صفحه اصلی / طلسم / خدایان اساطیر اسلاو باستان. اسلاوها چند خدا دارند، چه کسانی هستند و چه کسانی مسئول هستند؟ الهه اسلاوی "زنده"

خدایان اساطیر اسلاو باستان. اسلاوها چند خدا دارند، چه کسانی هستند و چه کسانی مسئول هستند؟ الهه اسلاوی "زنده"

اسلاوها چند خدا دارند، چه کسانی هستند و چه کسانی مسئول هستند؟

اسلاوها چند خدا دارند، چه کسانی هستند و چه کسانی مسئول هستند؟ خدای اصلی کیست؟

اسلاوها عمدتاً یک گروه زبانی و طبیعتاً یک گروه قومی هستند.
در مورد داشتن یک عدد دقیق صحبت کنید خدایان اسلاوبه دلیل گویش شناسی، ویژگی های قومی و تنوع فرقه ها به سادگی غیرممکن است. اما، می توان یک لایه مشترک از خدایان محترم را جدا کرد. اینها عبارتند از Rod، Triglav، Sventovit، Belbog، Chernobog، Svarog، Lada، Stribog، Semargl، Perun، Veles، Makosh، Dolya، Nedolya، مادر زمین پنیر، Dazhbog، Yarilo، Kupala، Horse.

توصیف کامل این خدایان فضای مناسبی را در کتاب ما اشغال می کند، اما، متأسفانه، این در قالب نمی گنجد. ما فقط ارائه خواهیم داد اطلاعات مختصربا توجه به خدایان اصلی

یک ذخیره‌گاه باستان‌شناسی به وسعت 50 هکتار با ویرانه‌های قلعه، گورستان تپه‌ای و بقایای یک روستا وجود دارد. شب سنت جان، که در آن آیین های باستانی بازسازی می شود، بیشترین تاثیر را بر جای می گذارد. صومعه های سیسترسین در لوبیانا و کرززوو. این مجموعه در لیوباک بزرگترین صومعه سیسترسیایی در اروپا است. اتاق شاهزاده با مساحت 430 متر مربع، دو طبقه را به خود اختصاص داده و قابل توجه ترین است. به گفته جویندگان گنج، آلمانی ها کارخانه های اسلحه سازی ساختند تا گنجینه های مختلفی را که در طول جنگ جهانی دوم غارت کرده بودند در زیر صومعه نگهداری کنند.

تریگلاو- سه خدا، متحد و متضاد در اعمال خود هستند. به عنوان مثال، اینها عبارتند از: Svarog، Dazhbog، Perun (حکام امپراتوری آسمانی در دوره های مختلف تاریخی) یا Lelya، Zhiva، Mara (خواهران استعاری - عشق، زندگی و مرگ). تریگلاوها به ارواح همکار مزارع، جنگل ها، مزارع و غیره نیز گفته می شد، ماه هایی از سال که فصل را تشکیل می دهند. Triglav تثلیث جهان است که در عملکرد خدایان بیان می شود.
اسقف بامبرگ اتو، اسقف بامبرگ، در یادداشت های سفر خود به تریگلاو در توصیف بت معبد رترا اشاره کرد: "همچنین مجسمه ای سه سر در اینجا وجود داشت که سه سر روی یک بدن داشت به نام تریگلاو." بنابراین، برخی از محققان تمایل دارند بر این باورند که Sventovit سه سر است.

صومعه Krzeszów، ساخته شده در آغاز قرن 18th، مروارید معماری باروک است. کلیسای ناقص فرض باکره مقدسماری یکی از زیباترین بناهای باروک مقدس در اروپای مرکزی است. نماد معجزه آسای مریم در محراب مرکزی مشهور است. نقاشی های دیواری توسط مایکل ویلمن، به نام رامبراند سیلسیا، در خارج از کلیسای سنت جوزف.

کلیساهای صلح در Jawor و Świdnica. سوئد پروتستان امپراتور کاتولیک را موظف کرد تا در مورد برپایی سه کلیسای لوتری در سیلسیا مذاکره کند. امپراتور با این شرط موافقت کرد که آنها از خشت و کاه و بدون استفاده از آجر، سنگ یا میخ ساخته شوند. تا در صورت لزوم به راحتی آنها را از بین ببرند. آنها نمی توانند شبیه کلیساهای موجود باشند، بلندتر باشند و برج یا ناقوس بیشتری داشته باشند. کلیسای Świdnica بزرگترین کلیسای چوبی جهان است. هیچ ساختمان چوبی دیگری با همین طرح و راه حل زیبا وجود ندارد.

راد خدای برتر، خالق هستی. سرچشمه همه چیز پدر سواروگ و لادا. آن که هست، یگانه، زاده خدایان و آفریدگار جهان، «تعالی که تنها جاودانه و خالق فنا ناپذیر است، روح حیات را در چهره انسان می دمد و انسان زنده بودن. در نفس: پس تو راد نیستی، در هوا نشسته، مسجدی بر زمین انبوه است - و این همان چیزی است که بچه ها از آن شگفت زده می شوند.

عبادت در اینجا به طور مداوم برگزار می شود، زیرا جشنواره باخ هر ساله در اینجا برگزار می شود و فضای داخلی و آکوستیک آن برای موسیقی ارگ ایده آل است. این قلعه در نزدیکی Walbrzych قرار دارد و یکی از زیباترین و بزرگترین قلعه های لهستان است. در قرن سیزدهم ساخته شد و نقش نظارت و حفاظت از مسیرهای تجاری به جمهوری چک را ایفا کرد. این قلعه به طور جدایی ناپذیر با سرنوشت دیزی، یک اشراف زاده انگلیسی پیوند خورده است، همسر آخرین صاحب قلعه، دوشس ماری ترز-اولیویا هوچبرگ فون پلس یکی از بهترین ها در نظر گرفته شد. زنان زیباآن زمان

هلمگولد گزارش داد: "در میان خدایان متنوعی که آنها مزارع، جنگل ها، غم ها و شادی ها را به آنها تقدیم می کنند، آنها (اسلاوها) خدای واحدی را می شناسند که در بهشت ​​بر آنها حکومت می کند، آنها تشخیص می دهند که او قادر مطلق است و فقط به امور بهشتی اهمیت می دهد. خدایان دیگر از او اطاعت می کنند و وظایفی را که بر عهده آنها گذاشته شده است انجام می دهند و این که از خون او سرچشمه می گیرد و هر کدام از آنها مهمتر است هر چه به این خدای خدایان نزدیکتر باشد.

در طول جنگ جهانی دوم، قلعه کیاز به دست ارتش آلمان افتاد و تونل ها و پناهگاه های متعددی در زیر قلعه حفر شد. برخی از افسانه ها ادعا می کنند که اتاق کهربا، مقر مخفی هیتلر و ذخایر طلا و ارز همچنان در آنجا قرار دارند. بازدیدکنندگان می توانند از فضای داخلی قلعه، پارک، نمای پانوراما از تراس، برج قلعه، مترو دیدن کنند و یکی از زیباترین گلخانه های نخل در لهستان را تحسین کنند.

جهانی شدن روزهای هفته لاتین حاملی بود که از طریق آن زبان های غیر مذهبی اروپا حتی قبل از مسیحیت تحت تأثیر قرار گرفتند. رومی ها چندین کلمه را به زبان های رومی همسایه کمک کردند. خواندن این جدول نشان می دهد که زبان های سلتی از اصطلاحات لاتین ماه، مارس، جیوه برای نامگذاری دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه استفاده می کردند. اما مهمتر از همه، انتصاب قیامت، روز خورشید، محرومیت در برتون، دیسول در زبان گالیکی و روز سبت زحل در سه زبانی است که در اینجا ذکر شد، که نشان می دهد دوره اعتبار قبل از مسیحیت است.

بلبوگهمچنین به عنوان: خدای سفید، Sventovit، Svetovit، Svyatovid شناخته می شود.
رنگ: سفید - خدای آشکار ("خوب")، خدای باروری طبق "Mater Verborum"، و مخالف Chernobog، یکی از طرف‌های خانواده. در «تواریخ اسلاوی» هلمولد، که توسط ساکسو گراماتیکوس در «اعمال دانمارکی‌ها» به تفصیل شرح داده شده است، اشاره شده است. خدای اصلی، خدای خدایان معبد در آرکون.
این او است که اغلب در میان اسلاوها با نام Belobog مورد استفاده قرار می گیرد. Sventovit با تصویر چهار رخ از طبقه بالایی بت Zbruch شناسایی شده است. تصویر چهار چهره Sventovit در معبد معروف در شهر Arkona ایستاده بود. این بت توسط اسقف ابسالون در سال 1168 نابود شد.

برخلاف آنچه در زبان‌های رومی رخ داد، نه یکشنبه و نه شنبه تغییر نام دادند. فقط گالیک، همیشه بسیار متفاوت از برتون و ولزی. با دوگناخ برای یکشنبه لازم است با زبان های عاشقانه مقایسه شود. هنگام مقایسه نامزدی دوشنبه و یکشنبه با نامزدی معمول ماه و خورشید، استفاده از لاتین واضح است.

ما در اینجا زبان‌های ژرمنی را که در سه منطقه جغرافیایی دسته‌بندی شده‌اند، ارائه می‌کنیم. غرب: انگلیسی، هلندی، مرکز آفریقایی: آلمانی، آلزاسی، لوگزامبورگی، ییدیش. شمال: دانمارکی، نروژی، سوئدی، ایسلندی. مانند زبان‌های سلتی، زبان‌های ژرمنی نیز نام سیارات دنیای روم پیش از مسیحیت را برای نام‌گذاری روزهای هفته برگزیدند. اما آنها به جای وام گرفتن از کلمات لاتین از لایه استفاده کردند، کلمات لاتین به آنها ترجمه شد زبان های مختلف. علاوه بر این، زبان های آلمانی خدایان یونانی-رومی را به عنوان خدایان خود پذیرفتند.

چرنوبوگ(Tsarnibu (بالت.)، Tiarnaglof، Tsernoglof (بالت.)) - خدای شیطان، دروغ، نفرت، شب. مخالف خدایان سفید خدای ناوی («شیطان») طبق «تواریخ اسلاوی» هلمولد، که معمولاً با سر سیاه از «Knitlingasaga» شناخته می‌شود، وظایف نظامی دارد.
در پانتئون صربی-لوزاسی توسط A. Frenzel (1696) - Czernebog نامگذاری شد. پیتر آلبین در "میزنی کرونیکل" می گوید: "اسلاوها به این دلیل چرنوبوگ را به عنوان یک خدای شیطانی احترام می کردند، زیرا تصور می کردند که همه شر در اختیار اوست و بنابراین از او درخواست رحمت کردند، او را آشتی دادند، به طوری که در این یا زندگی پس از مرگاو به آنها آسیبی نرساند.»

یکشنبه و دوشنبه این لایه در همه جا دیده می شود. سیارات به خوبی ارائه شده اند و به زبان های مختلف آلمانی ترجمه شده اند. اما زبان آلمانی آنقدر زبان‌های مسیحی‌سازی کرد که روز شنبه زحل را ترک کرد، ساترتاگ برای تگ Sambaz، که به سامستاگ مدرن تقلیل یافت. در زبان ییدیش اشاره به سبت حتی واضح تر است، بسیار نزدیک به شنبه یهودیان. آلمان شمالی با فراخوانی سونابند در روز شنبه، یعنی یک روز قبل از خورشید در آستانه یکشنبه، در سنت بت پرستی باقی می ماند.

ما دوباره این استفاده از نامزدی را برای ساعت ها در برخی از زبان های اسلاوی خواهیم دید. در روزهای دیگر، سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه، زبان های ژرمنی به سادگی از نام خدایان خود استفاده می کردند که توسط خدایان یونانی-رومی جذب شده بود. این روز خدای تیوا، خدای جنگ به عنوان مریخ است. در آلمان عالی باستان، زیس را تاکا، روز زیوو، خدای جنگ می نامیدند. معادل زئوس یونانیان است و معادل سانسکریت دیااس درخشنده گواه قدمت این ریشه هند و اروپایی است. چهارشنبه در اساطیر آلمانی وجود داشت خدای جنگجویک احمق خشمگین، همیشه در حال حرکت.

سواروگ- تجسم مرد خانواده، خدای خالق، خدای بهشت، خرد، حامی ازدواج و آهنگری، صنایع دستی. خدایی که قانون را وضع کرد. اصلی ترین پس از تولد، خدای دمیورژ. از افراد خلاق حمایت می کند. شوهر لادا
خدای خالق و قانونگذار، پدر سواروژیچ ها، دمیورژ، با هفائستوس همبستگی دارد ("تواریخ ایپاتیف"، 1114 "آنها به آتش سواروژیچ دعا می کنند و سیر - به خدا، و آن را می آفرینند - هر زمان که وجود داشته باشد. برای کسی جشن می گیرند، سپس آن را در سطل و فنجان می گذارند و برای بت های خود می نوشند، بدتر از بدعت گذاران خوش نمی گذرانند») بر اساس جهان بینی که به سنت اورفیک، احتمالاً با ایلمارینن، برمی گردد. او بر خلاف ولز نه با کلمات، نه با جادو می آفریند، بلکه با دستانش خلق می کند دنیای مادی. نزدیکترین آنالوگ ودایی Tvashtar است.

او همه چیز لازم را داشت تا با نگرانی رومیان ادغام شود: عطارد. روز چهارشنبه، آلمانی‌ها سیستم دیگری را که آن را Midweek می‌نامند، Mittwoch، مانند سایر زبان‌های مرتبط با تقارن هفتگی، اتخاذ کردند. پنجشنبه روز پنجشنبه در انگلیسی، نشان دهنده تکامل محیط انگلیسی گیج شدن شانر با ثور خدای رعد است. در تمام زبان‌های ژرمنی، پنج‌شنبه را روز رعد یا خدای ثور، هر زبان از تکامل آوایی خاص خود، Donnerstag در آلمانی، Thorsdag در نروژی و غیره می‌نامند. در اینجا نیز این ریشه بسیار قدیمی است که به هندواروپایی باز می گردد.

لادا- الهه عشق، الهه ازدواج با توجه به "Mater Verborum" (در آنجا با زهره مرتبط است) و "خلاصه"، و همچنین "داستان ساخت صومعه بندیکتین در کوه طاس" (ضبط قرن شانزدهم)، در زیر نام Gardzyna ("نگهبان") در آیین های ودایی لهستانی در اوایل قرن پانزدهم ذکر شده است. ماه او فروردین است. یکی از اجداد گوزن ها. با لاتو (لادو) از کشور هیپربورئن ها در هیپوستاس بالا و دمتر در هیپوستاس پایین مطابقت دارد. یکی از روژانیت ها. به گفته B.A. ریباکوف لادا الهه بزرگ باروری بهار و تابستان، حامی عروسی ها و زندگی زناشویی است. لادا اغلب با قرنیه به تصویر کشیده می شود که اساساً نادرست است (ماکوش اینگونه به تصویر کشیده شده است).

به یاد داشته باشید که برای ما پنجشنبه روز مشتری است، خداوند غوغا می کند. جمعه در آنگلوساکسن روز جمعه بود. در اینجا دوباره همسان سازی با خدایان رومی آشکار است. فریدا بلوند زهره آلمانی است و فریتاگ جمعه ماست. آنها نماینده سومین گروه از زبانهای هند و اروپایی هستند که از نظر جغرافیایی کمتر به ما نزدیک هستند، اما از نظر تعداد سخنوران بسیار زیاد، حدود سیصد میلیون نفر.

زبان های اسلاوی یک سیستم بسیار منظم ایجاد کردند. مختلط، تا حدی از شماره گذاری، روز وسط، روزی که هیچ کاری انجام نمی شود و روز بعد از آن و در نهایت شنبه استفاده می کند. در اینجا، با استفاده از چک به عنوان مثال، یک سیستم مشترک برای تمام زبان های اسلاو است.

سمارگلطبق دیدگاه رسمی، این خدای دانه ها و بر این اساس، برداشت است. ریباکوف به Semargl عملکردهای محافظتی اعطا کرد. Semargl از محصول - ارزش اصلی برای شخم زن بت پرست - محافظت می کرد.
در نئوپگانیسم، سمرگل به عنوان خدای آتش، خدمات آتش نشانی، گرما، آهنگری و حامی محراب ها عمل می کند. خداوند واسطه بین عالم مردم و عالم خدایان است.
در کلام عاشق مسیح آمده است - "آنها هم به سیما و هم به ریگلا (ارگلا) ایمان دارند." در آثار بعدی از یک نام استفاده می شود - Si(e)margl یا Semurgl. ع.س. فامینتسین معتقد بود که حروف "b" و "g" به جای y (era) در نتیجه خطای کپی‌نویس ظاهر می‌شوند.

همان داده ها از زبانی به زبان دیگر، با در نظر گرفتن تغییرات ریشه ها از زبانی به زبان دیگر، شناسایی می شوند. تنها امتداد این تقدس زیبا: روسی که یکشنبه برای او یک روز استراحت نیست، بلکه یک رستاخیز است، یک رستاخیز. شاید جدی تر فکر کنیم که روس ها یکشنبه خود را تغییر نام دادند. در کنار لاتین، یکی دیگر از بردارهای پخش روزهای هفته مسیحیت بود. در دوران باستان، روزهای هفته به نام سیارات نامگذاری می‌شوند، سپس سیارات با خدایان یونانی-رومی خاصی مرتبط می‌شوند که با خدایان محلی در جهان ژرمنی تلفیق شده‌اند.

استریبوگ- خدای پدر، خدای قدیمی، پدربزرگ بادها، که در "داستان مبارزات ایگور" ذکر شده است ("ببین که بادها، استریبوژی ونوتسی، تیرهایی را از دریا بر روی هنگ های شجاع ایگور می وزند"). به گفته T.V. Gamkrelidze، از نظر ریشه‌شناسی، نام "Stribog" به کلمه هندواروپایی *dievas-pater - آسمان پدر برمی‌گردد. در ارتباط با فرقه قمری، یادبود دائمی استریبوگ در کنار داژبوگ - خدای خورشیدی، دقیقاً به این فکر منتهی می شود: "قربانی بت را بخورید... به استریبوگ، داژبوگ و پرپلوت ایمان داشته باشید که مانند او هستند که در گل سرخ می نوشند. ” (لط. روسی لیت ج IV، 99، 108-09).

سپس ادیان توحیدیمخلوط، رسیدن به قطب مسیحی از روز خداوند، صلح، رستاخیز، کلیسا و تساوی در سمت یهودی با سبت در همه جا حاضر است. سیستم های مختلط یا با توسل ترسو به شماره گذاری یافت می شوند، یا در آلمانی، یا تقریباً در پرتغالی، که دو عنصر مذهبی را حفظ می کند. بیشتر زبان بت پرستی، احتمالا انگلیسی است، اما سخت ترین آن مجارستانی است.

همه چیز به گونه ای اتفاق می افتد که گویی مجارها در آن فرو رفته اند نفوذ اسلاوها. فقط در روز شنبه، همه اروپایی ها موافقت می کنند که سبت جهنم را رعایت کنند، به استثنای انگلیسی ها که Saturnalia را ترجیح می دهند. یکشنبه ها هرکس کاری را که دوست دارد انجام می دهد. در حالی که ما فرانسوی ها در جمع سایر مسیحیان عاشقانه به درگاه خداوند دعا می کنیم، یونانی ها و ارمنی ها به کلیسا می روند، روس ها رستاخیز مسیح را جشن می گیرند، در حالی که سایر اسلاوها سرازیر می شوند.

ماکوش(Makosh، Mogosh، Makosha، Puges (Khant.)، Velesynya، Mighty، Mokoshka (اسلوونیایی)، Verpeya (روشن)، نقشه (لتونی)) - الهه سرنوشت، خوشبختی / بدبختی، سهم زنان، فال، سوزن دوزی، حامی چشمه ها و چاه های مقدس، نگهبان گاوها. هیپوستاز دولی و ندولی.
به گفته M. Vasmer، کلمه "Mokosh" از "خیس شدن" می آید (در همان زمان، ارتباط با ریشه حفظ نشده *mokos، "ریسندگی" امکان پذیر است).

جدا از استفاده از سیارات و خدایان، رایج ترین سیستم برای نامگذاری روزهای هفته، شماره گذاری روزها است. در میان زبان هایی که از این سیستم استفاده می کنند، رایج ترین زبان عربی است. روزها از یکشنبه شماره گذاری می شوند. ما متوجه همان ریشه عبری، Shabbat خواهیم شد. این رقم با اعداد عربی در سراسر آفریقای اسلامی و تا حدی در سایر کشورهای اسلامی غیر آفریقایی مانند اندونزی و ترکیه ساکن شد. به عنوان مثال، حتی در کشورهای غیراسلامی مانند مالاگاسی نیز یافت می شود، شاید به دلیل مشارکت دریانوردان یا نفوذ قدیمی ها. متون عربی.

مادر زمین پنیر. AL. سوبولف در بروشور " زندگی پس از مرگبر اساس عقاید باستانی روسیه، او نوشت که زمین برای مشرکان بی روح نیست. آنها به او احساس و اراده بخشیدند. مردم هنگام برداشت محصول به او روی آوردند و از آن صحبت کردند ارواح شیطانی، به ماهیت حیات بخش آن اعتقاد داشت و آن را منبع قدرت می دانست.
عظمت این خدا را می توان در ایده های بعدی اسلاوها در مورد زندگی پس از مرگ مشاهده کرد. "هر کس با تعظیم فرزندی به مادر زمین خام تعظیم نکند، او نه به عنوان کرکی سبک، بلکه مانند سنگی سنگین بر تابوت او خواهد افتاد."

اشاره به روز مسجد در روز جمعه ثابت است، اما گاهی از اعدادی استفاده می شود. در مورد یکشنبه اندونزیایی، مینگگو، آن را از اولین استعمارگران منطقه، پرتغالی ها وام گرفته شده است. همچنین زبان‌هایی در اروپای مسیحی وجود دارد که روز شماری می‌کنند و تا حدی شبیه آن نیستند زبان های اسلاوی، اما به طور کامل می توان نتیجه تلاش برای اجتناب از ارجاعات مشرکانه را دید. در بیزانس، یکشنبه به مسیح، دوشنبه به فرشتگانی که مانند ماه نور الهی را منعکس می‌کنند، سه‌شنبه به سنت جان، که خود را با خدای جنگجو می‌شناسد، چهارشنبه به صلیب، که توسط فعل حمل می‌شد، تقدیم می‌شود. هنگامی که عطارد توسط پدران کلیسا، مانند مشتری، پدر المپ، در روز جمعه به مریم باکره، تصویر زیبایی معنوی به عنوان زهره زیبایی فیزیکی، در روز شنبه به خدای پدر منتقل شد، زیرا زحل پدر خدایان بود.

پرون(تندر، Peren، Pärun (بلاروسی)، Peron، Ferry (اسلواکی)، Peraun (چک)، Piorun (لهستانی)، Perkunas (روشن)، Perkons (لتونی)) - خدای رعد و برق، باروری، جنگ، حامی جنگجویان ، آتش ، نیرو ، قدرت ، قانون ، زندگی ، سلاح ، هنرهای رزمی ، حامی محصول ، نعمت دهنده ، باران. پسر سواروگ. برادر رقیب ولز. شوهر دودولا
ذکر پرون در PVL آمده است: تحت 6415 (907) «... و مردانش، طبق قانون روسیه، به سلاحهای خود، و به پروون، خدای خود، و ولو، خدای گاو، سوگند یاد کردند و تأسیس کردند. جهان.”

اما این مسیحی شدن به دنبال نداشت. از سوی دیگر، در آیین عبادت لاتین از ترتولیان، یک سیستم شماره گذاری یهودی برای اجتناب از نامگذاری استفاده می شد خدایان بت پرست. اما سیستم باستانی چین بر پایه پنج عنصر تائوئیست زمین، آتش، آب، چوب و فلز استوار بود که خورشید و ماه نیز به آنها اضافه شد. وجود پنج عنصر ممکن است ما را غافلگیر کند زیرا ما به چهار شمردن عادت کرده ایم. واقعیت این است که از تمدنی به تمدن دیگر، از زبانی به زبان دیگر، سازمان جهان تغییر می کند.

یکی از اولین چیزهایی که دانشجوی زبان شناسی می آموزد این است که زبان ها لایه ای از جهان نیستند، بلکه نوعی منشور هستند، فیلتری ضروری که کاربران این زبان و سایر زبان ها دنیا را از طریق آن می برند. بنابراین، اسپانیایی تنبلی، مادرا و بوسا را ​​برجسته می کند، جایی که ما فقط کلمه "درخت" را داریم، از طرف دیگر او فقط کلمه "rmo" را در جلوی رودخانه و رودخانه ما دارد. اما رایج ترین مثال رنگ طیف نور خورشید است. طیف نور خورشید در زنجیره ای قرار می گیرد که از بنفش به قرمز می رسد.

ولز(Volos، Velnyas/Velns/Velinas/Velnyas (روشن، لتونی)) - خدای گاو، شبانی، ثروت، ابرها، حیله گری، کتابداری، حفاظت، زندگی، اراده، تجارت، جادوگری، پیشگویی، راهنمای روح مرده. خدای حکمت دنیوی و هر چیز دنیوی. آنالوگ - هرمس.
جالب است که به ولز در "داستان مبارزات ایگور" اشاره کنیم: "بویانا، نوه ولز چند چیز بود؟" برخی از دانشمندان تمایل دارند بر این باورند که تصویر ولز شاعرانه است و برخی از کارکردهای آن مربوط به اشعار است.

داژبوگ، دایبوگ، داژبو، حتی، داتسبوگ، داژبا، داشوبا، دابوگ (صرب.)، دابا، داجبوگ (صرب.). داژبوگ خدای خورشید، نور، خیر، برکت، باران، حامی عروسی، طبیعت، ثروت، بخشش، کمک است. پسر سواروگ.
خدای باروری و نور خورشید و نیروی حیات بخش، با هلیوس، پدربزرگ اسلاوها همبستگی داشت. ("تواریخ ایپاتیف")، زادگاه خانواده اسلاو طبق "داستان مبارزات ایگور": "سپس، گوریسلاولیچی در زمان اولزا کاشته و نزاع را گسترش می دهد، زندگی نوه دژدبوژ را نابود می کند و در فتنه شاهزاده، مردم را نابود می کند. کاهش خواهد یافت.»

لیلا(للیا، لیالیا (بلاروس)) - الهه عشق دخترانه، جوانترین روژانیتسا، حامی عاشقان، ثروت، زیبایی، شادی.
بر اساس آهنگ های عروسی، للیا به عنوان الهه عشق تعبیر می شود.
یکی از ویژگی های للیای چند چهره در تمام تجسم های او جوانی است - زیرا این ویژگی اصلی این الهه است. بر خلاف همه الهه ها و خدایان دیگر، که رفتارشان اغلب خشن یا جدی به نظر می رسد، لله با حالتی شاد و بازیگوش مشخص می شود.

مارا(Madder؛ Marzana، Marzana، Marzena (لهستانی)، Muriena/Marmuriena (اسلواکی)، Marya (لتونیایی)، Smrtonoska (چک)، Marysya (بلاروس)) - الهه مرگ، بیماری، سرما، زمستان، شر، شب، تاریکی ، جادوگری سیاه ، خشم.
مارا- یکی از باستانی ترین، مرموزترین و "مبهم" خدایان در باورهای بت پرستان اسلاو. مارا - الهه در شکل زن قد بلندیا برعکس، پیرزنی قوز کرده، اما با موهای بلند. گاهی اوقات - دختر زیبادر سفید، گاهی زنی با لباس های مشکی و لباس های پاره. در سنت بعدی، مارا با کیکیمورا یکی شد.

زنده(Seewa (روشن)، Zywye (لهستانی)) - الهه زندگی، بهار، باروری، تولد، دانه حیات.
ژیوا مظهر قدرت پربار و بهاری است. الهه تولد، زندگی، زیبایی همه چیزهای زمینی، بهار.
اعتقادات اسلاوها در وقایع نگاری لهستانی شرح داده شده است: "خدای ژیوا معبدی بر روی کوهی به نام او Zywiec ساخته بود ، جایی که در روزهای اول ماه مه افراد زیادی با احترام نزد او جمع شدند و آن را منبع زندگی می دانستند. ، سلامتی طولانی مدت و مرفه. مخصوصاً آنهایی که اولین آواز فاخته را شنیدند، برای او فداکاری کردند و برای آنها به اندازه تکرار صدای او سالهای زندگی را پیش بینی کردند. آنها فکر می کردند که بالاترین فرمانروای جهان به یک فاخته تبدیل شده و خود ادامه زندگی را پیش بینی می کند ...

اسب(Hrsovik (صرب.)، Horus (جمهوری چک)) - خدای خورشید زمستان، غلات، محصولات زمستانی، هوای سرد، حامی دام ها (به ویژه اسب).
خدایا دیسک خورشیدی، در تواریخ روسی ذکر شده است - پانتئون کتاب. ولادیمیر اسلاوها با استقبال از خورس، در محافل رقصیدند و برای او زیارتگاه هایی ساختند - عمارت ها، عمارت ها. نام او احتمالاً در روسی با کلمات زیر همراه است: خوب، بنر، گروه کر، خدای نظم جهانی مرتبط با دوره خورشید. در مقابل، خدا ناوی را می توان سیاه خروس نامید. تصویر مربوط به دوران باستان است.

به اشتراک بگذارید و Nedolyaدر زیورآلات تزئینی حتی روی کلیساهای ارتدکسدو زن در حال زایمان را به تصویر می کشد - Dolya خوشحال و Nedolya دونده (کلیسای منجی در ایلین، ولیکی نووگورود و غیره). اگرچه این سنت عمدتاً در گلدوزی گنجانده شده است و تا به امروز به صورت زنده باقی مانده است.
سرنوشت کور است، گفتند: تنبل دروغ می گوید و خداوند برای او سهمی دارد.، - یعنی نه برای شایستگی، بلکه با انتخاب تصادفی دریافت می شود. اعتقاد بر این بود که شما نمی توانید از سرنوشت فرار کنید، اما هنوز هم می توان با کمک آیین های خاص آن را بهبود بخشید یا بدتر کرد.

رادوگاست(Radegast. Radogoits, Radichost (بالتیک)) - به گفته پیستوریوس، خدای جنگ. خدای اسلاوی غربی، هلمولد در کرونیکل اسلاوی، 1167-1168، خدای سرزمین بودریچی ها. اغلب در توصیف معبد Retra در جزیره Rügen ذکر شده است.

یاریلو- خدای باروری، خدای آتشین طبیعت بیداری و نور بهاری، تور خشن، غیرتمند (Saxo Grammaticus، "اعمال دانمارکی ها"، "Knitlingasaga")، بت در شهر Karensee (Kornitsa) در Rügen ایستاده بود. قوم شناس معروف پی. اس. او متوجه شد که کلمه یاریلو در معنای خود به معنای پراکندگی سریع نور خورشید بهاری یا صبحگاهی، برانگیختن نیروی گیاهی در علف‌ها و درختان، محبت‌های نفسانی در انسان‌ها و حیوانات و سپس شادابی، قدرت و شجاعت در انسان است.

موضوع توحید/شرک در ادبیات علمی بسیار بحث برانگیز است. از تاریخ: Henotheism (rhotheism) اصطلاحی است که توسط ماکسیمیلیان مولر در قرن نوزدهم در رابطه با ادیان هند و مصر مطرح شد. تا حدودی، هنوتائیسم ذاتی است، تا حدی، و پانتئون اسلاو. به نظر می رسد که چرخ دستی های همسان سازی در تز مربوط به خویشاوندی خدایان اسلاو هستند. اما در پارادایم بت پرستی اسلاوی به طور کامل تحقق نمی یابد.

مطالب زیادی توسط کلاسیک های علم تاریخی نوشته شده است.

پنج قرن پس از پروکوپیوس، هلمولد وقایع نگار آلمانی در مورد خدای عالی اسلاوها نوشت: «در میان خدایان گوناگونی که مزارع و جنگل ها، غم ها و شادی ها را به آنها تقدیم می کنند، خدای یگانه ای را می شناسند که بر دیگران در آسمان ها حکومت می کند. که او قادر مطلق فقط به امور بهشتی اهمیت می دهد، آنها [خدایان دیگر] با اطاعت از او وظایف محوله را انجام می دهند و از خون او سرچشمه می گیرند و هر کدام هر چه به این خدای خدا نزدیکتر می شود مهمتر است. خدایان.»

خدای خدایان کم و بیش روشن است، اما ما با این سوال روبرو هستیم: چرا اسلاوها در دوره های مختلف تاریخی خدایان مختلفی را می پرستیدند؟

به نظر من پاسخ در خود سوال نهفته است. فقط در زمان حاکمان مختلف، خدایان بر اساس کارکردهایشان در جایگاه اول قرار می گرفتند. این نشان دهنده سیاست داخلی یا خارجی شاهزاده بود.

بنابراین در ابتدا خدای برتر راد، اصل کیهانی، خدای دمیورژ بود.بسیاری از محققان مدرن، اگرچه بدون مدرک، او را مردانه و زنانهو نام «رودو». به گفته تعدادی از محققان، راد، به هر شکلی، خدای خدایان اسلاوی اصلی است. سپس سواروگ مدتی حکومت کرد. شواهدی در این مورد از PVL برای سال 5622 (1114) وجود دارد. در جایی که گفته می شود: «پس از طوفان و پس از تقسیم زبان ها، نخست استاد از قبیله هام، پس از او ارمیا، سپس تئوستا، که مصریان او را سواروگ می نامیدند، به سلطنت رسیدند». سپس، بارزترین نمونه پروون است. فرقه پرون یک فرقه شاهزاده مصنوعی از جنگجویان است، اما، به اندازه کافی عجیب، این سلطنت او است که بسیاری آن را اصلی و تنها می دانند. و رشته "حکام" با داژبوگ خاتمه می یابد که طبق همان تواریخ PVL برای 1114: "پس از او (سواروگ) پسرش سلطنت کرد "خورشید را که داژبوگ نامیده می شود." من این خدایان را به ترتیب "از قدیم..." مرتب کردم. از این رو بحث و جدل در مورد خدای برتر. چیزی که O.S. Osipova توصیف می کند. در کار "درک جهانی بت پرستی اسلاوی": "به موازات آن، در علم قرن 19 و بعداً در قرن 20، دیدگاه های جایگزین شروع به شکل گیری کردند. به گفته برخی از محققانی که از ایده انتئیسم اسلاو دفاع می کنند، خدای خدایان اسلاوها یکی از خدایان اصلی - سواتوویت، سواروگ، پرون یا راد بود. در اینجا می توانید اسامی M.B.Nikiforovsky، K.V.Bolsunovsky، B.A.Rybakov، Ya.E.Borovsky، V.V.Sedov، V.V.Shuklin، G.S.Belyakova را نام ببرید.

به گفته ماکسیم زیریانوف، که بر اساس آثار B.A. Rybakov است، می توان نتیجه گرفت خدای برتردر روسیه وجود ندارد و هرگز نبوده است. برای هر شخصی، خدای خودش برتر بود. به عنوان مثال، برای آهنگران، برترین خدای Svarog بود، خدایی که با آتش، آهنگر و آفرینش مرتبط است. برای جنگجویان و رزمندگان، برتر پروون، خدای جنگجو و محافظ بود.

بت پرستی روسیه باستان- سیستمی از عقاید پیش از مسیحیت در مورد جهان و انسان در میان گذشتگان اسلاوهای شرقی، مذهب رسمی و غالب در ایالت قدیمی روسیه تا غسل تعمید روس در سال 988 بود. تا اواسط قرن سیزدهم، علیرغم تلاش نخبگان حاکم، بخش قابل توجهی از جمعیت روسیه همچنان به آن اعتراف می کردند. پس از جایگزین شدن کامل توسط مسیحیت، سنت ها و باورهای بت پرستی همچنان تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ، سنت ها و شیوه زندگی روسیه داشتند که تا به امروز ادامه دارد.

پانتئون خدایان

اعتقادات اسلاوهای باستان ریشه در دیدگاه‌های مذهبی هندواروپایی‌های باستانی داشت که از میان آنها اسلاوها در هزاره دوم تا یکم قبل از میلاد ظهور کردند. ه. نظام باورهای بت پرستان که به تدریج دگرگون می شود و پیچیده تر می شود و ویژگی های فرهنگ های دیگر، عمدتاً ایرانی زبانان (سکاها، سرمت ها، آلان ها) را می پذیرد، به سده های 9-10 می رسد.

Laurentian Chronicle اشاره می کند که در کیف پانتئون بت پرست، که توسط شاهزاده ولادیمیر در سال 980 "روی تپه پشت حیاط برج" ساخته شد، بت های خدایان پروون، خورس، داژبوگ، استریبوگ، سیمارگل (سمارگل) و موکوشا وجود داشت. پروون برترین خدای رعد و برق، شبیه اسلاوی زئوس و ثور بود. او قدیس حامی خاندان شاهزاده شمرده می شد. اسب نقش خدای خورشید را بازی می کرد. محققان در مورد منشأ نام او استدلال می کنند که احتمالاً این نام به اسلاوها از خزرها یا سکاها و سارمات ها رسیده است. داژبوگ که شخصيت خورشيد را نيز تشکيل مي داد، توسط برخي از کارشناسان با خرس شناسايي مي شود و معتقدند اين دو نام از يک خدا هستند. استریبوگ خدای باد بود، سمارگل، همانطور که برخی از دانشمندان معتقدند، خدای گیاهان، زمین و پادشاهی زیرزمینی. تنها الهه در پانتئون ولادیمیر موکوش، حامی صنایع دستی و باروری بود. مجموعه عظیمی از ادبیات علمی بحث برانگیز به "خدایان ولادیمیر" اختصاص دارد: کارشناسان گزینه های زیادی برای تفسیر نام ها ارائه می دهند. خدایان بت پرست، در مورد پیوند قبیله ای آنها صحبت کنید و به دنبال آنالوگ در آیین های ژرمنی، بالتیک، ایرانی، فینو-اوریک، ترک بگردید. عقیده ای وجود دارد که افسانه در مورد "خدایان ولادیمیر" در واقع یک درج متأخر با کسانی است که از اشاره های مختلفنام بت های بت پرست به هر طریقی، کاوش های باستان شناسی نشان داده است که روبروی بارگاه شاهزاده در کوه استاروکیفسکایا واقعاً یک معبد اسلاو وجود داشته است.

از میان خدایان اسلاوی که در کرونیکل لورنتین ذکر نشده اند، محققان خدای آتش سواروگ را برجسته می کنند که به ویژه مورد احترام دهقانان، الهه بهار و ازدواج لادا، و همچنین ولوس (ولس)، خدای حامی دامداری است. دانشمند برجسته B. A. Rybakov این سه خدا و همچنین Mokosh، Perun و Dazhbog-Khorsa را در تصاویری از یک بت سنگی قرن دهم، که در سال 1848 در رودخانه Zbruch (اوکراین امروزی) کشف شد، "شناسایی" کرد و بنابراین به پایین رفت. تاریخ به عنوان بت "Zbruchsky"". قابل توجه است که آیین های خدایان مختلف در میان قبایل مختلف اسلاو رواج داشت.

خدایان کوچکتر

با پانتئون نسبتاً فقیر خدایان، مشرکان روسیه باستان دارای یک حوزه اساطیری چند وجهی پایین‌تر بودند که مشخصه اکثر ادیان بت پرستی نیست. برخی از موجودات پایین تر طبیعت و پدیده های طبیعی(اجنه، آب، مزرعه)، دیگران با خانه و خانه مرتبط بودند (براونی، بانیک)، دیگران دارای خواص شیطانی بودند (جادوگران، وستیت ها، طاعون، جادوگران، جنگجوها، و همچنین شیاطین و شیاطین). جادوگر اصلی در اساطیر بت پرستی اسلاوها بابا یاگا بود که ویژگی های ثابت او کلبه ای روی پاهای مرغ، پای استخوانی، هاون و جارو بود. بابا یاگا یک روح ناآرام را به تصویر می کشد تا از او قربانی شود. نوعی "دو" بابا یاگا، تک چشمی بود. نقش برجسته در اساطیر اسلاوپری های دریایی هم بازی می کردند. اعتقاد بر این بود که این زنان غرق شده بودند که می توانستند شخصی را به باتلاق بکشانند و او را تا حد مرگ قلقلک دهند. شخصیت‌های زن نیز شامل الهه‌ها می‌شدند - زنانی که در حین زایمان جان خود را از دست می‌دادند، زنانی را که در حال زایمان شکار می‌کردند و بچه‌ها را ربودند یا جایگزین می‌کردند - و کیکیموراها که پشت اجاق یا انبار زندگی می‌کردند و به اعضای خانواده آسیب می‌رسانیدند. پس از پذیرش مسیحیت و جذب آن توسط لایه‌های وسیعی از جمعیت روسیه، موجودات بی‌آزاری که قبلاً پدیده‌های طبیعی را شناسایی می‌کردند، مانند اجنه و اجنه آب، جوهره شیطانی پیدا کردند.

محیط و صفات یک فرقه بت پرستی. مجوس

داده های فولکلور به ما امکان می دهد بگوییم که اشیاء اصلی فرقه اسلاوهای بت پرست باستان ستونی بود که عبادت کنندگان آن را در آغوش گرفتند و اجاقی که آنها را می بوسیدند. یکی از مراسم باستانی اسلاوها ماسلنیتسا بود که با چرخاندن یک چرخ آتشین، سوزاندن یک مجسمه زمستانی، مشت زدایی و مومورها همراه بود. آنها سعی می کردند مکان هایی را برای نماز در ارتفاعات بلند - تپه ها و کوه ها انتخاب کنند. مجسمه‌های زمستانی نیز در آنجا سوزانده می‌شد و آیین‌های بهار را انجام می‌دادند. در مناطق دشت، آیین ها در چمنزارها انجام می شد. مقوله عبادتگاه ها نیز شامل نخلستان های مقدس («آبیاری ها») و درختان مقدس («درختان») بود. درختان مورد احترام به ویژه توس و بلوط، نماد خدای Perun، و همچنین درختان واقع در نزدیکی چشمه ها و چشمه ها بودند.

تعطیلات تقویم و آیین های اسلاوهای بت پرست باستان پیشینه کشاورزی داشتند، بسیاری از آنها نیز با آیین اجداد مرتبط بودند. اعتقاد بر این بود که این اجدادی بودند که در زمین استراحت می کردند که محصول آینده را برکت می دادند ، بنابراین ، برای اطمینان از باروری ، اسلاوهای باستان به دنبال دلجویی از بستگان متوفی خود بودند: در Maslenitsa از آنها با پنکیک یاد می شد و مسابقات مختلفی به آنها اختصاص می یافت.

مکان هایی که اسلاوهای باستان بت ها را می پرستیدند پناهگاه های باز - معابد بودند. در مرکز معبد یک بت ایستاده بود. این تصاویر مجسمه ای از خدایان، که در اجرا کاملاً ابتدایی هستند، می توانند چوبی یا سنگی باشند. نمونه بارز بت اسلاوهای باستان "بت زبروچ" فوق الذکر است. معابد حصار کشی شده بود و در داخل آن آتش ایجاد شده بود. عقیده ای وجود دارد که در شمال غربی روسیه نقش پناهگاه ها را می توان توسط تپه ها - تپه ها بر فراز دفن ها بازی کرد.

کاهنان بت پرست قدیمی روسی - دسته خاصی از افرادی که به حوزه مذهبی خدمت می کنند - مجوس نامیده می شدند. در قرون 9-10، یک لایه تأثیرگذار از مغ در روسیه ظهور کرد. تحت رهبری آنها، آیین ها انجام شد، اسطوره ها حفظ شد و نمادگرایی توسعه یافت. حتی یک جادوگر ساده باید تمام آیین ها، آهنگ های آیینی، طلسم ها را بداند و به خاطر بسپارد، بتواند تاریخ های تقویم اعمال جادویی را محاسبه کند، بداند. خواص درمانیگیاهان پس از غسل تعمید روس، مغ ها به تدریج نفوذ خود را از دست دادند، اما این روند سریع نبود: از یک طرف، تواریخ مواردی از "کتک زدن" مجوس را ثبت کردند، از سوی دیگر، حتی صد سال پس از غسل تعمید. در روسیه، موقعیت هایی رخ می دهد که در رویارویی با یک شاهزاده یا اسقف، مجوس از کل شهرها حمایت می شود. به عنوان مثال، در سال 1071 در نووگورود چنین بود.

جایگزینی بت پرستی در روسیه توسط مسیحیت

نوعی ثنویت دینی مدتها قبل از ولادیمیر در روسیه ایجاد شد. بیزانس به مسیحی شدن روسیه علاقه مند بود، جایی که اعتقاد بر این بود که هر مردمی که می پذیرفتند ایمان مسیحیاز دست امپراتور و ایلخانی قسطنطنیه، به طور خودکار تابع امپراتوری می شود. تماس بین روسیه و بیزانس به نفوذ مسیحیت در محیط روسیه کمک کرد. متروپولیتن مایکل به روسیه فرستاده شد، که طبق افسانه، شاهزاده کییف آسکولد را غسل تعمید داد. مسیحیت در میان جنگجویان و طبقه بازرگانان تحت رهبری ایگور و اولگ محبوبیت داشت و خود پرنسس اولگا در سفر به قسطنطنیه در دهه 950 مسیحی شد. در دوره حکومت مستقل شاهزاده سواتوسلاو، از نیمه اول دهه 960 تا 972، مسیحیت به یک دین تحت آزار و اذیت تبدیل شد، زیرا سواتوسلاو یک بت پرست متقاعد شده بود.

طبق افسانه وقایع، غسل تعمید ولادیمیر با انتخاب آگاهانه ایمان او انجام شد. ظاهراً شاهزاده و همراهانش به سخنان مبلغان مذهبی مختلف گوش می‌دادند: بلغارهای مسلمان، «آلمانی‌های روم»، یهودیان خزر و یک «فیلسوف یونانی اهل بیزانس». سپس ولادیمیر فرستاد کشورهای مختلفهمرزمانشان تا بگردند و بفهمند کدام ایمان بهتر است و آنها در بازگشت گفتند: هیچ ایمانی بهتر از ایمان یونانی نیست. در واقع، محققان بر این باورند که پذیرش مسیحیت عمدتاً توسط ملاحظات عمل گرایانه دیکته شده است: ایمان جدیدقرار بود تقویت مذهبی و ایدئولوژیک دولت و قدرت شاهزادگان کیف را فراهم کند.

غسل تعمید ولادیمیر فقط شد نقطه شروعبرای مسیحی شدن تمام روسیه: بت پرستی هزار ساله به آرامی زیر هجوم روحانیون عقب نشینی کرد و خود این روند برای چندین دهه ادامه یافت. تحت ولادیمیر ، فقط خانواده شاهزاده و جوخه غسل ​​تعمید داده شدند ، که در صفوف آنها حتی قبل از 988 پیروان بسیاری از مسیحیت وجود داشتند. بخش عمده ای از جمعیت در قرن یازدهم بت پرست باقی ماندند، و حتی در آغاز قرن دوازدهم، همانطور که یکی از طاق داران نوشت، ویاتیچی ها هنوز در حال "آفرینش" بودند. مراسم بت پرستی. یافته های باستان شناسی نشان می دهد که آیین ها و جشن های بت پرستانه و هنرهای کاربردی با نمادهای بت پرستاندر میان ساکنان شهرهای باستانی روسیه تا اواسط قرن سیزدهم، کم و بیش نقل قول می‌شد، نه به ذکر روستاهایی که مسیحیت در آنها بسیار کندتر پیش رفت. فقط نمایندگان نسل سوم پس از غسل تعمید روس، که در دوران یاروسلاو حکیم زندگی می کردند، کاملاً خود را با مسیحیت شناسایی کردند.

با وجود ممنوعیت های متعدد، خصلت های بت پرستی در آن نفوذ کرد سنت ارتدکسو در سیستم سنت ها و آداب و رسوم روسیه ریشه دوانید. معروف ترین نمونه ها عبارتند از Maslenitsa هنوز جشن گرفته شده، ایوان کوپالا، Christmastide، پنج شنبه بزرگ، وداع با زمستان. آتش سوزی های عظیم بر فراز قبرها - یادگارهایی از سوزاندن اجساد بت پرستان - تا پایان قرن نوزدهم در برخی مناطق ثبت شده بود. بسیاری از آیین های تقویم و نشانه های کشاورزی، لایه عظیمی از فرهنگ عامه، از دوران بت پرستی به دوران مدرن مهاجرت کرده اند.