صفحه اصلی / طلسم / شرح حال مختصر شیخ البانی. دستاوردهای علمی او

شرح حال مختصر شیخ البانی. دستاوردهای علمی او

داستان عشق یک دختر ساده و یک شاهزاده یک طرح کلاسیک برای افسانه ها است و از زمان های بسیار قدیم رواج داشته است، بنابراین نه تنها دختران کوچک، بلکه زنان بالغ نیز رویای ازدواج با یک شاهزاده خوش تیپ، ثروتمند و باهوش را در سر می پرورانند. یک اسب سفید." و معجزات اتفاق می افتد، نکته اصلی این است که بدانیم کجا به دنبال او بگردیم، این شاهزاده. پنج زیباترین و ثروتمندترین وارثان جهان اسلام را مورد توجه شما قرار می دهیم.

1. ولیعهد دبی شیخ حمدان بن محمد بن راشد آل مکتوم

شیخ حمدان بن محمد بن راشد آل مکتوم پسر معاون رئیس جمهور و نخست وزیر امارات، شیخ حاکم دبی محمد بن راشد آل مکتومو همسرش شیوخ هند بنت مکتوم بن جمعه المکتوم. شیخ حمدان- یک فرد بسیار محبوب در امارات متحده عربی. او تحصیلات عالی را در انگلستان دریافت کرد و از مدرسه ارتش سندهرست و همچنین کالج اقتصاد لندن و کالج مدیریت دبی فارغ التحصیل شد. شیخ به دلیل فعالیت های خیریه خود محبوبیت پیدا کرد: شاهزاده مستقیماً بر تعدادی از بنیادها نظارت می کند که جمع آوری کمک های مالی را برای درمان کودکان به شدت بیمار سازماندهی می کنند.

شیخ حمدان متعلق به خاندان آل مکتوم است و رسماً سمت ریاست شورای اجرایی دبی را بر عهده دارد، یعنی ریاست دولت امارت دبی را بر عهده دارد، اما برای سرگرمی های متعدد وقت دارد. این شاهزاده که در روز ولنتاین متولد شده است، عاشق شعر عاشقانه است، نام مستعار خلاقانه فزا دارد و حتی مجموعه های شعر منتشر می کند. شیخ حمدان همچنین عاشق اسب سواری است، مجموعه بزرگی از اسب های عرب دارد و مرتباً در مسابقات متعدد سوارکاری شرکت می کند.

ولیعهد ازدواج نکرده است، اما افسوس که حتی قبل از تولدش با یکی از بستگان مادری نامزد کرده بود. با این حال، ناراحت نباشید - هیچ کس نمی تواند شیخ را از داشتن هر تعداد همسر منع کند!

2. ولیعهد اردن حسین بن عبدالله

ولیعهد اردن حسین بن عبدالله فرزند ارشد پادشاه عبدالله دومو ملکه ها رانیا، ولیعهد 20 ساله حسین بن عبداللهاز سال 2009 او وارث تاج و تخت پادشاهی اردن است. متعلق به خاندان هاشمی است.

در سال 2007، شاهزاده وارد آکادمی سلطنتی در مادابا شد، سپس طبق معمول برای تحصیل به غرب رفت و در حال حاضر در واشنگتن، در دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون، در رشته علوم سیاسی در واشنگتن تحصیل می کند. شاهزاده اردن علاوه بر زبان عربی مادری خود به سه زبان خارجی انگلیسی، فرانسوی و عبری نیز مسلط است.

حسین بن عبدالله در کارهای خیریه شرکت می کند، بنیادی را برای حمایت از توسعه علم در میان جوانان اداره می کند و همچنین دارای تعدادی سرگرمی از جمله فوتبال و جمع آوری موتور سیکلت است.

علیرغم این واقعیت که اردن کشوری است که دارای شفافیت بالاتر و ارزش‌های "غربی" بیشتری نسبت به کشورهای همسایه امارات و عربستان سعودی است، هیچ اطلاعاتی در مورد زندگی شخصی وارث تاج و تخت در دسترس عموم نیست، فقط وی هنوز ازدواج نکرده

3. شیخ سلطان بن تهنون آل نهیان

شیخ سلطان بن تهنون آل نهیان پسر رئیس جمهور امارات متحده عربی خلفای بن زاید آل نهیان، شیخ سلطان بن تحنون آل نهیانعضو قدیمی ترین سلسله حاکم ابوظبی است - النهیان. از دانشگاه امارات در رشته مهندسی و معماری مدرک لیسانس گرفت و سپس به تحصیل پرداخت روابط بین المللدر دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتس در ماساچوست، ایالات متحده.

شیخ سلطان بر بسیاری از مسائل مهم ملی نظارت دارد. او در سرمایه گذاری در توسعه ورزش، معماری و همچنین به عنوان رئیس کمیته توسعه منطقه شرق فعالیت می کند. علاوه بر این، او کار بنیادهای خیریه دولتی و همچنین تعداد زیادی از سازمان های مربوط به مسائل میراث فرهنگی را کنترل می کند.

از جمله سرگرمی های شیخ بسیاری از ورزش ها، جمع آوری هنر و مسافرت است.

هیچ اطلاعاتی در مورد زندگی شخصی شیخ سلطان نه در اینترنت و نه در رسانه ها وجود ندارد.

4. شیخ محمد بن حمد بن خلیفه آل ثانی

شیخ محمد بن حمد بن خلیفه آل ثانی ششمین پسر امیر حاکم سابق قطر حمد بن خلیفهو پنجمین پسر همسر دومش - شیوخ مزی بنت ناصر المسند، شیخ محمدنماینده یک سلسله بزرگ دیگر است جهان عرب، خاندان حاکم قطر - آل ثانی.

او در آکادمی قطر تحصیل کرد، مدرک لیسانس خود را از دانشکده امور دیپلماتیک دانشگاه جورج تاون در قطر دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. شیخ محمد به زبان های عربی، انگلیسی و فرانسوی مسلط است.

طبق قوانین پادشاهی های عربی، پسر ارشد حاکم کشور به عنوان ولیعهد در نظر گرفته می شود، بنابراین محمد که ششمین پسر امیر است، به احتمال زیاد هرگز رئیس قطر نخواهد شد. اما این بدان معنا نیست که فرزندان کوچکتر حاکمان در اداره امور کشور شرکت نمی کنند. به طور معمول، فرزندان امیران در کابینه یا ریاست کمیته های متعددی که بر مسائل مهم ملی نظارت می کنند، مشغول می شوند. این اتفاق در مورد شیخ محمد افتاد. او که کاپیتان سابق تیم سوارکاری قطر بود، علاقه زیادی به ورزش دارد و به همین دلیل مستقیماً در رهبری کمیته آماده سازی جام جهانی فوتبال که قرار است در سال 2022 در قطر برگزار شود، مشارکت دارد.

بر اساس گزارش های تایید نشده، شیخ محمد بن حمد بن خلیفه آل ثانی ازدواج نکرده است.

5. شیخ جاسم بن حمد بن خلیفه آل ثانی

شیخ جاسم بن حمد بن خلیفه آل ثانی خواهر و برادرشیخ محمد آل ثانی(نه تنها از طرف پدر، بلکه توسط مادر)، شیخ جاسمقطعا در لیست خوش تیپ ترین مردان عرب قرار دارد. به هر حال، ظاهر دو برادر در رتبه امروز ما آل ثانیجای تعجب نیست واقعیت این است که مادر آنها به حق یکی از آنها محسوب می شود زیباترین زنانجهان اسلام شیخه موزا بنت ناصر المسند- همسر دوم امیر سابق قطر نه تنها به عنوان یک زیبایی و نماد سبک، بلکه به عنوان یک سیاستمدار بسیار با استعداد نیز شناخته می شود که در بسیاری از مسائل دولتی نقش پنهان، اما کاملاً قابل توجهی دارد. و بنابراین، اصلاً تعجب آور نیست که چنین زنی چنین فرزندان جذاب و با استعدادی به دنیا آورد.

شیخ جاسم بن حمد بن خلیفه آل ثانی از سال 1996 تا 2003 ولیعهد قطر بود، اما متعاقباً با پی بردن به اینکه شایسته ایفای این نقش نیست، از جایگاه خود به عنوان وارث ظاهری صرف نظر کرد. برادر کوچکتر، امیر فعلی قطر تمیمة الثانی.

او در آکادمی سلطنتی بریتانیا در سندهرست تحصیل کرد، سپس به میهن خود بازگشت و در کارهای خیریه مشغول شد. او اکنون رئیس افتخاری انجمن ملی سرطان قطر (QNCS) است و همچنین درگیر مسائل زیست محیطی است.

متأسفانه شیخ جاسم قبلاً همسر اول خود را انتخاب کرده است. او نماینده همان سلسله شیخه شد بثینه بنت احمد الثانی، دختر شیخ حمده بن علی آل ثانی. این زوج در حال حاضر سه فرزند دارند. اما همانطور که می دانیم،

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است، درود و درود خدا بر پیامبر ما محمد و اهل بیت و همه یارانش باد!

شیخ محمد نصیرالدین بن نوح بن آدم نجاتی البانیرحمه الله در سال 1333 هجری قمری (در سال 1914 میلادی) در شهر اسکودرا، پایتخت سابق آلبانی به دنیا آمد. او از خانواده ای فقیر و مذهبی بود. پدرش حاج نوح ناجاتی آلبانی که در استانبول (ترکیه) تعلیمات شرعی گذرانده بود، به آلبانی بازگشت و از علما و متکلمان بزرگ مذهب حنفی شد.

پس از روی کار آمدن احمد زوگو در آلبانی و گسترش اندیشه های سکولاریسم در این کشور، خانواده شیخ آینده هجرت (جابه جایی برای نجات ایمان خود) به دمشق (سوریه) کردند. در اینجا تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ای گذراند که قرن ها پناهگاه همه مردمی بود که به دنبال علم بودند و سپس پدرش شروع به آموزش قرآن کریم، احکام قرائت قرآن (تجوید)، صرف و نحو عربی، قانون مذاهب حنفی و سایر مذاهب اسلامی. پسر با راهنمایی پدرش قرآن را حفظ کرد. علاوه بر این کتاب را نزد شیخ سعید البرخانی آموخت «مراقی الفلاح»(قانون مذاهب حنفی) و برخی آثار در زبان شناسی و بلاغت، ضمن حضور همزمان در سخنرانی بسیاری از دانشمندان برجسته، که در میان آنها محمد بهجت بایطار و ایزدالدین تنوحی باید به ویژه برجسته شود. شیخ البانی نیز پیشه ی ساعت سازی را نزد پدر فرا گرفت و در آن موفق شد و به استادی معروف رسید و از همین راه امرار معاش می کرد.

بر خلاف مخالفت پدر، پسر به مطالعه عمیق تری در حدیث و علوم مرتبط با آن پرداخت. كتابخانه خانوادگي كه عمدتاً متشكل از آثار مختلف مذاهب حنفي بود، نتوانست نياز و تشنگي دانش جوان را برآورده كند. او که بودجه کافی برای خرید کتاب های زیادی نداشت، آنها را از کتابخانه معروف دمشق «ازظهریه» گرفت یا مجبور شد از کتابفروشان امانت بگیرد. در آن زمان او آنقدر فقیر بود که حتی پول کافی برای خرید دفترچه نداشت. از این رو مجبور شد برگه هایی را در خیابان - اغلب کارت پستال های دور ریخته شده - برمی داشت تا احادیثی را روی آنها بنویسد.

از سن بیست سالگی تحت تأثیر مقالاتی از مجله المنار که شیخ محمد رشید رضا نوشته بود، وی درجة صحت احادیث را در کتاب غزالی تشخیص داد. «رستاخیز علوم الایمان»شیخ البانی با انتقاد از اعتبار زنجیره های ناقل (اسناد) خود شروع به تخصص در علوم حدیث و علوم وابسته کرد. شیخ محمد راغب الطبا، مورخ و حدیث شناس شهر حلب، با مشاهده نشانه هایی از ذهن روشن، توانایی های خارق العاده، حافظه عالی و همچنین میل شدید به فراگیری علوم و احادیث در جوان به او عطا کرد. اجازه (اجازه) نقل احادیث از مجموعه پیام های او درباره راویان معتبر به نام «الأنوار الجلیه فی مختصر الاسباط الحلبیه». علاوه بر این، مدتی بعد، شیخ البانی نیز از شیخ محمد بهجت بایتر اجازه گرفت که سلسله حدیث از او به امام احمد رحمه الله می رسد.

اولین کار حدیثی شیخ، بازنویسی نسخه خطی و تنظیم یادداشت هایی بر اثر تاریخی بزرگ ترین متخصص حدیث (حافظ) العراقی بود. «المغنی عن حملی الاسفار فی تحریج ما فی الاحیه من الاخبار».که شامل حدود پنج هزار حدیث است. از همان لحظه تا پایان عمر، دغدغه اصلی شیخ البانی خدمت به علم شریف حدیث بود.

پس از مدتی در محافل علمی دمشق به شهرت رسید. ریاست کتابخانه ظهیریه حتی یک اتاق مخصوص برای تحقیق و کلیدی برای مخزن کتاب کتابخانه به او اختصاص داد تا از صبح زود تا پاسی از شب در آنجا کار کند. شيخ الباني چنان در علم حديث غوطه ور بود كه گاه كارگاه ساعت خود را تعطيل مي كرد و روزي دوازده ساعت در كتابخانه مي ماند و فقط براي خواندن نماز توقف مي كرد. اغلب حتی برای صرف غذا از کتابخانه بیرون نمی آمد و به چند ساندویچی که با خود برده بود بسنده می کرد. روزی شیخ البانی در حال بررسی احادیث مندرج در نسخه خطی بود «زم الملاحی»حافظ بن ابی دنیا متوجه شد که یک جلد مهم آن کم است. برای یافتن صفحات گمشده، شروع به گردآوری فهرستی مفصل از تمام نسخه های خطی حدیثی که در کتابخانه نگهداری می شد، کرد. در نتیجه شیخ البانی با مضامین ده هزار نسخه خطی به تفصیل آشنا شد که سالها بعد دکتر محمد مصطفی اعظمی آن را تصدیق کرد و در مقدمه کتاب بررسی ادبیات حدیث اولیه نوشت: می‌خواهم از شیخ نصیرالدین آلبانی به‌خاطر اینکه دانش گسترده‌اش در مورد نسخه‌های خطی کمیاب را در اختیار من گذاشت، تشکر کنم.».

شیخ البانی در این دوره از زندگی خود دهها اثر مفید به رشته تحریر درآورد که بسیاری از آنها هنوز به چاپ نرسیده است. اولین اثر بدیع شیخ که صرفاً مبتنی بر دانش ادله شرعی و مبانی فقه تطبیقی ​​است، کتاب است. «تحزیر الساجد من اعتخازی الکبور مساجد»(«هشدار به نمازگزار از انتخاب قبور به عنوان مکان نماز»)، که متعاقباً بارها منتشر شد. یکی از اولین مجموعه های حدیثی که شیخ البانی صحت آن را بررسی کرد، بود «المعجم الصغیر»در طبرانی.

شیخ همزمان با کار در کتابخانه، سفرهای ماهانه خود را به شهرهای مختلف سوریه و اردن آغاز کرد و مردم را به پیروی از کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تشویق کرد. علاوه بر این، در دمشق از شیوخ زیادی دیدن کرد که با آنها در مورد مسائل توحید (توحید)، بدعت‌های دینی (بیدا)، التزام آگاهانه به دانشمندان (عتباء) و التزام کورکورانه به مذاهب بحث و گفتگو داشت. (تعاصوب المذهبیه). لازم به ذکر است که در این مسیر شیخ البانی سختی ها و آزمایش های زیادی را متحمل شد. بسیاری از طرفداران متعصب مداحی، صوفیان و پیروان بدعت های دینی علیه او اسلحه به دست گرفتند. علاوه بر این، مردم عادی را علیه شیخ تحریک می کردند و برچسب های مختلفی به او می زدند. در این میان، علمای محترم دمشق که به دانش عمیق دینی معروف بودند، از دعوت اسلامی شیخ البانی حمایت کامل کردند و او را به فعالیت های زاهدانه بیشتر تشویق کردند. در این میان، به ویژه باید از علمای ارجمند دمشق مانند شیخ محمد بهجت بایطار، شیخ عبدالفتاح و امام توفیق البزرخ ​​رحمه الله برجسته شود.

پس از مدتی شیخ البانی به تدریس پرداخت. در کلاس‌های او که دانشجویان و اساتید دانشگاه هفته‌ای دو بار در آن شرکت می‌کردند، درباره مسائل عقاید اسلامی، فقه، حدیث و سایر علوم بحث می‌کردند. به ویژه شیخ البانی درس سخنرانی ها را به طور کامل خواند و محتوای آثار کلاسیک و مدرن زیر در مورد اسلام را در کلاس های خود تحلیل کرد: «فتح المجید»عبدالرحمن بن حسین بن محمد بن عبدالوهاب، «روضة الندیه»صدیق حسن خان (تفسیر بر اثر الشوکانی «الدرار البهیه»)، اصول الفقه خلف، «البعث الخصص»احمد شاکر (تفسیر بر کتاب اختیار علوم الحدیث ابن کثیر). «منهاج الاسلام فی الحکم»محمد اسد، «مستله تاریخ»اسد رستم، فقه السنه، سعید سابیک، «الترغیب و الترهیب»المنزیری، "ریاض الصالحین"النووی، «الامام فی احادیث الاحکام»ابن دقیقة العیدة.

شناخت شایستگی های شیخ در زمینه حدیث خیلی زود اتفاق افتاد. از این رو، در سال 1955، دانشکده شریعت دانشگاه دمشق، که در حال آماده شدن برای انتشار دایره المعارف حقوق اسلامی (فقه) بود، به وی دستور داد که منابع را ذکر کند و صحت احادیث مربوط به معاملات تجاری در زمینه خرید را بررسی کند. و فروش. مدتی بعد در دوره جمهوری عربی متحده، شیخ به عضویت کمیته حدیث انتخاب شد که مسئولیت انتشار کتابهای سنت و بررسی احادیث موجود در آنها را بر عهده داشت.

پس از انتشار تعدادی از آثار وی، شیخ البانی برای ایراد یک دوره سخنرانی در علوم حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه (عربستان سعودی) دعوت شد که از سال 1381 تا 1383 در آنجا مشغول به کار بود. هجری نیز یکی از اعضای رهبری دانشگاه شد. به همت او، تدریس حدیث و علوم وابسته به آن به سطح کیفی متفاوت و بالاتری ارتقا یافت. در نتیجه، بسیار تعداد بزرگتردانشجویان شروع به تخصص در علوم حدیث و رشته های مرتبط کردند. به پاس قدردانی از خدمات شیخ، عنوان استادی در دانشگاه اسلامی مدینه به وی اعطا شد. سپس به تحصیلات و کار قبلی خود در کتابخانه الظهیریه بازگشت و کارگاه ساعت سازی خود را به یکی از برادرانش انتقال داد.

شیخ البانی با یک سلسله سخنرانی از بسیاری از کشورها (قطر، مصر، کویت، امارات، اسپانیا، بریتانیا و غیره) بازدید کرد. علیرغم این واقعیت که او به طور گسترده در سراسر جهان شناخته شد، هرگز تمایلی به شهرت نداشت. او اغلب دوست داشت کلمات زیر را تکرار کند: "عشق شهرت کمر مرد را می شکند".

شیخ البانی در بسیاری از برنامه های تلویزیونی و رادیویی شرکت داشت و عمدتاً به سؤالات مختلف بینندگان تلویزیون و شنوندگان رادیو پاسخ می داد. علاوه بر این، هرکسی می توانست در خانه با شیخ تماس بگیرد و شخصاً از او سؤالی بپرسد. به گفته شاهدان عینی، شیخ البانی در این مورد کار خود را قطع کرده و با دقت به سؤال گوش داده و در تمام جزئیات آن تحقیق کرده و سپس به طور مفصل و کامل به آن پاسخ داده و منبع مرجع ذکر شده، نویسنده و نویسنده آن را ذکر کرده است. حتی شماره صفحه ای که در آن قرار دارد. در اینجا لازم به ذکر است که شیخ نه تنها به سؤالات شرعی و حقوقی، بلکه به سؤالات روش شناسی (منهاج) پاسخ داد و بدین ترتیب یکی از اولین دانشمندانی شد که به سؤالاتی از این دست پاسخ داد. شیخ البانی بارها بر اهمیت ترکیب عقیده صحیح (عقیده) و روش شناسی صحیح (منهاج) بر اساس قرآن، سنت و سیره سلف صالح از نسل های نخستین مسلمانان تأکید کرده است.

بزرگان متکلمان اسلامی و ائمه با احترام از شیخ البانی صحبت کردند. در مسائل شرعی و شرعی با او مشورت کردند و به دیدارش رفتند و نامه هایی رد و بدل کردند. شیخ البانی با محدثان برجسته پاکستان و هند ملاقات و مکاتبات فعال داشت (بدیع الدین شاه السندی، عبدالصمد شرف الدین، محمد مصطفی اعظمی)، مراکش (محمد زمزمی)، مصر (احمد شاکر) عربستان سعودی(عبدالعزیز بن باز، محمد امین الشنقیتی)و کشورهای دیگر

سهم شیخ البانی در علم حدیث و شایستگی های عظیم وی در این زمینه را بسیاری از دانشمندان مسلمان گذشته و حال مشاهده کرده اند: دکتر امین المصری (رئیس گروه معارف اسلامی دانشگاه اسلامی). از مدینه که خود را از شاگردان شیخ می دانست، دکتر صبحی به صلاح (رئیس سابق دانشکده علوم حدیث دانشگاه دمشق)، دکتر احمد العسل (رییس گروه علوم اسلامی). تحصیلات در دانشگاه ریاض)، شیخ محمد طیب عوکیچی (رئیس سابق دانشکده تفسیر و حدیث دانشگاه آنکارا) و شیوخی مانند ابن باز، ابن الوسیمین، مقبل بن هادی و دیگران.

میراث علمی شیخ البانی

در مورد میراث علمی شیخ البانی، این میراث بسیار بزرگ است. او در طول زندگی خود 190 کتاب نوشت و صحت احادیث موجود در 78 اثر درباره اسلام را که توسط دانشمندان بزرگ اسلام نوشته شده بود بررسی کرد. در اینجا لازم به ذکر است که شیخ البانی بیش از شصت سال در احادیث مطالعه و تحقیق کرد و صحت بیش از 30 هزار سند منفرد موجود در ده ها هزار حدیث را بررسی کرد. تعداد فتاوای شیخ حدود 30 جلد است. علاوه بر این، بیش از 5 هزار سخنرانی شیخ در نوارهای صوتی ضبط شد.

قابل ذکر است که توانایی ها و استعدادهای خارق العاده شیخ البانی نه تنها در تحقیقات علمی، بلکه در زندگی روزمره نیز خود را نشان می داد. به عنوان مثال، در خانه خود در حومه امان، جایی که شیخ در اواخر عمر خود نقل مکان کرد، شخصاً یک آبگرمکن با انرژی خورشیدی ساخت، آسانسوری که او را به طبقه دوم برد (در سنین پیری تبدیل شد. دشواری شیخ برای بالا رفتن از پله ها)، ساعت آفتابی که بر پشت بام خانه نصب می شد و اوقات نماز را به طور دقیق نشان می داد و همچنین موارد مفید دیگر.

همانطور که قبلاً اشاره شد، شیخ البانی تلاش زیادی برای بررسی و انتخاب احادیث معتبر از میان احادیث ضعیف یا ساختگی انجام داد. از این رو، او صحت مجموعه های مشهور احادیث ترمذی، ابوداود، نسایی، ابن ماجه، سیوطی، المنزیری، هیثمی، ابن حبان، ابن خزیمه، و ... را بررسی کرد. مقدسی و محدثان دیگر. همچنین شیخ البانی صحت احادیث موجود در آثار متکلمان مشهور گذشته و حال را بررسی کرد: «الادب المفرد»امام بخاری، «الشمعیل المحمدیه»ترمذی، "ریاض الصالحین"و «الاذکار» امام نووی، «الایمان» از شیخ الاسلام ابن تیمیه. «اقاصة اللهفان»ابن قیم، فقه السنه سعید سابیک، فقه السیره محمد غزالی. «الحلال و الحرام فی الاسلام»یوسف قرضاوی و بسیاری از کتابهای معروف دیگر. به لطف شیخ البانی که مجلدات جداگانه ای گردآوری کرده و احادیث ضعیف و معتبر را در آنها جمع آوری کرده است، دانشمندان اسلامی و مسلمانان عادی قادرند احادیث ضعیف و ساختگی را از معتبر و خوب تشخیص دهند.

شیخ البانی نیز خود کتابها و مقالات بسیار خوبی در مورد اسلام نوشته است که از جمله آنها باید به کتابهایی از جمله اشاره کرد. «التوسل: انوا و احکامهو»(جستجوی تقرب به خدا: احکام و انواع آن)) «حجت نبی، صلی الله علیه و آله، کامیا روها آنهو جابر، رضی الله عنه»((حج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که جابر رضی الله عنه درباره آن صحبت کرده است)) «مناسیک الحج و العمره فی الکتاب و السنه و اسری السلف»((مناسک حج و عمره بر اساس کتاب (خدا) و سنت و سنن پیشینیان صالح)) «صفات صلوات النبی صلی الله علیه و آله و سلم، من التکبیر الی التسلیم کیانا کیا ترها».(«شرح دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از اول تا آخر چنان که گویی به چشم خود دیده ای») «احکام الجنائز و بیداوها»("احکام تشییع جنازه و بدعت های دینی مرتبط")، «فتنه در تکفیر»("آشفتگی ناشی از کسانی که مسلمانان را به کفر متهم می کنند") و بسیاری دیگر.

شیخ البانی شاگردان بسیاری را تربیت و تربیت کرد که امروزه در سراسر جهان شهرت دارند. در میان آنها، به عنوان مثال، شایان ذکر است شخصیت هایی مانند شیخ حمدی عبدالمجید، شیخ محمد عید عباسی، دکتر عمر سلیمان الاشکر، شیخ محمد ابراهیم شاکری، شیخ مقبل بن هادی الوادیعی، شیخ. علی حسن، شیخ محمد جمیل زینو، شیخ عبدالرحمن عبد صمد، شیخ علی حسن عبد الحمید حلبی، شیخ سلیم الهلالی، شیخ محمد صالح المنجد، مشحور بن حسنعلی سلمان، موسی علی نصرو بسیاری دیگر

برای قدردانی از خدمات شیخ، جایزه جهانی ملک فیصل برای مطالعات اسلامی در سال 1419 هجری قمری به وی اهدا شد. «تلاش های علمی با هدف مراقبت از حدیث نبوی از طریق تحقیق، تأیید و آموزش آنها».

شیخ البانی تا پایان عمر به فعالیت علمی و تدریس ادامه داد تا اینکه وضعیت سلامتی وی به شدت رو به وخامت رفت. شیخ در روز شنبه قبل از غروب آفتاب در 22 ماه جمادی الصنیه 1420 هجری قمری (2 اکتبر 1999 طبق تقویم مسیحی) در سن 87 سالگی درگذشت. نماز میت آن حضرت در عصر همان روز اقامه شد، زیرا شیخ در وصیت نامه خود نوشته بود که تشییع جنازه او در اسرع وقت بر اساس سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزار می شود. تعداد افرادی که در این نماز شرکت کردند بالغ بر پنج هزار نفر بود. خداوند متعال او را بیامرزد و او را مورد رحمت خود قرار دهد!

نظریات دانشمندان درباره شیخ البانی

شیخ محمد بن ابراهیماستاد ابن باز درباره شیخ البانی می گوید: پیرو سنت و یاور حق و دشمن طرفداران ضلالت.. رجوع به «محدث الاصری و نصیرو السنة» 32 شود.

شیخ ابن باز گفت: من در زمان خود در زیر طاق بهشت ​​پیامبر حدیثی آگاهتر از محمد نصیرالدین آلبانی ندیده ام.. رجوع کنید به «ad-Dustur» 10/8/1999.

شیخ ابن باز نیز گفته است: من در حال حاضر کسی را در زیر طاق بهشت ​​نمی شناسم که از شیخ البانی داناتر باشد! Sl. «کوکبه من هدفیل هدی» ۲۲۷.

روزی ابن بازا حدیثی خواند: «خداوند هر صد سال یک‌بار کسی را برای این امت می‌فرستد که دینشان را برایشان زنده کند».وی با طرح این سوال که احیاگر (مجدد) این قرن کیست؟ ابن باز پاسخ داد: «شیخ محمد نصیرالدین آلبانی، این نظر من است».. رجوع به «مجله العسلة العردونیه» ۷۶ شود.

همچنین شیخ عبدالعزیز علی شیخو شیخ صالح الفوزاندر مورد او گفت: "مدافع سنت روزگار ما!"رجوع به «محدث الاسری و نصیرو السنه» 33 شود.

شیخ عبدالله بن عبدالرحمن البسامگفت: شیخ البانی یکی از امامان بزرگ زمان ماست که در خدمت به سنت کوشا بود و در این راه نه از خود و نه از مال خود دریغ نکرد.. رجوع به «کشفوتالبیس» ۷۶ شود.

شیخ عبدالمحسن العبادگفت: «شیخ البانی از علمای برجسته ای است که سال های عمر خود را وقف خدمت به سنت، تألیف کتاب، دعوت الی الله، پیروزی دعوت سلفیه و مبارزه با بدعت کرده است. او مدافع سنت رسول الله بود و شکی نیست که فقدان چنین عالمی برای مسلمانان ضایعه بزرگی است. خداوند او را به خاطر شایستگی های بزرگش به بهترین پاداش عطا کند و در بهشت ​​قرار دهد.». رجوع به «حیات الالبانی» ۷ شود.

شیخ عبدالله العبیلیانگفت: من و مسلمانان سراسر جهان درگذشت امام، دانشمند برجسته، محدث، زاهد، شیخ محمد نصیرالدین آلبانی عمیقاً عزادار هستیم. در حقيقت كلمات نمي تواند همه محاسن او را بيان كند و اگر شايسته اي جز اينكه دعوت به سلفيه را زنده كرد، نداشت، اين به تنهايي شايستگي دست نيافتني خواهد بود. اما در عین حال از بزرگ ترین مبلغان دعوت به سلفی بود که بر اساس سنت زندگی می کرد و از بدعت ها هشدار می داد. شیخ ما عبدالله الدویش می‌گوید: «قرن‌های متمادی است که ما فردی مانند شیخ نصیر را نمی‌شناسیم که در روشن ساختن صحت احادیث (تحقیق) کار قابل توجهی کرده باشد. پس از رحلت امام سیوطه و تا به امروز، هیچ کس به اندازه شیخ آلبانی علم حدیث را فراگرفته است.. رجوع به «حیات الالبانی» 9 شود.

شیخ صالح علی شیخگفت: شکی نیست که فقدان عالم برجسته محمد نصیرالدین آلبانی مایه غم و اندوه است، زیرا او عالمی از علمای جامعه اسلامی، محدثی از محدثین بود که خداوند متعال به وسیله او این دین را حفظ و به گسترش دین پرداخت. سنت!»رجوع به «کوکبه من هدفیل هدی» 252 شود.

از محدث یمن شیخ مقبل پرسیدند: دانشمندانی که توصیه می کنی به آنها برگردند و کتابهایشان خوانده شود و نوارهایشان گوش شود چه کسانی هستند؟ او پاسخ داد: ما بیش از یک بار در مورد این موضوع صحبت کرده ایم، اما من دوباره آن را می گویم! از جمله شیخ نصیرالدین آلبانی و بهترین شاگردانش مانند علی بن حسن حلبی، سلیم هلالی و مشهور بن حسنعلی سلمان هستند.. رجوع به «تحفة المجیب» 160 شود.

________________________________
توجه داشته باشید ویراستار: در اینجا لازم به ذکر است که شیخ البانی فهرستی از نسخه های خطی با احادیث را نیز تهیه کرده است که در کتابخانه های حلب (سوریه) و مراکش (مراکش) و همچنین در کتابخانه ملی بریتانیا نگهداری می شود.
توجه داشته باشید ویرایشگر: روشن در حال حاضربیش از 70 نسخه خطی از شیخ آلبانی منتشر نشده است.
توجه داشته باشید ویراستار: در سال 1958، مصر و سوریه جمهوری عربی متحده (UAR) را تشکیل دادند. این اتحاد سیاسی تا سال 1961 که سوریه از UAR خارج شد ادامه داشت.

گزینه 2

شیخ محمد نصیرالدین بن نوح بن آدم نجاتی البانی رحمه الله در سال 1332 هجری شمسی در شهر اسکودره پایتخت سابق آلبانی به دنیا آمد. (در سال 1914 طبق گاهشماری مسیحی). او از یک خانواده فقیر بود. پدرش الحاج نوح ناجاتی آلبانی پس از دریافت تحصیلات شرعی در استانبول (ترکیه)، به آلبانی بازگشت و از علما و متکلم بزرگ مذهب حنفی (مدرسه دینی و حقوقی) شد. پس از روی کار آمدن احمد زوگو در آلبانی و گسترش افکار الحادی در همه جا، خانواده شیخ آینده هجرت (هجرت برای نجات ایمان خود) به دمشق (سوریه) کردند. شیخ البانی در دمشق تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ای گذراند که قرن ها پناهگاه همه افرادی بود که در راه علم تلاش می کردند و سپس به مطالعه قرآن کریم، احکام قرائت قرآن (تجوید) پرداختند. علوم مرتبط با عربیقانون مذاهب حنفی و دیگر موضوعات عقاید اسلامی، هم از پدرش و هم از شیوخ دیگر (مثلاً سعید البرخانی). از پدرش پیشه ی ساعت سازی را نیز فرا گرفت و در آن موفق شد و به استادی معروف تبدیل شد و در بیست سالگی تحت تأثیر مقالات مجله ی «المنار» از این طریق امرار معاش می کرد. نوشته شیخ محمد رشید رضا، جایی که او درجه اعتبار احادیث را در کتاب «قیامت علوم الایمان» غزالی از طریق نقد وثاقت سندهای آنها (اسناد)، شیخ الالبانی (می) آشکار کرد. خدا رحمتش کند) به تخصص در علوم حدیث و علوم وابسته پرداخت. با توجه به نشانه هایی از ذهن روشن و توانایی های خارق العاده، حافظه عالی و همچنین در مرد جوان میل قویبرای تدریس علوم اسلامی و حدیث، مورخ و حدیث شناس شهر حلب، شیخ محمد راغب الطبا، به او اجازه کتبی (اجازه) داد تا مجموعه پیام های خود را در مورد راویان معتبر تحت عنوان «الانوار الجلیة فی» تدریس کند. مختصار الاسباط خلبیه». اولین اثر شیخ آینده، ثبت کامل و شرحی بر اثر تاریخی بزرگ ترین متخصص حدیث (حافظ) عراقی «المغنی عن حملی الاسفرفی الاسفار فی تحریج ما فیل» بود. الهیه من الاکبر

بر خلاف مخالفت پدر، پسر به مطالعه عمیق تری در حدیث و علوم مرتبط با آن پرداخت. علاوه بر این، کتابخانه پدرش که عمدتاً متشکل از آثار مختلف مذهب حنفی بود، نتوانست نیازها و تشنگی علم شیخ آینده را برآورده کند. مرد جوان که بودجه کافی برای خرید کتابهای زیادی نداشت، آنها را از کتابخانه معروف دمشق «ازظهریه» گرفت یا مجبور شد از کتابفروشان امانت بگیرد.
شیخ البانی (رحمه الله) چنان در علم حدیث غوطه ور بود که گاه کارگاه ساعت سازی خود را تعطیل می کرد و 12 ساعت در کتابخانه می ماند و فقط به نماز می ایستد. اغلب حتی برای صرف غذا از کتابخانه بیرون نمی آمد و به چند ساندویچی که با خود برده بود بسنده می کرد. سرانجام مدیریت کتابخانه اتاق مخصوصی برای تحقیق و کلیدی از مخزن کتاب در اختیار وی قرار داد که شیخ از صبح زود تا پاسی از شب در آنجا کار می کرد. شیخ البانی (رحمه الله) در این مدت تألیفات بسیار سودمندی به رشته تحریر درآورد که بیشتر آنها هنوز چاپ نشده است.
شیخ البانی آزمایش های زیادی را تحمل کرد که با عزت و صبر بر او وارد شد. او در لحظات سخت زندگی از حمایت شیوخ محترم دمشق (شیخ بهجت‌البیطار، شیخ عبدالفتاح و امام توفیق البرزخ رحمه‌الله) برخوردار شد و ایشان را تشویق به ادامه تحقیقات کردند. پس از مدتی شیخ البانی (رحمه الله) هفته ای دو بار به تدریس پرداخت. در کلاس‌های او که دانشجویان و اساتید دانشگاه حضور داشتند، به مسائل عقیده، فقه، حدیث و علوم وابسته می‌پرداخت. او همچنین شروع به سفرهای ماهانه به شهرهای مختلف سوریه و اردن کرد. بسیاری از دانشگاه ها و سازمان های اسلامی شروع به دعوت از شیخ به خود کردند
به او پیشنهاد تصرف در مناصب عالی را داد، اما او اکثر این پیشنهادات را رد کرد، و این را به دلیل مشغله زیاد خود در کسب و کار توضیح داد.
انتشار دانش

پس از انتشار تعدادی از آثارش، شیخ البانی رحمه الله برای ایراد یک دوره سخنرانی در علوم حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه (عربستان سعودی) دعوت شد که از سال 1381 در آنجا مشغول به کار شد. تا سال 1383 به یکی از اعضای مدیریت دانشگاه تبدیل شد. به همت او، تدریس حدیث و علوم وابسته به آن به سطح کیفی متفاوت و بالاتری ارتقا یافت. در نتیجه، تعداد زیادی از دانشجویان شروع به تخصص در علوم حدیث و رشته های مرتبط کردند. به پاس قدردانی از خدمات شیخ، عنوان استادی در دانشگاه اسلامی مدینه به وی اعطا شد. سپس به تحصیلات قبلی و کار در کتابخانه ظهیریه بازگشت و کارگاه ساعت سازی خود را به یکی از برادرانش واگذار کرد.
شیخ البانی (رحمه الله) با یک سلسله سخنرانی از بسیاری از کشورها (قطر، مصر، کویت، امارات، اسپانیا، بریتانیا و...) دیدن کرد. اگرچه او به طور گسترده در سراسر جهان شناخته شد، اما هرگز تمایلی به شهرت نداشت. او دوست داشت تکرار کند: «عشق به شهرت کمر انسان را می شکند، متکلمان و امامان بزرگ مسلمان با احترام از شیخ البانی سخن می گفتند.» در مسائل شرعی و شرعی با او مشورت کردند و به دیدارش رفتند و نامه های متعددی مبادله کردند. در رأس همه این دانشمندان، شیخ عبدالعزیز بن باز (رحمه الله) قرار داشت که احترام بسیار عمیقی برای شیخ قائل بود (2). یکی دیگر از علما و متکلمان، بزرگترین صاحب نظر در تفسیر و زبان عربی، شیخ محمد امین الشنقیتی، شیخ البانی را چنان محترم می شمرد که وقتی شیخ البانی در کلاس های درس در مسجد مدینه از کنار او گذشت، عمداً درس را قطع کرد. از جای خود بلند شود و بر شیخ سلام کند. فهرست كردن كليه سخنان دانشمندان، متكلمان، فقها و امامان بزرگوار كه براي شيخ آلباني ارزش و احترام زيادي قائل بودند، جاي زيادي را در اينجا اشغال مي‌كند، از اين رو تنها به مثال‌هايي كه در بالا ذكر شد بسنده مي‌كنيم.
بیش از صد اثر از میراث شیخ آلبانی عمدتاً به مطالعه احادیث اختصاص دارد. او برای بررسی و انتخاب قابل اعتماد تلاش زیادی کرد
احادیث ضعیف یا ساختگی. شیخ البانی (رحمه الله) مجموعه احادیث معروف ترمذی، ابوداود، نسایی، ابن ماجه و نیز آثار «جامع اللّه» را برای صحت مورد تحلیل قرار داده است. صغیر» و «مشکات المصابیح «السیوطی، «فقه السنة» سعید سابیک، «حلال و حرام در اسلام» دکتر یوسف قرضاوی، «بوستان های صالحین» شیخ النووی، «اداب». المفرد امام بخاری و بسیاری از کتابهای معروف دیگر. به لطف شیخ البانی که احادیث ضعیف و معتبر را در مجلد جداگانه گردآوری کرد، دانشمندان اسلامی و مسلمانان عادی قادرند احادیث ضعیف و ساختگی را از معتبر و خوب تشخیص دهند. همچنین شیخ البانی کتابهای بسیار خوبی در مبانی اسلام تألیف کرد که از آن جمله می توان به کتاب «صفات صلوات النبی، صلی الله علیه و آله و سلم، من التکبیر الی التسلیم کیاءنا کیا تراها» اشاره کرد. حتماً برجسته شود "(شرح دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) از اول تا آخر، گویی به چشم خود دیده اید")، "مناسیک الحج وال" عمره فی الکتاب و السنه و عصاری السلف» («مناسک حج و عمره از کتاب (خدا)، سنت و اعمال اجداد صالح»)، «احکام الجنا». 'iz" ("قوانین مراسم تشییع جنازه") و بسیاری دیگر.
شیخ البانی (رحمه الله) تا آخرین روزهای زندگی زمینی خود از فعالیت علمی و آموزشی دست برنداشت تا اینکه سلامتی وی به شدت رو به وخامت رفت. شیخ قبل از غروب آفتاب در روز شنبه 22 جمادی الثانی 1420 هجری قمری درگذشت. (۲ اکتبر ۱۹۹۹) در سن ۸۷ سالگی. نماز میت آن حضرت در عصر همان روز برگزار شد، چنانکه شیخ در وصیت نامه خود نوشته بود که تشییع جنازه ایشان در اسرع وقت بر اساس سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزار می شود. . تعداد افرادی که در این نماز شرکت کردند بالغ بر پنج هزار نفر بود. خداوند متعال او را بیامرزد و رحمتش بر او باد!
__________
(1) شیخ البانی شاگردان بسیاری را تربیت و تربیت کرد که امروزه در سراسر جهان شهرت دارند. از جمله شیخ حمدی عبدالمجید، شیخ محمد عید عباسی، دکتر عمر سلیمان الاشکر، شیخ محمد ابراهیم شاکری، شیخ مقبل بن هادی الوادیعی، شیخ علی حسن، شیخ محمد.
جمیل زینو، شیخ عبدالرحمن عبد صمد، شیخ علی حسن عبدالحمید الحلبی، شیخ سلیم الهلالی، شیخ محمد صالح المنجد و بسیاری دیگر.
(2) بدين ترتيب، دكتر محمد لطفى الصبغ گزارش داد كه از شيخ ابن باز شنيدم كه در مورد شيخ البانى مى گفت: «من يك نفر را در زير طاق بهشت ​​نمى شناسم كه داشته باشد. دانش بزرگدرباره احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شیخ نصیر» (روزنامه عادل، اردن، 10 اوت 1999).

مقاله برگرفته از کتاب شرح دعای نبوی

و در خاتمه الحمدلله رب العالمین!

مطالب توسط سردبیران سایت تهیه شده است


امروز قسمت ماقبل آخر زندگی نامه شیخ البانی رحمه الله را منتشر می کنیم. این در مورد دراماتیک ترین دوره زندگی شیخ صحبت خواهد کرد، زمانی که او چندین بار خود را در آستانه مرگ دید. با خواندن قسمت‌هایی از زندگی این دانشمند برجسته، شگفت زده نمی‌شویم که چگونه دیروز با امروز عجین شده است و روش‌های دشمنان دین اسلام در هر کجا که زندگی می‌کنند و در چه دوره‌ای به هم شبیه است. زشتکاری های خود را انجام دهند.

سفرهای خارجی شیخ

پس از نقل مکان پدر شیخ به همراه خانواده از آلبانی به سوریه، محدث آینده به مدت ربع قرن در دمشق زندگی کرد و اولین حج خود را تنها در سال 1949 انجام داد.قصیده.

پس از اتحاد سوریه و مصر در یک کشور - جمهوری متحده عربی (UAR)، شیخ البانی برای اولین بار (1960) از مصر دیدن کرد.

از 1961 تا 1963 شیخ در دانشگاه مدینه تدریس می کرد.

در سال 1965، شیخ برای اولین بار از اورشلیم بازدید کرد، جایی که سومین مسجد مهم در آن واقع شده است - مسجد الاقصی.

تلطیف سیاست های سرکوبگرانه سوریه در نیمه اول دهه 70 به شیخ که پس از حبس در حصر خانگی به سر می برد، اجازه داد تا نه تنها به کشورهای عربی بلکه به کشورهای اروپایی سفر کند. شیخ ابتدا به حج رفت (دسامبر 1971) و سپس دعوت اتحادیه دانشجویان مسلمان اسپانیا را برای سخنرانی در یک کنفرانس علمی و آموزشی در گرانادا (اوت 1972) پذیرفت. دو ماه بعد، در اکتبر 1972، شیخ البانی به قطر رفت و در آنجا سخنرانی خود را درباره «جایگاه سنت در اسلام» ایراد کرد.

پس از درگذشت مفتی اعظم عربستان، محمد بن ابراهیم آل الشیخ، شیخ عبدالعزیز بن باز به ریاست دانشگاه اسلامی مدینه منصوب شد که به مدت پنج سال (75-1970) این سمت را بر عهده داشت. . شیخ البانی در همین سالها سالانه حج و عمره را به جای می آورد و در مساجد مکه و مدینه به آموزش حجاج و طلاب می پرداخت.

در سال 1975 شیخ ابن باز به ریاست دفتر تحقیقات علمی، فتوا، دعوت و ارشاد اسلامی منصوب شد. و به توصیه او در همان سال شیخ البانی به عضویت آن انتخاب شد شورای عالیدانشگاه اسلامی مدینه (1975-1978).

با انتصاب شیخ ابن باز به سمت پیشوائی، سیاست تبلیغی فعال در خارج از پادشاهی آغاز شد. پذیرش دانشجویان خارجی گسترش یافت، اساتید دانشگاه مدینه برای تدریس به خارج از کشور به ویژه در هند، پاکستان و کشورهای آفریقایی اعزام شدند، ارتباطات علمی و تبادل تجربه تشدید شد و کنفرانس های بین المللی تشکیل شد.

کار فعال پادشاهی در دعوت اسلامی از شیخ آلبانی عبور نکرد. به درخواست شیخ ابن باز در سال 1976م شیخ البانی ابتدا به مصر و مراکش رفت و در ماه رمضان همان سال به بریتانیای کبیر رفت و برای بار دوم در راه مراکش توقف کرد.

در همین حال، در نیمه دوم دهه 70. اوضاع سیاسی داخلی سوریه بدتر شده است. کیش شخصیت حافظ اسد در کشور شروع به رشد کرد، نخبگان حاکم حزب بعث در فساد گرفتار شدند، اصلاحات اقتصادی-اجتماعی شکست خوردند، و آزار و اذیت مخالفان توسط سازمان‌های امنیتی دولتی تشدید شد. در نتیجه، در پس زمینه تهاجم به لبنان همسایه، جایی که جنگ داخلی آغاز شد، در سال 1976 یک سری قیام های مسلحانه در سوریه به وقوع پیوست که عمدتاً توسط اعضای سازمان اخوان المسلمین که در سال 1964 ممنوع شد. این امر منجر به سرکوبی توسط دستگاه حاکم علوی علیه رهبران اکثریت سنی کشور از جمله شخصیت های مذهبی شد. این روند به شیخ البانی که جانش در خطر بود رحم نکرد.

اولین مهاجرت به اردن

شیخ البانی پس از ملاقات با شیخ احمد السالیک الشنقیتی در سال 1967، هر ماه به اردن سفر کرد و در آنجا در کتابخانه شیخ سخنرانی و تحقیق کرد. سپس شیخ تصمیم گرفت در نهایت در اردن مستقر شود، به خصوص که مورد بیزاری رژیم علوی سوریه قرار داشت.

در رمضان 1400 هجری قمری (ژوئیه 1980)، شیخ با خانواده خود به امان نقل مکان کرد و کتابخانه خود را در دمشق ترک کرد. او در یک کلبه کوچک زندگی می کرد و به دنبال زمینی برای ساختن خانه بود. او با خرید یک زمین مناسب در منطقه مارک جنوبی، شروع به ساخت خانه کرد. این امر مستلزم تلاش فراوان شیخ بود و او حتی بیمار شد.

یک سال بعد، ساخت یک خانه، از بین بردنشپشقوت شیخ کامل شد و برادران از او خواستند که درس خود را از سر بگیرد. در آن زمان شیخ 67 ساله بود و می خواست باقی عمر خود را وقف تحقیقات علمی و اجرای پروژه های متعدد حدیثی کند. با این حال، تقاضای برادران پابرجا بود و در نهایت شیخ موافقت کرد که در خانه شیخ احمد عطیه که در همان حوالی زندگی می کرد، در روزهای پنجشنبه بعد از نماز غروب به آنها درس بدهد. این تصمیم به مقامات اردن دلیلی داد تا شیخ را از کشور اخراج کنند.

سرگردانی شیخ و هجرت دوم به اردن

شیخ البانی یک سال پس از اولین اسکان مجدد خود در اردن، فردی نامطلوب اعلام شد و بلافاصله از کشور اخراج شد. یکی از دراماتیک ترین دوران در زندگی شیخ آغاز شد که خانه خود را از دست داد و سرگردان شد.

از اوت 1981 تا فوریه 1982، شیخ مجبور شد شش کشور را تغییر دهد و از جایی به جای دیگر نقل مکان کند. او از ورود به بسیاری از کشورهای عربی منع شد و از رفتن به کشورهای غیراسلامی خودداری کرد. در اوت 1981 از اردن به سوریه اخراج شد و از آنجا به دلیل تهدید به مرگ به لبنان گریخت. سه ماه در بیروت ماند. در نوامبر 1981 به شارجه (امارات متحده عربی) نقل مکان کرد و به مدت دو ماه در خانه یکی از شاگردانش زندگی کرد. در ژانویه 1982، شیخ به دوحه (قطر) رسید و یک ماه در هتلی اقامت کرد. در فوریه به مدت 10 روز به کویت آمد و پس از آن به شارجه بازگشت. و تنها پس از آن، به درخواست شیخ محمد الشکر از پادشاه اردن حسین، شیخ البانی توانست به امان بازگردد و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.

شیخ البانی در اولین سفر حج خود با دانشمندان مشهور زمان خود ملاقات کرد. به ویژه، او در مکه از شیخ محمد سلطان المعصومی دیدن کرد و او کتاب «هدیه سلطان به مسلمانان ژاپن» را به او تقدیم کرد (عنوان به روسی به عنوان «هدیه محمد سلطان به مسلمانان» ترجمه شده است. مسلمانان ژاپن») و در مدینه با محدث احمد شاکر ملاقات کرد.

شیخ البانی به دعوت وزیر اوقاف که در کمیته حدیث نیز عضویت داشت از قاهره و اسکندریه دیدن کرد. او در این شهرها با علما و محققینی چون محب الدین خطیب، محمد غزالی، عبدالرزاق عفیفی، عبدالعزیز الرشید و برخی از شیوخ هیئت حدیث آشنا شد. قابل ذکر است که شیخ البانی مدت ها قبل از سفر، شخصاً با احمد شاکر و سعید سابیک آشنا بوده است. علاوه بر این، شیخ با فعالیت های دینی و آموزشی وزارت اوقاف آشنا شد و در اولین فرصت از کتابخانه های «دارالکتب المصریه» (قاهره) و «المکتبه» بازدید کرد. البلدیه» (اسکندریه) که در آنجا نسخه های خطی حدیث را مطالعه کرد و برخی از آنها را نسخه برداری کرد.

شیخ البانی می گوید: «برای اولین بار عازم سفر شدمبهبیت المقدس (بیت المقدس) 23 جمادی الاول 1385 هجری قمری (19 سپتامبر 1965)، زمانی که دولت های اردن و سوریه توافق کردند که شهروندان آنها می توانند بدون گذرنامه از هر دو کشور دیدن کنند. پس فرصت را غنیمت شمردم و برای اقامه نماز در مسجد الاقصی به راه افتادم. من همچنین از قبه الصخره (روی کوه معبد) دیدن کردم، اما فقط برای اطلاع، زیرا طبق شرع این مکان هیچ امتیازی ندارد، اگرچه اکثر مردم خلاف این فکر می کنند و دولت ها از آن محافظت می کنند. سادان. امام آلبانی: دروس و مواقف و ایبار.

شیخ البانی در اولین فرصت عمره و حج را به جا آورد. گاهی سالی دو بار عمره می کرد. به گفته عبدالعزیز الصدان، شیخ البانی در طول زندگی خود بیش از سی بار به حج مشرف شد [عبدالعزیز الصدان. امام آلبانی: دروس و مواقف و ایبار.

شیخ البانی با عنوان «الحدیث حجة بی نفسی فی العقاید و الاحکام = خود حدیث حجت در مسائل اعتقادی و شرعی» سخنرانی کرد. این سخنرانی به چهار بخش تقسیم شد. در قسمت اول به جایگاه سنت در اسلام اشاره کرد و ضرورت بازگشت مسلمانان به سنت و هدایت آن را بیان کرد و از مخالفت با سنت برحذر داشت. در بخش دوم، از تلاش‌های نسل‌های بعدی مسلمانان برای مخالفت با سنت و از بین بردن آن از طریق قضاوت قیاس و مبانی تازه ابداع شده در روش‌شناسی فقه صحبت کرد. در بخش سوم، شیخ به رد اصل مطرح شده از سوی برخی از بزرگان دین پرداخته است که گفته اند حدیث واحد (حدیث احد) نمی تواند در امر اعتقادی حجت باشد. سرانجام در قسمت چهارم به خطر تقلید کورکورانه اشاره کرد که نه تنها جایگاه سنت را در میان مردم کم کرد، بلکه موجب امتناع از پیروی از آن شد. در خاتمه، جایزه شیخVاز هرگونه عقیده، گفته و فتوا که با قرآن و سنت مغایرت دارد، چشم پوشی کند.

خاطرات شخصی شیخ از این سفر حفظ شده است. برای تفصیل بیشتر به «سلسلة الاحادیث الدعیفه» (917) و «سیلسیلة الهدی و النور» (625) مراجعه کنید.

شیخ البانی برای سومین بار در سال 1978 به مراکش سفر کرد و در این سفر که دو هفته به طول انجامید، همسر و دخترش همراه او بودند. جزئیات جالبی از مقدمات سفر شیخ به مراکش توسط دانشمند، مورخ و دیپلمات مشهور، عبدالهادی التازی بیان شده است: «زمانی که شیخ البانی می خواست به مراکش سفر کند، با ملک حسن دوم صحبت کردم تا او را فراهم کنم. با پذیرایی به عنوان یک مقام افتخاری مقام شیخ و محاسن او را به پادشاه گفتم. وی در پایان گفت و گو به پذیرایی از شیخ البانی به عنوان میهمان شاه دستور داد: تهیه موکب رسمی، اقامت در هتل پنج ستاره با هزینه دولت و سایر افتخارات از جمله افتتاح هر گونه. بایگانی با نسخه های خطی و دسترسی بدون مانع به انبارهای کتاب. خوشحال شدم و از سخاوت شاه تشکر کردم. وقتی با البانی تلفنی تماس گرفتم تا او را راضی کنم، او به شدت عصبانی شد و از هر گونه افتخاری، به استثنای دسترسی به انبارهای کتاب با نسخه های خطی، خودداری کرد. او گفت: «اگر می‌خواهی به من مهمان نوازی کنی، پس ماشینت را به من بده. در مورد اسکان، در شهرهایی که می‌روم، نزد شیخی می‌مانم.» عبدالهادی تازی از پاسخ شیخ به شدت نگران بود و نمی دانست چگونه خود را برای شاه توجیه کند و به او چه بگوید؟ سرانجام با شاه تماس گرفت و به او گفت: شیخ البانی از شما تشکر می کند، اما نمی تواند پذیرایی از شما باشد. با شنیدن این سخن، پادشاه فریاد زد: "او از پذیرایی سلطنتی خودداری می کند!" عبدالهادی پاسخ داد: امتناع نمی کند، اما... و سپس پادشاه حرف او را قطع کرد و گفت: این دانشمند واقعی و مؤمنی است. خوب، همه چیز خوب است!» عبدالهادی الثازی در ادامه گزارش داد که تمامی مخازن کتاب در مراکش برای شیخ البانی افتتاح شد. [این داستان را عبدالهادی تازی نقل کرده است. صوت ارائه شده توسط شیخ هانی الحریسی]. شیخ البانی از رباط، کازابلانکا، مراکش و طنجه بازدید کرد. او با دانشمندان ملاقات کرد، سخنرانی کرد، به سؤالات پاسخ داد و در انبارهای کتاب کار کرد. شیخ البانی در کتابخانه ملی رباط (مکتبه الوطنیه)، جلد دوم «مسند» ابن ابوشیبه را کشف کرد (رجوع کنید به «سیلسیلة الاحادیث الضیفه» شماره 4055)، آن را بخوانید و در تحقیقات بیشتر از آن استفاده کرد. شیخ بر اساس نتایج کار خود در مخزن ابن یوسف در مراکش فهرستی از نسخه های خطی منتخب تهیه کرد.

نقل مکان به اردن بر زندگی شخصی شیخ نیز تأثیر گذاشت. همسر سومش, خدیجه القدیری, سوریه بود پس از مهاجرت به اردن، مدت زیادی در این کشور زندگی نکرد. پس از بازگشت به دمشق، از بازگشت به امان امتناع کرد. از طریقشش ماهشیخ اوراق طلاق او را فرستاد. همسر دوم شیخ، ناجیه بنت لطفی جمال، که بوددر اصل ازاز بالکان نیز از رفتن به اردن خودداری کرد. شیخ زمانی که در اردوگاه آوارگان فلسطینی یرموک در دمشق زندگی می کرد از او طلاق گرفت. شیخ البانی چند ماه پس از طلاق از همسر سوم خود برای چهارمین و آخرین بار ازدواج کرد. همسر او ام الفضل یوسره فلسطینی بودعبدالرحمنعابدین. شیخ در نیمه ماه رمضان با او ازدواج کرد1401 ق ( جولای 1981). ام الفضل تا زمان مرگ شریک زندگی شیخ خواهد بود و همه سرگردانی ها و سختی ها را با او تحمل می کند.

شیخ البانی متعاقباً یکی از دراماتیک ترین اپیزودهای زندگی خود را به یاد آورد: «ما در پشت بام خانه شیخ احمد درس برگزار کردیم. با وجود اندازه بزرگش، پر از جمعیت بود. این درس ها بر اساس کتاب «باغ های صالحین» و از 45 دقیقه تا یک ساعت به طول انجامید و سپس به سوالات پاسخ داده شد. داشتم برای سومین دوره آماده می شدم که برای من آمدند.از سرویس امنیتی. نماز ظهر را در مسجد نور با برادر بزرگم که محمد ناجی ابواحمد نام داشت خواندم. در آن روز پسرم عبدالموسویر نیز با من بود. داشتم از پله ها بالا می رفتم، برادرم پشت سرم بود و بعد از او پسرم بود که ناگهان یکی برادرم را صدا زد: فلانی هستی؟ برگشتم و گفتم: من فلانی هستم. سپس این مرد گفت: ما به تو نیاز داریم زمان معین" آنها مرا به ساختمان امنیتی بردند، هویتم را خواستند، شروع به پرسیدن در مورد شغلم کردند و غیره. بعد یکی وارد شد، انگار بزرگتر بودVآنیا گفت: شیخ، اقامت تو در این شهر نامطلوب است. از او پرسیدم: «چرا؟ من یک سال تمام است که اینجا زندگی می کنم! ضمن اینکه من با اجازه دولت اینجا یک زمین خریدم و حتی با اجازه دولت در آن خانه ساختم. در ضمن ازدواج کردمیکی از زناناز این حالت!» سپس افسر ارشد با افسر دیگری مشورت کرد و رفت. پس از آن به اتاق دیگری منتقل شدم و دوباره بازجویی شدم. سپس با اسکورت از پله ها پایین آمدم و سوار ماشین نظامی شدم و از جایی به محل دیگر منتقل شدم تا اینکه آنها را به جایی بردند که گروهی در آنجا بودند. با قضاوت از روی چهره، این بودجرم انگاری. با وسایلشان بودند. یک کامیون ارتش در همان نزدیکی ایستاده بود و من متوجه شدم که آنها برای حمل و نقل آماده می شوند. و بعد به یاد آوردم که چگونه در یکی از ایستگاه هایی که مرا بردند، مردی به من گفت: «حالا می خواهند تو را به سوریه بفرستند». سپس گروهبان آمد و دستور داد: «هی،مردم، بپر داخل!" من آخرین نفر از گروه بودم و از سوار شدن به ماشین امتناع کردم و به گروهبان گفتم: "من نمی خواهم به سوریه بروم!" - اگرچه در شرایط عادی سوریه را ترک کردم (یعنی شیخ پس از انجام یک کار غیرقانونی از سوریه فرار نکرد - تقریباً د.خ.). بسیاری از مردم دلیل این امر را درک نمی کنند. واقعیت این است که چند ماه پس از رفتن من، قیام در سوریه آغاز شد. من قبلاً در اینجا (یعنی در اردن - د.خ.) مستقر شده بودم و بنابراین اصلاً نمی خواستم به سوریه برگردم. سپس گروهبان مرا فریب داد و گفت: «تو را به سوریه نمی فرستیم. ما فقط شما را به اربیل (پایتخت کردستان عراق – یادداشت D.H.) می بریم.» سپس ما را به مرز اردن و سوریه بردند و در آنجا من را به یک مرزبان اردنی تحویل دادند و او به من اجازه داد تا به مرز سوریه بروم. یک بار در خاک سوریه از من بازجویی کردند و من داستانم را برایشان تعریف کردم. اخطاریه ای به من داده شد که در آن نوشته شده بود: «سه روز دیگر به سرویس امنیتی سوریه گزارش دهید». روز چهارشنبه 19 شوال 1401 هجری قمری (19 مرداد 1360 - یادداشت د.ح.) به شام ​​بازگشتم. وقتی شب به خانه برادرم رسیدم، در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داشتممظلوماز خداوند متعال می‌خواهم که شری که برایم مقدر شده است را از من دور کند و مرا از دسیسه‌های دشمنانم نجات دهد. دو شب آنجا ماندم و با برادرانم مشورت کردم: «به سازمان امنیت سوریه بروم یا سوریه را ترک کنم؟» همه متفق القول بودند که این برای من بهتر استباشدبه سرویس امنیتی گفتند: تو نمی دانی با تو چه کنند! پس از مشورت با برادران و دعا برای کمک (استخاره ) تصمیم گرفتم به خطر و خطر خودم به لبنان فرار کنم، زیرا این کشور در آشوب شدیدی بود و کشتارهای بی رویه در آنجا رخ می داد (در آن زمان در لبنان جنگ داخلی بود - تقریباً د.ح.). راه بیروت پر از خطر بود، اما خداوند متعال مرا نجات داد و راه را برایم آسان کرد. من در ثلث اول شب به بیروت رسیدم و بلافاصله به منزل برادر عزیز و دوست صمیمی ام رفتم که با صمیمیت و گرمی و میهمان نوازی از من پذیرایی کرد که خداوند جزای خیرش را بدهد. [محمد بیومی. الامام البانی. عصام موسی هادی. حیات علامه البانی، رحیمة الله، بی کلامی]. شیخ البانی همچنین گفت: «سرویس امنیتی به خانه من هجوم بردند و بیش از هفت ساعت به تفتیش کامل پرداختند. آنها حدود شصت نامه را که از کشورهای مختلف اسلامی و سایر کشورها رسیده بود، ضبط کردند. نوارهای صوتی سخنرانی های من و سایر دست اندرکاران علوم شرعی را نیز به بهانه جستجوی سلاح و مواد منفجره ضبط کردند! و فقط به خدا پناه می بریم!» [عصام موسی هادی. حیات علامه البانی، رحیم الله، بی کلامی].

در این کشور در سال 1975 جنگ داخلی بین مسلمان و جوامع مسیحی. این جنگ جان حدود 120 هزار نفر را گرفت. شیخ البانی نیز تقریباً در لبنان مرده بود، همانطور که سالها بعد نقل می کرد: «مصائب و کشتارهای عمدی هنوز [در لبنان] ادامه دارد. من خودم به همراه اعضای خانواده‌ام تقریباً یکی از قربانیان می‌شوم که زیر آتش خیانتکارانه تیراندازی قرار گرفتم که از زیر آوار یکی از ساختمان‌های بیروت به سمت ما شلیک می‌کرد. این اتفاق در دوم صفر 1399 از هجری قمری (1 ژانویه 1979 - یادداشت د.خ.) رخ داد. ماشین من از سه نقطه تیر خورد. هر یک از این گلوله‌ها می‌توانست کشنده باشد، اما خداوند ما را نجات داد و حتی یک خراش به ما نرسید. حیات علامه البانی، رحیم الله، بی کلامی].

شیخ البانی در بیروت نزد شاگرد خود زهیر الشویش که سالها ناشر کتابهای شیخ بود، اقامت گزید. او بعداً گفت: «وقتی در خانه او ماندم و سختی های رفت و آمد دیگر فکرم را مشغول نکرد، طبیعتاً تصمیم گرفتم از فرصت این انزوای غیرمنتظره استفاده کنم. تمام توجه من معطوف به مطالعه و آشنایی با کتابخانه غنی او بود که هم کتاب های منتشر شده و هم نسخه های خطی کمیاب را در خود داشت. معلوم شد تعداد زیادیمنابعی که برای تحقیق به آنها نیاز داشتم و همچنین بسیاری از مطالبی که در کتابخانه من در دمشق موجود نبود. از او خواستم کاتالوگ دست نوشته ها و فتوکپی هایی را که در کمد پرونده اش بود به من نشان دهد. او با صمیمیت به درخواست من پاسخ داد، خداوند به او جزای خیر بدهد!» [عبدالعزیز الصدان. امام آلبانی: دروس و مواقف و ایبار. شیخ البانی در بیروت به تحقیقات خود ادامه داد. وی به ویژه صحت حدیث را بررسی کرد و نکاتی را در کتاب «راف الاستار لی ابطال ادیلة الکایلین بی فنای عنار» اثر السنعانی (کار این کتاب در 25 ذی پایان یافت) ارائه کرد. -قاعده 1401 از هجریه (22 اکتبر 1981)، شیخ البانی در حین کار بر روی کتاب «بیدایة السل» از مرگ برادر عزیزش محمد ناجی ابواحمد مطلع شد. شیخ می نویسد: «سال گذشته در موسم حج 1401 هجری قمری (اکتبر 1981 - یادداشت د. برادر بزرگترش از دنیا رفت، اگر بخواهی در روز آخر تشریق در کنار ستونها ایستاده بود، چنانکه یکی از آنها بعداً به من گفت. یکی از آنهایی که نشسته بود با دست چپش لیوان چای را به برادرش داد. سپس به او گفت: برادرم، یک لیوان به من بده دست راستو خلاف سنت عمل نکنید!» یا همچین چیزی گفته و قبل از اینکه فرصتی برای بیان این کلمات پیدا کند، فوراً درگذشت. خداوند او را بیامرزد و ما و او را با پیامبران و راستگویان و شهدای کشته شده و صالحان که خداوند به آنها برکت داده محشور کند. چقدر این ماهواره ها زیبا هستند!»

شاگردان شیخ به گرمی از او استقبال کردند. بسیاری از دانشجویان از کشورهای همسایه به سخنرانی ها و سمینارهای شیخ در امارات [محمد الشیبانی] می آمدند. حیات البانی].

هنگامی که علمای اسلامی به قطر رسیدند، نزد شیخ عبدالله بن ابراهیم انصاری ماندند و شیخ از آنها استقبال گرمی کرد. این دانشمند بود که شیخ البانی را در گرفتن ویزای قطر یاری کرد و او را به عنوان میهمان ارجمند در هتل الواحه (واحه) پذیرفت و پذیرایی بزرگی برای ورودش ترتیب داد [عمر ناجی مختار. علامه قطر الشیخ عبدالله بن ابراهیم انصاری: حیاتوحو علمیه و جحودوه دعاویه = دانشمند بزرگ قطری شیخ عبدالله بن ابراهیم انصاری: سیره او در علم و تلاش در دعوت]. شیخ البانی در قطر با دکتر یوسف القرضاوی و شیخ محمد الغزالی دیدار کرد. [محمد الشیبانی. حیات البانی]. همچنین شیخ البانی در دوحه با حضور عبدالله انصاری، محمد غزالی و یوسف القرضاوی مناظره علمی با شیخ عبدالله بن زیدعلی رئیس قضات شرع قطر داشت. محمود. موضوع بحث که به درخواست شیخ البانی صورت گرفت، موضوع مهدی بود. شیخ البانی سعی کرد شیخ عبدالله را در مورد صحت و سقم احادیثی که درباره مهدی نقل شده بود قانع کند. این اختلاف با باقی ماندن هر یک از شیوخ بر عقیده خود خاتمه یافت.

شیخ در کویت سخنرانی کرد و دروسی را برگزار کرد که در نوارهای صوتی ضبط شده بود (حدود 30). [محمد الشیبانی. حیات البانی].

شیخ محمد ابراهیم شاکری، معاون وزیر در وزارت اوقاف و عتبات عالیات، امام مسجد دارالصفوه و مشاور نایب السلطنه حسن بن طلال، ملاقات شخصی با شاه داشت. وی در این دیدار از شیخ البانی و دعوت او و سختی هایی که از نادانان و حسودان متحمل شده بود به پادشاه گفت. در پایان حضار، پادشاه اردن دستور داد تا شیخ البانی به کشور بازگردد [عصام هادی. محدث العصر]. جزئیات جالبی از بازگشت شیخ توسط ابواسحق الحوینی نقل شده است: «شاگرد شیخ، محمد ابراهیم الشکرا... شخصاً نزد ملک حسین ظاهر شد و از او خواست که شیخ نصیرالدین آلبانی را به شرط ورود به اردن راه دهد. با کسی ملاقات نمی کند به او خبر دادند که روی درب منزلش تابلویی باشد: «بیش از دو وارد نشوید!» این تجمع غیر مجاز مردم محسوب می شد! ضمناً لازم بود ملاقات تلفنی با شیخ ترتیب داده شود.» در ابتدا این قاعده به شدت رعایت می شد، اما سپس این ممنوعیت به طور فزاینده ای نادیده گرفته شد. به گفته ابو اسحاق هوینی که در سال 1407 هجری قمری (1986-1987) از امان دیدن کرد، شیخ البانی گروه زیادی از مردم را که حدود 25 نفر بودند برای صرف شام به منزل خود دعوت کرد. هنگامی که آنها رفتند، ابو اسحاق توجه شیخ را به تابلویی جلب کرد که روی آن نوشته شده بود: «بیش از دو وارد نشوید!» که شیخ بلافاصله پاسخ داد: «اما آنها دو نفر وارد شدند!» علاوه بر این، شیخ البانی از درس خواندن در مسجد و خانه منع شد. تنها کاری که اجازه داشت بعد از نماز شب درس بدهد (ایشا ) در خانه یکی از برادران.جزئیات بیشتر عریضه محمد ابراهیم شکرا را خود شیخ البانی گزارش کرد: «سپس یکی از برادران ما ابوملک [محمد ابراهیم شاکری] و افراد دیگر تلاش کردند و با مقامات [در اردن] تماس گرفتند. در نهایت توانستند خود را به شاه برسانند. به او توضیح دادند که شیخ انقلابی و سیاستمدار نیست، فقط یک شخصیت مذهبی است. در تأیید، دو جعبه پر از کتاب‌های من را به نخست‌وزیر دادند و به او گفتند: «اینشیخ.» و سپس مقامات به من اجازه ورود به کشور را دادند.»[محمد بیومی. الامام البانی]. لازم به ذکر است که سایر چهره های معتبر نیز در بازگشت شیخ البانی به اردن نقش اساسی داشتند. شیخ ابن باز، همانطور که قبلا ذکر شد، و همچنین عبدالهادی التازی محقق، مورخ و دیپلمات مراکشی (او از سال 1963 تا 1967 سفیر مراکش در عراق بود و شخصاً با ملک حسین پادشاه اردن آشنا بود) مورد شفاعت قرار گرفت. ).

شرح حال مختصر شیخ البانی.

شیخ محمد نصیرالدین بن نوح بن آدم ناجاتی البانی (رحمه الله) در سال 1332 هجری قمری (بر اساس تقویم مسیحی در سال 1914 میلادی) در شهر اسکودرا، پایتخت سابق آلبانی به دنیا آمد. او از یک خانواده فقیر بود. پدرش الحاج نوح ناجاتی آلبانی پس از دریافت تحصیلات شرعی در استانبول (ترکیه)، به آلبانی بازگشت و از علما و متکلم بزرگ مذهب حنفی (مدرسه دینی و حقوقی) شد. پس از روی کار آمدن احمد زوگو در آلبانی و گسترش افکار الحادی در همه جا، خانواده شیخ آینده هجرت (هجرت برای نجات ایمان خود) به دمشق (سوریه) کردند. شیخ البانی در دمشق تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ای گذراند که قرن ها پناهگاه همه مردمی بود که به دنبال علم بودند و سپس به فراگیری قرآن کریم، احکام قرائت قرآن (تجوید) پرداخت. علوم مربوط به زبان عربی و مذهب حنفی و سایر موضوعات اعتقادی اسلامی هم از پدرش و هم از شیوخ دیگر (مثلاً سعید البرخانی پیشه ی ساعت سازی را نیز از پدرش آموخت). در آن موفق شد و استاد مشهوری شد و از این طریق زندگی خود را به دست آورد.
در سن بیست سالگی، تحت تأثیر مقالاتی از مجله «المنار» نوشته شیخ محمد رشید رضا، در آنجا درجه صحت احادیث موجود در کتاب «قیامت علوم الایمان» غزالی را آشکار کرد. شیخ البانی با انتقاد از اعتبار سلسله های ناقلان (اسناد) خود، شروع به تخصص در علوم حدیث و علوم وابسته کرد. شیخ محمد راغب الطبا، مورخ و حدیث شناس شهر حلب، با مشاهده نشانه هایی از ذهن روشن، توانایی های خارق العاده، حافظه عالی و همچنین میل شدید به فراگیری علوم و احادیث در جوان به او عطا کرد. اجازه (اجازه) نقل احادیث از مجموعه پیام های او درباره راویان معتبر با عنوان «الانوار الجلیه فی مختصار الاسباط الحلبیه». علاوه بر این، مدتی بعد شیخ البانی نیز از شیخ بهجتولی باطار اجازه گرفت که سلسله حدیث از او به امام احمد (رحمه الله علیه) می رسد.
اولین اثر شیخ آینده، ضبط کامل کتبی و شرحی بر اثر عظیم الحدیث (حافظ) العراقی «المغنی» عن حملی الاسفار فی الاسفار فی تحریج ما بود. فی الحیه من الاکبر» که شامل حدود پنج هزار حدیث است.
بر خلاف مخالفت پدر، پسر به مطالعه عمیق تری در حدیث و علوم مرتبط با آن پرداخت. علاوه بر این، کتابخانه پدرش که عمدتاً متشکل از آثار مختلف مذهب حنفی بود، نتوانست نیازها و تشنگی علم شیخ آینده را برآورده کند. مرد جوان که بودجه کافی برای خرید کتابهای زیادی نداشت، آنها را از کتابخانه معروف دمشق «ازظهریه» گرفت یا مجبور شد از کتابفروشان امانت بگیرد. در آن زمان او آنقدر فقیر بود که حتی پول کافی برای خرید دفترچه نداشت. از این رو مجبور شد برگه هایی را در خیابان - اغلب کارت پستال های دور ریخته شده - برمی داشت تا احادیثی را روی آنها بنویسد.
شیخ البانی (رحمه الله!) چنان در علم حدیث غوطه ور بود که گاهی کارگاه ساعت خود را تعطیل می کرد و روزی دوازده ساعت در کتابخانه می ماند و فقط برای خواندن نماز توقف می کرد. اغلب حتی برای صرف غذا از کتابخانه بیرون نمی آمد و به چند ساندویچی که با خود برده بود بسنده می کرد. سرانجام مدیریت کتابخانه اتاق مخصوصی برای تحقیق و کلیدی در انبارهای کتاب کتابخانه به او داد که شیخ از صبح زود تا پاسی از شب در آنجا کار می کرد. روزی که شیخ البانی مشغول مطالعه و تحقیق در مورد احادیث موجود در یکی از نسخه های خطی کتابخانه بود، متوجه شد که یک جلد مهم آن کم است. این امر شیخ را بر آن داشت تا با دقت شروع به جمع آوری فهرستی از تمام نسخه های خطی حدیثی موجود در کتابخانه کند تا مشخص کند این قبر متعلق به کدام یک از آنهاست. در نتیجه شیخ البانی با مطالب حدود هزار نسخه خطی حاوی حدیث آشنا شد که سالها بعد دکتر محمد مصطفی اعظمی نیز در مقدمه کتاب «بررسی ادبیات حدیث اولیه» به تصدیق آن پرداخت. می‌خواهم از شیخ نصیرالدین آلبانی تشکر کنم که دانش گسترده‌اش را درباره نسخه‌های خطی کمیاب در اختیار من گذاشت. در اینجا لازم به ذکر است که شیخ البانی فهرستی از نسخه های خطی را با احادیثی که در کتابخانه های حلب (سوریه) و مراکش (مراکش) و همچنین در کتابخانه ملی بریتانیا نگهداری می شد، تنظیم کرد. شیخ البانی (رحمه الله) در این مدت ده ها اثر مفید به رشته تحریر درآورد که بسیاری از آنها هنوز چاپ نشده است.
شناخت شایستگی های شیخ در علوم حدیث خیلی زود اتفاق افتاد. از این رو، در سال 1955، دانشکده شریعت دانشگاه دمشق، وی را مأمور کرد تا تحلیل و تحقیق دقیقی در مورد احادیث مربوط به خرید و فروش و سایر معاملات مالی انجام دهد.
لازم به ذکر است که شیخ البانی بسیاری از آزمایشات را که بر او وارد شد با عزت و صبر تحمل کرد. او در لحظات سخت زندگی از حمایت شیوخ محترم دمشق (شیخ بهجت البیتار، شیخ عبدالفتاح و امام توفیق البرزخ - رحمت الله علیه) برخوردار شد که او را به ادامه تحقیقات تشویق کردند. .
شیخ البانی پس از مدتی هفته ای دو بار در دمشق به تدریس پرداخت. شیخ البانی در دروس خود که با حضور طلاب و اساتید دانشگاه برگزار می شد، مباحث عقیده، فقه، حدیث و علوم مربوطه مورد بحث و بررسی قرار گرفت کلاسیک و مدرن زیر در کلاس‌های خود درباره اسلام کار می‌کنند: «فتح الماجد» عبدالرحمن بن حسین بن محمد بن عبدالوهاب، «روضه الندیه» صدیق حسن خان، «منهاج‌الاسلامیه» از محمد. اسد، «اصول الفقه» حلال، «مستله تاریخ» اسد رستم، «الحلال و الحرام فی الاسلام» یوسف القرضاوی، «فقه السنه». از سعید سبیکه، «باس الحصیس» احمد شاکر، «الترقیب و الترهیب» حافظة المنزیری، «ریاض الصالحین» نووی، «الامام فی احادیث احکام «بن دقیق العیدة. شیخ همچنین شروع به سفرهای ماهانه به شهرهای مختلف سوریه و اردن کرد و مردم را به پیروی از کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تشویق کرد.
بسیاری از دانشگاه‌ها و سازمان‌های اسلامی شروع به دعوت از شیخ کردند و به او پیشنهاد تصرف مناصب عالی دادند، اما او این پیشنهادات را رد کرد و دلیل آن را تعهد عظیم خود به کسب و انتشار علم توضیح داد.
پس از انتشار تعدادی از آثارش، شیخ البانی (رحمه الله!) برای ایراد یک دوره سخنرانی در علوم حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه (عربستان سعودی) دعوت شد که در آنجا کار می کرد. 1381 تا 1383 . به گفته هجری، تبدیل شدن به یکی از اعضای رهبری دانشگاه. به همت او، تدریس حدیث و علوم وابسته به آن به سطح کیفی متفاوت و بالاتری ارتقا یافت. در نتیجه، تعداد زیادی از دانشجویان شروع به تخصص در علوم حدیث و رشته های مرتبط کردند. به پاس قدردانی از خدمات شیخ، عنوان استادی در دانشگاه اسلامی مدینه به وی اعطا شد. سپس به تحصیلات قبلی و کار در کتابخانه ظهیریه بازگشت و کارگاه ساعت سازی خود را به یکی از برادرانش واگذار کرد.
شیخ البانی با یک سلسله سخنرانی از بسیاری از کشورها (قطر، مصر، کویت، امارات، اسپانیا، بریتانیا و غیره) بازدید کرد. اگرچه او به طور گسترده در سراسر جهان شناخته شد، اما هرگز تمایلی به شهرت نداشت. او اغلب دوست داشت این جمله را تکرار کند: "عشق شهرت کمر مرد را می شکند."
شیخ البانی در بسیاری از برنامه های تلویزیونی و رادیویی شرکت داشت و عمدتاً به سؤالات مختلف بینندگان تلویزیون و شنوندگان رادیو پاسخ می داد. علاوه بر این، هرکسی می توانست در خانه با شیخ تماس بگیرد و شخصاً از او سؤالی بپرسد. به گفته شاهدان عینی، شیخ البانی در این مورد کار خود را قطع کرده و با دقت به سؤال گوش داده و در تمام جزئیات آن تحقیق کرده و سپس به طور مفصل و کامل به آن پاسخ داده و منبع مرجع ذکر شده، نویسنده و نویسنده آن را ذکر کرده است. حتی شماره صفحه ای که در آن قرار دارد. در اینجا لازم به ذکر است که شیخ نه تنها به سؤالات شرعی و حقوقی، بلکه به سؤالات روش شناسی (منهاج) پاسخ داد و بدین ترتیب یکی از اولین دانشمندانی شد که به سؤالاتی از این دست پاسخ داد. شیخ البانی بارها بر اهمیت ترکیب عقیده صحیح و روش شناسی صحیح (منهاج) تأکید کرده است.
بزرگان متکلمان اسلامی و ائمه با احترام از شیخ البانی صحبت کردند. در مسائل شرعی و شرعی با او مشورت کردند و به دیدارش رفتند و نامه های متعددی مبادله کردند. شیخ البانی با کارشناسان برجسته حدیث در پاکستان و هند (بدیع الدین شاه السندی، عبدالصمد شرف الدین، محمد مصطفی اعظمی)، مراکش (محمد زمزمی)، مصر (احمد شاکر)، عربستان سعودی (عربستان سعودی) ملاقات و مکاتبات فعال داشت. عبدالعزیز بن باز، محمد امین الشنقیتی) و کشورهای دیگر.
سهم شیخ البانی در علم حدیث و شایستگی های عظیم وی در این زمینه را بسیاری از دانشمندان مسلمان گذشته و حال مشاهده کرده اند: دکتر امین المصری (رئیس گروه معارف اسلامی دانشگاه اسلامی). از مدینه که خود را از شاگردان شیخ می دانست، دکتر صبحی به صلاح (رئیس سابق دانشکده علوم حدیث دانشگاه دمشق)، دکتر احمد العسل (رییس گروه علوم اسلامی). تحصیلات در دانشگاه ریاض)، شیخ محمد طیب عوکیچی (رئیس سابق دانشکده تفسیر و حدیث دانشگاه آنکارا) و شیوخی مانند ابن باز، ابن الوسیمین، مقبل بن هادی و دیگران.
در مورد میراث علمی شیخ البانی (رحمه الله!) بسیار زیاد است. او در طول زندگی خود 190 کتاب نوشت و صحت احادیث موجود در 78 اثر درباره اسلام را که توسط دانشمندان بزرگ اسلام نوشته شده بود بررسی کرد. در اینجا لازم به ذکر است که شیخ البانی بیش از شصت سال در احادیث مطالعه و تحقیق کرد و صحت بیش از 30 هزار سند منفرد موجود در ده ها هزار حدیث را بررسی کرد. تعداد فتاوای شیخ حدود 30 جلد است. علاوه بر این، بیش از 5 هزار سخنرانی شیخ در نوارهای صوتی ضبط شد.
قابل ذکر است که توانایی ها و استعدادهای خارق العاده شیخ البانی نه تنها در تحقیقات علمی، بلکه در زندگی روزمره نیز خود را نشان می داد. به عنوان مثال، در خانه خود در حومه امان، جایی که شیخ در اواخر عمر خود نقل مکان کرد، شخصاً یک آبگرمکن با انرژی خورشیدی ساخت، آسانسوری که او را به طبقه دوم برد (در سنین پیری تبدیل شد. دشواری شیخ برای بالا رفتن از پله ها)، ساعت آفتابی که بر پشت بام خانه نصب می شد و اوقات نماز را به طور دقیق نشان می داد و همچنین موارد مفید دیگر.
همانطور که قبلاً اشاره شد، شیخ البانی تلاش زیادی برای بررسی و انتخاب احادیث معتبر از میان احادیث ضعیف یا ساختگی انجام داد. از این رو، او صحت مجموعه های معروف احادیث ترمذی، ابوداود، نسا، ابن ماجهی، سیوطی، المنزیری، هیثمی، ابن حبان، ابن خزیمه، مقدسی و ... را بررسی کرد. سایر محدثین علاوه بر این، شیخ آلبانی صحت احادیث موجود در آثار متکلمان مشهور گذشته و حال را بررسی کرده است: «الادب المفرد» امام بخاری، «الشمعیل الشما». محمدیه در ترمذی، ریاض الصالحین و الاذکار امام نووی، الایمان شیخ الاسلام ابن تیمیه، اقاصة اللهفان ابن القیمه. "فقه السنه" سعید سابیک، "فقه السیره" محمد غزالی، "الحلال و الحرام فی الاسلام" یوسف قرضاوی و بسیاری از کتابهای معروف دیگر. به لطف شیخ البانی که مجلدات جداگانه ای گردآوری کرده و احادیث ضعیف و معتبر را در آنها جمع آوری کرده است، دانشمندان اسلامی و مسلمانان عادی قادرند احادیث ضعیف و ساختگی را از معتبر و خوب تشخیص دهند. برای قدردانی از شایستگی های شیخ، در سال 1419 هجری به دلیل کار ارزشمند و سهم عظیمش در توسعه علم حدیث، جایزه جهانی ملک فیصل را دریافت کرد.
خود شیخ البانی نیز کتابها و مقالات بسیار خوبی در مورد اسلام نوشته است که از جمله آنها باید به کتابهایی مانند «التوسل: انوا اوهو و احکامهو» اشاره کرد. " )، ""حجت نبی صلی الله علیه و آله و سلم، کامیا رواها "آنهو جابر، رضی الله عنه"" ("حج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که جابر در مورد آن باشد. از او خشنود شد، سخن گفت «»)، «مناسیک الحاج و العمره فی الکتاب و السنه و عصاری السلف»» («مناسک حج و عمره بر اساس کتاب (خدا)» ، سنت و سیره سلف صالح")، "صفت صلوات النبی، صلی الله علیه و آله، من اتتکبیر الی تسلیم کیا "انا کیا ترها"" ("شرح دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از اول تا آخر، گویا به چشم خود دیده ای»، «احکام الجنا» از و بیداوها» احکام و بدعت‌های دینی مرتبط با آن»)، «فتنه‌ی تکفیر» («آشفتگی ناشی از کسانی که مسلمانان را به کفر متهم می‌کنند») و بسیاری دیگر.
شیخ البانی شاگردان بسیاری را تربیت و تربیت کرد که امروزه در سراسر جهان شهرت دارند. در میان آنها، به عنوان مثال، شایان ذکر است شخصیت هایی مانند شیخ حمدی عبدالمجید، شیخ محمد «عید عباسی، دکتر عمر سلیمان الاشکر، شیخ محمد ابراهیم شاکری»، شیخ مقبل بن هادی الوادی و شیخ علی. حسن، شیخ محمد جمیل زینو، شیخ عبدالرحمن عبد صمد، شیخ علی حسن عبدالحمید حلبی، شیخ سلیم الهلالی، شیخ محمد صالح المنجد و بسیاری دیگر.
شیخ البانی رحمه الله تا آخر عمر دست از فعالیت علمی و آموزشی برنداشت تا اینکه سلامتی وی به شدت رو به وخامت رفت. شیخ در روز شنبه قبل از غروب آفتاب در 22 جمادی الصنیه 1420 هجری قمری (2 اکتبر 1999) در سن 87 سالگی درگذشت. نماز میت آن حضرت در عصر همان روز اقامه شد، زیرا شیخ در وصیت نامه خود نوشته بود که تشییع جنازه او در اسرع وقت بر اساس سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزار می شود! ). تعداد افرادی که در این نماز شرکت کردند بالغ بر پنج هزار نفر بود. خداوند متعال او را بیامرزد و رحمتش بر او باد!

عبدالرحمن بن ناصر بن برک بن ابراهیم البراک. خانواده او از العورین، از قبیله سبی المدریه العدنانیه منشعب می شود.

شیخ در سال 1352 در شهر البوکریه در منطقه القاسم به دنیا آمد. مادرش تربیت او را به عهده گرفت و کار عالی انجام داد. خداوند آرزو کرد که شیخ در سن نه سالگی دچار بیماری شود که باعث نابینایی او شد.

لازمه علم و شیوخ:

شیخ در جوانی شروع به طلب علم کرد. او در سن 12 سالگی قرآن را حفظ کرد. ابتدا به راهنمایی برخی از نزدیکان خود و سپس با مکری (قاری) شهر عبدالرحمن بن سالم القریدیس به خواندن پرداخت. او در شهر خود نزد شیخ محمد بن مقبل المقبل قاضی البقیریه و نزد شیخ عبدالعزیز بن عبدالله السبیل که در بقیریه نیز قاضی بود تحصیل کرد.

سپس مقدر شد که به مکه برود و چند سالی در آنجا ماند. در آنجا نزد شیخ عبدالله بن محمد خلیفی، امام مسجد الحرام درس خواند و در آنجا با مردی شایسته، از شاگردان بزرگ علامه محمد بن ابراهیم - شیخ صالح بن حسین عراقی آشنا شد. سپس در سال 1369 با همراهی شیخ العراقی به نزد شیخ ابن باز که در شهر عدیلم قاضی بود نقل مکان کرد. وی حدود 2 سال نزد شیخ ابن باز ماند و این امر در زندگی علمی وی اثر بزرگی بر جای گذاشت.

مطالعات او.

شیخ با افتتاح مؤسسه علمی در ریاض در اول محرم 1371 وارد آن شد و از آن فارغ التحصیل شد. در سال 1378 وارد دانشکده شریعت شد. بسیاری از شیوخ مشهور در مؤسسه و دانشکده شریعت تدریس می کردند: از جمله محمد الامین الشنقیتی، و او در مؤسسه به طلاب تفسیر و اصول فقه تدریس می کرد. علامه عبدالرزاق عفیفی که به آنها توحید و نخوه و سپس اصول فقه و دیگران را به آنها یاد داد، رحمت الله علیه. همچنین شیخ البراک در برخی از درس های محمد بن ابراهیم آل الشیخ شرکت می کرد.

بزرگ ترین شیوخ او که بیشترین تأثیر را بر او گذاشت امام عبدالعزیز بن باز رحمه الله است و از سال 1369 که ابن باز در شهر ادلم بود تا وفاتش در سال 1420 بیش از 50 سال از او بهره برد. در مقام دوم شیخ العراقی قرار داشت که حب دلیل و ترک تقلید، دقت در علوم زبان و نخوه، سرف و اروده را از او گرفت.

شیخ حفظ کرد قرآن کریمبولیوگ المرام، کتاب توحید، کشف الشبوغات، الاصول السلاسة، شوروت الصلات، الاجرومیه، قطر النداء، الفیو. ابن مالک و غیره

متناهایی هست که شیخ به خوبی از آنها یاد می کند، مثلاً «التدمریه»، «شرح طهاویه» و شیخ بارها به آنها درس می داد و در دانشگاه و مسجد برای او می خواندند، همچنین «زاد ال مستنقا» و غیره .د.

کاری که شیخ انجام داد

  1. شیخ به مدت 3 سال از سال 1379 تا 1381 به عنوان معلم در مؤسسه علمی ریاض مشغول به کار شد.
  2. پس از آن در دانشکده شریعت ریاض به تدریس پرداخت.
  3. هنگامی که دانشکده اصول الدین (مبانی دین) افتتاح شد، به دانشکده عقاید رفت و تا سال 1420 در آنجا مشغول به کار شد.
  4. در این مدت ده ها کار علمی (کارشناسی ارشد و دکتری) را سرپرستی کرد.
  5. پس از بازنشستگی، هیئت علمی می خواست موافقت کند که شیخ به کار او ادامه دهد، اما او نپذیرفت.
  6. همچنین شیخ ابن باز رحمه الله شدیداً می خواست که او در دارالافتاء مشغول به کار شود، اما او نخواست. ابن باز در تابستان که مفتیان به الطائف نقل مکان کردند، می خواست البراک در دارالافتای ریاض به عنوان معاون او در دارالافتای ریاض باشد و البراک به درخواست او پاسخ داد و دو بار معاونت کرد، اما سپس او را ترک کرد. شغل
  7. پس از مرگ شیخ ابن باز رحمه الله، مفتی عبدالعزیز آل الشیخ از البرک خواست که عضو دارالافتاء شود، اما او نپذیرفت و ترجیح داد از نزدیک در تدریس در مسجد او مشارکت داشته باشد.

تلاش او در گسترش دانش.

شیخ در مسجدی که در آن به عنوان امام جماعت کار می کند، مسجد الخلیفی در منطقه الفاروک تدریس می کند و بیشتر دروس او در آنجا برگزار می شود. وی همچنین در منزل خود در حضور چند تن از شاگردان برگزیده خود به تدریس پرداخت. او علاوه بر شرکت در سمینارهای علمی مختلف که در تابستان برگزار می شود و در ریاض و سایر نقاط کشور سخنرانی می کند، در مساجد دیگر نیز کلاس دارد. در یک هفته تعداد دروس او به بیش از 20 درس در علوم مختلف شرعی می رسد. شیخ همچنین علوم زبان، منطق و بالیگا را تدریس می کند.

شاگردانش.

شیخ شاگردان زیادی دارد که شمارش آنها مشکل است. اکثر آنها معلمان دانشگاه، دعوتتیک های معروف و بسیاری از افراد دیگر هستند که از شیخ بهره می برند. بسیاری از دانشجویان خارج از کشور به صورت آنلاین از طریق وب سایت الباس الاسلامی (زنده) به درس شیخ گوش می دهند. اسلامنت).

شیخ در امر به معروف و نهی از منکر، مشورت با مسئولین و مکاتبه با آنان تلاش فراوان می کند. او مردم را از بدعت ها و دیگر انحرافات و تناقضات دینی برحذر می دارد و در این زمینه فتواهای فراوانی دارد که همه از آن اطلاع دارند.

توجه او به امور مسلمین.

شیخ حفظه الله توجه زیادی به امور مسلمانان در تمام نقاط جهان دارد، به دلیل اتفاقاتی که در بسیاری از کشورها برای آنها می افتد بسیار اندوهگین و دردمند است، همیشه اخبار آنها را دنبال می کند، مخصوصاً در مواقع بحران، دائماً دنبال می کند. در دعای کنوت از مسلمانان یاد می کند، در نماز برای آنها دعا می کند، بر دشمنانشان دعا می کند و فتواهای متعددی در این زمینه دارد که در همه جا منتشر شده است.

زهد و تقوای او.

شیخ زاهد است، خودنمایی را دوست ندارد، به حیا و سادگی و اندک خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله نقلیه معروف است و هر که او را دید و با او ارتباط برقرار کرد این را می داند. نمونه ای از عفت او این است که کتاب نمی نویسد، هر چند همه امکانات را برای این کار دارد: نگرش وسیع، آشنایی با سخنان پیشینیان و اولاد آنها، دانش عمیق در علوم مختلف، به خاطر سپردن جزئیات توسط او. قلب، ذهن نافذی دارد، موضوع بحث و جدل را می‌داند، می‌داند چگونه در بحث‌ها پیروز شود، و نوارها و درس‌های او این را به بهترین نحو نشان می‌دهد. اگر کسی که او را نمی شناسد به نوارهایی که دروس او روی آن ضبط شده و یادداشت های دانش آموزان گوش دهد، بسیار شگفت زده می شود.

شیخ از نظر عمق عقیده ممتاز است و یکی از اصلی ترین افرادی است که امروزه مردم در مسائل عقیده به او مراجعه می کنند.

دستاوردهای علمی او.

در بالا گفته شد که شیخ دوست ندارد کتاب بنویسد، زیرا... مشغول تدریس است، پس کتابهای کمی دارد، اما درسها و شرکاهای گوناگونی دارد که برخی از آنها مکتوب است و از جمله:

- مقدمه ای بر علم عقیده;

- شرح «الاصول الصلاة»;

- شرح القوائد الاربعه;

- شرخ «کتاب التوحید»؛

- شرح کتاب کلیمة الاخلاص ابن رجب;

- شرح «حیاء» ابن ابی داود;

- شرح «مسائل الجاهلیه»؛

- شرح العقیده الواسطیه;

- شرح العقیده التحاویة و خیلی چیزهای دیگر و آنچه در نوار ضبط نمی شود از آنچه ضبط می شود بیشتر است.

کتابهای او نیز منتشر شده است:

- «جواب فی الایمان و نواقدیه»;

- «شرخ تدمریه»؛

- «شرح الواسطیه».

از خداوند منان می خواهیم که شیخ را رحمت کند و برای او کسی را آماده کند که علم و فتاوای او را جمع کند و هیچ کس را در پیشگاه خداوند ستایش نمی کنیم و همچنین از خداوند متعال می خواهیم که عمر او را با سلامتی و بهروزی و ترس از خدا و برای او طولانی کند. مسلمانان از علم او بهره مند شوند.

دفتر علمی شیخ

http://www.albrrak.net