صفحه اصلی / طالع بینی / تاریخچه کلیسا. شورای جهانی دوم به زبان روسی

تاریخچه کلیسا. شورای جهانی دوم به زبان روسی

شکست آریانیسم در شرق بخشی از امپراتوری روم با مرگ در نبرد آدریانوپل در 9 اوت از پیش تعیین شد. 378، حامی آریانیسم، شرقی. بد والنس. به ارتدوکس ها در شرق این فرصت داده شد تا بر اساس قانون 378 غربی مواضع خود را بازگردانند. بد گرانقدر در مورد دین. آزادی به همه داده شد به جز مانویان (نگاه کنید به هنر مانوی)، فوتینیان و یونومیان (به هنر یونومیوس مراجعه کنید). در ژانویه 379 در مذاکرات امپراتور. گراتیان با رهبر نظامی تئودوسیوس (امپراتور بعدی سنت تئودوسیوس اول بزرگ) که طی آن تئودوسیوس به سمت شرق منصوب شد. امپراتور، بدون شک، این در مورد امور کلیسا بود، در مورد امکان یک شورای جهانی جدید. نزاع عمیق دو بخش ارتدوکس این امپراتوری را برای آنها غیرممکن کرد شورای عمومی. اما سیاست هر دو امپراتور اکنون مستقیماً با هدف پیروزی ارتدکس بود. فرمان جدید دعوا Gratian از 3 آگوست. 379 فقط ایمان نیقیه را مجاز دانست و همه بدعت ها را ممنوع کرد. واردات. St. فئودوسیوس 28 فوریه 380 دستور داد که از «آن دینی را پیروی کنند که توسط رسول الهی پطرس به رومیان داده شد ... و توسط پاپ داماسوس و پطرس، اسقف اسکندریه، مردی از قداست رسولی پیروی خواهند کرد، یعنی به آن اعتقاد داریم آموزه های رسولی و انجیلی در یک الههپدر و پسر و روح القدس در عظمت یکسان و در تثلیث مقدس (sub pia Trinitate)» (CTh. 16. 1. 2). اسقف های آریان، لوسیوس اسکندریه، دیموفیلوس از K-Pol و دیگران اخراج شدند. ارتدکس Ep. پیتر دوم اسکندریه توانست به اسکندریه بازگردد. در ارتدوکس میدان K. جامعه قبلاً از St. گریگوری الهی‌دان، اما کل گله او می‌توانست در سالن یک خانه خصوصی جا شود که در آن سنت. گریگوری کلیسا ساخت. پس از ورود تشریفاتی به K-pol، imp. St. تئودوسیوس (24 نوامبر 380) تمام کلیساهای پایتخت به ارتدکس ها داده شد. St. گریگوری شرح می دهد که چگونه خود امپراتور، همراه با سربازان بسیاری، با خشم آریایی ها، او را به کلیسای جامع رسولان مقدس معرفی کرد (Greg. Nazianz. De vita sua // PG. 37. Col. 1119-1121). وحدت ارتدوکس ها در K-pol تحت الشعاع این واقعیت بود که اسقف. پیتر اسکندریه سعی کرد جایگزین St. گریگوری متکلم توسط دستیار خود، ماکسیم کینیک. سنت توانست به انطاکیه بازگردد. ملیتیوس، اسقف انطاکیه. با این حال، ارتدکس جامعه آقا پایتخت تقسیم شد اگر اکثریت از St. ملتیوس که زمانی توسط St. ریحان بزرگ، رهبر واقعی ارتدوکس ها در شرق. بخش هایی از امپراتوری، برای دشمن St. Meletia، ep. پائولینوس سوم از انطاکیه، دماسوس اول، پاپ و اسقف بودند. پطرس اسکندریه پس از مرگ St. واسیلی معتبرترین ارتدوکس. سنت در شرق یک سلسله مراتب شد. ملتیوس انطاکیه، که شورایی متشکل از 153 اسقف را در پاییز 379 تشکیل داد. این شورای انطاکیه به طور جزمی مقدم بر دوم بود شورای جهانی، تأیید آموزه کاپادوکیان در مورد تثلیث مقدس (الوهیت روح القدس ، خدا - "یک طبیعت در سه شخص"). واردات. St. تئودوسیوس که بر شرق حکومت می کرد. بخشی از امپراتوری، افتتاح کلیسای جامع شرق را تعیین کرد. اسقف ها در K-pol برای ماه مه 381

پیشرفت شورا

در چند هفته مه - ژوئن، شورا 3 رئیس را تغییر داد. اولی St. ملتیوس انطاکیه، رهبر نیقیه های جدید. از 150 پدر شورا، تقریباً 70 نفر از پیروان و حامیان St. ملیتیا. این شورا با حضور قدیس سیریل، اسقف برگزار شد. اورشلیم، گریگوری، اسقف. نیسا، آمفیلوخیوس، اسقف. نمادین. اسقولی، اسقف نیز وجود داشت. تسالونیکی که بعداً به شورا رسید، دیودوروس، اسقف، پس از بازگشت از شورای رم. تارسوس، آکاکیوس، اسقف. Verrian (Sozom. Hist. eccl. VII 7). علیرغم این باور عمومی که شورا برای محکوم کردن مقدونی‌های دوخوبور تشکیل شده است (ر.ک. VI شورای جهانی، قانون 18 // ACO. II. جلد 2 (2). ص 768؛ DVS. T. 4. P. 219) در واقع، او مناقشات آریان را خلاصه کرد و طیف گسترده ای از بدعت ها را محکوم کرد، که مقدونی ها (نگاه کنید به هنر مقدونیوس اول) به ارتدکس ها نزدیک تر بودند، «به ویژه در قسطنطنیه، پس از توافق با [پاپ] لیوریوس، اختلاف نظر داشتند. کمی از طرفداران جزم اندیشی که در نیقیه گرد آمدند. در شهرها به عنوان هم ایمان با آنها درآمیختند و ارتباط برقرار کردند» (Sozom. Hist. eccl. VII 2). انتظار می رفت که در این شورا اتحاد نهایی آنها با ارتدوکس ها انجام شود و علاوه بر آن 150 مسیحی ارتدوکس نیز به آن فراخوانده شوند. 36 اسقف مقدونی (همان VII 7). اما توافق اعتقادی حاصل نشد و مقدونی ها شورا را ترک کردند (Socr. Schol. Hist. eccl. V 8).

در اولین جلسه در کاخ شاهنشاهی. تئودوسیوس ملیتیوس را که در خواب دیده بود، شناخت و «او را بارها بوسید» (Theodoret. Hist. eccl. V 7). به ریاست St. ملتیوس، همه چیز خوب پیش می رفت: مخالفانش، مصر. اسقف ها هنوز به شورا نرسیده اند. تقدیس ماکسیموس سینیک به تاج و تخت لهستان باطل اعلام شد (راست چهارم)، اگرچه او در اسکندریه و رم مورد حمایت قرار گرفت. در جریان شورای سنت. ملتیوس مریض شد و درگذشت، آثارش رسماً به انطاکیه منتقل شد (Sozom. Hist. eccl. VII 10). رئیس شورا بر عهده St. گریگوری متکلم. حق او در دپارتمان K-لهستانی بر اساس اولین کتاب جهانی مورد مناقشه قرار گرفت. 15، منع اسقف ها از نقل مکان به مقر دیگری. ورود غایبان در آغاز شورای مصر. اسقف ها منصب سنت را گرفتند. گرگوری حتی پیچیده تر است. مصر و روم از دشمن St. ملتیوس طاووس و معتقد بود که حق طاووس بر کرسی انطاکیه اکنون غیرقابل انکار است. اما اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان ارتدکس. انطاکیه ها ترجیح می دادند یکی از پیشگویان به نام مرحوم سنت را در منبر ببینند. Meletia - Flavian I. St. گریگوری که آماده حمایت از طاووس به خاطر صلح کلیسا بود، شروع به اصرار بر بازنشستگی خود کرد. امپراطور و شورا موافقت کردند و سوال در مورد جایگزینی بخش پایتخت مطرح شد. نظرات مختلفی در این مورد وجود داشت و لیست بلندبالایی از نامزدها تهیه شد. انتخاب امپراتور در آخرین مورد در لیست قرار گرفت - سناتور قدیمی نکتاریوس، که هنوز غسل تعمید نیافته بود، که نامزدی او توسط اسقف پیشنهاد شد. دیودوروس از تارسوس. بسیاری این انتخاب را که «با علم خدا» انجام شده بود تحسین کردند (همان VII 8). نکتاری خارج از احزاب کلیسا ایستاده بود و با داشتن تجربه سیاسی می توانست بر آشتی آنها تأثیر بگذارد. به ریاست اسقف پایتخت جدید، دومین شورای جهانی به پایان رسید. اول از همه، شورا مسائل دکترین را حل و فصل کرد، در حالی که به طور همزمان به مسائل شرعی پیچیده و فوری می پرداخت. وظیفه اصلی شورا تدوین اعتقادنامه بود که نام اعتقادنامه Nicene-Constantinople را دریافت کرد. در عصر ابر انتقادی، نظریه کاسپاری - هورت - هارناک ظاهر شد (به مقاله دومی در: PRE. 1902. Bd. 11. S. 12-28 مراجعه کنید) که نماد متعلق به شورا نیست: قبل از آن ظاهر شده است. و خیلی بعد توسط کلیسا پذیرفته شد. دلیل پیدایش این نظریه اسناد اندک شورا و دشواری های پذیرش آن است. در حال حاضر زمانی که نماد به شورا تعلق دارد مورد مناقشه نیست (COD. p. 21-22). ذخیره شده blzh. پیام تئودورت شورای K-لهستانی 382 z. آثار جزمی شورای 381 را به اسقف ها گواهی می دهد. : «...توموس... که در قسطنطنیه توسط شورای کلیسایی ترسیم شد، که در آن ما ایمان را به طور گسترده‌تری اظهار داشتیم و بدعت‌هایی را که اخیراً به وجود آمده بود، تحقیر کردیم» (Theodoret. Hist. eccl. V 9). Anathematization در سمت راست 1 قرار دارد. شورای جهانی دوم، و «اعتراف گسترده‌تر ایمان» نماد نیقیه-قسطنطنیه است. در 9 ژوئیه، شورا پیام کوتاهی به امپراتور ارسال کرد. St. فئودوسیوس، درخواست تایید قطعنامه های خود را (Beneshevich V. N. Syntagma XIV عناوین. سن پترزبورگ، 1906. ص 94-95). امپراتور، با تصویب تمام تصمیمات شورا در 19 ژوئیه، در فرمان 30 ژوئیه 381، دستور داد "فوراً تمام کلیساها را به اسقف هایی که ادعای یک عظمت و قدرت پدر، پسر و روح القدس، یک جلال دارند، منتقل کنند. و یک افتخار، و با نکتاریوس در کلیسای قسطنطنیه، در مصر با تیموتائوس اسکندریه، در شرق با پلاگیوس لائودیسه و دیودوروس از تارسوس، در اسقف نشین آسیا با آمفیلوخیوس از ایکونیوم و اپتیموس، اسقف در ارتباط هستند. انطاکیه پیسیدیا، در اسقف نشین پونتوس با هلادیوس کاپادوکیه، اوتریوس از ملیتن و گریگوری نیسا، در میسیا و اسکیت با ترنتیوس، اسقف. تومسک و مارتیریوس مارسیانوپلیس. همه کسانی که به عنوان بدعت گذاران آشکار با اسقف های نام برده ارتباط برقرار نمی کنند، باید از کلیساها اخراج شوند.» (CTh. 16. 1. 3). این فرمان به طور قابل توجهی با فرمان سال 380 تفاوت دارد، جایی که برای خشنود کردن تمایلات پاپیستی روم و اسکندریه، اسقف های این 2 شهر مراکز جهانی ارتباطات اعلام شدند. در اینجا نه از پاپ دماسوس و نه هیچ غربی دیگر نامی برده نشده است. اسقف ها غرب که سعی در تحمیل دیکتاتوری خود در اتحاد با اسکندریه داشت، با اصل محلی سیستم کلیسا مخالف است. قابل ذکر است که در این فرمان از هیچ اسقفی نامی برده نشده است. فلاویان، نه ep. طاووس، که یکدیگر را برای کرسی انطاکیه، اصلی در شرق به چالش کشیدند. امپراتور راه آشتی را برای دو طرف باز گذاشت. احکامی در رد ادعاهای شرعی 2 رؤسای مهم کلیسای باستانی ، نمی تواند کمک کند اما با مخالفت روبرو می شود. نشست تقریباً همزمان با دومین شورای جهانی، زاپ. شورایی در Aquileia به ریاست St. آمبروز میلانی (Mansi. T. 3. Col. 599-624) نامه ای خطاب به امپراتوران نوشت و از آنها برای احیای ارتدکس تشکر کرد، اما شرق را محکوم کرد. اسقف ها به دلیل اعمال و تصمیمات خود در شورای 381. پدران شورای آکیلیا معتقد بودند که تیموتای اول، اسقف. اسکندریه و پاولین اسقف. انطاکیه، توهین بزرگی به بار آمده است. این پیام خواستار تجدید نظر در قوانین شورای لهستان توسط شورای تمام مسیحیان ارتدکس بود. اسقف ها و از امپراطوران خواست که چنین شورایی را در اسکندریه تشکیل دهند. چندین بعداً St. آمبروز و دیگر اسقف های ایتالیایی به امپراتور نامه نوشتند. St. تئودوسیوس، از حقوق طاووس در انطاکیه و ماکسیموس سینیک به کاخ لهستان دفاع می‌کند (Ambros. Mediol. Ep. 12, 13 // PL. 16. Col. 947 sqq.). با اشاره به imp. گراتیان، آنها پیشنهاد تشکیل شورایی در رم را دادند که در آن موضوعات بحث برانگیز با هم توسط اسقف های شرق و غرب مورد بحث قرار گیرد. مسائل مهم کلیسا باید توسط همه اسقف ها با هم حل شود - این ایده اصلی St. آمبروز در اعتراض خود به شورای جهانی دوم. او در مورد برتری بخش ap چیزی نگفت. پترا برعکس، پاپ داماس به شدت مملو از آگاهی از برتری خود بود، و در شرق آنها این را قبلاً از مکاتبات او با سنت مقدس می دانستند. ریحان بزرگ. علیرغم این واقعیت که پاپ محتاط تر از سنت. آمبروز در اعتراضات خود به شورا، او قطعاً آموزه تقدم "مقام رسولی" را بیان کرد. در سال 382 شوراها در K-pol و رم تشکیل شدند. شورای لهستان در سال 382 با پیامی به شورای روم خطاب کرد که نتایج دومین شورای جهانی را تشریح کرد (Theodoret. Hist. eccl. V 9). در شورای روم، علاوه بر 3 فرستاده شورای K-لهستانی، شرق وارد شد. مخالفان میدان K - ep. تیموتائوس اسکندریه و سنت. اپیفانیوس از قبرس. در رم حمایت ماکسیموس سینیکوس را کنار گذاشتند و با نکتاریوس وارد ارتباط شدند. اما روم برای مدت طولانی از اسقف حمایت کرد. طاووس انطاکیه. شورای روم در تلاش برای گرفتن ابتکار اعتقادی از K-pol، "توموس دماسوس به پائولینوس انطاکیه" را تصویب کرد - یک سند اعتقادی بسیار اساسی، که با این حال، دارای اعتبار جهانی نبود: شک وجود دارد که آیا این متن «توموس» معتبر است، یا ترجمه معکوس از یونانی ترجمه موجود در "تاریخ کلیسا" Bl. Theodoret (Theodoret. Hist. eccl. V 11) (Denzinger. 1965. p. 68-70). اولین مقام رسمی به شورای رم نسبت داده می شود اعلام برتری اسقف روم به حق الهی (Vries. p. 57).

استقبال از دومین شورای جهانی سخت بود، در درجه اول به دلیل قانون سوم آن، که نه برای روم و نه برای اسکندریه غیرقابل قبول بود، زیرا با قرار دادن اسقف لهستانی در اولویت بعد از اسقف رومی، این امر سیاسی بود. اهمیت «روم جدید» را رد کرد و در نتیجه این آموزه را رد کرد که اولویت کلیسای روم مبتنی بر واقعیت تأسیس آن توسط سنت سنت است. ap. پیتر، و اسکندریه برتری خود را در شرق از دست داد. بخش هایی از امپراتوری مهمترین رویدادهای کلیسایی و سیاسی از آن زمان تا فتح مصر توسط اعراب با مقاومت اسکندریه در برابر برتری لهستان همراه بود. سومین شورای جهانی، که پیروزی کلیسایی-سیاسی اسکندریه بود، اشاره ای به شورای جهانی دوم نکرد. در مقابل، شورای جهانی چهارم، که پیروزی را برای میدان K به ارمغان آورد، به شورای جهانی دوم اشاره کرد: در دومین جلسه شورای کلسدون در 10 اکتبر. 451 نماد St. 150 پدران (ASO. T. 2. ج 1 (2). ص 276؛ DVS. T. 2. P. 230؛ ر.ک.: ASO. T. 2. ج 1 (2). ص 324; DVS T. 3. P. 46-47). نماد نیقیه-قسطنطنیه نه تنها در میان حامیان، بلکه در میان مخالفان کلسدون نیز به رسمیت شناخته می‌شود، که با سنت قبلی به عنوان چیزی یکپارچه مخالفت می‌کردند (نگاه کنید به نسخه «بسط یافته» این نماد در مراسم مذهبی ارمنی سنت گرگوری روشنگر. SDL قسمت 2. ص 191- 192)). غرب برای مدت طولانی نمی خواست شورای جهانی دوم را به رسمیت بشناسد. برای پاپ فلیکس سوم (قرن 5) تنها 3 شورای جهانی وجود داشت: نیکیه، افسس و کلسدون (Mansi. T. 7. Col. 1140). تعاریف جزمی دومین شورای جهانی در غرب به طور رسمی در زمان پاپ هرمزدس (PL. 69. Col. 166) به رسمیت شناخته شد، که امتیاز روم به میدان K به خاطر بازگرداندن اشتراک (519) پس از انشقاق آکاسی بود. پس از آن، فرامین شرعی شورای جهانی دوم نادیده گرفته شد. فقط پاپ سنت. گرگوری اول بزرگ (دووسلوف) که شرق را در مورد انتخاب خود آگاه کرد (590) اولین کسی بود که به پدرسالار لهستانی K-Polish اطلاع داد و بدین ترتیب در واقع برتری خود را در میان شرق به رسمیت شناخت. نخستی ها (PL. 77. Col. 468). با این حال، با گسترش ادعاهای پاپ مبنی بر قدرت جهانی در کلیسا، به رسمیت شناختن پدرسالار لهستانی به عنوان «بعد از پاپ رم» به عنوان «بعد از پاپ رم» کمتر و کمتر در غرب رایج شد (ر.ک. نسخه لاتین 21مین شورای لهستانی 869-870: COD 182 و "Bulla unionis". کلیسای جامع فلورانس: COD. r 528).

الهیات شورا

تعریف جزمی اصلی شورا، نماد آن است که در زمان های قدیم «ایمان 150 پدر» و بعدها نامیده می شد. به طور دقیق تر، نقینه-قسطنطنیه نامیده شد. تأثیر شوراهای جهانی بر مسیح. آگاهی قرون بعدی به قوی ترین و گسترده ترین نماد در این نماد بیان شد که نه تنها توسط مسیحیان ارتدکس پذیرفته شد. کلیسا، بلکه کلیساهای غیر کلسدونی شرقی و با افزودن فیلیوک، کاتولیک. کلیسا و پروتستان های میانه رو - انگلیکن ها و لوتری ها، یعنی اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان.

نماد Nicene-Constantinople: "ما به یک خدای پدر، قادر مطلق، خالق آسمان و زمین و هر چیز مرئی و نامرئی ایمان داریم. و در خداوند یگانه عیسی مسیح، پسر خدا، یگانه زاده، مولود پدر قبل از همه اعصار، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، مولود، ناساخته، هم جوهر با پدر، که همه چیز بوسیله او به وجود آمد. . به خاطر ما انسانها و به خاطر نجات ما از آسمان نازل شد و از روح القدس و مریم باکره مجسم شد و انسان شد. و او برای ما در نزد پونتیوس پیلاطس مصلوب شد و رنج کشید و به خاک سپرده شد. و بر اساس کتاب مقدس در روز سوم برخاست. و به آسمان بالا رفت و در دست راست پدر نشست. و او دوباره با جلال خواهد آمد تا زندگان و مردگان را که پادشاهی آنها پایانی نخواهد داشت، داوری کند. و در روح القدس، خداوند حیات بخش که از پدر بیرون می آید، همراه با پدر و پسری که از طریق انبیا صحبت می کردند، پرستش و تجلیل کرد. در یک کلیسای مقدس، کاتولیک و رسولی. من یک غسل تعمید را برای آمرزش گناهان اعتراف می کنم. چای رستاخیز مردگان. و زندگی قرن بعد. آمین» (ACO. II. جلد 1 (2). ص 276).

نماد اولین شورای جهانی، که برای محافظت از آن تلاش های ارتدکس زیادی صرف شد. سلسله مراتب و متکلمان، اساس نماد دومین شورای جهانی را تشکیل دادند، اما بعدها. دیگر مورد استفاده قرار نگرفت، اگرچه سومین شورای جهانی فقط آن را می‌دانست و به نماد 381 اشاره نمی‌کرد. ). ایده تکمیل نماد Nicene توسط کاپادوکیان بیان شد. St. ریحان کبیر که مکرراً کفایت نماد نیقیه را اعلام کرد (ریحان. مگن. Ep. 114، 125، 140)، در پایان عمر خود به نفع گنجاندن «دوکسولوژی» به روح القدس در نماد صحبت کرد (Ep. 258. 2). یکی از شرکت کنندگان اصلی شورا، St. گریگوری متکلم، گواهی داد که پدران شورا به اعتقادنامه نیقیه وفادار بودند، اما «به اندازه کافی آنچه گفته شد، توضیح ندادند» (προσδιαρθροῦντες τὸ ἐλλιπῶς εἰρημένον) در آن درباره روح القدس (Greg . Nazianz. 102 // PG. 193). این دو پدر مقدس عمدتاً در دهه قبل از شورا، الحاقاتی به اعتقادنامه نیقیه تهیه کردند. St. ریحان «پرستش» روح القدس را برای پدر و پسر و «برتری» او توجیه می کند (Basil. Magn. De Spirit. Sanct. 9-24). St. گرگوری روح القدس را پروردگار می نامد (در جنسیت خنثی مطابق با جنسیت یونانی Πνεῦμα - Greg. Nazianz. Or. 41. 11). نکته قابل توجه نزدیکی به نماد دومین شورای جهانی نماد کلیسای اورشلیم است، زیرا از متن گفتارهای تعلیمی سنت مقدس بازسازی شده است. سیریل اورشلیم (حدود 350؛ سیر. هیروس. Catech. V (ضمیمه) // PG. 33. Col. 533). برعکس، تقریباً مشابه نماد 381 است. نمادی که توسط St. اپیفانیوس قبرسی در «آنکورات» (374؛ Epiph. Ancor. 118)، اساس نماد 150 پدر نیست، همانطور که اغلب گفته شده است (Quasten. P. 544): آن عناصری از متن که چنین نیستند. تمایز نماد 381 از نماد 325 گرمی، در اتیوپی باستان وجود ندارد. ترجمه و مهمتر از آن، در آن نماد گسترده، که خود سنت در اینجا ارائه می دهد. Epiphanius (Ancor. 119; Παπαδόπουλος. Σ. 727) و یک درون یابی نسبتاً خام بعدی هستند که جایگزین St. نماد تجلیل از 325 در نماد شورای 381 (اسپاسکی، ص 594-596). نماد 381 همچنین منعکس کننده منازعات شدید سه گانه 341-360 است، زمانی که شوراهای متعددی سعی در جایگزینی نماد نیقیه با نمادهای جدید داشتند، که، کم و بیش آریایی بودن، اغلب شامل کاملاً ارتدکس می شد. عبارات بازسازی نماد در سال 381 نیز بر اساس نمایش های خصوصی نماد 325 بود که در دهه های گذشته توسط ارتدوکس ها ساخته شده بود - نه با هدف جایگزینی Nicene، بلکه به منظور پاسخ به سؤالات جدیدی که پیش آمد. نماد 325 که یک μάθημα بود، یک متن اعتقادی متشکل از گزاره های مثبت و تشبیهات، به نماد غسل تعمید تبدیل شد، که در آن نباید جایی برای کفرگویی وجود داشته باشد. لازم بود مقرراتی در مورد کلیسا، تعمید، رستاخیز عمومی و زندگی ابدی که به طور سنتی در نمادهای غسل تعمید کلیساهای محلی وجود دارد، اضافه شود. 150 پدر بدون اینکه به جایگزینی نماد 325 فکر کنند، می خواستند نمادی را در کنار آن قرار دهند که هدف دیگری داشت. با این حال، نماد جدید بسیار کاملتر از نماد قدیمی شده است. پدران با حذف کلمات اعتقادنامه نیقیه «و در یک خداوند عیسی مسیح... که همه چیز در آسمان و روی زمین به وسیله او ساخته شد»، امکان درک کلمات «هم در آسمان و هم در زمین» را رد کردند. به معنای نشان دادن لوگوس به عنوان دمیورگ، خالق، تکمیل کننده کار پدر، که تنها عناصر اساسی جهان را - مرئی و نامرئی - آفرید. در نماد جدید، پدر خالق به معنای کامل است ("آسمان و زمین، همه چیز مرئی و نامرئی")، در حالی که پسر در کل کار آفرینش شرکت می کند ("از طریق او همه چیز به وجود آمد" ). بیان نماد سابق "از ذات پدر" حذف شد، زیرا می توان آن را به اشتباه درک کرد - یا به معنای تبعیت گرایانه - که در آن پدر بر سایر اشخاص الهی برتری داشت، یا در روح سابلینیسم، جایی که اصلاً هیچ شخصی وجود نداشت که واقعاً با پدر متفاوت باشد. کاپادوکیان، بر اساس این واقعیت که هر سه شخص به طور یکسان دارای ذات الهی هستند، این عبارت را به کار نمی بردند. برخی از عبارات جهت گیری جدلی دارند. یکی از مدافعان شورای نیقیه، مارسلوس آنسیرا، «هم جوهری» را در معنای سابلی و سلطنت‌گرای دینامیستی می‌فهمد: خدا یک موناد است، کلمه زاده نمی‌شود و یک شخص نیست، بلکه همیشه در ذات پدر است. ، و فقط مسیح خدا-مرد تبدیل به یک شخص می شود. پدران نیقیه کلمات «پیش از همه اعصار» را در نماد نیاوردند، زیرا می ترسیدند این ایده را ایجاد کنند که وجود پسر در زمان آغاز شده است و از وجود پدر فاصله می گیرد. ظهور تعالیم نادرست مارسلوس باعث شد که کلمات ذکر شده را که قبلاً در چندین قرن پیدا شده بودند در نماد گنجانده شود. نمادهای ضد نیسنی دهه های گذشته که این کلمات علیه مارسلوس نیز خطاب می شود. کلمات نماد "پادشاهی که پایانی نخواهد داشت" نیز معنایی ضد مارسلی دارد (طبق گفته مارسلوس ، پسر با آوردن همه چیز به پدر ، دوباره به طور غیر قابل تشخیص با او ادغام می شود). عبارات مشابه نیز در چندین مورد یافت می شود. نمادهای ضد نیس (اسپاسکی، ص 611-612). نگرانی ویژه برای پدران شورا، رد آپولیناریس (کوچکتر)، اسقف بود. لائودیسه، که در مورد ناقص بودن انسانیت در مسیح تعلیم داد: پسر خدا بدن انسانی و «روح نامعقول» به خود گرفت، اما بالاترین اصل روحانی انسان، روح (ذهن، «روح معقول») از آن غایب بود. او با خدای کلمه جایگزین شده است. کلیسا با رد Apollinaris شروع به توسعه جزییات جزم مسیحیت کرد. پاسخ Apollinarianism در اعتقادنامه Nicene داده شد، که نه تنها از "تجسم"، بلکه از "تجسم" پسر خدا نیز صحبت می کند، که نشان دهنده کمال، کامل بودن انسانیت در او است. پر بودن تجسم توسط بسیاری تاکید شده است. اضافات به نماد K-لهستانی: "... از روح القدس و از مریم باکره ... و برای ما مصلوب شد ... و دفن شد." مسیح خدا و انسان است، آسمانی و زمینی: «... از آسمان... به آسمان...». مسیح پس از ورود به تاریخ بشر، مرکز آن می شود، و آنچه در یک لحظه تاریخی کوتاه «در زمان پونتیوس پیلاطس» اتفاق می افتد، «بر اساس کتاب مقدس» در تحقق وعده های خدا به نسل بشر انجام می شود. پسر خدا، انسان آفریده شده، «در دست راست پدر می نشیند» و باید «دوباره در جلال» بیاید تا زندگان و مردگان را داوری کند.

بخش کاملاً جدیدی از نماد بعد از کلمات "و در روح القدس" است. یکی از اهداف اصلی شورا تأیید ایمان به روح القدس است که از نظر الوهیت برابر با پدر و پسر است. کشیش کتاب مقدس روح را حیات بخش می نامد (یوحنا 6:63)، اما همین امر در مورد پدر و پسر گفته شده است (یوحنا 5:21). که این کلمه خدای برابر سه نفر را نشان می دهد. علاوه بر این، نماد محصول زمان خود بود. اختلافات تثلیثی هنوز فروکش نکرده بود و وظیفه کلیسا این بود که همه را در یک اعتراف متحد کند. شورا به اقتصاد اعمال شده توسط St. ریحان کبیر با تایید سنت. آتاناسیوس کبیر. اما همه این جهت را تایید نکردند. در میان مخالفان نزدیکترین دوست سنت. ریحان، سنت. گرگوری الهیات، یکی از شرکت کنندگان اصلی در شورای 381. خط سنت در شورا مسلط بود. ریحان، در حالی که St. گرگوری می خواست که پدران شورا مستقیماً به الوهیت روح القدس و هم ماهیت بودن او با پدر و پسر اعتراف کنند (Greg. Nazianz. Carm. de se ipso // PG. 37. Col. 1245-1250). با این حال، بدون اینکه روح القدس را مستقیماً خدا و هم جوهری با پدر و پسر بخواند، شورا بدون ابهام این اعتراف را با ابزارهای دیگر بیان کرد و حرکت روح القدس را از پدر، متقارن با تولد پسر از پدر تأیید کرد. با تأیید این که ما روح القدس را همراه با پدر و پسر می پرستیم و تجلیل می کنیم، که در زبان کلامی آن عصر کاملاً به معنای برابری سه شخص الهی است. نزول روح القدس از پدر با صعود به معشوق ناسازگار است. آگوستین زاپ آموزه حرکت روح القدس از طرف پدر و پسر. و این آموزه بسیار تبعی، و به ویژه درج بر اساس آن در اعتقادنامه Filioque، به مهم ترین دلیل جزمی برای تقسیم کاتولیک ها تبدیل شد. و ارتدکس کلیساها در زیر لیستی از 4 ویژگی کلیسا آورده شده است: یکی (بی نظیر)، مقدس، کاتولیک و رسولی. اعتراف به یک غسل تعمید منعکس کننده بحث طولانی مدت در مورد تعمید فراتر از مرزهای متعارف کلیسا است. نماد نه تنها توسط مسیح تعیین می شود. ایمان، بلکه امید ("چای"). نمادهای باستانی اغلب از "رستاخیز جسم" صحبت می کردند (ر.ک. نماد سنت سیریل اورشلیم). این واقعیت که نماد 381 در مورد رستاخیز بدنی نمی گوید به هیچ وجه به این معنی نیست که پدران شورا به نحوی دیگری رستاخیز را درک می کنند: مسیح باستان. مفهوم رستاخیز کاملاً مبهم بود و از معنویت گرایی افلاطونی فاصله داشت.

مهمترین اهمیت اعتقادی، رساله شورای لهستانی در سال 382 به شورای روم (Theodoret. Hist. eccl. V 9) است که دومین شورای جهانی را اعلام می کند و گواهی بر پایبندی به ایمان انجیلی «تأسیس شده توسط مقدسین و خدا» است. -داشتن 318 پدر در نیقیه بیتینیا "مطابق با تعمید است و به ما می آموزد که به نام پدر و پسر و روح القدس ایمان داشته باشیم، یعنی به الوهیت، قدرت و هستی ایمان داشته باشیم." از پدر، پسر، و روح القدس، به کرامت برابر و سلطنت ابدی سه هیپوستاس کامل، یا سه شخص کامل به گونه ای اعتقاد داشته باشند که نه بیماری سابلیوس، که باعث اشتباه می شود. ويژگي‌هاي شخصي را رد مي‌كند، و نه كفرهاي يونوميان، آريايي‌ها و دوخوبورها را كه هستي و طبيعت را تشريح مي‌كنند و الوهيت را كه در تثليث هم‌جوهر و هم‌آفريده هستند، در اينجا معرفي مي‌كنند طبیعت، یا پس از تولد، یا خلق شده، یا بیگانه. و در مورد تجسم خداوند، ما این تعلیم فاسد را حفظ می کنیم: ما حکم جسمانی را می پذیریم نه بدون روح، و نه بدون ذهن، و نه ناقص، بلکه به درستی اعتراف می کنیم، یعنی کلام خدا. قبل از اعصار کامل شد، در روزهای آخر برای نجات ما انسان کامل شد.» برخلاف نماد، که برای همه در نظر گرفته شده است و بنابراین بی جهت مملو از اصطلاحات علمی کلامی نیست، این اقرار کلامی است که در اینجا ارائه می شود. پیام خطاب به ارتدکس، در عبارات خود بسیار مشخص تر از نماد است، که با در نظر گرفتن اهداف اویکونومیا گردآوری شده است، نه تنها برای کسانی که در اعتراف به برابری سه شخص الهی، یا فرضیه ها راسخ هستند، بلکه برای کسانی که تزلزل دارند نیز در نظر گرفته شده است. ، که نمی تواند بلافاصله و مستقیماً به تثلیث متقابل اعتراف کند.

Prot. والنتین آسموس

مقررات شورا

7 قانون شورا شناخته شده است، اما در خود شورا آنها را به صورت جداگانه تنظیم نکردند: پدران شورا پیامی با محتوای متعارف، کلیسا-انضباطی صادر کردند که در ابتدا قطع شد. قرن ششم 382; حقوق هفتم

گزیده ای از نامه ای است که از افسس به نستوریوس، اسقف اعظم فرستاده شده است. ک لهستانی (428). پس از محکومیت نستوریوس توسط شورای سوم جهانی، نام نفرت انگیز مخاطب از پیام حذف شد. به گفته اسقف اعظم دلیل ارتباط این متن از قانون کلیسای افسس با قوانین تصویب شده در 381-382 است. پیتر (L"Huillier)، این بود که به نظر می رسید او به طور معناداری II Universe 1 را ادامه می دهد (L"Huillier. P. 111). قوانین 5-7 در سوابق باستانی گنجانده نشده است. مجموعه ها تشخیص اینکه 3 درست است. که توسط خود شورا منتشر شد، کلیسای روم با این وجود آن را رد کرد، زیرا وضعیت کلیسای لهستان را ارتقا داد، اما با این وجود بعدا. روم مجبور شد که جایگاه ک-لهستان را در دوگانه جهانی که توسط این قاعده ایجاد شده بود به رسمیت بشناسد. در «کتاب سکاندار» حقوق هفتم. تقسیم بر 2 و غیره 8 قانون وجود داشت.

در سمت راست 1. شورا تغییر ناپذیری اعتقادنامه «سیصد و هشتاد پدری را که در شورای نیقیه در بیتتینیا بودند» تأیید می‌کند و هر بدعتی را که از این نماد متفاوت باشد، تحقیر می‌کند و سپس فهرستی از این بدعت‌ها را دنبال می‌کند: «Eunomians, Anomeans, آریایی‌ها، یا اودوکسیانوس، نیمه‌آریایی‌ها، یا دوخوبورها، سابلی‌ها، مارسلیان‌ها، فوتینیان‌ها و آپولینارین‌ها.» در معتبرترین نسخه یونانی. متن بازتولید شده در نسخه «قوانین مجالس مقدس کلیسایی با تفاسیر»، Eunomians با Anomeans (Εὐνομιανῶν ἤγουν ᾿Ανομοίων) شناخته می شوند، که به موازات اسلاو-روسی نیست. متن، جایی که آن ها و دیگران به عنوان بدعت های مختلف با کاما از هم جدا شده اند (ص. 78). کلمه "Symbol" به زبان روسی اضافه شد. ترجمه: در یونانی فقط از "ایمان 318 پدر" صحبت می کند که می تواند هم به معنای ایمان و هم به معنای اعتقادنامه باشد.

دوم سمت راست همچنین از این نظر حائز اهمیت است که برای اولین بار در زبان قوانین، تشکیلات محلی بزرگتری در آن ذکر شده است تا مناطق کلیسا به ریاست کلانشهرها، که در قوانین اولین شورای جهانی - اسقف ها مورد بحث قرار گرفت. در اینجا در مورد اسقف های تنها یک استان - شرق گفته می شود: "... بگذار اسقف اسکندریه فقط بر کلیساهای مصر حکومت کند: اسقف های شرقی فقط در شرق حکومت کنند و مزایای کلیسای انطاکیه را حفظ کنند. طبق قوانین نیقیه: و اسقفان منطقه آسیا فقط در آسیا حکومت کنند: اسقف های پونتیک فقط امور منطقه پونتیک و امور تراکیا فقط تراکیا را در اختیار داشته باشند. در مورد کلیساهای خارج از امپراتوری، «در میان مردمان خارجی»، شورا تصمیم گرفت که نظم قبلی را حفظ کند - «عرف سابق پدران»، که کلیساها در اتیوپی تحت صلاحیت اسقف‌های اسکندریه، کلیساهای داخل ایران بودند. ، فراتر از شرق مرزهای امپراتوری - تحت صلاحیت تاج و تخت انطاکیه و کلیسای شرق. اروپا متکی به اولین اسقف تراکیه بود که در هراکلیوس تراکیه مستقر بود.

3 سمت راست جایگاهی را در دیپتیخ اسقف کی پل ایجاد می کند. می گوید: اسقف قسطنطنیه بر اسقف روم ارجحیت داشته باشد، زیرا آن شهر روم جدید است. روم نابرابری افتخار ادارات را نه با اهمیت سیاسی شهرها، بلکه با منشأ حواری جوامع مرتبط می دانست، بنابراین، کلیساهای رومی، اسکندریه و انطاکیه که توسط رسول تأسیس شد، در اولین مکان ها در دیپتیک قرار گرفتند. پیتر و شاگردش ap. علامت گذاری کنید. در این راستا، اسقف های رومی برای چندین سال. برای قرن ها آنها سرسختانه در برابر ظهور بخش K-فیلد پایتخت مقاومت کردند. اما به عنوان سومین سمت راست. شورای، و چهارم جهانی. 28 و ترول. 36 بدون ابهام در مورد زمینه های سیاسی و بنابراین از نظر تاریخی گذرا برای ظهور تاج و تخت صحبت می کنند. وضعیت مدنی شهر، بر اساس این قوانین، جایگاه آن را در دیپتیخ تعیین می کرد. روم در زمان های قدیم رد می شود و اکنون نیز مشروطیت سیاسی رتبه کلیسا را ​​رد می کند که با ویژگی های خاص توضیح داده شده است. تاریخ کلیساغرب: «با توجه به عدم وجود جوامعی که در غرب توسط رسولان تأسیس شده بود، با توجه به اینکه در اینجا تنها چنین جامعه ای روم بود، اولویت اسقف رومی از تأسیس کلیسای روم توسط حواریون و به ویژه به وجود آمد. پطرس، شاهزاده رسولان» (گیدولیانف، ص 494). در شرق غرب است. این آموزه قابل اجرا نیست: منشاء کلیسای قرنتی کمتر از مبدأ کلیسای اسکندریه ارزش ندارد. در همین حال، اسقف های قرنتی هرگز ادعای افتخاری برابر با کلیسای اسکندریه نداشتند. با این حال، گرایش عموماً پذیرفته شده در شرق برای تبیین رتبه کلیسایی یک رئیس با موقعیت سیاسی شهر به غرب نیز گسترش می یابد: روم پایتخت امپراتوری است، کارتاژ پایتخت رم است. آفریقا، راونا - اقامتگاه رم غربی. امپراتورها بنابراین، شرقی zr.، که مستقیماً در قانون سوم بیان شده است، دلایل زیادی برای ادعای اهمیت کلیسا دارد.

تفسیری عجیب از حقوق سوم. الکسیوس آریستینوس پیشنهاد می‌کند: «اسقف قسطنطنیه باید دارای امتیازات و همان افتخار اسقف رومی باشد، همانطور که در حکومت بیست و هشتم شورای کلسدون این قاعده فهمیده می‌شود، زیرا این شهر روم جدید است و افتخار دریافت کرده است. شهر پادشاه و سنکلیت بودن. زیرا حرف اضافه «توسط» در اینجا به معنای افتخار نیست، بلکه زمان است، درست مثل اینکه کسی می‌گوید: بارها اسقف قسطنطنیه با اسقف روم افتخار برابری می‌کرد. جان زونارا با اعتراض به چنین تعبیر دور از ذهنی خاطرنشان کرد: «برخی تصور می کردند که حرف اضافه «توسط» به معنای انحراف شرافت نیست، بلکه ظهور نسبتاً متأخر این نهاد است... اما رمان 131 ژوستینیان، واقع در کتاب پنجم Vasilik، عنوان 3، دلیلی را برای درک متفاوت این قوانین، همانطور که توسط این امپراتور فهمیده بود، ارائه می دهد. می گوید: «ما مطابق تعاریف St. شوراهایی به پاپ مقدس روم باستاناولین نفر از همه کشیشان بود، و بابرکت ترین اسقف قسطنطنیه، روم جدید، رتبه دوم را بعد از کلیسای حواری روم باستان به خود اختصاص داد و بر سایرین برتری داشت. این به وضوح نشان می دهد که حرف اضافه «با» به معنای انحراف و کاهش است. در غیر این صورت، حفظ هویت شرافت نسبت به هر دو تاج و تخت غیرممکن خواهد بود. زیرا لازم است که وقتی نام نخستی‌هایشان مطرح می‌شود، یکی در مقام اول و دیگری در جایگاه دوم قرار گیرد، هم در کلیساها وقتی با هم جمع می‌شوند و هم در امضاها وقتی لازم است.» تئودور چهارم بالسامون نیز در همه چیز با جان زونارا موافق است. با این حال، در "کتاب هلمسمن" این دیدگاه منعکس شد. آریستینا. در تعبير سكاندار آمده است: «و اگر قاعده گويند... نمي گويد كه براي روميان ارجمندتر باشد، بلكه در گفتن اوقات گفته شده است. گویی کسی، گویی برای سالیان متمادی، اسقف کنستانتین با احترامی برابر با اسقف روم و شهر کنستانتین مفتخر شده است.»

در 4 سمت راست. شورا اعتبار تقدیس ماکسیم کینیک را به ناحیه K-لهستانی که توسط St. گریگوری متکلم. از جنایات ماکسیموس سینیک، جان زونارا به سیمونی اشاره می کند. وجود گناه سیمونی در حین انتصاب به درجه قدسی، طبق قوانین، اثر فیض را از بین می برد و تشریفات را باطل می کند (ر.ک: Ap. 29, IV Ecum. 2, Trul. 22, VII Ecum. 5). ، 19، ریحان 90). اصل شرعی که از متن و سیاق قانون چهارم برمی‌آید، اولاً این است که اشغال یک صندلی برای دو نفر یا بیشتر غیرقابل قبول است. اسقف ها، و بنابراین تا آزادی قانونی بخش بعدی. مرگ، عزل، انتقال به مقر دیگری، یا تودیع توسط دادگاه اسقف که آن را اشغال کرده است، انتصاب افراد دیگر در آن غیرقانونی و بی اعتبار است.

قانون پنجم که می گوید: "درباره طومار غربی: کسانی که در انطاکیه هستند نیز قابل قبول هستند و به یک الوهیت پدر و پسر و روح القدس اعتراف می کنند" - به طور متفاوت تفسیر شده است. «طومار» یا توموس «غرب» یکی از اسناد جزمی است، اما اینکه از چه نوع سندی صحبت می‌کند، نظرات مختلفی در این مورد بیان شده است. طبق تفسیر جان زونارا و تئودور بالسامون، قانون از "اعتراف به ایمان" شورای ساردیک سال 343 صحبت می کند که عمدتاً غربی را شامل می شد. پدران و مواد اولیه آنها به زبان لاتین تدوین شده است. زبان با این حال، مدرن ترین دانشمندان با این دیدگاه موافق نیستند. چ. arr زیرا در تعاریف شورای ساردیک حتی اشاره ای به کلیسای انطاکیه نشده است و علاوه بر این، 38 سال بین شورای جهانی ساردیک و دوم جهان سپری شده است، یعنی این واکنش بسیار دیرهنگام خواهد بود. مطابق با تفسیر شرایطی که منجر به تدوین قانون پنجم شد، قوانین توسط Beveregius، Valesius، K. J. Hefele، G. Bardi و همچنین ارتدوکس ارائه شد. اسقف اعظم نیکودیموس (میلاش) و جان (سوکولوف)، اسقف اعظم. پیتر (L" Huillier)، قاعده مربوط به وقایعی است که در زمان پاپ دماسوس اول رخ داد. در سال 369، شورایی در رم تشکیل شد که اعتراف به ایمان خود را تشریح کرد، پیامی به انطاکیه فرستاد و از پدران شرقی خواست تا بیان کنند. قضاوت آنها در مورد این اعتراف در شورای انطاکیه در سال 379، به گفته اسقف اعظم پیتر (L" Huillier)، "پدران شورای قسطنطنیه در سال 382، توموس را تصویب کردند. در انطاکیه، بر خلاف اظهارات برخی نویسندگان، به دنبال نشان دادن وحدت ایمان با غرب بود. برای پدران شورای 381، درست بودن انتصاب فلاویان بدون تردید بود، همانطور که از آنها مشخص است. پیام آشتی... رم تصمیم گرفت فلاویان را فقط در حدود سال 398 بشناسد. (L"Huillier. P. 124) در این مورد، اسقف اعظم پیتر با F. Cavallera (Cavallera. P. 248. Not. 2) و Bardi بحث می کند، که با این حال، بیشتر در این مورد با احتیاط t.z. بیان می کند و معتقد است که همانطور که غرب اصرار داشت، "شرقی ها" آماده اعتراف به غیرقانونی بودن نصب سنت ملیتیوس نبودند، اما در پنجمین سال آنها آمادگی خود را برای پذیرش پولیس ها ابراز کردند، که پیتر متقاعد شده است که این قانون را داشته باشد هیچ ربطی به انشقاق در انطاکیه ندارد و یکی از اسناد تاریخ کلیسا است، اهمیت شرعی آن بر اساس بافت تاریخی است که تشخیص هر گونه فرمول بندی در آن غیرممکن است هنجار قانونی

ششمین سمت راست برای دادگاه کلیسا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اول از همه معیارهایی را تعیین می کند که فردی که به عنوان مدعی اسقف یا به عنوان شاکی با شکایت از یک اسقف به دادگاه کلیسا مراجعه می کند باید آنها را رعایت کند. در این راستا، قاعده بین شکایت و اتهامات خصوصی از یک سو و اتهامات ارتکاب به جنایات کلیسا از سوی دیگر، طبق این قاعده، بدون توجه به این موضوع پذیرفته می شود دین محکومیت های شاکی یا شاکی: «...اگر کسی از اسقف شکایت شخصی، خصوصی، مانند ادعای مالکیت یا ظلم دیگری که از او شده است، اقامه کند: با این گونه اتهامات، نپذیرید. هر شخص برای توجه به متهم، و نه ایمان او. به هر طریق ممکن است که وجدان اسقف آزاد باشد و کسی که خود را آزرده خاطر نشان می‌دهد، صرف نظر از ایمانش، عدالت را دریافت کند.» اما اگر در مورد جنایات کلیسا صحبت می کنیم، این قاعده اجازه پذیرش اتهامات این قبیل از بدعت گذاران، تفرقه افکنان، سازمان دهندگان اجتماعات غیرقانونی (داوران)، روحانیون معزول، غیر مذهبی های تکفیر شده و همچنین از جانب کسانی که تحت محاکمه کلیسا هستند و غیره را نمی دهد. هنوز تبرئه شده است

این حکم در مقدّس مقدّس لحاظ شده است. شورای کلیسای ارتدکس روسیه 1 اکتبر. 2004 "مقررات موقت در مورد رسیدگی های حقوقی کلیسا برای دادگاه های اسقفی و شوراهای اسقفی که وظایف دادگاه های اسقفی را انجام می دهند"، که بیان می کند: "درخواست های دریافت شده از... خارج از اجتماع کلیسایی برای بررسی پذیرفته نمی شوند (در مورد رسیدگی به پرونده های اعتقادی، ماهیت شبانی یا مذهبی)" (II 3. 13. 2)، به همین ترتیب، طبق "مقررات موقت"، همان افراد مشمول ارجاع به دادگاه کلیسا به عنوان شاهد در امور اعتقادی، شبانی یا مذهبی نیستند. II 5. 25 .3).

شکایات و اتهامات علیه اسقف ها، طبق قانون ششم، به شورای منطقه، یعنی به دادگاه شورای منطقه کلان شهر ارائه می شود. در صورتی که تصمیم شورای منطقه، شاکی یا شاکی را راضی نکند، می‌تواند به «شورای بزرگ اسقف‌های منطقه بزرگ»، به عبارت دیگر، شورای اسقف نشین، که در شرق است، شکایت کند. در دوره شورای جهانی دوم، آسیا (با مرکز آن در افسس)، پونتیک با پایتخت آن در قیصریه در کاپادوکیه، تراکیا (با مرکز آن در هراکلیوس)، که در قلمرو آن K-pol قرار داشت، نیز وجود داشت. به صورت سوریه (با پایتخت آن انطاکیه) و مصر با لیبی و پنتاپولیس (شهر اصلی اسکندریه است). همچنین مشاهده محتوای موازی IV Universal. 9، انطاکیه. 14، 15، ساردیک. 14، کارت. 19 (28). ششمین سمت راست در عین حال، شورا به طور قاطعانه طرح شکایت از اسقف ها و درخواست تجدید نظر به پادشاه، "رهبران سکولار" و شورای جهانی را ممنوع می کند (ر.ک. Carth. 104 (117)).

این قانون حاوی یک ماده دیگر است که هم با ماهیت قانون کلیسا و هم با هنجارهای رم مطابقت دارد. حقوق، اما با قوانین سکولار مدرن بیگانه است. بیان می کند که متهم در مورد تهمت اثبات شده، خود مشمول مسئولیتی است که برای مرتکب جرمی که اسقف را به آن متهم می کند، پیش بینی شده است: «... اما نه قبل از آن که بر آنها اصرار کنند. این اتهام به این دلیل است که خود را کتباً در معرض همان مجازات متهم قرار داده اند، حتی اگر در جریان رسیدگی مشخص شود که به اسقف متهم تهمت زده اند.»

حقوق هفتم به موضوع پیوستن بدعت گذاران و تفرقه افکنان سابق به کلیسا اشاره دارد. این خلاصه محتویات I Omni قبلا منتشر شده است. 8 و 19، لائودیس. 7 و 8، وسیل. 1 و 47. بر اساس این قاعده، یونومیان، مونتانیست‌ها، که «فریجیان» نامیده می‌شوند، سابلیان و «همه بدعت‌گذاران دیگر (زیرا در اینجا تعداد زیادی از آنها، به ویژه کسانی که از کشور غلاطس آمده‌اند) ... پذیرفته می‌شوند. مشرکان» از طریق تعمید. و آریایی‌ها، مقدونی‌ها (نگاه کنید به هنر مقدونیوس اول)، نواتیان‌ها (نگاه کنید به هنر. نواتیان)، ساوباتیان، کواترنری‌ها و آپولیناری‌ها - از طریق بدعت‌گذاری بدعت و تأیید (ر.ک. ترول. 95). شاید گیج کننده باشد که پدران شورا تصمیم گرفتند نه تنها مقدونی های دوخوبور، بلکه حتی آریایی ها را که بدعت گذاران آشکار بودند، بدون تعمید بپذیرند. این احتمالاً نه تنها با این واقعیت توضیح داده می شود که آریایی ها فرمول غسل تعمید را تحریف نکردند، بلکه با این واقعیت نیز توضیح داده می شود که آریایی های افراطی، که با کفرآمیز پسر را مخلوق و بر خلاف پدر می نامیدند، در زمان شورا به انحطاط رسیده بودند. فرقه Eunomian (نگاه کنید به هنر Eunomius)، برای -ry، در طول انتقال آنها به ارتدکس، شورا برای تعمید مجدد تدارک دیده شد، زیرا آنها را بر اساس یکسان با مشرکان قرار داد، و کسانی که در هفتم نام برده شدند، حق داشتند. آریایی ها خود را آریایی نمی نامیدند. پس از اولین شورای جهانی، رهبران آنها گفتند: "ما اسقف ها چگونه می توانیم از پرسبیتر آریوس پیروی کنیم؟" (Socr. Schol. Hist. eccl. II 10). در آن زمان، اوسبیوس، اسقف را معلم خود می دانستند. نیکومدیا و بعد از آن. آکاکیا، ep. قیصریه آکاکیان اعتراف کردند که پسر شبیه پدر است و حتی ارتدکس او را «تصویر غیر قابل تشخیص پدر» می نامید، اما او را به عنوان هم جوهری با پدر رد کردند و در این مورد با همان محرک بدعت موافق بودند.

در سمت راست 7. کسانی که هم از طریق غسل تعمید و هم از طریق تأیید با کلیسا متحد می شوند یکسان نامیده می شوند - بدعت گذاران که با اصطلاحات سنت سنت مطابقت ندارد. ریحان کبیر که بین بدعت گذاران، انشعاب ها و داوران فرق می گذاشت (ریحان 1). با این حال، کلمه "بدعت گذار" در آن زمان و پس از آن، درست تا به امروز. زمان، بود و استفاده می شود معانی مختلف، که گاه سردرگمی صرفاً اصطلاحی غیر ضروری را وارد بحث در مورد بدعت و تفرقه می کند. در برخی موارد، کلمه "بدعت" برای توصیف یک انحراف اساسی از تعصب به کار می رود، در موارد دیگر برای تعیین هرگونه انحراف از ارتدکس استفاده می شود. پدران شورای جهانی دوم کلمه "بدعت گذار" را دقیقاً به معنای اخیر و شاید حتی گسترده تر - در رابطه با هرگونه جدایی از کلیسا به کار بردند. قضاوت در این مورد دشوار است، زیرا قانون به هیچ وجه از خود آغازگر نام نمی برد. در استفاده از واژه بدعت گذار در وسیل اختلاف وجود دارد. 1 و II Omni. 7 با k.-l مرتبط نیست. یک تناقض واقعی بین این قواعد، زیرا بدیهی است که آریایی‌ها، مقدونی‌ها، نواتیان‌ها و غیره که از طریق تأیید پذیرفته شده‌اند و «هر بدعتی را که فلسفی نمی‌کند، همانطور که کلیسای مقدس کاتولیک و حواری خدا فلسفه می‌کند» نفرین می‌کنند. (II Om. 7) - اینها کسانی هستند که St. ریحان در رساله شرعی به سنت. او آمفیلوخیوس ایکونیومی را "شسماتیک" نامید. هنگام مقایسه قواعد، نباید از اصطلاحات ناپایدار آنها، بلکه از محتوای واقعی آنها استفاده کرد و در مورد قوانین مربوط به الحاق مرتدان - از پذیرایی مراسم. در سمت راست 7. دومین شورای جهانی در مورد ورود به کلیسا صحبت نمی کند، بلکه در مورد "کسانی که به ارتدکس می پیوندند و بخشی از نجات یافتگان" صحبت می کند. شاید پدران شورا از کلمه «کلیسا» استفاده نکرده باشند زیرا نمی‌خواستند بدعت‌گذارانی را که از طریق تأیید پذیرفته شده‌اند، یعنی فرقه‌گرایان، کاملاً بیگانه با کلیسا اعلام کنند، بلکه با عبارت «کسانی که می‌پیوندند... بخش» را به کار نمی‌برند. این شورا به طور قطع به کسانی که در جدایی از کلیسای ارتدکس باقی مانده اند هشدار می دهد. کلیسا در مورد خطر معنوی که آنها را تهدید می کند، زیرا کسانی که "نجات می یابند" جایی نیستند که هستند.

متن: کاوالرا اف. Le schisme d "Antioche. P., 1905; Ritter A. M. Das Konzil von Konstantinopel und sein Symbol. Gött., 1965; idem. Arianismus // TRE. Bd. 3. S. 692-719; idem. The Dogma of Constantinople 381) و پذیرش در کلیساها // ThQ 228-232. 334 TRE. Konzils von Konstantinopel (381) Gött., 13-48. ص، 1987. جلد. 3; هانسون آر. پ. سی. جست‌وجوی دکترین مسیحی خدا: جدال آریان 318-381. ادینب، 1367; درکول وی. Wie nizänisch ist das Nicaeno-Constantmopolitanum؟ // ZKG. 1996. Bd. 107. ص 1-18; هامرشتدت جی. هیپوستاز // RAC. جلد 16. س 986-1035; بینرت دبلیو. Dogmengeschichte. Stuttg., 1997. S. 188-205; استاتس آر. Das Glaubensbekenntnis von Nizaa-Konstantinopel: Historische und theologische Grundlagen. دارمشتات، 19992. (برای کتابشناسی عمومی، به مقاله شورای جهانی مراجعه کنید.)

Prot. ولادیسلاو تسیپین

وب‌سایت Pravoslavie.Ru به انتشار بخش‌هایی از کتاب جدید ولادیسلاو تسیپین، تاریخ‌دان کلیسا و قدیس‌شناس، «تاریخ اروپای پیش از مسیحیت و مسیحیت» ادامه می‌دهد.

ساکرای امپراتوری در مورد تشکیل شورایی در قسطنطنیه، که متن آن باقی نمانده است، توسط امپراتور مقدس تئودوسیوس کبیر در بهار 381 منتشر شد. اسقف ولایات شرقی که وی بر آنها حکومت می کرد به این شورا دعوت شدند. گراتیان در غرب امپراتوری فرمانروایی می کرد و تنها حوزه قضایی تئودوسیوس به استان های غربی گسترش نمی یافت. 150 اسقف در این شورا جمع شدند. ابتدا رهبران جوامع ارتدوکس از سوریه، آسیا و تراکیه وارد شدند. بعداً، هنگامی که اقدامات آشتی آغاز شده بود، اسقفانی که از مصر به رهبری تیموتائوس اسکندریه و همچنین از مقدونیه آمده بودند، به آنها ملحق شدند که در میان آنها اسقولیوس از تسالونیکی اولویت داشت. در میان شرکت کنندگان این شورا، قدیس سیریل، که از سال 350 کرسی اورشلیم را اشغال کرد، جانشین ریحان کبیر در کریس قیصریه، الادیوس، برادران سنت باسیل گرگوری نیسا و پطرس سباستیا نیز بودند. به عنوان آکاکیوس از Verria، Amphilochius از Iconium، Optimus از Pisidia، Diodorus از Tarsus، Pelagius از Laodicea، Eulogius Edessky، ایزیدور از کوروش و Otrey Melitinsky. سی و شش اسقف دوخوبور، یا پنوماتوماشین، که پیروان مقدونیوس به شمار می‌رفتند، نیز به رهبری الئوسیوس سیزیکوس و مارسیان لامپساکی به قسطنطنیه آمدند. مذاکره با آنها توسط طرفداران نماد Nicene و دکترین معادل روح القدس با پدر و پسر نتیجه ای نداشت و مقدونی ها با ترک کلیسای جامع پایتخت را ترک کردند.

کلیسای جامع در ماه مه 381 افتتاح شد. اولین جلسات آن به ریاست قدیس ملیتیوس انطاکیه برگزار شد. امپراطور تئودوسیوس که در افتتاحیه کلیسای جامع حضور داشت، روز قبل او را در خواب دیده بود و همانطور که تئودورت می گوید، "اعلام کرد که نباید به او بگویند که ملتیوس در میان آنها کیست: او خود با یادآوری خواب خود، می خواست این مرد را بشناسد و در واقع، به محض ورود کل اسقف‌ها به اتاق‌های سلطنتی، تئودوسیوس، با ترک دیگران، مستقیماً نزد ملتیوس بزرگ رفت و به عنوان پدر دوست داشتنیپسر ابتدا برای مدت طولانی از دیدن او لذت برد، سپس او را در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن چشم، دهان، سینه، سر و ... دست او کرد. در همان زمان پادشاه خواب خود را به او گفت. او همچنین با دیگران به مهربانی رفتار کرد و از آنها مانند پدران خواست تا در مورد موضوعات پیشنهادی قضاوت کنند. در همان آغاز اقدامات آشتیانه، پرونده انتصاب ماکسیموس سینیک به کرسی قسطنطنیه مورد بررسی قرار گرفت و آن را غیرقانونی و باطل اعلام کردند.

سنت ملیتیوس که به سن پیری رسیده بود ، در همان آغاز اقدامات صلح آمیز نزد خداوند رفت - بقایای آن مرحوم با افتخار به شهر کلیسای جامع او - انطاکیه فرستاده شد. پدران قدیس گریگوری متکلم را به عنوان رئیس جدید کلیسای جامع انتخاب کردند. اما سپس اسقفانی از مصر به رهبری تیموتائوس اسکندریه وارد پایتخت شدند. و در این شورا بلافاصله موضوع جایگزینی سرا انطاکیه مطرح شد. اسقفان سوریه حاضر در شورا، فلاویان، پروتستان انطاکیه را به عنوان جانشین ملتیوس انتخاب کردند. با این حال، این انتخاب مخالفت پدران مصری را برانگیخت، و در کنار آنها، همانطور که در شورا مشخص شد، دماسوس روم، آمبروز میلان و دیگر اسقف های غرب ایستادند، که اگرچه با ملیتیوس وارد ارتباط شدند، اما اصرار داشتند. با این حال، تا حداقل اکنون، پس از مرگ ملیتیوس، پائولینوس به عنوان تنها اسقف قانونی انطاکیه شناخته شود، اما برای اکثریت آشتی این گزینه غیرقابل قبول بود. اختلافات شدید شد. گریگوری متکلم، در تفسیر آنها نوشت: "از هر دو طرف بسیار گفته شد، برای آشتی بسیار پیشنهاد شد، و چیزهای زیادی در خدمت افزایش شر بود."

قدیس با تمام جان خود برای بازگرداندن صلح کلیسایی بین نیقیه‌های نو شرقی، که خود او به آن تعلق داشت، از یک سو، و مصری‌ها و نیقیه‌های قدیم غربی، از سوی دیگر، پیشنهادی غیرمنتظره ارائه کرد که در تضاد با خلق و خوی اکثریت پدران وطن، که به شدت از نامزدی فلاویان حمایت کردند، همانطور که قبلاً از خود گریگوری در برابر ماکسیم که به طور غیرقانونی به جای او قرار گرفت، حمایت کردند: "اجازه دهید تاج و تخت به قدرت کسی داده شود که هنوز صاحب آن است. .. موضوع را کهولت سن و حد لازم و زیبای مشترک همه خانواده ما رقم بزند. او (طاووس. - پروت V.Ts.) به جایی خواهد رفت که مدتهاست آرزویش را داشته و روح خود را به خدایی که به او داده تسلیم خواهد کرد. و ما با توافق همه مردم و اسقف های خردمند، با کمک روح، تاج و تخت را به دیگری خواهیم داد... باشد که این طوفان که جهان را پریشان می کند سرانجام فروکش کند! . بسیاری از شرکت کنندگان در شورا چنین پیشنهادی را تقریباً به عنوان انتقال یک فرد همفکر سابق به اردوگاه طرف مقابل تلقی کردند: "بنابراین گفتم. و هر کدام فریاد خود را سر دادند. این همان بود که گله ای از چغاله ها در یک انبوه جمع شده بودند، جمعیتی آشوب زده از جوانان... گردباد، ابری از غبار برافراشت، بادهای خروشان... آنها مانند زنبورهایی بودند که این طرف و آن طرف می تازند و ناگهان به سمت راست می تازند. به چهره همه اما مجلس آرام بخش بزرگان به جای تلاش برای تأدیب جوانان از آنها پیروی کرد.» یکی از استدلال‌های مخالفان امتیاز دادن به اسقف‌های مصری و غربی، که در پیشنهاد گرگوری قدیس مبنی بر ترک پائولینوس تا زمان مرگ او، آن‌طور که می‌توان تصور می‌کرد دور از سن او نبود، مشکوک بود، این بود. به عبارت دیگر، de Oriente lux که «لازم است ... امور ما همراه با خورشید جریان داشته باشد، در آنجا آغازی را درک کنیم که خدا از آنجا برای ما در زیر پرده‌های گوشتی درخشید». گرگوری قدیس نمی خواست این بحث را از علم نجوم جدی بگیرد.

در مواجهه با سوء تفاهم و بی اعتمادی که از طرف پدران نماینده هر دو طرف - شرقی و مصری - که تعصب مشابهی نسبت به او داشتند و به همین دلیل تلاش ناموفق در یک زمان برای جایگزینی او با ماکسیموس سینیکوس - انجام شد - سنت گرگوری درخواست کرد که برکنار شود. . نه پدران شورا و نه امپراطور تئودوسیوس مانع او نشدند و قدیس هنگام فراق برادرانش را با این جمله خطاب کرد: "مسئله من را به عنوان یک سوال ثانویه در نظر بگیرید... افکار خود را به آنچه مهمتر است هدایت کنید، متحد شوید، سرانجام پیوندهای متقابل عشق را تقویت کنید. تا کی به ما به عنوان مردمی رام نشدنی که فقط یک چیز را آموخته‌ایم می‌خندند - نفس کشیدن از دعوا؟ با غیرت دست راست را به یکدیگر بدهید. و من یونس نبی خواهم بود و گرچه در طوفان گناهی ندارم، برای نجات کشتی خود را فدا می کنم... نهنگی مهمان نواز در اعماق دریا به من پناه می دهد... خوشحال نبودم که بر تخت نشست و اکنون داوطلبانه آن را ترک می کنم. وضعیت جسمانی ام نیز مرا به این موضوع متقاعد می کند. تنها وظیفه من مرگ است. همه چیز به خدا داده شده است اما تنها نگرانی من برای تو است، تثلیث من! . در ژوئن 381، قدیس از قسطنطنیه به زادگاهش نازیانز بازنشسته شد.

و در کلیسای جامع ، بحث نامزدی برای بخش پایتخت شروع شد. به پیشنهاد دیودوروس از تارسوس، با موافقت امپراتور، سناتور سالخورده نکتاریوس که به عنوان پریتور پایتخت خدمت می کرد، به عنوان نخست وزیر کلیسای قسطنطنیه انتخاب شد، که در آن زمان هنوز آیین غسل تعمید را دریافت نکرده بود. به طوری که پس از انتخاب، مانند آمبروز میلانی، ابتدا غسل تعمید گرفت و سپس سه درجه کشیشی متوالی تعیین کرد. نکتاریوس و سپس سومین رئیس شورای جهانی دوم شد.

مهم‌ترین اقدام شورا، تصویب یک اعتقادنامه جدید بود، به معنای واقعی کلمه همان چیزی که امروزه نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلیسای ارتدکس: «ما به خدای یگانه پدر، قادر مطلق، آفریدگار آسمان و زمین که برای همگان قابل مشاهده و نامرئی است، ایمان داریم. و در یک خداوند، عیسی مسیح، پسر خدا، یگانه زاده، که قبل از همه اعصار از پدر متولد شد. نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، زاده شده، مخلوق، هم جوهر با پدر، که همه چیز برای او بود. به خاطر ما انسان و نجات ما از آسمان نازل شد و از روح القدس و مریم باکره مجسم شد و انسان شد. او برای ما در نزد پونتیوس پیلاطس مصلوب شد و رنج کشید و به خاک سپرده شد. و طبق کتاب مقدس در روز سوم برخاست. و به آسمان بالا رفت و در دست راست پدر نشست. و باز هم آن آتی توسط زندگان و مردگان با جلال داوری خواهد شد، پادشاهی او پایانی نخواهد داشت. و در روح القدس، خداوند، حیات بخش، که از پدر سرچشمه می گیرد، که با پدر و پسر پرستش و جلال می شود، که انبیا را سخن می گفت. به یک مقدس، کاتولیک و کلیسای حواری. ما به یک غسل تعمید برای آمرزش گناهان اعتراف می کنیم. چای (proskomen) رستاخیز مردگان، و زندگی قرن آینده. آمین".

این بیانیه ایمان بر اساس اعتقادنامه نیقیه است، که با این حال، دستخوش اصلاحات جزئی شده است: عبارت در مورد تولد پسر "از ذات پدر" از نماد جدید حذف شده است، و از سوی دیگر، با ارائه دقیق تری از آموزه روح القدس، در مورد حرکت او از پدر و "عبادت" و "تجلیل"، به عبارت دیگر - برابری با دو فرض الهی دیگر تکمیل شده است. نماد جدید همچنین شامل اعتراف به ایمان به کلیسای مقدس، آموزه ماهیت یکباره غسل ​​تعمید و رستاخیز عمومی آینده و زندگی ابدی. با توجه به سخنان کشیش والنتین آسموس، توجه به "نزدیک بودن به نماد دومین شورای جهانی نماد کلیسای اورشلیم، همانطور که از متن گفتارهای تعلیمی سنت سیریل اورشلیم بازسازی شده است، جلب می شود. "، که با این حال، بر خلاف نماد Nicene، حاوی اصطلاح "هم ماهیت" نبود - در دهه 360، سیریل، مانند ریحان از آنسیرا و قدیس ملیتیوس، متعلق به حامیان دکترین "همزیستی" بود که به کلیسا داد. سقراط مورخ دلیلی برای یادآوری اینکه در زمان شورا "توبه کرد و موجودی هم جوهری شد."

شورای جهانی دوم هفت قانون دارد. با این حال، آنها در اصل در خود شورا به عنوان قوانین جداگانه تدوین نشده بودند. پدران شورا پیامی با محتوای انضباطی کلیسا صادر کردند که متعاقباً در آغاز قرن ششم به چهار قانون تقسیم شد. در مورد سه قانون اخیر، منشأ آنها به شرح زیر است. در سال 382 شورای اسقف ها در قسطنطنیه تشکیل شد که اکثر پدران دومین شورای جهانی در آن شرکت داشتند. موضوع رابطه کلیساهای شرقی با کلیسای رم را در چارچوب به رسمیت شناختن جایگاه جهانی شورای 381 مورد بحث قرار داد. این شورا بود که دو قاعده صادر کرد که در قوانین شورای جهانی دوم به عنوان پنجم و ششم گنجانده شد. قانون 7 گزیده ای از نامه ای است که در سال 428 از افسس به نستوریوس قسطنطنیه فرستاده شد. پس از محکومیت نستوریوس توسط شورای سوم جهانی، به دلایل واضح، نام نفرت انگیز مخاطب از پیام حذف شد. اما چرا این متن از قانون کلیسای افسس در قوانین دومین شورای جهانی گنجانده شد؟ شاید به این دلیل که او در اصل موضوع قانون اول این شورا را ادامه داد. این سه قانون (پنجم تا هفتم) در مجموعه های باستانی غربی گنجانده نشده است. کلیسای روم با تشخیص اینکه قانون سوم توسط خود شورای قسطنطنیه صادر شد، با این وجود آن را رد کرد. دلیل این امر واضح است - با این واقعیت مرتبط است که این قانون وضعیت کلیسای قسطنطنیه را ارتقاء بخشید ، اما متعاقباً روم مجبور شد با این وجود جایگاه رئیس جمهور قسطنطنیه را در دیپتیخ کلیسایی که توسط این قانون ایجاد شده است به رسمیت بشناسد.

قاعده اول شورا تغییر ناپذیری عقیده «سیصد و هجده پدری را که در شورای نیقیه در بیتینیا بودند» تأیید می‌کند و هر بدعتی را که از این نماد متفاوت باشد، تحقیر می‌کند و سپس فهرستی از این بدعت‌ها را دنبال می‌کند. : "Eunomians، Anomeans، Arians، یا Eudoxian، Semi-Aryan، یا Doukhobor، Sabellian، Marcellian، Fotinian و Apollinian." یکی از این بدعت‌ها - سابلی - مدت‌ها قبل از شورای اول نیکیه در نیمه اول قرن سوم به وجود آمد و جوهره آن انکار تفاوت هیپوستاتیک بین پدر و پسر بود که در نتیجه آن در در غرب نام بدعت پاتریپاسی را دریافت کرد، به عبارت دیگر، منطقاً از الهیات سابلی نتیجه می گیرد که نه تنها پسر خدا، بلکه پدر الهی نیز بر روی صلیب رنج می برد. این بدعت از نظر نوع شناختی با آریان ارتباطی ندارد و این آریایی ها بودند که مخالفان خود را متهم کردند که دفاع کردند. آموزش ارتدکسدر مورد هم ماهیت بودن پسر با پدر، در آیین سابلی پنهان. دلیل چنین اتهاماتی را مارسلوس که در واقع به مذهب سابلی گرایش داشت و از مخالفان آریایی ها بود و خود را همفکر آتاناسیوس بزرگ می دانست و حتی بیشتر از آن شاگردش فوتینوس بیان کرد. خود آریایی ها در این قاعده به نام پیروان افراطی این بدعت، یونومیوس، که پیروانش آنومائیان نامیده می شدند، نامیده می شوند، زیرا در انحراف از حقیقت، از آریوس فراتر رفته، در مورد عدم شباهت پسر به پدر آموزش می دادند. و همچنین Eudoxius، که Eunomius را به عنوان اسقف Cyzicus منصوب کرد، زمانی که او اسقف قسطنطنیه بود. نام «نیمه آریایی» در آثار تاریخی اغلب در رابطه با آریایی‌های معتدل به کار می‌رود که در مورد شباهت یا حتی همزیستی پسر با پدر آموزش می‌دادند، اما در این قاعده به اصطلاح دوخبورها یا پیروان اشاره می‌کند. مقدونیوس که وجود روح القدس و همزیستی او با پدر را انکار کرد. سرانجام، بدعت آپولیناریا، که توسط پدران شورای جهانی دوم محکوم شد، دیگر به الهیات تثلیثی اشاره نمی کند، بلکه به جزمیت مسیحیت اشاره دارد، که موضوع اصلی مجالس کلیسای بعدی، با شروع سوم، شد.

قانون دوم دومین شورای جهانی در مورد مصون ماندن مرزهای سرزمینی متعارف بین کلیساها صحبت می کند: "اسقف های منطقه نمی توانند اختیار خود را به کلیساهای خارج از منطقه خود گسترش دهند و ممکن است کلیساها را اشتباه نگیرند." برای اولین بار در زبان قوانین، تشکیلات محلی بزرگتر از مناطق کلیسا به ریاست کلانشهرها، که در قوانین اولین شورای جهانی مورد بحث قرار گرفت، در آن ذکر شده است. این مناطق را اسقف نشینی می نامیدند. ظهور آنها در آستانه دومین شورای جهانی با توسعه تقسیم اداری خود امپراتوری روم همراه است، زیرا سازمان کلیسابه طور مداوم با تقسیم اداری امپراتوری مطابقت داشت. در قانون دوم، اسقف‌نشین‌های تنها یک استان - شرق ذکر شده است: «بگذارید اسقف اسکندریه فقط بر کلیساهای مصر حکومت کند. اجازه دهید اسقف های شرقی فقط در شرق حکومت کنند و مزایای کلیسای انطاکیه را که قوانین نیقیه به رسمیت شناخته است حفظ کنند. همچنین اجازه دهید اسقف های منطقه آسیا فقط در آسیا حکومت کنند. اجازه دهید اسقف های پونتوس فقط بر منطقه پونتیک صلاحیت قضایی داشته باشند. تراکیا فقط تراکیه». در مورد کلیساهای خارج از امپراتوری، «در میان مردمان خارجی»، شورا تصمیم گرفت که نظم قبلی را حفظ کند - «عرف سابق پدران»، که این بود که کلیساها در اتیوپی تحت صلاحیت اسقف های اسکندریه، کلیساها بودند. در داخل ایران، فراتر از مرزهای شرقی امپراتوری، - تحت صلاحیت کرسی انطاکیه، و کلیساهای اروپای شرقی به اولین اسقف تراکیه وابسته بودند که در هراکلیوس رئیسی داشت.

قاعده سوم مکان را در دیپتیخ اسقف قسطنطنیه تعیین می کند. می گوید: اسقف قسطنطنیه بر اسقف روم ارجحیت داشته باشد، زیرا آن شهر روم جدید است. مشخص است که در روم، نابرابری شرافت ادارات نه با اهمیت سیاسی شهرها، بلکه با منشأ رسولی جوامع مرتبط است، و بنابراین در وهله اول در دیپتیخ وجود دارد که در دوران باستان، رومی، اسکندریه وجود دارد. و کلیساهای انطاکیه که توسط پیتر رسول و شاگردش مرقس تأسیس شده بودند، قرار گرفتند. در این راستا، اسقف‌های رومی برای چندین قرن سرسختانه با ارتقای پایتخت قسطنطنیه مخالفت کردند. اما قانون سوم شورای جهانی دوم بدون ابهام از زمینه های سیاسی و بنابراین از نظر تاریخی گذرا برای اعتلای تاج و تخت صحبت می کند. وضعیت مدنی شهر، طبق این قانون، جایگاه آن را در دیپتیک تعیین می کرد.

روم در زمان های قدیم رد شد و اکنون نیز شرط سیاسی رتبه کلیسا را ​​رد می کند. ظهور این دکترین با ویژگی های تاریخ کلیسای غرب توضیح داده می شود. همانطور که P.V گیدولیانوف، «به دلیل عدم وجود جوامعی که توسط رسولان در غرب تأسیس شده بود، به دلیل این واقعیت که در اینجا تنها چنین جامعه ای روم بود، اولویت اسقف رم از تأسیس کلیسای روم توسط رسولان و حواریون ناشی شد. مخصوصاً پطرس، شاهزاده رسولان.» در مورد شرق، این آموزه غربی برای آن قابل اجرا نیست: منشأ کلیسای قرنتی کمتر از مبدأ کلیسای اسکندریه قابل احترام نیست. در همین حال، اسقف های قرنتی هرگز ادعای افتخاری برابر با رئیس اسکندریه نداشتند. با این حال، گرایش عموماً پذیرفته شده در شرق برای تبیین رتبه کلیسایی یک رئیس از طریق موقعیت سیاسی شهر به غرب نیز گسترش می یابد: رم پایتخت امپراتوری، کارتاژ پایتخت آفریقا، راونا محل سکونت است. امپراتوران روم غربی بنابراین، دیدگاه شرقی، که مستقیماً در قانون سوم بیان شده است، دلایل زیادی برای ادعای اهمیت کلی کلیسا دارد.

در قاعده چهارم، شورای جهانی دوم صحت تقدیس ماکسیموس سینیکوس به مقر قسطنطنیه را که توسط قدیس گرگوری متکلم اشغال شده بود رد کرد: «درباره ماکسیموس سینیکوس و خشم او در قسطنطنیه: ماکسیموس نبود یا نیست. اسقف، و به هیچ یک از روحانیون منصوب نشد، و آنچه برای او انجام شد و آنچه توسط او انجام شد: همه چیز ناچیز است. اصل شرعی که از متن و سیاق قانون چهارم قابل استنباط است، اولاً این است که تصرف دو یا چند اسقف در یک مقر غیرقابل قبول است و بنابراین تا زمانی که مقر به دلیل قانونی تخلیه نشود. فوت، بازنشستگی، انتقال به مقر دیگری یا تودیع توسط دادگاه اسقف که آن را اشغال کرده است، انتصاب افراد دیگر در آن غیرقانونی، باطل و باطل است.

قانون پنجم شورای جهانی دوم که می‌گوید: «درباره طومار غربی: کسانی که در انطاکیه هستند و به یک الوهیت پدر و پسر و روح‌القدس اعتراف می‌کنند قابل قبول هستند»، تفسیر متفاوتی دارد. «طومار (یا توموس) غرب» یکی از اسناد جزمی است، اما درباره اینکه دقیقاً از چه سندی صحبت می‌کند، نظرات مختلفی بیان شده است. طبق تفسیر Zonara و Balsamon، قانون به "اعتراف به ایمان" شورای ساردیک در سال 343 اشاره دارد که عمدتاً شامل پدران غربی بود و مواد اولیه آن به زبان لاتین جمع آوری شده بود. اما اکثر دانشمندان مدرن با این دیدگاه موافق نیستند، عمدتاً به این دلیل که در تعاریف شورای ساردیکا حتی به کلیسای انطاکیه اشاره نشده است، و علاوه بر این، مدت زیادی بین شورای ساردیکا و شورای جهانی دوم سپری شده است - 38 سال؛ بنابراین، واکنش بسیار دیر خواهد بود. مطابق با تفسیر شرایطی که منجر به تدوین قانون پنجم شد، که توسط Beveregius، Valesius، Hefele، Bardi و همچنین اسقف های ارتدکس، اسقف Nicodemus (Milash) و John (Sokolov)، اسقف اعظم پیتر (L) ارائه شد. "Huillier)، این قانون به رویدادهایی می پردازد که در زمان پاپ داماسوس رخ داده است. در سال 369، شورایی در روم تشکیل شد که اعتراف به ایمان خود را بیان کرد، اسقف میلان اوکسنتیوس، مدافع اصلی بدعت آریایی در غرب را محکوم کرد و نامه ای به انطاکیه فرستاد و از پدران شرقی خواست تا اظهار نظر کنند. قضاوت در مورد این اعتراف در انطاکیه با این اعتراف موافقت شد. این در شورای انطاکیه در سال 378، همانطور که اسقف نیکودیموس (میلاش) معتقد است، یا در شورای سال 375، مطابق نظر اسقف اعظم پیتر (L'Huillier) انجام شد، که خاطرنشان می کند: «پدران شورای قسطنطنیه در سال 382 با پذیرفتن توموسی که قبلاً در انطاکیه تصویب شده بود، درصدد نشان دادن وحدت ایمان با غرب بود، اما در متن قانون پنجم نباید جلوه ای از هرگونه گشاده رویی را در رابطه با پائولینوس و او دید. گروه... برای پدران شورای سال 381، صحت انتصاب فلاویان بدون هیچ تردیدی بود، که از پیام های شورای آنها مشخص است... روم تصمیم گرفت فلاویان را تنها در حدود سال 398 به رسمیت بشناسد. در این مورد، اسقف اعظم پیتر (L'Huillier) عمدتاً با F. Cavallera و G. Bardi بحث می کند، اما آنها دیدگاه محتاطانه تری در این مورد ابراز کردند و معتقد بودند که شرقی ها مانند غرب آماده پذیرش نیستند. بر دستورات غیرقانونی ملتیوس اصرار داشتند، اما در قاعده پنجم آمادگی خود را برای پذیرش آن دسته از پائولیایی‌ها که به ملتی‌ها می‌پیوندند ابراز داشتند.

قانون ششم برای دادگاه کلیسا از اهمیت استثنایی برخوردار است. این، اول از همه، معیارهایی را تعیین می کند که باید توسط شخصی که به عنوان مدعی اسقف یا به عنوان شاکی با شکایت از یک اسقف به دادگاه کلیسا مراجعه می کند، رعایت شود. در این رابطه، قاعده بین شکایت و اتهامات خصوصی از یک سو و اتهام ارتکاب جرایم کلیسا از سوی دیگر تمایز قائل می شود. شکایات و اتهامات خصوصی طبق این قاعده بدون توجه به وضعیت کلیسایی شاکی یا شاکی پذیرفته می شود: «اگر کسی از خود اسقف را اقامه کند، یعنی شکایت خصوصی، مانند ادعای اموال او یا صدمات دیگری که از او وارد شده است دروغ است: در ایراد این اتهامات نه به چهره متهم و نه به ایمان او توجه نکنید. از هر جهت ممکن است که وجدان اسقف آزاد باشد و هر کسی که خود را آزرده خاطر نشان می‌دهد، صرف نظر از ایمانش، عدالت را دریافت کند.» اما اگر در مورد متهم کردن اسقف به ارتکاب جرایم کلیسایی صحبت می کنیم، این قانون اجازه پذیرش آن را از بدعت گذاران، تفرقه افکنان، سازمان دهندگان اجتماعات غیرقانونی (داوران)، روحانیون معزول، عوام تکفیر شده و همچنین افراد تحت دادگاه کلیسایی و ... نمی دهد. هنوز تبرئه نشده . شکایات و اتهامات علیه اسقف ها، طبق قانون ششم، به شورای منطقه، یعنی به دادگاه شورای منطقه شهری ارائه می شود. در صورتی که تصمیم شورای منطقه ای شاکی یا شاکی را راضی نکند، او می تواند به «شورای بزرگ اسقف منطقه بزرگ»، به عبارت دیگر، شورای اسقف که در شرق در زمان شورای جهانی دوم آسیا (با مرکز آن در افسس) بود. پونتیک با پایتخت آن در قیصریه کاپادوکیه، تراکیا (با مرکز آن در هراکلیوس)، که قسطنطنیه در قلمرو آن قرار داشت، و همچنین سوریه (با پایتخت آن در انطاکیه) و مصر با لیبی و پنتاپولیس (شهر اصلی اسکندریه است) . علاوه بر این، قانون ششم به طور قاطع شکایت از اسقف ها و درخواست تجدید نظر به پادشاه، "رهبران سکولار" و شورای جهانی را ممنوع می کند. این قاعده حاوی یک ماده قابل توجه دیگر است که هم با ماهیت قانون کلیسا و هم با هنجارهای حقوق روم مطابقت دارد: متهم در مورد تهمت اثبات شده، خود مشمول مسئولیتی است که برای مرتکب جرمی که او در نظر گرفته است. اسقف را متهم می کند: «... اما پیش از این نمی توانند بر اتهام خود پافشاری کنند، زیرا خود را به عنوان مجازاتی مشابه متهم، کتباً در معرض مجازات قرار داده اند، در صورتی که در جریان دادرسی، مشخص شود که آنها تهمت زده اند. اسقف متهم.»

قاعده هفتم به موضوع پیوستن بدعت گذاران و تفرقه افکنان به کلیسا می پردازد. طبق این قاعده، یونومیان، مونتانیست‌ها، که «فریجیان» نامیده می‌شوند، سابلی‌ها و «همه بدعت‌گذاران دیگر... به عنوان مشرکان پذیرفته می‌شوند» - از طریق تعمید. و آریایی ها، مقدونی ها، نواتیان ها و ساباتیان ها (پیروان ساباتیوس، که از نواتیان جدا شدند)، پنطیکاستی ها و آپولیناریست ها - از طریق بدعت گذاری و مسح کردن خودشان. شاید گیج کننده باشد که پدران دومین شورای جهانی تصمیم گرفتند نه تنها مقدونی های دوخوبور، بلکه حتی آریایی ها را بدون غسل تعمید بپذیرند. این احتمالاً نه تنها با این واقعیت توضیح داده می شود که آریایی ها فرمول غسل تعمید را تحریف نکردند، بلکه با این واقعیت نیز توضیح داده می شود که آریایی های افراطی که با کفرآمیز پسر را مخلوق و بر خلاف پدر می خواندند، در زمان شورای جهانی دوم منحط شده بودند. به فرقه Eunomians، که در طول انتقال آنها به ارتدکس، شورا برای آنها امکان تعمید مجدد را فراهم کرد، زیرا او آنها را در جایگاهی برابر با مشرکان قرار داد، و کسانی که در حکومت هفتم آریایی نامیده می شدند، اوسبیوس نیکومدیا و بعدها آکاکیوس را در نظر گرفتند. قیصریه، به عنوان معلم آنها، که اعتراف کرد که پسر شبیه پدر است.

در 9 ژوئیه 381، شورای جهانی پیامی به امپراتور تئودوسیوس فرستاد و در آن از او خواست تا قطعنامه های شورا را تأیید کند. در 19 ژوئیه، سنت تئودوسیوس احکام صلحی را تصویب کرد، و بدین وسیله به آنها قوت قوانین ایالتی داد، و بر این اساس، با فرمان خود در 30 ژوئیه، دستور داد "فوراً تمام کلیساها را به اسقف هایی که ادعای یک عظمت و قدرت دارند، منتقل شوند. پدر، پسر و روح القدس، یک جلال و یک افتخار و در ارتباط با نکتاریوس در کلیسای قسطنطنیه، در مصر با تیموتائوس اسکندریه، در شرق با پلاگیوس لائودیسه و دیودوروس از تارسوس، در اسقف نشین آسیا با آمفیلوخیوس ایکونیوم و اپتیموس، اسقف انطاکیه پیسیدیا، در اسقف نشین پونتوس با هلادیوس کاپادوکیه، اوتریوس ملیتن و گریگوری نیسا، در میسیا و اسکیت با ترنتیوس، اسقف تومسک، و مارتیوس از مارسیانوپلیس. همه کسانی که با اسقف های نام برده ارتباط برقرار نمی کنند، به عنوان بدعت گذاران آشکار از کلیساها اخراج خواهند شد.» فرمان تئودوسیوس مشخصاً از مهمترین مقر شرق - انطاکیه نامی نمی برد، و این به دلیل واضحی انجام شد: مسئله جایگزینی آن - چه کسی باید آن را اشغال کند: فلاویان یا پائولینوس - برای امپراتور باز ماند. او منتظر تایید این نامزدی از سوی شورا بود. همچنین مهم است که بر خلاف فرمان سال 380 که در آن ارتباط شرعی با تاج و تخت روم و اسکندریه ملاک کاتولیک بودن جوامع محلی اعلام شده بود، در اینجا اصلاً از مقر روم نام برده نشده است.

در کلیساهای سوریه، آسیا و تراکیه، شورای قسطنطنیه از همان ابتدا به عنوان جامعه جهانی شناخته شد. شورای افهسوس که روند آن به طور قاطع تحت تأثیر رئیس کلیسای اسکندریه، قدیس سیریل بود، به شورای 150 پدری اشاره ای نکرد، اما نماد و قوانین آن در اعمال و احکام شورای کلسدون ذکر شده است. . در رم، به رسمیت شناختن شأن جهانی شورای قسطنطنیه در سال 381، که واقعاً از نظر ترکیب شرقی منحصراً شرقی بود، به زمان‌های بعدی برمی‌گردد - این قبلاً در زمان پاپ هورمیزد در آغاز قرن ششم اتفاق افتاد.

Ep.
  • اسقف اعظم
  • V.V. آکیموف
  • پروفسور
  • svschsp.
  • اسقف اعظم
  • شوراهای جهانی- جلسات مسیحیان ارتدکس (کشیشان و سایر افراد) به عنوان نمایندگان کل کلیسای ارتدکس (کل) که به منظور حل و فصل مسائل مبرم در منطقه تشکیل می شود.

    این بدان معناست که احکام صلح آمیز توسط پدران نه بر اساس قانون اکثریت دموکراتیک، بلکه مطابق با کتاب مقدس و سنت کلیسا، طبق مشیت الهی، با کمک حضرت مقدس تنظیم و تصویب شده است. روح.

    با توسعه و گسترش کلیسا، شوراها در بخش‌های مختلف اکومن تشکیل شدند. در اکثریت قریب به اتفاق موارد، دلایل شوراها مسائل کم و بیش خصوصی بود که نیازی به نمایندگی کل کلیسا نداشت و با تلاش شبانان کلیساهای محلی حل شد. این گونه شوراها شوراهای محلی نامیده می شدند.

    مسائلی که دلالت بر نیاز به بحث کلیسا داشت با مشارکت نمایندگان کل کلیسا بررسی شد. شوراهایی که در چنین شرایطی تشکیل می‌شوند، به نمایندگی از تمامیت کلیسا، مطابق با آن عمل می‌کنند قانون خداو هنجارهای حکمرانی کلیسا، جایگاه جامعه جهانی را تضمین کرد. در مجموع هفت شورا وجود داشت.

    مجالس کلیسایی چه تفاوتی با یکدیگر داشتند؟

    در مجالس کلیسایی، سران کلیساهای محلی یا نمایندگان رسمی آنها و همچنین اسقف به نمایندگی از اسقف های آنها حضور داشتند. تصمیمات جزمی و متعارف شوراهای کلیسا برای کل کلیسا الزام آور است. برای این که شورا وضعیت «کلیایی» را به دست آورد، پذیرش، یعنی آزمون زمان و پذیرش قطعنامه های آن توسط همه کلیساهای محلی ضروری است. این اتفاق افتاد که تحت فشار شدید امپراتور یا یک اسقف بانفوذ، شرکت کنندگان در شوراها تصمیماتی گرفتند که در تضاد با حقیقت انجیل و سنت کلیسا بود، چنین شوراهایی توسط کلیسا رد شدند.

    اولین شورای جهانیدر زمان امپراتور در سال 325 در نیکیه اتفاق افتاد.

    این به افشای بدعت آریوس، کشیش اسکندریه ای که به پسر خدا کفر می گفت اختصاص داشت. آریوس تعلیم داد که پسر آفریده شد و زمانی بود که او وجود نداشت. او به طور قاطع، هم ماهیت بودن پسر با پدر را انکار کرد.

    این شورا این عقیده را اعلام کرد که پسر خداست و هم جوهری با پدر است. شورا هفت عضو اعتقادنامه و بیست قانون متعارف را پذیرفت.

    شورای جهانی دومدر سال 381 در قسطنطنیه برگزار شد که تحت فرمان امپراتور تئودوسیوس بزرگ برگزار شد.

    دلیل آن گسترش بدعت اسقف مقدونیوس بود که الوهیت روح القدس را انکار می کرد.

    در این شورا، اعتقادنامه تنظیم و تکمیل شد، از جمله عضوی که حاوی تعالیم ارتدکس در مورد روح القدس بود. پدران شورا هفت قانون متعارف را تنظیم کردند که یکی از آنها ایجاد هرگونه تغییر در اعتقادنامه را ممنوع می کرد.

    سومین شورای جهانیدر سال 431 در افسس و در زمان امپراتور تئودوسیوس کوچک اتفاق افتاد.

    این به افشای بدعت پدرسالار قسطنطنیه نستوریوس اختصاص داشت که به دروغ درباره مسیح به عنوان مردی که با پیوندی سرشار از فیض با پسر خدا متحد شده بود، تعلیم داد. در واقع، او استدلال کرد که در مسیح دو شخص وجود دارد. علاوه بر این، او مادر خدا را مادر خدا نامید و مادر بودن او را انکار کرد.

    شورا تأیید کرد که مسیح پسر واقعی خدا و مریم مادر خدا است و هشت قانون متعارف را تصویب کرد.

    چهارمین شورای جهانیدر زمان امپراتور مارسیان در کلسدون در سال 451 اتفاق افتاد.

    سپس پدران علیه بدعت‌گذاران گرد آمدند: نخست‌وزیر کلیسای اسکندریه، دیوسکوروس، و ارشماندریت اوتیش، که استدلال می‌کردند که در نتیجه تجسم پسر، دو طبیعت، الهی و انسانی، در هیپوستاس او با هم ادغام شدند.

    این شورا تعیین کرد که مسیح خدای کامل و در عین حال انسان کامل است، یک شخص، که شامل دو طبیعت است که به طور جدایی ناپذیر، تغییرناپذیر، غیرقابل تفکیک و جدایی ناپذیر متحد شده اند. علاوه بر این، سی قانون متعارف تدوین شد.

    پنجمین شورای جهانیدر سال 553 در قسطنطنیه در زمان امپراتور ژوستینیان اول اتفاق افتاد.

    این آموزه های شورای چهارم کیهانی را تأیید کرد، ایسم و ​​برخی نوشته های کوروش و بید ادسا را ​​محکوم کرد. در همان زمان، تئودور موپسوستیا، معلم نستوریوس، محکوم شد.

    ششمین شورای جهانیدر سال 680 در شهر قسطنطنیه در زمان امپراتور کنستانتین پوگوناتوس بود.

    وظیفه او رد بدعت مونوتلیست ها بود، که اصرار داشتند که در مسیح دو اراده وجود ندارد، بلکه یک اراده وجود دارد. در آن زمان، چندین پاتریارک شرقی و پاپ هونوریوس قبلاً این بدعت وحشتناک را تبلیغ کرده بودند.

    شورا تایید کرد آموزش باستانیکلیسایی که مسیح در خود دو اراده دارد - به عنوان خدا و به عنوان انسان. علاوه بر این، اراده او، مطابق فطرت انسان، در همه چیز با خداوند موافق است.

    کلیسای جامع، که یازده سال بعد در قسطنطنیه برگزار شد، به نام شورای ترولو، پنجم و ششمین شورای جهانی نامیده می شود. او یکصد و دو قانون متعارف را پذیرفت.

    هفتمین شورای جهانیدر سال 787 در نیقیه و در زمان امپراطور ایرن اتفاق افتاد. بدعت شمایل شکنی در آنجا رد شد. پدران شورا بیست و دو قانون متعارف را گردآوری کردند.

    آیا هشتمین شورای جهانی امکان پذیر است؟

    1) نظر رایج کنونی در مورد اتمام دوران مجالس جهانی هیچ مبنای جزمی ندارد. فعالیت مجالس، از جمله مجالس کلیسایی، یکی از اشکال خودگردانی و خود سازماندهی کلیسا است.

    بیایید توجه داشته باشیم که شوراهای کلیسا به دلیل نیاز به اتخاذ تصمیمات مهم در مورد زندگی کل کلیسا تشکیل شد.
    در همین حال، "تا پایان عصر" وجود خواهد داشت () و در هیچ کجا گفته نشده است که در کل این دوره کلیسای جهانی با مشکلاتی روبرو نخواهد شد که بارها و بارها به وجود می آیند و برای حل آنها به نمایندگی همه کلیساهای محلی نیاز دارند. از آنجایی که حق انجام فعالیت های خود بر اساس اصول آشتی از جانب خداوند به کلیسا اعطا شده است و همانطور که مشخص است هیچ کس این حق را از آن نگرفته است، دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم شورای جهانی هفتم باید پیش از این باشد. به نام آخرین.

    2) در سنت کلیساهای یونانی، از زمان بیزانس، این عقیده رایج وجود داشته است که هشت شورای کلیسایی وجود داشته است که آخرین آنها شورای سال 879 در زمان سنت سنت مسیحی است. . به عنوان مثال، شورای جهانی هشتم به نام سنت. (PG 149, col. 679), St. (تسالونیکی) (PG 155, col. 97) بعداً St. دوسیثئوس اورشلیم (در توموس 1705) و غیره. یعنی از نظر تعدادی از اولیای الهی، هشتمین شورای جهانی نه تنها ممکن است، بلکه ممکن است. در حال حاضربود. (کشیش)

    3) معمولاً تصور عدم امکان برگزاری هشتمین شورای جهانی با دو دلیل «اصلی» همراه است:

    الف) با اشاره کتاب امثال سلیمان در مورد هفت ستون کلیسا: «حکمت برای خود خانه ای بنا کرد، هفت ستون آن را کند، قربانی ذبح کرد، شراب خود را حل کرد و برای خود غذا آماده کرد. خادمان خود را فرستاد تا از بلندی های شهر اعلام کنند: «هر که احمق است، به اینجا برگرد!» و به ضعیف النفس گفت: «بیا نان مرا بخور و شرابی را که حل کرده ام بنوش. حماقت را رها کن و در راه عقل زندگی کن و قدم بردار» ().

    با توجه به اينكه در تاريخ كليسا هفت شوراي جهاني وجود داشته است، اين پيشگويي را البته با احتياط مي توان با مجالس مرتبط دانست. در این میان، در تعبیری دقیق، هفت ستون به معنای هفت اجلاس کلیسا نیست، بلکه هفت آیین مقدس کلیسا است. در غیر این صورت، باید بپذیریم که تا پایان شورای جهانی هفتم، هیچ پایه ثابتی وجود نداشت، که کلیسایی لنگنده بود: ابتدا فاقد هفت، سپس شش، سپس پنج، چهار، سه، دو تکیه بود. سرانجام، تنها در قرن هشتم بود که به طور محکم تأسیس شد. و این در حالی است که این کلیسای اولیه بود که به دلیل میزبانی از اعتراف کنندگان مقدس، شهدا، معلمان ... مشهور شد.

    ب) با این واقعیت که کاتولیک رومی از ارتدکس جهانی دور می شود.

    از آنجایی که کلیسای جهانی به غربی و شرقی تقسیم شده است، حامیان این ایده استدلال می کنند، پس متأسفانه تشکیل شورایی به نمایندگی از کلیسای یگانه و حقیقی غیرممکن است.

    در واقع، طبق تصمیم خداوند، کلیسای جهانی هرگز به دو قسمت تقسیم نشد. از این گذشته، طبق شهادت خود خداوند عیسی مسیح، اگر یک پادشاهی یا خانه بر ضد خود تقسیم شود، "آن پادشاهی نمی تواند پایدار بماند" ()، "آن خانه" (). کلیسای خدا ایستاده است، ایستاده است و خواهد ایستاد، "و دروازه های جهنم بر آن غلبه نخواهد کرد" (). بنابراین هرگز تقسیم نشده و نخواهد شد.

    در رابطه با وحدت آن، کلیسا اغلب بدن مسیح نامیده می شود (نگاه کنید به:). مسیح دو بدن ندارد، بلکه یک بدن دارد: "نان یک است و ما که بسیار هستیم یک بدن هستیم" (). از این نظر، ما نمی‌توانیم کلیسای غربی را نه به‌عنوان یکی با خودمان و نه به‌عنوان یک کلیسای خواهر مجزا اما معادل بشناسیم.

    گسست وحدت متعارف بین کلیساهای شرقی و غربی، در اصل، یک تقسیم نیست، بلکه سقوط و انشعاب کاتولیک های رومی از ارتدکس کلیسا است. جدایی هیچ بخشی از مسیحیان از کلیسای مادر یکتا و حقیقی، آن را کمتر از یک و کمتر از حقیقت نمی کند، و مانعی برای تشکیل شوراهای جدید نیست.

    شرکت کنندگان

    150 اسقف ارتدکس در این شورا حضور داشتند. تئودوسیوس همچنین 36 اسقف مقدونی را به رهبری اسقف بزرگ الئوسیوس سیزیکوس به این شورا دعوت کرد، به این امید که آنها در اعتراف به ایمان خود با ارتدکس ها موافق باشند. اما اسقف مقدونیه و مصر مستقیماً اعلام کردند که اجازه "انسجام" را نمی دهند و نخواهند داد و شورا را ترک کردند. امپراتور تئودوسیوس حتی پاپ داماسیوس (از امپراتوری گراتیان) را در مورد افتتاح شورا مطلع نکرد.

    از جمله شرکت کنندگان اصلی این شورا عبارتند از: ملتیوس انطاکیه، تیموتائوس اسکندریه، سیریل اورشلیم، گلاسیوس قیصریه-فلسطینی (برادر زاده سیریل)، آسکولیوس تسالونیکی، گریگوری نیسا (برادر باسیل کبیر)، آمفیلوخیوس از ایکونیوم. اپتیموس انطاکیه از پیسیدیا، دیودوروس از تارسوس، پلاژیوس لائودیسه. ریاست این شورا بر عهده ملتیوس انطاکیه بود که بلافاصله پس از شروع شورا درگذشت و گریگوری نازیانزوسی (حدود 330 تا 390 میلادی) که در کلیسا به نام الهی دان شناخته می شد، جایگزین او شد و پس از خروج او شورا - نکتاریوس، جانشین گرگوری در کریت قسطنطنیه.

    مصوبات شورا

    شورا رساله ای صادر کرد که متعاقباً به 7 قانون تقسیم شد. در کتاب سکاندار، قانون هفتم به دو قسمت تقسیم شده است.

    درباره بدعت ها (قاعده اول)

    نبرد بین ارتدوکس ها و آریایی ها که پس از پایان اولین شورای جهانی از سر گرفته شد و در ابتدا بر مسئله حل شده الوهیت عیسی مسیح متمرکز شد، در طول زمان باعث ظهور بدعت های جدیدی شد که خطرناک ترین آنها عبارت بودند از: بدعت های مرتبط با نام های آپولیناریا و مقدونیه. بدعت آپولیناریس و بدعت مقدونیوس سؤالات جدیدی با ماهیت جزمی برانگیخت، اولی در مورد خدا مردی عیسی مسیح، و دومی در مورد روح القدس، سومین فرضیه تثلیث.

    دومین شورای جهانی بدعت ها را محکوم و آن را محکوم کرد (قاعده اول شورا):

    • Eunomians - پیروان اسقف Eunomius از Cyzicus (c.)، که تعلیم داد که "روح القدس خدا نیست. او بر اساس اراده پدر بوسیله پسر آفریده شد.»
    • آنومیف - آنها را Eunomians نیز می نامیدند، زیرا آنها یکسان بودن افراد تثلیث مقدس را انکار می کردند و استدلال می کردند که افراد دوم و سوم به هیچ وجه شبیه شخص اول نیستند.
    • آریان که تعلیم می‌داد که پسر خدا از پدر زاده نشده، بلکه آفریده شده و فقط شبیه پدر است. شورا آنها را با ادوکسی ها، پیروان یودوکسیوس (نیمه اول قرن چهارم)، که اسقف ژرمانیسیا، سپس انطاکیه و سرانجام قسطنطنیه بود، می شناسد. آموزه یودوکسیوس شبیه یونومیان است، اما او از آریایی ها فراتر رفت و استدلال کرد که پسر حتی شبیه پدر نیست.
    • Poluarians یا Doukhobors (پنوماتوماچیان) - پیروان مقدونیوس، اسقف قسطنطنیه (355-359)، که تعلیم داد که روح القدس از پدر و پسر پایین تر است، که او آفریده شده و مانند فرشتگان است. شورا این دو بدعت را شناسایی کرد که در آن زمان با هم عمل می کردند، اما در واقع پول آریایی ها از دوخوبورها فراتر رفتند، که هم ماهیت پسر با پدر را انکار نکردند، در حالی که پول آریایی ها نیز این را انکار کردند.
    • سابلیان - که تعلیم داد که هیچ تفاوتی بین پدر و پسر و روح القدس وجود ندارد، که آنها یک شخص را تشکیل می دهند. بنیانگذار این بدعت، سابلیوس، اسقف بطلمیوس پنتاپولیس بود که در نیمه اول قرن سوم می زیست.
    • مارسلیان - پیروان اسقف مارسلوس آنسیرا (نیمه قرن چهارم) که هیپوستازی ابدی پسر را انکار کرد و تعلیم داد که با ظهور پایان جهان، پادشاهی مسیح و حتی پادشاهی او پایان خواهد یافت. وجود
    • فوتینی ها - پیروان فوتینوس، اسقف سرم، شاگرد مارسلوس، که به ویژه آموزه های خود را بر این ادعا متمرکز کردند که عیسی مسیح فقط مردی است که الوهیت با کمال خاصی در او ساکن است، اما او ابدی نیست.
    • Apollinarians - پیروان آپولیناریس، اسقف لائودیسه، که در حدود نیمه قرن چهارم در سوریه زندگی می کردند. بر اساس آموزه ماهیت سه جزئی انسان، آپولیناریس بدن انسان و روح انسانی (مشابه حیوانات) را به عیسی مسیح نسبت داد، اما نه روح انسانی، به جای آن لوگوس را در او تشخیص داد. او فطرت الهی و انسانی را در او ادغام کرد، اراده انسانی را در او انکار کرد و بنابراین، در اصل، خود خدایی را انکار کرد.

    در مورد حکومت خودمختار کلیساهای محلی (قانون دوم)

    شورا به تنهایی ممنوعیت اسقف ها را معرفی کرد کلیساهای محلیدخالت در امور کلیساهای دیگر.

    در مورد وضعیت اسقف قسطنطنیه (حکومت سوم)

    تقریباً تا زمان دومین شورای جهانی در شرق، اولین مقر اسکندریه در نظر گرفته می‌شد، بنابراین ترتیب در کلیسای باستانی که در آن صندلی‌ها فهرست می‌شد و به آن افتخار می‌دادند، به شرح زیر بود: روم، اسکندریه، انطاکیه، اورشلیم. . اما با توجه به اینکه قسطنطنیه مقر امپراتور و پایتخت شد، اقتدار اسقف اعظم قسطنطنیه افزایش یافت و سومین قانون شورای جهانی دوم قسطنطنیه را پس از روم در رتبه دوم قرار داد، با استناد به اینکه قسطنطنیه است. رم جدید.

    اگرچه فقط در کلیسای جامع اسقف های شرقی، یونانیان این شورا را جهانی اعلام کردند. این قانون دومین شورای جهانی توسط پاپ ها به رسمیت شناخته نشد. پاپ داماس اول در روم مرام نامه را پذیرفت، اما قوانین را نه، لااقل قانون تقدم قسطنطنیه بعد از روم را قبول نداشت. این آغاز بحث های حقوقی کلیسا و در واقع تقسیم بزرگ کلیسا شرق و غرب بود. در واقع، رم تنها در شورای چهارم لاتران در سال 1215 در زمان امپراتوری لاتین قسطنطنیه که پس از جنگ صلیبی چهارم ایجاد شد، تقدم قسطنطنیه را پس از روم پذیرفت.

    درباره Maxim Cynic (قانون چهارم)

    شورا، اول از همه، شروع به بررسی موضوع بعدی برای جایگزینی صندلی خالی قسطنطنیه کرد. به درخواست امپراتور و مردم، گریگوری متکلم توسط شورا به عنوان اسقف قانونی قسطنطنیه به رسمیت شناخته شد. با این حال، به زودی پس از مرگ ملتیوس، دوباره اختلافاتی در مورد آن به وجود آمد نفاق کلیسا، که مدتهاست کلیسای انطاکیه را نگران کرده است. این انشقاق در اوایل دهه 60 قرن چهارم در انطاکیه به وجود آمد، هنگامی که دو اسقف، ملتیوس و پائولینوس به طور همزمان در آن ظاهر شدند، هر دو بر گله ارتدکس کلیسای انطاکیه کنترل مشترک داشتند و در دشمنی آشتی ناپذیری با یکدیگر بودند. گرگوری الهیات پیشنهاد کرد که شورا جانشینی را برای جایگزینی ملتیوس متوفی انتخاب نکند. او پیشنهاد کرد که این انتخاب را تا زمانی به تعویق بیاندازد که طرف های متخاصم کلیسای انطاکیه بتوانند با رضایت دوجانبه، اسقفی را برای خود انتخاب کنند. اما پیشنهاد گرگوری توسط شورا رد شد، بنابراین سوء تفاهمی بین او و اسقف‌های شرکت‌کننده در شورا به وجود آمد که با انصراف گرگوری داوطلبانه از ریاست قسطنطنیه به پایان رسید. علاوه بر این، اسقفان مصر و مقدونیه که دیر به شورا رسیدند و به همین دلیل با انتخاب گریگوری متکلم به عنوان اسقف پایتخت موافقت نکردند، با اشاره به قانون پانزدهم، صحت این انتخاب را زیر سوال بردند. اولين شوراي جهاني، كه اسقف‌ها را از جابه‌جايي از يك مركز به محل ديگر منع مي‌كرد (گريگوري متكلم، قبل از بر تخت نشستن كليساي قسطنطنيه، اسقف شهر ساسم بود). در ژوئن 381، پس از ایراد سخنرانی خداحافظی برای نمایندگان شورا، گرگوری به نازیانزوس بازنشسته شد، جایی که در 25 ژانویه درگذشت. شورا به شدت اقدامات ماکسیموس بدبین را محکوم کرد. جایگزین کرسی قسطنطنیه، که در آن زمان توسط گریگوری متکلم اداره می شد. به دعوت ماکسیموس، دو اسقف از اسکندریه وارد شدند و او را تقدیس کردند، اما هیچ کس آن را تشخیص نداد. در نتیجه، به پیشنهاد امپراطور تئودوسیوس اول، یک مقام سکولار، پریتور قسطنطنیه، نکتاریوس، به ریاست پایتخت انتخاب شد.

    درباره اعتقادنامه نیقیه-قسطنطنیه (قانون پنجم)

    شورای اول قسطنطنیه

    فعالیت جزمی شورای جهانی دوم در ترکیب نمادی که در تاریخ کلیسا به نام Nicene-Constantinograd شناخته شده است، بیان شد. اعتراف به ایمان که در شورای روم تصویب شد، که پاپ داماسیوس اول برای اسقف پائولینوس انطاکیه فرستاد، برای بررسی توسط نمایندگان شورا پیشنهاد شد. پس از بحث در مورد متن این اعتراف، شورا به اتفاق آرا آموزه رسولی را تأیید کرد که روح القدس موجودی خدمتگزار نیست، بلکه «خداوند، حیات بخش، که از پدر بیرون می آید، با پدر و پسر پرستش و جلال می شود.»تا عضو هشتم، یعنی قبل از ارائه آموزه روح القدس، نماد دومین شورای جهانی نماد نیقیه است که توسط شورا اصلاح و تکمیل شده است تا بدعت هایی را رد کند که تشکیل دومین شورای جهانی را ضروری کرده است. . نماد تصویب شده توسط اولین شورای جهانی از کرامت الهی روح القدس صحبت نمی کرد، زیرا بدعت دوخبور هنوز وجود نداشت.

    در آموزه خدای پدر در نماد نیقیه، شورای بعد از کلمه "خالق"کلمات وارد شده "آسمان و زمین" . در آموزه‌ی پسر خدا، واژه‌ها پس از «مولود از پدر» جایگزین شدند. "از ذات پدر، خدا از جانب خدا"کلمات "قبل از تمام سنین" . اگر کلماتی در نماد وجود دارد "خدای واقعی از خدای واقعی"بیان "خدا از جانب خدا" به نوعی تکراری بود که از متن حذف شد. در عین حال این عبارت حذف شد "در آسمان و زمین" ، به دنبال کلمات "که همه چیز به وسیله او ساخته شد".

    در آموزه پسر خدا، که در نماد نیقیه آمده است، شورا کلماتی را (به صورت پررنگ) درج کرد که به وضوح آموزه ارتدکس را در مورد ماهیت جسمانی خدا-انسان بیان می کند که علیه بدعت های خاص است:

    «...به خاطر ما انسان و برای نجات ما آمد از بهشتو مجسم شود از روح القدس و مریم باکرهو انسان ساخت برای ما در زمان پونتیوس پیلاطس مصلوب شدو رنج کشید و دفن شد و در روز سوم برخاست طبق کتاب مقدس، و به آسمان عروج کرد و کسی که در دست راست پدر نشسته استو باز هم او که باید بیاید با شکوهزنده و مرده را قضاوت کن پادشاهی که پایانی نخواهد داشت».

    بنابراین، فعالیت شورای جهانی دوم، ظاهراً با هدف لغو یا تغییر ماهیت نماد نیقیه نبود، بلکه فقط برای افشای کاملتر و قطعی آموزه های موجود در آن بود.

    نماد Nicene با عبارت "(من نیز به روح القدس ایمان دارم)" به پایان می رسید. دومین شورای جهانی آن را با افزودن آموزه های روح القدس، کلیسا، تعمید، رستاخیز مردگان و زندگی قرن آینده تکمیل کرد. ارائه آموزه در مورد این حقایق ایمان، محتوای 8، 9، 10، 11، و 12 عضو نماد نیقیه - قسطنطنیه را تشکیل می دهد.

    در مورد شکایات خصوصی و کلیسایی (قانون ششم)

    درباره شکل دادگاه کلیسایی و پذیرش بدعت گذاران به اجتماع کلیسایی (قاعده هفتم)

    در خاتمه، شورا در مورد شکل قضاوت کلیسایی و پذیرش بدعت گذاران پس از توبه، برخی از طریق غسل تعمید، برخی دیگر از طریق تأیید، بسته به شدت خطا، تصمیم گرفت. (قوانین هفتم شورا).

    اگرچه در نسخه های یونانی، اسلاوی و روسی 7 قانون به شورای جهانی دوم نسبت داده شده است، اما در واقع فقط چهار قانون اول متعلق به آن است که توسط مورخان کلیسا قرن پنجم نیز ذکر شده است. قواعد 5 و 6 در شورای قسطنطنیه در سال 382 گردآوری شد. قانون 7 مخفف پیامی است که شورای ترولو (692) از طرف کلیسای قسطنطنیه به اسقف انطاکیه، مارتریوس، ارسال کرد.

    پیوندها

    • A.V. کارتاشف. شوراهای جهانی. پاریس، 1963 // فصل: دومین شورای جهانی در قسطنطنیه 381
    • A.V. کارتاشف. شوراهای جهانی. پاریس، 1963 // فصل: نماد Nicene-Constantinopolitan.

    بنیاد ویکی مدیا

    2010.

      ببینید «شورای جهانی دوم» در لغت نامه های دیگر چیست:

      - (مینیاتور قرن نهم به آثار گریگوری متکلم) شورای جهانی دوم، شورای کلیسای اول قسطنطنیه کلیسا. در سال 381 توسط امپراتور تئودوسیوس اول (379395) در قسطنطنیه تشکیل شد. هم در شرق و هم در غرب به رسمیت شناخته شده است... ... ویکی پدیا

      تاریخ 553 به رسمیت شناختن کاتولیک، ارتدکس شورای قبلی شورای کلسدون شورای بعدی شورای سوم قسطنطنیه به ریاست ژوستینیانوس اول به ریاست اوتیخس تعداد جمع شدگان 152 نفر (از جمله 7 نفر از آفریقا، 8 نفر از ایلیریا، اما ... ویکی پدیا

      تاریخ 1962 1965 کاتولیک را به رسمیت می شناسد شورای قبلی شورای اول واتیکان شورای بعدی هیچ تشکیل شده توسط ژان بیست و سوم به ریاست ژان بیست و سوم، پل ششم تعداد افراد جمع آوری شده تا 2540 بحث ... ویکی پدیا

      این اصطلاح معانی دیگری دارد، به شورای نیقیه مراجعه کنید. شورای دوم نیکیه تاریخ 787 به رسمیت شناختن کاتولیک، ارتدکس شورای قبلی (کاتولیک) شورای سوم قسطنطنیه (ارتدوکس) شورای ترولو بعدی... ... ویکی پدیا

      این اصطلاح معانی دیگری دارد، به کلیسای جامع لیون (معانی) مراجعه کنید. شورای دوم لیون تاریخ 1274 کاتولیک را به رسمیت می شناسد شورای قبلی شورای اول لیون شورای بعدی شورای وین تشکیل شده توسط گریگوری X به ریاست ... ویکی پدیا

      واتیکان دوم، آخرین شورای کلیسای کاتولیک، بیست و یکم شورای جهانی به حساب او، به ابتکار پاپ جان بیست و سوم در سال 1962 افتتاح شد و تا سال 1965 ادامه یافت (در این زمان پاپ جایگزین شد، کلیسای جامع تحت فرمان پاپ پل ششم بسته شد).... ... ویکی پدیا

      شورای دوم نیقیه- ♦ (ENG دومین شورای نیقیه) (787) هفتمین شورای کلیسای کلیسای مسیحی، که توسط امپراطور ایرن برای حل اختلافات پیرامون شمایل شکنی تشکیل شد. ستایش تصاویر مسیح، مریم، فرشتگان و مقدسین را ایجاد کرد، اما نه... ... فرهنگ اصطلاحات الهیات وست مینستر

      هفت شورای جهانی، با آفرینش جهان و شورای دوازده حواری (نماد قرن نوزدهم) شوراهای جهانی (به یونانی: Σύνοδοι Οικουμενικαί، لاتین: Oecumenicum Concilium) جلسات عمدتاً مربوط به اسقف نشینی هستند. کلیسای مسیحیدر تمامیت جهانی آن ... ویکی پدیا

      شورای جهانی هفتم (نماد قرن هفدهم، صومعه نوودویچی) دومین شورای نیقیه (همچنین به عنوان شورای جهانی هفتم شناخته می شود) در سال 787 در شهر نیکیه، تحت فرمان امپراتور ایرن (بیوه امپراتور لئوخوزار) تشکیل شد. از 367 ... ویکی پدیا

    کتاب ها

    • هفت عجایب جهان کتاب مقدس تقویم روسیه و تولد عید پاک مسیح و شورای نیقیه نبوت دانیل زیرزمینی مسکو قرن شانزدهم - نمونه اولیه هزارتوی معروف باستانی، Nosovsky G.. این نشریه در نسخه جدید منتشر شده است. توسط A. T. Fomenko در سال 2013. این به طور قابل توجهی با موارد قبلی متفاوت است و یک مطالعه جدید در زمان شناسی و بازسازی ریاضی است.

    شورای جهانی دومدر سال 381 اتفاق افتاد و پیروزی ارتدکس را تکمیل کرد که در سال 325 پیروز شد.

    در سال‌های سخت پس از پذیرش عقیده نیقیه، بدعت‌های آریان شاخه‌های جدیدی از خود نشان دادند. مقدونیوس، تحت پوشش مبارزه با بدعت‌های سابلیایی‌ها، که در مورد ادغام فرضیه‌های پدر و پسر آموزش می‌دادند، شروع به استفاده از کلمه «موفق» در رابطه با پسر به پدر کرد. این فرمول همچنین خطرناک بود زیرا مقدونیوس خود را به عنوان یک مبارز علیه آریایی ها معرفی می کرد که از اصطلاح "مانند پدر" استفاده می کردند. علاوه بر این، مقدونی ها - نیمه آریایی ها، که بسته به موقعیت و منفعت، یا به ارتدکس یا آریانیسم تمایل داشتند، به روح القدس کفر گفتند و ادعا کردند که او با پدر و پسر اتحاد ندارد. بدعت گذار دوم، آتیوس، مفهوم «بیگانه» را معرفی کرد و گفت که پدر موجودی کاملاً متفاوت از پسر دارد. شاگرد او یونومیوس اطاعت سلسله مراتبی پسر از پدر و روح القدس را به پسر تعلیم داد. او همه کسانی را که نزد او می‌آمدند دوباره به «مرگ مسیح» تعمید داد و تعمید به نام پدر و پسر و روح‌القدس را که توسط خود ناجی فرمان داده شده بود رد کرد.

    بدعت سوم از آموزه های والنس و اورساکیوس در شورای آریمون متولد شد. آنها سعی کردند اسقف های ارتدکس را فریب دهند و اعلام کنند که پسر خدا از جانب خدا است و مانند خدای پدر است و مخلوق نیست، همانطور که آریایی ها تعلیم می دهند. اما به این بهانه که کلمه «بودن» در نیست کتاب مقدس، بدعت گذاران پیشنهاد کردند که از اصطلاح "هم جوهری" در رابطه با پسر نسبت به پدر استفاده نشود. علاوه بر این سه بدعت اصلی، تعالیم نادرست بسیار دیگری نیز وجود داشت. آپولیناریس بدعت گذار گفت: «جسم منجی که از بهشت ​​از آغوش پدر گرفته شده بود، نداشت. روح انسانو دلیل؛ غیبت روح با کلام خدا پر شد. خدا سه روز مرده ماند.»

    برای افشای بدعت گذاران، پادشاه مقدس تئودوسیوس کبیر (379-395) در قسطنطنیه یک شورای جهانی تشکیل داد که در آن 150 اسقف حضور داشتند. اعتراف به ایمان که در شورای روم تصویب شد برای بررسی پدران مقدس پیشنهاد شد که پاپ قدیس داماسوس آن را برای اسقف پائولینوس انطاکیه فرستاد. پدران مقدس پس از خواندن طومار، با رد تعالیم نادرست مقدونیوس، به اتفاق آرا این آموزه رسولی را تأیید کردند که روح القدس موجودی خدمتی نیست، بلکه خداوند حیات بخش است که از جانب پدر آمده است، با پدر پرستش و تجلیل می شود و پسر پدران مقدس برای رد دیگر بدعت‌ها: یونومیان، آریایی‌ها و نیمه‌آریان‌ها، اعتقادنامه نیقیه ایمان ارتدکس را تأیید کردند.

    نماد تصویب شده توسط اولین شورای جهانی از کرامت الهی روح القدس صحبت نمی کرد، زیرا در آن زمان بدعت دوخبور وجود نداشت. بنابراین، پدران مقدس دومین شورای جهانی 8، 9، 10، 11 و 12 عضو به اعتقادنامه نیقیه اضافه کردند، یعنی در نهایت اعتقادنامه نیقیه - قسطنطنیه را تدوین و تصویب کردند، که هنوز هم توسط کل کلیسای ارتدکس ادعا می شود.

    شورای جهانی دوم همچنین اشکال دادگاه کلیسا را ​​ایجاد کرد که مصمم بود بدعت گذاران توبه کننده را که به نام تثلیث مقدس تعمید داده بودند، از طریق مراسم مقدس تأیید به اشتراک بگذارند، و کسانی را که با غوطه ور شدن واحد به عنوان بت پرست بپذیرند.

    (25 و 30 ژانویه) در موعظه خود این بیانیه را در مورد ایمان ارتدکس ارائه داد: «آغاز بدون آغاز و وجود با آغاز، خدای واحد است، اما بی‌آغازی یا بی‌تولید بودن ماهیت آغاز نیست هر ماهیتی نه با آنچه نیست، بلکه با آنچه هست مشخص می شود: یک مقام است و نه نفی موجود و آغاز، از این جهت که آغاز است از آغاز جدا نمی شود باشد، طبیعت را تشکیل نمی‌دهد، همان‌طور که اولی بی‌آغاز است، زیرا این فقط به طبیعت مربوط می‌شود، و آن موجود با مبدأ و آغاز، چیزی نیست جز آن‌ها نام مبدأ پدر است، مبدأ پسر است، موجود همراه با مبدأ روح القدس است، و ذات در آن سه، پدر است برانگیخته شده اند، نه ادغام، بلکه با او می مانند، و به واسطه زمان، میل یا قدرت از یکدیگر جدا نشده اند.»