صفحه اصلی / برای موفقیت و پول / ظهور پروتستانیسم. اصلاحات

ظهور پروتستانیسم. اصلاحات

پروتستانیسم

اصلاحات و ظهور پروتستانتیسم

اصلاحات پیشینه خاص خود را دارد. مخالفت انقلابی با فئودالیسم از سوی توده‌های مردمی و برگرهای نوظهور از تمام قرون وسطی گذشت و یا در قالب عرفان یا به شکل بدعت و یا در قالب یک قیام مسلحانه ظاهر شد. تمرین لباس برای اصلاحات، آموزش ضد کاتولیک هوسی، و همچنین جنبش آزادیبخش ملی، ضد کاتولیک و ضد فئودالی تابوریت ها، به رهبری پیروان یان هوس (1369-1415) یان ژیژکا بود. در دوران خود اصلاحات، بسیاری از مقررات هوس آشکارا توسط مارتین لوتر پذیرفته شد و ادامه جنبش مردمی تابوریت جنبش آناباپتیست بود.

در رفرماسیون، از همان ابتدا، دو جناح وجود داشت - بورگرها و دهقان-پلبی ها، به همین دلیل است که آنها در مورد رفرماسیون ها و اصلاحات مردم صحبت می کنند. در دوران اصلاحات، مبارزه نیروهای انقلابی علیه فئودالیسم و ​​کاتولیک با مبارزه ای در درون مخالفت بین اردوگاه های بورو و دهقان-پلبی، معاملات بین شهرک ها و فئودالیسم به هزینه مردم و استفاده در تعدادی از آنها همراه بود. موارد مربوط به اصلاحات و عقاید آن توسط اربابان فئودال در جهت منافع خود.

مارتین لوتر یکی از الهام‌گیرندگان سرکوب خونین قیام بزرگ دهقانان 1524-1525 بود. در آلمان و شکست اصلاحات مردمی که آناباپتیست ها نمایندگی می کردند. او در آغاز جنگ دهقانی در جزوه «درباره 12 تز» خواسته های دهقانان را الهام بخش شیطان اعلام کرد. لوتر در جزوه «علیه گروه های خونخوار و نیرومند دهقانان» خواستار شکست بی رحمانه شورشیان شد. اولین اثر مذهبی یکی دیگر از بنیانگذاران اصلاحات، کالوین، علیه آناباپتیست ها بود، نه علیه آناباپتیست ها. کلیسای کاتولیک. کالوین دانشمند اسپانیایی سروتوس را که متعلق به آناباپتیست ها و تعالیم خردگرایانه پروتستان موسوم به وحدت گرایی یا سوسیانیسم بود، در آتش سوزاند.

اصلاحات علیه کلیسا و مذهب عمل نکرد، بلکه علیه کلیسای فئودالی و کاتولیک مخالف آن عمل کرد. کلیسای جدیدمطابق با منافع بورژوازی. این واقعیت که احزاب جنگ حتی در آن زمان به زبان کتاب مقدس علایق خود را بیان می کردند، با عدم بلوغ آگاهی عمومی، تسلط دین، که در قرن شانزدهم انجام شد، توضیح داده می شود. و تا حدودی در قرن هفدهم. شکل غالب آگاهی عمومی باقی ماند. تأثیر فرهنگ سکولار رنسانس کم عمق بود. پرچم انقلابی آن زمان به «انجیل ناب»، نوعی «کلام واقعی خدا» تبدیل شد که باید از تحریف‌های بدخواهانه کاتولیک پاک می‌شد. این شخصیت های اصلاح طلب بودند که کتاب مقدس را به زبان های رایج ترجمه کردند، کتاب مقدس برای اولین بار در دسترس توده های وسیع قرار گرفت. (میزان پنهان ماندن کتاب مقدس از مردم این واقعیت را نشان می دهد که ام. لوتر اولین بار آن را تنها در سن 20 سالگی دید.)، که به سرعت در برخی از مفاد آن توجیهی برای مبارزه خود برای برابری اجتماعی مشاهده کردند.

هنگام تمایز بین اصلاحات مردمی و بورگر، باید در نظر داشت که اصلاحات برگر تمام تلاش خود را برای بازگرداندن نفوذ دین در میان مردم، که از رویه بدبینانه کاتولیک متزلزل شده بود، به کار برد تا ایمان را بالا ببرد و عقل را تنزل دهد. لوتر اعلام کرد: «فضیلت ایمان این است که گردن عقل را می‌پیچد و جانور را خفه می‌کند، که در غیر این صورت ممکن است کل جهان را با تمام مخلوقاتش خفه کند.» لوتر گفت: «عقل اولین فاحشه شیطان است»، بنابراین، «با کنار گذاشتن عقل، مقبول‌ترین قربانی را به خدا تقدیم می‌کنیم.» پروتستانیسم برگر بر ناتوانی انسان در برابر جهان تأکید می کرد و احساس محکومیت به عذاب ابدی را در مردم القا می کرد. اصلاحات مردمی معنای خود را در پیشرفت اجتماعی می دید، توده هااصلاحات را نه به عنوان یک اصلاحات مذهبی، بلکه به عنوان یک اصلاح اجتماعی، اجرای یک «حق الهی» مشخص که در کتاب مقدس خوانده می شود، که به مسیحیت بدوی بازمی گردد، اغلب مذهبی بود، که در پس آن عقلانی و حتی شکل می گرفت عقاید الحادی پنهان بود.

کشورهای اصلی پروتستان در اروپا عبارتند از آلمان، سوئیس، دانمارک، سوئد، نروژ، فنلاند، انگلستان، هلند، جمهوری چک و مجارستان. از قرن 17 گسترش پروتستانتیسم در مستعمرات آمریکای شمالی کشورهای اروپایی آغاز شد، جایی که نمایندگان طیف گسترده ای از جنبش های پروتستان برای فرار از آزار و اذیت گریختند. پروتستانتیسم در طول زمان به مستعمرات دیگر گسترش یافت.

مقدمه

3. جهت گیری های اصلی پروتستانتیسم

4. کلیساهای پروتستان مدرن در روسیه

5. محتوای مذهبی پروتستانتیسم

نتیجه گیری

فهرست ادبیات استفاده شده

مقدمه

پروتستانتیسم، یک جنبش مذهبی که شامل تمام آن مذاهب غربی است که فراتر از سنت مسیحی نیستند، اما با سنت کاتولیک رومی تفاوت دارند. کلمه "پروتستان" برای اولین بار در رایشستاگ در اسپایر (1529) برای تعیین امضا کنندگان Protestatio استفاده شد، سندی که آشکارا مخالفت خود را با تصمیم رایشستاگ برای ممنوع کردن تعدادی از اصلاحات در کلیسا بیان می کرد. بعدها، "پروتستان" نامیده می شود همه کسانی که در طول کودتای قرن شانزدهم از پاپ نافرمانی کردند، که تحت نام اصلاحات در تاریخ ثبت شد. از آن زمان، پروتستانتیسم به خانواده‌های متعددی از کلیساها و فرقه‌های غیرمرتبط تقسیم شد و این کلمه به مفهومی جمعی تبدیل شد که هیچ فرقه خاصی پشت آن وجود نداشت.

1. پیدایش پروتستانتیسم. اصلاحات

پروتستانتیسم به عنوان جنبش مسیحیت نه تنها به تاریخ مسیحیت تعلق دارد. او امروز هم یک نیروی معنوی و فکری تأثیرگذار است. نکته تنها در صدها میلیون پیروان او نیست، بلکه در میراث معنوی استادان اندیشه مدرن، فیلسوفان غربی مانند کارل بارت (1886-1968)، کارل یاسپرس (1883-1969)، مارتین لوتر کینگ ( 1929-1968)، آلبرت شوایتزر (1875-1965)، بیلی گراهام (متولد 1926) و دیگران.

تاریخ پروتستانیسم با نام بزرگترین نمایندگان بشریت و فرهنگ آن پیوند خورده است. برای درک این موضوع، اجازه دهید به واقعیت ها نگاه کنیم. آغاز قرن شانزدهم در اروپا - دوران عالییک نقطه عطف رادیکال در فرهنگ اروپایی، زمانی که پایه و اساس توسعه آن برای قرن های آینده گذاشته شد. این زمان انگیزه های شرافتمندانه و سوزاندن "بدعت گذاران" است، شور و شوق فرهنگ باستانی و شکار جادوگران، اختلافات دیندارانه و شکنجه های پیچیده. همه اینها به یک جریان واحد می ریزد توسعه اجتماعی، جهان بینی را شکل می دهد که از آغاز دوران بورژوازی خبر می دهد.

کلیسای کاتولیک مدافع سرسخت دستورات قرون وسطایی است. او هنوز از قدرت عظیمی برخوردار است. با این حال، در این زمان جنبش های ضد کلیسا به بالاترین حد خود رسید. در انگلستان، این جریان در خطبه‌های جان ویکلیف، استاد دانشگاه آکسفورد (1320-1384)، که خواستار انقیاد کلیسای انگلیسی در امور مدنی از پادشاه بود، نشان داده شد. او همچنین با اخاذی‌های پاپ‌ها از انگلستان مخالفت کرد، در حق کلیسا برای اغماض تردید داشت و بر اولویت کتاب مقدس بر سنت کلیسا تأکید داشت.

ایده‌های او بر دیدگاه‌های یان هوس، استاد دانشگاه پراگ (1415-1369) تأثیر گذاشت، که کلیسا مبنی بر چشم‌پوشی از ثروت و فروش عیش و نوش، موعظه می‌کرد. سوزاندن هوس در آتش در 6 ژوئن 1415، طبق حکم شورای کنستانس، خشم جمهوری چک را برانگیخت.

این عقاید باعث به وجود آمدن جنبشی به نام اصلاحات شد. پایگاه اجتماعی او بسیار متنوع بود. برای متحد کردن این نیروهای ناهمگون، به نوعی برنامه مشترک نیاز است. و ظاهر شد: در 31 اکتبر 1517، در ویتنبرگ، کشیش محلی مارتین لوتر تزهایی را به دروازه های کلیسای جامع میخکوب کرد. این تزها، همانطور که اف. انگلس اشاره کرد، «اثری قابل اشتعال داشت، مانند برخورد صاعقه به یک بشکه باروت». لوتر در ابتدا به هیچ اصلاح اساسی در کلیسا فکر نکرد. ایده اصلی تزهای او این بود که رستگاری مستلزم توبه درونی گناهکاران است که نمی تواند با قربانی پولی خارجی جایگزین شود.

روم با تهدید به تکفیر و آسیب فیزیکی به لوتر پاسخ داد. اما، همانطور که می گویند، داس به سنگ برخورد کرد و کشیش ویتنبرگ مارتین لوتر از تسلیم شدن به زور خودداری کرد. اما پدر نتوانست تسلیم شود - درگیری در این زمان تبلیغات گسترده ای دریافت کرده بود. حملات و اتهامات متقابل شروع به تشدید کرد و در 10 دسامبر 1520، لوتر بول (فرمان) پاپ را که او را از کلیسا تکفیر می کرد، علنا ​​سوزاند.

ماهیت درگیری این بود که کلیسای کاتولیک، به عنوان نهاد اجتماعیفئودالیسم را نمی توان بدون از بین بردن بنیان جزمی که سلطه خود را در جامعه بر آن بنا کرده بود شکست داد. به تعبیر جزمی، آموزه الهیاتی چنین نقشی را ایفا کرد که نجات مردم بدون کمک کلیسا، بدون فیض فقط در آن، غیرممکن است.

برای رد این ساختار الهیاتی در چارچوب مسیحیت، لازم بود محدودیت‌های زمینی کلیسا را ​​در مقابل قدرت مطلق خود خدا قرار دهیم. به عبارت دیگر، آزادی مردم از ادعاهای کاتولیک را می توان با تأکید بر وابستگی کامل و مطلق انسان به خالق، ناتوانی یک گناهکار در تأثیرگذاری بر عالی ترین اراده الهی با رفتار خود (اعمال مقدس و اعمال تقوا) توجیه کرد. ). بنابراین، مصلحان با قاطعیت سنت مقدس را که کلیسا را ​​به عنوان یک نهاد اجتماعی ویژه الهی تأیید می کرد، رد کردند و کتاب مقدس را تنها منبع ایمان اعلام کردند.

در عین حال، ویژگی‌های آگاهی دینی و نیز شرایط اجتماعی واقعی و پیچیده‌تر، در عمل، حتی در آغاز اصلاحات، منجر به ظهور جریان‌های مختلف و اغلب متخاصم شد. اصلاحات چندین شخصیت برجسته را مطرح کرد: مارتین لوتر (1483-1546)، توماس مونزر (1490-1625)، جان کالوین (1509-1564)، اولریش زوینگلی (1484-1531). اما نکته اصلی، البته، شخصیت خود اصلاح طلبان نیست، اگرچه این بسیار مهم است، بلکه اولاً تفاوت در زمینه سیاسی-اجتماعی دیدگاه های آنها، رویه اجتماعی است که آنها قادر به روشن کردن آن هستند. . لوتر عمدتاً با انگیزه تجربه شناخت خدا با روم مخالفت کرد. او راه را برای یک الهیات جدید هموار می کرد و نمی توانست کل مسیر را از قبل ببیند. کالوین جوان‌تر از لوتر است و ایده‌های پروتستانی را از قبل شکل گرفته است. او در سن 26 سالگی «دستورالعمل‌هایی در ایمان مسیحی» (1536) را منتشر کرد که در آن آموزه‌های پروتستانی را به شکلی منظم و بی‌رحمانه بیان کرد که به زودی به دایره‌المعارفی از اندیشه‌های پروتستان تبدیل شد.

ظهور پروتستانتیسم نقطه عطفی در کل فرهنگ اروپا بود. انقلاب معنوی در قدرت فکر، اشتیاق و شخصیت، در تطبیق پذیری و یادگیری توسط تیتان ها انجام شد: لئوناردو داوینچی، ماکیاولی، اراسموس روتردام. اینها بدون شک شامل لوتر و کالوین می شوند. آنها اهل ایمان بودند و معنویت جدید برای آنها از طریق احساس مذهبی، از طریق احیای «ایمان رسولی» بود. برای مرد قرون وسطاییایده خدا یک جزم انتزاعی و انتزاعی نیست. برای آنها خدا بالاترین حقیقتی است که همه عقاید و عقایدشان حول آن جمع شده است.

گروهی از شاهزادگان آلمانی اصلاحات انجیلی را در قلمروهای خود انجام دادند. در سال 1529، آنها "اعتراض" را علیه لغو حق تصمیم گیری در مورد مذهب رعایا توسط رایشتاگ اسپایر اعلام کردند که در سال 1526 به آن دست یافتند. منشاء اصطلاح "پروتستانتیسم" با این رویداد مرتبط است، که برای تعیین مجموعه ای از فرقه های مسیحی که از نظر ژنتیکی با اصلاحات مرتبط بودند، مورد استفاده قرار گرفت.

2. ویژگی های آموزه، سازمان و فرقه پروتستان

مطابق با تعالیم کلی مسیحیت، پروتستانتیسم از هر نوع موضعی اتخاذ می کند که علم حقیقت دینی توسط وحی الهی به انسان داده می شود. با این حال، این سؤال مهم مطرح می‌شود که ملاک چه چیزی از علم بشری با حقیقت نازل شده ارتباط دارد و چه چیزی با آن مطابقت ندارد یا حتی با آن منافات دارد، ضمانت وحی الهی این یا آن تز کلامی کجاست؟

در مسیحیت شکی نیست که منبع اصلی وحی کتاب مقدس است. اما حاوی تناقضات فراوان و همچنین عبارات نامفهومی است که نیاز به تفسیر و توضیح دارد. از نظر کاتولیک، حق چنین تفسیری فقط به کلیسا تعلق داشت و آنقدر تغییر ناپذیر بود که افراد غیر مذهبی حتی از خواندن کتاب مقدس بدون راهنمایی روحانیون منع می شدند.

پروتستانتیسم پاپ و کلیسا را ​​از انحصار تفسیر کتاب مقدس محروم کرد. برای رسیدن به این هدف، پروتستان ها حق هر مؤمنی را اعلام کردند که نه تنها کتاب مقدس را مستقل بخواند، بلکه آن را نیز تفسیر کند. در مورد سنت مقدس، پروتستانیسم آن را به عنوان منبع وحی رد کرد. "فقط کتاب مقدس" - این شعار اصلی همه کلیساهای پروتستان شده است.

اصلاح طلبان بر رابطه شخصی انسان و خدا اصرار داشتند. شناخته شده است که در کاتولیک ارتدکس خدا به عنوان وحدت سه شخص تصور می شود: خدای پدر، خدای پسر و روح القدس. تاریخ چند صد ساله کلیسا نشان می دهد که این صورت بندی و تفسیر جزم تثلیث است که نوعی کانون نبردهای الهیاتی را تشکیل می دهد. آنها رسماً توسط آریوس الاهیدان اسکندریه (قرن چهارم) آغاز شدند که شخص دوم تثلیث - خدایی بودن عیسی مسیح را زیر سؤال برد.

این تأکید بر ارتباط شخصی با خدا بود که ویژگی گونه شناختی پروتستانیسم را تعیین کرد. یکنواختی کلیسا جای خود را به کثرت گرایی مذهبی و الهیاتی داد. بنابراین در کشورهای مختلفو حتی در داخل یک کشور، عقاید مختلف به وجود آمد. همه آنها ایده ها و ایده های کلیدی را به اشتراک گذاشتند که شخصیت کلی پروتستانی آنها را تعیین کرد (مفهوم "ایمان شخصی" ، "تعمید در روح" ، انتخاب و غیره) اما بسته به ویژگی های مبارزه سیاسی و موقعیت اجتماعی ، آشنا بود. نمادها و مفاهیم ویژگی خاصی پیدا کردند. این گونه بود که جنبش های مختلف آن به وجود آمد: انگلیکانیسم، لوترانیسم، کالوینیسم.

اول از همه، مارتین لوتر به ادعای کلیسای کاتولیک مبنی بر حفاظت و نمایندگی آسمانی حمله کرد. بین انسان و خدا، همانطور که ام. لوتر معتقد بود، هیچ واسطه ای نباید وجود داشته باشد. خداوند با اراده آزاد خود رستگاری می دهد و به هیچ وجه تحت فشار یک گناهکار نیست. سرنوشت یک شخص نه توسط کلیسا، بلکه کاملاً به لطف خدا تعیین می شود و یک مؤمن نمی تواند و نمی تواند با تلاش خود به رستگاری برسد. او آن را تنها زمانی به دست می آورد که خود را به عنوان موجودی ناامیدکننده گناهکار و ایمان شخصی به خدا و فداکاری کفاره عیسی مسیح به دست آورد. آموزه «ایمان شخصی» به عنوان تنها شرط و شرط کافی برای رستگاری، شالوده عقاید پروتستانی را تشکیل می دهد و شامل بازنگری در تمام آموزه های سنتی است.

اصلاحات یک جنبش کلیسایی-اجتماعی قرن شانزدهم در اروپا علیه کلیسای کاتولیک است که در آن مبارزه برای آرمان های مذهبی با مبارزه طبقاتی دهقانان و بورژوازی نوظهور با اربابان فئودال آمیخته شد. تبدیل به کاتالیزوری برای فروپاشی جامعه فئودالی و ظهور اشکال ابتدایی سرمایه داری

علل اصلاحات

کاتولیک نظام کاملی بود که چارچوبی را بر کل فرهنگ و سازمان اجتماعی مردم اروپا تحمیل می کرد:

    جهانی گرایی کاتولیک ملیت را انکار می کرد
    ایده تئوکراتیک دولت را درهم شکست
    روحانیون موقعیت ممتازی در جامعه داشتند و طبقات سکولار را تابع قیمومیت کلیسا می کردند.
    جزم گرایی اندیشه را با حوزه بسیار باریکی عرضه کرد
    کلیسای کاتولیک از تسلی دهنده و مروج ایده های عدالت اجتماعی به یک زمین دار و ظالم فئودال ظالم تبدیل شده است.
    اختلاف بین سبک زندگی خادمان کلیسا و آنچه که موعظه می کردند
    ناتوانی، بی بندوباری و فساد بوروکراسی کلیسا
    تقاضاهای رو به رشد مادی کلیسای روم: همه مؤمنان دهک پرداخت می کردند - مالیات 1/10 از کل درآمد. تجارت آزاد در مناصب کلیسا وجود داشت
    وجود انبوه صومعه‌ها که دارای زمین‌های وسیع و دارایی‌های دیگر بودند و جمعیت بیکار زیادی داشتند.
    فروش عافیت ها، که برای تامین مالی ساخت کلیسای جامع سنت پیتر در رم آغاز شد، به وضوح و بدبینانه توجه کلیسا را ​​به روح گله نشان نمی دهد، بلکه میل به غنی سازی و برکات زمینی را نشان می دهد.
    اختراع چاپ
    کشف آمریکا
    علاقه مجدد به فرهنگ باستان، همراه با شکوفایی هنر، که برای قرن ها منحصراً در خدمت منافع کلیسا بود.

    همه نهادهای سکولار جامعه اروپایی در مبارزه علیه کلیسای کاتولیک متحد شدند: قدرت دولتی، بورژوازی در حال ظهور، دهقانان تحت ستم، روشنفکران و نمایندگان حرفه های لیبرال. آنها نه به نام خلوص آموزه های مسیحی، نه به نام بازگرداندن کتاب مقدس به عنوان مرجع اصلی در مسائل دینی، نه به نام خواسته های وجدان و اندیشه دینی، بلکه به این دلیل که کاتولیک در توسعه آزاد دخالت می کند. روابط عمومیدر تمام عرصه های زندگی

اصلاحات در اروپا

آغاز رسمی اصلاحات را 31 اکتبر 1517 می‌دانند، زمانی که مارتین لوتر، معاون رئیس مجلس آگوستین، 95 تز خود را علیه تجارت اغماض پاپی منتشر کرد.

  • 1520 - آلمان
  • 1525 - پروس، لیوونیا
  • 1530 - انگلستان
  • 1536 - دانمارک
  • 1536 - نروژ
  • 1540 - ایسلند
  • 1527-1544 - سوئد
  • 1518-1520 - سوئیس: زوریخ، برن، بازل، ژنو
  • 1520-1530 - فرانسه: لوترانیسم و ​​آناباپتیسم
  • 1550 - فرانسه: کالوینیسم
  • 1540-1560 - هلند

چهره های اصلاحات

  • مارتین لوتر (1483–1546) - آلمان
  • فیلیپ ملانشتون (1497–1560) - آلمان
  • هانس تاوزن (1494–1561) - دانمارک
  • اولائوس پتری (1493-1552) - سوئد
  • اولریش زوینگلی (1484-1531) - سوئیس
  • جان کالوین (1509-1564) - فرانسه، سوئیس
  • توماس کرانمر (1489–1556) - انگلستان
  • جان ناکس (1514؟–1572) - اسکاتلند
  • J. Lefebvre (1450-1536) - فرانسه
  • G. Brisonnet (1470-1534) - فرانسه
  • M. Agricola (1510-1557) - فنلاند
  • تی مونزر (1490-1525) - آلمان

    در نتیجه اصلاحات، برخی از معتقدان عقاید شخصیت های اصلی آن لوتر و کالوین را پذیرفتند و از کاتولیک ها به لوتری ها و کالوینیست ها روی آوردند.

    بیوگرافی مختصر مارتین لوتر

  • 1483 (1484؟)، 10 نوامبر - در Eisleben (زاکسونی) متولد شد.
  • 1497-1498 - تحصیل در مدرسه لولارد در ماگدبورگ
  • 1501 - 1505 - تحصیل در دانشگاه ارفورت
  • 1505 - 1506 - تازه کار در صومعه آگوستینیان (ارفورت)
  • 1506 - نذر رهبانی گرفت
  • 1507 - منصوب به کشیشی
  • 1508 - به صومعه ویگنبرگ نقل مکان می کند و وارد دانشکده الهیات دانشگاه ویگنبرگ می شود.
  • 1512، 19 اکتبر - مارتین لوتر مدرک دکترای الوهیت خود را دریافت کرد
  • 1515 - منتخب نائب مذهبی (11 صومعه) نظم آگوستین.
  • 1517، 31 اکتبر - پدر مارتین لوتر بر درهای ویتنبرگ نصب کرد کلیسای محلی 95 پایان نامه در مورد اغماض.
  • 1517-1520 - مقالات الهیات متعددی در انتقاد از نظم موجود در کلیسا
  • 1520، 15 ژوئن - گاو نر پاپ لئو X، که از لوتر دعوت می کند تا در مدت 60 روز از عقاید بدعت آمیز خود دست بکشد.
  • 1520، 10 دسامبر - در میدان شهر ویگنبرگ، جمعیتی از دانشجویان و راهبان به رهبری لوتر گاو نر پاپ و نوشته های مخالفان لوتر را سوزاندند.
  • 1521، 3 ژانویه - گاو نر لئو ایکس مارتین لوتر را از کلیسا تکفیر کرد.
  • 1521، مه - 1522، مارس - مارتین لوتر، به نام یورگن یورگ، در قلعه وارتبورگ پنهان می شود و به فعالیت های روزنامه نگاری خود ادامه می دهد.
  • 1522، 6 مارس - بازگشت به ویتنبرگ
  • 1525، 13 ژوئن - ازدواج با کاترینا فون بورا
    1525، 29 دسامبر - اولین خدمت طبق آیین جدید که توسط لوتر انجام شد.
  • 1526، 7 ژوئن - هانس پسر لوتر به دنیا آمد
  • 1527، 10 دسامبر - الیزابت دختر لوتر متولد شد، در 3 آوریل 1528 درگذشت.
  • 1522-1534 - فعالیت روزنامه نگاری، ترجمه به آلمانی کتب انبیا و کتاب مقدس
  • 1536، 21-28 مه - جلسه ای از متکلمان بزرگ در ویتنبرگ به ریاست لوتر برگزار شد. ایمان جدید
  • 1537، 9 فوریه - کنگره پروتستان در Schmalkalden، که لوتر اعتقادنامه را برای آن نوشت.
  • 1537-1546 - روزنامه نگاری، سفر در سراسر آلمان
  • 1546، 18 فوریه - مارتین لوتر بر اثر بیماری قلبی درگذشت

    ایده اصلی لوترانیسم نجات با ایمان شخصی است که توسط خدا و بدون کمک کلیسا داده شده است. ارتباط بین خدا و انسان شخصی است. همه مؤمنان در برابر مسیح برابر شناخته می شوند، کشیشان موقعیت خود را به عنوان یک طبقه خاص از دست می دهند. خود جوامع مذهبی کشیش ها را دعوت می کنند و هیئت های حاکمه را انتخاب می کنند. منبع آموزه کتاب مقدس است که مؤمن حق دارد مستقلاً توضیح دهد. به جای لاتین، خدمات در این کشور انجام می شود زبان مادریمومن

بیوگرافی مختصری از جان کالوین

  • 1509، 10 ژوئیه - در شهر Noyon فرانسه متولد شد
  • 1513-1531 در پاریس، اورلئان، بورژه درک شد علوم انسانی، فقه، الهیات، مدرک فوق لیسانس گرفت
  • 1532، بهار - اولین خود را منتشر کرد کار علمی- نظرات در مورد رساله سنکا "در باب ملایمت"
  • 1532 - دکترای خود را در اورلئان دریافت کرد
  • 1532، نیمه دوم - پروتستان شد
  • 1533، اکتبر - سخنرانی را نوشت: "در فلسفه مسیحیبرای رئیس دانشگاه، نیکلاس کوپا، که به خاطر آن تحت تعقیب قرار گرفت
  • 1533-1535 - چگونه نویسنده یک سخنرانی فتنه انگیز در جنوب فرانسه پنهان شد
  • 1535، زمستان - از ترس جان خود، به سوئیس گریخت
  • 1536، نیمه اول - در بازل و شهر ایتالیایی فرارا در دربار دوشس فرارا رنه، دختر پادشاه لوئیس دوازدهم زندگی کرد، کار اصلی خود را "تأسیسات ایمان مسیحی" منتشر کرد.
  • 1536، ژوئیه-1538، بهار - تا زمانی که اخراج شد در ژنو زندگی کرد
  • 1538-1540 - برن، زوریخ، استراسبورگ
  • 1540، سپتامبر - ازدواج با بیوه Idelette Shtorder
  • 1541، 13 سپتامبر - بازگشت به ژنو با تصمیم شورای شهر
  • 1541، 20 نوامبر - پیش نویس منشور کلیسا را ​​ارائه کرد که توسط مجمع عمومی شهروندان تصویب شد.

    در این منشور انتخاب 12 نفر از بزرگان پیش بینی شده بود. قدرت قضایی و نظارتی در دست بزرگان متمرکز بود. کل ساختار حکومتی ژنو ویژگی مذهبی سختی پیدا کرد. به تدریج، تمام قدرت شهر در شورای کوچکی متمرکز شد که کالون بر آن نفوذ نامحدودی داشت.
    قوانینی که به اصرار کالوین به تصویب رسید این بود که ژنو را به نمونه اولیه «شهر خدا» تبدیل کند. قرار بود ژنو به روم پروتستان تبدیل شود. کالوین خواستار نظارت دقیق بر نظافت و نظم در ژنو شد - قرار بود در همه چیز به الگویی برای شهرهای دیگر تبدیل شود.
    کالون وظیفه کلیسا را ​​تربیت دینی همه شهروندان می دانست. برای رسیدن به این هدف، کالوین یک سری اصلاحات را با هدف ایجاد «زهد دنیوی» انجام داد. فرقه پرشکوه کاتولیک لغو شد و اقدامات اداری سختگیرانه با هدف تقویت اخلاق انجام شد. نظارت خرد و اسارت بر همه شهروندان برقرار شد. بازدید می کند خدمات کلیسااجباری شد، سرگرمی، رقص، لباس روشن و خنده با صدای بلند ممنوع شد. به تدریج، حتی یک تئاتر در ژنو باقی نماند، آینه ها شکسته شد، زیرا مدل موی غیر ضروری و زیبا مانع شد. کالوین شخصیتی سنگین و سلطه جو داشت. او هم نسبت به کاتولیک ها و هم با نمایندگان دیگر جنبش های اصلاحی بی مدارا بود. با اصرار او، مخالفان تدریس او در معرض اخراج و حتی مجازات اعدام قرار گرفتند. تنها در سال 1546، 58 حکم اعدام و 76 حکم اخراج از شهر در ژنو صادر شد.

  • 1553 - با حکم دادگاه ژنو، M. Servet به دلیل دیدگاه های بدعت آمیز اعدام شد. اولین بار به دلیل مخالفت به اعدام محکوم شد
  • 1559 - تأسیس آکادمی ژنو - یک موسسه عالی الهیاتی برای آموزش واعظان
  • 1564، 27 مه - کالوین درگذشت. او را بدون تشریفات، بدون سنگ قبر به خاک سپردند. به زودی محل دفن او گم شد

    ایده اصلی کالوینیسم آموزه «قدر مطلق» است که بر اساس آن خداوند حتی قبل از «آفرینش جهان»، برخی از مردم را به «نجات» و برخی دیگر را به «ویرانی» مقدر کرده است و این جمله خداوند است. کاملا غیر قابل تغییر است با این حال، دکترین «جبر مطلق» ماهیت سرنوشت‌سازی نداشت. بر اساس کالونیسم، زندگی به شخص داده می شود تا توانایی های ذاتی او را خداوند آشکار کند و موفقیت در امور زمینی نشان دهنده رستگاری است. کالوینیسم جدید اعلام شد ارزش های اخلاقیصرفه جویی و احتیاط همراه با کار خستگی ناپذیر، اعتدال در زندگی روزمره، روحیه کارآفرینی

ضد اصلاحات

هر عملی متضمن واکنش است. اروپای کاتولیک به جنبش اصلاحات با ضد اصلاحات (1543 - 1648) پاسخ داد. کلیسای کاتولیک از اعطای عافیت ها خودداری کرد، دستورات جدید رهبانی و حوزه های علمیه تأسیس شد، یک مناسک یکنواخت معرفی شد (مهم ترین آنها عبادت مسیحی، در تقویم میلادی، اصلاحات در لهستان، سرزمین هابسبورگ، فرانسه سرکوب شد. ضد اصلاحات، گسست نهایی بین کاتولیک و پروتستان را رسمیت بخشید

نتایج اصلاحات و ضد اصلاحات

    مؤمنان اروپا به دو دسته کاتولیک و پروتستان تقسیم شدند
    اروپا در یک سری جنگ های مذهبی فرو رفت (،)
    کشورهایی که پروتستانیسم در آنها پیروز شد، شروع به "ساختن سرمایه داری" فعال تر کردند

*افراط - بخشودگی گناهان در مقابل پول

  • فصل 3. فرهنگ تمدن های باستانی شرق
  • 3.1. فرهنگ بین النهرین
  • 3.2. فرهنگ مصر باستان
  • 3.3. فرهنگ هند باستان
  • فصل 4. فرهنگ باستانی
  • 1.1. فرهنگ یونان باستان
  • 4.1.1. دوره های اصلی توسعه فرهنگ یونان باستان.
  • 4.1.2. مبانی جهان بینی و اصول زندگی فرهنگ یونان باستان
  • 4.1.3. اساطیر یونان باستان
  • 4.1.4. عقلانیت کهن فلسفه و خاستگاه دانش علمی
  • 4.1.5. فرهنگ هنری یونان باستان.
  • 4.2. فرهنگ روم باستان (لاتین باستان)
  • 4.2.2. مبانی ارزشی و جهان بینی فرهنگ روم باستان
  • 4.2.3. اساطیر و باورهای مذهبی روم باستان
  • 4.2.4. ویژگی های فرهنگ هنری روم باستان.
  • فصل 5. مسیحیت و پیدایش آن
  • 5.1. پیشینه اجتماعی-فرهنگی دوران هلنیستی
  • 5.2. ایده های اساسی مسیحیت: خدا عشق است، فرزند خدا، پادشاهی خدا است
  • 5.3. علل درگیری بین مسیحیان و امپراتوری روم
  • فصل 6. فرهنگ بیزانس
  • 6.1. ویژگی های اصلی و مراحل توسعه فرهنگ بیزانس
  • 6.2. پیشینه معنوی و فکری عصر
  • 6.3. فرهنگ هنری بیزانس.
  • فصل 7. ارتدکس
  • کلیسا، سازمان آن، کتاب مقدس، سنت، تعصب
  • 7.6. عصر مجالس جهانی
  • 7.3. زهد و عرفان ارتدکس
  • 7.4. رهبانیت به عنوان شکلی از وجود درونی کلیسا
  • ویژگی های آموزه ارتدکس و اندیشه الهیات
  • فصل 8. فرهنگ قرون وسطی اروپای غربی
  • دوره های توسعه قرون وسطی اروپای غربی. تصویر قرون وسطی جهان
  • ویژگی های قشربندی فرهنگی-اجتماعی فرهنگ قرون وسطی
  • 8.3. کلیسای کاتولیک رومی. فعالیت سیاسی اجتماعی و نقش کلیسای کاتولیک در زندگی جامعه قرون وسطی
  • سبک رومانسک و گوتیک در فرهنگ قرون وسطی
  • فصل 9. فرهنگ رنسانس و اصلاحات
  • جوهره رنسانس. ویژگی های رنسانس ایتالیا و شمال
  • 9.2. اومانیسم رنسانس
  • 9.3. ویژگی های فرهنگ هنری رنسانس. هنر رنسانس ایتالیا و شمال.
  • هنر رنسانس ایتالیا
  • هنر رنسانس شمالی
  • پدیده اصلاح طلبی؛ پروتستانیسم و ​​فرقه های پروتستانی
  • ضد اصلاحات دستورات جدید رهبانی. شورای ترنت
  • فصل 10. فرهنگ اروپایی دوران مدرن
  • 10.1. تصویری از دنیای مدرن. شکل گیری جهان بینی عقل گرایانه
  • 10. 2. علم به عنوان یک پدیده فرهنگی. علم کلاسیک دوران مدرن
  • 10. 3. ویژگی های فرهنگ روشنگری
  • فصل 11. سبک ها و روندها در هنر دوران مدرن
  • 11. 1. باروک و کلاسیک در هنر دوران مدرن
  • 11. 2. زیبایی شناسی روکوکو
  • 11. 3. رمانتیسم به عنوان جهان بینی قرن 19.
  • 11. 4. روندهای واقع گرایانه در فرهنگ مدرن
  • 11.5. امپرسیونیسم و ​​پست امپرسیونیسم: جستجوی فرم
  • فصل 12. فلسفه فرهنگ اواخر قرن 19 - اوایل قرن 20: ایده ها و نمایندگان اصلی
  • ای. تایلور و اف. نیچه - نگاهی نو به فرهنگ
  • مفهوم روانکاوی فرهنگ (اس. فروید، سی. جی. یونگ)
  • مفهوم "حلقه های فرهنگی" توسط پدر اسپنگلر
  • 12.4. نظریه "زمان محوری" نوشته کی. یاسپرس
      1. پدیده اصلاح طلبی؛ پروتستانیسم و ​​فرقه های پروتستانی

    دوره زمانی رنسانس، دوران اصلاحات است که بزرگترین انقلاب مترقی را در توسعه فرهنگ اروپایی تکمیل کرد. ایده های انسان گرایانه رنسانس بر مهمترین حوزه زندگی معنوی تأثیر می گذارد اروپای قرون وسطی- کلیساها ایده های بازگشت به معانی واقعی روابط مذهبی، که همانطور که اومانیست ها می بینند، به دلیل شیوه ناعادلانه فعالیت کلیسای موجود از بین رفته است، اساس جنبش اصلاحات - جنبشی برای تجدید کلیسا بود. ، برای ارتباط غیر واسطه ای بین انسان و خدا، برای لغو تشریفات پیچیده کلیسا و غیره د.

    اصلاحات یک جنبش مذهبی و سیاسی-اجتماعی گسترده با هدف تغییر دین مسیحیت است که در اروپا به شکل ایمان کاتولیک توسعه یافت. با شروع در آلمان در قرن شانزدهم، اصلاحات تعدادی از کشورهای اروپایی را در بر گرفت و منجر به سقوط کلیسای کاتولیک در انگلستان، اسکاتلند، دانمارک، سوئد، نروژ، هلند، فنلاند، سوئیس، جمهوری چک، مجارستان و تا حدی آلمان

    اصلاحات تحت شعارهای اصلاح کلیسا اتفاق افتاد که عمدتاً به معنای خلاص شدن از شر هر چیز غیر ضروری و مضری بود که با تلاش رهبری روم معرفی شد و نه تنها با مسیحیت اصلی مطابقت داشت، بلکه مستقیماً با آن در تضاد بود. تسلط غیرقابل تقسیم کلیسای کاتولیک در تمام عرصه های زندگی در نهایت به انحطاط و زوال درونی آن انجامید. کلیسا با موعظه فروتنی و پرهیز از همه چیز ثروتمند شد و از همه چیز سود برد. بالاترین رده‌های کلیسای کاتولیک در تجملات ناشناخته‌ای زندگی می‌کردند، در شادی زندگی اجتماعی پر سر و صدا، بسیار دور از ایده‌آل مسیحی، زندگی می‌کردند.

    با این حال، دلایل واقعی اصلاحات بسیار پیچیده تر و متنوع تر بود. نه تنها "آسیب" مسیحیت توسط پاپ، شرکت کنندگان در جنبش را وادار کرد تا به دنبال اشکال جدیدی برای مسیحیت باشند، بلکه تعدادی از شرایط دیگر.

    کلیسای کاتولیک فراملی با روند کلی تشکیل دولت های ملی به شدت مخالفت کرد. توسعه صنعت و تجارت، شکل گیری روابط اجتماعی و اقتصادی جدید نیز با موانعی مواجه شد که توسط ایدئولوژی سنتی ایجاد می شد. همچنین مهم بود که روندهای جدید خود بحران رشد را برانگیخت. بسیاری از شرکت کنندگان در فرآیندهای اجتماعی-اقتصادی آن زمان مخالف حل مشکلات ناشی از هزینه کلیسا نبودند.

    اما اصلاحات فقط یک تجدید مذهبی نبود، بلکه تحولی عمیق در فرهنگ مسیحی بود. نتیجه این دگرگونی نه تنها نسخه جدیدی از ایمان مسیحی - پروتستانتیسم، بلکه نوع جدیدی از افراد با نگرش جدیدی نسبت به زندگی و خود بود. این نوع افراد بود که به نیروی محرکه توسعه سریع تمدن اروپای غربی تبدیل شد. اصلاحات جهان معنایی مسیحیت را تغییر داد و پایه های نوع جدیدی از فرهنگ مسیحی را پی ریزی کرد. در این فرهنگ تجدید شده، معنویت مسیحی به عنوان مبنای معنایی اخلاق کاری جدید عمل کرد و به نیرویی الهام بخش برای دگرگونی عقلانی و عملی جهان تبدیل شد. این کشورهایی بودند که راه اصلاحات را انتخاب کردند که بیشترین موفقیت را در توسعه تمدن به دست آوردند. اصلاحات پاسخی معنوی به چالشی بود که به واسطه وضعیت اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی قرن شانزدهم برای روح انسان ایجاد شد. بنابراین، اجازه دهید ابتدا به بستری بپردازیم که خاستگاه های فرهنگ جدید در آن رشد کرده است.

    زندگی یک فرد غیر روحانی پر از دغدغه های روزمره دنیوی بود که ربطی به نجات روح نداشت. با این حال، اعتقاد بر این بود که کلیسا، به دلیل شایستگی های مذهبی قدیسانش، فیض بیشتری از آنچه برای نجات صالحان شناخته شده لازم است جمع می کند. و کلیسا این مقدار بیش از حد فیض را به غیر مذهبی ها می دهد، اما نه به همه، بلکه به کسانی که در زندگی دنیوی خود به قوانین مذهبی پایبند هستند و از تلاش های کلیسا برای نجات کل جهان حمایت می کنند. درست است، در زندگی واقعی معلوم شد که حمایت از تلاش های کلیسا لزوماً به اخلاق شخصی بالا نیاز ندارد. فیض و رستگاری را می توان با زیارت، شرکت در جنگ صلیبی، یا صرفاً با اهدای دارایی یا پول به نیازهای کلیسا «به دست آورد». به عبارت دیگر، نوعی مبادله کالاهای زمینی با کالاهای آسمانی وجود داشت. . در حالی که سنت‌های فئودالی در اروپا غالب بود، این مبادله در محدوده خاصی حفظ می‌شد و ثبات جامعه را خدشه‌دار نمی‌کرد، اما با گسترش حوزه روابط کالایی و پولی، اوضاع به‌طور چشمگیری تغییر کرد. پاپ‌ها و دستگاه غول‌پیکر کلیسا امکان غنی‌سازی بی‌سابقه‌ای را با فروش عفو در ازای پول احساس کردند. این «آزادی ها» که به صورت مکتوب تنظیم شده بودند، اغماض نامیده می شدند و نمایندگان ویژه کلیسا آنها را در مکان های عمومی می فروختند. می‌توان تسلیتی خرید که وحشتناک‌ترین جنایت را ببخشد. البته این نمی‌توانست جنایتکار گرفتار را از قضاوت دنیوی نجات دهد، اما پیشاپیش بخشش آسمانی گناه مربوطه (یا بسیاری از گناهان - همه چیز به مبلغ پرداختی بستگی داشت) را فراهم کرد. فروش عافیت یکی از سودآورترین تجارت ها بود، اما اقتدار کلیسا را ​​تضعیف کرد. علاوه بر این، در واقع کسانی را که صادقانه در زمینه های جدید زندگی کار می کردند، از منظر معنا محروم می کرد. از منظر اخلاق سنتی، فعالیت‌های آن‌ها مملو از گناه بود، اما تجارت صادقانه فرصتی برای «پدیه پولی» برای گناهان باقی نمی‌گذاشت، در حالی که یک دزد یا فئودال ثروتمند با استفاده از قدرتی که داشت، از پول و شایستگی بیشتری برخوردار بود. به کلیسا، و این بدان معناست که در برابر خود خدا

    همانطور که در بالا ذکر شد، اصلاحات در آلمان آغاز شد و این اتفاقی نبود. آلمان به طور رسمی بخشی از امپراتوری روم مقدس بود، اما در واقع روابط سیاسی بین ایتالیا و آلمان تا آن زمان به میزان قابل توجهی ضعیف شده بود. امپراتور که ایده اتحاد دولت را به تصویر می کشید، مدت ها پیش به یک حاکم کاملاً اسمی تبدیل شده بود که توسط قدرتمندترین شاهزادگان انتخاب می شد. خود امپراتوری دیگر یک کل سازماندهی شده محکم نبود و مجموعه ای ساده از شاهزادگان و شهرها بود. این تشکل ها در اکثر موارد نتوانستند در برابر ادعاهای کلیسا مقاومت کنند و جمعیت آنها بیش از هر جای دیگری ظلم آن را احساس می کردند. درگیری بین شهرها و ساختارهای فئودالی در حال رشد به بن بست رسیده است. شاهزادگان و شوالیه‌ها که از نظر سیاسی تسلط داشتند، از نظر اقتصادی کاملاً به بورگرها وابسته بودند. توسعه گردش پولی نه تنها مستلزم فقیر شدن نسبی اقشار حاکم قدیمی جمعیت بود، بلکه آنها را نیز به نوبه خود مجبور به افزایش فشار بر دهقانان و مردم شهر کرد، که در نتیجه بسیاری از آنها خود را در شرایط کاملاً غیرممکن می دیدند. موقعیت

    طبیعتاً نارضایتی عمومی باید به کلیسای روم تبدیل می شد. برگرها در آن حمایتی از مقامات فئودال و یک نهاد به طور کلی محافظه کار می دیدند که از حل رایگان مشکلات اقتصادی جلوگیری می کرد و نه تنها زندگی روزمره را تنظیم می کرد، بلکه خود روش های مدیریت را نیز تنظیم می کرد. شاهزادگان و اشراف در او رقیب قدرتمندی می دیدند که از تصاحب اموال و حقوقش بیزار نبودند. دهقانان و پرولترهای شهری از او ناراضی بودند، مانند همه به طور کلی.

    جامعه آلمان بیش از پیش با ایده های الهیدان چک، رئیس دانشگاه پراگ آغشته شد. یانا هوس (1371-1415). او از محدود کردن و ساده‌سازی عبادت کاتولیک، ترجمه آن به یک زبان ملی و ایجاد کلیساهای مستقل از روم حمایت می‌کرد. هوس محکوم شد و سوزانده شد. با این حال، آموزه های او نیز به آسانی مورد حمایت اومانیست های آلمانی قرار گرفت، که به طور خستگی ناپذیر کلیسا را ​​مورد انتقاد قرار دادند. مجموعه ای از ایده ها که اصلاحات کلیسا را ​​پیش بینی می کردند قبلاً در سخنرانی های متفکران رنسانس وجود داشت. بنابراین، اصلاحات و رنسانس از یکدیگر جدایی ناپذیرند.

    در این شرایط خطبه خود را ایراد کرد. مارتین لوتر(1483-1546) - از یک خانواده بورگر آمد که راهب شد و الهیات آموخت. مصلح معروف در تورینگن در خانواده ای متواضع به دنیا آمد. با این حال، او تحصیلات خوبی را در منسفلد، ماگدبورگ، آیزناخ و دانشگاه ارفورت دریافت کرد. او یک کاتولیک مخلص بود، از طرفداران سنت. آگوستین. در سال 1505 ، او حتی وارد یک صومعه آگوستین شد ، اگرچه این باعث ایجاد اختلاف با والدینش شد. پس از آن، به پیشنهاد رهبری صومعه، برای تدریس در دانشگاه و موعظه به ویتنبرگ رفت.

    همه چیز با تزهایی شروع شد که مارتین لوتر 31 اکتبر 1517برای بحث در دروازه های کلیسای ویتنبرگ ارسال شده است. تزها ثابت کردند که خرید یک عیش و نوش به تنهایی نمی تواند یک گناهکار را با خدا آشتی دهد. تزها هنوز گسستی با قدرت پاپ نبودند، آنها هنوز در سنت قرار می گرفتند، اما وقایع بعدی نشان داد که تنها بخش کوچکی از آنچه بیان شده بود نه تنها توسط لوتر، بلکه توسط گسترده ترین لایه های جامعه بیان شد. «عمل لوتر برای معاصرانش مهم‌تر و پربارتر به نظر می‌رسید تا برای خودش. تا به حال، چنین موضوعاتی فقط در دفاتر دانشمندان مورد بحث قرار می گرفت - اکنون آنها به قضاوت جمعیت سپرده می شدند. خیره کننده، هیجان انگیز بود. به نظر می رسید که جریان هوای تازه ای در فضای خفه کننده غیر قابل تحملی که جامعه آن زمان در آن خفه شده بود نفوذ کرده است. همه آزادتر نفس می‌کشند و بلافاصله شروع به صحبت می‌کنند.» 

    اصلاحات نه تنها علایق معنوی را بیان می کرد - بلکه برای شاهزادگانی که از قیمومیت شاهانه و سنگین کلیسا رهایی یافتند نیز سودمند بود. بنابراین، لوتر در میان آنها متحدانی پیدا کرد قدرتمند جهاناین بدون این تطابق منافع، موفقیت اصلاحات هرگز به این سرعت و آشکار نبود، اما معنای واقعی آن نه در حوزه فایده‌گرایانه-پراگماتیک، بلکه در حوزه معنوی و اخلاقی نهفته است.

    لوتر قاطعانه ایده نجات را بر اساس هر شایستگی رد می کند. لوتر خواستار بازگشت به اصول اخلاقی مسیحیت بدوی با سادگی، صداقت و غوطه ور شدن در ایمان بود. انسان نباید با تکیه بر آنها و دادن حق مجازات و بخشش به دنبال مصداق رستگاری میانی باشد، زیرا با این کار به خدا خیانت می کند. لوتر از این واقعیت نتیجه می گیرد که طبیعت انسانآنقدر از سقوط آسیب دیده است که هیچ مقدار شایستگی مذهبی نمی تواند انسان را به رستگاری نزدیک کند. به گفته لوتر، نجات تنها با ایمان به قربانی کفاره مسیح حاصل می شود. علاوه بر این، این ایمان شایستگی شخصی نیست، بلکه مظهر رحمت الهی است - انتخاب برای رستگاری: فقط کسانی که خدا آنها را برای نجات انتخاب کرده است، واقعاً ایمان دارند.

    از آنجایی که همه به یک اندازه فاسد هستند، لوتر تمایز جزمی بین کاهنان و غیر مذهبی ها را حذف می کند: هر مؤمنی دارای «تقدیس» برای ارتباط با خدا، حق موعظه و انجام خدمات الهی است (اصل کشیشی جهانی). یک کشیش در آیین پروتستان از حق اعتراف و تبرئه گناهان محروم است و توسط جامعه مؤمنان اجیر می شود و در برابر آن مسئول است.

    لوتر کتاب مقدس را مرجع نهایی در مسائل ایمانی اعلام کرد. قبل از اصلاحات کتاب مقدساین کتاب منحصراً به زبان لاتین منتشر شد و عملاً برای اکثریت مؤمنان غیرقابل دسترس بود. واسطه بین مردم و مکاشفه خدا که در کتاب مقدس آمده است کلیسا بود که کتاب مقدس را مطابق سنت مقدس تفسیر می کرد. در نتیجه تصمیم پاپ حجت نهایی برای مؤمن شد. پروتستانیسم با رد (برخلاف کاتولیک و ارتدکس) سنت مقدس و قدرت پاپ، کتاب مقدس را به عنوان تنها منبع آموزه اعلام کرد. و از آنجایی که همه به یک اندازه تحت تأثیر گناه اصلی قرار می گیرند، گروه خاصی از مردم وجود ندارند و نمی توانند باشند که حق انحصاری صحبت از طرف کتاب مقدس را داشته باشند.

    لوتر اولین کسی بود که کتاب مقدس را به آلمانی ترجمه کرد و مطالعه و تفسیر آن را وظیفه اصلی هر ایماندار اعلام کرد. رهبانیت حذف شد، عبادت ساده شد (به موعظه تقلیل یافت). و سرانجام، لوتر اکثر مقدسات را رد می کند (فقط دو مورد باقی مانده است - غسل تعمید و عشاق)، قدیسان و فرشتگان، آیین مادر خدا، پرستش شمایل ها و آثار مقدس و برزخ.

    پس انسان فقط با ایمان نجات می یابد و نه با اجرای بیرونی دستورات دینی. فرمول بندی این اصل خود چیز جدیدی نیست و در عهد جدید، در نامه های پولس رسول آمده است. تفاوت اساسی با کاتولیک قرون وسطی درک چگونگی تجلی و تحقق ایمان واقعی بود. ایمان واقعی پروتستان نه در تلاش‌های مذهبی خاص، بلکه در خدمت زمینی به مردم از طریق انجام وظیفه‌ای حرفه‌ای خود را درک می‌کند. و آنچه در اینجا مهم است خود نتیجه نیست، بلکه اصرار در انجام وظیفه است که با الهام از دستورات انجیل است. خدمت عملی معنادار عقلانی به مردم در اینجا اهمیت بالایی پیدا می کند که قبلاً فقط خدمت دینی و مذهبی به خدا داشت. خود لوتر به صراحت در این مورد صحبت می کند: «اگر از آخرین خدمتکار بپرسید که چرا خانه را تمیز می کند، گنجه را می شویید، گاوها را می دوشید، او می تواند پاسخ دهد: می دانم که کار من خدا را خشنود می کند، که از سخنان و دستورات او می دانم. ” .

    ماکس وبر (1920-1864) که تأثیر پروتستانتیسم را بر توسعه تمدن اروپای غربی به طور جامع مطالعه کرده است، خاطرنشان می کند که در حقیقت، سخت کوشی صادقانه در پروتستانیسم خصلت یک شاهکار مذهبی به خود می گیرد و به نوعی «زهد سکولار» تبدیل می شود. " در عین حال، این خود کار نیست که اهمیت دینی (نجاتی) دارد، بلکه ایمان درونی است. اما ایمان به خودی خود یک شایستگی شخصی نیست، بلکه شاهدی بر انتخاب شدن برای نجات است: فقط کسانی که خدا برای نجات انتخاب کرده اند واقعاً ایمان دارند. این بدان معناست که پروتستانتیسم از همان ابتدا هر نوع خودفریبی را که با تقلید از ایمان واقعی و متعاقب آن از خود ارضایی همراه باشد رد کرد. از طریق ایمان درونی، کردار نیک و کار صادقانه مداوم، یک پروتستان نباید «لایق» باشد، بلکه پیوسته نجات اصلی خود را تأیید کند. اما اگر موفق شد، در آن صورت به رستگاری اطمینان پیدا می کند. چنین اطمینانی به او قدرت درونی می‌دهد، اما در ابتدا خالی از رضایت است که می‌تواند با شایستگی ایجاد شود: رستگاری به دست نمی‌آید، تنها با فیض وصف ناپذیر خداوند به دست می‌آید.

    درک جدید از دین به عنوان یک ارتباط مستقیم شخصی بین یک شخص و خدا، ضربه محکمی به کلیسای کاتولیک، سنگر معنوی و سیاسی فئودالیسم، محدودیت اقتدار کلیسا در مسائل اعتقادی و اخلاقی، و حمایت از اهمیت اخلاقی کار بود. و تقدیس کارآفرینی تجاری - این کمکی است که لوتر در شکل گیری ایدئولوژی و فرهنگ اولیه بورژوایی انجام داده است.

    متکلم فرانسوی جانشین اصلاحات شد جان کالوین (1509-1564) که بیشتر عمر خود را در سوئیس گذراند.

    کالوین در فرانسه در خانواده ای ثروتمند با ارتباطات کلیسا و محافل اشرافی متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در خانه گذراند. سپس در پاریس فلسفه و در اورلئان و بورژ حقوق خواند. مانند بسیاری در زمان خود، کالوین مجذوب ایده‌آل‌های انسان‌گرا بود، اما در سال 1532، با جذب ایده‌های لوتر، به سرعت به یک واعظ بسیار محبوب در میان پروتستان‌های پاریس تبدیل شد و در مسائل الهیاتی غوطه‌ور شد. از آنجایی که دولت فرانسه به دنبال جلوگیری از گسترش پروتستانتیسم در کشور بود و مخالفان را تحت تعقیب قرار می داد، کالوین مجبور به ترک پاریس و سپس فرانسه شد. مدتی در استراسبورگ و بازل به تدریس و موعظه پرداخت. سرانجام در ژنو مستقر شد و در آنجا نه تنها در راس کلیسا، بلکه در واقع در راس اداره شهر ایستاد و آن را به مرکز آموزش پروتستان تبدیل کرد.

    او موفق شد منسجم ترین دکترین را ایجاد کند و پس از مرگ لوتر، در راس کل اصلاحات قرار گرفت، که در آن زمان شخصیت یک جنبش گسترده بین المللی را پیدا کرده بود.

    کالوین تحت تأثیر افکار لوتر، کلیسای کاتولیک را کنار گذاشت و به جنبش پروتستان پیوست. در سوئیس، او رساله اصلی خود را به نام «دستورالعمل‌هایی در ایمان مسیحی» نوشت، که عقاید آن بیانگر علایق جسورترین بخش بورژوازی آن زمان بود. کالوین اساساً ایده های جدیدی را مطرح نکرد، اما او عقاید لوتر را نظام مند کرد. کالوینیسم مذهب و عبادت مسیحی را ساده تر کرد و به کلیسا شخصیتی دموکراتیک داد (انتخاب رهبری کلیسا توسط غیر مذهبی ها)، آن را از دولت جدا کرد، اگرچه آن را به عنوان یک سیستم سیاسی مستقل رها کرد.

    کالوین همان مواضع لوتر را اتخاذ می کند، با این حال، او بر امکان بیشتر مشارکت فعال مسیحیان در امور زمینی تأکید می کند. مشارکت در کالاهای دنیوی همراه با مالکیت مال است و تنها استفاده معتدل از مال بر طبق خواست خدا لازم است.

    اساس کالوینیسم آموزه جبر الهی است. کالوین این ایده را به سرنوشت گرایی مطلق رساند: برخی از مردم، حتی قبل از تولد، از سوی خداوند برای رستگاری و سعادت بهشتی مقدر شده اند، در حالی که برخی دیگر مقدر به مرگ و عذاب ابدی هستند، و هیچ عمل یا ایمان انسانی نمی تواند این را اصلاح کند. با این حال، از آنجایی که راه های پروردگار غیرقابل درک است و هیچ کس نمی تواند سرنوشت خود را بداند، همه باید برای انتخابات عالی آمادگی داشته باشند. جبر الهی از مردم پنهان است، و بنابراین هر مسیحی باید زندگی خود را به گونه ای بگذراند که گویی برای رستگاری مقدر شده است. کلیسای مرئی اتحادی است برای حفظ متقابل چنین آمادگی. حق و تکلیف کلیسا برای دستیابی به دیدگاه ها و رفتار صحیح اعضای خود با استفاده از تکفیر، توبه و سایر انواع مجازات از این امر ناشی می شود.

    کالوین در پی آن بود که به پروتستانیسم ظاهری خشن به عنوان نوعی «رهبانیت در جهان» ببخشد و اجرای عملی اخلاق پروتستانی را در زندگی روزمره شهر ژنو به عهده گرفت. کالوین حداکثر محدودیت نیازهای زندگی، چشم پوشی از لذت های زمینی، صرفه جویی، سخت کوشی مداوم و بهبود مهارت های حرفه ای را موعظه کرد. موفقیت در فعالیت حرفه ای نشانه برگزیدگی خداوند است، یک حرفه به عنوان دعوت، محل بندگی خداوند عمل می کند، بنابراین موفقیت حرفه ای یک ارزش ذاتی است، نه وسیله ای برای دستیابی به ثروت مادی. انتقاد از تجمل و بیکاری به نفی خلاقیت هنری، ادبیات و هنر تبدیل شد، به ممنوعیت هر نوع تفریح ​​و سرگرمی.

    از سال 1536، کالوین در ژنو مستقر شد، جایی که در سال 1541 دیکتاتور واقعی شهر شد و به دنبال تابعیت از قدرت سکولار کلیسا بود. کالوین اصل استقلال جامعه کلیسا از دولت را اجرا کرد. (لوتر با رهایی کلیسا از قدرت پاپ، از وابستگی آن به دولت اجتناب نکرد). علاوه بر این، رهبران این جامعه (و اولین آنها خود کالوین بود) قدرت قابل توجهی بر اعضای محله خود به دست آوردند (اگرچه واعظ توسط جامعه انتخاب می شد، اما نمی توانست به راحتی او را برکنار کند مگر اینکه جرمی آشکار وجود داشته باشد). کالوین فرمانروای دوفاکتو ژنو شد و کانستوری (شورای منتخب بزرگان کلیسا) را کاملاً تحت سلطه خود درآورد. قوانین شدیدی علیه کوچکترین نقض هنجارهای اخلاق پروتستان وضع شد. درست است، قانون فقط می تواند مجازات های کلیسا را ​​اعمال کند، اما همچنین می تواند فرد محکوم را به مقامات مدنی منتقل کند، که دیگر در انتخاب وسیله محدودیتی نداشتند.

    ژنو ظاهر شاد و آزاداندیش سابق خود را از دست داده است. پولدار و فقیر، زن و مرد، باید در اولین درخواست در دادگاهی مهیب و برای کوچکترین آزادی بیان سهوی، به دلیل لبخند نامناسب در حین خطابه، به دلیل پوشیدن کت و شلوار بیش از حد هوشمندانه، به دلیل داشتن موهای فر، به آنها داده شد. توبیخ‌های خشم‌آلود، در معرض تکفیر، جریمه نقدی و حبس قرار گرفتند. هر گونه توهین به نام الهی از سوی مقامات مدنی جرم تلقی می شد. هر چیزی را می توان تحت این دسته قرار داد - برخی از موضوعات مربوط به فرقه کاتولیک سابق که در طی یک جستجو پیدا شد... و نگرش بی احترامی نسبت به واعظ..."  .

    در سال 1553، کالوین دکتر آزاداندیش سروتوس را که تحت تعقیب تفتیش عقاید کاتولیک به ژنو گریخت، اما متعصبان دین جدید را خشنود نکرد. عدم تحمل کالون نسبت به مخالفان باعث شد تا او لقب «پاپ ژنو» را به خود اختصاص دهد.

    کالوینیسم بعداً باعث ایجاد تعدادی از جنبش‌ها و فرقه‌های پروتستان شد: پرسبیتریان، جماعت‌گرایان، پیوریتان‌ها، باپتیست‌ها، ادونتیست‌ها و غیره. نفوذ کالوین تا حدودی به انگلستان، اسکاتلند، هلند، لهستان، دانمارک و فرانسه گسترش یافت.

    اصلاحات در انگلستان شخصیت عجیبی پیدا کرد. تولد انگلیکانیسم را می توان 3 نوامبر 1534 نامید که پادشاه انگلستان بود هنری هشتم قانونی را امضا کرد که در آن او به عنوان تنها رئیس کلیسای انگلیسی معرفی شد.

    دلیل این اقدام هنری، امتناع پاپ از طلاق او از ملکه کاترین و اجازه ازدواج او با آن بولین بود. پاپ برای مدتی طولانی تردید کرد و در نهایت به دلیل ترس از خویشاوند کاترین، چارلز پنجم، پادشاه اسپانیا و امپراتور روم مقدس، آن را رد کرد. امتناع پاپ دلیلی برای نافرمانی آشکار شد. این به معنای جدایی کلیسای انگلستان از کلیسای کاتولیک روم بود، اما هنوز عقاید و مناسک کاتولیک را رد نکرد.

    در سال 1535، مصادره اموال رهبانی آغاز شد، که تا سال 1539 تکمیل شد. در سال 1536، کار الهیاتی آغاز شد که برای اثبات یک گزینه معتدل طراحی شده بود، بسیاری از ویژگی های کاتولیک را حفظ می کرد، اما تعداد مراسم مقدس را به سه تقلیل داد و فقط تمام سنت های کلیسا را ​​کاهش داد. به تصمیمات چهار شورا اول . در سال 1552 قبلاً تشخیص داده شد که یکسان سازی صرف کتاب مقدس برای رستگاری کافی است. این که فقط دو آیین وجود دارد (تعمید و عشای ربانی). اینکه آموزه استحقاق نافله نادرست است; از سوی دیگر، نظام اسقفی و اموال کلیسا (به استثنای اموال رهبانی) حفظ شد.

    شکل‌گیری عقیده و عمل مذهبی خود آنگلیکانیسم به تدریج پیش رفت و تا حد زیادی در سال 1571 تکمیل شد، زمانی که پارلمان اعتقادنامه را مورد بازنگری قرار داد و نسخه جدید آن را که شامل 39 نکته بود تصویب کرد. این نماد، پاپ، اشتراک، رهبانیت و تکریم یادگارها و شمایل ها را انکار می کرد. با این حال، حکومت اسقفی وجود دارد، یعنی. وجود سلسله مراتب کلیساشبیه کاتولیک

    لوترانیسم، کالوینیسم و ​​انگلیکانیسم تنوع پروتستانیسم را از بین نمی برند. اصل قضاوت شخصی در تفسیر کتاب مقدس که توسط پروتستان ها پذیرفته شد به این واقعیت منجر شد که انواع پروتستانتیسم که در دوران اصلاحات بوجود آمد شروع به تکه تکه شدن کردند و جنبش های "دختری" از آنها پدید آمدند و فرقه های پروتستانی جدید ظاهر شدند. علاوه بر این، فرقه هایی از به اصطلاح پروتستانتیسم حاشیه ای وجود دارد که نه تنها با دیگر جنبش های پروتستانی، بلکه با مسیحیت به طور کلی نیز بسیار فاصله دارند ("کلیسای عیسی مسیح مقدسین آخرالزمان" یا مورمون ها، "انجمن برج مراقبت" یا شاهدان یهوه). در قرن XVII-XVIII. پروتستانتیسم در اروپا و به ویژه آمریکا گسترش یافت.

    اصلاحات به روند ظهور یک فرد در جامعه بورژوایی کمک کرد: شخصی خود را از قیمومیت استبدادی کلیسا رها کرد، آزادی تفکر مستقل و مسئولیت پذیری در قضاوت ها و اعمال خود را دریافت کرد. ایمان دیگر سنتی نبود و به یک موضوع انتخاب شخصی تبدیل شد. حاملان اندیشه های پروتستان تیپ شخصیتی جدید، بورژوایی و با نگرش جدید به جهان را بیان کردند و از طریق آن بر توسعه تمدن و فرهنگ مدرن غربی تأثیر گذاشتند: اقتصاد بازار مؤثر، جامعه مدنی، دولت قانونی دموکراتیک، فرهنگ معنوی. و شیوه زندگی متمدنانه

    پروتستانیسم

    مبحث 10.

    1. ظهور پروتستانتیسم در دوران اصلاحات

    2. اشتراکات در آموزه و کیش فرقه های پروتستانی

    3. جهت گیری های اصلی پروتستانتیسم.

    سومین گونه اصلی مسیحیت پروتستانتیسم است. پروتستانتیسم در نتیجه دومین شکاف بزرگ در مسیحیت به وجود آمد.در این مورد، شکافی در کلیسای کاتولیک روم رخ داد. ظهور پروتستانیسم با توسعه یک جنبش گسترده مذهبی، اجتماعی فرهنگی و اجتماعی-سیاسی قرون 16 - 17 همراه است که به نام اصلاحات(از لاتین reformatio - تبدیل، تصحیح). اصلاحات با شعارهای اصلاح آموزه، فرقه و سازمان کاتولیک در روح آرمان های انجیلی اصیل صورت گرفت و هر آنچه را که در کاتولیک قرون وسطی به نظر اصلاح طلبان انحراف از این آرمان ها بود در آنها حذف کرد.

    اصلاحات ریشه های تاریخی عمیقی داشت. رفتارهای غیراخلاقی و سوء استفاده های آشکار روحانیون کاتولیک، فرمالیسم کلیسا و تعصب، مدت ها قبل از اصلاحات توسط مؤمنان متدین، الهیات عرفانی و شخصیت های عمومی محکوم شد. پیشگامان اصلاحات، استاد دانشگاه آکسفورد هستند

    جان ویکلیف (1320-1384) و استاد دانشگاه پراگ یان هوس (1369-1415).

    جان ویکلیف با درخواست‌های پاپ‌ها از انگلستان مخالفت کرد، در حق رهبری کلیسا در بخشش گناهان و دادن عافیت تردید داشت، اصرار داشت که کتاب مقدس (یعنی کتاب مقدس) بی‌تردید بر سنت مقدس اولویت دارد، این ایده را رد کرد. در حقیقت، یعنی از نظر مادی، تبدیل نان به بدن خداوند و شراب به خون او صورت می گیرد. یان هوس نیز ایده‌های مشابهی را مطرح کرد و از کلیسا خواست که ثروت را کنار بگذارد، مناصب کلیسا را ​​بخرد و بفروشد، تجارت عیش و نوش را ممنوع کند، فعالیت‌های کلیسا را ​​به شکل جوامع اولیه مسیحی تغییر دهد، و روحانیون را از همه امتیازات محروم کند. از جمله امتیاز اصلی آیین - همنشینی با شراب. واقعیت این است که در کلیسای کاتولیک، تا زمان تصمیم شورای دوم واتیکان (1962 - 1965)، تفاوت جدی در آیین اشتراک بین روحانیان و روحانیون وجود داشت. عوام حق داشتند فقط با نان و کاهنان با نان و شراب معاشرت کنند. یان هوس به دلیل عقاید بدعت آمیز خود توسط دادگاه کلیسا محکوم شد و در سال 1415 در آتش سوزانده شد. اما پیروان او (هوسی ها)، در نتیجه یک مبارزه طولانی، در سال 1462 حق اشتراک با شراب را دریافت کردند.

    خود اصلاحات در آلمان و سوئیس اتفاق افتاد. آغازگر و رهبران آن مارتین لوتر (1483-1546)، توماس مونزر (1430-1525)، جی. کالوین (1509-1564) و دبلیو. زوینگلی (1484-1531) بودند.


    همانطور که از مطالب فوق مشاهده می شود، مشاهده تجملات و هرزگی که روحانیون بلندپایه به آن دست می زدند برای مؤمنان کاتولیک متدین که بر پیوند عمیق درونی انسان با خدا متمرکز بودند، دردناک بود. آنها که نگران مشکل نجات جان خود بودند، نمی توانستند با این فکر کنار بیایند که امر نجات آنها در دست چنین افرادی است. نه تنها تجمل گرایی و رفتار غیراخلاقی اعتراض را برانگیخت، بلکه فرمالیسم افراطی را نیز برانگیخت زندگی مذهبی. همانطور که محققان این دوره متذکر می شوند، در کاتولیک قرون وسطی تمام زندگی مذهبی محدود به چارچوب نهادهای کلیسا بود. همه اشکال ارتباط بین مؤمنان و خدا یکپارچه و مدون است و توجیه کلامی این عمل، ایجاد دکترین ex opero operation (عمل از طریق عمل) بود. بر اساس این آموزه، اعمال مذهبی مناسکی به خودی خود دارای قدرت هستند و فیض الهی را بدون توجه به خصوصیات اخلاقی کسانی که موضوع آیین مقدس هستند و انجام دهندگان آن را منتشر می کنند. آنهابه نظر می رسد کشیش ها به طور خودکار عمل می کنند. شرط تعیین کننده برای اثربخشی مقدسات، انطباق رویه آنها با هنجارهای قانونی مصوب است. اقتدار کشیش ها، حقوق و فرصت های آنها و جایگاه آنها در سلسله مراتب کلیسا نیز نه با ویژگی های اخلاقی، بلکه توسط قانون شرعی و هنجارهای قانونی تعیین می شود.

    بارزترین و متمرکزترین بیان رسمی شدن زندگی دینی و جهت گیری کلیسا به سوی غنی سازی از دیدگاه مؤمنان متقی بود. تجارت در اغراقسخنرانی ام. لوتر علیه تئوری و عمل فروش اغماض نقطه شروعی بود که اصلاحات از آنجا شروع شد. در 31 اکتبر 1517، لوتر 95 پایان نامه در مورد بخشش گناهان را در ویتنبرگ منتشر کرد (که بر درب کلیسا نصب شده بود)، که در آنها تجارت خودخواهانه با "گنجینه های آسمانی" را به عنوان نقض پیمان های انجیل محکوم کرد. لوتر که توسط رهبری کلیسای کاتولیک متهم به بدعت بود، از محاکمه خودداری کرد و در سال 1520 گاو پاپ را که او را از کلیسا تکفیر می کرد، علنا ​​سوزاند. ایده های لوتر توسط نمایندگان طبقات مختلف در آلمان حمایت شد. او با تشویق از این حمایت، استدلال های افراطی فزاینده ای علیه دکترین رسمی کاتولیک ایجاد می کند. هدف اصلی کل تعالیم لوتر از بین بردن قدرت کلیسا است. او فیض خاص کهانت و وساطت آن را در امر نجات روح رد می کند، نمی شناسد. قدرت پاپ. او همراه با سلسله مراتب کاتولیک، اقتدار گاوهای پاپ (فرمان ها) و بخشنامه ها (پیام ها) را که بخشی از محتوای سنت مقدس بود، رد کرد. برخلاف سلطه سلسله مراتب کلیسا و سنت مقدس، لوتر این شعار را مطرح کرد. بازسازی سنت های کلیسای اولیه مسیحی و اعتبار کتاب مقدس - کتاب مقدس.

    در کاتولیک قرون وسطی، فقط کشیشان حق خواندن کتاب مقدس و تفسیر محتوای آن را داشتند. کتاب مقدس به زبان لاتین منتشر شد و همه خدمات به این زبان انجام شد. لوتر کتاب مقدس را به آلمانی ترجمه کرد و هر مؤمنی این فرصت را داشت که با متن آن آشنا شود و آن را مطابق با درک خود تفسیر کند.

    لوتر سلطه سلسله مراتب کلیسا بر قدرت سکولار را رد کرد و ایده تبعیت کلیسا از دولت را مطرح کرد. معلوم شد که این عقاید به ویژه به برخی از حاکمان آلمانی نزدیک بود که از تمرکز مالکیت زمین و ثروت در کلیسا، پرداخت مبالغ هنگفت پول به پاپ ها و مداخله پاپ در سیاست آنها ناراضی بودند. گروهی از شاهزادگان آلمانی با روح اندیشه های لوتر اصلاحاتی را در قلمرو خود انجام دادند. در سال 1526، اشپر رایشتاگ به درخواست شاهزادگان لوتری آلمان، قطعنامه ای در مورد حق هر شاهزاده آلمانی برای انتخاب دین برای خود و رعایای خود به تصویب رساند. با این حال، رایشتاگ دوم در سال 1529 این قطعنامه را لغو کرد. در پاسخ، 5 شاهزاده و 14 شهر امپراتوری به اصطلاح اعتراض را تشکیل دادند - اعتراضی علیه اکثریت رایشتاگ. منشأ اصطلاح "پروتستانیسم" با این رویداد مرتبط است، که شروع به استفاده برای تعیین مجموعه ای از ادیان مسیحیت در منشأ مرتبط با اصلاحات کرد.

    اصلاحات گرایش های مختلفی داشت. قبلاً به اختصار با اولین آنها آشنا شدیم که ریاست آن را M. Luther - لوترانیسم بر عهده داشت. جریان دوم توسط توماس مونزر رهبری شد. مونزر فعالیت های اصلاحی خود را به عنوان حامی و پیرو لوتر آغاز کرد. با این حال، بعدها، هم در رابطه با دکترین دینی و هم در مسائل سیاسی-اجتماعی، مونزر به مواضع رادیکال تری روی آورد. آموزه‌های دینی مونزر تحت سلطه انگیزه‌های عرفانی است. به عقیده او، برای یافتن حقیقت اصیل، انسان باید از طبیعت گناه آلود خود گسست، روح مسیح را در درون خود احساس کند و از حکمت بی خدا به عالی ترین حکمت الهی روی آورد. منبع حقیقت برای یک شخص، به گفته مونزر، شخصی است که در آن عمل می کند روح انسانروح القدس.

    مونزر از فرضیه لوتر در مورد برابری بین افراد غیر روحانی و روحانیون نتیجه گیری در مورد برابری همه فرزندان خدا می کند. و این به معنای تقاضای برابری مدنی و حذف حداقل عمده ترین تفاوت در اموال بود. بنابراین، مونزر ایده عدالت اجتماعی را برای استفاده مساوات طلبانه یا جمعی از زمین مطرح کرد. ایده آل مونزر، ساختن پادشاهی خدا بر روی زمین بود. با این شعار، قیام در گرفت و جنگ دهقانان در آلمان آغاز شد (1524-1525). این جنگ با شکست شورشیان و کشته شدن مونزر پایان یافت. طرفداران مونزر پس از شکست به هلند، انگلستان، جمهوری چک و موراویا گریختند.

    در نیمه اول قرن شانزدهم، جنبش اصلاحات به سرعت در خارج از آلمان گسترش یافت. جوامع لوتری جداگانه در کشورهای اسکاندیناوی، کشورهای بالتیک، فرانسه و لهستان ظاهر شدند.

    بزرگترین مرکز اصلاحات در این دوره به سوئیس تبدیل شد، به ویژه شهرهای ژنو و زوریخ، که جی. کالوین و دبلیو. زوینگلی در آن نقش داشتند. ایده های اصلی J. Calvin آموزش دینیدر دو اثر اصلی آمده است: "دستورالعمل در ایمان مسیحی"و "تأسیسات کلیسا."بر اساس این آموزه، نوع خاصی از پروتستانتیسم پدید می آید