صفحه اصلی / آسیب و چشم بد / سناریوی تعطیلات "مدرسه جادوگری و جادوگری" بر اساس هری پاتر. شرح مفصل تعطیلات با بازی ها و وظایف

سناریوی تعطیلات "مدرسه جادوگری و جادوگری" بر اساس هری پاتر. شرح مفصل تعطیلات با بازی ها و وظایف

از آنجایی که میشا یکی از طرفداران هری پاتر است، من مجبور نبودم در مورد تم تولد ذهنم را درگیر کنم. تصمیم گرفته شد جشن تولد در مدرسه جادوگری هاگوارتز برگزار شود.

برای انتقال هر چه بیشتر فضای هاگوارتز، تصاویری را که موجودات مختلف اساطیری (تک شاخ، پری دریایی، سنتور، اژدها و غیره) را به تصویر می‌کشید، آویزان کردم، یک کتاب رنگ‌آمیزی درباره هری پاتر، موسیقی برای فیلم‌های مربوط به او دانلود کردم و یک جایگاه ساختم. که برنامه کلاس روی آن آویزان بود (به دو زبان)، طرح هاگوارتز، سرود و نشان هاگوارتز.

در اتاق روی دیوار اسامی دانشکده ها، عکس های روسای مدرسه و مدیر مدرسه، «آواز کلاه»، الفبای رونیک و تصاویر ارواح هر دانشکده آویزان بود. ستاره ها و بادکنک های سفید از سقف آویزان بودند - ارواح. کتیبه هایی به درها وصل شده بود - نام اتاق ها و طبقات ویژه مختلف، به عنوان مثال: "کلاس معجون"، "تالار بزرگ"، "اتاق کمک"، "حمام فرمانداری"، "اتاق جایزه" و غیره. در کنار تابلوی "جنگل ممنوع" عنکبوت آویزان بود.

کتیبه های زیر نیز آماده شد: "سکوی 9 3/4" (آویزان بر دروازه) و "به هاگوارتز خوش آمدید!" (بالای ورودی خانه).

این دعوت نیز با روحیه هاگوارتز تهیه شده بود.

در دعوتنامه، در لیست چیزهای ضروری، 2 مورد را گذاشتم - یک کلاه و یک عصای جادویی، اما با وجود این، هنوز چندین کلاه و چوب جادویی دیگر آماده کردم. مدارک دبیرستان را آماده کرد.

من از پدر و مادر و دوستانم بسیار سپاسگزارم که بار دیگر به من کمک کردند تا تعطیلات جالب و مفرحی را داشته باشم. از همه شما بسیار سپاسگزارم

شخصیت ها:

  1. پروفسور آلبوس دامبلدور (پدر)
  2. پروفسور مینروا مک گوناگال (مادر)
  3. پروفسور ساقه پومونا (مادر دوست)
  4. پروفسور سروس اسنو و فیلیوس فلیتویک (پدر دوست)
  5. پروفسور رولاندا بیبین (خواهر بزرگتر دوست)

قبل از ورود به "تالار بزرگ" کودکان توسط پروفسور ملاقات می کنند. مک گوناگال (از این پس M.G.).

مک گونگال:به هاگوارتز خوش آمدید! ضیافت به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید آغاز می شود، اما قبل از اینکه در "تالار بزرگ" بنشینید، به 4 دانشکده تقسیم می شوید. این یک مراسم بسیار مهم است!
همچنین باید بدانید که در تمام مدتی که در مدرسه هستید، بخش شما خانه دوم شما خواهد بود!
پس لطفا... (با موسیقی مناسب بچه ها وارد اتاقی می شوند که اساتید و مدیر مدرسه از قبل منتظرشان هستند).

مک گونگال: وقتی اسمت را صدا می زنم، پیش من می آیی، روی چهارپایه می نشینی، دستت را در کلاهت فرو می کنی و یک یادداشت با نام بخش بیرون می آوری. من شروع می کنم!

M.G. نام هر کودک را به نوبه خود صدا می کند. بچه ای که اسمش خوانده می شود دستش را داخل کلاهش می کند و یادداشتی با نام دانشکده بیرون می آورد و به م.گ می دهد و او با صدای بلند اسم دانشکده را می خواند.

کودکان در کنار دانشکده ها (تیم ها) می ایستند. پس از تکمیل مراحل توزیع، طبقه به مدیر مدرسه، آلبوس دامبلدور (از این پس A.D. نامیده می شود) منتقل می شود.

احتمالاً می‌توانستیم سرود را بخوانیم، اما تصمیم گرفتیم که این کار را نکنیم تا روند کار به تعویق نیفتد.

لوازم جانبی: کلاه مرتب سازی، کارت هایی با نام بخش ها.

آلبوس دامبلدور:شروع سال تحصیلی جدید در هاگوارتز را به همه تبریک می گویم! در حالی که ضیافت هنوز شروع نشده، می خواهم چند کلمه با شما بگویم. امروز یک روز خاص است. امروز نه تنها آغاز سال تحصیلی جدید، بلکه تولد یکی از دانش آموزان مدرسه را نیز جشن می گیریم!

جهنم میشا را صدا می کند و همراه با بقیه تولدش را به او تبریک می گوید. برای همه روحیه خوب و تعطیلات شاد آرزو می کند!

همه کف می زنند. ضیافت (میان وعده) آغاز می شود. بعد از ضیافت همه طبق برنامه به کلاس ها می روند.

درس 1. معجون

ساقه پوموناخود را به بچه‌ها معرفی می‌کند و می‌گوید که امروز یاد می‌گیرند معجون دم کنند که روحیه آن‌ها را بالا ببرد و انرژی‌شان را پر کند. دستور العمل ها را توزیع می کند و فرآیند را مدیریت می کند.

من چندین کپی از دستور تهیه کردم. دستور العمل های معجون روی دیوار آویزان شده بود، روی میز جلوی بچه ها دراز کشیده بود و یکی از آنها توسط معلم خوانده می شد. روی میز بعدی تمام مواد لازم وجود داشت. معجون یک کمپوت معمولی بود.

باید بگویم که بچه ها علاقه زیادی به این فعالیت داشتند. معجون با لذت فراوان دم می کرد.

وقتی همه چیز آماده شد ، پومونا "دیگ" را روی آتش گذاشت ، همه با هم طلسم "Reducto!" را زدند و معجون شروع به دم کردن کرد و بچه ها به درس بعدی رفتند.

لوازم: دستور غذا، "دیگ"، ظروف با مواد، قاشق، ملاقه.

من ایده را از فیلمنامه النا تی "مدرسه جادو" گرفتم.

دستور العمل معجون جادویی

چتر دریایی آب پز شده و تخم اژدها را داخل دیگ بریزید. 5 بار در جهت عقربه های ساعت و 5 بار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم بزنید.

گل ترنجبین و برگ های جاودانه را اضافه کنید. 5 بار در جهت عقربه های ساعت و 5 بار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم بزنید.

مخلوط را با پای وزغ و اشک تمساح با دقت ترکیب کنید. 5 بار در جهت عقربه های ساعت و 5 بار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم بزنید.

2 قاشق غذاخوری بریزید. ل بزاق خفاش 5 بار در جهت عقربه های ساعت و 5 بار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم بزنید.

3 قاشق غذاخوری اضافه کنید. کریستال های هوا 5 بار در جهت عقربه های ساعت و 5 بار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم بزنید.

روی اجاق بگذارید و به مدت 20 دقیقه بپزید.

بگذارید یک ربع دم بکشد.

  1. چتر دریایی آب پز - سیب های پوست کنده، برش داده شده؛
  2. تخم مرغ خشک اژدها - زردآلو خشک؛
  3. گل ترنجبین - توت فرنگی؛
  4. برگ های جاویدان - نعناع؛
  5. پای وزغ - آهک خشک؛
  6. اشک تمساح - آب؛
  7. بزاق خفاش عسل یا مربا است.
  8. کریستال هوا - شکر

درس 2. محافظت در برابر نیروهای تاریک

با کودکان ملاقات می کند پروفسور سوروس اسنیپ(از این پس S.S. نامیده می شود). به بچه ها سلام می کند، خودش را به آنها معرفی می کند و می گوید که امروز بچه ها پیکسی کورنیش را مطالعه می کنند.

برای اینکه برای بچه‌ها واضح‌تر شود، اطلاعات کوچکی درباره Cornish Pixies به دیوار آویزان کردم. و قبل از شروع درس S.S. "به طور خلاصه، حدود 40 دقیقه" (شوخی) در مورد آنها به بچه ها گفت.

S.S.: برای اینکه بتوانید با آنها کنار بیایید، باید آنها را بهتر بشناسید. و برای شناخت بهتر آنها باید در جای آنها باشید. به همین دلیل است که من همه شما را به Cornish Pixies تبدیل می کنم! طلسم می کند: "Mutenluten Malinpesti!"

بازی: Cornish Pixies

همه بچه ها تبدیل به Pixies شدند، اسنیپ رهبر است. Pixie روی فرمان "Moveman!" شروع به دویدن و انجام حرکات آشفته می کند. پس از مدتی، مجری طلسم "Immobilus!" را می زند و همه باید در جای خود منجمد شوند. سپس اسنو دستور "حرکات صاف!"، سپس "Immobilus!" را می دهد. و غیره هر کسی که حرکت کند یا بخندد از بازی حذف می شود.

گزینه های فرمان

  • حرکات صاف!
  • حرکات آزاد!
  • بیا مثل شیر در شکار حرکت کنیم!
  • مثل مگس خواب آلود!
  • مثل یک قطار سریع!
  • مثل جوجه تیغی عجول!
  • چه قورباغه بامزه ای!

پس از پایان بازی، اسنیپ از بچه ها خداحافظی می کند و آنها به درس بعدی خود می روند.

درس 3. دگرگونی ها

با کودکان ملاقات می کند پروفسور مینروا مک گوناگالبه آنها سلام می کند و اعلام می کند که امروز در کلاس تغییر شکل یاد می گیرند که یک تکه کاغذ معمولی را به قورباغه تبدیل کنند. نمودارها را به بچه ها می دهد و همه با هم یک قورباغه درست می کنند.

با استفاده از تکنیک اوریگامی یک ورق کاغذ را به قورباغه تبدیل کردیم. برای وضوح، نمودار ساخت قورباغه "پرش" را چاپ کردم.

قورباغه آماده است، ما آن را با یک چوب جادویی یا انگشت فشار می دهیم، طلسم را می گوییم: "Avada Kedavra" و قورباغه پرش می کند.

این درس را به پایان می رساند. بچه ها برای درس بعدی می روند.

لوازم جانبی: ورق های کاغذ اوریگامی (می توانید از کاغذ معمولی استفاده کنید) و یک نمودار.

درس 4. سحر و جادو

از بچه ها استقبال می شود پروفسور فیلیوس فلیتویک. فلیتویک به بچه‌ها می‌گوید که ساده‌ترین چیز در هنر جادو، معلق کردن است، یعنی. بلند کردن و نگه داشتن یک شی در هوا. و امروز آنها این را خواهند آموخت. اما ابتدا باید این طلسم را یاد بگیرید: "Wingardium Leviosa"!

سپس تمرین شروع می شود.

بازی: بادکنک را نگه دارید

کودکان به 2 قسمت تقسیم می شوند: 2 دانشکده در یک طرف و 2 در مقابل. فلیتویک با عصای خود بادکنکی را پرتاب می کند، در حالی که این طلسم را تلفظ می کند: "وینگاردیوم لویوزا"!

اعضای تیم اول باید بادکنک را به تیم های مقابل بیاورند بدون اینکه بگذارند بیفتد، اما شما نمی توانید بادکنک را با دست پرتاب کنید. می توانید آن را باد کنید، می توانید آن را با سر، بینی یا در موارد شدید با چوب جادویی خود پرتاب کنید.

اعضای تیم های حریف توپ را برمی دارند و به همان روش به عقب می برند. وقتی همه بچه ها این کار را انجام دادند، درس تمام می شود.

لوازم جانبی: 2 بادکنک، بینی، سر و غیره. و غیره شرکت کننده

درس 5. کوئیدیچ

با کودکان ملاقات می کند

پروفسور رولاندا بیبین.

با سلام، خود را معرفی می کند. او می گوید که در کلاس های او بچه ها بازی کوئیدیچ را یاد خواهند گرفت. قوانین بازی را توضیح می دهد.

بازی: کوییدیچ

2 حلقه روی یک طناب آویزان شده است. خطوط با گچ در یک طرف و طرف دیگر ترسیم می شوند - علائم ویژه. از یک طرف، به یک خط، "گیرنده" می ایستد، و از سوی دیگر، به خط دیگر، کسی که پرتاب می کند. در طرف مقابل منطقه جارو و توپ وجود دارد.

پیشرفت بازی:

بچه ها به 2 تیم تقسیم می شوند و در یک طرف، پشت حلقه ها می ایستند. هنگامی که سوت به صدا در می آید، اعضای تیم اول به دنبال جارو و توپ می دوند. در این زمان بازیکنان تیم دوم به خط ویژه نزدیک می شوند و برای گرفتن توپ آماده می شوند. اولی توپ ها را می گیرد، روی جاروها می نشیند، به سمت حلقه ها به علامت مخصوص می پرد و توپ ها را داخل حلقه می اندازد و بازیکنان دوم، "گیرنده هایی" که پشت حلقه ایستاده اند، سعی می کنند این توپ ها را بگیرند.

پس از گرفتن توپ، بازیکن دوم ("گیرنده") روی جارو بازیکن اول می نشیند و با هم به عقب می پرند.

بازیکن اول در جای خود باقی می‌ماند و نفر دوم (که شکارچی بود) با توپ به خط باز می‌پرد و توپ را به حلقه می‌اندازد، نفر سوم تیم گیر می‌شود. او توپ را می گیرد، روی جارو می نشیند و با بازیکن دوم به سمت نفر اول می پرد.

سپس بازیکن دوم با نفر اول می ماند و نفر سوم با جارو به حلقه ها برمی گردد و توپ را پرتاب می کند و نفر چهارم آن را می گیرد و غیره. تیمی که سریعتر در سمت مقابل زمین جمع شود برنده است. این درس را به پایان می رساند.

لوازم: طناب، 2 حلقه، 2 جارو (با برچسب Nimbus 2009)، 2 توپ کوچک، سوت.

بسته به زمان و خواسته بچه ها دو گزینه برای پایان دادن به تعطیلات داشتم.

اول: بعد از کوئیدیچ، دامبلدور یک مسابقه امتحان نهایی برگزار می کند. او به همه تبریک می گوید و دیپلم پایان مدرسه را به آنها تقدیم می کند. سپس یک ضیافت با کیک تولد و دیسکو.

دوم: آماده شدن برای مسابقات Triwizard.

بچه های ما با لذت بازی کردند، هیچکس خسته نبود و همه آماده بودند که ادامه دهند، بنابراین قسمت دوم را هم برگزار کردیم.

مسابقات سه جادوگر

پروفسور دامبلدورپایان کلاس ها را به بچه ها تبریک می گوید و اعلام می کند که مسابقات بعدی Triwizard به زودی برگزار می شود. و او می خواهد که همه دانش آموزان هاگوارتز به خوبی برای او آماده باشند. برای انجام این کار، همه دانش آموزان باید چندین آزمون را پشت سر بگذارند.

تست 1. پیچ و خم را حل کنید

دامبلدور پیچ و خم های نامه را به کودکان می دهد. و فرم هایی برای پر کردن وجود دارد. حروفی در داخل هزارتو قرار داده شده است. اگر کودکان به درستی راه خروج از پیچ و خم را پیدا کنند، کلمه ای دریافت می کنند که باید آن را در فرم بنویسند. در مورد ما این نام دانشکده ها بود.

هزارتو و ایده از فیلمنامه تاتیانا اوتیوکوا "شما پانزده ساله هستید ..." گرفته شده است.

لوازم: 4 هزارتو با یک کلمه پنهان، یک فرم برای پر کردن، قلم.

چالش 2: تخم اژدهای طلایی را پیدا کنید

پس از اتمام پیچ و خم، کل تیم روی یک جارو می نشینند، به سمت توپ ها می پرند و شروع به سوراخ کردن آنها می کنند.

وظیفه بچه ها این است که بفهمند تخم اژدهای طلایی کجا پنهان شده است. یکی از بادکنک ها حاوی یادداشتی بود که روی آن نوشته شده بود: "به دنبال تخم اژدهای طلایی در جنگل ممنوعه بگرد!"

توپ های باقی مانده حاوی یادداشت هایی با کتیبه "سلام ولدمورت!"

برای هر تیم یک دسته توپ (به تعداد شرکت کنندگان) تهیه می شد که در محل به تیم داده می شد.

لوازم جانبی: بادکنک با توجه به تعداد بچه ها، جارو (اختیاری)، یادداشت، خلال دندان.

چالش 3: بنر خانه را پیدا کنید

پس از اینکه تیم کشف کرد که تخم مرغ در کجا پنهان شده است، به جنگل ممنوعه می روند، تخم خود را پیدا می کنند و آن را می شکافند.

او عکسی از اژدهای خفته را به درخت چسباند و "تخم مرغ های طلایی" را زیر آن آویزان کرد. تخم‌های طلایی بادکنک‌های طلایی بودند. برای اطمینان از اینکه تیم تخم مرغ خود را تشخیص می دهد، روبان هایی با رنگ های دانشکده به آن بسته شد.

تخم مرغ حاوی یک یادداشت وظیفه بود: "بنر دانشکده خود را پیدا کنید!"

علاوه بر نت، تخم مرغ حاوی یک رون و الفبای رونیک است. بچه ها همه چیز را می گیرند و به قلعه برمی گردند.

لوازم جانبی: توپ های طلایی، رون، الفبای رونیک، روبان هایی با رنگ های هیئت علمی، تصویر با اژدها.

با کمک اساتید، بچه ها با پیدا کردن آن در الفبای رونیک، معنی رون خود را رمزگشایی می کنند. ما از نمادهای رونیک زیر استفاده کردیم:

e — احواز — «اسب» s — سوویلو — «خورشید» k — کاونان — «مشعل» t — تیواز — «پیکان»

پس از حل رون، کودکان نقشه ای را دریافت می کنند که محل بنر آنها را نشان می دهد و به جستجو می روند. اگر آنها مکان را به درستی شناسایی کنند، یک تصویر و یک علامت وجود خواهد داشت - نمادی مربوط به رون یافت شده.

تصاویر مربوطه در اطراف قلمرو سایت ما در مکان های تعیین شده آویزان شد و من در زیر آنها بنر هر دانشکده را چسباندم.

پس از پیدا شدن بنر، همه به قلعه برمی گردند.

آلبوس دامبلدور و سایر اساتید به دانش آموزان بابت موفقیت در تمامی آزمون ها تبریک می گویند و دیپلم و هدایای به یاد ماندنی را به آنها تقدیم می کنند.

همه چیز سرگرم کننده و پویا بود، بچه ها خوشحال بودند و راستش من هم از کار انجام شده رضایت داشتم. این احساس کاملا وجود داشت که زمان و تلاش تلف نشده است. با اینکه خیلی خسته ام.

به عنوان هدیه برای هر کودک، من در یک کیسه قرار دادم: برچسب هایی با تصاویر شخصیت های هری پاتر، یک نشان کوچک با چهره ای خنده دار و یک کیسه قیچی طلایی. گلدن اسنیچ ها آب نبات های Ferrero Rocher بودند.

از تحقق نیافته

  1. ایده ای وجود داشت که "کلاه مرتب سازی" را "گفتگو" کنیم. به این فکر کردم که لیستی از بچه هایی که باید فراخوانی شوند تهیه کنم و طبق این لیست، در همان سکانس، به معنای واقعی کلمه چند کلمه در مورد هر کودک روی یک ضبط صوت با صدایی خشن ضبط کنم. اما بعد، اولاً یک نفر لازم است که ضبط صوت را در جای مناسب روشن و خاموش کند و ثانیاً همه بچه ها نیامدند و ترتیب به هم می خورد و آنها باید فوراً به عقب برگردند و دنبال آن بگردند. کودک راست روی نوار هر چند که می شد برای اجرای این ایده چیزی اندیشید. من فکر می کنم با یک "کلاه صحبت کردن" جالب تر خواهد بود.
  2. بعد از مراسم اعزام به دانشکده ها می خواستم از همه بچه ها با اساتیدشان در آستانه هاگوارتز عکس بگیرم. یادم رفت از چی پشیمونم
  3. در طول درس جادو، ابتدا برنامه ریزی شده بود که میشا چندین ترفند را نشان دهد، اما سپس به دلایلی نظر خود را تغییر داد. سپس تصمیم گرفتند که پروفسور این کار را انجام دهد. Flitwick، اما این ایده، متأسفانه، محقق نشد.
  4. ایده های مختلفی برای برگزاری یک درس در مورد تغییر شکل وجود داشت، از جمله: خرید رنگ های آرایش، به بچه ها این فرصت را بدهید که خودشان نقاشی کنند و به موجودی مرموز تبدیل شوند. ایده هایی برای تبدیل یک قوری قدیمی به چیزی ایجاد کنید. یک لکه را به یک تصویر واقعی تبدیل کنید، اما همچنان روی اوریگامی مستقر شده بود، سریع تر، آسان تر و کم هیجان انگیزتر بود.
  5. شما می توانید به پیشگویی، نجوم بپردازید، با استفاده از رون ها فال بگیرید و همچنین شماره نام خود را پیدا کنید، زیرا ... و رونزهای باستانی، پیشگویی و شماره شناسی بخشی از رشته های دانشگاهی در هاگوارتز هستند.

به طور کلی، می خواهم بگویم که موضوع مبارک است و در مدرسه جادوگری می توانید نه تنها تولدها، بلکه تعطیلات دیگر را نیز ترتیب دهید.

بهترین ها برای شما و موفقیت در تمام تلاش های خلاقانه شما!

پیش نمایش:

ساخته شده است کوچریاوا سوتلانا آناتولونا،

معلم دبستان،

MBOU دبیرستان شماره 3، شهرستان پروتوینو

دوره: سفر به سرزمین آداب.

موضوع درس: و من می توانم یک جادوگر باشم.

هدف: ترویج نفوذ گرامر اخلاقی به دنیای روابط کودکان.

وظایف:

  • شکل گیری جهت گیری های ارزشی،
  • افزایش جایگاه اخلاق در رفتار و روابط با دیگران، تسلط بر هنجارها و قواعد ارتباط فرهنگی،
  • توسعه توانایی نشان دادن نگرش مثبت خود نسبت به دیگران،
  • پرورش شخصیت فردی و هماهنگ رشد یافته کودک.

تجهیزات: آهنگ "جایی که جادوگران هست"، "اگر مهربان باشی..."، موسیقی آهسته، فرهنگ لغت اوژگوف، جعبه چند رنگ، تصاویر با جادوگران، خورشید با یک کار، گل های دیزی با آرزوها، گل هفت گل، لباس حکیم، لک لک، لباس بلبل، بلبل موسیقی، هدیه (خورشید با آرزوها، بابا نوئل)، صداهای بلبل، لک لک، ویدئو، ارائه.

پیشرفت درس.

ایجاد انگیزه در دانش آموزان.

آهنگ "Where the Wizards Are" پخش می شود.

جادوگران کجا پیدا می شوند؟
جادوگران کجا پیدا می شوند؟
جادوگران کجا هستند؟
در خیالات شما!
جادوگران با چه کسانی معاشرت می کنند؟
جادوگران با چه کسانی معاشرت می کنند؟
جادوگران با چه کسانی معاشرت می کنند؟
و با کسانی که به آنها ایمان دارند!

معلم:

آیا به جادوگران اعتقاد دارید؟

آیا می دانید جادوگر کیست؟

معلم:

حق با شماست. من به فرهنگ لغت توضیحی زبان روسی S. Ozhegov نگاه کردم و این کلمه را پیدا کردم.

اسلاید

اینگونه توضیح داده شده است:جادوگر - جادوگر، جادوگر؛ کسی که شیفته چیزی می شود. فردی که قدرت جادویی در زندگی دارد."

به من بگو، آیا تا به حال جادوگران را در زندگی خود ملاقات کرده اید؟ و آیا ما می توانیم جادوگر شویم؟ امروز سعی خواهیم کرد به این سوال پاسخ دهیم.

یافتن پاسخ.

می دانید، بچه ها، یک جادوگر در کلاس ما زندگی می کند (معلم یک جعبه چند رنگ را نشان می دهد) و من می خواهم شما را با او آشنا کنم. فقط کمی بعد.

بچه ها به من بگویید جادوگران کجا زندگی می کنند؟ در افسانه ها

و اینکه جادوگر در افسانه کیست، گزیده ای از آن را اکنون برای شما می خوانم:

«… او گفت، اگر حتی یک دقیقه هم دیر بیایید، کالسکه شما دوباره تبدیل به کدو تنبل، اسب های شما به موش، پیاده های شما به مارمولک، و لباس باشکوه شما دوباره به یک لباس کهنه و وصله دار تبدیل می شود...

جادوگر کیست؟ پری (تصویر روی گلید جادویی)

کی میدونه اسم افسانه چیه?

جادوگران و پری ها در افسانه ها چه کارهای جادویی انجام می دهند؟

(آنها به افراد خوب کمک می کنند، یک هدف خوب، و در یک هدف شرور دخالت می کنند).

کار خوبی می کنند.

آیا می توانید کارهای خیر انجام دهید؟ کدام؟ من به پدر و مادرم کمک می کنم، خوب درس می خوانم، به دوستانم توهین نمی کنم، یک سگ می گیرم و با آن دوست می شوم...

معلم: جادوگران کار خوبی می کنند، ما هم می توانیم کارهای خوب انجام دهیم،

این بدان معناست که شما می توانید جادوگر باشید، زیرا جادوی اصلی مهربانی است.

من فکر می کنم که همه شما دوست دارید برای عزیزان، دوستان و خودتان کارهای خوبی انجام دهید. و امروز شما چنین فرصتی دارید، زیرا امروز ما در حال یادگیری جادوگری هستیم.

بیایید افسانه والنتین کاتایف "گل هفت گل" را به یاد بیاوریم.

آخرین آرزویی که ژنیا کرد چه بود؟

تصور کنید که این گل جادویی - گل هفت گل - در یک پاکسازی جادویی به سراغ ما آمد. ما به دوستان و مهمانانی که در اینجا نشسته اند آرزوی خیر خواهیم کرد. و این آرزوها قطعا محقق خواهند شد. در مورد آنچه می خواهید برای ما آرزو کنید فکر کنید.

بازی "گل هفت گل"

گل هفت گل (روی تخته) در "مجیک گلید". چند مرد یک گلبرگ را پاره می کنند:

پرواز، پرواز، گلبرگ

از غرب به شرق،

از طریق شمال، از طریق جنوب،

پس از ایجاد یک دایره برگردید.

به محض لمس زمین -

به نظر من رهبری ... (آرزوها بچه ها)

(آرزو میکنم همه بچه ها خوب درس بخوانند، برای همه مریض نشوند، برای همه آرزو دارم دوستان واقعی داشته باشند، برای همه آرزوی خوشبختی در زندگی دارم، برای همه آرزوی موفقیت در خلاقیت (موسیقی، نقاشی)، برای همه بچه ها آرزو دارم. برای مهربانی ، برای همه بچه ها آرزوی موفقیت در ورزش دارم)

معلم:

جادوگر شدن یعنی نشان دادن مهربانی، پاسخگویی، درک متقابل، حساسیت و این را باید آموخت.

سرگئی واسیلیویچ پوگورلوفسکیدر شعرش می گوید چگونه جادوگر شویم. (بچه ها شعر می خوانند.)

سعی کن جادوگر بشی

یک جادوگر خوب شوید

بیا، امتحانش کن!

اینجا ترفندهایی وجود دارد

شما اصلا به چیز خاصی نیاز ندارید:

برای درک و برآوردن آرزوی دیگری -

یک گل در تخت گل وجود دارد.

برگ هایش افتاد.

او غمگین است ... در مورد چیست؟

آیا افکار او را حدس زدید؟

او می خواهد مست شود.

هی، باران، باران!

و باران جاری می شود

از قوطی آبیاری شما

خواهر کوچولو چطور؟

در حاشیه حوصله دارید؟

چیزی جادویی

این کار را برای خواهرت انجام بده!

و تو چرخیدی

یک اسب غیور -

خواهر کوچک در حال تاختن

من روی آن مسابقه دادم!

حداقل مامان هنوز هست

از سر کار برنگشت؛

پیدا کردن آن کار سختی نیست

افکار و نگرانی های او:

"من برمی گردم-

بله، ما باید دوباره با تمیز کردن زحمت بکشیم.

و شما متعهد می شوید

معجزه مبارک:

فرش برق زد

ظروف می درخشند!

و مادرم نفس نفس زد

بازگشت به خانه:

بله، مثل یک افسانه است!

تو جادوگر منی!

معلم

یک جادوگر خوب شوید

بیا، امتحانش کن!

اینجا ترفندهایی وجود دارد

شما اصلا به چیز خاصی نیاز ندارید:

درک و برآورده کردن آرزوی دیگری -

یک لذت، صادقانه!

معلم بچه ها، آیا می توانید حدس بزنید که پسر چگونه توانست جادوگر شود؟

برای این کار باید قلبی خوب، روح مهربان داشته باشید. روحت مهربان باد

اسلاید

FISMINUTKA به موسیقی آهنگ "از یک لبخند"

نمایشنامه سازی یک افسانه توسط V. Berestov"لک لک و بلبل".

اکنون داستان پری وی برستوف "لک لک و بلبل" ​​را به شما نشان خواهیم داد. سپس به این سوال پاسخ خواهید داد: چرا جادوگر فقط به یک پرنده موسیقی یاد داد؟

متن افسانه:

زمانی بود که پرندگان نمی توانستند آواز بخوانند. و ناگهان فهمیدند که در کشوری دور پیرمرد خردمندی زندگی می کند که موسیقی تدریس می کند. سپس پرندگان یک لک لک و یک بلبل را نزد او فرستادند.
لک لک عجله داشت. او نمی توانست صبر کند تا اولین موسیقی دان جهان شود. آنقدر عجله داشت که به طرف حکیم دوید و حتی در را نکوبید، به پیرمرد سلام نکرد، بلکه با تمام قدرت در گوش او فریاد زد:
- هی پیرمرد! بیا به من موسیقی یاد بده
اما حکیم تصمیم گرفت ابتدا به او ادب بیاموزد. لک لک را از در بیرون آورد و در زد و گفت:
- باید اینجوری انجامش بدی.
- همه چیز مشخص است! - لک لک خوشحال شد. - این موسیقی است؟ - و پرواز کرد تا به سرعت جهان را با هنر خود شگفت زده کند.

بلبل بعداً با بالهای کوچک رسید. با ترس در زد، سلام کرد، از اینکه مزاحم من شد طلب بخشش کرد و گفت که خیلی دوست دارم موسیقی بخوانم.
حکیم پرنده دوست را دوست داشت. و هر چه بلبل می دانست به بلبل آموخت. از آن به بعد بلبل حقیر بهترین خواننده جهان شد.

و لک لک عجیب و غریب فقط می تواند با منقار خود ضربه بزند. علاوه بر این، او به پرندگان دیگر می بالد و به آنها می آموزد:
- هی، می شنوی؟ باید اینجوری انجام بدی، اینجوری! این موسیقی واقعی است! اگر باور ندارید از یک حکیم پیر بپرسید.

سوالات (اضافه در صورت مشکل بودن پاسخ):

  1. لک لک وقتی به معلم رسید چگونه رفتار کرد؟
  2. با چه لحنی با او صحبت کردی؟
  3. چرا لک لک موسیقی واقعی را یاد نگرفت؟ چگونه او را درک کرد؟ (لک لک بی ادب، بی حوصله و با اعتماد به نفس است. نمی خواهد طولانی و سخت درس بخواند)
  4. بلبل چگونه رفتار کرد؟
  5. چرا جادوگر به او موسیقی یاد داد؟

شما باید چگونه باشید؟

ما باید مودب و حواسمان باشد. کلمات محبت آمیز در هر موضوعی کمک می کند.

تکمیل وظایف با موضوع "کلمات مودبانه"

معلم: بچه ها بیایید کلمات مودبانه را تکرار کنیم. وظایف روی پرتوی از آفتاب نوشته شده است:

شما به مدرسه آمده اید. اولین کلمه ای که باید بگویید چیست؟

کودکان: - سلام! (کلمه روی صفحه نمایش داده می شود)

اگر به شما کمک کردند لباستان را در بیاورید، لباس‌هایتان را آویزان کنید. چه باید گفت؟

کودکان: - ممنون! (کلمه روی صفحه نمایش داده می شود)

شما در امتداد راهرو راه می رفتید و به طور تصادفی کسی را لمس کردید. چه باید گفت؟

کودکان: - ببخشید! (کلمه روی صفحه نمایش داده می شود)

آن مرد کار خوبی کرد و من واقعاً می خواهم از او تشکر کنم. چه کلمه ای خواهید گفت؟

کودکان: - ممنون! (کلمه روی صفحه نمایش داده می شود)

برای اینکه یک نفر خوشحال شود به شما کمک کند، از او بخواهید و یک کلمه محبت آمیز بگویید!

لطفا! (کلمه روی صفحه نمایش داده می شود)

معلم: بسیار خوشحالم که وظایف را انجام دادید.

این کلمات فوق العاده ترین هستند

همه از شنیدن آن بسیار خوشحال می شوند.

بزرگسالان و کودکان مهربان تر می شوند،

وقتی همه می گویند:

اسلاید

(کودکان کلمات روی صفحه را به صورت هماهنگ می خوانند.)

سلام

متشکرم

متاسفم

متشکرم

لطفا

معلم : البته ما هم می تونیم جادوگر بشیم فقط باید کار خوبی کنیم...

ویدئو. تمثیل "قطعات مهربانی"

متن تمثیل.
خانواده روز تعطیل خود را در ساحل گذراندند. بچه ها در دریا شنا می کردند و قلعه های شنی می ساختند. ناگهان پیرزنی کوچک در دوردست ظاهر شد. موهای خاکستری اش در باد تکان می خورد، لباس هایش کثیف و پاره شده بود. او چیزی را با خود زمزمه کرد و اشیایی را از روی ماسه برداشت و در کیفش گذاشت.

پدر و مادر بچه ها را صدا کردند و گفتند از پیرزن دوری کنند. وقتی از آنجا می گذشت و هر از چند گاهی برای برداشتن چیزی خم می شد، به خانواده لبخند می زد، اما هیچکس جواب سلام او را نداد.

چند هفته بعد متوجه شدند که پیرزن کوچولو تمام زندگی خود را وقف برداشتن تکه‌های شیشه از سواحل کرده است که بچه‌ها می‌توانند از آن برای بریدن پاهای خود استفاده کنند.

پیرزن چه کار نیکی کرد؟ آیا او از مهربانی خود صحبت کرد؟ آیا او انتظار شکرگزاری داشت؟

معلم شما باید مهربان باشید، بدون اینکه برای مهربانی خود پاداشی بخواهید، مراقب باشید، نسبت به اطرافیان خود حساس باشید.

معلم

کفاش کفش هایت را درست می کند،

و نجار - چهارپایه و ایوان،

اما فقط یک جادوگر می تواند آن را برطرف کند

قلب و چهره شما روشن می شود.

چه کار ظریفی -

تا حداقل کسی را خوشحال کند

یک گل خوشبختی بیاور، نجات از تنهایی.

و بعد بی سر و صدا برو...

جادوگر یک شخصیت افسانه ای است.

و او فوق العاده متواضع است، آقایان،

یک فقدان افسانه ای از دوگانگی در او وجود دارد.

و هرگز به دنبال منفعت نیست.

زبان کینه و غم دیگران

جادوگر از کودکی درس می خواند،

به او آموختند که امید را القا کند -

و این موضوع اصلی اوست.

معلم:

این شعر از یونا موریتز در مورد جادوگری است که هر کسی می تواند باشد. فقط باید بخواهی... و به قلبت بیاموزی که حساس و مهربان باشد و دستت را ماهر و بخشنده باشد.

بگذارید هر یک از شما جادوی خود را انجام دهد. کدام؟ خودت تصمیم بگیر

شعار

اسلاید

حتی در ABC قدیمی، حروف را کلمات می نامیدند:

D-Good، F-Live، Z-Earth، L-People، M-Think

به نظر می رسد ABC می گوید:"ای مردم زمین، زندگی کنید، فکر کنید، فکر کنید و نیکی کنید"

بگذارید این کلمات تا آخر عمر شعار شما شود.

معلم: خوب، ما یاد گرفتیم که جادوگر باشیم، با شما خوب عمل کردیم و حالا وقت آن است که جادوگری را که در کلاس ما زندگی می کند به شما نشان دهیم. هر یک از شما اکنون به جعبه جادویی می‌آیید و به آن نگاه می‌کنید. ما فقط بی سر و صدا این کار را انجام خواهیم داد، بدون اینکه حرفی به کسی بزنیم.

بچه‌ها بی‌صدا به جعبه‌ای چند رنگ (که داخل آن یک آینه است) نزدیک می‌شوند و به آن نگاه می‌کنند. آیا می توانید حدس بزنید این جادوگر کیست؟

انعکاس.

درس ما رو به پایان است.(موسیقی آهسته پخش می شود).

بیایید در 2 دایره (خارجی و داخلی) رو به روی هم بایستیم، دست ها را بگیریم.

آیا متقاعد شده اید که می توانید جادوگر باشید؟ ما همچنان آنها خواهیم بود.به یاد داشته باشید که مهمترین چیز در اینجا ... خواستن است.و می توانید با ساده ترین چیز شروع کنید.

کارگاه خلاقیت جادوگران. (هدیه برای مهمانان).

روز تولد جادوگر زمستانی، پدر فراست (18 نوامبر) نزدیک است. و ما می خواهیم جادوگر باشیم، یک روز غم انگیز را به یک روز آفتابی تبدیل کنیم و یک سورپرایز دلپذیر برای مهمانان خود ایجاد کنیم. (برای شما آرزوی خوبی، شادی، روزهای جادویی سال، برآورده شدن آرزوها توسط بابانوئل داریم.)

بچه ها هدیه می دهند(به آهنگ "جادوگران")

آهنگ اگه مهربونی اجرا میشه

کلمات: قد A.

باران با پای برهنه بر زمین بارید،
افرا شانه هایش را زد.
اگر روز روشنی باشد خوب است
و وقتی برعکس است، بد است.

می توانید صدای زنگ آنها را در آسمان بشنوید
رشته های نور خورشید.
اگه مهربونی خوبه
اما وقتی برعکس است، دشوار است.


آلبینا پورفیرووا
خلاصه درس "کارگاه جادوگران"

یادداشت های درسی« کارگاه جادوگران»

هدف: توسعه خودسری فرآیندهای ذهنی در کودکان پیش دبستانی بزرگتر.

شکل رفتار: زیر گروه

وظایف:

1. دایره لغات خود را گسترش دهید.

2. مهارت های ارتباطی را بهبود بخشید.

3. توجه فعال، تخیل، حافظه، ادراک را توسعه دهید.

4. مهارت های حرکتی درشت و ظریف را توسعه دهید.

5. تفکر کلامی و منطقی را توسعه دهید.

6. افزایش اعتماد به نفس.

7. خودسری و خودکنترلی را توسعه دهید.

8. در ایجاد زمینه عاطفی مثبت کمک کنید.

9. کمک به شکل گیری انگیزه یادگیری مثبت در دانش آموزان.

مواد برای شغل: عصای جادویی(برای معلم و بچه ها); مداد ساده؛ جعبه (کیف)برای عصای جادویی; جعبه با توپ های ماساژ سو-جوک (برای معلم و بچه ها); نامه های یک شعبده باز؛ علائم با عکس و نام اتاق های جادویی; توپ جادویی؛ موسیقی برای مکث پویا زرافه خال دارد; برش تصاویر « جادوگران» ; برگه های A4 با اشکال ترسیم شده؛ هدیه برای کودکان (برچسب).

پیشرفت فعالیت ها:

مرحله 1 - سازمانی

با سلام

هدف: سازماندهی کودکان، ایجاد روحیه عاطفی مثبت، توسعه مهارت های ارتباطی.

کودکان در یک دایره ایستاده اند.

ظهر بخیر بچه ها! از دیدن همه شما خوشحالم. پیشنهاد می کنم همه به هم سلام کنیم. اما ما به روشی غیرعادی با یکدیگر احوالپرسی خواهیم کرد. من قسمتی از بدن را نام می برم و شما آن را لمس کنید و بدین ترتیب به یکدیگر سلام کنید.

انگشت به انگشت! (کودکان با انگشتان خود به یکدیگر سلام می کنند)

فوران به فوران!

آرنج به آرنج!

پشت به پشت!

مرحله 2 - مقدمه ای بر وضعیت

بچه ها میدونید امروز چه روزیه؟ (پاسخ های کودکان)

امروز تنها روزی از سال است که همه می توانند از مدرسه سحر و جادو دیدن کنند جادو کنید و برای مدتی جادوگر شوید. آیا می خواهید تبدیل شوید جادوگران? (پاسخ های کودکان)

به من بگو بدون آن چه کسی نمی تواند انجام دهد جادوگر? درست است، بدون عصای جادویی. ببین این چیه شعبده باز مدرسه برای ما نامه فرستاد. بیایید آن را دریافت کنیم بیایید بخوانیم: «کوچولوهای من جادوگران، من به دردسر افتادم! مال خودم را گم کردم جادوییعصا و من می‌خواهم یکی جدید بسازم، اما نمی‌دانم چگونه یا از چه چیزی بسازم!»

بچه ها بیایید کمک کنیم به جادوگر? بیایید بفهمیم که چگونه و از چه چیزی می توانیم آن را بسازیم عصای جادویی! (پاسخ های کودکان)

آفرین بچه ها، شما به شعبده باز اصلی کمک کردید، برای قدردانی از این کار او چیزی برای شما فرستاد، بیایید ببینیم؟ (کودکان از جعبه بیرون می آورند عصای جادویی) .

آیا می دانید چگونه از آنها استفاده کنید؟ (پاسخ های کودکان)سپس باید یاد بگیریم طلسم جادویی. تکرار کنید: "Snip-snap-snurre!" (کودکان طلسم را تکرار می کنند)

خب کوچولوها جادوگران، بیایید سعی کنیم اولین کار خود را انجام دهیم سحر و جادو?

دست تکان داد جادوییبا چاپستیک و طلسم. بیایید ببینیم چه چیزهایی را تخیل کردیم؟ (یک جعبه از توپ های سو-جوک ظاهر می شود، بچه ها توپ ها را از جعبه خارج می کنند)

بچه ها، این ها طلسم های جادویی هستند. آنها به شما کمک می کنند تا چابک، توجه و سالم شوید.

من یک توپ را به صورت دایره ای می چرخانم

او را به این سو و آن سو می رانم.

کف دستشان را نوازش خواهم کرد،

انگار دارم خرده ها را جارو می کنم.

و من آن را کمی فشار می دهم،

چگونه یک گربه پنجه خود را فشار می دهد.

(طبق کلمات، کودکان حرکاتی را انجام می دهند، پس از آن هر انگشت را با فنر ماساژ می دهند - ورزش « دستکش جادویی» )

خوب، اکنون می دانید که چگونه از آن استفاده کنید با عصای جادویی، سپس پیشنهاد می کنم به مدرسه شعبده بازی بروم و سحر و جادو. برای این کار باید چشمانمان را محکم ببندیم و بعد از من این کار را تکرار کنیم کلمات جادوییچه کسی به ما کمک می کند وارد شویم مدرسه: « جادو در شرف شروع است! بالا - بالا، کف زدن - کف زدن، دور زدن، در مدرسه جادو و شما خود را در جادو خواهید یافت

مرحله 3 - عملی

اینجا ما در مدرسه هستیم سحر و جادو، به این نقشه مدرسه نگاه کنید (روانشناس به تابلو اشاره می کند "آسمان پر ستاره"). به طوری که نقشه به ما کمک می کند تا از هر یک بازدید کنیم اتاق های جادویی، باید انجام دهید ورزش کردن: همه حیوانات روی آن، همه اشیاء قرمز، فلزی و گرد را پیدا کنید (وقتی همه اشیا نامگذاری شدند، تابلو با نورهای چند رنگ روشن می شود، روانشناس نور را کم می کند).

آفرین بچه ها، نگاه کنید، این نقشه اتاق ها را نشان می دهد مدرسه جادو: اینجا اتاق معجون، اتاق معجزات، اتاق بازتاب های جادویی، اتاق دگرگونی ها و اتاق حرکات معجزه آسا است. (روانشناس چراغ را روشن می کند و پنل را خاموش می کند). دوست دارید ابتدا از کدام اتاق دیدن کنید؟ (پاسخ های کودکان)

بعد بیایید طلسم کنیم "Snip-snap-snurre!"و توپ جادویی را لمس کنید، سپس به این اتاق حرکت می کنیم (کودکان طلسم را می خوانند و توپ جادویی را لمس می کنند).

بچه ها با خواندن طلسم به داخل اتاق حرکت می کنند.

اتاق معجون.

اینجا ما در اتاق معجون هستیم. نگاه کنید - نامه جدیدی از شعبده باز، آن را بخوانیم؟ "کوچولوهای من جادوگران، دوباره مشکل در مدرسه جادو اتفاق افتاد. یک مبتدی جادوگرکاملاً تصادفی معجون ها را با هم مخلوط کرد و همه حیوانات را جادو کرد و در حال حاضر:

خوک ها میو کردند: میو، میو!

گربه ها غرغر کردند: اوینک، اوینک!

اردک ها قار کردند: کوا، کوا، کوا!

و قورباغه ها می لرزند: کواک، کواک، کواک!

بچه ها چطور میتونیم کمک کنیم؟ به جادوگر? (پاسخ های کودکان)

بیایید سعی کنیم حیوانات را با نام بردن از تفاوت های آنها افسون کنیم؟ (بچه ها می گویند که این حیوانات چگونه با یکدیگر تفاوت دارند)

آفرین بچه ها، چی جادوییاتاق حرکت کنیم؟

اتاق معجزه

بچه ها، در مدرسه جادو و یک خانه جادویی از جادو وجود دارد، و همه چیز در آن قاطی شده است! شما باید بیهوده هایی را که متوجه می شوید نام ببرید. می توانید آن را تحمل کنید؟ (پاسخ های کودکان)

در جادوییمدرسه خانه ای دارد با معجزه

بیا و نگاه کن ببین خودشان:

سگ می نشیند تا آکاردئون بزند،

گربه های قرمز در آکواریوم شیرجه می زنند،

قناری ها شروع به بافتن جوراب می کنند،

بچه ها گل هایشان را از آبپاش آبیاری می کنند،

پیرمرد روی پنجره دراز کشیده و دارد آفتاب می گیرد،

و مادربزرگ نوه من با عروسک ها بازی می کند.

و ماهی ها کتاب های خنده دار می خوانند،

کم کم آنها را از پسر دور کرد.

آیا متوجه خطاهایی شدید؟ (اشتباهات نام کودکان)

اتاق "شارژ جادویی" (بعد از دو اتاق اول برگزار می شود)

بچه ها، آیا می دانید که در مدرسه جادو یک اتاق مخفی وجود دارد، همه جادوگران و جادوگرانمردم اغلب به آن نگاه می کنند. ازش بازدید کنیم؟ (پاسخ های کودکان). بیایید طلسم خود را بگوییم.

بچه ها طلسم را می خوانند، توپ جادویی را لمس می کنند و وارد اتاق می شوند.

این اتاق نام دارد "اتاق شارژ جادویی". اینجا جادوگرانبه دست آوردن قدرت و انرژی برای جادوگری. بیایید باتری های خود را نیز شارژ کنیم.

روانشناس آهنگی می نوازد زرافه خال دارد، بچه ها به همراه معلم حرکات را مطابق متن آهنگ انجام می دهند.

اتاق بازتاب های جادویی

بچه ها، در این اتاق دوباره به تعدادی نیاز داریم طلسم کردن: در مدرسه سحر و جادوآینه ها به دلیل جادوهای جادویی شکسته شدند و برخی جادوگرانکاملاً انعکاس خود را از دست دادند. در آینه نگاه کن، آیا بازتابی داری؟ (پاسخ های کودکان)و ما می توانیم به جادوگران کمک کنیم، جمع آوری تکه های آینه در یک کل (به کودکان تصاویر بریده داده می شود، آنها آنها را جمع آوری می کنند)

آفرین، کار بزرگی کردی، جادوگرانخیلی ممنونم! به کدام اتاق بعدی برویم؟

اتاق تحول.

خوب، اینجا ما در پایان هستیم اتاق جادویی در مدرسه. در اینجا سعی خواهیم کرد فیگورها را به اشیاء مختلف تبدیل کنیم.

(روانشناس بچه ها را به میز دعوت می کند و به آنها کاغذهایی می دهد که اشکال هندسی مختلف کشیده شده است)

بیایید تلاش کنیم؟ دایره را می توان به چه چیزی تبدیل کرد؟ (پاسخ های کودکان)و من آن را به یک ماشین تبدیل می کردم، ببین چگونه! (روانشناس دایره ای به سمت ماشین می کشد)حالا سعی کنید از این اشکال چیزی بسازید.

اتاق حرکات معجزه آسا.

بچه ها، اکنون خود را در اتاق حرکات می یابیم، نگاه کنید - نه تنها بچه ها، بلکه حیوانات نیز می خواهند از مدرسه جادو دیدن کنند، به صفی که جمع شده است نگاه کنید. بیایید سعی کنیم به یاد بیاوریم که چه کسی پشت چه کسی است. حالا چشماتو ببند ببین، یکی جایش را عوض کرده، کی؟ (بازی 3 بار ادامه دارد – 10 عکس). بچه ها، یک گردباد شدید بیرون از دیوار مدرسه بلند شد و همه حیوانات در صف قاطی شدند، بیایید سعی کنیم به یاد بیاوریم چه کسی پشت چه کسی بوده و نظم را بازگردانیم.

شما بچه ها عالی هستید، با تمام تست های مدرسه جادو کنار آمدید، اکنون واقعی شده اید جادوگرانو رئیس شعبده باز می خواهد به شما تبریک بگوید و به شما هدایایی بدهد (برچسب هایی از پاکت به کودکان داده می شود). وقت آن است که به مهد کودک برگردیم. آیا شما آماده اید؟ سپس بیایید طلسم را بخوانیم " جادو در شرف شروع است! بالا - بالا، کف زدن - کف زدن، بچرخید، خود را در مهد کودک خواهید یافت!»

مرحله 4 - بازتابی

خب کوچولوها جادوگران، از مدرسه سحر و جادو خوشت آمد و سحر و جادو? کدام اتاق را بیشتر دوست داشتید؟ کدام کار برای شما سخت تر بود؟ و ساده ترین؟

آیین خداحافظی

ورزش کنید "کف دست های گرم"

هدف: تثبیت یک اثر عاطفی مثبت.

از شما می خواهم در یک دایره بایستید.

بچه ها یه کار خوب هم سحر و جادو. اکنون بخشی از محبت خود را با شما در میان می گذاریم. آنقدر کف دست هایمان را می مالیم که خیلی گرم می شود و گرمی و مهربانی خود را به کسانی که در کنارمان ایستاده اند منتقل می کنیم.

هرگز فراموش نکنید که هر فردی می تواند تبدیل شود یک جادوگر. و نه برای یک دقیقه، بلکه تا آخر عمر، اگر اعمالش شاد، مهربان و آفتابی باشد.

در ذهن مردم مدرن، پدیده هایی مانند جادو و جادوگری چیزی خارق العاده به نظر می رسد. اکثر مردم بر این باورند که یادگیری جادو و جادو چیزی فراتر از باور است. با این حال، در واقعیت همه چیز تا حدودی متفاوت است. و امروز می توانید جادو را بیاموزید، یک فالگیر یا روشن بین شوید و به راحتی بر اصول اولیه جادوگری مسلط شوید. تنها چیزی که توصیه می شود برای این کار داشته باشید، مربی مناسب است. نقش یک مربی می تواند هر کسی یا هر چیزی باشد: از یک راهنمای ادبی شایسته یا یک استعداد بزرگ ذاتی برای جادو تا یک معلم عاقل و با تجربه.

حوزه اسرار آمیز جادوگری، در اصل، همان عمل، حرفه یا تخصص روزمره است که سایر انواع سنتی فعالیت های انسانی است، اما هاله رمز و راز پیرامون آن بسیار بالاتر است. این به این دلیل است که جامعه سنتی چنین فعالیت هایی را به رسمیت نمی شناسد. بسیاری آن را یک تقلب پیش پا افتاده می دانند و چنین دیدگاهی را بر همه افراد مدرن تحمیل می کنند.

برای افرادی که به تمام جنبه های این حوزه اختصاص دارند یا به سادگی علاقه مند هستند، مشخص می شود که جادو فقط یک کار ویژه با طبیعت (اعم از معنوی و مادی) است که در سطحی ظریف انجام می شود. به همین دلیل است که همه نمی توانند تحت آموزش جادوگری و جادو قرار بگیرند، اما فقط کسانی که حداقل مجموعه ای از تمایل به کار با این امور را دارند.

البته برخی از مناسک را می توان صرفاً به صورت مکانیکی و بدون استعداد کار با کره های ظریف انجام داد، اما تعداد این آیین ها بسیار محدود است و اگر فردی که آن را انجام می دهد با خود درگیر نباشد کیفیت آن به شدت کاهش می یابد. تمام وجود یک شعبده باز آینده برای حرفه ای شدن در زمینه جادوگری به چه چیزهایی نیاز دارد؟

هدیه ارثی

همانطور که می دانید بهترین جادوگران، روشن بینان، فالگیرها و جادوگران از کسانی هستند که از والدین خود هدیه ای از این دست را به ارث برده اند. با هر نسل، قدرت هدیه بیشتر می شود، به خصوص اگر به کودک به درستی و با دقت تمام اصول ضروری آموزش داده شود و در هر مرحله از رشد به او کمک کند.

این هم در مورد جادوی سفید و هم در زمینه هایی مانند جادوگری سیاه صدق می کند. قدرت ذاتی، ضرب شده با رشد صحیح توانایی ها و آموزش شایسته در جادو و جادوگری، تأثیر عظیمی می دهد. این یک فرد با آغاز انرژی جادویی را به یک جادوگر یا جادوگر قدرتمند (هم سفید و هم سیاه) تبدیل می کند.

البته نمی توان گفت که شعبده باز باید فقط ارثی باشد، زیرا از آنجایی که تداومی وجود ندارد، پس او به سادگی کاری در جادو ندارد. جادوگران خودآموخته ای وجود دارند که به طور مستقل به فن آوری های پیچیده جادوگری تسلط پیدا می کنند. آنها در اینترنت به دنبال ویدیوهای کمیاب از آیین ها می گردند، طلسم ها و زمزمه هایی را که توسط شفا دهندگان مختلف در گوشه و کنار کشور استفاده می شود جمع آوری کرده و یاد می گیرند. آنها همچنین انواع تکنیک ها را برای تبدیل واقعیت و غیره تمرین می کنند.

اگر فردی میل شدیدی داشته باشد که برای او معنا و هدف می شود، در این صورت می تواند حتی یک سرنوشت تزلزل ناپذیر را تغییر دهد و بدون استعداد خاصی برای جادو، به یک جادوگر خوب تبدیل شود.

اگر هرگز نفهمیده اید که چگونه طلسم کنید، و خود جادو تنها اختراع نویسندگان داستان های علمی تخیلی به نظر می رسید، ناگفته نماند این واقعیت که در خانواده شما با سحر و جادو با تحقیر رفتار می شد، این هنوز دلیلی برای ادعای حداقل جادویی نیست. جرقه یا آغاز جادوگری شما هیچ استعدادی ندارید.

شاید نیرو در شخص وجود داشته باشد، اما می خوابد، زیرا هیچ پیش نیازی برای بیداری آن وجود ندارد. چگونه حضور یا برعکس عدم حضور آن را تثبیت کنیم؟ این را می توان در خانه نیز انجام داد، زیرا معمولاً از آزمایشات اساسی استفاده می شود (اما آنها نمی توانند به طور مستقل انجام شوند؛ شما به کمک شخص ثالث نیاز دارید).

معمولاً از شعبده باز آینده خواسته می شود که با چشمان بسته آهنربایی را پیدا کند و جاذبه آن را احساس کند. می توانید سعی کنید تصاویر را در کارت های ویژه Zener (که به طور خاص برای ایجاد توانایی های جادویی طراحی شده اند) حدس بزنید. همچنین گزینه ای برای متمایز ساختن افرادی که اکنون زندگی می کنند و قبلاً به دنیای بهتری رفته اند در عکس ها وجود دارد تا پوسته اطلاعات یک چیز یا مکان را در نظر بگیرید.

البته، در حالت ایده آل، چنین آزمایشی باید توسط یک فرد با تجربه انجام شود. از این گذشته ، او می تواند به موقع متوقف شود یا برعکس ، پیچیدگی کارها را افزایش دهد. فقط یک استاد واقعی می تواند به راحتی بگوید که آیا نتایج آزمون تصادفی بوده یا تجلی موهبت واقعی روشن بینی.

معلم جادو و جادوگری

اهمیت یک معلم در مسیر تبدیل شدن به یک جادوگر تقریبا غیرممکن است که بتوان آن را دست بالا گرفت. این از فردی به فرد دیگر است که اطلاعات محرمانه و انرژی ویژه منتقل می شود. مربی بخشی از خود، بخشی از دانش و تجربه خود را بر روی دانش آموز سرمایه گذاری می کند.

هر شعبده‌بازی می‌تواند این واقعیت را تأیید کند که وقتی در زمینه جادوگری و جادوگری آموزش می‌بینیم، معمولاً نه تنها به دانشی که از کتاب‌ها به‌دست می‌آوریم، بلکه بر تجربیاتی که افراد دیگر داشته‌اند نیز تکیه می‌کنیم. در واقع، هر جادوگر مبتدی به یک مربی خوب نیاز دارد که بتواند اطلاعات کتاب را با نظرات خود از تمرین کمرنگ کند. فقط از این طریق است که کلمات و اعداد خشک جان می گیرند و به زمینه ای برای تمرین جادویی آینده دانش آموز امروزی تبدیل می شوند.

البته، در زمینه موضوع معلمان شعبده باز، بلافاصله داستان های ترسناکی را به یاد می آوریم که چگونه یک مرد جوان شاگرد یک جنگجوی شیطانی می شود و خود را در یک تله محبوس می بیند و مجبور می شود به استادش نیرو و انرژی بدهد. به نوبه خود ، چنین جنگجو از جادوگری برای انواع اعمال کثیف - ارتکاب جنایات ، ثروتمند کردن خود و سایر چیزهای ناخوشایند استفاده می کند.

در حال حاضر، چنین داستان هایی کاملاً منتفی نیستند، اما با توجه به نادر بودن حرفه جادوگر، آنها در کل به بخش افسانه ها و افسانه ها منتقل شده اند. بنابراین، در دنیای واقعی هیچ دلیلی برای ترس وجود ندارد.

کتاب های جادو و جادوگری

شما می توانید با مراجعه به بازار کتاب یا فروشگاه های باطنی، یادگیری جادو و جادو را خودتان شروع کنید. در آنجا می توانید دریای کاملی از ادبیات را در مورد چگونگی یادگیری تجسم، نحوه تسلط بر هنر جادویی، نحوه تبدیل شدن به یک شعبده باز خوب و غیره پیدا کنید.

در دوران آزاداندیشی، کتاب‌های زیادی از این دست منتشر شد، اما با آن‌ها تعداد کتاب‌های راهنمای کاملاً بی‌فایده، که به نظر می‌رسد صرفاً برای حواس‌پرتی نوشته شده‌اند، افزایش یافته است.

موافقم، تفاوتی بین کتابی درباره طلسم های جادوگری، نوشته شده در قرن نوزدهم توسط یک جادوگر موروثی، منتشر شده در قالب یک نوشته باستانی، و کتابچه راهنمای جادوگران تازه کار، که در قرن بیستم توسط دانشمندی نوشته شده است وجود دارد. به این حوزه فعالیت علاقه نشان می دهد. تفاوت بین سطوح دانش به دست آمده به سادگی عظیم است.

کتاب شعبده باز

غم انگیزترین چیز در چنین شرایطی این است که برای یک شعبده باز بدون تجربه و تجربه انتخاب مصنوع و منبع اطلاعات مناسب دشوار خواهد بود. یا معلمان و مربیان (در صورت وجود) یا هدیه خودتان می توانند در اینجا به کمک بیایند. برای استفاده از دومی، باید روی مشکل تمرکز کنید، وظیفه پیدا کردن "کتاب خود" را برای خود تعیین کنید و به جاده بروید. اگر ستاره ها مطلوب باشند و میل به اندازه کافی قوی باشد، پیدا کردن چیز مناسب بسیار ساده خواهد بود.

یک کتاب جادوی واقعی چیزی است که اغلب با قلم روی کاغذ باستانی دست نویس می شود و صفحات آن با نخ سیاه به هم دوخته می شود، هم منبعی قدرتمند از اطلاعات (ارائه دانش واقعی) و هم یک مصنوع قدرتمند است.

اما چرا اینقدر درباره «کتاب جادوگر صحیح» صحبت می شود؟ راز در اینجا این است که او قادر به معجزه است. اگر یک کتاب واقعی جادوگری دارید، این در حال حاضر ادعای موفقیت است، زیرا چنین چیزی نه تنها ارزش ادبی و تاریخی دارد، بلکه یک مصنوع قدرتمند است.

معمولاً وقتی جادوگران و جادوگران با چنین چیزهایی کار می کنند، اثر پرانرژی خود را در آنها به جا می گذارند و تأثیر کتاب را تقویت می کنند و به کلمات و آیین هایی که در آن آورده شده است وزن و رنگ می بخشند. در نتیجه، مجموعه ای از صفحات دست نویس دیگر تنها یک حامل اطلاعات نیست، بلکه به یک دستیار قوی در روند تسلط و اجرای هر گونه اقدامات جادویی تبدیل می شود.

تمرین جادوگری

یکی از پیش نیازهای دستیابی به سحر، جادوگری است. آموزش صحیح جادوگری و سحر و جادو با معلمی دقیق، کار طولانی مدت روی خود (به ویژه، به خاطر سپردن طلسم ها، متون جادویی و ویژگی های مناسک خاص) تنها بخش بسیار کوچکی از پیچیده ترین و زمان برترین فرآیند است. تسلط بر اصول اولیه کاردستی جادوگری، زیرا آموزش یک روی سکه است، اما تمرین کاملاً متفاوت است.

بدون تمرین دقیق، روش شناسی برای انجام فرآیندهای جادویی تا نقطه فیلیگران، بدون تمرین مداوم در جادو، دستیابی به کوچکترین نتیجه مناسب غیرممکن است.

در جادوگری، مانند هر حرفه دیگری، شما باید سخت تلاش کنید تا چیزی آنطور که باید شروع به کار کنید. و با توجه به ویژگی های این کاردستی، در اینجا نمی توان اشتباه کرد، زیرا چنین سهل انگاری می تواند منجر به غیرمنتظره ترین اثرات شود، در نتیجه نه تنها مشتری که مشکلش حل می شود، بلکه خود شعبده باز بدبخت نیز متضرر می شود. با کارش کنار نیامده است.

اولین جادوگری

به منظور تمرین مهارت های جادویی اولیه، معمولاً برای شعبده بازان جوان، افراد مسن تر و با تجربه تر جادوگری ویژه ای را برای مبتدیان ارائه می دهند که هیچ خطری ندارد، اما به شما امکان می دهد در این کار دشوار به خوبی تمرین کنید. انواع مختلفی از چنین آیینی می تواند وجود داشته باشد، همه اینها به ویژگی های فردی فردی که به او متصل است بستگی دارد.

به عنوان مثال، می توانید با استفاده از یک طلسم جهانی تمرین کنید. باید در تاریکی و با تمرکز شدید روی جسم انجام شود. توالی اقدامات باید به شرح زیر باشد:

  • آب باران (یا برف) را جمع آوری کنید و به خانه بیاورید.
  • دو شمع روشن کنید و چراغ ها را خاموش کنید.

پس از این، باید کلمات زیر را به آب بگویید:

«آب، آب، کمکم کن یاد بگیرم. آنچه به شما می گویم در تار و پود روز تنیده می شود. بگذار فردا (رویدادی را بگویم که در شرف وقوع است). شما رابط بین آسمان و زمین هستید. همینطور باشد. آمین".

اگر قبلاً در طلسم کردن با دستان خود تسلط داشته اید، می توانید با ایجاد گذرهای دایره ای روی آب به خود در فرآیند طلسم کمک کنید. این امر تأثیر آنچه گفته شد را افزایش می دهد.

رویکردی دقیق برای یادگیری

مهم! با دقت به انتخاب اولین تکنیک جادوگری خود نزدیک شوید، زیرا می تواند سرعت تمام فعالیت های جادویی آینده را تعیین کند!

برای مثال می توانید طلسم های مختلفی را برای غذا و آب تمرین کنید. به خصوص اگر پیام انرژی مثبتی را به همراه داشته باشند، به عنوان مثال، آرزوی بهبودی یا تندرستی دارند، بسیار خوب است. این نه تنها از نقطه نظر توسعه مهارت های عملی خود، بلکه از نقطه نظر شروع حرفه جادوگری نیز خوب است.

اگر بفهمی، نحوه ریختن آب، پس از آن می توان به طور همزمان به بسیاری از تکنیک های جادوگری تسلط یافت. از این گذشته، آب یک متمرکز کننده انرژی قوی است. با استفاده از این متمرکز کننده می توانید هرگونه اطلاعات و انرژی را به نووسفر ضبط و انتقال دهید.

هرچه طلسم اول شما ساده تر، مهربان تر و مثبت تر باشد، بهتر است. هر چه تمرکز آن معنوی تر باشد، تأثیر آن قوی تر و قابل توجه تر است. توصیه می شود با پول، جواهرات یا اشیاء مادی جادوگری نکنید (مگر اینکه، البته، توانایی های خاصی برای این کار داشته باشید).

کارشناسان همچنین توصیه می کنند که تمرینات جادویی را با معتبرترین آیین ها برای انسان شروع کنید: به عنوان مثال،

  • جادوگری و جادوی روسی یا تهمت اسلاوی - باید توسط یک روسی (یا اسلاو) انجام شود.
  • آیین های جادویی آلمانی آغازی ایده آل برای یک آلمانی خواهد بود،
  • ایرلندی ها باید جادوی محلی را انجام دهند، هندوها باید مناسک را مطابق سنت های خود انجام دهند و غیره.

این وضعیت لازم است تا تأثیر دانش بومی و اولیه از زره ادراک فردی عبور کند و تأثیر تأثیر جادویی را افزایش دهد.

این اقدامات به طور قابل توجهی کارما را بدتر می کند. آنها می توانند تمام پیشرفت های جادویی را که یک جادوگر در یک نقطه خاص از زمان ایجاد کرده است، بشکنند و به حرفه او پایان دهند.