریات.

مذهب سنتی بوریات ها شمنیسم است - شکلی از آگاهی اجتماعی که در رفتار مردم تحقق می یابد و یک سیستم ویژه از اعمال آیینی را تشکیل می دهد. نکته اصلی و مشخصه در این آیین، خدایی شدن نیروهای طبیعت و اجداد متوفی است، این باور که خدایان و ارواح زیادی در جهان وجود دارند و با کمک شمن ها می توان آنها را تحت تأثیر قرار داد تا شادی، رفاه و سلامتی را تضمین کند. سلامتی و جلوگیری از بدبختی مرحله اولیه تاریخ توسعه شمنیسم در بوریاتیا به سیستم اولیه باز می گردد، زمانی که شکار، ماهیگیری و جمع آوری ابزار اصلی به دست آوردن غذا بود. این را موادی از کاوش های باستان شناسی، نقاشی های صخره ای، بقایای آیین های باستانی و سنت های حفظ شده توسط بوریات ها نشان می دهد. در دوره‌های بعدی، شمنیسم توسعه می‌یابد، پیچیده‌تر می‌شود و به نظام خاصی از عقاید و آیین‌های مذهبی تبدیل می‌شود. همه حوزه های زندگی را پوشش می دهد، بر شکل گیری فرهنگ و سبک زندگی مردم تأثیر می گذارد. شمنیسم بوریات با شمنیسم سایر اقوام مغولی و ترک اشتراکات زیادی دارد آسیای مرکزیو سیبری این با این واقعیت توضیح داده می شود که اجداد این مردمان وارد روابط نزدیک شدند و بر یکدیگر تأثیر گذاشتند. علاوه بر این، مردم بوریات شامل گروه‌های مختلفی از مغول‌زبان و ترک‌زبان باستان و قرون وسطی بودند که سنت‌ها و فرهنگ‌های خود را به همراه داشتند. در تصویر کلی شمنیسم مردمان آسیای مرکزی و سیبری شمن بوریات ism با شرک بسیار توسعه یافته (شرک) و پیچیدگی مجموعه آیینی متمایز می شود.

شمنیسم بوریات یکی از اشکال دین که یک شکل ساختاری پیچیده را تشکیل می دهد: ایده نیروهای ماوراء طبیعی، یک مجموعه آیینی، یک سازمان مذهبی که توسط شمن ها نمایندگی می شود، یک نگرش روانی. این شامل ایده هایی در مورد طبیعت، انسان و جامعه است. شمن ها که به دو دسته سفید و سیاه، عالی و معمولی تقسیم می شدند، روحانیت را تشکیل می دادند که دارای ویژگی های فکری بالایی بود.

احترام به بهشت ​​و زمین هسته اصلی مجموعه اعتقادات شمنیست ها است. یک مراسم مقدس در پای یا بالای کوه، در ساحل رودخانه یا دریاچه، در یک حصار یا یورت تجلی جوهر بیوسفر یک شخص، میل و اراده او برای زندگی است.

زمین، بر اساس ایده های شمنیستی، جهان میانه است. بنابراین هر منطقه، کوه، رودخانه، دریاچه، درخت، صخره روح خاص خود را دارد.

علاوه بر جهان میانه، زمین، جهان، طبق دیدگاه شمنیست ها، شامل دنیای بالا و پایین همه این سه جهان به صورت عمودی، یکی بالای دیگری قرار دارند، هر یک از آنها توسط خدایان خاصی کنترل می شود.

بوریات ها از یک طرف آسمان را به شکلی کاملاً مادی - آسمان آبی ابدی می دیدند و از سوی دیگر ، آن را موجودی روحانی می دانستند که بر کل جهان حاکم است ، تجسم عقل ، مصلحت و عالی ترین عدالت. آسمان را مردانه می دانستند که زندگی می بخشد و زمین را زنانه می دانستند و به اشیا شکل می داد. بنابراین آسمان را پدر و زمین را مادر نامیدند. هنگام رسیدگی به پرونده های سخت و سوگند خوردن، آسمان را مظهر عدالت می دانستند.

توهین و شهادت دروغ، خواندن آسمان آبی ابدی به عنوان شاهد، به معنای محکوم کردن خود و فرزندانش به مشکلات و بدبختی ها بود.

مفهوم روح، مرگ و زندگی پس از مرگ.

بخش بسیار مهمی از جهان بینی شمنی، ایده روح، مرگ و زندگی پس از مرگ است. بر اساس این عقاید، هر فردی روحی دارد که نامرئی، هوادار و در بدن قرار دارد. او که دوتایی یک شخص است، تمام خصوصیات او را دارد: خشمگین و حریص روحی خشمگین و حریص دارند. در کودکان - کودکان، می تواند شاد، گرسنه، عصبانی باشد. بر اساس مفاهیم شمنیست ها، بیماری و مرگ انسان توسط خدایان و ارواح تعیین می شود. گاهی مرگ انسان را جبر بهشت ​​می دانند، مثلاً مرگ بر اثر صاعقه یا حمله گرگ (گرگ را سگ یا فرستاده آسمان می دانند). اعتقاد بر این بود که پس از مرگ یک شخص، روح به دنیای دیگری منتقل می شود و در آنجا عزیزان، بستگان و آشنایان خود را می یابد. از آنجایی که اعتقاد بر این بود که مردگان می توانند برای زندگان ضرر یا منفعت داشته باشند و در آن جهان پیش از موجودات برتر نماینده بودند، لازم بود برای جبران آنها، دائماً یا گهگاه مراسم قربانی ترتیب داده شود. ایده نیروهای ماوراءالطبیعه، روح، مرگ و زندگی پس از مرگ، ایده هایی در مورد ساختار جهان، رابطه بین موجودات محترم و مردم محتوای اصلی شمن را تشکیل می دهد.ج جهان بینی که

مکان های مقدس

بخش جدایی‌ناپذیر نظام فرقه شامانی مکان‌هایی است که مراسم دعا در آن برگزار می‌شود. به چنین مکان هایی "اوبو" می گفتند. قواعد رفتار در اماکن مقدس و در حین انجام مناسک. در اماکن محترم، آلودگی منابع رودخانه ها و دریاچه ها ممنوع است. شکار، قطع درختان، حفاری و ساخت و ساز ممنوع است.

منشأ شامانی.

شمن ها به عنوان واسطه بین مؤمنان و قدرت های ماوراء طبیعیبرگزیدگان خداوند محسوب می شدند. اول و یک شرط ضروریبرای تبدیل شدن به یک شمن، وجود اودا وجود داشت - منشاء یا ریشه شامانی. چند نوع عده وجود داشت: 1) در سمت پدری - haluunai udha; 2) از طرف مادری - هاری اوها؛ 3) منشأ بهشتی - ناریر عده (توسط نوادگان شخصی که بر اثر صاعقه کشته شد به دست آمد)، این نوع عده به ارث نمی رسید. 4) منشاء آهنگر - Darhan Udha; 5) buudal udha - به معنای واقعی کلمه "منشا از بهشت ​​فرود آمد." فردی که شهاب‌سنگ‌هایی را که از آسمان سقوط کرده بودند، به دست آورد. این خاستگاه نیز ارثی نبود.

علاوه بر این، ریشه های شامانی به سفید (sagaanay udha) و سیاه (kharyn udha) تقسیم شدند. اعتقاد بر این بود که شمن های اودای سفید به خدایان خوب، نورانی و اودای سیاه - شیطانی، سیاه خدمت می کردند. شمن هایی بودند که هر دو منشأ داشتند.

شمن سفید،خدمت به خدایان خوب (تنگریس غربی) که هرگز به مردم آسیب نمی رسانند، خود شفیع خوبی برای مردم است و فقط به خدایانی که از مردم حمایت می کنند و به مردم خیر و شادی می بخشند، مناسک و مناسک انجام می دهد و بنابراین چنین شمن هایی مورد احترام هستند. توسط مردم

شمن سیاه،او به عنوان خدمتگزار ارواح شیطانی، تنها باعث شر، بیماری و مرگ مردم می شود. برخی از آنها، بوریات‌ها و البته خود شمن‌ها اطمینان دارند، می‌توانند با خوردن روح یا بخشش مردم، آنها را بکشند. ارواح شیطانی; اما قدرت اصلیدر آن خدایان که از آنها حمایت می کنند. وقتی شمن بخواهد یک نفر را اینطور بکشد عصایی درست می کند که نیمی از آن را با زغال سیاه می کند. نیمه باقی ماندههمچنین صورتش را با زغال سیاه می کنددیگ داخل یورت وارونه می شود و وقتی شب فرا می رسد، خدایان شیطانی را صدا می کند و به شخصی که شمن نام می برد آسیب می رساند.

لوازم شامانی.

لوازم شامانی جزء مهمی در ساختار شمنیسم است که نه تنها با ایدئولوژی و عمل مذهبی، بلکه به طور کلی با نمادگرایی مرتبط است. مهم ترین آیتم های شامانی عبارتند از: بوگی تونگ.

1. عصای شامان - خوربو.سه نوع عصا وجود داشت - اسب، مار و انسان. هدف آنها وسیله ای برای حمل و نقل شمن، حمل و نقل به جهان دیگر، نمادی از قدرت و حقوق شمن، ابزاری برای مجازات مجرمان است.

2. زودو، ادو- پوست درخت صنوبر به شکل معین، آن را آتش می زدند تا محل نماز قربانیان و شراب و افراد حاضر را بخورند و پاک کنند.

3. شلاق - توشور.تقدیس، تزئین شده با روبان و آویز، نمادی از قدرت شمن بر مؤمنان بود و برای مجازات مجرمان خدمت می کرد.

4. لباس شامانی - عیاشی.یکی از لوازم جانبی اصلی یک شمن. کت و شلوار از پارچه ابریشمی یا کاغذی به رنگ سفید یا آبی تیره ساخته شده بود. بر روی آن مجسمه های فلزی مرد، اسب، پرنده، مار، چکش و... دوخته می شد. اورگو در هنگام مناسک و نیایش لباس می پوشید.

5. تاج شامان، میحبشا- روسری ساخته شده از پوست سر حیوان یا حیوان که همراه با شاخ گوزن برداشته می شود. روبان ها، بشقاب های آهنی، خلبوگو - نوعی زنگ و مجسمه های پرندگان حیوانی و ماهی از آن آویزان می شد. تاج را می توان از آهن با دو سر در بالا به شکل شاخ های منشعب ساخت.

6. تنبور و پتک – hese، toibor.تنبور نماد اسبی بود که شمن ظاهراً بر روی زمین سوار می شود، به آسمان برمی خیزد یا به آن فرود می آید. پادشاهی زیرزمینی. تنبور یک ساز موسیقی است.

7. کلاه مالگای است.این کلاه مخصوص ساخته شده با نواری از خز خرس است که در زیر تاج قرار می گیرد.

علاوه بر ویژگی های ذکر شده، تجهیزات شمن ها شامل یک آینه - نمد سقفی (ساخته شده از برنز یا یشم) بود. ساز موسیقی - خور، شبیه خموس تووان ها یا یاکوت ها؛ نیزه - یشم، dirk; زنگ - shanginuur; zeli - طناب مو با گیره و آویز؛ محراب یا تاج و تخت - sheree (جعبه ای روی چهار پایه برای نگهداری همه لوازم).

نظام آیینی.

محتوا و اشکال اعمال آیینی شامانی بسیار متنوع و دارای نظم خاصی بود. بر حسب درجه واجب بودن و دفعات انجام، مراسم و قربانی ها به واجب، اختیاری، منظم و نامنظم تقسیم می شدند. از نظر هدف و مشارکت مؤمنان به دو دسته اجتماعی-جمعی و خانوادگی-فردی تقسیم می شدند.

بوریات ها نماز عمومی می خواندند "تایلگان".

هدف اصلی درخواست سالی پربار، ازدیاد دام ها، شادی خانواده ها و رفع گرفتاری ها و بدبختی هاست. Tailagans از اواخر بهار (مه) و پایان در پاییز (اکتبر) سازماندهی شد. همه طوایگ ها در فضایی باشکوه برگزار می شدند و تعطیلاتی محسوب می شدند که توسط کل جمعیت برای یک روز یا چند روز جشن گرفته می شد. ویژگی های واجب مراسم قربانی آتش زدن در خیابان یا سوختن زغال سنگ روی یک جسم آهنی، علف بوگورودسکایا و پوست درخت صنوبر برای تطهیر حاضران بود.

تایلگان –مراسم عبادت به طور منظم انجام می شود. پاییز، بهار و تابستان وجود دارد. بیرون رفتن به tailagan یک تعطیلات بزرگ در نظر گرفته می شود. شمن ها مراسم پاکسازی را انجام می دهند - بخور ادو. آنها همچنین با بخور دادن گیاهان مخصوص خود و نذورات خود را پاکسازی می کنند.

آیینی به روح آتش. مراسمی برای اجاق، جایی که آنها برای آرامش در خانه، شادی، عشق به فرزندان، رفاه خانواده درخواست می کنند.

آیین تطهیر با آتش. هنگامی که شخصی بیمار است، شمن با آتش پاکسازی می کند. برای ارواح اجداد، روح آتش، پیشکشی می شود.

آیین فراخوانی روح. زمانی انجام می شود که روح یک فرد خارج شود. وقتی روح می رود، شخص شروع به بیمار شدن و رنج می کند. شمن می بیند که روح از بدن خارج شده است، روح شخص را از طریق مراسم خاصی باز می گرداند و فرد بهبود می یابد. به عقیده بوریات ها، روح در هنگام خواب بدن را ترک می کند، می تواند هر زمان که بخواهد از طریق بینی، دهان یا همراه با خون از ترس بپرد. روحی که از ترس می پرد، به خودی خود به بدن باز نمی گردد، باید از طریق تشریفاتی با دعوت از شمن بازگردانده شود. گاهی اوقات یک روح فراری لجباز می شود و نمی خواهد به صاحب خود بازگردد. آنگاه فرد احساس سستي، خواب آلودگي مي كند و در صورت عدم انجام اقدامات لازم ممكن است بميرد و روح بي بازگشت از خود بيگانه مي شود.

شمن موظف است به همه مردم بدون استثنا در بیماری ها، مشکلات و شکست هایشان کمک کند. او حق ندارد به مردم بدی کند. شمن در برابر عناصر آتش و آب و همچنین مقامات موجود نمی رود.

بر اساس باورهای شمن، شر قابل مجازات است، بنابراین شما نمی توانید دروغ بگویید، فریب دهید، بکشید، یتیمان و بیماران را توهین کنید یا از الفاظ ناپسند استفاده کنید.

شمنیسم - (از Evenki - شمن، سامان - فرد هیجان زده، دیوانه) - شکل اولیه و بت پرستی دین. ایده های مذهبی و فلسفی مردم عصر حجر را جذب کرد، که در میان آنها اصلی ترین آنها خدایی کردن نیروهای طبیعت و اجداد متوفی (عمدتا شمن ها) بود. شمنیسم بوریات (شرک گرایی) از نظر ژنتیکی با شمنیسم آسیای مرکزی مرتبط است و محصول یک عقده است روند تاریخی، که در آن عناصر قومی مختلف ترک، مغول - اویرات، تونگو و سایر اقوام شرکت داشتند. در شمنیسم بوریات ها و مردمان ترک سیبری نه تنها در عناصر اساسی، بلکه در جزئیات نیز شباهت هایی وجود دارد.

الحاق بوریاتیا به روسیه در اواسط قرن هفدهم نقطه عطفی در تاریخ شمنیسم بوریات است. در این دوره به نظر می رسید که شمنیسم در بوریاتیا از شمنیسم آسیای میانه "انشقاق" یافته و مطابق با سرنوشت تاریخی جدید قبایل بوریات توسعه یافته و شکل و محتوای خاص خود را به دست آورده است.

شمنیسم بوریات یک سیستم کامل از مناسک و اعمال آیینی غنی از نظر عاطفی ایجاد کرده است که می تواند تأثیر زیادی بر روان مؤمن داشته باشد. شمن ها به طرز ماهرانه ای از قدرت تأثیر زیبایی شناختی و کلامی استفاده کردند - زیبایی طبیعت، تصاویر خدایان و ارواح، جذابیت برای آنها، تاریکی یا نیمه روشنایی، بخور دادن، دعاها، آواز خواندن، شعر، موسیقی، لوازم شامانی و غیره. این به وضوح و به طور مؤثر در نوعی اجرای نمایشی - آیینی ترکیب شد.

تنها در میان بوریات ها، چندین هزار (یا ده ها هزار) نفر برای نماز جمع می شدند، جایی که تحت رهبری یک یا چند شمن، قربانی های دسته جمعی برای خدایان روحی قبیله ای یا ملی (اژین ها) انجام می شد. این پدیده در میان هیچ یک از مردم سیبری مشاهده نشده است، بنابراین شمنیسم سنتی بوریات ها یک پدیده منحصر به فرد فرهنگ معنوی است. از آنجایی که مردم بوریات در نزدیکی دریاچه بایکال شکل گرفتند، اشیاء جغرافیایی محلی نقش عمده ای در شکل گیری آن داشتند. اقدامات قهرمانان اسطوره ها و افسانه ها، خدایان پانتئون شامانی، ایده های جهان با دریاچه بایکال، سلنگا، آنگارا، رودخانه های ایرکوت، پشته های سایان شرقی و خمار-دابان، دره های بارگوزین و تونکا، جزیره اولخون مرتبط است. و جاهای دیگر

شامانی ها، بر خلاف مسیحیان، بودایی ها یا مسلمانان، ساختمان های ویژه ای برای انجام خدمات نداشتند. نمازهای عمومی و جمعی در هوای آزاد، در بالای کوه یا در دامنه کوه ها، در حاشیه رودخانه یا دریاچه، در چشمه، یک صخره یا درخت غیر معمول، در محل دفن یک شمن برگزار می شد. در شمنیسم، سیستم پیچیده ای از آیین ها ایجاد شد، هر آیینی هدف خاص خود را داشت و در مکان خاصی انجام می شد. مکان های قربانی دائمی بود و با احترام به زیارتگاه های اولوس، طایفه، بخش، کل قبیله و مردم تعلق داشت. در قلمرو تابع جامعه قبیله اولوس ، بخش ، لیست مکانهای عبادت خود (از دو یا سه تا یک و نیم دوجین) وجود داشت که هر یک از آنها صاحب اژین خود را داشتند. برخی از اماکن مذهبی بسیار شناخته شده بودند و به عنوان مراکز نوعی زیارت برای سوگندهای مهم به شمار می رفتند. چنین مکان هایی شامل صخره در سرچشمه آنگارا، بالای کوه بایتاگ، صخره بوخانیون در دره تونکا، صخره های شیشکینسکی در لنا، کوه باراگخان در دره بارگوزین، کوه بورین-خان در جیدا، بیشه شمن است. در نزدیکی تاراس اولوس در بخش ایدینسکی و تعداد زیادی مکان دیگر

پانتئون خدایان شمنی به ترتیبی سلسله مراتبی ساخته شده است که در راس آنها قرار دارد خدای برتر Huhe Munhe Tengri (آسمان آبی ابدی). دیدگاه‌ها و آیین‌های شمنیستی شکل‌گرفته جای لایه اولیه باورها (جادوی شکار، کیش باروری، آیین آتش، آیین‌های خورشید و ماه، توتمیسم، آموزه عناصر پنج‌گانه) را نگرفت. آهنگرها در نظام فرقه جایگاه ویژه ای داشتند. شمنیسم نیز مانند سایر ادیان بت پرست، عقاید خاص خود را در مورد زندگی پس از مرگ ایجاد کرده است که ادامه زندگی زمینی در جهان دیگر به شمار می رود. در ارتباط نزدیک با این ایده ها، ایده هایی در مورد روح و نیروی حیات (خلده) وجود دارد. در عمل شمنیسم، تعدادی از مفاهیم خاص پدید آمد که واژگان آن را تشکیل می دهد.

شمنیسم بازی کرد نقش بزرگدر زندگی قبایل بوریات قبل از ظهور بودیسم و ​​مسیحیت. با ورود آنها، او تقریباً از آنجا بیرون رانده شد زندگی عمومی Cisbaikalia و Transbaikalia که توسط مقامات سکولار تسهیل شد. در همان زمان، بسیاری از عناصر شمنیسم در بودیسم ادغام شدند، علاوه بر این، پدیده های خداپرستی و سه خدایی به وجود آمد که تا نیمه دوم دهه 80 ادامه یافت، زمانی که شمنیسم بوریات دوباره احیا شد. در حال حاضر، هم تجلی شمنیسم «خالص» (در تونکا، بایکال-کودار، بارگوزین) و هم آمیخته با بودیسم (در همه مناطق دیگر) وجود دارد. مؤمنان به طور فزاینده ای شروع به ارضای نیازهای معنوی خود کردند، نه تنها با دیدار داتسان ها، یا دعوت از لاماهای بودایی به خانه، بلکه با مراجعه به شمن ها و فالگیرها. رویه تشویق جوانان به شمن در حال بازسازی است. گروه های مختلف هموطن دمپایی خود را سازماندهی می کنند. تایلاگان کل بوریات و طایفه سرزمینی در اولخون و اولان اوده برگزار شد. انجمن کل بوریات شامان در بوریاتیا ایجاد شد.

احیای شمنیسم از یک سو بازگشت به دین باستانی است، از سوی دیگر بیانگر میل به تجدید حیات، خلاقیت، آزادی و بازگشت به آغوش طبیعت است. شمنیسم مدرن با عرفان قدیمی و ترس ناخودآگاه همراه نیست. برای تعدادی از خواص عملکردی، به ویژه شفابخش، روان پریشی، و اخلاقی، نقش آن در وحدت گروه های خاص به طور فزاینده ای به عنوان یک عامل مثبت عمل می کند.

شمنیسم بوریات، همراه با بودیسم، مورد توجه بازدیدکنندگان این جمهوری است. بازدید از مکان های شمنی و شرکت در آیین های شمنی در برنامه های توریستی گنجانده شده است و این به گردشگران فرصت می دهد تا درک عمیق تر و کامل تری از تاریخ و فرهنگ بوریاتیا به دست آورند.

در سال 2002-2003 بنیاد تحقیقات قومی جغرافیایی برای ایجاد یک آموزشی کار کرد فیلم مستند"جمهوری بوریاتیا" از مجموعه "دانشنامه تصویری جغرافیایی برای مدارس عالی و متوسطه". اولویت فیلمبرداری مردم نگاری مدرن بود.
این جمهوری از نظر تنوع اقوام و فرهنگ ها منحصر به فرد است. در اینجا می‌توانید با گله‌داران سنتی گوزن شمالی تایگا، و گروه قومی «بازیافته‌شده» سویات‌ها، و معتقدان قدیمی، و نهاد سنتی بودیسم، که توسط ده‌ها داتسان و صدها هزار ایماندار نمایندگی می‌شود، ملاقات کنید. و از اواسط دهه 80، شمنیسم، اصلی و دین باستانیساکنان این مکان ها

روستای Ranzhurovo، دهانه رودخانه Selenga. درخت توس تزئین شده با روبان یکی از ویژگی های ضروری اسرار شامانی در بوریاتیا است.

در این میان فیلمبرداری از مناسک و مناسک شامانی امری بسیار ظریف است. در مسکو، هنگام آماده شدن برای فیلمبرداری، متوجه شدم که در بوریاتیا اغلب مواردی وجود دارد که شمن ها به سادگی خبرنگاران را با دوربین از مراسم خود دور می کنند و نه پول و نه چیز دیگری برای آنها مهم نیست. به این ترتیب، در سال 2001، یک شمن معروف بوریات از اجازه فیلمبرداری به گروهی از مستندسازان ژاپنی امتناع کرد، در حالی که آنها به طور ویژه با تجهیزات بسیار گران قیمت با توافق قبلی از ژاپن وارد شده بودند. فقط این است که در آخرین لحظه، شمن از رفتار اعتماد به نفس کارگردان ژاپنی خوشش نیامد - و این همه، هیچ مقدار متقاعدسازی تأثیری نداشت. گروه باید بدون خوردن غذا می رفتند. مطابق با عقاید شمن ها، در حین مراسم (آیین مقدس)، ارواح در محل مراسم جمع می شوند و با تجهیزات عکس و فیلم آزرده می شوند، علاوه بر این، حضور غریبه ها در مراسم، هم خود شمن را منحرف می کند و هم کسانی را که دستور داده اند مراسم و حتی قبل از آن، افراد خارجی، به عنوان یک قاعده، اجازه حضور در مراسم را نداشتند. شمن ها تلاش می کنند تا حد امکان از سنت های اجداد خود پیروی کنند.

شمن ها از سراسر جمهوری برای مراسم پرستش ارواح عنصر آب به روستای Ranzhurovo آمدند.


آیین قربانی کردن قوچ. استخوان های یک حیوان روی یک آتش تشریفاتی گذاشته شده و پوستی در آن نزدیکی است.

آیین پرستش ارواح عنصر آب. در پیش زمینه، شمن ها قوچ قربانی را در دیگ ها می جوشانند

در پایان این مراسم به همه حاضران قطعه ای از قوچ قربانی اهدا شد

رسم قربانی کردن قوچ یکی از جدی ترین آیین های شمنی بوریات بود. در مورد ما، والدین برای پسرشان بویانتو، که در وزارت دارایی بوریاتیا کار می کرد، دستور دادند. معنای این آیین این بود که شمن راسپوتین از روح قدرتمند جهان پایین ارلیک خان فراخواند و از او خواست که "فراموش کند"، "فراموش کند" پسر کسانی را که دستور این مراسم را داده اند، و به جای آن یک قوچ را به عنوان قربانی بگیرد. ارلیک خان یک فرمانروای مهیب دنیای اموات است و هر "توجه" ای که او به شخص می کند برای دومی مملو از مشکلات است - از شکست در کار و زندگی شخصی تا مرگ. بدین ترتیب پدر و مادر با قربانی کردن یک قوچ برای ارلیک خان به فکر سلامتی فرزندان خود بودند و برای او آرزوی طول عمر و سعادت کردند. به طور طبیعی، شمن به عنوان یک واسطه بین ارلیک خان و خانواده ای که قربانی می کردند عمل می کرد، زیرا روح مهیب انسان های فانی را نمی شنود و قربانی را از آنها نمی پذیرد. همانطور که عمل آیینی آشکار شد، شروع به درک کردم که واقعاً با چیزی کاملاً خارق العاده روبرو هستم.

نادژدا استپانوا، رئیس انجمن شمن های بوریاتیا، نه تنها یک موهبت شمنی، بلکه مهارت های سازمانی نیز دارد - او یک اتوبوس برای سفر به روستای رانژوروو اجاره کرد. در پس زمینه، سر V.I. لنین

برای شروع، واسیلی، با لباس های معمولی، همراه با بستگان و دستیاران بویانتو، قوچ قربانی را قصابی کرد. اتفاقاً قوچ با خانواده ای که این مراسم را از اولان اوده سفارش داده بودند وارد شد. کل عمل در نزدیکی خانه واسیلی راسپوتین، در یک ویژه انجام شد مکان تشریفاتی. با وجود نزدیکی به خانه، مکان در واقع در جنگل قرار داشت - خانه در حومه روستا قرار دارد. علاوه بر شومینه و نوارهای رنگارنگ متعددی که به دور دو درخت گره خورده اند، کوه عظیمی از بطری های خالی بر روی معبد قرار دارد - ودکا در تمرین شمنی بوریات در بیشتر آیین ها به عنوان نوشیدنی استفاده می شود که حالت هوشیاری را تغییر می دهد. پوست قوچ را به همراه سرش روی چوب مخصوصی نه چندان دور از آتش قربانی می گذاشتند و گوشت را در دو دیگ بزرگ می جوشاندند.
همراه با گوشت، سوسیس خونی نیز پخته می شد - قلب و جگر خرد شده در روده ها ریخته می شد و همه چیز در خون غرق می شد. مراسم شامانی معمولاً با یک وعده غذایی غنی ترکیب می شود - فقط در موارد نادری گوشت در آتش سوزانده می شود. بریدن لاشه روی پلی اتیلن انجام شد - قبل از قربانی شدن حتی یک قطره از خون این قوچ نباید به زمین می افتاد. گوشت پخته شده را از استخوان ها جدا می کردند و همراه با سوسیس در دیگ ها می گذاشتند و استخوان ها را با رعایت آناتومی قوچ روی آتش قربانی می گذاشتند - دنده ها، پاهای عقبی و جلویی به ستون فقرات متصل می شدند. حالا همه چیز آماده بود. قوچ که بر روی آتش به صورت استخوان و در کنار آن به صورت پوست و سر حاضر شده بود آماده حرکت به سوی پادشاهی ارلیک خان بود. اعتقاد بر این است که قوچ هایی که برای قربانی در نظر گرفته شده اند، در لحظه ذبح هیجان یا ترس را تجربه نمی کنند. همانطور که نادژدا آنانیونا استپانوا، رئیس انجمن شمن‌های بوریاتیا، بعداً برای من توضیح داد، روح حیواناتی که برای قربانی انتخاب می‌شوند، قبل از لحظه کشتن فیزیکی بدن را ترک می‌کنند، بنابراین قوچ‌ها نمی‌شکنند و با آرامش در انتظار سرنوشت خود هستند.

مراسم قربانی کردن قوچ توسط شمن سیاه پوست واسیلی راسپوتین در روستای آرشان انجام می شود. گوشت و استخوان قوچ روی آتش می سوزد - ارواح قربانی را اینگونه می پذیرند


نادژدا استپانووا اعضای خانواده را در روستای اولان-ادون، منطقه خورینسکی تقدیس می کند.

در همین حال، اقوام درخت توس را تزئین کردند - درخت جوان را آورده و در کنار آتش در زمین تقویت می کنند و سپس با روبان های چند رنگ تزئین می کنند. چنین درخت توس یک صفت واجب قربانی است. بشقاب شیرینی، شیر و نان زیر درخت توس گذاشته بودند. واسیلی راسپوتین وارد خانه شد و با لباس شمن سیاه برگشت. او خود را در زمره شمن‌های سیاه قرار می‌دهد، نه به این دلیل که مرتکب اعمال سیاه می‌شود، بلکه به این دلیل که به ارباب سیاه‌پوست - حاکم سیاه‌چال، ارلیک خان سیاه‌پوست، دعا می‌کند. این لباس ردای مشکی سنتی بوریات، کلاه مخروطی مشکی بوریات، شلوار و چکمه مشکی بود. روی سینه واسیلی آینه برنزی - تولی - درخشان می درخشید. در دستانش تنبور شمن را گرفته بود و شلاقی به کمربند ردای او چسبانده بود. منظره ی او در حیاط کامل شگفت انگیز و حتی وحشتناک بود. درست قبل از شروع مراسم، واسیلی یک روسری سیاه روی پوست قوچ انداخت.

بستگان بویانتو دویدند و در مقابل آتش قربانی صف کشیدند. خود بویانتو در سمت راست پدر و مادرش، مقابل شمن ایستاد. یاوران با استخوان قوچ آتش روشن کردند. واسیلی به تنبور زد و شروع کرد به صدا زدن ارلیک خان. نماز را با غم و اندوه می خواند که هر از چند گاهی کلمه ارلیک ذکر می شد. همه حاضران با احترام سکوت کردند. ناگهان باد وزید - مطابق با اعتقادات بوریات ها ، این بدان معنی است که ارواح در مورد این آیین یاد گرفتند و شروع به جمع شدن کردند. جالب است که پانتئون ارواح در شمنیسم بوریات بسیار زیاد است ، حتی هنگام خواندن ارلیک ، واسیلی از ارواح حامی مکان ، جنگل ، ارواح یاور خود می خواند. سرانجام با افزایش آتش، راسپوتین با خود ارلیک خان تماس گرفت. تنبور را کنار گذاشت، چشمانش را بست و با ادامه دعا، شروع به قربانی کردن کرد - ابتدا ودکا پاشید، سپس تکه های بره آب پز را به سمت جنگل پرتاب کرد، سپس شیر پاشید، ارلیک خان را با شیرینی پذیرفت. در پایان مراسم، هنگامی که استخوان‌های قوچ را می‌سوزانیدند، چوبی با سر و پوست در آتش انداختند و به زودی درخت توس را با نوارهای رنگارنگ در آتش انداختند. در این لحظه ، بستگان و خود بویانتو نیز اقدامات مورد نیاز این آیین را انجام دادند - آنها برخی از کلمات دعا را بعد از واسیلی تکرار کردند ، نان و شیرینی را در دستان خود مرتب کردند. سرانجام آتش خاموش شد، شمن آخرین نماز خود را خواند. تنش به تدریج فروکش کرد. واسیلی خسته به نظر می رسید ، گویی در حال انجام کار فیزیکی است. همه جمع شده‌ها به سمت یک میز بداهه حرکت کردند - یک پارچه روغنی درست روی زمین پهن کردند و از دیگ‌ها گوشت پخته و سوسیس و نان ورقه‌ای روی آن پهن کردند. خوردن غذاهایی که در قربانی شرکت می کردند، مشتریان آیین را با ارواح مرتبط می کند، گویی مهر و موم قرارداد است. راسپوتین اعلام کرد که این مراسم موفقیت آمیز بوده و بویانتو هم در کار و هم در زندگی شخصی خود موفق خواهد بود. حدود یک ساعت بعد، زمانی که بستگان، با تشکر از واسیلی، به سمت اولان اوده رفتند، شمن با یک مصاحبه کوتاه موافقت کرد. او تاکید کرد که مادربزرگش به یک خانواده شامانی مغولی باستان تعلق داشت (اکثر شمن های مدرن بوریات متعلق به خانواده های شامانی باستانی هستند). واسیلی در مورد معنی صحبت کرد و قدرت جادوییبرخی از صفات مورد استفاده او در طول مناسک. بنابراین، او تنبور را با اسبی مقایسه کرد که او در حین خلسه، برای احضار ارلیک خان به دنیای زیرین فرود آمد، شلاق به عنوان نوعی سلاح از او استفاده کرد و آینه مسی از او در طول سفر شامانی محافظت می کرد.

روند آیین - ارتباط مستقیم با ارواح. نادژدا استپانووا از ارواح می خواهد که آرامش و رفاه را برای خانواده به ارمغان آورند. کوبیدن تنبور با خواندن نماز همراه است

در روستای اولان اودون. شاید این سه قلو گوساله به لطف تلاش یک شمن متولد شده اند که درخواست افزایش تعداد گاو برای روستاییان را داشته است.

آیین قربانی، که توسط شمن سیاه پوست واسیلی راسپوتین نشان داده شد، به نمونه قانع کننده ای تبدیل شد که چگونه شمنیسم محکم وارد زندگی ساکنان مدرن بوریاتیا شده است. حتی اگر خانواده یکی از مقامات دولتی دستور یک آیین شامانی را بدهند، در مورد روستاییان عادی چه می توانیم بگوییم؟
چند روز بعد، به توصیه رزا الکساندرونا، به روستای خوربیاتی رفتیم، جایی که پدربزرگ دانیلو سوشکنوف در آنجا زندگی می کند و شمنیسم را تمرین می کند.

با نزدیک شدن به خانه پدربزرگ دانیلو ، متوجه دو اتومبیل ولگا سیاه رنگ با پلاک آبی در دروازه شدیم - معلوم شد که شمن در حال مشاوره با کارمندان بخش امور داخلی است. این یک بار دیگر تأیید کرد که شمنیسم چقدر ریشه دوانده است. با کنجکاوی تصمیم گرفتیم منتظر بمانیم. و سپس یک تویوتا با پلاک های ایرکوتسک به سمت دروازه حرکت کرد - سه خانم جوان در آن بودند که هر کدام با سؤالات خود نزد پدربزرگ خود رفتند. در حالی که منتظر پذیرش بودیم، شروع به صحبت کردیم. پدربزرگ دانیلو نه تنها در بوریاتیا، بلکه در مناطق همسایه نیز شناخته شده است. هر سه دختری که به شمن رسیدند معلوم شد که روسی هستند. از آنها اجازه خواستیم تا از سفرشان به پدربزرگ دانیلا فیلمبرداری کنیم و آنها پس از فکر کردن، موافقت کردند. پس از آن، رضایت آنها به ما کمک کرد تا با خود شمن به توافق برسیم. پدربزرگ دانیلو پس از بدرقه مهمانان از ما دعوت کرد که وارد شویم. خود این آیین و مکانی که در آن برگزار می شد، تفاوت چشمگیری با آیین قبلی داشت. پدربزرگ دانیلو مراسم را در یک ساختمان کوچک در حیاط خانه اش انجام داد. دخترها را یکی یکی قبول کرد. هر یک از کسانی که وارد شدند ابتدا برای شمن پیشکش کردند - آب نبات یا کلوچه، چند اسکناس صد روبلی. پس از این، دختر مقابل شمن نشست و سوالی پرسید که او را نگران کرد. پدربزرگ دانیلو صدای ضبط شده بودایی "Om Mane Padme Hum" را پخش کرد (روی دیوارهای دفتر او بیشتر وجود داشت. تصاویر بودایی; این نشان می دهد که چقدر این دو دین در جمهوری به هم پیوسته بودند) و شروع به فراخوانی ارواح کردند. در همان زمان، او به وایت مارا، شخصیتی از پانتئون بودایی روی آورد. این آیین خود شبیه فال بود. با پیشروی پیشگویی، پدربزرگ دانیلو از هر یک از دختران سؤالات مرتبط پرسید، و اغلب اسرار پنهان و مشکلات شخصی را حدس می زد. در پایان جلسه شمن روستا گفت آرزوهای خوب، گفت که همه چیز درست می شود، برنامه ها محقق می شود و رویاها به حقیقت می پیوندند و از هر یک از دختران خواست که از یک کاسه مخصوص که روی میز کار قرار داشت، یک مشت دانه با خود ببرند. این دختران با احتیاط دانه ها را روی خود پنهان کردند و پدربزرگ دانیلو را روشن و آرام رها کردند. شمن هم مسائل کاری و هم مسائل شخصی را حل می کرد - از توصیه هایی مانند "باز کردن یا باز نکردن یک رستوران جدید" تا مشکلات زندگی شخصی او: یک دختر از پدربزرگش پرسید نامزدش کجاست. به نظرم می رسید که پدربزرگ در کنار فناوری های شمنی، به روانشناسی نیز مسلط بود، این امر ناشی از سؤالات هوشمندانه و مشخصی بود که در طول فال پرسید.

اوبو، مکانی مقدس در ورودی منطقه خورینسکی. در بوریاتیا، نمادهای بودایی (چرخ) و شامانی (روبان) را می توان روی اوبو ترکیب کرد.

تابلوی رسمی در ورودی منطقه خورینسکی. در پس زمینه می توانید ببینید

سپس من و فیلمبردار پشت میز شمن نشستیم. صحبت کردن با پدربزرگم به طور کلی بسیار جالب بود، او تعدادی از مسائل کاری و خانوادگی ما را به درستی حدس زد و راه های حل آنها را نشان داد. در پایان مراسم، دریافت آرزوهای خوب و یک مشت غلات از پدربزرگ دانیلو بسیار لذت بخش بود. از خانه بیرون آمدیم، صفی را در خیابان دیدیم - پدربزرگم روز پذیرایی داشت و اهالی خوربیات و روستاهای همجوار ایستاده بودند و منتظر حل مشکلات و مشکلات روزمره بودند. این گونه بود که با نوع دیگری از شمنیسم روستای بوریات آشنا شدیم.
داستان بعدی نیز به شمنیسم روستایی مربوط می شود و نقش کلیدی در آن را نادژدا آنانیونا استپانوا، شمن عالی بوریاتیا و رئیس انجمن شمن های این جمهوری ایفا می کند. همان لیوبوف آبائوا به ما توصیه کرد که به لطف توصیه های او با نادژدا آنانیونا تماس بگیریم. با این حال، قبل از این، من و نادژدا در تعطیلات عمومی شمن های بوریاتیا - تالاگان، که به اژین (خداوند) عنصر آب اختصاص داشت، شرکت کردیم. مراسم قربانی کردن روح بایکال توسط اولگا شاگلانووا در مجله "مجموعه شرقی" (شماره 3 (6) تابستان 2001) در عنوان "طرحهای قوم نگاری" توصیف شد.

در تابستان سال 2003، مراسم قربانی کردن ارواح عنصر آب در دهانه سلنگا، نه چندان دور از محلی که به بایکال می ریزد، برگزار شد. سپس شمن‌ها که از سراسر بوریاتیا جمع شده بودند، به ارواح عنصر آب برای عدم شیوع بیماری سارس در بوریاتیا و به طور کلی در روسیه و همچنین برای پایان همه‌گیری در سراسر جهان دعا کردند: ریه های انسان تحت صلاحیت ارواح عنصر آب است، به این معنی که ذات الریه را می توان قربانی این ارواح کرد. و نگاه کنید - از اوت 2003، یک عقب نشینی تدریجی از همه گیری آغاز شد. در طی این مراسم، استعدادهای سازمانی نادژدا استپانوا به طور کامل نشان داده شد. او به تنهایی تمام شمن های شهر اولان اوده - اعضای انجمن و پزشکان خصوصی را جمع کرد، اتوبوسی ترتیب داد و دو قوچ برای قربانی خرید. هنگام قربانی کردن برای ارواح آب، شمن ها لباس های روشن نمی پوشیدند و از تنبور استفاده نمی کردند - ارواح آب، نادژدا استپانوا توضیح داد که صلح و آرامش را دوست دارند.

N.A. استپانووا نه تنها در بوریاتیا و مناطق و مناطق مجاور، بلکه در غرب نیز شناخته شده است. او مرتباً به اروپا سفر می کند و در آنجا در مورد شمنیسم برای دانشجویان دانشگاه سخنرانی می کند. و در ایتالیا حتی یک مرکز شمنی وجود دارد که توسط او رهبری می شود و با پول یک ایتالیایی با نفوذ ساخته شده است که توسط استپانووا از بیماری ای که طب سنتی در برابر آن ناتوان بود درمان شد. معلوم شد نادژدا آنانیونا زنی بسیار دلپذیر، باهوش و مهربان است. من از او شگفت زده شدم توانایی های ماوراء طبیعی. استپانووا به من گفت که من یک فرزند خانواده بودم، پدرم در زمینه علم کار می کرد، مادرم اقتصاددان سابق بود و چهار سال پیش اتفاقی در زندگی من افتاد که مسیر آن را تغییر داد. من مجبور شدم با تمام گفته های نادژدا موافق باشم و با هیجان احساس کردم که این زن، بدون هیچ شکی، به حق شمن عالی جمهوری بوریاتیا است.

در همین حال، وقت آن است که به روستای کولسکی استانوک یا اولان اودون بروید که در منطقه خورینسکی جمهوری بوریاتیا قرار دارد. نادژدا استپانووا به آنجا دعوت شد تا چندین مراسم شمنی را برای ساکنان روستا انجام دهد. از آنجایی که ماشین ابزار کولسکی در حدود 150 کیلومتری اولان-اوده واقع شده است، نادژدا استپانووا به طور همزمان چندین روز به آنجا رفت. بنابراین، او می توانست چندین مراسم را در آن انجام دهد خانواده های مختلف. آداب و رسومی که استپانووا در کولسکی استانکا انجام می داد نام مشترکی داشت: اجدادی (Uugaa Khundylhe). در جریان این اقدام مقدس، استپانووا با اجداد خانواده ها با نذری رفتار کرد، روح آنها را فرا خواند و همچنین از ارواح اجداد برای اعضای خانواده که دستور تشریفات را سفارش می دادند، خواستار سلامتی شد. پس از اتمام مراسم اصلی (ما در دو خانواده، در خانواده‌های مختلف شرکت کردیم)، نادژدا آنانیونا نیز در انبار آیین‌هایی را انجام داد - تقدیم به ارواح، حامیان دنیای حیوانات، و یک آیین - تقدیم به روح آتش. کوره و خانه). در یکی از خانواده ها، پس از دعا به روح اجاق، استپانووا روی دیوار آشپزخانه ودکا پاشید - و پیکره های سه اسب روی دیوار ظاهر شد. ناگفته نماند که اعضای خانواده با خوشحالی این رویداد را پذیرفتند. این بدان معنی بود که به زودی اصطبل خانه با اسب های جدید پر می شود. مراسم Monglo Dilhe (ارواح حامی انبار) در خود حیاط برگزار می شد و در طی آن حیوانات صدایی در نمی آوردند و به نظر می رسید حضور نیروهای ماورایی را حس می کردند. اما اولین و اصلی ترین مراسم در هر دو خانواده ای که ما در آن حضور داشتیم، مراسم Uugaa Khundylhe بود.

Shaman Stepanova در "تجهیزات جنگی" کامل

با نصب سنتی یک درخت توس جوان درست در زمین کنار خانه شروع شد. استپانووا به همراه اعضای خانواده درخت توس را تزئین کردند، نوارهایی را گره زدند، پوست درخت غان را روی آن پیچاندند، جایی که روغن و اشیاء مقدس مختلف قرار دادند. سرانجام درخت توس شبیه درخت کریسمس شد. سپس همه اعضای خانواده بر روی نیمکت های مخصوص قرار گرفتند و قوچ قربانی را بیرون آوردند. در این لحظه، نادژدا در حال تغییر لباس شمن بود. این بار، بر خلاف مراسم در دهانه سلنگا، لباس رنگارنگ و شیک بود. شمن در میان اشیای آیینی خاص، تنبوری با خود آورد. پس از پوشاندن قوچ، آن را می جوشاندند، گوشت را از استخوان جدا می کنند و استخوان ها را روی آتش قربانی می گذارند تا اسکلت قوچ بازسازی شود. جالب است که این بار سر حیوان را به طور جداگانه در خانه جوشانده و سپس به آتش بردند و سرگرمی قوچ را تکمیل کردند. مقداری از روده ها در یک سطل مخصوص قرار داده شد. این آیین با روشن کردن آتش قربانی آغاز شد. استپانووا تنبور را زد و شروع به خواندن دعا کرد و ارواح را فرا خواند. در هر دو مورد، در آن لحظه، یک باد مهیب هشدار دهنده بلند شد. در طول این مراسم، شمن نام همه اعضای خانواده را با استفاده از یک تکه کاغذ مخصوص - یک لیست فهرست کرد. سپس، هنگامی که ارواح به دربار فرود آمدند، استپانووا یک روسری ویژه شامانی به تن کرد. این کلاهی بود که بافته های سیاه به آن گره خورده بود و صورت کاهن را کاملاً می پوشاند - اعتقاد بر این است که در لحظه تماس با ارواح ، صورت شمن باید پوشانده شود. نادژدا در این لباس به نوبه خود در اطراف هر یک از اعضای خانواده قدم می زد (در هر دو مورد، حدود بیست نفر از بستگان جمع شده بودند) و با لمس دست خود و یک شاخه توس آنها را برکت داد. در پایان صلوات، استپانووا قربانی کرد و شیر پاشید و با سطلی که تکه ای از روده از آن بیرون زده بود به همه نزدیک شد. در همان زمان سطل را از این طرف به طرف دیگر حرکت داد و نوک روده آویزان شد. اعضای جوان خانواده سعی کردند با دندان های خود روده را بگیرند - اعتقاد بر این است که کسی که آن را می گیرد ماهر و قوی خواهد بود و بنابراین سود زیادی برای خانواده به همراه خواهد داشت. این بخش کوچک از مراسم باعث شادی عمومی و خنده دوستانه شد - در واقع تماشای این روند جالب و خنده دار بود. در پایان مراسم که آتش با تمام قوا شعله ور بود، درخت توس تزئین شده را در آن قرار دادند. بعد از این مراسم رو به پایین رفت. باد تند دوباره داشت می وزید. استپانووا نقابش را برداشت و پشت میز نشست تا استراحت کند. در پایان مراسم همه حاضران به نشستند میز ناهار خوری. فضای جشن شادی آور و سرزنده بود - با قضاوت از وزش باد و میزان شعله ور شدن آتش، ارواح در هر دو مورد قربانی را پذیرفتند، به این معنی که برای مدتی زندگی آرام و مرفهی در این خانواده ها برقرار خواهد شد.
بیست روزی که در بوریاتیا برای فیلمبرداری از آیین‌های شمنی مدرن سپری شد، بدون توجه به آن گذشت. بدیهی است که ارواح طرفدار گروه فیلمبرداری ما بودند - ما موفق به فیلمبرداری مواد متنوع و جالب شدیم. نتیجه اصلی این سفر این بود که احیای کامل شمنیسم واقعاً در بوریاتیا در حال وقوع است. با بودیسم و ​​مسیحیت - دو دین اصلی دیگر بوریاتیا در تضاد نیست و برای مردم است.

V.A. کتکوویچ
عضو کامل انجمن جغرافیایی روسیه،
مدیر بنیاد تحقیقات قوم جغرافیایی

در دنیای مدرنشمنیسم هنوز یکی از مرموزترین فرهنگ های مذهبی باقی مانده است. پیش از این، شمن ها در بسیاری از نقاط جهان وجود داشتند، اما با ظهور تمدن، بسیاری از دانش ها، آداب و رسوم و آیین های باستانی از بین رفت. شمن ها به قدرت و کمک ارواح طبیعت، عناصر مختلف، توتم های حیوانات اعتقاد داشتند و هنوز هم معتقدند - از این نظر آنها شبیه قبایل هندی هستند که همیشه سعی می کردند در هماهنگی با خود و جهان زندگی کنند.



شمنیسم دین نیاکان ماست.


با استفاده از نمونه اعتقادات مردم سیبری و ساکنان شمال روسیه، می توان توسعه تاریخ فرقه شمن را مشاهده کرد. به عنوان مثال در یاکوتیا به این فرقه اوداگان می گویند که قدمت آن به دوران پارینه سنگی باز می گردد. باستان شناسان تا به امروز در آن مکان ها مجسمه هایی از "ارواح زنانه عناصر" را پیدا می کنند که مورد پرستش ساکنان این منطقه بوده است. در آن روزگاران زن را موجودی قدرتمند می دانستند و به افتخار او مراسمی برگزار می شد. آیین های مختلفشمن های زن از احترام خاصی برخوردار بودند و موقعیت اجتماعی جداگانه ای را اشغال می کردند.


یاکوت‌ها رسم داشتند که بر اساس آن، به احترام دختری از خانواده‌ای اصیل، مجسمه‌ای می‌ساختند و آن را در مکانی افتخار می‌گذاشتند - بالای ورودی یورت، با طلسم‌های خاص، شمن روح آن را تزریق می‌کرد. در مجسمه جان باخت و او سرپرست خانواده شد. طبق افسانه، شمن های اوداگان می توانستند به پرندگان و حیوانات تبدیل شوند، وحشتناک ترین بیماری ها را شفا دهند و ارواح اجداد خود را فراخوانی کنند. آنها می توانستند در برابر شمن های مرد مقاومت کنند - قدیمی ها می توانند داستان های زیادی در مورد نبردهای بزرگ شمن ها بگویند. خود کلمه "شمن" از زمان آتیلا (قرن پنجم) ریشه دارد. ظاهر یک شمن شامل ویژگی های اجباری بود که بسته به هدف مراسم تغییر می کرد.


لباس شمن می توانست چیزهای زیادی در مورد او بگوید، به عنوان مثال، کسانی که توسط ارواح آغاز شده بودند، کت و شلوار تیره رنگی می پوشیدند و شمن های ارثی لباس می پوشیدند. لباس سفید. روسری یک ویژگی اجباری یک شمن بود و باقی می ماند - آنها از چرم و خز، شاخ های گرفته شده از سر یک حیوان (سیاه گوش، گرگ، گوزن و غیره) و گاهی اوقات فلز ساخته می شوند. ساختن چنین روسری دشوار بود، اعتقاد بر این بود که این یک دستیار شمن در دنیاهای دیگر است، جایی که او می تواند به حیوان تبدیل شود، بخشی از آن را خودش حمل می کرد.

عصاها همچنین نقش مهمی داشتند که شمن های بوریات سه نوع از آنها داشتند - یک عصای اسب که راهنمای سفر به جهان های دیگر به حساب می آمد، یک عصای چوبی که در ابتدا داده شد و یک عصای فلزی که به عنوان یک عصا در نظر گرفته می شد. نشانه تمایز خاص این توسط یک شمن دریافت شد که از جهان های خطرناک "پایین" بازدید کرده بود. در طول مراسم آیینی، شمن ها اغلب "اسب ها را آبیاری می کردند" - آنها عصا را با دست چپ خود در یک وان آب پایین می آوردند. شلاقی نیز استفاده می شد که با آن شمن ارواح شیطانی را از یورت و بیماران بیرون می کرد (ضربات واقعی بود!)، شلاق همچنین به نوعی نماد قدرت شمن بر بقیه ساکنان شهرک بود. یک آینه و کریستال های جلا بخشی اجباری لباس در نظر گرفته می شد - اعتقاد بر این بود که شری که شمن با آن روبرو می شود خود را در آنجا می بیند و از آنچه می بیند می میرد.


شمن با وجود موقعیت ویژه ای که داشت، یک جنگجو نیز بود و سلاح مخصوصی داشت که در سفرهای جادویی و شفای بیماران از آن استفاده می کرد. اسلحه‌ها متنوع بودند؛ کمان، چاقو، نیزه، چکش، کمند و غیره در سنت مدرندر شمنیسم بیشتر از شمشیر استفاده می شود. طناب مخصوصی که تصاویر مختلفی از حیوانات روی آن قرار می‌گرفت، برای جذب ارواح خبیث و خبیث بود و نقاشی‌هایی از حیوانات نیز روی لباس‌ها وجود داشت.

آیین ها و مراسم شمن ها.

در میان شمن های سیبری، آیین شفا یکی از مهمترین آنها بود. به عنوان یک قاعده، آنها از قبل برای آن آماده نشده بودند. این نوعی بداهه نوازی بود، یک رمز و راز، که طی آن شمن، با حمایت هم قبیله هایش، دعا می کرد و همانطور که روح باطنش به او می گفت، می خواند. در این آیین، صفات واجب عصا، جغجغه و ردای مقدس بود. در برخی از سکونتگاه ها، آیین ها کاملاً بر اساس قوانین سنتی انجام می شد که قرن ها از دهان به دهان منتقل می شد.


بوریات ها هنوز هم تا به امروز یک آئین باریسان دارند - آیینی برای خوشامدگویی به روح منطقه، که برای آنها شیرینی، تنباکو، پول و الکل هدیه می آورند. مرسوم است که به روح سلام می کنند و حسن نیت را ابلاغ می کنند و پس از بازگشت خداحافظی می کنند. قاعدتاً زیستگاه روح را درختی کهنسال می دانند که روبان های چند رنگی به نشانه سلام و احوالپرسی بر روی آن بسته می شود. مراسم مشابهی lusyn است - راهی برای ارج نهادن به ارواح عنصری آب برای این منظور، شیر به منبع رودخانه یا نهر ریخته می شد.

کملانی.

آیین آیین به طور سنتی در طول انجام می شد تعطیلات بزرگدر این مراسم شمن خدایان سه جهان را مورد خطاب قرار داد و به آنها احترام گذاشت. او ارواح را فراخواند و حیوانی را قربانی کرد و عزت و نیت خیر خود را نشان داد. سپس شمن با وارد شدن به حالت خلسه، برای حاضران رفاه و محافظت از ارواح شیطانی خواست. اغلب لاماهای بودایی به این مراسم دعوت می شدند که مراسمی را نیز انجام می دادند. باور می شد نشانه خوبدر هر دو مراسم شرکت کنید در برخی جاها، باورهای شمن، اونکی و بودایی به طور مسالمت آمیز همزیستی دارند، اما برخی از شمن های "سیاه" با دیدن رقیبی در لاما، به دنبال کشتن او هستند. برای این کار، شمن شیطانی عروسکی می‌سازد که آن را در مکان‌هایی از اندام‌های حیاتی می‌سوزاند و در همان زمان از ارواح شیطانی می‌خواهد که بیماری را برای لاما بفرستند. خوشبختانه، چنین شمن هایی اکنون نادر هستند - یک شغل بسیار خطرناک.


احضار روح یک کودک

وظیفه اصلی یک شمن کمک به نیازمندان است (اینجا ما در مورددر مورد شمن "خوب")، بنابراین، هنگامی که زوج ها نمی توانستند فرزندی داشته باشند، به این هادی قدرت های الهی روی می آورند. مراسم مخفیانه ای انجام شد که در آن فقط همسران و شمن اجازه حضور داشتند. والدین آینده شیر، ماهی و الکل را به عنوان هدیه برای ارواح آوردند. آنها آتش مقدسی روشن کردند و غذای قربانی را در آنجا اضافه کردند و پس از آن هر یک از اعضای مراسم کمی ودکا نوشید و از طرف خود قربانی کرد. سه مرتبه راه رفتن دور آتش و دست زدن به درخت کاج مقدس را واجب می دانستند. روز مساعد برای این مراسم به شرح زیر تعیین شد: شمن کاسه مخصوصی را سه بار پرتاب می کرد، آن روز برای مراسم مساعد بود و اگر ارواح مخالف بودند، روز بعد انتخاب می شد. برای قدردانی از شمن، همسران با پول یا کمک در کارهای خانه پرداخت می کردند. کمک در انجام کارهای خانه شکلی سنتی از قدردانی برای یک آیین یا توصیه عاقلانه از یک شمن است.

آیین سلامتی و طول عمر.

برای جلب سلامتی و طول عمر، قبل از غروب آفتاب انجام می شد. در میان طیف گسترده آیین های شمنی، به تلاش زیادی نیاز ندارد. شمن برای اینکه حاضران عمر طولانی داشته باشند، آتش سرو را روشن کرد و سه بار در گردن درخواست کننده دمید. سپس نماز در جریان استروح، سلامتی و عمر طولانی. برای موفقیت این مراسم، لازم بود یک مارک سوزان گرفته شود و آن را سه بار دور بدن حمل کنید. از زمان های قدیم، سرو در سنت شامانی به عنوان درختی که از بسیاری از بیماری ها و حتی مرگ نجات می دهد مورد احترام بوده است.


فال توسط شمن ها.

تعداد زیادی از فال برای همه مناسبت ها در شمنیسم استفاده می شود. یک شمن تازه کار حدود 30 نوع فال را می داند. با کسب تجربه، شمن در حال حاضر بر 80 نوع فال گیری تسلط دارد. به ویژه فالگیری با استفاده از شانه بره، دود ناشی از آتش کاج یا خون حیوانات که در آب جوش ریخته می شود و از لخته های حاصل پیش بینی می شود، بسیار رایج است. به طور کلی روش‌ها و آیین‌های فال‌گیری را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اصلی که از طریق خانواده یا در بدو شروع می‌شود و نوع بداهه که به شخصیت دعاکننده، موقعیت و عوامل بیرونی بستگی دارد. وقایع نیز با رفتار حیوانات مقدس که یاران و راهنمای شمن بودند پیش‌بینی می‌شد. اعتقاد بر این بود که چنین حیوانی می تواند بر رویدادها و مردم تأثیر بگذارد.

مردم شمالی هنوز به قدرت و قدرت شمن ها تا به امروز اعتقاد دارند. شمنی که امروز زندگی می‌کند می‌تواند یک دیش ماهواره بر پشت بام خود داشته باشد، اما در عین حال از تشریفاتی برای باریدن باران و شفای بیماران با دعا استفاده کند. آداب و رسوم باستانی و پیروی از سنت ها شمن را وحشی نمی کند، بلکه برعکس فرصت های بیشتری را باز می کند!