صفحه اصلی / توطئه ها / نمونه هایی از تفتیش عقاید در قرون وسطی. تفتیش عقاید در قرون وسطی

نمونه هایی از تفتیش عقاید در قرون وسطی. تفتیش عقاید در قرون وسطی

تفتیش عقاید (از لاتین: inquisitio - جستجو، تحقیق، جستجو) یک نهاد تحقیق قضایی است که برای شناسایی دشمنان مبدل خود در کلیسا، تبدیل آنها و آموزش مجدد آنها ایجاد شده است و در صورت اصلاح ناپذیری آنها، آنها را از کلیسا تکفیر می کند. لی، 2002، ص. 99].

مسیحیت، در چارچوب زوال و مرگ امپراتوری روم غربی، در ابتدا به عنوان یک ایده جدید که بتواند جامعه را متحد و احیا کند، تلقی نمی شد. اولاً، روحیه پرافتخار جمهوری خواهی به حیات خود ادامه داد و به قدرت استبدادی نه خدا و نه امپراتور اجازه نداد. ثانیاً، نظام باستانی در حال مرگ قاطعانه اصل برابری (حتی در تئوری) بین برده و آزاد و بین شهروند و بربر را به رسمیت نمی شناسد.

در سال 1184، پاپ لوسیوس سوم و امپراتور فردریک اول بارباروسا یک روش سختگیرانه را برای جستجوی اسقف های بدعت گذار و بررسی پرونده های آنها توسط دادگاه های اسقفی ایجاد کردند. مقامات سکولار موظف به اجرای احکام اعدام خود بودند. تفتیش عقاید به عنوان یک نهاد برای اولین بار در چهارمین شورای لاتران که توسط پاپ اینوسنتس سوم در سال 1215 تشکیل شد، مورد بحث قرار گرفت، که روند خاصی را برای آزار و شکنجه بدعت گذاران ایجاد کرد، که شایعات افتراآمیز برای آن کافی اعلام شد.

در پایان قرن دوازدهم وجود کلیسای کاتولیکبا وجود اینکه وقایع صد و پنجاه سال گذشته او را معشوقه همه چیز کرده بود، در خطر شدید بود. مسیحیت. هیچ نمونه دیگری در تاریخ از پیروزی کامل تر عقل بر زور بی رحمانه وجود ندارد. در دوران ناآرامی و نبردهای خونین، رزمندگان سرافراز باید در برابر خادمان محراب که هیچ قدرت مادی نداشتند و تمام قدرتشان مبتنی بر شعور درونی مؤمنان بود، سر تعظیم فرود آوردند. کلیسا نماینده یک سلطنت مطلقه بود. رستگاری هر مؤمنی در گرو اطاعت او از کلیسا، به آمادگی او برای به دست گرفتن سلاح در دفاع از کلیسا بود. و این عقیده در عصری که ایمان همه اعمال مردم را هدایت می کرد، استبداد معنوی را به وجود آورد که همه چیز را تابع اراده کسانی می کرد که در دست آنها بود. [لی، 1999، ص. 445].

اساساً، تفتیش عقاید نهادی از کلیسای کاتولیک روم برای جستجو و مجازات بدعت گذاران و دیگر دشمنان کلیسای کاتولیک است. اگرچه این سازمان در آغاز قرن سیزدهم ایجاد شد. برای مبارزه با بدعت آلبیژنی در فرانسه، اما منشأ آن را باید در اقدامات قبلی دید کلیسای قرون وسطایی، علیه بدعت گذاران و در سیستم تحقیقات قضایی که توسط دادگاه های سکولار در فرانسه و سایر کشورها برای افشای مجرمان استفاده می شود.

تفتیش عقاید نام خود را از اصطلاح لاتینی گرفته است که نشان دهنده چنین شکلی از تحقیقات قضایی با مشارکت هیئت منصفه است. در قرون وسطی، بدعت گذار به کسی اطلاق می شد که علیرغم پند و اندرزهای مکرر روحانیون - کشیشان، اسقف ها یا پاپ که به این شخص اشاره می کردند که عقاید یا اعمال او چنین است، به تبلیغ عقاید یا اعمال مذهبی خود ادامه می داد. اشتباه و مغایر با آموزه های پذیرفته شده توسط کلیسا. طبق این تعریف، کلیسا تنها در صورتی می‌توانست کسی را بدعت گذار معرفی کند که به نوبه خود از رعایت تعدادی از شرایط اطمینان حاصل کند.

اول، کلیسا باید دکترین خود را در مورد موضوع مورد بحث به وضوح بیان می کرد.

ثانیاً، او می بایست از طریق وزیران خود این آموزه مثبت را به مظنون بدعت رساند تا خطاهای خود را به او نشان دهد و نظراتش را اصلاح کند.

و ثالثاً، کلیسا باید ثابت می کرد که مظنون نظرات اشتباه خود را با گفتار یا عمل تبلیغ می کند و می تواند افراد دیگر را به مسیر خطا هدایت کند. با این حال، در عمل، شرایط ذکر شده همیشه توسط کلیسا رعایت نمی شد.

ایده های جدید مسیحیت نیز در فهرست آزاداندیشی خطرناک قرار گرفت و پیروان آنها به راحتی می توانستند با سر خود هزینه کنند. وضعیت پس از فروپاشی امپراتوری به غربی و شرقی تغییر کرد. کنستانتین اول، پس از ترک رم، که از نظر روحی جمهوری‌خواه بود، با انرژی شروع به ایجاد نهاد قدرت استبدادی امپراتوری در بخش شرقی امپراتوری کرد. و در اینجا مسیحیت یک ایدئولوژی دولتی بسیار مناسب است که قادر به خدایی و تقویت قدرت شخصی امپراتور بر رعایای خود است که همه از نظر بی اهمیتی در برابر قدرت الهی برابر هستند.

از این رو، فعالیت های تفتیش عقاید با هدف بررسی جنایات علیه دین انجام شد. این جنایات عمدتاً شامل بدعت‌های مختلفی می‌شد که شامل تلاش برای تحقق و انتقال افکار جایگزین به توده‌های مردم بود. جهان بینی دینی، فرقه مذهبی و نگرش نسبت به کلیسای حاکم.

در قرون وسطی، زمانی که ذهنیت اکثریت مردم به طور قابل توجهی با ذهنیت مدرن متفاوت بود، بدعت گذاری جرمی بسیار جدی تر از جنایات سیاسی و جنایی تلقی می شد. در آن روزگار، ایدئولوژی مسیحی ایدئولوژی دولتی بود. انکار اقتدار کلیسا نیز شورشی علیه قدرت دولتی بود و تمامیت دولت را تهدید می کرد.

ایجاد شده در قرن XI - XIII. شکل جدیدی از سیمونی: تجارت در مراسم مقدس. اعتراف که اجباری شد و به انحصار کشیشان تبدیل شد، زمینه وسیعی را برای انواع اخاذی ها فراهم کرد. برخی از اقرار کنندگان گناهان را برای یک مرغ یا یک بطری شراب تبرئه کردند [لی، 2002، ص. 11].

پیش از تأسیس تفتیش عقاید، دادگاه های کلیسایی توسط اسقف ها اداره می شد. فعالیت دادگاه های اسقفی منزوی، موقت و غیرسیستماتیک بود. اسقف ها معمولاً منتظر شایعات رایج بودند تا آنها را به فرد یا گروهی از افراد مشکوک به بدعت راهنمایی کنند. در ادامه لازم بود مجرمیت مظنون کشف شده ثابت شود و وی را مجازات کند. با این حال، پس از جنگ های صلیبی آلبیژن، هنگامی که مقاومت آشکار بدعت گذاران شکسته شد، آنها به دقت شروع به پنهان شدن کردند. فرقه گرایان با جدیت تمام مراسم مذهبی خود را پنهان می کردند و یافتن شواهد بیرونی دال بر گناه آنها بسیار دشوار بود. از سوی دیگر، روحانیون، که در علم کلام دانش اندکی داشتند، اغلب قادر به تشخیص بدعت گذار نبودند و از او به رسمیت شناخته می شدند، زیرا بدعت گذاران که به تفکر عمیق عادت داشتند، توسعه یافته تر از آنها بودند. برای این منظور افراد آموزش دیده ویژه برای مطالعه عقاید دیگران مورد نیاز بودند.

روحانیت پایین از نظر اخلاقی بالاتر از اسقف ها نمی ایستاد. تقریباً همه منافع به اسقف ها بستگی داشت. در قرون XII - XIII. مزایا یا آشکارا فروخته می شد یا تحت حمایت توزیع می شد و هیچ کس در مورد توانایی ها و ویژگی های اخلاقی نامزد پرس و جو نمی کرد [همان، ص. 10].

معلوم شد که دستورات مندی - دومینیکن ها و فرانسیسکن ها - برای کارهایی که خارج از قدرت دادگاه های اسقفی بود، مناسب تر بودند. بر اساس آنها، امکان ایجاد دادگاه های ویژه و دائمی وجود داشت که منحصراً برای سرکوب بدعت ها طراحی شده بودند. این دادگاه ها از احساسات محلی و حساب های شخصی مصون بودند. محبوبیت بسیار زیاد راهبان متعصب، همکاری غیرتمندانه مردم و اربابان قدرتمند محلی را که حمایت آنها مورد نیاز بود، تضمین کرد. دستورات مندی به ویژه به پاپ ها اختصاص داشت، که تفتیش عقاید را بر اساس دستورات گمان، سلاحی قدرتمند برای تقویت نفوذ روم و از بین بردن بقایای استقلال کلیساهای محلی ساختند. بنابراین در قرن سیزدهم. دستگاه تفتیش عقاید تحت مراقبت دومینیکن ها و فرانسیسکن ها قرار گرفت و معلوم شد که یک داروی بسیار مؤثر در برابر بدعت است [لی، 2002، ص. 88].

برخی از مورخان معتقدند که تفتیش عقاید در 20 آوریل 1233، زمانی که پاپ گریگوری نهم دو گاو نر را امضا کرد، متولد شد. اولین مورد خطاب به اسقف ها، با "درخواست" برای انتقال اختیارات آزار و اذیت بدعت به موسسات استانی سفارش سنت دومینیک، اما به دلیل "احترام و عشق به مقر مقدس" برای ارائه آنها به آنها بود. تمام کمک های ممکن در انجام این وظیفه. گاو نر دوم با دستورات مستقیم برای شروع جستجو، آزمایش و مجازات بدعت گذاران استانی «پیشساشان و برادران راسته واعظان، تفتیش عقاید» را خطاب می کند و «در صورت نیاز از مقامات سکولار کمک می خواهد».

بدین ترتیب، گریگوری نهم سیستمی را پدید آورد که اساس تفتیش عقاید شد: اعطای حق تعیین برادرانی که برای انجام وظیفه خود آماده شده بودند و در حدود و ضوابط مربوط به یک استان رهبانی (دومینیکن یا فرانسیسکن) بود. استان آنها برای جستجو و محاکمه بدعت گذاران، از قدرتی که مقرّس به آنها اعطا شده بود استفاده کردند. در روزهای اولیه تفتیش عقاید، حداقل سن تفتیش عقاید مشخص نشده بود. مواردی از انتصاب افراد جوان و کم تجربه بود. این موضوع بعداً حل شد: کلمنت پنجم حداقل سن یک بازرس را 40 سال تعیین کرد.

تکامل بیشتر تفتیش عقاید شامل ساده کردن رابطه بین قدرت بازپرس و اسقف، روشن کردن اصول تعامل با مقامات سکولار، و دفع وجوه ناشی از مصادره و جریمه بود. با گذشت زمان، ترکیب دادگاه تفتیش عقاید نیز تغییر کرد و بهبود یافت.

در سراسر قرون وسطی، کلیسای مسیحی ایده وحدت دارایی های سکولار را تحت اقتدار یک حاکم مذهبی - اسقف رم - اجرا کرد. و به سختی می توان تلاش های کلیسا را ​​در اینجا دست بالا گرفت. اگر کلیسا از قدرت سلطنتی در برابر شورش رعیت حمایت نکرد، الزام به رعایت شرایط " آرامش خدا«و تجاوز ناپذیری مقدسات کلیسا، فعالیت متفکرانه و متمرکز قانونگذاری، چه بر سر تمدن نوپای اروپایی می آمد؟

از سوی دیگر، تمام اقدامات فهرست شده کلیسا در نهایت با هدف ایجاد هژمونی شخصی پاپ ها بر کل جهان مسیحیت بود. طبق نقشه آنها، این امپراتوری قرار بود تمام اروپا و سرزمین های اسلاو را در بر گیرد.

این امپراتوری خواهد بود که از همه گسترده ترین دولت هایی که تاکنون در تاریخ شناخته شده است، پیشی خواهد گرفت. پیامد این آرزوها رویارویی طولانی بین پاپ ها و مقامات سکولار بود. این مبارزه به طور قابل توجهی فئودال ها را تضعیف کرد و به استقلال شهرها که همیشه به عنوان منبع پیشرفت در قرون وسطی عمل می کرد، دامنه وسیعی داد. و در این مورد نیز نقش مثبت بدون شک کلیسا را ​​در توسعه تکاملی کشورهای اروپای قرون وسطی می بینیم.

در ابتدا، زمانی که تفتیش‌گران دستور عمل دریافت کردند، قدرت، مسئولیت، وظایف و حقوق آنها کاملاً نامشخص بود. تفتیش عقاید هنوز به عنوان دستیاران اسقف در اداره رویه قضایی قدیمی علیه بدعت گذاران دیده می شدند.

برای تعیین اصول اصلی که قرار بود تفتیش عقاید را راهنمایی کند، در سالهای 1243 و 1244. جلسه بزرگی از اسقف های استان های اطراف در ناربون تشکیل شد. نتیجه یک سری طولانی از قوانین بود که به قوانین تفتیش عقاید تبدیل شد. اسقف ها از حق محاکمه و اجرای تصمیمات چشم پوشی کردند. تصمیم گیری در مورد پرونده اکنون باید توسط بازپرس اتخاذ شود و اگر اسقف یا شخص مهم دیگری در جلسه دادگاه شرکت کند، آنها به عنوان اعضای دادگاه ذکر می شوند.

انتقال صلاحیت بدعت گذاران از اسقف به تفتیش عقاید منجر به پیچیده شدن روابط بین آنها شد. تفتیش عقاید در ابتدا به خود اجازه دادند که بدون ذکر اسقف به نام خود تصمیم بگیرند، اما به آنها دستور داده شد که بدعت گذاران را محکوم نکنند و بدون رضایت اسقف مجازاتی برای آنها اعمال نکنند.

برای مدتی پاپ ها همچنان اسقف ها را مسئول سرکوب بدعت ها در اسقف های خود و منبع واقعی عدالت معنوی می دانستند. Innocent IV در دستورالعمل های خود در سال های 1245 و 1247. به اسقف ها دستور می دهد که برای تبدیل بدعت گذاران خستگی ناپذیر تلاش کنند و در موارد محکومیت با بازپرس و سایر آگاهان مشورت کنند که آیا نجات گناهکار و مصالح ایمان ایجاب می کند که حکم صادر شود یا لغو شود.

با این حال، قبلاً در سال 1248، شورای والنسین مستقیماً اسقف‌ها را موظف کرد تا تصمیمات تفتیش‌گران را با این تهدید که از ورود به کلیساهای خود منع می‌شوند، اعلام و اجرا کنند.

برای مدت طولانی، مسئله مشارکت اسقف ها در روند قانونی تفتیش عقاید باعث اختلاف نظر و دستورالعمل های متضاد پاپ شد. تنها در سال 1273 گریگوری X نشان داد که تفتیش عقاید، هنگام بیان جملاتی که مستلزم محکومیت های سنگین است، با اسقف ها یا نمایندگان آنها مشورت می کنند.

پس از آن، این تصمیم گریگوری X هرگز لغو نشد. علی‌رغم درگیری‌ها، در عمل بازپرس و اسقف تقریباً همیشه در توافق عمل می‌کردند، نه تنها در تصمیم‌گیری، بلکه در کل موضوع. اما به طور کلی، فعالیت های تفتیش عقاید کاملاً مستقل از اسقف بود.

از آنجایی که تفتیش عقاید از میان برادران منصوب شده بودند دستورات رهبانی، سپس در روند توسعه تفتیش عقاید، مسئله تبعیت تفتیشگران از ژنرال های دستور آنها نیز باید حل می شد. فرانسیسکن ها سعی کردند با دادن اختیارات برای مدت معینی بازپرسان خود را به اطاعت بکشانند.

دومینیکن ها این کار را انجام ندادند. مشکل اصلی این بود که قدرت تفتیش عقاید توسط پاپ داده می شد و فقط او می توانست آنها را سلب کند. بنابراین، وضعیت متناقضی به وجود آمد: تفتیش عقاید در برابر ژنرال های خود به عنوان راهب مسئول بودند، اما به عنوان بازرس، آنها اقدامات خود را فقط به پاپ حساب می کردند. در سال 1418، مارتین پنجم دستور داد که تفتیش عقاید منصوب شده توسط خود پاپ از دستور مافوق خود اطاعت نکنند و حتی می توانند آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهند. در سال 1439 یوجین چهارم و در سال 1474 سیکستوس چهارم فرمان کلمنت چهارم را تأیید کردند که بر اساس آن تفتیشگران، در صورتی که توسط خود پاپ منصوب نمی شدند، می توانستند با تصمیم ژنرال ها و ولایات دستورات جابجا شوند. ژنرال های دستورات حق حرکت و مجازات بازپرسان خود را داشتند.

مشکل دیگر حل مسئله تامین هزینه های تفتیش عقاید و تقسیم وجوه ناشی از جریمه و مصادره بود.

با توجه به هزینه های نگهداری تفتیش عقاید، در زمین های مختلفیک سیستم متفاوت نصب شد در ایتالیا، تمام هزینه های تفتیش عقاید بر عهده دولت بود. این مورد در شمال آلپ پذیرفته نشد، اما پادشاه به نگهداری تفتیش عقاید اهمیت می داد. این نگرانی بیشتر در ساخت و نگهداری زندانهای تفتیش عقاید با هزینه سلطنتی بیان شد. گاهی این مسئولیت را اسقف مربوطه به عهده می گرفت.

سیستم توزیع درآمدهای حاصل از جریمه و مصادره نیز در طول زمان تغییر کرده است. در سال 1288، پاپ نیکلاس چهارم دستور داد که تمام مبالغ دریافتی از جریمه ها و مصادره ها به افرادی که با رضایت اسقف و بازپرس انتخاب می شوند، منتقل شود و مقرر کرد که این مبالغ فقط با اجازه اسقف و با ارائه جزئیات دقیق هزینه شود. حساب مخارج آنها برای او.

با این حال، در سال 1304 بندیکت یازدهم اسقف ها را از درخواست گزارش منع کرد. از این پس، تفتیش عقاید باید آنها را فقط در اختیار دفتر پاپ یا کمیسران ویژه پاپ قرار می دادند. این تصمیم زمینه فعالیت گسترده ای را برای استبداد تفتیش عقاید برای اخاذی از مردم باز کرد.

اگر در تنظیم روابط بین مقامات قضایی کلیسا تردید وجود داشت، در این صورت هیچ ابهامی در روابط تفتیش عقاید با مقامات سکولار وجود نداشت. تفتیش عقاید از همان نخستین گام‌های خود خدماتی را به قدرت سکولار ارائه کرد و بدعت گذاران را تابع قوانین سکولار کرد. بنابراین، مقامات سکولار به دنبال آن بودند که به تفتیش عقاید سازمانی مستحکم بدهند تا بتواند به طور مؤثرتری به کشف و مجازات جنایات مذهبی کمک کند. Innocent III در شورای Lateran 1215، از طریق یک سری احکام، نگرش کلیسا را ​​نسبت به بدعت گذاران، و همچنین تعهد مقامات سکولار برای نابودی آنها را تحت تهدید به اتهام خیانت تعیین کرد.

حاکمان سرزمین های کاتولیک احکام سختی را علیه بدعت گذاران صادر کردند. از این میان، مشهورترین آنها کد فردریک دوم است که بین سالهای 1220 تا 1239 منتشر شد. تعدادی احکام، و آزار و شکنجه بدعت گذاران را بر اساس قوانین شورای لاتران تنظیم کرد.

پس از تأسیس تفتیش عقاید پاپ، فردریک دوم تمام نیروهای دولتی را در اختیار خود قرار داد. تفتیش عقاید این حق را داشتند که خواستار مداخله مقامات برای دستگیری کسانی که آنها را بدعت گذار می شناختند و تا زمان صدور حکم در بازداشت نگه دارند. قوانین فردریک در مجموعه قوانین به عنوان مقررات اصلی قانون شرعی گنجانده شد و تا قرن نوزدهم به طور اسمی لغو نشد.

Innocent IV در 15 مه 1252 گاو نر "در مورد نابودی" را صادر کرد و آزار و شکنجه سیستماتیک بدعت گذاران را به عنوان عنصر اساسی هر ایالت و هر شهر ایجاد کرد. دولت موظف بود همه کسانی را که مظنون به بدعت بودند دستگیر کند و زندانی کند و به بازپرس تفتیش کند و در عرض پانزده روز هر تصمیمی را که به اتهام بدعت گرفته می شد، اجرا کند.

مقامات سکولار موظف بودند، در اولین درخواست، برای کسانی که از تحویل بدعت گذاران خودداری می کردند، شکنجه را اعمال کنند. هر گونه مانع یا حتی تأخیر مقامات سکولار در اجرای تصمیمات و خواسته های بازپرسان در مورد بدعت، مشکوک به همدردی با بدعت گذاران بود.

نتیجه این امر حداقل می تواند برکناری از سمت خود باشد. بنابراین، هم افراد خصوصی و هم دولت در معرض تهدید مجازات، از جمله اتهام بدعت، دستیاران تفتیش عقاید شدند. هر گونه قوانین و مقررات سکولار که در انجام وظایف تفتیش عقاید خللی ایجاد می کرد، باطل اعلام شد. بنابراین، همچنین می توان گفت که تفتیش عقاید به مرور زمان به معشوقه واقعی قوانین همه کشورهای اروپایی تبدیل شد، که می توانست به صلاحدید خود تغییر دهد.

در ابتدا فعالیتهای تفتیش عقاید محدود به استانهای فرقه های مرتضی بود که هر یک شامل تعداد زیادی اسقف بود و ایالت های آنها راهبان ساده ای را برای آزار بدعت گذاران و تعیین درجه گناه آنها تعیین می کردند. پرونده ها توسط یک بازپرس، گاهی اوقات توسط دو بازپرس انجام می شد.

از آنجایی که استان ها وسیع بودند، تقسیم کار بازپرس ضروری شد. با این حال، حق تعیین نمایندگان مجاز به جای خود - کمیسرها یا جانشینان - فقط در سال 1262 برای بازپرس به رسمیت شناخته شد. این نمایندگان بازپرس با قدرت تفتیش کامل سرمایه گذاری شده بودند و نه تنها می توانستند تصمیماتی بگیرند که مستلزم مرگ محکومان باشد. . حتی بعداً یک مشاور به دادگاه تفتیش عقاید معرفی شد.

موقعیت رسمی او تعریف نشده بود، اما برای دادگاه او به عنوان یک متخصص بسیار مفید بود تا از اشتباهاتی که می تواند به نام خوب تفتیش عقاید آسیب برساند جلوگیری کند.

تمام مراحل تفتیش عقاید، پرسش و پاسخ شاهدان ضبط شد. هر شاهد و متهم موظف بودند صحت شهادت خود را تصدیق کنند. بنابراین، امور جاری دادگاه های تفتیش عقاید، انبوهی از اوراق را به وجود آورد که همه آنها باید برای بایگانی و ارسال به دیگر تفتیش عقاید بازنویسی و تأیید می شدند.

در این راستا، ترکیب دادگاه تفتیش عقاید توسط یک دفتر اسناد رسمی تکمیل می شد که گاهی از کاتبان برای کمک به او دعوت می شد. در شهرهایی که جلسات منظم دادگاه های تفتیش عقاید تشکیل می شد، به دفاتر اسناد رسمی حقوق دائمی می دادند.

در نهایت، کار سیستماتیک برای ساده‌سازی و توسعه نهاد تفتیش عقاید منجر به این واقعیت شد که کل اروپای قاره‌ای با شبکه‌ای از دادگاه‌های تفتیش عقاید پوشیده شده بود، که در آن افرادی که هیچ شغل دیگری نداشتند در آن نشسته بودند. فعالیت آنها حرفه ای، مستمر و مستمر بود.

تفتیش عقاید به لطف ثبت‌های منظم و مدون خود، یک نیروی پلیس بین‌المللی را تشکیل داد که به خوبی کار می‌کرد. تاریخ هر خانواده بدعت گذار در طول چندین نسل به راحتی می تواند از آرشیو دادگاه های مختلف تفتیش عقاید استخراج شود.

نشانه هایی از بدعت گذاران فراری بلافاصله به سراسر اروپا فرستاده شد. دادگاه ها بلافاصله در مورد دستگیری افراد مشکوک به یکدیگر اطلاع دادند و افراد نگون بخت عملاً هیچ شانسی برای فرار نداشتند. تفتیش عقاید پاپ دانا، همه جا حاضر و قادر مطلق شد.

بنابراین، قانون شرعی منجر به این واقعیت شد که اموال کلیسا به طور غیر قابل مقایسه ای بهتر از منابع مربوط به حاکمان سکولار اداره می شود و بنابراین از نظر اقتصادی سودآورتر می شود.

علاوه بر این، کلیسا از طریق کمکهای داوطلبانه از طریق توسعه مؤسسات وصیت و اهداء مطابق با توانایی خود در اعمال فشار مذهبی بر جمعیت بی سواد، ثروت زیادی به دست آورد.

ترتیب دقیق تنظیم شده مصادیق و تکنیک های رویه ای بسیار توسعه یافته، مشخصه محاکمات متعارف، قبلاً در قرن سیزدهم بود. حمایت قانونی بیشتری برای روحانیون نسبت به دادگاه های سکولار برای افراد غیر روحانی فراهم کرد. آیین دادرسی مدنی متعارف تنها یک سند کتبی را به عنوان نقطه شروع برای شروع پرونده تشخیص داده است: «آنچه در اسناد نیست اصلاً وجود ندارد».

بنابراین، به لطف سطح فنی بالای حقوق شرعی و توانایی های کلیسا به عنوان یک مرجع قانونگذاری و قضایی، ساختارهای حقوقی جدید حقوق شرعی در بسیاری از حوزه های اصلی حقوق توسعه یافت. ارزش عالیبرای تاریخ بعدی حقوق به طور کلی.

به عنوان نمونه می توان به مفهوم مجرمیت در حقوق کیفری و فرآیند شرعی اشاره کرد که در شکل متعارف اتهامی و در قالب فرآیند تفتیش عقاید انقلابی را به همراه داشت.

در عین حال، نظم حقوقی سکولار در اکثر کشورهای اروپایی هم از نظر روند قضایی و هم از نظر حقوق کیفری بسیار بدوی باقی ماند.

به طور کلی تاریخ تولد تفتیش عقاید سال 1229 است، زمانی که سلسله مراتب کلیسا ایجاد یک دادگاه - بالاترین بدنه تفتیش عقاید، طراحی شده برای تحقیق، محاکمه و مجازات بدعت گذاران را اعلام کردند. اکنون تفتیش عقاید کاملاً قانونی شبکه های خود را در سراسر اروپا گسترش داده است. اما تفتیش عقاید اسپانیا به دلیل ظلم و ستم معروف شد.

در اسپانیا، بی حس از ترس، فردیناند و ایزابلا سلطنت کردند، اما تفتیش عقاید اعظم با دستی آهنین بر کشور حکومت کرد... او ظالم بود، مثل ارباب جهنم، بازرس بزرگ تورکومادا...

اگر Innocent III الهام بخش ایدئولوژیک مبارزه با بدعت گذاران بود، پس توماسو تورکومادا (1420-1498) خالق واقعی سیستم نابودی بدعت گذاران و مخالفان شد.

در دوران تحصیل او پسری مطیع و آرام بود. سپس، با تبدیل شدن به یک راهب از نظم دومینیکن، توماسو با رفتار بی عیب و نقص، احترام به سنت های نظم و منشور رهبانی متمایز شد.

فرقه دومینیکن در سال 1216 توسط یکی از دومنیک دو گوزمن، یک متعصب مذهبی بی رحم، تأسیس شد. سیزده سال پس از مرگش، دومنیک به دلیل اقدامات خونین خود در مبارزه با بدعت گذاران، به درجه قدیس ارتقا یافت و نام او به نظمی که او ایجاد کرد اختصاص یافت. نام دومنیک که از لاتین ترجمه شده است با عبارت "سگ ارباب" همخوان است. از این رو، نشان این نظم، سگی شد که مشعل شعله ور در دندان داشت. و خود برادران دومینیکن شروع به خواندن خود "سگ های خدا" کردند. در میان آن «سگ‌ها» بسیاری بودند که طعم خون انسان را چشیدند، اما «گزنده‌ترین» از همه توماسو تورکومادا بود. با این حال، او با حیله گری شروع کرد. او که رهبر صومعه بود، با چنان تقوای شدیدی متمایز شد که شایعات در مورد او به ملکه اسپانیا رسید که آرزو داشت دختر روحانی او شود. بنابراین او در دربار اسپانیا ظاهر شد، جایی که به زودی نه تنها یک مربی معنوی، بلکه مشاور اصلی ملکه ایزابلا (1451-1504) شد.

به لطف ایزابلا، توماسو تورکومادا به سمت بازرس کل اسپانیا منصوب شد. و در اینجا "نابغه شر" خود را به طور کامل نشان داد! البته پیش از او نیز دادگاه های تفتیش عقاید بیکار ننشستند و آتش پیش او شعله ور شد و بدعت گذاران در سیاه چال خانقاه ها بازجویی می شدند و با شکنجه های وحشیانه اعتراف می گرفتند. اما تنها با ورود تورکومادا، تفتیش عقاید اسپانیا به "بالاترین" سطح توسعه خود رسید و به یک "استاندارد ظلم" پاناروپایی تبدیل شد.

در آن زمان، قربانیان اصلی تفتیش عقاید اسپانیا، به اصطلاح "مسیحیان جدید" - Marranos و Moriscos بودند. مارانوها یهودیانی هستند که یهودیت را کنار گذاشتند و موریسکوها موریانی هستند که موافق بودند که محمد یک "پیامبر دروغین" بود. اینها همان هایی بودند که "سگ های تفتیش عقاید" در وهله اول شروع به شکار آنها کردند. خیانت به فضیلت اصلی در اسپانیا تبدیل شده است. خبرچینان مالی به دنبال کسی بودند که محکوم کنند. یکی از اسپانیایی ها به دلیل تقبیح شریک زندگی اش که در کارت ها به او باخت، در آتش سوخت. او گزارش داد که در طول بازی گفت: "همین است عزیزم، حتی اگر خدا کمکت کند باز هم بازنده می شوی ..." معلوم شد که با کمک تفتیش عقاید می شد ناامیدکننده ترین بازی را برد.

اما تفتیش عقاید بویژه محکومیت علیه نزدیکترین بستگان را تشویق کرد!

و این برای موریسکوها و مارانوها حتی بدتر بود - هر یک از آنها، حتی بدون تقبیح، می توانند به "مسیحی غیر صادق" متهم شوند! چگونه می توان صداقت یا عدم اخلاص ایمان را ثابت کرد؟

بنابراین Torquemada تصمیم گرفت تا سیستمی را ایجاد کند که روح را از درون بچرخاند! سیستم ساده بود: شکنجه تا زمانی که فرد اعتراف کند که می خواهد پاپ را بکشد! افراد زیر شکنجه به ارتکاب جنایات فجیع اعتراف کردند...

می توان در مورد شکنجه های وحشیانه ای که توسط مخترعان سادیست اختراع شده بود، ادامه داد. اما همین کافی است که «چکمه اسپانیایی»، شکنجه روی چرخ و با اتوی داغ را به شما یادآوری کنم...

خود تورکومادا که هدف اصلی زندگی خود را در نابودی مرتدان می دید، با ظلم و خیانت شیطانی متمایز بود. نه تنها قربانیان او، بلکه حامیانش نیز از او می‌ترسیدند. او می توانست به هر کسی مشکوک به بدعت باشد! و اعتراف به قصد پنهانی، به قول خودشان، «مسئله تکنیکی» بود.

جاه طلبی لجام گسیخته، عطش شهرت، میل به قدرت نامحدود - این چیزی است که "پسربچه آرام" توماسو تورکومادا را در زندگی هدایت کرد. و البته ظلم غیر قابل توضیح و بیمارگونه! و ترس دائمی هنگامی که او در سراسر کشور حرکت می کرد، 50 سوار و 200 پیاده نظام منتخب او را همراهی می کردند و یک شاخ کرگدن همیشه روی میز او بود - سپس آنها معتقد بودند که می توان از آن برای تشخیص سم استفاده کرد. پس او زندگی کرد و دیگران را کشت و برای جان خود لرزید...

توماسو تورکومادا "مفتش بزرگ" "از هر نظر بی عیب و نقص" یک "ضعف" داشت: بیش از همه دوست داشت مردم را ببیند که زنده زنده در شعله آتش می سوزند.

پس از وارویک، هنری ششم بدبخت در سال 1471 درگذشت. احتمال کشته شدن او وجود دارد. تقریباً تمام لنکسترها نابود شدند. خانواده سلطنتی که زمانی قدرتمند بود حتی یک مدعی احتمالی برای تاج و تخت انگلیس نداشت. درست است، یکی از بستگان دور لنکسترها، هنری تودور، ارل ریچموند، جان سالم به در برد، اما مدتها بود که به فرانسه پناهنده شده بود. به نظر می رسد که ممکن است ...

در تاریخ هر کشوری حاکمانی بوده اند که دوران سلطنتشان با تحولات بزرگی همراه بوده است که به تقویت دولت کمک کرده است. برای انگلستان، چنین فرمانروایی الیزابت اول تودور (1533-1603) دختر پادشاه نزاع و هوسباز هنری هشتم بود. او به این دلیل مشهور شد که وقتی از همسر اولش، کاترین آراگون، در پاسخ به این واقعیت که پاپ قاطعانه از تایید آن امتناع کرد، از عشق دور شد...

بدعت ها و بدعت گذاران چیست؟ به طور خلاصه، بدعت هر گونه انحراف از ایمان واقعی است، همانطور که خود کلیسا آن را درک می کند. و بدعت گذاران قبل از هر چیز خائن به ایمان واقعی هستند، یعنی افرادی که در پیشگاه خداوند گناه نابخشودنی مرتکب شده اند. اما فقط کلیسای پاپ می تواند تصمیم بگیرد که کدام باورها و کدام اظهارات درباره خدا صحیح و کدام نادرست است، بنابراین...

کاهنان و نویسندگان مسیحی قرون وسطی از نه گروه کر (یا ردیف) فرشتگان صحبت کردند که تاج و تخت حضرت اعلی را احاطه کرده و خالق را با آوازها تجلیل می کردند. به گفته آنها، این نه گروه کر یک نردبان بهشتی سلسله مراتبی را تشکیل می دادند که در آن فرشتگان درجات پایین تابع فرشتگان بالاتر بودند. به شکل و تشبیه سلسله مراتب آسمانی، نردبان سلسله مراتبی زمینی ساخته شد که در بالای آن پاپ ها قرار داشتند...

شواهد زیادی از معاصران در مورد چگونگی اعدام مرتد وجود دارد. آیین اتودافه سخت و در عین حال باشکوه و نمایشی بود. اتودافه در عین حال یک مراسم مذهبی، یک اعدام و یک نمایش است. معمولاً auto-da-fé مطابق با زمان تعیین می شد تعطیلات کلیسایا صعود به تاج و تخت پادشاهی جدید... بنابراین، در سال 1680، به افتخار ازدواج چارلز دوم با شاهزاده خانم فرانسوی ماری لوئیز، یک اتودافه برگزار شد...

ما به اندازه کافی در مورد جنگ های ویرانگر و اغلب بی معنی صحبت کرده ایم. و همچنین مرد قرون وسطاییمن دائماً توسط گرسنگی آزار دهنده بودم. اروپا پوشیده از جنگل های انبوه بود، زمین های زراعی کمی وجود داشت و کشت ضعیفی داشت. البته او جنگل را نجات داد. در اینجا آنها بلوط را برای چاق کردن خوک ها، پوست بلوط را برای دباغی چرم، رزین برای مشعل، عسل از زنبورهای وحشی، چوب قلمو برای گرم کردن ...

برادران معروف سیریل و متدیوس که گاهی اوقات آنها را "برادران تسالونیکی" می نامند، در نیمه اول قرن نهم در شهر بیزانسی تسالونیکی (در یونان مدرن) به دنیا آمدند. سیریل قبل از راهب شدن در سال 865 نام کنستانتین را یدک می کشید. «برادران تسالونیکی» از خانواده یک نظامی نجیب و دستیار فرماندار استان بودند. از اوایل کودکی آنها به هر دو زبان یونانی و…

در طول قرون وسطی، اکثریت قریب به اتفاق مردم نه می توانستند بخوانند و نه بنویسند و تنها چند کتاب با دست نوشته می شد. اما با توسعه جامعه و فرهنگ مسیحی و سکولار، سواد اهمیت فزاینده ای پیدا کرد و بنابراین نیاز به بازتولید متون افزایش یافت. در قرون وسطی نسخه های خطی در صومعه ها ایجاد می شد و در کتابخانه های صومعه نگهداری می شد. تصور اینکه چقدر ...

چندین قرن افراد مختلفبه این فکر کرد که چگونه کلمه را حفظ کند، چگونه آن را به دیگران منتقل کند... یوهان گوتنبرگ (1400-1468) نیز در این باره فکر می کرد. زیرا این او بود که ایده درخشان ساخت یک فونت از شخصیت های فلزی (حروف) را به وجود آورد. این اختراع (تایپ فیس ساخته شده از حروف که می توان از آن به اندازه دلخواه برداشت کرد) برای قرن ها باقی خواهد ماند...

فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه (1285-1314) چندین نام مستعار داشت که اغلب او را فیلیپ زیبا می نامیدند. حتی فیلیپ چهارم را گاهی با احترام و گاهی با ترس «پادشاه آهنین» می نامیدند. او اراده ای قوی داشت، تحت هر شرایطی آرام بود و همیشه می دانست که چگونه به آنچه می خواهد برسد. فیلیپ برای تقویت قدرت خود و گسترش قلمرو فرانسه به همسایگان نیاز داشت...

قرون وسطی دوران جنگ های خونین طولانی، اعدام های دسته جمعی و اپیدمی های مرگبار بود. وحشی گری فزاینده مردم آن زمان دلیل اصلی همه آن کابوس ها و وحشت هایی شد که اروپا را فرا گرفت.

تفتیش عقاید مقدس، از ابتدای قرن دوازدهم، به این ترتیب به شاخصی از ظلم انسان و تمایل به حکومت به هر قیمتی تبدیل شده است. وظیفه اصلی آن جست و جو و نابودی بدعت گذاران و مرتدان، در شخصیت دانشمندان، مخالفان و دهقانان عادی بود. مردم شکنجه شدند، در زندان ها پوسیده شدند و به آتش خاموش تفتیش عقاید مقدس فرستاده شدند.

ریشه شناسی

تفتیش عقاید(از لات . تفتیش عقاید, "جستجو"، "تحقیق") - یک نهاد قضایی جداگانه کلیسای کاتولیک، که مسئولیت اصلی آن شناسایی و ریشه کنی بدعت و کفر بود.

نام عمومی تعدادی از مؤسسات کلیسای کاتولیک روم که وظیفه آنها مبارزه با بدعت بود.

تاریخچه پیدایش

در آغاز قرن دوازدهم، کلیسای کاتولیک با رشد بی‌سابقه‌ای جایگزین مواجه شد جهت های مذهبی V اروپای غربی. به منظور آرام کردن و غلبه بر جنبش های مخالف، پاپ کارکردهای جدیدی را بر دوش اسقف ها قرار داد که بر اساس آن آنها موظف به شناسایی، قضاوت و انتقال بدعت گذاران به مقامات سکولار برای مجازات بودند.

در قرن دوازدهمامپراتور روم مقدس فردریک اول باربوسابابا دستور داد لوسیوس سومطرحی برای جست و جو و حل جرایم دینی تهیه کنید. پاپ، با استفاده از این دستورالعمل، تمام اسقف های تازه وارد را موظف کرد تا از میان ساکنان محلی، خبرچین هایی را انتخاب کنند، که باید به سلسله مراتب جدید جنایات علیه کلیسا در منطقه ای که به او سپرده شده بود، اطلاع دهند. اسقف تمام حقایق جنایات را جمع آوری کرد و آنها را به دادگاه های ویژه کلیسا فرستاد.

دادگاه کلیسایی تازه تأسیس کلیسای کاتولیک در سال 1215 توسط پاپ اینوسنت سوم تشکیل شدو نام را گرفت - "تفتیش عقاید".

در سال 1229 توسط پاپ گرگوری نهمیک خاص دادگاه کلیسا، که به جستجو، جلوگیری و مجازات گسترش بدعت ها می پرداخت.

ماهیت و ابزار تفتیش عقاید

جوهر تفتیش عقایدتعیین دست داشتن متهم در بدعت بود.

تفتیش عقاید مقدس به جستجوی بدعت گذاران و جادوگرانی پرداخت که متهم به ارتباط با آنها بودند ارواح شیطانی. یک واقعیت جالب این است که علاوه بر تفتیش عقاید کلیسا، مقامات سکولار نیز در آزار و اذیت جادوگران دست داشتند.

اهمیت زیادی به شناخت صادقانه داده شد. کلیسای کاتولیک با تشکیل دادگاه های ویژه تفتیش عقاید سعی در جلوگیری از قتل های غیرقانونی داشت. مقامات تفتیش عقاید علاوه بر بازجویی های منظم، از روش های پیچیده تری نیز برای کسب اطلاعات استفاده می کردند، مانند شکنجه. اگر مظنون در جریان "بازجویی عمیق" با اعتراف و توبه به جرم خود زنده می ماند، مواد پرونده وی به دادگاه منتقل می شد.

معمولاً احکام صادره توسط دادگاه تفتیش عقاید به مرگ (سوختن در آتش) کاهش می یافت و توسط مقامات سکولار اجرا می شد.

مراحل تاریخی

تاریخ تفتیش عقاید را می توان به 3 دوره زمانی تقسیم کرد:

  • دومینیکن(آزار بدعت گذاران تا قرن دوازدهم)؛
  • دومینیکن(شروع با شورای تولوز در 1229);
  • تفتیش عقاید اسپانیایی.

دوره اولبا آزار و شکنجه اپیزودیک اقوام فردی مشخص می شد و محاکمه آنها تنها بخش کوچکی از مسئولیت های اسقف ها را تشکیل می داد.

در طول دوره دومدادگاه های تفتیش عقاید مجاز ویژه ای شروع به ایجاد کردند که در دست راهبان دومینیکن بود.

دوره سومبا تبدیل نظام تفتیش عقاید به دستگاهی برای تمرکز قدرت سلطنتی در اسپانیا با ادعای پادشاهان آن مبنی بر برتری کامل سیاسی و مذهبی در اروپا مشخص شد. ویژگی متمایزاین دوره مبارزه با مورها و یهودیان را آغاز می کند. بعدها، با کمک فرقه یسوعی، نیروی جنگی جدیدی از ارتجاع کاتولیک قرن شانزدهم علیه پروتستان ایجاد شد.

تفتیش عقاید اسپانیایی

تاریخ تفتیش عقاید در اسپانیا به قرن سیزدهم باز می گردد.و بی رحمانه ترین و خونین ترین آزار و اذیت کلیسای کاتولیک در کل تاریخ کلیسای کاتولیک است. به لطف گاو نر پاپ سیکستوس چهارم که اصول رعایت آموزه های کلیسا، تبدیل مذهبی به مسیحیت را به عنوان ایمان واقعی همه یهودیان (به مارانوها) و مسلمانان (به مارانوس) تعریف کرد، در قرن پانزدهم به اوج خود رسید. Morriscos) و تشخیص بدعت ها و به دنبال آن مواجهه با آنها.

آزار و شکنجه منظم کافران با اصلاح سیستم تفتیش عقاید توسط فردیناند دوم آراگون و ایزابلا از کاستیل آغاز شد و متعاقباً آراگون و کاستیا را در یک سلطنت متحد کردند.

در سال 1480، دادگاه ویژه تفتیش عقاید برای اولین بار در شهر سویا ایجاد شد.، که هدف آن آزار و اذیت افرادی بود که به طور مخفیانه مراسم یهودی را انجام می دادند.

در سال 1483 با تأیید پاپ سیکستوسIVتفتیش عقاید عالی می شود راهنمای معنویملکه ایزابلا کاستیل - که نام خود را مترادف با تشنگی به خون و ظلم متعصبانه کرد که صدها هزار نفر را ویران و معلول کرد.

حرفه اصلی تورکومادا اتحاد کامل مذهبی و سیاسی اسپانیا بود. یک شبکه کامل از نهادهای تفتیش عقاید ویژه ایجاد شد که شامل شورای تفتیش عقاید مرکزی و چهار دادگاه محلی بود که تعداد آنها به زودی به 10 افزایش یافت.

علاوه بر این، دولت اسپانیا با کمال میل نقش سانسورچیان را به تفتیش عقاید سپرد که تمامی کتاب های غیراخلاقی و بدعت آمیز را به دقت بررسی و توقیف کردند و نویسندگان آنها تحت تعقیب و شکنجه قرار گرفتند.

نه تنها بدعت گذاران، بلکه شخصیت های سیاسی فعال نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. اغلب، حتی شهروندان ثروتمند خود را در نقش قربانیان می‌بینند که باورهای مسیحی کاملاً «صحیح» دارند.

علاوه بر شکنجه از قبل آشنا، به اصطلاح اعمال ایمانی (اتو-دا-فه)که معنای آن سوزاندن علنی شهروندان مخالف اعتراض تورکومادا و تاج اسپانیا بود. متعاقباً، این فرآیندها به جریان افتاد و افراد ثروتمند و دارای موقعیت را از بین برد و در عین حال تمام دارایی آنها را به نفع خزانه داری دولتی و مقامات تفتیش عقاید مصادره کرد.

تعداد دقیق قربانیان تفتیش عقاید اسپانیاانجام شده توسط تورکومادا در دوره 1481 تا 1498 به طور کامل درک نشده است، اما طبق محاسبات انجام شده در آغاز قرن 19، تعداد قربانیان می تواند به 100000 نفر. تقریباً 9 هزار مرد و زن در آتش سوزانده شدند، 6.5 هزار نفر خفه شدند و بیش از 90 هزار نفر تحت شکنجه و مصادره اجباری قرار گرفتند.

با این حال ، داده های جدیدتری نیز وجود دارد که بر اساس آن "مفتش عقاید بزرگ" Torquemada تنها 2 هزار نفر را سوزانده است ، به این معنی که تعداد قربانیان تفتیش عقاید اسپانیا به طور قابل توجهی اغراق آمیز است. اما این تنها بخشی از حقیقت است.

تفتیش عقاید ارتدکس در امپراتوری روسیه

موضع کلیسای ارتدکس در مورد بدعت گذاران با اصولی که تفتیش عقاید غربی (کاتولیک) را هدایت می کرد، تفاوت اساسی داشت.

تفتیش عقاید در روسیه (امپراتوری روسیه) در سال 1721، زمانی که تزار پیتر معرفی شد.من شورای مقدس را ایجاد کردم، با نوشته شده در آن مقررات معنوی. یکی از نکات این قانون انتصاب یک موقعیت خاص - "پیش تفتیش عقاید" بود که توسط Hieromonk Paphnutius پر شد. طبق هنجارهای جدید، هر اسقفی «بازرس استانی» خود را داشت که «بازرسان» معمولی از شهرها و شهرستان‌ها تابع او بودند.

تفتیش عقاید کلیسای ارتدکسقاعدتاً مالی بودند و موضوع مورد توجه آنها روحانیون و آنچه با فعالیت های آنها مرتبط بود.

وظایف بازپرس عبارت بود از:

  • نظارت بر اجرای احکام روحانی توسط روحانیون.
  • ممنوعیت سیمونی (خرید یا فروش مناصب کلیسا، رتبه)؛
  • تأیید تناسب برای موقعیت (ارشماندریت یا ابیت)؛
  • اجرای احکام مقدس توسط روحانیون.

تفتیش عقاید علاوه بر وظایف اصلی خود، بر جمع آوری مالیات از تفرقه افکنان نظارت می کردند. اگر یک مربی معنوی در میان مؤمنان قدیمی ظاهر می شد، او را بلافاصله به شورای کلیسایی می آوردند و از گسترش عقاید قدیمی معتقد جلوگیری می کرد. به علاوه، تفتیش عقاید موظف بودند بر اجرای قوانین ایالتی، هم در میان روحانیون و هم در میان دهقانان نظارت کنند.

تفتیش عقاید معنوی در روسیهمدت زیادی دوام نیاورد و توسط کاترین اول نابود شد.

پایان تفتیش عقاید

با آغاز عصر روشنگری، تفتیش عقاید شروع به از دست دادن موقعیت خود کرد.

یکی از مخالفان سرسخت جنبش تفتیش عقاید، سباستین خوزه د کاروالیو و ملو (پومبال) بود که به تحریک او، در سال 1771، تفتیش عقاید از حق سانسور و خودکار محروم شد. -da-fe (عمل ایمان، سوزاندن در آتش) به طور کامل حذف شد و در سال 1774 استفاده از شکنجه علیه زندانیان کاملاً ممنوع شد.

در سال 1808، امپراتور فرانسه ناپلئون اول بناپارت، تفتیش عقاید را به طور کامل لغو کرد.در قلمروهای اسپانیا، ایتالیا و پرتغال اسیر شد. بعدها، پاپ پیوس هفتم در نهایت استفاده از شکنجه را ممنوع کرد.

پس از انقلاب پرتغال در سال 1820، دادگاه تفتیش عقاید سرانجام در سراسر ایالت منسوخ شد و از سال 1821 مستعمرات اسپانیایی آمریکای لاتین نیز آن را رها کردند.

در سال 1834، با فرمان ملکه ماریا کریستینا از بوربون سیسیل، دادگاه تفتیش عقاید در اسپانیا سرانجام لغو شد.

به دلیل عدم امکان احیای بیشتر جنبش های تفتیش عقاید قرون وسطایی، در سال 1835 پاپ گریگوری شانزدهم رسماً تمام دادگاه های تفتیش عقاید محلی را لغو کرد و فقط دفتر مقدس را باقی گذاشت که وظایف آن فقط تکفیر (کشم) و انتشار فهرست کتاب های ممنوعه بود.

در سال 1966، پاپ پل ششم رسماً تفتیش عقاید را لغو کرد و به جای آن Congeneración des Creeds را ایجاد کرد و فهرست را لغو کرد.

در 12 مارس 2000، پاپ ژان پل دوم مراسم توبه را برای گناهان پسران کلیسا و جنایات آنها در جریان تفتیش عقاید انجام داد.

کتاب و فیلم در مورد تفتیش عقاید

حوادثی که در دوران تفتیش عقاید مقدس رخ داد در ادبیات بازتاب یافت. از جمله معروف ترین کتاب های مربوط به تفتیش عقاید عبارتند از:

  • داستان "چاه و آونگ" (نویسنده ادگار آلن پو، 1842)؛
  • رمان "زیبایی لیدن" (نویسنده هنری رایدر هاگارد، 1901)؛
  • رمان تاریخی "مارگارت زیبا" (نویسنده هنری رایدر هاگارد، 1907)؛
  • رمان تاریخی "سگ های پروردگار" (نویسنده رافائل ساباتینی، 1928)؛
  • رمان "نام گل رز" (نویسنده اومبرتو اکو، 1980)؛
  • رمان "خاطرات یک صومعه" (نویسنده خوزه ساراماگو، 1982).

از شاخص ترین فیلم هابا بازتاب وقایع زمان تفتیش عقاید خونین، شایان ذکر است:

  • "مصائب ژان آرک" (1928)؛
  • "گالیله گالیله" (1968);
  • "جوردانو برونو" (1978)؛
  • "بازرس: چاه و آونگ" (1990)؛
  • "جنگجو خدا" (1999)؛
  • "ژان آو آرک" (1999)؛
  • "در زمان جادوگران" (2005)؛
  • "جلاد" (2005)؛
  • "آخرین قضاوت" (2006)؛
  • "مرگ سیاه" (2010).

هر گونه انحراف از توسط کلیسا پذیرفته شده استایمان واقعی علاوه بر این، این ایمان دقیقاً به همان اندازه معنی داشت که در مفهوم خود کلیسا ذاتی بود. البته بدعت گذاران خائن به ایمان کلیسا هستند. اینها کسانی هستند که در نظر خداوند مرتکب گناه شده اند. آنها همچنین دولت خود را داشتند - تفتیش عقاید. ب رایج ترین چیز بود! در این مورد در مقاله ما بیشتر بخوانید.

همه چیز در دست پاپ است

در دستانش بود کلیسای پاپ، که می تواند تصمیم بگیرد که کدام ایمان و کدام اظهارات در مورد خداوند صحیح و کدام نادرست (یعنی بدعت) تلقی می شود.

بدعت گذاران بیش از غیر یهودیان (مردم ادیان دیگر) مورد نفرت بودند. آنها حتی بیشتر از مسلمانان تحقیر شدند. و همه اینها به این دلیل است که بدعت گذاران خود را مسیحی واقعی می دانستند. اینها به ویژه دشمنان داخلی خطرناک کلیسا بودند که اقتدار و پایه های آن را تضعیف کردند.

تاریخ تفتیش عقاید در قرون وسطی

تفتیش عقاید چیست؟

بدعت گذاران هیچ انتخابی برای کلیسا باقی نگذاشتند، بنابراین در قرون وسطی آتش تفتیش عقاید، سازمانی که مخصوصاً ایجاد شده بود و با دشمنان مخفی کاتولیک می‌جنگید، دائماً شعله‌ور بود.

به طور کلی، کلمه "تفتیش عقاید" در قرون وسطی به معنای "جستجو"، "جستجو" بود. امروزه به این پلیس مخفی می گویند. با این حال، همه چیز به این سادگی نیست! تفتیش عقاید بسیار وحشتناک تر و خطرناک تر از هر پلیس مخفی بود! چرا؟ بله، زیرا قدرت، نفوذ و قدرت آن نه به یک کشور، بلکه به کل اروپا گسترش یافت!

بدون شک می توان اولین بازپرس را پاپ اینوسنتس سوم دانست. جالب است که مفهوم "تفتیش عقاید" در قرون وسطی پس از مرگ پاپ معرفی شد.

"پادشاه شاهان و ارباب اربابان"

او فعالیت شدیدی برای ریشه کن کردن بدعت گذاران به محض رسیدن به تخت پاپ توسعه داد. او بدون عذاب وجدان خود را داور سرنوشت همه انسان ها و کل جهان مسیحیت می دانست! معصوم سوم خود را «پادشاه همه پادشاهان و فرمانروای همه حاکمان» می نامید. علاوه بر این، پاپ از این که خود را «کشیشی از همه اعصار و مردمان» بخواند تردیدی نداشت و از این که از خود به عنوان «نائب خود مسیح در زمین گناهکار» صحبت کند، هراسی نداشت. آیا می توانید مقیاس تفتیش عقاید در قرون وسطی را تصور کنید؟

شکنجه توسط تفتیش عقاید

تنظیم بسیار ساده بود: تمام روح خود را به سمت بیرون برگردانید. شکنجه کنید تا مرتکب به گناه خود اعتراف کند و به اشتباه خود پی ببرد. شکنجه های وحشتناک حتی بدعت گذاران بسیار بی آزار را مجبور کرد که تقصیر ارتکاب جنایات هیولایی را بپذیرند!

می‌توانید شکنجه‌های وحشیانه را فهرست کنید تا زمانی که چهره‌تان آبی باشد، چیزی که مخترعان سادیست قرون وسطایی به آن نرسیدند. تفتیش عقاید عملاً از هیچ بدعت گذار دریغ نکرد. در اینجا لیستی از پیچیده ترین شکنجه ها آمده است:

  • روده و ربع;
  • فشار کشنده؛
  • صندلی بازجویی;
  • چنگال بدعت گذار;
  • پنجه گربه؛
  • اره دستی؛
  • "لک لک"؛
  • کباب تابه (توری)؛
  • پارگی سینه؛
  • بر روی چوبه زدن (سرگرمی مورد علاقه ولاد شمشیرباز، فرمانروای ترانسیلوانیا، ویوود رومانیایی)؛
  • چرخ زدن (روش مورد علاقه پیتر کبیر برای اعدام).

ارسال کار خوب خود به پایگاه دانش آسان است. از فرم زیر استفاده کنید

دانشجویان، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دانشمندان جوانی که از دانش پایه در تحصیل و کار خود استفاده می کنند از شما بسیار سپاسگزار خواهند بود.

ارسال شده در http://www.allbest.ru/

مقدمه

1. مفهوم اصطلاح تفتیش عقاید

2. دلایل پیدایش تفتیش عقاید

3. سیستم تفتیش عقاید

4. تحقیق، تحقیق و محاکمه

5. مجازات ها

نتیجه گیری

مراجع

مقدمه

در طول تاریخ هستی و به ویژه در قرون وسطی، بشریت رشد پیشرفت خود را کند کرد و به آن آزادی نداد و پشت دین و اصول اخلاقی انسانی پنهان شد. تا کنون در بحث مشکلات اختراعات جدید در علم و نظرات نامتعارف در جامعه با وضعیت مشابهی مواجه بوده ایم. در تاریخ نمونه‌های زیادی از این نوع بازدارندگی وجود دارد و همه آنها در مقدمات، ماهیت، راه‌حل و نتایج خاص هستند. یکی از این نمونه‌ها که می‌خواهم توجه خود را روی آن متمرکز کنم، که به دلیل بی‌رحمی، کوری و بی‌فایده بودن آن متمایز است، در قرن‌هایی رخ داد که وضعیت مشابهی می‌توانست به شیوه‌ای متمدن‌تر حل شود.

قوی ترین سلاح تبلیغات ضد دینی و شگفت انگیزترین پدیده تاریخ دین، تفتیش عقاید است.

تاریخ تفتیش عقاید - اول از همه تاریخچه مخفی. کلیسا دلایل زیادی برای پنهان کردن و سرکوب یا تحریف حقایق وحشتناک تفتیش عقاید به منظور توجیه خود داشت. تاریخ تفتیش عقاید به طور جدایی ناپذیری با تاریخ کل جامعه آمیخته است و ریشه های آن را نه در روح مذهبی عقاید، بلکه در شرایط و محیط مبارزه طبقاتی بین بورژوازی و طبقات تحت ستم باید جستجو کرد. هرچه سرمایه‌داری تجاری مهم‌تر در قرن‌های 15-16 توسعه می‌یابد، اشراف با شدت بیشتری برای موقعیت غالب خود، برای قدرت و تسلط اقتصادی مبارزه می‌کردند.

ایده دین مسیحیتدر خدمت تفتیش‌گران به‌عنوان وسیله‌ای غیرعادی مناسب، کاملاً سازگار با اهداف خشونت طبقاتی، ابزاری برای توجیه ایدئولوژیک این خشونت بود. با شروع از انجیل و پایان دادن به قوانین حقوقی خود تفتیش عقاید، تمام ادبیات مسیحی ابزارها و راه‌های بسیاری را در اختیار کشیشان جلاد قرار داد تا وحشتناک‌ترین اشکال وحشت، خشونت، دزدی را توجیه کنند و عقاید عشقی خود را توجیه کنند. و نجات معنوی بشریت اینجا هیچ انحرافی وجود نداشت عقاید مسیحی، هیچ منافاتی با اصل ایمان انجیلی وجود نداشت. چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم - کتاب مقدسبه کاهنان کمک کرد تا جلاد شوند و جلادان وانمود کنند که "نجات دهندگان جان صالحان" هستند.

از دوران اولیه وجود کلیسای مسیحیاسقف ها، از جمله پاپ ها، دارای اختیارات تفتیش عقاید برای تحقیق، قضاوت و مجازات بدعت گذاران بودند و از آنها در طول تاریخ کلیسا استفاده می کردند. آنها حتی پس از انحلال دفتر مقدس، طبق قوانین شرعی که هنوز معتبر هستند، همچنان از این حقوق برخوردار هستند. تفتیش عقاید با توجه به امتیازاتی که پس از تصویب به آن داده می شد، در برابر هیچ نهاد دولتی مسئولیتی نداشت و تحت صلاحیت هیچ دادگاه سکولار نبود. هر چیزی که ربطی به تفتیش عقاید داشت می‌توانست منحصراً توسط دادگاه‌های تفتیش عقاید بررسی شود، که فعالیت‌های آنها بیش از پیش گسترش می‌یابد و به ناچار با دادگاه‌های عادی سکولار در تضاد قرار می‌گرفت. شکایت از تصمیم دادگاه های تفتیش عقاید فقط به بازپرس بزرگ امکان پذیر بود که خود تفتیش عقاید را به یک نیروی وحشتناک و کاملاً مستقل تبدیل کرد.

وحشتی که خود ایده زندان های تفتیش عقاید الهام گرفته بود به حدی بود که وقتی در سال 1682 نمایندگان تفتیش عقاید با هدف دستگیری او به دلیل تهمت بی گناه به همسر به سراغ زنی در گرانادا (اسپانیا) رفتند. منشی تفتیش عقاید ترس او به قدری زیاد بود که از پنجره بیرون پرید، مرگ به نظرش کمتر از بدبختی افتادن به دست تفتیش عقاید بود.

1. مفهوم اصطلاح تفتیش عقاید

اصطلاح تفتیش عقاید از لاتین گرفته شده است. تفتیش عقایدبه معنی جست و جو، تحقیق، تحقیق. این اصطلاح حتی قبل از ظهور مؤسسات کلیساهای قرون وسطایی با این نام در حوزه حقوقی رایج بود و به معنای روشن شدن شرایط یک پرونده با تحقیق، معمولاً از طریق بازجویی و اغلب با استفاده از زور بود. با گذشت زمان، تفتیش عقاید به معنای محاکمه های معنوی بدعت های ضد مسیحی شروع شد.

امروزه تفتیش عقاید به این صورت درک می شود معنای گستردهبه عنوان یک نهاد مذهبی یا مذهبی-دولتی که برای مبارزه با جریان‌های هترودوکسی (هترودوکسی) هم در جنبه‌های معنوی و هم از نظر طراحی شده است. زندگی سیاسی; و در معنی باریک- رویه قانونی در قرون XII-XIII و از اواسط قرن XIII. تا اواسط قرن نوزدهم. - دادگاه های ویژه ای برای بررسی انحرافات از مذهب کاتولیک و جنایات علیه اخلاق ایجاد شده است.

Inquisitio baereticae pravitatis، یا تفتیش عقاید مقدس، یا دادگاه مقدس (sanctum officium) - نهادی از کلیسای کاتولیک روم، که هدف آن جستجو، محاکمه و مجازات بدعت گذاران بود. اصطلاح تفتیش عقاید از دیرباز و تا قرن سیزدهم وجود داشته است. بعدا نداشت معنی خاصو کلیسا هنوز از آن برای تعیین شاخه ای از فعالیت خود که هدف آن آزار و اذیت بدعت گذاران بود، استفاده نکرده است. توسعه آزار و اذیت به شدت وابسته به برخی است مقررات عمومیدکترین مسیحی که تحت تأثیر آرزوها تغییر می کند پاپ قرون وسطی. انسان فقط در ایمان می تواند رستگاری پیدا کند: از این رو وظیفه یک مسیحی و به ویژه یک خادم کلیسا است که غیر ایمانداران را به راه نجات تبدیل کند. اگر موعظه و اقناع ناکارآمد باشد، اگر کافران سرسختانه از پذیرش آموزه های کلیسا به طور کلی یا جزئی امتناع ورزند، برای دیگران وسوسه ایجاد می کنند و نجات آنها را تهدید می کنند: از این رو نیاز است که آنها را از جامعه مؤمنان حذف کنیم، ابتدا از طریق تکفیر، و سپس - - و از طریق زندان یا سوزاندن در آتش. هر چه قدرت معنوی بالاتر بود، با مخالفان خود شدیدتر رفتار می کرد.

کمی بعد، "دادگاه دفتر مقدس تفتیش عقاید" (اسپانیایی) ظاهر شد. دادگاه دل سانتو اوفیسیو de لا Inquisiciدرn، که معمولا به عنوان تفتیش عقاید اسپانیایی، اسپانیایی شناخته می شود. Inquisiciدرn اسپابااولا) - دادگاهی که در سال 1478 توسط فردیناند دوم پادشاه کاتولیک آراگون و ایزابلا اول از کاستیل ایجاد شد. طراحی شده برای حفظ خلوص ایمان کاتولیک در پادشاهی خود، و همچنین برای جایگزینی تفتیش عقاید قرون وسطایی، که تحت کنترل پاپ بود. تفتیش عقاید تا حد زیادی برای اطمینان از صحت ایمان نوکیشان، به ویژه یهودیان، مسلمانان و سایرینی که به زور مرگ مجبور به گرویدن به مسیحیت شده بودند، کار کرد. تصمیم پادشاهان برای ایجاد تفتیش عقاید به دلایل متعددی از جمله تقویت قدرت سیاسی آنها، تضعیف مخالفان، سرکوب conversos («نوکیشان جدید» از یهودیان) و سود بردن از مصادره اموال بدعت گذاران محکوم شد. بدنه جدید تحت کنترل مستقیم سلطنت اسپانیا بود. سرانجام در سال 1834، در زمان سلطنت ایزابلا دوم، لغو شد.

2. دلایل تفتیش عقاید

فعالیت های تفتیش عقاید به عنوان یک دادگاه کلیسایی ویژه کلیسای کاتولیک برای مبارزه با بدعت و آزاداندیشی توسط پاپ اینوسنتس سوم (پاپ 1196-1216) آغاز شد. تقریباً در تمام کشورهای کاتولیک از قرن 12 تا 19 فعالیت می کرد.

مبنای اخلاقی علّی تفتیش عقاید در اروپا شد فرقه مسیحی. در قرن چهارم مسیحیت تبدیل شد دین دولتیرم دولت به دو بخش غربی و شرقی تقسیم می شود، بر این اساس مذهب را تقسیم می کند و دو مسیر توسعه را به آن می دهد: کاتولیک رومی و ارتدوکس (ارتدوکس). به زودی مسیر توسعه کاتولیک اهمیت نیروی ایدئولوژیک غالب در اروپا را به دست آورد. کاتولیک بر اربابان فئودال قدرت پیدا کرد، از جنگ جلوگیری کرد، اثر قابل توجهی بر فرهنگ گذاشت و آموزش را انحصار کرد.

در قرن دوازدهم کلیسای کاتولیک با رشد جنبش‌های مذهبی مخالف در اروپای غربی، به ویژه آلبیژنی‌ها (از نام شهر آلبی در جنوب فرانسه، مرکز جنبش) مواجه شد. این نامی بود که به قدرتمندترین جنبش بدعت آمیز قرون وسطی داده شد. آنها اقتدار پاپ و اسقفی را انکار کردند، آیین های مقدس مسیحی را ملغی یا نادرست تفسیر کردند، حق کلیسا و دولت برای جمع آوری مالیات و مالیات را مورد مناقشه قرار دادند، خودکشی را تایید کردند، و قدرت هرگونه سوگند و سوگند و همچنین نیاز به ازدواج را انکار کردند. بسیاری این مخالفان کشیش را آنارشیست های سیاسی می دانستند و در عین حال از شکوه معلمان و شفاعت کنندگان فقرا و محرومان برخوردار بودند. تحت تأثیر آنها، در برخی از جوامع، اهل محله از حضور در آن خودداری کردند خدمات کلیساو مقدسات را دریافت کنید. برای مبارزه با آنها، پاپ وظیفه شناسایی و قضاوت بدعت گذاران را به اسقف ها واگذار کرد و سپس آنها را برای مجازات به مقامات سکولار تحویل داد ("تفتیش عقاید اسقفی"). این نظم در فرمان های شورای دوم (1139) و سوم (1212) لاتران، گاوهای نر لوسیوس سوم (1184) و بی گناه سوم (1199) ثابت شد. این مقررات اولین بار در طول جنگ های آلبیجنس (1209-1229) اعمال شد. در سال 1220 توسط امپراتور آلمان فردریک دوم و در سال 1226 توسط پادشاه فرانسه لوئیس هشتم به رسمیت شناخته شدند. از 1226-1227 مجازات نهایی برای "جنایت علیه ایمان" در آلمان و ایتالیا در آتش سوخت.

با این حال ، "تفتیات عقاید اسقف" بی اثر بود: اسقف ها به قدرت سکولار وابسته بودند و قلمرو تابع آنها کوچک بود و این امر پناه بردن یک بدعت گذار به اسقف نشین همسایه را آسان می کرد. بنابراین، در سال 1231، پاپ گریگوری نهم (پاپیت 1227-1241) رسماً تفتیش عقاید را تأسیس کرد. او فرمان فردریک دوم در سال 1224 را به عنوان قانونی قابل اجرا در قوانین کلیسایی پذیرفت و برادران دومینیکن را به عنوان بازرس به پروونس فرستاد. قضات ویژه مجاز و دائمی که قرار بود از طرف پاپ در مورد کسانی که جنایت علیه دین مرتکب شده بودند عدالت را اجرا کنند. اگرچه دادگاه تفتیش عقاید در ابتدا برای مبارزه با آلبیژنی ها در پروونس تأسیس شد، اما در جستجوی والدنزها در همان منطقه فرانسه نیز مشارکت داشت. سایر بدعت گذاران نیز در دادگاه های تفتیش عقاید ظاهر شدند - بیگین ها، بیگارها، یواخیمیان، و همچنین یهودیان و مسلمانان. علاوه بر این، در دادگاه تفتیش عقاید، امکان طرح اتهاماتی علیه مسیحیان مظنون به جادوگری، خدمت به شیطان، رباخواری، فسق یا توهین به مقدسات وجود داشت که جنایات علیه ایمان محسوب می شدند. تا اواسط قرن سیزدهم. دادگاه های تفتیش عقاید در بقیه فرانسه و همچنین در هلند، آراگون در اسپانیا، سیسیل و شمال ایتالیا گسترش یافت. در آلمان، تفتیش عقاید فقط گاه به گاه عمل می کرد، در انگلستان بسیار به ندرت، و در اسکاندیناوی اصلاً عمل نمی کرد.

3. سیستم تفتیش عقاید

تفتیش عقاید از اعضای گروه های رهبانی، عمدتاً دومینیکن ها، استخدام می شدند و مستقیماً به پاپ گزارش می دادند. در آغاز قرن چهاردهم. کلمنت پنجم محدودیت سنی را برای آنها چهل سال تعیین کرد. در ابتدا، هر دادگاه توسط دو قاضی با حقوق مساوی و از آغاز قرن چهاردهم اداره می شد. - فقط یک قاضی از قرن 14 آنها مشاوران حقوقی (واجد شرایط) را به همراه داشتند که "بدعت گذاری" اظهارات متهم را مشخص کردند. علاوه بر آنها، تعداد کارمندان دادگاه شامل یک سردفتر که شهادت را تأیید می کرد، شاهدان حاضر در بازجویی ها، یک دادستان، یک پزشک که بر سلامت متهم در هنگام شکنجه نظارت می کرد و یک جلاد بود. تفتیش عقاید سالانه حقوق یا بخشی از اموال مصادره شده از «بدعت گذاران» (در ایتالیا یک سوم) دریافت می کردند. در فعالیت های خود، آنها هم توسط فرمان های پاپ و هم دستورالعمل های ویژه هدایت می شدند: در دوره اولیه، تمرین تفتیش عقاید توسط برنارد گای (1324) محبوب ترین بود، در اواخر قرون وسطی - چکش جادوگران توسط جی اسپرنگر. و G. Institoris (1487).

دو نوع روش تفتیش عقاید وجود داشت - تحقیقات عمومی و انفرادی: در مورد اول، کل جمعیت یک منطقه معین مورد سؤال قرار گرفت، در مورد دوم، از طریق کشیش به یک شخص خاص اعتراض شد. اگر احضار شده حاضر نمی شد، تکفیر می شد. کسی که ظاهر شد سوگند یاد کرد که صادقانه تمام آنچه را که در مورد "بدعت" می داند بگوید. خود رسیدگی ها در رازداری عمیق نگهداری می شد. شکنجه که توسط Innocent IV (1252) مجاز شد، به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. ظلم آنها گاهی باعث محکومیت حتی مقامات سکولار می شد، مثلاً فیلیپ چهارم عادل (1297). به متهم اسامی شاهدان داده نشد. آنها حتی می توانند کسانی باشند که از کلیسا تکفیر شده اند، دزدان، قاتلان و سوگندشکنان که شهادت آنها هرگز در دادگاه های سکولار پذیرفته نشد. او از فرصت داشتن وکیل محروم شد. تنها فرصت برای مرد محکوم درخواست تجدید نظر به مقر مقدس بود، اگرچه به طور رسمی توسط بول 1231 ممنوع شد. شخصی که یک بار توسط تفتیش عقاید محکوم شده بود، می‌توانست در هر زمانی دوباره به محاکمه کشیده شود. حتی مرگ نیز روند تحقیقات را متوقف نکرد: اگر فردی که قبلاً مرده بود مجرم شناخته می شد، خاکستر او را از قبر خارج می کردند و می سوزاندند.

سیستم مجازات توسط بول 1213، احکام شورای سوم لاتران و بول 1231 ایجاد شد. کسانی که توسط تفتیش عقاید محکوم شده بودند به مقامات مدنی تحویل داده شدند و در معرض مجازات های سکولار قرار گرفتند. یک «بدعت» که قبلاً در جریان محاکمه «توبه کرده بود» مستحق حبس ابد بود که دادگاه تفتیش عقاید حق کاهش آن را داشت. این نوع مجازات برای سیستم ندامتگاه غرب قرون وسطی بدعتی بود. زندانیان را در سلول‌های تنگ با سوراخی در سقف نگهداری می‌کردند، فقط به نان و آب تغذیه می‌کردند و گاه به غل و زنجیر می‌بستند. در اواخر قرون وسطی، گاهی اوقات حبس با کار سخت در گالی ها یا کارگاه ها جایگزین می شد. یک "بدعت گذار" مداوم یا کسی که دوباره "به بدعت افتادن" محکوم شد به سوزاندن در چوب. محکومیت اغلب مستلزم مصادره اموال به نفع مقامات سکولار بود که هزینه های دادگاه تفتیش عقاید را جبران می کردند. از این رو علاقه ویژه تفتیش عقاید به افراد ثروتمند است.

برای کسانی که در طول "دوره رحمت" به دادگاه تفتیش اعتراف کردند (15-30 روز، از لحظه ورود قضات به یک منطقه خاص) که برای جمع آوری اطلاعات (محکومیت، خودخواسته و غیره) در مورد جنایات اختصاص داده شده است. علیه ایمان، مجازات های کلیسا اعمال شد. این موارد شامل ممنوعیت (ممنوعیت عبادت در یک منطقه خاص)، تکفیر و انواع مختلفتوبه - روزه سخت، نمازهای طولانی، تاژک زدن در مراسم دسته جمعی و مذهبی، زیارت، کمک های مالی به امور خیریه. کسانی که موفق به توبه شدند پیراهن مخصوص "توبه" (sanbenito) را پوشیدند.

مذهب دادگاه کلیسای تفتیش عقاید

4. تحقیق، تحقیق و محاکمه

تحقیقات تفتیش عقاید بر سه رکن اصلی استوار بود: جستجو، محکومیت و کشف. اما یکی از این سه ابزار اصلی در مرحله اولیه جستجو بود. تفتیش عقاید مجبور شد دائماً مناطق تحت صلاحیت خود را دور بزند. رسیدن به این یا آن محل، به اصطلاح دوران رحمت را اعلام کرد که در آن همه بدعت گذاران اطراف می توانستند بیایند و در برابر تفتیش عقاید توبه کنند. در پایان این دوره تفتیش عقاید شروع به جستجو کرد. اگر بدعت گذاران توبه کننده بودند، آنها را مجبور می کرد که هم کیشان سابق خود را تحویل دهند. اگر هیچکدام وجود نداشت، بازپرس تمام ساکنان محلی را مجبور کرد که مظنونان یا بدعت گذاران را تحت سوگند نشان دهند. او پس از دستگیری بدعت گذاران تازه شناسایی شده، آنها را تحت اسکورت تا مرکز اسقف اسکورت کرد و در آنجا بازجویی را آغاز کرد. تقریباً از همان گام‌های اولیه، تفتیش عقاید شروع به استفاده از شکنجه‌های فیزیکی و اخلاقی کرد.

تنها دلیل حذف شهود، دشمنی مرگبار بود، اما تفتیش عقاید گزارش دادن اسامی شهود را به مظنونین تمرین نکرد. تنها شانس او ​​این بود که نامش را ببرد بدترین دشمنانبه امید اینکه شاهد یکی از آنها باشد. بازپرس وظایف قاضی و دادستان را در یک نفر جمع کرد و متهم بدعت مستحق وکیل نبود و هر مدافعی می توانست متهم به همدردی با بدعت شود و بلافاصله جای موکل خود را بگیرد.

تفتیش عقاید حق تعیین دستیاران و نگهبانانی را داشت که از مصونیت کلیسا برخوردار بودند و در سرکوب و تحقیر مردم آزادی کامل داشتند. یکی از ویژگی‌های بارز تحقیقات تفتیش‌آگاهی، طول زمان قابل توجه آن بود که گاهی تا ده سال نیز می‌رسید. کلیه اقدامات و سخنان متهم و همچنین کیفرخواست در دو نسخه ثبت شد. چنین سازمانی پناه بردن بدعت گذاران به ایالت دیگر را غیرممکن می ساخت. از آنجا که در صورت لزوم می توان یک نسخه از آن را به دنبال او ارسال کرد. تفتیش عقاید با درک تعداد زیادی از شاهدان دروغین، قاعده زیر را وضع کرد: «اگر کسی به شهادت دروغ محکوم شود، باید مجازات شدیدی برای او در نظر گرفته شود، اما شهادت او نباید از پرونده حذف شود».

تنها شانس نجات از دست سیستمی که هرکسی را که پیشاپیش دستگیر شده بود مقصر می دانست، اعتراف کامل و توبه در همان اولین بازجویی بود. اگر شخصی سرسختانه بر بی گناهی خود پافشاری می کرد، به عنوان یک بدعت گذار به مقامات سکولار تحویل داده می شد.

هدف اصلی تفتیش عقاید، بر اساس مفهوم، ربودن روح گناهکاران از چنگال شیطان بود و آنچه در آن زمان برای بدن اتفاق افتاد اهمیتی نداشت. در طول جنگ صلیبی علیه آلبیژن ها، قانون دیگری تدوین شد: "بهتر است ده کاتولیک خوب را به جهان دیگر بفرستیم تا اینکه حتی یک بدعت گذار از عدالت فرار کند." در مبارزه برای چیز مهمی مانند روح انسان، هدف استفاده از هر وسیله ای را توجیه می کرد.

بازپرس شاهدان را در حضور یک منشی و دو کشیش مورد بررسی قرار داد که به آنها دستور داده شد ببینند که شهادت به درستی ضبط شده است یا حداقل هنگام ارائه آن حضور داشته باشند تا هنگام خواندن کامل به آن گوش دهند. این قرائت با حضور شاهدان انجام شد و از آنها پرسیده شد که آیا آنچه را که اکنون برای آنها خوانده می شود، می شناسند. اگر در تحقیقات مقدماتی جرم یا ظن بدعت اثبات می شد، در صورتی که هیچ صومعه دومینیکن در شهر وجود نداشت، متهم دستگیر و در زندان کلیسا زندانی می شد. متهم پس از دستگیری مورد بازجویی قرار گرفت و بلافاصله طبق مقررات برای وی پرونده تشکیل و پاسخ های وی با شهادت تحقیقات مقدماتی مقایسه شد. در روزهای اولیه تفتیش عقاید هیچ دادستانی مسئول کیفرخواست مظنونان نبود. این تشریفات رسیدگی قانونی به صورت شفاهی توسط بازپرس پس از استماع شهود انجام شد. هوشیاری متهم به عنوان اتهام و پاسخ عمل کرد. اگر متهم خود را به یکی از بدعت‌ها اعتراف می‌کرد، بیهوده بود که ادعا می‌کرد از دیگران بی‌گناه است. او اجازه دفاع از خود را نداشت زیرا جرمی که به خاطر آن محاکمه شده بود قبلاً ثابت شده بود. فقط از او پرسیده شد که آیا تمایلی به انکار بدعتی که او به جرمش اعتراف کرده است یا نه. اگر او موافقت می کرد، با کلیسا آشتی می کرد و توبه شرعی را همزمان با مجازات دیگری بر او تحمیل می کرد. در غیر این صورت او را بدعت گذار سرسخت اعلام کردند و با نسخه ای از حکم به مقامات سکولار تحویل داده شد.

5. مجازات ها

اگر تفتیش عقاید شخصی را مرتکب بدعت می دانستند، او را محکوم می کردند. ماهیت مجازات تعیین شده بستگی به میزان گناه داشت و این حکم توسط خود روحانیون اجرا می شد (به استثنای مجازات اعدام که توسط مقامات سکولار به توصیه و اصرار دادگاه تفتیش عقاید اجرا می شد).

از همان آغاز (1231) تمام احکام صادر شده توسط بازرسان باید توسط اسقف حوزه ای که مرتد به آن تعلق داشت بررسی و تأیید می شد. این الزام بارها توسط جانشینان گریگوری نهم تأیید شد و در پایان بونیفایس هشتم (پاپیت 1295-1303) و کلمنت پنجم هرگونه اتهام و حکمی را که اسقف تأیید نکرد غیرقانونی اعلام کردند. در موارد دشوار، کارشناسان سکولار درگیر رسیدگی به پرونده بودند. در بیشتر موارد، تفتیش‌گران افرادی با شخصیت اخلاقی بالا بودند، و پرونده‌ها را مدبرانه و دلسوزانه رسیدگی می‌کردند و به خیر کلیسا و خود فرد اهمیت می‌دادند، اما استثناهایی هم وجود داشت. نمونه آن رابرت لو بوگر است که زمانی کاتار بود، اما بعداً مسلمان شد و به نظم دومینیکن پیوست. او به بازرس شمال فرانسه منصوب شد و تقریباً در همه جا حاضر بود بدعت را ببیند. او ظالم و بی رحمانه نسبت به مظنونانی که به دادگاهش آورده شدند سایه ای از شفقت یا درک از خود نشان نداد. سرانجام در سال 1239 پاپ گریگوری نهم او را از وظایف خود به عنوان تفتیش عقاید برکنار کرد.

توبه ها اغلب ماهیتی کاملاً مذهبی داشتند. بازدیدهای مکرر خدمات کلیساو توده‌ها، صدقه دادن به فقرا یا زیارت آثار مقدسین آنقدر مجازات جنایت نبود که وسیله‌ای برای تعمیق ایمان بود. توبه های نسبتاً سبک دیگر شامل زیارت، شرکت در جنگ های صلیبی، پوشیدن صلیب کوچک بر روی لباس، جریمه نقدی، شلاق و احکام کوتاه زندان بود. اما حتی گاهی اوقات این مجازات ها بر اساس سن، سلامتی، رفتار خوب یا شرایط خانوادگی تخفیف می یافت.

مجازات های سنگین شامل تکفیر، تبعید، حبس نامحدود، مصادره اموال و اعدام بود. اگر فردی به سلول انفرادی محکوم می شد، به این معنی بود که در سیاهچال به دیواری زنجیر می شد و فقط به نان و آب می خورد. روحانیون محکوم اغلب به صومعه های خود فرستاده می شدند، جایی که آنها را در یک سیاه چال یا سلول "مدادگاه" زندانی می کردند، که عملاً معادل زنده به گور شدن بود. بسیاری از فرامین پاپ که خواستار بهبود شرایط برای زندانیان در زندانها بودند، تأثیری نداشت، زیرا زندانها تحت صلاحیت مقامات سکولار بودند.

مجازات اعدام (معمولاً سوزاندن در آتش) توسط مقامات سکولار انجام می شد که دادگاه تفتیش عقاید بدعت گذاران محکوم را به دست آنها تحویل می داد. واضح بود که حاکم سکولار با چنین محکومی چه خواهد کرد، بنابراین تفتیش عقاید به سختی می تواند با این واقعیت توجیه شود که خودش مستقیماً بدعت گذاران را اعدام نکرده است. آخرین تردیدها در این مورد با خواندن گاو نر پاپ اینوسنتی چهارم Ad extirpanda، صادر شده در سال 1252 ناپدید می شود: «وقتی کسانی که به بدعت شناخته می شوند توسط اسقف (یا نماینده او) یا تفتیش عقاید به دست مقامات سکولار تحویل داده می شوند، podestà یا رئیس دادگستری شهر مورد نظر باید بلافاصله احکام صادر شده را در مدت پنج روز انجام دهد.» این دستور توسط پاپ های بعدی تأیید شد و پاپ الکساندر چهارم (پاپ 1254-1261) حاکمانی را که علیه بدعت گذاران اقدامی نمی کردند به تکفیر تهدید کرد. در واقع، تفتیش عقاید به ندرت به صدور احکام اعدام متوسل شد: فقط در مواردی که کوچکترین امیدی به دست کشیدن متهم از عقاید و اعمال مذهبی خود وجود نداشت.

مطالعه دقیق سوابق محاکمه و احکام، عقیده قبلی در مورد استفاده مکرر از مجازات اعدام را رد کرد. بازرس برنارد گای (گای) بین سال‌های 1308 تا 1323، 930 مورد را در تولوز که مرکز بدعت‌های آلبیژنی بود، بررسی کرد. از احکام صادره 139 مورد برائت، در 300 مورد تعزیر و 42 نفر از متهمان به اعدام محکوم شده اند. در پامیر، بین سالهای 1318 تا 1324، از 75 حکم، فقط 5 حکم اعدام بوده است.

نتیجه گیری

احیا پرده رازداری را که قرن‌ها بر فعالیت‌های تفتیش عقاید پوشانده بود، پاره کرد. در کشورهای پروتستان، خاطرات زندانیان سابق تفتیش عقاید که از سیاه چال‌های آن فرار کرده بودند، ظاهر شد. یکی از آنها سویل رایموندو گونزالس د مونتس و اثر او با عنوان "اعمال تفتیش عقاید مقدس" است. J. A. Llorente، دبیر سابق تفتیش عقاید اسپانیا، "تاریخ انتقادی تفتیش عقاید اسپانیا" را در 2 جلد نوشت. کار یورنته هر چه کاستی داشته باشد، حتی امروز هم یکی از منابع اصلی تاریخ تفتیش عقاید اسپانیایی است که هیچ محققی نمی تواند از کنارش بگذرد، خواه او مخالف دادگاه «مقدس» باشد یا مدافع دادگاه. اما هیچ کس نمی تواند تمام حقیقت را بداند. کافی است بگوییم که آرشیو دولتی اسپانیا در سیمانکاس (اسپانیا) حاوی حدود 400 هزار پرونده منتشر نشده از دادگاه "مقدس" است. توسعه و انتشار آنها بدون شک دانش ما را در مورد فعالیت های این مؤسسه تروریستی کلیسایی گسترش و روشن خواهد کرد.

اما حتی بدون دانستن چیزهای زیادی، یک چیز را می توان با اطمینان گفت: نقش تفتیش عقاید در تاریخ اروپا و کل بشریت بسیار زیاد و دوگانه است. بدون این موسسه، معلوم نیست توسعه چه مسیری را طی می کرد. تمدن اروپایی، اما این واقعیت که از نظر فنی مشابه نمونه موجود نخواهد بود، مطمئن است. معلوم نیست که آیا جنگ های مذهبی که اروپا را برای مدت طولانی تکان داده بود، رخ می داد یا خیر. شاید بدون جاسوسان تفتیش عقاید پشت سر ما علم زودتر توسعه می یافت. کلیسای کاتولیک دستخوش اصلاحات قبلی شده بود و چنین نقشی را ایفا نمی کرد نقش بزرگدر زندگی بشریت قبلاً حقوق روم و عقاید یونانی در مورد آزادی انسان مورد استقبال قرار می گرفت. اما دستورالعمل‌هایی که معتبرترین پدران بازپرسان برای همکاران جوان خود نوشته‌اند، یکی از بارزترین نمونه‌های سازماندهی کارآگاهی است.

شبکه کارآگاهی پاناروپایی که توسط تفتیش عقاید سازماندهی شده بود، تلاش دیگری از سوی سریر مقدس برای ایجاد یک دولت کاتولیک در سراسر جهان بود. تلاش های مشابهی چندین بار پس از سقوط امپراتوری کارولینگ انجام شد، اما با درجات مختلف موفقیت. به عنوان مثال، پادشاهان لهستانبرای مدت طولانی توسط پاپ منصوب شد. تأسیس تفتیش عقاید به پاپ این امکان را داد که برای مدت طولانی تقریباً در سراسر اروپا به طور کامل بر سطح ایدئولوژی کنترل کند. با کنترل ایدئولوژی، می توان سایر حوزه های زندگی را تحت کنترل داشت و به اصطلاح، آنها را به یک مخرج مشترک رساند. دیپلماسی پاپ بسیار فعالانه برای سازماندهی جنگ های صلیبی در داخل و خارج از اروپا، برای بازپس گیری مقبره مقدس کار کرد. این مبارزات عمدتاً توسط مزدورانی که با وعده رسمی بخشودگی کامل گناهان جذب شده بودند، سازماندهی شدند، اما در واقعیت آنها امیدوار بودند که دولت های ثروتمند شایعه شده را غارت کنند. فئودال ها و حاکمان بزرگ هدفشان تصرف سرزمین های جدید بود که در آن زمان تعداد آنها در اروپا به حد نهایی کاهش یافته بود. نمونه بارز چنین لشکرکشی، جنگ صلیبی علیه آلبیجنس ها بود. دارایی یکی از قدرتمندترین اربابان اروپا، کنت ریموند تولوز، بین مونتفورت، لوئیس و پیتر آراگون تقسیم شد.

تقریباً در تمام تاریخ تفتیش عقاید، می‌توان پدیده‌ای مشابه را مشاهده کرد: پس از اعلام اندیشه‌های خداپسندانه و تحت پوشش آنها، جنایاتی رخ می‌دهد که جهان هرگز ندیده است و به قول نویسندگان پیش از انقلاب: «قلم پایین آمده است و قادر به تحمل توصیف چنین فجایع و وحشت نیست.»

مراجع

1. Baigent M.. Inquisition.2003; تجدید چاپ، 2006;

2. Begunov Yu.K. احکام آشتی به عنوان منبعی در مورد تاریخ بدعت نوگورود-مسکو // TODRL 13 (1957)؛

3. Kartashov A.V. مقالاتی در مورد تاریخ کلیسای روسیه. م.، 1993، ج 1، ص. 460-516; ج 2، ص. 251-255;

4. لی جی.چ. تفتیش عقاید: منشأ و ساختار. سن پترزبورگ

5. Lozinsky S. تاریخچه تفتیش عقاید در اسپانیا. سن پترزبورگ، 1914;

6. یورنته جی. تاریخ انتقادیتفتیش عقاید اسپانیایی، در 2 جلد، 1936; تجدید چاپ، 1999.

7. سدلنیکف آ.د. داستانی از سال 1490 در مورد تفتیش عقاید // مجموعه مقالات کمیسیون ادبیات قدیمی روسیه. L., 1932;

8. Soloviev V.S. درباره وحدت مسیحی M. 1994، ص. 319-324;

ارسال شده در Allbest.ru

...

اسناد مشابه

    تعریف اصطلاح تفتیش عقاید، شرح پیچیده ترین شکنجه. توسعه دکترین برتری پاپ در زمان اینوسنت سوم، معرفی او به عمل فرآیند تفتیش عقاید به عنوان ابزاری برای بررسی جنایات روحانیون. قربانیان مشهور تفتیش عقاید.

    پایان نامه، اضافه شده 12/10/2017

    کلیسا در قرون وسطی وظایف شماس جست و جو و اصلاح خطاهای ایمانی است. ترکیب دادگاه تفتیش عقاید. انگیزه های آزار و اذیت بدعت گذاران. جنبش کلیسایی-سیاسی در اروپا در اواسط قرن 16 و 17، علیه اصلاحات.

    گزارش، اضافه شده در 2009/02/18

    تفتیش عقاید یک دادگاه کلیسا است که در تمام کشورهای کاتولیک در قرن 13-19 فعالیت می کرد. ویژگی های آموزه و فرقه کلیسا؛ آزار و شکنجه بدعت گذاران به عنوان هدف تأسیس تفتیش عقاید. مراحل قانونی، ممنوعیت ها، قربانیان. تفتیش عقاید اسپانیا در خارج از کشور

    چکیده، اضافه شده در 2015/05/20

    پیشینه ظهور و ویژگی های فعالیت های تفتیش عقاید. "سه رکن" تحقیق تفتیش عقاید: جستجو، محکوم کردن و کشف. ویژگی های مبارزه با بدعت در کشورهای شمال اروپا و در قاره آمریکا. خاتمه نهاد تفتیش عقاید.

    تست، اضافه شده در 10/04/2011

    جوهر مفهوم "تفتیش عقاید"، تاریخچه ایجاد آن. وظایف و ابزار اصلی تفتیش عقاید. مراحل اصلی تاریخی تفتیش عقاید: پیش از دومینیکن (آزار و شکنجه بدعت گذاران تا قرن دوازدهم)؛ دومینیکن (از شورای تولوز در 1229)؛ تفتیش عقاید اسپانیایی

    چکیده، اضافه شده در 2010/12/20

    تاریخچه و مراحل اصلی پیدایش و توسعه کلیسای مسیحی، ارزیابی گسترش و تأثیر آن بر مرحله مدرن. تدوين جزمات مسيحي. شکل گیری دکترین پاپ. ظهور پاپ و تبعیت آن از سلسله مراتب کلیسا.

    تست، اضافه شده در 2010/10/28

    ویژگی های موقعیت کلیسا در قرون 15-17، آغاز اصلاحات، دیکتاتور کلیسا، ظهور تفتیش عقاید. متروپولیتن مسکو به عنوان عالی ترین نهاد اداره کلیسا و دادگاه. اجرای کارکرد ایدئولوژیک دولت توسط کلیسای ارتدکس.

    چکیده، اضافه شده در 10/06/2009

    تاریخ کلیسای کاتولیک و پاپ. رویدادهای مهمقرن نوزدهم در زندگی کلیسای کاتولیک روم. ایتالیا خادمین کلیسا را ​​به عنوان تابعان واتیکان به رسمیت می شناسد. تاریخ واتیکان از 1939 تا به امروز. ساختار اداری اقامتگاه پاپ.

    چکیده، اضافه شده در 2010/02/28

    مفهوم و ابزار اجرای تفتیش عقاید، تعیین جهت و توجیه قانونی، اهداف و مقاصد اصلی. مراحل اصلی تاریخی در توسعه این پدیده اجتماعی - سیاسی، ارزیابی پیامدهای آن. قربانیان تفتیش عقاید. چکش جادوگران.

    چکیده، اضافه شده در 1392/10/25

    دلایل ایجاد و طراحی سازمانی تفتیش عقاید. پیدایش و فعالیت فرقه های بدعت گذار کاتارها، آلبیژنی ها و والدنسی ها. سلسله مراتب تفتیش عقاید و روش تنظیم اتهامات. مکانیسم انجام تحقیقات، بازجویی و صدور حکم.