صفحه اصلی / عدد شناسی / قوری راسل چیست؟ آیا خالق وجود دارد؟ "قوری راسل" و رویکرد منطقی با منشور خود به صومعه دیگران.

قوری راسل چیست؟ آیا خالق وجود دارد؟ "قوری راسل" و رویکرد منطقی با منشور خود به صومعه دیگران.

یا قبلاً متوجه آن نبودم یا واقعاً تشدید شده بود، اما در اخیرادر میان استدلال‌هایی که بی‌خدایان به مؤمنان می‌زنند، «قوری راسل» اغلب دیده می‌شود. فقط در صورت لزوم (برای کسانی که هنوز با قوری به سرشان نخورده اند) اصل را از ویکی پدیا نقل می کنم:

اگر فرض کنم که قوری چینی بین زمین و مریخ به دور خورشید در مداری بیضوی پرواز می کند، هیچ کس نمی تواند گفته من را رد کند، به خصوص اگر با احتیاط اضافه کنم که قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی ترین تلسکوپ ها نیز قابل مشاهده نیست. . اما اگر بعداً عرض کردم که چون گفته من قابل رد نیست، پس شک و تردید ذهن انسان در آن غیرقابل قبول است، به درستی باید سخنان من بیهوده تلقی شود. با این وجود، اگر وجود چنین قوری در کتب باستانی تأیید می شد و هر یکشنبه به عنوان حقیقتی مقدس حفظ می شد و در ذهن دانش آموزان به یادگار می ماند، تردید در وجود آن نشانه ای از التقاط و عدم تمرکز می شد و توجه روانپزشک را به خود جلب می کرد. در عصر روشنگری، یا تفتیش عقاید در گذشته.

بیایید سعی کنیم بفهمیم که چه چیزی می توان به این اعتراض کرد.

1. بیایید با این واقعیت شروع کنیم که به ما یک دوگانگی کاذب از دو گزینه پیشنهاد می شود: تصمیم به نفع وجود یک شی که توسط ابزار تشخیص داده نشده است، یا به نفع عدم وجود آن - حذف گزینه سوم "ما نمی کنیم" مطمئن باشید.» دین ادعا نمی کند که شواهد غیرقابل انکاری دال بر وجود خدا دارد، ما دقیقاً به خدا اعتقاد داریم و برای این عقیده که «قطعاً نمی دانیم» از علم برای ما کافی است.

2. بعلاوه، قیاس (قوری-خدا) مانند هر چیز دیگری دلیلی نیست و بسیار عجیب است که این قهرمانان سرسخت منطق هستند که سعی در دور زدن آن، منطق، بر بزی کج دارند. علاوه بر این، خود قیاس باطل است، زیرا قوری و خدا هیچ شباهتی ندارند. درست است، آنها اغلب سعی می کنند با اضافه کردن به نسخه اصلی آن را نجات دهند: "قوری با خواص مطلق". بیایید سعی کنیم چنین قوری را تصور کنیم. آیا شکل، اندازه، وزن و سایر خواص خاص که آن را تبدیل به قوری می کند، خواهد داشت؟ اگر قوری را از نظر ذهنی به علم مطلق، قدرت مطلق، همه جا حضور، ابدیت و تغییر ناپذیری و دیگر خواص مطلق عطا کنیم، قوری از قوری خارج می شود و مطلق می شود. یک قوری با خواص مطلق ترکیبی از مفاهیم متقابل منحصر به فرد است که به سادگی غیرممکن است - و همین امر در مورد "مطلق" به شکل هیولاهای ماکارونی، فیل های صورتی و غیره صدق می کند.

3. در مورد "هیچ کس نمی تواند گفته من را رد کند"، پس وقتی از خدا صحبت می کنیم، منظور یک شی ایده آل/معنوی است که نمی تواند در چارچوب دنیای مادی ما قرار گیرد. قوری یک شی مادی است که تابع قوانین فیزیک شناخته شده برای ما است و ما می دانیم که قوری در مدار بیضوی بین زمین و مریخ به سادگی جایی برای آمدن ندارد.
یعنی یک «reductio ad absurdum» اشتباه به ما پیشنهاد می‌شود: اولاً گفته می‌شود چیزی در مورد وجود آن وجود دارد که نمی‌توانیم به طور قطع بدانیم. اما این تکنیک تنها زمانی کار می‌کند که پیامد حاصله تضادهای آشکار را آشکار کند، یعنی زمانی که ما موفق شدیم آن را به چیزهایی که از قبل شناخته شده بود برسانیم - چیزی که قطعا وجود ندارد. بنابراین، اگر برخلاف عقل سلیم ادعا کنیم که نمی توانیم به طور قطع بدانیم که آیا قوری در مدار وجود دارد یا خیر، reductio ad absurdum در مورد چنین قوری کار نمی کند. ممکن است یک قوری وجود داشته باشد، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که در شرایط مشکل پیشنهادی بیان شده است.

4. در اینجا به یک تفاوت جالب دیگر می رسیم: ایمان به قوری، بر خلاف ایمان به خدا، پوچ است و پوچ بودن همراه همیشگی سایر قیاس های شبیه سازی است. خداوند از لحظه ظهور جهان ما، شکاف های زنجیره جهان بینی علل و پیامدها را پر می کند. دنیای ما باید دلیل داشته باشد - در غیر این صورت قانون جبر گرایی علت و معلولی نقض می شود. بسیاری از مردم بعد از این می پرسند - پس دلیل خدا چیست؟ خدا ممکن است علت نداشته باشد، زیرا قانون جبر علت و معلولی، قانون جهان ماست که خدا به آن تعلق ندارد. قوری، بر خلاف خدا، به هیچ وجه نمی تواند با ما و پدیده هایی که بشریت را مورد توجه قرار می دهد مرتبط باشد - برای ما یک موجود کاملاً بی فایده و زائد است، ایمانی که بر این اساس، همچنین بی فایده، زائد و در نتیجه پوچ است. اگر به جای ایمان به قوری، حتی به بیگانگانی که توسط تلسکوپ‌ها (به شدت استتار شده) شناسایی نشده‌اند و اولین انسان‌ها را به زمین آورده‌اند، ایمان بیاوریم، قانع‌کننده ظاهری این قیاس به‌طور عجیبی از بین می‌رود، زیرا هیچ چیز پوچی وجود ندارد (ارتباطات واضح هستند). ) و ما از نبود چنین بیگانگانی به اندازه عدم وجود کتری اطلاعی نداریم. آنها ممکن است در سیارات دور وجود داشته باشند که برای تلسکوپ ها نامرئی هستند.

5. از آنجا می توان نتیجه گرفت که مشکل واقعی مطرح شده توسط راسل در مورد اظهارات غیرقابل ابطال نیست، بلکه از نوع کاملاً متفاوتی است. من اینطور می بینم: اگر کسی دیوانه شود و شروع به ادعای پوچی کند، چگونه می توان دیوانگی او را از نظر علمی به او ثابت کرد؟ نحوه رسم خط بین فرد عادیو یک بیمار در یک دیوانه خانه؟ به طور کلی، چنین بیمار چه چیزی می تواند داشته باشد نکته علمیاگر نتوانیم مزخرفات را در یک آزمایش علمی و قابل آزمایش رد کنیم، شواهدی نشان دهیم؟ هیچی...
به عبارت دیگر نقطه ضعف آن محدودیت های آن است علم مدرنراسل که ناقص بودن روش علمی در شناخت جهان را از آن نتیجه می گیرد، استدلال می کند:
اگر چیزی برای استدلال با دیوانه نباشد، معلوم می شود که ما اشتباه می کنیم. اما آیا این می تواند باشد؟ نه! ما نمی توانیم اشتباه کنیم! این بدان معناست که ما به سادگی می توانیم شواهدی را که نشان می دهد حق با ماست نادیده بگیریم. یعنی راسل به هیچ وجه سلامت عقل خود را ثابت نکرد، بلکه آن را به گستاخانه‌ترین حالت تصاحب کرد.
کارل پوپر در این مکان بسیار صادقانه عمل کرد - به جای راسل "او احمق است" ، او مشکل را تشخیص داد و سعی کرد از آن محافظت کند. روش علمیاز دیوانه ها، تا آن را با معیار جدیدی از «ابطال پذیری» تکمیل کنیم. از اعتبار معرفی معیار پوپر که بگذریم، متذکر می شوم که مه همچنان پابرجاست. برخلاف علوم طبیعی، علومی که به مطالعه انسان (علوم انسانی) و جامعه (اجتماعی) می پردازند، از این معیار استفاده چندانی نمی کنند، زیرا نمی توانند آن را برآورده کنند: شخص فراتر از همه مدل هایی است که سعی می کنند او را تعیین کنند، و این سؤال را مطرح می کند که «چیست؟ عقل سلیم» باز می ماند.

قوری راسل در تئاتر فضایی پرسه می زند

قوری راسل قیاس معروفی در مورد لزوم اثبات وجود پدیده یا شیء است و نه عدم. "قوری" برای اولین بار در یک موضوع مذهبی استفاده شد، اما این ابزار منطقی باید در نجوم استفاده شود.

اختلافات در مورد مذهب اغلب به یک تز ختم می شود: "و شما ثابت می کنید که هیچ خدا\بودا\هیولا اسپاگتی پرنده وجود ندارد!" در سال 1952، ریاضیدان، متفکر و به سادگی مرد خوببرتراند راسل مقاله ای با عنوان "آیا خدا وجود دارد؟" نوشت که در آن موارد زیر را بیان کرد:

اگر بخواهم ادعا کنم که یک قوری چینی در مداری بیضوی به دور خورشید می چرخد، هیچ کس نمی تواند گفته من را رد کند، به جز این احتیاط که قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی ترین تلسکوپ ها قابل تشخیص نیست. اما آیا می خواهم بیشتر بگویم که چون ادعای من قابل رد نیست، فرد معقولحق ندارد در صحت آن شک کند، آنگاه به درستی به من تذکر می دهند که من حرف بیهوده می زنم. اما اگر وجود چنین قوری در کتب قدیم تأیید می شد، صحت آن هر یکشنبه تکرار می شد و این اندیشه از کودکی در سر دانش آموزان دبستانی می کوبید، در آن صورت بی اعتقادی به وجود آن عجیب می نمود و شک کننده شایسته به نظر می رسید. توجه روانپزشکان در عصر روشنگری و قبل از آن - تفتیش عقاید توجه.

برتراند راسل از آنچه گفته شد خرسند است.

به طور خلاصه، پارادوکس قوری راسل این است: یک دانشمند مجبور نیست ثابت کند چیزی وجود ندارد. برعکس، هر جمله ای در مورد وجود یک شی یا پدیده باید توسط چیزی پشتیبانی شود.

کتری خنک کننده

قیاس ارائه شده توسط ریاضیدان مورد پسند مردم قرار گرفت و به همین دلیل به عنوان یک کلمه و یکی از معیارهای علمی بودن یک بیانیه تبدیل شد. به عنوان مثال، وجود دایناسورها با شواهدی به شکل استخوان تایید می شود، اما گوجه فرنگی سخنگو چنین نیست. به همین دلیل است که آنها اکنون در مدرسه می آموزند که دایناسورها مدت ها پیش راه می رفتند و گوجه فرنگی صحبت نمی کردند، اگرچه هیچ مدرکی برای رد دومی وجود ندارد. در اینجا، ما امیدواریم که همه چیز واضح باشد - اگر نه، در نظرات بنویسید، ما با یک مثال واضح تر خواهیم آمد.

دزدان دریایی چگونه بر گرم شدن زمین تأثیر می گذارند

یک پدیده خنده دار دیگر نیز به طور غیرمستقیم به قوری مربوط می شود. ما نمی توانیم تأثیر دزدان دریایی را بر گرمایش زمین ثابت کنیم، اگرچه یک رابطه آماری بین آنها وجود دارد. زمانی که دزدان دریایی زیادی در جهان وجود داشتند، روی زمین بسیار سردتر بود. کاهش تعداد دزدان دریایی در قرن بیستم با افزایش دمای جهانی همزمان شد. پس از اوج گیری در اواخر دهه 2000، گرم شدن هوا همراه با افزایش دزدی دریایی در سومالی شروع به کاهش کرد.البته دزدان دریایی همان رابطه ای با دما دارند که افراد ریشو، یک چشم و یک پا با کلاه خروس با دزدان دریایی واقعی دارند، اما تصادف خنده دار است.

یک طرف دیگر وجود دارد. از وجود آتلانتیس فقط در افسانه ها صحبت شده است و هیچ مدرک روشنی در هیچ کجا وجود ندارد. به همین دلیل است که هیچ باستان‌شناسی به خود زحمت نمی‌دهد ثابت کند که هیچ آتلانتیس افسانه‌ای وجود نداشته است. این را دوستداران ماوراء طبیعی به روح "سکوت نشانه رضایت است" تفسیر می کنند. اگر دانشمندان نتوانند آتلانتیس را رد کنند، پس وجود داشته است! - می گویند. اینجاست که قوری راسل به کمک می آید و ذهن های بیش از حد پرشور را خنک می کند.

سوپر کتری در خانه

اصل کتری از مدت ها قبل از تولد برتراند راسل توسط مردم استفاده می شده است. بیایید ببینیم قوری ابرقهرمانی چگونه به ما در زندگی روزمره کمک می کند.

یکی از بارزترین مصادیق، فرض برائت در عدالت است. اگر یک مغازه آن طرف خیابان در شب دزدی شد، هیچکس شما را دستگیر نمی کند فقط به این دلیل که در همسایگی شما زندگی می کنید. اتهامات به دلایل قانع کننده تری نیاز دارند. به عنوان مثال، این واقعیت است که شما در نزدیکی درها هنگام به صدا درآمدن زنگ هشدار دیده می شوید. همه بی گناه هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود - این اصل، پسر عموی چایی راسل، سال هاست که مردم را از خودسری در سیستم قضایی محافظت کرده است.

خزندگان نمی گذرند!

چاینیک همچنین بیرحمانه مطبوعات زرد را مورد انتقاد قرار می دهد. در سال 2012، روزنامه نگاران اغلب از ستاره شناسان در مورد سیاره نیبیرو سؤال می کردند. روزنامه‌نگاران در پاسخ شنیدند که دانشمندان نمی‌توانند وجود آن را ثابت کنند، پایان جهان را در بوق و کرنا کردند. اما ستاره شناسان به سادگی می خواستند بگویند که نیبیرو واقعی تر از یک قوری چینی بین مریخ و مشتری نیست! به هر حال، ما قبلاً در مورد منظومه شمسی نوشته ایم. عقیده ای وجود دارد که این او بود که توسط ستاره شناسان گذشته با نیبیرو اشتباه گرفته شد.

این اصل می تواند در کار نیز مفید باشد. اگر رئیس شما می گوید که دلیلی برای عدم پرداخت پاداش وجود ندارد، این به این معنی نیست که پول در جیب شماست. بالاخره ما هنوز به دلایلی برای تشویق نیاز داریم!

در نهایت

ما، راهنمایان فضایی، قوری راسل خودمان را در آشپزخانه داریم و مرتباً با آن چای هشیار دم می کنیم. و اگر به شگفتی‌های واقعی کیهان علاقه دارید، نه آتلانتیس‌هایی که در وسعت تئاتر کیهانی پرسه می‌زنند، پس در جای درستی هستید. در زیر ما چیزهای تعاملی زیادی داریم و همچنین وجود دارد

اختلافات مذهبی همیشه وجود داشته و تا مدت ها ادامه خواهد داشت. آتئیست ها رهبری می کنند تعداد زیادیبرهان هایی که بر وجود قدرت های الهی است، مؤمنان در دفاع از خود برهان می یابند. از آنجایی که هیچ یک از طرفین نمی توانند حق خود یا اشتباه طرف مقابل را ثابت کنند، این بحث ها نمی تواند به نتیجه خاصی منجر شود، اما تعداد قابل توجهی از آنها ایجاد می شود. ایده های فلسفی، گاهی اوقات بسیار عجیب و جالب است.

سیر تحول باورهای دینی

دشواری اختلافات مذهبی عمدتاً به این دلیل است که به مرور زمان دین خود را با پیشرفت علم وفق داد تا وجود قدرت های برتر توسط حاضران در علم رد نشود. در حال حاضرراه ها به عنوان مثال، در ابتدا خدا به عنوان یک شخصیت واقعی تر در نظر گرفته شد، به طور مجازی، روی ابری نشسته و به دنیایی که آفریده نگاه می کند، اما دستاوردهای علمیاین به طور فزاینده ای مورد سوال قرار گرفت.

معلوم شد که نه تنها یک سیاره وجود دارد، بلکه سیاره دیگری نیز وجود دارد که کسی در آن ساکن نیست و مشخص نیست که چرا خالق به آنها نیاز داشته است. معلوم شد که خورشید هدیه ای جادویی از جانب خدایان نیست، بلکه یک ستاره بسیار خاص است. پروازها به فضا چیزی که وجود قدرت های بالاتر را تایید کند، پیدا نکرده است. بسیاری از آنچه معجزه و مشیت الهی تلقی می شد توضیح داده شد حقایق علمی. و خدا به مفهومی معنوی تبدیل شده است که به طور فزاینده ای تبدیل شده است، زیرا اثبات فقدان چیزی ناملموس و نامرئی بسیار دشوارتر است.

برتراند راسل: تاملاتی در مورد دین

فیلسوفان چه پیشنهادی دارند؟ «قوری راسل» قیاسی در نقد دین است که توسط ریاضی‌دان و فیلسوف انگلیسی برتراند راسل ارائه شده است. این عقیده را رد می کند که شک کنندگان باید نادرستی احکام دینی را ثابت کنند و غیر مؤمنان باید درستی آنها را ثابت کنند.

فرض بر این است که این قوری راسل در مداری نزدیک به زمین می چرخد، اما آنقدر کوچک است که نمی توان آن را با یک نگاه ساده و یا با پیشرفته ترین ابزارهای نجومی مشاهده کرد. برتراند راسل می نویسد که اگر به این سخنان اضافه می کرد که چون وجود قوری را نمی توان رد کرد، پس هیچکس حق ندارد در وجود آن شک کند و چنین سخنی توهم به نظر می رسد. با این حال، اگر واقعیت قوری توسط کتب باستانی تأیید می شد، صحت آن از مدرسه به کودکان گفته می شد و مرتباً موعظه می شد. باور نکردن به او عجیب به نظر می رسد و افراد غیر معتقد به بیماران روانپزشکان یا قربانیان تفتیش عقاید تبدیل می شوند.

فلسفه قیاس

نکته اصلی سخنان راسل این است که همه استدلال ها معتبر نیستند و باور کورکورانه به همه چیز احمقانه است.

لایه عظیم دانش علمیدر هنگام یادگیری ایمان پذیرفته می شود. به سادگی می گویند که اینطور است و مردم هم قبول دارند و آن را به خاطر می آورند. هیچ کس صدها هزار قانون، قضیه و نظریه را اثبات نمی کند. این ضروری نیست - آنها قبلاً به طور قانع کننده ای ثابت شده اند. در صورت تمایل، می توان آنها را دوباره اثبات کرد، اما وقتی هنوز چیزهای ناشناخته و کشف نشده زیادی در علم وجود دارد، انجام این کار فایده ای ندارد.

اما همان طور که برتراند راسل تاکید می کند وجود خدا هرگز توسط هیچ کس به صراحت اثبات نشده است. کتاب ها، به طور دقیق تر، نگرش متفاوت افراد مختلفبه کتاب های مقدس، فقط پیچیدگی را اضافه کنید. اگر ملحدان و منتقدان مسیحیت به طور کلی آنها را مجموعه‌ای از افسانه‌ها و سنت‌ها می‌دانند که ارزش تاریخی و فرهنگی خاصی دارد، اما تا حد زیادی آراسته و به دور از حقیقت است، برای مؤمنان این یک سند کاملاً قابل اعتماد است که آنها سوال نمی کنند.

غیر قابل اثبات را ثابت کنید

آنچه برتراند راسل می گوید فقط در مورد مذهب صدق نمی کند. ما می توانیم در مورد هر باوری صحبت کنیم که نمی توان آن را به طور تجربی رد کرد. و نه فقط در مورد اعتقادات فرد سالم، بلکه در مورد جنون آشکار. در نگاه اول، ترسیم مرز بین روانپزشک و بیمار چندان دشوار نیست. اما هذیان یک آگاهی ملتهب را نمی توان همیشه با یک آزمایش علمی روشن رد کرد. و چون ردّ آن محال است، آیا این بدان معناست که گفته در مورد جنون او صحیح نیست؟ نه، چون برای اطرافیانش غیرعادی بودنش مشخص است. یعنی در اصل باید از هر مدرکی چشم پوشی کرد.

قیاس یا ترفند روانی؟

برتراند راسل مانند بسیاری از حامیان بی خدایی از انتقاد مؤمنان در امان نماند. تأمل در دین این شخص، و به ویژه تشبیه با قوری، چیزی بیش از یک ترفند روانی نیست. به نظر آنها، اگر این قوری چینی ایده آل را که نمی تواند در فضا پرواز کند، با یک قوری واقعی جایگزین کنیم. بدن کیهانی- یک سیارک، سپس اظهارات او پوچ نیست.

در واقع هیچ دلیلی برای اعتقاد به «قوری راسل» به جز ادعای نویسنده وجود ندارد. در حالی که دین برای مخالفت با ملحدان اختراع نشده است، مؤمنان خدا را موجود می شناسند. هر یک از آنها استدلال خاص خود را برای این دارد، می تواند بسیار متفاوت باشد. اما ایمان آنها بر یک بیانیه ساده استوار نیست.

آیا همه چیز قابل اثبات است؟

معنای آنچه برتراند راسل در مورد دین می گوید به این نتیجه می رسد: اگر چیزی را نتوان به طور منطقی یا اثبات کرد، پس وجود ندارد و حق وجود ندارد. با این حال، نمونه هایی در تاریخ وجود دارد که برخی اکتشافات به صورت گمانه زنی انجام شده است. به عنوان مثال، دموکریتوس به وجود اتم ها اشاره کرد، اگرچه در آن زمان این بیانیه نسبتاً وحشیانه به نظر می رسید و هیچ شواهدی وجود نداشت. بنابراین، ما نمی‌توانیم این احتمال را که برخی از اظهاراتی که اکنون توسط مردم بیان می‌شود، بعداً از نظر علمی تأیید شود، منتفی نمی‌دانیم.

در اصل، نقد دین متضمن دو گزینه است - خدا وجود دارد یا نیست. و چون وجودش قابل اثبات نیست یعنی وجود ندارد. در عین حال، گزینه سوم "ما نمی دانیم" فراموش می شود. در دین، شما واقعا نمی توانید صد در صد تضمینی برای وجود قدرت های بالاتر پیدا کنید. اما در آنها ایمان وجود دارد. و "ما نمی دانیم" از علم کافی است تا به مردم اجازه دهیم باور کنند.

نظرات مخالف

مقایسه «قوری راسل» و خدا شاید برای برخی احمقانه باشد. اغلب به گفته راسل اضافه می شود که قوری باید دارای خواص مطلق باشد، اما پس از آن این قیاس کاملاً مضحک به نظر می رسد. یک قوری خاص که برای همه آشناست شکلی دارد که مشخص می کند این همان است، نه بشقاب یا کاسه قند - ابعاد، وزن خاصی دارد، از همه مواد ساخته نشده است و غیره. اما اگر این نوع ظروف را وقف کنید. با جاودانگی، قدرت مطلق، نامرئی، ابدیت و دیگر خواص مطلق، آنگاه قوری نیست، زیرا تمام صفاتی را که او را یکی می کند از دست می دهد.

با منشور خود را به صومعه دیگری

اگر این عبارت را در نظر بگیریم که به هیچ وجه نمی توان حکم را ابطال کرد، در اینجا تناقض نیز پیش می آید. خدا - مفهوم ایده آل دنیای معنوی، که در ما نمی گنجد دنیای مادی. اما قوری یک شی کاملاً محسوس است که تابع قوانین فیزیک و سایر قوانین علمی موجود در سیاره ما است. و با دانستن این قوانین، می‌توانیم با اطمینان بگوییم که در مدار پایین زمین، مطلقاً جایی برای آمدن قوری وجود ندارد. اما قوانین تنظیم کننده جهان معنوی برای بشریت به طور قطع ناشناخته است و با قوانین انسانی به این جهان نزدیک می شود که باعث سوء تفاهم و اشتباه می شود.

خدا می تواند به عنوان عامل پیدایش جهان ما باشد: در طول تاریخ، او خلاءهای زنجیره علت و معلول را پر می کند. نقش مهمی در جهان بینی افراد دارد. اما ایمان به قوری زائد است، زیرا هیچ منفعت معنوی و مادی از آن نیست.

تغییرات مدرن در قیاس راسل

"قوری راسل" اساس برخی از کمیک ها را تشکیل داد آموزه های دینیمدرنیته در میان آنها، اسب شاخدار صورتی نامرئی مشهورترین آنها شد.

هر دوی این شبه ادیان اعتقاد به ماوراء طبیعی را به پوچی تقلیل می دهند و سعی می کنند قراردادی بودن آن را ثابت کنند. این واقعیت که شما می توانید با هر تصویر الهی بیایید و آن را تنها تصویر واقعی بنامید، بدون ارائه هیچ مدرکی برای اثبات حق با شما. از این گذشته، اگر اسب شاخدار نامرئی باشد، چگونه می توانید ثابت کنید که واقعا صورتی است؟

از نظر منطقی، هیچ دلیلی برای «باور» به واقعیتی که وجود آن ثابت نشده است وجود ندارد. بنابراین، برای پاسخ به سوال "چه فایده ای دارد؟"- ابتدا باید ثابت کنید که اصلاً هر معنایی وجود دارد. اما حتی قبل از اینکه «قضیه معنا» را اثبات کنیم، باید وجود خالق را اثبات کنیم (زیرا فقط «تولیدکننده» می‌تواند همین معنا را بیان کند).

بیایید سعی کنیم دو کلیشه رایج را در نظر بگیریم - و آن را رد کنیم:

1. «میان علم و تورات تضادهای اساسی وجود دارد».

2. «الحاد نتیجه تفکر عقلانی است، دین غیرعقلانی است».

1. از قدیم الایام، در میان مردم جهان، این روحانیون بودند که حامل دانش بودند - آموزش، بیشتر، برای بقیه غیرقابل دسترس بود. این امر تا قرون وسطی ادامه یافت کلیسای مسیحیقدرت سیاسی را هدف قرار نداد. برای حفظ این قدرت، پدران کلیسا هیچ وسیله ای را نادیده نگرفتند: همه مخالفان تحت آزار و اذیت و نابودی بی رحمانه قرار گرفتند. سپس تقابل شدید دین و علم آغاز شد.

این مبارزه یهودیان را از "طرف اشتباه" گرفت - آنها به همراه کیمیاگران در آتش سوزانده شدند. وقتی قدرت کلیسا ضعیف شد، علم شکوفا شد. و با شکوفا شدن (یا "شکوفه"؟) - تصمیم گرفت انتقام بگیرد. نه تنها مسیحیت، بلکه دین به طور کلی مورد حمله قرار گرفت و یهودیان با یهودیت خود (مثل همیشه) دوباره خود را در "سمت اشتباه" دیدند.

بین رابطه علم و مسیحیت و رابطه علم و یهودیت تفاوت زیادی وجود دارد. اگرچه ما علم را خدایی نمی کنیم، مانند طبیعت گرایان ساده لوح قرن نوزدهم و پیروان مشتاق آنها، اما از مخالفت علم با تورات نیز فاصله داریم.

اگر سطحی‌ترین نگاه را به تاریخ مردم ما بیندازید، متقاعد خواهید شد که بسیاری از بزرگ‌ترین حکیمان تورات در همان زمان از دانشمندان برجسته زمان خود بودند (ربان گملیل، سعدیا گائون، رامبام، ابربانل، ابن عزرا، ویلنا گاون - همه اینها ذکر نشده است). تعداد اساتید در میان یهودیان ارتدوکس بسیار بیشتر از تعداد حکیمان تورات در بین ملحدان است. و در اینجا رابطه بین هوش و دینداری مطلقاً بی ربط است. ما را به هر چیزی متهم می کردند: طمع و فساد، ملی گرایی و جهان وطنی، صلح طلبی و شروع جنگ، اما یک چیز بود که هرگز به آن متهم نشدیم - نداشتن تحصیلات و سطح پایین هوش. و با این حال، بهترین اذهان مردم ما در طول قرن ها، اکثریت قاطع، به شدت به تورات پایبند بودند. تمام افسانه های مجموعه "نعلبکی روی فیل ها"، "حوض روی نهنگ ها"، "فلک کریستال"، " تولد باکره"و غیره - در زمان های مختلفتوسط مسیحیان پذیرفته شد، اما توسط یهودیان هرگز. در تلمود و ادبیات تلمودی، ساختار جهان به گونه ای توصیف شده است که با خواندن آن شگفت زده خواهید شد. بنابراین - هیچ تناقضی بین تورات و علم وجود نداشت، نه، و نمی تواند وجود داشته باشد (اگر فقط به این دلیل ساده که آنها با حوزه های غیر همپوشانی سروکار دارند: تورات - علل ریشه ای، علم - قوانین در چارچوب پیامدها). و انتقال خودکار تمام ادعاهای علم علیه مسیحیان به یهودیت، همان اشتباه گرفتن نجوم با آشپزی است.

دانشمندان کیپا به خوبی می دانند علم چیست و تورات چیست - و هیچ تناقضی بین آنها وجود ندارد. دانشمندان ملحد علم را درک می کنند، اما سطح دانش تورات آنها با یک کیبوتسنیک معمولی تفاوتی ندارد. آنها با تورات موافق نیستند. آنها با ایده های خود در مورد آن موافق نیستند (شوخی در این مورد وجود دارد: یک بار یک ملحد محلی به خاخام نزدیک شد: "رب، من به خدا اعتقاد ندارم!" - که خاخام پاسخ داد: "تو می دانی، من هم هستم." ملحد گفت: "تو چطور ممکن است خاخام هستی!"

2. در «نظریه بازی»، بلز پاسکال (این یک دانشمند فرانسوی نیست) استدلال می‌کند که ریسک باید متناسب با سود باشد. یعنی شرط بندی مثلاً 1000 مثقال در صورتی که شانس واقعی برنده شدن 2000 وجود داشته باشد قابل قبول است. اما اگر ریسک از دست دادن مبلغ 1000 مثقال را بپذیرید تا شانس برنده شدن یک مثقال را بدست آورید، این چنین نیست. جدی حتی اگر در این حالت شانس برنده شدن بسیار بیشتر از شانس باخت باشد. طبق همین طرح - اگر 5 مثقال در خطر باشد و صندوق جایزه 5 میلیون باشد، پس این یک قمار ارزشمند است، حتی اگر شانس برنده شدن کم باشد. در اصل، ساده است.

حالا بیایید ببینیم: اگر اعتراف کنید که حداقل یک درصد از آنچه من هستم وجود دارد، فرد مذهبی، حق با شماست - و هنوز متفاوت زندگی می کنید - یک درصد خطر وجود دارد که ابدیت را هدر دهید، در حالی که برنده سفر به دریا در شبات یا یک سیگار در یوم کیپور شوید. اگر از یک درصد احتمال صدق تورات پیروی کنم چه چیزی را از دست می دهم؟ درست است - همان سیگار، اما توجه داشته باشید: اگر "بانک را بشکنم"، ابدیت در خطر است. اگر شما با دریافت اطلاعات موثق مبنی بر آلوده بودن آب شیر به ویروس که در یک مورد از هر صد مورد منجر به مرگ می شود، همچنان آن را می نوشید (یعنی زندگی خود را به خطر انداخته اید)، به دلیل تشنگی شدید یا شانس بسیار کم برای ابتلا به این ویروس - شما به عنوان یک بازیکن رولت روسی شایسته تحسین خواهید بود. شما لایق عنوان یک انسان منطقی نیستید. بنابراین، حتی اگر هیچ دلیلی برای آنچه که می‌خواهیم ثابت کنیم وجود نداشت، رویکرد عقلانی مستلزم دین‌داری است، حتی به دلیل شک.

و یه چیز دیگه همان «قوری راسل» استدلالی به نفع من است. اگر موضع یک ناظر بی طرف را بگیرید (می دانم، می دانم، بسیار دشوار است. اما به هر حال سعی کنید) - می توانید به سؤال زیر پاسخ دهید:

شما در اطراف آلنبی قدم می زنید و از زمستان اسرائیل لذت می برید. ناگهان غریبه ای به سمت شما هجوم می آورد و شما را به دادگاه منطقه می کشاند. در آنجا قاضی را با این جمله خطاب می‌کند: «عزیز، قاتل واقعی را گرفتم!» - و به شما اشاره می کند. قاضی می پرسد چه مدرکی در چنته دارد؟ او تعجب می کند: "من باید ثابت کنم که او بی گناه است!" - قاضی لبخند می زند، اصل "فرض بر بی گناهی" را برای او توضیح می دهد و به شما اجازه می دهد تا چهار دست و پا بروید. لطفاً توجه داشته باشید که او نه به دلیل شواهد ناکافی یا به دلیل تردید، بلکه با حکم "بی گناه" - صد در صد آزاد می شود.

حال وضعیت پیچیده تری را تصور کنید: یک مورد عدم پرداخت بدهی. هیچ فرضی وجود ندارد: شما ادعا می کنید که پرداخت کرده اید، او ادعا می کند که شما پرداخت نکرده اید. و در اینجا یک جزئیات روشن می شود: وقتی پول را دریافت کردید، رسیدی صادر نشد - یعنی او نمی تواند واقعیت وجود بدهی و واقعیت عدم بازپرداخت آن را ثابت کند. و در این لحظه به یاد می آورید که هنگام پرداخت بدهی، رسید برای بازپرداخت آن برای شما نوشته است. او کجاست؟ "یادم نیست - باید آن را جستجو کنم." بس کن

توجه - سؤال این است: ناظر بیرونی با تفکر منطقی طرف چه کسی را خواهد گرفت؟

درست است - به شما. چون شما این شانس را دارید که ثابت کنید حق با شماست. حریف شما این شانس را ندارد.

"قوری راسل"(انگلیسی)راسل" س قوری) قیاسی است که اولین بار توسط ریاضی دان و فیلسوف انگلیسی برتراند راسل (1872-1970) برای رد این ایده که بار اثبات (مانند نادرستی) استفاده شد. بیانیه های مذهبی) با شک کننده نهفته است.

راسل در سال 1952 در مقاله ای با عنوان "آیا G-d وجود دارد؟" نوشت:

«بسیاری از مؤمنان طوری رفتار می‌کنند که گویی این جزم‌اندیشان نیستند که باید فرضیه‌های پذیرفته شده عمومی را اثبات کنند، بلکه برعکس، شک‌گرایان باید آنها را رد کنند. مطمئناً اینطور نیست.

اگر بخواهم ادعا کنم که یک قوری چینی در مداری بیضوی بین زمین و مریخ به دور خورشید می چرخد، هیچ کس نمی تواند گفته من را رد کند، به جز این احتیاط که قوری کوچکتر از آن است که حتی با بیشترین موارد تشخیص داده شود. تلسکوپ های قدرتمند اما اگر بیشتر می‌گفتم که چون حرف من قابل رد نیست، عقلا حق ندارد در صحت آن شک کند، به درستی به من تذکر می‌دادند که حرف بیهوده می‌زنم. اما اگر وجود چنین قوری در کتب قدیم تأیید می شد، صحت آن هر یکشنبه تکرار می شد و این اندیشه از کودکی در سر دانش آموزان دبستانی می کوبید، در آن صورت بی اعتقادی به وجود آن عجیب می نمود و شک کننده شایسته به نظر می رسید. از توجه یک روانپزشک در عصر روشنگری، و قبل از آن - بازپرس توجه".

همانطور که شما (و راسل) به درستی اشاره کردید، هیچ راهی برای اثبات "نه" وجود ندارد. اما فرصتی برای اثبات وجود "وجود" وجود دارد. و حتی اگر مدرک را نمی دانید، نمی دانید چگونه می توان آن را انجام داد، یا هرگز در مورد چنین اثباتی نشنیده اید - این بدان معنا نیست که چنین شواهدی وجود ندارد. و بنابراین - حتی اگر فرض کنیم که نه شما و نه من فرضی نداریم - مزیت به نفع من است.

همانطور که می بینید، قبل از اینکه ما حتی شروع به اثبات آن کنیم، متوجه شدیم که به طور منطقی، فردی که صورت پهلوی دارد نسبت به یک آتئیست در موقعیتی سودمندتر است. از دیدگاه عقلانی.

  • «قوری راسل» قیاسی است که برای اولین بار توسط ریاضی‌دان و فیلسوف انگلیسی برتراند راسل (1970-1872) برای رد این ایده که بار اثبات (مثلاً نادرست بودن گزاره‌های دینی) بر دوش شک‌کننده است، استفاده کرد.

    در سال 1952 در مقاله ای با عنوان "آیا خدا وجود دارد؟" (آیا خدا وجود دارد؟)، که به ویراستاران ارائه شد اما هرگز در Illustrated منتشر نشد، راسل نوشت:

    بسیاری از مؤمنان طوری رفتار می کنند که گویی این دگماتیست ها نیستند که باید اصول پذیرفته شده عمومی را اثبات کنند، بلکه برعکس، شکاکان باید آنها را رد کنند. مطمئناً اینطور نیست. اگر بخواهم ادعا کنم که یک قوری چینی در مداری بیضوی بین زمین و مریخ به دور خورشید می چرخد، هیچ کس نمی تواند گفته من را رد کند، به جز این احتیاط که قوری کوچکتر از آن است که حتی با بیشترین موارد تشخیص داده شود. تلسکوپ های قدرتمند اما اگر بیشتر می‌گفتم که چون حرف من قابل رد نیست، عقلا حق ندارد در صحت آن شک کند، به درستی به من تذکر می‌دادند که حرف بیهوده می‌زنم. اما اگر وجود چنین قوری در کتب قدیم تأیید می شد، صحت آن هر یکشنبه تکرار می شد و این اندیشه از کودکی در سر دانش آموزان دبستانی می کوبید، در آن صورت بی اعتقادی به وجود آن عجیب می نمود و شک کننده شایسته به نظر می رسید. توجه یک روانپزشک در عصر روشنگری، و قبل از آن - بازپرس توجه.

    پیتر اتکینز ایده قوری راسل را با این توضیح توضیح می دهد که دانشمند نیازی به اثبات گزاره های منفی ندارد، زیرا طبق اصل تیغ اوکام، از دو نظریه که یک چیز را توضیح می دهند، نظریه پیچیده تر (که از جمله موارد دیگر است) چیزها، شامل موجودات برتر است) باید رد شود و نظریه ساده تر را پذیرفت.

مفاهیم مرتبط

استدلال های موافق و مخالف وجود خدایان، و به ویژه خدای ادیان ابراهیمی، توسط فیلسوفان، متکلمان و دانشمندان در طول چندین هزار سال ارائه شده است. در حال حاضر در اصطلاح فلسفی این موضوعات در چارچوب معرفت شناسی و هستی شناسی مورد توجه قرار می گیرد.

الحاد قوی (همچنین مثبت یا سخت نامیده می شود) و ضعیف (که به آن منفی یا نرم نیز می گویند) اشکالی از بی خدایی هستند که ادعا می کنند در مورد الحاد قوی هیچ خدایی وجود ندارد یا نشان دهنده عدم اعتقاد به وجود خدایان است بدون اینکه صریحاً ادعا کند که آنها خدایان هستند. در مورد آتئیسم ضعیف وجود ندارد.

تیغ هانلون این پیش‌فرض است که هنگام جست‌وجوی علل رویدادهای ناخوشایند، ابتدا باید خطای انسانی را در نظر گرفت و در درجه دوم، اقدامات مخرب آگاهانه یک فرد را باید در نظر گرفت. معمولاً با این عبارت بیان می شود: "هرگز آنچه را که می توان با حماقت به اندازه کافی توضیح داد به بدخواهی نسبت نده."

«قاعده طلایی اخلاق» یک قاعده اخلاقی کلی است که می تواند به صورت «با مردم آن گونه که می خواهید با شما رفتار شود» فرموله شود. فرمول منفی این قانون نیز شناخته شده است: «آنچه را که نمی‌خواهی با خودت انجام دهی با دیگران نکن».

"God of the Gaps" (eng. God of the gaps) - اثبات وجود خدا، بر اساس "شکاف" در داده های علمی و طبیعی.

روانشناس فردی است که تصور می شود توانایی های ادراک فراحسی دارد. از آنجایی که هیچ مورد تایید شده علمی از وجود چنین افرادی وجود ندارد، معمولاً از کلمه "روانی" برای توصیف افرادی استفاده می شود که ادعا می کنند توانایی های روانی دارند.

پیرونیسم یک مکتب فلسفی از شکاکان است که در قرن اول پس از میلاد تأسیس شد. ه. Aenesidemus، که آموزه های او توسط Sextus Empiricus در پایان قرن دوم یا آغاز قرن سوم پس از میلاد توضیح داده شد. ه. به نام Pyrrho of Elis، فیلسوف یونان باستان(قرن IV-III قبل از میلاد)، بانی شک باستانی، اگرچه ارتباطات بین تدریس او و مکتب فلسفینامشخص در قرن هفدهم احیا شد.

قضیه توماس بیانیه ای در جامعه شناسی است که پیامدهای رفتار انسان را نه واقعیت، بلکه با نظر شخص در مورد آن تعیین می کند ("پیشگویی خودشکوفایی"). توماس ها (W.A. Thomas و D. Thomas) تز خود را در سال 1928 به عنوان ...

پوچ گرایی (همچنین به عنوان "فلسفه پوچ" شناخته می شود) - یک سیستم دیدگاه های فلسفی، از اگزیستانسیالیسم ایجاد شده است که در آن فقدان معنای وجود انسان (پوچی بودن وجود انسان) تأیید می شود.

مشکل هویت شخصی - مشکل فلسفی، که عبارت است از این که شخص در مقاطع مختلف زمانی خود را همان شخص می داند در حالی که بدن و آگاهی او دائماً در حال تغییر است. نظریه های رقیب اصلی در این زمینه عبارتند از ...

اگزوتهولوژی اصطلاحی است که در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 برای بحث در مورد موضوع هوش فرازمینی در چارچوب مسائل الهیاتی پدیدار شد. این به موضوعاتی مانند اعتقادات الهیاتی احتمالی نمایندگان مربوط می شود تمدن های فرازمینییا تأثیری که تعامل با فرازمینی ها ممکن است بر متکلمان خودمان داشته باشد. یکی از موضوعات اصلی اگزوتئولوژی استفاده از موجودات فرازمینی زنده و دارای روح به عنوان ابزاری برای آزمایش های فکری است...

مسئله گتیه مسئله ای است که رویکرد سنتی فلسفه به درک دانش را زیر سوال می برد. در رویکرد سنتی فلسفه، دانش نظری درست و معقول است.

کنتاکتورها افرادی هستند که ادعا می کنند با فرازمینی ها ارتباط برقرار کرده اند. به طور معمول، مخاطبین ادعا می کنند که موجودات فرازمینی حکمت یا پیام های مهم خود را برای بشریت به آنها منتقل کرده اند. مخاطبین جلسات خود را با آنها به صورت منظم یا پراکنده توصیف می کنند. تفاوت اصلی این گونه تماس ها با آدم ربایی ها در این است که مخاطبین همه کارها را داوطلبانه انجام می دهند و بر خلاف آدم ربایی که افراد مورد آزمایش، آزار جنسی و اخلاقی قرار می گیرند، هیچ خشونتی علیه آنها اعمال نمی شود.

اثبات، استدلال بر اساس قواعد معینی است که یک گزاره را ثابت می کند. در زمینه های مختلف علمی و فعالیت انسانیاین اصطلاح معانی مختلفی دارد.

سقوط هوشمند (IP؛ انگلیسی Intelligent Falling) یک نظریه شبه علمی تقلید آمیز است که ایده "طراحی هوشمند" را با تقلیل آن به پوچی به سخره می گیرد. "نظریه سقوط هوشمند" بیان می کند که گرانش وجود ندارد و سقوط اجسام به طور مستقیم در هر مورد جداگانه کنترل می شود. ذهن بالاتریعنی خدا.

نیوتنییسم سیستمی از دیدگاه ها است که بر اساس نظریه ها، اصول و روش های دانشمند انگلیسی اسحاق نیوتن (1642 - 1727) بنا شده است. از ویژگی های فلسفه نیوتنی می توان به رد فرضیه های بی اساس، استفاده از روش تحلیل و ترکیب و استفاده از روش های ریاضی اشاره کرد.

قدرت مطلق نیرویی پایان ناپذیر است که هیچ محدودیت قابل تصوری ندارد، به عبارت دیگر نیرویی است که امکانات بی حد و حصری دارد. ادیان توحیدیمعمولاً قدرت مطلق فقط به خدا نسبت داده می شود.

تحقیق تناسخ، پژوهشی در زمینه فراروانشناسی است که هدف آن شناسایی حقایق قابل تأییدی است که گواه وجود پدیده تناسخ است، یعنی تناسخ پس از مرگ یک جوهر انسانی جاودانه معین به بدن جدید.

کیهان شناسی در یهودیت - فلسفه و الهیات یهودیت منعکس کننده مشکلات مختلف ایدئولوژیکی مرتبط با کیهان شناسی (علم خواص و تکامل جهان) در مراحل مختلف توسعه این علم است. تکامل دیدگاه یهودیان در مورد ساختار جهان را می توان از دوره کتاب مقدس از طریق تلمود و فیلسوفان قرون وسطی مانند میمونید، به ویژه به عنوان بخشی از توسعه نگرش نسبت به آموزه های ارسطو دنبال کرد. در دوره گذار به زمان جدید، به طور کلی مثبت ...

تعلیق ناباوری، تعلیق عمدی ناباوری - مفهومی که در سال 1817 توسط شاعر و فیلسوف زیبایی‌شناس ساموئل کولریج معرفی شد، او پیشنهاد کرد که اگر نویسنده ای "علاقه انسانی و ظاهری از حقیقت" را به داستانی تخیلی بیاورد، خواننده از انتقاد خودداری می کند. قضاوت در مورد رویدادهای غیرقابل قبول و پذیرش قراردادهای روایت. تعلیق ناباوری، پذیرش روانی دنیای تصویر شده به عنوان واقعی در شرایط معین شرط است...

فتالیسم یا مهلک (از لاتین fatalis "تعیین شده توسط سرنوشت") - اعتقاد به جبر وجود. جهان بینی مبتنی بر اعتقاد به اجتناب ناپذیر بودن رویدادهایی که قبلاً به تصویر کشیده شده اند و فقط به عنوان ویژگی های اولیه ذاتی یک فضای معین "مجلس می شوند".

برهان غایت‌شناسی (یونانی teleo - پایان، به کمال رساندن، تا پایان؛ logos - کلمه، قضاوت، دلیل، معنا) - استدلالی به نفع وجود خدا یا موجود خلاق هوشمند دیگر، مبتنی بر پدیده وجود. پیچیدگی یا معنادار بودن در طبیعت، به عنوان مثال، در مورد وجود چنین موجودات پیچیده ای مانند انسان.

کیهان‌شناسی جووردانو برونو یکی از مؤلفه‌های کلیدی آموزه‌های فیلسوف ایتالیایی رنسانس جوردانو برونو است (نام واقعی: فیلیپو، نام مستعار - نولان؛ 1548، نولا در نزدیکی ناپل - 17 فوریه 1600، رم). مسائل کیهان‌شناسی در بسیاری از آثار جووردانو برونو، بیشتر در دیالوگ‌های ضیافت خاکستر (1584) و در بی‌نهایت، جهان و جهان‌ها (1584) و شعر در مورد بی‌اندازه و بی‌شمار (1591) مورد توجه قرار گرفت.

Catch-22 - وضعیتی که در نتیجه ایجاد می شود پارادوکس منطقیبین قوانین و رویه های متقابل منحصر به فرد. در این شرایط، فردی که تابع چنین هنجارهایی است به هیچ وجه نمی تواند آنها را کنترل کند، زیرا تلاش برای نقض این دستورالعمل ها به طور خودکار به معنای رعایت آنها است.