صفحه اصلی / عدد شناسی / دموکریتوس: بیوگرافی، حقایق جالب، اکتشافات و فعالیت های علمی. دموکریتوس کیست؟ زندگینامه ماتریالیسم دموکریتوس دموکریت به اختصار

دموکریتوس: بیوگرافی، حقایق جالب، اکتشافات و فعالیت های علمی. دموکریتوس کیست؟ زندگینامه ماتریالیسم دموکریتوس دموکریت به اختصار

این آموزه ها در فلسفه یونان باستان و روم است.

تمرین کنید:

فلسفه به عنوان یک سیستم شامل عناصر مختلفی است - اجزاء: آموزه وجود (جوهر، خصوصیات اساسی) - هستی شناسی. آموزه معرفت - درباره حقیقت - عرفان شناسی. دکترین تفکر (اشکال و قوانین تفکر) - منطق. زیبایی شناسی- آموزه زیبا و زشت. دکترین فلسفی انسان - انسان شناسی فلسفی. دکترین فلسفی ارزش ها ارزش شناسی است.

مسئله رابطه ماده و آگاهی را پرسش اساسی فلسفه می نامند.

این سوال 2 طرف دارد:

1. OVF SIDE.

سؤال این است که چه چیزی اولیه است و چه چیزی ثانویه - ماده یا آگاهی؟ بسته به پاسخ، 2 مکتب فلسفی وجود دارد: ماتریالیسم و ​​ایده آلیسم.

2 نوع ایده آلیسم:

1. ایده آلیسم عینی (به عنوان روحی اولیه که مستقل از انسان وجود دارد، ایده آلیسم عینی آموزه افلاطون است)

2. ذهنی (اصل آرمانی معنوی به شخص بستگی دارد - اراده - یعنی اصل اصلی به موضوع بستگی دارد).

2. OVF SIDE.

سؤال این است که دانش ما در مورد جهان چگونه با جهان ارتباط دارد: آیا آنها با این جهان مطابقت دارند یا نه. اساساً این سؤال درباره شناخت پذیری جهان است: اگر دانش با جهان پیرامون مطابقت دارد، آن حقیقت است و جهان برای انسان قابل شناخت است. اگر معرفت با وضع امور مطابقت نداشته باشد، جهان برای انسان ناشناخته است. در بیشتر موارد، آموزه‌های فلسفی (اعم از ماتریالیستی و ایده‌آلیستی) شناخت‌پذیری جهان را تشخیص می‌دهند، اگرچه خود فرآیند شناخت به روش‌های مختلفی تفسیر می‌شود. در عین حال، در فلسفه تعالیمی وجود دارد که ناشناخته بودن اساسی جهان را تأیید می کند. این جریان فلسفی، ادم گرایی است

Δημόκριτος;

فیلسوف یونان باستان، یکی از بنیانگذاران اتمیسم و ​​فلسفه ماتریالیستی

باشه 460 - تقریبا 370 قبل از میلاد ه.

بیوگرافی مختصر

دموکریتوس(او پس از محل تولدش دموکریتوس آبدرا نیز نامیده می شد) - فیلسوف یونان باستان، اولین ماتریالیست ثابت، یکی از اولین نمایندگان اتمیسم. دستاوردهای او در این زمینه آنقدر بزرگ است که در کل دوران مدرن، هر نتیجه گیری اساساً جدیدی در مقادیر بسیار کم به آنها اضافه شده است.

ما فقط اطلاعات جزئی از زندگی نامه او می دانیم. حتی محققان باستانی نتوانستند درباره زمان تولد دموکریتوس به توافق برسند. اعتقاد بر این است که این اتفاق در حدود 470 قبل از میلاد رخ داده است. ه. موطن او تراکیه، منطقه ای در شرق یونان، شهر ساحلی آبدرا بود.

افسانه ها حاکی از آن است که پدر دموکریتوس به دلیل مهمان نوازی و صمیمیت از پادشاه ایرانی خشایارشا هدیه ای دریافت کرد (لشکر او از تراکیا گذشت و پدر فیلسوف آینده ظاهراً به سربازان شام می داد) برخی از کلدانی ها و جادوگران. دموکریتوس، طبق افسانه، شاگرد آنها بود.

معلوم نیست که آیا تحصیلات او با این کار تمام شده است یا خیر، اما دانش و تجربه او در طی سفرها و سفرهای متعدد به طور قابل توجهی افزایش یافت که به نوبه خود به لطف دریافت ارثی غنی پس از مرگ پدرش امکان پذیر شد. معروف است که وی از کشورهایی مانند ایران، مصر، ایران، هند، بابل، اتیوپی دیدن کرد و با فرهنگ و دیدگاه های فلسفی مردمان ساکن آنجا آشنا شد. مدتی در آتن زندگی کرد، به سخنرانی های سقراط گوش داد و احتمالاً آناکساگوراس را ملاقات کرد.

در زادگاه دموکریتوس، اختلاس از ارث والدین جرم تلقی می شد و توسط دادگاه مجازات می شد. پرونده فیلسوف نیز در جلسه دادگاه مورد بررسی قرار گرفت. افسانه ها حاکی از آن است که دموکریتوس به عنوان یک سخنرانی دفاعی، چندین بخش از «ساخت جهان بزرگ»، اثر او را خواند، پس از آن، همشهریانش حکم بی گناهی خود را اعلام کردند، و بدین وسیله تشخیص دادند که او کاربرد شایسته ای برای پدرش پیدا کرده است. پول

در واقع، دموکریتوس چنان دانش دایره‌المعارفی، گسترده و همه‌کاره‌ای داشت که شایسته لقب سلف افلاطون معروف است. از 343 قبل از میلاد ه. - معلم اسکندر مقدونی؛ در 335/4 ق.م. ه. لیسیوم (یونانی باستان: Λύκειον Lyceum یا مدرسه مشاء) را تأسیس کرد. طبیعت شناس دوره کلاسیک; تأثیرگذارترین فیلسوفان باستان؛ بنیانگذار منطق رسمی; یک دستگاه مفهومی ایجاد کرد که هنوز در واژگان فلسفی و سبک تفکر علمی نفوذ می کند. اولین متفکری بود که سیستم جامعی از فلسفه را ایجاد کرد که تمام حوزه های رشد بشری را در بر می گرفت: جامعه شناسی، فلسفه، سیاست، منطق، فیزیک" target="_blank" href="/kratkie-biografii/aristotel">ارسطو در معاصر خود. در دورانی هیچ علمی وجود نداشت که او مطالعه نکرده باشد: نجوم، اخلاق، ریاضیات، فیزیک، پزشکی، فناوری، تئوری موسیقی، زبان شناسی، مربی او در این زمینه اتمیست Leucippus بود، که اطلاعاتی در مورد او عملا وجود ندارد. زمان ما کمتر، ظهور چنین جهانی است تدریس فلسفیمانند اتمیسم، معمولاً دقیقاً با نظریات دموکریتوس مرتبط است. این بیانگر ترکیبی از کیهان‌شناسی، فیزیک، معرفت‌شناسی، اخلاق و روان‌شناسی بود - حوزه‌هایی از دانش که توسط قدیمی‌ترین مکاتب فلسفی یونان مورد مطالعه قرار می‌گرفت.

به عنوان مثال، دموکریتوس از دیدگاه مردم عادی سبک زندگی نسبتاً عجیبی داشت، او دوست داشت فکر کند و از شلوغی گورستان دور شود. لقب «فیلسوف خندان» را به او دادند، به ویژه به دلیل نحوه خندیدن علنی بدون دلیل (فیلسوف نمی توانست بدون خنده نگاه کند که گاهی اوقات نگرانی های کوچک و پوچ بشری با عظمت نظم جهانی مقایسه می شود). . طبق افسانه، مردم شهر برای معاینه دموکریتوس که دیوانه شده بود به بقراط روی آوردند، اما دکتر معروف فیلسوف را کاملاً سالم تشخیص داد و او را یکی از باهوش ترین افرادی خواند که فرصت برخورد با او را داشت. او در حدود سال 380 قبل از میلاد درگذشت. ه.

دیوژن لائرتیوس ادعا کرد که دموکریتوس حدود 70 اثر نه تنها به فلسفه، بلکه به سایر علوم و هنرها نیز اختصاص داده است. رایج ترین ارجاعات به «ساختمان بزرگ جهان» و «ساختمان جهان کوچک» است. میراث او تا به امروز در قالب 300 قطعه باقی مانده است. در دوران باستان، دموکریتوس نه تنها به دلیل دیدگاه های فلسفی، بلکه به دلیل توانایی اش در بیان افکار در نوشته هایش به زیبایی، اما در عین حال کوتاه، ساده و واضح به شهرت رسید.

بیوگرافی از ویکی پدیا

دموکریتوس آبدره(Δημόκριτος؛ حدود 460 قبل از میلاد، Abdera - حدود 370 قبل از میلاد) - فیلسوف یونان باستان، احتمالاً شاگرد Leucippus، یکی از بنیانگذاران اتمیسم و ​​فلسفه ماتریالیستی.

در شهر آبدرا در تراکیه به دنیا آمد. در طول زندگی خود سفرهای زیادی کرد و دیدگاه های فلسفی اقوام مختلف را مطالعه کرد. مصر باستان، بابل، ایران، هند، اتیوپی). من در آتن به فیلولاوس و سقراط فیثاغورثی گوش دادم و با آناکساگوراس آشنا بودم.

آنها می گویند که دموکریتوس پول زیادی را که به ارث برده بود در این سفرها خرج کرد. اما اختلاس ارث در آبدره تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. در محاکمه، دموکریتوس به جای دفاع از خود، گزیده‌هایی از اثر خود، "ساختن بزرگ جهان" را خواند و تبرئه شد: همشهریانش تصمیم گرفتند که پول پدرش بیهوده خرج نشده است.

با این حال، شیوه زندگی دموکریتوس برای آبدری ها نامفهوم به نظر می رسید: او مدام شهر را ترک می کرد، در گورستان ها پنهان می شد، جایی که به دور از شلوغی شهر، به تأمل می پرداخت. گاهی اوقات دموکریتوس بدون هیچ دلیل مشخصی از خنده می خندید، امور انسانی در پس زمینه نظم بزرگ جهانی برای او بسیار خنده دار به نظر می رسید (از این رو نام مستعار او "فیلسوف خندان"). همشهریان دموکریتوس را دیوانه می دانستند و حتی پزشک معروف بقراط را برای معاینه او دعوت کردند. او در واقع با فیلسوف ملاقات کرد، اما به این نتیجه رسید که دموکریتوس هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی کاملاً سالم است، و علاوه بر این اظهار داشت که دموکریتوس یکی از باهوش ترین افرادی است که باید از بین شاگردان دموکریتوس، بیون از آبدرا، ارتباط برقرار کند.

به گفته لوسیان، دموکریتوس 104 سال زندگی کرد.

فلسفه دموکریتوس

او در دیدگاه های فلسفی خود با دیدگاهی مخالف الئاتی ها در مورد تصور بودن کثرت و متصور بودن حرکت بیرون آمد، اما کاملاً با آنها موافق بود که موجود واقعی نه می تواند پدید آید و نه ناپدید شود. ماتریالیسم دموکریتوس که مشخصه تقریباً همه دانشمندان آن زمان است، تأملی و متافیزیکی است. دموکریتوس، به گفته سنکا، «ظریف‌ترین متفکر باستانی است».

ماتریالیسم اتمی

دستاورد اصلی فلسفه دموکریتوس را توسعه او در آموزش لوکیپوس می دانند (حتی نظریه ای وجود داشت که لوکیپوس نام دموکریتوس جوان بود، اما توسط دانشمندانی مانند دیلز، زلر و ماکوولسکی رد شد) "اتم" - یک ذره تقسیم ناپذیر از ماده که وجود واقعی دارد، از بین نمی رود و ظهور نمی کند. ماتریالیسم اتمی). او جهان را سیستمی از اتم ها در خلاء توصیف کرد که تقسیم پذیری بی نهایت ماده را رد کرد و نه تنها بی نهایت تعداد اتم ها در جهان را فرض کرد، بلکه بی نهایت اشکال آنها را نیز فرض کرد. ایده ها, نوع - «ظاهر، ظاهر»، مقوله ای مادی گرایانه، در مقابل ایده آلیستی ایده هاسقراط). طبق این نظریه، اتم‌ها در فضای خالی (به قول دموکریتوس تهی بزرگ) حرکت می‌کنند، هرج و مرج با هم برخورد می‌کنند و به دلیل مطابقت شکل‌ها، اندازه‌ها، موقعیت‌ها و نظم‌ها یا به هم می‌چسبند یا از هم دور می‌شوند. ترکیبات به دست آمده در کنار هم قرار می گیرند و در نتیجه اجسام پیچیده تولید می کنند. حرکت خود ویژگی ذاتی اتم هاست. اجسام ترکیبی از اتم ها هستند. تنوع اجسام هم به دلیل تفاوت اتم های سازنده آنهاست و هم به دلیل تفاوت در ترتیب تجمع آنها، همانطور که کلمات مختلف از حروف یکسان تشکیل می شوند. اتم ها نمی توانند لمس کنند، زیرا هر چیزی که در درون خود پوچی نباشد، تقسیم ناپذیر است، یعنی یک اتم. در نتیجه، بین دو اتم همیشه حداقل شکاف های کوچکی وجود دارد، به طوری که حتی در اجسام معمولی نیز خلاء وجود دارد. همچنین نتیجه می شود که وقتی اتم ها به فواصل بسیار کوچک نزدیک می شوند، نیروهای دافعه بین آنها شروع به عمل می کنند. در عین حال، جاذبه متقابل بین اتم ها بر اساس اصل "مثل، مانند را جذب می کند" امکان پذیر است.

کیفیت های مختلف اجسام کاملاً توسط خواص اتم ها و ترکیب آنها و برهم کنش اتم ها با حواس ما تعیین می شود. به گفته جالینوس،

«[فقط] در نظر کلی رنگ است، در نظر شیرینی است، در نظر تلخی است، در حقیقت [فقط] اتم و پوچی است». این همان چیزی است که دموکریتوس می‌گوید، با این باور که همه ویژگی‌های معقول از ترکیب اتم‌ها [فقط موجود] برای ما که آنها را درک می‌کنیم ناشی می‌شوند، اما طبیعتاً هیچ چیز سفید، سیاه، زرد، قرمز، تلخ یا شیرین وجود ندارد. مقصود این است که «عموماً» [برای او] به معنای «طبق نظر عمومی» و «برای ما» [و] نه از نظر ماهیت خود چیزها است. او به نوبه خود، ماهیت خود چیزها را [با عبارت] «در واقع» تعیین می کند، و این اصطلاح را از کلمه «واقعی» که به معنای «واقعی» است، می سازد. تمام معنای [این] خود آموزش باید اینگونه باشد. [فقط] مردم چیزی را سفید، سیاه، شیرین، تلخ و هر چیز دیگری از این دست می شناسند، اما در حقیقت همه چیز «چی» و «هیچ» است. و اینها دوباره عبارات خودش است، یعنی او اتم ها را "چه" و پوچی - "هیچ" نامید.

اصل ایسونومی

اصل روش شناختی اتمیست ها اصل ایسونومی (ترجمه تحت اللفظی از یونانی: برابری همه در برابر قانون) بود که به صورت زیر صورت بندی می شود: اگر یک پدیده خاص امکان پذیر باشد و با قوانین طبیعت در تضاد نباشد، در این صورت است. لازم است فرض کنیم که در زمان نامتناهی و در فضای نامتناهی یا قبلاً اتفاق افتاده است یا روزی رخ خواهد داد: در بی نهایت مرزی بین امکان و وجود وجود ندارد. این اصل را اصل فقدان دلیل کافی نیز می نامند: هیچ دلیلی وجود ندارد که هیچ جسم یا پدیده ای به این شکل وجود داشته باشد نه به شکل دیگری. به طور خاص چنین نتیجه می شود که اگر یک پدیده اصولاً می تواند در آن رخ دهد انواع مختلف، پس همه این انواع در واقعیت وجود دارند. دموکریتوس چند نتیجه گیری مهم از اصل همسانی انجام داد: 1) اتم ها در همه شکل ها و اندازه ها وجود دارند (از جمله اندازه کل جهان). پوچی بزرگ در هر جهت و با هر سرعتی موقعیت آخر برای نظریه دموکریت بسیار مهم است. اساساً از این نتیجه می‌توان نتیجه گرفت که حرکت به خودی خود نیازی به توضیح ندارد. مخالف آنها ارسطو در توصیف دیدگاه اتمیستها در فیزیک می نویسد:

... هیچ کس [از کسانی که وجود پوچی را تشخیص می دهند، یعنی اتمیست ها] نمی تواند بگوید که چرا [جسمی] که به حرکت در می آید در جایی متوقف می شود، زیرا چرا ترجیح می دهد اینجا متوقف شود و آنجا متوقف نشود؟ در نتیجه، یا باید استراحت کند یا تا بی نهایت حرکت کند، مگر اینکه چیزی قوی تر دخالت کند.

اساسا، این بیانیه روشنی از اصل اینرسی است - اساس تمام فیزیک مدرن. گالیله، که اغلب به کشف اینرسی نسبت داده می شود، کاملاً واضح بود که ریشه های این اصل به اتمیسم باستانی باز می گردد.

کیهان شناسی

خلأ بزرگ از نظر فضایی بی نهایت است. در هرج و مرج اولیه حرکات اتمی در خلاء بزرگ، گردابی خود به خود شکل می گیرد. مشخص می شود که تقارن خلأ بزرگ در داخل گرداب شکسته شده است، یک مرکز و حاشیه در آنجا بوجود می آید. اجسام سنگین تشکیل شده در یک گرداب تمایل دارند در نزدیکی مرکز گرداب جمع شوند. تفاوت بین سبک و سنگین کیفی نیست، بلکه کمی است و این به تنهایی پیشرفت قابل توجهی را ایجاد می کند. دموکریتوس جدایی ماده در داخل گرداب را اینگونه توضیح می دهد: در هجوم خود به مرکز گرداب، اجسام سنگین تر، اجسام سبک تر را جابجا می کنند و به حاشیه گرداب نزدیک تر می مانند. در مرکز جهان، زمین تشکیل شده است که از سنگین ترین اتم ها تشکیل شده است. در سطح بیرونی جهان، چیزی شبیه به یک لایه محافظ تشکیل شده است که فضا را از فضای خالی بزرگ اطراف جدا می کند. از آنجایی که ساختار جهان با گرایش اتم ها به مرکز گرداب تعیین می شود، جهان دموکریتوس ساختار کروی متقارن دارد.

دموکریتوس طرفدار مفهوم کثرت جهان ها است. همانطور که هیپولیتوس دیدگاه های اتمیست ها را توصیف می کند،

دنیاها بی نهایت هستند و از نظر اندازه با یکدیگر تفاوت دارند. در برخی از آنها نه خورشید است و نه ماه، در برخی دیگر خورشید و ماه بزرگتر از ما هستند، در برخی دیگر یکی از آنها نیست، بلکه چندین است. فاصله بین دنیاها یکسان نیست. علاوه بر این، در یک مکان جهان های بیشتری وجود دارد، در دیگری کمتر است. برخی از دنیاها در حال گسترش هستند، برخی دیگر به شکوفایی کامل رسیده اند و برخی دیگر در حال انحطاط هستند. در جایی دنیاها پدید می آیند، در جایی دیگر زوال می یابند. آنها در برخورد با یکدیگر از بین می روند. برخی از جهان ها فاقد حیوان و گیاه و هر نوع رطوبت هستند.

تعدد جهان ها از اصل همسانی ناشی می شود: اگر فرآیندی از نوعی رخ دهد، در فضای نامتناهی در جایی روزی قطعاً رخ خواهد داد. آنچه در یک مکان معین در آن اتفاق می افتد در حال حاضرزمان، همچنین باید در مکان های دیگر در مقاطع خاصی از زمان رخ دهد. بنابراین، اگر در یک مکان معین در فضا، حرکت گرداب مانندی از اتم ها به وجود آمد که منجر به شکل گیری جهان ما می شد، در این صورت فرآیند مشابهی باید در مکان های دیگر رخ دهد که منجر به تشکیل جهان های دیگر شود. جهان‌های حاصل لزوماً یکسان نیستند: دلیلی وجود ندارد که جهان‌هایی بدون خورشید و ماه، یا با سه خورشید و ده ماه وجود نداشته باشند. فقط زمین عنصر ضروری هر جهان است (احتمالاً به سادگی با تعریف این مفهوم: اگر زمین مرکزی وجود نداشته باشد، دیگر یک جهان نیست، بلکه صرفاً یک توده ماده است). علاوه بر این، دلیلی هم وجود ندارد که در جایی در فضای بینهایت، دقیقاً همان دنیای ما شکل نگیرد. همه جهان ها در جهات مختلف حرکت می کنند، زیرا همه جهات و همه حالات حرکت برابر هستند. در این حالت، دنیاها می توانند با هم برخورد کنند و در حال فروپاشی باشند. به همین ترتیب، تمام لحظات زمان برابرند: اگر شکل‌گیری جهان اکنون اتفاق می‌افتد، در جایی باید هم در گذشته و هم در آینده رخ دهد. در حال حاضر دنیاهای مختلفدر مراحل مختلف توسعه هستند. در جریان حرکت خود، جهانی که شکل گیری آن کامل نشده است، می تواند به طور تصادفی در محدوده یک جهان کاملاً شکل گرفته نفوذ کند و خود را اسیر آن بیابد (دموکریتوس منشأ اجرام آسمانی را در جهان ما اینگونه توضیح داد).

از آنجایی که زمین در مرکز جهان قرار دارد، تمام جهات از مرکز با هم برابر است و دلیلی برای حرکت در هیچ جهتی ندارد (آناکسیماندر در مورد علت بی حرکتی زمین نیز همین نظر را داشت). اما شواهدی نیز وجود دارد که به گفته دموکریتوس، زمین در ابتدا در فضا حرکت کرد و تنها پس از آن متوقف شد.

با این حال، او طرفدار نظریه زمین کروی نبود. دموکریتوس استدلال زیر را ارائه کرد: اگر زمین یک کره بود، پس خورشید، غروب و طلوع، افق را در یک کمان دایره ای قطع می کند، و نه در یک خط مستقیم، همانطور که در واقعیت است. البته، این استدلال از نظر ریاضی غیرقابل دفاع است: قطرهای زاویه ای خورشید و افق بسیار متفاوت هستند، و این تأثیر را تنها در صورتی می توان متوجه شد که تقریباً یکسان باشند (برای این، بدیهی است که باید در فاصله بسیار زیادی از زمین حرکت کنید).

به گفته دموکریتوس، ترتیب منورها به این صورت است: ماه، زهره، خورشید، سیارات دیگر، ستارگان (با افزایش فاصله از زمین). علاوه بر این، هر چه نور از ما دورتر باشد، کندتر (نسبت به ستارگان) حرکت می کند. به پیروی از امپدوکلس و آناکساگوراس، دموکریتوس معتقد بود که سقوط اجرام آسمانینیروی گریز از مرکز از حرکت زمین جلوگیری می کند. دموکریتوس این ایده درخشان را داشت که کهکشان راه شیری انبوهی از ستارگان است که در فاصله بسیار کمی از یکدیگر قرار دارند که تصاویر آنها در یک درخشش ضعیف ادغام می شوند.

اخلاق

دموکریتوس مفهوم پان هلنیک را توسعه می دهد اقداماتبا توجه به اینکه معیار مطابقت رفتار فرد با قابلیت ها و توانایی های طبیعی اوست. از طریق منشور چنین اقداماتلذت به عنوان یک کالای عینی ظاهر می شود و نه فقط یک ادراک حسی ذهنی.

او اصل اصلی وجود انسان را در حالت روحی سعادتمند، آرام (اوتیمیا) عاری از هوس ها و افراط می دانست. این فقط لذت نفسانی ساده نیست، بلکه حالتی از "آرامش، آرامش و هماهنگی" است.

دموکریتوس معتقد بود که همه بدی ها و بدبختی ها به دلیل فقدان آن برای شخص اتفاق می افتد دانش لازم. از اینجا نتیجه گرفت که راه حل مشکلات در کسب دانش نهفته است. فلسفه خوش بینانه دموکریتوس مطلق بودن شر را مجاز نمی دانست و حکمت را وسیله ای برای دستیابی به سعادت می دانست.

دین

دموکریتوس وجود خدایان و نقش هر چیز ماوراء طبیعی را در پیدایش جهان انکار می کرد. به گفته سکستوس امپیریکوس، او معتقد بود که "ما از پدیده های خارق العاده ای که در جهان رخ می دهد به ایده خدایان رسیدیم." سکستوس در حمایت از دموکریتوس نقل قول می کند:

مردم قدیم با مشاهده پدیده های آسمانی مانند رعد و برق، رعد و برق و اتصال ستارگان، خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی وحشت می کردند و معتقد بودند که خدایان عامل این پدیده ها هستند.

اما در جای دیگر همان سکستوس می نویسد:

دموکریتوس می گوید: «تصاویر خاصی به مردم نزدیک می شوند و برخی از آنها سودمند و برخی دیگر مضر هستند. به همین دلیل دعا کرد که با تصاویر شادی روبرو شود.» آنها از نظر اندازه عظیم، هیولا [در ظاهر] و بسیار قوی هستند، اما جاودانه نیستند. آنها با ظاهر و صداهایی که در می آورند آینده را برای مردم پیشگویی می کنند. بر اساس این پدیده ها، پیشینیان به این فرض رسیدند که خدایی وجود دارد، در حالی که [در واقع] غیر از آنها خدایی وجود ندارد که ذات فناناپذیر داشته باشد.

I. D. Rozhansky علم عتیقه (M.: Nauka، 1980)

[یونانی Δημόκριτος] (حدود 470 یا 460 - 60 قرن چهارم قبل از میلاد)، یونان باستان. فیلسوف، پیش سقراطی، بنیانگذار تعلیم اتمی. گاه به نام آبدریت به نام زادگاهش (از شهر آبدره تراکیه). تاریخ تولد D. یک موضوع بحث برانگیز در دوران باستان بود: به گفته آپولودور - 460 یا 457 قبل از میلاد، طبق نظر Thrasyllus، که توسط دوکسوگرافی تأیید شده است، - 470 قبل از میلاد بود در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد طبق افسانه‌ای که دیوژن لائرتیوس نقل می‌کند، او نزد «جادوگران و کلدانی‌ها» درس می‌خواند که آنها را به ایرانیان می‌دادند. شاه خشایارشا به پدر D. Hegesistratus به خاطر رفتار با ایرانیان عبوری از تراکیه. ارتش در هنگام ناهار (Fr. XI؛ شماره گذاری قطعات و ارجاعات بر اساس نسخه آورده شده است: Lurie. 1970). پس از مرگ پدر، او بخش ثروتمند خود را صرف سفر کرد و از ایران، بابل، هند و مصر دیدن کرد. مدتی در آتن زندگی کرد و در آنجا به سقراط گوش داد. ممکن است آناکساگوراس را ملاقات کرده باشد. به طور سنتی اعتقاد بر این است که Leucippus اتمیست بیشترین تأثیر را بر D. داشته است، اما با نام D. است که ظهور اتمیسم به عنوان یک دکترین فلسفی جهانی شامل فیزیک، کیهان شناسی، معرفت شناسی، روانشناسی و اخلاق مرتبط است.

D. دارای تألیف بیش از 70 اثر (نام آنها توسط دیوژن لائرتیوس، به دنبال نسخه تراسیلوس آمده است): در مورد اخلاق، فیزیک، ریاضیات، ادبیات و علوم مختلف کاربردی، از جمله پزشکی (Fr. CXV؛ همان) : دیوگ IX 46-49); او همچنین با آثار "درباره کتیبه های مقدس در بابل" و "کتاب کلدانیان" - مطابق با اسطوره دائمی "کلدانی" مرتبط با تحصیلات و سفرهای او شناخته شد. چاپ تراسیلوس با این کتاب آغاز شد. "فیثاغورث" که بخش اخلاقی را باز کرد. مشهورترین آنها آثار «ساختمان جهان بزرگ» (Μέγας διάκοσμος) و «ساختمان جهان کوچک» (Μικρὸς διάκοσμος) بودند که احتمالاً به ساختار کیهان و انسان اختصاص داده شده است. اولین آنها نیز به Leucippus نسبت داده شد. علاوه بر متون خود D.، دوکسوگرافی بعدی عمدتاً بر اطلاعاتی از آثار تاریخی و فلسفی ارسطو و تئوفراستوس متکی بود. اطلاعات زیادی در مورد D. توسط شکاکان حفظ شد که او را یکی از پیشینیان شکاکیت پیرهو می دانستند.

در دوران باستان، D. نه تنها به دلیل عمق تدریس، بلکه به دلیل زیبایی سبک آثارش شناخته شده بود. سیسرو D. را با هراکلیتوس «تاریک» مقایسه می‌کند (سیسرون. بخش دوم 133)، تیمون فیلیوس او را «شبان کلمات» (Fr. 826) و دیونیسیوس هالیکارناسوس از همه یونانیان می‌خواند. فیلسوفان D.، افلاطون و ارسطو را فصیح ترین می نامیدند (Fr. 827). نشانه‌های سبک D. عبارت بودند از: اختصار، سازماندهی موزون عبارات، همخوانی، همخوانی، نوشناسی‌ها و استفاده گسترده از آنتی‌تزهای بلاغی: اتم‌ها و پوچی. ماکرو کیهان - کیهان و عالم صغیر - انسان.

درباره آغاز

اتم و پوچی منشأ هستی هستند، طبق تعالیم D. اتم (ἄτομος - غیر قابل تقسیم) کوچکترین جسم است، تغییرناپذیر و غیرقابل تقسیم، زیرا در آن خلاء وجود ندارد. تهی (κενόν) به عنوان فضایی وجود دارد که اتم ها را از یکدیگر جدا می کند و در آن حرکت می کنند. معرفی مفهوم اتم واکنشی به مسئله تقسیم بی نهایت است که توسط Zeno of Elea مطرح شد. اگر هیچ اتمی وجود نداشت، فرآیند شکافت هر یک بدن فیزیکینامتناهی خواهد بود و ما یک چیز متناهی متشکل از تعداد نامتناهی جزء خواهیم داشت که پوچ است. د. پوچی را «عدم» نامید و از اصل الئاتی درباره عدم وجود نیستی صرف نظر کرد. در عین حال، د. هستی و نیستی را «در واقعیت» موجود می داند (ἐτεῇ); به لطف این رویکرد، واقعیت توسط D. هم به عنوان هستی و هم به عنوان پوچی (عدم) شناخته شد. اتم به عنوان هستی، چیزی، جسم، کامل بودن درک می شود (فر. 197). پوچی با مفاهیم "عدم"، "هیچ"، "بی نهایت" مشخص می شود. اتم ها و پوچی، هستی و نیستی بر اساس یکسان وجود دارند: «هستی بیش از نیستی وجود ندارد» (فر. 7؛ همان: Arist. Met. I 4). این اصل "ایسونومی" (به معنای واقعی کلمه برابری) در سیستم D. جهانی است.

تعداد اتم ها بی نهایت است و برای همیشه در حال حرکت هستند. حتی در داخل اجسام جامد نیز حرکات نوسانی انجام می دهند. علت اصلی این حرکت، برخورد اتم‌ها است که در جهان‌زایی گردابی آغاز شد - کیهان D. به‌طور مکانیکی تعیین می‌شود.

اتم های به همان اندازه متراکم در 3 ویژگی با یکدیگر متفاوت هستند: "شکل"، "اندازه" و "چرخش". چهارمین ویژگی متمایز - "نظم" - به نحوه اتصال اتم ها به یکدیگر اشاره دارد. چرا درشت بادی های متشکل از اتم ها دارای کیفیت های مختلفی هستند. اشکال اتم‌ها بی‌نهایت متنوع هستند، زیرا طبق اصل همسانی (Fr. 147)، دلیلی وجود ندارد که یک شکل را بر شکل دیگر ترجیح دهیم و بنابراین تعداد اشکال اتم‌ها را محدود کنیم. علاوه بر این، همه بحث ها در مورد اشکال اتم ها حدس و گمان است، زیرا اتم برای ادراک حسی غیر قابل دسترس است (ἀπαθής). D. اتمها را ἰδέαι (گونه) نامید و این اصطلاح را حتی قبل از افلاطون برای تعیین جوهری که فقط توسط فکر درک می شود معرفی کرد (Fr. 198).

ظهور و نابودی اجسام پیچیده از طریق اتصال و جداسازی اتم ها - مطابق با اصل جهانی انجام می شود. فلسفه باستان: "هیچ چیز از هیچ حاصل نمی شود." 4 عنصر دنیای فیزیکی- آتش، هوا، آب و زمین - نیز از اتم تشکیل شده است. D. فقط به اتم های آتش نسبت داده می شود یک شکل خاص - کروی در مورد 3 عنصر دیگر مشخص است که شکل اتم های آنها یکسان است، اما اندازه آنها متفاوت است: بزرگترین برای اتم های زمین، کوچکترین. برای هوا؛ آنها مخلوطی از اتم های همه اشکال هستند و به همین دلیل می توانند به یکدیگر تبدیل شوند: با جدا شدن از اجسام با اتم های بزرگتر، اجسامی با اتم های کوچکتر به وجود می آیند، بنابراین آب از زمین و هوا از آب به وجود می آید. این دیدگاه D. توسط ارسطو مورد انتقاد قرار گرفت و اشاره کرد که در این صورت روند ظهور به زودی متوقف می شود (Arist. De cael. III 4).

درباره فضا

تعداد نامتناهی، اتم ها به طور پیوسته در یک فضای خالی بی نهایت حرکت می کنند. برخورد و درهم تنیدگی با یکدیگر به دلیل ناهمواری اشکالشان، «در هم تنیده» می شوند و دنیاهای بی شماری را تشکیل می دهند. کیهان ما به لطف یک "گرداب" خود به خودی خاص (δίνη) شکل گرفت، که در آن مرتب‌سازی اولیه اتم‌ها صورت گرفت - مانند دوست داشتن، با اتم‌های بزرگ‌تر که در مرکز به پایان می‌رسند، و از آن‌ها زمین به وجود آمد. یک پوسته "خیس و گل آلود" در ابتدا دور آن چرخید که به تدریج خشک شد. ماده مرطوب پایین رفت و ماده خشک از اصطکاک مشتعل شد و ستارگان از آن پدید آمدند. زمین در مرکز کیهان است، بر اساس اصل همسانی - "هیچ دلیلی وجود ندارد که در یک جهت به جای دیگری عجله کند" (Fr. 379, 403).

درباره روح و معرفت

د به وابستگی کیفیات اشیا به ادراک ما اشاره کرد. تمام مفاهیمی که زبان برای توصیف دنیای بیرونی را تشکیل می دهند با هیچ چیز "واقعی" مطابقت ندارند، به همین دلیل است که همه دانش ما اساساً متعارف است. «طبق عرف شیرینی است، بر حسب عرف تلخی است، بر حسب عرف سرما، رنگ، گرما است، اما در حقیقت - اتم و پوچی» (فرهنگ 90، 55). به همین معنا، کلمه νόμος (توافق، عرف قانونی) توسط امپدوکلس قبل از D. به کار می رفت و می گفت که مفاهیم «تولد» و «مرگ» پذیرفته شده در فلسفه طبیعی مشروط هستند، زیرا عناصر اولیه در واقع ابدی هستند (DFV). B. 9). به گفته دی، از آنجایی که اتم ها رنگ، بو و طعم ندارند، پس این کیفیت ها در واقع وجود ندارند، زیرا "هیچ چیز از هیچ به وجود نمی آید." همه کیفیت ها به تفاوت های کمی- رسمی اتم ها قابل تقلیل هستند: جسمی متشکل از اتم های «گرد و نسبتاً بزرگ» شیرین به نظر می رسد و از «گرد، صاف، مورب و کوچک در اندازه» - تلخ و غیره (Fr. 497). کیفیت ها در حین عمل ادراک شکل می گیرند، دلیل وقوع آنها برهم کنش اتم های روح و اتم های باز شده یک شیء است. بنابراین، تفاوت در ادراک ناشی از تغییرپذیری نه تنها شیء، بلکه همچنین خود ادراکات است: در واقع، ما از هیچ چیز چیزی نمی دانیم (فر. 49).

D. ادراک حسی را با کمک خروج از اجسام توضیح داد: "تصاویر" (εἴδωλα) که شکل بدن درک شده را دارند از سطح اجسام خارج می شوند. آنها به چشم نفوذ می کنند، و سپس به روح، جایی که آنها نقش می بندند - اینگونه است که ایده های ما بوجود می آیند (امپدوکلس آموزه مشابهی در مورد جریان های مادی داشت). بیشتر اوقات، این تصاویر از طریق منافذ بدن در خواب به شخص می رسد.

روح مانند آتش از کوچکترین اتمهای کروی تشکیل شده است ، بنابراین به بدن گرما و حرکت می دهد (زیرا توپ متحرک ترین شکل از همه است). در این صورت اتم های روح و بدن «مخلوط» می شوند. د. تمایز خاصی بین روح و ذهن ایجاد نکرد. او فرآیندهای تفکر و ادراک حسی را از طریق «نقاط تصاویر» توضیح داد. پس از مرگ بدن، اتم‌های روح در هوای اطراف پراکنده می‌شوند، اما از آنجایی که این فرآیند فوراً اتفاق نمی‌افتد، حتی اجساد مرده، به گفته د.، نوعی توانایی احساس دارند (فر. 586). د به پدیده مرگ و مردن علاقه مند بود و یک اپ را تقدیم کرد. "درباره آنچه در هادس است." افسانه ای وجود دارد مبنی بر اینکه او مشاهداتی در گورستان ها انجام داد، تغییرات پس از مرگ را که در اجساد رخ می داد مطالعه کرد، و توصیه به حفظ اجساد در عسل کرد (Fr. 588).

درباره خدایان

د. وجود خدایان را مجاز دانسته و آنها را موجوداتی باهوش متشکل از اتم ها می داند، بسیار بزرگ و با عمر بسیار طولانی، اما ابدی نیست (Fr. 472a; same: Sext. Adv. math. IX 19). از آنها، مانند هر چیز مادی، تصاویر نیز نشأت می گیرد، برخی «خوب» و برخی دیگر «بد». آنها آینده را پیشگویی می کنند، می توان آنها را دید و شنید (Ibidem). د. معتقد بود که در واقع نباید از خدایان ترسید، اما درخواست تأثیر مفید بسیار عاقلانه است. این توضیح از وجود خدایان، همانطور که سیسرو اشاره کرد، با انکار وجود آنها مرز دارد (Fr. 472a)، و در دوران باستان، D. شهرت زیادی به عنوان یک خداناباور داشت، به خصوص که او یک سنت گرا بود. او ایمان به خدایان را با خرافات، ترس از مرگ و وحشت از پدیده های آسمانی توضیح داد (Fr. 581, 583).

درباره زندگی و خوشبختی

اخلاق د. ادامه فیزیک اتمی اوست: انسان مانند اتم که موجودی کامل و خودبسنده است، موجودی خودبسنده نیز هست، هر چه شادتر باشد در خود بسته تر است. د برای بیان درک خود از شادی از چند مورد استفاده کرد. اصطلاحات: «شفقت» (εὐθυμίη - euthymia)، «بهروزی» (εὐεστώ)، «بی ترسی» (ἀθαμβίη)، «معادل» (ἀταραξία - آتاراکسی). از سنت ها نیز استفاده کرد. اصطلاحات "هماهنگی" و "بعد" (فر. 742). مفهوم اصلی اخلاق او «اوتیمیا» است که موضوع کتابی جداگانه بود. آموزه اوتیمیا با انتقاد از سنت های D. همراه است. دین و اعتقاد به سرنوشت نئولوژیزم‌ها εὐθυμία و εὐεστώ بر رد این دیدگاه پایدار تأکید می‌کردند که خوشبختی یا از جانب خدایان (εὐδαιμονία) و یا از طریق شانس (εὐτυχία) عطا می‌شود. در نتیجه، خود اصل خوشبختی نه شرطی شدن بیرونی، بلکه درونی به دست آورد. معنای این اصطلاح در درجه اول با مفهوم اندازه گیری و خویشتن داری در رابطه با لذت های بدنی مرتبط است: «اوتومیا از طریق اعتدال در لذت ها و زندگی سنجیده پدید می آید» (Fr. 657). کسی که از خود راضی است، می داند که چگونه از آنچه که دارد خوشحال باشد، بدون اینکه به ثروت و شهرت دیگران حسادت کند. او برای اعمال منصفانه و حلال تلاش می کند، به همین دلیل است که "هم در رویا و هم در واقعیت" شاد، متعادل و واقعاً سالم است. او تا جایی که می تواند کار می کند - «هر کار خوشایندتر از بی تحرکی است اگر بدانی برای چه کار می کنی» (فر. 771) - با این حال، مراقب است «در امور خصوصی و عمومی بیش از حد فعال نباشد» (فر. Fr. 737). انگیزه متمایز شادی که با اصطلاح εὐεστώ (بهروزی) بیان می‌شود به معنای شناسایی اوتومی و لذت (ἡδονή) نیست: «اوتومیا با لذت یکسان نیست، همانطور که برخی به اشتباه معتقدند. این حالتی است که در آن روح آرام و تزلزل ناپذیر است، هیچ ترس، خرافات یا تجربه های دیگر در عذاب نیست.» (فر. 735).

بخش عمده‌ای از قطعات باقی‌مانده از D. به طور خاص به اخلاق مربوط می‌شود، اما در شکل کنونی خود، این متون نتیجه یک روند طولانی گردآوری و ویرایش هستند، بنابراین مشخص نیست که هر گزاره چقدر سخنان خود D. را منتقل می‌کند به رسمیت شناخته شده است که مجموعه دستورات اخلاقی استوبائوس عمدتاً حاوی مطالب معتبر D. است، اگرچه تحت نام «دموکرات» قرار گرفته است. اینها نمونه‌های واضحی از اخلاق‌گرایی قصیده‌ای هستند که در طول قرن‌ها از محبوبیت پایداری برخوردار بوده‌اند: «بهتر است قبل از اقدام فکر کنید تا بعد از آن». «کسانی که دوست دارند سرزنش کنند، از دوستی ناتوان هستند». "وفادار بودن به وظیفه در مصیبت چیز بزرگی است" و غیره، خوب است. 480 جمله کوتاه.

د و تدریس او در نوشته های نویسندگان مسیحی

اتمیسم به طور کلی، ماتریالیستی، مکانیستی و ضد دینی بودن. تدریس، موضوع انتقاد از قبل برای اصلی بود مکاتب فلسفیدوران باستان - افلاطونی، مشاء و رواقی. استدلال اصلی این مناقشه به آثار مسیح منتقل شد. نویسندگان D. معمولاً در میان دیگر اتم شناسان به همراه لوسیپوس، اپیکور و لوکرتیوس ذکر می شود. پیوندهای D. را می توان در نویسندگان بررسی های دقیق یافت منابع فلسفی- کلمنت اسکندریه، نمسیوس امسایی، اوسبیوس قیصریه، تئودوریت کوروش، که تعدادی نقل قول از آثار خود و همچنین از منتقدان فلسفه بت پرستی را حفظ کرده است. لاکتانتیوس (قرن سوم) شدیدترین سخن را در مورد D. بیان کرد که از D. به دلیل انکار مشیت و آموزه ظهور نوع بشر از زمین "مانند کرم" و غیره انتقاد می کند و آموزه خود را "سخنان بیهوده" می نامد و " حماقت» (Fr. 218, 235؛ همان: Lact. Div. 3. 17). در زمینه‌های جدلی خاص، تنها پس از نقد تاریخی و فلسفی متن، می‌توان تصویری مناسب از د. و آموزه‌های او بازسازی کرد. بله، blzh. آگوستین در اپ. "نامه به دیوسکوروس" ایده D. را در مورد خدایان به عنوان خروجی های جسمی مادی و همچنین آموزه تصاویر (Fr. 471, 472a, 303) مورد انتقاد قرار می دهد، اما او بی اساس نظر D. را نسبت می دهد. غیرجسمانی روح (فر. 471؛ همان: آگوست. تبلیغ دیوسک. 29); او تفاوت بین D. و Epicurus را در این واقعیت می یابد که اولی وجود "حیوانی و نیروی معنوی خاصی" را در ترکیب اتم ها تشخیص داد (Fr. 472a؛ همان: Aug. Ad Diosc. 27) و دومی خود اتم ها را تنها آغاز چیزها می دانستند. ایزیدور سویل، D. را یک "جادوگر" می داند (Isid. Hisp. Etymol. VIII 9. 2)، آشکارا با تکیه بر ادبیات غنی شبه دموکریت - کیمیاگری، جادویی، فنی و پزشکی - که در دوره از قرن دوم به وجود آمد. . قبل از میلاد تا قرن پنجم. به گفته R.H اولین نمونه های این ادبیات قبلاً برای پلینی بزرگ شناخته شده بود در «تاریخ طبیعی» او D. را به عنوان «غیورترین شاگرد جادوگران پس از فیثاغورس» معرفی کرد (Plin. Sen. Natur. hist. 24. 160; رجوع کنید به 30. 8).

در عین حال، از آنجایی که مکتب دموکریتوس، برخلاف مکتب اپیکوری، برای مسیح بود. نویسندگان مدرن نیستند، بلکه مخالفان «کتابی» هستند. این نیز با اظهارات محتاطانه تر D. در مورد دین توضیح داده می شود (او نه تنها وجود خدایان، بلکه مداخله آنها را در زندگی مردم، توجیه روی آوردن به آنها در دعا، پیش بینی آینده، تعبیر رویاها را تشخیص داد). و همچنین عدم آموزش او که لذت بدن چیز خوبی است. دانته در کمدی الهی، D. را در حلقه اول جهنم قرار می دهد و او را «کسی که دنیا را تصادفی می پندارد، فیلسوف معروف دموکریتوس» (Ad. IV 135) می نامد. Epicurus بسیار عمیق تر، در دایره 6 قرار دارد (Hell. X 12).

در روسی قدیم اشاراتی به D. وجود دارد. مجموعه ای از گفته های آموزنده "زنبور" که اغلب منبعی از اطلاعات مختلف از جمله فلسفی است. برخی گفته ها روشن شده اند. تاریخچه بنابراین، از "زنبور" اسقف اعظم. روستوف واسیان اول (خرفه) در «پیام به اوگرا» (1480) به ول از دی. کتاب جان سوم واسیلیویچ: "و بشنوید که دیموکریتوس، اولین فیلسوف، چه می گوید: برای یک شاهزاده شایسته است که برای همه چیزهای موقتی، و برای دشمنان، قدرت، شجاعت، و شجاعت، و برای گروه، عشق و علاقه خود فکر کند. درود شیرین است» (PSRL. T. 26. P. 269) (ر.ک.: Fr. 617 و ترجمه روسی قدیمی آن از «زنبور»: «برای یک شاهزاده (ἄρχων) شایسته است که برای موقت فکر کند. ، قلعه ای برای دشمنانش و عشق به گروهش» - به نقل از: Lurie, 1970. P. 580). بر اساس پیام اسقف اعظم. واسیان، در سال 1563 اسقف اعظم. نوگورود پیمن (سیاه) در پیام خود به تزار ایوان چهارم واسیلیویچ مخوف از همین جمله استفاده می کند و عمداً متن د. سلام» (PSRL. T. 13. Part 2. P. 352).

ناشر: DFV. Bd. 2. س 81-224; ماکوولسکی آ. در مورد . اتم شناسان یونان باستان باکو، 1946; لوری اس. من دموکریتوس: متون، ترجمه، تحقیق. L., 1970; Demokrit: Texte zu seiner Philosophie / Ausgew., übers., comment. تو interpr. v R. Lobl. Amst., 1989; Fragmente zur Ethik / Übers. و نظر دهید. v جی. ایبشر. اشتوتگ.، 1996.

متن: لوری اس. من دموکریتوس / مقدمه: A. Tatarov. M., 1937. (ZhZL); مستعار مقالاتی در مورد تاریخ علم باستان. M.-L.، 1947; آسموس وی. اف. دموکریتوس م.، 1960; گاتری دبلیو. ک. سی. تاریخ فلسفه یونان. کمب.، 1965. جلد. 2. ص 386-507; زوبوف وی. پ. توسعه ایده های اتمی قبل از شروع. قرن نوزدهم م.، 1965; Democrito e l "Atomismo antico: Atti del Conv. Intern. / A cura di F. Romano. Catania, 1980; O" Brien D. نظریه های وزن در کلام باستان: مطالعه ای در توسعه ایده ها. لیدن، 1981. جلد. 1: دموکریتوس: وزن و اندازه. گوران وی. پ. ضرورت و شانس در فلسفه دموکریتوس نووسیبیرسک، 1984; مجموعه مقالات اولین کارآموز. کنگره در دموکریتوس/ویرایش. L. Benakis. زانتی، 1984. 2 ج. فورلی دی. جی. کیهان شناسان یونانی کمب.، 1987. جلد. 1: شکل گیری نظریه اتمی و اولین منتقدان آن.

M. A. Solopova

دموکریتوس (او را دموکریتوس آبدره نیز پس از محل تولدش نامیده می‌شد) فیلسوف یونان باستان، اولین ماتریالیست ثابت، یکی از اولین نمایندگان اتمیسم است. دستاوردهای او در این زمینه آنقدر بزرگ است که در کل دوران مدرن، هر نتیجه گیری اساساً جدیدی در مقادیر بسیار کم به آنها اضافه شده است.

ما فقط اطلاعات جزئی از زندگی نامه او می دانیم. حتی محققان باستانی نتوانستند درباره زمان تولد دموکریتوس به توافق برسند. اعتقاد بر این است که این اتفاق در حدود 470 قبل از میلاد رخ داده است. ه. موطن او تراکیه، منطقه ای در شرق یونان، شهر ساحلی آبدرا بود.

افسانه ها حاکی از آن است که پدر دموکریتوس به دلیل مهمان نوازی و صمیمیت از پادشاه ایرانی خشایارشا هدیه ای دریافت کرد (لشکر او از تراکیا گذشت و پدر فیلسوف آینده ظاهراً به سربازان شام می داد) برخی از کلدانی ها و جادوگران. دموکریتوس، طبق افسانه، شاگرد آنها بود.

معلوم نیست که آیا تحصیلات او با این کار تمام شده است یا خیر، اما دانش و تجربه او در طی سفرها و سفرهای متعدد به طور قابل توجهی افزایش یافت که به نوبه خود به لطف دریافت ارثی غنی پس از مرگ پدرش امکان پذیر شد. معروف است که وی از کشورهایی مانند ایران، مصر، ایران، هند، بابل، اتیوپی دیدن کرد و با فرهنگ و دیدگاه های فلسفی مردمان ساکن آنجا آشنا شد. مدتی در آتن زندگی کرد، به سخنرانی های سقراط گوش داد و احتمالاً آناکساگوراس را ملاقات کرد.

در زادگاه دموکریتوس، اختلاس از ارث والدین جرم تلقی می شد و توسط دادگاه مجازات می شد. پرونده فیلسوف نیز در جلسه دادگاه مورد بررسی قرار گرفت. افسانه ها حاکی از آن است که دموکریتوس به عنوان یک سخنرانی دفاعی، چندین بخش از «ساخت جهان بزرگ»، اثر او را خواند، پس از آن، همشهریانش حکم بی گناهی خود را اعلام کردند، و بدین وسیله تشخیص دادند که او کاربرد شایسته ای برای پدرش پیدا کرده است. پول

در واقع، دموکریتوس دارای چنان دانش دایره المعارفی، گسترده و همه کاره بود که شایسته عنوان سلف ارسطو معروف است. در دوران معاصر او علومی وجود نداشت که او مطالعه نکند: نجوم، اخلاق، ریاضیات، فیزیک، پزشکی، فناوری، تئوری موسیقی، زبان شناسی. در مورد فلسفه، مربی او در این زمینه اتمیست لوسیپوس بود، که اطلاعاتی درباره او در زمان ما عملا وجود ندارد. با این وجود، ظهور چنین دکترین فلسفی جهانی مانند اتمیسم معمولاً با نظریات دموکریتوس همراه است. این بیانگر ترکیبی از کیهان‌شناسی، فیزیک، معرفت‌شناسی، اخلاق و روان‌شناسی بود - حوزه‌هایی از دانش که توسط قدیمی‌ترین مکاتب فلسفی یونان مورد مطالعه قرار می‌گرفت.

به عنوان مثال، دموکریتوس از دیدگاه مردم عادی سبک زندگی نسبتاً عجیبی داشت، او دوست داشت فکر کند و از شلوغی گورستان دور شود. لقب «فیلسوف خندان» را به او دادند، به ویژه به دلیل نحوه خندیدن علنی بدون دلیل (فیلسوف نمی توانست بدون خنده نگاه کند که گاهی اوقات نگرانی های کوچک و پوچ بشری با عظمت نظم جهانی مقایسه می شود). . طبق افسانه، مردم شهر برای معاینه دموکریتوس که دیوانه شده بود به بقراط روی آوردند، اما دکتر معروف فیلسوف را کاملاً سالم تشخیص داد و او را یکی از باهوش ترین افرادی خواند که فرصت برخورد با او را داشت. او در حدود سال 380 قبل از میلاد درگذشت. ه.

دیوژن لائرتیوس ادعا کرد که دموکریتوس حدود 70 اثر نه تنها به فلسفه، بلکه به سایر علوم و هنرها نیز اختصاص داده است. رایج ترین ارجاعات به «ساختمان بزرگ جهان» و «ساختمان جهان کوچک» است. میراث او تا به امروز در قالب 300 قطعه باقی مانده است. در دوران باستان، دموکریتوس نه تنها به دلیل دیدگاه های فلسفی، بلکه به دلیل توانایی اش در بیان افکار در نوشته هایش به زیبایی، اما در عین حال کوتاه، ساده و واضح به شهرت رسید.

سال تولد دموکریتوس دقیقاً مشخص نیست. در نوشته‌های آپولودوروس اشاره شده است که این دانشمند تقریباً در سال‌های 460-57 قبل از میلاد به دنیا آمد. تراسیلوس معتقد است که او تا حدودی بزرگتر بوده و دیرتر از سال 470 به دنیا آمده است.

دموکریتوس را به هیچ وجه نمی توان «فیلسوف فقیر» نامید. او در خانواده ای بسیار ثروتمند به دنیا آمد، والدینش به او تحصیلات عالی دادند و پس از مرگ پدرش، مرد جوان ارثی غنی دریافت کرد. اما دموکریتوس هرگز به دنبال انباشت پول نبود. سرمایه ای را که داشت خرج سفر کرد. به ویژه از بابل، هند، ایران و مصر دیدن کرد.

اشتیاق اصلی او اشتیاق به دانش بود، تأیید فرضیه هایی که مطرح کرد. به نظر او، یک جستجوی موفق برای حداقل یک اثبات علمیارزش آن بسیار بیشتر از تسخیر یک پادشاهی است.

دموکریتوس را یکی از پایه گذاران ماتریالیسم می دانند. او متقاعد شده بود که همه چیز از چیزهای بیهوده تشکیل شده است. قابل مشاهده با چشمذرات - اتم ها - و همچنین از خلاء. مردم خدایان را برای توضیح ساختار نظم جهانی اختراع کردند.

از نظر فیلسوف، هدف اصلی که هر یک از ما باید برای آن تلاش کنیم، خودسازی و رشد معنوی است.

دموکریتوس بسیار مراقب بود. او به خصوص دوست داشت دنبال کند پدیده های طبیعیو سعی کنید بفهمید که چگونه به وجود می آیند.

فیلسوف و دانشمند آبدری در طول زندگی خود حدود 70 اثر از خود به جای گذاشت. اما هیچ یک از آنها به طور کامل به دست ما نرسیده است.

این که او چقدر فردی همه کاره بود را می توان با مضامین آثارش قضاوت کرد. او به اخلاق، فیزیک، ریاضیات، پزشکی، زبان و ادبیات علاقه داشت. تمام آثار او، به گفته معاصرانش، نه تنها از نظر منطق، بلکه با سبک عالی آنها متمایز بودند.

او به خاطر فعالیت هایش القاب پر سر و صدای زیادی به دست آورده است. سیسرو او را فیلسوف «روشن» نامید و او را در مقابل هراکلیتوس «تاریک» قرار داد. تیمون از فیلیوس از دانشمند به عنوان "شبان کلمات" صحبت می کند.

دموکریتوس مطمئن بود که هیچ حادثه ای در جهان ما وجود ندارد: هر پدیده ای علتی دارد. و ما چیزی را می نامیم که نمی توانیم تصادفی توضیح دهیم.

دانشمند گفت و نوشت که جهان متشکل از جهان های بی شماری است که زندگی می کنند، می میرند و سپس جهان های جدیدی جای آنها را می گیرند. به دلایل واضح نتوانستم این فرضیه را اثبات کنم. او باعث انتقاد و حتی تمسخر بسیاری از همکارانش شد.

او که یک ماتریالیست بی‌تجربه بود، درباره منشأ مادی روح صحبت کرد. به نظر او از اتم نیز تشکیل شده است. اما نه معمولی که زیر همه اشیاء و همه موجودات زنده هستند، بلکه آتشین و کروی شکل هستند. او این گونه اتم ها را «اتم های حیات» نامید و معتقد بود که این اتم ها به معنویت بخشیدن به طبیعت کمک کردند.

دموکریتوس قفسه سینه را، نه سر، محل زندگی ذهن انسان نامید.

فیلسوف نیروی محرکه اصلی زندگی انسان را نیاز به چیزی، نیازهای نوظهور و آگاهی از سودمندی ارضای این نیازها می دانست. دموکریتوس ارضای گرسنگی را مهمترین نیاز ما می نامد، سپس میل به یافتن مسکن و پوشاک. او منشأ زبان ها را نیاز ذاتی برای ارتباط در انسان ها دانست.

او ظهور صنایع دستی و هنرها را به شیوه ای نسبتاً غیرمعمول توضیح داد. او معتقد بود که مردم خودشان آنها را نیاورده اند، بلکه در حین تماشای حیوانات از آنها "جاسوسی می کنند". عنکبوت به آنها توانایی بافندگی و رقص را یاد داد، بلبل آواز خواندن را به آنها آموخت و پرستو به آنها خانه ساختن را آموخت. او فقط شعر را ابداع اساساً جدید بشریت خواند.

دموکریتوس با شادی میل شخص را نه برای لذت، بلکه برای رفاه ذهنی و هماهنگی درونی درک کرد.

این دانشمند اثری بسیار مادی در جهان به جا گذاشت: در قرن بیستم، یکی از دهانه های سمت روشن ماه به افتخار او نامگذاری شد.