صفحه اصلی / طلسم / خورشید در میان اسلاوها یا زمانی که خورشید یک خدا بود - تاریخ زمین. چهار هیپوستای فصلی خدای خورشید اسلاوی: کولیادا – یاریلو – کوپایلا – سوتوویت

خورشید در میان اسلاوها یا زمانی که خورشید یک خدا بود - تاریخ زمین. چهار هیپوستای فصلی خدای خورشید اسلاوی: کولیادا – یاریلو – کوپایلا – سوتوویت

چندین وقایع نگاری و افسانه های عامیانه تا به امروز باقی مانده است که خورشید مورد احترام اسلاوها بود. قدیمی ترین آنها متعلق به المسعودی نویسنده عرب قرن دهم است. او در کار خود "چمنزارهای طلایی" که معابد اسلاو را توصیف می کند، خاطرنشان می کند که در یکی از آنها، سوراخ هایی در گنبد ایجاد شده است تا نقاط طلوع خورشید را مشاهده کنند و در آن ها درج شده است. سنگهای قیمتیبا طرح هایی که آینده را پیش بینی می کرد.

در عین حال، ما یکی از باشکوه ترین سالگردهای هشتم را تحت الشعاع قرار می دهیم. خون با فریاد کننده یکسان است - تولد جولی. تغذیه آیینی شما در گذشته اهمیت خاصی داشت. ارزش عالیحوادث سوزان شامل انفجار آیینی، دیدار از همسایگان به امید آشتی و خیر در سالهای آینده بود. درست مثل ما، "kyaya" یونانی است. جودیس "سقوط" می کند. این یک غذای قربانی است که معمولاً توسط اهدا کنندگان قربانی خورده می شود. گندم و چاودار مهمترین مواد تشکیل دهنده هستند.

در نهایت نام غذای تشریفاتی به روز 24 دسامبر که خورده می شود، داده می شود. این برنامه آماده سازی برای کلدام ها و یک مهمانی عصرانه برای ناهار است، زمانی که غذای آیینی "کیا" پوشیده شده است. کار سخت روز نتیجه نمی دهد. زنان از خانه خود مراقبت می کردند و برای جغجغه ها غذا تهیه می کردند. مردم قالب را دیدند، حیوانات را کشتند، حیاط‌ها را برپا کردند و سوناها، املاکی را که درختان سیب در آنجا قطع شده بودند، با میمون‌ها ویران کردند. دیروز همه با پوشیدن فرورفتگی های ناگهانی شنا کردند. محاصره حاکم سونا، مانند Mažuoja در لیتوانی، پرورش یافت، او چندین گلدان آب شخم زد و حمام را تمیز کرد.

یکی دیگر از نویسندگان عرب ابراهیم بن وصیف شاه در آثار خود می نویسد که خورشید مورد احترام اسلاوهای باستان بوده و یکی از اقوام اسلاو هفت جشن را به نام صورت های فلکی جشن می گرفته است که مهم ترین آنها جشن خورشید است.

در تواریخ عباراتی وجود دارد که به طور غیرمستقیم بیانگر اعتقادات باستانی نیاکان ما در مشارکت خورشید در امور بشر است: "خورشید این را تحمل نکرد ، پرتوها پنهان شدند" - "خورشید از بین رفت و مانند یک ماه شد و ناگفته ها می گویند: خورشید را می بلعیم.

امروز روزه خشک است، بنابراین هم کودکان و هم بزرگسالان فقط ژورن تلخ دریافت می کنند. همه اهالی دهان مشتاقانه منتظر یک شام خوشمزه با چشم انتظاری هستند. زودتر از راحتی Vakarinul Yamegddyl خورده نمی شود. وظیفه مهم این است که شیر خشخاش را تا انتهای قرقره در یک کاسه شیر که در جیکای دود شیر نامیده می شود، پخش کنید. در گریفین، برخی از جوانه های کوچک و فرآوری نشده گندم به عنوان میکروب هایی به نام خیار، لیچی و یاس بنفش شناخته می شوند. تمام سفره ها با یک رومیزی کتان سفید پوشیده شده است. اگر به یاد داشته باشید که جیمی گیل روی شکمبه دراز کشیده است، باید این کار را انجام دهید.

در جریان شکل گیری مسیحیت در روسیه، عقاید بت پرستی روحانیون و مقامات دولتی به تدریج شروع به تغییر کرد. به عنوان مثال، می توانید آموزه های زیر توسط کریل توروفسکی را بیابید:

  • "خدای خود را نه خورشید و نه ماه" صدا نکنید.
  • آیا احمقانه است که پرتوی تاریک را بپرستیم تا پرتوی جاودانه و خدای مخلوق را و نه من همه چیز را برای خدا خلق کنم؟

اسلاوها توانستند عقاید بت پرستانه قدیمی را با باورهای مسیحی جدید ترکیب کنند. فرهنگ اسلاو به قدری عمیق و چند لایه است که افسانه هایی در مورد خورشید به عنوان یک موجود الهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. و ظاهراً اینجا همه چیز به این سادگی نیست...

نماد راین در دعاهای سرنیزه نیز منعکس شده است. از سوی دیگر، نظر اصلی محققین این است که سنت، مبادله غذا در میان حیوانات دوران باستان است. آرد گندم، روح جمع‌آوری شده، نعل اسب یا درخت سیب هنوز در بشقاب گم می‌شود که نمادی از مشارکت دام در قایق است. خانواده ای که ترجیحات غذایی نابرابر داشتند، حیوانات بیچاره را به طور مساوی دعوت کردند. اگر یکی از آنها در مه می مرد، زمین داران سر سفره او را به جای خود می نشاندند و می خواباندند. شام شما، محبوب عموم، نه تنها با حضور زندگان، بلکه رفتگان نیز برگزار شد.

از این گذشته ، در افسانه های اسلاو باستان می گویند که خورشید یک پادشاه است ، که او صاحب دوازده پادشاهی است ، و در هر یک از دوازده پسر خود ، دوازده خورشید را استاد ساخت ، که خود پادشاه خورشید در خورشید زندگی می کند. و پسرانش در ستارگان زندگی می کنند. جالب ترین چیز این است که اسلاوها معتقد بودند که خورشید با پیش بینی وقایع ناگوار به مردم اطلاع می دهد و در راه توقف می کند یا در ابرها پنهان می شود. علاوه بر این، آنها معتقد بودند که این به مردم کمک می کند، اما در عین حال افراد نالایق را که مستحق بدی آن هستند مورد آزار و اذیت قرار می دهد. در اینجا می توانید ضرب المثل را نیز به خاطر بسپارید: "در کنار خورشید، خود خداوند وجود دارد."

بیتلز زنگ توخالی را روی کندو گذاشت و هوا را نوازش کرد. روز قافیه است. حتی اگر یک سال است که عصبانی و آزرده شده اید، به نظر می رسد که همه با کیریان به توافق رسیده اند. در آن زمان، کیسیوس در تلاش بود تا بدهی های خود را به همسایگانش تسویه کند تا شیل های شنی در یک دریای آرام غلبه کنند.

در گذشته روی سفره کیوش 9 ظرف بود. این احتمالاً با هفته نهم تقویم مطابقت دارد مهتاب. قبلاً نان چاودار وجود داشت، به اصطلاح نان کیسی. در حوالی مرکین چنین رسم وجود داشت. فرمود: همه می گویند: خدا با عرش است، فرمود: همه می آیند؟ در نهایت رهبر می گوید: «بله، وقتی به رختخواب رفتی، خداوند برایت دعا می کند.» رایمر سپس در را باز کرد و داخل آن ریخت.

خورشید از یک سو به عنوان جسمی بهشتی که در وسط جهان قرار دارد و همه چیز را روشن می کند و به عنوان خدا به عنوان پادشاه خورشید مورد احترام بود. اسلاوها پادشاهی او را در جایی در خارج از کشور، در سرزمین تابستان ابدی و زندگی ابدی، از جایی که بذرهای زندگی به سمت ما پرواز می کنند و کاخ های آن بر روی کوه های مرتفع و مقدس قرار داشتند (کلمه "کاخ" از اسلاوی باستان به معنای اتاق ، عمارت ، قصر است). بر اساس باورها، پادشاه خورشید در آنجا بر تخت بنفش و طلا بافته خود می نشیند. هفت ستاره فرشته-قاضی و هفت قاصد که به شکل ستاره های دنباله دار در سراسر جهان پرواز می کنند، اراده او را اجرا می کنند.

آیین این آیین نمادی از وابستگی قبیله ای بود که برای فرزندان او نعمتی نبود. غذا همه را دور میز متوقف کرد، از آنجا گذشت، مردم را دعا کرد و به همه فرصت دیدن داد مردم خوبکه آمدند و تقویم رد و بدل کردند. او همیشه در سال آینده به خاطر بدبختی و دستاوردهای شما به یاد می آید. برای جلوگیری از جمع آوری دام در تابستان، یک شام نوشیدنی کاه در خانه یکی از دوستان شامل مروارید، بلوز، بوتاگ و شیرینی بود. در مناطق آوکراتیتا، پاکروودجیس، پاسوالیس، رودخانه ها هنوز آشنا هستند، وقتی غذاهای خود را می خورند، روی خاکریز دراز می کشند.

ایده های اسلاوهای باستان در مورد خورشید و زمین به هم پیوسته و جدایی ناپذیر است. خورشید به عنوان پروردگار مقدس آسمان، زمین و مردم مورد احترام بود. آنها معتقد بودند که ستارگان و بادها، برداشت محصول و آب و هوا به آن بستگی دارد. آنها معتقد بودند که خورشید به افراد خوب کمک می کند و کسانی را که لغزش می کنند مجازات می کند. خورشید همچنین محافظ یتیمان و حامی آرامش و خوشبختی خانواده به حساب می آمد، بنابراین هر خانواده باید تصویر خود را داشته باشد. و از همه جالبتر این است که خورشید به عنوان حاکم همه چیز، نه تنها در مصیبت یا بیماری، بلکه دائماً هر روز با دعا خطاب می شد.

این یک شام ساکرلی بسیار قدیمی است که در گذشته فقط توسط مادرشوهر اجرا می شد. تصور می شد کودکی که او با آن بیمار بود حالش بدتر بود. ما به سادگی اشاره خواهیم کرد که اعتقاد بر این است که معجزات در تولد عیسی مسیح رخ می دهد. غذای کم چرب گوساله های آن روز کالتی بین دام ها تقسیم می شد. اعتقاد بر این بود که مراسم سال آینده برای حیوانات بی خطر نخواهد بود. در قلب کشور شما فرهنگ های هیجان انگیز و فرهنگ های زنده زیادی دارید. جوجه تیغی طولانی تری دوام می آورد، از سوی دیگر، اگر دختری ساقه های بلندتری را دراز کند، حصار بهتری برای خود خواهد داشت.

دانشمندان هنوز نمی توانند به این سوال پاسخ دهند چرا عدد هفتو همچنین هفت خدا یا فرشته، اغلب در باورها و اساطیر نه تنها اسلاوها، بلکه عملاً همه مردمان باستان یافت می شود؟

  • هفت سیاره
  • هفت روز هفته (اگرچه اسلاوها در واقع 9 روز داشتند)
  • هفت اسب خورشید و هفت فرشته قاضی،
  • هفت دروازه خورشید میترا،
  • هفت گله هلیوس،
  • هفتمین روز هر ماه، به عنوان روز تولد آپولو،
  • سومریان باستان هفت خدای بزرگ دارند که به "چرخ جادوی حرکت جهان... اعطای سرنوشت به مردم" نگاه می کنند.
  • هفت «قدیس جاودانه» به رهبری اهورا مزدا در آیین زرتشتی،
  • هفت خدای بزرگ که 12300 سال بر مصر حکومت کردند،
  • هفت فرشته در مسیحیت (و هشت فرشته در ارتدکس!)
  • در افسانه های مردمان شرقی هفت بودیساتوا از شامبالا وجود دارد.

شاید با پاسخ به این سوال، دانشمندان به طور غیرمنتظره ای به حل معماهای دیگر نزدیک شوند؟

واضح بود که در سال آیندهبهتر است دانه هایی را که در پانسمان های مایه پنیر روی میز یافت می شوند جمع آوری کنید. این روشی است که شما سعی می کنید نیروهای زندگی خود را تداعی کنید. برخی از روزهای آرامش روز و عصر حاکی از قدرت شعبده باز ربوده شده است. در پایان، هاپ خود را می دزدید - داسی که روی آن پرش های زیادی را شکار کردید، هاپ به خوبی نگهداری می شود. بخش بزرگی از شب این است که دختر و دوست پسرش می خواهند آینده او را سرگرم کنند. دختران جذب خیابان های رودخانه می شوند. هر چه طولانی تر بود سریعتر ریخت.

و اگر همیشه به نظر می رسد که این یک زوج است یا هیچ. یک جفت چکمه مردانه و زنانه را ست کنید و سپس پنجه آن را بگیرید. اگر یک دختر توسط یک مرد گرفته شود، او لوس است، اگر او توسط یک زن گرفته شود، او نیست. تمرین نسبی "جادوی بلک جک" با ریسک بالایی همراه بود. مردی روی آینه ظاهر می شود. اگر میانگین سنی کیسیشا که زنگ چوبی نابینایان را پیشنهاد کرده بود، سه بار دور مغازه و از ویترین رد شود، می توانید آن را ببینید و یک پایه شمع بخرید. به جای کور بودن، می توانید چنگ بزنید و چاپلوسی کنید. اگر بی فایده باشد حتی موثرتر است.

مطالعات دیگر درباره اعتقادات اسلاوهای باستان به ما می گوید که خورشید به عنوان پسر خدای برتر مورد احترام بوده است. روسیه بت پرستسواروگ. اما اول از همه. در تواریخ ایپاتیف این کلمات وجود دارد: «و پس از طوفان و تقسیم زبان، اولین مستر از خاندان حام سلطنت کرد، پس از او ارمیا، پس از او تئوستا، که سواروگ را نیز مصریان نامید. این تئوستای حاکم در مصر، در زمان سلطنت او، انبر از بهشت ​​افتاد و شروع به جعل سلاح کرد. در اینجا Svarog اسلاوی با Theost یا Ephaestus باستانی، Vulcan، مصر Fta شناسایی می شود. ولکان خدای رعد و برق، آهنگر سلاح های آسمانی و الهی است. در اینجا نیز ارزش توجه به یک اتصال خاص را دارد پانتئون اسلاوخدایان با مصری که توسط تواریخ تایید شده است.

بچه ها برای دیدن دوستان باید نیمه شب شلوارشان را می پوشیدند و به صفت هم عقد می کردند. فقط دراز بکشید، شما نیازی به تخت ندارید، اما در آستانه خرید، جایی که ارواح بیمار هستند. در آنجا باید به چه نوع افرادی گوش دهید. جایی که شما بلندتر می شوید، آنجا خواهید بود؟

فقط به خاطر داشته باشید که همیشه برای مدتی در جاده هستید و یک سفر دریایی همیشه برای شماست. شایان ذکر است که یکی دیگر از سنت های رایج عصر لیتوانیایی و لتونیایی. در غروب، پس از پیروزی روستاها، کرم را حمل می کردند و سپس روی یک نهر می سوزاندند. به کاستورهای کالادیان آهنگر و کیوس در شب بلوکو می گویند. فرض بر این بود که کالاد باید از همسایه خود در برابر عزیزان ، بدبخت ها و ارواح شیطانی محافظت کند.

اعتقاد بر این است که خدای برترسواروگ دو پسر به دنیا آورد: خورشید و آتش. در متن بالا از فهرست ایپاتیف از تواریخ بیشتر می خوانیم: «و بر اساس این [یعنی. به گفته سواروگ] پسر سلطنتی او که خورشید نام دارد داژبوگ نام دارد... خورشید پسر پادشاه سواروگ است که داژبوگ است. آتش را برادر خورشید، پسر سواروگ نیز می نامند: "به آتش دعا کنید، نام او سواروژیتس است." و جالب ترین چیز این است که منابع باستانی اسلاوها را نوه های داژبوگ می نامند. به عنوان مثال، در "داستان مبارزات ایگور" خورشید باژبوگ به عنوان پدربزرگ اسلاوها ظاهر می شود و تحت این نام هنوز در آهنگ های عامیانه به عنوان دید، پدربزرگ نامیده می شود. نام دیگر او نیز شناخته شده است - لادو، که به معنای نور، زیبایی، صلح، عشق، شادی است. برای مثال، کروات‌ها این آهنگ فولکلور را دارند: "Lepi Ivo terga rozhe، به تو، لادو، خدا بدرخش!" لادو به ما گوش کن لادو! پسمه لادو بخون دلمون قسم: لادو گوش کن لادو! و صرب ها یک آهنگ قدیمی دارند که در آن مردم از خدا می خواهند که او را بدرخشد: "خدایا بدرخش!" شایان ذکر است که حتی در زمان های قدیم تر، دوران مادرسالاری، یعنی برتری زنانهدر جامعه، اسلاوها به الهه عشق و خوبی، لادا احترام می گذاشتند.

این حقیقت که خورشید پدربزرگ یا پدر مردم اسلاو در نظر گرفته می شد توسط آهنگ باستانی نیز تأکید می شود که با تغییرات جزئی در حماسه تمام مردم اسلاو یافت می شود. بالاخره ما هم ریشه داریم!

"آفتاب، آفتاب،
از پنجره به بیرون نگاه کن!
بچه های شما گریه می کنند
آنها چیزی برای نوشیدن و خوردن می خواهند.»

معنی اینها کلمات ساده، ظاهراً بسیار عمیق تر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد. پس از همه، اگر مردم اسلاونوه خورشید محسوب می شود و تحت حمایت ویژه او قرار دارد، سپس روی آوردن به او با درخواست نوشیدنی و غذا می تواند به عنوان درخواست غذای معنوی تعبیر شود که بدون آن حتی یک نفر روی زمین نمی تواند انجام دهد.

طبق اعتقادات اجداد ما، خورشید در ساختار جهان جایگاه ویژه ای در میان اسلاوها دارد. به عنوان مثال، صرب ها اعتقاد داشتند که فراتر از دنیایی که خورشید می درخشد، پادشاهی تاریکی گسترده است. این افسانه، مانند بسیاری دیگر از افسانه های بت پرست، تنها با ظهور مسیحیت بدون از دست دادن ماهیت خود تغییر کرد. در واقع، تا حدودی، تصور این است که در جایی که خورشید نمی تابد، جایی که مردم ایمان و عشق به خدا را از دست می دهند، جایی که انسان هر گونه اصول اخلاقی را زیر پا می گذارد، تاریکی آغاز می شود. و ارزش توجه دارد توجه ویژهبه این واقعیت که تاریکی، اول از همه، در درون خود شخص می آید - نه در جایی بیرون، هیچ کس نمی داند کجا، بلکه دقیقاً در داخل است. بنابراین، کتاب مقدس می گوید: "هر که عاشق است در خدا است و خدا در او است، زیرا خدا خود عشق است."

همچنین جالب است که با پذیرش مسیحیت در روسیه، برخی از مفاهیم جایگزین شد. به عنوان مثال قبلاً گفتیم که خدای خورشید را لادو می نامیدند به معنای نور، آرامش، زیبایی، عشق. یعنی مردم از این نام به صورت مثبت استفاده می کردند. پس از پذیرش مسیحیت، نام لادو به نام دیو تبدیل شد و در نتیجه معنای منفی دریافت کرد. مردم گاهی به جای «برو به جهنم» می گویند: «برو به لاد» یا «به لیاد». بنابراین، اگر ناگهان در زندگی کلمات "برو به لاد" را خطاب به خود بشنوید، فقط می توانید خوشحال شوید، زیرا در واقع آنها راه رسیدن به خدای نور و عشق را به شما نشان می دهند.

بنابراین، ما به اعتقادات اصلی اسلاوهای قدیمی در خورشید به عنوان یک خدا نگاه کرده ایم. این اطلاعات برای ما ارزشمند است به این معنا که در زیر بدوی بودن و ساده لوحی ظاهری، لایه‌های عمیقی از دانش مخفی پنهان است که در فرهنگ همه مردمان باستانی، از تمدن سومری تا مصر باستان، از سرخپوستان آمریکا گرفته تا چین و هند. و از آنجایی که باورهای مردمان باستان اشتراکات زیادی دارند، شاید آنها منبع یکسانی داشته باشند؟ علاوه بر این، دانش فرهنگ اصلی اسلاو به ما این امکان را می دهد که درک کنیم که مرزهای مدرنی که مردمان مختلف اسلاو را از هم جدا می کنند، فقط موقتی و مصنوعی هستند. از این گذشته ، مسافران عرب و یونان باستان ، با بازدید از مناطق مختلف ساکن اسلاوها ، بر یک چیز تأکید کردند - عملاً هیچ تفاوتی در فرهنگ و زندگی اسلاوها از جنوب به شمال ، از شرق تا غرب وجود نداشت. اما موضوع انتشارات بعدی ما این است.

منابع ادبی:

M. Charmoy، Relation de Masoudy و غیره. خاطرات آکاد. امپراتور des Sciences de S. Petersb. سری VI-eme. توم دوم. 1834، ص 320.
م چارموی، ص 326.
. لاورنت. کرونیکل. کامل SOBR. سالها من، صفحه 71.
. مسکویتیانین، 1834، اول، مواد، ص 243.
. نسخه خطی قرن شانزدهم داستان نجات روح است.
. ماکاروف، "در مورد پادشاهی های خورشیدی"، روسیه. روایات دوم، ص 103.
. I. Sreznevsky، "در مورد ستایش خورشید در میان اسلاوهای باستان"، مجله Min. نار. روشنگری 1846، شماره 7.
. آناستازیا نوویخ، "چهارراه"، کیف، 2004
. S.M. سولوویف، "مقاله ای در مورد اخلاق، آداب و رسوم و مذهب اسلاوها، عمدتا شرقی، در دوران بت پرستی"، 1849.

این شلغم بود که به عنوان اصلی ترین اقدام پیشگیرانه کودکان دهقان را از راشیتیسم، بیماری های استخوانی، خون و غیره نجات داد، زیرا این سبزی کمیاب از نظر محتوای کلسیم با شلغم (برگ های آن) قابل مقایسه است. به عنوان مثال در انگلستان، مخلوط آب برگ شلغم، هویج و قاصدک برای تقویت دندان ها و تمام بافت های استخوانی بدن بسیار موثر در نظر گرفته می شود. شلغم و برگ‌های آن سرشار از ویتامین‌هایی مانند ویتامین C، PP، پروویتامین A (انواع زرد رنگ) است، بنابراین شلغم همیشه منبع مهمی از ویتامین‌ها به‌ویژه برای ساکنان مناطق شمالی کشور بوده و هست. در طب عامیانهاز جوشانده شلغم به عنوان خلط آور و ادرارآور موثر استفاده شد. همچنین اعتقاد بر این بود که برای سرفه در برونشیت مزمن مفید است. شلغم را می توان آب پز، بخارپز، پخت، تخمیر، پرکردن... شلغم به جای سیب زمینی در سوپ بسیار خوشمزه است. طعم رضایت بخشی دارد و اصلا نشاسته ای نیست، مانند سیب زمینی آب پز یا بخار پز. بهتر است به جای سیب زمینی های آشنای کنونی از آن استفاده کنید. توصیه هایی برای رشد شلغم: بذر شلغم "Petrovskaya" یا "Golden Ball" را بخرید. شلغم PETROVSKAYA - نوع قدیمی ما. در حالی که شلغم جوان است، با برگ هایش به سمت بالا و ریشه هایش پایین کشیده می شود. سپس برگها در جهات مختلف شروع به پخش شدن می کنند و در این لحظه شلغم در عرض رشد می کند. توصیه می شود که برگ ها در سراسر زمین پخش شوند، سپس میوه ها بزرگ می شوند! طعم تلخ شلغم با کمبود رطوبت در خاک همراه است. او خاک بیش از حد بارور شده را دوست ندارد. طعم خیار در گلخانه دقیقاً به همین دلیل شروع به تلخ شدن می کند. می توانید دو بار در سال شلغم بکارید. در اوایل تابستان و نزدیک به اواسط تابستان (اواخر ژوئن تا اوایل تیر) برای حفظ برداشت برای زمستان. از ما تجربه شخصی: شلغم را مخلوط با کلم چینی می کاریم. ما اشاره کردیم که همراه با کلم، شلغم بسیار خوشمزه، بزرگ، متراکم و شیرین است! با این حال، اگر ندانیم چه زمانی باید متوقف شویم، نباید خطراتی را که در انتظار ماست فراموش کنیم! شلغم محصولی بسیار سالم است اما مصرف زیاد آن می تواند وضعیت برخی بیماری ها را بدتر کند. بنابراین، شلغم خام برای بیماران مبتلا به مشکلات معده و اثنی عشر، کولیت و گاستروانتریت حاد منع مصرف دارد. همچنین مصرف این سبزی ریشه ای به صورت خام در صورت التهاب کبد و کلیه و سایر ناراحتی های روده توصیه نمی شود. علاوه بر این، در صورت ابتلا به بیماری های خاص سیستم عصبی مرکزی، افزودن ظروف شلغم به رژیم غذایی خود توصیه نمی شود. بنابراین، داشتن مشکل با سیستم عصبی، باید با پزشک مشورت کنید تا به شما بگوید آیا می توانید شلغم و غذاهای تهیه شده از آن را بخورید یا خیر. در حالی که خوردن 200-300 گرم برای زنان باردار مفید است. شلغم 1-2 بار در هفته برای مادران دارای نوزاد توصیه نمی شود که شلغم بخورند: کودک ممکن است واکنش غیرقابل پیش بینی داشته باشد - آلرژی، اسهال، قولنج، یبوست. بنابراین توصیه می شود شلغم را از 2 سالگی وارد برنامه غذایی کودک کنید. این سبزی ریشه دار دارای اثرات ترمیم کننده زخم، ادرارآور، ضد التهاب، ضد عفونی کننده و ضد درد است. شلغم هایی که به درستی پخته شده اند، علاوه بر خوشمزه بودن، فوق العاده سالم نیز هستند. آب شلغم برای سرفه و گلودرد نوشیده می شود (از سرماخوردگی ساده تا ترمیم صدای کاملاً "کم عمق"). علائم آسم را تسکین می دهد، خواب را بهبود می بخشد و ضربان قلب را آرام می کند. شلغم های پخته شده را به صورت خمیر در می آورند و روی نقاط دردناک نقرس می مالند. و حتی درد دندان با جوشانده شلغم تسکین یافت. مقدار زیاد فیبر موجود در شلغم باعث تحریک حرکت روده می شود. از زمان های قدیم، شلغم به عنوان یک وسیله عالی برای پاکسازی بدن از سموم در نظر گرفته شده است. شلغم خام حاوی حداکثر 9 درصد قند، محتوای بسیار بالای ویتامین C (دو برابر هر سبزی ریشه ای)، B1، B2، B5، PP، پروویتامین A (به ویژه در شلغم زرد)، پلی ساکاریدهای آسان هضم، استرول ( عنصری که در درمان تصلب شرایین ضروری است شلغم حاوی یک عنصر کمیاب به نام گلوکورافانین است که آنالوگ گیاهی سولفوروفان است که این عنصر فقط در شلغم یافت می شود. انواع مختلفکلم: کلم بروکلی، سرمه و گل کلم. شلغم حاوی عناصر کمیاب و فلزات است: مس، آهن، منگنز، روی، ید و بسیاری دیگر. شلغم دارای فسفر بیشتری نسبت به تربچه و تربچه است و گوگرد لازم برای تصفیه خون و حل کردن سنگ کلیه و مثانه را در هیچ سبزی رایج دیگری نمی توان یافت. منیزیم موجود در مقادیر زیاد به تجمع و جذب کلسیم در بدن کمک می کند. شلغم حتی حاوی آنتی‌بیوتیک‌هایی است که رشد برخی از قارچ‌ها، از جمله قارچ‌هایی که برای بدن انسان خطرناک هستند را به تاخیر می‌اندازد (اگرچه هیچ تاثیری بر E. coli و استافیلوکوک‌ها ندارد). شلغم باعث فعال شدن کبد و ترشح صفرا می شود که از تشکیل سنگ کیسه صفرا جلوگیری می کند. سلولز از فعال شدن حرکت روده و جلوگیری از رکود مواد مغذی حمایت می کند. این فواید زیادی برای کاهش سطح کلسترول دارد که به نوبه خود برای جلوگیری از تصلب شرایین عالی است. شلغم حاوی لیزوزیم است، ماده ای با فعالیت ضد میکروبی بسیار قوی. جالب است بدانید شلغم یک آنتی بیوتیک طبیعی است که می تواند علائم بیماری های مختلف به ویژه پوست و غشاهای مخاطی را از بین ببرد یا از آن جلوگیری کند. شلغم محصولی کم کالری و سرشار از ویتامین است. شلغم شما را پر می کند، اما اجازه نمی دهد شروع کنید. اضافه وزن. نمک های معدنیو اسانس های موجود در شلغم می توانند به عنوان یک مجموعه جهانی که سلامت را تنظیم می کند عمل کنند. بی جهت نیست که این همه افسانه و گفته در مورد شلغم ظاهر شده است. این سبزی ریشه دار دارای اثرات ترمیم کننده زخم، ادرارآور، ضد التهاب، ضد عفونی کننده و ضد درد است. شلغم هایی که به درستی پخته شده اند، علاوه بر خوشمزه بودن، فوق العاده سالم نیز هستند. برای بیماران دیابتی، شلغم یک داروی تقویتی عالی است که پزشکان آن را به ویژه در زمستان توصیه می کنند. با این حال، باید میزان مصرف خود را کنترل کنید، زیرا این سبزی ریشه حاوی مقدار زیادی قند است و به طور کلی باید از مصرف روتاباگا خودداری کنید. آب شلغم برای سرفه و گلودرد نوشیده می شود (از سرماخوردگی ساده تا ترمیم صدای کاملاً "کم عمق"). علائم آسم را تسکین می دهد، خواب را بهبود می بخشد و ضربان قلب را آرام می کند. شلغم های پخته شده را به صورت خمیر در می آورند و روی نقاط دردناک نقرس می مالند. و حتی درد دندان با جوشانده شلغم تسکین یافت. مقدار زیاد فیبر موجود در شلغم باعث تحریک حرکت روده می شود. جوشانده ریشه شلغم خواب را بهبود می بخشد، ضربان قلب را آرام می کند، خاصیت ملین دارد و به آسم و برونشیت کمک می کند. برای تهیه جوشانده به یک یا دو قاشق غذاخوری ریشه شلغم خرد شده نیاز دارید. شما باید دویست میلی لیتر آب جوش بریزید، پانزده دقیقه بجوشانید و صاف کنید. 1/4 فنجان از جوشانده را چهار بار در روز یا یک لیوان قبل از خواب میل کنید. در نهایت، خواص آشپزی شلغم به طور قابل توجهی سودمندتر از سیب زمینی است، که سبزی اصلی روسی را از رژیم غذایی مردم عادی در پایان قرن نوزدهم حذف کرد. شلغم را می توان سرخ، بخارپز، آب پز، خورش، پخته، خام خورد و با غذاهای دیگر مخلوط کرد، به سالاد اضافه کرد و داخل پای پر کرد. جالب است که شلغم دایکون ژاپنی امروزه، مانند هر ژاپنی، امتیاز بسیار بالایی دارد، در حالی که دایکون از نظر خواص به هیچ وجه برتر از شلغم نیست - اینها گیاهان مرتبط هستند. در ژاپن، دایکون یک سبزی به طور انبوه رشد می کند، مانند سیب زمینی در کشور ما. شاید زمان پخت بیشتر شلغم نسبت به سیب زمینی نقش تعیین کننده ای در جابجایی شلغم داشته باشد. سیب‌زمینی‌ها خیلی سریع‌تر پخته شدند، نرم شدند و می‌توان از آنها برای درست کردن غذاهای بیشتری استفاده کرد. احساس سیری از شلغم و سیب زمینی مشابه است. "سیری سیب زمینی" نتیجه هضم دشوار مقادیر زیادی نشاسته بود. کربوهیدرات هایی که اساس سیب زمینی را تشکیل می دهند تعداد زیادی کالری، اما این غذاهای کربوهیدراتی هستند که مسئول رسوب چربی اضافی هستند. شلغم مانند کرفس، ریشه جعفری و جعفری که امروزه اغلب نادیده گرفته می شود را می توان با همان موفقیت به جای سیب زمینی در سوپ استفاده کرد و حتی آن را آب پز کرد تا نرم شود. بله پختن شلغم زمان بیشتری می برد، اما شلغم از نظر تعادل مواد مغذی و خواص درمانی خاص، سیب زمینی را پشت سر می گذارد و در دستان ماهر یک آشپز مجرب تبدیل به یک غذای لذیذ می شود. امروزه "سبزیجات روسی" در شرق و آمریکای لاتین و همچنین در اسپانیا و پرتغال تهیه می شود - جوانه شلغم به سس ها، خورش سبزیجات و سوپ اضافه می شود. در بلاروس، شلغم یک ماده اجباری در سوپ کلم است - غذای بسیار غلیظی که یادآور سوپ کلم روسی است، فقط بسیار غلیظتر - چیزی بین سوپ و خورش. توصیه های کلی برای انتخاب شلغم به چند نکته خلاصه می شود: در تابستان، شلغم های کوچک را انتخاب کنید، آنها در پاییز و زمستان نرم تر و نرم تر می شوند، نمونه های بزرگ خریداری کنید - آنها حاوی ویتامین های بیشتری هستند. اصطلاح "آسان تر از شلغم بخارپز" احتمالا برای همه آشنا است. اما اکنون همه نمی توانند شلغم بخارپز را به این راحتی درست کنند، اما فقط 2 قرن پیش این یک غذای بسیار رایج بود، چیزی شبیه سیب زمینی آب پز. برای تهیه شلغم بخارپز (یا شلغم بخارپز) باید سبزی ریشه ای را به ورقه های نازک برش دهید، همه چیز را با آب یا شیر پر کنید، کره و کمی نمک اضافه کنید و به مدت 40 دقیقه در فر با حرارت متوسط ​​یا کم قرار دهید. روش دیگر روش «ماهیتابه» است. شلغم را به همراه سبزی های دیگر مکعبی یا ورقه ای هر کدام که راحت تر است خرد می کنند و زیر درب آن می پزند. می توانید شیر و کره را اضافه کنید. اصل پخت مانند تهیه خورش سبزی است. روش سوم: شلغم های کامل را در بخارپز بریزید و حدود 20 دقیقه بخارپز کنید، سپس پوست بگیرید، نازک برش دهید، مزه دار کنید و سرو کنید. دستور پخت با شلغم شلغم بخارپز مواد لازم: 2-3 شلغم متوسط، 1 قاشق غذاخوری. ل روغن خردل، 1 قاشق چایخوری عسل، مخلوطی از گیاهان پرووانسال، نمک. طرز تهیه: شلغم ها را بشویید و در دیگ دوبل به مدت 20 دقیقه (شعله متوسط) بپزید. از روغن خردل و عسل سس درست کنید. شلغم ها را پوست بگیرید، به ورقه های نازک برش دهید، نمک اضافه کنید، عسل بریزید و با مخلوطی از گیاهان خشک بپاشید. بعد از چند دقیقه که سبزی ها نرم شدند، می توانید بخورید. شلغم خورشتی با سیب مواد لازم: شلغم 300 گرم، سیب 6-7، کشمش 100 گرم، 1-2 قاشق غذاخوری. ل کره، شکر به مزه. طرز تهیه: شلغم ها را پوست بگیرید و به قطعات کوچک برش دهید. در تابه لعابی ریخته، کمی آب و روغن اضافه کنید، درب ظرف را ببندید و روی حرارت ملایم بگذارید تا نیم پز شود. سیب ها را خلال کنید، پوست بگیرید و هسته آن ها را بگیرید. کشمش را در آن بشویید آب گرم. سیب، کشمش و شکر را به تابه اضافه کنید و بجوشانید تا نرم شوند. شکر را با دقت اضافه کنید. اگر سیب ها شیرین هستند، می توانید شکر را حذف کنید یا خیلی کم اضافه کنید. خورش با شلغم مواد لازم: 1-2 عدد شلغم بزرگ، 2-4 عدد سیب زمینی، 1 عدد هویج بزرگ، 1 عدد پیاز، یک لیوان شیر، نمک، ادویه جات - به مزه. طرز تهیه: شلغم و هویج شسته و پوست کنده را به صورت مکعبی خرد کنید و در مقدار کمی آب بپزید و کمی شیر اضافه کنید و بگذارید با حرارت ملایم بجوشد. پیاز درشت خرد شده را با تکه های سیب زمینی تفت دهید تا کمی قهوه ای شود و سرخ شده را به قابلمه منتقل کنید. شیر بیشتری اضافه کنید و بجوشانید تا سبزیجات نرم شوند. می توانید آرد را اضافه کنید تا کمی غلیظ شود، اما معمولاً لازم نیست.