صفحه اصلی / طالع بینی / عزیزان نمی میرند شعرهای کوتاه در مورد مرگ یکی از عزیزان آنها نمی میرند، آنها فقط از بودن در اطراف خود دست می کشند

عزیزان نمی میرند شعرهای کوتاه در مورد مرگ یکی از عزیزان آنها نمی میرند، آنها فقط از بودن در اطراف خود دست می کشند

حقایق باور نکردنی

یک هفته پس از عید پاک، هر یک از ما عزیزان درگذشته خود را به یاد می آوریم. این زمان رادونیتسا نامیده می شود.

ما به زیارت قبور اقوام متوفی می پردازیم و به یاد می آوریم که آنها چگونه بودند، چه نقشی در سرنوشت ما در طول زندگی داشتند و پس از مرگشان همچنان به ایفای نقش می پردازند.



یکی از سخت ترین لحظات زندگی زمانی است که عزیزی از دنیا می رود. دلمان برای حضور فیزیکی، آغوشش و صدایش تنگ شده است - به طور خلاصه، آن ویژگی‌های فیزیکی که با خانواده، دوستان یا اقوام نزدیک‌مان در ارتباط هستیم.

پذیرش این واقعیت که یک عزیز ما را برای همیشه ترک می کند و به مرحله بعدی وجود می رود دشوار است. اما زندگی چرخشی جدیدی به خود می گیرد و به شما این فرصت را می دهد که طرف دیگر مرگ را ببینید.

شما این شانس را دارید که متوجه شوید که بستگان متوفی شما بسیار بیشتر از شکل فیزیکی بودند: پوست، ماهیچه ها و استخوان ها. ما در مورد مؤلفه روحی صحبت می کنیم، نه مؤلفه جسمانی یک شخص.

از این گذشته ، بدن فقط پوسته زمینی او بود ، یک پوشش بیرونی ، که برای مدتی جوهر نابود نشدنی انسان در آن قرار داشت.

مرگ عزیزان شما علاوه بر رنج و اندوه، کشف و درک جدیدی را برای شما به ارمغان می آورد و به شما این فرصت داده می شود تا رابطه خود را با روح یک فرد نزدیک خود تقویت کنید.

این درک به شما کمک می کند که بیدار شوید و متوجه شوید که عزیزان درگذشته شما بسیار بیشتر از یک پوسته فیزیکی هستند.

در اینجا 8 نکته مهمی که باید در مورد مرگ عزیزانتان بدانید آورده شده است.

پس از مرگ عزیزان


© KatarzynaBialasiewicz/Getty Images Pro

مطالعات بالینی و علمی متعدد نشان می دهد که پس از مرگ، شما با عزیزان درگذشته خود ملاقات خواهید کرد.

بسیاری از افرادی که تجربه کرده اند مرگ بالینی، با عزیزان فوت شده تماس گرفت. برخی نیز با استفاده از حواس معمولی یا اتری توانسته اند این را در طول خواب تجربه کنند.

متأسفانه فقط تعداد کمی موفق به تجربه چنین تجربه ای می شوند. برای ارتباط با بستگان متوفی چه باید کرد؟ پاسخ روشنی وجود ندارد.

بیشتر دعا کنید تا بتوانید حضور عزیزانتان را احساس کنید. مراقبه کنید تا آرام و صلح آمیز شوید تا بتوانید حضور ظریف آنها را احساس کنید. خلوت با طبیعت، زیرا روح آنها همه جا است که در آن آرامش و سکوت وجود دارد.

هر آنچه در مورد روح مردگان و تماس پس از مرگ با افراد متوفی می دانید را تجزیه و تحلیل کنید. به نظر شما این امکان پذیر است؟ یا خودتان یک یا حتی چندین بار مشابه آن را تجربه کرده اید.


© Motortion/Getty Images

اگر شک دارید، به یاد داشته باشید که تماس «معنوی» یا غیر فیزیکی همیشه بی وزن، کوتاه مدت و به سختی قابل درک است، برخلاف تماس فیزیکی که برای ما آشناتر و عادی تر است.

حالا چند نفس عمیق بکشید. اگر فرصتی پیش آمد حتما فیلم صحبت با بهشت ​​را تماشا کنید. یکی از صحنه های این فیلم فوق العاده که بر اساس کتاب جیمز ون پراگ ساخته شده است، اپیزودی از یک پیرمرد در حال مرگ و دیدار مجدد او با عزیزان و حیوانات خانگی اش را به تصویر می کشد. این صحنه هیجان انگیز و بسیار تاثیرگذار نمی تواند قلب را لمس نکند.

مرگ در فرهنگ های مختلف

2. جشن، چون زندگی زمینی خود را به پایان رسانده اند!


© MiloszGuzowski

بسیاری از فرهنگ ها مرگ یکی از بستگان را به عنوان یک تعطیلات واقعی جشن می گیرند، زیرا عزیز آنها زندگی زمینی خود را تکمیل کرده است و به دنیای بهتری می رود.

آنها همچنین درک می کنند که دیر یا زود ملاقات طولانی مدت با او اتفاق می افتد، زیرا آنها این واقعیت را می پذیرند که زندگی معنوی، بر خلاف زندگی فیزیکی، بی پایان است.

این درک باعث می شود که فرد غم و اندوه و درد ناشی از مرگ یکی از عزیزان را احساس کند، اما در عین حال از این که به وجود زمینی خود پایان داده و به بهشت ​​رفته است، احساس شادی کند.

به عبارتی در دسترس تر، این مانند یک احساس تلخ و شیرین است، مانند زمانی که یک مرد جوان از دبیرستان فارغ التحصیل می شود: او خوشحال است که فارغ التحصیل شده است، اما غمگین است زیرا خانه دومش را ترک می کند.


© AnkiHoglund/Getty Images

متأسفانه واکنش بسیاری از مردم به درگذشت یکی از عزیزان کاملاً قابل پیش بینی است: درد شدید، رنج و اندوه. تعداد کمی از مردم به این فکر می کنند که احساس شادی کنند زیرا یکی از عزیزانشان را از دست داده اند.

موافقم، شادی در مرگ یکی از عزیزان به نوعی غیر طبیعی و غیر منطقی است. به زمان هایی فکر کنید که احساسات متناقضی را احساس کردید و چگونه با آنها برخورد کردید.

یک چیز کاملاً قطعی است: در مورد درک مرگ، فرد در سطح نسبتاً پایینی از رشد قرار دارد، او هنوز یاد نگرفته است که از دیدگاه معنوی فکر کند و مرگ را به عنوان یک فرآیند فیزیولوژیکی و نه یک روحی درک می کند. یکی

برای درک عمیق تر، می توان یک مثال دیگر آورد. تصور کنید بعد از راه رفتن تمام روز با کفش های ناراحت کننده چقدر پاهای شما به شدت درد می کند. حالا فکر کنید چقدر عالی خواهد بود که در پایان روز آن کفش های منفور را در بیاورید و پاهای خود را در حمام بگذارید. آب گرم. چیزی مشابه بعد از مرگ برای بدن اتفاق می افتد، به خصوص زمانی که فرد پیر، بیمار یا ناتوان است.


© Kharchenko_irina7 / Getty Images Pro

به یاد داشته باشید که عزیز متوفی شما در حال حاضر در خانه است دنیای بهتر. البته مشروط بر اینکه هیتلر یا شرور دیگری نباشد که در طول زندگی زمینی خود کارهای بد زیادی انجام داده است.

به خاطر بسپارید روزهای بهتر، شادترین، سالم ترین، پر انرژی ترین لحظات، و سپس آنها را در یک میلیون ضرب کنید. اگر در طول زندگی زمینی خود مرتکب بدی نشده باشد، روح شخص فوت شده تقریباً همان احساسات را در بهشت ​​تجربه می کند.

موافقم، در این راستا، مرگ دیگر چندان وحشتناک به نظر نمی رسد. روح آنقدر احساس خوبی دارد که با این نور و انرژی خالصی که جهان دیگر از خود ساطع می کند، درآمیخته است.

شاید خیلی خوب به نظر برسد که درست باشد. اما گاهی اوقات در طول زندگی زمینی ما عادت به مبارزه و تجربه ناامیدی های زیادی داریم، به طوری که، به عنوان یک قاعده، منتظر اخبار بد جدید هستیم.

به همین دلیل است که پذیرفتن روح بستگان متوفی ما بسیار مهم است زندگی پس از مرگزندگی بسیار بهتر و آرام تر از روی زمین است. آنها از نور و آزادی که بهشت ​​به آنها داده است لذت می برند.


© Kristendawn/pixabay

در اینجا داستان غم انگیز دیگری وجود دارد که با این وجود معنای بسیار عمیقی دارد. مادری که تنها پسرش را از دست داد تصمیم گرفت با کمک به دیگران غم خود را التیام بخشد.

هر هفته برای یک بی خانمان یک کاسه سوپ می آورد و هر بار با کمک به یک بی خانمان، بی صدا نام پسر مرحومش را تکرار می کرد و چهره عزیزش را تصور می کرد. او افکارش را روی اوقات خوشی که با هم سپری می کردند متمرکز کرد.

به جای غرق شدن در غم و درد، تصمیم گرفت به نیازمندان کمک کند و لحظات شادی را به یاد بیاورد و از این طریق درد از دست دادن را کاهش دهد.

نحوه پذیرش مرگ یکی از عزیزان

4. می توانید روی سه مورد تمرکز کنید عناصر مهم: مشتاقانه منتظر، شادی و سپاسگزاری


© Nastco/Getty Images Pro

در صورت گم شدن یکی از عزیزانسعی کنید روی این احساسات تمرکز کنید. آنها به شما کمک می کنند تا ذهن خود را از غم و درد دور کنید و در احساسات مهربانانه تر بپردازید.

شما می توانید منتظر لحظه ای باشید که دوباره با محبوب خود که این دنیا را ترک کرده است ملاقات کنید. همچنین ممکن است از دانستن روح خود لذت ببرید شخص عزیزدر دنیای بهتری است

تصور کنید که او در مراتع سرسبز زیبا و رها از آزمایش ها و مصائبی است که در طول زندگی زمینی خود متحمل شده است.

و همچنین باید برای تمام لحظات فوق‌العاده‌ای که با هم داشتید و تمام خاطرات فوق‌العاده‌ای که ساختید، سپاسگزار باشید. پس وقتی غم و اندوه شما زیاد شد، سعی کنید روی این سه احساس تمرکز کنید.

تمرکز بر این احساسات مثبت غم و اندوه و رنج شما را کاهش می دهد و همچنین به شما کمک می کند به یاد داشته باشید که زندگی و عشق ابدی هستند.


© BaronVisi / Getty Images Pro

به یک از دست دادن یا ناامیدی عمیق در زندگی خود فکر کنید و چگونه می توانید این فرمول سه گانه را در زندگی خود به کار ببرید.

این هم داستان دیگری از یک مادر دلشکسته: راشل پسرش را کمتر از یک سال پیش از دست داد.

"یازده ماه گذشته دوره ای از بزرگترین درد، اندوه و رنج بوده است، اما همچنین بزرگترین رشدی است که من تا به حال تجربه کرده ام." یک بیانیه شگفت انگیز، اینطور نیست؟

با این حال، این دقیقاً همان چیزی است که در زندگی راشل رخ داده است. پس از مرگ پسر محبوبش، او شروع به کمک به کودکان دیگری کرد که پدر و مادری نداشتند. علاوه بر این، به گفته او، پسر خودش به او کمک می کند اعمال خوببودن در بعد دیگری

5. عزیزان متوفی شما گاهی سعی می کنند چیزی به شما بگویند.


© brenoanp / Pexels

هر یک از ما شنیده‌ایم که گاهی اوقات پیش می‌آید که روح یکی از عزیزان درگذشته ما سعی می‌کند پیام مهمی را به ما ساکن روی زمین منتقل کند.

چگونه آن را بشنویم و به درستی تفسیر کنیم؟

اگر می خواهید پیامی از جانب عزیزانتان دریافت کنید، البته می توانید به یک روانشناس مراجعه کنید. افرادی هستند که واسطه بین دنیای زندگان و مردگان هستند.

با این حال، بسیاری از مردم از این واقعیت سوء استفاده می کنند که بستگان تسلیت ناپذیر می خواهند با عزیزان متوفی خود ارتباط برقرار کنند. کلاهبرداران به عنوان جادوگر، جادوگر و روانی ظاهر می شوند و به سادگی از این طریق پول زیادی به دست می آورند، بدون اینکه به هیچ وجه کمکی کنند، بلکه برعکس، اوضاع را تشدید می کنند.


© SteveBjorklund/Getty Images

همچنین می توانید با نرفتن به روانشناسی در زمان، پول و اعصاب خود صرفه جویی کنید. از این گذشته، در واقع، تمام پیام هایی که روح بستگان متوفی برای ما ارسال می کنند تقریباً یکسان است: آنها فقط می خواهند شما خوشحال باشید. بدانید که آنها زنده و سالم هستند. نگران آنها نباشید؛ لذت بردن از زندگی روی زمین؛ و مطمئن باشید که دیر یا زود دوباره آنها را ملاقات خواهید کرد.

اول از همه، خود را از هرگونه احساس گناه مرتبط با فردی که ترک کرده است رها کنید. شاید یک بار با او خیلی خوب رفتار نکردید، با او بدی کردید، یا برعکس، کاری برای کمک به او انجام ندادید، کلمات عاشقانه نگفتید.

خودتان را به خاطر این موضوع سرزنش نکنید، احساس گناه را رها کنید.

هر روحی در زمان خودش زندگی زمینی را ترک می کند و شما نباید خود را به خاطر چیزی سرزنش کنید. به این ترتیب همه چیز را هم برای خود و هم برای عزیزتان که قبلاً این دنیا را ترک کرده است بدتر می کنید.

اگر احساس گناه می کنید، خود را از این احساسی رها کنید که به سادگی شما را می بلعد و هیچ سودی برای دیگران و روح شما ندارد.

چنین احساسات کم انرژی می تواند از ایجاد جریان های انرژی قوی تر و مثبت جلوگیری کند و در نتیجه زندگی شما را مسموم کند.


علاوه بر این، فیلم های زیادی با موضوعات مشابه وجود دارد. نمونه ای از چنین فیلمی می تواند فیلم فوق العاده "شبح" با نقش اصلی دمی مور باشد.

به یاد بیاورید که قهرمان فیلم چگونه با روح معشوق متوفی خود ارتباط برقرار کرد و چگونه در کل فیلم سعی کرد راز مرگ خود را برای او فاش کند.

سعی کنید خود را از تجربیات مختلف مرتبط با زندگی و مرگ رها کنید. باور کنید، تنها با نگاه کردن به مرگ به عنوان مرحله بعدی در حماسه بی پایان زندگی، می توانید احساس آرامش کنید و به زندگی خود ادامه دهید.


© Myriams-Fotos/pixabay

همه ما به این فکر کرده‌ایم که "چرا باید بمیریم؟ چرا مردم تا ابد زندگی نمی‌کنند؟" پاسخ ساده است: در واقع، ما نمی میریم، بلکه به سادگی شکل بیرونی وجود خود را تغییر می دهیم.

این تغییر برای آن دسته از افرادی که به زندگی فقط به عنوان یک وجود زمینی نگاه می کنند، پایانی وحشتناک به نظر می رسد.

همچنین تصور کنید که یکنواختی مداوم چقدر خسته کننده و خفه کننده خواهد بود. این یک مثال ساده است: به یک فیلم مورد علاقه فکر کنید و از خود بپرسید: "آیا می خواهم آن را هر روز برای ابد تماشا کنم؟" پاسخ واضح است: البته نه. در مورد زندگی هم همینطور است.

روح ها عاشق تنوع، فضا و ماجراجویی هستند، نه رکود و روتین. زندگی مستلزم تغییر ابدی است. این یک نگرش عالی است زمانی که خود را از ترس رها کنید و درک کنید که همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد.

صادق باشید، آیا تا به حال خواسته اید زمان را متوقف کنید؟ این یک فکر طبیعی است، به خصوص زمانی که به نظر می رسد همه چیز در نهایت خوب پیش می رود. شما تمایل دارید که این بار متوقف شوید.


© welcomia

اما اندکی تأمل در این مورد به شما کمک می کند تا بفهمید که این خواسته چقدر ناگوار است. اگر به دلیل بیشتری نیاز دارید، فقط فیلم Groundhog Day را تماشا کنید، جایی که وقایع خاصی بارها و بارها اتفاق می‌افتند.

این هم یک داستان غم انگیز اما آموزنده دیگر: سه فرزند مارلا مردند. به نظر می رسد که این زن باید در عمیق ترین افسردگی فرو می رفت، اما در عوض او این سوال را پرسید: "چگونه می توانم به دیگران کمک کنم تا از مرگ فرزند خود جان سالم به در ببرند؟"

امروز این زن سرپرست گروه "کمک به والدینی که فرزندان خود را از دست داده اند" است. و این یک نمایش عالی است از اینکه چگونه می توانیم همیشه راه درست را انتخاب کنیم، حتی پس از تجربه یک بدبختی وحشتناک - از دست دادن یک عزیز.

7. از هدایایی که روح عزیزان متوفی برای شما ارسال می شود استفاده کنید و به اشتراک بگذارید


© SUWANNAR KAWILA

برخی از فرهنگ ها بر این باورند که وقتی عزیزی می میرد، هدیه ای معنوی برای شما می فرستند. بسیاری از افراد پس از مرگ یکی از نزدیکان خود متوجه تغییرات قابل توجهی در شخصیت یا انرژی خود شده اند.

غیرممکن است که کسی را بدون دریافت هدیه از او بشناسید. ما موجوداتی پر انرژی هستیم که در یک جهان پر انرژی زندگی می کنیم. تمام فعل و انفعالات ما منجر به تبادل واقعی مولکول های فیزیکی و الگوهای انرژی می شود.

تصور کنید که روح عزیزان متوفی می توانند عشق، ایده ها، الهامات خود را به کسانی که روی زمین مانده اند و آنها را بسیار دوست دارند منتقل کنند.


© DAPA Images

این هدایا را بپذیرید، از آنها برای کاهش غم و اندوه خود و بهبود خود و دنیای اطرافتان استفاده کنید.

این نکته به ویژه برای درک برخی از موارد مرتبط با مرگ یک عزیز بسیار مهم است. به گذشته نگاه کنید، آیا مرگ یکی از عزیزان به هیچ وجه روی شما تأثیر گذاشته است، از این نظر که به نوعی کامل تر شده اید یا چیزی را در مورد خود به سمت بهتر شدن تغییر داده اید؟

8. توانایی تکیه بر دیگران


© Villamilk/Getty Images

اگر نه همیشه، پس حداقل هر از گاهی باید به هم تکیه کنیم و حمایت دیگران را احساس کنیم.

اگرچه مردم اغلب پس از از دست دادن یکی از عزیزان درد و اندوه زیادی را تجربه می کنند، برخی از افراد "نمی خواهند دیگران را با مشکلات و اشک های خود آزار دهند."

ممکن است تعجب کنید، اما برعکس، بسیاری از کمک به کسی که به آن نیاز دارد خوشحال و حتی خوشحال خواهند شد. به علاوه، وقتی دوباره روی پای خود ایستادید و دوباره از زندگی لذت بردید، می توانید به دیگران کمک کنید و کمک کنید.

این حقیقت ساده می تواند درد از دست دادن را کاهش دهد و همچنین به شما این امکان را می دهد که بهترین ویژگی های خود مانند مهربانی و رحمت نسبت به دیگران را نشان دهید.

بسیاری از سازمان ها و موسسات خیریه هستند که واقعاً به کمک شما نیاز دارند.


© CasPhotography / Getty Images Pro

توصیه مهم: اگر عزیزی دارید که فوت کرده است، بسیار مهم است که این غم را با کسی در میان بگذارید و خود را منزوی نکنید. تلخی از دست دادن را با چه کسی بهتر تقسیم کنیم؟ البته اول از همه ما در مورددر مورد خانواده و دوستان چه کسی جز اعضای خانواده شما به شما کمک می کند تا با غم و اندوه کنار بیایید؟ اینها همچنین می توانند دوستان یا آشنایان نزدیک باشند. برای برخی، کار و ارتباط با همکاران در این شرایط کمک می کند.

خوب، اگر عزیزی در این نزدیکی ندارید که بتوانید غم و اندوه خود را با او در میان بگذارید، می توانید به یک روانشناس مراجعه کنید. این دقیقاً زمانی است که می توانید و باید برای کمک به او مراجعه کنید.

امیدوارم با تسلط بر این 8 نکته، فردی که عزیزی را از دست داده، احساس آرامش بیشتری کند.

پذیرش مرگ عزیزان برای ما بسیار دشوار است، با این حال می‌توانیم با تغییر نگرش خود نسبت به مرگ، درد فقدان را تسکین دهیم. شما نباید آن را فقط به عنوان یک فرآیند فیزیکی درک کنید، بلکه سعی کنید با آن به عنوان یک انتقال معنوی روح ما به زندگی ابدی رفتار کنید.

هنگام غصه خوردن و ناراحتی از بستگانی که از دنیا رفته اند، مراقب و صبور باشید. سعی کنید دیدگاه وسیع تری از درک و درک زندگی و مرگ همانطور که در بالا توضیح داده شد حفظ کنید. این غم و اندوه شما را کاهش می دهد و زندگی را روشن تر و تمیزتر می کند.

برای ما او زنده است و جایی در همان نزدیکی،
در خاطرات، در دل و در رویاها
روح همیشه زنده است، همه چیز را می داند
و او می بیند که ما اکنون چه عذابی داریم!
بیش از یک فرشته در آسمان وجود دارد،
و این واضح است، من مطمئناً می دانم!
امروز، فردا و برای زندگی
به یاد می آوریم، دوست داریم و عزاداری می کنیم!

من بدون او احساس بدی دارم... غیر قابل تحمل
من فقط وجود دارم، زندگی نمی کنم
خداوندا، به من قدرت بده!
من دیگر درخواستی ندارم

جدایی بیشتر و بیشتر می کند، خفه می کند
بدون هوا فقط دود آبی تلخ
همه صداها گوش و روح را خسته می کنند،
و جهان به نوعی خالی و خاکستری شد

با بستن چشمانم، تصور می کنم که او نزدیک است،
قلبت را در سینه ات می لرزاند،
چهره اش با نگاهی خالی و غمگین
و آرام زمزمه می کنم: نرو...

خیلی زود رفتی
خداحافظی نکردیم
جای تعجب است که قبلا
حتی ارتباط هم نداشتیم

هر شب،
غمگینم...
میدونی چیه، آرکاشیک،
دلم برات تنگ شده منتظرم...

شما خیلی دور هستید - خارج از محدوده ارتباطی
و در دسترس نیست - خیلی متاسفم
چقدر دلم میخواد صداتو بشنوم
و اندوهت را بگو
در مورد اتفاقی که افتاده صحبت کنید
درباره اینکه در مورد چه چیزی باید رویاپردازی کرد.
از دور قدردانی کردم
چگونه می توانید مرا درک کنید؟
تو برادر بزرگ منی، پشتیبان من
صمیمی ترین دوست. موضوع این است که
چیزی که من می دانم این است که به زودی ملاقات خواهیم کرد،
وقتی به خانه پدری می رسیم.
خوب، در حال حاضر من شما را نمی بینم،
و شما باید منتظر بمانید، مهم نیست که چگونه به آن نگاه می کنید،
به محض اینکه از تلفن شنیدم:
"...خارج از پوشش شبکه."

روح به یک توپ کوچک می شود،
به او حکم کوتاهی داده اند...
و او نمی توانست کار زیادی انجام دهد
اگرچه می خواستم زندگی کنم و می توانستم به زندگی ادامه دهم،
اما افسوس...
زمان تمام شده و زندگی بسیار کوتاه است...
و جدایی آسان نیست، اما نمی توانید چیزی را پس بگیرید،
و یک چاقوی تیز برای قلب...
و بهتر است چیزی را لمس نکنید،
می خواست کمک کند؟ خوب...
هیچ کاری نمیتونی انجام بدی
و نوار چاقو با هم رشد نمی کند
کم کم داری میمیری
جوری جیغ میکشی که انگار نفس نمیکشی
اما بیهوده... او برای همیشه به دنیای دیگری رفت...

تو رفتی همه دنیا تاریک شد...
قلبم به سختی می تپد...
من باور نمی کنم که رفته ای
چرا همه چیز به این شکل شد؟
رفتی و همه چی رو با خودت بردی...
اشک تو چشمام یخ زد...
اما در قلب من فقط دردی خاموش است...
ما تا ابد به یادت خواهیم ماند...

دل ها می سوزد و شمع ها گریه می کنند
به قول عزیزان ما.
و صبح زود، بعد از ظهر و عصر
ما آنها را به یاد می آوریم، مشتاق و عزاداری می کنیم
برای روحشان آرامش ابدی خواستاریم
بیایید عشق و خاطره را حفظ کنیم
و ما روی زانو نماز می خوانیم
و باز هم ما مشتاق و عزادار هستیم.

همه شعرها برای توست فرشته من
درد در هر کلمه آنها را سوراخ می کند،
و روح نمی تواند آرامش خود را پیدا کند
تا دوباره با هم باشیم

در خاطره ابدی زندگی خواهید کرد،
و مهم نیست کسی چه می گوید،
آنجا، پشت حصار قبرستان،
دنیا حافظه تو را نگه می دارد.
امثال شما به این راحتی فراموش نمی شوند
چشمان شما با اشک براق خواهد ماند.
و برای مدت بسیار طولانی مردم همچنان خواهند بود
دسته گل های رز قرمز مایل به قرمز را با خود حمل کنید.
خواب هستی اما همه چیز بسیار غیر معمول است.
همه چیز مرا به یاد تو می اندازد.
و فقط باران آنقدر آرام است که به سختی قابل شنیدن است
در زدن. انگار داشت سلام می کرد.

برای من خیلی سخته که بدون تو زندگی کنم
و شما - مسخره می کنید و نگران می شوید.
شما نمی توانید من را جایگزین کنید
تمام دنیا... اما به نظر می رسد که می توانی.
من خودم را در دنیا دارم:
کارها، موفقیت ها و بدبختی ها.
فقط دلم برات تنگ شده
برای سعادت کامل انسان.
برای من خیلی سخته که بدون تو زندگی کنم:
همه چیز ناراحت کننده است، همه چیز نگران کننده است...
شما نمی توانید دنیا را جایگزین کنید، -
اما او نمی تواند شما را نیز انجام دهد!

تو برای همیشه در قلب منی...
همینطور بود، هست و خواهد بود...
عشق من کشته شدنی نیست
این را مردم بدانند...
و حتی در روز
آن روز سیاه...
او نابود نشد...
همیشه مثل سایه با منه...
عزیز و محبوب من...
عشق من کشته شدنی نیست...

عزیزان ما نمی میرند -
با باران گرم برمی گردند.
حتی از بهشت ​​برمی گردند،
تا ببینیم چگونه دوست داریم و منتظریم.
دویدن در میان باغ ها و در سراسر مزرعه،
با آب دادن به گل ها و جنگل ها،
با تنفس فراوان هوای بومی،
به آسمان برمی خیزند.
با تبخیر برمی خیزند،
تبدیل شدن دوباره به ابر
و دوباره می ریزند - مانند باران،
برای دیدن عشق ما
عزیزان ما نمی میرند

مردی بود و ناگهان رفت.
قلبش از تپش ایستاد.
مامان گریه میکنه عزیزم گریه میکنه
چیکار کردی خرابش کردی
اما همه چیز می توانست متفاوت باشد
و با گریه به اندوه خود کمک نکنید.
شما نمی دانید چگونه به زندگی ادامه دهید،
فقط در طول زندگی عشق را فراموش می کنی.

من صدای مادرم را نمی شنوم،
هیچ چشم مهربان و شیرینی دیده نمی شود.
چرا سرنوشت ظالمانه بود؟
چقدر زود ما را ترک کردی
مصیبت بزرگ قابل اندازه گیری نیست،
اشک به من کمک نمی کند،
تو با ما نیستی، اما برای همیشه
تو در دل ما نمیری.
هیچکس نتونست نجاتت بده
خیلی زود مرد.
اما تصویر روشن عزیز شماست
همیشه به یاد خواهیم داشت...

وقتی یکی از نزدیک ترین افراد شما را ترک می کند،
شخص عزیز، عزیز.
تمام دنیا به صورت یک درام تلخ ظاهر خواهد شد
جایی که همه چیز سیاه می شود، حتی برف.
و هرگز! هیچی تو دنیا
گرمای دستانشان را نمی توان جایگزین کرد.
تا زمانی که زنده هستی، کم نگذار
عشقت را به خانواده ات هدیه کن...

عزیزان نمی میرند
برای کسانی که پشت سر می گذارند گریه نکن
از این گذشته، فقط شمع ها آب می شوند،
دلها پژمرده نمی شوند، نه...

نفرین نکن، سرزنش نکن
تو هیچکس و هیچی نیستی
عزیزان مانند پرندگان اوج می گیرند،
و احساس آرامش و آسودگی می کنند.

عزیزان ترک نمی کنند
آنها برای همیشه با ما خواهند بود،
محافظت، گرم کردن
روز به روز، ساعت به ساعت.

عزیزان ناپدید نمی شوند
آنها در من زندگی می کنند، در تو،
در بهار با طبیعت شکوفا شوید
و ستاره ها در تاریکی می درخشند.

عزیزان نمی میرند
برای کسانی که پشت سر می گذارند گریه نکن
از این گذشته، فقط شمع ها آب می شوند،
دلها پژمرده نمی شوند، نه...

بستگان ما هرگز نمی میرند
آنها فقط از بودن در اطراف دست می کشند
در بهشت ​​همه چیز را در مورد ما می دانند
و در خواب به ما سلام می کنند.

و ما یک شمع بر روی نماد روشن می کنیم
ما آنها را در کلیسا برای استراحتشان سفارش می دهیم
اینها قوانینی هستند که روی زمین زندگی می کنند
و آنجا، در بهشت، دیگری دارند.

بستگان ما هرگز نمی میرند
حتی اگر آنها نزدیک نباشند، ما آنها را به یاد می آوریم
و گناهان ما را می بخشند،
از بهشت ​​ما را می بخشند... زنده ایم

و بسیار فراتر از درک،
جایی که لطف خدا وجود دارد
ما محبت خود را به یاد آنها می فرستیم
و در کلیساها شمع روشن خواهیم کرد.

بررسی ها

بله، گالوچکا... "خدا مرده ندارد" - حقیقت. و جدایی برای از نظر معنویوجود ندارد. در این باره دریای شعر وجود دارد.
اگه اجازه بدید براتون لینک میفرستم. و اشعار تو آواز است، نور و صفا در آنها بسیار است. این اصلی ترین چیز است!
تکنیک اجرا توسعه خواهد یافت، زیرا هیچ محدودیتی برای کمال وجود ندارد. شادی و عشق برای تو ای روح مهربان!!!

مخاطب روزانه پورتال Stikhi.ru حدود 200 هزار بازدید کننده است که در مجموع بیش از دو میلیون صفحه را طبق تردد شماری که در سمت راست این متن قرار دارد مشاهده می کنند. هر ستون شامل دو عدد است: تعداد بازدیدها و تعداد بازدیدکنندگان.

اقوام و دوستان مردم نمی میرند، آنها فقط دور و برشان نیستند، آیا این درست است؟ و بهترین پاسخ را گرفت

پاسخ از Yergey Fokin[گورو]
حتی "از بودن در اطراف" فقط به بدن اشاره دارد. روح آنها همیشه به ما نزدیک است، در واقع آنها ذرات خود ما هستند، زیرا در هواپیماهای ظریف تمام جهان یکی است. در آنجا، حتی افرادی که خیلی نزدیک نیستند، هنوز در مفهوم "همه یکسان" قرار می گیرند.
یارمک یرمک
(21)
هیچ راه فراری از این نیست)

پاسخ از مارینا مارینا[فعال]
آنها همیشه آنجا خواهند بود


پاسخ از بپا[گورو]
اینطوری خودمان را دلداری می دهیم و گاهی حتی نمی توانیم رها کنیم.


پاسخ از مختار[گورو]
اگر زندگی خوبی داشته باشید، پس مرگ ترسناک نیست


پاسخ از ولادیمیر لیپتسک[تازه کار]
به راستی، به راستی به شما می‌گویم، هر که کلام مرا می‌شنود و به فرستنده‌ی من ایمان می‌آورد، حیات جاودانی دارد و محاکمه نمی‌شود، بلکه از مرگ به زندگی گذشته است.
(انجیل مقدس یوحنا 5:24)


پاسخ از ******* [گورو]
من اینطور فکر می کنم.


پاسخ از مرد خدا[گورو]
انسان تنها به دنیا می آید و در پیشگاه خداوند تنها می میرد و خویشاوندان نزدیک هستند در حالی که خاطره و عشق هست


پاسخ از یوگیزموند سیگیزموندوف[گورو]
اکثریت به جهنم می روند


پاسخ از دریاچه[گورو]
و اقوام می میرند... آنها فقط می روند. و بعد از مدتی برای همیشه... به رویاها...


پاسخ از لوکی وایکینگ 1964[گورو]
همه تا جایی که می توانند به خودشان دروغ می گویند، اما این کار را آسان تر نمی کند... باعث می شود احساس بهتری داشته باشید.


پاسخ از BERKYT[گورو]
یَهُوَه اولین مرد و زن را کامل آفرید، با این امید که تا ابد زندگی کنند. اولین مردم دارای اراده آزاد بودند. آیا می توان از آنها انتظار داشت که از خالق خود به خاطر عشق به او و به دلیل قدردانی از تمام کارهایی که برای آنها انجام داده است اطاعت کنند؟ البته آنها کاملاً توانایی آن را داشتند. خداوند به آدم فرمود: «از درخت معرفت خیر و شر نخور، زیرا روزی که از آن بخوری قطعاً خواهی مرد». شیطان با صحبت کردن با حوا از طریق دهان مار، او را تشویق کرد که فرمان یَهُوَه را زیر پا بگذارد. آدم به جای نارضایتی همسرش از او الگو گرفت و میوه ممنوعه را خورد. یَهُوَه بر اساس کلام خود، آدم را به اعدام محکوم کرد. اما قبل از انجام آن، یَهُوَه از روی رحمت به آنها اجازه داد که بچه دار شوند (پیدایش 2:17؛ 3:1-19؛ 5:3-5؛ تثنیه 32:4 و مکاشفه 12:9 را مقایسه کنید).


پاسخ از یوتانیسلاو[گورو]
سلام. در اینجا فرآیندها وجود دارد: هر فردی ارتعاشاتی از خود ساطع می کند (بیوفیلد، شاید نام آن را نشنیده باشید)، این ارتعاشات توسط هر اندام منتشر می شود (و مانند هر چیز در جهان، در اصل، بینی ماهیتاً نوسانی است)، اما منبع اصلی الگوریتم مغز است. به عنوان مثال، هنگامی که مردم شروع به اعتقاد به چیزی (مذهب) می کنند، با ایمان خود یک ساختار بیوفیلد اطلاعاتی را تشکیل می دهند (در آموزه های غیبی به این یک egregor می گویند، در فیزیک مشروع نیز این پدیده توصیف می شود - نووسفر، و در روانشناسی - ناخودآگاه جمعی) از هر گروهی از مردم (که از یک باشگاه ورزشی، به عنوان مثال، یا موسیقی حمایت می کنند، افراد سیگاری، الکلی، مردم، انسانیت، و غیره و غیره وجود دارند، مانند حیوانات، سیارات و غیره وجود دارند. .) سلسله مراتب خاص خود را دارند (این بستگی به الگوریتم های اطلاعات موجود در egregor دارد) به عنوان مثال، egregor مسیحیت در زیر egregor یهودیت (همانطور که در مسیحیت یک الگوریتم وجود دارد - خود را فروتن کنید، توبه کنید و غیره، و در یهودیت - بر گویمها تسلط داشته باشید) خوب، این برای یک درک کلی است)) بنابراین، در حالی که فرد در حال زندگی کردن، تکه ای از وجود خود را در طغیان های مختلف (که در زمان حیاتش به آنها متصل بود) باقی می گذارد، قوی ترین قطعات وجود در آن باقی می ماند. اجداد اجدادی (برای ادراک، برای خویشاوندان قوی‌ترین هستند)، می‌توانید بیرون بروید (با تنظیم روان خود در فرکانس‌های خاص) با تکه‌های مردگان در اجداد تماس بگیرید (این کاری است که برخی از به اصطلاح روان‌شناسان انجام می‌دهند. حال) و روح انسان به سوی خدا باز می گردد