صفحه اصلی / توطئه ها / شیر بالدار در نام اساطیر. شیر بالدار -

شیر بالدار در نام اساطیر. شیر بالدار -

22.04.2015

ونیز یکی از زیباترین و شگفت انگیزترین شهرهای جهان است. همه چیز در مورد آن شگفت‌انگیز است: کانال‌های آب به جای پیاده‌رو، پل‌هایی که خیابان‌ها، مناطق مسکونی را با هم ترکیب می‌کنند، و کاخ‌های مجللی که نه روی زمین، بلکه روی پایه‌هایی ساخته شده از چوب سنگی ساخته شده‌اند. همچنین جای تعجب است که میدان ها، دیوار خانه ها، ستون ها، توری ها و حتی کلیساهای این شهر به وفور با مجسمه ها و نقش برجسته هایی که شیر بالدار را به تصویر می کشند تزئین شده است. شیر حتی روی نشان ونیز سلطنت نکرد. او چگونه به آنجا رسید و چرا چنین افتخاری به او اعطا شد؟

شیر بالدار همراه با یادگارهای سنت مارک وارد ونیز شد. یک حیوان شگفت انگیز و بی سابقه نماد این شخص به همان اندازه خارق العاده بود. در این تصویر بود که حزقیال، یکی از چهار پیامبر، مرقس را در مکاشفه های خود دید عهد عتیق. در واقع، مرقس انجیلی یکی از درخشان ترین و قدرتمندترین چهره ها شد مسیحیت باستان. او که خود شاگرد و پیرو پطرس رسول بود، کلام خدا را به مشرکان در اسکندریه مصر، آفریقا و لیبی رساند.

مرقس راه های بسیاری را پیمود و هر جا که این مرد بی باک و خم نشدنی پا گذاشت، مسلمانان و مشرکان به خدای واحد و پسرش عیسی مسیح ایمان آوردند، مسیحیت را به طور دسته جمعی پذیرفتند و کلیساها ساختند. او با قدرت ایمانش معجزات کرد، زخم ها را شفا داد و مردم را از جذام پاک کرد. این مرد بزرگشناخته‌شده‌ترین انجیل را که بعداً توسط متی و لوقا پایه‌گذاری شد، به جهان داد. مقامات مسلمان مصر نتوانستند اعمال این قدیس را تحمل کنند و روزی در حین عبادت الهی، مرقس اسیر شد، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به زندان انداخته شد.

در آن شب عیسی بر او ظاهر شد و او را برکت داد. فردای آن روز در راه محل اعدام، روی سنگ های تیز کشیده شده، درگذشت. مشرکان که از نفرت بر او چیره شده بودند، برای سوزاندن جسد او به راه افتادند، اما در لحظه روشن شدن آتش، ناگهان رعد و برق آسمانی بلند شد و زلزله آغاز شد. قاتلان با وحشت فرار کردند و پیروان مارک جسد او را بردند و در یک قبر سنگی پنهان کردند. معلم بزرگ نگذاشت به بدن شاگرد وفادارش تجاوز شود.

مارک در زمانی که هنوز زنده بود، هنگام غرق شدن کشتی، فرشته ای را دید که به او گفت در سرزمینی که در آن بود آرام خواهد گرفت. و این سرزمین ونیز بود. و همینطور هم شد. در سال 829 دو تاجر ونیزی بقایای قدیس را از اسکندریه و در آنجا دفن کردند و مخفیانه به ونیز منتقل کردند. از آن زمان های دور، سنت مارک شفیع و حامی این شهر زیبا و شگفت انگیز شده است. او در قالب یک شیر بالدار بر روی نشان ونیز و در قلب ونیزی ها جای شایسته ای گرفت.

بقایای قدیس تا به امروز در کلیسای زیبای میدان سنت مارک قرار دارد. "درود بر تو، مرقس، مبشر من." اما شهر در حال شکوفا شدن و زیباتر شدن است و به نظر می رسد که فجایع شدید از کنار آن می گذرد. شاید به این دلیل که معلم بزرگ هنوز از شاگرد خود محافظت می کند.

لوکا کارلواریس "ونیز. نمای خاکریز" 1710-1715.

با شروع داستان در مورد شیرهای سنت مارک، نمی توان از شهری صحبت نکرد، جایی که شیر بالدار نشان ملی را زینت می دهد، به شکل مجسمه های مرمری یا برنزی در میدان ها به هم می رسد و از نماهای زیبا به بیرون می نگرد. ساختمان ها، و خود قدیس، که به عنوان حامی و مدافع شهر انتخاب شده است، در روزهای ما به ویژه مورد احترام است. این شهر شگفت انگیز که در شمال ایتالیا قرار دارد، در جزایر متعددی از تالاب قرار دارد و توسط کانال های متعددی تقسیم می شود که خاکریزهای آن توسط چهارصد پل به هم متصل می شوند. این شهر خانه تعداد زیادی از کاخ های باشکوه است، جایی که تجملات باروک در مجاورت گوتیک زیبا است. تقریباً در همه جا می‌توانید صدای پاشیدن آب، شستن پایه‌های آنها و انعکاس شاهکارهای معماری باشکوه را بشنوید، که در میان آنها اینجا و آنجا، مانند نگهبانان نامرئی، نقش برجسته‌ها و مجسمه‌های شیرهای مرمری بالدار وجود دارد. این در مورد استدرباره ونیز - بزرگترین مرکز اروپایی گردشگری بین المللی. با عاشق شدن به شهر، گردشگران می‌توانند ساعت‌ها در کنار کانال‌ها، میدان‌ها و خیابان‌های باریک پرسه بزنند، قایق‌سواری‌های عاشقانه ترتیب دهند و البته ماکتی از یک شیر بالدار بخرند تا قطعه‌ای از ونیز را به یادگار ببرند. این مکان شگفت انگیز ...

دوناتو ونزیانو قرن چهاردهم. شیر سنت مارک که سالن گریمانی کاخ دوج را تزئین می کند

سنت مارک قدیس حامی ونیز شد و سنت تایرون تئودور را در این پست "جایگزین" کرد. البته، مقدسین بین خود برای جمهوری ونیزی بحث نکردند - خود ونیزی ها تصمیم گرفتند حامی را تغییر دهند. مارک انجیلی، طبق افسانه، زمانی مسیحیت را در شهرهای تالاب ونیزی موعظه می کرد. به همین دلیل است که در قرن نهم، ونیز، آزاد شده از حکومت امپراتوری بیزانس، در جستجوی یک مکان جدید حامی بهشتینگاهش را به سنت مارک معطوف کرد. علاوه بر این، در این زمان بود که آثار قدیس از اسکندریه مصر به ونیز آورده شد.

داستان کشف آثار مانند یک داستان پلیسی واقعی جذاب است. قهرمانان آن دو تاجر ونیزی به نام های بونو و روستیکو هستند (ترجمه نام آنها به معنای "خوب" و "دهقان" است). در حالی که در مصر بودند (که به خودی خود یک ماجراجویی بود، زیرا مقامات ونیزی شهروندان خود را از فرود در سواحل مسلمانان منع می کردند)، بازرگانان برای ادای احترام به یادگارهای مبشر مقدس که در یکی از معابد اسکندریه نگهداری می شد، رفتند. پس از صحبت با راهب سرایدار، بازرگانان متوجه شدند که آزار و اذیت مسیحیان در اسکندریه آغاز شده است و مسلمانان حتی در فکر برچیدن کلیساها هستند. در پرتو این چشم اندازهای تیره و تار، سرایدار را متقاعد کردند که با آنها به ونیز برود و بقاع مقدس را با خود برد. برای اینکه کسی متوجه چیزی نشود، بقایای مرقس با یادگارهای سنت کلودیا جایگزین شد و خود مبشر مقدس در یک سبد گوشت خوک از اسکندریه خارج شد. ممکن است این بی احترامی نسبت به قدیس باشد، اما بازرگانان و راهب چاره دیگری نداشتند - مسلمانان در تکه های لاشه گوشت خوک حفاری نکردند و بنابراین متوجه نشدند که کسی قصد دارد عتبات مقدس را بدزدد. هنگامی که بازرگانان به ونیز رسیدند، هیچ کس حتی به تنبیه آنها برای فرود در سرزمین های مسلمان فکر نکرد - لذت یافتن آثار این چنین بود. کلیسایی به افتخار سنت مارک ساخته شد که یادگارهای حامی جدید ونیز در آن قرار گرفت.

مجسمه شیر مرمری از میدان اربه. ونیز

از آن زمان، معماری ونیز شروع به رشد بیش از حد شیرهای بالدار کرد - شیرهای مرمری و شیرهایی که در برنز ریخته شده اند، شیرهایی که از کاخ ها و باغ ها محافظت می کنند، نقش برجسته شیرها در نمای ساختمان ها، مجسمه هایی به عنوان تزئین میادین و فواره ها. تصادف تصادفی نیست - هر چه باشد، شیر بالدار نماد سنت مارک است. در واقع، شیر بالدار خود مبشر است، یا بهتر است بگوییم، تصویر نمادین، که در آن یحیی متکلم او را در رؤیای خود دید و او را در مکاشفه توصیف کرد. همان جایی که پیامبر رؤیایی از چهار حیوان را توصیف می کند که در نزدیکی عرش خداوند ایستاده اند و نماد چهار بشارت هستند. خداشناسان چگونه سنت مارک را در شیر بالدار شناختند؟ منطق کمک کرد. آنها به یاد آوردند که انجیل مرقس با این کلمات آغاز می شود: "صدای گریه کننده در بیابان." و چه کسی، به جز یک شیر عصبانی، می تواند در بیابان "فریاد بزند"؟

به هر حال، تصویر یک شیر بالدار در اساطیر پیش از مسیحیت نیز وجود داشت. بنابراین، شیرهای بالدار بابلی نمادی از چهار خدای سیاره ای بودند.

شیرهای برنزی سنت مارک از خیابان های ونیز. می‌توانید مجسمه‌های شیر، یا بهتر بگوییم کپی‌های کوچک‌تر آن‌ها را در بسیاری از مغازه‌های سوغاتی بخرید.

زمانی در ونیز شیرهای بالدار زیادی وجود دارد، تقریباً هر شهروند نجیبی خرید یک شیر مرمری و تزئین خانه خود با نماد سنت مارک را مایه افتخار می دانست. اما مشهورترین آنها، البته، شیر از ستون گرانیتی در میدان دوج است. داستان این شیر، اگر نگوییم بیشتر، جذاب و پر از پیچیدگی ها و دسیسه ها به اندازه داستان کشف آثار مقدس است. ستون گرانیتی که شیر بالدار روی آن قرار دارد، هدیه ای از بیزانس به ونیز برای کمک در جنگ علیه فنیقی ها است. سه ستون گرانیتی عظیم اهدا شد، اما تنها دو ستون به ونیز رسیدند - یکی در حین تخلیه غرق شد. برای مدت طولانی، ستون ها در بندر قرار داشتند: هیچ کس نمی توانست بفهمد چگونه این غول های صد تنی را نصب کند. و تنها در سال 1196، نیکولو باراتیری با استفاده از طناب های کنفی معمولی و نبوغ مهندسی، این ستون ها را در میدان نصب کرد. نماد هرالدیک ونیز و تجسم حامی آسمانی آن - یک شیر بالدار برنزی - بر روی یکی از ستون ها ظاهر شد که گویی از ناکجاآباد. در هر صورت هیچ مدرک مستندی مبنی بر اینکه این مجسمه ساخته کیست حفظ نشده است. یا در خود ونیز ریخته شد یا شیر بالدار از بابل، ایران یا آشور در مسیرهای پر پیچ و خم زمان و مکان به میدان دوج آمد.

ناپلئون بناپارت زمانی آرزوی یک شیر را داشت. پس از برکناری دوژ ونیزی، نماد ونیز را از روی پایه آن برداشت و به پاریس برد. هنگامی که امپراتوری ناپلئون سقوط کرد، شیر بالدار از اسارت بازگشت. او برگشت و عملاً از یک مرگ وحشتناک جان سالم به در برد - در راه بازگشت ، آنها موفق شدند شیر را به 84 قطعه بشکنند. آنها به بهترین شکل ممکن با شیر رفتار کردند - قطعات به هم چسبیده و ذوب شدند، و یکی از پنجه ها، بدون هیچ مقدمه ای، به سادگی با سیمان پر شد. از آن زمان، شیر به طور دوره ای برای بازسازی فرستاده شده است. امروزه فقط پوزه و یال و تکه هایی از پنجه هایش سالم مانده است.

مجسمه شیر بالدار از میدان کاخ دوج. ونیز

ونیز قرن‌هاست که زیر سایه بال‌های یک شیر شگفت‌انگیز به این شکل زندگی کرده است - پر سر و صدا و رنگارنگ، کارناوال و دوست داشتنی، عاشقانه و حسابگر، چندوجهی و حل نشده باقی مانده است، مانند حکمت پنهانی در چشمان شیر سنت مارک، حامی آسمانی این شهر خارق العاده.


در زیر گزیده ای از شیرهای سنت مارک را مشاهده می کنید که در خیابان های شهرهای ایتالیا منتظر مسافران هستند.
از ما همیشه می توانید یک مجسمه شیر مرمری را سفارش دهید و بخرید، چه کپی از یک شاهکار معروف یا یک اثر اصلی خلق شده به صورت جداگانه. از تماشا کردن لذت ببرید

در میان بسیاری از پل های سنت پترزبورگ، سه پل خاص وجود دارد. در مقایسه با غول های همکار خود، اینها بیشتر شبیه پل ها هستند - متواضع و عابر پیاده. اما چقدر اصلی! بیایید به داستان های آینده در مورد زنجیرهای معلق و پوچتامتسکی بپردازیم. امروز اجازه دهید توجه خود را به کانالی معطوف کنیم که در ژوئیه 1826 در کانال اکاترینینسکی (گریبویدوفسکی) افتتاح شد. تزیین آن یک شیر بالدار افسانه ای بود و نه فقط یک، بلکه چهار!

یک بانک نزدیک بود

رویدادها جایگزین یکدیگر می شوند، اما خاطره باقی می ماند. امروزه یکی از قدیمی ترین دانشگاه های روسیه، دانشگاه دولتی اقتصاد و دارایی سنت پترزبورگ، در ساختمانی چشمگیر در سادووایا مستقر است. و روزی روزگاری بانک واگذاری دولتی واقع شده بود. به همین دلیل پل را بانکوفسکی نامیدند. مجسمه های شیرهای بال طلایی، نمادی از امنیت و ثبات، ساخته شده بر اساس قالب های مجسمه ساز P. P. Sokolov - او

گردشگران و افراد محلی که در حال قدم زدن هستند از تماشای نمایه های عجیب و غریب که در آب های عصرگاهی منعکس شده اند لذت می برند. در چنین لحظاتی، برای برخی از رویاپردازان به نظر می رسد که کانالی که از مویکا شروع می شود نه به فونتانکا، بلکه به سرزمین های ناشناخته دوردست، به مکانی که افسانه های گریفین ها در آن متولد شده اند، منتهی می شود.

در واقع، شیر بالدار اغلب به صورت گریفین ظاهر می شود. برخی معتقدند که این کاملا درست نیست (آنها می گویند حیوانات ناشناخته سر پرنده ندارند). برخی دیگر ادعا می کنند که این موجودات خارق العاده متنوع بودند، از جمله با یک شیر "برج". به هر حال نویسنده مجسمه ها به وضوح می دانست: گریفین ها در اسطوره ها به عنوان نگهبانان گنج ها مشهور بودند - و تصمیم گرفت که آثار او ویژگی های مشابهی داشته باشند، زیرا آنها روی پایه ها در نزدیکی یک موسسه اعتباری بزرگ می نشینند.

شیرها - به طور جداگانه، بالها - به طور جداگانه

بنابراین، شما قبلاً می دانید که پل در سن پترزبورگ با شیرهای بالدار را می توان دید و در امتداد آن قدم زد و به بخش مرکزی شهر، به کانال گریبایدوف رفت. "معجزه گریفین" جزایر اسپاسکی و کازانسکی (واقع در نزدیکی ایستگاه مترو Nevsky Prospekt-2) را به هم متصل می کند. این پل یکی از بهترین تزئینات شهر در نوا به حساب می آید.

بر اساس اطلاعات تاریخی، حیوانات چدن پرنده مانند به ارتفاع 2.85 متر در کارگاه های ریخته گری آهن الکساندروفسکی ساخته شده است. شکل نشان داده شده شامل طول بال ها نیز می شود. اما تولید یک نقطه عطف برای قرن ها در سه مرحله انجام شد: اولین مرحله ریخته گری بود اجزاءیک شکل توخالی (یک درز اتصال در پشت حیوانات قابل مشاهده است)، دومی تعقیب بال های مسی است.

نگهبانان سرافراز

سومین (مجمع) احتمالاً چشمگیرترین بود. به خصوص هنگامی که اولین شیر "طراحی" شد - بالدار، قدرتمند. آنها می گویند که در قرن 19 تذهیب پری پری از طلای خالص (طلای قرمز) ساخته شده است. در سال 1967 (و سپس در سال 1988)، پوشش با قلع تمدید شد، با این حال، در هزاره جدید (یعنی در سال 2009)، لایه گرانبها به طور کلی حذف شد.

اما حتی بدون تزئینات گران قیمت، افرادی با چشمان عقابی و پوزخند شیری که آماده پرواز به آسمان سن پترزبورگ هستند، همچنان با افتخار از سواحل مقابل کانال به یکدیگر و افرادی که در امتداد پل عبور می کنند نگاه می کنند. نگهبان ساکت و مغرور وظایف کمتر عاشقانه اما مهمی دارد. سر آنها توسط تکیه گاه های منحنی برای فانوس هایی با سایه های کروی پشتیبانی می شود. "گاندرها" برنزی و طلاکاری شده اند. در طلوع و غروب خورشید درخشش وصف ناپذیری وجود دارد.

ساخته شده تا دوام بیاورد

نویسندگان این پروژه، مهندسان V.K. Tretter و V.A. Khristianovich، یک سازه به طول 2.5 متر را با کمک بهترین کارخانه ریخته گری و مکانیکی (که توسط چارلز بیرد تأسیس شد) به وجود آوردند. 1792). در آنجا قطعات چدنی و فلزی ساخته و سپس مونتاژ می شد. مجسمه های توخالی ("شیر بالدار") "آشپزخانه مهندسی" را پنهان می کنند - مکان هایی که کابل ها وصل شده اند، مکانیسم ها.

با وجود اینکه فقط یک سازه معلق تک دهانه بود، کار آسانی نبود. استحکام سازه ای که در یک روز ساخته نشده بود به کیفیت نصب زنجیر، آویز، ورق های چوبی، دکل ها و سایر اجزا بستگی داشت. پل در طول سال ها تحت تعمیرات قرار گرفته است، اما کارهای اساسی عالی هنوز هم امروزه باعث احترام به رویکرد آرام و کامل اجداد (در به معنای وسیعکلمات) به هر کاری که انجام دادند.

شادی بیاور

پلی با شیرهای بالدار در مجسمه هایی که اسطوره های گذشته های دور را به تصویر می کشد. افسانه های امروز چیست؟ اگرچه، اگر به معجزه اعتقاد دارید، می توانید این را تضمین واقعی موفقیت بدانید. باورها بر اساس خواص جادویی گریفین ها است. بنابراین، شما باید بی سر و صدا به موجودات خارق العاده ای که روی پاهای عقب آنها نشسته اند نزدیک شوید و "جنگ" آنها را به سمت چپ بمالید. آرزوی شما محقق خواهد شد! برای این کار می توانید سعی کنید به طور همزمان به دو شیر برسید.

توصیه می شود یک سکه روی پنجه خود قرار دهید - البته برای افزایش ثروت. به هر حال، تعداد زیادی از این سکه ها در حفره ها در حین بازسازی یافت شد. ظاهراً این طبیعت انسان است که تا آخر امیدوار باشد و به "رویاها به حقیقت پیوست" ایمان داشته باشد. مرمت‌کنندگان یادداشت‌های زیادی هم پیدا کردند. مردم از آنها چیزهای مختلفی می خواستند: عشق، شادی، سلامتی، بازگشت به سن پترزبورگ، کمک در قبولی در امتحان و صدها چیز مهم دیگر. ما اطمینان داریم که هر شیر بالدار با آرزوهای مردم همدردی می کند.
















تقریباً در همه فرهنگ ها و اسرار نماد لئو وجود دارد که تجسم ایده قدرت سلطنتی است و همچنین عملکردهای محافظت از ارزش های خاص متعلق به پانتئون خدایان را انجام می دهد. شاید برای گذشتگان ورود خورشید به این علامت زودیاک(صورت فلکی لئو در زمانی که نام این علامت زودیاک شکل گرفت) به معنای تولد افرادی بود که با قدرت سرمایه گذاری کردند. در سومر باستان، قدرت سلطنتی با نام اوتو (شماش)، یکی از اولین پسران خدایان متولد شده بر روی زمین، که باعث پیدایش سلسله پادشاهان و فراعنه شد، مرتبط بود. برای یافتن کهن‌ترین منابع شکل‌گیری ایده‌ها در مورد این علامت زودیاک، تصمیم گرفتیم به حماسه سومری به عنوان قدیمی‌ترین سندی که در مورد تولد زمین و آسمان، مردم و خدایان می‌گوید روی آوریم.

زکریا سیچین در مجموعه "برگی از طریق کتاب پیدایش" این فرضیه را مطرح می کند که حدود نیم میلیون سال پیش خدایان به زمین ما آمدند، اما هنوز زیر بار حضور انسان نبودند. سومری ها ادعا کردند که در منظومه شمسی ما سیاره دوازدهم با مداری بسیار کشیده با طول بسیار زیاد وجود دارد. از این سیاره بود که خدایان بهشت ​​و زمین به زمین فرود آمدند. در درک کنونی ما، اینها نمایندگان خاصی از ذهن کیهانی بودند، با هدف استخراج و استعمار زمین، فرمانروای عالی نیبیرو، آنو بود، و هر دو پسرش فرمانروایان زمین شدند و در طول زمان حوزه های نفوذ را تقسیم کردند. به شمال (اوراسیا و آمریکای شمالی) و جنوب (آفریقا، آمریکای جنوبی) مناطق. یکی از پسران (انلیل) دارای حق ولادت اول و فرمانروایی عالی بود و پسر دوم به نام ائا (انکی) نسبت به انلیل موقعیتی فرعی داشت اما دارای بالاترین دانش در مورد طبیعت و انسان بود. او تبدیل به اصلی شد بازیگردر توسعه منابع طبیعی زمین و همچنین در ایجاد و توسعه همه بشریت.

با گذشت زمان، بشریت که در ابتدا توسط خدایان فقط به عنوان یاور و خدمتگزار در نظر گرفته می شد، توانایی تولید مثل (به اصطلاح سقوط) و استقلال را به دست آورد که باعث شد از کنترل شدید خدایان فرار کند و انسان خود را توسعه دهد. تمدن بین این دو برادر و بعداً فرزندان آنها، دشمنی دائمی بر سر حوزه‌های نفوذ وجود داشت. علاوه بر این، هر چیزی که متعلق به انکی بود و در نیمکره جنوبی قرار داشت، شروع به پادشاهی پایین نامید و مفهوم منفی زیرزمینی را به دست آورد. با این حال، هر آنچه متعلق به انلیل بود، حد ملکوت بالا نامیده شد و اوج کمال الهی شد.

متعاقباً، افسانه های سومری توسط سایر مردمان باستانی پذیرفته شد که بر این اساس توسعه یافتند سیستم های مختلف فلسفه دینیاز جمله پانتئون های خدایان باستانی.

اوتو (شماش) از نوادگان مستقیم انلیل بود و دانش زیادی در زمینه فضانوردی داشت. قلمرو بین النهرین و به ویژه شهر سیپار (نیپور) برای حکومت در اختیار او قرار گرفت. با ظهور تمدن سومری، هنگامی که انسان به خدایان در سرزمین بین رودخانه ها پیوست، نام شماش نماد قانون و عدالت مترادف با قدرت سلطنتی شد. الواح یافت شده در سیپار نشان می دهد که در زمان های قدیم این شهر به شهر قوانین بی طرف و عادلانه تبدیل شده است. در برخی متون آمده است که «شماش خدایان و انسانها را به عدالت داوری می کند». سیپار (نیپور) در واقع مقر دادگاه عالی سومریان و همچنین مرکز سکونتگاه های باستانی خدایان بود که به زمین آمده بودند. جدول حکمت که در این شهر یافت می‌شود، توصیه می‌کند که چگونه رفتار کنید تا اوتو را خشنود کنید: «به دشمن خود آسیبی نرسانید، به کسی که به شما آسیب رسانده است، جبران کنید، دشمن خود را بر اساس وجدان خود قضاوت کنید، به دشمن خود اجازه ندهید. برای رفع گرسنگی و تشنگی، مایل به اختلاط شراب باش.

عناوین شمش غالباً در متون یافت می شود با نور، درخشندگی، درخشندگی. از زمان های قدیم او را درخشان می نامیدند و او را Utu می نامیدند که به طور گسترده نور می افکند، کسی که آسمان و زمین را روشن می کند. و نام اکدی شاماش در زبانهای سامی به معنای خورشید است. خورشید فرمانروای لئو و نماد پادشاهان است.

ما عادت کرده ایم نماد لئو را به صورت یک مارپیچ منحنی ببینیم. همین نماد، تنها به شکل اورائوس، یک مار باستانی، در تصاویری از روسری های فراعنه یافت می شود. اورائوس بر ماهیت الهی و عالی حاکم تأکید داشت. به هر حال، برخی از مورخان منشأ قوم یهود را با شهر نیپور (سیپار)، شهر شاماش مرتبط می‌کنند. . و یکی از نام های یهودیان - سفارد - مستقیماً به نام شهر سیپار منتهی می شود. جالب است که در نمادگرایی کتاب مقدس، قبیله یهودا، که عیسی مسیح از آن آمده، نماد یک شیر است. از سوی دیگر، یهودا نام خائن مسیح نیز بود، بنابراین رنگ شیری زرد کم رنگ و شنی که تصور می‌شد لباس یهودا دارد، نمادی از تجاوزگری موذیانه به حساب می‌آمد و در قرون وسطی انتظار می‌رفت یهودیان آن را بپوشند. لباس زرد لئو و ستاره شش پراز دیرباز نماد اسرائیل بوده و تصویر این نمادها به نام مهر سلیمان معروف بوده است.

همچنین کنجکاو است که زودیاک لئو اغلب با بال به تصویر کشیده می شد. شیر بالدار، دارای نماد قدرت، اورائوس. شماش همچنین بال و شاخ داشت - نشانه هایی از نشانه های الهی. منظور از نماد خورشید که دارای بالهای قدرت و توانایی پرواز است چه بود؟ طبق متون باستانی اکدی، این خدای شماش بود که مسئول اجازه دادن به خدایان برای صعود به بهشت ​​یا فرود به زمین بود. او از دو ورودی - آسمانی و زمینی محافظت می کرد. او بر نردبان خدایان حکومت می کرد. شاید دقیقاً با کارکرد معراج، برخاستن، این درجه از سوزش و درخشندگی همراه بود که مترادف با یک نور درخشان در حال افزایش بود.

اگر ما به پیروی از زکریا سیچین واقعیت وقایعی را که قرن ها پیش روی داده است تصور کنیم، آنگاه خدای شماش در قالب رهبر اصلی پروازهای فضایی در برابر ما ظاهر می شود و سفر فضانوردان به کشتی خود را در ارتفاع پایین انجام می دهد. مدار زمین و بازگشت به زمین. شواهد زیادی به نفع این فرضیه وجود دارد. سیاره پلوتون که در علامت لئو تعالی یافته است، ممکن است نشان دهنده ماهیت واکنشی و هسته ای انرژی های مورد استفاده خدایان باشد. شاید به همین دلیل است که در بسیاری از تصاویر لئو، به ویژه در میتریسم (و خود خدای میترا)، در بسیاری از اسرار مصری، و همچنین در آیین زرتشتی، لئو به صورت بالدار به تصویر کشیده شده است.

در اساطیر یونانی، که منعکس کننده روندهای بعدی در توسعه اسطوره زودیاک لئو است، داستانی در مورد به اصطلاح اسرار الئوسینی کوچک وجود دارد، زمانی که هرکول، با سقوط در غاری با دو خروجی، شیر نمیان را شکست می دهد. هومر در ادیسه درباره غاری با دو دروازه صحبت می کند که ورودی برای خدایان و مردم است.

یکی از نشانه های قدرت، از جمله نشانه های برنده، پوست شیر ​​بود. این نشانه کسانی بود که وارد اسرار شدند. در مراسم، کشیشان مصری پوست شیری را که نماد خورشید بود می پوشیدند. شیر در خاور دور و نزدیک مورد احترام بود، جایی که به عنوان نگهبانی از ورودی مکان های مقدس به تصویر کشیده شد. صحبت در مورد عظمت سلطنتی این علامت، لازم است ترسیم شود توجه ویژهبه ستاره Regulus، آلفا لئو. این ستاره که در نزدیکی دایره البروج قرار داشت، به همراه آنتارس (عقرب)، ستاره آلدباران (ثور) و فومالهوت (ماهیان) یکی از چهار ستاره بزرگ ایرانیان باستان بود. زیر ستاره Regulus یا زمانی که با سیارات دیگر مانند مشتری، زحل در ارتباط بود، بزرگترین امپراتوران متولد شدند.

راز پروازهای سلطنتی و مجازات قدرت الهی توسط افسانه ای که لئو را با موجودی مرموز- گریفین گریفین تسلط بر دو حوزه وجودی را نشان می دهد - زمین از طریق بدن شیر و هوا از طریق سر و پرهای عقاب. در پانتئون خدایان یونان، کرکس کوه آپولو و نگهبان طلا در میان هیپربوری ها بود.

هلنا بلاواتسکی در باطنی انجیلی نوشت: "در حالی که عقرب نماد آغازگر آزمایش شده و عذاب دیده بود، لئو نماد پیروزی شکوهمند حقیقت بود."

لئو - زمان تولد پادشاهان


این مجسمه معروف یکی از نمادهای ونیز است. مجسمه برنزی یک شیر بالدار در بالای یک ستون گرانیتی عظیم، بیش از 800 سال است که پیازا سان مارکو را زینت داده است. در واقع، نام میدان و مجسمه به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند، زیرا شیر بالدار نماد سنتی علامت انجیلی است.

شیر بالدار و ستون گرانیتی در طول جنگ های صلیبی به ونیز آمد. در اواخر قرن یازدهم، ناوگان ونیزی به بیزانس در جنگ علیه شهر فنیقی صور کمک کرد. به عنوان پاداش، شهر سه ستون گرانیتی دریافت کرد. درست است، فقط دو نفر به خود ونیز رسیدند - یکی در حین تخلیه غرق شد. سپس، برای سال‌ها، ستون‌ها وزن مرده‌ای را در بندر قرار دادند، زیرا هیچ‌کس نمی‌توانست راهی برای بلند کردن تکه‌های گرانیتی با وزن بیش از صد تن پیدا کند. این کار در سال 1196 تکمیل شد - مهندس و معمار Niccolo Barattieri ستون ها را به صورت عمودی با استفاده از طناب های کنفی معمولی نصب کرد. ظاهراً در همان زمان، سرستون یکی از ستون‌ها با یک شیر بالدار برنزی تزئین شده بود که از آن زمان به نماد هرالدیک ونیز تبدیل شده است.


برای اولین بار از یک شیر (که اغلب به آن گریفین می گویند) در اسناد شورای بزرگ جمهوری ونیزی در سال 1293 ذکر شده است. علاوه بر این، حتی در آن زمان نیز صحبت از نیاز به بازسازی مجسمه گرانبها وجود داشت. زادگاه این مجسمه که با ظرافت شگفت انگیز کار با فلز متمایز است کجاست؟ برای مدت طولانی آن را ایجاد ریخته گری های ونیزی ناشناس قرن سیزدهم می دانستند. اما پاسخ واقعی را ظاهراً باید تقریباً 2500 سال پیش در امپراتوری های بزرگ گذشته - آشور، بابل یا ایران جستجو کرد. به طور دقیق تر، افسوس که گفتن آن دشوار است. اما رمز و راز بیوگرافی فقط به شیر برنزی می افزاید.

جای تعجب نیست که شکل تاج ستون توجه فاتحان را به خود جلب کرد. در سال 1797، مرد جوان دوج ونیز را خلع کرد و به نشانه فتح شهر، دستور داد شیر بالدار را از پایه خود خارج کنند. مجسمه بر روی یک کشتی بارگیری شد و به پاریس فرستاده شد، جایی که در مقابل بنای معروف Les Invalides قرار گرفت. شیر تا سقوط امپراتوری ناپلئون در آنجا ایستاد. پس از کنگره وین، که در آن کشورهای پیروز قوانین زندگی در اروپای جدید را تعیین کردند، "زندانی" به خانه فرستاده شد. در آن زمان بود که بدبختی رخ داد: در راه، مجسمه سقوط کرد و به 84 قطعه شکست! بسیاری مطمئن بودند که بازسازی شاهکار غیرممکن است.

با این حال، یک بارتولومئو فراری تصمیم گرفت با این موضوع بحث کند و قول داد که شیر بالدار را به شکل قبلی خود بازگرداند. صادقانه بگویم، او کار را ضعیف انجام داد: قطعات را با پیچ و مهره های متعدد به هم چسباند، برخی از قطعات را در یک کوره ذوب کرد و به سادگی یکی از پنجه ها را با سیمان پر کرد! با این حال، شایان ذکر است که اگر او نبود، نماد ونیز برای همیشه گم می شد.


خوشبختانه، پوزه برنزی شیر، یال مواج و چند تکه پنجه شیر تا به امروز کاملاً دست نخورده باقی مانده است. آخرین باری که این مجسمه تحت بازسازی طولانی مدت قرار گرفت، از سال 1985 تا 1991 بود. سپس ونیزی‌ها به تمام دنیا نشان دادند که چقدر برای حامی بالدار خود ارزش قائل هستند: مجسمه از کارگاه‌های مرمت به محل نصب در یک گوندولا که با گل‌ها پیچیده شده بود راه یافت.