صفحه اصلی / به سلامتی شما / نام الهه های آمریکای مرکزی و جنوبی. خدایان آزتک برای آدمک ها

نام الهه های آمریکای مرکزی و جنوبی. خدایان آزتک برای آدمک ها

خدای مرگ و پروردگار عالم اموات, بدترین جهان از تمام نه جهان جهنمی. معمولاً آه پوچ به صورت یک اسکلت یا جسد یا به صورت انسان‌وار با جمجمه به جای سر، لکه‌های جسد سیاه روی بدن به تصویر کشیده می‌شد. روسری او شبیه سر جغد یا کایمان است.

کاویل یکی از خدایان برترمایا، ارباب عناصر، که باعث زلزله می شود، احتمالاً خدای رعد و برق و جنگ. صفت ثابت او تبر سلتیک است.

Camashtli خدای ستارگان، ستاره قطبی، شکار، جنگ، ابرها و سرنوشت است. خالق آتش، یکی از چهار خدایی که جهان را آفرید.

Quetzalcoatl خدای خالق جهان، خالق انسان و فرهنگ، پروردگار عناصر، خدای ستاره صبح، دوقلوها، حامی کاهنیت و علم، حاکم پایتخت تولتک - تولان است. Quetzalcoatl - "مار پوشیده شده با پرهای سبز."

Kukulkan خدای چهار هدیه مقدس - آتش، زمین، هوا و آب است. و هر عنصر با یک حیوان یا گیاه الهی همراه بود: هوا - عقاب، زمین - ذرت، آتش - مارمولک، آب - ماهی.

متزتلی خدای ماه در اساطیر آزتک است. متزتلی اغلب به صورت یک دیسک سیاه یا ظرف آب با یک خرگوش روی آن به تصویر کشیده می شود.

Mictlantecuhtli فرمانروای پادشاهی مردگان است. در اساطیر آزتک، خدای دنیای پس از مرگ (زیرزمینی) و عالم اموات به صورت اسکلت یا با جمجمه به جای سر ترسیم می شد. همراهان همیشگی او یک خفاش، یک عنکبوت و یک جغد هستند.

Mixcoatl - "مار ابری". در ابتدا، در میان چیچیمک ها، میکسکواتل یک خدای شکار بود که به شکل آهو پرستش می شد. بعدها، آزتک ها با کیش Huitzilopochtli ارتباط برقرار کردند و زاده قبایل ناهوا در نظر گرفته شدند.

Sinteotl خدای ذرت است. او قدیس حامی کشاورزان به حساب می آمد.

تزکاتلیپوکا یکی از سه خدای اصلی است. حامی کاهنان، مجازات کننده جنایتکاران، ارباب ستارگان و سرما، ارباب عناصر، عامل زلزله. او خدای دمیورژ و در عین حال ویرانگر جهان است.

Tlaloc - خدای باران و رعد و برق، کشاورزی، آتش و سمت جنوبنور، حاکم بر تمام گیاهان خوراکی؛ در میان مایاها - چاک، در میان توتوناک ها - تاجین، در میان میکستک ها - تساوی، در میان زاپوتک ها - کوچیجو-پیتائو.

Tonatiuh - در اساطیر آزتک، خدای آسمان و خورشید، خدای جنگجویان. آیین توناتیوه یکی از مهم ترین آیین های جامعه آزتک بود. توناتیوه پنجمین دوره کنونی جهان را اداره می کند. او را مردی جوان با صورت قرمز و موهای آتشین به تصویر کشیده بودند.

Huitzilopochtli خدای آسمان آبی روشن، خورشید جوان، شکار و حامی ویژه جوانان اشراف آزتک است. در اسطوره‌های دیگر، هویتزیلوپوچتلی در میان آزتک‌ها خدای جنگ است که وحشیانه‌ترین و خونین‌ترین قربانی‌های انسانی به او داده شد.

چاک (چاک) - خدای باران، رعد و برق و رعد و برق. فرض بر این است که چاک در ابتدا خدای تصفیه جنگل بوده و بعداً خدای باران و آب و خدای کشاورزی شد.

Xipe Totec خدایی در اساطیر آزتک است که قدمت آن به خدایان باستانی پوشش گیاهی و کاشت بهاری، قدیس حامی زرگرها برمی گردد. خدای عرفانی کشاورزی، بهار و فصول.

یام کاش - "ارباب جنگل ها". در اساطیر مایا، خدای جوان ذرت با نام Ium-Viila نیز شناخته می شود. او به عنوان یک مرد جوان یا نوجوان با سر که به بلال تبدیل شده بود، یا با موهای موج دار مانند برگ های ذرت به تصویر کشیده شد.

الهه های آزتک و مایا

اشتاب - در اساطیر مایا، الهه خودکشی و همسر کامی. در سنت های مایا، خودکشی، به ویژه حلق آویز کردن، روشی نجیب برای مرگ در نظر گرفته می شد که با قربانی های انسانی و جنگجویان کشته شده قابل مقایسه بود.

ایکسل الهه ماه در اساطیر مایاها است. مهتابو رنگین کمان، حامی بافندگی، دانش پزشکی و زایمان. همسر ایتزمنا محسوب می شد. دختران زیبا قربانی او شدند.

Coatlicue الهه زمین و آتش، مادر خدایان و ستاره های آسمان جنوب است. به طور همزمان آغاز و پایان زندگی را شامل می شود. او با پوشیدن لباس های ساخته شده از مار به تصویر کشیده شد. در عین حال، کوتلیک الهه مرگ است، زیرا زمین همه موجودات زنده را می بلعد

Coyolxauqui - در اساطیر آزتک، الهه ماه. دارد قدرت جادویی، قادر به ایجاد آسیب عظیم است.


اساطیر آزتک های باستان مرموز و دشوار است. نام خدایان به ویژه در آن دشوار است. گاهی اوقات، برای تلفظ بدون تردید نام این یا آن موجود آسمانی، باید برای مدت طولانی تمرین کنید ... خوب، یا زبان خود را در تلاش برای تلفظ این نام بشکنید. در اینجا 10 خدا با پیچیده ترین و پیچیده ترین نام ها آورده شده است.

Acuecucyoticihuati - الهه اقیانوس، جریان آب و رودخانه. مرتبط با کیش Chalchiuhtlicue - این هیپوستاز آن است. از زنان شاغل حمایت می کند.



Ayauhteotl الهه یخبندان و مه است که فقط در شب یا صبح زود مشاهده می شود. مرتبط با غرور و سلبریتی.
Itzpapalotl - "ابسیدین پروانه"، الهه سرنوشت مرتبط با فرقه گیاهان. او در اصل یکی از خدایان شکار در میان چیچیمک ها بود. او به صورت پروانه ای با بال هایی با تیغه های ابسیدین در لبه هایش، یا به صورت زنی با پنجه های جگوار روی دست ها و پاهایش به تصویر کشیده شد. او توسط Mixcoatl کشته شد.



Quetzalcoatl - "مار پر". در اساطیر آزتک ها و تولتک ها، خدای دمیورژ، خالق انسان و فرهنگ، ارباب عناصر. یکی از خدایان اصلی تولتک‌ها، آزتک‌ها و دیگر مردمان میان‌آمریکای مرکزی. او در ایجاد و نابودی دوره های مختلف جهانی شرکت کرد و بر یکی از دوران های جهانی حکومت کرد و از استخوان های افراد دوره های قبل جمع آوری شده در میکتلان شخصی را برای این دوران خلق کرد. او همچنین خدای بادها، Ehecatl (یکی از اشکال او) و خدای آب و فراوانی است. او به عنوان خدای آب ها، به رعد و برق فرمان داد که در اشکال آن، آزتک ها را به یاد شبح های مارهای آسمانی می انداخت. اعتقاد بر این است که او پسر کواتلیکو و برادر دوقلوی زولوتل است. او به عنوان حامل فرهنگ به جهان ذرت (ذرت) و تقویم داد و حامی هنر و صنایع دستی است. طبق یک افسانه، پس از مرگ او به ستاره صبح (زهره) تبدیل شد و با Tlauitzcalpantecuhtli پیوند خورد. در میان تولتک ها، حریف او تزکاتلیپوکا ("آینه سیگار") بود. بعدها آزتک ها آن را نماد مرگ و تولد دوباره و حامی کاهنان ساختند. کاهنان اعظم به نام او خوانده می شدند - Quetzalcoatl. خدای Quetzalcoatl اغلب با حاکم-کشیش Toltec، Topiltzin Se Acatl، که در قرن دهم بر تولا حکومت می کرد، مرتبط است. این کشیش پسر میکسکواتل (Camashtli) و چیمالمان بود و در Michatlauhco، "آب های عمیق که در آن ماهی ها زندگی می کنند" به دنیا آمد. فرقه کوئتزالکواتل در تئوتیهواکان، تولا، زوچیلکو، چولولا، تنوشتیتلان و چیچن ایتزا گسترده بود.

Malinalxochi خواهر Huitzilopochtli است. جادوگری که بر عقرب ها، مارها و دیگر حشرات بیابانی گزنده و گزنده قدرت دارد.


Mictlantecuhtli - "ارباب پادشاهی مردگان". در اساطیر آزتک، فرمانروای جهان پس از مرگ (زیرزمینی) و عالم اموات به صورت اسکلت یا با جمجمه به جای سر با دندان های بیرون زده به تصویر کشیده می شد. همراهان همیشگی او یک خفاش، یک عنکبوت و یک جغد هستند. همسر او Mictlancihuatl است. بر اساس اسطوره ها، کوتزالکواتل برای ساختن افراد جدید به جهنم نهم به Mictlanteculi برای استخوان های مردگان فرود آمد. کوتزالکواتل که می‌دانست میکتلانتیکوهتلی بی‌اعتماد و مستعد فریب است، پس از دریافت خواسته‌هایش، به سرعت فرار کرد. Mictlantecuhtli عصبانی او را تعقیب کرد و به بلدرچین دستور داد که به خدای خالق حمله کند. کوتزالکواتل با عجله تلو تلو خورد، روی استخوان ها افتاد، آنها را شکست و به سختی از عالم اموات فرار کرد و طعمه را با خود برد. کوتزالکواتل با پاشیدن استخوان‌ها با خون خود انسان‌هایی را خلق کرد، اما از آنجایی که استخوان‌های شکسته اندازه‌های متفاوتی داشتند، قد مردان و زنان متفاوت است.
پوپوکاتپتل جنگجوی جوانی است که عاشق ایزتاچیواتل، دختر یک حاکم شد. خدایان با دلسوزی به آنها، آنها را به کوههایی به همین نام تبدیل کردند. تلفظ اسمش چندان سخت نیست اما چقدر خنده دار به نظر می رسد...

Tlazolteotl - "الهه - خوار خاک (فضولات)." الهه زمین، باروری، جنسیت، گناهان جنسی و توبه (از این رو نام او: با بلعیدن خاک، انسانیت را از گناهان پاک می کند). معشوقه شب بر اساس افسانه، او نام خود را اینگونه نامید: یک روز به مردی در حال مرگ رسید که به گناهان خود اعتراف کرد و با خوردن همه "خاک" روح او را پاک کرد. Tlazolteotl یکی از خدایان باستانی Mesoamerica، به "الهه بافته" برمی گردد. آزتک ها احتمالاً فرقه او را از هوآستک ها به عاریت گرفته اند. او همچنین با نام‌های دیگری شناخته می‌شود: توسی ("مادربزرگ ما")، تلالی-ایپالو ("قلب زمین")، ایشکوینا، تتئویننان ("مادر خدایان")، چیکوناوی آکاتل ("نه نی")، Tlazolteotl گاهی برهنه و گاهی با لباس به تصویر کشیده می شد. ویژگی های متمایز- درج بینی به شکل هلال، روسری ساخته شده از پر بلدرچین با یک تکه پشم پنبه و دو دوک، رنگ صورت زرد. نماد آن جارو یا شخصی در حال خوردن فضولات است. در جشنی که به افتخار او برگزار شد، دختری قربانی شد و از پوست او ژاکتی ساخته شد که توسط کشیشی که شخصیت الهه بود پوشیده بود. پس از آن دیدار نمادین او با خدای جنگ و خورشید، هویتزیلوپوچتلی، و تولد خدای ذرت جوان انجام شد. در سالهای خشکسالی، تلازولتئوتل (در کسوت ایشکوینا) مردی را قربانی کرد. آنها او را به تیری بستند و به سمت او دارت پرتاب کردند (چکیدن خون نماد باران بود). Tlazolteotl حامی گناهکاران محسوب می شد


Hueuecoyotl - "کایوت قدیمی و قدیمی." خدای سکس و سرگرمی های لجام گسیخته، آهنگ ها و رقص ها، یکی از تجسم های Macuilxochitl (Xochipili); بدیهی است که در اصل، خدای قبیله اوتومی است. او به صورت یک کایوت نشسته یا به شکلی انسان‌نما با آلات موسیقی در دستانش به تصویر کشیده شد. او حامی اغتشاشگران و شایعه سازان بود.
Chicomecoatl - "7 مار"، الهه ذرت در دوره کلاسیک زندگی آزتک. او که گاهی «الهه غذا»، الهه فراوانی نامیده می شود، جنبه زنانه ذرت بود. هر ماه سپتامبر، یک دختر جوان به نمایندگی از Chicomecoatl قربانی می شد. کاهنان او را سر بریدند، خون را جمع کردند و روی مجسمه الهه ریختند. سپس پوست جسد را جدا کردند که کشیش آن را روی خود گذاشت. آنها او را به شکل های مختلف به تصویر کشیدند (توصیف کردند): دختری با گل های آبی. زنی که آغوشش به معنای مرگ بود. و مادری که خورشید را به عنوان سپر با خود حمل می کند. او همتای خدای ذرت سینتئوتل است که نماد آنها یک خوشه ذرت است. گاهی به آن شیلونن می گویند.

پانتئون آزتک همچنین به این دلیل قابل توجه است که با تعداد زیادی از به اصطلاح خدایان جزئی پر شده بود. خدای کوچک آزتک ها در بیشتر موارد به عنوان حامی یک قبیله یا طبقه کارگری خاص مانند صنعتگران یا تاجران خدمت می کرد. در میان خدایان محلی نیز موجودات قابل توجهی وجود داشتند، مانند خدای خورشید آزتک، خدای سرنوشت و خدای حامی قربانی ها.

صحبت در مورد پانتئون خدایان کوچک و محلی، قبل از هر چیز لازم به ذکر است که خدای آزتک ها، که به عنوان محافظ جنگجویان خدمت می کرد و به شکل های مختلفی شناخته می شد: Vitzliputzli یا Huitzilopochtli - "مرغ مگس خوار جنوبی"، خدای جنگ آزتک ها نه تنها به این خدا احترام می گذاشتند، بلکه مانند مرگ از او می ترسیدند، زیرا هویتزیلوپوچتلی نیز خدای خورشیدیباروری آزتک ها، حامی پایتخت امپراتوری، شهر Tenochtitlan. تا آنجا که می توان قضاوت کرد، تقریباً همه خدایان آزتک که با خورشید مرتبط بودند، تا حدی با باروری مرتبط بودند، و اساس زندگی یک دهقان، یک ساکن ساده امپراتوری بود.

هویتزیلوپوچتلی خدای مخوف آزتک ها بود.

مادر Huitzilopochtli، مانند بسیاری از خدایان آزتک، الهه Coatlicue و پدر او Mixcoatl بزرگ بود. محیط ویتزلی پوتزلی، خدای آزتک، خانواده او، مستقیماً نقش و جایگاه این خدا را نشان می دهد. اتفاقا خواهر خدای جنگجوآزتک ها Malinalxochi زیبا، الهه جادوگر بودند.

افسانه های مربوط به حامی جنگ آزتک در تواریخ اساطیری مکزیکایوتل ثبت شده است. بر اساس افسانه ها، خواهرش پس از اینکه متوجه شد مادرش از پر باردار شده، سعی کرد مادرش را کتک بزند. با این حال، وحشتناک باستانیخدای آزتکاز نقشه های خواهرش مطلع شد و در لحظه مناسب با بیرون پریدن از شکم مادرش در لباس نظامی، خواهر و چهارصد نفر از نوچه هایش را کشت. به عنوان درسی برای خدایان دیگر، هویتزیلوپوچتلی، خدای آزتک، سر بریده خواهرش و دیگر توطئه گران را به آسمان پرتاب کرد، جایی که ماه و ستاره شدند.

هویتزیلوپوچتلی خدای خورشید آزتک، محافظ تنوچتیتلان است.

ویتسلیپوتزلی افسانه ای نه تنها یک خدای قبیله ای، بلکه یک جادوگر مشهور نیز بود. در ابتدا، اهمیت او برای مردم هند کم بود، با این حال، پس از تشکیل امپراتوری آزتک، نوآوری های قابل توجهی در پانتئون محلی خدایان وارد شد، در نتیجه Huitzilopochtli , خدای خورشید آزتک ها همان شد که شد. با توجه به افسانه هایی که به عنوان کمکی به اصلاحات مذهبی به وجود آمد، خدای آینده جنگ، در طول مبارزه برای قدرت، سرنگونی خدای خورشید قبلی آزتک ها، Nanahuatzin بود که صدها سال این مقام شریف را داشت.

خدای آزتک حامی قبیله ای است.

پانتئون آزتک چند وجهی و پرجمعیت است. تعداد کل خدایان، از جمله پوشش های بی پایان خدایان برتر و خدایان محلی، از چند صد نفر فراتر می رود.




سر خدایی از کوپان، قرن نهم

اساطیر مایاها. در میان قوم مایا، دانش و دین از یکدیگر تفکیک ناپذیر بودند و یک جهان بینی واحد را تشکیل می دادند که در هنر آنها منعکس می شد. ایده هایی در مورد تنوع دنیای اطراف در تصاویر خدایان متعددی که می توان آنها را در چندین گروه اصلی مرتبط با حوزه های مختلف تجربه بشری ترکیب کرد: خدایان شکار، خدایان باروری، خدایان عناصر مختلف، خدایان اجسام آسمانی تجسم یافت. ، خدایان جنگ، خدایان مرگ و غیره. در دوره های مختلف تاریخ مایاها، خدایان خاصی ممکن است اهمیت متفاوتی برای پرستندگان خود داشته باشند. مایاها معتقد بودند که جهان از 13 بهشت ​​و 9 عالم زیرین تشکیل شده است. در مرکز زمین درختی وجود داشت که از تمام کرات آسمانی می گذشت.

در هر یک از چهار طرف زمین درخت دیگری وجود داشت که نماد نقاط اصلی بود - یک درخت قرمز مربوط به شرق، یک درخت زرد در جنوب، یک درخت سیاه در غرب و یک درخت سفید در شمال است. هر طرف دنیا خدایان متعددی (دارنده باد، باران و بهشت) داشت که دارای رنگ مربوطه بودند. یکی از خدایان مهم مایاها دوره کلاسیکخدای ذرت بود که در شکل نشان داده شد مرد جوانبا روسری بلند

در زمان ورود اسپانیایی ها، یکی دیگر از خدایان مهم ایتزامنا بود که به صورت پیرمردی با بینی قلاب دار و بزی معرفی می شد. به عنوان یک قاعده، تصاویر خدایان مایا شامل نمادهای مختلفی بود که نشان دهنده پیچیدگی تفکر مشتریان و اجراکنندگان مجسمه‌ها، نقش برجسته‌ها یا نقاشی‌ها بود. بنابراین، خدای خورشید نیش های کج بزرگی داشت، دهانش با نوار دایره ای مشخص شده بود. چشم و دهان خدای دیگر به صورت مارهای مارپیچ و غیره تصویر شده است. در میان خدایان زن، به ویژه مهم، با قضاوت بر اساس کدها، "الهه سرخ"، همسر خدای باران بود. او با یک مار روی سر و با پنجه های نوعی درنده به جای پا نقاشی شده بود. همسر Itzamna الهه ماه Ish-Chel بود. اعتقاد بر این بود که به زایمان، بافندگی و دارو کمک می کند.

برخی از خدایان مایا به شکل حیوانات یا پرندگان نشان داده شدند: جگوار، عقاب. در طول دوره تولتک در تاریخ مایاها، احترام به خدایان با منشأ مکزیکی مرکزی در میان آنها گسترش یافت. یکی از مورد احترام ترین خدایان از این نوع کوکولکان بود که در تصویر او عناصر خدای Quetzalcoatl از مردم ناهوا مشخص است.

در حال حاضر، اکثر دانشمندان خدایان اساطیری مایاهای زیر را می پذیرند و می شناسند: خدای باران و رعد و برق - چااک (چاک یا چاک). خدای مرگ و فرمانروای جهان مردگان - آه پوچ. خدای مرگ - کیمی (Cimi)؛ ارباب آسمان - Itzamna; خدای تجارت - Ek Chuah; الهه قربانی ها و خودکشی های آیینی - ایش-تاب (IxTab)؛ الهه رنگین کمان و مهتاب - Ix-Chel (IxChel)؛ خدای سوار، مار پردار Quetzal - Kukulkan (Gukumatz)؛ خدای ذرت و جنگل - جوم کاش؛ خدای آتش و رعد - هوراکان؛ شیطان دنیای زیرین - Zipacna و دیگران. نمونه‌ای از اساطیر مایاها در دوره ماقبل اسپانیایی توسط حماسه یکی از مردمان گواتمالا، کیچه، "Popol Vuh" ارائه شده است که از دوران استعمار حفظ شده است. این شامل داستان های خلقت جهان و مردم، منشا قهرمانان دوقلو، مبارزه آنها با حاکمان زیرزمینی و غیره است.


هیروگلیف مایا، نقش برجسته، قرن دهم

احترام به خدایان در میان مایاها در آیین های پیچیده ای بیان می شد که بخشی از آن قربانی کردن (از جمله انسان) و بازی با توپ بود. چیچن ایتزا یک زمین توپ داشت که بزرگترین زمین در تمام مکزیک بود. از دو طرف توسط دیوارها و از دو طرف دیگر توسط معابد بسته شده بود. بازی با توپ فقط یک مسابقه ورزشی نبود. بسیاری از اکتشافات باستان شناسی نشان می دهد که به وضوح با قربانی کردن انسان مرتبط بوده است. بر روی دیوارهای محصور سایت، افراد سر بریده به صورت برجسته به تصویر کشیده شده اند. سه سکو در اطراف سایت وجود دارد: سکوی ونوس (کوئتزالکواتل) با مقبره چاک مول، سکوی عقاب و جگوار با معبد جگوار و سکوی جمجمه. مجسمه های عظیم چاک مول او را در حالت درازکش با ظرف قربانی روی شکمش نشان می دهند. بر روی سکوی جمجمه ها چوب هایی وجود داشت که سرهای بریده قربانیان را روی آن می بستند.

مایا نویسی. از دیرباز اعتقاد بر این بود که مایاها مخترع نوشتن و سیستم تقویم بودند. با این حال، پس از یافتن علائم مشابه اما قدیمی‌تر در مکان‌های دورتر از منطقه مایا، آشکار شد که مایاها برخی از عناصر را از فرهنگ‌های قبلی به ارث برده‌اند. نوشته مایاها از نوع هیروگلیف بود. هیروگلیف های مایا در چهار نسخه خطی (به اصطلاح کدهای مایاها، سه در درسدن، مادرید، پاریس، کدکس چهارم تا حدی حفظ شده است) حفظ شده است.

هیروگلیف ها یا تصاویری از شکل ها را ارائه می دهند، یا در گروه های چهار یا شش هیروگلیف بالای تصاویر فیگور ترکیب می شوند. علائم و اعداد تقویم کل متن را همراهی می کنند. شلگاس (در «Zeitschrift fuer Ethnologie»، 1886) و سلر (در «Verhandlungen der Berliner Anthropologischen Gesellschaft» و در «Zeitschrift fur Ethnologie»، 1887) کارهای زیادی برای تجزیه و تحلیل هیروگلیف انجام دادند. دومی ثابت کرد که گروه های هیروگلیف از یک هیروگلیف مربوط به عمل نشان داده شده در تصویر زیر تشکیل شده اند، دیگری هیروگلیف نشان دهنده خدای مربوطه، و دو هیروگلیف دیگر نشان دهنده ویژگی های خدا است. هیروگلیف ها خود ترکیبی از عناصری نیستند که یک صدا یا ترکیب صدا را نشان می دهند، بلکه تقریباً منحصراً ایدئوگرام هستند. پل شلگاس تصاویر خدایان مایا را در سه رمز نظام مند کرد: درسدن، مادرید و پاریس. فهرست خدایان Shellgas از پانزده خدای مایا تشکیل شده است. او بیشتر هیروگلیف‌هایی را که مستقیماً به این خدایان مربوط می‌شدند و نام‌ها و لقب‌های آنها را نشان می‌داد شناسایی کرد.

به عنوان یک قاعده، متون به موازات تصویر گرافیکی طرح قرار داشتند. مایاها با کمک نوشتن می توانستند متون طولانی با مطالب مختلف را ضبط کنند. به لطف تلاش چندین نسل از محققان، خواندن متون کهن امکان پذیر شد. کمک قابل توجهی توسط هموطن ما، یوری والنتینوویچ کرنروزوف، که اولین انتشارات او در این موضوعدر اوایل دهه 1950 ظاهر شد. او تک نگاری "نوشتن سرخپوستان مایا" را منتشر کرد. این متون نسخه‌های خطی باقی‌مانده مایاها (کدها) را که احتمالاً حتی قبل از فتح اسپانیا در قرن‌های 12 تا 15 گردآوری شده بود و به نام شهرهایی که اکنون در آنها ذخیره می‌شوند - درسدن، مادرید و پاریس - نامگذاری شده است، به صورت فکس بازتولید کرد. این کتاب همچنین اصول رمزگشایی، فهرستی از هیروگلیف ها، فرهنگ لغت زبان مایاهای یوکاتان در اوایل دوره استعمار، و دستور زبان مایاها را بیان می کند. در سال 1975، در کتاب "دستنوشته های هیروگلیف مایاها"، Knorozov پیشنهاد خواندن نسخه های خطی و ترجمه آنها به روسی را داد. معلوم شد که متون کدها نوعی کتابچه راهنمای کشیشان با فهرستی از آیین‌ها، قربانی‌ها و پیش‌بینی‌هایی است که مربوط به انواع مختلف اقتصاد مایاها و همه اقشار اجتماعی مردم، به جز بردگان است. شرح مختصری از فعالیت های خدایان به عنوان دستورالعمل هایی در مورد آنچه که باید برای گروه های مربوطه از ساکنان انجام شود خدمت کرد. به نوبه خود، کاهنان، با هدایت توصیف اعمال خدایان، می‌توانستند زمانی را برای مراسم، قربانی‌ها و اجرای برخی کارها تعیین کنند. آنها همچنین می توانند آینده را پیش بینی کنند.


نقاشی روی پوست تقویم آزتک

تقویم مایاها برای محاسبه زمان، مایاها از یک سیستم تقویم پیچیده استفاده کردند که شامل چندین چرخه بود. یکی از آنها ترکیبی از اعداد 1 تا 13 ("هفته") و 20 "ماه" را نشان می دهد که نام های خود را داشتند. نیز مورد استفاده قرار گرفت تقویم شمسیبا سال 365 روز. این شامل 18 ماه بیست روزه و پنج روز "اضافی" یا "بدشانس" بود.

علاوه بر این، مایاها از شمارش به اصطلاح طولانی استفاده می کردند که علاوه بر یک ماه 20 روزه و یک سال 18 ماهه، یک دوره 20 ساله (کاتون) را نیز در نظر می گرفت. یک دوره 20 کتون (بکتون) و غیره. روش های دوستیابی دیگری نیز وجود داشت. همه این روش ها در طول زمان تغییر کردند و ارتباط بین تاریخ های ثبت شده توسط مایاها با گاهشماری اروپایی بسیار دشوارتر شد.

اساطیر آزتک. در میان آزتک‌ها که در قرن سیزدهم از شمال کشور به دره مکزیک آمدند و عقاید پیشینیان خود یعنی تولتک‌ها و همچنین زاپوتک‌ها، مایاها، میکستک‌ها و تاراسکی‌ها را پذیرفتند، نقوش اصلی اساطیر هستند. مبارزه ابدی دو اصل (نور و تاریکی، خورشید و رطوبت، زندگی و مرگ و غیره)، توسعه جهان بر اساس مراحل یا چرخه های خاص، وابستگی انسان به اراده خدایان که نیروهای طبیعت را تجسم می کنند. ، نیاز به تغذیه مداوم خدایان با خون انسان، بدون آن آنها می میرند، مرگ خدایان به معنای یک فاجعه جهانی است.

طبق اسطوره ها، جهان توسط تزکاتلیپوکا و کوتزالکواتل خلق شد و چهار مرحله (یا دوره) رشد را پشت سر گذاشت. دوره اول ("چهار جگوار")، که در آن خدای برتر Tezcatlipoca در تصویر خورشید بود، با نابودی قبیله غول هایی که سپس توسط جگوارها در زمین زندگی می کردند، به پایان رسید. در دوره دوم ("چهار باد") Quetzalcoatl به خورشید تبدیل شد و با طوفان و تبدیل مردم به میمون به پایان رسید. Tlaloc سومین خورشید شد و دوره او ("چهار باران") با آتش سوزی در سراسر جهان به پایان رسید. در دوره چهارم ("چهار آب")، خورشید الهه آب Chalchiuhtlicue بود. این دوره با سیل به پایان رسید که طی آن مردم به ماهی تبدیل شدند. عصر مدرن، پنجم ("چهار زلزله") با خدای خورشید Tonatiuh باید با فجایع وحشتناک پایان یابد.

در واقع، آزتک ها خدایان بسیاری را با سطوح و اهمیت مختلف - شخصی، خانگی، جمعی و همچنین آزتک های عمومی احترام می گذاشتند. در میان دومی، جایگاه ویژه ای توسط خدای جنگ Huitzilopchtli، خدای شب و سرنوشت Tezcatlipoca، خدای باران، آب، رعد و برق و کوه ها Tlaloc، خدای باد و حامی کاهنان Quetzalcoatl ("مار پردار" بود. ”). الهه زمین و آتش، مادر خدایان و ستارگان آسمان جنوبی - Coatlicue (مادر خدای خورشید Huitzilopochtli، او به طور همزمان شامل آغاز و پایان زندگی است، او در لباس های ساخته شده از مار به تصویر کشیده شد). خدای کشاورزی Xipe بود. خدا و الهه ذرت نیز مورد احترام بودند. خدایان بودند که حامی هنر بافندگی، شفا و گردآوری بودند. آزتک ها بر این باور بودند که بسته به نوع مرگ، روح مردگان به یکی از این دو فرستاده می شود پادشاهی زیرزمینی، یا به کشور خدای Tlaloc که بهشت ​​زمینی محسوب می شد یا به خانه آسمانی خدای خورشید. این بالاترین افتخار به رزمندگان دلیر، افرادی که قربانی شدند و زنانی که در هنگام زایمان جان باختند اعطا شد. آزتک ها سیستم پیچیده ای از آیین ها داشتند که شامل چرخه ای از جشنواره ها بود که عمدتاً به تقویم کشاورزی گره خورده بود. بخشی از این آیین ها شامل رقص های مختلف و بازی های توپی بود.

یکی از مراسم مهم اهدای خون انسان به خدایان بود. آزتک ها معتقد بودند که فقط جریان مداوم خون خدایان را جوان و قوی نگه می دارد. خون‌ریزی بسیار گسترده بود که برای آن زبان، لاله گوش، اندام‌ها و حتی اندام تناسلی سوراخ می‌شد. کشیش ها چندین بار در روز به چنین عملیاتی متوسل می شدند. بیشتر از همه، خدایان نیاز داشتند قربانی انسانی. آنها در بالای اهرام در معبد این یا خدایان دیگر اتفاق افتادند. روش های مختلفی برای کشتن یک قربانی شناخته شده بود. گاهی تا شش کشیش در این مراسم شرکت می کردند. پنج نفر قربانی را با پشت روی سنگ تشریفات نگه داشتند - چهار نفر اعضای بدن او را نگه داشتند، یکی سر او را نگه داشت. ششم قفسه سینه را با چاقو باز کرد و قلب را درید و به خورشید نشان داد و در ظرفی که در مقابل تصویر خدا ایستاده بود گذاشت. جسد بی سر را پایین انداختند. توسط شخصی که به قربانی هدیه داده یا او را اسیر کرده است، برداشته شده است. او جسد را به خانه برد و اعضای بدن را جدا کرد و از آنها غذای تشریفاتی تهیه کرد که با اقوام و دوستانش در میان گذاشت. اعتقاد بر این بود که خوردن قربانی، که به گفته آزتک ها، شخص خدا بود، شخص را به خود خدا معرفی می کند. تعداد افرادی که در سال قربانی می شوند می تواند به سه هزار نفر برسد.

نوشتن آزتک برای ضبط رویدادهای تاریخی، تقویم، پدیده ها و آیین های نجومی، و همچنین برای ثبت زمین و مالیات، آزتک ها از یک سیستم نوشتاری استفاده می کردند که اصول هیروگلیف و تصویر را با هم ترکیب می کرد. این نوشته با یک برس پر روی پوست آهو، پارچه یا کاغذ ماگی اعمال می شد. چندین سند آزتک تا به امروز باقی مانده است که ظاهراً پس از ورود اسپانیایی ها جمع آوری شده است، اینها کدهای Cospi، Magliabechiano، Borgia، Borbonicus، Ixtlilxochitl هستند. تاریخ نام چندین ده شاعر را از مردمانی که به زبان ناهوا صحبت می کردند حفظ کرده است. مشهورترین آنها نزاهوالکویوتل (1402-1472)، حاکم تککوکو بود.


آزتک ها برای محاسبه زمان از دو تقویم استفاده می کردند، یک تقویم آیینی 260 روزه و یک تقویم شمسی که هجده ماه بیست روزه و پنج روز بدشانسی دیگر داشت. نام ماه ها در تقویم با نام گیاهان کشاورزی مطابقت داشت. ترکیب این دو نوع زمان‌سنجی به آزتک‌ها، مانند مایاها، یک چرخه 52 ساله تکراری داد.

اساطیر آزتک بسیار متنوع و جذاب است. بدون اینکه بخواهیم این مقاله را با اطلاعات اضافی بارگیری کنیم و آن را به یک دانشنامه کوچک تبدیل کنیم، خود را به برجسته ترین خدایان که جایگاه برجسته ای در فرهنگ آزتک داشتند محدود کردیم. این مار پردار Quetzalcoatl، قدیس حامی کشیش Tezcatlipoca، Tlazolteotl "فاضلاب خوار" و، البته، خدای خونین جنگ Huitzilopochtli است.

بسیاری از خدایان مکزیک مرکزی تجسم یافتند اجرام آسمانیمانند زهره، خورشید و حتی ستارگان راه شیری. از این نظر، آزتک ها به طرز شگفت انگیزی شبیه رومیان باستان هستند که سیارات را نیز خدایی می کردند (فقط فرقه مریخ، قدیس حامی رم و خدای جنگ را به یاد بیاورید). به هر حال، سیاره زهره، که ستاره صبح نیز نامیده می شود، هیبت مقدس را در بین آزتک ها برانگیخت. بر اساس باورهای هندی، نور آن می تواند صدمات هنگفتی به انسان وارد کند و انواع بلاها را بر سر او بیاورد.

سرخپوستان نه تنها خلقت جهان و انسان را به خدایان نسبت می دهند، بلکه حتی اختراع چیز بی اهمیتی مانند پولک - یک نوشیدنی الکلی قوی که از آب آگاو به دست می آید. به گفته آزتک ها، خدایان تصمیم گرفتند وسیله ای اختراع کنند تا مردم را به آواز خواندن و رقصیدن تشویق کنند. نوشیدنی مست کننده به مردم منتقل شد. کاهنان در سایر مراسم مذهبی از پولک استفاده می کردند.

مار پردار Quetzalcoatl

این خدا نوعی دورگه مار و پرنده بهشتی است. بر این اساس، او مظهر خرد مارپیچ و زیبایی پر است. طبق افسانه، کوتزالکواتل به مردم غذا می داد - با تبدیل شدن به مورچه، دانه های ذرت را از انبارهای زیرزمینی دزدید. علاوه بر این، مار پردار را مخترع تقویم می دانند. مردم قدرشناس معابد و اهرام متعددی را به افتخار خدا ساختند.

Quetzalcoatl به عناصر فرمان می دهد او یکی از خدایان دمیورژ (خالقان جهان و انسان) است. یکی از اشکال او Ehekatel است که به عنوان خدای باد مورد احترام است. در ابتدا، پرستش کوتزالکواتل شامل قربانی کردن انسان نمی شد. فقط از مرغ مگس خوار و پروانه به عنوان هدیه به خدا استفاده می شد. اما ظاهراً با گذشت زمان مار پر تشنه خون شد و سپس مردم شروع به استفاده از آن کردند.

قدیمی ترین تصاویر Quetzalcoatl به حدود 8.5 قرن قبل از میلاد برمی گردد. گاهی این خدا را به شکل مردی مهیب با نقاب و ریش بر روی سنگ حک می‌کردند، اما بیشتر اوقات او را می‌توان در ظاهر یک مار یافت که تا حدی با پر پوشیده شده بود. آزتک ها معتقد بودند که مار پر می تواند به شکل انسان تجسم یابد. به ویژه، آنها فاتح اسپانیایی فرناندو کورتز را یکی از تجسمات کوتزالکواتل می دانستند.

حامی کاهنان تزکاتلیپوکا

در اساطیر مایاها و آزتک ها، تزکاتلیپوکا به عنوان ارباب عناصر مورد احترام است که قادر به ایجاد زمین لرزه های مخرب است. این یک شخصیت منحصر به فرد است که هم خالق و هم ویرانگر جهان است (نوعی شبیه هندی خدای شیوا). تزکاتلیپوکا جنایتکاران را مجازات می کند و به کشیش ها فرمان می دهد. گاهی اوقات او را به عنوان یک جادوگر می دانستند که می تواند ظاهر فیزیکی خود را تغییر دهد.

یکی از ویژگی های خدای Tezcatlipoca Itlachiayacue است - به معنای واقعی کلمه می توان آن را به عنوان "مکانی که از آن نگاه می کند" ترجمه کرد. از این آینه مرموز دودی بیرون می آید که قدرت کشتن دشمنان خدا را دارد. در دست راستتزکاتلیپوکا دارای چهار تیر است که نمادی از مجازات اجتناب ناپذیری است که به گناهکاران وعده می دهد.

لازم به ذکر است که در اساطیر هند، تزکاتلیپوکا به سمت دختران زیبا می رود. حتی یک بار او این شانس را داشت که Xochiquetzal (الهه گلها) لذت بخش را که قبلاً با Xochipilli ازدواج کرده بود را اغوا کند. پس خدای نیکوکار که دوست دارد مردم را به خاطر رذیلت هایشان مجازات کند، خود بی گناه نیست.

Huitzilopochtli - خدای خونین جنگ

این یکی از تاریک ترین و بی رحم ترین خدایان پانتئون آزتک است. Huitzilopochtli (همچنین به نام Vitzliputzli) به عنوان خدای جنگ و حامی شهر Tenochtitlan شناخته می شود. این بود که کشیشان هندی باستان بی رحمانه ترین و خونین ترین قربانی ها را انجام دادند. طبق افسانه ها، Huitzilopochtli دائماً با نیروهای تاریکی می جنگید و خداوند قدرت این کار را از طریق فداکاری دریافت کرد.

یک شخصیت انسان نما به عنوان تصویر خدا انتخاب شد که روی سرش کلاه ایمنی شبیه منقار مرغ مگس خوار قرار داشت. در دست چپ Huitzilopochtli یک کمان با چهار تیر، دارت و نیزه پرتاب کننده وجود داشت. در دست راست خدا قمه ای به شکل مار در حال پیچش وجود داشت.

باید گفت که حالت ویتسلی پوتزلی کاملاً با ظاهر مهیب او مطابقت دارد. بر اساس یکی از افسانه های آزتک، او یک بار سر خواهر خود به نام Coyolxauqui را برید. می پرسی چرا این کار را کرد؟ و برای اینکه مردم از دیدن ماه لذت ببرند، سر بریده به آسمان پرواز کرد و به نحوی به نور شب تبدیل شد. درست است. چگونه بخوانیم؟

تلازولتئوتل گل خوار

این الهه آزتک علیرغم نام نسبتاً نامتناسب خود (خورنده خاک یا مدفوع)، جایگاه برجسته ای در پانتئون هند داشت. او به مردم کمک کرد تا خود را از شهوات، هوس های حرام و بدبختی های گناه آلود پاک کنند. با این حال، الهه Tlazolteotl نه تنها می تواند احساسات را خاموش کند، بلکه آنها را برانگیخته و همچنین بیماری های مقاربتی و جنون را برای افرادی که از آنها متنفر بود بفرستد.

این الهه به صورت زنی با سینه های برهنه و لباس های نخی به تصویر کشیده شد. یکی از ویژگی های ضروری Tlazolteotl حلقه ای هلالی شکل بود که از بینی او عبور می کرد. روی سر الهه روسری ساخته شده از پر بلدرچین بود. دور گردن تلازولتئوتل طنابی آغشته به خون یا مار مرجانی بود که نماد گناه بود.

مانند بسیاری دیگر از خدایان آزتک، Tlazolteotl از نظر قربانی کردن بسیار خواستار بود. در پاییز، مردم جشن بزرگی را به افتخار او برگزار کردند. اوج این رویداد فداکاری یک زن جوان بود. یک شنل از پوست او ساخته شد، که سپس توسط کشیش به عنوان شخصیت Tlazolteotl پوشیده شد. در سال‌های خشک، قرار بود مردی برای الهه قربانی شود. زندانی را به یک تیر بسته و سپس به سمت او دارت پرتاب کردند. آزتک ها معتقد بودند که چکیدن خون بر روی زمین می تواند باعث باران شود.