صفحه اصلی / به سلامتی شما / نوح - تاریخ کتاب مقدس و سالهای زندگی. حضرت نوح (نوح) چند سال زندگی کرد و در چه زمانی به خاک سپرده شد؟

نوح - تاریخ کتاب مقدس و سالهای زندگی. حضرت نوح (نوح) چند سال زندگی کرد و در چه زمانی به خاک سپرده شد؟

این همه است داستان معروفدر مورد نوح و کشتی او، راز نجات، که در کتاب مقدس پنهان است. تاریخ بشریت از آدم تا نوح که متأسفانه برای اکثر مردم به طرز غم انگیزی پایان یافت.

پس نوح کیست؟ او چه کرد تا سزاوار نجات باشد؟ چه ویژگی هایی داشت؟ آیا او خاص است یا نه؟

ما می توانیم با مطالعه کتاب مقدس و مشاهده کل تصویر پاسخ همه این سوالات را پیدا کنیم. خداوند، به عنوان یک هنرمند، نقشه خود را - نقشه خود برای انسان - بر روی بوم زمان ترسیم می کند.

نقشه خدا

خداوند اولین انسان را به صورت و شباهت خود آفرید. آفریدگار مالکیت تمام زمین را به آدم داد تا بر آن حکومت کند، جلال خدا را به او پوشاند و او را در زیباترین مکان، «عدن» قرار داد (پیدایش 1:26).

اما به زودی نافرمانی از خدا انسان را به گناه، اخراج از باغ و از دست دادن مشارکت نزدیک با خدا کشاند. بشریت متعاقباً بارور شد و دیگر نه با عدالت خدا، بلکه با طبیعتی گناهکار که در برابر راه های خالق مقاومت می کرد، تکثیر شد. نافرمانی از نسلی به نسل دیگر رشد کرد.

انسان کمتر و کمتر شبیه خالق شد. هر کس در افکار و اعمال اختیاری داشت و راه خود را انتخاب می کرد.

اما بدون هدایت خدا، زندگی همه محکوم به ظاهری رقت انگیز از زندگی "شاد" است. موقعیت، موقعیت، امور مالی، شهرت، قدردانی از دیگران، قدرت - همه اینها شادی واقعی، صلح، آرامش و حتی بیشتر از آن رستگاری را به فرد نمی بخشد و تضمین نمی کند.

داستان کتاب مقدس نوح

لامک، پدر نوح، در 182 امین سال زندگی خود، پسری به دنیا آورد. آنها به او نامی به معنای «تسلی» دادند (پیدایش 5:29). در مورد تربیت نوح چیزی گفته نشده است، اما می توان حدس زد که او در احترام و احترام به خدایی که پدرش در مورد او صحبت می کرد رشد کرد.

گواه این واقعیت است که نوح با خالق ارتباط برقرار کرد. خداوند به او هشدار داد که می خواهد چه کاری انجام دهد، چگونه و با چه اندازه ای کشتی را بسازد و غیره. کتاب مقدس نوح را مردی عادل و بی عیب در نسل خود توصیف می کند که با خدا راه می رفت (پیدایش 6: 9).

او نه تنها در ساختن کشتی، بلکه در زندگی که خدا را خشنود می کرد، مطیع کلام خداوند بود. صلابت، شجاعت و استواری شگفت انگیز نوح حکایت از اعتماد او به خدا، عشق و احترام به خالق دارد.

با استفاده از عقل سلیم ، نوح کار درست را انجام داد - این بدان معنا نیست که او اشتباه نکرده است ، اما زندگی ای که او زندگی کرد از تمایل به رضایت خدا با تمام قدرت صحبت می کند.

چه چیزی نوح را احاطه کرد؟ برعکس مطلق. مردمی که در آن زمان زندگی می‌کردند اهمیتی نمی‌دادند که خدا در ذهنشان باشد، از دستورات او نافرمانی، خودخواه، شریر، متکبر و فاقد خلوص اخلاقی بودند (پیدایش 6: 5-7).

پروردگار توبه کرد

در کتاب مقدس می بینیم که خدا برای خلق انسان توبه کرد (پیدایش 6: 5-7). برای اعمال بد، قضاوت خدا آمد - سیل. هیچ کس جز نوح و خاندانش از مجازات در امان نبود. گناهی که جامعه را فاسد کرد - اسیر، بردگی و فساد اخلاقی به حدی شد که قابل ترمیم نبود. جامعه کاملاً "فاسد" است.

انسان توانست انتخاب کند که آنگونه که می خواهد زندگی کند، گوش دادن یا نشنیدن به خدا. نتیجه انتخاب او زندگی ای است که انتخاب کرده است.

خداوند با گناه کاری ندارد و به هیچ وجه آن را تشویق نمی کند. آفریدگار صالح و بی عیب، مهربان و رحیم است، نیکی می کند و می خواهد که مخلوقش نیز شبیه او باشد.

در بحبوحه فسق آن زمان، نوح ایمان خود را به خالق حفظ کرد. در سن 500 سالگی صاحب سه فرزند شد: سام، حام و یافث. نوح متعاقباً آینده پسرانش را پیش بینی کرد - سام به خدمت خدا ادامه خواهد داد و هام در بردگی برادرانش خواهد بود.

ساخت کشتی

وقتی نوح 600 ساله شد، خداوند با او صحبت کرد که می‌خواهد همه چیزهایی را که روی زمین زندگی می‌کند، از انسان گرفته تا حیوانات، نابود کند. خالق با نوح عهد بست که او و خانواده اش – همسر و پسران و همسرانشان – وارد ساختمانی به نام کشتی شوند (پیدایش 6:18).

خداوند به ما گفت که چگونه آن را بسازیم و اندازه آن باید چقدر باشد. کشتی شبیه یک کشتی سه طبقه بود که خانواده نوح، انواع حیوانات، پرندگان، پستانداران و مواد غذایی برای همه باید در آن قرار بگیرند. کشتی اولین نمونه اولیه کشتی بود (پیدایش 6:14-16).

به احتمال زیاد به نوح می خندیدند و او را غیرعادی می دانستند، اما با همه تحقیرها به ساختن ادامه می داد. هنگامی که کشتی آماده شد، خود خدا درب کشتی نجات را بست (پیدایش 7:16)، پس از آن سیل آغاز شد.

آب به مدت 40 روز سرازیر شد و هم از زیر زمین و هم در نهرها از آسمان بالا آمد و به سطحی بالاتر از قله های بلندترین کوه ها رسید (15 ذراع = تقریباً 675 سانتی متر). هیچ کس نمی توانست فرار کند (پیدایش 7:19-21).

پس از نجات نوح و خانواده اش، خدا با او عهد بست که دیگر هرگز طوفانی بر روی زمین نخواهد آورد (پیدایش 8:21-22). نشانه این عهد، رنگین کمان در آسمان بود که تا امروز پس از باران ظاهر می شود.

چه کسی می تواند نجات یابد؟

تدبیر خداوند در شخص نوح عادل و خاندانش ادامه یافت. به همین دلیل نوح شد نقطه شروعبرای تعلیم و تربیت بشر - به کسانی که در کشتی نجات یافتند دستور داده شد که بارور و زیاد شوند. تمام ایام نوح 950 سال بود.

خوب زندگی شادبدون خالق غیرممکن است. با وجود این، می بینیم که مردم امروز زندگی بدون خدا را انتخاب می کنند.

کتاب مقدس می گوید که همانطور که در ایام نوح بود، در زمان های آخر نیز چنین خواهد بود.

اما همانطور که در ایام نوح بود، در آمدن پسر انسان نیز چنین خواهد بود، زیرا مانند روزهای قبل از طوفان می‌خوردند و می‌نوشیدند، ازدواج می‌کردند و ازدواج می‌کردند تا روزی که نوح وارد شد. و آنها فکر نکردند تا اینکه طوفان آمد و همه آنها را نابود نکرد، آمدن پسر انسان نیز چنین خواهد بود (متی 24: 37-39).

صندوق نجات عهد عتیق نوعی از مسیح عهد جدید است. خود گناه را نمی توان از بین برد یا درمان کرد. پروردگار می خواهد و همیشه خواسته است که با خلقش ارتباط برقرار کند، اما انسان متأسفانه همیشه نمی خواهد با خالق ارتباط برقرار کند.

نام نوح مرد صالح عهد عتیق از دوران کودکی برای همه شناخته شده است، اما همه نمی دانند که نوح کیست و چرا او پس از طوفان جد بشریت شد.

نوح کیست از کتاب مقدس

نوح یکی از صالحان عهد عتیق است که کلیسای ارتدکساو را به عنوان یک قدیس گرامی می دارد. داستان زندگی او را می توان در کتاب پیدایش یافت، اما نام نوح در بسیاری از متون کتاب مقدس آمده است. همیشه از او به عنوان مردی با عدالت نادر یاد می شود.

نوح در دوران اوج گناه بر روی زمین زندگی می کرد و به معنای کامل در برابر جزر و مد گام بر می داشت و محکم راه های خداوند را دنبال می کرد.

علیرغم اینکه زمان زندگی زمینی او با گرایش عمومی مردم به شرارت متمایز است، این دوره با لحظه سقوط فاصله زیادی ندارد. طبق کتاب مقدس، اولین نسل مردم برای مدت بسیار طولانی زندگی کردند: آدم 930 سال، پسرش شیث - 912 سال زندگی کرد. نوح تنها ده نسل از انسان اول جدا شده است.

اما با وجود زنده بودن خاطره اخراج مردم از بهشت، همچنان که شاهدان شکل گیری بشریت در زمین زنده بودند، گناه بر دل همه در نسل نوح چیره شد، جز خودش. و با وجود تمسخر و سرزنش، مرد عادل طبق خواست خدا با تمام صلابت قدم برداشت.

پسران نوح

در پانصد سالگی مرد عادل سه پسر داشت: سام، حام و یافث. سنت ادعا می کند که نوح مجازات بشریت را پیش بینی کرده بود و برای مدت طولانی نمی خواست بچه دار شود. خداوند به او گفت که ازدواج کند و بنابراین نوح خیلی دیرتر از آنچه برای اجدادش اتفاق افتاد صاحب پسر شد.

پس از طوفان، هنگامی که همه کسانی که وارد کشتی نمی شدند از بین رفتند، پسران نوح زمین را تقسیم کردند و اجداد همه مللی شدند که امروز زندگی می کنند. سیم شرق را بدست آورد، او زاده مردمانی شد که به نام او سامی نامگذاری شده بودند. این نیز در شجره نامه عیسی مسیح گنجانده شده است.

امروزه اقوام سامی عبارتند از: یهودیان، عرب ها، مالتی ها، آشوری ها و برخی از مردم اتیوپی. عمالیقیان، موآبیان، عمونیان و غیره که در کتاب مقدس ذکر شده اما امروزه دیگر وجود ندارند، نیز از فرزندان سام هستند.

هام دومین پسر نوح بود، نوادگان او پس از طوفان در جنوب ساکن شدند. مصری‌ها، لیبیایی‌ها، اتیوپی‌ها، سومالی‌ها و کل نژاد سیاه‌پوست که از او تبار بودند، حامی نامیده می‌شوند. فلسطینیان، فنیقی ها و کنعانیان نیز از تبار حام بودند.

یافث، کوچکترین پسر نوح، زاده اروپاییان مدرن شد و سرزمین هایی در شمال و غرب را اشغال کرد. یافتیان امروزه بیش از همه در میان مردم جهان هستند. افسانه می گوید اینها همه ملت هستند اروپای غربی، و همچنین اسلاو و فینو اوگریک. سنت های ارمنستان و گرجستان نیز قوم قفقاز را به یافث می رساند.

پدربزرگ نوح

در میان اجداد نوح افراد قابل توجه زیادی وجود دارد، اما بعید است که کسی بتواند دومی مانند خنوخ را پیدا کند. هفتمین نفر از آدم، طبق متون مختلف کتاب مقدس، اولین کسی بود که پس از مرگ هابیل در راه های خداوند قدم گذاشت. خنوخ با خشنودى خدا از محل زندگى خود بدون ملاقات با مرگ منتقل شد.

غالباً داستان مهاجرت خنوخ در تضاد با سخنان انجیل یوحنا در نظر گرفته می شود که هیچ کس جز خداوند ما عیسی مسیح به آسمان عروج نکرده است. دلیل این سردرگمی احتمالاً گمانه زنی در مورد نقل مکان خنوخ به بهشت ​​است، اگرچه هیچ نشانه مستقیمی در این مورد در کتاب مقدس وجود ندارد.

در واقع، عهد عتیق دو بار به ترجمه خنوخ اشاره می کند:

  • طبق کتاب پیدایش، "او دیگر نبود، زیرا خدا او را گرفت." او دیگر جایی نیست که بود، اما گفته نمی شود که کجا حرکت کرده است.
  • در کتاب عیسی پسر سیراخ آمده است که خنوخ «از زمین گرفته شد» یعنی انتقال او به بالای زمین صورت گرفت.

پولس رسول در نامه خود به عبرانیان می گوید: "او دیگر نبود، زیرا خدا او را دور کرد." صحبت از رفتن به بهشت ​​نیست. برای درک داستان نوح، مهم است که تنها مردم صالح جهان قبل از غبار توسط خداوند نجات یافته و از او پاداش دریافت کردند.

داستان طوفان و کشتی نوح

در سن پانصد سالگی ، نوح نبی از خداوند مکاشفه ای در مورد سیل دریافت کرد - مجازات آینده بشر برای گناهی که او را به بردگی گرفت. سپس نوح فهمید که باید با وارد شدن به کشتی همراه با حیوانات زیادی خود و خانواده اش را از مرگ نجات دهد.

نوح صد سال طول کشید تا کشتی را بسازد. برای یک قرن تمام، ساخت یک کشتی غول پیکر، که توسط دیگران مورد تمسخر قرار گرفته بود، مبتنی بر ایمان تزلزل ناپذیر به کلام خداوند بود. آنها نمی خواستند به داستان های نوح در مورد فاجعه ای که در راه است گوش دهند و به زندگی لجام گسیخته خود ادامه دادند.

نوح به دلیل استحکام در ایمان و پایداری در تلاش برای بازگرداندن گناهکاران به راه حقیقت، در رساله دوم پطرس رسول به عنوان واعظ حقیقت نامیده شد.

در مکاشفه ای جدید، خداوند به نوح و خانواده اش گفت که وارد کشتی شوند. سپس گفته شد که چهل روز از آسمان آب می ریزد و همه موجودات را نابود می کند. در روز ظهور، حیوانات و پرندگان از هر طرف زمین به کشتی نوح هجوم آوردند. معاصران نوح، با دیدن فیل‌ها، شیرها و میمون‌ها که وارد کشتی می‌شوند، تنها از چنین منظره‌ای شگفت‌زده شدند، همچنان به پافشاری خود ادامه می‌دهند و از باور موعظه مرد عادل خودداری می‌کنند.

درهای کشتی تا یک هفته دیگر به انتظار توبه گناهکاران باز بود. اما هیچ کس دیگری وارد آنها نشد. و آسمان باز شد. سیل به تدریج زمین را پر کرد، در طول چهل روز فرصت های توبه، هرچند محو شد. پطرس رسول ادعا می کند که در میان کسانی که از بین رفتند واقعاً افرادی بودند که در این روزهای آخر به خداوند توبه کردند و مرگ را با کمال فروتنی پذیرفتند.

تا پنج ماه دیگر آب روی زمین کم نشد و سپس در اولین روز از دهمین ماه از آغاز سیل، قله کوه ها نمایان شد. کشتی در کوه های آرارات فرود آمد.

رهایی زاغ و کبوتر از کشتی

اولین پیام آور عقب نشینی آب، زاغ بود. نوح که دید کم کم زمین از آب آزاد می شود، زاغی را از کشتی رها کرد. اما کلاغ برگشت. سپس کلاغ بارها و بارها به داخل کشتی پرواز کرد تا اینکه زمین خشک شد.

سپس نوح کبوتر را رها کرد، اما جایی برای آن در روی زمین نبود و او بازگشت. هفت روز بعد، دوباره آزاد شد، با یک برگ روغن وارد شد. و بار سوم اصلا برنگشت که به معنای خشک شدن نهایی زمین بود. سپس نوح و خانواده اش و حیواناتی که با آنها فرار کرده بودند به بیرون رفتند.

داستان حام پسر نوح

اولین کاری که نوح پس از خروج از کشتی انجام داد، قربانی شکرگزاری برای خدا بود. سپس خداوند با نوح عهد بست و خود مرد عادل و نسل او را برکت داد.

علامت عهد، رنگین کمان بود که همچنین اعلام کرد که مردم دیگر در اثر سیل از زمین نابود نخواهند شد.

با این حال، همه افراد خانواده نوح به اندازه او عادل نبودند. این نتیجه را می توان از داستان هام گرفت. نوح هنگام کشت و زرع زمین های تازه کشف شده از تاکستان خود شراب نوشید و مست شد. هام او را دید که برهنه در خیمه دراز کشیده بود و خواست این را برای برادران سام و یافث فاش کند.

آنها با پوشاندن لباس به پدرشان احترام گذاشتند تا آنچه را که نباید می دیدند.

نوح که از عمل ناشایست هام مطلع شد، پسرش کنعان را نفرین کرد و به او وعده داد که در خانه های برادرانش سهم برده ای داشته باشد. چرا کنعان نفرین شد نه هام؟ جان کریزوستوم می گوید که نوح نتوانست نعمتی را که خداوند به او و پسرانش داده بود با لعنت بشکند.

در عین حال، مجازات هام لازم بود، بنابراین پدر به وسیله پسرش مجازات شد که خود به قول قدیس گناهکار و مستحق مجازات بود. تئودورت مبارک نیز در این امر پاداش عادلانه ای را برای پسرش (حام) می بیند که به پدرش (نوح) گناه کرد و از طریق نفرین پسرش (کنعان) مجازات شد.

مجازات کنعان به طور کامل برآورده شد، زیرا کنعانیان توسط فرزندان سام نابود یا تسخیر شدند. جان کریزوستم مسمومیت خود نوح را از روی نادانی توضیح می دهد، زیرا ضرر نوشیدن شراب در آن زمان به اندازه اکنون شناخته شده نبود.

نوح چند سال زندگی کرد؟

نوح پس از طوفان راه پرهیز را برگزید و جز سه پسر دیگر فرزندی نداشت.

نوح ششصد ساله بود که طوفان آغاز شد و سیصد و پنجاه سال بعد از آن زندگی کرد.علاوه بر این، کتاب پیدایش شهادت می دهد که پس از نوح، مردم کمتر و کمتر زندگی می کردند: به عنوان مثال، موسی تنها 120 سال زندگی کرد.

نتیجه گیری

  • حزقیال نبی؛
  • اشعیای نبی؛
  • عیسی پسر سیراخ؛
  • کتاب عزرا;
  • کتاب توبیت;
  • انجیل متی;
  • رساله پولس رسول به عبرانیان؛
  • 2 رساله پطرس رسول و دیگران.

امروزه کلیسای ارتدکس نوح عادل را به عنوان یکی از اجداد عهد عتیق، که مدتها قبل از اعطای احکام به موسی قاطعانه قانون خدا را حفظ کرده است، گرامی می دارد.

دکترای علوم زمین شناسی و کانی شناسی M. VERBA (سن پترزبورگ).

مقایسه اطلاعاتی که در کتاب مقدس در مورد سن صدساله های عهد عتیق آمده با تاریخچه شکل گیری دانش ریاضی در میان مردمان بین النهرین به فکر جالبی منجر می شود. هنگامی که در قرن 3 دوران جدیداز آنجایی که یونانیان کتاب پیدایش را از آرامی باستان به یونانی ترجمه کردند، «مفسران» نسخه‌های خطی باستانی ممکن است ویژگی‌های سیستم اعداد موقعیتی را که سومریان اتخاذ کرده‌اند در نظر نگرفته باشند. اگر این فرض درست باشد، در نتیجه، سن شخصیت های کتاب مقدستقریباً با یک مرتبه بزرگی بیش از حد برآورد شد. با به کارگیری دانش مدرن در مورد سیستم های اعداد مردمان باستان، نه تنها می توان تاریخ بسیاری از اطلاعات کتاب مقدس را قابل اعتمادتر کرد، بلکه می توان سایر اعداد موجود در کتاب را نیز روشن کرد. عهد عتیق.

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

علم و زندگی // تصاویر

کتاب مقدس می گوید: نوح 500 ساله بود و نوح سام و حام و یافث را آورد.[بودن. 5، 32]. بنابراین، پاسخ به سوال در مورد سن ناخدای کشتی بسیار روشن به نظر می رسد. با این وجود، این اطلاعات تا حد زیادی با ایده های ما در مورد امید به زندگی انسان به طور کلی متفاوت است. علاوه بر این، متون کتاب مقدس نشان می دهد که سن شخصیت های دیگر به نوعی رمزگذاری شده است.

سایر داده های دیجیتالی نیز گیج کننده هستند، به عنوان مثال، داده های مربوط به سیل. اول از همه، معلوم است که نوح قبل از طوفان مجبور شد کشتی بسازد که اندازه آن نه تنها تخیل را شگفت زده می کند، بلکه با غیرمنطقی بودن آن شگفت زده می شود. طول کشتی تقریباً 120 متر (300 ذراع *)، عرض - 20 متر (50 ذراع) و ارتفاع جانبی - 12 متر (30 ذراع) بود. جا داشت ( مسکن پایین تر) و دو عرشه که روی آن قرار داشت مسکن دوم و سوم

در آن روزها آنها می دانستند که چگونه کشتی های بزرگ بسازند، همانطور که می توان با کاوش های باستان شناسی در هند قضاوت کرد، که به ویژه بقایای یک کشتی سازی را کشف کرد که می توانست به راحتی کشتی نوح را در خود جای دهد. با این حال، آخرین عبارت از توصیف کتاب مقدس گیج کننده است: معلوم می شود که ارتفاع هر خانه حداقل 4 متر است، که دو برابر نیاز عادی است. چرا چنین اتاق های مرتفعی در یک کشتی باری-مسافر ساخته می شود؟ شبهه وجود دارد که عدد ذراع هنگام ترجمه سی ذراع باشد متن باستانیتحریف شده بود و با مقدار کمتری مطابقت دارد.

دومین نکته ای که ما را به اشتباهات ترجمه مشکوک می کند، بر اساس اختلاف در داده های عددی موجود در ترجمه های مختلف کتاب مقدس است. نسخه روسی زبان کتاب مقدس ردیابی متن یونانی است که در قرن سوم قبل از میلاد توسط 70 «مفسر» که کتاب های عهد عتیق را از زبان آرامی ترجمه کرده اند گردآوری شده است. همراه با این نسخه از انجیل که Septuagint نامیده می شود، ترجمه های دیگری نیز وجود دارد که اعداد کمی متفاوت را ارائه می دهند (جدول را ببینید).

به سن پدرسالاران کتاب مقدس در جدول نگاه کنید - کاملاً شیوا است. این اعداد قبل از هر چیز نشان می دهد که اختلاف نظر در ترجمه ها سیستماتیک بوده و نه به دلیل ناخوانا بودن یا آسیب دیده بودن رکورد اصلی، بلکه به دلیل تفاسیر متفاوت از معنای آن است. پنج شخصیت کتاب مقدس (از پانزده شخصیت ذکر شده) بیش از 900 سال قدمت دارند.

بعید است که امید به زندگی پدرسالاران کتاب مقدس در بین نسل های مختلف مترجمان کتاب مقدس تا این حد متفاوت باشد. طبیعی تر است که فرض کنیم در منبع اصلی به همان صورت باقی مانده است، اما سوابق مربوط به آن متفاوت خوانده شده است.

و سرانجام، تمام اختلافات ذکر شده بین ترجمه های مختلف، و همچنین اطلاعات مربوط به سن باورنکردنی صد ساله ها، مربوط به آن قسمت از متون کتاب مقدس است که دوره بین النهرینی زندگی اجداد بنی اسرائیل را توصیف می کند. پس از سکونت ترح و فرزندانش در فلسطین، داده های عددی دیگر بحث برانگیز نبودند.

پس تردیدی نیست که تعبیر دوگانه اعداد حاکی از مشکلاتی است که مترجمان نسخه های خطی سومری باستان با آن مواجه بوده اند. اما برای تصور ماهیت این مشکلات، باید از نظر ذهنی به آن زمان‌هایی برگردید که سیستم‌های اعداد تازه در حال شکل‌گیری بودند.

در افسانه "اسب کوهان دار کوچک" که توسط P. P. Ershov بر اساس فولکلور روسی نوشته شده است، یک قسمت قابل توجه وجود دارد. شاه با دیدن اسب های یال طلایی و می خواهد آنها را بدست آورد، با ایوان وارد معامله می شود:

"خب، من یک جفت می خرم!
آیا می فروشید؟ - "نه، من در حال تغییر هستم."
"در عوض چه سودی می گیری؟" -
"دو - پنجکلاه های نقره ای." -
«یعنی خواهد بود ده".
پادشاه بلافاصله دستور داد که وزن ...

نیازی به گفتن نیست که نویسنده افسانه پیچیدگی های زبان روسی را به خوبی می داند: هر کلمه، هر نوبت عبارت دقیقاً توسط او سنجیده می شود و مورد استفاده قرار می گیرد. البته همین امر در مورد شکل تعیین ده صدق می کند که برای خواننده مدرن - "دو - پنج" غیرمعمول است. این بیان چیست، ریشه آن چیست؟

به نظر می رسد که در این دو کلمه، که به طور تصادفی استفاده می شود، می توان پژواک یک مشکل بزرگ را شنید که برای مدت طولانی توسط بهترین ذهن های تمدن های باستانی در زمان های کتاب مقدس حل شده بود - به آن "تشکیل یک سیستم اعداد" می گویند. ” سیستم اعداد اعشاری که ما استفاده می کنیم آنقدر آشنا شده است که به نظر می رسد تنها سیستم ممکن باشد. اگرچه نسبتاً اخیراً، تنها دوازده قرن پیش، به دور از پذیرش عمومی بود و با سایر روش‌های دستکاری مقوله‌های کمی رقابت می‌کرد.

اولین چنین سیستمی، زمانی که انگشتان به عنوان "دستگاه" شمارش عمل می کردند، پنج برابر بود. برخی از قبایل در جزایر فیلیپین امروزه هنوز از آن استفاده می کنند و در کشورهای متمدن آثار آن، به گفته کارشناسان، تنها در قالب مقیاس درجه بندی پنج درجه ای مدرسه حفظ شده است. ایوان از افسانه ارشوف که سواد زیادی نداشت، وقتی با تزار معامله می کرد، عمل کرد. پاشنه پا یک،مایلو پادشاه حسابی پیشرفته‌تر شمارش ابتدایی خود را به سیستم اعشاری که برای او آشنا بود ترجمه کرد. بنابراین در یک افسانه روسی به طور تصادفی با سیستم های اعداد مختلف روبرو شدیم.

اما این فقط یک طرف قضیه است، آن جنبه کلامی. و هنگام رمزگشایی نسخ خطی کهن، محقق با اعداد به صورت گرافیکی سروکار دارد. تصور کنید که ایوان قیمت تعیین شده برای اسب ها را به همان شکلی که آن را تلفظ کرد، یادداشت می کرد: «دو پنج». سپس فردی که با سیستم اعداد پنج رقمی آشنایی نداشته باشد می تواند به راحتی این عدد را بیست و پنج بخواند. (این سنت تلفظ اعداد بدون نشان دادن ارقام، اما دلالت بر آنها "به طور پیش فرض"، اغلب توسط معاصران انگلیسی زبان ما نشان داده می شود، زمانی که به جای "هزار و نهصد و نود" می گویند "نوزده و نود". گفتار شفاهی در مواقعی بسیار مهم است شخصیت هاآنها مشخص نمی کنند که از کدام سیستم های شمارش استفاده می کنند و مخاطب را به حدس زدن خود می گذارد.)

در قسمت قبلی از افسانه، پادشاه برای جلوگیری از اختلاف نظر، با صدای بلند توضیح می دهد که چگونه قیمت ها را از یک سیستم به سیستم دیگر تبدیل می کند. و این جزئیات از روایت افسانه معلوم می شود که عنصر تزئینی طرح نیست، بلکه انعکاسی از یک جزء اجباری روابط تجاری صحیح آن زمان است. با این حال، هنگامی که ارتباط به صورت کتبی رخ می دهد، که امکان توضیح را منتفی می کند، سوء تفاهم و اختلاف اجتناب ناپذیر است. چنین سوء تفاهم های تاریخی، به احتمال زیاد، شامل خوانش سنتی متون باستانی در قسمتی است که اعداد یافت می شوند.

شکی نیست که سن شخصیت های کتاب مقدس مانند آدم، نوح یا ضرب المثل متوشالح به طور قابل توجهی اغراق آمیز است، اما ارزیابی میزان این اغراق آسان نیست. نسخه های خطی باستانی، قبل از تبدیل شدن به عهد عتیق که در مقابل من روی میز قرار داشت، مسیر طولانی ترجمه را طی کردند و هر بار نادرستی در آنها رخنه می کرد. اگر در نظر بگیریم که توسعه دانش ریاضی در میان مردمان مختلف به طور نابرابر رخ داده است، و در برخی کشورها سیستم های اعداد مختلف به موازات یکدیگر وجود داشته اند، این فرض به اطمینان می رسد.

بعد از سیستم اعداد پنج رقمی یا به موازات آن، سیستم اعداد اثنی عشری در مصر و بین النهرین بوجود آمد که در آن اولین رقم اصلی یک دوجین بود. این سیستم تا قرن بیستم پس از میلاد با موفقیت دوام آورد و (مثلاً در بریتانیای کبیر) در تمام این مدت نسبت به سیستم اعشاری در هر محاسبات مربوط به امور مالی اولویت داشت.

و در بین النهرین سومری در زمان نوح، یک سیستم اعداد پیچیده تری استفاده می شد - سیستم اعداد جنسی کوچک، که به گفته محققان، ترکیبی از سیستم های پنجگانه و اثنی عشری است که قبلا ذکر شد. مزیت غیرقابل انکار این سیستم پیچیده که طول عمر آن را تضمین می کرد این بود که عدد 60 بدون باقیمانده بر شش عدد اول بخش پذیر است. سریال طبیعیو کمترین مضرب مشترک ده کسر مختلف است. از برخی جهات، آنقدر راحت بود که ما هنوز از برخی عناصر آن تا به امروز استفاده می‌کنیم، مثلاً شمارش دقیقه و ثانیه یا اندازه‌گیری زاویه.

نکته مهم بعدی: اعداد در سیستم جنسیس به دو صورت نوشته می شدند. در ابتدا، همانطور که ریاضیدانان اکنون می گویند، غیر موضعی، که در آن موقعیت یک کاراکتر خاص در رکورد اعداد ارزش اطلاعاتی ندارد. عناصر این روش، اگرچه به صورت ناقص هستند، اما در هنگام استفاده از اعداد رومی قابل مشاهده هستند، که معانی آنها به جایگاهی که در علامت عدد اشغال می کنند، بستگی ندارد. (به استثنای اعداد 4 و 9، اما این اعداد قبلاً، برخلاف املای مدرن آنها، به صورت غیر موقعیتی نشان داده می شدند - به "جزئیات برای کنجکاوها" مراجعه کنید.) راحتی چنین سیستمی، به ویژه، این است. که این کار را بدون علامت خاصی که نشان دهنده صفر است ممکن می سازد.

به گفته دانشمندان، سومریان باستان اولین کسانی بودند که معرفی کردند موضعیثبت اعداد، که در آن ترتیب کاراکترها در رکورد اهمیت اساسی پیدا کرد. در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد، مفهوم ترتیب ارقام در میان آنها متولد شد: مرتب کردن علائم به ترتیب نزولی ارقام و نوشتن اعداد از چپ به راست به طور کلی پذیرفته شد. این یکی از لحظات انقلابی در توسعه ریاضیات و شاید اولین تجربه استفاده از اصل "پیش فرض" هنگام نوشتن یک عدد بود که بدون آن هیچ برنامه رایانه ای مدرن غیر قابل تصور است.

بعداً، در قرن VI-Vقبل از میلاد، سومری ها برای تعیین ارقام «خالی» نیز اولین کسانی بودند که از علامت ویژه «بین رقمی» استفاده کردند و آن را به روشی بسیار بدیع به کار بردند. این علامت، به ویژه، هرگز در انتهای یک عدد قرار نمی گرفت، در نتیجه معنای واقعی آنچه نوشته شده بود فقط از متن قابل درک بود. در اروپا چنین است علامت خاصبرای تعیین یک دسته خالی قرن ها بعد، تنها در آغاز هزاره های اول و دوم عصر جدید، زمانی که کار حسابی محمد الخوارزمی، که سیستم اعداد موقعیتی را ترسیم می کرد، ترجمه شد، استفاده شد.

جزئیات ذکر شده تا حدی برای درک مسئله مورد بحث اهمیت دارد، زیرا نشان می دهد که هیچ یک از 70 «مفسر» که کتاب های عهد عتیق را در قرن سوم پس از میلاد به یونانی ترجمه کردند، به احتمال زیاد، کوچکترین تصوری از این موضوع نداشتند. نحوه تفسیر اعداد سومری علاوه بر این، باید اضافه کرد که انتقال به نظام موقعیتی در میان بابلی ها ویژگی اصلاح عمومی نداشت، تدریجی بود، ثبت اعداد که مانند همه متون دیگر به خط میخی نوشته شده بود، نبود. از بیرون دستخوش تغییرات قابل توجهی می شود و معمولاً به خواننده این فرصت داده می شد تا رکورد موقعیتی را از غیر موقعیتی تشخیص دهد.

من مثالی می زنم که نشان می دهد اگر متوجه تفاوت در سیستم های اعداد استفاده شده نشوید، چه سردرگمی می تواند ایجاد شود. فرض کنید که ایوان، با تعیین قیمت برای اسب ها، آن را روی انگشتان خود نشان می دهد - دو انگشت و پنج. دیدن اینکه می توان ژست او را داد دشوار نیست تفاسیر مختلف: منظور ایوان ده بود، اما امروز آن را هفت می‌فهمیدیم، البته می‌توانستیم آن را 25 یا 52 بخوانیم، بسته به اینکه با کدام جهت موافق باشیم اعداد را بخوانیم. این مثال نشان می‌دهد که اگر ماهیت قوانینی که به‌طور پیش‌فرض استفاده می‌شوند را درک نکنید، دامنه خطاهایی که در طول ترجمه ممکن است رخ دهد، چقدر گسترده است.

محققان خاطرنشان می کنند که به ویژگی های فهرست شده سیستم اعداد سومری باید این واقعیت را اضافه کرد که در دسته بندی اعشاری بود و نوشتن دوگانه اعداد مجاز بود. علاوه بر این، عدد 60، که عدد اصلی در سیستم شمارش سومری بود، با همان گوه عمودی ("گش") به عنوان یک تعیین شد. در نتیجه، عدد 2، که با دو ضربه یکسان به تصویر کشیده شده است، می تواند به عنوان 61، 120، و 610 خوانده شود. ریاضیدانان آن زمان، با درک مضرات چنین عدم قطعیت، سعی کردند بر آن غلبه کنند و این علامت را به تصویر می کشند - " گش» - به معنای یک به عنوان ضربه کوچک، و در مقدار 60 - بزرگ.

اولین مترجمان نسخه های خطی سومری ممکن است متوجه نشده باشند که باید به جزئیاتی مانند ضخامت ضربه توجه کنند. بعدها، در دوران سلسله اور (2294-2187 قبل از میلاد)، شکل گوه ای شکل اعداد با یک نیم دایره جایگزین شد، به یک علامت واحد، شبیه به نامه مدرنالفبای عربی D ، آنها شروع به اضافه کردن یک نقطه در هنگام نوشتن 60 کردند ، در نتیجه این علامت شبیه به یک حرف عربی دیگر - D شد. به لطف این تکنیک ها ، سومری ها در بیشتر موارد با موفقیت با مشکلات حسابی کنار آمدند. و در موارد بحث برانگیز معنای اعداد را با توجه به موقعیت های معنایی آنها تعیین می کردند.

این دقیقاً همان کاری است که ما اکنون انجام می دهیم. مثلاً وقتی در کیوسک مدرسه می شنویم «دو تا پنج»، می فهمیم که مثلاً یک دفترچه دو روبل و پنج کوپک قیمت دارد و نه دو برابر پنج، مثل آن روزها که قهرمانان از افسانه ارشوف چانه زنی می کردند. در پرانتز، متذکر می شویم که در طول دوره تاریخی، آثار سیستم غیر موقعیتی نشانه گذاری اعداد، که در زندگی روزمره مردم روسیه حفظ شده است، به طور غیرقابل برگشتی با قوانین موقعیتی جایگزین شد. به گفته کارشناسان، چنین انتقالی در میان سومریان در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد، درست در زمانی که نوح و خانواده اش در کشتی در آن سوی دریای بی کران حرکت می کردند، آغاز شد. در اروپا، همانطور که قبلا ذکر شد، این انتقال بسیار دیرتر اتفاق افتاد.

بدون پرداختن به جزئیات نامه سومری، متذکر می شویم که مترجم نسخه های خطی باستانی نه تنها ملزم به داشتن آن بود. سیستم های مختلفمحاسبه، بلکه بینش به معنای پنهان آنچه که «به طور پیش‌فرض» ارائه شده است. و در نتیجه سوء تفاهمی که احتمالاً هنگام خواندن سومری رخ داده است موضعیورودی ها طبق قوانین یونانی غیر موضعیدر سیستم، سن نوح بسیار اغراق آمیز بود (ظاهراً با یک مرتبه بزرگی). سیریل و متدیوس که هنگام ترجمه کتاب مقدس به اسلاو کلیسای قدیمی از نسخه یونانی استفاده کردند، بعید است که اشتباهات اضافی در نوشتن اعداد وارد کرده باشند، زیرا آنها مسئول ایجاد نه تنها الفبای سیریلیک، بلکه بر اساس شماره گذاری الفبایی نیز بودند. روی آن، به طور کامل از یونانی کپی شده است.

بنابراین، دلیل اصلی"رمزگذاری" اطلاعات مربوط به عصر بزرگان عهد عتیق، ظاهراً ناآگاهی "مفسران" یونانی از تمام ظرافت های نامه سومری است. آنها البته از وجود یک سیستم اعداد غیر موقعیتی در میان سومریان می دانستند و همچنین از جایگزینی تدریجی آن با یک موقعیتی می دانستند، اما ظاهراً آنها همیشه نمی توانستند تشخیص دهند که در کدام یک از آنها قدیمی ترین است. دست نوشته ها خوانده شود به هر حال، می توان فرض کرد که اعداد کوچکی که از پایه 60 تجاوز نمی کنند، که نوشتن آنها با سیستم اعشاری اتخاذ شده در یونان در آن زمان مطابقت دارد، بدون تحریف ترجمه شده اند و مشکلات تنها زمانی به وجود آمد که علامت "گش" در آن ظاهر شد. متن به معنی یک و شصت و ششصد.

به عنوان یک فرض، که البته باید توسط متخصصان اعداد سومری بررسی شود، می توان این نظر را بیان کرد که تمام اعداد بزرگتر از دو عدد اصلی توسط مترجمان یونانی در ده ضرب شده است که نتیجه آن است. به اندازه سن آدم اغراق آمیز است که در یک جا 130 سال تعیین شد و در جایی دیگر - در 700 سال [پیدایش. 5، 3 و پیدایش. 5، 4].

این نتیجه گیری را می توان به طور غیر مستقیم با مشاهده زیر تأیید کرد. اولاً، بسیار قابل توجه است که سن ایبر (نگاه کنید به جدول) در نسخه های مختلف دقیقاً با «گش» بدبخت ذکر شده متفاوت است. اگر همچنین به یاد داشته باشیم که سومری ها در آن روزها هنوز از علامت صفر استفاده نمی کردند ، مشخص می شود که مترجمان واقعاً نه تنها اعداد را ترجمه می کردند ، بلکه اعداد را مجدداً محاسبه می کردند ، بلکه با انجام اشتباهات ، فقط داده های دیجیتال را رمزگذاری کردند. ظاهراً بازگرداندن مقادیر واقعی کاملاً ممکن است، اما این کار جذاب را به ریاضیدانان واگذار می کنیم.

نتیجه گیری چیست؟ در طول ترجمه های متعدد نسخه های خطی عهد عتیق از زبانی به زبان دیگر و محاسبه مجدد اعداد از یک سیستم اعداد به سیستم دیگر، تحریفاتی ایجاد شد. معنی واقعیاعداد بسیاری، به ویژه در اولین، قدیمی ترین بخش کتاب پیدایش، که در آن ما در مورددرباره دوران بین النهرینی زندگی اجداد بنی اسرائیل. در زمان‌های بعد، هنگامی که ابراهیم و خانواده‌اش کرانه‌های فرات را ترک کردند، ظاهراً در بین این افراد یک سیستم اعشاری موضعی که در ترجمه مشکلی ایجاد نمی‌کرد، استفاده می‌شد. بنابراین، داده های دیجیتال مربوط به این دوره شک و تردید زیادی ایجاد نمی کند. در مورد اطلاعات قبلی، می توان فرض کرد که اعداد دسته اول، کمتر از شصت، اساساً درست ترجمه شده اند. و اختلاف در ترجمه‌های مختلف و اختلاف نظر با عقل سلیم تنها زمانی ظاهر شد که مترجمان نیاز به تفسیر «به‌طور پیش‌فرض» و «طبق زمینه» معنای عدد پایه 60 داشتند.

اما بیایید به قهرمان خود برگردیم. همه موارد فوق نشان می دهد که سن 60 سالگی (در ابتدای سفر) برای نوح به احتمال زیاد است. ظاهراً ادیسه کل خانواده نوح از قول یکی از پسرانش نوشته شده بود (هیچ مرد دیگری در کشتی نبود و زنان به سختی حق رای داشتند). علاوه بر این، می‌توانیم با اطمینان فرض کنیم که این راوی پسر ارشد، سیم است. پسر کوچکتر، مانند ایوانوشکا در افسانه روسی، همانطور که شناخته شده است، یک متخصص بزرگ در ادبیات نبود. وسط، هام، طبق تعریف، نمی توانست با احترام در مورد بستگان خود صحبت کند. بدیهی است که شم تنها کسی بود که داستان کشتی را که به مرور زمان تبدیل به یک افسانه شد به فرزندان خود منتقل کرد.

ضمناً حدود سن این وارث. از نسخه یونانی ترجمه عهد عتیق چنین بر می آید که " سام صد ساله بود و ارفکساد را آورد"[پیدایش 11، 10]. در عین حال، اگر همه چیزهایی که در بالا مورد بحث قرار گرفت را در نظر بگیریم، آنگاه عددی که یونانیان خوانده اند غیر موضعیبه احتمال زیاد 100 توسط سومری ها ثبت شده است به صورت موضعیمانند 40+ "گش" و "گش" نازک است، به مقدار یک. این به این معنی است که عدد باید به عنوان 41 خوانده شود - این بیشتر با سن مردی که اولین فرزندش متولد شده است سازگار است.

از همین موقعیت‌ها، می‌توان اعداد دیگری را که در کتاب پیدایش ذکر شده و به عنوان مثال اندازه کشتی نوح یا عصر ابراهیم را مشخص می‌کند، بازخوانی کرد. برای این کار البته باید به منبع اصلی مراجعه کرد که البته نه نادرستی، نه اغراق و نه عرفان وجود دارد.

* یک ذراع اندازه ای است که از 40 تا 64 سانتی متر طول می کشد امروزه در اتیوپی برابر با 0.5 متر است. در روسیه در قرن یازدهم، ذراع 45.5-47.5 سانتی متر بود، ظاهراً ذراع کوچکتر بود و در حدود 35 سانتی متر در نوسان بود: قد او شش ذراع و یک دهانه بود. اول سموئیل 17:4). دهانه فاصله بین بزرگ و انگشتان اشارهدست ها - 20-22 سانتی متر مرد قد بلند، که در کتاب رکوردهای گینس ذکر شده است ، قد 270 سانتی متر داشت ، حتی اگر جالوت کوتاهتر نبود ، در این مورد این مقدار بیشتر از 42 سانتی متر در نظر گرفته شد ، اگرچه احتمالاً تا حدودی بیش از حد برآورد شده است.

جزئیات برای کنجکاوها

در غیر موضعیدر سیستم، ارزش یک عدد با جمع همه نشانه ها، صرف نظر از اینکه کدام مکان (کدام موقعیت) علامت در نماد شماره اشغال می شود. بنابراین، عدد 6 را می توان به دو صورت - VI یا IV، و عدد 9 - با ترکیبی از علائم V و I در هر دنباله نشان داد. عدد 11 را می توان به صورت XI نوشت، اما اگر به صورت IX نوشته شود، هیچ ابهامی وجود نخواهد داشت.

اما در موضعیدر سیستم، مکان اشغال شده توسط یک علامت از اهمیت اساسی برخوردار است. اگر یک علامت کوچکتر قبل از یک علامت بزرگتر باشد، مقدار آن از علامت بعدی منهای است، که در یک سیستم غیر موقعیتی اتفاق نمی افتد. بنابراین، تعیین اینکه در کدام سیستم یک عدد - موقعیتی یا غیر موقعیتی - با علائم بیرونی نوشته شده است بسیار دشوار است و اگر ندانید نویسنده از کدام سیستم استفاده کرده است، می توانید اشتباه کنید. به عنوان مثال، عدد XL در سیستم موقعیتی به معنای 40 و در سیستم غیر موقعیتی به معنای 60 است.

رسول الله نوح (نوح) یکی از بزرگترین پیامبران است. او اولین پیامبر نبود، زیرا پیش از او دیگرانی بودند - آدم و شیعیان و ادریس علیهم السلام. حضرت آدم 870 سال روی زمین زندگی کرد و پسرش شیعه به پیامبری رسید.

علمای اسلام می‌گویند بین آدم و ادریس 1000 سال گذشت و دینی جز اسلام نبود.

زمان گذشت و بت پرستی در بین مردم گسترش یافت که 1000 سال ادامه یافت. پس از آن بود که خداوند پیامبر جدیدی - نوح علیه السلام - را مبعوث کرد. هنگامی که به پیامبری رسید، 480 سال داشت. او که پیش از طوفان پیامبر بود 950 سال زندگی کرد و در تمام این سالها مردم را به اسلام دعوت کرد و نوح بعد از طوفان 350 سال دیگر زندگی کرد.

حضرت نوح (علیه السلام) زمانی که مردم را به ایمان آوردن به خدا دعوت می کرد، صبر و تحمل کرد. او به مردم گفت: اسلام را بپذیر، مطیع باش به خدای یگانهو بت هایی را که می پرستید رها کنید" اما اکثر مردم به پیامبر ایمان نیاوردند و در پاسخ او را مسخره و دشنام دادند و کتک زدند.

خداوند به نوح علیه السلام وحی کرد که کشتی بسازد. این کشتی در پناه حق تعالی بود و در هنگام طوفان نجاتی برای آن معدود مؤمنانی شد که از پیامبر پیروی کردند. حدود 83 نفر بودند. به هر حال، این اولین کشتی روی زمین بود، زیرا هیچ کس قبلاً چنین چیزی ساخته بود. از سه طبقه تشکیل شده بود: پایین (برای حیوانات)، وسط (برای مردم) و بالا (برای پرندگان). مسلمانان و خود حضرت نوح بر کشتی سوار شدند و چند حیوان و پرنده را نیز با خود بردند.

پس از اتمام ساخت کشتی، آب از زمین شروع به جاری شدن کرد و باران از آسمان بارید. چهل روز جاری شد، آب های آسمانی و زمینی به هم پیوستند و سطح آب چندین ذراع از بلندترین نقطه زمین بالا رفت.

کشتی در سراسر زمین حرکت کرد و مسافت های بسیار زیادی را طی کرد. آن روزها در زیر ستون آب نه کوه و نه دره دیده نمی شد. سپس کشتی به سوی مکانی که کعبه مقدس قبل از طوفان قرار داشت حرکت کرد و یک هفته تمام در آنجا چرخید.

هنگامی که باران متوقف شد و آب شروع به فروکش کرد، کشتی بر روی کوه الجودی در قلمرو عراق مدرن فرود آمد. هر کس در کشتی بود در روز عاشورا (روز دهم ماه اول) به ساحل آمد. تقویم قمری– مخ آرراما).

پس از طوفان، انسان و حیوانی بر روی زمین باقی نماند، مگر کسانی که حضرت نوح (ع) به فرمان خداوند با خود به کشتی برد. از نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پسران آن حضرت: سام، حام و یافیس و همسرانشان بودند. پس از سیل، تمام بشریت از آنها آمد. تا به امروز همه ساکنان زمین از فرزندان نوح هستند.

از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که حضرت نوح پیش از مرگ به فرزندش فرمود: اراده ام را به تو می دهم من شما را به دو چیز امر می کنم و دو چیز دیگر را نهی می کنم. به شما دستور می دهم که از «لا اله الا الله» (لا اله الا الله) قاطعانه پیروی کنید. اگر هفت آسمان و هفت زمین را در یک ترازو بگذاریم و کلمه «لا اله الا الله» را در ترازو بگذاریم، کلمه «لا اله الا الله» بیشتر از کلمات می شود. دومی را به شما امر می کنم: «سبح انالله و به امدیحی» (خداوند از هر نقصی منزه است، حمد و ستایش مخصوص خداست). این دعای هر چیزی است به برکت این سخنان به خلق رزق داده می شود و شما را از شرک و تکبر نهی می کنم.».

حضرت نوح علیه السلام 1780 سال زندگی کرد. هنگامی که پیش از رحلت از او پرسیدند که این زندگی را چگونه می بینید، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مانند خانه ای که دو در دارد، گویا از یک در وارد شده و از در دیگر بیرون آمده است.

یکی از قابل توجه ترین و در عین حال وحشتناک ترین داستان های کتاب مقدس زمانی است که سیل روی زمین رخ داد و زندگی بسیاری را گرفت.

ابعاد این فاجعه ما را در مورد علل آن شگفت زده می کند. زندگی آنقدر شکننده و گرانبهاست که ارزش حفظ آنچه را که خالق به ما سپرده است را دارد.

به هر حال، طبق کتاب مقدس، ما به صورت و شباهت خدا آفریده شده ایم. ما موجوداتی هستیم که شبیه خالق خود هستیم و برای انجام کارهای نیک خلق شده ایم.

پس چرا سیل رخ داد؟ چرا فقط هشت روح نجات یافتند، چه چیزی آنها را خاص کرد؟ نوح و فرزندانش چه نقشی در تاریخ بشر داشتند؟

علت وقوع سیل

تنها دلیل سیل این است که انسان به خود اجازه داده که به وسیله گناه فاسد شود. زمین پر از ظلم و ستم شد و نافرمانی از خالق منجر به سقوط همه بشریت شد.

انسان خودش تصمیم گرفت به چه کسی خدمت کند، به چه کسی گوش دهد و چگونه زندگی کند، زیرا خداوند به همه حق انتخاب و اختیار داده است.

کتاب مقدس می گوید که هر فکر قلب انسانهمیشه شرور بودند (پیدایش 6:5). جامعه تا ته انحراف نزول کرده است، زندگی بی ارزش است. فسق انسان به حد خود رسیده بود - مفاهیمی مانند مهربانی، نجابت، رحمت، فروتنی کاملاً وجود نداشت.

خداوند توبه کرد که انسان را آفریده و در دلش اندوهگین شد. خالق تصمیم گرفت مخلوق خود و همراه با آن همه حیوانات، پرندگان و خزندگان را نابود کند.

فقط هشت روح نجات یافتند (نوح، همسرش و سه پسرش با همسرانشان) و حیوانات از جفت های مختلف.

چرا نوح و فرزندانش

پاسخ ساده است. نوح تنها مرد عادل و بی عیب بود که با خدا گام برداشت (پیدایش 6:9). این بدان معناست که افکار نوح پاک و بدون افکار شیطانی بوده است.

کتاب مقدس در مورد چگونگی عشق، احترام و احترام او به خالق صحبت می کند - اطاعت او از خدا عالی بود. این ارتباط با خدا کمک کرد تا با گناه کنار بیاییم، همانی که او بود باشیم.

نوح سه پسر داشت: سام، یافث، حام. می توان فرض کرد که نوح فرزندان خود را با احترام و احترام و اطاعت از خالق تربیت کرد. اما، متأسفانه، درستی و درستی به ارث نمی رسد - هر کس برای خود انتخاب می کند که یک فرد خوب یا بد باشد.

سیم

پس سام که به معنی «اسم» است اولزاده نوح است. او تنها پسری است که از پدرش الگو گرفت. فرزندان سام خداوند را می پرستیدند، خالق را محترم می شمردند.

این متعلق به نژادی است که بر اساس جسم، عیسی مسیح از آن آمده است. همان مسیحی که گناهان تمام جهان را خواهد برد مصلوب و زنده خواهد شد.

اولاد سام یهودی، عرب و آشوری هستند. پسران او: عیلام، آشور، آرفکساد، لود، آرام (پیدایش 10:21-22).

یافث

یافث دومین پسر نوح است که به معنای «بسط» است. نوادگان یافث در اروپا ساکن شدند.

پسران او - گومر، ماجوج، مادای، جوان، توبال، مشک، فراس (پیدایش 10:2) اجداد قبایل و مردمان روس، اوگرا، لیتوانی، پروسی ها، وارنگ ها، رومی ها، آلمانی ها و غیره شدند.

ژامبون

هام سومین پسر نوح است و به معنای گرم است. نوادگان حام مردم شمال و شرق آفریقا، مصری ها، لیبیایی ها، اتیوپی ها، فنیقی ها، فلسطینی ها و غیره هستند.

داستان کتاب مقدس توضیح می‌دهد که چگونه حام به پدرش احترام قائل نشد، به همین دلیل نوح کنعان پسر حام را لعنت کرد و آینده او را پیش‌بینی کرد (پیدایش 9: 18-27): کنعان برده برادران خود خواهد بود، که متعاقباً اتفاق افتاد.

پسران حام: کوش، مصرعیم، پوت، کنعان (پیدایش 10:6).

چه کسی می تواند نجات یابد؟

از پسران نوح تمام زمین آباد شد که ما از نسل او هستیم. همانطور که از زمان آدم قبل از طوفان روی زمین پر از مردم بود، از نوح نیز جمعیت تا به امروز آغاز شد.

این سیل وحشتناک دیگر اتفاق نخواهد افتاد - این همان چیزی است که خداوند با انعقاد عهد با نوح وعده داد که شاهد آن رنگین کمانی در آسمان است.

سیل یک نمونه اولیه از آخرالزمان است. مردم مانند زمان نوح رفتار خواهند کرد: پول را دوست خواهند داشت (که ریشه همه بدی هاست)، عصبانی، خودخواه، مغرور، متکبر، تهمت، ناسپاس، ظالم خواهند بود، و این فهرست ادامه دارد. مدت طولانی

در یک کلام، افکار و خواسته های آنها همیشه شیطانی خواهد بود. و این زندگی یک بن بست است.

صندوقی که مردم در آن نجات یافتند نماد مسیح است. هر کس که به او ایمان داشته باشد و او را بپذیرد نجات خواهد یافت و زندگی خواهد کرد (تا ابد در ملکوت کامل او).

نجات مطلقاً برای همه کسانی که به او ایمان دارند در دسترس است (یوحنا 3:16). اگرچه خداوند توبه کرد که انسان را آفرید، اما هنوز او را دوست دارد.

شما را همیشه دوست دارد، خواننده. اگر بتوانید این را درک کنید، درب رستگاری را خواهید دید.