صفحه اصلی / به سلامتی شما / خدایان ایران باستان چه ویژگی هایی داشتند. اسامی یونانی خدایان ایرانی

خدایان ایران باستان چه ویژگی هایی داشتند. اسامی یونانی خدایان ایرانی

آیین باستانی ایران با سایر ادیان منطقه تفاوت هایی دارد. مزدائیسم با نام خدای اصلی آگورا مزدا، زرتشتی به نام بنیانگذار افسانه ای این آموزه زرتشت (Star Gazer به یونانی)، اوستیسم با نام اصلی کتاب مقدس اوستا، پارسیسم توسط نام گروه مدرن پیروان؛ طرفداران این دین را آتش پرستان نیز می نامند.

یکی از جهت گیری های این آیین میترائیسم است.

خدای رئیسآگورا-مزدا (در املای یونانی اورمزدا) خدای نور است، خدای تاریکی (شر) آنگرا-مانیو (اهریمن یونانی) با او مخالفت می کند. این خدایان دارای گروهی از ارواح نور و خیر، آگورها و ارواح شر و تاریکی، دیوها هستند. این تقسیم به روشنایی و تاریکی نشان دهنده یک بسیار است پدیده غیر معمولبرای ادیان باستانی

این آموزه حاوی ایده آمدن قبل از پایان جهان یک پسر یا تجسم خدای اورمزد است. او باید از یک باکره متولد شود. اوست که باید نقطه پایانی را در جدال خیر و شر قرار دهد و پس از آن جهنم و جان گنهکاران در آن نابود شود.

جالب است که بنیانگذار دین، زرتشت (که به زبان دیگر زرتشت یا زرتشت نوشته می شود)، درست مانند بودا در هند، به مرور زمان توسط مؤمنان به عنوان خود خدا تلقی شد.

اما زرتشتی چند ساله است؟

کهن ترین متن معروفدین اشاره دارد قرن سیزدهمپس از میلاد (صلیبیون صد سال پیش در عراق ناپدید شدند و احتمالاً به داخل ایران نفوذ کردند). چرا اسناد قبلی وجود ندارد؟ مورخان معتقدند که البته آنها وجود داشتند، اما اسکندر مقدونی و اعراب آنها را نابود کردند. یک نظر بسیار راحت، نه قابل اثبات است و نه رد.

لطفا توجه داشته باشید که به دلایلی همه (همه!) اسناد باستانی ناپدید شده اند. کتابخانه اسکندریه، آرشیو پاپ، آثار نویسندگان باستان، متون باستانی کتاب مقدس؛ متون بودیسم، هندوئیسم، زرتشتی. چینی و دیگر تواریخ باستان. سوختند، غرق شدند، موشها خوردند، اسکندر مقدونی آنها را نابود کرد، اعراب آنها را نابود کردند، تفتیش عقاید آنها را سوزاندند، امپراتور دستور داد آنها را به باد رها کنند. اما چنین اظهاراتی چیزی بیش از حدس و گمان نیست، زیرا هیچ مدرکی دال بر افزایش شکم پروری موش های باستانی یا نفرت A.F. Makedonsky از متون مکتوب وجود ندارد.

از پنج کتاب مقدس دین زرتشت، چهار کتاب به زبانی نزدیک به سانسکریت و یکی به زبان پهلوی ایرانی میانه نوشته شده است. یکی از کتاب ها Zenda Vesta نام دارد که در زبان یونانی به معنای بشارت، انجیل است.

دانستن اینکه توسعه واقعاً از کجا آمده و واقعاً به کجا رسیده است به ما امکان می دهد نگاهی تازه به ویژگی های دین زرتشت بیندازیم. او به عنوان چیزی شبیه به نیکولایی امپراتوری بیزانس ظاهر می شود.

به طور سنتی اعتقاد بر این است که پانتئون خدایان که از هند به ایران آمده بود در ایران دستخوش تغییرات زیر شد: فقط خدایان کاهنان باقی ماندند و خدایان حامی نظامیان و دهقانان دیگر خدایان نبودند و به درجه دوا رفتند. ، شیاطین مورخان بر این باورند که این نتیجه اصلاحی است که توسط زرتشت پیامبر انجام شده است که نظامی شبیه به توحید را پایه گذاری کرد. آگورا مزدا - خداوند حکمت - نه تنها از دیگر خدایان جدا شد، بلکه با آنها تناسب نداشت. همه خدایان هند و ایرانی حفظ شدند، اما یک خدای یگانه ظاهر شد. به جای بسیاری از خدایان که مستعد افراط و رقابت بودند، اکنون همه آنها به یک خالق تقلیل یافتند و وظایف و سلسله مراتب مقدسین تا حد زیادی حفظ شد.

در آیین زرتشتی، طرح معمول هندوایرانی و هندواروپایی پانتئون سه کاره به مجموعه‌ای از موجودات خاص آمیشا سپنتا (قدیس‌های جاودانه) تبدیل شد. این اسپنتا ماینو (روح تقدس)، ووهو مانا ( خبر خوبقیاس میترا)، آشا وهیشتا (حقیقت، قیاس وارونا)، خشاترا وایریا (قدرت)، آرمایتی (تقوا)، آئوروات (صداقت)، آمارتات (جاودانگی)، که حامل صفات خاصی شدند. چنین انتقالی چیزی غیرعادی نیست. بسیاری از خدایان، به عنوان مثال در میان سرخپوستان، قبلاً فقط برای نام خدای اصلی لقب داشتند، اما به مرور زمان از او جدا شدند و وجود مستقلی به دست آوردند - برای مثال، اشوین آریامان و باگا به میترا (لقب های او) اشاره می کنند. آشوینس داکشا و آنشا - به وارونا، اینها القاب او هستند.

در اینجا چند تشبیه بین مقولات مذهبی هند و ایرانی آورده شده است:

I N D I ایران
سوما هاوما
آگنی آتارو
وارونا آگورا مزدا
میتر میترا
ایندرا دیو ایندرا

Nanhaitya دیو ناساتیا

دیوها (خدایان) دیوها ( ارواح شیطانی، شیاطین)

آسورا (ارواح خبیث، شیاطین) آگوراها (ارواح خوب)

همانطور که می بینیم، برخی از خدایان تبدیل به دیو، و برخی از شیاطین تبدیل به خدا شدند. این انتقال را می توان با مثالی از تاریخ روسیه نشان داد. بله، پیش از انجیلی تعطیلات مسیحیایوان کوپالا (جان باپتیست) زمانی بت پرست و شیطانی اعلام شد. و خیلی زود اجنه، براونی ها، پری دریایی ها و دیگر آدم های خوب "نشان خود را" از مثبت به منفی تغییر دادند، از خدایان طبیعت که به آنها تبدیل شدند. ارواح شیطانی. به راحتی می توان درک کرد که خدایان محلی در رتبه خود باقی ماندند که در آن طرفداران آنها پیروز شدند و به سمت شیاطین رفتند که در آن طرفداران آنها شکست خوردند. در میان ایرانیان، آگوراها بر دیوها یک پیروزی صرفاً نظامی به دست آوردند، اما در اساطیر هندی، برعکس، آسورهای قدرتمند اما احمق شکست خوردند.

بنابراین چنین اصلاحی در ایران فقط در صورت تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی جامعه می تواند اتفاق بیفتد یا از بیرون، از بیرون بیاید. ما معتقدیم که اصلاحات زرتشت نتیجه جنگ های صلیبی است، یعنی از بیرون آورده شده است. به عنوان مثال، کتیبه معروف خشایارشا با محتوای ضد دوا نشان می دهد. او پناهگاه های دیو پرستان را ویران کرد و آیین آگورا مزدا را کاشت. اینگونه بود که باورهای قدیمی از بین رفت و باورهای جدید کاشته شد و این تنها راه برای درک انتقال خدایان به درجه شیاطین و شیاطین به رتبه خدایان است. اما هند برای صلیبیون خیلی سخت بود. یعنی یک نظام اعتقادی معینی هم زمان از اروپا به هند و هم به ایران آمد، اما در ایران بعداً توسط تازه واردان از همان اروپا، تقریباً دقیقاً مانند روسیه، اصلاح شد.

بنابراین دین زرتشت تحول مستقل هندوئیسم در ایران نیست. خدایان هند و اروپایی به همراه مردم ساکن و کاهنانشان از اروپا به طور مستقل به هند و ایران آمدند. دین زرتشتی دگرگونی محلی دینی است که از غرب آمده و بعداً در زمان صلیبیون، حاملان نظام دینی جدید غربی، مورد تجدید نظر قرار گرفت. این واقعیت که «وطن» اصلی خدایان محلی اروپا بود، حداقل از این واقعیت ناشی می‌شود که در اساطیر آلمانی-اسکاندیناوی نیز آسهایی وجود دارد. آنها بودند که در هند به آسوره و در ایران به آغور تبدیل شدند.

گروه کوچکی از پیروان آیین زرتشتی اکنون در هند وجود دارند که به آنها پارسی می گویند. و کسانی که در ایران ماندند را مسلمانان هبری می نامند. ریشه شناسی نام جبرا دقیقاً مشخص نشده است. به ویژه سعی کردند آن را از کافر عربی استخراج کنند، اما ممکن است این کلمه از یونانی hebraios، یهودی نیز آمده باشد. آیا اینها بقایای موج اولیه مهاجران از ایتالیا در جریان لشکرکشی موسی نیستند؟ این دین رابطه خاصی با آتش دارد که اگر خروج آنها از پای وزوویوس را در نظر بگیریم قابل درک می شود.

شغل اصلی پارسیان تجارت است. از میان آنها بزرگترین سرمایه داران هند آمدند. در کتاب زرتشتیان. باورها و آداب و رسوم» مری بویس در مورد پارسی ها می نویسد: «آنها نقش مهمی در زندگی دو ایالت [پاکستان و هند] ایفا کردند، زیرا از تعداد آنها تعداد شگفت انگیزی (متناسب با وسعت جامعه) از شخصیت های عمومی بیرون آمدند. مردان نظامی، خلبانان، دانشمندان، صنعتگران، ناشران روزنامه ها.» پیروان زرتشت از ایران به هند و پاکستان کوچ کردند و نه برعکس.

در اساطیر ترک زبانان آسیای صغیر و آسیای مرکزی، قزاقستان، قفقاز، سیبری غربی، منطقه ولگا، گاگاوز، دیوها (با تلفظ های مختلف: dev، dev، deo، dyau، deu، deu، diyu. ، tiv و غیره) ارواح شیطانی هستند. این نشان می دهد که این ایده ها مستقیماً از ایران آمده است و نه از هند.

پیش از این در مورد مهم ترین جهت دین ایرانی یعنی میترائیسم نوشته ایم و آن را تکرار نمی کنیم. به یاد بیاوریم که به نظر ما در آغاز عصر ما در اروپا ظاهر شد و به شرق گسترش یافت. مورخان سنتی بر این باورند که این دین از شرق به غرب و پیش از دوران ما بوده است. اما نظر مدافعان مسیحیت نیز جالب است که معتقد بودند شیطان خود ایده تقلید از آیین های مسیحیان را به میترائیست ها الهام کرد تا آنها را بی اعتبار کند. معلوم می شود که مسیحیان اعتراف می کنند که آیین میترائیسم اصلاً قدیمی نیست. از این گذشته، میترائیست‌های دوران باستان نمی‌توانستند آنچه را که در اروپا فقط با ولادت مسیح ظاهر می‌شد تقلید کنند.

لباس سر کاهن اعظم میترایی تاج یا میتر است. روسری پاپ نیز این نام را دارد. مانند کاهنان میترا، پاپ کفش‌های قرمز می‌پوشد و کلیدهای «خدای صخره» پیتر را نیز در دست دارد.

  • فارس کجاست

    در اواسط قرن ششم قبل از میلاد. یعنی قبیله ای که تا آن زمان کمتر شناخته شده بود وارد عرصه تاریخی شد - پارس ها که به خواست سرنوشت به زودی توانستند بزرگترین امپراتوری آن زمان را ایجاد کنند ، دولتی قدرتمند که از مصر و لیبی تا مرزها امتداد دارد. ایرانیان در فتوحات خود فعال و سیری ناپذیر بودند و تنها شجاعت و دلاوری در طول جنگهای یونان و ایران توانست جلوی گسترش بیشتر آنها به اروپا را بگیرد. اما ایرانیان باستان چه کسانی بودند، تاریخ و فرهنگ آنها چگونه بود؟ در مورد همه اینها در مقاله ما بیشتر بخوانید.

    فارس کجاست

    اما ابتدا اجازه دهید به این سوال پاسخ دهیم که ایران باستان در کجا واقع شده است یا بهتر است بگوییم کجا بوده است. قلمرو ایران در زمان بیشترین شکوفایی خود از مرزهای هند در شرق تا لیبی امروزی در شمال آفریقا و بخش هایی را شامل می شد. سرزمین اصلی یوناندر غرب (آن سرزمین هایی که ایرانیان موفق شدند برای مدت کوتاهی از یونانیان فتح کنند).

    این همان چیزی است که ایران باستان روی نقشه به نظر می رسد.

    تاریخ ایران

    خاستگاه ایرانیان مربوط به قبایل کوچ نشین جنگجو آریایی است که برخی از آنها در این قلمرو ساکن شده اند. دولت مدرنایران (خود کلمه «ایران» از آن گرفته شده است نام باستانی"آریانا" که به معنای "کشور آریایی ها" است). آنها با یافتن خود در زمین های حاصلخیز ارتفاعات ایران، از سبک زندگی عشایری به زندگی بی تحرک روی آوردند، با این وجود، هم سنت های نظامی خود را در عشایر و هم سادگی اخلاقیات مشخصه بسیاری از اقوام کوچ نشین را حفظ کردند.

    تاریخ ایران باستان به عنوان یک قدرت بزرگ گذشته از اواسط قرن ششم قبل از میلاد آغاز می شود. یعنی زمانی که ایرانیان به رهبری کوروش دوم، رهبر با استعداد (بعداً پادشاه ایران) ماد، یکی از ایالات بزرگ شرق آن زمان را به طور کامل فتح کردند. و سپس آنها شروع به تهدید خود کردند که در آن زمان بزرگترین قدرت دوران باستان بود.

    و قبلاً در سال 539 ، در نزدیکی شهر اوپیس ، بر روی رودخانه تیبر ، نبرد سرنوشت سازی بین ارتش ایرانیان و بابلی ها رخ داد که با پیروزی درخشان ایرانیان به پایان رسید ، بابلی ها کاملاً شکست خوردند و خود بابل ، بزرگترین شهر دوران باستان برای قرون متمادی، بخشی از امپراتوری تازه تأسیس ایران شد. فقط در دهها سال، ایرانیان از یک قبیله خوار واقعاً به فرمانروایان شرق تبدیل شدند.

    به گفته هرودوت مورخ یونانی، چنین موفقیت کوبنده ایرانیان، قبل از هر چیز، با سادگی و فروتنی دومی تسهیل شد. و البته انضباط نظامی آهنینی در نیروهایشان وجود دارد. حتی پس از به دست آوردن ثروت و قدرت هنگفت بر بسیاری از اقوام و اقوام دیگر، ایرانیان همچنان به این فضایل، سادگی و فروتنی بیش از همه احترام می گذاشتند. جالب است که در زمان تاجگذاری شاهان ایرانی، پادشاه آینده باید لباس می پوشید مرد معمولیو یک مشت انجیر خشک بخورد و یک لیوان شیر ترش بخورد - غذای مردم عادی که به نظر می رسید نماد پیوند او با مردم است.

    اما به تاریخ امپراتوری ایران بازگردیم، جانشینان کوروش دوم، شاهان ایرانی کمبوجیه و داریوش، به سیاست فعالانه فتح خود ادامه دادند. بنابراین در زمان کمبوجیه، ایرانیان حمله کردند مصر باستان، که در آن زمان بحران سیاسی را تجربه می کرد. ایرانیان پس از شکست دادن مصریان، این گهواره را تبدیل کردند تمدن باستانی، مصر به یکی از ساتراپی ها (ولایات) آن تبدیل شد.

    شاه داریوش مرزهای دولت ایران را چه در شرق و چه در غرب تحت حکومت او فعالانه تقویت کرد، ایران باستان به اوج قدرت خود رسید و تقریباً تمام جهان متمدن آن زمان تحت فرمانروایی او بود. بجز یونان باستاندر غرب که به شاهان جنگجوی ایرانی آرامی نمی داد و به زودی ایرانیان در زمان پادشاهی خشایارشا، وارث داریوش، سعی در تسخیر این یونانیان سرکش و آزادی خواه داشتند، اما اینطور نبود.

    با وجود برتری عددی آنها، شانس نظامی برای اولین بار به ایرانیان خیانت کرد. در تعدادی از نبردها آنها متحمل چندین شکست کوبنده از یونانیان شدند، اما در مرحله ای موفق شدند تعدادی از سرزمین های یونان را فتح کنند و حتی آتن را غارت کنند، اما باز هم جنگ های یونان و ایران با شکست کوبنده ایرانیان به پایان رسید. امپراتوری

    از آن لحظه به بعد، این کشور بزرگ وارد دوره انحطاط شد. بسیاری از کشورها و مردمان تسخیر شده فقط منتظر لحظه ای بودند تا علیه ایرانیان منفور، بردگان و فاتحان آنها قیام کنند. و چنین لحظه ای فرا رسیده است - اسکندر مقدونی، در راس یک ارتش متحد یونانی، خود به ایران حمله کرد.

    به نظر می رسید که سربازان ایرانی این یونانی متکبر (یا بهتر است بگوییم، نه حتی یک یونانی کاملاً - مقدونی) را به پودر در بیاورند، اما همه چیز کاملاً متفاوت بود، ایرانیان دوباره متحمل شکست های کوبنده شدند، یکی پس از دیگری، یونانی متحد. فالانکس، این تانک باستانی، بارها و بارها نیروهای برتر را در هم می کوبید. مردمانی که زمانی توسط ایرانیان تسخیر شده بودند، با دیدن آنچه در حال رخ دادن بود، بر علیه حاکمان خود قیام کردند. ایران یک گوش واقعی از خاک رس با پاهای گلی بود، از نظر ظاهری مهیب، به لطف نبوغ نظامی و سیاسی یک مقدونی شکست خورد.

    دولت ساسانی و احیای ساسانیان

    فتوحات اسکندر مقدونی فاجعه ای برای ایرانیان بود که به جای قدرت استکبار بر سایر مردمان، مجبور بودند متواضعانه تسلیم دشمنان دیرینه خود - یونانیان شوند. فقط در قرن دوم قبل از میلاد. یعنی اقوام اشکانی توانستند یونانیان را از آسیای صغیر بیرون کنند، هرچند که خود اشکانیان از یونانیان چیزهای زیادی اختیار کردند. و به این ترتیب در سال 226 پس از میلاد، یکی از فرمانروایان پارس با نام ایرانی باستان اردشیر (اردشیر) علیه سلسله اشکانی حاکم شورش کرد. این قیام موفقیت آمیز بود و با احیای دولت ایران، دولت ساسانی، که مورخان آن را «امپراتوری دوم ایرانی» یا «احیای ساسانیان» می نامند، پایان یافت.

    فرمانروایان ساسانی به دنبال احیای عظمت سابق ایران باستان بودند که در آن زمان به قدرتی نیمه افسانه ای تبدیل شده بود. و در زیر آنها بود که شکوفایی تازه ای از فرهنگ ایرانی و ایرانی آغاز شد که همه جا جایگزین فرهنگ یونانی می شود. معابد و کاخ های جدید به سبک ایرانی به طور فعال ساخته می شوند، جنگ با همسایگان صورت می گیرد، اما نه به موفقیت در روزهای قدیم. قلمرو دولت جدید ساسانی چندین برابر کوچکتر از وسعت ایران سابق است و تنها در محل ایران امروزی، خانه اجدادی واقعی ایرانیان قرار دارد و همچنین بخشی از خاک عراق امروزی، یعنی آذربایجان را در بر می گیرد. و ارمنستان دولت ساسانی بیش از چهار قرن وجود داشت تا اینکه در اثر جنگ‌های مستمر، سرانجام به دست اعراب که پرچم دین جدیدی - اسلام را به دوش می‌کشیدند، فتح شد.

    فرهنگ فارسی

    فرهنگ ایران باستان به دلیل سیستم حکومتی آنها که حتی یونانیان باستان نیز آن را تحسین می کردند، قابل توجه است. به نظر آنها این شکل حکومت اوج حکومت سلطنتی بود. دولت پارس به اصطلاح ساتراپی تقسیم می شد که ریاست آن را خود ساتراپ به معنای «نگهبان نظم» بر عهده داشت. در واقع، ساتراپ یک فرماندار کل محلی بود که مسئولیت های گسترده اش شامل حفظ نظم در مناطقی که به او سپرده شده بود، جمع آوری مالیات، اجرای عدالت و فرماندهی پادگان های نظامی محلی بود.

    یکی دیگر از دستاوردهای مهم تمدن ایرانی بود جاده های زیبا، توسط هرودوت و گزنفون توصیف شده است. معروف ترین آنها جاده سلطنتی بود که از افسوس در آسیای صغیر تا شهر شوش در شرق می رفت.

    اداره پست در ایران باستان به خوبی کار می کرد که این امر نیز بسیار تسهیل شده بود جاده های خوب. همچنین در ایران باستان، بازرگانی بسیار توسعه یافته بود، مانند سیستم امروزی، که در سراسر ایالت عمل می کرد، که در آن بخشی از مالیات ها و مالیات ها به بودجه های مشروط محلی می رسید، در حالی که بخشی به بودجه های محلی ارسال می شد. دولت مرکزی شاهان ایرانی ضرب سکه های طلا را در انحصار داشتند، در حالی که ساتراپ های آنها نیز می توانستند سکه های خود را ضرب کنند، اما فقط در نقره یا مس. «پول محلی» ساتراپ ها فقط در قلمرو خاصی در گردش بود، در حالی که سکه های طلای پادشاهان ایرانی وسیله پرداخت جهانی در سراسر امپراتوری ایران و حتی فراتر از مرزهای آن بود.

    سکه های ایران.

    نوشتن در ایران باستان توسعه فعالی داشت، بنابراین انواع مختلفی از آن وجود داشت: از تصویر نگاره تا الفبای اختراع شده در زمان خود. زبان رسمی پادشاهی ایران آرامی بود که از آشوریان باستان می آمد.

    هنر ایران باستان با مجسمه سازی و معماری آنجا نمایان می شود. به عنوان مثال، نقش برجسته های سنگی با مهارت تراشیده شده از شاهان ایرانی تا به امروز باقی مانده است.

    کاخ ها و معابد ایرانی به خاطر تزئینات مجلل خود شهرت داشتند.

    در اینجا تصویری از یک استاد ایرانی است.

    متأسفانه دیگر اشکال هنر ایرانی باستان به دست ما نرسیده است.

    دین پارس

    دین ایران باستان با یک آموزه دینی بسیار جالب - زرتشتیان نشان داده شده است، که به نام بنیانگذار این دین، حکیم، پیامبر (و احتمالاً جادوگر) زرتشت (معروف به زرتشت) نامگذاری شده است. آموزه های دین زرتشتی مبتنی بر تقابل ابدی خیر و شر است که در آن اصل نیک توسط خدای اهورامزدا بازنمایی می شود. حکمت و مکاشفه زرتشت در کتاب مقدسزرتشتی - زنده اوستا. در واقع، این دین ایرانیان باستان با دیگر ادیان توحیدی متأخر، مانند مسیحیت و اسلام، اشتراکات زیادی دارد:

    • ایمان به خدای واحد که در میان ایرانیان خود اهورا مزدا نماینده آن بود. ضد خدا، شیطان، شیطان در سنت مسیحی در دین زرتشتی توسط دیو دروج نشان داده می شود که شخصیت بد، دروغ و ویرانی را نشان می دهد.
    • در دسترس بودن کتاب مقدسزند اوستا در نزد ایرانیان زرتشتی مانند قرآن در میان مسلمانان و کتاب مقدس در میان مسیحیان.
    • وجود پیامبری زرتشتی زرتشتی که حکمت الهی از طریق او منتقل می شود.
    • مؤلفه اخلاقی و اخلاقی این آموزه این است که زرتشتی موعظه (و همچنین سایر ادیان) دست کشیدن از خشونت، دزدی و قتل است. به گفته زرتشت برای یک مسیر ناصالح و گناه آلود در آینده، شخصی پس از مرگ در جهنم فرو می‌رود و کسی که پس از مرگ مرتکب اعمال نیک می‌شود در بهشت ​​می‌ماند.

    در یک کلام، همانطور که می بینیم، دین زرتشتی ایرانی باستان با ادیان بت پرست بسیاری از مردمان دیگر تفاوت چشمگیری دارد و ماهیت خود بسیار شبیه به ادیان متأخر جهانی مسیحیت و اسلام است و اتفاقا هنوز هم امروز وجود دارد. پس از سقوط دولت ساسانی، فروپاشی نهایی فرهنگ و بویژه دین ایرانی رخ داد، زیرا فاتحان عرب پرچم اسلام را به همراه داشتند. بسیاری از ایرانیان نیز در این زمان به اسلام گرویدند و با اعراب همگون شدند. اما بخشی از پارسیان بودند که می خواستند به خود وفادار بمانند دین باستانیزرتشتیان با فرار از آزار مذهبی مسلمانان به هند گریختند و در آنجا دین و فرهنگ خود را تا به امروز حفظ کرده اند. اکنون آنها در قلمرو هند امروزی با نام پارسیس شناخته می شوند، حتی امروزه نیز معابد زرتشتی زیادی وجود دارد و همچنین پیروان این آیین، فرزندان واقعی ایرانیان باستان هستند.

    ایران باستان، ویدئو

    و در نهایت جالب مستنددرباره ایران باستان - "امپراتوری ایران امپراتوری عظمت و ثروت است."


  • ایدئولوژی و فرهنگ ایران باستان

    در نیمه اول هزاره اول ق.م. ه. در آسیای مرکزی، دین زرتشت پدید آمد - یک آموزه مذهبی، که بنیانگذار آن زرتشت (زرتشت) بود.

    در فارس توده هاخدایان باستانی طبیعت میترا (خدای خورشید)، آناهیتا (الهه آب و باروری) و غیره را می پرستیدند، یعنی. آنها به نور، خورشید، ماه، باد و غیره احترام می گذاشتند. آئین زرتشت تنها در اواخر قرن ششم تا پنجم در ایران گسترش یافت، یعنی. در زمان داریوش اول. شاهان ایرانی با قدردانی از مزایای آموزه های زرتشت به عنوان جدید مذهب رسمیبا این حال، آیین های خدایان باستانی را رها نکرد و نیروهای عنصری طبیعت را که توسط اقوام ایرانی می پرستیدند، تجسم کرد. در قرون VI - IV. زرتشتی هنوز به یک دین جزمی با هنجارهای ثابت تبدیل نشده بود، و بنابراین اصلاحات مختلفی در آموزه های دینی جدید پدید آمد. و یکی از این گونه‌های دین زرتشتی اولیه دین ایرانی بود که از زمان داریوش اول شروع شد.

    فقدان مذهب جزمی است که بردباری استثنایی پادشاهان ایرانی را توضیح می دهد. به عنوان مثال، کوروش دوم به هر طریق ممکن از احیای آیین های باستانی در کشورهای فتح شده حمایت کرد و دستور داد معابدی که در زمان پیشینیان وی در بابل، عیلام، یهودیه و غیره ویران شده بودند، بازسازی شوند. او پس از تصرف بابل، برای خدای برتر بابلی ها، مردوک و دیگر خدایان محلی قربانی کرد و آنها را پرستش کرد. پس از تصرف مصر، کمبوجیه طبق آداب و رسوم مصری تاج گذاری کرد، در معبد الهه نیث در شهر سایس در مراسم مذهبی شرکت کرد و دیگران را پرستش کرد. خدایان مصریو برای آنها قربانی کرد. داریوش اول خود را پسر الهه نیث اعلام کرد، معابدی برای آمون و دیگر خدایان مصر ساخت و هدایای ارزشمندی به آنها اهدا کرد.به همین ترتیب، در اورشلیم، پادشاهان ایرانی یهوه را می پرستیدند، در آسیای صغیر -

    خدایان یونانی

    و در دیگر کشورهای فتح شده خدایان محلی را می پرستیدند. در معابد این خدایان قربانی هایی از جانب پادشاهان ایرانی انجام می شد که در پی آن بودند که از جانب خدایان محلی به نگرش مطلوبی نسبت به خود دست یابند.

    پاسارگاد در ارتفاع 1900 متری از سطح دریا در دشتی وسیع قرار دارد. ساختمان‌های شهر - کهن‌ترین آثار فرهنگ مادی ایرانی - بر روی یک تراس مرتفع ساخته شده‌اند. آنها با ماسه سنگ سبک، به زیبایی دانه بندی شده و یادآور سنگ مرمر روبرو هستند.

    کاخ های سلطنتی در میان پارک ها و باغ ها قرار داشتند. شاید برجسته ترین بنای تاریخی پاسارگاد که در زیبایی نجیب خود قابل توجه است، آرامگاهی است که کوروش دوم در آن به خاک سپرده شده است که تا به امروز باقی مانده است.

    هفت پله عریض به یک اتاق دفن به عرض 2 متر و طول 3 متر منتهی می شود بسیاری از بناهای تاریخی مشابه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به این مقبره باز می گردند، از جمله مقبره هالیکارناسی ساتراپ کاریوس ماوسولوس که در دوران باستان یکی از عجایب هفت گانه جهان به شمار می رفت. .

    از آنجایی که کاخ‌های پادشاهان ایرانی توسط سازندگان چند ملیتی ساخته و تزئین شده‌اند، هنر ایرانی باستان در نتیجه ترکیبی ارگانیک از سنت‌ها و تکنیک‌های هنری ایرانی با سنت‌های ایلامی، آشوری، مصر، یونان و دیگر سنت‌های خارجی پدید آمد. اما با وجود التقاط، هنر ایرانی باستان با وحدت و اصالت درونی مشخص می شود، زیرا این هنر در مجموع حاصل شرایط خاص تاریخی، ایدئولوژی اصیل و زندگی اجتماعی است که به اشکال عاریه ای کارکردها و معانی جدیدی می بخشد.

    هنر ایرانی باستان با تکمیل استادانه یک شی منزوی مشخص می شود. اغلب اینها کاسه ها و گلدان های فلزی، جام های حک شده از سنگ، ریتون های عاج، قطعات جواهرات، مجسمه های لاجورد و غیره هستند. صنایع دستی هنری در میان ایرانیان رواج زیادی داشت که بناهای یادبود آن حیوانات اهلی و وحشی (قوچ، شیر، گراز وحشی و غیره) را به طور واقع گرایانه به تصویر می کشد. از جمله آثاری که از عقیق، کلسدون، جاسپر و غیره تراشیده شده‌اند، توجه قابل توجهی دارند. مهر و موم سیلندر این مهرها که پادشاهان، قهرمانان، موجودات خارق‌العاده و واقعی را به تصویر می‌کشند، همچنان بیننده را با کمال شکل و اصالت طرح شگفت‌زده می‌کنند.

    یکی از دستاوردهای مهم فرهنگ ایران باستان ایجاد خط میخی پارسی باستان است که از آن برای سرودن کتیبه های سلطنتی استفاده می شده است. معروفترین آنها سنگ نبشته بیستون است که در ارتفاع 105 متری تراشیده شده و حکایت از وقایع تاریخی پایان سلطنت کمبوجیه و سالهای اول سلطنت داریوش اول دارد. به فارسی باستان، اکدی و ایلامی سروده شده است.

    از دستاوردهای فرهنگی زمان هخامنشیان می توان به تقویم قمری ایرانی باستان نیز اشاره کرد که شامل 12 ماه 29 یا 30 روزه به میزان 354 روز بود. به این ترتیب، طبق تقویم ایرانی باستان، سال ۱۱ روز کوتاهتر بودسال شمسی

    در ایران تقویم زرتشتی نیز وجود داشته که در آن نام ماه ها و روزها از نام خدایان زرتشتی (اهورا مزدا، میترا، آناهیتا و...) گرفته شده است. سال این تقویم شامل 12 ماه 30 روزه بود که 5 روز دیگر (مجموعاً 365 روز) به آن اضافه شد. ظاهراً تقویم زرتشتی در شرق ایران در دوره هخامنشیان به وجود آمده است. در این زمان فقط برای مقاصد مذهبی استفاده می شد، اما بعدها (حداقل در زمان ساسانیان) به عنوان تقویم رسمی دولتی شناخته شد.

    فتوحات ایرانیان و اتحاد دهها قوم در یک قدرت واحد به گسترش افق فکری و جغرافیایی رعایای آن کمک کرد. ایران که از قدیم الایام واسطه انتقال ارزش های فرهنگی از شرق به غرب و بالعکس بوده است، نه تنها به این امر ادامه داد. نقش تاریخیدر دوران هخامنشیان، بلکه تمدنی متمایز و بسیار توسعه یافته را ایجاد کرد.

    میترا (میترا)- خدای ایرانی نور که آیینش به روم و تا حدی به یونان نفوذ کرد.

    از آنجایی که نور و خورشید ارتباط نزدیکی دارند، گاهی اوقات میترا را خدای خورشید می دانند. اما در خانه اجدادی ایرانی خود و سپس در جهان یونانی-رومیمیترا خدای نور بود که (نور) بر فراز کوه ها قبل از خورشید ظاهر می شود. گویا او در 25 دسامبر از یک صخره به دنیا آمد، اما سال تولد او دقیقاً مشخص نیست. چوپانان اولین کسانی بودند که برای عبادت او آمدند. میترا با کلاه فریجیایی با چاقو و کمان به دنیا آمد. میترا که بالغ شده بود با خدای خورشید درگیر شد و او را شکست داد. سپس از جانب خدای نیکوکار اهورامزدا چندین شاهکار سخت انجام داد، به ویژه گاو نر نیرومندی را گرفت و کشت و میترا هر سال این شاهکار را انجام می داد، زیرا این گاو نر هر بار از نو متولد می شد. میترا همیشه به افراد نیازمند و رنج‌کش کمک می‌کرد، در بلایا و جنگ‌ها از آنها محافظت می‌کرد، از آنها زندگی پاک و پرهیزگاری می‌خواست و از شیاطین خدای شیطان اهریمن محافظت می‌کرد. میترا به دلیل رعایت اصول اخلاقی سختگیرانه، به پیروان خود که یکدیگر را برادر می خواندند، وعده سعادت ابدی در جهان دیگر داد. او روح مردگان را همراهی کرد زندگی پس از مرگ، جایی که او نوشیدنی از شراب و خون گاو نر که کشته بود به آنها تقدیم کرد که جاودانگی را برای آنها فراهم کرد و کسانی که سزاوار آن بودند، میترا از طریق پلکانی هفت پله ای به ارتفاعات نور خالص هدایت شد. نمادهای میترا شیر، گاو نر و عقاب بودند.


    آیین میترا با معیارهای یونانی-رومی بسیار باستانی بود. قراردادی بین مورشیل پادشاه هیتی و فرمانروای میتان حفظ شده است که شامل توسل به میترا به عنوان شاهد و حامی این قرارداد است (در واقع کلمه «میترا» به معنای «توافق»، «توافق» در اوستایی است. زبان). این بدان معنی است که حتی پس از آن آیین میترا به آسیای صغیر نفوذ کرد، جایی که ساکنان یونانی متعاقباً با آن آشنا شدند. هرگز در یونان ریشه نگرفت - بر خلاف روم (در پایان جمهوری)، جایی که از طریق روابط تجاری با شرق، سپس با بازگشت لژیون های شرقی و در نهایت، از طریق بردگانی با منشاء شرقی، که در میان آنها وجود داشت، رسید. بسیاری از طرفداران میترا آیین میترا در قرن سوم به بزرگترین شکوفایی خود رسید. n ه.، پس از آن تسلیم مسیحیت شد، که با آن اشتراکات زیادی داشت (تاریخ تولد میترا و مسیح، غسل تعمید در آب، عقیده جاودانگی روح، برخی دستورات اخلاقی، نمادها و غیره).


    در عکس: مجسمه ای از خدای جوان میهرا (میترا) در کوه نمرود در ارمنستان غربی، اکنون در ترکیه. خداوند متعالدر پانتئون خدایان ارمنی، ساخته شده در پادشاهی Commagene (قرن 1 قبل از میلاد).

    در روم، پناهگاه‌های زیادی به میترا اختصاص داده شده بود که معمولاً در زیر زمین و برای شام مشترک مؤمنان اقتباس می‌شدند. بهترین آنها حفظ شده در زیر اپسیس کلیسای سنت کلمنت در لاتران قرار دارد. میترا غالباً بر روی نقش برجسته‌های قرن اول پس از میلاد به تصویر کشیده می‌شد. e.، معمولاً به شکل "میترا در حال کشتن گاو" (Mithras Tauroktonos) کاملاً مقدس شناخته شده است.