صفحه اصلی / طلسم / داستایوفسکی درباره یهودیان در روسیه. داستایوفسکی و یهودیان نقل قول از افراد مشهور در مورد یهودیان یهودی

داستایوفسکی درباره یهودیان در روسیه. داستایوفسکی و یهودیان نقل قول از افراد مشهور در مورد یهودیان یهودی

«خوشا به حال یهود.
باشد که روس ها نیز برکت داشته باشند.»
("Domostroy")

امروز صد و هشتاد و هشتمین سالگرد تولد نویسنده بزرگ روسی فئودور میخائیلوفچ داستایوفسکی است. بدون شک در چنین روزی باید از داستایوفسکی صحبت کرد. من می خواهم در مورد موضوعی صحبت کنم که مدت هاست به آن علاقه داشتم. داستایوفسکی و یهودیان بسیاری فئودور میخائیلوویچ را یک ضدیهودی سرسخت می دانستند و هنوز هم می دانند. آیا واقعا؟
نظر این بود: داستایفسکی می‌توانست از تک تک روس‌ها متنفر باشد و از آنها متنفر باشد، اما او بی‌پایان مردم روسیه را دوست داشت. و برعکس، به تک تک یهودیان احترام می گذاشت، با آنها آشنایی داشت، اما در کل ملت یهود را برای همه مردمان دیگر و اول از همه برای روس ها ویرانگر می دانست.

بیایید چند نقل قول از نامه های فئودور میخایلوویچ را ارزیابی کنیم.
داستایوفسکی تصریح می کند که نسبت به یهودیان احساس تنفر ندارد:

من هرگز این نفرت را در قلبم نداشتم و یهودیانی که با من آشنا هستند و با من رابطه داشته اند این را می دانند، پس من از همان ابتدا و قبل از هر کلمه ای این اتهام را از خودم پس می گیرم، یک بار برای همه، به طوری که بعداً به آن اشاره خاصی نشود."

سپس داستایوفسکی به درستی قوم یهود را ارزیابی می کند:

«هیچ مردمی در دنیا وجود ندارند که اینقدر از سرنوشت، هر دقیقه، هر قدم و هر کلمه ای که می گویند، از ذلت، رنج، از شهادتشان گلایه کنند.»

داستایوفسکی در طول جنگ جهانی دوم زندگی نکرد. و او نمی توانست رنجی را که بر مردم روسی یا یهودی وارد شده بود ببیند. با این حال، این خروجی ظاهر می شود:

"من نمی توانم فریادهای یهودیان را باور کنم که آنها اینقدر سرکوب، شکنجه و تحقیر شده اند. به نظر من، دهقان روسی، و در واقع مردم عادی روس به طور کلی، تقریباً بار بیشتری از یهودی را به دوش می کشند."

فقدان دولت در میان یهودیان در آن زمان با رنجی که مردم روسیه باید متحمل می شدند قابل مقایسه نیست.

زمانی که یهودیان «در انتخاب آزادانه محل اقامت رنج می‌بردند»، بیست و سه میلیون نفر از «توده‌های کارگر روسیه» از رعیت رنج می‌بردند، که البته سخت‌تر از «انتخاب محل اقامت» بود.

خوب، در واقع، چه کسی گفت که روس ها یهودیان را دوست ندارند؟ خصومت وجود دارد - و دلایلی برای آن وجود دارد. اما چرا یهودیان با روس ها این گونه رفتار می کنند؟ داستایوفسکی این سوال را می پرسد و به آن پاسخ می دهد:

"حتی اتفاقاً با مردم زندگی کردم، در توده مردم، در یک پادگان، روی یک تختخواب خوابیدم. چندین یهودی آنجا بودند - و هیچ کس آنها را تحقیر نکرد، کسی آنها را طرد نکرد، کسی آنها را بیرون نکرد. هنگامی که آنها نماز می خواندند (و یهودیان با گریه نماز می خوانند و لباس خاصی می پوشند) هیچ کس این را عجیب نمی دید، با آنها دخالت نمی کرد و به آنها نمی خندید، اما این دقیقاً همان چیزی است که باید از چنین افرادی انتظار داشت. به نظر شما مردمی بی ادب به عنوان روس ها، برعکس با نگاه کردن به آنها گفتند: "اینها چنین ایمانی دارند، نماز می خوانند" و با آرامش و تقریباً تأیید از آنجا گذشتند و خوب این یهودیان از بسیاری جهات با روس‌ها بیگانه بودند، نمی‌خواستند با آنها غذا بخورند، تقریباً به آنها نگاه می‌کردند (و اینجا کجاست؟ در زندان!) و عموماً نسبت به روس‌ها، نسبت به مردم "بومی" ابراز انزجار و انزجار می‌کردند. در پادگان‌های سربازان و همه جا در روسیه نیز صادق است: بازدید کنید، بپرسید که آیا با یهودیان در پادگان به عنوان "یهودی، به عنوان یک یهودی، به خاطر ایمانش، به خاطر آداب و رسومش رفتار می‌شود؟ هیچ کجا کسی توهین نمی‌شود، و بنابراین برعکس، من به شما اطمینان می دهم که هم در پادگان ها و هم در همه جا، مردم عادی روسی به خوبی می بینند و می فهمند (و خود یهودیان این را پنهان نمی کنند) که یهودی نمی خواهد با او غذا بخورد. او را تحقیر می کند، تا آنجا که می تواند از او دوری می کند و از خود محافظت می کند، و پس چه - به جای اینکه از این مورد آزرده شود، عوام روسی آرام و واضح می گوید: "این ایمان اوست، این ایمان او است که نمی خورد و دور می ماند. ” (یعنی نه به خاطر عصبانیت) و با درک این دلیل بالاتر، یهودی را با تمام وجود بهانه می‌کند. در همین حال، گاهی یک خیال به سرم می‌آمد: خوب، چه می‌شد اگر در روسیه سه میلیون یهودی نبود، بلکه روس‌ها بودند. و 80 میلیون یهودی وجود خواهند داشت - خوب، روس ها چگونه خواهند بود و چگونه با آنها رفتار می کنند؟ آیا آنها به خود اجازه می دهند که در حقوق برابر باشند؟ آیا آنها اجازه خواهند داشت در میان آنها آزادانه نماز بخوانند؟ آیا آنها شما را مستقیماً به برده تبدیل نمی کنند؟ حتی بدتر: آیا پوست به طور کامل کنده نمی شود؟ آیا آن‌ها را تا سرحد نابودی کامل شکست نمی‌دادند، همان‌طور که در قدیم، در تاریخ باستانی خود با مردم بیگانه کردند؟ نه، قربان، من به شما اطمینان می دهم که در میان مردم روسیه نفرت از پیش تعیین شده ای از یهودی وجود ندارد، اما احتمالاً نسبت به او نفرت وجود دارد، به خصوص در محلات، و شاید حتی بسیار شدید. اوه، بدون این غیرممکن است که او یک یهودی باشد، نه از قبیله، نه از نوعی نفرت مذهبی، اما این از دلایل دیگری ناشی می شود که دیگر مردم بومی مقصر نیستند، بلکه خود یهودی مقصر هستند. "

برای قرن های متمادی، یهودیان «دولتی در یک دولت» بوده اند. این انسجام مردم اشکالی ندارد. فئودور میخائیلوویچ می‌گوید، اما تنها در صورتی که به دولتی که یهودیان در آن کشور خود را ایجاد می‌کنند، آسیبی نرساند:

«اما بدون پرداختن به اصل و عمق موضوع، می توان حداقل نشانه هایی از این حالت را در یک حالت، حداقل در ظاهر به تصویر کشید. اعتقاد به اینکه فقط یک شخصیت ملی وجود دارد، یهودی است، و اگر چه شخصیت های دیگری نیز وجود دارد، اما باید آن را به گونه ای بدانیم که گویی وجود ندارند. با خدا، بقیه را نابود کنید، یا بردگان را تغییر دهید یا آنها را استثمار کنید. به پیروزی بر کل جهان ایمان داشته باشید، باور داشته باشید که همه چیز تسلیم شما خواهد شد. همه را به شدت تحقیر کنید و در زندگی روزمره خود با کسی ارتباط برقرار نکنید. و حتی وقتی سرزمینت را از دست دادی، شخصیت سیاسی ات را از دست دادی، حتی وقتی در سراسر زمین، در میان همه ملت ها پراکنده شدی - مهم نیست - هر آنچه به تو وعده داده شده است را باور کن، یک بار برای همیشه باور کن که همه چیز محقق خواهد شد، اما در حال حاضر زندگی کنید، متنفر باشید، متحد شوید و استثمار کنید و - صبر کنید، منتظر بمانید...» این جوهر ایده این دولت در یک دولت است، و سپس، البته، درونی وجود دارد. و شاید قوانین مرموز. حفاظت از این ایده."

منظور داستایوفسکی تک تک یهودیان نیست. او توجه را به کل سیستم جلب می کند، که به وضوح هدفش سلطه جهانی است:

"رأس یهودیان بیش از پیش محکمتر و استوارتر بر بشریت حکومت می کند و تلاش می کند تا ظاهر و جوهر خود را به جهان ببخشد، یهودیان هنوز فریاد می زنند که در بین آنها افراد خوبی وجود دارد. خدایا! آیا واقعاً موضوع این است؟ و ما اصلاً در مورد افراد خوب صحبت نمی کنیم یا اکنون در مورد افراد بد صحبت می کنیم و آیا در بین آنها افراد خوب نیز وجود ندارند؟ آیا جیمز روچیلد فقید پاریسی فرد بدی بود؟ در مورد آن، ما در مورد یهودیت و ایده یهودی صحبت می کنیم که تمام جهان را در بر می گیرد، به جای مسیحیت "شکست خورده"..."

خوب، در واقع، آنچه در آثار نویسنده بزرگ می بینیم:

اولین شخصیت یهودی در آثار داستایوفسکی، ایسای فومیچ بومشتاین («یادداشت‌هایی از خانه مردگان»)، یک یهودی ریگا و محکوم است. آداب، ظاهر، آداب نماز و گفتار عیسی فومیچ، به گونه ای تمسخرآمیز و نامهربانانه به تصویر کشیده شده است، بدون اینکه کوچکترین تلاشی برای نفوذ در روانشناسی او و معنای مناسکی که انجام می دهد.

تقریباً همه یهودیان آثار داستایوفسکی شخصیت‌های منفی، در عین حال خطرناک و رقت‌انگیز، ترسو و متکبر، حیله‌گر، حریص و ناصادق هستند. نویسنده در به تصویر کشیدن آنها اغلب به کلیشه ها و تهمت های یهودی ستیزی مبتذل متوسل می شود (هتک حرمت به نماد مادر خدا توسط لیامشین متقابل یهودی در "شیاطین"، فرض عدالت در متهم کردن یهودیان به مصرف آیینی. خون نوزادان مسیحی در "برادران کارامازوف"). به جای کلمه "یهودی"، داستایوفسکی ترجیح می دهد از نام مستعار تحقیرآمیز استفاده کند: کیک، مایع، کیک، کیک، کیکس.

در عین حال، بیاد داشته باشیم که کلمه "یهودی" فقط در روسی مدرن معنایی توهین آمیز پیدا کرد. و در زمان فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی، این کلمه لزوماً (چنان که بعداً شد) معنایی به شدت تحقیرآمیز نداشت. پوشکین، لرمونوتوف و دیگر کلاسیک های بزرگ ما نیز از آن استفاده کردند.

داستایوفسکی، نویسنده و نویسنده بزرگ روسی، صد سال پیش توجه خود را به نقش یهودیان در زندگی فرهنگی و اجتماعی روسیه معطوف کرد، جایی که آنها جهان بینی و آگاهی حقوقی خود، صرفاً یهودی، بیگانه با جمعیت بومی را در آن آوردند. مردم روسیه که روسیه را ایجاد کردند.

او در آثار خود مکرراً افکار خود را در مورد این موضوع بیان کرد و به طور نبوی همه آنچه را که متعاقباً در روسیه اتفاق افتاد پیش بینی کرد.

.

این چیزی است که داستایوفسکی صد سال پیش نوشت:

انترناسیونال دستور داد که انقلاب اروپایی در روسیه آغاز شود. و شروع خواهد شد... زیرا ما برای آن نه در دولت و نه در جامعه، رد قابل اعتمادی نداریم. قیام با الحاد و غارت تمام ثروت آغاز خواهد شد. آنها شروع به سرنگونی دین می کنند، کلیساها را ویران می کنند و آنها را به سربازخانه تبدیل می کنند، به اصطبل تبدیل می کنند، دنیا را غرق خون خواهند کرد و سپس خودشان خواهند ترسید...

یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد و رهبران هرج و مرج خواهند شد. یهود و کحل او توطئه ای علیه روس ها است. یک انقلاب خود به خودی وحشتناک و عظیم پیش بینی می شود که با تغییر چهره این جهان، تمام پادشاهی های جهان را به لرزه در خواهد آورد. اما این به صد میلیون سر نیاز دارد. تمام دنیا پر از رودخانه های خون خواهد شد.» (جلد یازدهم، ص 63-66).
.


پس داستایوفسکی درست نوشته است، چون چوبایس یهودی بسیار از او متنفر است!

"بله، یک روح جدید خواهد آمد، یک جامعه جدید پیروز خواهد شد. در این نمی توان شک کرد. و این روح شیطانی نزدیک است. فرزندان ما او را خواهند دید... جهان پس از زیارت روح شیطانی نجات می یابد (ج یازدهم، ص 381).
.

داستایوفسکی درباره یهودیان و روس ها. حقیقت این است که داستایوفسکی از یهودیان متنفر نبود و از آنها متنفر نبود. با این حال، داستایوفسکی معتقد بود که یهودیان به عنوان یک ملت از نظر دیدگاه ها و ذهنیت خود با مردم روسیه تفاوت دارند. داستایوفسکی با برخی از دیدگاه های یهودیان موافق نبود. و او از صحبت کردن در مورد آن خجالتی نبود. داستایوفسکی اصرار داشت که یهودیان به عنوان یک ملت دارای ویژگی های ملی خاص خود هستند - متفاوت از ویژگی های مردم روسیه. این شاید جوهره «مسئله یهودی» داستایوفسکی بود. او وحشت تسلط یهودیان را پیش بینی می کرد و سعی می کرد همه را در مورد فعالیت های آنها آگاه کند. داستایوفسکی در مورد یهودیان و مسئله یهود. برای درک دیدگاه داستایوفسکی در مورد این موضوع، نیازی نیست همه مقالات او را دوباره بخوانید. داستایوفسکی در نامه ای به یکی از خوانندگانش دیدگاه خود را در مورد «مسأله یهودی» به وضوح توضیح داد: «...حالا در مورد یهودیان... به شما خواهم گفت که قبلاً از دیگران یادداشت هایی از این دست دریافت کرده ام. یهودیان... فکر می کنم چند خطی در مورد این سرزنش های یهودیان در «دفترچه خاطرات» فوریه بنویسم... ... من اصلاً دشمن یهودیان نیستم و هرگز هم نبوده ام، اما از 40 قرن پیش، همانطور که شما می گویید وجود آنها ثابت می کند که این قبیله دارای یک نیروی حیاتی فوق العاده قوی است که در طول تاریخ نمی تواند به وضعیت های مختلف در وضعیت * فرموله شود. پس چگونه می توانند حداقل تا حدی با ریشه ملت، با قبیله روسی اختلاف نداشته باشند؟... ...در تمام 50 سال زندگی ام دیده ام که یهودیان، چه خوب و چه بد، نخواهند داشت. حتی می‌خواهند با روس‌ها سر میز بنشینند و روس‌ها از نشستن با آنها بیزار نیستند. روس هایی که در همه چیز در برابر یهودیان تحقیر شده اند، برای یهودیان، تقریباً از برابری کامل برخوردار هستند (حتی افسر می شوند و روسیه همه چیز است)، علاوه بر این، آنها حق خود، قانون خود و وضعیت موجود خود را دارند، که روسی قوانین محافظت می کند اما بیایید آن را به حال خود رها کنیم، موضوع طولانی است. من دشمن یهودیان نبودم، آشنایان یهودی دارم، زنان یهودی هستند که هنوز هم برای مشاوره در مورد موضوعات مختلف نزد من می آیند و «دفترچه خاطرات یک نویسنده» را می خوانند و با اینکه حساس هستند، مانند همه یهودیان یهودیت، آنها دشمنان من نیستند، بلکه برعکس، می آیند..." *status in statu - ترجمه شده از لاتین به معنای "دولت در یک دولت." *status quo - ترجمه از لاتین به معنای "وضعیت موجود امور است." (در نامه ای به A.G. Kovner. فوریه 1877)

داستایوفسکی در «دفتر خاطرات یک نویسنده»، مجموعه‌ای از آثار ژورنالیستی و هنری که در سال‌های 1873-1881 منتشر شد، «مسئله یهودی» را با جزئیات به طور ویژه پوشش داد. «خاطرات یک نویسنده» قبل از هر چیز جالب است زیرا حاوی پاسخ داستایوفسکی به رویدادهایی است که در زمان او رخ داده است. نوعی سند دوران. 1873 بیش از 10 سال از لغو رعیت در روسیه می گذرد. داستایوفسکی در «خاطرات یک نویسنده» در سال 1873 نگرانی خود را درباره گسترش گسترده اعتیاد به الکل در میان مردم روسیه ابراز می‌کند: «مادران می‌نوشند، بچه‌ها می‌نوشند، کلیساها خالی هستند، پدران دزدی می‌کنند. دست برنز ایوان سوزانین را اره کردند و به میخانه ای بردند. اما آنها آن را در میخانه پذیرفتند! فقط از پزشکی بپرسید: چه نسلی می تواند از چنین مست ها زاده شود؟ در مورد سرنوشت آینده مردم تأمل می کند: «... اگر اوضاع ادامه پیدا کند، اگر خود مردم به خود نیایند ... آنگاه کل، به طور کامل، در کوتاه ترین زمان ممکن خود را در دستان همه نوع خواهد دید. یهودیان... یهودیان خون مردم را خواهند نوشید و از فسق و ذلت مردم تغذیه خواهند کرد... خواب بد، رویای وحشتناک و خدا را شکر که فقط یک رویاست!» افسوس که رویای وحشتناک نویسنده تقریباً یک قرن و نیم بعد به حقیقت پیوست... اما داستایوفسکی می نویسد: «بیش از یک بار مردم مجبور بودند به خودشان کمک کنند! او در خود نیروی محافظی را خواهد یافت که همیشه یافته است. اصولی را در خود خواهد یافت که محافظت و نجات می دهد - این همان مواردی است که روشنفکران ما هرگز در او نمی یابند. او خودش میخانه را نمی خواهد. کار و نظم می خواهد، شرف می خواهد، نه میخانه!..» این پیشگویی نویسنده نیز به حقیقت می پیوندد: افراد بیشتری از خواب الکلی بیدار می شوند و به قدرت مخرب سم الکلی پی می برند و انتخاب می کنند. یک زندگی هوشیار داستایوفسکی در "دفتر خاطرات یک نویسنده" برای سال 1876 از تسلط اقتصادی یهودیان صحبت می کند ، از ویژگی چند صد ساله این قوم برای آوردن ویرانی با خود به سرزمین های بیگانه. در طول راه، او همچنان به تأمل در مورد سرنوشت آینده مردم روسیه رها شده از رعیت ادامه می دهد: "به طور کلی، اگر اسکان مجدد روس ها به کریمه (البته تدریجی) مستلزم هزینه های فوق العاده ای از جانب دولت باشد، پس چنین هزینه هایی وجود دارد. به نظر می رسد، بسیار ممکن و بسیار ممکن خواهد بود. تصمیم گیری سودمند خواهد بود. در هر صورت، اگر روس ها جای خود را نگیرند، یهودیان قطعاً به کریمه حمله خواهند کرد و خاک منطقه را ویران خواهند کرد...» (دفتر خاطرات نویسنده. جولای و اوت 1876) «...یهودیان صاحب زمین می شوند. - و اکنون همه جا فریاد می زنند و می نویسند که دارند خاک روسیه را می کشند، که یهودی با صرف سرمایه برای خرید ملک، فوراً برای برگرداندن سرمایه و بهره، تمام نیرو و منابع را تخلیه می کند. از زمین خریداری شده اما سعی کنید چیزی بر خلاف این بگویید - و آنها بلافاصله در مورد نقض اصل آزادی اقتصادی و برابری مدنی به شما فریاد خواهند زد. اما اگر یک وضعیت آشکار و تلمودی در Statu (دولت در یک دولت (لاتین) وجود داشته باشد، چه نوع برابری وجود دارد. ابتدا می توانید در مورد این اصطلاح در "دفترچه خاطرات یک نویسنده" برای مارس 1877 بیشتر بخوانید. پیش زمینه، اگر نه تنها تهی شدن خاک، بلکه تهی شدن آتی دهقان ما نیز وجود داشته باشد، که پس از رهایی از دست مالکان، بدون شک و به زودی اکنون، با تمام جامعه خود، به بردگی بسیار بدتری خواهد افتاد و به مالکان بسیار بدتر - به زمینداران بسیار جدید که قبلاً آب دهقانان روسیه غربی را مکیده اند، به کسانی که اکنون نه تنها املاک و مردان می خرند، بلکه قبلاً شروع به خرید عقاید لیبرال کرده اند و با موفقیت به این کار ادامه می دهند. ...» (دفتر خاطرات یک نویسنده. ژوئیه و اوت، 1876) البته، چنین حملات داستایوفسکی علیه یهودیان نمی تواند مورد توجه قرار نگیرد: نویسنده پاسخ های خشمگین زیادی از «برگزیدگان خدا» دریافت کرد، که از جمله آنها است. به ویژه شایان ذکر است که یک روزنامه نگار یهودی A.U. کوونر (که تا 19 سالگی روسی نمی دانست و صحبت نمی کرد) که آشکارا داستایوفسکی را به یهودستیزی متهم کرد. فئودور میخائیلوویچ پاسخ این یهودی را که خواندن و نوشتن را دیر آموخته بود و از قبل خود را متخصص در مسئله یهود تصور می کرد (اما در واقع به سادگی یک مدافع بی دلیل و خشمگین از هم قبیله های خود بود)، پاسخی بسیار طولانی داد. با در نظر گرفتن شخصیت این مرد یهودی که در آن زمان به جرم کلاهبرداری در زندان بود پاسخ دهید. جنایتکار کوونر. داستایوفسکی تصمیم گرفت خود را به مکاتبات شخصی محدود نکند: او یک فصل کامل را به "مسئله یهودی" در شماره مارس 1877 "خاطرات یک نویسنده" اختصاص داد، با استناد به نقل قول هایی از نامه ای از کاونر (آقای NN) در بخش اول. این فصل: «یک قسمت از نامه یک یهودی بسیار تحصیلکرده را کپی می کنم، که نامه ای طولانی و زیبا از بسیاری جهات برای من نوشت که بسیار برایم جالب بود. این یکی از بارزترین اتهاماتی است که به من در مورد نفرت از یهودیان به عنوان یک قوم مطرح شده است. ناگفته نماند که نام آقای NN که این نامه را برای من نوشته است، در نهایت ناشناس باقی خواهد ماند. و این هم گزیده ای دیگر از این فصل: «قبل از اینکه به چیزی پاسخ دهم (چون نمی خواهم چنین اتهام سنگینی را متحمل شوم) توجه را به خشم حمله و میزان رنجش جلب می کنم. نظر مثبتی دارم. در تمام سال انتشار دفتر خاطرات، هیچ مقاله طولانی علیه "یهودی" وجود نداشت که بتواند چنین حمله شدیدی را ایجاد کند. در این چند سطر، نتوانست مقاومت کند و تحمل کند و با فقرا رفتار کند، مردم روسیه کمی بیش از حد حمایت می کنند. درست است، در روسیه حتی یک مکان دست نخورده توسط روس ها باقی نمانده است (کلام شچدرین)، و حتی برای یک یهودی قابل بخشش تر است. اما در هر صورت، این تلخی به وضوح نشان می دهد که خود یهودیان چگونه به روس ها نگاه می کنند. این واقعاً توسط یک فرد تحصیل کرده و با استعداد نوشته شده است (فکر نمی کنم بدون تعصب باشد). پس از آن، چه انتظاری از یک یهودی بی‌سواد، که تعداد زیادی از او وجود دارد، چه احساسی نسبت به یک روسی داریم؟» (دفتر خاطرات یک نویسنده. مارس، 1877. فصل دوم. «مسئله یهودی»). و در واقع: قبل از انتشار "روزنوشت نویسنده" در ماه مارس در سال 1877، داستایوفسکی به طور گذرا از یهودیان یاد کرد، اما حتی این ذکرهای ناچیز خشم بی سابقه ای را در بین یهودیان برانگیخت. سامی گرایان اصلاً از روس هراسی خود خجالت نمی کشند و با تحقیر و تکبر در مورد مردم روسیه صحبت می کنند ... و خود نویسنده با وجود همه حملات و اتهامات همچنان مودب است و کاملاً درست به همه حملات روسیه واکنش نشان می دهد. جامعه یهودی با آرامش حملات خرافه نویسان هار روزنامه و دیگر کلاهبرداران مانند جنایتکار کاونر که در بالا ذکر شد را به هر دلیلی دفع می کنند و به ویژه زمانی که یکی از بستگان آنها به فحاشی یا خرابکاری مجرم شناخته شود.

نقل قول در مورد یهودیان. «رأس یهودیان بیش از پیش محکم‌تر سلطنت می‌کند و می‌کوشد تا ظاهر و جوهره‌اش را به جهان ببخشد. ایده یهودی تمام جهان را در بر می گیرد. در طول تاریخ 40 قرنی یهودیان، آنها همیشه انگیزه یک بی رحمی نسبت به ما بوده اند... بی رحمی نسبت به هر چیزی که یهودی نیست... و تنها یک تشنگی برای مست شدن از عرق و خون ما.» --"یهودی و بانک از قبل بر همه چیز مسلط هستند: اروپا، روشنگری، و تمدن، و سوسیالیسم، به ویژه سوسیالیسم، زیرا با آنها مسیحیت را ریشه کن خواهد کرد و تمدن آن را نابود خواهد کرد. و هنگامی که تنها یک آنارشی باقی می ماند، یهودیان در رأس همه چیز قرار خواهد گرفت. زیرا او با موعظه سوسیالیسم، در اتحاد بین خود باقی خواهد ماند، و هنگامی که تمام ثروت اروپا از بین رفت، بانک یهودی باقی خواهد ماند. دجال خواهد آمد و در هرج و مرج خواهد ایستاد. - «چیزی خواهد آمد که هیچ کس نمی تواند تصورش را بکند... این همه پارلمانتاریسم، همه تئوری های مدنی، همه ثروت اندوخته، بانک ها، علوم... همه چیز در یک لحظه بدون هیچ اثری فرو می ریزد، به جز یهودیان که آن وقت تنها هستند. خواهد توانست این کار را انجام دهد و تمام.» آن را در دستان خود بگیرید. --"بله، اروپا در آستانه یک فاجعه وحشتناک است... این همه بیسمارک، بیکنسفیلد، گامبتا و دیگران، همه آنها برای من فقط سایه هستند... ارباب آنها، حاکم همه چیز بدون استثنا و کل اروپا یهودی و بانک اوست... یهودیت و بانک ها اکنون همه چیز و همه را کنترل می کنند، هم اروپا و هم سوسیالیسم، زیرا با کمک آن یهودیت مسیحیت را ریشه کن می کند و فرهنگ مسیحی را نابود می کند. پس چگونه او با اینکه سوسیالیسم را موعظه می کند، با همدستان یهودی خود خارج از سوسیالیسم می ماند. به طوری که وقتی تمام ثروت اروپا ویران شد، فقط بانک یهودی باقی می ماند. (.. .) انقلاب یهود باید با الحاد آغاز شود، زیرا یهودیان باید آن ایمان را سرنگون کنند، دینی که از آن پایه های اخلاقی که روسیه را مقدس و بزرگ ساخته است، سرنگون کنند!» --"به یک قبیله دیگر از بیگانگان روسی اشاره کنید که از نظر نفوذ وحشتناکش می تواند از این نظر با یک یهودی برابر باشد. شما چنین چیزی را پیدا نمی کنید؛ از این نظر یهودیان تمام اصالت خود را در مقایسه با آن حفظ می کنند. سایر خارجی های روسی و دلیلش البته این «وضعیت در وضعیت» (دولت در یک دولت) متعلق به اوست که دقیقاً از روحیه آن دمیده می شود این بی رحمی نسبت به هر چیزی که یهودی نیست، این بی احترامی به هر قوم و قبیله ای است. و برای هر انسانی که یهودی نیست.» --"یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد!" --" انترناسیونال دستور داد که انقلاب یهود در روسیه آغاز شود. و شروع خواهد شد... زیرا ما چه در مدیریت و چه در جامعه، رد قابل اعتمادی برای آن نداریم. قیام با الحاد و غارت تمام ثروت آغاز خواهد شد. آنها شروع به سرنگونی دین، تخریب معابد و تبدیل آنها به سربازخانه و اصطبل خواهند کرد. آنها جهان را پر از خون خواهند کرد ... یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد و رئیس هرج و مرج خواهند شد. یهودی و کاگال او توطئه ای علیه روس ها هستند. - "یهودیان همیشه در انتظار یک انقلاب شگفت انگیز زندگی می کنند که "پادشاهی یهودی" آنها را به آنها خواهد داد: از ملت ها بیرون بیایید و ... بدانید که از این به بعد با خدا یکی هستید، بقیه را نابود کنید یا آنها را برده پیدا کنید. یا از آنها بهره برداری کنند. به پیروزی بر کل جهان ایمان داشته باشید، باور داشته باشید که همه چیز تسلیم شما خواهد شد. همه را به شدت تحقیر کنید و در زندگی روزمره خود با کسی ارتباط برقرار نکنید. و حتی زمانی که سرزمین خود را از دست دادید، حتی زمانی که در سراسر زمین، در میان همه مردم پراکنده شدید، باز هم هر آنچه را که به شما وعده داده شده است، یک بار برای همیشه باور کنید، باور داشته باشید که همه چیز محقق خواهد شد، اما فعلا زندگی کنید. متنفر باشید، متحد شوید و استثمار کنید و صبر کنید، صبر کنید.» - "خب، اگر سه میلیون یهودی در روسیه نبودند، بلکه روس ها بودند؛ و 80 میلیون یهودی وجود داشتند - خوب، روس ها در بین آنها چگونه بودند و چگونه با آنها رفتار می کردند؟ آیا آنها اجازه می دادند با آنها برابر شوند. آیا آنها را مستقیماً به برده تبدیل نمی کنند؟ و بدتر از آن: آیا آنها کاملاً پوست خود را از تن خارج نمی کنند؟ آیا آنها را به خاکستر نمی کشند تا سر حد نابودی نهایی، همانطور که با مردم خارجی در روزگار قدیم، در تاریخ باستانی خود؟ در حومه ما، از جمعیت بومی بپرسید "چه چیزی یهودیان را برانگیخته است و چه چیزی آنها را برای قرن ها انگیزه می دهد. یک پاسخ متفق القول دریافت کنید: بی رحمی، آنچه آنها را برای قرن ها رانده کرده هیچ بوده است. اما بی رحمی نسبت به ما و تنها یک تشنگی برای تغذیه از عرق و خون ما.» F.M.DOSTOEVSKY / 1821 - 1881 / "دفتر خاطرات یک نویسنده"، مارس 1877

مضمونی در آثار فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی وجود داشت که بسیاری از خوانندگان را نگران کرد. این موضوع به اصطلاح «مسئله یهودی» داستایوفسکی است.

این عقیده وجود دارد که F. M. Dostoevsky یهودیان را دوست نداشت و حتی نسبت به آنها ضدیت داشت. این ایده احتمالاً توسط نظراتی در مورد یهودیان و «کیک‌ها» در رمان‌های داستایوفسکی مطرح شده است. این نظرات اغلب در رمان ها یافت نمی شود، اگرچه گاهی اوقات کنایه آمیز هستند.

داستایوفسکی درباره یهودیان و روس ها.

حقیقت این است که داستایوفسکی از یهودیان متنفر نبود و از آنها متنفر نبود. با این حال، داستایوفسکی معتقد بود که یهودیان به عنوان یک ملت از نظر دیدگاه ها و ذهنیت خود با مردم روسیه تفاوت دارند. داستایوفسکی با برخی از دیدگاه های یهودیان موافق نبود. و او از صحبت کردن در مورد آن خجالتی نبود. داستایوفسکی اصرار داشت که یهودیان به عنوان یک ملت دارای ویژگی های ملی خاص خود هستند - متفاوت از ویژگی های مردم روسیه. این شاید جوهره «مسئله یهودی» داستایوفسکی بود. او وحشت تسلط یهودیان را پیش بینی می کرد و سعی می کرد همه را در مورد فعالیت های آنها آگاه کند.

داستایوفسکی در مورد یهودیان و مسئله یهود.


برای درک دیدگاه داستایوفسکی در مورد این موضوع، نیازی نیست همه مقالات او را دوباره بخوانید. داستایوفسکی در نامه ای به یکی از خوانندگانش، دیدگاه خود را در مورد «مسأله یهودی» به وضوح توضیح داد:

"...اکنون در مورد یهودیان... به شما می گویم که قبلاً یادداشت هایی از این دست از یهودیان دیگر دریافت کرده ام ... فکر می کنم در فوریه چند خط در مورد این سرزنش های یهودیان بنویسم." دفترچه خاطرات"... ... من اصلاً دشمن یهودیان نیستم و هرگز هم نبوده ام. اما همانطور که شما می گویید، وجود آنها از 40 قرن گذشته ثابت می کند که این قبیله دارای نیروی حیاتی فوق العاده قوی است که در طول این مدت نتوانسته است. تاریخ، در وضعیت های مختلف در وضعیت* فرموله نشود.

قوی ترین وضعیت در وضعیت * در میان یهودیان روسیه غیرقابل انکار است. و اگر چنین است، پس چگونه نمی توانند، حداقل تا حدی، با ریشه ملت، با قبیله روسی، در تضاد نباشند؟

در تمام 50 سال زندگی ام دیده ام که یهودیان خوب و بد حتی نمی خواهند با روس ها سر میز بنشینند و یک روسی از نشستن با آنها بیزار نیست. کی از کی متنفره چه کسی نسبت به چه کسی تحمل ندارد؟ و این چه نوع تصوری است که یهودیان ملتی تحقیر شده و توهین شده هستند؟ برعکس، این روس‌ها هستند که در همه چیز در برابر یهودیان تحقیر می‌شوند، زیرا یهودیان تقریباً از برابری کامل حقوق برخوردارند (حتی افسر شدن و در روسیه فقط همین)، علاوه بر این، حق خود را دارند، قانون خود را دارند. و وضعیت موجود خود را که قوانین روسیه از آن محافظت می کند. اما بیایید آن را به حال خود رها کنیم، موضوع طولانی است.

من دشمن یهودیان نبودم، آشنایان یهودی دارم، زنان یهودی هستند که هنوز هم برای مشاوره در مورد موضوعات مختلف نزد من می آیند و «دفترچه خاطرات یک نویسنده» را می خوانند و با اینکه حساس هستند، مانند همه یهودیان یهودیت، آنها دشمن من نیستند، بلکه برعکس، می آیند..."

* وضعیت در وضعیت - از لاتین ترجمه شده است. به معنای "دولت در یک دولت" است.

*وضعیت موجود - از لاتین ترجمه شده است. به معنی "وضعیت فعلی امور" (در نامه ای به A.G. Kovner. فوریه 1877)

داستایوفسکی در «دفتر خاطرات یک نویسنده»، مجموعه‌ای از آثار ژورنالیستی و هنری که در سال‌های 1873-1881 منتشر شد، «مسئله یهودی» را با جزئیات به طور ویژه پوشش داد. «خاطرات یک نویسنده» قبل از هر چیز جالب است زیرا حاوی پاسخ داستایوفسکی به رویدادهایی است که در زمان او رخ داده است. نوعی سند دوران.

1873 بیش از 10 سال از لغو رعیت در روسیه می گذرد.

داستایوفسکی در «خاطرات یک نویسنده» در سال 1873 نگرانی خود را درباره گسترش گسترده اعتیاد به الکل در میان مردم روسیه ابراز می‌کند: «مادران می‌نوشند، بچه‌ها می‌نوشند، کلیساها خالی هستند، پدران دزدی می‌کنند. دست برنز ایوان سوزانین را اره کردند و به میخانه ای بردند. اما آنها آن را در میخانه پذیرفتند! فقط از پزشکی بپرسید: چه نسلی می تواند از چنین مست ها زاده شود؟

به سرنوشت آینده مردم فکر می کند:

«... اگر اوضاع ادامه پیدا کند، اگر خود مردم به خود نیایند... آنگاه کل، به طور کامل، در کوتاه ترین زمان ممکن خود را در دستان همه نوع یهودی خواهد یافت... یهودیان می نوشند. خون مردم و تغذیه از فسق و ذلت مردم... خواب بدی، خواب وحشتناکی است و - خدا را شکر که این فقط یک خواب است!

افسوس که رویای وحشتناک نویسنده تقریبا یک قرن و نیم بعد به حقیقت پیوست... اما داستایوفسکی می نویسد:

«مردم مجبور شده اند بیش از یک بار به خودشان کمک کنند! او در خود نیروی محافظی را خواهد یافت که همیشه یافته است. اصولی را در خود خواهد یافت که محافظت و نجات می دهد - این همان مواردی است که روشنفکران ما هرگز در او نمی یابند. او خودش میخانه را نمی خواهد. کار و نظم می خواهد، عزت می خواهد، نه میخانه!.»

این پیشگویی نویسنده نیز در حال تحقق است: افراد بیشتری از خواب الکلی بیدار می شوند و به قدرت مخرب سم الکلی پی می برند و زندگی هوشیارانه ای را انتخاب می کنند.

داستایوفسکی در "دفتر خاطرات یک نویسنده" برای سال 1876 از تسلط اقتصادی یهودیان صحبت می کند ، از ویژگی چند صد ساله این قوم برای آوردن ویرانی با خود به سرزمین های بیگانه. در طول راه، او همچنان در مورد سرنوشت آینده مردم روسیه که از رعیتی رها شده اند فکر می کند:

به طور کلی، اگر اسکان مجدد روس‌ها به کریمه (البته تدریجی) مستلزم هزینه‌های فوق‌العاده‌ای از سوی دولت باشد، به نظر می‌رسد چنین هزینه‌هایی بسیار ممکن و بسیار سودآور خواهد بود. به هر حال، اگر روس ها جای خود را نگیرند، یهودیان قطعاً به کریمه حمله خواهند کرد و خاک منطقه را ویران خواهند کرد...» (دفتر خاطرات یک نویسنده. ژوئیه و اوت 1876).

«...ببین، یهودیان دارند زمین‌دار می‌شوند - و حالا، همه جا، فریاد می‌زنند و می‌نویسند که خاک روسیه را می‌کشند، که یهودی، سرمایه‌ای را صرف خرید یک ملک کرده است، بلافاصله برای بازگشت. سرمایه و بهره، تمام نیرو و منابع زمین خریداری شده را تخلیه می کند. اما سعی کنید چیزی بر خلاف این بگویید - و آنها بلافاصله در مورد نقض اصل آزادی اقتصادی و برابری مدنی به شما فریاد خواهند زد.

اما اگر یک وضعیت آشکار و تلمودی در Statu (دولت در یک دولت (لاتین) وجود داشته باشد، چه نوع برابری وجود دارد.

شما می توانید در مورد این اصطلاح در "خاطرات یک نویسنده" برای مارس 1877 بیشتر بخوانید) اول از همه و در پیش زمینه، اگر نه تنها خاک، بلکه تخلیه آینده دهقان ما نیز وجود داشته باشد، که پس از آزادی خود را از زمین داران، بدون شک و خیلی زود اکنون با کل جامعه خود به بردگی بسیار بدتر و به مالکان بسیار بدتر - به همان زمینداران جدیدی که قبلاً آب دهقانان روسیه غربی را مکیده اند، به همان افراد تبدیل می شود. که اکنون نه تنها املاک و دهقانان را می خرند، بلکه از قبل شروع به خرید عقاید لیبرال کرده اند و با موفقیت به این کار ادامه می دهند...» (Writer’s Diary. ژوئیه و اوت، 1876)

البته، چنین حملات داستایوفسکی علیه یهودیان نمی توانست بی توجه باشد: نویسنده پاسخ های خشمگین زیادی از "برگزیدگان خدا" دریافت کرد، که در میان آنها به ویژه شایان ذکر است که یک روزنامه نگار یهودی خاص A.U. کوونر (که تا 19 سالگی روسی نمی دانست و صحبت نمی کرد) که آشکارا داستایوفسکی را به یهودستیزی متهم کرد.

فئودور میخائیلوویچ پاسخ این یهودی را که خواندن و نوشتن را دیر آموخته بود و از قبل خود را متخصص در مسئله یهود تصور می کرد (اما در واقع به سادگی یک مدافع بی دلیل و خشمگین از هم قبیله های خود بود)، پاسخی بسیار طولانی داد. با در نظر گرفتن شخصیت این مرد یهودی که در آن زمان به جرم کلاهبرداری در زندان بود پاسخ دهید. جنایتکار کوونر.

داستایوفسکی تصمیم گرفت خود را به مکاتبات شخصی محدود نکند: او یک فصل کامل را به "مسئله یهودی" در شماره مارس 1877 "خاطرات یک نویسنده" اختصاص داد، به نقل از نامه ای از کاونر (آقای NN) در قسمت اول این مقاله. فصل:

من یک قسمت از نامه یک یهودی بسیار تحصیلکرده را کپی می کنم، او نامه ای طولانی و زیبا از بسیاری جهات برای من نوشت که بسیار برایم جالب بود. این یکی از بارزترین اتهاماتی است که به من در مورد نفرت از یهودیان به عنوان یک قوم مطرح شده است. ناگفته نماند که نام آقای NN که این نامه را برای من نوشته است، در نهایت ناشناس باقی خواهد ماند.

در اینجا گزیده دیگری از این فصل آورده شده است:

قبل از اینکه به هر چیزی پاسخ دهم (چون نمی‌خواهم چنین اتهام سنگینی را متوجه خودم کنم)، به خشم حمله و میزان رنجش توجه خواهم کرد. مثبت، در طول سال انتشار دفتر خاطرات من چنین طولانی مقاله ای علیه "یهودی" نداشتم "، که بتواند چنین حمله قهرآمیزی ایجاد کند. ثانیاً، نمی توان متوجه شد که خبرنگار ارجمند که در این چند سطر به مردم روسیه اشاره کرده است، می تواند مقاومت نکرد و نتوانست تحمل کند و با مردم فقیر روسیه کمی بیش از حد توهین آمیز رفتار کرد.

درست است، در روسیه حتی یک مکان دست نخورده توسط روس ها باقی نمانده است (کلام شچدرین)، و حتی برای یک یهودی قابل بخشش تر است. اما در هر صورت، این تلخی به وضوح نشان می دهد که خود یهودیان چگونه به روس ها نگاه می کنند. این واقعاً توسط یک فرد تحصیل کرده و با استعداد نوشته شده است (فکر نمی کنم بدون تعصب باشد). پس از آن، چه انتظاری از یک یهودی بی‌سواد که تعدادشان زیاد است، چه احساسی برای یک روسی است؟»

(دفترچه خاطرات یک نویسنده. مارس 1877. فصل دوم. «مسئله یهودی»).

و در واقع: داستایوفسکی قبل از انتشار "روزنوشت یک نویسنده" در ماه مارس در سال 1877 از یهودیان نام می برد، اما حتی این اشاره های جزئی باعث خشم بی سابقه ای در بین یهودیان شد. علاوه بر این، به اصطلاح "برگزیدگان خدا"، که نویسنده را به خاطر یهودستیزی سرزنش می کنند، از روس هراسی خود اصلا شرمنده نیستند و با تحقیر و تکبر در مورد مردم روسیه صحبت می کنند ...

و خود نویسنده، با وجود همه حملات و اتهامات، همچنان مودب خود را حفظ می کند و به تمام حملات جامعه یهودی واکنش کاملاً درستی نشان می دهد و با آرامش حملات هک روزنامه هار و سایر کلاهبرداران مانند کاونر جنایتکار ذکر شده در بالا را دفع می کند.

یهودیان امروزی هیچ تفاوتی با این کوونر ندارند و به هر دلیلی زوزه می کشند و مخصوصاً وقتی یکی از بستگانشان در معرض فحاشی یا خرابکاری قرار می گیرد.

نقل قول در مورد یهودیان.

«رأس یهودیان بیش از پیش محکم‌تر سلطنت می‌کند و می‌کوشد تا ظاهر و جوهره‌اش را به جهان ببخشد. ایده یهودی تمام جهان را در بر می گیرد. در طول تاریخ 40 قرنی یهودیان، آنها همیشه انگیزه یک بی رحمی نسبت به ما بوده اند... بی رحمی نسبت به هر چیزی که یهودی نیست... و تنها یک تشنگی برای مست شدن از عرق و خون ما.»

--"یهودی و بانک از قبل بر همه چیز مسلط هستند: اروپا، روشنگری، و تمدن، و سوسیالیسم، به ویژه سوسیالیسم، زیرا با آنها مسیحیت را ریشه کن خواهد کرد و تمدن آن را نابود خواهد کرد. و هنگامی که تنها یک آنارشی باقی می ماند، یهودیان در رأس همه چیز قرار خواهد گرفت، زیرا او با موعظه سوسیالیسم، در اتحاد بین خود باقی خواهد ماند، و هنگامی که تمام ثروت اروپا از بین برود، آنچه باقی خواهد ماند بانک یهودی است.

دجال خواهد آمد و در هرج و مرج خواهد ایستاد.»

- «چیزی خواهد آمد که هیچ کس نمی تواند تصورش را بکند... این همه پارلمانتاریسم، همه تئوری های مدنی، همه ثروت اندوخته، بانک ها، علوم... همه چیز در یک لحظه بدون هیچ اثری فرو می ریزد، به جز یهودیان که آن وقت تنها هستند. خواهد توانست این کار را انجام دهد و تمام.» آن را در دستان خود بگیرید.

--"بله، اروپا در آستانه یک فاجعه وحشتناک است... این همه بیسمارک، بیکنسفیلد، گامبتا و دیگران، همه آنها برای من فقط سایه هستند... ارباب آنها، حاکم همه چیز بدون استثنا و کل اروپا یهودی و بانک اوست... یهودیت و بانک ها اکنون همه چیز و همه را کنترل می کنند، هم اروپا و هم سوسیالیسم، زیرا با کمک آن یهودیت مسیحیت را ریشه کن می کند و فرهنگ مسیحی را نابود می کند. پس چگونه او با اینکه سوسیالیسم را موعظه می کند، با همدستان یهودی خود خارج از سوسیالیسم می ماند. به طوری که وقتی تمام ثروت اروپا ویران شد، فقط بانک یهودی باقی می ماند. (.. .) انقلاب یهود باید با الحاد آغاز شود، زیرا یهودیان باید آن ایمان را سرنگون کنند، دینی که از آن پایه های اخلاقی که روسیه را مقدس و بزرگ ساخته است، سرنگون کنند!»

--"به یک قبیله دیگر از بیگانگان روسی اشاره کنید که از نظر نفوذ وحشتناکش می تواند از این نظر با یک یهودی برابر باشد. شما چنین چیزی را پیدا نمی کنید؛ از این نظر یهودیان تمام اصالت خود را در مقایسه با آن حفظ می کنند. سایر خارجی های روسی و دلیلش البته این «وضعیت در وضعیت» (دولت در یک دولت) متعلق به اوست که دقیقاً از روحیه آن دمیده می شود این بی رحمی نسبت به هر چیزی که یهودی نیست، این بی احترامی به هر قوم و قبیله ای است. و برای هر انسانی که یهودی نیست.»

--"یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد!"

انترناسیونال دستور داد که انقلاب یهود در روسیه آغاز شود. و شروع خواهد شد... زیرا ما چه در مدیریت و چه در جامعه، رد قابل اعتمادی برای آن نداریم. قیام با الحاد و غارت تمام ثروت آغاز خواهد شد. آنها شروع به سرنگونی دین، تخریب معابد و تبدیل آنها به سربازخانه و اصطبل خواهند کرد. آنها جهان را پر از خون خواهند کرد ... یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد و رئیس هرج و مرج خواهند شد. یهودی و کاگال او توطئه ای علیه روس ها هستند.

- "یهودیان همیشه در انتظار یک انقلاب شگفت انگیز زندگی می کنند که "پادشاهی یهودی" آنها را به آنها خواهد داد: از ملت ها بیرون بیایید و ... بدانید که از این به بعد با خدا یکی هستید، بقیه را نابود کنید یا آنها را برده پیدا کنید. یا از آنها بهره برداری کنند. به پیروزی بر کل جهان ایمان داشته باشید، باور داشته باشید که همه چیز تسلیم شما خواهد شد.

همه را به شدت تحقیر کنید و در زندگی روزمره خود با کسی ارتباط برقرار نکنید. و حتی زمانی که از سرزمین خود محروم هستید، حتی زمانی که در سراسر زمین، در میان همه مردم پراکنده هستید - همچنان هر آنچه را که به شما وعده داده شده است، یک بار برای همیشه باور کنید، باور داشته باشید که همه چیز محقق خواهد شد، اما فعلا زندگی کنید، متنفر باشید، متحد شوید و استثمار کنید و صبر کنید، منتظر بمانید."

- "خب، اگر سه میلیون یهودی در روسیه نبودند، بلکه روس ها بودند؛ و 80 میلیون یهودی وجود داشتند - خوب، روس ها در بین آنها چگونه بودند و چگونه با آنها رفتار می کردند؟ آیا آنها اجازه می دادند با آنها برابر شوند. آیا آنها را مستقیماً به برده تبدیل نمی کنند؟ و بدتر از آن: آیا آنها کاملاً پوست خود را از تن خارج نمی کنند؟ آیا آنها را تا سر حد نابودی نهایی نمی کوبند، همانطور که با مردم خارجی کردند. در قدیم، در تاریخ باستانی خود؟

در حومه ما، از جمعیت بومی بپرسید که چه چیزی یهودیان را برمی انگیزد و چه چیزی آنها را برای قرن ها برانگیخته است. پاسخ متفق القول دریافت کنید: بی رحمی. برای قرن‌های متمادی آنها را فقط بی‌رحمی نسبت به ما و تنها تشنگی برای تغذیه از عرق و خون ما رانده بود.»

F.M.DOSTOEVSKY / 1821 - 1881 / "دفتر خاطرات یک نویسنده"، مارس 1877

قیام با الحاد و غارت تمام ثروت آغاز خواهد شد، آنها شروع به فساد دین، ویران کردن معابد و تبدیل آنها به پادگان ها، دکه ها خواهند کرد، آنها جهان را پر از خون خواهند کرد و سپس خودشان خواهند ترسید. یهودیان روسیه را نابود خواهند کرد و رهبران هرج و مرج خواهند شد. یهود و کحل او توطئه ای علیه روس ها است. یک انقلاب وحشتناک، عظیم، خودجوش پیش بینی شده است که با تغییر چهره این جهان، تمام پادشاهی های جهان را به لرزه در خواهد آورد. اما این به صد میلیون سر نیاز دارد. تمام دنیا پر از رودخانه های خون خواهد شد.»

پس از سال 1917، مردم به دلیل خواندن کتاب «دفترچه خاطرات یک نویسنده» اثر فئودور داستایوسکی تیرباران شدند. برای چندین دهه ممنوع و تحریف شده بود ...

داستایوفسکی در آثار خود شخصیت های خود را از نمونه های اولیه واقعی "کپی" کرد و به جزئیات کوچک رفتار آنها توجه کرد. به همین دلیل است که قهرمانان آثار او بسیار صادق به نظر می رسند و برای خواننده قابل درک هستند. اما در هیچ یک از آثار او یهودیان خوب را در میان قهرمانان نخواهید یافت. آنها همیشه رقت انگیز، پست، متکبر، ترسو، ناصادق، حریص و خطرناک هستند - درست همانطور که او آنها را در زندگی دید، همانطور که آنها در زندگی بودند. به خاطر این حقیقت در زمان حیاتش از او متنفر بودند و اکنون نیز از او متنفرند.

اوه، فکر نکنید که من واقعاً سعی می کنم "مسئله یهودی" را مطرح کنم! - این عنوان را به شوخی نوشتم. من نمی توانم سؤالی به این بزرگی مطرح کنم که موقعیت یهودیان در روسیه و موقعیت روسیه که سه میلیون یهودی در میان فرزندان خود دارد. این سوال مربوط به سایز من نیست. اما هنوز هم می توانم قضاوتی از خودم داشته باشم، و معلوم شد که برخی از یهودیان ناگهان به قضاوت من علاقه مند شدند. مدتی است که نامه‌هایی از آنها دریافت می‌کنم و آنها به شدت و به شدت مرا به خاطر «حمله کردن» به آنها سرزنش می‌کنند که «از یهودی متنفرم»، از او متنفرم نه به خاطر بدی‌هایش، «نه به عنوان یک استثمارگر»، مانند یک قبیله، یعنی چیزی شبیه به: "یهودا، می گویند، مسیح را فروخت." این را یهودیان «تحصیل‌کرده» نوشته‌اند، یعنی از کسانی که (من متوجه این موضوع شدم، اما به هیچ وجه یادداشتم را تعمیم نمی‌دهم، از قبل رزرو می‌کنم) - که به نظر می‌رسد همیشه سعی می‌کنند به شما اطلاع دهند که با تحصیلات آنها، آنها دیگر در "تعصب" مشترک نیستند "ما ملت خود را انجام نمی دهیم، مناسک مذهبی خود را مانند سایر یهودیان کوچک انجام نمی دهیم، آنها این را پایین تر از روشنگری خود می دانند و می گویند ما به خدا اعتقاد نداریم. من در داخل پرانتز و اتفاقاً متذکر می شوم که برای همه این آقایان از "یهودیان عالی" که اینقدر برای ملت خود ایستاده اند، یکوه چهل قرنی خود را فراموش کرده و او را رها می کنند گناه بسیار است. و این به دلیل احساس ملیت تنها، بلکه از دلایل بسیار سطح بالا نیز به دور از گناه است. و این یک چیز عجیب است: یک یهودی بدون خدا به نوعی غیرقابل تصور است. تصور یک یهودی بدون خدا غیرممکن است. اما این یک موضوع گسترده است، ما آن را فعلا ترک می کنیم. آنچه برای من شگفت‌انگیزتر است این است که چگونه و به عنوان یک قوم در میان منفوران یهودی قرار گرفتم؟ من به عنوان یک استثمارگر و به دلیل برخی از رذیلت ها، تا حدی اجازه دارم که یهودی را توسط خود این آقایان محکوم کنم، اما فقط در کلام: در واقع، به سختی می توان چیزی عصبانی تر و دقیق تر از یک یهودی تحصیل کرده و حساس تر از او به عنوان یک یهودی یافت. یهودی اما باز هم: کی و با چه چیزی از یهودی به عنوان یک قوم نفرت داشتم؟ از آنجایی که هرگز این نفرت در قلب من نبوده و آن یهودیانی که مرا می شناسند و با من رابطه داشته اند این را می دانند پس از همان ابتدا و قبل از هر کلمه ای این اتهام را یک بار برای همیشه از خود پس می گیرم. به طوری که بعداً به آن اشاره خاصی نمی شود. آیا به این دلیل نیست که من به دلیل اینکه گاهی یک یهودی را "یهودی" خطاب می کنم به "نفرت" متهم می شوم؟ اما اولاً فکر نمی‌کردم اینقدر توهین‌آمیز باشد و ثانیاً تا آنجا که به یاد دارم همیشه کلمه «یهود» را ذکر می‌کردم تا یک ایده معروف را مشخص کنم: «یهود، یهودیت، پادشاهی یهود». .

فرض کنید شناخت تاریخ چهل قرن قومی چون یهودیان بسیار دشوار است. اما در مورد اول، من از قبل یک چیز را می دانم، این که احتمالاً هیچ مردم دیگری در سراسر جهان وجود ندارد که اینقدر از سرنوشت خود، هر دقیقه، هر قدم و هر کلمه ای که می گویند، از تحقیر و رنج خود شکایت کند. ، در مورد شهادتشان. فقط فکر کنید، آنها کسانی نیستند که در اروپا سلطنت می کنند، آنها نیستند که بورس های آنجا را کنترل می کنند و بنابراین سیاست، امور داخلی و اخلاق دولت ها را کنترل می کنند. بگذار گلدشتاین نجیب برای ایده اسلاوی بمیرد. اما با این حال، اگر ایده یهودی در جهان آنقدر قوی نبود و شاید همان موضوع «اسلاو» (سال گذشته) مدتها پیش به نفع اسلاوها حل می شد و نه ترکها. من حاضرم باور کنم که خود لرد بیکنسفیلد ممکن است یک بار منشأ خود را از یهودیان اسپانیا فراموش کرده باشد (البته احتمالاً او فراموش نکرده است): که او "سیاست محافظه کار انگلیسی" را در سال گذشته تا حدی از نقطه نظر رهبری کرده است. در مورد یک یهودی، به نظر من، نمی توان در این مورد شک کرد. "تا حدی" را نمی توان اجتناب کرد.

"انتخاب رایگان محل سکونت!" اما آیا واقعاً یک شخص "بومی" روسی در انتخاب محل اقامت خود کاملاً آزاد است؟ آیا همان محدودیت‌های نامطلوب در آزادی کامل انتخاب محل اقامت برای مردم عادی روسی، که دولت مدت‌هاست به آن توجه داشته است، تا به امروز ادامه ندارد و هنوز از دوران رعیت باقی مانده است؟ در مورد یهودیان، همه می بینند که حقوق آنها در انتخاب محل سکونت در بیست سال گذشته بسیار بسیار زیاد شده است. حداقل آنها در سراسر روسیه در مکان هایی ظاهر شدند که قبلاً دیده نشده بودند. اما یهودیان هنوز از نفرت و ستم شکایت دارند.

حتی در دوران کودکی ام افسانه ای در مورد یهودیان خواندم و شنیدم که حتی اکنون نیز پیوسته منتظر مسیح هستند، همه آنها، هم پست ترین یهودی و هم بالاترین و دانشمندترین آنها، فیلسوف و خاخام کابالیست، که آنها همه بر این باورند که مسیح آنها را دوباره در اورشلیم جمع خواهد کرد و همه امتها را با شمشیر خود زیر پای آنها فرو خواهد ریخت. که بنا به دلایلی یهودیان، حداقل در اکثریت قریب به اتفاق، تنها یک حرفه را ترجیح می دهند - تجارت طلا و بسیار بیشتر از آن، پردازش آن، و همه اینها ظاهراً به این دلیل است که وقتی مسیح ظاهر می شود، برای اینکه سرزمین پدری جدیدی نداشته باشند، در حین تصرف به سرزمین بیگانگان دلبستگی نداشته باشد. و همه چیز را فقط در طلا و جواهرات همراه خود داشته باشید تا راحت تر آن را حمل کنید. بنابراین علت آن آزار و اذیت نبوده و هست، بلکه ایده دیگری است...

اگر واقعاً چنین سیستم خاص، داخلی و سختگیرانه ای در میان یهودیان وجود داشته باشد که آنها را به چیزی جدایی ناپذیر و خاص متصل می کند، تقریباً هنوز می توان به این مسئله فکر کرد که همه حقوق آنها با حقوق مردم بومی مقایسه شود. البته، هر آنچه بشریت و عدالت اقتضا می کند، هر آنچه بشریت و قانون مسیحی اقتضا می کند - همه اینها باید برای یهودیان انجام شود. اما اگر کاملاً مسلح به نظام و ویژگی‌های خود، انزوای مذهبی قبیله‌ای‌شان، کاملاً مسلح به قوانین و اصول خود، کاملاً بر خلاف تصوری که حداقل تا کنون تمام جهان اروپا به دنبال آن توسعه یافته‌اند، خواهان تحقق کامل هستند. یکسان سازی همه حقوق ممکن با جمعیت بومی، پس آیا آنها از قبل چیزی بیشتر، چیزی زائد، چیزی عالی در برابر بومی ترین جمعیت دریافت نمی کنند؟