صفحه اصلی / طلسم / گریگوری نیسا - مخلوقات منتخب. گریگوری نیسا - منتخبی از آثار گریگوری نیسا

گریگوری نیسا - مخلوقات منتخب. گریگوری نیسا - منتخبی از آثار گریگوری نیسا

گریگوری نیسا

(†تقریباً 394)

گرگوری نیسا که بسیار کمتر از دو کاپادوکسیایی دیگر که تا همین اواخر در مقایسه با آنها شناخته شده بودند، قابل درک نیست. ستاره او بیشتر می درخشد. ما باید امیدوار باشیم که سرانجام عدالت پیروز شود و او به عنوان معلم کلیسا شناخته شود. چه بسیار معلمان شناخته شده و نه چندان شایسته ای که قبول او را در صفوف خود افتخار می دانند!

اگر ریحان اساساً یک کنشگر و فرمانروا است و گریگوری متکلم سخنور و شاعر است، پس گریگوری نیسا یک عارف است، اولین، پس از اوریگن، متکلم بزرگ و بینا کلیسا. برادر واسیلی، او در یک خانه بزرگ شد، اما فرزندان یک خانواده لزوما شبیه هم نیستند. در خانواده ماکرینا، فرزندان موفق بودند: سه پسر اسقف، چهار قدیس هستند. چه لیستی! اما افسوس، یک شکست کامل با پسر دوم: او به عنوان یک زاهد شروع کرد و بسیار غم انگیز به پایان رسید.

گرگوری در همه چیز با برادرش متفاوت است، بی شک او را تا حدودی سرکوب کرد و شاید دلیل تحقیر بی اختیار او بود. برای اجرای عدالت، بیایید سعی کنیم شرایط زندگی او را از نزدیک ببینیم.

زندگی

ما در مورد جوانی و سرگرمی های او اطلاعات کمی داریم. گریگوری دوست نداشت در مورد خودش صحبت کند. والدین فکر کردند که آنها به اندازه کافی برای تحصیل واسیلی هزینه دارند و گریگوری کاپادوکیه را ترک نکرد و دانش آموز مدرسه قیصریه بود. بعید است که او پسر مورد علاقه ای باشد. به نظر می رسد مقدر شده بود که کشیش شود. در جوانی بسیار مطالعه کرد. چرا ترجیح داد رتبه معنویشغل به عنوان یک سخنور: آیا این خود شک و تردید بود، میل به تثبیت خود به عنوان یک فرد، به دلیل بی ثباتی یک طبیعت ناپایدار؟ گفتنش سخته به نظر می رسد که او تسلیم وسوسه فرهنگ بت پرستی شد، یا بهتر است بگوییم، تحت تأثیر لیوانیوس قرار گرفت، که به ویژه در زمان جولیان به شهرت رسید.

گرگوری با یک تئوسویا ازدواج کرد که زنی تحصیلکرده و دارای حساسیت معنوی قابل توجهی بود. محبت آتشین او را تا آخر عمر با او متحد کرد. او مانند هیلاری پیکتاویا، اسقف را با زندگی زناشویی ترکیب کرد.

نباید زیاد داده شود ارزش عالیزیرا در رساله طهارت خود را به خاطر انتخاب «راه پاره شده» سرزنش کرد: این سرزنش ها بیشتر ماهیتی رقت انگیز دارند. او سخنوری را کنار گذاشت، اما متاهل ماند. او ماند مرد متاهلو پس از 371 که برادرش او را به درجه اسقف شهر نیسا در شرق کاپادوکیه رساند. ظاهراً زندگی زناشویی اصلاً او را محدود نکرده است رشد معنوی، همانطور که هیلاری پیکتاویوس را شرمنده نکرد. تئوسویا در سال 385 درگذشت. نامه ای تسلیت به ما رسیده است که توسط اسقف نازیانیوم برای گریگوری فرستاده شده است که متوفی را "قدیس واقعی و همسر واقعی یک روحانی" خوانده است. گریگوری نیسا مشروعیت شادی های ازدواج را تشخیص داد و آنها را به تاثیرگذارترین وجه توصیف کرد. تردیدهای بعدی او در مورد بدن و تمایلات جنسی احتمالاً نه از تجربه خودش، بلکه در نتیجه تفکر فلسفی آغشته به افلاطونیسم ناشی شده است.

جزئیات دیگر زندگی گرگوری تقریباً برای ما ناشناخته است. ظاهراً او به دور از فعالیتهای فعال دنیوی با تئوسویا زندگی می کرد و خود را وقف تحصیل و زندگی معنوی می کرد ، اما علیرغم همه تماس های او نمی خواست در خلوت برادر واسیلی شریک شود. او داخل ماند روابط بهتربا ماکرینا، نگهبان روح خانواده، به شدت به او وابسته بود. او بر جامعه زنان نزدیک نیسا تسلط داشت. گریگوری او را مربی معنوی خود نامید. او زندگی و مرگ او را که شاهد آن بود در یک مقاله کوچک و عمیق توصیف کرد.

در تمام این مدت، پس از 371، گریگوری ریاست اسقف نشین نیسا را ​​بر عهده داشت. همانطور که خودش گزارش می دهد، او را "تحت اجبار" از برادرش واسیلی پذیرفت. او به توانایی های رهبری برادرش اعتماد خاصی نداشت. علاوه بر این، گریگوری تمایل چندانی به رفع تنش بین واسیلی و عمویش اسقف نداشت، که به نوبه خود برادرش را با گرگوری متکلم آشتی داد. اما واسیلی اول از همه به افرادی نیاز داشت که از نظر ارتدکس قابل اعتماد باشند. گریگوری با دانش الهیاتی خود همه را تحت تأثیر قرار داد. او دیپلمات متوسطی بود، اما ایمان خود را محکم نگه داشت و آموخته هایش در همه جا به رسمیت شناخته شد. در جریان نزاع آریان، این مهم ترین بود.

اسقف کوچک نیسا به خودی خود هیچ اهمیتی نداشت. در دوران مدرن، اسقف چیزی بیش از یک پیشوا وجود نخواهد داشت. گرگوری با اکراه پذیرفت این موقعیت را پذیرفت. او حتی از تبعید "به صحرا" شکایت کرد و ساکنان شهر شدیدترین ارزیابی را از او دریافت کردند. با این حال، او یک اسقف غیور و فداکار به گله خود بود که بسیار به او احترام می گذاشتند. این متکلم و عارف بلد بود مستقیم صحبت کند و بدون کتک زدن به تدریس بپردازد. موعظه او در روز عیسی الگویی از درایت، دوستی و تربیت است که با گوش مردمی سازگار شده است.

گریگوری مجبور شد مجازات خود را از جانب آریایی ها تحمل کند. برای بی اعتبار کردن او، آنها اتهامات هدر دادن اموال کلیسا را ​​مطرح کردند. این اتهام خنده دار است وقتی به یاد بیاورید که او همیشه در کنار فقرا بوده است. او خلع شد و تا زمان مرگ امپراتور والنس (378) نتوانست به تخت اسقفی بازگردد. شهر با خوشحالی از او استقبال کردند. او که تحت تأثیر ملاقات با گله خود قرار گرفته بود، نوشت: «اگرچه آنها نهایت محبت خود را به من نشان دادند، دهان مرا نبستند.»

پس از مرگ واسیلی، گریگوری وارث برادرش در الهیات و رهبانیت شد. به نظر می رسید این باخت به او اعتماد به نفس می دهد. از آن پس، او نقش اصلی مدافع ارتدکس را داشت. واسیلی مانع از رشد واقعی او شد و احتمالاً منصفانه از او قدردانی نکرد. شخصیت‌های آن‌ها بسیار متفاوت بود، و گریگوری، که ذاتاً محجوب بود، هرگز خود را به قیمت برادرش نشان نمی‌داد.

مقالات

گریگوری خود را وقف نوشتن کرد. اولین اثر او، "درباره آفرینش انسان"، تکمیل موعظه های برادرش در مورد خلقت بود. در او رشد کرد انسان شناسی مسیحی، پر از تأثیر فیزیولوژی افلاطونی. اندیشه او به جای منطقی، متمرکز توسعه می یابد، انحرافات یکی پس از دیگری دنبال می شوند. نویسنده به آموزه های الهیاتی درباره انسان، تصویر و تشبیه خداوند علاقه دارد: «انسان نوعی معجزه دنیای زیر قمری نیست، بلکه واقعیتی است که بدون شک از هر چیزی که ما می دانیم فراتر است، زیرا او، تنها مخلوق، شبیه است. خدا.» گرگوری به طرز شگفت انگیزی وحدت بشریت را آشکار می کند: اندازه انسانیت تنها با آن تولد نهایی محقق می شود که در مسیح کامل بودن بشریت را حل خواهد کرد.

در سال 379، گریگوری در شورایی شرکت کرد که وظیفه آن نزدیک کردن شرق و غرب به یکدیگر بود. به او سپرده شد تا کلیساها را در امتداد سواحل Pontus Euxine بررسی کند. سباستین از ارمنستان از او خواست که به عنوان اسقف آنها باقی بماند. آنها توافق کردند که برادرش پیتر را داشته باشند. در سال 381، گرگوری به همراه گریگوری دیگر، متکلم، به شورای قسطنطنیه فراخوانده شدند. این اوج آن بود مسیر زندگی. او در افتتاحیه سخنرانی کرد. امپراطور او را نگهبان ارتدکس در تمام اسقف های پونتوس اوکسین منصوب کرد. در این رتبه، او باید قابلیت اطمینان اسقف ها را آزمایش می کرد: آریایی ها را حذف کنید و پیروان نماد Nicene را نصب کنید.

در این سالها بود - دقیقاً مشخص نیست چه زمانی - که گریگوری با اعتماد امپراتوری، چندین مأموریت را رهبری کرد. او هم از عربستان و هم از اورشلیم دیدن کرد. اما اعتماد امپریالیستی او را نه دیپلماتیک‌تر و نه شدیدتر نکرد. گریگوری در سخنان خود بسیار معتدل است و در نامه هایش تند و کنایه آمیز است، به ویژه هنگامی که زیارت اورشلیم را توصیف می کند: «اینجا ننگ بسیار بیشتر از تقوا است. بهتر است یک گوشه نشین ساده باشی تا یک زائر متظاهر.»

مهمترین آثار جزمی که مرجعیت کلامی او و در واقع شکوه او به طور کلی بر آن استوار است، به همین زمان باز می گردد. «تعالی بزرگ» مجموعه نظری از حقایق اساسی جزم شناسی است، کتاب درسی جزم شناسی، که بر اساس رساله «درباره عناصر» اوریگن است، اما به هیچ وجه کورکورانه از آن پیروی نمی کند. این کار قدرت را آشکار می کند تفکر متافیزیکیگریگوری نیسا. تقریباً در همان زمان، زندگی ماکرینا، که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، نوشته شد.

گرگوری کاملاً مستقل فکر می کرد و این را به هیچ وجه پنهان نمی کرد ، که گاهی اوقات رابطه او را با جانشین برادرش پیچیده می کرد. تشخیص برتری آشکار زیردستان نیازمند فروتنی قابل توجهی بود. و اسقف اعظم فقط فاقد فروتنی بود. بنابراین، اغلب اختلاف نظرها به وجود می آمد.

در تمام این مدت، گریگوری در اوج شکوه سخنوری خود بود. سبک والای و درخشش بلاغی او که برای ذائقه امروز ما بیش از حد بود، قسطنطنیه آن زمان را مجذوب خود کرد. در همین سالها با یکی از زنان برجسته به نام St. در المپیاد، او متعاقباً مخاطب نامه‌های متعددی از جان کریستوم بود. تعدادی از سخنرانی‌های معروف تشییع جنازه به همان دوران زندگی او برمی‌گردد، از جمله خطبه‌ای در مورد مرگ شاهزاده خانم جوان پولچریا با شرح غم و اندوهی که دربار امپراتوری را فرا گرفت. شاید این او بود که الهام بخش نوحه های کلاسیک Bossuet بود. او بالای تابوت ملکه فلاکسیلا صحبت کرد.

سپس جلال او در برابر ستاره در حال ظهور جان کریزوستوم جوان محو شد - درست در آن زمان او در اولین شکوه خود ظاهر شد. گریگوری به تدریج فراموش شد، او خود را به عقب رانده شد و از این موضوع به شدت آسیب دید، که البته برای او خوب به نظر نمی رسد.

گرگوری که از بسیاری مسئولیت ها رها شده بود، به زندگی درونی خود پرداخت و به خودسازی و الهیات عرفانی روی آورد. او با تلفیق تجربه با تأمل به اقتدار و اصالت بی نظیری در این زمینه دست یافت. او در این دوره آثار شگفت انگیز «زندگی موسی» و «درباره آواز نغمه ها» را با تفسیر «پدر ما» و رساله «در باب سعادت» - شاهکارهای الهیات عرفانی - نوشت. در حال توسعه در از نظر معنویبه دستور برادرش، او آنچه را که معلوم شد آموزه ای بسیار عرفانی در مورد رهبانیت است، توسعه داد (عمدتاً در کتاب «درباره حکومت مسیحی» /De institut christiano/).

در این زمان، گریگوری، به قول خودش، به «سن موی خاکستری» رسیده بود. او به دنبال اوریجن، در تصاویر زنده کتاب‌های «زندگی موسی» و «در سرود سرودها» سفر معنوی را به عنوان مسیری پیوسته برای بهبود و تطهیر توصیف می‌کند که روح را با جزر و مدهای جدید فیض سیراب می‌کند. - و به همین ترتیب تا ایثار کامل. او در مورد سه سطح زندگی معنوی می نویسد: روشنگری، تاریکی و تاریکی و از او این تعاریف به نویسندگان معنوی قرون وسطی منتقل شده است. شخص در انکار کامل خود، با الهام از عشق خالص، خود را به خدا نشان می دهد و از بالا به عنوان دوست خدا شناخته می شود، «که برای من تحقق زندگی است». در اینجا متفکر دست در دست عارف می رود و گمانه زنی مبتنی بر تجربه است. به نظر می رسد که فریادهایی که روح او فوران می کند، سرمستی قدیس را پیش بینی می کند. ترزا آویلا.

گریگوری در سال 394 برای آخرین بار در امور شورای بعدی شرکت کرد. او باید به زودی پس از آن مرده باشد، شاید در سال 395. تاریخ نسبت به گریگوری نیسا ناعادلانه بود. گرگوری هر از گاهی نادیده گرفته می شود، نه توسط همه و نه همیشه قدردانی می شود، گرگوری یکی از جدی ترین متفکران آن عصر، غنی از ذهن های الهیاتی باقی می ماند.

ظاهر

تصورش سخت است سرزندگیگریگوری، مردی که در اعترافات زندگینامه ای به شدت خسیس است. حتی نامه‌هایش هم در مورد او به عنوان یک شخص اطلاعات کمی دارد. استقلال معنوی او در توصیف زیارت به وضوح آشکارتر می شود. او بسیار مراقب است و حتی از کسری از آن ریاکاری که مردم اغلب با آن مورد توجه قرار می گیرند، کاملاً خالی است. افراد مذهبی. طبیعتاً او بسته، مخفیانه، محفوظ است. معمولا او احساسات خود را نشان نمی دهد، اما گاهی اوقات آنها از بین می روند. هیچ اشاره ای به عملی بودن روزمره در او نیست، گاهی اوقات او به سادگی دست و پا چلفتی است. در طول زندگی واسیلی ، او به هیچ وجه نمی خواست و نمی توانست هویت خود را اثبات کند. او که بر افکار خود مسلط شده بود و از کورها رهایی یافت، به این مناسبت و مسئولیت خود برخاست. بلوغ کامل و شکوفایی توانایی های او مصادف بود با لحظه ای که باید از صحنه کناره گیری می کرد. در زمان انکار نفس و تعمیق روحی، یعنی زمان کامل شدن و برداشت محصول، تمام اغواها از بین رفته بود: راه پرفراز و نشیب منتهی به خدا در برابر او گشوده شد.

واسیلی و گریگوری متکلم بر او سایه افکندند. او از آن دسته افرادی است که هر چه بیشتر با آنها آشنا شوید جالب تر می شوند. آنها به یک آشنایی معمولی بسته هستند، اما توجه و کوشش به ثمر خواهد رسید. او بیش از هر پدر دیگر کلیسا با افلاطونیسم آغشته بود، تمام نویسندگان بت پرست را که در دسترس او بود خواند و این باعث شد که نگرش بسیار مبهم نسبت به آثار او ایجاد شود.

باید بپذیریم که او در هجا چندان قوی نبود. او این فرصت را نداشت که مانند دو رقیب خود در لذت های دانشگاهی مهارت پیدا کند. او خودآموخته بود، «شاگرد خودش». عبارت او سنگین است، مملو از معنی است، ساختار گفتار او ضعیف است. او در لفاظی خود به جادوی کلمات تسلط ندارد. سبک او - به ویژه سخنوری - بسیار کم با غنای طبیعت او مطابقت دارد. این زمانی است که سبک نویسنده را از ما پنهان می کند.

قدرت گرگوری در انرژی اندیشه او و در عمق جستجوهای الهیاتی او نهفته است: در اینجا او از ریحان و نازیانزوس پیشی می گیرد. او یکی از اصیل ترین متفکران تاریخ کلیسا است. هیچ یک از پدران قرن چهارم. نتوانست فلسفه را چنان متقاعدکننده در درک عمیق اسرار وحی به کار گیرد. گریگوری تحت تأثیر افلاطونیسم قرار گرفت، اما زمانی که نیاز به نشان دادن داشت، توانست آن را کنار بگذارد خبر خوبمسیحیت با تمام اصالتش. او فلسفه بت پرستی را با دختر فرعون که دچار ناباروری شده است مقایسه می کند. او تقریباً همین را در مورد فلسفه ای که وحی روشن نمی کند می گوید: «تا خدا را نشناسد، فقط سقط جنین سهم آن است». برای او منبع حقیقت کتاب مقدس است. او مانند معلمش اوریگن، از کلام خدا الهام گرفت.

در پایان، گرگوری بنیانگذار الهیات عرفانی است. بیایید فرض کنیم که او از اوریگن و پیروانش استفاده کرد، اما آزادانه طراحی کرد و از نظر معنوی مستقل باقی ماند. او به حق جایگاه مهمی در تاریخ رشد معنوی بشر دارد، اما این مکان تا به امروز به او اختصاص داده نشده است. او رابط فیلون و فلوطین و بین دیونیسیوس آرئوپاگیتی و ماکسیموس اعتراف کننده است. در تأثیر عمیق او بر رهبانیت شرقی تردیدی وجود ندارد. در قرون وسطی در غرب، با اظهار نظر در مورد شبه آرئوپاگیت، شکی نداشتند که او در یک خط مستقیم از گرگوری آمده است. به این ترتیب اسقف نیسا با لباس شخصی دیگر وارد غرب شد.

گرگوری با مثال هایی از کتاب مقدس تغییر زندگی تحت تأثیر غسل تعمید را نشان می دهد. ن با وجود وسوسه های شیطانی، ما باید آن گونه که شایسته فرزندان خداست رفتار کنیم، و سبک زندگی خود را تغییر دهید.

برای جشن پر برکت

اجازه دهید با شهادت کتاب مقدس پایان دهیم. با این حال، اگر بخواهیم همه چیز را فهرست کنیم و همه را یکجا جمع کنیم، سخنان ما پایانی نخواهد داشت. همگی با تسبیح موهبت تولدی جدید، مفتخر به تجدید و نجات خود، با پذیرش عالی ترین فیض، تغییری در اخلاق خود به من نشان دهید. بگذار در خلوص زندگیت ببینم که چقدر برای پیشرفت انگیزه داری. آنچه با حواس محسوس است تغییر نمی کند و صورت بدن باقی می ماند و در ترکیب طبیعی مرئی تغییری ایجاد نمی شود.

با این حال، ما به تأییدیه ای نیاز داریم که فرد بازسازی شده را محکوم کند. نشانه هایی برای تشخیص فرد جدید از فرد قدیمی مورد نیاز است. در درک من، نشانه آرزوی آزاد روح است، شکستن زندگی قبلی برای درک زندگی جدید، و هر شاهد عینی واقعی به وضوح تغییر و ناپدید شدن بی ردپای گذشته را تشخیص می دهد.

و یک باجگیر دیگر، همراه زکیوس، متی انجیلی، پس از انتخاب او کنار گذاشته شد. زندگی قدیمیمثل یک فرم خالی پولس جفاگر بود و به لطف خدا رسول شد و به نام مسیح به نشانه کفاره و توبه آن زنجیر ناعادلانه ای را که شریعت به او سپرده بود بر روی خود حمل کرد تا آزار دهد. کسانی که انجیل را پذیرفتند.

این گونه است که فرزندان خدا باید در تولد جدید ظاهر شوند و عادات گناه آلود را انکار کنند، و فرزندان خدا باید این گونه زندگی کنند، زیرا آنها به فیض چنین ساخته شده اند. و ما باید با جدیت به خالق خود بیندیشیم تا مانند پدر شویم و فرزندان قانونی و حقیقی کسی باشیم که به رحمت خود ما را پذیرفته است. پسر بی وفا و زمین خورده که عظمت پدرش را در زندگی زیر پا می گذارد، مایه سرزنش زنده است. به همین دلیل است که به نظر من، خداوند در انجیل خود به شاگردان گفته است که از ما چه انتظاری می‌رود: «...به کسانی که از شما نفرت دارند، نیکی کنید و برای کسانی که از شما استفاده می‌کنند و شما را آزار می‌دهند، دعا کنید تا پسران پدر شما در آسمان، زیرا او به خورشید خود دستور می دهد که بر شرور و نیکوکار طلوع کند و بر عادلان و ظالمان باران ببارد.» (متی 5: 44-45). او می گوید، اگر درگیر خوبی های پدر شوید، و در اعمال و نگرش خود نسبت به همسایگان خود، نیکی خدا را نشان دهید، فرزند خواهید شد.

به همین دلیل است که شیطان مخصوصاً ما را محاصره می‌کند و با عزت فرزندی سرمایه‌گذاری می‌کند، زیرا وقتی می‌بیند فضیلت مرد جدیدی را می‌بیند که به کاخ‌های بهشتی که به او دستور داده شده است، یعنی شیطان، عذابش می‌دهد. او وسوسه های جهنمی را در شما شعله ور می کند و سعی می کند ظاهر جدیدتان را از شما دور کند و مانند گذشته حاکم شما شود. و با توجه به چنین تلاش های او، ما باید سخنان رسول را تکرار کنیم: "همه ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم در مرگ او تعمید یافتیم" (روم ب: 3).

اگر ما بمیریم، گناه نیز با ما مرده و با نیزه سوراخ شده است، همانطور که فینحاس با حسادت خود زناکار را سوراخ کرد. برو ای حقیر، زیرا می خواهی مرده، خدمتکار سابقت را که شهوتش مانع عقلش شده، عذاب کنی. برای مرده وسوسه جسمانی نیست، وسوسه ای در مال نیست، مرده با تهمت بیگانه است، مرده با دروغ بیگانه است، به چیزهای دیگران طمع نمی کند و پایمال نمی کند. همسایگانش

من زندگی ام را تغییر دادم. تحقیر دنیا، تحقیر کالاهای زمینی را آموختم. من از بالاترین نعمت طلب می کنم. پولس می گوید: "جهان برای من مصلوب شد و من برای جهان" (غلاطیان 6:14). این صدای روح است که با حقیقت دوباره متولد شده است، این گونه خود را بیان می کند فرد جدید، به یاد آورد که ایمان خود را در پیشگاه خدا اعتراف کند ، که با راز روشن شده و با عهد عجین شده است که از کار دریغ نکند و به نام عشق به او لذت نبرد.

این سخنرانی ها برای بزرگداشت این جشنواره، اولین سال نو، کافی است. شایسته است که تعلیم خود را با توسل به کسی که این موهبت را مدیون اوست به پایان برسانیم تا با فروتنی از او برای این همه فواید تشکر کنیم.

دعا

به راستی پروردگارا تو سرچشمه تمام خوبی ها هستی، تو که ما را به عدالت رد کردی و با رحمت به ما نگاه کردی. تو از ما متنفر بودی و با ما صلح کردی، ما را نفرین کردی و برکت دادی. ما را از بهشت ​​بیرون کردی و در آنجا راه را بر ما باز کردی. برگهای انجیر رقت انگیز را در لباس بد ما ساختی و ردای سلطنتی را بر دوشمان انداختی. زندان را باز کردی و محکومان را آزاد کردی، ما را پاشیدی آب تمیزو ما را از پلیدی شست.

از این پس آدم نیز مجاز است که شرمنده از چهره و دعوت تو فرار نکند و در بهشت ​​از عذاب های شدید وجدان پنهان نشود. و شمشیر شعله ور دیگر دروازه های بهشت ​​را پنهان نمی کند و مانعی برای کسانی که به سوی بهشت ​​کشیده می شوند، نیست. و همه چیز برای بندگان گناه به شادی تبدیل شد و از این پس سرزمین های بهشتی و بهشتی به روی انسان گشوده شد. مخلوق زمینی جدا از خلقت ماوراء الطبیعه با او وحدتی دوستانه یافت; و ما انسانها با فرشتگان یکی می شویم و در معرفت مشترک خدا شریک می شویم.

پس بیایید برای خداوند سرود شادی بخوانیم که زمانی از لبهای الهام گرفته شده بود:

روح من در خدای من شاد خواهد شد:

زیرا جامه نجات را به من پوشانده است...

مثل داماد تاج گذاشت

و مانند یک عروس او را با زیورآلات آراسته است (اشس 61:10).

عروس را کسی زینت نداده بود جز مسیح، موجود، سابق و آینده، اکنون و تا ابدال اعصار. آمین

از کتاب پدران شرقی قرن چهارم نویسنده فلوروسکی گئورگی واسیلیویچ

6. گریگوری نیسا. I. زندگی. سنت گریگوری نیسا بود برادر کوچکترعالی واسیلی درباره جوانان St. تقریباً هیچ چیز در مورد گرگوری مشخص نیست. احتمالاً تولد او را می توان به سال 332 نسبت داد. گرگوری ظاهراً فقط در وطن خود ، احتمالاً در قیصریه ، تحصیل کرده است. خودش

از کتاب درآمدی بر الهیات پدری نویسنده میندورف یوآن فیوفیلوویچ

فصل 4. گرگوری مقدس نیسا گرگوری مقدس، اسقف نیسا،؟ یکی از بزرگ ترین شخصیت های دوره پدری. متأسفانه اطلاعات دقیقی از زندگی وی در دست نداریم، زیرا تمام زندگی نامه وی پس از مرگ وی نوشته شده است. 335-394؟ تقریبی

از کتاب سوفیا-لوگوس. فرهنگ لغت نویسنده آورینتسف سرگئی سرگیویچ

گرگوری از نیسی گرگوری از نیسی (Grggu6ryu<; о Nwct|Q) (ok. 335, Кесария Каппадокинская, - 394, Нисса), греческий богослов и философ, представитель патристики. Младший брат Василия Великого, член каппадокийского кружка. Изучал риторику и философию, выступал

از کتاب فرهنگ کتابشناسی نویسنده Men Alexander

گرگوری نیسی (GrhgТrioj Р NЪsshj)، خ. (تقریباً 335–حدود 394)، مشرق. پدر کلیسا، متکلم، فیلسوف، مفسر، یکی از سه کاپادوکیان بزرگ، برادر کوچکتر سنت. *اساسی کبیر از دوران جوانی به شدت تحت تاثیر خانواده اش بود، به ویژه برادرش واسیلی و خواهرش ماکرینا.

از کتاب پدران مقدس و معلمان کلیسا نویسنده کارساوین لو پلاتنوویچ

از کتاب راه پدران توسط امان ع.

گریگوری نیسا (†حدود 394) بسیار کمتر از دو کاپادوکسیایی دیگر که در مقایسه با آنها تا همین اواخر ناشناخته بودند قابل درک است، گریگوری نیسا تنها اکنون در رشد کامل در برابر ما ایستاده است. ستاره او بیشتر می درخشد. ما باید امیدوار باشیم که بالاخره عدالت محقق شود

برگرفته از کتاب مسیحیت نیقیه و پس از نیقیه. از کنستانتین کبیر تا گرگوری کبیر (311 - 590 پس از میلاد) توسط شاف فیلیپ

§165. Gregory of Nyssenus I. S. Gregorius Nyssenus: Opera omnia, quae reperiri potuerunt, Gr. et Lai., nunc primum e mss. codd ?دیتا، گل میخ. جلو. دوکائی (فرونتو لو دوک، یسوعی آموخته). پاریس، 1615. 2 جلد. فول به این باید اضافه کرد: ضمیمه Gregorii ex ed. جک Gretseri, Par., 1618, fol., and Antirrhetoricus adv. Apollinar.، اولین بار توسط L. Al. Zacagni، Collectanea غرق می شود، دامپزشک. ceci. Graec. et Lat. رام،

برگرفته از کتاب سخنرانی در مورد گشت شناسی قرن 1-4 توسط نویسنده

St. Gregory of Nyssa اطلاعاتی در مورد زندگی St. گرگوری سنت گرگوری نیسا برادر سنت. ریحان کبیر، تا حدودی کوچکتر از او: احتمالاً در حدود سال 335 به دنیا آمده است. او مانند برادر بزرگترش تحصیلات درخشانی ندیده بود و شاید تصور شود خود را به مدارس محدود کرد.

از کتاب گلچین اندیشه الهیات مسیحی شرقی جلد اول نویسنده نویسنده ناشناس

سنت گریگوری نیسا. جدال با یونومیوس (D.S.

برگرفته از کتاب جزم و عرفان در ارتدکس، کاتولیک و پروتستانتیسم نویسنده نووسلوف میخائیل الکساندرویچ

از کتاب پاترولوژی. دوره پس از نیقیه (قرن چهارم - نیمه اول قرن پنجم) نویسنده اسکورات کنستانتین افیموویچ

سنت گریگوری نیسا. در برابر آپولیناریس (قطعه ها) 2. بنابراین، اجازه دهید بررسی کنیم که آموزه های آپولیناریس سوریه به ما چه داده است.<…>و برای اینکه آنچه گفته شد تهمت به نظر نرسد یکی از سخنان متداول ایشان را تقدیم می کنیم که کتیبه آن چنین است: «اثبات.

از کتاب منتخب آفرینش ها نویسنده نیسکی گریگوری

سنت گریگوری نیسا (D. S. Biryukov)

از کتاب نویسنده

سنت گریگوری نیسا. در مورد ساختار انسان (قطعات) Ch. 2. چرا انسان در خلقت آخر است زیرا این موجود بزرگ و شایسته، یعنی انسان، هنوز در عالم مخلوقات ظاهر نشده است؟ به هر حال، شایسته نبود که یک فرمانده در برابر زیردستان حاضر شود، بلکه ابتدا آماده شده بود

از کتاب نویسنده

گرگوری قدیس نیسا سنت گرگوری نیسا دائماً این ایده را دنبال می کند که یک فرد تنها در صورت تصمیم آزادانه مبنی بر عدم گناه می تواند دوباره متولد شود، که امکان پذیرفتن فیض را برای او فراهم می کند. او در «کلام تعلیمی» خود، مانند St. کریل

از کتاب نویسنده

سنت گریگوری نیسا

از کتاب نویسنده

1. گرگوری نیسا به فلاویان امور ما در موقعیت خوبی نیست مرد خدا. زیرا کینه توزی که در افرادی که نفرت ناعادلانه و ناشایست نسبت به ما دارند رشد می کند، دیگر با برخی حدس و گمان ها مشکوک نیست، بلکه آشکارا با جسارت آشکار می شود، گویی

(331/5–~394)

در راه خدا

گریگوری نیسا یکی از مورد احترام ترین مقدسین مسیحی است. کلیسای ارتدکس یاد او را به عنوان بزرگترین نویسنده کلیسا، معلم جهانی و پدر حفظ می کند.

با وجود شناخت گسترده و مطالعات بی شمار، برخی از حقایق مهم زندگی نامه او هنوز با یادداشت های زیر ارائه می شود: احتمالاً، تقریباً، احتمالاً. ما حتی تاریخ دقیق تولد یا تاریخ دقیق مرگ او را نمی دانیم.

گرگوری از نظر منشأ به یک خانواده اشرافی یونانی تعلق داشت که نه تنها به دلیل رفاه و موقعیت اجتماعی، بلکه به دلیل اصول دیندار و زندگی صالح خود نیز شناخته شده بودند.

این خانواده یک کهکشان کامل از قدیسین را به جهان هدیه کردند. در جریان آزار و شکنجه کلیسا، اجداد گریگوری نیسا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و رنج کشیدند. زمانی پدر و مادر پدرش اموال خود را به خاطر اعتراف به نام مسیح از دست دادند. پدربزرگ مادری به شهادت رسید و ثروتش نصیب بیگانگان شد. مادربزرگ گریگوری نیسا، مکرینا بزرگ، از پیروان قدیس گریگوری نیوساریایی بود. قانون اصلی زندگی او قانون خدا بود.

پسر مکرینا، واسیلی بزرگ، هم به عنوان استاد بلاغت و هم به عنوان یک مسیحی با فضیلت مشهور بود. همسر او، امیلیا بزرگوار، دختر شهیدان بود و از جوانی خود را برای شاهکار باکرگی در مسیح آماده کرد. او با این ازدواج موافقت کرد زیرا به دلیل یتیم بودن تقریباً قربانی مهاجمانی شد که به جوانی و زیبایی او تجاوز کردند. خداوند به سنت املیا برکت داد تا مادر ده فرزند شود: شش دختر و چهار پسر.

میل امیلیا به باکرگی در دخترش ماکرینا کوچکتر محقق شد. یکی از پسران او، واسیلی، توسط کلیسا تحت نام بزرگ تجلیل شد. دیگری، پیتر، به عنوان قدیس سباست تجلیل می شود.

گرگوری نیسا که پس از باسیل (آینده) و ناوکراتیوس (که در شرایط نامشخصی درگذشت) به دنیا آمد، سومین پسر خانواده شد.

بر اساس تخمین های تقریبی، او بین سال های 331 تا 335 به دنیا آمد. محل تولد او می توانست قیصریه یا سباستیا باشد. او به افتخار قدیس نام گریگوری را دریافت کرد.

پدر گرگوری، واسیلی پدر، زود درگذشت و تمام بار مراقبت از فرزندان بر دوش بیوه افتاد. علاوه بر مادرش، امیلیا، خواهر بزرگتر، ماکرینا، و برادر بزرگتر، باسیل (بزرگ)، تأثیر زیادی در تربیت قدیس نیسا آینده داشتند.

برخلاف واسیلی که در بهترین موسسات آموزشی از جمله در آتن تحصیل کرد، گریگوری در مدارس محلی تحصیل کرد. اما با همت و اراده به بالاترین سطح تحصیلات دست یافت.

دعوت خدا

علیرغم جو کلی روحی در خانواده، گاهی اوقات گریگوری در جوانی به خود اجازه می داد که با زندگی کلیسا با ولرم برخورد کند.

یک بار، هنگامی که خانواده آنها جشنی را به مناسبت انتقال یادگار چهل شهید به کلیسایی که عمداً به این منظور ساخته شده بود (در انیسی، در زمین خانواده) ترتیب دادند، گریگوری به جای شرکت در مراسم شبانه، بیهوده بازنشسته شد. آلاچیق و به خواب عمیقی فرو رفت. بسیاری از جنگجویان در خواب به او ظاهر شدند. ظاهر آنها کاملاً ترسناک بود. گریگوری سعی کرد به خدمتی که رها کرده بود برسد، اما آنها اجازه ندادند و آماده تنبیه او بودند. وضعیت تنها با دخالت یکی از جنگجویان که ظاهر شد، تغییر کرد که برای گریگوری ایستاد.

گریگوری با وحشت از خواب بیدار شد. قضاوت وجدان دیری نپایید که رسید. گریگوری پس از سوگواری رفتار خود، بلافاصله با اثار به سفینه رفت، دعا کرد و شروع به طلب بخشش از خدا و رزمندگان مقدس کرد.

پس از چنین توصیه های قلبی، او سرگرمی های خود را رها کرد و شروع به خواندن را پذیرفت. این رویداد در سال 357 اتفاق افتاده است.

گرگوری گهگاه از برادرش واسیلی که در انیسی کار می کرد دیدن می کرد. در آنجا به کار زهد و روزه و نماز پرداخت و کلام خدا و اعمال پدران را فرا گرفت.

جست و جوی معنوی

مدتی بعد، گریگوری خدمت در معبد را ترک کرد و به عنوان معلم بلاغت مشغول به کار شد. ظاهراً این اتفاق زودتر از 363 رخ نداد ، زیرا در زمان سلطنت جولیان ، دسترسی به این حرفه برای مسیحیان بسیار دشوار بود.

اقدام گرگوری باعث ایجاد احساس سوء تفاهم در بین دوستانش شد. گریگوری نازیانزوس در تلاش برای استدلال با دوست خود، نامه ای برای او فرستاد که در آن غم و اندوه خود را بیان کرد.

به احتمال زیاد، در این دوره یا کمی قبل از آن بود که سنت گرگوری با تئوسویا ازدواج کرد. ما تقریباً هیچ چیز در مورد جزئیات پیوند زناشویی آنها و خود تئوسویا نمی دانیم. او در پیامی تسلیت‌آمیز به گرگوری نیسا به مناسبت مرگ او، به تاریخ 385، از تئوسویا به‌عنوان مجری اراده الهی، دختر وفادار کلیسا، زینت مسیح یاد کرد. علاوه بر این، او به نزدیکی خود به او از طریق خویشاوندی معنوی اشاره کرد.

عقیده ای وجود دارد که تئوسویا در مرحله ای از زندگی زناشویی خود با توافق با گریگوری وارد رهبانیت شد. بر اساس دیدگاه دیگری، او هرگز همسر گرگوری نبود، بلکه به عنوان یک خواهر با او زندگی می کرد. در مدتی، گریگوری که به دلیل تمایل به اعمال زاهدانه هدایت می شد، به جامعه رهبانی که توسط برادرش واسیلی سازماندهی شده بود پیوست.

گرگوری مقدس، اسقف نیسا، برادر کوچکتر سنت باسیل کبیر (1 ژانویه) بود. تولد و تربیت او مصادف با اوج اختلافات آریان بود. او با دریافت تحصیلات عالی، زمانی معلم فصاحت بود. در سال 372 توسط قدیس باسیل کبیر به اسقف شهر نیسا در کاپادوکیه منصوب شد.

گرگوری مقدس به ارتدکس علاقه شدیدی داشت و همراه با برادرش ریحان کبیر با بدعت آریایی مبارزه کرد و از آزار و شکنجه آریایی ها رنج برد که در سال 376 او را به دروغ متهم به سوء استفاده از اموال کلیسا کردند، از مقر خود محروم کردند و تبعید کردند. به آنسیرا سال بعد، قدیس گرگوری دوباره به صورت غیابی توسط شورای اسقفان آریایی خلع شد، اما به تقویت گله خود در ارتدکس ادامه داد و از جایی به مکان دیگر رفت. پس از مرگ پادشاه، والنس (378) به مقر خود بازگردانده شد و با خوشحالی مورد استقبال گله خود قرار گرفت.

در سال 379، برادرش، سنت باسیل کبیر، درگذشت. گرگوری سنت از دست دادن مرشد خود غمگین شد. او برای او موعظه جنازه ای نوشت و شرح شش روز آفرینش، به اصطلاح شش روز را که توسط سنت باسیل گردآوری شده بود، تکمیل کرد.

در همان سال، گرگوری مقدس در شورای انطاکیه علیه بدعت گذارانی که بکارت پاک مادر خدا را گرامی نمی داشتند و دیگرانی که مادر خدا را به عنوان یک الوهیت می پرستیدند، شرکت کرد. او از سوی شورایی انتخاب شد تا کلیساهای عربستان و فلسطین را بررسی کند و تعالیم ارتدکس را در مورد خدای مقدس الهی بنیان گذارد. در راه بازگشت، گرگوری مقدس از اورشلیم دیدن کرد و اماکن مقدس را ستایش کرد. در سال 381، گرگوری مقدس یکی از شخصیت های اصلی دومین شورای جهانی بود که در قسطنطنیه علیه بدعت مقدونیوس تشکیل شد، که به اشتباه در مورد جوهر روح القدس آموزش می داد. در این شورا، به ابتکار گرگوری قدیس، اعتقادنامه نیقیه تکمیل شد.

گرگوری مقدس به همراه اسقف های دیگر، قدیس گرگوری متکلم را در مقام کشیش قسطنطنیه تایید کرد. در سال 383، قدیس گریگوری نیسا در شورای قسطنطنیه شرکت کرد، جایی که او کلمه ای در مورد الوهیت پسر و روح القدس صحبت کرد. در سال 386 او مجدداً در قسطنطنیه بود و وظیفه ایراد سخنرانی برای ملکه متوفی پلاکیلا را بر عهده داشت. در سال 394، قدیس گرگوری دوباره در قسطنطنیه در شورای محلی که برای حل و فصل امور کلیسا در عربستان تشکیل شده بود، حضور داشت.

قدیس گریگوری نیسا مدافع آتشین عقاید ارتدکس و معلم غیور گله خود و همچنین پدری مهربان و دلسوز گله خود و شفیع آنها در برابر قضات بود. او با سخاوت، صبر و صلح متمایز بود.

قدیس گریگوری نیسا اندکی پس از شورای قسطنطنیه در آرامش درگذشت. قدیس گریگوری نیسا همراه با هم عصران بزرگ خود، قدیسان باسیل کبیر و گریگوری متکلم، تأثیر قابل توجهی بر زندگی کلیسایی زمان خود داشت. خواهرش، سنت ماکرینا، به او نوشت: "تو را برای شهرها، مجامع ملی و کل مناطق می شناسند: کلیساها تو را می فرستند و برای کمک می خواهند." گرگوری مقدس به عنوان یکی از برجسته ترین الهیات و شخصیت های اندیشه مسیحی قرن چهارم در تاریخ ثبت شد. او با برخورداری از موهبت عمیق فلسفی، فلسفه را تنها به عنوان وسیله ای برای نفوذ عمیق تر به معنای واقعی وحی الهی می دانست.

گرگوری مقدس بسیاری از آثار جزمی، کلمات و آموزه ها را پشت سر گذاشت.

آفرینش هایی مانند خلقت های پدران مقدس ما گریگوری، اسقف نیسا.

بخش های I-VIII. M.، 1861-1871 3848 ص.

I. نوشته های تفسیری
"سنت گرگوری از ستایشگران بزرگ اوریژن بود و در فنون تفسیری خود بیشتر از روش تفسیری تمثیلی پیروی می کرد. او در تلاش است تا معنای اسرارآمیز و عملی اخلاقی را در همه جا بیابد.»

«درباره دوره شش روزه» (1: 1-75).

در این کتاب، گریگوری نیسا کار برادرش ریحان کبیر را توسعه و تکمیل می کند.

در اینجا او این ایده را دنبال می کند که مزامیر بر اساس محتوای آنها در یک نظم منظم تنظیم شده است، که حقایق اخلاقی را آشکار می کند که شخص را به طور متوالی به سطوح عالی کمال ارتقا می دهد.
او کل محتوای مزمور را به پنج بخش تقسیم می‌کند، که به نظر او، هر یک از آنها نشانه‌ای از سطح بالاتری از کمال اخلاقی است.»

  1. Skurat K. E.
  2. 1-40 - توسل به فضیلت؛
  3. 41-71 - شادی در مورد فضیلت (اما در مزمور 50 هیچ شادی در مورد فضیلت وجود ندارد).
  4. 72-88 - تدبر در بهشت;
  5. 89-105 - تحقیر همه چیز زمینی (مزمور 103 چیزی در مورد تحقیر چیزهای زمینی نمی گوید، اما از مشیت خدا صحبت می کند).
    106-150 - در مورد وحدت با خدا.

این گونه است که نام مزامیر را مصنوعی تقسیم می کند..

Prot.

نیکولای گوندیایف

«درباره کمال و آنچه مسیحیت باید باشد.
به المپیوس راهب.".

«درباره باکرگی. نامه ای که حاوی پند و اندرزی برای زندگی با فضیلت است.» (8: 514–521).

برای گرگوری، «باکرگی» یک مفهوم بسیار گسترده است. اول از همه، این یک جدایی از هر چیز زمینی، از هر چیز مادی است، یک تلاش شدید برای کمال اخلاقی ممکن برای یک فرد. این اختصاص به راهبان ندارد، بلکه مربوط به رهبانیت است، زیرا راهب گره نمی زند... هدف نهایی چنین تلاشی برای کمال، تفکر در خدا، ارتباط با او است. زندگی مجرد تنها یکی از ابزارهای کسب این فضیلت است. او در مورد اینکه چه کسی نمونه این زندگی است صحبت می کند: اول از همه، خود خداوند عیسی مسیح، مادر خدا.

او در مورد ازدواج خوب و وفادار مسیحی صحبت می کند.
به المپیوس راهب.".

Prot. نیکولای گوندیایف.

او در اینجا به شدت برای نابسامانی‌های کلیسا در فلسطین سوگواری می‌کند. مکان مقدسی که در آن پاهای خداوند عیسی مسیح راه می رفت و صدای او شنیده می شد در چنین وضعیت وحشتناکی است. در اینجا او در مورد تجسم پسر خدا صحبت می کند و از آنها می خواهد که به ایمانی که دریافت کردند پایبند باشند.
Prot. نیکولای گوندیایف
.

نامه پنجم که در آن از ارتدکس خود دفاع می کند.

به هراکلیون بدعت گذار، جایی که گریگوری آموزه تثلیث مقدس را آشکار می کند.

درباره سنت بزرگداشت شهدای مطهر.

گرگوری مقدس، اسقف نیسا، برادر کوچکتر سنت باسیل کبیر (1 ژانویه) بود. تولد و تربیت او مصادف با اوج اختلافات آریان بود. او با دریافت تحصیلات عالی، زمانی معلم فصاحت بود. در سال 372 توسط قدیس باسیل کبیر به اسقف شهر نیسا در کاپادوکیه منصوب شد.

گرگوری مقدس به ارتدکس علاقه شدیدی داشت و همراه با برادرش ریحان کبیر با بدعت آریایی مبارزه کرد و آزار و اذیت آریایی ها را تحمل کرد که توسط آنها در سال 376 به دروغ به سوء استفاده از اموال کلیسا متهم شد، از مقر خود محروم و تبعید شد. به آنسیرا سال بعد، قدیس گرگوری دوباره به صورت غیابی توسط شورای اسقفان آریایی خلع شد، اما به تقویت گله خود در ارتدکس ادامه داد و از جایی به مکان دیگر رفت. پس از مرگ پادشاه، والنس (378) به مقر خود بازگردانده شد و با خوشحالی مورد استقبال گله خود قرار گرفت. در سال 379، برادرش، سنت باسیل کبیر، درگذشت. گرگوری سنت از دست دادن مرشد خود غمگین شد. او برای او موعظه جنازه ای نوشت و شرح شش روز آفرینش، به اصطلاح شش روز را که توسط سنت باسیل گردآوری شده بود، تکمیل کرد. در همان سال، گرگوری مقدس در شورای انطاکیه بر ضد بدعت گذارانی که بکارت پاک مادر خدا را گرامی نمی داشتند و دیگرانی که مادر خدا را به عنوان یک الوهیت می پرستیدند، شرکت کرد. او از سوی شورایی انتخاب شد تا کلیساهای عربستان و فلسطین را بررسی کند و تعالیم ارتدکس را در مورد خدای مقدس الهی بنیان گذارد. در راه بازگشت، گرگوری مقدس از اورشلیم دیدن کرد و اماکن مقدس را ستایش کرد.

در سال 381، گرگوری قدیس یکی از شخصیت های اصلی شورای جهانی دوم بود که در قسطنطنیه علیه بدعت مقدونیه تشکیل شد و به ابتکار قدیس گریگوری، نیقیه، در مورد جوهر روح القدس به اشتباه تعلیم داد کرید تکمیل شد.

گرگوری مقدس به همراه اسقف های دیگر، قدیس گرگوری متکلم را در مقام کشیش قسطنطنیه تایید کرد.

در سال 383، قدیس گریگوری نیسا در شورای قسطنطنیه شرکت کرد، جایی که او کلمه ای در مورد الوهیت پسر و روح القدس صحبت کرد. در سال 386 او مجدداً در قسطنطنیه بود و وظیفه ایراد سخنرانی برای ملکه متوفی پلاکیلا را بر عهده داشت. در سال 394، قدیس گرگوری دوباره در قسطنطنیه در شورای محلی که برای حل و فصل امور کلیسا در عربستان تشکیل شده بود، حضور داشت.

قدیس گریگوری نیسا مدافع آتشین عقاید ارتدکس و معلم غیور گله خود و همچنین پدری مهربان و دلسوز گله خود و شفیع آنها در برابر قضات بود. او با سخاوت، صبر و صلح متمایز بود.

قدیس گریگوری نیسا پس از زندگی در دوران پیری، اندکی پس از شورای قسطنطنیه در آرامش درگذشت. قدیس گریگوری نیسا همراه با هم عصران بزرگ خود، قدیسان باسیل کبیر و گریگوری متکلم، تأثیر قابل توجهی بر زندگی کلیسایی زمان خود داشت. خواهرش، سنت ماکرینا، به او نوشت: "تو را برای شهرها، مجامع ملی و کل مناطق می شناسند: کلیساها تو را می فرستند و برای کمک می خواهند." گرگوری مقدس به عنوان یکی از برجسته ترین الهیات و شخصیت های اندیشه مسیحی قرن چهارم در تاریخ ثبت شد. او با برخورداری از موهبت عمیق فلسفی، فلسفه را تنها وسیله ای برای نفوذ عمیق تر به معنای واقعی وحی الهی می دانست.

گرگوری مقدس بسیاری از آثار جزمی، کلمات و آموزه ها را پشت سر گذاشت.