صفحه اصلی / آسیب و چشم بد / و در پیشانی ستاره می سوزد. و در پیشانی ستاره می سوزد و در پیشانی ستاره می سوزد

و در پیشانی ستاره می سوزد. و در پیشانی ستاره می سوزد و در پیشانی ستاره می سوزد

"ستاره در پیشانی" پوشکین ظاهرا چیزی فراتر از میل شاعر برای بیان "زیباتر" است. اگر فقط به این دلیل که طبق گفته روشن بینان، در مرکز پیشانی، در فرورفتگی، در محل "چشم سوم" که زمانی در یک فرد وجود داشت، یک چاکرای آبی AJNA وجود دارد. و فقط به شکل یک ستاره!
اما معلوم می شود که این تنها "ستاره" پنهان انسان نیست. خود روشن بینان هاله ای به شکل ستاره دارند و این هم اکنون حکایت دارد...
معلوم شد که ملکه پوشکین در خارج از کشور ساده نبوده است!
امروزه بسیاری از مردم در حال حاضر می دانند که علاوه بر بدن فیزیکی، یک فرد "بدن" دیگری دارد. یکی از آنها دقیقا "هاله" است که به شکل "پیله" است که شخص را در بر می گیرد.

در اصل، این انرژی کیهانی است که توسط انسان پردازش و منعکس شده است، نوعی "بازدم" پر انرژی از بدن. البته هر فرد دارای هاله منحصر به فرد خود است که از نظر شکل، چگالی، رنگ و سایر خواص متفاوت است.
در عصر پیچیدگی در عکاسی و علوم کامپیوتر، متخصصان یاد گرفته‌اند که هاله را روی فیلم ثبت کنند و آن را "خواندن" کنند و ویژگی‌های فردی یک فرد را تعیین کنند. توجه ویژهضمن توجه به شکل و رنگ "پر بودن" هاله، که به هر حال، ماهیت بسیاری از عبارات کنجکاو را توضیح می دهد.

در واقع، چرا مردم می گویند "از غم سیاه شد" اما "از حسادت یا عصبانیت سبز شد"؟ چرا می توانید «از ترس سفید شوید»، اما «از خشم بنفش شوید» و دنیا را با «عینک های رز رنگ» ببینید؟
پاسخ به این سؤالات مهم در تئوری و عمل بینایی هاله یافت می شود که به اصطلاح "دید آئوریک" نامیده می شود، که گاهی اوقات توسط طبیعت به افراد با استعداد خاص اعطا می شود.

پس از صحبت در مورد موضوع "هاله" با روانشناسی آشنا، چیزهای جالب زیادی یاد گرفتم. نویسنده مشهور مسکو، نویسنده کتابهایی در مورد موضوعات باطنی، مانند "روانهای آخرالزمان"، "اسرار باستانی نام خانوادگی ارمنی"، و همچنین " تاریخچه مختصرنژاد آریایی، آلا کنستانتینونا تراکوبیان، به او گفت که اولین بار در سن 33 سالگی هاله ای را دید.

این هاله یک مرغ دریایی بود که بر فراز دریا پرواز می کرد، هاله ای به رنگ سبز روشن.
دوست من "ماوراء الطبیعه"، مسکوئی اوگنی گوتسکالو، در بهترین سالهااو که جلوی تلویزیون نشسته و گوینده را وادار به خواندن متن "گیج شدن" می کند، گفت که اغلب هاله ای را به شکل مه خاکستری اطراف سر شخص مشاهده می کند.
اما بیایید به عبارات کنجکاوی مرتبط با رنگ و وضعیت روانی یک فرد بازگردیم. معلوم می شود که محتوای افکار در یک رنگ خاص شکل می گیرد طرح رنگهاله ها اگر فردی "افکار تاریک" داشته باشد - خشمگین، انتقام جویانه یا حتی جنایتکار - پس این افکار رنگ های تیره ای را به هاله می فرستند که احتمالاً به طور ناخودآگاه توسط بینش درونی برخی افراد با استعداد درک می شود.
آیا به این دلیل نیست که آنتون پاولوویچ چخوف افکار را به عنوان یک خط جداگانه در فهرست همه چیزهایی که باید در یک شخص زیبا باشد، یادداشت کرد؟

با این حال، اجازه دهید به هاله برگردیم. ترجمه از یونانی، کلمه "AURA" به معنای "نسیم"، "ضربه" است. چنین "نسیم" غیرمعمولی در یک نوزاد تازه متولد شده با اولین دم و بازدم ظاهر می شود و تنها با آخرین دم و بازدم آرام می شود. که البته حاکی از اهمیت فوق العاده "هاله" و تعلق بی قید و شرط آن به همه موجودات زنده است.

به عبارت دیگر، هاله محصول تعامل بدن با انرژی کیهانی است و اگر چنین است، پس هاله مفهومی پویا و در حال تغییر و تحول دائمی است که به نظر می رسد وضعیت یک فرد را دنبال می کند. آیا این همان جایی است که تعبیر کنجکاو "پیدا کردن آنچه که یک فرد نفس می کشد" در بین مردم مطرح شد؟ یک فرد معمولی و متوسط ​​از نظر اندازه و قابلیت رنگ هاله ای "معمولی" دارد.
اعتقاد بر این است که هر چه پتانسیل معنوی در یک فرد بالاتر باشد ، حجم هاله بیشتر است ، متراکم تر ، همگن تر است ، تنوع رنگی ندارد و چندین رنگ "اصلی" را نشان می دهد.

زمانی که هاله گرد باشد، نعمت محسوب می شود. این نشان دهنده نزدیکی به کمال و خودکفایی درونی است. هاله ای به شکل مثلث نشانه کسی است که برای محافظت از دیگران می ایستد یا خودش تحت محافظت است. و همانطور که در ابتدا گفته شد، هاله ای ستاره ای شکل در افراد فوق محسوس مشاهده می شود، افرادی که معمولاً به آنها روان می گویند.
اگر یک "پیکان" در هاله پراکنده شود، این نشان دهنده استرس عاطفی طاقت فرسا است که در حالت استرس زندگی می کند. هاله ای به شکل صلیب در طبیعت های غیر قطعی و بی اثر و به شکل "حلقه" - در طبیعت های معقول و جدی رخ می دهد. اعتقاد بر این است که نمادها و نشانه هایی که در هاله یافت می شود، بیانگر معنویت و پتانسیل فکری یک فرد است.

حالا بیایید به رمزگشایی برخی از گزینه های رنگی کلیدی برای هاله بپردازیم. بیایید توجه داشته باشیم که "خواندن" صحیح هاله یک هنر است و نه کوچک. اعتقاد بر این است که رنگ مایل به آبی هاله نشانه سلامتی و نارنجی نشانه اجتماعی بودن و باز بودن است. رنگ قرمز خالص نشان دهنده دوستی و فعالیت بدنی است، اما رنگ قرمز غلیظ به عنوان نشانه خودخواهی و طمع تعبیر می شود.
رنگ زرد لیمویی نشان دهنده ذهن روشن است، اما رنگ زرد خردلی در افراد خیانتکار و ناصادق دیده می شود. هاله سبز روشن نشان دهنده سرزندگی و سلامتی است، اما سبز مات نشانه حسادت بیمارگونه است. همانطور که می بینیم، حتی در حالت هاله، "میانگین طلایی" مطلوب است و "افراطی" رنگ نامطلوب است.

رنگ‌های آبی تیره نشان‌دهنده فردی با بینش معنوی و رنگ‌های بنفش نشان‌دهنده انسان‌دوستی است. با این حال هوا ابری است آبی- نشانه افرادی که در زندگی ناامید هستند.
و حالا در مورد رنگ های غیر قابل رشک هاله. رنگ‌های قرمز روشن نشان‌دهنده افراد عصبی هستند و رنگ‌های نارنجی تیره نشان‌دهنده کسانی هستند که احساسات پست را در خود دارند. رنگ سبز چمنی هاله در افرادی که افسرده می شوند دیده می شود، در حالی که سیاه مات نشان دهنده یک فرد پنهانکار و بدبین است، در حالی که قهوه ای کثیف نشان دهنده یک فرد خسیس غیرقابل نفوذ است.

بیایید بیشتر در مورد رنگ "خاکستری" صحبت کنیم. بی جهت نیست که مفهوم "مرد خاکستری" وجود دارد! اعتقاد بر این است که رنگ خاکستری هاله نشان دهنده "رنگ" اینرسی، کمبود تخیل است و خاکستری ابری نشان دهنده ترس و مالیخولیا است.
افرادی که هاله خاکستری مایل به سبز دارند بدبینانه فکر می کنند و کسانی که هاله خاکستری سربی دارند ناامن هستند. پس زمینه هاله خاکستری روشن نشانه ای از سلامت عمومی ضعیف، کمبود جدی است انرژی حیاتی.

پس از آنچه که ما در مورد هاله به لطف کتاب سرگرم کننده ریچارد وبستر فراروانشناس آمریکایی، "خواندن هاله" آموختیم، چیزهای زیادی روشن می شود. به عنوان مثال، نویسنده سرگئی لوکیاننکو کاملاً حرفه ای، مانند یک "اوروولوژیست" واقعی، توانایی فرقه آنتون گورودتسکی را در "خواندن هاله" برخی از شخصیت های کتاب به تصویر کشید.

نویسنده از طرف قهرمان "دیده بان" روایت می کند: "با بسته شدن چشمانم، می توانم تصویر جالب تری را مشاهده کنم: هاله های محو شده، طبق معمول در عصر. در میان آنها، خشم کسی مانند یک نقطه قرمز مایل به قرمز می سوخت، زن و شوهری به رنگ نارنجی نافذ می درخشیدند، به وضوح عجله داشتند که به رختخواب بروند، و هاله های متلاشی کننده مستها به صورت راه راه های تار قهوه ای مایل به خاکستری کشیده شده بودند. همانطور که می گویند، نظرات غیر ضروری است.

صفحه 6 از 7

داستان تزار سلطان

فقط، بیا، آیا این حقیقت دارد؟»
شاهزاده با ترس منتظر جواب است.
قو سفید ساکت است
و بعد از تفکر می گوید:
"بله! چنین دختری وجود دارد
اما زن دستکش نیست:
نمی‌توانی قلم سفید را از دستت برداری،
شما نمی توانید آن را زیر کمربند خود قرار دهید.
من به شما توصیه می کنم -
گوش کنید: در مورد همه چیز در مورد آن
بهش فکر کن،
بعداً توبه نمی‌کنم.»
شاهزاده قبل از او شروع به قسم خوردن کرد
که وقت ازدواجش است،
این همه چی؟
او در طول راه نظر خود را تغییر داد.
آنچه با روح پرشور آماده است
پشت پرنسس زیبا
او دور می شود
حداقل سرزمین های دور.

قو اینجاست و نفس عمیقی میکشد
گفت: چرا دور؟
بدان که سرنوشتت نزدیک است
بالاخره این پرنسس من هستم.»
اینجاست که بال می‌زند،
بر فراز امواج پرواز کرد
و از بالا به ساحل
در بوته ها فرو رفت
راه اندازی شد، خودم را تکان دادم
و او مانند یک شاهزاده خانم چرخید:
ماه زیر داس می درخشد،
و در پیشانی ستاره می سوزد.
و او خودش با شکوه است،

مثل پیهن بیرون زده؛
و همانطور که سخنرانی می گوید
مثل غوغای رودخانه است.
شاهزاده شاهزاده خانم را در آغوش می گیرد
به سینه سفید فشار می آورد
و سریع او را هدایت می کند
به مادر عزیزت.

شاهزاده زیر پایش است و التماس می کند:
«امپراطور عزیز!
من همسرم را انتخاب کردم
دختر مطیع تو
ما هر دو مجوز را می خواهیم،
نعمت شما:
به بچه ها رحم کن
در نصیحت و عشق زندگی کنید."
بالای سر حقیرشان
مادر با یک نماد معجزه آسا
اشک می ریزد و می گوید:
"خداوند به شما اجر خواهد داد، بچه ها."
شاهزاده طولی نکشید که آماده شد،
او با شاهزاده خانم ازدواج کرد.
آنها شروع به زندگی و زندگی کردند،
بله، منتظر فرزندان باشید.

باد در سراسر دریا می وزد
و قایق سرعت می گیرد.
او در امواج می دود
روی بادبان های کامل

از جزیره پر شیب گذشته،
گذشته از شهر بزرگ؛
اسلحه ها از اسکله شلیک می کنند،
به کشتی دستور فرود داده می شود.
مهمانان به پاسگاه می رسند.
شاهزاده گویدون آنها را دعوت می کند تا از آنها بازدید کنند،
او به آنها غذا می دهد و سیراب می کند
و به من دستور می دهد که جواب را حفظ کنم:

«میهمانان با چه چیزی چانه زنی می کنید؟
و الان کجا کشتی می کنی؟
کشتی سازان پاسخ دادند:
"ما به تمام دنیا سفر کرده ایم،
ما به یک دلیل معامله کردیم
محصول نامشخص؛
اما راه برای ما بسیار جلوتر است:
به شرق برگرد،
گذشته جزیره بویان،
به پادشاهی سلطان با شکوه.»
سپس شاهزاده به آنها گفت:
"سفر به خیر برای شما آقایان،
از طریق دریا در امتداد Okiyan
به جلالی که به سلطان می دهم.
بله، به او یادآوری کنید
خطاب به حاکم من:
قول داد به ما سر بزند
و من هنوز به آن نرسیده ام -
سلامم را برایش می فرستم.»
مهمانان در راه هستند و شاهزاده گیدون
این بار در خانه ماند
و از همسرش جدا نشد.

باد صدای شادی می دهد،
کشتی با شادی در حال حرکت است
گذشته جزیره بویان
به پادشاهی سلطان با شکوه،
و کشوری آشنا
از دور قابل مشاهده است.
مهمانان به ساحل آمدند.
تزار سلتان آنها را به دیدار دعوت می کند.
مهمانان می بینند: در قصر
پادشاه بر تاج خود می نشیند،

و بافنده با آشپز،
با همسر باباریخا
نزدیک شاه می نشینند،
هر سه به چهار نگاه می کنند.
تزار سلطان میهمانان را می‌نشیند
سر میزش می پرسد:
"اوه، شما، آقایان، مهمانان،
چقدر طول کشید؟ کجا؟
آن سوی دریا خوب است یا بد؟
و چه معجزه ای در جهان وجود دارد؟»
کشتی سازان پاسخ دادند:
ما به سراسر جهان سفر کرده ایم.
زندگی در خارج از کشور بد نیست،
در دنیا، این یک معجزه است:
جزیره ای روی دریا قرار دارد،
شهری در جزیره وجود دارد،
با کلیساهای گنبدی طلایی،
با برج ها و باغ ها؛
درخت صنوبر جلوی قصر می روید،
و زیر آن خانه ای بلورین است.
سنجاب رام در آن زندگی می کند،
بله، چه معجزه گر!
سنجاب آهنگ می خواند
بله، او تمام آجیل ها را می جود.
و آجیل ساده نیست،
پوسته ها طلایی هستند
هسته ها زمرد خالص هستند.
سنجاب مرتب و محافظت شده است.
یک معجزه دیگر وجود دارد:
دریا به شدت متورم خواهد شد،
می جوشد، زوزه می کشد،
با عجله به ساحل خالی می رود،
در یک دویدن سریع پاشیده می شود،
و خود را در ساحل خواهند یافت،
در ترازو، مانند گرمای غم،
سی و سه قهرمان
همه مردان خوش تیپ جسارت دارند،
غول های جوان
همه برابرند، گویی با انتخاب -
عمو چرنومور با آنهاست.

">

اسرار زیادی در افسانه های روسی وجود دارد.
به عنوان مثال، در اینجا یکی از آنها است. بسیاری از افسانه ها (از جمله داستان های معروف پوشکین، برگرفته از داستان های پرستار بچه آرینا رودیونونا، یک زن روسی) در مورد اینکه در گذشته چه نوع کودکانی در سرزمین ما به دنیا آمده اند، صحبت می کنند: آنها "بازوهای طلایی تا آرنج دارند، پاها تا زانو نقره ای است و ستاره های سفید روی قیطان ها دیده می شود. و همچنین "ماه زیر داس می درخشد و ستاره در پیشانی می سوزد."

اخیراً به رونوشت این گفته ها ("آیین ها و تعطیلات روسی" اثر G. Buenok) برخوردم.
بنابراین، «دست‌ها تا آرنج طلایی» به دست‌های طلایی و ماهرانه تعبیر می‌شود. پاها تا زانو نقره ای. اینها بچه های سالمی هستند، زیرا در اوایل بهار آنها قبلاً با پای برهنه می دویدند و در اوایل ماه مه در شبنم می دویدند، غلت می زدند و غلت می زدند. این شبنم ماه مه شفابخش و بهبود بخش تلقی می شد.

"ستاره ای در پیشانی می سوزد" یک حالت ذهنی روشن و روشن است. ستاره همان طور که خورشید و ستارگان به وضوح می درخشند، حالت روشن ذهن نیز به خوبی می درخشد.

برای قیطان ها، ستاره های سفید به معنای موهای موج دار (فرفری) سفید (بلند) است.

سعی کنید موهایتان را زیر نور خورشید نگاه کنید. اگر آنها شاه بلوطی هستند، ستاره های قهوه ای یا قرمز را روی هر مو خواهید دید. ستاره های سفید، به ترتیب، موهای سفید.

"ماه در زیر داس می درخشد" - ماه در پشت به معنای پایان شب است، به ترتیب، ستاره روی پیشانی به معنای صبح زود بیدار شدن با ستاره، رفتن به رختخواب در پایان است شب، با ماه

یک روز در تلویزیون کانال یک برنامه ای با موضوع مدارا در روسیه پخش شد. شهروندی که صحبت می کرد استدلال می کرد که پوشکین نویسنده ای بدجنس بود و لرمانتوف عموماً یک فاشیست سرسخت بود زیرا در مورد چچنی ها بد صحبت می کرد و در رمان "متسیری" عموماً گرجی ها را ترسو می خواند.
سپس به سراغ افسانه های روسی رفت و گفت که باید درختان کریسمس و برف را از روی آنها حذف کرد، زیرا کودکان سیاهپوست مختلف که برف و درخت کریسمس در خانه ندارند رنج می برند و رنج می برند و این مستقیماً حقوق آنها را تضییع می کند و کاملاً ناقض است. نسبت به آنها عدم تحمل .
در نهایت، او همچنین موفق شد کلیسای ارتدکس روسیه را گل و لای پرتاب کند و گفت که این سازمان آشکارا فاشیست است و باید در صلح و دوستی با شیطان پرستان زندگی کند، آنها را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد، زیرا آنها نیز حقوقی دارند.
شاید چیزی هست که من نمی فهمم؟ چگونه چنین استدلالی به کانال های مرکزی نشت می کند؟ چه کسانی از چنین اجراهایی سود می برند؟ دنیا چه خبره...؟
به خودم می گویم:
اتفاقی که می افتد این است که ما توسط مردمانی تسخیر شده ایم که ارزش های متفاوتی دارند و می خواهند نقاط عطف ما را در ارزش های خود غرق کنند.

اما بیایید به افسانه ها برگردیم، حالا به داستان پوشکین.
در پیش نویس دستنوشته "قصه های ماهیگیر و ماهی" A.S. پوشکین شامل قسمت زیر است که توسط پوشکین در متن پایانی گنجانده نشده است:

یک هفته دیگر می گذرد
پیرزن دوباره عصبانی شد
او دستور داد مرد را پیدا کنند -
آنها پیرمرد را نزد ملکه می آورند،
پیرزن به پیرمرد می گوید:
"من نمی خواهم یک ملکه آزاد باشم،
من می خواهم پاپ شوم!"
پیرمرد جرات نداشت مخالفت کند
جرات نکردم حرفی بزنم
به دریای آبی رفت
او می بیند: دریای سیاه طوفانی،
بنابراین امواج خشمگین می روند،
پس با زوزه ای شوم زوزه می کشند.
شروع کرد به کلیک کردن روی ماهی قرمز.
....
خوب، او پاپ خواهد بود
....
پیرمرد نزد پیرزن برگشت.
در مقابل آن یک صومعه لاتین قرار دارد،
راهبان لاتین روی دیوارها
یک توده لاتین می خوانند.
....
در مقابل او برج بابل قرار دارد
در بالای سرش
تاج قدیمی او نشسته است.
پیرزن کلاه ساراسن بر سر دارد،
یک تاج لاتین روی کلاه وجود دارد،
یک سوزن بافندگی نازک روی تاج وجود دارد،
یک پرنده روی سوزن بافندگی وجود دارد.
پیرمرد به پیرزن تعظیم کرد
با صدای بلند فریاد زد:
"سلام ای پیرزن،
من چای هستم، عزیزم خوشحال است؟»
پیرزن احمق جواب می دهد:
«دروغ می‌گویی، حرف‌های توخالی می‌زنی،
عزیزم کلا ناراضیه
من نمی خواهم پاپ باشم
و من می خواهم معشوقه دریا باشم
تا بتوانم در Okiyan-Sea زندگی کنم،
تا ماهی قرمز به من خدمت کند،
و در بسته های من خواهد بود"

یادداشتی در این دست نوشته وجود دارد: «آواز 18 صربستان» به این معنی است که پوشکین قصد داشت آن را در «آوازهای اسلاوهای غربی» بگنجاند.
متر افسانه و شاعرانه شبیه این چرخه است.
طرح داستان از افسانه پامرانیا "درباره یک ماهیگیر و همسرش" گرفته شده است.
پوشکین ظاهراً منشأ آن را به ساکنان باستانی پومرانیا، اسلاوها "پومرانی ها" نسبت داده است.
پوشکین، آزادانه افسانه را تغییر داد، طعم اروپای غربی را با رنگ آمیزی عامیانه روسی جایگزین کرد.

احتمالاً به همین دلیل است که او قسمت مربوط به پیرزنی را که «پاپ» شد از نسخه نهایی حذف کرد.

این قسمت در یک افسانه آلمانی قرار دارد، اما بسیار مغایر با طعم روسی است که در اقتباس پوشکین به افسانه داده شده است. (جلد 4، ص 579 A.S. پوشکین آثار کامل در ده جلد. چاپ سوم. انتشارات آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی، مسکو، 1963)

بررسی ها

من در وهله اول افکار شما را در مورد فولکلور و افسانه های روسی با علاقه فراوان خواندم. هر فرهنگی طعم، لهجه و جهان بینی خاص خود را دارد. این در افسانه ها نیز منعکس شده است. ملل مختلف، نویسندگان مختلف آنها. و بسیار مهم است، همانطور که اشاره کردید، این تفاوت ها و ویژگی های ملی را در مقابل یکدیگر قرار ندهید... برداشت های شما از اساس طرح داستان های پریان جالب و اغلب بدیع است. حتی اگر آنها برای برخی بحث برانگیز باشند و همیشه در قوانین نقد ادبی روسیه و مطالعات فولکلور روسیه قرار نگیرند، تألیف آنها ارزشمندتر است. در یک کلام، به طور غیرمنتظره ای از آنچه خواندم لذت زیادی بردم.

با احترام به شما و خلاقیت شما

شما قبلاً خودتان این را توضیح داده اید - با روی آوردن به ناخودآگاه خود، جایی که تجربه ژنتیکی و زمانی جمعی انباشته و ذخیره شده است. تحت شرایط خاصی، حافظه اجدادی می تواند از طریق ناخودآگاه به این تجربه تبدیل شود. من فکر می کنم که شما قبلاً ادبیات زیادی در این مورد دارید. با این حال، نگاهی به این آدرس بیندازید. شاید بتوانید چیزی برای خودتان انتخاب کنید.

ترجمه از یونانی، کلمه "AURA" به معنای "نسیم"، "ضربه" است. چنین "نسیم" غیرمعمولی در یک نوزاد تازه متولد شده با اولین دم و بازدم ظاهر می شود و تنها با آخرین بازدم یک فرد مسن آرام می شود. که البته حاکی از اهمیت شدید "هاله" و تعلق آن به همه موجودات زنده است. آیا این همان جایی است که تعبیر کنجکاو در بین مردم به وجود آمد؟ "دریابید که یک فرد چه چیزی نفس می کشد"؟

هاله در عبارات رایج

الکساندر سرگیویچ پوشکین در افسانه "درباره تزار سالتان" ملکه ای در خارج از کشور را توصیف می کند که "نمی توان از او چشم برداشت." و اتفاقاً می‌گوید: «ماه زیر داس می‌درخشد و ستاره در پیشانی می‌سوزد». این چیه؟ پالایش فصاحت شاعرانه یا چیزی بیشتر؟ پوشکینسکایا "ستاره در پیشانی"ظاهراً چیزی فراتر از میل شاعر به بیان «زیباتر» است. اگر فقط به این دلیل که طبق گفته روشن بینان، در مرکز پیشانی، در محل "چشم سوم" که زمانی در یک فرد وجود داشت، یک چاکرای آبی AJNA وجود دارد. و فقط به شکل یک ستاره!

اما معلوم می شود که این تنها "ستاره" پنهان انسان نیست. شکل ستاره ای دارند هالهو آنها خودشان روشن بین هستند، و این از قبل نشان دهنده است. معلوم شد که ملکه پوشکین در خارج از کشور ساده نبوده است!

امروزه، بسیاری از مردم می دانند که علاوه بر بدن فیزیکی، یک فرد "بدن" دیگری نیز دارد. یکی از آنها دقیقا است "هاله"،به شکل "پیله" است که شخص را در بر می گیرد.

در اصل، این انرژی کیهانی است که توسط انسان پردازش و منعکس می شود، نوعی "بازدم" انرژی از بدن. البته هر فرد دارای هاله منحصر به فرد خود است که از نظر شکل، چگالی، رنگ و سایر خواص متفاوت است.

در عصر پیشرفت سریع در عکاسی و علوم کامپیوتر، متخصصان یاد گرفته‌اند که هاله را روی فیلم ثبت کنند و بنابراین توانایی "خواندن" هاله و در نتیجه تعیین وضعیت یک فرد در زمان عکسبرداری را دارند. در این مورد، توجه ویژه ای به شکل و طرح رنگ هاله می شود، که به هر حال، ماهیت بسیاری از عبارات کنجکاو را توضیح می دهد.

در واقع چرا مردم می گویند "سیاه شده از غم"اما "از حسادت یا عصبانیت سبز شد"? چرا ممکن است؟ از ترس سفید شدن"اما "از عصبانیت بنفش شدن"و دنیا را از طریق آن ببینید "عینک رز رنگ"? اما هر یک از عبارات ذکر شده معنای خاصی دارد.

ما پاسخ به بسیاری از سؤالات را در تئوری و عمل به اصطلاح "بینش آئوریک" می یابیم، که طبیعتاً به افراد با استعداد خاص اعطا شده است.

با بحث در مورد موضوع "هاله" با روانشناسی آشنا، چیزهای جالب زیادی یاد گرفتم. بنابراین ، نویسنده مشهور مسکو ، نویسنده کتابهایی در مورد موضوعات باطنی ("روانهای دوران آخرالزمان" ، "اسرار باستانی نام خانوادگی ارمنی" ، "تاریخ مختصر نژاد آریایی") آلا کنستانتینونا تر-اکوپیان به نویسنده گفت که او برای اولین بار هاله را در سن 33 سالگی، در به اصطلاح "عصر مسیح" دید.

و این هاله یک مرغ دریایی بود که بر فراز دریا پرواز می کرد، هاله ای به رنگ سبز روشن.

دوست "ماوراء الطبیعه" مسکووی من اوگنی گوتسکالو در جوانی اش که از روی کنجکاوی جلوی صفحه تلویزیون نشسته بود، گوینده ای را که متن را می خواند مجبور کرد "به بیراهه برود". اوگنی گفت که او اغلب مشاهده می کند هاله ای به شکل مه خاکستری اطراف سر فرد.

اما بیایید به عبارات کنجکاوی مرتبط با رنگ و وضعیت روانی یک فرد بازگردیم. معلوم می شود که این محتوای افکار است که طرح رنگ هاله را تشکیل می دهد. اگر فردی "افکار تاریک" پر از بدخواهی، نفرت، کینه توزی یا نیات جنایتکارانه داشته باشد، رنگ های تیره به هاله فرستاده می شود. آنها با دید درونی برخی از افراد با استعداد خاص درک می شوند.

آیا به این دلیل نیست که آنتون پاولوویچ چخوف یک خط جداگانه را در لیست همه چیزهایی که "در یک شخص باید زیبا باشد" قرار داد؟ "و افکار"?

هاله اساسا

موضوع "هاله" توسط مربی نور در گفتگو با هلنا روریچ اینگونه آشکار می شود: "البته هاله همیشه ترکیبی از سه سایه است. هر هاله تک رنگ شامل سه موج است که مربوط به سه ماهیت اصلی - بدنی، اختری و ذهنی است. بنابراین، در مورد شما، هنرمند باید هاله را به این صورت بنویسد: یک دایره آبی مایل به بنفش در نزدیکی سر، سپس یک دایره بنفش خالص که فضای را از بالای دایره اول تا زانوها محصور می کند، و سپس، همانطور که بود، یک بیضی بزرگ بنفش، بنابراین بنفش یک لحن مبارزه با لمس خارجی است، در حالی که دایره سر مطابق با روح است و باید محافظت شود، زیرا در لایه های پایینی زمین قرار دارد. در نتیجه آنچه گفته شد، دستورالعمل زیر آمده است:

بنابراین، تقویت رنگ اصلی هاله قبل از ترک زمین بسیار مهم است.

زمانی که هاله گرد باشد، نعمت محسوب می شود. این نشان دهنده نزدیکی به کمال و خودکفایی درونی است. هاله ای به شکل مثلث نشانه کسی است که برای محافظت از دیگران می ایستد یا خودش تحت محافظت است. و همانطور که در ابتدا گفته شد، هاله ای ستاره ای شکل در افراد فوق محسوس مشاهده می شود، افرادی که معمولاً به آنها روان می گویند.

اگر یک "پیکان" در هاله پراکنده شود، این نشان دهنده استرس عاطفی طاقت فرسا است که در حالت استرس زندگی می کند. هاله ای به شکل صلیب در طبیعت های غیرقطعی و بی اثر و به صورت "حلقه" در طبیعت های معقول و جدی رخ می دهد. اعتقاد بر این است که نمادها و نشانه هایی که در هاله یافت می شود، بیانگر معنویت و پتانسیل فکری یک فرد است.

به عبارت دیگر، هاله محصول تعامل بدن با انرژی کیهانی است. در نتیجه، هاله یک مفهوم پویا، در تغییر و توسعه مداوم است که در تغییر تفاوت های ظریف، وضعیت لحظه ای یک فرد را دنبال می کند. هاله یک فرد معمولی از نظر اندازه و محتوای رنگ "معمولی ترین" است.

اما، هر چه پتانسیل معنوی فرد بالاتر باشد، حجم هاله او بیشتر است، متراکم تر، همگن تر است، تنوع رنگی ندارد و از 3-4 رنگ "اصلی" نشان داده می شود.

هیچ هاله ای برای طعم یا رنگ وجود ندارد؟

بیایید به رمزگشایی برخی از گزینه های رنگی کلیدی برای هاله بپردازیم. بیایید توجه داشته باشیم که "خواندن" صحیح هاله یک هنر است و نه کوچک. اعتقاد بر این است که رنگ مایل به آبی هاله نشانه سلامتی و نارنجی نشانه اجتماعی بودن و باز بودن است. قرمز خالص نشان دهنده دوستی و فعالیت بدنی است، اما قرمز غلیظ به عنوان نشانه ای از خودخواهی و طمع تعبیر می شود.

رنگ زرد لیمویی بیانگر ذهن روشن است، اما رنگ زرد خردلی در افراد خیانتکار و ناصادق دیده می شود. رنگ سبز روشن هاله نشان دهنده سرزندگی و سلامتی است، اما سبز مات نشانه حسادت بیمارگونه است. همانطور که می بینیم، یک "میانگین طلایی" خاص در محتوای رنگی هاله مطلوب است.

رنگ های آبی تیره نشان دهنده فردی با بینش معنوی است، و بنفش - عشق به انسانیت. مورخ و محقق مشهور روریش، وی. : «سخنرانی اصلی توسط وزیر هنری والاس، الهام گرفته و آتشین انجام شد. صوفیا شفران حتی "یک ستاره آبی را بر فراز والاس دیدم". این رویداد به قدری شگفت‌انگیز بود که در هند بارها درباره آن صحبت و نوشته شد. حتی یک ماه بعد آنها هنوز به یاد داشتند که چگونه یک ستاره آبی بزرگ و شگفت‌انگیز بالای دوست در طول سخنرانی‌اش برق زد" کارمندان این تصور را داشتند که مسیح خود زره نظامی به والاس پوشانده بود و گنج مجوس او را به شاهکار خود هدایت کرد.

از شواهد فوق می‌توان نتیجه گرفت که هنری والاس، مهم‌ترین دستیار روریچ، یک روشن‌بین بینش معنوی بود.

با این حال، هاله آبی کسل کننده نشانه افرادی است که از زندگی سرخورده هستند.

بیایید سعی کنیم رنگ هاله E.I Roerich را که توسط مربی نور در سال 1924 تعیین شد، به زبان روانشناسی ترجمه کنیم. رنگ‌های تعیین‌شده را از بالا به پایین می‌خوانیم: «مردی با بصیرت معنوی و عشق به انسان، علاوه بر این، بار عظیمی از عشق به نوع بشر، تبدیل به حساسیت شدید، با حمایت معنویت و هدیه شهودی می‌شود».

حساسیت شدید E.I Roerich که توسط هاله او آشکار شده است را می توان بر اساس اعتراف زیر قضاوت کرد: "هاله های بسیاری از مردم برای من دشوار است، اما در اینجا مجبور شدم با افراد کاملاً غیرضروری ملاقات کنم و نتیجه آن یک تنش خارق العاده بود. از اعصاب، که در طی آن من، همانطور که می گویند چندین روز از کار افتاده بود.

آنها چه هستند، هاله های افراد «سخت»؟ رنگ‌های قرمز روشن نشان‌دهنده افراد عصبی هستند و رنگ‌های نارنجی تیره نشان‌دهنده کسانی هستند که احساسات پست را در خود دارند. رنگ سبز چمنی هاله در افرادی که دچار افسردگی می شوند دیده می شود، در حالی که سیاه کسل کننده نشان دهنده فردی پنهانکار و بدبین است، در حالی که قهوه ای کثیف نشان دهنده یک فرد خسیس غیرقابل نفوذ است.

بیایید نگاهی دقیق تر به رنگ "خاکستری" بیندازیم. بیهوده نیست یک عبارت "مرد خاکستری" وجود دارد! به یاد داشته باشید که اوگنی گوتسکالو اغلب افرادی را با هاله خاکستری مشاهده می کرد. چه نوع افرادی دور اوگنی را احاطه کردند؟ اینها معمولی ترین ساکنان بودند، زیرا رنگ خاکستری هاله نشان دهنده "رنگ" اینرسی، کمبود تخیل و خاکستری کسل کننده ترس و مالیخولیا است.

افرادی که هاله خاکستری مایل به سبز دارند بدبینانه فکر می کنند و کسانی که هاله خاکستری سربی دارند از خود مطمئن نیستند. پس زمینه خاکستری روشن هاله نشانه ای از سلامت عمومی ضعیف، کمبود جدی انرژی حیاتی است.

از خوانندگان علاقه مند به موضوع دعوت می کنم تا با کتاب "خواندن هاله" فراروان شناس آمریکایی ریچارد وبستر آشنا شوند که نویسنده از آن چیزهای جالب زیادی آموخت.

نویسنده مدرن سرگئی لوکیاننکو در فرقه "ساعت ها"، به عنوان یک "اوروولوژیست" واقعی، توانایی آنتون گورودتسکی در "خواندن هاله" شخصیت های کتاب را به خواننده نشان داد.

نویسنده از طرف آنتون گورودتسکی روایت می کند: "با بسته شدن چشمانم ، می توانم تصویر جالب تری را مشاهده کنم: هاله های محو شده ، طبق معمول در عصر. در میان آنها، عصبانیت کسی مانند یک نقطه قرمز روشن می سوخت، زن و شوهری به رنگ نارنجی نافذ می درخشیدند، به وضوح عجله داشتند که به رختخواب بروند، و هاله های متلاشی کننده مستها به صورت راه راه های تار قهوه ای مایل به خاکستری کشیده شده بودند. همانطور که می گویند، نظرات غیر ضروری است.

خواندن هاله

و حالا چند تا توصیه عملیبرای کسانی که قصد "خواندن" هاله خود را دارند. در اینجا مهم است که ترکیب رنگ را در نظر بگیرید. مشخص است که قرمز نماد رهبری و نارنجی نماد نجابت است. از این رو، رنگ نارنجی-قرمز را می توان به رنگ طبیعت یک خوش بین تعبیر کرد، فردی که تحت هیچ شرایطی دلسرد نمی شود. یا این مثالی که ریچارد وبستر آورده است. رنگ سفید نشانه معنویت است. قرمز و سفید چطور؟ معلوم می شود که رنگ رهبر یک مأموریت بشردوستانه است. در سطح روزمره، رنگ زرد هاله نشانه فردی است که پذیرای ایده های جدید است، عاشق کتاب و کسی است که دوست دارد از صمیم قلب صحبت کند. رنگ سبز هاله در میان درمانگران و روانشناسان، در میان کسانی که به دنبال به چالش کشیدن سرنوشت هستند، مشاهده می شود. رنگ های آبیهاله ها در افرادی رخ می دهد که عاشق آزادی هستند و زیاد سفر می کنند و هاله های سفید در هاله های افراد متقاعد، مستعد آرمان گرایی و صلح طلبی دیده می شود.

البته در مورد «هاله» خیلی چیزها گفته شده است که تصویر به قول خودشان «متنوع» است، اما برای ما مهم است که این موضوع دقیقاً چگونه توسط یک منبع معتبر پوشش داده شده است. و چنین منبعی، البته، هلنا روریچ، رهبر آموزش اخلاق زندگی است: «حالا در مورد هاله ها. هاله مجموعه ای از تابش های انرژی را نشان می دهد - انرژی حیاتی و به اصطلاح "روانی" که توسط قلب، شبکه خورشیدی و تمام مراکز وجود ما آشکار می شود. هر فکر، هر احساس و احساسی به عنوان تابش بر روی هاله منعکس و مشخص می شود. هاله با انرژی ها تنیده شده است، و بنابراین، نه تنها بر همه موجودات، بلکه بر همه چیز اطراف خود تأثیر می گذارد. چیزی نیست که تحت تأثیر هاله قرار نگیرد، به خصوص هاله یک فرد آگاه. قدرت هاله به طور مستقیم با قدرت انرژی روانی در یک فرد متناسب است.

به عنوان مثال، E.I Roerich "هاله بالا و شدید" را توصیف می کند؟ "هاله نه تنها می لرزد، بلکه با تمام رنگ های رنگین کمان می درخشد، گاهی اوقات هنگامی که روح به سمت افکار و احساسات بالاتر هدایت می شود، پرتوهایی از شانه ها آشکار می شود. با افزایش معنویت، تاج های مختلفی در بالای سر ظاهر می شود. ابتدا یک دایره درخشان بالای سرتان، یا دو، یا حتی سه، یا یک دیسک جامد. در یوگای آتش، دایره دارای نورهایی است که این تصور را ایجاد می کند سنگ های قیمتی. شبکه حفاظتی به صورت زبانه های کوچک آتش آشکار می شود. سه دایره، همانطور که بود، یک تاج تشکیل می دهند، اما، البته، با درجه بسیار بالایی از یوگا آتشین. زیبایی های زیادی در جهان های ابرموندانه وجود دارد.»

هاله یک انسان معمولی چگونه است؟ پاسخ این خواهد بود: «هاله افراد با سطح هوشیاری متوسط ​​و اخلاق پایین به شکل تخم گوش است و نور آن نسبتاً کم‌رنگ است و اغلب لکه‌دار است و ساختارهای سرسخت ناخوشایندی در آن وجود دارد.»

هاله - کارآگاه و دکتر قرن بیست و یکم

علیرغم این واقعیت که مفهوم "هاله" از زمان های بسیار قدیم شناخته شده است، تنها به تازگی، با ظهور عصر کامپیوتر، امکان به دست آوردن عکسی از هاله، و در نتیجه، اطلاعات منحصر به فرد در مورد یک شخص

یک روز، ریچارد وبستر، فراروان‌شناس آمریکایی به زندان دعوت شد تا برای زندانیان سخنرانی کند. وبستر با ورود به سالنی که مجرمان در آن قرار داشتند، خاطرنشان کرد که آنها این کار را داشتند همه جمع شده ها هاله های خاکستری، کسل کننده و بی بیان دارند. اما روانشناس همچنین متوجه این واقعیت شد که گروهی از زندانیان که تا حدودی جدا از هم در سالن نشسته اند، هاله هایی با نشانه های "روشنگری" دارند و بنابراین امید به بهبودی برای بازگشت هاله به وضعیت عادی. وبستر با اشاره به گروهی که علامت گذاری کرده بود، از خدمتکار پرسید: «در مورد گروه این زندانیان چه می توانید بگویید؟» و در کمال خرسندی شنیدم: «این بندها به عقیده رایج ما محکم در راه اصلاح قدم گذاشته اند».

اما آیا ریچارد وبستر فقط برای اهداف آموزشی از یک زندان آمریکایی بازدید کرد؟ به احتمال زیاد، برای اهداف تحقیقاتی، در تلاش برای قرار دادن آخرین روش آروسکوپی در خدمت سازمان های مجری قانون است.

بیایید شرایط را تصور کنیم. جنایت خونینی صورت گرفته که در آن سه نفر مظنون هستند. هیچ کدام از آنها عذری ندارند. جنایتکار کیست؟ مظنونان روی یک صندلی مخصوص نشسته اند، انگشتانشان در دستگاهی قرار می گیرد تا سیگنال الکتریکی ارسال شده به کامپیوتر را دریافت کند، که در لحظه عکاسی از هاله روشن می شود و پس از 2-3 دقیقه عکس چند رنگ از هاله ای که سر مظنونین را در بر گرفته آماده است. کسی که رنگ‌های تازه و گویا «نفع شخصی و ترس» را در هاله خود دارد، مظنون شماره 1 خواهد بود.

کمک به سازمان های مجری قانون برای شناسایی مجرمان بالقوه تنها کاربرد شفق قطبی نیست. این روش می تواند توسط مراقبت های بهداشتی نیز استفاده شود، زیرا این بیماری به طور قابل توجهی در آن منعکس می شود ظاهر، در ساختار و رنگ هاله. یک ناحیه تیره، پاره یا تغییر رنگ در هاله نشان دهنده محل بیماری است. عجیب است که یک فرد سیگاری شدید دارای هاله خاکستری است، اما پس از آن او سیگار را ترک می کند، با گذشت زمان هاله رنگارنگ و چند رنگ می شود. مشاهده شده است که هاله قهوه ای مایل به خاکستری نشانه ای از سلامت ضعیف است و انقباضات سیاه رنگ در هاله نشانه بیماری و همچنین پس زمینه خاکستری روشن هاله است که نشان دهنده سلامت ضعیف و کمبود انرژی حیاتی است. برای "اصلاح" هاله، شکل دادن به آن و پر کردن آن با رنگ های مطلوب، باید از هوای تازه، زیر پرتوهای خورشید، چیزی که کارکنان پزشکی هر یک از ما را صدا می زنند، نه بی دلیل.

تشخیص اینکه آیا بیمار به آرامی اما مطمئناً بهبود می یابد یا وضعیت وی به تدریج بدتر می شود برای یک پزشک دشوار نیست. برای انجام این کار، کافی است به طور دوره ای از هاله بیمار عکس بگیرید و آنالیز کنید.

آئوروسکوپی می تواند در موضوع مهمی مانند ازدواج نیز مفید باشد. توجه شد که مردم دوست داشتنیهاله ها متقابلاً به یکدیگر نفوذ می کنند و زنگ های روشن و شادی دارند. در افرادی که "از نظر روحی" بیگانه هستند، هاله ها نه تنها به هم متصل نمی شوند، بلکه برعکس، از هم جدا می شوند. ازدواج چنین افرادی به زودی مشکل ساز خواهد شد.

الکساندر سرگیویچ پوشکین در افسانه "درباره تزار سالتان" ملکه ای در خارج از کشور را توصیف می کند که "نمی توانی از او چشم بردار".
و اتفاقاً می‌گوید: «ماه زیر داس می‌درخشد و ستاره در پیشانی می‌سوزد». این چیه؟ فقط تمرینی برای فصاحت شاعرانه؟

در ژانویه 2009، انتشارات بوسلن (مسکو) کتاب "اسرار ستارگان روسیه" را توسط محبوب کننده مشهور ناشناخته، روزنامه نگار و ستاره شناس الکساندر خرسونوف منتشر کرد.
کتاب را می توان از نمایشگاه کتاب در Olimpiysky (ایستگاه مترو Prospekt Mira) ورودی 4، طبقه سوم، مکان 124 خریداری کرد.
جزئیات در وب سایت hersonov.ru


هاله در عبارات عامیانه و در اصل.

"ستاره در پیشانی" پوشکین ظاهرا چیزی فراتر از میل شاعر برای بیان "زیباتر" است. اگر فقط با این واقعیت که به گفته روشن بینان، در مرکز پیشانی، در فرورفتگی، در محل "چشم سوم" که زمانی در یک فرد وجود داشت، یک چاکرای آبی AJNA وجود دارد. و فقط به شکل یک ستاره!
اما معلوم می شود که این تنها "ستاره" پنهان انسان نیست. خود روشن بینان هاله ای به شکل ستاره دارند و این هم اکنون حکایت دارد...
معلوم شد که ملکه پوشکین در خارج از کشور ساده نبوده است!
امروزه، بسیاری از مردم می دانند که علاوه بر بدن فیزیکی، یک فرد "بدن" دیگری نیز دارد. یکی از آنها دقیقا "هاله" است که به شکل "پیله" است که شخص را در بر می گیرد.

در اصل، این انرژی کیهانی است که توسط انسان پردازش و منعکس شده است، نوعی "بازدم" پر انرژی از بدن. البته هر فرد دارای هاله منحصر به فرد خود است که از نظر شکل، چگالی، رنگ و سایر خواص متفاوت است.
در عصر پیچیدگی در عکاسی و علوم کامپیوتر، متخصصان یاد گرفته اند که هاله را روی فیلم ضبط کنند و آن را "خوانند" کنند، ویژگی های فردی یک فرد را تعیین کنند، به شکل و رنگ "پر بودن" هاله توجه ویژه ای داشته باشند. ، به هر حال، ماهیت بسیاری از عبارات جالب را توضیح می دهد.

در واقع، چرا مردم می گویند "از غم سیاه شد" اما "از حسادت یا عصبانیت سبز شد"؟ چرا می توانید «از ترس سفید شوید»، اما «از خشم بنفش شوید» و دنیا را با «عینک های رز رنگ» ببینید؟
پاسخ به این سؤالات مهم در تئوری و عمل بینایی هاله یافت می شود که به اصطلاح "دید آئوریک" نامیده می شود، که گاهی اوقات توسط طبیعت به افراد با استعداد خاص اعطا می شود.

پس از صحبت در مورد موضوع "هاله" با روانشناسی آشنا، چیزهای جالب زیادی یاد گرفتم. بنابراین، نویسنده مشهور مسکو، نویسنده کتابهایی در مورد موضوعات باطنی، مانند "روانهای دوران آخرالزمان"، "اسرار باستانی نام خانوادگی ارمنی، و همچنین "تاریخ مختصر نژاد آریایی"، آلا کنستانتینونا تر-اکوپیان، گفت. نویسنده که برای اولین بار هاله را در 33 سالگی دید.

این هاله یک مرغ دریایی بود که بر فراز دریا پرواز می کرد، هاله ای به رنگ سبز روشن.
دوست من "ماوراء الطبیعه" مسکووی، اوگنی گوتسکالو، در بهترین سالهای خود، در حالی که جلوی تلویزیون می نشیند و گوینده را وادار می کند متن "گیج شدن" را بخواند، گفت که او اغلب هاله ای را به شکل مه خاکستری اطراف فرد مشاهده می کند. سر
اما بیایید به عبارات کنجکاوی مرتبط با رنگ و وضعیت روانی یک فرد بازگردیم. معلوم می شود که محتوای افکار در یک رنگ خاص، طرح رنگ هاله را تشکیل می دهد. اگر فردی "افکار تاریک" داشته باشد - خشمگین، انتقام جویانه یا حتی جنایتکار - پس این افکار رنگ های تیره ای را به هاله می فرستند که احتمالاً به طور ناخودآگاه توسط بینش درونی برخی افراد با استعداد درک می شود.
آیا به این دلیل نیست که آنتون پاولوویچ چخوف افکار را کاملاً در فهرست همه چیزهایی که باید در یک شخص باشد "ثبت می کند"؟

با این حال، اجازه دهید به هاله برگردیم. ترجمه از یونانی، کلمه "AURA" به معنای "نسیم"، "ضربه" است. چنین "نسیم" غیرمعمولی در یک نوزاد تازه متولد شده با اولین دم و بازدم ظاهر می شود و تنها با آخرین دم و بازدم آرام می شود. که البته حاکی از اهمیت فوق العاده "هاله" و تعلق بی قید و شرط آن به همه موجودات زنده است.

به عبارت دیگر، هاله محصول تعامل بدن با انرژی کیهانی است و اگر چنین است، پس هاله مفهومی پویا و در حال تغییر و تحول دائمی است که به نظر می رسد وضعیت یک فرد را دنبال می کند. آیا این همان جایی است که تعبیر کنجکاو "پیدا کردن آنچه که یک فرد نفس می کشد" در بین مردم مطرح شد؟ یک فرد معمولی و متوسط ​​از نظر اندازه و قابلیت رنگ هاله ای "معمولی" دارد.
اعتقاد بر این است که هرچه پتانسیل معنوی فرد بالاتر باشد، حجم هاله بیشتر است، متراکم تر، همگن تر است، تنوع رنگی ندارد و چندین رنگ "اصلی" را نشان می دهد.

زمانی که هاله گرد باشد، نعمت محسوب می شود. این نشان دهنده نزدیکی به کمال و خودکفایی درونی است. هاله ای به شکل مثلث نشانه کسی است که برای محافظت از دیگران می ایستد یا خودش تحت محافظت است. و همانطور که در ابتدا گفته شد، هاله ای ستاره ای شکل در افراد فوق محسوس مشاهده می شود، افرادی که معمولاً به آنها روان می گویند.
اگر یک "پیکان" در هاله پراکنده شود، این نشان دهنده استرس عاطفی طاقت فرسا است که در حالت استرس زندگی می کند. هاله ای به شکل صلیب در طبیعت های غیرقطعی و بی اثر و به صورت "حلقه" در طبیعت های معقول و جدی رخ می دهد. اعتقاد بر این است که نمادها و نشانه هایی که در هاله یافت می شود، بیانگر معنویت و پتانسیل فکری یک فرد است.

هیچ هاله ای برای طعم و رنگ وجود ندارد.

حالا بیایید به رمزگشایی برخی از گزینه های رنگی کلیدی برای هاله بپردازیم. بیایید توجه داشته باشیم که "خواندن" صحیح هاله یک هنر است و نه کوچک. اعتقاد بر این است که رنگ مایل به آبی هاله نشانه سلامتی و نارنجی نشانه اجتماعی بودن و باز بودن است. قرمز خالص نشان دهنده دوستی و فعالیت بدنی است، اما قرمز غلیظ به عنوان نشانه ای از خودخواهی و طمع تعبیر می شود.
رنگ زرد لیمویی نشان دهنده ذهن روشن است، اما رنگ زرد خردلی در افراد خیانتکار و ناصادق دیده می شود. هاله سبز روشن نشان دهنده سرزندگی و سلامتی است، اما سبز مات نشانه حسادت بیمارگونه است. همانطور که می بینیم، در حالت هاله، "میانگین طلایی" مطلوب است و "افراطی" رنگ نامطلوب است.

رنگ‌های آبی تیره نشان‌دهنده فردی با بینش معنوی و رنگ‌های بنفش نشان‌دهنده انسان‌دوستی است. با این حال، رنگ آبی کسل کننده نشانه افرادی است که در زندگی ناامید هستند.
و حالا در مورد رنگ های غیر قابل رشک هاله. رنگ‌های قرمز روشن نشان‌دهنده افراد عصبی هستند و رنگ‌های نارنجی تیره نشان‌دهنده کسانی هستند که احساسات پست را در خود دارند. رنگ سبز چمنی هاله در افرادی که افسرده می شوند دیده می شود، در حالی که سیاه مات نشان دهنده یک فرد پنهانکار و بدبین است، در حالی که قهوه ای کثیف نشان دهنده یک فرد خسیس غیرقابل نفوذ است.

بیایید بیشتر در مورد رنگ "خاکستری" صحبت کنیم. بی جهت نیست که مفهوم "مرد خاکستری" وجود دارد! اعتقاد بر این است که رنگ خاکستری هاله نشان دهنده "رنگ" اینرسی، کمبود تخیل است و خاکستری ابری نشان دهنده ترس و مالیخولیا است.
افرادی که هاله خاکستری مایل به سبز دارند بدبینانه فکر می کنند و کسانی که هاله خاکستری سربی دارند از خود مطمئن نیستند. پس زمینه هاله خاکستری روشن نشانه ای از سلامت عمومی ضعیف، کمبود جدی انرژی حیاتی است.

پس از آنچه که ما در مورد هاله به لطف کتاب سرگرم کننده ریچارد وبستر فراروانشناس آمریکایی، "خواندن هاله" آموختیم، چیزهای زیادی روشن می شود. به عنوان مثال، نویسنده سرگئی لوکیاننکو کاملاً حرفه ای، مانند یک "اوروولوژیست" واقعی، توانایی فرقه آنتون گورودتسکی را در "خواندن هاله" برخی از شخصیت های کتاب به تصویر کشید.

نویسنده از طرف قهرمان "دیده بان" روایت می کند: "با بسته شدن چشمانم، می توانم تصویر جالب تری را مشاهده کنم: هاله های محو شده، طبق معمول در عصر.
در میان آنها، خشم کسی مانند یک نقطه قرمز مایل به قرمز می سوخت، زن و شوهری به رنگ نارنجی نافذ می درخشیدند، به وضوح عجله داشتند که به رختخواب بروند، و هاله های متلاشی کننده مستها به صورت راه راه های تار قهوه ای مایل به خاکستری کشیده شده بودند. همانطور که می گویند، نظرات غیر ضروری است.