صفحه اصلی / عدد شناسی / معرفی مریم مقدس به معبد به چه معناست؟ تقدیم مریم باکره

معرفی مریم مقدس به معبد به چه معناست؟ تقدیم مریم باکره

در سنت ارتدکسچهارم دسامبر را جشن بگیرید اشاره به دوازده (دوازده تاریخ اصلی ارتدکس)، تغییر ناپذیر است. عنوان کامل: مقدمه ای بر معبد بانوی مقدسمادر خدا و مریم باکره ما. بر اساس یک افسانه مذهبی در مورد معرفی مریم سه ساله، مادر خدای آینده، به معبد اورشلیم. در مراحل اولیه توسعه مسیحیت تأسیس شد. در قرن نهم در میان مسیحیان ارتدوکس رایج شد. نام محبوب - مقدمه. دهقانان روس که معتقد بودند با آمدن او زمستان آغاز می شود، گفتند: "مقدمه آمد، زمستان آمد."

تاریخچه تعطیلات

یواخیم و آنا عادل، ساکن اورشلیم، فرزندی نداشتند. با دعا به درگاه خداوند که فرزندی را برای آنها بفرستد، قول دادند که او را به خدا تقدیم کنند. بعد از مدتی دخترشان به دنیا آمد. نام او را ماریا گذاشتند. سه سال بعد زمان وفای به عهد فرا رسید. والدین نوزاد را به دیوارهای معبد آوردند. او به راحتی از پانزده پله شیب دار بالا رفت بدون اینکه به پدر و مادرش که پایین ایستاده بودند نگاه کند. همه از رفتار کودک تعجب کردند. زکریا کاهن اعظم در طبقه بالا برای برکت منتظر او بود.

مریم پارسا تا سن بلوغ در معبد ماند و وقت خود را وقف نماز کرد. زکریا قدیس تماشا کرد که فرشته جبرئیل برای او غذا و نوشیدنی آورد. مادر خدا عهد کرد که باکره بماند و تصمیم گرفت خود را وقف خدمت به خداوند کند. اما طبق سنت های یهودی او باید ازدواج می کرد. به دستور فرشته، کاهن اعظم دامادی را برای او انتخاب کرد. او به طور رسمی شوهر مریم شد و سرپرست او بود.

کلیسا از قدیم الایام این روز را مهم می دانسته است. مریم به لطف معرفی او به معبد، در مسیر خدمت به خداوند حرکت کرد. متعاقبا، تجسم عیسی مسیح و نجات افرادی که به او ایمان دارند ممکن شد. مسیحیان باکره همیشه را ستایش می کنند و از خداوند درخواست شفاعت می کنند.

جشن ملی معرفی در 4 دسامبر 2020 (تاریخ سبک قدیمی - 21 نوامبر) جشن گرفته می شود. در تقویم ارتدکسدر این روز رویدادی مانند ورود به معبد وجود دارد مادر خدای مقدس. این یکی از دوازده بزرگ است تعطیلات کلیساسال، بدون احتساب عید پاک، که پنج روز طول می کشد.

محتویات مقاله

تاریخچه تعطیلات

هنگامی که مریم کوچک، مادر خدای آینده، سه ساله شد، پدر و مادرش به قول خود به فرشته عمل کردند. کودکی که زن و شوهر بیش از نیم قرن منتظر تولد او بودند به خدمت خداوند متعال درآمد. یواخیم و آنا در آن زمان در ناصره زندگی می کردند. بستگان خانواده سلطنتی، که پدر مریم از آنها بود، و خانواده اسقف، که مادر دختر به آن تعلق داشت، به این جشن دعوت شدند. در این جشن، گروه کر متشکل از باکره های پاکدامن آواز خواندند. عدد بزرگشمع های روشن مردمی را که به معبد می آمدند احاطه کردند. خود مری توسط زیبایی سلطنتی واقعاً باشکوه احاطه شده بود.

سنت ها و آداب و رسوم

4 دسامبر به طور عمومی آغاز واقعی زمستان در نظر گرفته می شود. طبق افسانه، در این روز لیدی وینتر خودش سوار بر یک سورتمه در خیابان‌ها می‌رود و به پنجره‌ها نگاه می‌کند و نقاشی‌های یخ زده روی شیشه می‌گذارد.

این تعطیلات نمایشگاه های زمستانی Vvedensky را باز می کند. قبلا محصول اصلی آنها سورتمه بود.

اگر آب و هوا اجازه دهد، سورتمه سواری در این روز سازماندهی می شود. تازه ازدواج کرده ها به پیروی از سنت های نیاکان خود در زیباترین سورتمه نقاشی شده می نشینند.

نشانه ها

اگر اولین برف قبل از مقدمه بارید به این معنی است که به سرعت آب می شود و اگر بعد از آن تا بهار می ماند.

اگر یخبندان و آفتاب باشد به این معنی است که برداشت غلات در حال انجام است سال آیندهخوب خواهد بود

چه مقدمه ای بود، برای کریسمس هم هوا اینطوری می شود.

یخ زده است - این بدان معنی است که تابستان گرم خواهد بود.

اگر صدای ناقوس کلیسا بلند باشد و از دور شنیده شود به معنای یخبندان و اگر صدای آن کسل کننده باشد به معنای بارش برف است.

این یکی از دوازده (دوازده) اصلی است تعطیلات ارتدکس، که بر اساس یک سنت کلیسا است در مورد اینکه چگونه والدین در سن سه سالگی مریم، مادر خدای آینده را به طور رسمی به معبد اورشلیم معرفی کردند.

این تعطیلات در سپیده دم مسیحیت تأسیس شد و در قرن نهم در ارتدکس گسترده شد.

سنت

والدین مریم باکره، یواخیم و آنا عادل، تا سنین پیری بدون فرزند بودند. با دعا برای تولد فرزند، نذر کردند که اگر فرزندی به دنیا آمد، آن را به خدا تقدیم کنند. آنها دختری داشتند که بنا به دستور فرشته خدا نام او را مریم گذاشتند که در زبان عبری به معنای "بانو، امید" است.

© عکس: اسپوتنیک /

هنگامی که او سه ساله بود، یواخیم و آنا با جمع آوری اقوام و آشنایان، خواندن سرودهای مقدس و روشن کردن شمع، دختر خود را به معبد اورشلیم بردند.

طبق شواهد به جا مانده، راهپیمایی از ناصره به اورشلیم سه روز با توقف های کوتاه برای استراحت به طول انجامید.

موکب ها جلوتر رفتند دوشیزگان جوانبا شمع های روشن، یواخیم و آنا به دنبال آنها رفتند و دخترشان را در حالی که بین والدینش راه می رفت، با دست هدایت کردند. اقوام و دوستان پشت دسته را بالا آوردند.

هنگامی که صفوف به معبد اورشلیم رسید، کاهنان به رهبری زکریا کاهن اعظم با آواز خواندن به استقبال آن رفتند. آنا عادل دخترش را به سمت ورودی معبد اورشلیم برد.

پلکانی از پانزده پله بلند به معبد منتهی می شد. مریم کوچولو به محض اینکه روی پله اول قرار گرفت، به سرعت از پله های باقی مانده بالا رفت و به بالای پله رفت، جایی که کاهن اعظم منتظر او بود.

با الهام از بالا معرفی کرد باکره مقدسبه قدس القدس، جایی که از بین همه مردم تنها یک بار در سال کاهن اعظم با خون قربانی پاک کننده وارد می شد، این امر نقش ویژه او را در سرنوشت بشر آشکار کرد.

یواخیم و آنا عادل، دختر خود را در معبد رها کردند و به خانه بازگشتند. و مریم تا پانزده سالگی در معبد ماند و پس از آن با یوسف نجار بیوه سالخورده ازدواج کرد.

زندگی زمینی الهه مقدس از کودکی تا عروج او به آسمان در راز عمیقی پوشیده شده است. زندگی او در معبد اورشلیم نیز مخفیانه بود.

سنت کلیسا اطلاعاتی را حفظ می کند که در طول اقامت باکره پاک در معبد اورشلیم ، او در جمع باکره های پارسا بزرگ شد ، با پشتکار کتاب مقدس را خواند ، صنایع دستی انجام داد و دائماً دعا کرد.

تعطیلات

کلیسای مقدس از زمان های قدیم جشن بزرگی را در رابطه با ورود مقدس ترین تئوتوکوس به معبد اورشلیم برگزار کرده است، اگرچه زمان برپایی تعطیلات به افتخار این رویداد با قطعیت مشخص نیست.

این واقعیت که این تعطیلات در قرن های اول مسیحیت جشن گرفته می شد توسط سنت های مسیحیان فلسطینی اثبات می شود که می گویند ملکه مقدس هلن معبدی را به افتخار ورود به معبد مقدس الهیات مقدس بنا کرد.

در قرن چهارم، قدیس گریگوری نیسا از این تعطیلات یاد کرد و در قرن هفتم، موعظه های روز ورود توسط مقدسین آلمانوس و تاراسیوس، پاتریارک های قسطنطنیه ایراد شد.

در شرق، این تعطیلات در قرن سیزدهم گسترده شد. در قرن نهم، جرج، متروپولیتن نیکومدیا، قانون تعطیلات («دهانم را باز خواهم کرد») و یک سری استیکرات را گردآوری کرد و در قرن دهم، باسیل پاگاریوت، اسقف اعظم قیصریه، قانون دوم را تدوین کرد. تعطیلات ("آواز پیروزی"). امروزه کلیسا این نوشته ها و قوانین را می خواند.

روز حضور مریم مقدس در معبد، روز ظهور برگزیده خدا به جهان است، پاکترین از همه کسانی که روی زمین زندگی می کردند، که حتی سایه ای از یک فکر گناه آلود نداشتند.

اصل

عید ورود به معبد مریم مقدس نشانه میلاد مسیح و لطف خداوند نسبت به نسل بشر است.

مریم باکره که مسیح نجات دهنده را به دنیا آورد، بیش از هر کس دیگری برای نجات بشریت خدمت کرد. کریسمس و ورود به معبد مقدس الهیات مقدس تعطیلاتی هستند که در آن عهد عتیق به پایان می رسد و معنای آن به عنوان راهنمای مسیح آشکار می شود.

این تعطیلات که با معبد عهد عتیق مرتبط است، آغاز جایگزینی عبادت است عهد عتیقبا قربانی های خونین آن به عنوان سنت سالانه یهودیان برای پاکسازی از گناهان - عهد جدید نجات دهنده الهی، ریختن خون خود برای کفاره گناهان همه نوع بشر.

© عکس: اسپوتنیک / ریانووستی

بازتولید نماد "به صلیب کشیده شدن"

شروع از سرویس جشندر طول مقدمه، سرودهای کریسمس در کلیسا شنیده می شود. بنابراین، در این روز بسیار مهم است که از امور بیهوده زمینی منحرف شوید و قدرت خود را به دعا، افکار در مورد رحمت الهی ببخشید.

سنت ها

در روز ورود الهه مقدس به معبد، مراسم جشنی در همه جا برگزار می شود. کلیساهای ارتدکسدر صبح فقط آهنگ های تعطیلات خوانده می شود. روحانیون لباس سفید و/یا آبی می پوشند.

© اسپوتنیک / الکساندر ایمداشویلی

تعطیلات به روز ولادت می رسد. در این روز شما مجاز به خوردن ماهی هستید.

در روسیه، در مقدمه، مرسوم بود که یکدیگر را ملاقات کنند. نشانه دیگری با این سنت همراه بود - کسی که ابتدا از خانه بازدید می کند شانس یا بدبختی به ارمغان می آورد.

اگر مردی خوب باشد - تمام سال شاد و شاد خواهد بود، اگر زن باشد، برعکس - سال با ناراحتی می گذرد و صاحبان آنها توسط شکست ها تسخیر می شوند.

و روی میزها نه تنها نان ها و شیرینی هایی که در نمایشگاه خریداری شده اند، بلکه کوفته هایی با انواع توت ها را نیز می بینید. علاوه بر این، یک سکه لزوما در یکی از آنها، یا شاید دو تا، قرار داده شد. هر که آن را بدست آورد، تمام سال را در شادی و خوشی سپری می کند.

نشانه ها

مردم بر این باور بودند که پس از مقدمه، زمین در حال استراحت است و بنابراین، برای اینکه آرامش آن بر هم نخورد، تا زمان بشارت (7 آوریل) حفاری نکردند. در غیر این صورت، برداشت ناچیز خواهد بود.

یخبندان در مقدمه گفت که تمام تعطیلات زمستانی یخبندان خواهد بود ، اما اگر برعکس گرم باشد ، بر این اساس جشن های بعدی سرد نخواهد بود.

آنها همچنین معتقد بودند که اگر قبل از تعطیلات برف ببارد، مدت زیادی دوام نمی آورد و به زودی آب می شود و خود زمستان نیز سخت نخواهد بود. اگر بعد از مقدمه این اتفاق بیفتد، برف تا فوریه ادامه خواهد داشت.

مطالب بر اساس منابع باز تهیه شده است

در 4 دسامبر، کلیسای مقدس دوازدهمین عید را جشن می گیرد - ورود به معبد مقدس ترین بانوی ما Theotokos و مریم همیشه باکره!

باسنت دمتریوس روستوف افسانه ای در مورد این تعطیلات بزرگ و شاد نوشت: افسانه ورود به معبد مقدس الهیات مقدس که در زیر پست می کنیم:

بهوقتی پاک ترین مادر خدا، مریم باکره مادر خدا، سه ساله بود، اولیاء الله پدر و مادر صالحاو، یواخیم و آنا تصمیم گرفتند به عهدی که بسته بودند عمل کنند - فرزندی را که به دنیا آورده بودند به خدمت خدا بسپارند. آنها همه بستگان خود را از خانواده سلطنتی و اسقف - برای خود او - به ناصره، جایی که در آن زندگی می کردند، فراخواندند. یواخیم عادلاز یک خانواده سلطنتی بود، اما همسرش، سنت آنا، از خانواده یک اسقف و همچنین گروه کر بود. باکره ها; آنها شمع های زیادی آماده کردند و مریم مقدس را با شکوه سلطنتی محاصره کردند، همانطور که همه اینها توسط پدران مقدس گواهی می شود.

سنت جیمز، اسقف اعظم اورشلیم، از طرف یواخیم، چنین می گوید:

- دختران باکره یهودیان را صدا کنید تا شمع های فروزان را ببرند.

قدیس هرمان، پدرسالار قسطنطنیه، از طرف آنا عادل، می گوید:

من در برابر خداوند عهدی را که در غم و اندوه بسته بودم وفا می کنم و برای این کار گروهی از باکره ها را با شمع جمع کردم، کاهنان را فرا خواندم، بستگانم را دعوت کردم و به همه گفتم: همه با من شاد باشید، زیرا من اکنون به عنوان یک مادر و پدر و مادر ظاهر شده اند و دخترم را نه نزد پادشاه زمین، بلکه نزد خدا، پادشاه آسمان، می آورند.

سنت تئوفیلاکت، اسقف اعظم بلغارستان، درباره تزئینات سلطنتی مریم باکره می گوید:

- لازم بود که معرفی حوریه شایسته او باشد تا چنین مروارید درخشان و باارزشی با لباس بد دست نخورد. برای بزرگ ترین شکوه و تزیین لازم بود او را در لباس سلطنتی بپوشانیم.

پس از اینکه هر آنچه را که برای یک معرفی صادقانه و باشکوه لازم بود ترتیب دادند، در سه روز راهی سفری شدند که از ناصره به اورشلیم منتهی می شد.

پس از رسیدن به شهر اورشلیم، آنها به طور رسمی وارد معبد شدند و معبد متحرک خدا، یک دختر سه ساله، مریم باکره را به آنجا هدایت کردند. پیش از او گروهی از دوشیزگان با شمع های روشن راه می رفتند، همانطور که قدیس تاراسیوس، اسقف اعظم قسطنطنیه گواهی می دهد، که کلمات زیر را در دهان سنت آنا می گذارد:

- شروع (صوف)، دوشیزگانی که شمع حمل می کنند، و از من و مریم باکره پیشی بگیرید.

پدر و مادر مقدس، یکی از یک طرف، دیگری در طرف دیگر، دست در دست هم داده شده توسط خدادخترشان را با لطافت و شرافت بین خود هدایت کردند. انبوهی از اقوام، همسایگان و آشنایان با شادمانی دنبال شدند، شمع هایی را در دست داشتند و باکره پاک را احاطه کردند، مانند ستارگان در اطراف ماه درخشان، در شگفتی همه اورشلیم. سنت تئوفیلاکت آن را اینگونه توصیف می کند:

- دختر خانه پدرش را فراموش می کند و نزد پادشاه می آورد که زیبایی او را می خواست - او را نه بدون افتخار و نه بدون شکوه، بلکه با یک خداحافظی جدی آورده اند. در اینجا او را با شکوه از خانه پدرش بیرون می برند، با تشویق جهانی برای خروج او. بستگان، همسایگان و همه کسانی که آنها را دوست داشتند والدین او را دنبال کردند. پدران با پدرشان شادی کردند، مادران با مادرشان شاد شدند. زنان جوان و دوشیزگان با شمع هایی در دست، پیش از مریم مقدس بودند. تمام اورشلیم، مانند دایره ای از ستارگان که با ماه می درخشند، برای تماشای این خداحافظی بی سابقه و دیدن دوشیزه سه ساله گرد هم آمدند، که با چنین شکوهی احاطه شده بود و با اهدای شمع مفتخر شد. و نه تنها شهروندان اورشلیم زمینی، بلکه همچنین اورشلیم آسمانی - فرشتگان مقدس - برای دیدن معرفی باشکوه مریم باکره هجوم آوردند و با دیدن این که چگونه کلیسا این را می خواند شگفت زده شدند: "فرشتگان این را دیدند. ورود پاک ترین و شگفت زده شدند که چگونه باکره وارد قدس الاقدس شد.

پس از اتحاد با گروه کر مرئی باکره های بی آلایش، گروه کر نامرئی از صفوف غیرجسمانی راه افتادند و مریم مقدس را به مقدسات مقدس آوردند و به فرمان خداوند او را به عنوان ظرف برگزیده خدا احاطه کردند. سنت جورج، اسقف اعظم نیکومدیا، در این باره می گوید:

- والدین با شادی مشترک همه، باکره را که توسط فرشتگان احاطه شده بودند، به درهای معبد هدایت می کردند. قدرت های آسمانی. زیرا فرشتگان، اگرچه قدرت راز را نمی دانستند، با این وجود، به فرمان خداوند، هنگام ورود او به معبد خدمت کردند. پس اولاً تعجب کردند که او ظرف گرانبهایی از فضایل خواهد بود و نشانه های پاکی ابدی را در خود دارد و چنان گوشتی دارد که هیچ پلیدی گناه آلود هرگز به آن نمی رسد و ثانیاً اراده خداوند را برآورده می کنند. خدمتی را که از آن ایشان بود انجام داد.

بنابراین، با افتخار و جلال، نه تنها توسط مردم، بلکه توسط فرشتگان، بانوی جوان پاک به معبد خداوند معرفی شد. و شایسته است: زیرا اگر تابوت عهد عتیق، که در خود مانا را حمل می کرد، که فقط به عنوان نمونه اولیه باکره مقدس عمل می کرد، در جلسه تمام اسرائیل با افتخار به معبد آورده می شد، آنگاه با افتخار بزرگتر، در ملاقات فرشتگان و انسانها، معرفی به معبد آن کشتی بسیار متحرک که حاوی مانا بود - مسیح - باکره ترین باکره که مقدر شده بود مادر خدا باشد.

وقتی تابوت عهد عتیق را به معبد خداوند آوردند، پادشاه زمین که در آن زمان بر اسرائیل سلطنت می کرد، پدرخوانده داوود، جلوتر از او راه می رفت. و هنگامی که این کشتی متحرک، پاک ترین باکره، به معبد خدا معرفی شد، این پادشاه زمینی نبود که قبل از او بود، بلکه آسمانی بود که ما هر روز به او دعا می کنیم: "پادشاه آسمانی، تسلی دهنده، روح حقیقت " این پادشاه بود که این دختر سلطنتی را رهبری کرد، کلیسای مقدس در سرودهای امروزی به این شرح گواهی می دهد: "قدوس، مقدس و بی عیب توسط روح القدس به مقدسین آورده می شود." وقتی تابوت را آوردند، آواز و آواز پخش شد، زیرا داوود به رهبران لاویان دستور داد تا آوازخوانانی را برای نواختن ارگ‌ها، سرودها، سنج‌ها و چنگ‌ها و سرودهای شادی‌بخش تعیین کنند. در معرفی باکره مقدس، این موسیقی و آواز زمینی نبود که به شادی کمک کرد، بلکه آواز فرشتگان بود که به طور نامرئی حضور داشتند. زیرا آنها هنگام ورود او به قدس برای خدمت به خداوند، آواز خواندند صداهای آسمانیاین همان چیزی است که کلیسا اکنون به یاد می آورد، که در کنداکیون می خواند: "در حال انجام فیض، حتی در روح الهی، حتی فرشتگان خدا می خوانند: این دهکده بهشتی است." با این حال، معرفی پاک ترین مادر خدا به معبد بدون سرودهای انسانی نیست. برای آنا عادل(به قول قدیس تاراسیوس) به باکره هایی که جلوتر راه می روند می گوید:

- این آواز ستایش را بخوان، با صدای چنگ برای او بخوان، آواز روحانی را برای او فریاد بزن، او را بر مزمور ده سیمی تجلیل کن.

کلیسا این را به خاطر می آورد و می گوید: "یواخیم و آنا در روح شادی می کنند و چهره های باکره خداوند آواز می خوانند، مزمور می خوانند و مادرش را گرامی می دارند."

از اینجا معلوم می‌شود که گروه کر باکره‌ها که در آن زمان پیش از باکره پاک‌ترین بودند، آهنگ‌هایی از مزامیر داوود خواندند.

بر همین اساس، گردآورنده قانون فعلی به باکره‌های مذکور می‌گوید: «باکره‌ها شروع کنید و آواز بخوانید و با دستانتان شمع بگیرید».

خود پدر و مادر صالح، یواخیم و آنا، به شهادت تاراسیوس مقدس، آواز جد داوود را بر لبان خود داشتند: "بشنو، دختر، و ببین، و گوش خود را متمایل کن، و قوم و خانه پدرت را فراموش کن. . و پادشاه زیبایی تو را خواهد خواست» (مزمور 45: 11-12).

طبق داستان تئوفیلاکت، برای ملاقات با این معرفی باشکوه مریم باکره، کاهنانی که در معبد خدمت می‌کردند بیرون آمدند و با سرود خواندن با مریم مقدس، که قرار بود امر اسقف بزرگی باشد که از آسمان‌ها عبور کرده بود، ملاقات کردند. سنت آنا (همانطور که سنت تاراسیوس می نویسد) پس از آوردن او به درهای معبد، این را گفت:

- برو، دخترم، پیش کسی که تو را به من داد. برو ای نماد مقدس به سوی پروردگار مهربان. برو، ای دری از زندگی، به سوی بخشنده مهربان. ای صندوق کلام به معبد خداوند برو. به کلیسای خداوند، شادی و سرور جهان وارد شوید.

به زکریا، به عنوان یک پیامبر، اسقف و خویشاوند، با یواخیم گفت:

- قبول، زکریا، سایبان تمیز. ای کشیش، صندوق بی آلایش را دریافت کن. ای پیامبر، سوزاننده زغال سنگ را بپذیر. ای عادل، معطر روحانی را بپذیر.

و آنا عادل، همانطور که قدیس هرمان نقل می کند، به کاهن اعظم گفت:

- قبول کن پیغمبر، دخترم که خدا داده است. او را بپذیرید و پس از آوردن او، بدون اینکه چیزی بخواهید، بر کوه حرم، در خانه مهیا شده خداوند بنشانید تا سرانجام خداوندی که او را به اینجا فرا خواند، اراده خود را درباره او آشکار کرد.

جرومه متبرک می نویسد، «پانزده پله در ورودی کلیسا وجود داشت، به تعداد پانزده مزمور قدرت، زیرا بر روی هر یک از این پله ها مزموری جداگانه توسط کاهنان و لاویانی که برای خدمت بالا می رفتند، خوانده می شد. پس پدر و مادر صالح، زن جوان پاک را بر پله اول قرار دادند. او فوراً و خیلی سریع به تنهایی در امتداد مراحل دیگر رفت، بدون اینکه کسی رهبری یا حمایت کند. پس از بالا آمدن به بالاترین سطح، او با قدرت نامرئی خداوند تقویت شد. همه از دیدن دختر سه ساله ای که به این سرعت از این پله ها بالا می رود شگفت زده شدند و زکریا کاهن اعظم از این شگفت زده شد و مانند پیامبری از وحی خداوند آینده این باکره را پیش بینی کرد. به گفته تئوفیلاکت، روح او را در آغوش گرفت. همچنین تاراسیوس مقدس در این باره می گوید که زکریا که از روح القدس پر شده بود چنین گفت:

- آه، میدن پاک! ای باکره که هیچ وسوسه ای نمی شناسد! آه، دوشیزه زیبا! ای زینت همسران! ای زیبایی دختران! شما در میان همسران برکت دارید! تو به پاکی جلال یافته ای، تو مهر باکرگی هستی، حلال سوگند آدم هستی!

قدیس هرمان می‌گوید که بانوی جوان، زکریا را در آغوش گرفته، او را با روحیه شادی به قدس هدایت کرد و به او چنین گفت:

- برو وفای نبوت من برو وفای وعده های پروردگار برو مهر عهدش برو وحی نصیحتش برو وفای اسرار او برو آیینه همه انبیا. برو، نوشدگان از گناه، برو، نور آنان که در تاریکی اند، برو، جدیدترین هدیه الهی. اکنون به پایین معبد پروردگارت که در دسترس مردم است، و پس از اندکی به قسمت بالا و غیر قابل دسترس آنان وارد شو.

زن جوان با خوشحالی و خوشحالی بسیار به خانه خداوند رفت، گویی به قصری، زیرا با اینکه سنش کوچک بود، فقط سه سال داشت، اما به لطف خدا کامل بود، گویی که او کاملاً بود. قبل و قبل شناخته شده منتخب خداقبل از خلقت جهان

بدین ترتیب پاک ترین و باکره ترین مریم باکره به معبد خداوند معرفی شد. در همان زمان، زکریا کاهن اعظم کار خارق‌العاده و شگفت‌انگیزی برای همگان انجام داد: او زن جوان را به خیمه‌ای که بسیار ساخته شده بود، به نام «قدوس القداسین»، که پشت پرده دوم بود و تابوت آن در آنجا بود، برد. عهد، که از هر طرف با طلا پوشانده شده بود، و کروبیان جلال بر کفاره سایه انداخته بودند (عبرانیان 9:3-5)، که در آن نه تنها زنان، بلکه حتی کاهنان نیز اجازه ورود به آن را نداشتند، و فقط کاهن اعظم می توانست وارد آنجا شود، یک بار در سال در آنجا، زکریا، کاهن اعظم، مکانی برای دعا به باکره پاک داد. طبق شهادت St. سیریل اسکندریه و سنت. گریگوری نیسا، بین کلیسا و محراب مکانی برای دعا وجود داشت. هیچ یک از این باکره ها به هیچ وجه نمی توانستند به قربانگاه نزدیک شوند، زیرا این کار توسط کاهنان اعظم به شدت بر آنها منع شده بود. باکره ترین باکره، از زمان معرفی او، منعی برای ورود به آن نبود محراب درونی، پشت حجاب دوم و همانجا نماز بخوان. این کار توسط کاهن اعظم انجام شد: طبق نصیحت مرموز خدا که قدیس تئوفیلاکت در مورد آن چنین می گوید:

- کاهن اعظم که در آن زمان در کنار خود بود و روح خدا در آغوش گرفته بود، دریافت که این زن جوان ظرف فیض الهی است و از او سزاوارتر است که همیشه در برابر وجه خدا بایستد. با یادآوری آنچه در قانون در مورد کشتی گفته شده بود، مبنی بر اینکه کشتی در مقدسه قرار گرفته است، بلافاصله متوجه شد که این امر در مورد این بانوی جوان مقرر شده است، بدون شک و توقف، برخلاف قانون جرأت کرد. تا او را به قدس القدس بیاورند.

همانطور که ژروم مبارک می گوید، والدین صالح، یواخیم و آنا، پس از سپردن فرزند خود به اراده پدر آسمانی، هدایایی، قربانی ها و قربانی های سوختنی به خدا آوردند و از کاهن اعظم و کل شورای کاهنان برکت گرفتند. ، با همه اقوام خود به خانه برگشتند و در آنجا با خوش گذرانی و شکر خدا ضیافت کردند. باکره‌ترین باکره، از آغاز زندگی‌اش در خانه خداوند، به اتاقی برای دوشیزگان داده شد، زیرا معبد اورشلیم که توسط سلیمان ساخته شد و سپس زروبابل ویران و دوباره ساخته شد، دارای محل زندگی بسیاری بود. یوسفوس، مورخ یهودی باستانی می نویسد. بیرون، به دیوارهای معبد، بناهای سنگی سی عدد، مجزا از یکدیگر، وسیع و بسیار زیبا بود، بر روی آن‌ها ساختمان‌های دیگر و بر روی دیگر ساختمان‌های سوم، به طوری که تعداد آنها نود بود و تمام امکانات برای زندگی در آنها . قد آنها به اندازه ارتفاع معبد بود. آنها مانند ستون هایی بودند که دیوارهای آن را از بیرون نگه می داشتند. این ساختمان ها دارای مکان هایی برای افراد مختلف بود. باکره ها به طور جداگانه زندگی می کردند و مدتی را وقف خدمت به خدا کردند. بیوه‌ها جدا زندگی می‌کردند و به خدا عهد می‌کردند که پاکی خود را تا زمان مرگ حفظ کنند، مانند آنا نبی، دختر فانوئیل. مردان جدا از هم زندگی می کردند که نذیر نامیده می شدند، مانند راهبان که مجرد زندگی می کردند. همه این افراد در معبد به خداوند خدمت می کردند و از درآمد معبد غذا می گرفتند. ساختمان‌های باقی‌مانده برای اقامت سرگردان و غریبه‌هایی که از راه دور برای عبادت به اورشلیم می‌آمدند، اختصاص داشت.

دختر سه ساله مریم باکره را که گفته می شود در اتاقی برای دختران قرار دادند و دخترانی را که از نظر سنی بزرگتر و در نوشتن و سوزن دوزی مهارت داشتند به او اختصاص دادند تا مریم باکره از دوران کودکی، نوشتن و کاردستی را با هم یاد می گرفت. پدر و مادر مقدس، یواخیم و آنا، اغلب او را ملاقات می کردند. آنا، به عنوان یک مادر، اغلب به دخترش نگاه می کرد و به او آموزش می داد. طبق شهادت سنت آمبروز و جرج مورخ، باکره به زودی متون عهد عتیق یهودیان را کاملاً آموخت - و نه تنها کتاب مقدس، بلکه صنایع دستی را نیز به خوبی آموخت، همانطور که سنت اپیفانیوس می گوید:

- او با قدرت ذهن و عشق به یادگیری متمایز بود. نه تنها کتاب مقدس را مطالعه کرد، بلکه به ریسندگی پشم و کتان و دوخت با ابریشم نیز پرداخت. او با احتیاط خود همه را شگفت زده کرد. او اساساً درگیر کارهایی بود که ممکن بود برای کاهنان در خدمت معبد ضروری باشد. او این سوزن دوزی را آنقدر یاد گرفت که بعداً با پسرش توانست برای خود غذا به دست آورد. او با دستان خود تونیکی برای خداوند عیسی ساخت که نه دوخته، بلکه کاملاً بافته شده بود.

به باکره پاک (همان اپیفانیوس می‌گوید)، مانند دیگر دوشیزگان، غذای معمولی از معبد داده می‌شد. اما او توسط فقرا و غریبه ها خورده شد، زیرا او، همانطور که کلیسا می خواند، نان بهشت ​​را خورد. قدیس هرمان در مورد او می گوید که او معمولاً در قدس القدس می ماند و از فرشته غذای شیرین می گرفت. و سنت اندرو کرت این را می گوید:

- در قدس، مانند قصر، غذای خارق العاده و فساد ناپذیری دریافت کرد.

در همان زمان، افسانه اضافه می کند که باکره ترین باکره اغلب در خیمه داخلی، که در پشت پرده دوم قرار داشت و به آن "قدوس القدس" می گفتند، می ماند و نه در اتاق معمولی برای باکره ها در معبد، زیرا اگرچه یک محل سکونت او در این اتاق مهیا شده بود، رفتن به عتبات عالیات برای دعا ممنوع نبود. پس از رسیدن به سن کامل، او از دوران جوانی آموخته بود کتاب مقدسو با پشتکار کارهای دستی، بیشتر در نماز تمرین می کرد و تمام شب ها و بیشتر روز را به نماز می گذراند. او برای نماز وارد حرم القدس شد، اما برای سوزن دوزی به خانه خود بازگشت، زیرا طبق قانون، انجام کاری در عتبات عالیات یا آوردن چیزی به آنجا غیرممکن بود. و او بیشتر عمر خود را در معبد، پشت پرده دوم، در خیمه داخلی، به دعا و نه در خانه ای که به او اختصاص داده شده بود، به صنایع دستی گذراند. به همین دلیل است که همه معلمان کلیسا موافق هستند که باکره پاک تا دوازدهمین سال تمام زندگی خود را در مقدسات گذراند، زیرا به ندرت از آنجا به اتاق خود می رفت.

ژروم زندگی او را در جوانی چگونه توصیف کرد:

- مریم مقدس، حتی در دوران کودکی و نوزادی، هنگامی که با سایر دوشیزگان هم سن و سال خود در معبد بود، زندگی خود را با نظم و ترتیب سپری می کرد، از صبح زود تا ساعت سه بعد از ظهر به نماز می ایستاد. از 3 تا 9 سال به هنرهای دستی یا خواندن کتاب پرداخت. از ساعت نهم دوباره نماز خود را آغاز کرد و آن را ترک نکرد تا اینکه فرشته بر او ظاهر شد که معمولاً از دستان او غذا می گرفت. بنابراین او بیش از پیش عاشق خدا شد20).

زندگی او مانند دوران کودکی بود، زمانی که هنوز با باکره های هم سن و سال خود زندگی می کرد. در حالی که او روز به روز رشد می کرد و از نظر روحی قوی تر می شد، در بهره برداری ها پیشرفت می کرد و در دعا و سخت کوشی تقویت می شد و از قدرتی به قدرت دیگر می رفت تا اینکه قدرت حق تعالی بر او سایه افکند. و اینکه فرشته ای بر او ظاهر شد و غذا آورد، زکریا کاهن اعظم با چشمان خود دید، چنانکه قدیس گریگوری نیکومدیایی نقل می کند که می گوید:

- در حالی که او روز به روز رشد می کرد، عطایای روح القدس در طول سال ها در او رشد می کرد و او در ارتباط با فرشتگان باقی می ماند. زکریا نیز این را آموخت. زیرا هنگامی که طبق عادت کاهنان در قربانگاه بود، دید که شخصی با ظاهری خارق‌العاده با باکره صحبت می‌کند و غذای او را سرو می‌کند. فرشته ای بود که ظاهر شد. و زکریا تعجب کرد و با خود فکر کرد: این پدیده جدید و خارق العاده چیست؟ او مانند یک فرشته به نظر می رسد و با دختر مقدس صحبت می کند. غیر جسمانی موجود در تصویر، غذایی می آورد که گوشت را تغذیه می کند، و غیرقابل توجهی که در طبیعت وجود دارد، یک سبد مادی به ویرجین می دهد. مظاهر فرشته در اینجا فقط برای کشیشان اتفاق می‌افتد، و حتی در آن زمان نه اغلب. برای جنس مونث و حتی برای چنین دختر جوانی، آمدن فرشته که اکنون قابل مشاهده است، کاملاً خارق‌العاده است. اگر او یکی از متاهلین بود و با وسواس بیماری نازایی، برای اعطای میوه به او دعا می کرد، همانطور که روزی آنا دعا کرده بود، از جلوه ای که می بینم تعجب نمی کردم، اما حوریه نمی کند. این را بخواهید؛ فرشته همیشه، همانطور که اکنون می بینم، به او ظاهر می شود، که من را حتی بیشتر متعجب، وحشت زده و گیج می کند، از این کار چه می شود؟ چرا فرشته ای برای موعظه انجیل می آید؟ و کیفیت غذایی که می آورند چگونه است؟ از کدام مخزن می آید؟ و چه کسی آن را تهیه کرد؟ این نان را چه دستی درست کرده است؟ زیرا در ذات فرشتگان نیست که به خواسته های جسمانی توجه کنند. حتی اگر بسیاری از آنها تغذیه می شدند، این غذا توسط دست انسان تهیه می شد. فرشته‌ای که به دانیال خدمت کرد، اگرچه می‌توانست به قدرت حق تعالی، نه از طریق شخص دیگری، بلکه به وسیله خودش، آنچه را که به او دستور داده شده بود انجام دهد، با این حال حبقوق را با ظروف برای این منظور فرستاد تا کسی که غذا می‌خورد، نخورد. از دید غیرمعمول فرشته و غذای غیرمعمول ترسیده است. در اینجا خود فرشته به دوشیزه می رسد، موضوعی پر از رمز و راز، که من در مورد آن گیج هستم. در طفولیت به او هدایایی اعطا شد که غیر جسمانی به او خدمت می کنند. چیست؟ آیا پیشگویی های پیامبران بر او نیست؟ آیا او هدف انتظار ما نیست؟ آیا از او نیست که کسی که می خواهد برای نجات نژاد ما بیاید طبیعت را می گیرد؟ زیرا این راز پیش از این نیز پیش‌بینی شده بود، و کلام به دنبال کسی است که بتواند این راز را خدمت کند. و آیا واقعاً کسی دیگری نیست که برای خدمت به این راز انتخاب شده است، یعنی این دوشیزه که من به او نگاه می کنم؟ ای خاندان اسرائیل که چنین بذری از آن روییده است، چقدر خوشحالی! ای ریشه یسی که این شاخه که قدرت تولید گل نجات جهان را دارد، چه خوشبختی! چقدر خوشحالم که از چنین دیدی لذت می برم و این باکره را برای عروسی کلمه آماده می کنم.

عید ورود به معبد مریم مقدس که در 4 دسامبر جشن گرفته می شود، یکی از دوازده تعطیلات است. در این روز، کلیسا به یاد می آورد که چگونه مریم باکره سه ساله به معبد اورشلیم آورده شد.

تاریخچه تعطیلات

طبق افسانه، والدین مریم، مقدسین یواخیم و آنا، برای مدت طولانی نتوانستند بچه دار شوند. صالحان با جدیت دعا کردند و قول دادند که اگر فرزندی داشته باشند او را در خدمت خدا قرار دهند.

خداوند متعال دعای آنها را شنید - آنها دختری داشتند که نام او را ماریا گذاشتند. وقتی او سه ساله بود، والدینش تصمیم گرفتند به وعده خود عمل کنند. کودک را به بهترین لباس پوشاندند و به معبد اورشلیم آوردند. در ورودی، پلکانی پانزده پله ای منتظر دختر بود. علیرغم این واقعیت که مریم باکره تنها سه سال داشت، او توانست به سرعت بر پله ها غلبه کند و به طور مستقل به بالا صعود کند. سپس، همانطور که افسانه می گوید، کاهن اعظم باکره مقدس را به مقدسات مقدس هدایت کرد، جایی که از بین همه مردم فقط سالی یک بار با خون قربانی پاک می شد. پس از این، ماریا برای زندگی در معبد باقی ماند.

اطلاعات کمی در مورد زندگی زمینی مادر خدا وجود دارد. می گویند وقتش را به نماز می گذراند، زیاد می خواند و کار دستی می کرد.