صفحه اصلی / آسیب و چشم بد / نیمکره راست و چپ را به هم وصل کنید. چگونه آنچه را که می بینیم می بینیم

نیمکره راست و چپ را به هم وصل کنید. چگونه آنچه را که می بینیم می بینیم

- این ویژگی در تعامل نیمکره ها.
مغز تاثیر می گذاردکدام دست (چشم، گوش، پا) را شخص به عنوان دست اول نشان می دهد؟ نیمه راست بدن کنترل می شود نیمکره چپمغز چپ، برعکس، راست. هر نیمکره ویژگی های خاص خود را دارد و وظایف خاصی را انجام می دهد. اگرچه مناطق نیمکره راست و چپ به طور همزمان در کار مغز قرار می گیرند و اطلاعات دائماً بین آنها رد و بدل می شود. به این فعل و انفعالات بین نیمکره ای می گویند. با این حال، می توان گفت که نیمکره چپ بیشتر مسئول خواندن، نوشتن، منطق، شمارش، گفتار و حرکت است. رو به جهان بیرون است و جهت گیری دارد. درک اطلاعات از دنیای خارج گام به گام و متوالی است. و مناسب برای ادراک و تشخیص چهره ها، رنگ ها، شکل ها، تفکر تخیلی، موزیکال بودن است، ارزیابی عاطفی دنیای اطراف ما را بر عهده دارد. اطلاعات تعمیم یافته همزمان، بار عاطفی، اما از دیدگاه "من".

لازم است بین مفاهیم "چپ دستی" و "چپ دستی" تمایز قائل شد. چپ دستی تنها دست پیشرو را تعیین می کند، در حالی که چپ دستی یک ویژگی پیچیده است که نشان دهنده فعالیت بیشتر نیمکره راست مغز است (برخلاف افراد راست دست که در آنها نیمکره چپ غالب است).

به گونه ای دیگر می توان گفت که "چپ دست پنهان" یک چپ دست راست است، یعنی. چپ دستی که می نویسد دست راست.

مطابق با این مفهوم، ما غفلت فضایی ناشی از نیمکره چپ را در بین 33 بیمار سکته مغزی شناخته شده مطالعه حاضر مشاهده نکردیم. با این حال، از آنجایی که بیماران ممکن است آفازی را بعد از پرایم نیمکره راست نشان دهند، ما انتظار داریم که مواردی با غفلت فضایی پس از ضایعه نیمکره چپ در نمونه های دیگر یا بزرگتر پیدا کنیم.

از این یافته‌ها، ما پیش‌بینی می‌کنیم که چنین بیمارانی که غفلت کرده‌اند، انحراف افقی خود به خودی چشم‌ها در سر و انحراف از سر روی تنه به سمت چپ، قابل مقایسه با انحراف بارز راست مشاهده‌شده در هر یک از بیماران غفلت شده را نشان می‌دهند. مطالعه حاضر Prevost نشان داد که انحراف چشم و سر "می تواند یک شاخص ارزشمند برای تشخیص باشد." در حالی که پریوست پیشنهاد کرد که انحراف چشم و سر به طور متقارن پس از ضایعات نیمکره چپ و راست رخ می دهد، مطالعه حاضر به وضوح نشان داد که انحراف افقی چشم و سر مشخص شده 5 روز پس از سکته مغزی با غفلت فضایی ارتباط نزدیکی دارد.

یک فرد اغلب فقط از یکی از اندام های جفت شده به شکل فعال تر استفاده می کند: فشار دادن با یک پا. با یک چشم دوخته و دیگری باز نشانه گیری کنید. هنگامی که شنیدن آن سخت است، یک گوش را به سمت منبع صدا بچرخانید و غیره. کدام نیمکره غالب است را می توان با استفاده از تست های ساده تعیین کرد (برای لیست کامل، به فایل زیر مراجعه کنید):

همین را می توان در مراحل بعدی سکته مغزی نیز گفت. بنابراین، نشانه Prevost و غفلت فضایی به نظر می‌رسد که منعکس کننده همان پدیده است، یعنی تعصب مداوم دست راست. داده‌های حاضر نشان می‌دهند که این جابجایی عمدتاً پس از یک سکته مغزی در سمت راست رخ می‌دهد، که نشان می‌دهد عملکرد اصلی منجر به این جابجایی به‌طور نامتقارن در نیمکره‌های انسان نشان داده می‌شود.

غفلت در بیماران با حرکات بینایی و لمسی در اطراف مرکز انحراف چشم و موقعیت سر ظاهر می شود که منجر به نادیده گرفتن اطلاعات در مورد سمت چپ طرف مقابل می شود. نتایج حاضر ممکن است پیامدهایی برای تشخیص سکته مغزی حاد داشته باشد. از آنجایی که اختلال حاد زبان به شدت نیمکره چپ سکته را تحت تاثیر قرار می دهد، داده های ما نشان می دهد که انحراف چشم و سر افقی مشخص که 5 روز پس از سکته مشاهده می شود، نشانه واضحی از غفلت فضایی است.

  1. انگشتان در هم تنیده به سرعت، بدون فکر، انگشتان هر دو دست را به هم می زنیم. معلوم می شود در اوج است انگشت شستهمان دست، معمولاً یک دست پیشرو.
  2. ترسیم خطوط عمودی. ابتدا با دست راست و سپس با دست چپ به مدت یک دقیقه به فاصله 1-1.5 سانتی متر از یکدیگر خطوط می کشیم. تعداد خطوط کشیده شده توسط دست غالب به طور متوسط ​​29% بیشتر از تعداد خطوط کشیده شده توسط دست دیگر است. دست غالب خطوط را سریعتر و بیشتر می کشد.
  3. به تیک تاک ساعت گوش دهید. هر گوشي كه براي اولين بار ساعت را به آن آورده ايد، گوشي اول است. اما ببینید آیا صدای تیک تیک را با گوش های مختلف می شنوید یا خیر.
  4. هنگام صحبت با تلفن به این نکته توجه کنید که گوشی را روی کدام گوش قرار می دهید.
  5. یک چشم پلک بزن چشم پیشرو باز می ماند.
  6. جاسوسی. نگاه کردن از طریق یک شیشه جاسوسی (یک ورق کاغذ تا شده در یک لوله) معمولاً با چشم غالب انجام می شود.

اگر بر اساس نتایج آزمایش، والدین تشخیص دهند که کودک چپ دست است، با در نظر گرفتن این واقعیت که حرکات دست عمدتاً توسط نیمکره مخالف هماهنگ می شود، نوع نیمکره راست به دست می آید.

علاوه بر آزمایش‌های سنتی کاغذ و مداد، ارزیابی وضعیت افقی چشم و سر بیمار می‌تواند یک راه کوتاه و ساده برای کمک به تشخیص این اختلال باشد. انحراف مشخص شده چشم و سر از سمت ipsilesional در غفلت بیماران ممکن است نشان دهنده ارتباط نزدیک بین غفلت فضایی و عملکرد نامتقارن سیستم چندحسی باشد. این تغییر چشم ها و سر به سمت راست در بیماران سکته مغزی با غفلت فضایی به طور مشابه دیده می شود.

داده‌های ما نشان می‌دهد که انحراف افقی خود به خودی چشم‌ها و سر که 5 روز پس از سکته مشاهده می‌شود، به خودی خود یک علامت مرتبط با ضایعات حاد مغزی نیست، و همچنین یک علامت کلی از ضایعات نیمکره راست خاص به غفلت فضایی نیست. نتایج ما نیاز به اصلاح فرض اصلی پریوست دارد که انحراف چشم و سر به طور متقارن با هر دو ضربه چپ و راست رخ می دهد.

تسلط نیمکره راست گرایش به خلاقیت و همچنین ماهیت عینی-تجسمی فرآیندهای شناختی را تعیین می کند. این نیمکره مسئول توانایی جهت یابی در فضا و ایجاد تعداد زیادی گزینه برای حل هر مشکلی است. چپ دست ها طبیعتی کل نگر، تاثیرپذیر، عاطفی و حسی هستند. وقتی با زمان واقعی سروکار دارند همه چیز را جدی می گیرند. "اینجا و اکنون." گفتار این کودکان احساسی، سرشار از لحن و اشاره است. برای به خاطر سپردن اطلاعات جدید، کودکان "نیمکره راست" به احساسات بصری و لامسه خود تکیه می کنند.

نویسنده اعلام می کند که آنها هیچ منافع رقابتی ندارند. K. آزمایش را تصور کرد و دستنوشته را نوشت. P. جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها را انجام داد. همه نویسندگان نسخه نهایی را خوانده و تایید کردند. توید برای بحث مفید، و به مارتینا کوربر و سوزان ولف برای تحقیقاتشان در کتابخانه. موقعیت خود به خودی چشم و سر در بیماران مبتلا به غفلت فضایی عدم تقارن نیمکره ای انحراف نگاه و نگرش نسبت به غفلت در سکته مغزی حاد.

  • نتایج در جمعیت عمومی بیماران.
  • پارزی چشم انگلی در بیماران سکته مغزی با آسیب یک طرفه.
  • فلج نوزادی و نیمه غفلت بینایی در نیمکره های حاد.
آنها می گویند که نیمکره چپ مغز کنترل می شود نیمه راستبدن ها و بالعکس

مشکل اصلی چپ دستی پنهان این است که چنین کودکانی اغلب در تسلط بر زبان روسی مشکل دارند، زیرا چپ دستی از نظر فیزیولوژیکی با رشد گفتار مرتبط است. تا 70 درصد از پسران و دخترانی که در نوشتن و سواد مشکل دارند، «چپ دست‌های پنهان» هستند. بنابراین، اکیداً توصیه می شود که چنین کودکانی ژیمناستیک حرکتی را در نیمه اول روز انجام دهند (به پیوست مراجعه کنید).

دانشمندانی که تحقیقاتی را برای شناسایی چپ دست های آشکار و پنهان انجام دادند، دریافتند که چنین افرادی هستند 62% ! آن ها بیش از نیمی از افراد سالم! حداقل از محققان مختلف درصددر حالی که چپ دست ها و راست دست ها تا حدودی با هم تفاوت دارند، هنوز مشخص می شود که چپ دست ها حدود نیمی از کل جمعیت را تشکیل می دهند.اکثر مردم چپ دست «جزئی» هستند (به عنوان مثال، دست غالب چپ است و چشم غالب، برای مثال، راست است).در کودکان خردسال، چپ دستی نهفته و علائم آشکار نیمکره راست پیشرو بسیار بیشتر از بزرگسالان مشاهده می شود. همچنین، کودکان اغلب با دست چپ و راست خود به یک اندازه خوب صحبت می کنند، یعنی. دوسویه هستند نیمکره پیشروتوسط 6-7 سال تشکیل شده است.

چنین کودکانی به وضوح بیشتری نیاز دارند که با مثال های واضح پشتیبانی می شود. آنها تمایل بیشتری برای انجام کارهای خلاقانه دارند، اما در عین حال به زمان بیشتری برای درک و "هضم" مطالب نیاز دارند. پیروی از دستورالعمل ها، دستورالعمل ها و حفظ نظم و انضباط برای آنها دشوار است. همانطور که قبلاً در بالا نوشته شد، هر کودک فردی است و هر مورد باید جداگانه در نظر گرفته شود. اکنون که مربیان و معلمان (در مورد چپ دستی های پنهان، باید معلم را در این مورد مطلع کنند) کار با چپ دست ها را یاد گرفته اند، وقتی محدودیت های شدیدی در نوشتن و رفتار وجود ندارد، بسیاری از چپ دست ها این کار را انجام می دهند. عقب نمانند و از جهاتی از راست دست ها جلوترند.

افرادی هستند که هر دو نیمکره در آنها به طور یکسان عمل می کنند، آنها به طور یکسان بر هر دو دست، گوش، چشم، یعنی اندام های جفتی تسلط دارند. دوسویهس چنین افرادی کم هستند، اما طبق تحقیقات علمی تعداد آنها دائما در حال افزایش است.

برای مدت طولانی، چپ دستی تقریباً مظهر حقارت تلقی می شد. دلیل اصلیفشار بر چپ دست ها اضطراب در مورد سازگاری اجتماعی آنها در دنیایی بود که راست دست ها غالب هستند. اما چپ دست ها چه مزیت هایی نسبت به راست دست ها دارند؟ در سال های اخیر، چیزهای زیادی انباشته شده است دانش علمی، که به شما امکان می دهد آنچه را که طبیعت به او داده شده است در یک فرد چپ دست توسعه دهید.

آیا این در مورد پردازش محرک های شنیداری و بینایی توسط گوش و چشم نیز صدق می کند؟ آیا سمت چپ مغز آنچه را که چشم راست می بیند پردازش می کند و بالعکس؟ وقتی نوبت به شروع اعمال حرکتی می رسد، آیا هر نیمکره مغز سمت مخالف بدن را کنترل می کند؟ وقتی صحبت از لمس می شود، آیا هر نیمکره مغز سیگنال هایی را از طرف مقابل بدن دریافت می کند؟ آیا نیمکره چپ از چشم راست ورودی دریافت می کند؟

  • آیا ورودی شنوایی به گوش چپ اجازه پردازش توسط نیمکره راست را می دهد؟
  • آیا ورودی به گوش راست به نیمکره چپ وارد می شود؟
  • آیا ورودی بصری از چشم چپ توسط نیمکره راست پردازش می شود؟
بیایید به هر یک از آنها به طور جداگانه نگاه کنیم.

دلیلش چیست؟

نظریه عدم تقارن عملکردینیمکره های مغز برای مدت طولانی ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده است. اولین مطالعه بر روی مغز افراد راست دست و چپ دست در سال 1871 توسط آناتومیست انگلیسی Ogle انجام شد. او کشف کرد که مغز یک فرد چپ دست با مغز یک فرد راست دست متقارن است. اما مواد انباشته شده بعداً به ما اجازه نمی دهد تفاوت های تشریحی قابل توجهی را شناسایی کنیم که می تواند تفاوت در عملکرد نیمکره راست و چپ به طور کلی و انتخاب دست غالب به طور خاص را توضیح دهد. هنوز توضیح دقیقی برای ماهیت چپ دستی وجود ندارد. اکثر آنها به این نسخه پایبند هستند که انتخاب دست راست یا چپ به عنوان دست کار به دو ژن بستگی دارد (یک ژن نیمکره ای را تعیین می کند که گفتار را کنترل می کند، دیگری تعیین می کند که نیمکره "گفتار" کدام دست را کنترل می کند). نقش وراثت نیز با این واقعیت مشهود است که احتمال چپ دست به دنیا آمدن در والدین راست دست بیش از 2٪ نیست، اما اگر یکی از والدین چپ دست باشد، به 17٪ و برای هر دو چپ افزایش می یابد. والدین دستی - تا 46٪. خبرگزاری بی‌بی‌سی در گزارشی از مطالعه‌ای که توسط دانشمندان سوئدی انجام شد، گزارش داد که زنان بارداری که در اواخر بارداری سونوگرافی انجام می‌دهند، 32 درصد بیشتر در معرض چپ دست هستند.

اگر قبلاً به تصویری از مغز نگاه کرده باشید، احتمالاً می دانید که از آنجایی که مغزهای زیادی در جمجمه وجود دارد، همه چیز به خودی خود جمع می شود. با تا زدن به این روش، سطح مغز می تواند بدون افزایش قابل توجهی حجم کلی مغز افزایش یابد. به قسمت های محدب چین ها وزنه می گویند. وزنه ها توسط شیارهای باریکی به نام sulci از هم جدا می شوند.

شکنج پیش مرکزی نیز به عنوان قشر حرکتی یا ناحیه حرکتی اولیه شناخته می شود زیرا عملکرد آن ایجاد حرکات ارادی است. قشر حرکتی بیش از ششصد عضله درگیر در حرکات ارادی را کنترل می کند و می تواند در قسمت خلفی لوب فرونتال، درست جلوی شیار مرکزی یافت شود. این ششصد عضله توسط 31 عصب نخاعی کنترل می شوند.

کامل یا جزئی

چندین نوع وجود دارد سازمان عملکردیدو نیمکره مغز:

کاملاً راست دست - 42٪. نیمکره چپ آنها غالب است (دست راست، پا، چشم، گوش غالب، در چنین افرادی در 95٪ موارد مرکز گفتار در نیمکره چپ است)، آنها با ماهیت کلامی-منطقی فرآیندهای شناختی، یک گرایش مشخص می شوند. به انتزاع و تعمیم;

شکنج پس مرکزی نیز به عنوان قشر حسی تنی یا ناحیه حسی اولیه شناخته می شود زیرا ورودی حسی را از بدن دریافت می کند. قشر حسی تنی را می توان در قسمت قدامی لوب جداری، درست در پشت شیار مرکزی یافت. قشر حسی و حرکتی در واقع بسیار سازمان یافته هستند - هر قسمت مربوط به قسمت خاصی از بدن است و اندازه ناحیه اختصاص داده شده به هر قسمت از بدن به پیچیدگی حرکات انجام شده یا احساسات پردازش شده توسط آن قسمت بستگی دارد. بدن این بدان معنی است که بخشی از قشر حرکتی که انگشتان شما را کنترل می کند بسیار بزرگتر از قسمتی از قشر حرکتی است که به تنه شما اختصاص داده شده است، حتی تنه شما بسیار بزرگتر از انگشتان شما است.

چپ های مطلق - 8-10٪. با تسلط بر نیمکره راست (برعکس، دست چپ، پا، چشم، گوش، مرکز گفتار در نیمکره راست). آنها با تفکر تخیلی مشخص و تخیل توسعه یافته مشخص می شوند.

عدم تسلط آشکار یکی از نیمکره ها (افراد برابر نیمکره) - 48-50٪. اینها یا راست دست هایی با علائم چپ دست هستند یا چپ دست هایی با نشانه های راست دست (با چشم غالب فرد چپ دست است و با دست - راست دست و غیره).

به همین ترتیب، ناحیه قشر حسی که حس لب‌های شما را پردازش می‌کند، بزرگ‌تر از قسمتی است که حس پاهای شما را پردازش می‌کند، حتی اگر پاهای شما بزرگ‌تر از لب‌هایتان باشد. شکل 4: و اگر بدنی ایجاد کنید که با توجه به نسبت قشر حرکتی یا حسی اختصاص داده شده به هر قسمت از بدن، چیزی شبیه به این خواهد بود.

بنابراین اگر تصمیم بگیرید که می خواهید دست راست یا پای راست خود را حرکت دهید، سیگنال از قشر حرکتی نیمکره چپ خارج می شود، به ساقه مغز شما می رود و سپس در سطح مدولا غیرفعال می شود یا به سمت راست می رود. ساقه مغز، و سپس به سمت نخاع ادامه دهید. به همین ترتیب، اگر می خواهید بازوی چپ خود را حرکت دهید، سیگنال از قشر حرکتی نیمکره راست خارج می شود، در سطح مدولا متوقف می شود و سپس به سمت چپ نخاع ادامه می دهد. بنابراین اگر گانگلیونی از عصب زیر سطح بصل النخاع را که می‌دانستید در اجرای دستورات حرکتی دخیل است جدا کنید، آن طرف بدن شما که فلج می‌شود همان طرف بدن است - همان طرف بدن که ضایعه در آن وجود دارد. رخ داده است.

چه فرقی دارد؟

فرض بر این است که تفاوت بین عملکردهای نیمکره ها به روش های مختلف پردازش اطلاعات مربوط می شود.

گفتار افراد نیمکره راست (چپ دست ها) احساسی، گویا، غنی از لحن و اشاره است. هیچ ساختار خاصی در آن وجود ندارد. دیکته کردن متن برای آنها آسان تر از نوشتن است. برای افراد نیمکره چپ (راست دست)، نوشتن آسان تر از دیکته کردن است. به عنوان یک قاعده، چپ دست ها طبیعتی کل نگر هستند، در ابراز احساسات باز و خودجوش، ساده لوح، قابل اعتماد، تلقین پذیر، قادر به احساسات و تجربیات ظریف، به راحتی ناراحت و گریه می شوند، در حالت خشم و عصبانیت قرار می گیرند، اجتماعی و اجتماعی هستند. آنها اغلب بر اساس خلق و خوی خود عمل می کنند.

با این حال، اگر ضایعه ای در بالای ساقه مغز، بالاتر از سطح مدولا داشته باشید، یا اگر سکته مغزی روی قسمتی از قشر حرکتی شما تأثیر بگذارد، قسمت آسیب دیده بدن برعکس خواهد بود - طرف مقابل بدن به عنوان ضایعه همین تصویر برای قشر حسی تنی نیز صادق است.

به طور کلی، تایلر راست می‌گفت، موتور سمت راست و نوارهای حسی سمت چپ بدن را کنترل می‌کنند و بالعکس. اما برخی موارد استثنا وجود دارد که ما در موردحدود دوازده عصب جمجمه ای شکل 5: نمودار بسیار عالی از 12 عصب جمجمه ای و عملکرد آنها.

در میان چپ دست ها، نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و سازمان دهندگان بیشتر دیده می شوند. در میان افراد نیمکره چپ، مهندسان، ریاضیدانان، فیلسوفان و زبان شناسان هستند.

راست‌دست‌ها اغلب کاملاً منطقی و معقول هستند که مبتنی بر رویکرد رسمی-منطقی است. زیاد و با کمال میل می نویسند، متن های طولانی را به راحتی به خاطر می سپارند و گفتارشان از نظر گرامری درست است. آنها با افزایش احساس وظیفه، مسئولیت، صداقت و ماهیت درونی پردازش احساسات مشخص می شوند. آنها اغلب پست های اداری را اشغال می کنند، اما فاقد انعطاف، خودانگیختگی و خودانگیختگی در ابراز احساسات هستند. آنها ترجیح می دهند طبق طرح ها و استنسیل های از پیش طراحی شده عمل کنند و در بازسازی روابط خود با مردم مشکل دارند.
نقاشی‌های هنرمندان چپ دست با اندازه‌های بزرگ، پالت تیره رنگ‌ها، تعداد زیاد درجه‌بندی نور و موضوع جهانی متمایز می‌شوند. چنین هنرمندانی عبارتند از ون گوگ، رامبراند، سوریکوف. آثار این هنرمندان راست مغز با طراوت دید، احساسات، بیان و پویایی خود شگفت زده می شود. مشخصه هنرمندان راست دست سختی فرم، تصاویر گرافیکی و رنگ های سرد است. این پیکاسو، کنت، لجر است.

تقریباً تمام اعصاب جمجمه ای عصب دوطرفه دریافت می کنند. این بدان معنی است که هر دو عضو چپ و راست جفت عصب جمجمه توسط قشر حرکتی هر دو نیمکره چپ و راست عصب دهی می شوند. افزونگی یک مکانیسم ایمنی است. اگر ضایعه ای فقط در سمت چپ مغز وجود داشت، هر دو طرف نواحی بدن مرتبط با اعصاب جمجمه همچنان پیام های حرکتی را از نیمکره راست دریافت می کردند. سیگنال مثل قبل قوی نخواهد بود، اما از فلج کامل جلوگیری می کند.

دو استثنا نیز برای این استثنا وجود دارد: عصب جمجمه ای 12، که ماهیچه هایی را کنترل می کند که به شما اجازه می دهند زبان خود را بیرون بیاورید، و بخشی از عصب جمجمه ای 7، که عضلات پایین صورت شما را کنترل می کند، سیگنال هایی را به طرف مقابل ارسال و دریافت می کند. نیمکره، مانند بقیه بدن.

آهنگسازان چپ دست عبارتند از واگنر، دبوسی، اسکریابین، چایکوفسکی، شوپن، شومان. به راست دست ها - باخ، هندل، مندلسون، پروکوفیف، استراوینسکی، شوستاکوویچ. در رابطه با موسیقی، نیمکره چپ ما مانند سالیری و نیمکره راست ما مانند موتزارت رفتار می کند. از نابغه‌های هم‌کره می‌توان به لئوناردو داوینچی و میخائیل لومونوسوف اشاره کرد.

به طور کلی، مانند بقیه بدن، درست است که قشر شنوایی اولیه در هر نیمکره از گوش مقابل می آید. بنابراین، صداهایی که وارد گوش چپ می شوند توسط نیمکره راست پردازش می شوند و بالعکس. قشر شنوایی اولیه را می توان در سطح لوب های تمپورال یافت.

با این حال، این فقط یک نمودار ساده شده است. اگر به عقب برگردید و به شکل 5 در بالا نگاه کنید، متوجه خواهید شد که سیگنال های گوش توسط عصب جمجمه هشت، عصب دهلیزی که گوش داخلی را کنترل می کند و عصب جمجمه ده، عصب واگ، که کنترل می کند، منتقل می شود. چیزها، گوش خارجی از آنجایی که اعصاب جمجمه با هر دو نیمکره چپ و راست ارتباط دارند، قشر شنوایی اولیه ورودی از هر دو گوش دریافت می کند، اگرچه بیشتر ورودی از گوش طرف مقابل می آید.

اما توانایی های چپ دست ها به توانایی هنری محدود نمی شود. آنها با یک طرز فکر اصلی مشخص می شوند، زیرا تعداد زیادی از آنها وجود ندارد: اکثریت به سادگی اینطور فکر نمی کنند. به همین دلیل است که افراد خلاق بسیاری در میان چپ دست‌ها وجود دارند که ایده‌های زیادی تولید می‌کنند (مثلاً بیل گیتس).

پویایی سن

به عنوان یک قاعده، بلافاصله پس از تولد کودک، هیچ کس به راست دست یا چپ دست بودن او فکر نمی کند. اما با گذشت زمان، کودک شروع به گرفتن اشیا در درجه اول با دست چپ خود می کند، سپس شیرینی، قاشق و مداد با لجبازی در دست چپ او قرار می گیرد... و مهم نیست که مادر چقدر آن را پس می گیرد، کودک کاری را انجام می دهد که برای او راحت است.

باز هم، این به عنوان یک مکانیسم امنیتی طراحی شده است. اگر ضایعه ای وجود داشت که فقط قشر شنوایی چپ را تحت تأثیر قرار می داد، گوش راست کاملاً ناشنوا نمی شد. اگر دقت کرده باشید، به یاد خواهید داشت که هر یک از اعصاب جمجمه ای بر خلاف اعصاب نخاعی که با نیمکره های مخالف ارتباط دارند، با نیمکره راست و چپ ارتباط دارند.

بنابراین پاسخ سریع این است که اطلاعات بصری از هر یک از اعصاب بینایی توسط هر دو نیمکره پردازش می شود. اما بیایید کمی بیشتر به اعصاب بینایی نگاه کنیم. شکل 6: مسیر بینایی، از چشم تا قشر بینایی، در لوب اکسیپیتال، در پشت مغز.

مغز کودک اینگونه کار می کند: نیمکره راستبه طور مساوی توسعه می یابد، و سمت چپ - در جهش و مرز، اولین جهش رشدی در دو سال رخ می دهد. در این سن است که می توانید ابتدا بگویید: "فرزند من چپ دست است." اما تسلط دست پیشرو ممکن است مشروط باشد. اغلب کودک دست خود را به طور نامفهوم "انتخاب می کند". اگر نیمکره راست دست و چشم چپ را تعیین کند، یک چپ دست واقعی به دست می آید. اما اگر چشم راست چشم اول باشد، یا اگر چشم چپ دست راست باشد، چپ دست های "پنهان" خواهید داشت. اما می توانیم بعد از 4-5 سال، زمانی که کودک شروع به استفاده از مداد می کند، در این مورد صحبت کنیم. در این سن است که والدین حتی یک کودک راست دست اغلب تصویر آینه نقاشی و نوشتن را می بینند (چشم چپ اطلاعات "معکوس" را برای دست راست فراهم می کند). و نکته اینجا به هیچ وجه این نیست که در مقطعی کودک "بازآموزی" شد (و بازآموزی یک فرد چپ دست به معنای حمله به سلامتی ، شخصیت ، توانایی های او است - اکنون همه در مورد این موضوع می نویسند!). در این سن، دومین جهش در رشد نیمکره چپ رخ می دهد. علاوه بر این، این اتفاق برای همه کودکان متفاوت است. و اگر انتخاب دست و چشم در لحظه تسلط بر نیمکره چپ رخ دهد، نتیجه "چپ دستی" است - پنهان یا آشکار. روانشناسان چنین کودکانی را "راست مغز" می نامند. یعنی کسانی که در آنها تفکر تخیلی، احساسات و فعالیت حرکتی بر منطق، منظم بودن و «نیمکره چپ مغز» غالب است. با افزایش فعالیت نیمکره چپ، مفاهیم پیچیده ظاهر می شود، تفکر انتزاعی توسعه می یابد، و توانایی شمارش و نوشتن رخ می دهد. در اینجا هم پسرها جلوتر هستند: در سن شش سالگی، نیمکره چپ آنها ممکن است فعال تر از دختران باشد. بنابراین، برخی از 4-5 سالگی شروع به خواندن می کنند. در مردان، فعالیت عملکردی نیمکره ها از نظر ماهیت قطبی تر است و غلبه یکی از آنها را می توان در 6-7 سال قضاوت کرد.

درست است، گاهی اوقات در پسران بسیار عاطفی، تأثیرپذیر و با استعداد هنری، تمایز مغزی همان مسیری را دنبال می کند که در دختران وجود دارد. این پسران تخصص مغز نیمکره راست را برای مدت طولانی تری حفظ می کنند. آنها همیشه خوب نمی نویسند، حروف را از دست نمی دهند و کلمات را کامل نمی کنند. مانع برای آنها جدول ضرب است. همه اینها به تدریج به درجه 3-5 تبدیل می شود. اگر ویژگی های مربوط به سن رشد تفکر را در نظر بگیریم، تا سن 9 سالگی، تعاملات بین نیمکره ای کودک هنوز به طور کامل شکل نگرفته است. به عبارت دیگر، کودک هنوز در یک «تقاطع» است: کدام سبک تفکر را انتخاب کند. با این حال، تفکر کودکان در هر صورت به نیمکره راست نزدیکتر است. بنابراین، هنگام آموزش به کودکان 4-6 ساله، باید ویژگی های "تفکر نیمکره راست" را در نظر گرفت.

ویژگی های آموزش

اکنون مشخص شده است که نیمکره های مغز "تخصصی" هستند. بنابراین، در طول یادگیری خواندن، نیمکره راست می تواند کلمه را به طور کامل، به عنوان یک تصویر- ملودی، یا به عنوان یک تصویر-تصویر درک کند. و نیمکره چپ صداها را تجزیه و تحلیل می کند ، آنها را به هجاها و از هجاها - کلمات می سازد. همچنین مسئول استفاده از قواعد گرامری است. با این حال، معانی کلمات در نیمکره راست "ذخیره" می شوند.

هنگام یادگیری، این نیمکره چپ است که رفتار کودک را کنترل می کند، بر توانایی انجام یک کار، نظم و انضباط در کلاس تأثیر می گذارد و توانایی انجام کاری را در صورت لزوم، اما در صورت تمایل، کنترل می کند. متأسفانه، یادگیری برای کودکان نیمکره راست دشوارتر است، آنها فعالیت حرکتی بیشتری دارند و رفتار بدتری نسبت به کودکان هم سن و سالی که به وضوح در مورد دست یا چشم غالب تصمیم گرفته اند، دارند. آنها اغلب تحرک بیشتری نسبت به همتایان راست دست خود دارند. به نظر می رسد که آنها یک موتور کوچک در جایی پنهان دارند. آنها مخترعان پرشوری هستند. علاوه بر این، آنها اغلب به تخیلات خود اعتقاد دارند. بنابراین، برای والدین چپ دست دشوارتر است: آنها لجبازتر یا "انفجاری" هستند، از نظر عاطفی بی ثبات هستند.

با توجه به ویژگی های چپ دست ها، باید در انتخاب تکنولوژی آموزشی بسیار دقت کرد، با توجه به اینکه آماده سازی چنین کودکی برای مدرسه نباید فقط شامل خواندن، نوشتن و ریاضیات باشد. غوطه ور شدن زودهنگام در دنیای نشانه ها و نمادها (خواندن، نوشتن، اعداد) از نیمکره چپ مغز استفاده می کند و بنابراین برای کودکانی که نیمکره راست آنها غالب است دشوار است. در لحظه اضافه بار، کودک حتی تحرک و عصبی تر می شود. اغلب، تلاش برای پیشبرد استفاده از یک بازنمایی کلامی انتزاعی-منطقی از جهان منجر به پیشرفت در توسعه چپ دست ها نمی شود، بلکه منجر به کاهش سرعت می شود. و مشکلات در سن پیش دبستانیگاهی اوقات منجر به عدم اعتماد به نفس کودک، یا اعتراض - بی میلی به یادگیری، حتی به روان رنجوری می شود.
یکی دیگر از مشکلات چپ دست ها، رابطه آنها با فضا است. آینه کاری هنگام نوشتن، به خاطر سپردن دنباله ها (روزهای هفته، ماه ها)، حرکت در یک دفترچه برای کودک دشوار است (او به سادگی متوجه این سلول ها نمی شود!)، نه به ذکر محاسبات در یک ستون در کلاس های پایین. خواندن اغلب در درک مطالب برای دانش آموزان راست مغز مشکل ایجاد می کند. چنین کودکی نمی تواند چیزی را بدون درک یا از دست دادن رشته استدلال مطالعه کند. اگر الگوریتم اعمال خاصی داشته باشد بهتر یاد می گیرد.

چگونه یک چپ دست را شناسایی کنیم؟

بسیاری تست های روانشناسیبرای تعیین نیمکره پیشرو، آنها ابتدا پیشنهاد می کنند دست، گوش، چشم، پا پیشرو را تعیین کنند. و این کاملاً موجه است زیرا مطالعات نشان می دهد که غلبه خود نیمکره در افراد چپ دست و راست دست ناچیز است و در شرایط استرس زا این تفاوت کاملاً از بین می رود. اما مغز نمی تواند همه چیز را به تنهایی یاد بگیرد. او به اطلاعات نیاز دارد. سایر قسمت‌های بدن اطلاعات خامی را در اختیار مغز قرار می‌دهند که از آن برای کسب دانش درباره جهان استفاده می‌کند. چشم‌ها، گوش‌ها، دست‌ها و پاها نیز اندام‌های یادگیرنده هستند، زیرا این حسگرها حس‌ها را از دنیای بیرون به مغز منتقل می‌کنند. همه این اعضای بدن برای فرآیند یادگیری بسیار مهم هستند.

اما ویژگی دیگری بین نیمکره های مغز وجود دارد: آنها قسمت هایی از بدن را به صورت متقاطع کنترل می کنند: نیمکره راست - چشم چپ، گوش چپ، پای چپ و بازوی چپ، و برعکس، نیمکره چپ - چشم راست، گوش راست. ، ساق و بازوی راست. به نظر می رسد که باید از این نتیجه حاصل شود که اگر نیمکره راست پیشرو باشد، پس همه این چهار قسمت بدن باید پیشرو باشند. در واقع، فرد سالمفقط سه قسمت از بدن می تواند یک طرفه باشد، به عنوان مثال: چشم، گوش، دست - چپ، و پا - راست.

چگونه نیمکره پیشرو را تعیین کنیم؟ ساده ترین آزمایشات که برای بزرگسالان ایجاد شده است، نشان می دهد که کدام قسمت پیشرو است و با غلبه طرفین، "نیمکره" را تعیین می کند.

برای تعیین چشم غالب پیشنهاد می شود با انتخاب یک هدف و نگاه کردن به آن از طریق نوعی دید جلو - یک مداد یا خودکار، "هدف بگیرید". کودکانی که دارای چشم چپ غالب هستند سعی می‌کنند «از راست به چپ» را دنبال کنند، به همین دلیل است که چنین «خوانندگان و نویسندگان» مبتدی اغلب هنگام خواندن و نوشتن، بازآرایی حروف و حتی هجاها را تجربه می‌کنند.

برای تعیین گوش پیشرو از بزرگسالان خواسته می شود که از طریق هدفون به کلمات مختلفی گوش دهند (با کلمات متفاوتی که به هر یک از هدفون ها منتقل می شود). "تسلط" گوش با تعداد کلماتی که یک بزرگسال از طریق گوش راست و چپ به خاطر می آورد تعیین می شود.

تسلط دست از طریق 3 تست مختلف تعیین می شود:

  1. شما باید انگشتان خود را در هم قرار دهید. در این مورد، همان انگشت همیشه در بالا است - دست پیشرو.
  2. دست‌هایتان را روی سینه‌تان ببندید. دست غالب در بالا (روی ساعد دست دیگر) قرار می گیرد.
  3. دست های خود را به صورت افقی روی زمین قرار دهید. کف زدن دست سربی از بالا کف می زند.

اگر بعد از مطالعه معلوم شد که حق شما غالب است، پس دست چپ- شاید شما یک "چپ" پنهان هستید.

تسلط بر پا به عنوان طول گام متوسط ​​اندازه گیری می شود. "در زندگی روزمره" توجه کنید: به کدام سمت می خوابید، کدام پا را نزدیک به خود فشار می دهید. پای پیشرو معمولاً به "زیر بدن" ختم می شود، زیرا بدن در نتیجه تکانه های غیر ضروری را از قسمت بیش از حد فعال بدن "خاموش می کند". اگر در سمت راست خود بخوابید، آنگاه پای راست پیشرو دارید، در سمت چپ - چپ خود. اگر به پشت یا شکم به خواب می‌روید، از کسی بخواهید که ببیند ابتدا به کدام سمت می‌چرخید - به راست یا چپ.

البته، اگر قبلاً نیمکره خود را تعیین کرده اید، پس من می خواهم بچه ها را نیز "آزمایش" کنم. حتی برای بچه های خیلی کوچک این کار را می توان با کمک یک بازی مهیج انجام داد.

چشم پیشرو چندین اسباب بازی کوچک روشن آماده کنید، آنها را در جعبه ای قرار دهید که فقط یک چشم آن سوراخ است. اجازه دهید کودک به داخل سوراخ نگاه کند و حدس بزند چه اسباب بازی در آنجا پنهان شده است و شما توجه کنید که او از کدام چشم نگاه می کند. اسباب بازی ها را عوض کنید چشم غالب بیشتر نگاه می کند.

گوش پیشروچندین اسباب بازی با صداهای مختلف آماده کنید: زنگ، جیغ، جغجغه، جعبه نخود، ساعت و غیره. چشمان کودک خود را ببندید. بدون اینکه جسمی را در دستان کودک قرار دهید (به طوری که با لمس تشخیص داده نشود)، با قرار دادن آن در مقابل صورت نوزاد، اجازه دهید "صدا" داشته باشد. مراقب باشید که کودک سعی می کند با کدام گوش گوش کند (سرش را به کدام سمت می چرخاند).

دست پیشرو همچنین با چندین انتخاب از اشیا مشخص می شود: به کودک اسباب بازی ها، اشیاء (از جمله قاشق، مداد) پیشنهاد دهید، مراقب باشید که با کدام دست آنها را می گیرد. با این حال، برای این واقعیت آماده باشید که کودک اشیاء را با دست راست خود می گیرد و هنگام نوشتن، نوشتن با دست چپ برای او راحت تر خواهد بود. اگر نوزاد به هیچ وجه نمی تواند دست غالب خود را انتخاب کند (متاسفانه این امر می تواند تا سن 9-10 سالگی ادامه یابد)، بیایید با هر دو دست (به نوبت) زودتر بنویسیم بهتر است به او یاد دهید که با دست راست بنویسد. اگر چپ دست هستید، در مورد نحوه قرار دادن مداد و نحوه آموزش دست خود برای نوشتن با متخصصان مشورت کنید.

اگر اکثر آزمایشات سمت چپ غالب بدن را مشخص کنند، جنین نیمکره راست است. اگر سمت راست جلویی بدن نیمکره چپ باشد.

چگونه به یک چپ دست کمک کنیم؟

اگر کودکی چشم چپ و دست راست دارد، می توانید به روش زیر به او کمک کنید تا خواندن را یاد بگیرد. با مداد رنگی حرفی را که باید با آن شروع به خواندن کنید علامت بزنید و از خطی که از بالا به پایین کشیده شده است برای نشان دادن جهت چشمانتان هنگام خواندن استفاده کنید. هنگام نوشتن حروف در آینه، از کودک خود دعوت کنید تا حروف را از چوب هایی با طول ها و نیم دایره های مختلف بر اساس مدل بسازد یا حروف نوشته شده را دنبال کند. خطوط نقطه چینبا فلش هایی که نشان می دهد از کجا باید شروع کرد و کجا باید خط را هدایت کرد. خوب است که از طریق طرح نوشتن با کودک خود صحبت کنید (به عنوان مثال، ابتدا یک خط مستقیم کمی متمایل می کنیم، سپس انتهای آن را گرد می کنیم و یک دایره می کشیم - عدد "6" را می گیریم).

,