صفحه اصلی / فال / استقرا دلالت دارد. فرهنگ لغت دایره المعارف اف

استقرا دلالت دارد. فرهنگ لغت دایره المعارف اف

استقراء و استقراء در فلسفه چیست؟

  1. استقرا (از لاتین inductio - هدایت، انگیزه) یک نتیجه منطقی رسمی است که به یک نتیجه کلی بر اساس مقدمات خاص منجر می شود. به عبارت دیگر، این حرکت تفکر ما از جزئی به کلی است.

    استقرا به طور گسترده در دانش علمی استفاده می شود. محقق با کشف علائم و ویژگی های مشابه در بسیاری از اشیاء یک کلاس خاص، به این نتیجه می رسد که این علائم و ویژگی ها در تمام اشیاء یک کلاس خاص ذاتی هستند. در کنار سایر روش های شناخت، روش استقرایی نقش مهمی در کشف برخی قوانین طبیعت (گرانش جهانی، فشار اتمسفر، انبساط حرارتی اجسام و غیره) داشت.

    استقرا مورد استفاده در دانش علمی (استقرا علمی) را می توان در قالب روش های زیر اجرا کرد:

    1. روش تشابه واحد (در همه موارد مشاهده یک پدیده، تنها یک عامل مشترک یافت می شود، بقیه متفاوتند؛ بنابراین، همین عامل مشابه، عامل این پدیده است).

    2. روش تک تفاوتی (اگر شرایط وقوع یک پدیده و شرایطی که تحت آن رخ نمی دهد تقریباً از همه جهات مشابه باشد و فقط در یک عامل تفاوت داشته باشد که فقط در مورد اول وجود دارد، می توانیم نتیجه بگیریم که این عامل این پدیده است).

    3. روش متحد تشابه و تفاوت (ترکیبی از دو روش فوق است).

    4. روش همراهی تغییرات (اگر تغییرات معینی در یک پدیده هر بار مستلزم تغییرات خاصی در پدیده دیگری باشد، نتیجه گیری در مورد رابطه علی این پدیده ها به دست می آید).

    5. روش باقیمانده (اگر پدیده پیچیدهناشی از یک علت چند عاملی است و برخی از این عوامل به عنوان علت بخشی از این پدیده شناخته می شوند، سپس نتیجه گیری می شود: علت بخشی دیگر از پدیده، عوامل باقی مانده در علت کلی این پدیده است. .

    بنیانگذار روش استقرایی کلاسیک شناخت، اف بیکن است. اما او استقرا را بسیار گسترده تفسیر کرد و آن را مهمترین روش کشف حقایق جدید در علم و ابزار اصلی دانست. دانش علمیطبیعت

    در واقع، روش‌های القاء علمی فوق عمدتاً برای یافتن روابط تجربی بین ویژگی‌های مشاهده شده تجربی اشیا و پدیده‌ها خدمت می‌کنند.

    استنتاج (از لاتین deductio - استنتاج) دریافت نتیجه‌گیری خاص بر اساس آگاهی از برخی مقررات کلی است. به عبارت دیگر، این حرکت تفکر ما از کلی به جزئی، فردی است.

    اما اهمیت ویژه شناختی استنتاج در موردی آشکار می شود که فرض کلی فقط یک تعمیم استقرایی نیست، بلکه نوعی فرض فرضی است، به عنوان مثال، یک ایده علمی جدید. در این صورت کسر است نقطه شروعظهور یک سیستم نظری جدید دانش نظری ایجاد شده در این راه سیر بعدی تحقیقات تجربی را از پیش تعیین می کند و ساخت تعمیم های استقرایی جدید را هدایت می کند.

    کسب دانش جدید از طریق استنتاج در همه علوم طبیعی وجود دارد، به ویژه ارزش عالیاز روش قیاسی در ریاضیات استفاده می شود. ریاضیدانان که با انتزاعات ریاضی عمل می کنند و استدلال خود را بر اصول بسیار کلی استوار می کنند، اغلب مجبور به استفاده از استنتاج هستند. و ریاضیات شاید تنها علم قیاسی واقعی باشد.

    در علم جدید، ریاضیدان و فیلسوف برجسته آر. دکارت، مروج روش قیاسی شناخت بود.

    اما علیرغم تلاش در تاریخ علم و فلسفه برای جداسازی استقراء از قیاس و تقابل آنها در فرآیند واقعی معرفت علمی، این دو روش به صورت منزوی و جدا از یکدیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند. هر یک از آنها در مرحله مناسب از فرآیند شناختی استفاده می شود.

  2. اینها روشهای درک جهان هستند.
    به طور خلاصه:
    * کسر - از عمومی به خاص.
    * استقراء - از جزئی به عام.

    و به طور کلی ویکی پدیا وجود دارد.

استقرا در فلسفه

یا راهنمایی؟ راهی برای استنتاج از جزئی به کلی. اصطلاح I. اولین بار در سقراط (?????????) آمده است. اما Socrates’s I. اشتراک چندانی با I مدرن ندارد. Socrates به معنای یافتن است تعریف کلی مفاهیم با مقایسه موارد خاص و حذف تعاریف نادرست و بسیار محدود. ارسطو به ویژگی های I. اشاره کرد (Anal. I, book 2 ¬ 23, Anal. II, book 1 ¬ 23; book 2 ¬ 19 etc.). او I. را صعودی از جزئی به عام تعریف می کند. او I. کامل را از ناقص تشخیص داد و به نقش I در شکل گیری اصول اولیه اشاره کرد اما اساس I. ناقص و حقوق آن را روشن نکرد و آن را نوعی قیاس و سپس روش استنباط دانست. در مقابل قیاس از نظر ارسطو یک قیاس از طریق مفهوم میانه نشان می دهد که بالاترین مفهوم متعلق به سوم است و مفهوم سوم نشان می دهد که بالاترین مفهوم متعلق به میانه است. در دوره رنسانس مبارزه ای علیه ارسطو و روش قیاسی آغاز شد و در همان زمان شروع به توصیه روش استقرایی به عنوان تنها روش ثمربخش در علوم طبیعی و مخالف روش قیاسی کردند. بیکن معمولاً به عنوان بنیانگذار I. مدرن در نظر گرفته می شود، اگرچه انصاف مستلزم ذکر پیشینیان او است، برای مثال لئوناردو داوینچی و دیگران با ستایش آی.، بیکن اهمیت قیاس را انکار می کند («قیاس از جمله ها تشکیل شده است، جملات از کلمات تشکیل شده است. پس اگر مفاهيمى كه اساس امر را تشكيل مى دهند نامشخص و عجولانه از اشياء انتزاع شوند، كلمات نشانه مفاهيم است. این نفی از نظریه آی بیکن (نگاه کنید به "نووم ارگانون" او) ناشی نمی شود، نه تنها با قیاس منافاتی ندارد، بلکه حتی آن را ایجاب می کند. ماهیت آموزه بیکن در این واقعیت خلاصه می شود که با تعمیم تدریجی باید به قوانین شناخته شده پایبند بود، یعنی باید سه بررسی از همه موارد شناخته شده تجلی یک ویژگی شناخته شده در اشیاء مختلف انجام داد: بررسی موارد مثبت، یک بررسی. از موارد سلبی (یعنی بررسی اشیاء مشابه اول، که در آن اموال مورد مطالعه غایب است) و بررسی مواردی که در آنها ویژگی مورد مطالعه در درجات مختلف متجلی می شود و از اینجا به یک تعمیم می پردازیم. "Nov. Org." بر اساس روش بیکن، بدون در نظر گرفتن موضوع مورد مطالعه تحت قضاوت های کلی، یعنی بدون توسل به یک قیاس، نمی توان نتیجه جدیدی گرفت. بنابراین، بیکن نتوانست I. را به عنوان یک روش خاص در مقابل قیاسی ایجاد کند. گام دیگری توسط J. St. میلم. هر قیاسی، به گفته میل، حاوی یک اصل پتیتو است. هر نتیجه قیاسی در واقع از جزئی به جزئی پیش می رود و نه از عام به جزئی. این انتقاد از میل ناعادلانه است، زیرا نمی‌توانیم بدون ارائه یک گزاره کلی اضافی درباره شباهت موارد خاص به یکدیگر، از جزئی به جزئی نتیجه گیری کنیم. با توجه به I.، میل اولاً مبنا یا حق نتیجه گیری استقرایی را مطرح می کند و این حق را در ایده نظم یکنواخت پدیده ها می بیند و ثانیاً همه روش های استنتاج در I را کاهش می دهد. به چهار مورد اصلی: روش توافق (اگر دو یا چند مورد از پدیده مورد مطالعه تنها در یک شرایط همگرا شوند، آنگاه این شرایط علت یا بخشی از علت پدیده مورد مطالعه است، روش تفاوت (اگر در موردی که پدیده مورد مطالعه رخ می دهد و موردی که در آن رخ نمی دهد در تمام جزئیات کاملاً مشابه هستند، به استثنای مورد مورد بررسی، شرایطی که در مورد اول رخ می دهد و در مورد دوم وجود ندارد علت است. یا بخشی از علت پدیده مورد مطالعه، روش باقیمانده ها (اگر در پدیده مورد مطالعه بتوان برخی از شرایط را با علل خاصی توضیح داد، آنگاه بخش باقیمانده از پدیده از موارد قبلی توضیح داده می شود). ) و روش تغییرات متناظر (اگر به دنبال تغییر در یک پدیده، تغییری در پدیده دیگر مشاهده شود، می توان رابطه علی بین آنها نتیجه گرفت). مشخص است که این روش ها با بررسی دقیق تر، روش های قیاسی هستند. به عنوان مثال روش باقیمانده چیزی نیست جز تعیین با حذف. ارسطو، بیکن و میل نمایانگر لحظات اصلی توسعه دکترین تاریخ هستند. فقط به خاطر توسعه دقیق برخی از مسائل، باید به کلود برنارد ("مقدمه ای بر پزشکی تجربی")، به اوسترلن ("Medicinische Logik")، هرشل، لیبیگ، وول، آپلت و دیگران توجه کرد.

روش استقرایی دو نوع استقرا وجود دارد: کامل (inductio completa) و ناقص (inductio incompleta یا per enumerationem simplicem). در اول ما از شمارش کامل گونه های یک جنس خاص به کل جنس نتیجه می گیریم. بدیهی است که با چنین روش استنباط به نتیجه ای کاملاً قابل اعتماد می رسیم که در عین حال از لحاظ معینی دانش ما را گسترش می دهد; این روش استنباط نمی تواند تردیدی ایجاد کند. پس از شناسایی موضوع گروه منطقی با موضوعات احکام خصوصی، این حق را خواهیم داشت که تعریف را به کل گروه منتقل کنیم. برعکس، منطق ناقص که از جزئی به کلی می رود (روش استنتاج که منطق صوری آن را ممنوع کرده است) باید مسئله قانون را مطرح کند. I. ناقص در ساخت و ساز شبیه شکل سوم یک قیاس است، اما با آن تفاوت دارد، اما در این که I. برای نتیجه گیری های کلی تلاش می کند، در حالی که شکل سوم فقط موارد خاص را مجاز می کند. استنباط I. ناقص (per enumerationem simplicem, ubi non reperitur instantia contraditoria) ظاهراً مبتنی بر عادت است و فقط حق نتیجه گیری احتمالی را در کل بخش بیانیه می دهد که فراتر از تعداد مواردی است که قبلاً مطالعه شده است. میل در تبیین حق منطقی نتیجه گیری از استقرای ناقص به ایده نظم یکنواخت در طبیعت اشاره کرد که به دلیل آن باید ایمان ما به نتیجه گیری استقرایی افزایش یابد، اما ایده نظم یکنواخت اشیا خود است. نتیجه استقرا ناقص است و بنابراین نمی تواند مبنای استقرا باشد. در واقع، اساس I. ناقص همان کامل است، و همچنین شکل سوم قیاس، یعنی هویت قضاوت های خاص در مورد یک شی با کل گروه اشیاء. در I. ناقص، ما بر اساس هویت واقعی، نه فقط برخی از اشیاء با برخی از اعضای گروه، بلکه از چنین اشیایی که ظهور آنها در برابر آگاهی ما به ویژگی های منطقی گروه بستگی دارد و ظاهر می شوند، نتیجه می گیریم. پیش روی ما با اختیارات نمایندگان گروه.» وظیفه منطق نشان دادن مرزهایی است که فراتر از آن استنتاج استقرایی مشروع نیست، و همچنین تکنیک های کمکی مورد استفاده محقق در شکل گیری تعمیم ها و قوانین تجربی. شکی نیست که تجربه (به معنای آزمایش) و مشاهده به عنوان ابزار قدرتمندی در مطالعه حقایق عمل می کنند و مطالبی را ارائه می دهند که محقق می تواند با آن فرضی فرضی ایجاد کند که باید واقعیت ها را توضیح دهد. در هر مقایسه و قیاسی از همین ابزار استفاده می‌شود و ویژگی‌های مشترک در پدیده‌ها را نشان می‌دهد، در حالی که مشترک بودن پدیده‌ها ما را مجبور می‌کند که فرض کنیم با علل مشترک سروکار داریم. بنابراین، همزیستی پدیده‌ها، که قیاس به آن اشاره می‌کند، خود حاوی توضیحی از پدیده نیست، بلکه نشان می‌دهد که توضیح را کجا باید جستجو کرد. رابطه اصلی پدیده هایی که من در ذهن دارم این است؟ رابطه یک ارتباط علّی (رجوع کنید به علت)، که مانند خود استنتاج استقرایی بر هویت استوار است، زیرا مجموع شرایطی که علت نامیده می شود، اگر به طور کامل ارائه شود، چیزی بیش از معلول ناشی از علت نیست. اعتبار نتیجه استقرایی مورد تردید نیست. با این حال، منطق باید دقیقاً شرایطی را ایجاد کند که تحت آن یک نتیجه گیری استقرایی می تواند صحیح تلقی شود. عدم وجود موارد منفی هنوز صحت نتیجه را ثابت نمی کند. لازم است که نتیجه گیری استقرایی بر اساس بیشترین تعداد موارد ممکن باشد، این موارد تا حد امکان متنوع باشند، به عنوان نمایندگان نمونه کل گروه پدیده هایی که نتیجه به آن مربوط می شود و غیره عمل کنند. با همه اینها، استقرایی نتیجه گیری به راحتی منجر به اشتباهاتی می شود که رایج ترین آنها از تعدد علل و از اشتباه گرفتن ترتیب زمانی با علت ناشی می شود. در پژوهش استقرایی، ما همیشه با اثراتی سروکار داریم که باید عللی برای آنها یافت. کشف آنها توضیحی از پدیده نامیده می شود، اما یک پیامد شناخته شده می تواند به دلایل مختلف ایجاد شود. استعداد یک محقق استقرایی در این واقعیت نهفته است که او به تدریج از بین انواع احتمالات منطقی تنها چیزی را که واقعاً ممکن است انتخاب می کند. البته از نظر دانش محدود بشر، علل مختلف می توانند پدیده ای یکسان را ایجاد کنند. اما دانش كافي كامل در اين پديده قادر به تشخيص علائمي است كه نشان دهنده منشأ آن تنها از يك علت احتمالي است. تناوب موقت پدیده ها همیشه به عنوان نشانه ای از یک ارتباط علّی احتمالی عمل می کند، اما هر تناوب پدیده ها، حتی اگر مرتباً تکرار شوند، لزوماً نباید به عنوان یک ارتباط علّی درک شوند. اغلب اوقات ما به این نتیجه می رسیم که post hoc؟ بنابراین، همه خرافات به این ترتیب به وجود آمدند، اما در اینجا نیز نشانه صحیح برای استنتاج استقرایی وجود دارد. چهارشنبه آسیاب، "منطق"؛ کارینسکی، "طبقه بندی یافته ها"؛ آپلت، "نظریه القاء"؛ لاچلر، "تحقیقات القایی".

E. Radlov.

بروکهاوس و افرون دایره المعارف بروکهاوس و افرون. 2012

همچنین به تفاسیر، مترادف ها، معانی کلمه و آنچه استقراء است، در فلسفه به زبان روسی در لغت نامه ها، دایره المعارف ها و کتاب های مرجع مراجعه کنید:

  • استقرا در فلسفه
    استقراء یا هدایت، روشی است برای استنتاج از جزئی به کلی. اصطلاح I. اولین بار در سقراط (?????????) آمده است. اما من سقراط...
  • القاء
    (لاتین inductio - هدایت) - روشی از شناخت مرتبط با تعمیم مشاهدات و آزمایشات. در اصطلاح منطقی، I. نشان دهنده یک استنتاج است، ...
  • القاء در اصطلاح پزشکی:
    (lat. Inductio Introduction, Guidance) در فیزیولوژی، تعامل عملکردی مراکز عصبی، که با تغییر در آنها مشخص می شود.
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف آموزشی:
    (از لاتین Inductio - Guidance)، گذار از دانش واحد در مورد اشیاء فردی یک کلاس معین به یک نتیجه گیری کلی در مورد همه اشیاء ...
  • القاء در فرهنگ لغت دانشنامه بزرگ:
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و یوفرون:
    استقراء یا هدایت روشی است برای استنتاج از جزئی به کلی. اما I. سقراط کمی دارد ...
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف مدرن:
    (از لاتین inductio - راهنمایی)، استنتاج از حقایق به برخی فرضیه ها (گزاره کلی). رجوع کنید به کسر، ریاضی...
  • القاء
    [از لاتین inductio excitation] برانگیختگی جریان الکتریکی در هر رسانایی هنگامی که در میدان مغناطیسی حرکت می کند یا در اطراف آن تغییر می کند ...
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف:
    من و، pl. نه، w 1. استنتاج منطقی از جزئی به کلی، از حقایق فردی تا کلیات.||ر.ک. کسر، برون یابی…
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف:
    , -i, w. 1. روشی برای استدلال از حقایق و مقررات خاص تا نتایج کلی. مقابل کسر (کتاب). 2. تحریک جریان الکتریکی ...
  • فلسفه
    انستیتوی فلسفه راس (ایفان) که در سال 1929 در مسکو در نتیجه دگرگونی فلسفه تشکیل شد. بخش های کمونیست آکادمی از سال 1936 در سیستم ...
  • القاء در فرهنگ لغت دانشنامه بزرگ روسی:
    القای الکترومغناطیسی، به القای الکترومغناطیسی مراجعه کنید...
  • القاء در فرهنگ لغت دانشنامه بزرگ روسی:
    القای متقابل، مورد خاص el.-magn. القایی، با AC جریان در یک مدار باعث القا (القاء) جریان در مدار دیگر ثابت می شود ...
  • القاء در فرهنگ لغت دانشنامه بزرگ روسی:
    القاء (بیول.)، تعامل فرآیندهای تحریک و مهار. مهار در گروهی از نورون ها باعث (القاء) تحریک (مثبت...) می شود که باعث مهار (منفی...
  • القاء در فرهنگ لغت دانشنامه بزرگ روسی:
    استقراء (از لاتین inductio - راهنمایی)، استنتاج از حقایق به یک فرضیه خاص (گزاره کلی). تمایزی بین I. کامل وجود دارد، زمانی که تعمیم به ...
  • القاء در پارادایم لهجه ای کامل طبق زالیزنیاک:
    القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، القاء، ...
  • القاء در فرهنگ لغت دایره المعارف توضیحی محبوب زبان روسی:
    -و فقط غذا ، و. 1) (log) استنتاج منطقی از جزئی به کلی، از حقایق فردی تا کلیات. ...
  • القاء در اصطلاحنامه واژگان تجاری روسیه:
    Syn: ...
  • القاء در فرهنگ لغات جدید واژگان خارجی:
    I. (lat. inductio excitation) physiol. روابط طبیعی بین دو فرآیند عصبی اساسی - تحریک و مهار، بیان شده در این واقعیت است که ...
  • القاء در فرهنگ لغت عبارات خارجی:
    [فیزیول. روابط طبیعی بین دو فرآیند عصبی اساسی - تحریک و مهار، بیان شده در این واقعیت است که وقوع یکی از ...
  • القاء در اصطلاحنامه زبان روسی:
    Syn: ...
  • القاء در فرهنگ لغت مترادف روسی:
    Syn: ...
  • القاء در فرهنگ لغت توضیحی جدید زبان روسی توسط Efremova:
    1. g. 1) استنتاج منطقی از جزئی به عام، از مشاهده واحد به تعمیم (برعکس: قیاس). 2) روش برهان های ریاضی ...
  • القاء در فرهنگ لغت زبان روسی لوپاتین:
    القاء، ...
  • القاء به صورت کامل فرهنگ لغت املازبان روسی:
    القاء...
  • القاء در فرهنگ لغت املا:
    القاء، ...
  • القاء در فرهنگ لغت زبان روسی اوژگوف:
    روش لیب استدلال از حقایق فرکانس، مفاد به نتیجه گیری کلی کسر القاء تحریک یک جریان الکتریکی در برخی از هادی در حین حرکت ...
  • القاء در فرهنگ لغت توضیحی مدرن، TSB:
    در زیست شناسی -1) تعامل بین فرآیندهای تحریک و مهار. مهار در گروهی از نورون ها باعث تحریک (القاء) (القای مثبت) می شود که باعث مهار ...
  • القاء در فرهنگ لغت توضیحی زبان روسی اوشاکوف:
    القاء، g. (لاتین Inductio - راهنمایی). 1. روشی از تفکر که در آن عام از احکام خاص به دست می آید (فلسفه). 2. تحریک الکتریکی ...
  • القاء در فرهنگ توضیحی افرایم:
    القاء 1. g. 1) استنتاج منطقی از جزئی به عام، از مشاهده واحد به تعمیم (برعکس: قیاس). 2) روش ریاضی ...
  • القاء در فرهنگ لغت جدید زبان روسی اثر افرموا:
    من 1. استنتاج منطقی از جزئی به کلی، از مشاهده واحد به تعمیم. مورچه: کسر 2. روش برهان های ریاضی...
  • القاء در فرهنگ لغت بزرگ مدرن توضیحی زبان روسی:
    من 1. استنتاج منطقی از جزئی به کلی، از مشاهده واحد به تعمیم، از حقایق به برخی فرضیه ها. مورچه:...
  • اتحاد جماهیر شوروی علوم اجتماعی
    فلسفه علم یکپارچه بودن بخش جدایی ناپذیرفلسفه جهان، اندیشه فلسفی مردم اتحاد جماهیر شوروی، مسیر تاریخی طولانی و پیچیده ای را طی کرده است. در معنویت...
  • جمهوری سوسیالیستی فدرال شوروی روسیه، RSFSR در دایره المعارف بزرگ شوروی، TSB:
    جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی، RSFSR. من اطلاعات عمومی RSFSR در 25 اکتبر (7 نوامبر) 1917 تأسیس شد. این کشور در شمال غربی همسایه است. با…
  • القاء ناقص در دایره المعارف بزرگ شوروی، TSB:
    استقراء، مشکل ساز، تعمیم دهنده، استقرای بسط دهنده، نوعی استنتاج استقرایی (به استقراء مراجعه کنید) که مقدمات آن قضاوت های منفرد حاوی داده های تجربی است...
  • هند در دایره المعارف بزرگ شوروی، TSB:
    (به هندی - بهارات)؛ نام رسمی جمهوری هند است. I. اطلاعات عمومی I. ایالتی است در جنوب آسیا، در حوضه ...
  • آلمان در دایره المعارف بزرگ شوروی، TSB:
    (لاتین Germania، از آلمانی ها، آلمانی Deutschland، به معنای واقعی کلمه - کشور آلمان ها، از Deutsche - آلمانی و Land - کشور)، ایالت ...
  • تاریخ فلسفه در فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و یوفرون:
    یک علم فلسفه در توسعه آن وجود دارد. اندیشه فلسفی در طول 25 قرن توسعه یافت، اما مطالعه تاریخی آن علمی شد...
  • تاریخ فلسفه در دایره المعارف بروکهاوس و افرون:
    ? یک علم فلسفه در توسعه آن وجود دارد. اندیشه فلسفی در طول 25 قرن توسعه یافت، اما مطالعه تاریخی آن تبدیل به...
  • زبان در جدیدترین فرهنگ لغت فلسفی:
    یک سیستم نشانه شناختی در حال توسعه پیچیده که خاص و درمان جهانیعینیت بخشیدن به محتوای آگاهی فردی و سنت فرهنگی، فراهم کردن فرصت...
  • فلسفه روسیه در جدیدترین فرهنگ لغت فلسفی:
    بخشی از فلسفه جهانی که دارای اصالت تاریخی، ماهوی و ایدئولوژیک قابل توجهی است. اولین آزمایشات در فلسفه روسی به دوران باستان کیف برمی گردد و به هم مرتبط هستند...
  • زبان در فرهنگ لغت پست مدرنیسم:
    - یک نظام نشانه شناختی در حال توسعه پیچیده، که وسیله ای خاص و جهانی برای عینیت بخشیدن به محتوای آگاهی فردی و سنت فرهنگی است و ...

آنها هم در منطق و هم در فلسفه رایج ترین هستند. آنها را می توان به روش های مختلف مشاهده کرد. از یک طرف، اینها تکنیک هایی هستند که توانایی استخراج منطقی اطلاعات جدید از آنچه در حال حاضر در دسترس است را تسهیل می کنند. از سوی دیگر، آنها به عنوان روش های خاص شناخت توصیف می شوند. اجازه دهید تفاوت های آنها و ویژگی های چنین مکانیزمی را برای ظهور اطلاعات تعمیم یافته به عنوان استقرا در نظر بگیریم.

فلسفه: مفاهیم اساسی فنون مختلف در شناخت

کلمه "کسر" در لاتین به معنای "کاهش" است. یعنی زمانی که از دانش کلی و انتزاعی به شکل جزئی یا عینی آن گذار می‌شود. استقرا به عنوان "راهنما" ترجمه شده است. یعنی با تعمیم برخی دانش خصوصی، نتایج تجربه یا تحقیق همراه است. در فلسفه، استقراء به طور کلی روشی برای به دست آوردن گزاره های کلی از داده های تجربی است. اعتقاد بر این است که اگر مقدمات آن درست باشد، استنباط دانش قابل اعتمادتری را ارائه می دهد. قانع‌کننده‌تر است و علم اروپایی به‌ویژه ریاضیات بر این روش شناخت استوار است. و استقرا فقط به حقیقت "اشاره می کند" به یافتن آن کمک می کند. ماهیت احتمالی است و قاعدتاً نتیجه آن ایجاد فرضیه است. این به اصطلاح القاء ناقص است. این یکی از انواع این روش شناخت است. اگر بتوان یک گزاره خاص را برای همه موارد فردی ثابت کرد، در این صورت با استقراء کامل سروکار داریم. در ریاضیات معمولاً از کسر استفاده می شود. اما به آن روش استقرایی می گویند. تمام موضوع به نام اصل موضوعی خاص است که این تکنیک بر آن استوار است.

سفری به تاریخ دوران باستان

در فلسفه، استقرا روشی از شناخت است که همراه با آموزه های سقراط متولد شد. اما درک او از این تکنیک با آنچه اکنون می شناسیم متفاوت بود. این همان چیزی است که او روش مقایسه و حذف نامید، زمانی که در مطالعه موارد خاص، تعاریف بسیار محدود کنار گذاشته شد و آنها معنی کلی. با ظهور آموزه های ارسطو، کل فلسفه یونان باستان تغییر کرد. استقرا ابتدا به عنوان اصل یافتن دانش کلی از عناصر خاص تعریف شد. او چنین استدلالی را دیالکتیکی تعریف کرد. فیلسوف بزرگ استقراء را روشی در مقابل قیاس نامیده است. وی کسر را اصل اصلی کسب علم می دانست.

رنسانس

در این مقطع زمانی در فلسفه چه می گذرد؟ چهره های رنسانس معتقد بودند که استقرا اساس علم واقعی است. آنها به شدت از ارسطو انتقاد می کردند، زیرا مکتب بر نظریه های او مبتنی بود که آنها را منسوخ و مانع توسعه علم می دانستند. وی معتقد بود که استنباط تکیه بر الفاظ و نشانه‌ها است و اگر این موارد نادرست صورت‌بندی شوند، همه دانش‌های مبتنی بر آنها بی‌معنی است. او پیشنهاد کرد که از اکتشافات علمی تعمیم داده شود تا اینکه آنها را بر اساس نظریه های موجود توضیح دهد.

القاء در ارگانون جدید

جالب است که بیکن با وجود تمام دشمنی‌هایش با ارسطو، عملاً از اصول او پیروی می‌کرد. او همچنین با القاء به قیاس مخالفت کرد و اثر اصلی خود را «ارگانون جدید» نامید، که برخلاف یونانی بزرگ. بین پدیده ها و واقعیات، همانطور که متفکر معتقد بود، باید به دنبال پیوندهای علّی و نه منطقی بود. آنها بر اساس تفاوت ها، شباهت ها، باقی مانده ها و تغییرات همزمان هستند. به لطف بیکن، استقرا به روش اصلی علم اروپایی تبدیل شد و علاقه به کسر کاهش یافت. اما پس از آن، او دوباره به قیاس به عنوان مبنایی برای دستیابی به دانش صحیح بازگشت.

بازگشت استقرا. جان استوارت میل

این دانشمند انگلیسی دوباره شروع به نقد در معرفت شناسی کرد. او اظهار داشت که قیاس در واقع انتقال از یک پدیده خاص به پدیده دیگر است و اصلاً از عام به خاص نیست. به عنوان پایه ای برای حقیقت علمیاین استنتاج استقرایی است که او در نظر می گیرد. میل افکار بیکن را بسط و تکمیل می کند. از دیدگاه او، استقرا در فلسفه چهار روش به هم پیوسته است.

  • اولین آنها رضایت است. یعنی وقتی در دو یا چند مورد از یک پدیده خاص شباهت وجود داشته باشد، آنگاه با علت آن چیزی که در حال مطالعه هستیم سروکار داریم.
  • دوم تفاوت است. به عنوان مثال، چیزی در یک پدیده رخ می دهد و در پدیده دیگر وجود ندارد، اما در تمام جزئیات دیگر این پدیده ها منطبق هستند. پس این تفاوت دلیل است.
  • سومی باقی مانده است. فرض کنید شرایط خاصی را در یک پدیده خاص با علل خاصی توضیح می دهیم. این بدان معنی است که هر چیز دیگری در این پدیده را می توان از واقعیت های باقی مانده استنباط کرد.
  • و در نهایت روش تطبیق. اگر متوجه شویم که اتفاقی برای یک پدیده پس از تغییر دیگری رخ می دهد، بین آنها رابطه علی وجود دارد.

فلسفه علم: استقراء به عنوان یکی از ارکان آن

ویدیام ویول دایره‌المعارف انگلیسی قرن نوزدهم که ده‌ها اثر در رشته‌های مختلف نوشت، یکی از معروف‌ترین مخالفان جان استوارت میل بود. با این وجود، او همچنین معتقد بود که استقرا در شناخت نقش دارد. این از عناوین آثار اصلی او برمی آید. کتاب «فلسفه علوم استقرایی» او احساسی واقعی در درک دانش دقیق ایجاد کرد. واژگان مدرن در حوزه پژوهش را مدیون این مرد هستیم. به عنوان مثال، او کلمه "علم" را با دست سبک خود بسیار محبوب کرد، کاری که دانشمندان انجام می دهند در نهایت دیگر "فلسفه طبیعی" نامیده نشد. نظریه استقراء او بسیار جالب است و تا به امروز اهمیت خود را از دست نداده است. بیخود نیست که ویول را یکی از بنیانگذاران فلسفه علم می نامند.

نگاهی دیگر به نظریه استقرا

فیلسوف تمام معرفت شناسی را به عینی و ذهنی تقسیم کرد. از دیدگاه او، همه دانش ها از ایده ها یا از احساسات ناشی می شود. اما نظریه های حاصل از تجربه (استقرایی) شاخص پیشرفت در علم است. این آنها هستند که به نظر می رسد ذره ذره داده های تجربی جمع آوری شده توسط آزمایشگران را جمع آوری می کنند و از اکتشافات برای توضیح علل و تدوین قوانین استفاده می کنند. ویول معتقد بود که کار فرانسیس بیکن را ادامه می‌دهد، و به همین دلیل با میل بحث کرد و معتقد بود که دومی استقرا را خیلی محدود تفسیر می‌کند و آن را به شمارش و یکنواختی تقلیل می‌دهد. فرآیندی که طی آن حقایق کلی از مطالعه حقایق خاص "ساخته می شوند" به توسعه علم و پیشرفت آن منجر می شود. نظریه استقرا ویلیام ویول ایده یک عملیات ذهنی "تعمیم" است، که گویی توسط نوعی پل، ترکیب خاصی از حقایق را به هم متصل می کند. بنابراین، محقق را به ایده هایی هدایت می کند که با کمک آنها می توان تعدادی از عناصر ناهمگون را از طریق یک قانون اساسی بیان کرد.

تکنیک استقرایی در زمان ما چگونه درک می شود؟

اکنون هر دوی این روش های شناخت در علم و فلسفه به رسمیت شناخته شده اند. استقرا و قیاس به طور گسترده استفاده می شود. اما منطق و حقیقت مقدمات هنوز اساس مدرن است دانش علمی. نمونه هایی از استقرای کامل - زمانی که یک شمارش کامل از همه عناصر وجود دارد که بر اساس آن کل گروه آنها تعیین می شود - بسیار رایج نیستند. عمدتاً استدلال مبتنی بر این تکنیک احتمالی است. آنها نتیجه گیری های استقرایی ناقص را نشان می دهند. البته تجربه ابزار بسیار مؤثری برای اثبات حقیقت است. اما روش استقرایی تنها در صورتی کار می کند که نظم یکنواختی از چیزها وجود داشته باشد، همانطور که میل اشاره کرد. اگر نود درصد مردم راست دست باشند، این واقعیت که به نسل بشر تعلق دارند، احتمال چپ دست بودن این فرد را رد نمی کند. بنابراین، منطق همیشه مرزهای تکنیک های استقرایی را تعیین می کند. آنها اغلب فقط احتمالاتی هستند و به دلایل و شواهد اضافی نیاز دارند. در مورد قیاس هم همینطور است. به ویژگی های مشترک در پدیده ها ("راهنما") اشاره می کند. با این حال، چنین شباهت هایی ممکن است سطحی باشند و ممکن است همیشه نشان دهنده علیت نباشند. روش القای ناقص مبنایی برای خطاها می شود. خرافات و کلیشه ها نیز می تواند مخلوق آن باشد.

ضرورت استقراء برای آزمون فرضیه های علمی

کارل پوپر، منتقد معروف «رویکرد کل نگر» به تحقیق، مبانی دانش نظری را چنین می‌داند. او سعی می کند به سه سوالی که مطرح کرده پاسخ دهد. آیا یک گزاره جهانی را می توان با این دلیل که مبتنی بر تجربه است توجیه کرد؟ فیلسوف معتقد است که خیر و بنابراین استقراء از دیدگاه او در این مورد غیر قابل اجرا است. با این حال، در دو مشکل بعدی نقش بسزایی دارد. پوپر می‌پرسد، آیا ممکن است اگر داده‌های تجربی نظریه‌ای را رد کرد، نادرست در نظر گرفت؟ بله، البته جواب می دهد. اگر چندین نظریه وجود داشته باشد و برخی از آنها با تجربه رد شود و برخی نه؟ سپس ما کسانی را ترجیح می دهیم که توانسته اند "زنده بمانند". بنابراین، از نظر پوپر، استقرا به عنوان یک روش تأیید در فلسفه بازی می کند نقش بزرگ. این به ما کمک می کند نادرستی یک گزاره را تعیین کنیم، اما نه درستی آن. با کمک آن، می‌توانیم آن دسته از فرضیه‌هایی را شناسایی کنیم که در برابر آزمایش مقاومت بیشتری دارند.

روش های قیاسی و استقرایی یک ویژگی اساسی مهم در فرآیند یادگیری را بیان می کنند. این شامل توانایی آشکار کردن منطق محتوای مطالب است. استفاده از این مدل ها نشان دهنده انتخاب یک خط مشخص برای آشکار کردن ماهیت موضوع است - از عمومی به خاص و بالعکس. اجازه دهید در ادامه بررسی کنیم که روش های قیاسی و استقرایی چیست.

القاء

کلمه القاء از یک اصطلاح لاتین آمده است. این به معنای گذار از دانش خاص و فردی در مورد اشیاء خاص یک کلاس به یک نتیجه گیری کلی در مورد همه اشیاء مرتبط است. روش استقرایی شناخت مبتنی بر داده های به دست آمده از طریق آزمایش و مشاهده است.

معنی

روش استقرایی در فعالیت های علمی جایگاه ویژه ای دارد. این شامل اول از همه، انباشت اجباری اطلاعات تجربی است. این اطلاعات به عنوان پایه ای برای تعمیم های بیشتر در قالب فرضیه های علمی، طبقه بندی و غیره رسمیت می یابد. در عین حال، باید توجه داشت که چنین تکنیک هایی اغلب کافی نیستند. این به دلیل این واقعیت است که نتیجه گیری های به دست آمده در طول انباشت تجربه اغلب هنگام ظهور حقایق جدید نادرست هستند. در این مورد از روش استقرایی-قیاسی استفاده می شود. محدودیت‌های مدل مطالعه «از جزئی به کلی» نیز در این واقعیت آشکار می‌شود که اطلاعات به‌دست‌آمده با کمک آن به خودی خود آنطور که لازم است عمل نمی‌کند. در این راستا، روش استقرایی باید با مقایسه تکمیل شود.

طبقه بندی

روش استقرایی می تواند کامل باشد. در این مورد، نتیجه گیری بر اساس نتایج مطالعه مطلقاً همه موضوعات ارائه شده در یک کلاس خاص انجام می شود. القاء ناقص نیز وجود دارد. در این مورد، نتیجه گیری کلی نتیجه در نظر گرفتن تنها برخی پدیده ها یا اشیاء همگن است. با توجه به اینکه در دنیای واقعیمطالعه تمام حقایق امکان پذیر نیست، از روش تحقیق استقرایی ناقص استفاده می شود. نتایجی که در این مورد به دست می‌آید ماهیت احتمالی دارد. قابلیت اطمینان استنباط ها در فرآیند انتخاب تعداد نسبتاً زیادی از مواردی که یک تعمیم در مورد آنها ساخته شده است، افزایش می یابد. علاوه بر این، خود حقایق باید متفاوت باشند و ویژگی‌های تصادفی، بلکه ضروری موضوع مورد مطالعه را منعکس کنند. اگر این شرایط رعایت شود، می توانید از اشتباهات رایجی مانند نتیجه گیری عجولانه، اشتباه گرفتن توالی ساده از رویدادها با روابط علت و معلولی بین آنها و غیره اجتناب کنید.

روش استقرایی بیکن

در کار "ارگانون جدید" ارائه شده است. بیکن از وضعیت علم در دوره خود به شدت ناراضی بود. در این راستا تصمیم گرفت روش های مطالعه طبیعت را به روز کند. بیکن معتقد بود که این امر نه تنها علوم و هنرهای موجود را قابل اعتماد می کند، بلکه کشف رشته های جدید ناشناخته برای انسان را نیز ممکن می سازد. بسیاری از دانشمندان به ناقص بودن و مبهم بودن ارائه مفهوم اشاره کردند. یک تصور غلط رایج وجود دارد که روش استقرایی در ارگانون جدید به عنوان روشی ساده برای مطالعه از تجربه خاص و فردی به گزاره‌های به طور کلی معتبر ارائه می‌شود. البته قبل از خلق این اثر از این مدل استفاده می شد. بیکن، در مفهوم خود، استدلال کرد که هیچ کس نمی تواند ماهیت یک شی را در خود بیابد. مطالعه باید به مقیاس "عمومی" گسترش یابد. او این موضوع را اینگونه توضیح داد که عناصر نهفته در برخی چیزها می توانند در برخی دیگر ماهیتی مشترک و آشکار داشته باشند.

کاربرد مدل

روش استقرایی در آموزش مدرسه بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، معلمی با توضیح وزن مخصوص، مواد مختلف را در یک حجم برای مقایسه می گیرد و آنها را وزن می کند. در این حالت، استقرا ناقص اتفاق می افتد، زیرا نه همه، بلکه فقط برخی از اشیاء در توضیح شرکت می کنند. این مدل همچنین به طور گسترده در رشته های تجربی (تجربی) استفاده می شود. مواد آموزشی مربوطه بر اساس آن ساخته شده است. در اینجا لازم است برخی از اصطلاحات روشن شوند. در جمله، کلمه "تجربی" برای توصیف جنبه تجربی علم، با قیاس با مفهومی مانند "نمونه اولیه" استفاده می شود. در این مورد، نمونه تجربه کسب نکرد، اما در آزمایش شرکت کرد. روش استقرایی در مقاطع پایین تر استفاده می شود. کودکان در مدرسه ابتداییملاقات متفاوت پدیده های طبیعی. این به آنها اجازه می دهد تا تجربه و دانش اندک خود را در مورد دنیای اطراف خود غنی کنند. در دبیرستان، اطلاعات به دست آمده در مدرسه ابتدایی به عنوان مبنایی برای جذب داده های تعمیم دهنده عمل می کند. روش استقرایی زمانی استفاده می شود که لازم باشد الگویی را نشان دهیم که مشخصه همه اشیا/پدیده های یک دسته است، اما هنوز نمی توان آن را اثبات کرد. استفاده از این مدل این امکان را به وجود می آورد که با یک تعمیم بدیهی و قانع کننده، نتیجه را برخاسته از واقعیت های مورد مطالعه ارائه کنیم. این یک نوع اثبات الگو خواهد بود.

مشخصات

ضعف القاء این است که برای در نظر گرفتن مواد جدید به زمان بیشتری نیاز دارد. این مدل یادگیری کمتر به بهبود تفکر انتزاعی کمک می کند زیرا مبتنی بر واقعیت های عینی، تجربه و سایر داده ها است. روش استقرایی نباید در تدریس جهانی شود. با توجه به روندهای فعلی، که نشان دهنده افزایش در برنامه های آموزشیحجم اطلاعات با ماهیت نظری و معرفی مدل های مطالعاتی مناسب، اهمیت سایر اشکال لجستیکی ارائه مطالب را افزایش می دهد. اول از همه، نقش استنتاج، قیاس، فرضیه و دیگران افزایش می یابد. مدل در نظر گرفته شده زمانی مؤثر است که اطلاعات عمدتاً ماهیت واقعی داشته باشند یا با شکل گیری مفاهیمی همراه باشد که جوهر آن فقط با چنین استدلالی روشن می شود.

کسر

روش قیاسی شامل گذار از یک نتیجه گیری کلی در مورد یک شی از یک کلاس خاص به دانش خصوصی و فردی در مورد یک شی منفرد از این گروه است. می توان از آن برای پیش بینی رویدادهایی استفاده کرد که هنوز رخ نداده اند. اساس در این مورد، الگوهای مورد مطالعه کلی است. استنتاج به طور گسترده ای در اثبات، توجیه و آزمون فرضیات و فرضیه ها استفاده می شود. با تشکر از او، مهمترین چیز اکتشافات علمی. روش قیاسی در شکل گیری جهت گیری منطقی تفکر نقش حیاتی دارد. توسعه توانایی استفاده از اطلاعات شناخته شده را در فرآیند تسلط بر مطالب جدید ترویج می کند. در چارچوب استنباط، هر مورد خاص به عنوان حلقه ای از یک زنجیره مورد بررسی قرار می گیرد و رابطه آنها مورد بررسی قرار می گیرد. این به شما امکان می دهد داده هایی را به دست آورید که فراتر از شرایط اولیه است. با استفاده از این اطلاعات، محقق به نتایج جدیدی دست می یابد. هنگامی که اشیاء اصلی در اتصالات تازه در حال ظهور گنجانده می شوند، ویژگی های قبلاً ناشناخته اشیاء آشکار می شود. روش قیاسی به کارگیری دانش کسب شده در عمل، اصول نظری کلی، که ماهیت منحصراً انتزاعی دارند، برای رویدادهای خاصی که افراد در زندگی با آنها مواجه می شوند، ترویج می کند.

روشهای قیاسی و استقرایی

در میان روش های منطقی کلی شناخت، رایج ترین روش های قیاسی و استقرایی است. مشخص است که استنتاج و استقراء مهمترین انواع استنباط هستند که نقش بسیار زیادی در فرآیند کسب دانش جدید بر اساس اشتقاق از دانش کسب شده قبلی دارند. با این حال، این اشکال تفکر نیز از روش ها و فنون خاص شناخت تلقی می شوند.

هدف کار ما این است بر اساس ماهیت قیاس و استقرا، وحدت، پیوند ناگسستنی آنها را توجیه کرده و از این طریق ناهماهنگی تلاش برای تقابل قیاس و استقرا را نشان می دهد و نقش یکی از این روش ها را با کمرنگ کردن نقش دیگری مبالغه می کند..

اجازه دهید ماهیت این روش های شناخت را آشکار کنیم.

کسر (از لاتین deductio - کسر) - گذار در روند شناخت از عمومیدانش در مورد طبقه خاصی از اشیاء و پدیده ها به دانش خصوصیو مجرد. در استنتاج، دانش عمومی به عنوان نقطه شروع استدلال عمل می کند، و این دانش کلی به عنوان «آماده» و موجود فرض می شود. توجه داشته باشید که کسر می تواند از جزئی به جزئی یا از عام به عام نیز انجام شود. ویژگی استنتاج به عنوان یک روش شناخت این است که صدق مقدمات آن تضمین کننده صدق نتیجه است. بنابراین، استنتاج دارای قدرت متقاعدکننده بسیار زیادی است و نه تنها برای اثبات قضایای ریاضیات، بلکه در هر جایی که به دانش قابل اعتمادی نیاز باشد، به طور گسترده استفاده می شود.

استقرا (از لاتین inductio - هدایت) انتقالی در فرآیند شناخت از خصوصیدانش به عمومی; از علم به درجه کلی کمتر به دانش کلی بیشتر. به عبارت دیگر، روشی برای تحقیق و شناخت است که با تعمیم نتایج مشاهدات و آزمایشات همراه است. کارکرد اصلی استقراء در فرآیند شناخت، به دست آوردن احکام کلی است که می تواند قوانین، فرضیه ها و تعمیم های تجربی و نظری باشد. استقرا "مکانیسم" ظهور دانش عمومی را آشکار می کند. ویژگی خاص استقرا ماهیت احتمالی آن است، یعنی. اگر مقدمات اولیه درست باشد، نتیجه استقرا احتمالاً درست است و در نتیجه نهایی می تواند درست یا نادرست باشد. بنابراین، استقرا تضمین کننده دستیابی به حقیقت نیست، بلکه فقط به آن «اشاره می کند»، یعنی. به جستجوی حقیقت کمک می کند.

تجزیه و تحلیل- فرآیند تقسیم ذهنی و اغلب واقعی یک شیء یا پدیده به اجزاء (علائم، خصوصیات، روابط) به منظور مطالعه همه جانبه آنها. روش معکوس آنالیز، سنتز است. سنتز- این ترکیب دو طرف یک شی است که در طول تجزیه و تحلیل در یک کل واحد شناسایی شده است. تجزیه و تحلیل و سنتز ابتدایی ترین و ساده ترین روش های شناخت است که در اساس تفکر انسان نهفته است.

در فرآیند تحقیق اغلب لازم است که بر اساس دانش موجود در مورد مجهولات نتیجه گیری شود. با حرکت از معلوم به ناشناخته، می توانید از دانش در مورد حقایق فردی استفاده کنید، یا برعکس، با تکیه بر اصول کلی، در مورد پدیده های خاص نتیجه گیری کنید.