صفحه اصلی / عدد شناسی / جادو چیست و آیا ارزش باور کردن به آن را دارد؟ جادو - افسانه یا واقعیت؟ پس آیا جادوگران واقعا وجود دارند؟

جادو چیست و آیا ارزش باور کردن به آن را دارد؟ جادو - افسانه یا واقعیت؟ پس آیا جادوگران واقعا وجود دارند؟

انسان مدرنمن به این واقعیت عادت کرده ام که دو دیدگاه متضاد از واقعیت وجود دارد، دو نوع آگاهی - علمی و جادویی. گاهی به نظر می رسد که دنیای مدرنخنده دار است که فکر کنیم معجزه اتفاق می افتد. روش های علمیتأثیرات روی واقعیت محکم و منطقی به نظر می رسد، و اعتقاد به جادو در دوران کودکی باقی می ماند، زمانی که باور کردن به افسانه ها و افسانه ها بسیار آسان بود.

"غیرقابل توضیح" به معنای "وجود ندارد" نیست

اما شاید برای مردم ساده تر باشد که فکر کنند همه چیز در جهان قابل پیش بینی و توضیح است؟ در واقع، این بسیار دور از واقعیت است. حتی در واقعیت آشنا که همه را احاطه کرده است، چیزهای زیادی وجود دارد که مردم نمی توانند با کمک حواس خود احساس کنند: امواج الکترومغناطیسی، الکترون هایی که از سیم ها عبور می کنند، سرعت نور. اما آنها می توانند این پدیده ها و سایر پدیده ها را با استفاده از ابزار ویژه مشاهده و ثبت کنند.

اما تا همین اواخر، مفاهیمی مانند، برای مثال، توسط علم رسمی به رسمیت شناخته نمی شد و بدون قید و شرط به حوزه باطنی تعلق داشت. شاید روش های تبیین و ثبت پدیده هایی که امروزه معمولاً به عنوان جادو طبقه بندی می شوند در آینده ای نزدیک آشنا و کاملاً علمی شوند؟

جادو چیست؟

اما قبل از اینکه تصمیم بگیرید آیا وجود دارد یا نه، خوب است آن را درک کنید. می توان گفت که آیین های جادویی- اینها اقداماتی هستند که دارای یک تکانه انرژی خاص هستند که در یک دنباله خاص و نتیجه مطلوب انجام می شوند. بنابراین، اثر جادویی در ذات خود بسیار متفاوت از معمولی نیست، به جز یک جزء - انرژی.

اما معلوم می شود که این جزء مهم ترین در عمل جادویی است. خلق و خوی که فرد در نتیجه انجام مراسم دریافت می کند به او کمک می کند تا رفتار خود را تغییر دهد، وضعیت را با سمت جدیدمنابع جدید را در خود کشف کنید، خود را باور کنید. و ایمان به خود و موفقیت شما نیروی قدرتمندی است.

هرچه انرژی فردی که اعمال جادویی انجام می دهد بیشتر باشد، نتیجه آشکارتر خواهد بود.
روانشناسان مدرن این را تشخیص می دهند و متکلمان از زمان های قدیم در مورد آن صحبت می کردند.

در مورد خود آیین، دستکاری های متوالی، کلمات توطئه، که به ترتیب مشخص شده تلفظ می شوند، خلق و خوی مورد نظر را ایجاد می کنند و به بسیج منابع داخلی کمک می کنند. شما می توانید تشریفات را خودتان بسازید.

یکی از زمینه های روانشناسی - Simoron - بر اساس ایجاد آیین های سرگرم کننده است که به تغییر واقعیت کمک می کند.
تنها مشکل این است که به اثربخشی آنها اعتقاد داشته باشید. به همین دلیل است که بیشتر روش های جادویی سنتی و اثبات شده را ترجیح می دهند.

نگرش به جادو چیزی شبیه نگرش به دین است. حتی بی دین ترین ملحدان هم نه، نه، و حتی فکر می کنند که همه چیز در دنیای ما به این سادگی و واضح نیست. شما می توانید برای مدت طولانی در مورد اینکه آیا سحر و جادو واقعا وجود دارد یا فقط بخشی از خودهیپنوتیزم انسان است صحبت کنید، نوعی توهم که به شما اجازه می دهد آنچه را که می خواهید به عنوان واقعیت به اشتراک بگذارید. من در این مورد با شما بحث نمی کنم، من به سادگی واقعیت ها را به شما ارائه می کنم و به شما می گویم که این نیرو چیست و آیا ارزش آن را دارد که به آن اعتقاد داشته باشید.

سحر و جادو نوعی دین است

تاریخچه سحر و جادو

جادو به عنوان یک علم، و این دقیقاً علم است، از زمانی وجود داشته است که هومو ساپینس به جایگاه خود در این جهان پی برد و راه خود را به سمت قله آغاز کرد. بیخود نبود که در ابتدا اشاره کردم که سحر یک نوع دین است. فقط حتی فکر کن دین مسیحی- این یک نوع جادو است. مردم به معبد می روند، برای قدیس خود شمع روشن می کنند و کلمات دعا را می گویند، این مراسم است. اما باید بپذیریم که هر دعایی یک درخواست است، درخواستی از روح القدس. اگر هرچه سرتان را با آن پر کرده اید، در مورد اینکه سحر، تشریفات و شر است و دین، عبادت پروردگار و به معنای خیر است، دور بریزید، متوجه می شوید که این دو جهت از یک منبع است. و این توهین نیست، این یک نگاه واقعا هوشیارانه به مسائل است.

من می خواهم همین را در مورد تقسیم جادو به دو جهت مختلف بگویم، یعنی در مورد آنچه وجود دارد: جادوی سفید و جادوی سیاه. جادوی سفید، سیاه، خاکستری یا بنفش وجود ندارد، این یک قدرت است، یک مهارت و یک دانش است که کار با انرژی انسان و با انرژی های جهان را ممکن می کند. آیا جادوی سیاه واقعاً وجود دارد؟ وجود دارد جادوی سفید? بله وجود دارد، بله در دنیای واقعیجادو وجود دارد اما او نه سیاه است و نه یاسی، او فقط جادویی است، بدون رنگ و سایه.

قوانین جادو چگونه شکل گرفت

با مطالعه حقایق تاریخی مربوط به سحر و جادو و چگونگی توسعه این آموزه بر روی زمین، به وضوح می توان دریافت که مسیر تا حد زیادی از مسیر دین پیروی می کرد.

حقیقت اول: مسیر

دوران بدوی: جادو همتراز با دین اول است. با کمک تشریفات است که اکثر مسائل حل می شود. جادوگران آن روزگار محکوم نشدند و مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند. خدمتکاران باستانی پانتئون الهیاینها جادوگر و جادوگر هستند. یعنی دین و سحر در آن روزگار یکی بود و عبادت و تکریم یکسان را به دست می آورد.

همه جادوهای باستانی قادر به بازدید از جهان اختری بودند، و این نیز جادو، باستانی و قدرتمند بود.

قرون وسطی تنظیمات خاص خود را به همراه داشت. با ظهور مسیحیت، دیدگاه جادو به طور چشمگیری تغییر کرد. فقط فکر کنید که تفتیش عقاید چقدر انحرافی از دین برای اهداف خود استفاده کرد. مدت‌هاست که مورخان فریاد می‌زنند که تمام اقدامات تفتیش عقاید، شکار جادوگران و سوزاندن در آتش جادویی بیش نیست و بسیار نامهربانانه است. در آن روزها سخت ترین قوانین خدا زیر پا گذاشته می شد: همسایه خود را نکش و مثل خودت دوست بدار. اگر قید عقاید تحمیلی را کنار بگذارید و آیین سوزاندن جادوگر در آتش و مراسم قربانی سیاه را مقایسه کنید، خواهید دید که رویه یکسان است و واقعی است. قربانی انسانی. و بنابراین، مهم نیست که آنها چه می گویند، حتی در دوران تفتیش عقاید، دین و جادو یکی بودند، اما نگرش نسبت به این قدرت منحرف بود.

سوزاندن یک جادوگر در آتش چیزی جز جادو نیست و در عین حال بسیار نامهربان است.

واقعیت دوم: کارایی

می توان برای مدت طولانی در مورد اینکه آیا تشریفات جادویی مؤثر است یا این که آیا این خود هیپنوتیزم است بحث کرد، اما واقعیت این است که اگر تأثیرات وجود نداشت، این آموزه از آغاز زمان به دوران زمانه راه پیدا نمی کرد. کامپیوتری بزرگ من به شما اطمینان نمی دهم که هرکسی می تواند جادوگر شود، اما با این حال، همه ما شروع نیرو را از بدو تولد داریم. فقط این است که کسی نمی خواهد آن را باور کند، کسی از آنچه احساس می کند می ترسد و سعی می کند از آن پنهان کند و کسی ذهن خود را باز می کند و اولین قدم را برمی دارد و راه جادو را انتخاب می کند. فکرش را بکنید: انسان با نگاهش، با قدرت فکر، یک شی را حرکت می دهد. همه ما می دانیم که این جادو نیست، بلکه تله کینزی است، یکی از نیروهای بسیاری که در ناخودآگاه ما پنهان شده است. فقط این است که برخی از مردم می توانند آن را انجام دهند و برخی نمی توانند. همچنین با توانایی کار با انرژی، برخی می توانند این کار را انجام دهند، اما برخی دیگر نمی توانند. اما در دوران تفتیش عقاید، این قبلاً یک کاربرد واضح برای جادو بود.

اولین آزمایش های جادویی من اصلاً با جادو ارتباط نداشت. وقتی 10 تا 11 ساله بودم، جادو برای من جایی در سطح یک افسانه در مورد یک جادوگر شیطانی بود. اما واقعیت این است که من به خودم زور زدم و شروع به خوددرمانی کردم. دندان درد شدیدی داشتم، نمی‌توانستم بخوابم، و بعد شروع کردم به تمرکز روی این درد، و آن را به عنوان یک توپ سیاه و قرمز تصور می‌کردم که با سوزن‌ها و تکه‌های شیشه پوشانده شده بود. این توپ به من صدمه زد، و من شروع به تصور ذهنی آن با جزئیات کردم، فقط آن را تجسم کردم، و سپس به سادگی "آن را بیرون آوردم". آزمایش موفقیت آمیز بود، درد از بین رفت و جادو از راه می رسد. جادو وجود دارد، و جادو توانایی دستکاری انرژی، استفاده از آن برای اهداف خود است.

واقعیت سوم: مجازات

اوه، بله، در مورد چه چیزی می توانیم صحبت کنیم، چه چیزی، اما می توانیم ساعت ها در مورد مجازات وحشتناکی که در انتظار کسانی که جادو می کنند صحبت کنیم و گوش دهیم. از مردم عادی بپرس که چرا نمی توانی سحر و جادو انجام دهی، می شنوی که خلاف قوانین خداست، گناه است و غیره. من متوجه یک چیز عجیب شدم: برای کسانی که تا گردن در گناه هستند، سحر و جادو گناهی وحشتناک است. با شناختی که از جهان و قوانین مدرن آن داریم، می‌توانیم با دختری که تا سن ۲۵ سالگی باکرگی خود را حفظ کرده است، اما او به قانون خدا در مورد پاکی بدن خود پایبند است، با کنایه برخورد کنیم. اما ما هیچ ایرادی نمی‌بینیم که رابطه‌ی طرفین داشته باشیم، لذت خوردن یک چیز خوشمزه یا نوشیدن شراب با دوستان را از خود سلب نمی‌کنیم، و بله، نیازی به گفتن نیست که سقط جنین در کشور ما قانونی است. عمل جراحی. و زنا، رابطه جنسی قبل از ازدواج و قتل، و سقط جنین، قتل و حتی جمعی است، به علاوه قتل روح بیگناه است. قوانین خدا، بدون گناه، این خیلی است گناهان بدتربه جای تمرین جادو بنابراین نتیجه می گیریم که مجازات سحر بدتر از مجازات سقط جنین یا مجازات روابط قبل از ازدواج نخواهد بود. و اگر چنین است، پس چرا ما این گناهان را عادی می‌پذیریم و در برابر عذاب خداوند نمی‌لرزیم، اما سحر و جادو ما را در وحشت و ترس از عذاب فرو می‌برد؟ این فقط ریا است.

واقعیت چهارم: پیشنهاد

پیشنهاد یک سلاح وحشتناک است. و با من بحث نکن این پیشنهاد به ویژه در مناطقی که به طور خاص به جادوگری مربوط می شود آشکارا آشکار می شود. من یک دختر تمرین‌کننده را می‌شناسم که برای تنبیه متخلف یا برعکس، قدرت و اعتماد به نفس به شخص اصلاً به این مناسک متوسل نمی‌شود. کار او گاهی اوقات صرفاً مبتنی بر القای افکار خاص در مردم بود. بگذارید مثالی بزنم: یکی از همکارانش علیه او نقشه می کشید. اما او با وجود داشتن مهارت، قدرت خود را برای این شخص هدر نداد. او ملایم ترین راه را در پیش گرفت: او عکسی از مجرم خود را از اینترنت دانلود کرد، به سادگی چشمانش را در تصویر سوراخ کرد، توجه داشته باشید، بدون هیچ تشریفاتی، او فقط او را به همین شکل نوک زد و عکس را در امتداد طرح کلی سوزاند. سپس او این نقاشی بد شکل را به سمت مجرم پرتاب کرد. هنگامی که عکس کشف شد، مغز مجرم برنامه خودهیپنوتیزم "من آسیب دیده ام!" و علیرغم این واقعیت که او یک آتئیست متقاعد شده بود، ناخودآگاه کار خود را آغاز کرد و همه شکست ها و مشکلات زندگی را که قبل از آن دقیقاً به عنوان مشکلات زندگی معمولی درک می کرد، ناگهان پایه ای پیدا کرد: "جادو، جادوی سیاه، آسیب". اما چه وحشتناک! صادقانه بگویم، تماشای ضرب و جرح او بسیار خنده دار بود، و برای هر کاری که انجام می داد، هیچ تمایلی برای اطمینان دادن به او یا پشیمانی وجود نداشت. اما واقعیت این است که غرور این شخص به شدت کاهش یافته است، او نمی دانست چه کسی این کار را علیه او انجام داده است و تصمیم گرفت همکاران خود را تنها بگذارد. خوب، بله، بعداً او یک جادوگر شارلاتان را پیدا کرد که آسیب او را تأیید کرد و برای از بین بردن این وحشتناک ترین آسیب برای او پول آورد. اما این یک داستان کاملا متفاوت است. واقعیت این است که قدرت به طور خاص جادویی صرف نشده است، اما یک اثر وجود دارد. چرا؟ زیرا ناخودآگاه همه ما به وجود جادو اعتقاد داریم و می ترسیم که جادوگران با میل به ایجاد آسیب شروع به عمل علیه ما کنند.

پیشنهاد یک سلاح وحشتناک است

بیایید آن را جمع بندی کنیم

اکنون که ما قبلاً فهمیدیم جادو و جادو چیست، وقت آن است که حساب کنیم. چرا نباید از آن بترسید:

  • توانایی انجام سحر و جادو به این معنی نیست که شما با شیطان تماس گرفته اید، این یک واقعیت است که شما مهارت هایی را که طبیعت در بدو تولد به شما داده است برای کار با انرژی جهان از دست نداده اید، بلکه موفق به تقویت و توسعه آنها شده اید. ;
  • جادو و مذهب ریشه های یکسانی در هسته خود دارندبا روشن کردن یک شمع در مقابل تصویر و خواندن دعا، معمولی ترین آیین توسل به قدرت برتر و پشتوانه آن را با یک توطئه (دعا) انجام می دهید.
  • مجازات جادو یا جادو بدتر از مجازاتی نیست که برای زنا، رابطه جنسی قبل از ازدواج، سقط جنین، یا صرفاً برای میل به رقصیدن و نوشیدن الکل در انتظار شماست.

جادو وجود دارد، اما این قدرت ها از طرف شیطان یا خدا به شما نیامده است، جادو یکی است، توانایی کار با انرژی است. اما اینکه از مهارت های خود برای تنبیه یا کمک به مردم استفاده می کنید، کار شخصی شماست. من جادو را به رنگ‌ها تقسیم نمی‌کنم، همانطور که اگر یک تمرین‌کننده با تشریفاتی که برای جادو کردن کسی، آزار دادن کسی یا آسیب رساندن به یک قربانی طراحی شده‌اند، کار را محکوم نمی‌کنم. همانطور که می گویند، هر کس بر اساس اعمال خود دریافت می کند. من این واقعیت را تشخیص می‌دهم که یک نفر می‌تواند شخص دیگری را چنان دیوانه کند که انتقام از او می‌تواند منجر به مراسمی برای مرگ دشمن یا آسیب رساندن به سلامتی شود. و همچنین این واقعیت را درک می کنم که یک طلسم عشق، حتی اگر به عنوان یک نوع تهاجمی از جادو طبقه بندی شود، گاهی اوقات تنها فرصت برای رسیدن به چنین خوشبختی مورد نظر است.

از زمان های قدیم، بحث های زیادی در مورد اینکه آیا جادو واقعا وجود دارد یا صرفا تخیلی است وجود داشته است. برای قرن ها، جادو در مرز بین واقعیت و اسطوره وجود داشته است. احتمالاً هیچ چیز مبهم و مرموزتر از جادو در جهان وجود ندارد. قرن‌هاست که مردم در تلاش بوده‌اند تا به جادوی سفید و سیاه دست یابند. اما تا به امروز هیچ کس نتوانسته است بفهمد که چیست. تاریخ به ما می گوید که در گوشه های مختلفصلح در زمان های مختلفمعجزه اتفاق می افتد شاید تمام معجزات ثبت شده در تاریخ جهان فقط توهم و زاییده تخیل باشد؟ پس آیا جادو واقعا وجود دارد؟ اختلافات در جامعه در این مورد فروکش نمی کند.

به سختی می توان وجود یک باور تزلزل ناپذیر به وجود جادو را در همه زمان ها تنها به شانس نسبت داد. شاید این باور به این دلیل باقی ماند که پشت آن خرافات نبود، بلکه دانشی بود که مبتنی بر تجربه زندگی همه نوع بشر بود؟ احتمالاً امروز تعداد مساوی نظرات وجود دارد - هم علیه جادو و هم برای آن. حتی در مورد تعریف جادو می توان برای مدت طولانی بحث کرد. این چیه؟ جادو، خلاقیت، مهارت های انسانی خاص، هنر؟ کسانی که از جادو در سطح حرفه ای صحبت می کنند، آن را به عنوان مجموعه خاصی از اقدامات تعریف می کنند که می تواند دنیای اطراف ما را تغییر دهد. و کسانی که به جادو اعتقاد ندارند، آن را چیزی دور و انتزاعی تصور می کنند که از کتاب های کودکان آمده است.

اما در عین حال، کاملاً ممکن است فرض کنیم که حتی آن وقایعی که در افسانه ها توصیف می شوند، تا حدی با واقعیت ارتباط دارند، زیرا بیهوده نیست که افسانه ها اولین درس برای کودکان نامیده می شوند. به عنوان مثال، بسیاری از افسانه ها به آب - زنده و مرده اشاره می کنند. آیا این داستان ناب است یا واقعیت؟ هر کسی چند دهه پیش بدون تردید پاسخ می داد که همه اینها فقط افسانه هستند، نه بیشتر. همه معتقد بودند که آب، در اصل، نمی تواند مرده یا زنده باشد. با این حال، امروزه رساله های علمی کاملی وجود دارد که می گویند آب از همه بیشتر است مستقیمابر بدن انسان تاثیر می گذارد. آب می تواند انسان را شفا دهد، اما آب شارژ نادرست می تواند باعث مسمومیت شود. اکنون ثابت شده است که آب توانایی جذب اطلاعات را دارد و می تواند تاثیر قابل توجهی بر دنیای اطراف خود داشته باشد. تا همین اواخر، دانشمندان به سادگی به اقدامات شفادهندگانی که کوزه های آب را هدف گرفته بودند، می خندیدند. اما امروزه همین دانشمندان از شفا دهنده ها دعوت به همکاری و مطالعه دقیق محتویات این کوزه ها می کنند. آن ها آنچه دیروز غیرقابل تصور به نظر می رسید امروز یک واقعیت است. بنابراین، احتمال زیادی وجود دارد که جادو هنوز وجود داشته باشد، فقط علم هنوز راهی برای اثبات آن پیدا نکرده است.

به نظر می رسد که حتی یک افسانه کودکانه نمی تواند از ناکجاآباد بوجود بیاید. مغز ما هر نوآوری را از «جزئیات» که قبلاً برایش آشنا بود کنار هم می‌گذارد و موزاییک خود را ایجاد می‌کند. اما این "جزئیات" از کجا آمده است؟ هر افسانه ای مقدار معینی از حقیقت دارد، اتفاقاً این اتفاق افتاده است گوشه های تیزبرو پایین

طرفداران ماتریالیسم ادعا می کنند که جادو وجود ندارد و فقط تخیل است. آنها معتقدند همه چیز در جهان مادی است و فقط آنچه می بینیم و محسوس است وجود دارد. همه چیز در این دنیا از قوانین شیمی و فیزیک پیروی می کند. اما این سوال پیش می‌آید: آیا نمی‌توان قوانین دیگری وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده باشد، آن قوانینی که طبق آنها الگوریتم جادویی واقعاً کار می‌کند؟

حتی در سپیده دم توسعه انسانی، مردم از قبل ایده متفاوتی در مورد آن داشتند دنیای مادی. این قبل از هر چیز در اعتقاد به زندگی پس از مرگ. زمانی که فردی از دنیا می رفت، جامعه به هر نحو ممکن از متوفی مراقبت می کرد. آنها معتقد بودند که او به زندگی خود ادامه می دهد، فقط به شکلی متفاوت. از این رو به هر نحو ممکن از او در برابر حیوانات وحشی محافظت می کردند، هدایایی برای او می آوردند و مراسم تشییع جنازه را انجام می دادند.

از زمان های بسیار قدیم، جادو در سراسر سرزمین های روسیه گسترش یافته است. علاوه بر این، تفاوت آشکاری بین آنها وجود داشت. مثلاً جادوگر باعث ضرر و امثال آن شد، یعنی. از جادو برای اهداف شیطانی استفاده کرد. و شفا دهنده می تواند آسیب را دفع کند و مردم را شفا دهد. ساحران طبیعی و غیر ارادی بودند و درگیر بودند عاشق جادو. برای قرون وسطی، جادو چیزی بسیار ترسناک در آن زمان بود. جادوگران و جادوگران تنها بر اساس یک محکومیت سوزانده شدند. با این حال، حتی در آن زمان، کل سازمان ها و جوامع ظاهر شدند که صدها نفر را شامل می شد که به یک درجه یا درجه دیگر جادو می کردند.

چنین اشکالی از اعتقاد انسان به وجود چیزی نامرئی و ماوراء طبیعی وجود دارد، مانند توتمیسم و ​​جان گرایی. توتمیسم نظام خاصی از اسطوره ها و باورهای بشری در اجتماع فراطبیعی گروه هایی با گیاهان و جانوران بود که به آنها توتم می گفتند. آنیمیسم اعتقاد فرد به وجود ارواح است. فتیشیسم اعطای خواص ماوراء طبیعی به اشیاء است. علاوه بر این، با توسعه بشریت، نکرومانس، شمنیسم و ​​انواع مختلف فرقه های یک جامعه خاص، بسته به قلمرو محل آنها ظاهر شد.

بنابراین، اگر به این سؤال که آیا جادو وجود دارد یا خیر، از دیدگاه تاریخ پاسخ داده شود، قطعاً پاسخ مثبت خواهد بود. فقط از قوانین مختلف تبعیت می کند. این قوانین اجتناب ناپذیر، برگشت ناپذیر و جهانی هستند. دانشمندان مدت‌هاست که خواص بدن انسان مانند میدان زیستی و انرژی را کشف کرده‌اند. یک فرد می تواند شرایط را کنترل کند، محیط را کنترل کند. در واقع هیچ موردی وجود ندارد. هرچه انرژی، اراده و اراده شخص قوی تر باشد، شانس بیشتری برای کنترل شرایط دارد.

ممکن است کاملاً به جادو اعتقاد نداشته باشید، اما نمی توانید به یاد داشته باشید که برای مدت طولانی بشریت باور نداشت که سیاره ما کروی است. قبلاً کسانی که چنین اظهاراتی می کردند، بدعت گذار محسوب می شدند. اما در نهایت معلوم شد که حق با آنهاست. ممکن است همین وضعیت در مورد جادو نیز پیش بیاید. علم هنوز نمی تواند به این سوال که آیا جادو وجود دارد یا نه، پاسخ قطعی بدهد.

از نظر تئوری - بله.

بیایید با شروع کنیم جادو چیست? این یک تغییر در زمان و مکان است، یعنی مشروط - این است مدیریت انرژی از طریق انواع مختلف دستکاری.

اما برای مدیریت، باید بدانید چه چیزی، یا حداقل آن را احساس کنید، بنابراین چگونه احساس کنیماین انرژی همان "جادو"یا "نیروی" از جهان شمشیر نور؟ پاسخ ساده است: نیاز به آشکارسازهای خوب، زیرا حتی چشمان ما به دلیل حساسیت باریک خود کل محدوده "انرژی" دنیای اطراف را درک نمی کنند ( تنها 300 نانومتر). اگر این افراد بیشتر را درک کنند، شاید نه از طریق چشمان خود، بلکه از طریق برخی از اندام های حسی دیگر چه؟

خیلی شبیه چیزی که در فیلم ها می بینیم نیست، درست است؟ اما ما هنوز این را از چشم یک شخص دیگر می‌بینیم، یک ماگل دیگر، مثل این است که یک فیلم را به یک کرم نشان می‌دهیم و به او می‌گوییم چه اتفاقی دارد می‌افتد، اطلاعات موجود در محدوده‌اش را به اندام‌هایی که دارد تبدیل می‌کند، فکر نمی‌کنم او این کار را انجام دهد. شما را درک کند و بعید است که بتواند فیلمی مشابه برای شما بسازد، زیرا نه تنها چشم و گوش ندارد، دست و پا هم برای خلق کردن ندارد.

یعنی اگر این افراد باعث هر کدام شوند جهش ها، هر ژنادراک بیشتری دارند، فرصت های بیشتری برای تعامل با دنیای اطراف خود دارند، سپس می توانند آگاهانه آن را تغییر دهند، به نظر من این کاملاً منطقی است.

البته، همه نمی توانند همزمان یا به همان اندازه قوی ببینند و انجام دهند (نظریه احتمال، چطوری؟)، فرض کنید ضعیف و جادوگران قویبرای اینکه ضعیف به سطح قوی برسد، او به نوعی تقویت توانایی های خود نیاز دارد، نوعی کاتالیزور که دستکاری او در انرژی اطرافش را افزایش دهد و در اینجا با شما روبرو می شوید. عصای جادویی، طلسم، هرگونه مصنوع جادویی برای اهداف مختلف (انگار به دنبال راه حل مداری برای کار مورد نیاز خود هستید).

همچنین می توان چنین فرض کرد ابزارهایی با قدرت جادویی(چیزهای آماده مانند انواع بطری ها با معجون) همچنین می توانند توسط ماگل هایی استفاده شوند که به ویژه از این "هدیه" برخوردار نیستند، شبیه به نحوه برداشتن تپانچه توسط میمون با فشنگ، بدون اینکه هنوز نمی داند چه کار می کند و چگونه انجام می دهد. در واقع کار می کند.

در مورد سفرهای سریع و پورتال ها، سپس در 1 مورد، انرژی می تواند در طول موج های مختلف حرکت کند (حتی بین ذرات بنیادی فضاهای خالی وجود دارد و دیوار شما آنقدر که فکر می کنید متراکم نیست، همه چیز نسبی است) تا از تلفات / تداخل / اعوجاج غیر ضروری جلوگیری شود. سرعت انتقال اطلاعات و در 2 می توانید 2 نقطه از فضا را به هم وصل کنید (باید کمی جادو با قوانین گرانش انجام دهید و در اصل همه چیز کاملاً امکان پذیر است) و در نتیجه نوعی پل ایجاد کنید که شما را از نقطه A به نقطه B (نه تنها پورتال ها در فضا، بلکه در زمان کاملا واقعی هستند).

این یکی از سوالات ابدی، که هزاران سال است بشریت را شکار کرده است. یک عارف یا غیبی خواهد گفت که جادو وجود دارد، که او توانایی های آن را از نزدیک تجربه کرده است. شکاک اعتراض خواهد کرد - جادوی تو کجاست، آن را به من نشان بده! من فقط به چیزی که می توان دید یا لمس کرد ایمان دارم! اما حق با کدام یک از آنها خواهد بود؟

برای درک اینکه آیا جادو وجود دارد یا خیر، باید سعی کنید این موضوع را تا حد امکان بی طرفانه درک کنید. و ما باید از مبدا شروع کنیم تکنیک های جادویی. از شما خواننده ی عزیز دعوت می کنم که ذهنی به دوران ماقبل تاریخ سفر کنید.

چرا جادو بوجود آمد؟

روزی روزگاری، خیلی وقت پیش، دنیا واقعاً بزرگ بود. و ترسناک... مردم باید هر روز با خطراتی روبرو می شدند که ما حتی نمی توانیم آنها را تصور کنیم. شکارچیان در زمین پرسه می زدند، قوی تر از ببرها و شیرهای امروزی. رعد و برق، طوفان، طوفان و غیره پدیده های طبیعیوحشت خرافی را برای اجداد ما به ارمغان آورد.

مرد نمی دانست که آیا زنده از شکار باز خواهد گشت یا نه، آیا می تواند از حمله دیگری توسط یک قبیله متخاصم جان سالم به در ببرد. هر بیماری به عنوان دسیسه تلقی می شد. البته، شخص به محافظتی نیاز داشت که به او اجازه دهد در این دنیای عظیم و خصمانه احساس راحتی بیشتری کند.

بشریت همیشه با ذهنی کنجکاو متمایز بوده است. برخی از مردم شروع به مطالعه خواص گیاهان کردند و سعی کردند با "نیروها" و "ارواح" که عناصر طبیعی را تشخص می دادند، تعامل کنند. اینگونه بود که اولین شمن ها ظاهر شدند - وزیران فرقه که خود را وقف مطالعه جادو کردند.

شمن ها چه کردند؟

جادوگر مسئول سرنوشت قبیله خود بود. او باید شکار موفقیت آمیز را تضمین می کرد، خدایان را خشنود می کرد، خدایان که می توانستند هم محصول فراوان و هم انواع بلاها را برای مردم بفرستند. هنگامی که باید تصمیمات مهمی اتخاذ می شد، برای مثال، تغییر محل کمپ، شروع به تهیه آذوقه، یا رفتن به یک لشکرکشی، با شمن مشورت می شد.

برای دریافت چیزی، باید در ازای آن چیزی به همان اندازه ارزشمند بدهید. جادوگران باستان از این اصل در مراسم خود استفاده می کردند. آنها بخشی از محصول و حیواناتی که از شکار به دست می آمد را قربانی خدایان می کردند. آزتک ها و بسیاری از قبایل دیگر به طور گسترده ...

اجداد ما سوالی نداشتند که آیا جادو وجود دارد یا خیر. آنها بدون قید و شرط به قدرت جادوگری اعتقاد داشتند. با این حال، اگر شمن قادر به "موافقت با خدایان" نبود و مشکلاتی برای قبیله رخ می داد، می توانست به سادگی کشته شود. مقام جادوگر عالی به نامزد بعدی منتقل شد.

اعمال عرفانی مردم جهان

به نظر می رسد پیشرفت علمی و فناوری باید به اعمال جادویی و سایر خرافات پایان دهد. اما خودتان قضاوت کنید، جادو به هر شکلی هنوز در نقاط مختلف جهان وجود دارد:

شمن های مکزیک و سیبری. مراسم آنها استفاده از مواد توهم زا - psilocybes، fly agarics، peyote را مجاز می کند. در حالت خلسه، شمن از جهان‌های دیگر بازدید می‌کند و با ساکنان آن‌ها تعامل می‌کند و مراسمی را انجام می‌دهد. یک تکنیک رایج، تشریفات با استفاده از تنبور است.

یوگی های هند این افراد شگفت انگیز توانایی های بدن خود را کاملاً کنترل می کنند. به عنوان مثال، یک یوگی می تواند با خیال راحت یک کیسه سوزن را ببلعد و سپس سوزن ها را مجبور کند تا از نوک انگشتانش خارج شوند. یوگی ها داوطلبانه نفس خود را متوقف می کنند و به درون می افتند. برخی حتی قادر به معلق شدن هستند.

پیروان فرقه وودو. اینها عمدتاً ساکنان قاره آفریقا هستند. دین وودو شامل روی آوردن به ارواح نامرئی لوآ است که به عنوان واسطه بین انسان و خدا عمل می کنند. به طور گسترده ای به لطف ولت شناخته شده است - عروسکی که برای مرگ دشمن ساخته شده است.

Rosicrucians (ماسون ها). شوالیه های گل رز و صلیب که اکنون فرزندانشان را تشکیل می دهند لژ ماسونی، دارای علم مقدس بود. قدرت آنها باعث نگرانی مقامات آن زمان شد. فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه (فیلیپ خوش تیپ) برای خلاص شدن از شر روزیکروسیان، با پاپ کلمنت پنجم وارد یک توطئه مخفیانه شد.

لنگرگاه های تبت این عارفان به دلیل توانایی آنها در یخ زدگی در شدیدترین یخبندان های هیمالیا مشهور هستند. تمرین می کنند (گرمای درون). انکوریت ها مخصوصاً خود را در ورقه های مرطوب می پیچند و با گرمای بدنشان خشک می کنند. آنها همچنین مراسم تشدید را انجام می دهند که در لیست موجود است.

لژ تئوسوفی. در آمریکا بسیار رایج است، با وجود این واقعیت که یکی از بنیانگذاران جنبش هلنا پترونا بلاواتسکی، متولد امپراتوری روسیه بود. تئوسوفیست ها را فقط می توان به طور مشروط جادوگر نامید، اگرچه در میان اعمال آنها سفرهای اختری و معاشرت معنوی وجود دارد.

جادوی روستا تقریباً در تمام گوشه های روسیه گسترده است. تنوع آن کولی است جادوی تاریککه شامل روش های مختلف القای آسیب و چشم بد می باشد.

وجود دارد یا نه؟

با این حال، آیا جادو وجود دارد؟ می توان گفت که نمونه های تاریخی زیادی وجود دارد، اما این هیچ شکاکی را قانع نمی کند. به حقیقت می پیوندد یا وانگا؟ دستکاری حقایق، تصادفی محض! نفرین فراعنه که بر دزدان مقبره غلبه کرد؟ مزخرف، فقط هوای کهنه در داخل اهرام جمع شده است! در مورد چی؟ این فقط یک توهم جمعی است! و غیره…

خواننده عزیز، اگر واقعاً می خواهید بدانید که آیا جادو وجود دارد یا خیر، سعی کنید آن را از جنبه عملی مطالعه کنید. این تنها راهی است که می توانید خرید کنید تجربه شخصی، ایده خود را در مورد این موضوع شکل دهید. در واقع، در زندگی واقعیشما نمی توانید جادوگری را ملاقات کنید که بتواند یک اژدها را احضار کند یا یک گلوله آتشین را به طرف حریف خود پرتاب کند. اما این به هیچ وجه به این معنی نیست که دانش چند صد ساله شمن ها، جادوگران، جادوگران، عارفان کشورهای مختلف- این فقط یک ساختگی بی معنی است.