صفحه اصلی / آسیب و چشم بد / کدام دین اول ظهور کرد؟ حقایق جالب در مورد چگونگی ظهور دین

کدام دین اول ظهور کرد؟ حقایق جالب در مورد چگونگی ظهور دین

امروز دوستان عزیز موضوع مقاله ما ادیان باستانی خواهد بود. ما وارد دنیای اسرارآمیز سومری ها و مصری ها می شویم، با آتش پرستان آشنا می شویم و معنای کلمه "بودیسم" را می آموزیم. همچنین خواهید فهمید که دین از کجا آمده و اولین افکار انسان در چه زمانی بوده است

با دقت بخوانید زیرا امروز در مورد مسیری که بشریت از آن پیموده صحبت خواهیم کرد باورهای بدویبه کلیساهای مدرن

"دین" چیست؟

خیلی وقت پیش، مردم شروع به فکر کردن در مورد سؤالاتی کردند که فقط با تجربه زمینی قابل توضیح نیستند. به عنوان مثال، ما از کجا هستیم که درختان، کوه ها، دریاها را آفرید؟ اینها و بسیاری وظایف دیگر بی پاسخ ماند.

راه حل در انیمیشن و پرستش پدیده ها، اشیاء منظره، حیوانات و گیاهان یافت شد. این رویکرد است که همه ادیان باستانی را متمایز می کند. در ادامه با جزئیات بیشتری در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

خود اصطلاح "دین" از لاتین آمده است. این مفهوم به معنای جهان بینی است که شامل قدرت های بالاتر، قوانین اخلاقی و اخلاقی، سیستمی از فعالیت های فرقه ای و سازمان های خاص است.

بعضی ها باورهای مدرنبا همه نکات مطابقت ندارد آنها را نمی توان به عنوان "دین" تعریف کرد. برای مثال، بودیسم بیشتر به عنوان یک جنبش فلسفی طبقه بندی می شود.

قبل از ظهور فلسفه، این دین بود که به مسائل خیر و شر، اخلاق و اخلاق، معنای زندگی و بسیاری موارد دیگر می پرداخت. همچنین، از زمان های قدیم، یک قشر اجتماعی خاص پدید آمده است - کاهنان. اینها کشیشان، واعظان، مبلغان مدرن هستند. آنها نه تنها با مشکل "نجات روح" سروکار دارند، بلکه نماینده یک نهاد دولتی نسبتاً تأثیرگذار هستند.

بنابراین، همه چیز از کجا شروع شد؟ اکنون در مورد ظهور اولین افکار در مورد طبیعت برتر و چیزهای ماوراء طبیعی در محیط صحبت خواهیم کرد.

باورهای بدوی

ما در مورد اعتقادات از نقاشی های سنگی و تدفین می دانیم. علاوه بر این، برخی از قبایل هنوز در سطوح عصر حجر زندگی می کنند. از این رو قوم شناسان می توانند جهان بینی و کیهان شناسی خود را بررسی و توصیف کنند. از این سه منبع است که از ادیان باستانی می دانیم.

اجداد ما بیش از چهل هزار سال پیش شروع به جدا کردن دنیای واقعی از دنیای دیگر کردند. در این زمان بود که شخصیتی مانند مرد کرومانیون یا هومو ساپینس ظاهر شد. در واقع او هیچ تفاوتی با مردم مدرن ندارد.

قبل از او نئاندرتال ها بودند. آنها حدود شصت هزار سال قبل از ظهور کرومانیون ها وجود داشتند. در تدفین نئاندرتال ها بود که برای اولین بار اخرایی و وسایل قبر پیدا شد. اینها نمادهای تطهیر و موادی برای زندگی پس از مرگ در جهان دیگر هستند.

به تدریج این باور شکل می گیرد که همه اشیا، گیاهان، حیوانات در درون خود روح دارند. اگر بتوانید روحیه جریان را آرام کنید، شکار خوبی وجود دارد. ارواح جنگل به شما شکار موفقی می دهند. و روح آرام یک درخت میوه یا مزرعه به برداشت پربار کمک خواهد کرد.

پیامدهای این باورها در طول قرن ها ادامه داشته است. آیا به همین دلیل است که ما هنوز با ابزار و ماشین آلات و چیزهای دیگر صحبت می کنیم به این امید که صدای ما را بشنوند و مشکل خود به خود برطرف شود؟

با توسعه آنیمیسم، توتمیسم، فتیشیسم و ​​شمنیسم ظاهر شد. اولین مورد شامل این باور است که هر قبیله دارای "توتم"، محافظ و مولد خاص خود است. باور مشابهی در قبایل در مرحله بعدی رشد ذاتی است.

در میان آنها سرخپوستان و برخی قبایل دیگر از قاره های مختلف هستند. به عنوان مثال، نامهای قومی - قبیله گاومیش بزرگ یا مشک دانا هستند.

این همچنین شامل فرقه های حیوانات مقدس، تابوها و غیره می شود.

فتیشیسم اعتقاد به یک ابرقدرت است که چیزهای خاصی می توانند به ما عطا کنند. این شامل تعویذ، طلسم و موارد دیگر است. آنها برای محافظت از شخص در برابر نفوذ شیطانی طراحی شده اند یا برعکس، به روند موفقیت آمیز رویدادها کمک می کنند.
هر چیز غیرمعمولی که از میان چیزهای مشابه متمایز شود، می تواند تبدیل به یک فتیش شود.

به عنوان مثال، یک سنگ از یک کوه مقدس یا یک پر پرنده غیر معمول. بعداً این باور با آیین اجداد آمیخته شد و عروسک های طلسم ظاهر شدند. متعاقباً آنها به خدایان انسان نما تبدیل می شوند.

بنابراین، اختلاف در مورد اینکه کدام دین قدیمی تر است را نمی توان بدون ابهام حل کرد. به تدریج ملل مختلفتکه هایی از باورهای بدوی و تجربیات روزمره جمع آوری شد. از چنین شبکه ای اشکال پیچیده تری از مفاهیم معنوی به وجود می آید.

سحر و جادو

وقتی از ادیان باستانی نام می بردیم، درباره شمنیسم صحبت می کردیم، اما در مورد آن بحث نمی کردیم. این شکل توسعه یافته تری از باور است. این نه تنها شامل قطعاتی از عبادت های دیگر است، بلکه حاکی از توانایی شخص برای تأثیرگذاری بر دنیای نامرئی است.

شمن ها بر اساس اعتقاد بقیه ایل می توانند با ارواح ارتباط برقرار کنند و به مردم کمک کنند. اینها شامل تشریفات شفابخش، دعوت از شانس، درخواست پیروزی در نبرد، و طلسم برای برداشت خوب است.

این عمل هنوز در سیبری، آفریقا و برخی مناطق کمتر توسعه یافته دیگر ادامه دارد. از فرهنگ وودو می توان به عنوان بخشی انتقالی از شمنیسم ساده به جادو و مذهب پیچیده تر یاد کرد.

در حال حاضر خدایان در آن هستند که مسئول حوزه های مختلف زندگی انسان هستند. در آمریکای لاتین، تصاویر آفریقایی بر روی خواص قدیسان کاتولیک قرار می گیرند. این سنت غیر معمول فرقه وودو را از حرکات جادویی مشابه متمایز می کند.

هنگام ذکر ظهور ادیان باستانی، نمی توان از جادو چشم پوشی کرد. این بالاترین شکل باورهای بدوی است. آداب شمنی که به تدریج پیچیده تر می شوند، تجربیات حوزه های مختلف دانش را در خود جای می دهند. آداب و رسومی ایجاد می شود که برای قوی تر کردن برخی افراد از دیگران طراحی شده است. اعتقاد بر این بود که جادوگران پس از شروع و دریافت دانش پنهانی (باطنی) عملاً نیمه خدا می شوند.

چه اتفاقی افتاده مراسم جادویی. این یک اجرای نمادین عمل مورد نظر با بهترین نتیجه است. به عنوان مثال، رزمندگان رقص جنگی می رقصند، به دشمن خیالی حمله می کنند و ناگهان یک شمن در قالب یک توتم قبیله ای ظاهر می شود و به فرزندان خود کمک می کند تا دشمن را نابود کنند. این بدوی ترین شکل این آیین است.

آیین های پیچیده تر در کتاب های مخصوص طلسم ها که از زمان های قدیم شناخته شده است، توضیح داده شده است. اینها شامل کتابهای مردگان، کتابهای ارواح جادوگران، کلیدهای سلیمان و سایر گریمورها می شود.

بنابراین، طی چند ده هزار سال، باورها از پرستش حیوانات و درختان به تکریم پدیده‌های شخصی‌شده یا ویژگی‌های انسانی رفته‌اند. آنها کسانی هستند که ما آنها را خدا می نامیم.

تمدن سومری-اکدی

در ادامه به بررسی برخی از ادیان باستانی شرق خواهیم پرداخت. چرا با آنها شروع می کنیم؟ زیرا اولین تمدن ها در این قلمرو به وجود آمدند.
بنابراین، به گفته باستان شناسان، قدیمی ترین سکونتگاه ها در "هلال حاصلخیز" یافت می شود. این سرزمین ها متعلق به خاورمیانه و بین النهرین است. اینجاست که ایالت سومر و اکد به وجود می آید. در ادامه در مورد اعتقادات آنها صحبت خواهیم کرد.

دین بین النهرین باستان را از یافته های باستان شناسی در قلمرو عراق مدرن می شناسیم. برخی از آثار ادبی آن دوره نیز حفظ شده است. مثلاً داستان گیلگمش.

حماسه مشابهی بر روی الواح گلی ثبت شده است. آنها در معابد و کاخ های باستانی یافت شدند و بعدها رمزگشایی شدند. بنابراین، ما از آنها چه می دانیم؟
کهن ترین اسطوره در مورد خدایان قدیمی می گوید که شخصیت آب، خورشید، ماه و زمین هستند. آنها قهرمانان جوانی را به دنیا آوردند که شروع به سر و صدا کردن کردند. برای این، اصل تصمیم گرفتند از شر آنها خلاص شوند. اما خدای آسمان Ea نقشه موذیانه ای را رقم زد و توانست پدرش ابوز را که به اقیانوس تبدیل شد بخواباند.

اسطوره دوم از ظهور مردوک می گوید. ظاهراً در زمان انقیاد دولت-شهرهای باقی مانده توسط بابل نوشته شده است. بالاخره این مردوک بود که بود خدای برترو نگهبان این شهر

افسانه می گوید که تیامات (هرج و مرج اولیه) تصمیم گرفت به خدایان "آسمانی" حمله کند و آنها را نابود کند. او در چندین نبرد پیروز شد و نسخه های اصلی "ناامید" شدند. در نهایت تصمیم گرفتند مردوک را برای مبارزه با تیامات بفرستند که با موفقیت کار را به پایان رساند. او بدن زن شکست خورده را تکه تکه کرد. از قسمت های مختلف آن آسمان، زمین، کوه آرارات، رود دجله و فرات را ساخت.

بنابراین، باورهای سومری-اکدی اولین قدم به سوی شکل گیری یک نهاد دینی است، زمانی که این نهاد به بخش مهمی از دولت تبدیل شود.

مصر باستان

مصر جانشین دین سومری شد. کاهنان او توانستند کار کاهنان بابلی را ادامه دهند. آنها علومی مانند حساب، هندسه و نجوم را توسعه دادند. نمونه های خیره کننده ای از طلسم ها، سرودها و معماری مقدس نیز خلق شد. سنت مومیایی پس از مرگ انسان های نجیب و فراعنه منحصر به فرد شده است.

حاکمان این دوره از تاریخ شروع به اعلام فرزندان خدایان و در واقع خود ساکنان بهشت ​​می کنند. مرحله بعدی دین جهان باستان بر اساس چنین جهان بینی بنا شده است. لوحی از کاخ بابلی از شروع فرمانروایی که از مردوک دریافت شده صحبت می کند. متون اهرام نه تنها برگزیده بودن فراعنه توسط خدا را نشان می دهد، بلکه یک ارتباط مستقیم خانوادگی را نیز نشان می دهد.

با این حال، چنین احترامی از فراعنه از همان ابتدا نبود. تنها پس از فتح سرزمین های اطراف و ایجاد یک دولت قوی با ارتش قدرتمند. قبل از این، پانتئون خدایان وجود داشت که متعاقباً کمی تغییر کرد، اما ویژگی های اصلی خود را حفظ کرد.

بنابراین، همانطور که در اثر هرودوت "تاریخ" آمده است، دین مصریان باستان شامل آیین های اختصاص یافته به فصول مختلف، پرستش خدایان و آیین های ویژه ای بود که برای تقویت موقعیت کشور در جهان طراحی شده بود.

اسطوره های مصری از الهه آسمان و خدای زمین خبر می دهند که هر چیزی را که ما را احاطه کرده است به دنیا آورد. این مردم معتقد بودند که آسمان، نات است که بر فراز گب، خدای زمین ایستاده است. او را فقط با نوک انگشتان دست و پا لمس می کند. هر غروب خورشید را می خورد و هر روز صبح دوباره او را به دنیا می آورد.

خدای اصلی در دوره اولیه مصر باستانرا، خدای خورشید بود. بعداً قهرمانی را به اوزیریس باخت.

افسانه ایزیس، اوزیریس و هوروس بعدها اساس بسیاری از افسانه ها در مورد منجی کشته شده و زنده شده را تشکیل داد.

دین زرتشتی

همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، مذهب مردمان باستان به عناصر و اشیاء مختلف خواص قدرتمندی نسبت می داد. این باور توسط ایرانیان باستان حفظ شد. مردم همسایه آنها را "آتش پرستان" می نامیدند، زیرا آنها به ویژه این پدیده را محترم می شمردند.

این یکی از اولین ادیان جهانی است که ادیان خاص خود را داشت کتاب مقدس. این اتفاق نه در سومر و نه در مصر رخ نداد. فقط کتاب های پراکنده از طلسم ها و سرودها، اسطوره ها و توصیه هایی برای مومیایی کردن وجود داشت. در مصر اما وجود داشت کتاب مردگان، اما نمی توان آن را کتاب مقدس نامید.

در آیین زرتشتی پیامبری وجود دارد - زرتشت. او کتاب مقدس (اوستا) را از خدای برتراهورای مزدا.

اساس این دین آزادی انتخاب اخلاقی است. انسان در هر ثانیه بین شر (که توسط آنگرو مانیو یا اهریمن به تصویر کشیده می شود) و خیر (اهورا مزدا یا هرمز) در نوسان است. زرتشتیان دین خود را «حسن ایمان» و خود را «مؤمن» می نامیدند.

ایرانیان باستان معتقد بودند که به انسان عقل و وجدان داده شده است تا به درستی طرف خود را مشخص کند دنیای معنوی. اصول اصلی کمک به دیگران و حمایت از نیازمندان بود. ممنوعیت های اصلی خشونت، سرقت و سرقت است.
هدف هر زرتشتی رسیدن به پندار، گفتار و کردار نیک در آن واحد بود.

مانند بسیاری دیگر از ادیان باستانی شرق، "حسن ایمان" در نهایت پیروزی خیر بر شر را اعلام کرد. اما آیین زرتشت اولین آیینی است که مفاهیمی چون بهشت ​​و جهنم در آن یافت می شود.

آنها را به خاطر احترام خاصی که نسبت به آتش نشان می دادند، آتش پرستان می نامیدند. اما این عنصر خام ترین جلوه اهورامزدا به حساب می آمد. مؤمنان نور خورشید را نماد اصلی خدای متعال در جهان ما می دانستند.

بودیسم

در شرق آسیابودیسم از دیرباز یک دین رایج بوده است. این کلمه که از سانسکریت به روسی ترجمه شده است به معنای "آموزش بیداری معنوی" است. بنیانگذار آن را شاهزاده سیدارتا گوتاما می دانند که در قرن ششم قبل از میلاد در هند زندگی می کرد. اصطلاح "بودیسم" تنها در قرن نوزدهم ظاهر شد، اما خود هندوها آن را "دارما" یا "بودهدارما" نامیدند.

امروزه یکی از سه دین جهانی است که قدیمی ترین آنها محسوب می شود. بودیسم در فرهنگ مردمان شرق آسیا نفوذ می کند، بنابراین می توان چینی ها، هندوها، تبتی ها و بسیاری دیگر را تنها پس از آشنایی با مبانی این دین درک کرد.

ایده های اصلی بودیسم به شرح زیر است:
- زندگی رنج است.
- رنج (نارضایتی) دلیل دارد.
- فرصتی برای خلاص شدن از رنج وجود دارد.
- راهی برای رهایی وجود دارد.

این فرضیه ها چهار حقیقت شریف نامیده می شوند. و راهی که منجر به رهایی از نارضایتی و ناامیدی می شود «هشت گانه» نامیده می شود.
اعتقاد بر این است که بودا پس از دیدن مشکلات جهان و نشستن سالها زیر درخت در حال مراقبه در مورد این که چرا مردم رنج می برند به این نتایج رسید.

امروزه این عقیده یک جنبش فلسفی تلقی می شود نه یک دین. دلایل این امر عبارتند از:
- در بودیسم هیچ مفهومی از خدا، روح و رستگاری وجود ندارد.
- هیچ سازمانی، تعصبات یکنواخت و ارادت بی قید و شرط به ایده وجود ندارد.
- طرفداران آن معتقدند که تعداد بی نهایت جهان وجود دارد.
- علاوه بر این، شما می توانید به هر دینی تعلق داشته باشید و با اصول بودیسم هدایت شوید، در اینجا منعی ندارد.

دوران باستان

توسط پیروان مسیحیت و دیگر باورهای توحیدی، اولین پرستش طبیعت مردم را بت پرستی می نامند. بنابراین، می توان گفت که این قدیمی ترین است دین جهانی. اکنون از هند به سواحل مدیترانه خواهیم رفت.

در اینجا، در دوره باستان، فرهنگ یونانی و رومی به ویژه توسعه یافت. اگر از نزدیک به پانتئون ها نگاه کنید خدایان باستانی، پس عملاً قابل تعویض و معادل هستند. اغلب تنها تفاوت نام یک شخصیت یا شخصیت دیگر است.

همچنین قابل ذکر است که این آیین خدایان باستان، موجودات آسمانی را با مردم یکی می دانستند. اگر اسطوره های یونان و روم باستان را بخوانیم، خواهیم دید که جاودانه ها به اندازه انسانیت خرد، حسادت و منفعت طلب هستند. آنها به کسانی که دوستشان دارند کمک می کنند و می توانند رشوه بگیرند. خدایان که از یک چیز کوچک عصبانی هستند، می توانند کل مردم را نابود کنند.

با این وجود، دقیقاً همین رویکرد برای درک جهان بود که به شکل گیری کمک کرد ارزش های مدرن. بر اساس چنین روابط بیهوده ای با قدرت های برتر، فلسفه و بسیاری از علوم توانستند توسعه پیدا کنند. اگر دوران باستان را با دوران قرون وسطی مقایسه کنیم، روشن می شود که آزادی بیان ارزشمندتر از القای «ایمان واقعی» است.

خدایان باستانی در کوه المپ که در یونان قرار دارد زندگی می کردند. همچنین، مردم پس از آن در جنگل ها، برکه ها و کوه ها با ارواح ساکن شدند. این سنت بود که بعدها باعث پیدایش کوتوله‌ها، الف‌ها و دیگر موجودات افسانه‌ای اروپایی شد.

ادیان ابراهیمی

امروز به اشتراک می گذاریم زمان تاریخیبرای دوره قبل از تولد مسیح و بعد از آن. چرا این رویداد خاص اینقدر مهم شد؟ در خاورمیانه، جد را مردی به نام ابراهیم می دانند. در تورات، انجیل و قرآن درباره آن صحبت شده است. او برای اولین بار درباره توحید صحبت کرد. درباره آنچه که ادیان جهان باستان به رسمیت نمی شناختند.

جدول ادیان نشان می دهد که امروزه این ادیان ابراهیمی هستند که بیشترین تعداد پیروان را دارند.

جنبش های اصلی یهودیت، مسیحیت و اسلام هستند. آنها به ترتیب ذکر شده ظاهر شدند. یهودیت باستانی ترین در نظر گرفته می شود، در جایی در قرن نهم قبل از میلاد ظاهر شد. سپس مسیحیت در حدود قرن اول ظهور کرد و اسلام در قرن ششم ظهور کرد.

با این حال، این ادیان به تنهایی باعث جنگ و درگیری های بی شماری شده اند. عدم مدارا نسبت به افراد دیگر ادیان است ویژگی متمایزپیروان ادیان ابراهیمی

اگرچه اگر کتاب مقدس را با دقت بخوانید، آنها در مورد عشق و رحمت صحبت می کنند. فقط قوانین قرون وسطی اولیه که در این کتاب ها توضیح داده شده است گیج کننده است. مشکلات زمانی شروع می شوند که متعصبان بخواهند تعصبات منسوخ شده را به کار ببرند جامعه مدرن، که قبلاً به طور قابل توجهی تغییر کرده است.

به دلیل اختلاف نظر میان متن کتاب ها و رفتار مؤمنان، در طول قرن ها جریان های مختلفی به وجود آمد. آنها کتاب مقدس را به شیوه خود تفسیر کردند، که منجر به «جنگ های ایمانی» شد.

امروز مشکل به طور کامل حل نشده است، اما روش ها کمی بهبود یافته است. «کلیساهای جدید» مدرن بیشتر به دنبال دنیای درونی گله و کیف پول کشیش هستند تا تسخیر بدعت گذاران.

دین باستانی اسلاوها

امروز در قلمرو فدراسیون روسیهشما می توانید هم قدیمی ترین اشکال دین و هم جنبش های توحیدی را بیابید. با این حال، اجداد ما در اصل چه کسی را می پرستیدند؟

دین روسیه باستانامروز اصطلاح "بت پرستی" نامیده می شود. این مفهوم مسیحی، به معنای اعتقادات مردمان دیگر است. با گذشت زمان، مفهومی کمی تحقیرآمیز به خود گرفت.

امروزه تلاش برای احیای باورهای باستانی در کشورهای مختلفصلح اروپایی ها، با بازسازی ایمان سلت ها، اعمال آنها را "سنت" می نامند. در روسیه، نام های "بستگان"، "اسلاو-آریایی ها"، "Rodnovers" و دیگران پذیرفته شده است.

چه مواد و منابعی به بازیابی ذره ذره جهان بینی اسلاوهای باستان کمک می کند؟ اولا، اینها آثار ادبی هستند، مانند "کتاب ولز" و "داستان مبارزات ایگور". برخی از آیین ها، نام ها و صفات خدایان مختلف در آنجا ذکر شده است.

علاوه بر این، یافته های باستان شناسی بسیار زیادی وجود دارد که به وضوح کیهان شناسی اجداد ما را نشان می دهد.

خدایان برتر برای قبایل مختلف متفاوت بودند. با گذشت زمان، پروون، خدای رعد و برق و ولز برجسته می شوند. راد نیز اغلب در نقش اجداد ظاهر می شود. مکان های عبادت خدایان "معبد" نامیده می شد و در جنگل ها یا در حاشیه رودخانه ها قرار داشت. بر روی آنها مجسمه های چوبی و سنگی قرار داده شده بود. مردم به آنجا می آمدند تا نماز بخوانند و قربانی کنند.

بنابراین، خوانندگان عزیز، امروز با مفهومی به عنوان دین آشنا شده ایم. علاوه بر این با باورهای مختلف باستانی آشنا شدیم.

موفق باشید دوستان با یکدیگر مدارا کنید!

دین چگونه ظهور کرد؟

دین چگونه، چه زمانی و مهمتر از همه چرا (چرا) ظهور کرد؟ اینها مسائل کاملاً پیچیده ای هستند که باعث بحث های زیادی می شود. دو پاسخ متقابل برای این سؤالات وجود دارد.

  • 1. دین با انسان پدید آمد. در این صورت، انسان (که با نسخه کتاب مقدس مطابقت دارد) باید توسط خداوند در اثر آفرینش آفریده شده باشد. طرفداران این دیدگاه می گویند که اگر خدا وجود نداشت، مفهوم او در آگاهی انسان به وجود نمی آمد. بنابراین، مسئله ظهور دین حذف می شود: از ابتدا وجود دارد.
  • 2. دین محصول آگاهی انسان است، یعنی خود انسان خدا یا خدایان را آفریده (اختراع) کرده و سعی در درک و توضیح جهان پیرامون خود دارد.

در مراحل اولیه رشد، مردم دین نداشتند. برای یک دوره طولانی در تاریخ زندگی بشر هیچ دینی وجود نداشت. آغاز دین فقط در میان دیرینه انسانها - مردم باستانی که 80-50 هزار سال پیش زندگی می کردند - ظاهر می شود. این افراد در عصر یخبندان در شرایط آب و هوایی سخت زندگی می کردند. شغل اصلی آنها شکار حیوانات بزرگ بود: ماموت، کرگدن، خرس غار، اسب وحشی. Paleoanthropes به صورت گروهی شکار می کردند، زیرا شکست دادن یک جانور بزرگ به تنهایی غیرممکن بود. سلاح ها از سنگ، استخوان و چوب ساخته می شدند. پوست حیوانات به عنوان لباس عمل می کرد و از باد و سرما محافظت می کرد. در صحبت از آغاز دین، دانشمندان به تدفین آنها اشاره می کنند که در غارها قرار داشته و به عنوان مسکن نیز عمل می کرده است. به عنوان مثال، در غارهای کیک کوبا و تشیک تاش، فرورفتگی های کوچکی یافت شد که محل دفن بودند. اسکلت های موجود در آنها در یک موقعیت غیر معمول قرار داشتند: در طرفین با زانوهای کمی خم شده. در همین حال، مشخص است که برخی از قبایل جهان (به عنوان مثال، پاپوآهای ساحل ماکلی در گینه نو) مردگان خود را بسته به خاک می‌سپردند: دست‌ها و پاهای متوفی را با درخت انگور به بدن می‌بندند و سپس در آن قرار می‌دهند. یک سبد کوچک حصیری به روشی مشابه، مردم می خواستند از خود در برابر مردگان محافظت کنند. بالای قبر با خاک و سنگ پوشانده شده بود. در غار Teshik-Tash، جمجمه یک پسر نئاندرتال توسط ده شاخ بز که در زمین گیر کرده بودند احاطه شده بود. در غار Peterschele (آلمان)، جمجمه خرس در جعبه های مخصوص ساخته شده از تخته سنگ پیدا شد. ظاهراً با حفظ جمجمه خرس، مردم بر این باور بودند که این امر باعث می شود حیوانات کشته شده دوباره زنده شوند. این رسم (حفظ استخوان حیوانات کشته شده) از دیرباز در میان مردمان شمال و سیبری وجود داشت.

در اواخر عصر حجر (40-10 هزار سال پیش)، جامعه توسعه یافته تر شد و عقاید مذهبی پیچیده تر شد. نه تنها بقایایی در دفن های کرومانیون، بلکه ابزار و وسایل خانه نیز یافت شد. مردگان را با اخر مالیده و با جواهرات تزئین می کردند - این نشان می دهد که کرومانیون ها به زندگی پس از مرگ. آنها هر چیزی را که انسان روی زمین استفاده می کرد در قبر می گذاشتند و همانطور که معتقد بودند در آینده مفید خواهد بود. زندگی پس از مرگ. بنابراین، در دنیای باستانیک فرقه تشییع جنازه به وجود آمد.

زندگی انسان در مبارزه سرسختانه با طبیعت اطراف سپری شد که در برابر آن احساس ناتوانی و ترس می کرد. ناتوانی انسان بدوی دلیلی است که دین را به وجود آورد.

انسان علل واقعی پدیده های طبیعت اطراف را نمی دانست و همه چیز در آن برای او مرموز و مرموز به نظر می رسید - رعد و برق، زلزله، آتش سوزی جنگل و باران سیل آسا. او دائماً توسط بلایای مختلف تهدید می شد: سرما، گرسنگی، حملات حیوانات درنده. او احساس می کرد موجودی ضعیف و بی دفاع است که کاملاً به دنیای اطرافش وابسته است. اپیدمی ها هر سال بسیاری از بستگان او را با خود می برد، اما او دلیل مرگ آنها را نمی دانست. شکار موفقیت آمیز و ناموفق بود، اما او دلیل آن را نمی دانست. احساس اضطراب و ترس در او ایجاد شد.

بنابراین دین به وجود آمد زیرا انسان بدویدر برابر طبیعت ناتوان بود اما باستانی ترین مردم حتی درمانده تر بودند. چرا دین نداشتند؟ واقعیت این است که قبل از اینکه آگاهی بشر به سطح معینی از رشد نرسیده باشد، دین نمی تواند پدید آید.

در مطالعات دینی مرسوم است که عوامل اجتماعی، اجتماعی فرهنگی، انسان شناختی، روان شناختی و معرفتی را از هم تفکیک می کنند. اینها را معمولاً «ریشه ادیان» می نامند. آنها مجموعه ای از عوامل را نشان می دهند که ضرورت و امکان پیدایش و وجود ادیان را ایجاد می کنند.

در نهایت، عامل تعیین کننده، روابط مادی است، اما تأثیر آنها غیرمستقیم است، دین تحت تأثیر مستقیم سیاست، دولت، اخلاق، فلسفه و علم است. اساس دین کلیت است روابط عمومیتولید ناتوانی عینی افراد در مقابل شرایط بیرونی.

ریشه‌های انسان‌شناختی آن جنبه‌هایی از زندگی انسان را به‌عنوان یک فرد و به‌عنوان یک «فرد کلی» پوشش می‌دهد که در آن شکنندگی وجود، محدودیت‌های هستی آشکار می‌شود - بیماری، جهش، مرگ، تهدید انحطاط و انقراض بشریت و غیره.

پیش نیازهای روانشناختی دین در روانشناسی فردی و اجتماعی وجود دارد، در آن فرآیندهای روانی که در آن محدودیت ها و وابستگی وجودی افراد تجربه می شود.

سرانجام، دین مبنای معرفتی دارد - فعالیت شناختی انسان. شناخت انسان فرآیندی است برای گذار از جهل به دانش، از کمتر دانش کاملبه یک کامل تر، حرکت از طریق حقایق نسبی به حقیقت مطلق و عینی. با این حال، در هر مرحله حوزه های ناشناخته واقعیت وجود دارد (یک "راز" وجود دارد). دانش اکتسابی نسبی است. دانش به دست آمده در مورد اشیا در مرحله خاصی از رشد آنها به مرور زمان منسوخ می شود.

فرآیند شناخت، دیدگاه های نادرست را جابجا می کند و حجم اطلاعات واقعی را افزایش می دهد، اما در دانش در حال توسعه تاریخی، دانش واقعی با تصورات نادرست ترکیب می شود.

بین ماهیت دانش بشری که بنا به ماهیت و قابلیت هایش نامحدود است و اجرای واقعی آن در هر در حال حاضر. شناخت فعالیت بشریت است، اما تنها به عنوان شناخت فردی میلیاردها انسان وجود دارد. دانش نامحدود از جهان توسط بشریت تنها از طریق افراد محدود و محدود فردی انجام می شود.

خاک مساعد معرفتی برای دین با تفکیک مراحل حسی و عقلی شناخت از یکدیگر و جداسازی آنها از عمل ایجاد می شود. این خاک گویی روی یک صحنه وجود دارد دانش حسی- احساسات، ادراکات، ایده ها و در سطح تفکر انتزاعی - مفاهیم، ​​قضاوت ها، نتیجه گیری ها.

برای جامعه به عنوان یک کل، دین به عنوان یک ابزار قدرتمند برای یکپارچگی اجتماعی عمل می کند، مردم را بر اساس باورهای مشترک متحد می کند، به فعالیت های آنها معنایی بالاتر می بخشد، آنها را در صورت ناامیدی تسکین می دهد و در نتیجه از هرج و مرج جلوگیری می کند. زندگی عمومی.

از نظر اجتماعی دین به عنوان یک امر خاص تحقق می یابد نهاد اجتماعی- کلیسایی که خادمان آن به عنوان نوعی «واسطه» بین خدا و مردم عمل می کنند. البته همه فیلسوفان و جامعه شناسان نقش دین را در فرهنگ بشری مثبت ارزیابی نکردند. نگرش ک. مارکس نسبت به دین به عنوان شکل تحریف شده آگاهی که استثمار را ترویج می کند شناخته شده است. توده ها، "تریاک برای مردم." اس. فروید نیز نسبت به دین نگرش منفی داشت و آن را نوعی بیماری جامعه و نوعی مسمومیت با مواد مخدر می دانست.

در توصیف ظهور دین، لازم است به پیش نیازهای ظهور و ظهور آن اشاره شود. اشکال اولیهوجود آن

آنیمیسم یک سیستم اعتقادی است که مبتنی بر شخصیت پردازی است پدیده های طبیعی، به طور انسانی به آنها خواص و توانایی های انسانی می بخشد.

ایمان به زندگی مستقلروحی که از پوسته جسمانی خود رها شده است، اعتقاد به امکان تماس با ارواح مرده را به وجود می آورد. این مبتنی بر ویژگی تفکر ابتدایی است که با غیرقابل تشخیص عینی، چیزی که خارج از انسان است، و ذهنی، چیزی که محصول ذهن اوست، مرتبط است. بنابراین، برای مثال، تصاویر برای انسان قابل مشاهده استدر یک رویا، به اندازه دنیای اطراف او واقعی تلقی می شد و هر دو از نظر عینی مهم بودند. بنابراین، ارتباط در خواب با افراد مرده یا غایب مانند ملاقات با زنده ها درک می شد که در آیین ها و مراسم خاصی تثبیت می شد.

در عین حال، ترس از ظهور ارواح مرده باعث ایجاد یک سیستم کامل از آیین های محافظتی می شود که هدف آن جلوگیری از ظاهر شدن آنها به شکل ارواح است. این را می توان در مراسم تشییع جنازه مشاهده کرد (روش خاص برای بیرون آوردن جسد از خانه، وضعیت بدن در هنگام دفن، حقیقت دفن اجباری، مراسم یادبود و غیره).

ارواح در افراد زنده به شکل ارواح، یعنی سایه‌های بی‌جسم ظاهر می‌شوند. به خصوص ارواح آن دسته از ارواح که اجساد آنها طبق عرف دفن نشده است و همچنین ارواح خودکشی ها یا کسانی که به زور کشته شده اند، اغلب و غیرقابل سفارش هستند. نشانه های آنیمیسم به هر شکلی در همه ادیان وجود دارد.

توتمیسم سیستمی از ایده های بدوی است که مبتنی بر اعتقاد به یک رابطه ماوراء طبیعی بین گروهی از مردم (طایفه) و توتم ها است که می توانند گونه هایی از حیوانات و گیاهان باشند، کمتر - پدیده های طبیعی و اشیاء بی جان. علاوه بر توتم قبیله عمومی افراد بدویو مهمتر از همه، رهبران و جادوگران دارای توتم های فردی بودند. ایده های توتمیستی زیربنای تمام افسانه ها و افسانه ها است و به عنوان اشیاء آیینی ویژه در ادیان توسعه یافته گنجانده شده است.

فتیشیسم اعتقاد به ویژگی های ماوراء طبیعی اشیاء خاص (فتیش) است که می تواند هر چیزی باشد - از یک سنگ با شکل غیرعادی، یک تکه چوب یا بخشی از یک حیوان گرفته تا تصویری به شکل یک مجسمه (بت). S. L. Tokarev خاطرنشان می کند که فتیشیسم ظاهراً به عنوان شکلی از "فردسازی دین" به وجود می آید و با فروپاشی قدیم مرتبط است. پیوندهای خانوادگی. "فردی که احساس می کند به اندازه کافی توسط گروه قبیله و حامیان آن محافظت نمی شود، در دنیای نیروهای اسرارآمیز برای خود حمایت می کند."

فتیش ها به سیستمی از طلسم ها تبدیل می شوند که مجسمه های خدایان هستند که در خانه قرار می گیرند یا طلسم ها - اشیایی که باید با طلسم های مختلف روی بدن پوشیده شوند که عملکردهای محافظتی را نیز انجام می دهند. در نتیجه، مردم به دنبال حمایت بودند و آن را در دین (در این مرحله - در باورهای بدوی) یافتند.

اعطای یک طلسم به عملکردهای شفابخش جادویی با ایده های بدوی مرتبط است که روح بیماری را می توان در تعدادی از اشیاء تجسم داد. مردم طلسم می پوشند و به قدرت های اسرارآمیز آنها اعتقاد دارند. این امر به تدریج، زمانی که معنای اصلی طلسم فراموش می شود و تبدیل به یک شی تزئینی می شود، خصلت یک سنت به خود می گیرد.

سحر و جادو ایده های ابتدایی در مورد امکان نفوذ ماوراء طبیعی نیروهای شر یا خیر بر سایر افراد، دام ها، خانه ها و غیره است. اساس اعتقاد به قدرت های جادوییو ابزار در توانایی آگاهی انسان برای تداعی نهفته است، که به شما امکان می دهد چیزهایی را که در واقعیت ناسازگار هستند در فکر وصل کنید. در نتیجه سیستمی از ارتباطات و الگوهای ساختگی ایجاد می شود که به لطف آن می توان بر جهان تأثیر گذاشت. تجربیات ذهنیو اعتقاد به وجود ارواح خبیث و خبیث بر اساس آنها برای انسان به اندازه دنیای اطرافش واقعی بود. و درست همانطور که یک فرد روابط خود را با دنیای واقعی، سعی کرد آنها را با دنیای ارواح بسازد.

دانش جادویی ماهیت ضمنی و پنهانی دارد. نتیجه اعمال جادویی نمی تواند به طور کلی ماهیت مهمی داشته باشد، بلکه همیشه فردی بوده است و فقط افرادی که این کار را آغاز کرده اند، یک عمل جادویی را انجام می دهند. بنابراین، اثربخشی اعمال و طلسم های جادویی تنها با نتیجه، یعنی به طور عطف به ماسبق، و در مورد تعیین شد. نتیجه منفیهمیشه می توان به شکست در انجام برخی اعمال جادویی یا مخالفت شدیدتر ارواح دیگر اشاره کرد.

جادو به عنوان وسیله ای برای تأثیر عملی بر جهان با اشکال خاصی از زندگی انسان همراه است. ما می توانیم جادوی اقتصادی، شفابخش (سفید)، مضر (سیاه) را تشخیص دهیم. (مردم خیر را از بد، مثبت را از منفی تشخیص می دادند و سعی می کردند از طریق دین این تفاوت ها را تثبیت کنند).

با وجود این که تعدادی از ادیان جادو و جادوگری را تایید نمی کنند، فرم فیلمبرداری شدهعناصر اعمال و مناسک جادویی در همه ادیان وجود دارد.

هر دینی از سه عنصر اصلی تشکیل شده است: جهان بینی، معیارهای زندگی و احساس عرفانی که در یک فرقه تجلی بیرونی پیدا می کند.

البته، ما باید کلمه "فرقه" را در اینجا بسیار گسترده درک کنیم. حتی در ادیانی که بیان بیرونی آنها به حداقل رسیده است، نوعی "فرقه" هنوز وجود دارد. این طبیعت انسان است که تجربیات درونی خود را با برخی اعمال مرتبط کند، آنها را به چیزی "لباس" کند. از این رو کلمه "مراسم" (از "پوشیدن" ، "مناسک") آمده است. در برقراری ارتباط با یکدیگر، مردم هرگز نمی توانند حتی از ساده ترین شکل مناسک دوری کنند.

در میان اکثریت مردم "وحشی" ما مرحله بعدی توسعه را می یابیم - شمنیسم. در اینجا برگزیدگان در درجه اول قرار می گیرند، کسانی که می کوشند راه را برای رسیدن به قدرت های مافوق بشری هموار کنند.

حالت‌های خلسه‌آمیز، شمن را به یک مدیوم و روشن‌بین تبدیل می‌کند تا برای حل مسائل مختلف روزمره به او متوسل شود. او به طور دقیق نشان می دهد که کجا می توان گوزن گم شده را در تایگا پیدا کرد، جایی که برای موفقیت در شکار باید به کجا بروید.

شمنیسم یک خرافه ساده نیست، بلکه یکی از تلاش های باستانی انسان برای نفوذ به عدن گمشده است. اما بیشتر اوقات، این تلاش ها او را به مسیر لغزنده غیبت سوق داد و در تلاش برای تسلط بر دنیای روحیات ما، خود را در قدرت آنها یافت.

آنچه در اندیشه های دینی بدوی بسیاری از مردمان رایج است، ایده سه منطقه کیهانی و ستون جهان است. بنابراین، در شمنیسم سه طبقه از جهان وجود دارد - بهشت، زمین و جهنم، که به یک اندازه برای شمن ها قابل دسترسی هستند. هر سه سطح توسط یک محور به هم متصل می شوند. دعای قربانی فراطبیعی کیهانی

از طریق سوراخی که هر کره را از جایی که محور عبور می کند سوراخ می کند، روح شمن می تواند حرکت کند و به هر سطحی نفوذ کند.

انعکاسی از این ساختارهای کیهانی، ویژگی های خانه و شیوه کلی زندگی مردمانی است که به شمنیسم اعتقاد دارند (ستون در وسط خانه نمادی از ستون جهان است). برای برخی از مردم، وسیله ارتباط بین کرات آسمان و زمین، کوه جهانی است. به این ترتیب کوه تابور در فلسطین را «تابور ارش» می‌گفتند که به معنای «ناف زمین» است. شمن در هنگام شروع بیماری از کوه جهانی بالا می رود و بعداً در سفرهای سرمستی خود از آن دیدن می کند.

بت پرستی، اسطوره شناسی (باورهای مذهبی) بخشی از مجموعه عظیم جهانی از دیدگاه ها، باورها، آیین های بدوی است که از اعماق هزاره ها سرچشمه می گیرد و به عنوان پایه ای برای همه ادیان بعدی جهان عمل می کند.

ایمان به خدا از دوران کودکی انسان را احاطه می کند. در دوران کودکی، این انتخاب هنوز ناخودآگاه با آن همراه است سنت های خانوادگیموجود در هر خانه اما بعداً انسان می تواند آگاهانه دین خود را تغییر دهد. چقدر شبیه هم هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟

مفهوم دین و پیش نیازهای ظهور آن

کلمه "دین" از کلمه لاتین religio (تقوا، تقدس) گرفته شده است. این یک نگرش، رفتار، اعمال مبتنی بر ایمان به چیزی است که فراتر از درک بشر و ماوراء طبیعی، یعنی مقدس است. سرآغاز و معنای هر دینی، ایمان به خداست، صرف نظر از اینکه او شخصیتی باشد یا غیرشخصی.

پیش شرط های متعددی برای ظهور دین وجود دارد. اولاً، انسان از قدیم الایام در تلاش بوده تا از مرزهای این جهان فراتر رود. او برای یافتن رستگاری و تسلی فراتر از مرزهای خود تلاش می کند و خالصانه به ایمان نیاز دارد.

ثانیاً، شخص می خواهد یک ارزیابی عینی از جهان ارائه دهد. و سپس، هنگامی که او نمی تواند منشأ زندگی زمینی را تنها با قوانین طبیعی توضیح دهد، این فرض را مطرح می کند که یک نیروی ماوراء طبیعی به همه اینها متصل است.

ثالثاً، انسان معتقد است که حوادث و حوادث مختلف با ماهیت دینی وجود خدا را تأیید می کند. فهرست ادیان برای افراد با ایمان قبلاً ارائه شده است اثبات واقعیوجود خدا این را خیلی ساده توضیح می دهند. اگر خدا نبود دین نبود.

قدیمی ترین انواع، اشکال دین

پیدایش دین 40 هزار سال پیش رخ داده است. پس از آن بود که ظاهر ساده ترین اشکال مورد توجه قرار گرفت اعتقادات مذهبی. به لطف تدفین های کشف شده و همچنین نقاشی های صخره ای و غار می توان در مورد آنها اطلاعات کسب کرد.

بر این اساس، انواع ادیان باستانی زیر متمایز می شوند:

  • توتمیسم. توتم گیاه، حیوان یا شیئی است که توسط یک یا گروهی از مردم، قبیله، قبیله مقدس شمرده می شد. در قلب این قدیمی ترین دیناعتقاد به قدرت ماوراء طبیعی حرز (توتم) وجود داشت.
  • سحر و جادو. این شکل از دین مبتنی بر اعتقاد به توانایی های جادوییشخص با کمک اقدامات نمادین، یک شعبده باز می تواند بر رفتار افراد دیگر، پدیده های طبیعی و اشیاء از جنبه های مثبت و منفی تأثیر بگذارد.
  • فتیشیسم. از بین هر شی (مثلاً جمجمه حیوان یا انسان، سنگ یا تکه چوب)، یکی انتخاب شد که خواص ماوراء طبیعی به آن نسبت داده شود. قرار بود شانس بیاورد و از خطر محافظت کند.
  • آنیمیسم همه پدیده های طبیعی، اشیاء و افراد دارای روح هستند. او جاودانه است و حتی پس از مرگ بدن نیز به زندگی در خارج از بدن ادامه می دهد. همه انواع ادیان مدرن مبتنی بر اعتقاد به وجود روح و روح است.
  • شمنیسم. اعتقاد بر این بود که رئیس قبیله یا کشیش داشته است قدرت ماوراء طبیعی. با ارواح وارد گفتگو شد و به نصیحت آنها گوش داد و خواسته های آنها را برآورده کرد. اعتقاد به قدرت شمن در هسته اصلی این شکل از دین است.

فهرست ادیان

بیش از صد متفاوت وجود دارد جهت های مذهبیاز جمله اشکال باستانی و روندهای مدرن. آنها زمان وقوع خاص خود را دارند و از نظر تعداد دنبال کنندگان متفاوت هستند. اما در قلب این فهرست بزرگ، سه دین بسیار زیاد جهان قرار دارند: مسیحیت، اسلام و بودیسم. هر کدام از آنها جهت های مختلفی دارند.

ادیان جهانی را می توان در قالب فهرستی به شرح زیر ارائه کرد:

1. مسیحیت (تقریباً 1.5 میلیارد نفر):

  • ارتدکس (روسیه، یونان، گرجستان، بلغارستان، صربستان)؛
  • کاتولیک (ایالات اروپای غربی، لهستان جمهوری چک ، لیتوانی و دیگران)؛
  • پروتستانیسم (ایالات متحده آمریکا، انگلستان، کانادا، آفریقای جنوبی، استرالیا).

2. اسلام (حدود 1.3 میلیارد نفر):

  • سنّت (آفریقا، آسیای مرکزی و جنوبی)؛
  • تشیع (ایران، عراق، آذربایجان).

3. بودیسم (300 میلیون نفر):

  • هینایانا (میانمار، لائوس، تایلند)؛
  • ماهایانا (تبت، مغولستان، کره، ویتنام).

ادیان ملی

علاوه بر این، در هر گوشه ای از جهان ملی و ادیان سنتی، همچنین با جهت های خاص خود. آنها در برخی کشورها به وجود آمدند یا به طور خاص گسترش یافتند. بر این اساس انواع ادیان زیر متمایز می شوند:

  • هندوئیسم (هند)؛
  • کنفوسیوسیسم (چین)؛
  • تائوئیسم (چین)؛
  • یهودیت (اسرائیل)؛
  • سیکیسم (ایالت پنجاب در هند)؛
  • شینتوئیسم (ژاپن)؛
  • بت پرستی (قبایل هندی، مردم شمال و اقیانوسیه).

مسیحیت

این مذهب در فلسطین در بخش شرقی امپراتوری روم در قرن اول پس از میلاد سرچشمه گرفت. ظاهر آن با ایمان به تولد عیسی مسیح همراه است. او در سن 33 سالگی برای کفاره گناهان انسان بر روی صلیب به شهادت رسید و پس از آن زنده شد و به آسمان عروج کرد. بنابراین، پسر خدا، که تجسم ماوراء طبیعی و طبیعت انسان، بنیانگذار مسیحیت شد.

اساس مستند این دکترین کتاب مقدس (یا کتاب مقدس) است که از دو مجموعه مستقل از عهد عتیق و جدید تشکیل شده است. نگارش اولین آنها ارتباط نزدیکی با یهودیت دارد که مسیحیت از آن سرچشمه می گیرد. عهد جدیدپس از تولد دین نوشته شده است.

نمادهای مسیحیت - ارتدکس و صلیب کاتولیک. مقدمات اصلي ايمان در جزمات تعريف شده است كه مبتني بر ايمان به خدايي است كه خود جهان و انسان را آفريده است. اشیاء پرستش خدای پدر، عیسی مسیح، روح القدس هستند.

اسلام

اسلام یا اسلام در میان قبایل عرب عربستان غربی در آغاز قرن هفتم در مکه سرچشمه گرفت. بنیانگذار دین، حضرت محمد (ص) بود. این مرد از کودکی مستعد تنهایی بود و اغلب به تأملات پرهیزگارانه می پرداخت. بر اساس تعالیم اسلام، در سن 40 سالگی، جبرئیل (جبرئیل جبرئیل) رسول آسمانی بر کوه حرا بر او ظاهر شد که کتیبه ای در دل او به جای گذاشت. اسلام مانند بسیاری از ادیان دیگر جهان بر اساس ایمان به خدای واحد است، اما در اسلام او را الله می نامند.

کتاب مقدس - قرآن. نمادهای اسلام ستاره و هلال است. احکام اصلی دین اسلام در جزمات موجود است. آنها باید به رسمیت شناخته شده و بدون چون و چرا توسط همه مؤمنان اجرا شود.

انواع اصلی مذهب سنی و تشیع است. ظاهر آنها با اختلافات سیاسی بین مؤمنان همراه است. بنابراین، شیعیان تا به امروز بر این باورند که فقط فرزندان مستقیم حضرت محمد (ص) حامل حقیقت هستند، در حالی که اهل سنت فکر می کنند که این باید یکی از اعضای برگزیده جامعه مسلمانان باشد.

بودیسم

بودیسم در قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد. وطن هند است، پس از آن آموزش به کشورهای جنوب شرقی، جنوبی، آسیای مرکزیو به شرق دور. با در نظر گرفتن چند نوع دیگر از پرشمارترین ادیان، به جرات می توان گفت که بودیسم کهن ترین آنهاست.

بنیانگذار سنت معنوی بودا گوتاما است. این یک فرد معمولی بود که به والدینش این چشم انداز داده شد که پسرشان به یک معلم بزرگ تبدیل خواهد شد. بودا نیز تنها و در فکر بود و خیلی سریع به دین روی آورد.

در این دین عبادتی وجود ندارد. هدف همه مؤمنان دستیابی به نیروانا، یک حالت سعادتمند بصیرت، رهایی از قید و بند خود است. بودا برای آنها نمایانگر آرمان خاصی است که باید برابر باشد.

در قلب بودیسم تعلیم چهار حقیقت شریف است: در مورد رنج، در مورد منشأ و علل رنج، در مورد توقف واقعی رنج و حذف منابع آن، در مورد مسیر واقعی برای توقف رنج. این مسیر از چند مرحله تشکیل شده و به سه مرحله خرد، اخلاق و تمرکز تقسیم می شود.

جنبش های مذهبی جدید

علاوه بر آن مذاهبی که از مدتها پیش پدید آمدند، در دنیای مدرناعتقادات جدید همچنان به ظهور می رسد. آنها هنوز بر اساس ایمان به خدا هستند.

انواع زیر از ادیان مدرن را می توان ذکر کرد:

  • ساینتولوژی؛
  • نئوشامنیزم؛
  • نوپاگانیسم؛
  • بورخانیسم;
  • نئو هندوئیسم؛
  • Raelites;
  • اوموتو
  • و جریان های دیگر

این لیست به طور مداوم اصلاح و تکمیل می شود. برخی از انواع ادیان به ویژه در میان ستارگان تجارت نمایشی محبوب هستند. به عنوان مثال، تام کروز، ویل اسمیت و جان تراولتا به طور جدی به ساینتولوژی علاقه دارند.

این دین در سال 1950 به لطف نویسنده علمی تخیلی L. R. Hubbard ظهور کرد. ساینتولوژیست ها معتقدند که هر فردی ذاتاً خوب است، موفقیت و آرامش او به خودش بستگی دارد. بر اساس اصول بنیادین این دین، مردم موجوداتی جاودانه هستند. تجربه آنها بیش از یک به طول می انجامد زندگی انسان، و توانایی ها نامحدود است.

اما همه چیز در این دین به این سادگی نیست. در بسیاری از کشورها اعتقاد بر این است که ساینتولوژی یک فرقه است، یک شبه دین با سرمایه بسیار. با وجود این، این روند به خصوص در هالیوود بسیار محبوب است.

گروه فلسفه، علوم سیاسی و جامعه شناسی

رشته: فلسفه

آگاهی دینی و ساختار آن

تکمیل شده توسط: دانش آموز گروه 8-E-1

A.S. استرلکوا

بررسی شده توسط: دانشیار

A.V. ووتسکی

سن پترزبورگ

مقدمه………………………………………………………………………………….3

فصل 1. تاریخ پیدایش دین………………………………………………..۵

فصل 2. تعريف شعور ديني……………………………….12

فصل 3. ساختار آگاهی دینی…………………………….14

نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………………………………………

فهرست مراجع…………………………………………………………………………………………………

مقدمه

فرد از یک سو ناچیز بودن خواسته ها و اهداف انسانی و از سوی دیگر تعالی و نظم شگفت انگیزی را که در طبیعت و در دنیای اندیشه ها متجلی شده است احساس می کند. او شروع می کند به وجود خود به عنوان نوعی حکم زندان نگاه می کند و فقط کل جهان را به عنوان یک کل به عنوان چیزی یکپارچه و معنادار درک می کند. آغاز احساس دینی کیهانی را می توان در مراحل اولیه رشد یافت، به عنوان مثال، در برخی از مزامیر داوود و کتاب های پیامبران عهد عتیق. همان طور که آثار شوپنهاور به ما می آموزند، عنصر بسیار قوی تری از احساس دینی کیهانی در بودیسم یافت می شود.

نوابغ دینی همه زمان ها با این احساس کیهانی دینی که نه جزمی می شناسد و نه خدا را که به صورت و شباهت انسان آفریده شده است مشخص شده اند. بنابراین، نمی توان کلیسایی وجود داشت که آموزه اصلی آن مبتنی بر احساس دینی کیهانی باشد. نتیجه این است که در همه زمان ها در میان بدعت گذاران افرادی بودند که بسیار مستعد این احساس بودند که اغلب به نظر معاصران خود ملحد و حتی گاهی مقدس می آمدند. از این منظر، مردانی مانند دموکریتوس، فرانسیس آسیزی و اسپینوزا اشتراکات زیادی دارند.

یک احساس دینی کیهانی چگونه می تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود، اگر به هیچ مفهوم کاملی از خدا یا خداشناسی منتهی نشود؟ به نظر من مهمترین کارکرد هنر و علم در بیداری و حفظ این احساس در کسانی است که قادر به تجربه آن هستند.

بنابراین می‌رسیم که رابطه علم و دین را از منظری بسیار متفاوت با معمول در نظر بگیریم. اگر این روابط به لحاظ تاریخی در نظر گرفته شود، علم و دین، به دلایل آشکار، باید متضادهای آشتی ناپذیری در نظر گرفته شوند. برای کسی که کاملاً به جهانی بودن قانون علیت متقاعد شده است، تصور موجودی که قادر به دخالت در روند رویدادهای جهان باشد کاملاً غیرممکن است. البته اگر فرضیه علیت را جدی بگیریم. چنین فردی اصلاً نیازی به دین ترس ندارد. او به دین اجتماعی یا اخلاقی هم نیاز ندارد. از نظر او خدایی که به شایستگی ها پاداش می دهد و گناهان را کیفر می دهد غیرقابل تصور است به این دلیل ساده که اعمال مردم به ضرورت بیرونی و درونی تعیین می شود و در نتیجه مردم نمی توانند بیش از یک جسم بی جان برای حرکت در برابر خداوند پاسخگوی اعمال خود باشند. که در آن دخالت می کند. بر این اساس، علم، هر چند ناعادلانه، متهم به تضعیف اخلاق است. در واقع رفتار اخلاقی یک فرد باید مبتنی بر همدلی، آموزش و ارتباطات اجتماعی باشد. هیچ مبنای مذهبی برای این کار لازم نیست. برای مردم بسیار بد خواهد بود اگر فقط با قدرت ترس و مجازات و امید به ثواب بر طبق بیابان هایشان پس از مرگ مهار شوند.

فصل 1. تاریخ پیدایش دین.

منظور از زمان پیدایش باورهای دینی، یک دوره زمانی بسیار طولانی است که ده ها یا شاید صدها هزار سال طول می کشد. این فرآیندی بود که طی صدها نسل اتفاق افتاد. می توان ادعا کرد که ایده های اولیه مذهبی - بسیار مبهم و مبهم - در دوره پارینه سنگی میانی شروع به ظهور کردند و بعدها اعتقادات کم و بیش رسمی و آیین های جادویی مرتبط با آنها وجود داشت.

همان طور که توسط I.A. کریولف دلایل عینی و ذهنی داشت. در مرحله ای از توسعه جامعه بدوی، در رفتار و آگاهی یک فرد اجتماعی، همراه با فعالیت های مبتنی بر قوانین آگاهانه روزافزون جهان عینی، اقدامات مبتنی بر ایده های خارق العاده در مورد موجودات و پدیده های ماوراء طبیعی ظاهر می شود. عمل مذهبی در کنار هم وجود دارد و با عمل واقعی در هم آمیخته است.

ظهور نشانه‌های دینی در آگاهی انسان بدوی باید قبل از هر چیز تحت تأثیر احساسات منفی باشد: ترس، افسردگی درونی، احساس ناتوانی و گاهی ناامیدی. در این شرایط انسان احساس نیاز به دلداری می کند. هوشیاری او گزینه های احتمالی را برای توسعه رویدادها به او می گوید که می تواند این تسلی را فراهم کند. نیازها و خواسته‌های فرد، ایده‌ای واهی را پناه می‌دهد و از آن محافظت می‌کند که راه نجاتی را برای خروج از یک موقعیت به ظاهر ناامیدکننده یا نوعی رهایی از این موقعیت نوید می‌دهد.

برخی از عواطف مثبت نیز باعث ظهور اندیشه های دینی شد. شادی و لذتی که فرد را با موفقیت پر می کرد، احساس قدردانی از آنچه در این موفقیت نقش داشت، احساس سلامت جسمانی و راحتی اخلاقی خود - همه اینها نیاز به بیان داشت.

پس دین زمانی پدید آمد که این امر اجتناب ناپذیر و ممکن شد. اجتناب ناپذیری ریشه در شرایط سخت زندگی انسان داشت و در نتیجه این شرایط، استرس عصبی- عاطفی مداوم، در میل به اتکا به خود و دلداری از خود بود.

امكان پيدايش انديشه‌هاي ديني و فرقه‌هاي مربوط به آن زماني پديدار شد كه شعور انساني به سطحي از رشد رسيد كه در آن قوه تخيل قادر به ايجاد ساختارهاي ديني و خارق‌العاده بود.

دین توهم امنیت نسبی را به بشریت داد که با کمک نیروهای ماوراء طبیعی دوستانه فراهم می شود. برعکس، دین به او ترس از نیروهای ماوراء طبیعی متخاصم داد.

در جامعه بدوی وجود دارد:

توتمیسم (ایده خویشاوندی همه اعضای یک قبیله با نوعی حیوان یا گیاه - توتم)

جادو (مجموعه ای از اقدامات آیینی نمادین با هدف دستیابی به یک نتیجه خاص)

فتیشیسم (پرستش شیئی که خواص ماوراء طبیعی غیر ذاتی به آن نسبت داده شده است)

اساطیر

آنیمیسم (اعتقاد به موجودات معنوی).

همزمان با پیدایش ایده هایی در مورد موجودات ماوراء طبیعی، افرادی ظاهر می شوند که قادر به تماس با آنها هستند. اینها جادوگران، جادوگران، شمن هایی هستند که هنوز به شدت از توده مؤمنان جدا نشده اند.

از هم پاشیدگی روابط قبیله ای و تعمیق تمایز اجتماعی در درون قبایل به تغییرات چشمگیری در ماهیت باورهای مذهبی منجر شد. قشربندی اجتماعی در درون قبایل، شکل گیری اشراف قبیله ای و تشکیل جامعه طبقاتی اولیه نیز در محتوای اندیشه های دینی منعکس شد. وظيفه تضمين تنظيم افكار و رفتار مردم در جهت منافع طبقات حاكم مطرح مي شود.

نظام‌های نسبتاً مستقل فعالیت‌های مذهبی شروع به شکل‌گیری می‌کنند - عبادت، و همراه با آن سازمانی از روحانیون - شرکت‌های کشیشی - نه فقط یک سازمان حرفه‌ای از افراد درگیر در همان نوع کار، بلکه یک طبقه اجتماعی. کشیشی به یک حرفه موروثی تبدیل می شود، پناهگاه ها و معابد دائمی ظاهر می شوند، قربانی ها، درآمد حاصل از زمین های معبد، پشتیبانی مادیقدرت سکولار نفوذ کشیشان را تقویت می کند.

بنابراین، در طول دوره مورد بررسی، دین به یک حوزه نسبتاً مستقل از زندگی عمومی تبدیل می شود، صفحه جدیدی در تاریخ دین در مورد توسعه و عملکرد نظام های مذهبی مردمان سازمان یافته دولتی باز می شود.

با این حال، در این مرحله به سختی می توان در مورد تشکیل یک سازمان مذهبی به عنوان یک نهاد اجتماعی مستقل صحبت کرد.

با پیچیده‌تر شدن روابط و ایده‌های اجتماعی، کل نظام اجتماعی، از جمله روبنای دینی، دگرگون می‌شود و پیچیده‌تر می‌شود. خود مختاری نظام دینی به تدریج در حال وقوع است. ظهور سازمان های مذهبی به طور عینی با توسعه فرآیند نهادینه سازی تعیین می شود. نقش تعیین کننده در این روند با شناسایی یک قشر اجتماعی باثبات - وزیران عبادت، ایفا می شود که رؤسای مؤسسات مذهبی می شوند و فعالیت های تنظیم آگاهی مذهبی و رفتار توده مؤمنان را در دستان خود متمرکز می کنند.

در شکل توسعه یافته خود، سازمان های مذهبی یک سیستم پیچیده متمرکز و سلسله مراتبی - کلیسا را ​​نشان می دهند.

با تکیه بر توده مؤمنان به عنوان پایگاه اجتماعی خود، نمایانگر یک نظام خودمختار در روبنای سیاسی جامعه است. در حوزه سیاسی و ایدئولوژیک، رابطه ویژه ای بین کلیسا و دولت ایجاد می شود. دولت تمام حمایت های ممکن را برای تقویت موقعیت کلیسا در جامعه فراهم می کند. کلیسا در راستای منافع دولت، معیارهای رفتاری و فکری خاصی را بر مردم تحمیل می‌کند و تلاش می‌کند نارضایتی فزاینده توده‌ها از سیستم اجتماعی موجود مورد حمایت دولت را کاهش دهد.

ظهور و گسترش مسیحیت در دوره ای از بحران عمیق در تمدن باستان و افول ارزش های اساسی آن رخ داد. تضاد دو ایده متفاوت وجود داشت: باستانی و مسیحی. تعلیم مسیحی بسیاری را که از نظم اجتماعی روم ناامید شده بودند به خود جذب کرد. راه رستگاری درونی را به پیروان خود ارائه داد: خروج از دنیای فاسد و گناه آلود به درون خود، زهد شدید در مقابل لذت‌های نفسانی است، و کبر و غرور «قدرت‌های این جهان» مخالف است. فروتنی و تسلیم آگاهانه، که پس از ظهور ملکوت خدا بر روی زمین پاداش خواهد گرفت. مسیحیت به جهان کمک کرد تا از نبرد بزرگ برای آزادی بشر اجتناب کند. به هر حال، توانست بدون تغییر قدرت دولتی، از طریق تغییر شخصیت، یک نظام اجتماعی (برده‌داری) را حذف کند و یک نظام کاملاً متفاوت در ذات خود ایجاد کند. مسیحیت انسان را تعالی بخشید. بر اساس تعالیم مسیحی، انسان در جهان آزاد شد و تنها به خدا متکی بود. مردم با پذیرفتن مسیحیت از بردگی رها شدند، اما بلافاصله بار دیگری را بر عهده گرفتند - یک بار مذهبی.

قبلاً اولین جوامع مسیحی به اعضای خود آموختند که نه تنها در مورد خود، بلکه در مورد سرنوشت کل جهان نیز فکر کنند و نه تنها برای خود، بلکه برای نجات مشترک نیز دعا کنند.

حتی در آن زمان، ویژگی جهان‌شمولی مسیحیت آشکار شد: جوامعی که در وسعت وسیع امپراتوری روم پراکنده بودند، با این وجود وحدت خود را احساس کردند.

مردم از ملیت های مختلف به عضویت جوامع درآمدند. تز عهد جدید "نه یونانی و نه یهودی وجود دارد" برابری همه ایمانداران را در برابر خدا اعلام کرد و توسعه بیشتر مسیحیت را به عنوان یک دین جهانی که مرزهای ملی و زبانی نمی شناسد از پیش تعیین کرد.

نیاز به وحدت از یک سو، و گسترش نسبتاً گسترده مسیحیت در سراسر جهان، از سوی دیگر، این باور را در میان مؤمنان ایجاد کرده است که اگرچه یک فرد مسیحی ممکن است در ایمان ضعیف و ناپایدار باشد، اما وحدت مسیحیان به طور کلی دارای روح القدس و فیض خدا هستند.

تاریخ شکل گیری مسیحیت دوره از اواسط قرن اول را در بر می گیرد. تا قرن پنجم فراگیر. در این دوره، مسیحیت چندین مرحله از رشد خود را تجربه کرد که می توان به سه مرحله زیر تقلیل داد:

مرحله آخرت شناسی واقعی (نیمه دوم قرن اول)؛

مرحله انطباق (قرن دوم)؛

مرحله مبارزه برای تسلط در امپراتوری (قرن III-V).

در طی هر یک از این مراحل، مرام، فرقه و تشکیلات دینی تغییرات جدی تکاملی را تجربه کردند. ترکیب اجتماعی مؤمنان تغییر کرد، تشکل‌های مختلف جدید در کلیت مسیحیت پدید آمدند و از هم پاشیدند، درگیری‌های داخلی پیوسته در حال جوشیدن بود، که در پس شکل مذهبی و فرقه‌ای که مبارزه گروه‌های اجتماعی و ملی بر سر منافع عمومی پنهان بود. بنابراین در مرحله اول، مسیحیت یک فرقه یهودی از مردم بود که در انتظار پایان قریب الوقوع جهان و ظهور نظم های جدید جهانی که مطابق با هنجارهای پادشاهی آسمان بر روی زمین، آمدن مسیح - مسیح بود، متحد شدند. چه کسی انقلاب آینده را انجام خواهد داد. آنها قاطعانه نظم موجود را نمی پذیرند، نسبت به آن مملو از نفرت هستند و انتظار نابودی اجتناب ناپذیر آن را در آینده نزدیک دارند. بدیهی است که پایگاه اجتماعی چنین جنبشی می تواند افراد برده شده و تحت ستم حکومت امپراتوری روم باشد.

در مرحله دوم، در طی گذار از آخرت شناسی واقعی به سازگاری، ترکیب اجتماعی جوامع تغییر کرد. اکنون نمایندگان اقشار ثروتمند جامعه شروع به اشغال یک موقعیت تأثیرگذار در جوامع کردند.

آنها کارکرد تدوین ایدئولوژیک و ادبی تعالیم مسیحی را بر عهده گرفتند. در طول دوره مورد بررسی، انطباق مسیحیت با جهان اطراف، کلیسا به عنوان سیستمی از نهادها و مجموعه ای از متخصصان - خادمین این کلیسا ظاهر شد.

در قرن III - اوایل IV. مسیحیت برای تسلط بر امپراتوری روم جنگید که با پیروزی به پایان رسید.

مسیحیت بر اساس I.N. یابلوکوف، از همه نظر دارای ویژگی های بسیار مهمی بود. جهت گیری جهان وطنی آن، که در قرن گذشته توسعه یافت - «نه یونانی، نه رومی، نه یهودی، نه ثروتمند و نه فقیر، در پیشگاه خدا همه برابرند»، دموکراسی آن در رابطه با طبقات پایین اجتماعی، که واقعاً تهدیدی برای جامعه نیست. اقشار حاکم جامعه، شرایطی را برای بهترین توزیع در توده چند ملیتی ایجاد کردند. موقعیت وفادار او در ارتباط با مقامات، همراه با موعظه عدم مقاومت و تسلیم کامل، کاملاً مناسب دولت بود که یکی از دغدغه های اصلی آن دستیابی به تسلیم مستضعفانه از همه لایه های جامعه بود.

در نیمه دوم قرن سوم. روند تمرکز بیشتر کلیسا و در آغاز قرن چهارم وجود داشت. از اسقف های موجود، کلان شهرهای متعددی پدید آمد که هر کدام گروهی از اسقف ها را متحد می کردند. کلان شهرها به عنوان نوعی انتخاب طبیعی ایجاد شدند - پرشمارترین، تأثیرگذارترین و غنی ترین اسقف ها در این مبارزه موقعیت های قوی داشتند.

اعتقاد بر این است که از این زمان به بعد، کلیسا به عنوان یک هیئت حاکمه استقلال نسبی پیدا می کند و در رابطه با ایمانداران صاحب منافع خاصی می شود. یکی از مهمترین اهداف سازمان کلیسا حفظ و بازتولید یکپارچگی و ثبات خود نهاد کلیسا است. در طول این فرآیند، فعالیت های نهادهای حاکم تشدید می شود تا مقرراتی را که مستلزم تسلیم بی قید و شرط به دستگاه کلیسا است، تقویت می کند، روش خاصی از فعالیت ایدئولوژیک تقویت می شود - مقررات قانونی مرتبط با توسعه برخی توجیهات ایدئولوژیک و ایجاد ساختارهای فعالیت سازمانی با هدف ترویج این ایده ها و اجرای آنها.

بنابراین می توان به این نتیجه رسید که جهان بینی دینی سابقه نسبتاً طولانی دارد. دین تقریباً با ظهور انسان به وجود آمد، قبل از اینکه تبدیل به چیزی شود که ما اکنون به دیدن آن عادت کرده ایم.

و همچنین طبقه بندی آنها. در علوم دینی متداول است که انواع زیر را تشخیص می دهند: ادیان قبیله ای، ملی و جهانی.

بودیسم

- کهن ترین دین جهان. در قرن ششم به وجود آمد. قبل از میلاد ه. در هندوستان و در حال حاضر در کشورهای جنوب، جنوب شرقی، آسیای مرکزی و خاور دور گسترده است و حدود 800 میلیون دنبال کننده دارد. سنت ظهور بودیسم را با نام شاهزاده سیذارتا گوتاما مرتبط می کند. پدر چیزهای بد را از گوتاما پنهان کرد، او در عیش و نوش زندگی کرد، با دختر مورد علاقه خود ازدواج کرد که برای او پسری به دنیا آورد. همانطور که افسانه می گوید، انگیزه تحول معنوی برای شاهزاده، چهار جلسه بود. او ابتدا پیرمردی را دید که از جذام رنج می‌برد و در تشییع جنازه شرکت می‌کرد. بنابراین گوتاما آموخت که پیری، بیماری و مرگ سهم همه مردم است. سپس گدای آرامی را دید که به هیچ چیز از زندگی نیاز نداشت. همه اینها شاهزاده را شوکه کرد و او را به فکر سرنوشت مردم انداخت. او مخفیانه کاخ و خانواده را ترک کرد، در 29 سالگی گوشه نشین شد و سعی کرد پیدا کند. در نتیجه تأمل عمیق، او در 35 سالگی بودا شد - روشن شد، بیدار شد. بودا به مدت 45 سال تعلیمات خود را موعظه کرد که به طور خلاصه در ایده های اساسی زیر خلاصه می شود.

زندگی رنج استکه علت آن امیال و علایق مردم است. برای رهایی از رنج، باید از احساسات و امیال زمینی چشم پوشی کنید. این را می توان با پیروی از مسیر نجاتی که بودا نشان داده است، به دست آورد.

پس از مرگ هر موجود زندهاز جمله انسان، دوباره متولد می شود، اما در حال حاضر در قالب یک موجود زنده جدید که زندگی او نه تنها توسط رفتار خود، بلکه توسط رفتار "پیشینیان" تعیین می شود.

ما باید برای نیروانا تلاش کنیمیعنی بی‌نظمی و آرامش که با ترک تعلقات زمینی حاصل می‌شود.

برخلاف مسیحیت و اسلام بودیسم فاقد ایده خدا استبه عنوان خالق جهان و فرمانروای آن. جوهر آموزه های بودیسم به فراخوانی برای هر فرد برمی گردد تا در مسیر جستجوی آزادی درونی، رهایی کامل از تمام قید و بندهایی که زندگی به ارمغان می آورد.

مسیحیت

در قرن 1 به وجود آمد. n ه. در بخش شرقی امپراتوری روم - فلسطین - خطاب به همه تحقیر شدگان و تشنه عدالت. این بر اساس ایده مسیحیت - امید برای نجات دهنده الهیآرامش از هر بدی که روی زمین است عیسی مسیح برای گناهان افرادی که نام آنها در یونانی به معنای "مسیح"، "نجات دهنده" است، رنج کشید. با این نام، عیسی با افسانه های عهد عتیق در مورد آمدن پیامبری، مسیحی به سرزمین اسرائیل مرتبط است که مردم را از رنج رها می کند و استوار می کند. زندگی عادلانه- پادشاهی خدا مسیحیان بر این باورند که آمدن خدا به زمین همراه خواهد بود آخرین قضاوت، هنگامی که زنده ها و مردگان را قضاوت می کند و آنها را به بهشت ​​یا جهنم هدایت می کند.

ایده های اساسی مسیحیت:

  • اعتقاد به اینکه خدا یکی است، اما او یک تثلیث است، یعنی خدا سه «شخص» دارد: پدر، پسر و روح القدس، که خدای واحدی را تشکیل می دهند که جهان را آفریده است.
  • ایمان به قربانی کفارهعیسی مسیح شخص دوم تثلیث است، خدای پسر عیسی مسیح است. او همزمان دو ماهیت دارد: الهی و انسانی.
  • ایمان به فیض الهی نیروی اسرارآمیزی است که خداوند برای رهایی انسان از گناه فرستاده است.
  • اعتقاد به پاداش پس از مرگ و زندگی پس از مرگ.
  • اعتقاد به وجود ارواح خوب - فرشتگان و ارواح شیطانی - شیاطین همراه با فرمانروای آنها شیطان.

کتاب مقدس مسیحیان است کتاب مقدس،که در یونانی به معنای کتاب است. کتاب مقدس از دو بخش تشکیل شده است: عهد عتیق و عهد جدید. عهد عتیق قدیمی ترین قسمت کتاب مقدس است. عهد جدید (در واقع آثار مسیحی) شامل: چهار انجیل (لوقا، مرقس، یوحنا و متی) است. اعمال رسولان مقدس؛ رسائل و مکاشفه یحیی متکلم.

در قرن چهارم. n ه. امپراتور کنستانتین مسیحیت را اعلام کرد دین دولتیامپراتوری روم. مسیحیت متحد نیست. به سه جریان تقسیم شد. در سال 1054 مسیحیت به کاتولیک رومی و کلیسای ارتدکس. در قرن شانزدهم اصلاحات، جنبشی ضد کاتولیک، در اروپا آغاز شد. نتیجه پروتستانتیسم بود.

و اعتراف می کنند هفت آیین مسیحیت: غسل تعمید، تایید، توبه، اشتراک، ازدواج، کهانت و تقدیس روغن. منبع آموزه کتاب مقدس است. تفاوت ها عمدتاً به شرح زیر است. در ارتدکس هیچ سر واحدی وجود ندارد، هیچ ایده ای از برزخ به عنوان مکانی برای قرار دادن موقت ارواح مردگان وجود ندارد، کشیشی مانند کاتولیک سوگند تجرد نمی گیرد. به رهبری کلیسای کاتولیکیک پاپ برای مادام العمر انتخاب می شود، مرکز کلیسای کاتولیک رومی واتیکان است - ایالتی که چندین بلوک در رم را اشغال می کند.

سه جریان اصلی دارد: آنگلیکانیسم، کالوینیسمو لوترانیسمپروتستان ها شرط نجات یک مسیحی را نه انجام رسمی مراسم، بلکه ایمان شخصی صادقانه او به قربانی کفاره عیسی مسیح می دانند. آموزه های آنها اصل کشیشی جهانی را اعلام می کند، به این معنی که هر فرد غیر روحانی می تواند موعظه کند. تقریبا همه چیز فرقه های پروتستانیتعداد مراسم مقدس را به حداقل رساند.

اسلام

در قرن هفتم به وجود آمد. n ه. در میان قبایل عرب شبه جزیره عربستان. این جوان ترین جهان است. پیروان اسلام هستند بیش از 1 میلیارد نفر.

بنیانگذار اسلام - شخصیت تاریخی. او در سال 570 در مکه متولد شد که در آن زمان شهری نسبتاً بزرگ در تقاطع راه های تجاری بود. در مکه زیارتگاهی وجود داشت که مورد احترام اکثر اعراب مشرک بود - کعبه. مادر محمد در شش سالگی درگذشت و پدرش قبل از تولد پسرش از دنیا رفت. محمد در خانواده پدربزرگش پرورش یافت، خانواده ای اصیل اما فقیر. در 25 سالگی مدیر خانه خدیجه بیوه ثروتمند شد و خیلی زود با او ازدواج کرد. محمد در 40 سالگی به عنوان واعظ مذهبی فعالیت می کرد. او اعلام کرد که خداوند او را به پیامبری خود برگزیده است. نخبگان حاکم مکه این خطبه را دوست نداشتند و تا سال 622 محمد مجبور شد به شهر یثرب که بعداً به مدینه تغییر نام داد نقل مکان کرد. سال 622 را آغاز تقویم مسلمانان می دانند تقویم قمریو مکه مرکز دین اسلام است.

کتاب مقدس مسلمین یک پرونده پردازش شده از موعظه های محمد است. در زمان حیات محمد، سخنان او به عنوان سخنی مستقیم از جانب خداوند تلقی می شد و به صورت شفاهی منتقل می شد. چندین دهه پس از مرگ محمد، آنها مکتوب شدند و قرآن را تشکیل دادند.

نقش مهمی در دین مسلمانان دارد سنت -مجموعه ای از داستان های آموزنده درباره زندگی محمد و شریعت -مجموعه ای از اصول و قواعد رفتاری که برای مسلمانان واجب است. جدی ترین ipexa.Mii در میان مسلمانان ربا، مستی، قمار و زنا است.

عبادتگاه مسلمانان را مسجد می نامند. اسلام تصویر کردن انسان و حیوانات زنده را ممنوع کرده است. در اسلام بین روحانیون و غیر روحانیان تقسیم بندی مشخصی وجود ندارد. هر مسلمانی که قرآن، قوانین و قوانین عبادی مسلمانان را بداند، می تواند ملا (کشیش) شود.

در اسلام به مناسک اهمیت زیادی داده شده است. شما ممکن است پیچیدگی های ایمان را ندانید، اما باید مناسک اصلی، به اصطلاح پنج رکن اسلام را به شدت انجام دهید:

  • بیان فرمول اقرار به ایمان: «لا اله الا الله و محمد پیغمبر اوست».
  • انجام هر روز پنج وقت نماز (نماز)؛
  • روزه گرفتن در ماه رمضان؛
  • صدقه دادن به فقرا؛
  • زیارت مکه (حج).