صفحه اصلی / طلسم / "داستان گاو سفید نووگورود". اسرار ایمان روسی

"داستان گاو سفید نووگورود". اسرار ایمان روسی

کاپوت سفید

ادعاهای کلیسای نوگورود جایگاه ویژه ای در میان دارد اسقف های ارتدکسمنعکس شده در افسانه در مورد کاپوت سفید، که می گوید چگونه اسقف اعظم نووگورود واسیلی کالیکا این نماد فیض خاص را از پدرسالار قسطنطنیه دریافت کرد. تحلیل عمیق "داستان گاو سفید" متعلق به آکادمیک D.S. لیخاچف که مقاله او را با چند اختصار ارائه می کنیم.

کلاه سفید توسط امپراتور روم کنستانتین کبیر به پاپ سیلوستر داده شد. کنستانتین به دستور حواریون پیتر و پولس که در خواب به او ظاهر شدند، این کاپوت را به عنوان نماد قدرت روحانی برابر با تاج سلطنتی برای پاپ ساخت. با سقوط روم از دست ارتدکس، به پاپ دستور داده شد که کلاه سفید را به قسطنطنیه بفرستد. با این حال، فرشته ای به پدرسالار قسطنطنیه ظاهر شد و دستور داد که کاپوت را به سرزمین روسیه، به ولیکی نووگورود بفرستند: "در آنجا، اکنون ایمان مسیح واقعاً تجلیل شده است." فرشته توضیح داد: «روم قدیم از طریق غرور و اراده خود از جلال و از ایمان مسیح سقوط کرد، اما در روم جدید، که در کنستانتین است، ایمان مسیحی نیز با خشونت هاگاری از بین خواهد رفت. در روم سوم، که در خاک روسیه است، فیض روح القدس ظهور کرد.» پدرسالار یک کلاه سفید به همراه پیامی به اسقف اعظم نووگورود می فرستد. واسیلی که در خواب توسط یک فرشته در مورد ورود هود هشدار داده شده است ، به طور رسمی به او سلام می کند. زنگ ها، او را تا صوفیه همراهی می کند و در اینجا، در مقابل جمعیت عظیمی از مردم، پیام پدرسالار را می خواند، داستان کلاه سفید در کلیسا را ​​می گوید و آن را روی سرش می گذارد.

پیش از این داستان مقدمه ای کوتاه در قالب نامه ای از دیمیتری تولماچ به اسقف اعظم نووگورود گنادی وجود دارد. دیمیتری می نویسد که چگونه به دستور گنادی در رم داستان کلاه سفیدی را یافت که رومی ها «به خاطر شرم آن را پنهان می کنند»، چگونه توانست حسابدار کلیسای روم، یعقوب، را متقاعد کند و «با دعای زیاد» او را متقاعد کرد که آن را به او بدهد.

دیمیتری گراسیموف تولماچ، که از طرف او مقدمه داستان در مورد کلاه سفید نوشته شده است، شخصیت درخشانی است. او در لیوونیا تحت رهبری میسور-مونخین تحصیل کرد، مترجم دربار سفارت و فرستاده دربارهای سوئد، دانمارک، پروس، وین و روم بود. دیمیتری بارها و بارها تکالیف مختلف کتاب را از اسقف اعظم گنادی انجام داد. او مناسب ترین فرد برای پرس و جو در مورد کلاه سفید بود.

مالکیت داستان توسط گراسیموف با این وجود شک و تردیدهایی را ایجاد می کند، اگرچه این احتمال وجود ندارد که گراسیموف با آن ارتباط داشته باشد و در واقع دستورات گنادی در مورد موضوع کلاه سفید را انجام داده باشد.

علاوه بر دیمیتری، این کار می توانست توسط تعداد زیادی مبلغ کاتولیک انجام شود که اقامت آنها در نووگورود و پسکوف از نظر تاریخی گواهی شده است. در زمان گنادی، «راهبان خاکستری از آلمانی‌ها» به پسکوف آمدند و در سال 1493 در نووگورود «تعداد زیادی لاتینی» زندگی کردند، از جمله بنیامین دومینیکن، نزدیک‌ترین دستیار گنادی در جمع‌آوری کتاب مقدس. آنها بودند که توانستند این ایده را در کلیساهای نووگورود القا کنند که اگر پاپ نبود، کلاه سفید اسقف اعظم نووگورود وجود نداشت.

با این حال، این نسخه اساساً لاتین داستان، که به دست ما نرسیده است، سپس به شیوه‌ای ارتدکس دوباره بازسازی و تکمیل شد: کلاه سفید هنوز نه از روم، بلکه از بیزانس به نووگورود می‌آید. خداوند کاپوت را از روم شریر برمی دارد و به قسطنطنیه منتقل می کند، اما در روم دوم، ارتدکس به زودی "تاریک شد" و کلاه سفید به جایی می رود که تنها "ایمان واقعی" می درخشد - به نووگورود، که به این ترتیب جانشین مسیح می شود. تقوای باستانی روم و بیزانس. نووگورود مرکز جدید کیهان است. بالاتر از همه کلیساها کلیسای روسی قرار دارد و در آن اسقف نشینی نووگورود اهمیت ویژه ای دارد.

در این مفهوم از داستان، تأثیر نظریه در مورد مسکو - روم سوم به وضوح احساس می شود. خود ایده داستان - به تصویر کشیدن انتقال "فیض" به نووگورود همراه با کلاه سفید پاپ سیلوستر - نشان دهنده هیچ چیز استثنایی در ادبیات قرون وسطی نیست. انتقال اهمیت جهان از یک پادشاهی به پادشاهی دیگر به طور مداوم در ادبیات قرون وسطی به عنوان انتقال اشیاء مقدس و نشانه های نمادین قدرت (تاج، تاج، عصا) به تصویر کشیده شد.

این طرح همچنین در افسانه نووگورود قرن شانزدهم درباره نماد بانوی ما تیخوین منعکس شده است. افسانه می گوید که نماد مادر خدا به طور معجزه آسایی از طریق هوا از بیزانس که توسط ترک ها تسخیر شده بود منتقل شد. منطقه نووگورود. او در مناطق مختلف نووگورود ظاهر شد و گویی با حضور خود آنها را تقدیس می کرد، تا اینکه سرانجام در سواحل رودخانه تیخوینکا توقف کرد، جایی که کلیسای او و سپس صومعه در ابتدا تأسیس شد.

از کتاب ایوان سوم نویسنده اسکرینیکوف روسلان گریگوریویچ

روپوش سفید اسقف اعظم نووگورود امتیازی باستانی داشتند. در میان سلسله مراتب، آنها به تنهایی حق پوشیدن کلاه سفید را داشتند. در مجموعه دست نویس متأخر از متن «قصه»

برگرفته از کتاب پروژه سوم. جلد اول «غوطه وری». نویسنده کلاشینکف ماکسیم

پروژه سفید و اکنون - به طور خلاصه در مورد این سه پروژه اصلی واقعیت جدید که با یکدیگر رقابت می کنند. پروژه لیبرال-دمکراتیک است. او توسط فراماسون ها نامزد شد. حمایت داشتند

از کتاب زنان بر تاج و تخت روسیه نویسنده انیسیموف اوگنی ویکتورویچ

شبح سفید اما همه اینها آنا یوآنونا را نگران نکرد. مثل قبل زندگی می کرد: شکار می کرد، تا دلش راه می رفت، شوخی ها و هنرمندان از او پذیرایی می کردند و آشپزها غذاهای سنگین و پرباری تهیه می کردند که برای یک زن چاق چهل و هفت ساله بی ضرر نبود. او قبلاً از خیلی چیزها در این زندگی خسته شده بود و فقط

از کتاب دزدان دریایی توسط پریر نیکلاس

از کتاب دوباره پرسش از رهبران نویسنده کارا مورزا سرگئی جورجیویچ

دود سفید من با بسیاری از افراد محترم "در این سوی سنگرها" روابط تیره ای ایجاد کرده ام، در میان کسانی که اعمال کل برادری گورباچف-یلتسین را نمی پذیرند. و گاه درگیری هایی در مطبوعات رخ می دهد، بنابراین با تندخویی خود بسیاری از خوانندگان را ناراحت می کنم. به من می گویند: چوبی ها را سرزنش کن، اما اینجا

برگرفته از کتاب اسرار ترورهای سیاسی نویسنده اوچنکو سرگئی لوویچ

راه کاخ سفید در دهه 1940، ایرلند روزهای سختی را پشت سر می گذاشت. گرسنگی دهقانان ایرلندی را خفه می کرد. و هنگامی که در کشور در سالهای 1845 و 1846، برای دو سال متوالی، برداشت سیب زمینی که دهقانان را تغذیه کرد، شکست خورد، وضعیت بسیاری از آنها فاجعه بار شد.

از کتاب چکا در روسیه لنین. 1917-1922: در طلوع انقلاب نویسنده سیمبیرتسف ایگور

"ترور سفید" چه بود این اغلب ظلم ضد جاسوسی سفید است که بلشویک ها و مدافعان آنها "ترور سرخ" خود را توجیه می کنند. اگرچه در طول خود جنگ داخلی، و حتی در دهه های 20 و 30 دهه های اول قدرت شوروی، ایدئولوگ های بلشویسم حتی از چنین چیزی دفاع نکردند.

از کتاب ادبیات اواخر XIX - اوایل قرن XX نویسنده پروتسکوف N I

آندری بلی

برگرفته از کتاب نبردهای بزرگ دنیای جنایتکار. تاریخچه جرایم حرفه ای در روسیه شوروی. کتاب دوم (1941-1991) نویسنده سیدوروف الکساندر آناتولیویچ

"قوی سفید" در سال 1980 وحشتناک ترین "پوشش" اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد - "قو سفید" بدنام در جهان زندان ایده ایجاد یک زندان ویژه برای "دزدان". و "مقامات" جنایی توسط V.I. Snyrtsev ارسال شد (بعدها دریافت شد

برگرفته از کتاب آمریکای باستان: پرواز در زمان و مکان. آمریکای شمالی. آمریکای جنوبی نویسنده ارشووا گالینا گاوریلوونا

"ضایعات سفید" چیست؟ داستانی که منجر به کشف "کاخ سفید" شد بسیار غم انگیز آغاز شد: در سال 1997، خبر رسید که پنج چولپا توسط huaqueros در منطقه دریاچه Condores غارت شده است. رعد و برق زده شد و دولت پرو نگران حداقل ضبط صدا شد

برگرفته از کتاب دو چهره شرق [تأثیر و تأملات از یازده سال کار در چین و هفت سال در ژاپن] نویسنده اووچینیکوف وسوولود ولادیمیرویچ

عزاداری سفید به عنوان مثال، رنگ سفید نمایانگر غرب است. یعنی زوال زندگی، مرگ و در نتیجه غم و اندوه. در حالی که آبی بهار است، زمان تولد زندگی جدید است. اژدها که در زمستان در ته اقیانوس چرت می زند، به آسمان می رود. با دوش های سخاوتمندانه طبیعت را بارور می کند،

برگرفته از کتاب تولد ارتش داوطلب نویسنده ولکوف سرگئی ولادیمیرویچ

کلاه سفید وقتی بین دو داوطلب روی میله عرضی نشستم، یک ستاره را روی بند شانه طلایی دیدم که در سمت راست نشسته بود. او به من کمک کرد تا راحت باشم. دست راستتفنگی در دست داشت، با دست چپش مرا در آغوش گرفت و ناگهان گفت: خب آقای دونده، بیا تو را ببریم.

برگرفته از کتاب مبارزه برای دریاها. عصر اکتشافات بزرگ جغرافیایی توسط Erdődi Janos

خدای سفید ریشدار اگر حقیقتی در افسانه ها وجود داشته باشد، گروه های جداگانه ای از ملوانان شجاع نورمن به سواحل آمریکای مرکزی رسیدند، جایی که امپراتوری های عظیم در آن زمان شروع به ظهور کردند. به عبارت دیگر، آنها از مناطقی دیدن کردند که اروپایی ها به دنبال آن بودند

برگرفته از کتاب رازهای عصر نقره نویسنده ترشچنکو آناتولی استپانوویچ

برلین سفید برلین، مرکز اردوگاه مخالفان اخیر در جنگ بود که به طور غیرمنتظره ای در اوایل دهه بیست به اولین شهری تبدیل شد که موج عظیمی از پناهندگان روسی را پذیرفت. روزنامه مشهور آلمانی "Vossische Zeitung" که در برلین در 6 ژانویه 1922 در مقاله "جدید" منتشر شد.

از کتاب شکستن در آینده. از عذاب تا سحر! نویسنده کلاشینکف ماکسیم

سفید جنوبی نظر من: ما باید با هر چیزی که می توانیم به Belogorye کمک کنیم. هر چیزی را که توسعه یافته و به شکل تمام شده وجود دارد را به آنجا بکشید. تکنولوژی ساخت سریع و ارزان جاده های کشور NWT و ساخت جاده های ساخته شده از بتن گوگردی با توجه به الکساندر Zherebin

از کتاب شلاق [فرقه، ادبیات و انقلاب] نویسنده اتکیند الکساندر مارکوویچ

خلاصه.

متن پیامی است از تولماچ یونانی به اسقف اعظم نووگورود گنادی. ابتدا توضیح داده می شود که متن در مورد هود از کجا آمده است. یونانی، زمانی که در روم بود، از یاکوف نگهبان کتاب چاپلوسی کرد و درباره کلاه سفیدی که اسقف اعظم نووگورود بر سر داشتند به او گفت. او به او گفت که آن هود توسط امپراتور در روم ساخته شده است کنستانتینبرای اولین پاپ سلیوسترا. یونانی از یعقوب التماس کرد که اجازه دهد در مورد آن بخواند. در اینجا چیزی است که او پیدا کرد. در زمان کنستانتین آن را تثبیت کرد ایمان مسیحی، اما قبل از آن امپراتور بت پرست بود. او سلیستر و قومش را مورد آزار و اذیت قرار داد زیرا همکار نزدیک پادشاه، ایزومفر را تعمید داد. اما پس از مدتی پادشاه به جذام فیل بیمار شد و پوستش پوسته پوسته شد. مشرکان به او پیشنهاد کردند که سه هزار نوزاد را بکشد و خود را در خون آنها بشوید. پادشاه موافقت کرد، اما گریه مادران را شنید و آن را رد کرد. شب هنگام، رسولان پطرس و پولس بر او ظاهر شدند و به او گفتند که سلیستر را برای شفا صدا کند. کنستانتین به آنها گوش داد. سلیستر به او دستور داد که 7 روز روزه بگیرد و سپس او را تعمید داد. پادشاه فوراً شفا یافت. کنستانتین سلیستر را پاپ کرد و حتی تاج سلطنتی را به او پیشنهاد کرد، اما سلیستر آن را نپذیرفت. سپس پیتر و پل دوباره در خواب به کنستانتین ظاهر شدند و به او نشان دادند که چگونه کلاه بسازد. وقتی خیاطان کنستانتین کاپوت را ساختند، عطری قوی از آن می آمد. سلیستر تابلویی در مورد کاپوت داشت و در حین خدمت آن را روی یک بشقاب طلایی گذاشت. بسیاری از پدران بعد از او این کار را کردند. اما پس از آن پادشاه ظاهر شد کارولو بابا فورموساو به بدعت افتادند و کاپوت را با ظرف در دیوار گذاشتند. پدر دیگر بدتر بود. او کاپوت را پیدا کرد و نفرت زیادی نسبت به آن داشت. می خواست آن را بسوزاند، اما خدا اجازه نداد. سپس پدر کلوبوک را به کشورهای دور فرستاد تا آنجا بتوانند از او سوء استفاده کنند. کاپوت را در پارچه های کثیف پیچیدند و ظرف را برای خود نگه داشتند. در کشتی، یکی از افراد شرور به نام ایندریک تصمیم گرفت روی کاپوت بنشیند، اما پس از آن او را دور انداختند، به عرشه کشتی زدند، صورتش به عقب برگشت، چشمانش گشاد شد و به این ترتیب مرد. ملوان دیگر، ارمی، به ایمان مسیحی پایبند بود و به هود احترام می گذاشت. صدای خدا به او رسید و به او گفت که باید کاپوت را نگه دارد و در طوفان نجات خواهد یافت. در طول طوفان آتش سوزی شد، همه مردند به جز ارمی. کنستانتین و سلیستر بر او ظاهر شدند و به او دستور دادند که کاپوت را به روم ببرد. پاپ در رم به بدعت کامل افتاد. او می خواست با کاپوت کار بد دیگری انجام دهد. اما در خواب فرشته ای وحشتناک بر او ظاهر شد و به او دستور داد که کاپوت را همراه ظرف به قسطنطنیه بفرستد. بابا ترسید و این کار را کرد. در قسطنطنیه در این زمان قوانین جان کانتاکوزن. پدرسالار کاپوت را دریافت کرد فیلوفی، که از روی دید متوجه ورود هود شد. او کاپوت را دوست داشت و می خواست آن را برای خود نگه دارد، اما سلیستر و کنستانتین بر او ظاهر شدند و پیش بینی کردند: روم اول به بدعت لاتین افتاده بود. قسطنطنیه - روم دوم - به زودی توسط مسلمانان غارت خواهد شد. کاپوت باید در خاک روسیه، در نووگورود، نزد اسقف اعظم ختم شود واسیلیزیرا ایمان واقعی وجود دارد. فیلوتئوس این کار را کرد. و پاپ در آن زمان بیمار شد، زخمی شد، از کوره در رفت و مرد. آنها سعی کردند نام آن پاپ را فراموش کنند و اکنون برخی او را گرواسیوس و برخی دیگر یوجین و نام واقعیهیچ کس نمی داند در این زمان، در نووگورود، اسقف اعظم واسیلی چشم اندازی در مورد هود داشت. وقتی او را آوردند و در ضریح را باز کردند، بوی تندی بیرون آمد. آنها کلاه را به کلیسا آوردند و صدایی از آسمان آمد: "قدوس برای مقدسین!" اسقف اعظم شروع به پوشیدن کلاه در هنگام خدمات کرد. و این همه است.



"داستان گاو سفید نووگورود"نمونه ای از روزنامه نگاری کلیسای نوگورود است پایان قرن 15. در این زمان، سیاست اتحاد مسکو به ویژه در زمان ایوان سوم تشدید می شد. او در نووگورود با مقاومت روبرو شد. ریچ نووگورود نمی خواست به مسکو بپیوندد.

روزنامه نگاران نووگورود در آثار خود به دنبال اثبات این بودند که قدرت معنوی بالاتر از سکولار است: "کهانت بزرگتر از پادشاهی است." نویسنده "داستان گاو سفید نووگورود" نیز همین هدف را دنبال می کند.

محققان معتقدند که نویسنده "داستان" است مترجم دیمیتری گراسیموف، که در ترجمه کتب کتاب مقدس که تحت رهبری اسقف اعظم گنادی انجام شد، مشارکت فعال داشت و از طرف اسقف اعظم به رم سفر کرد. در پیام قبل از داستان، خطاب به گنادی، دیمیتری گزارش می دهد که او افسانه ای در مورد کلاه سفید در رم پیدا کرده است. متن زیر پیام، به گفته گراسیموف، ترجمه ای است که از نسخه رومی ساخته شده است.



به احتمال زیاد، این نوعی ابزار ادبی است که هدف آن اثبات صحت "تاریخی" و ماهیت مستند داستان است. تنها چند نام در داستان تاریخی هستند: پادشاهان کنستانتین, کارولا، جان کانتاکوزنوس، پاپ سیلوستر, فورموسا، پدرسالار فیلوفه،اسقف اعظم واسیلی. در داستان نامی از پاپ شرور که سعی در سرزنش و از بین بردن کاپوت داشت، ذکر نشده است، اما اشاره ای به این واقعیت وجود دارد که " برخی او را گرساویوس می نامند، برخی دیگر یوجین، اما هیچ کس نام واقعی او را نمی داند.بنابراین، نویسنده داستان نه تنها از کتاب مقدس، بلکه از منابع شفاهی نیز استفاده کرده است.

جایگاه اصلی داستانبه داستان اختصاص داده شده است، که تابع مفهوم کلی تاریخی، فلسفی و سیاسی انتقال نماد قدرت کلیسای جهانی است - کلاه سفید از روم "قدیمی"، که از "ایمان مسیح" دور شد، به دوم رم - قسطنطنیه، جایی که "ایمان مسیحی" از مسلمانان نابود خواهد شد، و سپس به روم سوم - به سرزمین روسیه.

همپوشانی ایدئولوژیکی بین این اثر و داستان‌هایی که نظریه «مسکو – روم سوم» را بیان می‌کنند وجود دارد. با این حال، ادامه دارد نوعی بحث و جدلبا مفهوم سیاسی دولت روسیه که در دایره بدعت گذاران مسکو قرار داشت. تصادفی نیست که داستان از رم سوم به عنوان یک شهر نام نمی برد، بلکه صرفاً از "سرزمین روسیه" نام می برد. با کمک رویاهای متعدد، تأکید می شود که انتقال هود "به اراده پادشاه آسمانی مسیح" انجام می شود، در حالی که تاج سلطنتی به خواست پادشاه زمینی کنستانتین "به تزار روسیه داده می شود". . و پادشاه بهشت ​​کاپوت را نه به کلانشهر مسکو، بلکه به اسقف اعظم نووگورود منتقل می کند.

این داستان می تواند منعکس کننده برنامه های کلیساهای مبارز و رویاهای جاه طلبانه اسقف اعظم گنادی برای مخالفت با "رم سوم - مسکو" با ولیکی نووگورود به عنوان مرکز ارتدکس واقعی باشد.

داستان به طور مداوم ایده برتری قدرت معنوی بر قدرت سکولار را منتقل می کند. کاپوت سفید "صادق تر"تاج سلطنتی تکریم هود برابر است با احترام به شمایل ها.

این داستان در آن زمان بسیار محبوب بود. بیش از 250 نسخه از آن به قرن 16-19 باز می گردد. در اواسط قرن هفدهم. ایده برتری "کشیشان" بر "پادشاهی" توسط پاتریارک نیکون مورد استفاده قرار گرفت. شورای کلیسای مسکو 1666-1667 داستان را پذیرفت فریبکارانه و اشتباهو به این نتیجه رسید که دیمیتری گراسیموف خودش همه چیز را به دست آورده است.

ادبیات نوگورود قرن 15 شامل تمایلات جدایی طلبانه آشکار، توسط نخبگان حاکم جامعه فئودالی پرورش یافته است: اسقف اعظم و شهرداران. در تلاش برای ایجاد ایده استقلال ولیکی نووگورود، آنها از مقدسین محلی و به ویژه اسقف اعظم جان و واسیلی تجلیل کردند. مواد روایی افسانه ای به طور گسترده در ادبیات نوگورود استفاده می شود. در ادبیات و داستان های تاریخی نووگورود جایگاه قابل توجهی را اشغال می کند. بهترین آثار ادبیات نوگورود با طرح سرگرم کننده، تصویر بتن و سادگی سبک متمایز می شوند. وحدت محبوبیت مربوط به محبوبیت زیاد است. قدرت معنوی بر سکولار وجود دارد. نماد انتقال مفهوم تیک و کوی

داستان کلاه سفید نووگورود

نام پارامتر معنی
موضوع مقاله: داستان کلاه سفید نووگورود
روبریک (دسته موضوعی) ادبیات

ظاهر داستان، که آخرین وقایع آن مصادف با زمان اسقف اعظم واسیلی در نوگورود (1330-1352) است، ظاهراً به اواخر قرن پانزدهم باز می گردد. در سه ماهه دوم منقرن شانزدهم دوباره کار شد و پس از آن بارها دوباره کار شد و به تعداد بیش از 250 نسخه از قرن 16-19 به دست ما رسید. نویسنده اولین ویرایش ممکن است مترجم (مترجم) دیمیتری گراسیموف، کارمند فعال اسقف اعظم نووگورود گنادی در جمع آوری و ترجمه کتب کتاب مقدس باشد که در امور سفارت و در مورد جمع آوری پاسکال به روم سفر کرده است.

این داستان با مقدمه ای در قالب پیامی از دیمیتری به اسقف اعظم گنادی ارائه می شود و به اطلاع می رساند که دیمیتری با خیال راحت به رم رسید و در آنجا به او دستور داده شد که کتاب مقدس در مورد کلاه سفید را پیدا کند. این کتاب مقدس، به گفته او، که با این حال، سزاوار اعتماد نیست، او به سختی به دست آورد، زیرا در روم "به خاطر شرم" به دقت پنهان شده بود. نگهبان کتاب کلیسای روم، یعقوب، در حالی که نسبت به دیمیتری محبت می‌کرد و از خواهش‌های او تسلیم می‌شد، به او اطلاع داد که اصل یونانی داستان کلاه سفید، که توسط یونانیان پارسا پس از سقوط قسطنطنیه به روم آورده شده بود، توسط وی از بین رفته است. رهبران روم، و مخفی نگه داشته می شود: فقط ترجمه رومی آن . دیمیتری همانطور که می گوید این ترجمه را از نگهبان کتاب رومی التماس کرد و در ترجمه روسی به گنادی گزارش داد.

خود داستان با داستان افسانه‌ای آغاز می‌شود که امپراتور روم کنستانتین کبیر (قرن چهارم) که «مسیحیان» و اسقف رومی سیلوستر را آزار می‌داد، پس از اینکه سیلوستر با غسل تعمید کنستانتین به طور معجزه‌آسایی او را از جذام شفا داد، خود مسیحی می‌شود. برای قدردانی از این کار، کنستانتین می خواهد تاج سلطنتی را بر سر سیلوستر بگذارد، اما پاپ متواضعانه آن را رد می کند و پس از آن، به دستور کسانی که ظاهر شدند؟ کنستانتین در رؤیای پطرس و پولس، پادشاه به طور رسمی در معبد. یک کلاه سفید روی سر سیلوستر می گذارد. سیلوستر پس از درخواست یک ظرف طلایی که روی آن تاج سلطنتی گذاشته شده بود، یک کلاه سفید روی ظرف گذاشت که در کلیسا "در مکانی خاص" نگهداری می کرد و تنها زمانی آن را بر سر گذاشت. تعطیلات بزرگ. او پس از مرگش به جانشینان خود وصیت کرد. در سیزدهمین سال سلطنت خود، کنستانتین تصمیم گرفت که در جایی که "اقتدار سلسله مراتبی" برقرار است، داشتن اقتدار یک پادشاه زمینی ناپسند است و با واگذاری روم به پاپ سیلوستر، به بیزانس رفت و در آنجا "کنستانتینگراد" را تأسیس کرد. ".

پس از مرگ پاپ سیلوستر، تمام پاپ ها و اسقف های ارتدکس، همانطور که سیلوستر دستور داد، به هود افتخار بزرگی دادند.
ارسال شده در ref.rf
و به این ترتیب زمان زیادی گذشت. اما دشمن نسل بشر، «شیطان دشمن»، پادشاهی به نام کارولوس و پاپ فورموسوس را برانگیخت و به آنها آموخت که «نژاد مسیحی را با سخنان و آموزه‌های نادرست خود فریب دهند» و آنها عقب نشینی کردند. ایمان ارتدکسو آنها "اتحاد تقوای کلیسای حواری مقدس" را شکستند (ما در مورد تقسیم کلیساها صحبت می کنیم که با این حال پاپ فورموسوس هیچ کاری به آن نداشت). هر دوی آنها کلاه سفید را دوست نداشتند و به آن احترام نمی گذاشتند. مقنعه در کلیسای کلیسا پنهان شده بود، سپس پاپ جدید می خواست آن را بسوزاند، اما خدا این اجازه را نداد و تصمیم گرفته شد که کاپوت را به کشورهای دوردست خارج از کشور بفرستند تا در آنجا از آن سوء استفاده کنند و آن را از بین ببرند. اما کاپوت به طور معجزه آسایی توسط یک مرد وارسته نجات یافت و دوباره به رم بازگشت ، اما در آنجا هنوز افتخاری به آن داده نشد. طبق "فرمان خدا" که از طریق فرشته ای که در خواب به او ظاهر شد به پاپ منتقل شد، کاپوت برای پاتریارک فیلوتئوس در قسطنطنیه فرستاده شد.

در آن زمان، جوانی باهوش در رؤیایی شبانه به فیلوتئوس ظاهر شد، که پس از گفتن داستان کاپوت به پدرسالار، دستور داد پس از ورود به قسطنطنیه، او را به سرزمین روسیه، به نووگورود بفرستند تا آن را بپوشند. توسط اسقف اعظم محلی واسیلی: "تامو بو" (یعنی در نوگورود) اکنون واقعاً جلال ایمان مسیح است. پاتریارک با افتخار بزرگی از کاپوت استقبال کرد و آن را در مکانی با شکوه در کلیسای St. سوفیا تا اینکه با مشورت پادشاه تصمیم گرفته می شود که با او چه کار شود.

پاپ با رها کردن کاپوت، از این امر پشیمان شد و خواستار بازگشت آن شد، اما پدرسالار با نفرین و سرزنش پاپ، از این امر خودداری کرد. پاپ با خواندن پیام پاسخ فیلوتئوس و فهمیدن اینکه پدرسالار توپ را با افتخار پذیرفت و می خواست آن را به نوگورود بفرستد، خشمگین شد و بیمار شد: او سرزمین روسیه را دوست نداشت زیرا ایمان مسیح را رعایت می کرد. بیماری های سخت و مشمئز کننده ای گرفتارش شد و بوی بدی از او بلند شد. به حدی رسید که مثل سگ و گرگ زوزه کشید و فاضلاب خودش را خورد. و به این ترتیب به زندگی خود پایان داد.

در همین حال، پدرسالار سعی کرد کاپوت را در قسطنطنیه نگه دارد و به فکر پوشیدن آن بر روی سر خود بود. اما در رؤیایی، دو مرد ناشناس باهوش به او ظاهر شدند که معلوم شد پاپ سیلوستر و تزار کنستانتین هستند و او را از فکر کردن به حفظ کاپوت منع کردند.< через неĸᴏᴛᴏᴩᴏᴇ время Константинополем овладеют - за умножение грехов человеческих - агаряне (мусуль­мане) и осквернят всœе святыни, как предсказано было при самом основании города (имеется, очевидно, в виду вступление к повести Нестора-Искандера о взятии Царьграда). ʼʼВетхий бо Рим,- го­ворит Сильвестр,- отпаде славы и от веры христовы гордостию и своею волею; в новом же Риме, еже есть в Коньстянтинœеграде, насилием агарянским такоже християнская вера погибнет; на тре-тием же Риме, еже есть на Русской земли, благодать святаго духа воссияʼʼ. ʼʼИ да веси, Филофие,- продолжает Сильвестр,- яко вся християньская приидут в конец и снидутся во едино царство Рус-кое, православия ради. В древняя бо лета͵ изволением земнаго ца­ря Констянтина, от царствующаго сего града царьский венец дан бысть рускому царю; белый же сей клобук изволением небеснаго царя Христа ныне дан будет архиепископу Великаго Новаграда, и колми сий (т. е. клобук) честнее онаго (т. е. царского венца), по­неже архангельскаго чина есть царский венец и духовнаго сутьʼʼ. Сильвестр велит Филофею незамедлительно отправить клобук в Новгород. Как отнята была благодать от Рима, так отнимется она и от Константинополя, ʼʼи вся святая предана будет от бога вели-цей Рустей земли во времена своя, и царя рускаго возвеличит гос­подь над многими языки, и подо властию их мнози царей будут от иноязычных, под властию их и патриаршеский чин от царствую-щаго сего града такожде дан будет Рустей земли во времена своя, и страна наречется светлая Росия...ʼʼ

فیلوتئوس که با وحشت از خواب بیدار شد، بسیار گریه کرد و آنچه را که در مورد کلاه سفید و سرنوشت آینده قسطنطنیه شنیده بود، به یاد آورد و صبح روز بعد، پس از عبادت، با افتخار، کاپوت را به اسقف اعظم واسیلی به همراه هدایای فراوان به نووگورود فرستاد. لباس های "تعمید یافته". در آن زمان ، واسیلی که چرت زده بود ، در خواب فرشته ای را دید که کلاه سفیدی روی سر داشت. فرشته منشأ کلاه را که از این پس او و اسقف اعظم نووگورود بعدی می پوشند را برای او توضیح داد و صبح به او دستور داد که به ملاقات هود برود. واسیلی به طور رسمی، با کل شورای کلیسا و بسیاری از مردم، با اسقف یونانی که کاپوت را به نووگورود آورد ملاقات کرد. و از آن زمان، یک کلاه سفید بر روی سر اسقف اعظم نووگورود ایجاد شده است. سپس مردم از بسیاری از شهرها و پادشاهی ها شروع به آمدن به نووگورود کردند، با دیدن اسقف اعظم محلی که با کلاه سفید راه می رفت، شگفت زده شدند، گویی در یک معجزه بودند و در همه پادشاهی ها و کشورها در این مورد صحبت کردند.

داستان کلاه سفید، که ایده جانشینی قدرت معنوی را با واقعیت تداوم نمادهای مادی این قدرت اثبات می کند، از همان پیش فرض های متمایل به داستان های بابل و «داستان شاهزادگان ولادیمیر» سرچشمه می گیرد. " در موضوع جانشینی قدرت سکولار نوشته شده است.

داستان ما به وضوح یک موضع سازش داشت. در زمانی که نووگورود توسط مسکو فتح شد، برای ادعای میراث سیاسی بیزانس برای او خیلی دیر شده بود: او این میراث را به "تزار روسیه"، یعنی به شاهزاده مسکو واگذار کرد، اما، همانطور که می بینیم، نووگورود حق جانشینی کلیسا را ​​برای خود محفوظ می دارد. و چیزی که برای درک این مصالحه پنهان بسیار مهم است، عبارتی است که به طور اتفاقی پرتاب می شود در مورد اینکه چقدر کلاه سفید، "تاج سلطنتی درجه فرشته"، "صادق تر" از تاج سلطنتی به معنای تحت اللفظی آن است. با این بند، داستان نه تنها اقتدار بی چون و چرای کلیسای نووگورود را تثبیت کرد، بلکه برتری "کشیشان" را بر "پادشاهی" نشان داد - روندی که با تمام شدت خود بیش از صد و پنجاه سال مطرح شد. بعدها توسط پاتریارک نیکون در مبارزه با تزار الکسی میخایلوویچ که با شکست به پایان رسید. و بی دلیل نیست که در این راستا، شورای مسکو 1666-1667 که نیکون را برکنار کرد، داستان کلاه سفید را به عنوان نوشتن "فریبکارانه و اشتباه" تعریف کرد و از نویسنده آن، دیمیتری مترجم، به عنوان یک نویسنده یاد کرد. مردی که باد سرش را خیس کرده است. پاسخ منفی شورا به این داستان نیز به این دلیل بود که محبوبیت زیادی در میان معتقدان قدیمی به دست آورد، زیرا اقتدار کلیسای یونان را که توسط نیکونیان ها حمایت می شد، تضعیف کرد.

داستان ما، علاوه بر افسانه نووگورود در مورد کلاه سفید، از زندگی ترجمه شده کنستانتین و منشور جعلی او (به اصطلاح "دوناتیو کنستانتینی") نیز استفاده می کند که ظاهراً در قرن هشتم ساخته شده است. به نفع پاپ در مبارزه با مقامات سکولار برای امتیازاتش. افشای این سند جعلی توسط انسان‌گرایان ایتالیایی در قرن پانزدهم آغاز شد، اما الهی‌دانان کاتولیک در نهایت تنها در قرن نوزدهم از اصالت آن دفاع نکردند. داستان روسی، با همه اینها، با جهت گیری شدید ضد کاتولیک و ضد پاپی خود، که واکنشی طبیعی به اتحادیه فلورانس بود، متمایز می شود.

در آغاز قرن شانزدهم. در نووگورود، تحت رهبری اسقف اعظم سراپیون، افسانه ای در مورد نماد تیخوین به وجود آمد. مادر خدا، در معنای ایدئولوژیک آن شبیه به داستان کلاه سفید است. تاریخ این داستان به سال 1383 یعنی 70 سال قبل از سقوط قسطنطنیه برمی گردد. در این زمان، در مرزهای نووگورود، در دریاچه لادوگا، افسانه می گوید، نمادی از مادر خدا ظاهر شد، "به لطف خدا"، قسطنطنیه را ترک کرد تا هاگاری ها آن را تصاحب نکنند. ماهیگیرانی که در دریاچه ماهیگیری می کردند، دیدند که چگونه این نماد در هوا بر فراز ورطه آب راه می رود و سپس به دوردست پرواز می کند و چندین بار نه چندان دور از تیخوین ظاهر می شود. در مکان هایی که نماد ظاهر شد، ساکنان کلیساها و کلیساها را به افتخار مادر خدا ساختند. سرانجام، نماد در تیخوین متوقف شد، جایی که با استقبال رسمی روحانیون و مردم روبرو شد و پس از آن کلیسایی به نام عروج ساخته شد. اندکی بعد، خود مادر خدا در رؤیایی معجزه آسا بر مرد خداترس خاصی ظاهر شد و دستور داد که به افتخار او یک صلیب آهنی بر روی کلیسا نصب نکنند، آنطور که قرار بود انجام شود، بلکه یک صلیب چوبی باشد. در زمان بزرگ دوک واسیلی ایوانوویچ، کلیسایی سنگی به افتخار مادر خدا ساخته شد که توسط اسقف اعظم سراپیون در سال 1515 تقدیس شد و در همان زمان پایه و اساس صومعه تیخوین گذاشته شد.

بعدا نماد تیخوینبا نماد "مادر خدای روم" شناخته شد، که، همانطور که افسانه می گوید، به دستور پدرسالار هرمان نقاشی شد و توسط او در دوران شمایل شکنی به روم رها شد. پس از 150 سال، او به بیزانس بازگشت و سپس به نووگورود نقل مکان کرد. علاوه بر این، نماد تیخوین، مانند کلاه سفید، نه تنها با بیزانس، بلکه با روم نیز مرتبط است.

در پایان قرن پانزدهم یا آغاز قرن شانزدهم. طرح هاژیوگرافی افسانه نووگورود در مورد ورود به قرن دوازدهم نیز اعمال می شود. به نووگورود از رم توسط سنت آنتونی محلی. زندگی آنتونی می گوید که او در رم از یک "والدین مسیحی" به دنیا آمد و در ایمان مسیحی بزرگ شد که والدینش مخفیانه به آن پایبند بودند ، زیرا روم از ایمان مسیحی دور شد و به بدعت لاتین "بی خدا" افتاد. پس از مرگ پدر و مادرش، آنتونی بخشی از ثروت آنها را بین فقرا تقسیم کرد و بقیه را به همراه ظروف گرانبهای کلیسا در بشکه ای گذاشت و آن را به دریا انداخت و به صحرای دور رفت و از بدعت گذاران پنهان شد. غارها و شکاف های زمینی در صحرا راهبانی یافت که «در راه خدا زندگی و کار می‌کردند» و بیست سال در نماز و روزه بی‌وقفه در آنجا ماند. سپس به تحریک شیطان، شاهزادگان و پاپ ها شروع به تعقیب راهبان ساکن صحرا کردند که برای فرار از آزار و شکنجه گریختند. آنتونی به سمت ساحل رفت و در آنجا به زهد خود ادامه داد و تمام مدت روی یک سنگ ماند. یک روز، هنگامی که او روی سنگی ایستاد، آشفتگی شدیدی به وجود آمد و سنگ، مانند یک کشتی، در سراسر دریا شناور شد و به رودخانه نوا، سپس به دریاچه لادوگا افتاد، از دریاچه به سمت ولخوف رفت و در آن توقف کرد. روستای ولخوفسک آنتونی پس از آموختن زبان روسی، به زندگی بر روی سنگ ادامه داد و همچنان در روز و شب در حال دعا بود. سپس به اصرار اسقف، کلیسایی را به افتخار میلاد مریم باکره در محلی که سنگ فرود آمد، ساخت.

یک سال پس از ورود آنتونی به منطقه نوگورود، ماهیگیرانی که در نزدیکی سنگ آنتونی ماهیگیری می کردند، به همراه ماهی، همان بشکه ای را که آنتونی زمانی به دریا انداخته بود، صید کردند و خواستند آن را تصاحب کنند، اما با حکم دادگاه، بشکه صادر شد. به آنتونی با استفاده از طلا و نقره در بشکه، کلیسا و صومعه سنگی تزئین شده ساخته شد که آنتونی راهبایی شد و تا زمان مرگ شصت سال در این مقام ماند.

مطالعه سنت ادبی در نووگورود در قرن 15 و اوایل قرن 16. نشان می دهد که برای مدت طولانی، در قرن یازدهم، فرهنگ ادبی که در آنجا کشف شد، نه تنها در آینده تضعیف نشد، بلکه در زمان سقوط سیاسی نووگورود بیشتر و بیشتر رشد کرد. این فرهنگ که به موازات فرهنگ عمومی شهر توسعه یافت، در توسعه قابل توجه حماسه حماسی بیان شد که نشان دهنده واقعیت سیاسی آشفته نووگورود، شیوه زندگی آن، شیوه های تجاری و غیره است.

ادبیات کتاب نوگورود به ویژه به آن رویدادهایی که به نوعی با سرنوشت سیاسی شهر زمانی آزاد مرتبط بود که به تدریج استقلال خود را از دست می داد، واکنش شدید نشان داد. کلیوچفسکی می‌نویسد: «دوران کمی در تاریخ ما وجود دارد که با انبوهی از افسانه‌های شاعرانه احاطه شده باشد.» افکارش از دربار یاروسلاو، جایی که صدایش خاموش شد، در سنت. صوفیه و سایر زیارتگاه های محلی، که افسانه های باستانی را از آنها تداعی می کند.

Tver که در قرن 14 و 15 با مسکو رقابت می کرد. برای برتری سیاسی، تعدادی بنای ادبی ایجاد کرد که تا حدی منعکس کننده خودآگاهی سیاسی بالای جامعه Tver بود. اول از همه، باید به توسعه نسبتاً فشرده در Tver از اواخر قرن سیزدهم اشاره کرد. نگارش وقایع نگاری، که منجر به شکل گیری در ابتدای قرن پانزدهم شد. عمومی Tver Chronicle Code 3. در سال 1406، همانطور که در بالا ذکر شد، نسخه به اصطلاح "Arsenyevskaya" از کیف-پچرسک پاتریکن در Tver ظاهر شد. در قرن 15 نوشته شده در آغاز قرن 14th به شیوه ای جدید بلاغی شکوفا شده است. داستان قتل دوک بزرگ تور میخائیل یاروسلاویچ در گروه ترکان و مغولان 4. در همان قرن پانزدهم، در زمان شاهزاده بوریس الکساندرویچ، زندگی دوک بزرگ ترور میخائیل الکساندرویچ (درگذشته در سال 1399) 1 به ویژه جالب توجه است. با ایجاد شجره نامه میخائیل الکساندرویچ و ردیابی شجره نامه او از شاهزاده کی یف سنت ولادیمیر، همانطور که کتاب درجه بعداً در رابطه با شاهزادگان دیگر انجام خواهد داد، نویسنده زندگی به دنبال احترام به میخائیل الکساندرویچ است، "بگذارید همه بدانند که از خدای کیست- با این ریشه، چنین شاخه خدادادی رشد کرد. هر دو اثر توسط میهن پرستان Tver نوشته شده است و هدف آنها تجلیل از شاهزادگانی است که از استقلال شاهزاده Tver دفاع کردند.

داستان در مورد کلاه سفید نووگورود - مفهوم و انواع. طبقه بندی و ویژگی های رده "داستان ابر سفید نووگورود" 2017، 2018.

داستان گاو سفید

"داستان گاو سفید"("داستان کلاه سفید نووگورود") بنای یادبود ادبیات باستانی روسیه در قرون 15-16 است، مقاله ای در مورد ظهور معجزه آسای کلاه سفید در روسیه، نماد عرفانی "روم سوم".

برخی از محققان بر این باورند که نسخه کوتاه "داستان گاو سفید نووگورود" در دهه 1550 و نسخه کامل بین سال های 1589 تا 1601 ساخته شده است. "داستان گاو سفید" در سنت خطی قرن 16-18 گسترش یافت. - حدود 300 فهرست دست نویس شناخته شده است. او در میان مؤمنان قدیمی محبوبیت خاصی داشت.

داستان حکایت می‌کند که رسولان مقدس پطرس و پولس در خواب به تزار کنستانتین ظاهر شدند و شکلی را به او نشان دادند که طبق آن باید کلاه سفید برای پاپ به نشانه برتری کلیسای او دوخته شود. کنستانتین دستور داد کلاهی دوختند و آن را بر سر پاپ سیلوستر گذاشتند و پس از آن چون نخواست در همان محل سلطنت نایب اللّه سلطنت کند، پایتخت خود را از روم به قسطنطنیه منتقل کرد.

جانشینان سیلوستر زندگی پرهیزگاری را فراموش کردند و به کاپوت احترام نمی گذاشتند که برای آن مجبور بودند این نماد قدرت خود را به قسطنطنیه بفرستند. اما سپس یک "جوان باهوش" شبانه به پدرسالار ظاهر شد و به او دستور داد که کاپوت را به ولیکی نووگورود بفرستد ، "و بگذار واسیلی اسقف اعظم را در رأس آنجا ببرند". از آن زمان، "کلاه سفید خود را بر سر مقدسین، اسقف اعظم ولیکی نووگورود، تثبیت کرد."

تأثیر تاریخی

در سال مسکو شورای محلیکدی را در سمت راست کلانشهر مسکو برای پوشیدن کلاه سفید تصویب کرد. پس از تأسیس ایلخانی در روسیه در سال، پدرسالاران مسکو شروع به پوشیدن کلاه سفید کردند. در همان سال، این داستان توسط کلیسای جامع بزرگ مسکو به عنوان "فریبکارانه و اشتباه" محکوم شد که توسط دیمیتری تولماچ "از باد سر" نوشته شده بود (کارشناسان مختلف این نام را به عنوان دیمیتری تراخانیوت یا دیمیتری گراسیموف هر دو می دانند. این نام مستعار را داشت).

همچنین ببینید

یادداشت ها

پیوندها

  • اولیانوف اولگ ژرمانوویچ. رم-قسطنطنیه-مسکو: مفهوم Translatio Frigii در "Donatio Constantini Magni"

منابع

  • // فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و افرون: در 86 جلد (82 جلد و 4 جلد اضافی). - سنت پترزبورگ ، 1890-1907.

بنیاد ویکی مدیا

  • 2010.
  • داستان پیتر و فورونیا

داستان دو شهر

    ببینید «داستان گاو سفید» در فرهنگ‌های دیگر چیست:داستان گاو سفید - - یک اثر روزنامه نگاری افسانه ای که در سنت دست نویس نیمه دوم حفظ شده است. قرن شانزدهم و: زمان بعدی ص در کوتاهی رسید ونسخه های طولانی

    (دومی - به دو شکل)؛ علاوه بر این، در برخی از فهرست های بنای تاریخی نیز وجود دارد... ...- بنای یادبود روسی ادبیات قرن 15 و 16. این بر اساس افسانه ای در مورد منشأ کلاه (سرپوش) اسقف های نووگورود است که با نام اسقف اعظم واسیلی کالیکا (قرن چهاردهم) مرتبط است. طبق داستان، یک کلاه سفید که توسط امپراتور روم ساخته شده است. کنستانتین... ... دایره المعارف تاریخی شوروی

    داستان کلاه سفید نووگورود- بنای یادبود ادبیات روسی قرن 15-16. این بر اساس افسانه ای در مورد منشا کلاه (سرپوش) اسقف های نووگورود است که با نام اسقف اعظم مرتبط است. واسیلی کالیکی (قرن چهاردهم). با توجه به "داستان"، یک کلاه سفید ساخته شده توسط امپراتور روم. کنستانتین ... تاریخ روسیه

    داستان- اصطلاح ژانری گسترده و مبهم که خود را به یک تعریف واحد نمی رساند. در توسعه تاریخی خود، هم خود اصطلاح «داستان» و هم مطالبی که آن را در بر می گیرد، مسیر تاریخی طولانی را طی کرده است. صحبت در مورد P. به عنوان یک ژانر واحد در باستان و مدرن ... دایره المعارف ادبی

    جنادی- (گونزوف یا گونوزوف، در طرحواره گالاکتیون؟؛ ربع اول قرن پانزدهم، 12/4/1505، صومعه چودوف مسکو)، سن. (یادبود در 4 دسامبر، در هفته سوم پس از پنطیکاست در کلیسای جامع قدیسان نوگورود، در یکشنبه قبل از 26 اوت در کلیسای جامع مقدسین مسکو، در روز شنبه بین ... دایره المعارف ارتدکس

    گراسیموف، دیمیتری- مترجم؛ در حدود دهه 60 قرن 15 متولد شد، معلوم نیست کجا. او حتی در دوران کودکی در لیوونیا تحصیل کرد و در آنجا به دانش لاتین و آلمانی دست یافت، به عنوان مترجم یا مترجم در دادگاه سفارت خدمت کرد و بارها با سفارت سفر کرد... ... دایره المعارف بزرگ زندگینامه

    تراخانیوت دیمیتری مانویلوویچ- (با نام مستعار قدیمی) (نیمه دوم قرن پانزدهم) - دیپلمات که در دربار ایوان سوم خدمت می کرد ، روزنامه نگار و مترجم. یونانی الاصل، تی و برادرش یوری مانویلوویچ تراکانیوت در ابتدا به خانواده توماس پالایولوگوس (برادر آخرین بیزانس... ... فرهنگ کاتبان و کتاب پرستی روسیه باستان

    تزار- یکی از القاب سلطنتی، معادل عنوان پادشاه (نگاه کنید به). در زبان های دیگر هیچ تمایزی که زبان روسی بین تزارها و پادشاهان قائل نمی شود وجود ندارد و نام اصلی را تقریباً منحصراً پادشاهان شرق باستان و جهان کلاسیک می نامد. ... فرهنگ لغت دایره المعارفیاف. بروکهاوس و I.A. افرون

    افسانه- (از لاتین کلیسایی "legenda"، شکل جمع اسم خنثی "legendum" "یک قطعه برای خواندن" که بعداً به صورت مفرد مؤنث تفسیر شد). 1. در معنی اصلی کلمه ل، قسمت های زندگی و ... ... دایره المعارف ادبی

    افسانه- افسانه (از کلمه لاتین legenda چیزی که باید خوانده شود یا توصیه به خواندن شود) اصطلاحی است که در چندین معنی به کار می رود. در به معنای وسیعروایتی غیر قابل اعتماد در مورد حقایق واقعیت، به صورت محدودتر... ... فرهنگ اصطلاحات ادبی


او در مورد هدف روسیه صحبت می کند - جانشینی بیزانس، مسئولیت ویژه روسیه است. "داستان گاو سفید نووگورود"به ویژه توسط مؤمنان قدیمی مورد احترام است . این داستان افسانه ای مربوط به قرن 14-16 است. تعلیم در مورد ملکوت آینده روح القدس را می رساند. این داستان به شکلی تجسمی درباره «شکاف» بین کلیساهای ارتدکس و کاتولیک رومی و تفاوت‌های جزمی می‌گوید.

مضمون آمدن اجتناب ناپذیر زمان پیروزی حقیقت خدا به قرون اول مسیحیت بازمی گردد، به آموزه مسیحایی شیلیاسم، که در قرن سوم به دلیل ایده تحریف شده مسیح و پادشاهی محکوم شد. خدایا

آموزه پادشاهی روح القدس در ارتباط با پایان مورد انتظار جهان دوباره گسترش یافت. آخرین قضاوتکه ظهور عصر روحانی و مقدس جدیدی را بشارت می داد، قرار بود در سال 1492 (سال 7000 بر اساس گاهشماری کتاب مقدس) رخ دهد.

اما اگرچه پایان جهان در سال 1492 فرا نرسید، احساسات معاد شناختی همچنان گسترش یافت. برخی از متکلمان اروپایی و روسی شروع به ذکر سال 8000 (2492) به عنوان تاریخ بعدی برای پایان جهان کردند، در حالی که برخی دیگر شروع به نشان دادن سال 1666 کردند، زیرا این تاریخ حاوی تعداد دجال 666 بود. انتظارات معاد شناختی آخر زمان در روسیه در قرن هفدهم در وقایع غم انگیز نابودی وجود معنوی معمول ارتدکس برآورده شد."داستان گاو سفید" به صورت نمادین پرهیزگاران را بازآفرینی می کندجوهر ارتدکس ، در حالی که به طور همزمان ارتداد را آشکار می کندکلیسای کاتولیک

از ایمان رسولی و خروج آن به «بدعت». پاپ در داستان، از نظر نویسنده ارتدکس، شخصیتی تخیلی است که مظهر ارتداد و کاتولیک ضاله است. تقسیم بین قدرت سکولار و کلیسا موجه است. افسانه این است: امپراتور روم کنستانتین کبیر پس از غلبه بر غاصب ظالم و ناامید ماکسنتیوس، به دستور رسولان پیتر و پولس که در خواب به او ظاهر شدند، توسط پاپ سیلوستر غسل تعمید داده شد. کنستانتین می خواهد تاج سلطنتی را بر سر سیلوستر که به او احترام می گذاشت، بگذارد، اما پاپ با این کار موافقت نمی کند.حواریون پطرس و پولس به امپراتور ظاهر می شوند و او را در دستان خود نشان می دهند

کنستانتین اسبی را که پاپ سیلوستر روی آن نشسته است، با لگام هدایت می کند. نقاشی دیواری در کلیسای کوچک سن سیلوسترو، رم

کنستانتین که سالها سلطنت کرد، به این باور رسید که در جایی که قدرت سلسله مراتبی وجود دارد، جایی که سر تقوای مسیحی توسط خود پادشاه آسمانی نصب شده است، نباید قدرت یک پادشاه زمینی وجود داشته باشد. بر این اساس کنستانتین با گرفتن برکت از پاپ، روم را به او سپرد و خود شهر جدیدی بنا کرد که آن را قسطنطنیه نامید.

پس از مرگ پاپ سیلوستر، کلاه سفید در ابتدا مورد احترام زیادی قرار گرفت. اما پس از آن زمان های دیگر فرا رسید: شیطان یک پادشاه خاص کارول (شارلمانی) و پاپ فارموس (فورموسوس) را برانگیخت و به آنها آموخت که نژاد مسیحی را با تعالیم نادرست فریب دهند. آنها دستور دادند که از ایمان ارتدکس عقب نشینی کنند و کلیسای رسولی مقدس را پاره کنند. آنها به بدعت آپولیناریایی افتادند و نان فطیر را به کار گرفتند (طبق آموزه های آپولیناریوس، پسر خدا از مادر خدا فقط گوشت و بدون روح دریافت کرد؛ هر که از نان فطیر بخورد، گوشت مرده دریافت می کند، نه زنده، زیرا خود خمیر بی روح است؛ کواس برای خمیر است. روح برای بدن است). از آن زمان به بعد، آنها کلاه سفید مقدس را دوست نداشتند و او را "در یک کلیسای کوچک از دیوارهای کلیسا" زندانی کردند.

"پس از بارها" پاپ دیگری از وزارت لاتین برخاست که شروع به رد پرستش شمایل های مقدس کرد. او سعی می کند کلاه سفید را بسوزاند، به کشورهای دور بفرستد و در آنجا سرزنش و نابودش کند، اما موفق نمی شود. سپس پاپ دستور می دهد که کلاهی در کلیسا بگذارند، "اما هیچ افتخاری به او نکرد."

در خواب، یک فرشته خداوند با ظاهری وحشتناک با شمشیری آتشین در دست به پاپ ظاهر می شود و به پاپ دستور می دهد که کلاه مقدس را به قسطنطنیه برای پدرسالار بفرستد. پاپ فرمان خدا را انجام می دهد. در آن زمان فیلوتئوس که به روزه و دیگر فضایل ممتاز بود، پدرسالار قسطنطنیه بود و ایوان کنداکوزین پادشاه بود. پدرسالار فیلوتئوس در دید در شب مرد جوانی ظاهر شد و گفت: "معلم مقدس، در زمان های قدیم، پادشاه روم کنستانتین... یک کلاه سفید برای پوشیدن روی سر خود ساخت، بنابراین، پاپ جنایتکار اکنون می خواست آن کلاه مقدس را از بین ببرد، زیرا او را خشمگین کرد. به نشانه ظاهر ترسناک من، آن پاپ شیطانی اکنون این کلاه را برای شما می فرستد و هنگامی که رسولان با آن کلاه نزد شما می آیند، شما آن را با افتخار می پذیرید و با پیوست نامه ای برکت، آن کلاه مقدس را به سرزمین روسیه می فرستید. در ولیکی نووگورود، و بگذارید واسیلی اسقف اعظم آنجا باشد.آن را برای شکوه کلیسای جامع بر سر می گذارد و کلیسای حواریسوفیا، حکمت خدا، و به ستایش ارتدوکس. زیرا اکنون ایمان ارتدکس مسیح واقعاً در آنجا استوار است.و برای این پدر، به دلیل بی شرمی او، خداوند انتقام سریع خواهد گرفت.» و پس از گفتن این، ناپدید شد.<…>.

پس از فرستادن کلاه مقدس از روم، پاپ شیطان صفت که توسط بدعت گذاران آموزش داده شده بود، با عصبانیت از ایمان مسیحی ملتهب شد و به خشم رفت و به شدت پشیمان شد که کلاه را از دست داده بود و پیامی دروغین و حیله گر به پدرسالار نوشت. دستور داد آن مقنعه را همراه با ظرف طلایی به او برگردانند. اما پدرسالار با خواندن نامه و درک حیله گری و حیله گری پاپ، گزیده هایی از کتب مقدس را برای او فرستاد و او را مرتد ظالم و بی خدا از ایمان مسیحی، پیشرو دجال خواند و به نام ما او را لعنت کرد. پروردگار عیسی مسیحو رسولان مقدس و پدران مقدس. و این نوشته ها به دست پاپ رسید. پاپ که آنها را خواند و فهمید که پدرسالار به افتخار بزرگ کلاه سفید را در دست دارد و می خواهد آن را به سرزمین روسیه در ولیکی نووگورود بفرستد، از درد غرش کرد و چهره اش تغییر کرد و به بیماری افتاد:آن پاپ کثیف سرزمین روسیه را به دلیل ایمان ارتدوکس آن دوست نداشت، به طوری که حتی نمی توانست در مورد آن بشنود.

. و تمام گوشتش متلاشی شد.»

آنچه در متن می آید شرحی از بیماری وحشتناک و نفرت انگیز پاپ و مرگ نه چندان وحشتناک اوست. احتمالاً طبق قصد نویسنده، توصیف مرگ غیرطبیعی وحشتناک قرار بود پاپ را از نظر ارتدکس ها به عنوان یک مرد شرور افراطی که مجازات خداوند بر او غلبه کرده است توصیف کند و بر این اساس این ویژگی را به کل " ایمان لاتین» که پاپ رهبر آن بود. فیلوفی، دیگر به پوشیدن کلاه سفید روی سر خود دست بردارید. اگر خداوند ما عیسی مسیح اراده کرده بود که این اتفاق بیفتد، این اتفاق زودتر می افتاد و در زمان ایجاد این شهر اتفاق می افتاد. اما قبلاً در زمانهای قدیم، با ظهور نور خداوند که از آسمان نازل شد، و صدای خدا خطاب به من، به من پند داده شد و متوجه بدعت لاتینی پیش رو و این واقعیت شدم که دور افتادن از ایمان در رم خواهد آمد. و به همین دلیل نمی‌خواستم آن کلاه مقدس را بر سرم بگذارم و به همه بعد از خود فرمان دادم. و در این شهر کنستانتین که اکنون حاکم است، پس از مدتی مسلمانان برای ازدیاد گناهان انسانها مسلط خواهند شد و تمام زیارتگاه ها را هتک حرمت و ویران خواهند کرد، همانطور که در زمان ایجاد شهر نیز پیش بینی شده بود. برای روم باستانبه دلیل غرور و اراده از ایمان مسیحی دور شد، اما در روم جدید - در کنستانتینوگراد، ایمان مسیحی نیز به دلیل ظلم مسلمانان از بین خواهد رفت. و فقط در روم سوم، یعنی در خاک روسیه، فیض روح القدس خواهد درخشید. پس بدان، فیلوتئوس، که تمام پادشاهی های مسیحی به پایان خواهند رسید و به نفع تمام ارتدکس ها در یک پادشاهی روسیه جمع خواهند شد.

زیرا در سالهای قدیم به فرمان کنستانتین تزار زمینی، از این شهر سلطنتی تاج سلطنتی به تزار روسیه داده شد. این کلاه سفید، به خواست پادشاه آسمانی مسیح، اکنون به اسقف اعظم ولیکی نووگورود داده خواهد شد...

اگر آغاز «قصه» به احتمال زیاد در قسطنطنیه سروده شده باشد. پایان آن، که در مورد انتقال هود به روسیه صحبت می کند، بدون شک توسط یک روسی ساخته شده است. داستان به صورت تنظیم شده است "پیام دیمیتری تولماچ یونانی به اسقف اعظم نووگورود گنادی"در مورد سفر خود به رم و جستجو در آنجا برای اطلاعات در مورد کلاه سفید. کل داستان «داستانی در داستان» از «نگهبان کتاب کلیسای روم» یعقوب است که تولماخ در رم با او ملاقات کرد. یاکوف نسخه شفاهی و باستانی افسانه کلاه سفید تزار کنستانتین را به تولماچ داد.

از آن زمان، "کلاه سفید خود را بر سر مقدسین، اسقف اعظم ولیکی نووگورود، تثبیت کرد." جالب است که وقتی در سال 1564 در یک شورای کلیسا این سوال مطرح شد که چرا اسقف اعظم نووگورود کلاه سفید می پوشند ، معلوم شد که هیچ کتاب مقدسی برای آن وجود ندارد که اسقف اعظم نووگورود برای این مناسبت کلاه سفید به سر می کنند. احتمالاً اینگونه بود که افسانه "دفاکتو" زنده شد. در سال 1564، شورای محلی مسکو قانونی را در مورد حق کلانشهر مسکو برای پوشیدن کلاه سفید تصویب کرد. پس از تأسیس ایلخانی در روسیه در سال 1589، پدرسالاران مسکو شروع به پوشیدن کلاه سفید کردند.

از تاریخچه این افسانه مشخص است که در "شکاف" سال 1667، داستان کلیسای جامع مسکو را محکوم کرد. "فریبکارانه و اشتباه و توسط دیمیتری تولماچ نوشته شده است "از باد سرش" رویه بی اعتبار کردن میراث فرهنگی و تاریخی تا آن زمان به بخشی از جنگ اطلاعاتی غرب علیه دولت روسیه تبدیل شده بود. احتمالاً اگر در «فهرست سیاه» ادبیات نیکونی قرار می گرفت، «داستان کلاه سفید» اهمیت ایدئولوژیکی زیادی داشت.

* * * * * * * *

افسانه گاو سفید فرموله شد ایده ملی ایمان قوی به عنوان اساس و شرط عظمت دولت روسیه. تأکید شد که رسالت حافظ ایمان واقعی، « کلاه سفید"توسط خود مشیت خدا به روسیه سپرده شده است، همانطور که ایمان به روسیه از خود مسیح است. از نظر مردم روسیه، کشور آنها به روسیه مقدس تبدیل شد.

نظریه چیلیست ها در مورد ظهور پادشاهی روح القدس، با ورود به روسیه، با شواهد وقایع پیش بینی رسول اندرو ادغام شد - " در خاک روسیه فیض روح القدس بالا رفته است " نسخه‌های بعدی داستان می‌گویند که «همه پادشاهی‌ها در روسیه همگرا خواهند شد». در اینجا یک فراخوان برای اتحاد همه سرزمین های روسیه ارتدکس در اطراف مسکو وجود دارد، و امید است که همه مردم مسیحی، همراه با روسیه، یک پادشاهی واحد را تشکیل دهند، پس از آن که خود به پادشاهی خدا، پادشاهی روح القدس تبدیل شود. . برای تحقق این سرنوشت، روس فقط باید ارتدکس خالص را حفظ کند. «وظایف و مسئولیت های تاریخی آن در رابطه با ارتدکس و تمام مسیحیت به عنوان محافظه کارانه و نه تبلیغی-توسعه طلبانه تعریف شد. علاوه بر این، دکترین جدید حقوق جدیدی را بر روسیه تحمیل نکرد، بلکه مسئولیت های جدیدی را بر عهده گرفت. این مسئولیت ها به وضوح تعریف شده بود: - حفظ ایمان واقعی ارتدکس توسط مردم روسیه تا پایان آینده جهان و حفظ خود مردم روسیه در خلوص و قداست. آموزش ارتدکس» (اس.زنکوفسکی. "مسیونیسم روسی").

* * * * * * * *

در زمان ما، ایده اتحاد «همه پادشاهی ها» در پادشاهی جهانی خدا توسط فیلسوف الکساندر سرگیویچ پانارین (1940-2003) به عنوان یک وظیفه بین المللی بزرگ برای مردم روسیه تدوین شد: «اگر می‌توانستیم خود را به تنهایی نجات دهیم - به عنوان یک منطقه خاص انتخاب شده - دیگر مسیحی نیستیم. رستگاری ما با قوانین نجات جهان منطبق است - بنابراین این وظیفه ما نیست که از آن دور شویم و خود را با روح الگوی "تضاد تمدن ها" در مقابل دیگران قرار دهیم. درگیری ما با مدرنیته که توسط برنده خصوصی شده است، مبارزه ای است برای تمام بشریت، برای زمان خلاقانه ای که در برابر تهاجم نظامی فضا مقاومت می کند و افق هایی را در غیر این صورت ممکن می گشاید.

برخلاف افسانه لیبرالی «پایان تاریخ» و اصل «هیچ چیز دیگری داده نمی شود»، ما تأیید می کنیم: تاریخ تمام نشده است، اما چیز دیگری در پیش است. قوانین وجود ارتدکس به گونه ای است که ما نمی توانیم "دیگری" را برای خود کشف کنیم - نمی توان آن را خصوصی کرد. فقط با باز کردن آن برای دیگران، فرصت پیدا کردن آن را برای خود داریم. این پارادوکس مسیحیت ماست.»("تمدن ارتدوکس در یک جهان جهانی").

مبارزه با بدعت گذاران برای ایمان صحیح

و اسقف اعظم گنادی پس از مطالعه تمام این توصیفات با تمام جزئیات، به طرز وحشتناکی با شادی بسیار خوشحال شد ...«داستان» گنادی (از خانواده بویار گونزوف) می گوید که قبلاً ارشماندریت صومعه چودوف مسکو بود، در سال 1484 اسقف اعظم پسکوف و نوگورود منصوب شد. گنادی به همراه ابوت جوزف ولوتسکی، نظریه اهمیت استثنایی روسیه را در سرنوشت کل جهان مسیحیت ترویج کرد.

سنت گنادی (سنگ نگاره، 1895)

گنادی منافع ارتدکس را بالاتر از هر چیز دیگری قرار داد و در هر گونه تجاوز به آنها نه تنها توهین به دین، بلکه توهین به سرزمین و کشور مادری خود نیز می دید. گنادی گونزوف توسط معاصرانش لقب «ترعنده تشنه به خون جنایتکاران علیه کلیسا» داشت. کل اقامت 19 ساله اسقف اعظم گنادی در نووگورود عمدتاً در مبارزه با به اصطلاح "بدعت یهودیان" که از غرب آمده بود سپری شد.

در قرن 15-16. V اروپای غربیبه اصطلاح رنسانس مدت‌هاست که فرا رسیده است و گرایش‌های طبیعت‌گرایانه و ضد مسیحی و همراه با آن جنبش‌های نوپگانی، اساساً غیبی و انواع بدعت‌ها را به وجود آورده است. برخی از آنها عمدتاً از طریق سرزمین‌های بالتیک و نووگورود، نزدیک به غرب، به روسیه نفوذ کردند، جایی که مخالفت شدید حزب لیتوانیایی با مسکو وجود داشت.

شکی نیست که در پس این مداخلات بدعت آمیز، نقشه هایی نهفته است که غرب برای تصرف فضای معنوی روسیه و همراه با آن، قدرت سیاسی نهفته است.

* * * * * * * *

واعظ، معروف به "Skharia Zhidovin" (Zacharia)، ظاهراً در سال 1471 به همراه شاهزاده لیتوانیایی میخائیل اوللکویچ از کیف به نووگورود وارد شد. همراه با جنگجو و اخترشناس اسخاریا، یهودیان دیگری نیز به نووگورود رسیدند.

زکریا کاهنان نووگورود الکسی و دنیس، ایوان چرنی را "به یهودیت اغوا کرد" که ظاهراً توزیع کنندگان اصلی بدعت در نووگورود و سپس در مسکو شدند. این یهودی دغدغه تبلیغات در میان مردم را نداشت. به روحانیت و رده های بالای جامعه علاقه مند بود. هدف زکریا و "بدعت گذاران" تصرف قدرت سیاسی در مسکو بود که در آن زمان به دنبال الحاق نووگورود بود. "یهودایی ها" از برخی دستورالعمل های یهودی پیروی کردند و اصول اعتقادی ارتدکس را انکار کردند: پرستش شمایل ها، آثار و صلیب، آیین های مقدس، روزه ها، تعطیلات، معابد، رهبانیت وسلسله مراتب کلیسا

حامیان زکریا با استفاده از پیام‌های مادی روشن توانستند در حلقه شاهزاده‌ها لطف پیدا کنند. آنها خواستار آن شدند که صومعه ها از مالکیت زمین و رعیت دست بکشند و این نمی تواند از جانب شاهزاده مسکو ایوان سوم همدردی کند. موضوع مالکیت زمین کلیسا عمدتاً به این دلیل حاد شد که صاحبان زمین، در انتظار پایان قریب الوقوع جهان (در سال 1492)، دارایی های خود را برای "یاد روح خود" به صومعه ها منتقل کردند و دارایی های صومعه ها گسترش یافت. به طور قابل توجهی باعث حسادت صاحبان قدرت شد.

در زمان اسقف اعظم. بدعت گنادی نه تنها در نووگورود، بلکه در مسکو نیز گسترش یافت، جایی که بسیاری از افراد با نفوذ دربار ایوان سوم به آن آلوده شدند. گراند دوککشیشان الکسی و دنیس را به او نزدیک کرد و در سال 1480 به عنوان کشیش اعظم در کلیساهای آسومپشن و فرشته در مسکو مناصب شدند. موعظه آنها بسیاری از مسکوویان، از جمله عروس دوک بزرگ، النا، و یاران دوک بزرگ، از جمله دیپلمات و منشی نویسنده، فئودور کوریتسین را به سمت بدعت جذب کرد. بدعت یهودیان هدف خود را تسلیم ساختن روسیه به غرب از طریق تضعیف ارتدکس و نهاد کلیسا در روسیه و به دست گرفتن قدرت معنوی قرار داد. در واقع، این یک خرابکاری اطلاعاتی و معنوی علیه دولت روسیه بود.

خشنودان خدا - یوسف ولوتسکی و گنادی از نووگورود علیه بدعت یهودیان

همراه با کشیش جوزف ولوتسکی، اسقف اعظم گنادی شجاعانه علیه معلمان دروغین قیام کرد و نامه های اتهامی علیه آنها نوشت. او چندین بار به ایوان سوم اشاره کرد که خطر کلیسا را ​​تهدید می کند، همه شورش های زشت و فحشا را که در کلیسا رخ می دهد توصیف کرد. راهب یوسف می نویسد: "من فاحشه ها را به معبد خود می آورم و خود را با آنها به زنا نجس می کنم و با آنها در وان می شوم و این آب ناپاک را می گیرم و در شراب و عسل می ریزم و آن شراب را می فرستم. و عسل به مقدسین و کاهنان و بولیارها و میهمانان و همه مسیحیان ارتدکس.جناب یوسف

خشمگین است و ادعا می کند که "روانی ها چنین چیزی نمی خورند." گنادی با اصرار بر اعدام بدعت گذاران در سال 1490 به متروپولیتن مسکو زوسیما نوشت:«نگاه کن، فرانک‌ها، با ایمانشان، چه قلعه‌ای دارند! هنگام عبور از نوگورود، سفیر تزار در مورد پادشاه اسپانیا به من گفت که چگونه سرزمین خود را پاکسازی کرده است، و از آن سخنرانی ها فهرستی برای شما فرستادم.«درباره تفتیش عقاید تأسیس شده در اسپانیا. اما متروپولیتن زوسیما به شدت از ایمان دفاع نکرد، زیرا او خود فردی نسبتاً شرور، ضعیف اراده و در واقع عموماً مستعد بی ایمانی بود.

سرانجام، سنت.

گنادی موفق به تشکیل شورایی شد که در سالهای 1488-1490 برگزار شد، یهودیان مورد تحقیر قرار گرفتند. با این حال، ایوان سوم خود را فقط به مجازات بدعت گذاران محدود کرد. آنها با شلاق مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و سپس توسط شورای کلیسا برای محکومیت به اسقف نووگورود فرستاده شدند. گنادی به آنها ورود شرم آور به نووگورود داد. در 40 کیلومتری شهر، آنها را در لباس شوخی "با ستون فقرات به چشم اسب"، یعنی عقب، سوار کردند و کلاه ایمنی از پوست درخت غان با کتیبه روی سر آنها گذاشتند.«اینک لشکر شیطان است»

و به این شکل در اطراف شهر حمل می شدند. سرانجام کلاه‌های پوست درخت غان را روی سرشان سوزاندند. همانطور که تواریخ می گوید برخی از بدعت گذاران به درخواست گنادی در مزرعه دوخوفسکی سوزانده شدند و او دیگران را به اسارت فرستاد. متعاقباً اسقف اعظم. گنادی روش مبارزه خود را به اطلاع رسانی و تبلیغات تغییر داد: او شروع به جستجو و توزیع کتاب های مورد نیاز برای مبارزه با بدعت گذاران کرد.