صفحه اصلی / عدد شناسی / حامیان یهودی نابودگر یهودیان. سرمایه یهودیان از چه زمانی در روسیه ایجاد شد؟

حامیان یهودی نابودگر یهودیان. سرمایه یهودیان از چه زمانی در روسیه ایجاد شد؟

ظهور یهودیان در حیات سیاسی و اقتصادی کشور با رشد سریع سازمان های ملی گرای صهیونیستی آنها همراه بود که در شبکه گسترده ای در سراسر کشور ما گسترش یافت. تا سال 1995، آنها حدود 50 هزار نفر را در تمام شهرهای بزرگ روسیه متحد کردند.

در اوایل سال 1995، ملی گرایان و صهیونیست های یهودی برای کنگره تأسیس یک سازمان جدید - کنگره یهودیان روسیه - گرد هم آمدند. رئیس کنگره کلاهبردار مالی گوسینسکی (مست بانک) بود، نقش برجسته ای در سازمان توسط دو تن از همکاران وی در زمینه تصاحب ثروت ملی مردم روسیه، وی. مالکین (اعتبار روسیه) و M. Fridman (آلفا بانک) - همه اعضای الیگارشی مالی یهودی. خود جلسه کنگره با شکوه برگزار شد - کراساوچنکو معاون اول رئیس اداره ریاست جمهوری تبریک یلتسین، لوژکوف، سفرای اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و آلمان را خواند. اهل اسرائیل بود خاخام ارشد Itzhak Kulitz، از ایالات متحده آمریکا - سیاستمداران و کارآفرینان مشهور. در پذیرایی عصر، همانطور که در مطبوعات یهودی گزارش شده است، "تمام مسکو" حضور داشت - کل "گردهمایی" هنری و کارآفرینی ("کلمه جدید روسی"، 17 ژانویه 1996).

از همان آغاز تأسیس رژیم جنایتکار-جهان وطنی، که بسیاری آن را با دولت یهود می شناسند، سازمان های مذهبی و ملی گرایان یهودی سعی در تحقیر مردم روسیه و به سخره گرفتن زیارتگاه ها و آداب و رسوم باستانی آنها داشتند. به عنوان مثال، بسیاری از یهودیان چنین فکر می کنند. ال. رادیخوفسکی، روزنامه‌نگار یهودی، که قبلاً به آن اشاره کردم، دقیقاً این را می‌گوید: «نخبگان سیاسی جدید («خودمان»)» («کلمه جدید روسی»، 17 ژانویه 1996).

در 1 دسامبر 1991، سازمان های مذهبی-ناسیونالیست یهودی به رهبری خاخام ها جنایت وحشتناکی را علیه مردم روسیه مرتکب شدند - هتک حرمت آیینی. حرم بزرگمردم روسیه - کرملین مسکو. کرملین برای اولین بار از زمان تأسیس خود، محلی برای برگزاری جشن های مذهبی یک مذهب خارجی - جشن یهودی هانوکا - شد. هتک حرمت حرم مردم روسیه توسط رئیس جمهور و شورای عالی RSFSR مورد تایید قرار گرفت. در میان سیاستمداران روسی حتی یک نفر نبود که آشکارا با هتک حرمت نمایشی مقدسات روسیه مخالفت کند. تنها اتحادیه اخوان ارتدکس تلگرافی را به مقامات روسی ارسال کرد که به ویژه در آن نوشته شده بود: «جشن عید یهودی هانوکا برای یکشنبه اول دسامبر در قلب روسیه برنامه ریزی شده است. زیارتگاه های ارتدکس- درون دیوارهای کرملین مسکو - تمسخر بی‌سابقه ارتدکس است، نقض کفرآمیز سنت‌های چند صد ساله کلیسای ارتدکسو کل مردم روسیه." هیچ پاسخی به تلگرام داده نشد. حدود صد میهن پرست روسی تظاهراتی را با شعار "تبدیل کرملین مقدس به کنیسه یک جنایت جهانی است!" مسکوویان خشمگین به طور نمایشی بروشورهای یهودی را در مورد جشن حنوکا پاره کردند و خاخام ها و حسیدیم در نزدیکی کرملین پیروزمندانه رقصیدند. کلیساهای ارتدکس. کنسرتی در کاخ کنگره ها برگزار شد، رهبر ملی گرایان مذهبی یهودی M. M. Schneerson، عامل نفوذ ایالات متحده E. Bonner و شخصیت های مشابه اجرا کردند. سازمان دهندگان این آیین اهمیت بین المللی را به عمل توهین آمیز هتک حرمت مقدسات روسی دادند. برای این منظور، یک کنفرانس تلفنی با نیویورک، پاریس، لندن و سایر شهرها ترتیب داده شد.

همزمان با آماده سازی و جشن حنوکا، ملی گرایان مذهبی یهودی - Hasidim - یک قتل عام در مسکو در کتابخانه دولتی لنین ترتیب دادند. حسیدیم ها بدون هیچ دلیل قانونی وقیحانه خواستار آن شدند که مجموعه کتاب هایی که گنجینه ملی روسیه بود از منابع مالی کتابخانه به آنها داده شود. در ابتدا مقامات یهودی دولت روسیه - شوخین و بوربولیس و همچنین رئیس شورای عالی RSFSR Khasbulatov مخفیانه مجوز صدور این کتابها را برای Hasidim امضا کردند. اما پس از علنی شدن این تخلف، دادگاه داوری دولتی این مجوز را لغو کرد. پس از دریافت امتناع، آنها حمله هولیگانی را به کتابخانه سازماندهی کردند. به عنوان شاهد این رویداد، رئیس بخش نسخه های خطی GBL V. Deryagin، گفت: "روز بعد (19 نوامبر 1991 - O.P.) ... حسیدیم، و با آنها هشت شهروند آمریکایی (از جمله یک نفر) بودند. استاد) و یک اسرائیلی، با جعبه های بزرگ برای بسته بندی کتاب به GBL آمدند. تلویزیون آمریکا آمده است. حسیدیم ها رقص های آیینی انجام می دادند، "بی بند و بار" رفتار می کردند، سیگار می کشیدند، تف می کردند و وقتی پیرمرد کشیک در کتابخانه آنها را سرزنش می کرد، آنها به صورت او زدند، او را به زمین زدند و شروع به کتک زدن کردند. پلیسی که به کمک شتافت، بند شانه‌اش پاره شد و کلاهش زیر پا گذاشته شد... اما به پلیس دستور از «بالا» داده شد: بدون خشونت. از منشی دوم سفارت آمریکا که در آن نزدیکی ایستاده بود پرسیدم: آیا همه آمریکایی‌ها مثل اساتید شما هستند که در کتابخانه ویسکی می‌نوشند، تف می‌کنند، سیگار می‌کشند؟ و اگر من یک پروفسور روسی اینگونه رفتار کنم و حتی مانند حسیدیم ها در GBL شب را روی فرش دفتر مدیر کتابخانه کنگره بگذرانم، به من چه می گویند؟ ("روسیه ادبی"، 29 نوامبر 1991).

در 17 فوریه 1992، Hasidim یک قتل عام روسی دیگر را مرتکب شد - یک حمله راهزنان واقعی به کتابخانه اصلی روسیه. همانطور که شاهدان عینی گفتند، ساعت ده و نیم صبح اتوبوسی به ورودی لنینکا رسید که حدود 30 نفر از Hasidim و Beitarites به رهبری لوینسون آمریکایی پیاده شدند. پلیس سرگئی سوروکین در مقابل جمعیتی که از نفرت غرق می‌کردند ایستاد. حسیدی ها او را لگد زدند، سرش را به زمین کوبیدند و با روسری خفه اش کردند. کابینت، میز و صندلی روی زمین انداخته شد. خواننده ای که اتفاقاً در ساختمان کتابخانه بود سعی کرد به کمک پلیس بیاید. او هم کتک خورد.

پلیس ضد شورش به موقع حاضر شد و جمعیت را به سمت در خروجی هل داد. حسیدیم ها به خیابان پریدند و با عجله در همان اتوبوس ناپدید شدند. آنها گفتند: «این را یک هشدار در نظر بگیرید. آخرین کلمات("روسیه شوروی"، 18.2.1992). گروهبان S. Sorokin که صادقانه به وظیفه خود عمل کرد، به دلیل ضربه مغزی و شکستگی استخوان بینی در بیمارستان بستری شد. کف ورودی عظیم GBL با خون افراد کتک خورده آغشته شده بود. اما هیچ یک از جنایتکاران به مسئولیت کیفری معرفی نشدند.

ملی گرایان یهودی سعی دارند با شکایت های دروغین جنبش میهن پرستانه روسیه را به وحشت بیاندازند. در آغاز همان سال 1992 ، آنها از مجله "معاصر ما" و معاون سردبیر آن ، روزنامه نگار فوق العاده روسی A. I. Kazintsev شکایت کردند. وکیل معروف یهودی، جی. با این حال، ملی گرایان یهودی نتوانستند یک محاکمه سیاسی علیه معاصر ما ترتیب دهند. بلافاصله مشخص شد که ادعاهای آنها بی اساس است.

ملی گرایان یهودی به چنان گستاخی رسیدند که سعی کردند در امور داخلی کلیسای روسیه مداخله کنند. به عنوان مثال، اولین کنگره کنگره سازمان ها و جوامع یهودی اعلام کرد که قصد دارد از پاتریارک الکسی دوم درخواست کند که "اقدامات فوری در رابطه با انتشارات متروپولیتن جان سنت پترزبورگ و لادوگا اتخاذ کند" ("جوان" گارد، 1375، شماره 10، ص 147).

سرمایه یهود - افسانه، حماسه و تراژدی - در شرف بازگشت است و به شکلی بزرگ. یک واقعیت ساده: اولاً، بر اساس گزارش نیویورک تایمز، بیش از نیمی از سرمایه‌گذاری‌ها در کمپین انتخاباتی آینده از 400 خانواده انجام شده است. این روند که با اسرائیل ارتباطی ندارد، از زمانی که دیوان عالی آخرین موانع بر سر راه تجمیع سرمایه و انتخابات در سال 2010 را برداشته است، شتاب گرفته و انتقادهای فزاینده ای را به خود جلب کرده است.

دوم، و این در حال حاضر به اسرائیل مربوط می شود، سهم یهودیان در میان کمک کنندگان کمپین انتخاباتی ده برابر بیشتر از سهم آنها از جمعیت ایالات متحده است. بر اساس برآوردهای فوروارد، در میان اهداکنندگان 50 نامزد برتر، یهودیان یک سوم را تشکیل می دهند و در میان ده اهداکننده برتر، سهم آنها حتی بیشتر است.

در آنجا یک خطر مرگبار نهفته است. یهودیان آمریکا و اسرائیل در سفری به ناشناخته گرفتار می‌شوند و توسط گروهی از افراد خوش‌نیت گروگان گرفته می‌شوند که با بمبی بدتر از اتم ایران بازی می‌کنند: بمب پایتخت یهود. البته این یک افسانه است. هرگز پایتختی وجود نداشته است که توسط "یهودیان" به عنوان یک جمع کنترل شود. و پول یهودیان هرگز بیش از بخش کوچکی از دارایی جهان نبوده است. با این وجود، افسانه سرمایه یهودیان تخیل را برانگیخت، اذهان را تسخیر کرد و به مرگ یهودیان منجر شد.

همانطور که ادوارد درومون در کتاب معروف «فرانسه یهودی» که در زمان خود تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها شد، «یهودیان» را صاحبان نیمی از سرمایه جهان نشان می‌دادند. از نظر کسانی که به این افسانه اعتقاد داشتند، سرمایه یهودیان نه تنها بزرگ، بلکه وحشتناک نیز بود. آنها معتقد بودند که سرمایه یهودی به عنوان یک سلاح کشتار جمعی عمل می کند - یا از طریق سوسیالیسم، همانطور که هنری فورد معتقد بود، یا از طریق سرمایه داری، همانطور که آنارشیست پیر-ژوزف پرودون معتقد بود، یا از طریق تخریب جنگل ها، همانطور که آلفونس توسنل پیشگام محیط زیست معتقد بود. ، سپس با فتح جهان همانطور که در پروتکل های بزرگان صهیون آمده است.

خود یهودیان، مانند قهرمانان هر حماسه دیگری، می دانستند که هیچ کس نمی تواند خانواده ناهمگون آنها را حول هر هدفی متحد کند، همانطور که تئودور هرتزل، اولین و آخرین کسانی که امیدوار به جذب "سرمایه یهودی" بودند، می توانست شهادت دهد. اما حقایق هرگز با کسانی که به پایتخت اختراع شده یهودیان اعتقاد داشتند دخالت نکرد. بنابراین، همانطور که زمانی میلیون‌ها نفر بر این باور بودند که یهودیان ثروتمند اروپا، که از روچیلدها شروع می‌شود، اقدامات خود را هماهنگ می‌کنند، میلیون‌ها نفر نیز به زودی باور خواهند کرد که یهودیان ثروتمند ایالات متحده در مبارزه با یکدیگر متحد شده‌اند. کاخ سفید، اگرچه در نگاه اول همدلی آنها بین نمایندگان مختلف طیف سیاسی تقسیم می شود. در جناح راست و چپ به ترتیب شلدون گری ادلسون و جورج سوروس، مایکل بلومبرگ و پل سینگر راست میانه و هایم سابان و دیوید گفن چپ میانه هستند.

این جمله پوچ خنده دار خواهد بود اگر برای یک "اما" نباشد. در پایان سال آیندههنگامی که بحث سیاسی مشروع به حدی برسد که سرمایه را به «تحریف انتخابات» متهم کند، به احتمال زیاد مشخص خواهد شد که یک یهودی ثروتمند حامی اصلی برنده بوده است. در نتیجه متهم به خرید رئیس جمهور خواهیم شد. و افسانه سرمایه یهود که در 70 سال گذشته از حوزه بحث عادی جهان روشنگر ناپدید شده است، دوباره باز خواهد گشت. نه به این دلیل که درست است، بلکه به این دلیل که درست به نظر می رسد.

اگر هر حرکت کوچک طرفدار اسرائیل از سوی کاخ سفید خریداری شده تلقی شود، خسارت عظیمی به اسرائیل وارد خواهد کرد. اما فاجعه اصلی در صورتی رخ خواهد داد که ایالات متحده نیاز به شرکت در یک جنگ جدید در خاورمیانه داشته باشد. فرض کنید آیت الله ها کار احمقانه ای انجام دهند و چاره ای جز بمباران تهران، انتقال تفنگداران دریایی از خلیج فارس به صحرای دشت لوت و تصور کنید که در سال سوم حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس. کنیسه‌ها همزمان در نیویورک، میامی و لس‌آنجلس به آتش کشیده می‌شوند و روی یکی از دیوارهای ذغالی همه دنیا نوشته «یهودیان کجا بودید وقتی من در ایران زخمی شدم؟» - آن وقت یهودی دادگاه کاخ سفید در دفاع از خود چه خواهد گفت؟ و زمانی که در انتخابات بعدی، یک رهبر سیاسی جدید با شعارهایی مانند «آمریکا را به آمریکایی‌ها برگردانید» و «شما کجا و پایتخت کجا» رأی‌هایی را به خود جلب کند، چه خواهد کرد؟

این سناریوهای ساده برای کسانی که تصمیم گرفته اند به نفع ما کاخ سفید را ببرند بدون اینکه ما از آنها بخواهیم به ذهنشان خطور نمی کند. آنها معتقدند که تبلیغ نامزد ریاست جمهوری برای یک یهودی مانند انتصاب مدیر هتل، ارتقای سناتور، تامین مالی یک موسسه تحقیقاتی، سرمایه گذاری در یک استارت آپ، راه اندازی روزنامه، متعادل کردن بودجه بیمارستان حداسه است. آنها نمی‌دانند که برای آمریکایی‌ها در نهایت شبیه کسانی می‌شوند که به خاطر منافع یهود، رئیس‌جمهور را به قدرت رسانده‌اند، بیگانه و دور، و برای اسرائیلی‌ها از قبل شبیه لابی‌گران دیاسپورا هستند که به جای تقویت جامعه یهودی، در زیر حیاط ارباب مشغول دسیسه هستند

بر اساس برخی برآوردها، ادلسون و سابان به تنهایی حدود 130 میلیون دلار به انتخابات ریاست جمهوری گذشته کمک کردند. به نظر می‌رسد که این بار سرمایه‌گذاری‌های آن‌ها حتی بیشتر خواهد شد و این حتی با در نظر گرفتن سایر «سرمایه‌داران یهودی» که فعالانه در انتخاب ساکن جدید کاخ سفید شرکت خواهند کرد، نیست. اگر این روند ادامه یابد، یهودیان یک میلیارد دلار در انتخابات ریاست جمهوری 2024 سرمایه گذاری خواهند کرد.

چند سال پیش در بالتیمور، من با شوشانا اس. کاردین، رئیس سابق کمیته روسای، در یک ماشین مشترک بودم. جوامع یهودی. او گفت: «من رویایی دارم، می‌خواهم یک مدرسه یهودی سکولار در اینجا تأسیس کنم، چیزی که یهودیان آمریکایی بیش از همه به آن نیاز دارند.» به گفته وی، ده میلیون دلار برای این منظور مورد نیاز است.

یعنی با پولی که اهداکنندگان یهودی برای کمپین های انتخاباتی دور انداخته اند، می توان صد مدرسه یهودی سکولار از این قبیل تأسیس کرد. این مدارس به اهداکنندگان فرصت بازدید از کاخ سفید را نمی دهند، اما میلیون ها شهروند آمریکایی را پرورش می دهند که با قدرت معنوی خود، سرمایه واقعی یهودی را تشکیل می دهند که ده رئیس جمهور طرفدار اسرائیل نمی توانند با آن مقایسه شوند. پس بهتر نیست این را انتخاب کنیم؟

در سال 1760، تعداد بازرگانان برجسته یهودی در نیویورک به 60 نفر رسید. از سال 1840 یهودیانی که از اتریش، مجارستان، بوهمیا و شمال ایتالیا آمده بودند به آنها پیوستند. ثروتمندترین یهودیانی که از آلمان به ایالات متحده نقل مکان کردند ... بزرگترین شرکت های تجاری، صنعتی و بانکی سکایی ها، واربوگ ها، لونسون ها، لیمان ها، گوگنهایمز، مورگنتاوس و دیگران را تأسیس کردند. حیات سیاسی کشور ( ایالات متحده آمریکا - تقریبا ویرایش) و تأثیرگذارترین سازمان های یهودی را ایجاد کرد» ( L.A. Modzhoryan. صهیونیسم بین المللی در خدمت ارتجاع امپریالیستی. م.، 1984، ص. 28).

بانکداران یهودی و سایر سرمایه داران - آزمایشگاه ها، لیمن ها، گوگنهایم، سلیگمن ها. لازارها، کون‌ها، شترمرغ‌ها، آبراهام‌ها، تلخ‌وهوایان، گلدمن‌ها، واربرگ‌ها، دریفوس‌ها، سکس‌ها، روچیلدها، لازاروس‌ها و بسیاری دیگر بخشی از 60 خانواده‌ای هستند که بر ایالات متحده حکومت می‌کنند. همه آنها عضو سازمان های صهیونیستی آمریکا هستند و نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان از صهیونیسم بین المللی حمایت مالی می کنند. این آنها هستند... سیاست ایالات متحده را تعیین می کنند، به شخصیت های ایالتی که از آنها پیروی می کنند پاداش می دهند و از آنها حمایت می کنند و آنهایی را که برای آنها ناخوشایند نیستند حذف می کنند. وجود دارد، s. 125).

«این روندها را می توان به وضوح در دو مرکز بزرگ فعالیت تجاری در جهان سرمایه داری مشاهده کرد - در اروپای غربی و آمریکای شمالی، جایی که قدرتمندترین گروه های مالی و صنعتی بورژوازی یهودی در آنجا بودند. در اروپا، این گروه روچیلد است که کل تاریخ صهیونیسم با نام آن مرتبط است، و در ایالات متحده، گروه بانکی نسبتاً جدید لازاروف: اینها پنج شرکت بانکی سرمایه گذاری در خیابان دیوار هستند که اساس این دو را تشکیل می دهند. مهم ترین گروه های انحصاری یهودی» (گروه لیمن و گروه لوب - برونفمن - بایچ). «... پنج شرکت بزرگ بانکداری سرمایه گذاری یهودی در وال استریت، که در بالا ذکر شد، دائماً تا 23 درصد از سهام شرکت های بزرگ صنعتی ایالات متحده را در اختیار دارند. گاهی اوقات این رقم به 40 درصد می رسد. نمایندگان این شرکت ها حدود 15 درصد از سمت های مدیر را در 1000 شرکت مختلف در این کشور اشغال می کنند.

نفوذ سرمایه کلان یهودی در اقتصاد کشورهای سرمایه داری نه تنها به واسطه قوی بودن آن، بلکه در دولت های منفرد و موقعیت های پیشرو در زمینه اعتباری و مالی و تجارت تضمین می شود که تا به امروز به عنوان یک کشور اصلی و سنتی باقی مانده است. . در طول دهه های گذشته، حوزه نفوذ بورژوازی مالی منشا یهودیاز حوزه های ذکر شده بسیار فراتر رفت و به بسیاری از بخش های تولید مواد - معدن، صنایع نفت و شیمیایی، حمل و نقل، انتشارات، تبلیغات و تجارت روزنامه، شرکت های فرهنگی و آژانس های اطلاع رسانی گسترش یافت. در اخیرانقش سرمایه مالی یهودیان در شرکت ها، شرکت ها و شرکت های مجتمع نظامی-صنعتی به طور فزاینده ای نمایان می شود.

...ثروت، سازمان و موقعیت رهبری آنها اجازه می دهد تا تأثیر نامحدود آنها بر تعیین سیاست آمریکا داشته باشند. V.I. Kiselev. صهیونیسم در نظام امپریالیسم // صهیونیسم بین المللی: تاریخ و سیاست. م.، 1977، صص 7-8،10).

اغراق نخواهد بود اگر بگوییم که نظام جهانی و در عین حال به شدت متمرکز سازمان های صهیونیسم بین المللی، همراه با یک پایگاه قدرتمند مالی و اقتصادی در شخص بورژوازی انحصاری با منشاء بزرگ یهودی، گاهی اوقات، با منشأ یهودی. تأثیر ممتاز بر رسانه‌های گروهی، فرهنگ‌ها و تجهیزات اداری دولت‌های پیشرو سرمایه‌داری، منبع اصلی قدرت و تأثیرگذاری رژیم صهیونیستی بر سیاست‌های تعدادی از دولت‌های پیشرو سرمایه‌داری است. تا به امروز، صهیونیسم بین‌المللی از نظر میزان انشعاب سازمان‌های خود، گستره فعالیت‌ها و روابط بین‌الملل آن‌ها، عمق نفوذ در حوزه جوامع یهودی و همچنین در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و ... زندگی عمومیکشورهای سرمایه داری هیچ برابری در میان دیگر ندارند... واحدهای واکنش جهان» ( همان، ص 15).

«... «سازمان صهیونیستی... این فرصت را دارد و می تواند به آن دست یابد که خارج از قدرت و صلاحیت دولت است و این برتری سازمان صهیونیستی بر دولت است... دولت و جنبش صهیونیستی مکمل یکدیگرند، به یکدیگر نیاز دارند»... صهیونیست ها تلاش های خود را ... در مقیاس جهانی - برای ایجاد برخی تشکیلات حقوقی شبه بین المللی که از حقوق یک سازمان عالی دولتی استفاده کند، هدایت کردند (...» همان، ص 73، 75).

رسانه های جهانی - تحت کنترل صهیونیست ها

«... تا 80 درصد آژانس های اطلاع رسانی آمریکا و بین المللی غربی تحت نفوذ مراکز بین المللی صهیونیستی هستند. در بسیاری از کشورهای بورژوایی، سازمان‌های صهیونیستی «کادرها» و عناصر «همدل» خود را به مطبوعات مرکزی، دفاتر تحریریه رادیو، تلویزیون، سینماتوگرافی، علم، هنر و ادبیات معرفی کردند. صهیونیست‌ها با استفاده از این اهرم‌های قدرتمند، با تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم ایده‌های خود، دور زدن سکوت یا تحریف هر چیزی که حتی در کوچک‌ترین درجه‌ای، بر افکار عمومی تأثیر می‌گذارند ایدئولوژی و عملکرد صهیونیسم بین المللی. م.، 1978، ص 97، 98).

«صهیونیست‌ها رسانه‌ها را یکی از قدرتمندترین اهرم‌های نفوذ بر افکار عمومی می‌دانستند و هنوز هم می‌دانند... امروز آژانس تلگراف یهود بسیاری از ارگان‌های تبلیغاتی صهیونیسم بین‌المللی را کنترل می‌کند، از جمله تقریباً تمام نشریات چاپی در ایالات متحده آمریکا، متعلق به سازمان‌های مختلف صهیونیستی و «غیرصهیونیستی»... «به‌عنوان یک قاعده»، A. LILIENTHAL نوشت: «تقریباً تمام روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون در ایالات متحده یک دیدگاه طرفدار اسرائیل و صهیونیستی را ترویج می‌کنند» ( ایگور یاروسلاوتسف. صهیونیسم متهم به چه چیزی است؟ م.، 1984، ص 141، 143).

«...صهیونیست ها در جهان برای 1036 نشریه خودشان کار می کنند. رهبران صهیونیست اما اهمیت زیادی به این موضوع می دهند ارزش عالیمعرفی عامل یا "عنصر قابل همسان سازی" آن به مطبوعات مرکزی همه ایالت ها، سردبیران رادیو بین المللی، در حوزه سینما و تلویزیون. صهیونیست ها اجازه کوچکترین دست کم گرفتن این اهرم های قدرتمند نفوذ بر افکار عمومی را نمی دهند... و نه تنها از واقعیت آمریکایی، صدها مدرک غیرقابل انکار می توان در مورد فعالیت های هدفمند و هدفمند صهیونیست ها و طرفداران در تلویزیون استناد کرد. رادیو، در تئاتر و سینما، در نقد و نقد ادبی و بسیاری از حوزه‌هایی که بر درک جهان بشر تأثیر می‌گذارند» ( یوری ایوانف. مراقب باشید: صهیونیسم! م.، 1969، صص 149-151).

داسی و چکش، شماره 10، 2010

یهود. - اکثریت قریب به اتفاق یهودیان در روسیه زندگی می کردند. دشمنی با تمدن روسیه. - روحیه بورژوایی - تسلط یهود - پایتخت یهود

در میان دیگر مردم روسیه، مردم روسیه سخت ترین روابط را با یهودیان دارند. این مردم متعلق به مردم بومی روسیه نبودند، بلکه پس از تجزیه لهستان به ارث رسیدند که در یک زمان طبقه خاصی از آنها برای استثمار جمعیت بومی روسیه روسیه کوچک و بلاروس از طریق توسعه ایجاد شد. موسسات نوشیدنی و اجاره املاک نجیب. حتی زمانی که شرایط تا حدودی تغییر کرد و همه یهودیان در استثمار دهقانان محلی شرکت نکردند، جمعیت بومی مناطق غربی روسیه نتوانست این را فراموش کند.

در آغاز قرن بیستم، 6 میلیون یهودی در روسیه زندگی می کردند که بخش غالب یهودیان جهان است. در کل جمعیت روسیه، یهودیان تقریباً 4٪ را تشکیل می دادند که چندین برابر بیشتر از سایر کشورها به جز اتریش-مجارستان و رومانی بود.

سهم یهودیان از کل جمعیت برخی کشورها در آغاز قرن بیستم (%)

اکثر یهودیان روسیه در به اصطلاح Pale of Settlement زندگی می کردند که طبق قانون اجازه خروج از آنجا را نداشتند.

در استان های ویستولا، نسبت یهودیان به 13.5٪ از جمعیت رسید، در سایر استان های غرب روسیه - بیش از 10٪. قانون رنگ پریده شهرک به شدت رعایت نشد. در نتیجه بخش قابل توجهی از یهودیان در استان های مرکزی ساکن شدند. قبل از جنگ جهانی اول، منطقه اسکان یهودیان به دنیپر منتقل شد. تعداد زیادی از یهودیان حتی در سیبری ساکن شدند، جایی که در برخی از شهرها شروع به تسلط کردند. به عنوان مثال، در شهر کاینسک، جایی که قاتل نیکلاس دوم، یانکل یوروفسکی، متولد شد، هفت کنیسه و تنها دو کلیسای ارتدکس وجود داشت.

یهودیان به شدت متحد ملی، که سپس عمدتاً در سرزمین های روسیه غربی زندگی می کردند و به تدریج به شهرهای اصلی روسیه نفوذ کردند، کاملاً با ارزش های تمدن روسیه بیگانه بودند. علاوه بر این، به دلیل ویژگی های تاریخی توسعه ملی، بسیاری از یهودیان ارزش های تمدن غربی را ترجیح دادند، اما هرگز آنها را پنهان نکردند. جهان بینی و جهان بینی مردم روسیه با جهان بینی یهودیان کاملاً متفاوت بود ، این مورد توسط متروپولیتن هیلاریون در قرن یازدهم ذکر شد.

رنگ پریدگی حل و فصل که توسط تزارهای روسیه برای یهودیان ایجاد شد، البته خشم آنها را برانگیخت، اما در ذات خود تبعیض آمیز نبود، بلکه از نظر ملی محافظت می کرد.

دولت روسیه هدف خود را نقض حقوق یهودیان قرار نداد، بلکه از حقوق اکثریت مطلق دهقانان ساده روسیه که بر اساس اصول اخلاقی متفاوت پرورش یافتند و در نتیجه در برابر روحیه بورژوایی بی دفاع بود، دفاع کرد. سخنان منصفانه ک. مارکس، بخش قابل توجهی از یهودیت را در خود داشت. به نظر می رسید که دولت مرزهای تمدن های مختلف را تقسیم می کند و سعی می کند از رویارویی آنها جلوگیری کند. با این حال، اکثر یهودیان این را به عنوان اقدامی علیه خود درک کردند و احساسات ضد روسی را در ذهن آنها تقویت کرد. این احساسات توسط مدینه فاضله شیلیایی که در روح بسیاری از یهودیان زندگی می کرد (شیلیاسم - عصر طلایی، سلطنت هزار ساله قدیسان بر روی زمین) که با ایده پایان جهان مخلوط شده بود، تقویت شد. حتی متفکر روسی اس. بولگاکوف خاطرنشان کرد که آشفتگی برنامه های معاد شناختی و شیلیاستیک آنها به آخرالزمان یهودیان (انتظار پایان جهان) "شخصیت خاصی می بخشد که به لطف آن نقش مهلکی در تاریخ ایفا کرد. از قوم یهود، احساس واقعیت، واقع گرایی تاریخی، کور کردن آنها با آرمان شهر، ایجاد ماجراجویی مذهبی در او، میل به اخاذی از معجزه.»

یهودیت به یکی از فعال ترین نیروها در تخریب ارزش های تمدن روسیه تبدیل شده است. هیچ احساسی را با مفهوم تزار روسیه مرتبط نکرد، جز نفرت. اگرچه آخرین تزار روسیه، نیکلاس دوم، گروه‌های مختلف یهودیان را با هم ترکیب نکرد، و بین سرمایه یهودیان و فقرای یهودی تمایز قائل شد. حتی یک بار به آرسنیف شهردار اودسا گفت: "اجازه ندهید یهودیان ثروتمند بروند، بگذارید فقرا زندگی کنند." یهودیان حدود نیمی از به اصطلاح انقلابیون و اکثریت قاطع رهبران سازمان های مختلف برانداز ضد روسیه را تشکیل می دادند.

در میان دیگر نمایندگان «نیروهای ضد روسی» که مخالف منافع ملی روسیه بودند، این یهودیان بودند که کمترین «پیچیده» و آزادترین انتخاب را داشتند. اگر برای روشنفکران روسی، محروم از آگاهی ملی، مرزهای ژنتیکی خیر و شر وجود داشت، برای بسیاری از یهودیان عملاً چنین مرزهایی در رابطه با روسیه و مردم آن وجود نداشت. روسیه برای آنها مانند امپراتوری اینکاها برای اسپانیایی ها یا آفریقا برای انگلیسی ها بود: کشوری عقب مانده که در آن مردمان تاریک زندگی می کردند و باید به روحیه غربی متمدن می شدند.

اکثریت قریب به اتفاق یهودیان نسبت به کشوری که قرار بود در آن زندگی کنند، احساس میهن پرستی نداشتند. در طول جنگ روسیه و ژاپن، حداقل 20 هزار سرباز و ذخیره یهودی به خارج از کشور مخفی شدند یا فرار کردند. حتی تعداد بیشتری از یهودیان فراری از ارتش روسیه در طول جنگ جهانی اول وجود داشت.

مدینه فاضله کمونیستی، که اجرای آن بسیاری از یهودیان از حامیان آن بودند، توسط آگاهی ملی یهودیان با نزدیک‌ترین و واضح‌ترین درک، مستعد چنین آرمان‌شهرهای «انتظار معجزه» بود. من شک ندارم که اکثریت یهودیان کاملاً صادقانه تمام تمایلات و توانایی های ملی خود را برای اجرای این مدینه فاضله سرمایه گذاری کردند و هنگامی که به غیر عملی بودن آن متقاعد شدند، شروع به توضیح این موضوع با عقب ماندگی مردم روسیه کردند.

در آغاز قرن بیستم، تسلط یهودیان در بخش‌های مختلف زندگی، به‌ویژه در اقتصاد و فرهنگ، به یک واقعیت تبدیل شد.

اگر در دهه 70 هیچ یهودی در موسسات آموزش عالی وجود نداشت، در همان ابتدای قرن بیستم سهم آنها به طور قابل توجهی بیشتر از سهم آنها در جمعیت کشور شد. علاوه بر این، آنها نقش فعالی در بین دانش آموزان داشتند. یکی از معاصران می نویسد: «آنها راهنمای اسب هستند، می دانند چگونه همه کار را انجام دهند، از همه جا عبور کرده و ماهرانه طفره می روند. آنها همچنین چیزی شبیه به یک گرایش دارند... انکار شیطانی و صفراوی هر چیزی روسی، هر چیزی مسیحی.

تسلط یهودیان در عرصه فرهنگ را بسیاری از معاصران، حتی کسانی که در موقعیت‌های اجتماعی مخالف قرار داشتند، نشان می‌دهند. "رهبران فرهنگ ملی«آندری بلی در سال 1909 نوشت، که فعالانه با محافل لیبرال و سوسیالیست همکاری می کرد، «معلوم شد که آنها افرادی بیگانه با این فرهنگ هستند...» او خاطرنشان کرد: «یهودیان مردمی متفاوت هستند، با وظایف بیگانه هستند. فرهنگ روسیه؛ در آرزوی آنها برای درک برابر با ما از توانایی های پنهان مردم روسیه، ما قطعاً با آنها مخالفیم. جامعه روسیه باید درک کند که «فرهنگ مهر» یهودی اصلاً فرهنگ نیست. نویسنده روسی A. Bely نگران است که «جت های پاک زبان مادریمملو از نوعی اسپرانتوی غیرشخصی کلمات بین‌المللی هستند، و از آن گذشته: هر چیزی اصیل، خارج از جریان اصلی اسپرانتو... تحریم اعلام می‌شود. به جای گوگول، شولوم اش اعلام می شود، مرگ زندگی روزمره اعلام می شود، یک اصطلاح بین المللی برقرار می شود... ارتش منتقدان و کارآفرینان تا حد زیادی با یک عنصر همگن، یا بهتر است بگوییم، یک ملت، در دهان انترناسیونالیست ها پر شده است. طعم موعظه مبدل... یهودیت به طور فزاینده ای شنیده می شود.» شاعر می گوید، نگاه کنید، "فهرست کارمندان روزنامه ها و مجلات در روسیه. تقریباً به طور کامل نام یهودیان را خواهید دید. توده عمومی منتقدان یهودی کاملاً با هنر روسی بیگانه هستند، به اصطلاح "اسپرانتو" می نویسند و هر گونه تلاش برای تعمیق و غنی سازی زبان روسی را به وحشت می اندازند. در مورد مؤسسات انتشاراتی هم همین‌طور است: همه شرکت‌های بزرگ ادبی و تجاری در روسیه یا متعلق به یهودیان هستند یا توسط آنها اداره می‌شوند. وابستگی اقتصادی نویسنده به ناشر افزایش می یابد. نویسنده از نظر اخلاقی توسط نویسنده خریداری می شود، منتقد توسط منتقد خریداری می شود. قدرت «مهر» یهودی بر خلاقیت آویزان است: خلاقیت ملی ناجوانمردانه در گوشه و کنار پنهان می‌شود. جعل پیروزمندانه راهپیمایی می کند. و این وابستگی نویسنده به انتقاد یهودی یا یهودی به شدت خفه شده است: ناشر یهودی، از یک سو، نویسنده را به گرسنگی تهدید می کند. از سوی دیگر، منتقد یهودی، کسی را که در دفاع از حق روسی بودن ادبیات روسی و فقط روسی بودن، صدایش را بلند می کند، تهدید به رسوایی می کند.

در تمام تحریریه های غرب و جنوب روسیه، سردبیر روزنامه میهن پرستانه روسی "Kievlyanin" D.I. پیخنو، "نه تنها خبرنگاران، بلکه اغلب کل کارکنان متشکل از یهودیان مختلف بودند." آنها زیرک و از نظر اخلاقی همیشه مرتب در نظر گرفته می شدند. وقتی آنها حقه های کثیف کوچکی انجام می دادند و بین خود نزاع می کردند، جامعه روسیه به آنها توجه نمی کرد یا به سادگی می خندید. در همین حال، این افراد کوچک و زیرک «در چارچوب کنوانسیون‌های سانسور غالباً مخرب‌ترین عقاید را بیان می‌کردند و بیش از پیش آشکارا جوانان را به ایمان یهودی-کمونیستی مارکس اغوا می‌کردند و او را به عنوان بزرگترین نابغه و پیامبر معصوم تمجید می‌کردند».

حتی فراماسون A.I. گوچکوف که از مادری یهودی متولد شد، در گفتگو با تزار در مورد تسلط یهودیان در زمینه معنوی صحبت کرد.

«در زمینه چاپ، یهودیان... قادر مطلق هستند. نقد تئاتر هنری در دست یهودیان است.

روزنامه ها و مجلات اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 اطلاعاتی در مورد نفوذ عمیق سرمایه یهودیان به صنعت روسیه ارائه می دهند. بنابراین، در رأس شرکت‌های بزرگ متالورژی سن پترزبورگ، یک گروه کوچک اما به هم پیوسته از یهودیان خارجی و روسی وجود داشت که این صنعت را به عنوان رئیس و اعضای هیئت مدیره و شوراها و مدیران عامل مدیریت می‌کردند.

یک نمونه بارز نیز گسترش پایتخت سلسله معروف روچیلد روسی - پولیاکوف ها بود. هشت نفر از نوادگان بنیانگذار سلسله، سولومون لازارویچ پولیاکوف: لازار و یاکوف سولومونوویچ، میخائیل و اسحاق لازارویچ، دانیل سامویلوویچ و لازار، سامویل و بوریس یاکولوویچ - دارای 6 بانک وام تجاری به مبلغ 31.5 میلیون روبل با سرمایه یک بانک بودند. از 13.5 میلیون روبل، 1 شرکت بیمه با سرمایه 1 میلیون روبل، 1 شرکت راه آهن با سرمایه 5.5 میلیون روبل، 1 شرکت حمل و نقل با سرمایه 5 میلیون روبل. و 4 شرکت صنعتی با سرمایه 4.5 میلیون روبل، جمعاً بیست شرکت با سرمایه کل 60.7 میلیون روبل. پولیاکوف ها از طریق بانک ها و شرکت های خود سرمایه 150-200 میلیون روبلی را کنترل کردند. در تجارت، ساخت و ساز، صنعت.

سرمایه یهودیان در روسیه اغلب نه مولد، بلکه ماهیت سوداگرانه و متقلبانه داشت. پسر بنیانگذار سلسله روچیلد روسیه که قبلاً توسط ما ذکر شد، لازار سولومونوویچ پولیاکوف، از طریق فعالیت های خود، نمونه ای از چنین سرمایه های سوداگرانه و متقلبانه است. حتی در زمان الکساندر دوم، او یک خانه بانکی در مسکو تأسیس کرد که در پایان قرن نوزدهم به قلب سازمانی و مالی سه بانک تجاری (مسکو بین المللی، روسیه جنوبی صنعتی و تجاری Oryol)، دو بانک زمین (مسکو و یاروسلاول) تبدیل شد. کوستروما)، شرکت های بیمه و حمل و نقل، صنعتی و سایر جوامع.

در سال 1900 ، پولیاکوف با درخواست وام 4-6 میلیون روبلی به بانک دولتی مراجعه کرد. در مقابل سهام سه بانک

وزیر دارایی وقت، ویته، حامی بزرگ سرمایه یهود، قبل از دادن وام، دستور حسابرسی از امور امپراتوری مالی لهستان را صادر کرد. معلوم شد که این امپراتوری بر روی شن و ماسه ساخته شده و صرفاً کلاهبرداری بوده است. با سرمایه سهام 5 میلیون روبل. خانه بانکداری دارای اوراق بهادار به ارزش بیش از 43 میلیون روبل بود. و البته به مردم خود بیش از 6 میلیون روبل وام صادر کرد. لازار سولومونوویچ این وجوه را با وثیقه گذاشتن اوراق بهادار شرکت های اساساً ساختگی و وام هایی که ایجاد کرده بود دریافت کرد. "امپراتوری" پولیاکوف نه تنها دیگر سرمایه خود را نداشت، بلکه مجبور بود یک بدهی 10 میلیون دلاری را نیز بپردازد. به نظر می رسید که فروپاشی قریب الوقوع است. اما S.Yu. ویت از تمام توانایی های خود استفاده کرد و پولیاکوف را از ورطه بیرون کشید. در دفتر مسکو بانک دولتی، یک جلسه ویژه در مورد امور پولیاکوف تشکیل شد که وظیفه حذف تدریجی آنها را به عهده داشت. سه بانک قطبی با هزینه خزانه از ورشکستگی نجات یافتند و بعداً در یونایتد بانک ادغام شدند که با همین روحیه به فعالیت خود ادامه داد.

در آغاز قرن بیستم، کارآفرینان یهودی تقریباً در تمام شهرهای بزرگ و متوسط ​​روسیه مستقر شدند. اورال و سیبری به منطقه ویژه ای برای توسعه اقتصادی یهودیان تبدیل شدند.

از اواخر دهه 80، غنی ترین معادن میاس در اورال با ذخایر عظیم فلزات گرانبها به دست بارون گونزبورگ یهودی رفت. گونزبورگ از دولت منافع زیادی برای خود به دست آورد. همچنین تمامی مدیران و کارکنان معادن با یهودیان جایگزین شدند. همین گانزبورگ معادن اورال برزوفسکی را نیز به دست آورد که مدیر آن نیز با یک یهودی جایگزین شد.

غالباً تصرف مواضع اقتصادی در روسیه از طریق آدمک ها انجام می شود. بنابراین ، نماینده قبلاً ذکر شده از سلسله پولیاکوف ، از طریق آدمک ها ، یک منطقه جنگلی کامل در اورال را دریافت کرد - ویلا نیکولو-زاوزرسکایا ، از نظر اندازه با یک دوک نشین اروپای غربی ، که قبلاً به خانواده معروف وسوولوژسکی تعلق داشت. این ویلا در شمال اورال واقع شده بود و نمایانگر یک منطقه عظیم است که با تایگا در امتداد سواحل رودخانه ایودل قرار داشت که در نزدیکی آن معادن طلا وجود دارد.

در پایان قرن نوزدهم، داستان تلاش سرمایه یهودیان برای خرید کارخانه‌های Revda سر و صدای زیادی به پا کرد، اما سپس این تلاش با شکست مواجه شد.

گسترش سرمایه یهودیان به سیبری با موج جنایتکارانه یهودیان جعلی که به اینجا تبعید شدند آغاز شد. این جنایتکاران به خوبی در اینجا مستقر شدند و پس از اتمام دوران محکومیت خود وارد تجارت شدند. همه چیز با نگهداری میخانه ها و میخانه ها با "صدور وام در قبال وثیقه" به مردم محلی آغاز شد. شاهدان عینی می گویند که تجارت به قدری خوب پیش رفت که با شروع از مرزهای استان توبولسک و پایان تقریباً به اقیانوس منجمد شمالی، در همه جا و همه جا، این مؤسسات سودآور در یک شبکه متراکم به وجود آمدند و ساکنان محلی به خراج واقعی صاحب میخانه و بانک وام او. به دنبال شرکت‌های کوچک، شرکت‌های بزرگ بزرگ شدند و دودکش‌های بلند کارخانه‌های شراب‌سازی در بسیاری از نقاط سیبری شرقی و غربی شروع به دود کشیدن کردند.

کارآفرینان یهودی با دریافت سودهای کلان از فروش ودکا به جمعیت روسیه، سرسخت ترین مخالفان جنبش مردمی اعتدال بودند. بنابراین، در سال 1911، بارون گونزبورگ که از رشد جنبش ضد الکل نگران شده بود، در حلقه خود اعلام کرد:

«از عرضه ودکا به شراب فروشی های دولتی، از تقطیر صنعتی، من طلای بیشتری نسبت به تمام معادن طلای خود دریافت می کنم. بنابراین فروش نوشابه دولتی باید به هر قیمتی حفظ شود و در نظر افکار عمومی بدنام توجیه شود.»

کارآفرینان یهودی پس از ثروتمند شدن در تجارت نوشیدنی، علاقه زیادی به صنعت طلا نشان دادند. همانطور که شاهدان عینی شهادت می دهند، آنها در اینجا بسیار "شوهکانه" رفتار کردند. با رسیدن به معادن طلا، طلا را برای الکل می خرند که در معادن سیبری بسیار ارزشمندتر از طلا بود. یک دستکاری مشابه به این صورت انجام شد:

«یهودی زمینی را در نزدیکی معادن اجاره می‌کند یا ادعای مالکیت می‌کند، جایی که «صاحب» معدن در پوشش یک معدن‌چی طلای «واقعی» در آنجا نشسته است و یک ماشین بدبخت و یک دوجین و نیم مزرعه کار به عنوان یک معدنچی دارد. حواس پرتی واضح است که همه از مقاصد و اهداف "صاحب" می دانند، اما با توجه به "بیزاری" رسمی (و این اصلی ترین چیز) چشمان او، هیچ کس او را مزاحم نمی کند و او ودکا را "مخفیانه" می فروشد. به کارگران همسایه‌هایش، طلاهای دزدیده شده را از آنها می‌خرد، آن را در کوزه‌اش می‌ریزد، آن را در دفتر بند ناف دولت که گفته می‌شود در «معدن خودش» استخراج می‌کند، یادداشت می‌کند و جیبش را به اندازه‌ی پر می‌کند. یهودی پس از ثروتمند شدن و ظاهری مغرور و مغرور، دیگر از پشت صحنه شروع به عمل نمی کند، بلکه به عنوان یک شخصیت عمومی عمل می کند و با صدای بلند از "روسیه خود" و از انواع حمایت گرایی دفاع می کند.

در شراب خواری و مشاغل مشابه "معدن طلا"، یک طایفه کامل از "کارآفرینان" یهودی در سیبری بوجود می آیند - Dombrovskys، Khotimskys، Khaimovichs، Leibovichs، Izhakovichs، Tsibulbergs. در پایان قرن نوزدهم، معادن معروف شراکت لنا (جایی که برای کارگران جهنم ایجاد کردند)، جعبه طلای نیمان روی آمور و معادن ترانس بایکال به دست آنها رسید.

سرمایه بزرگ یهودیان در روسیه همواره بر اساس حمایت متقابل با سرمایه یهودیان بین المللی مرتبط بوده است. سرمایه داخلی یهودیان به هر طریق ممکن نفوذ سرمایه بین المللی یهودی را به بازار روسیه تسهیل می کند. نفوذ سرمایه روچیلد به صنعت نفت روسیه بسیار چشمگیر بود. این مولتی میلیونر یهودی، بدون اینکه به روسیه فکر کند، تصمیم گرفت خط لوله نفتی بسازد که از طریق آن نفت خام به کشتی های خارج از کشور پمپ شود. همانطور که روزنامه‌ها در آن زمان نوشتند: «او (روچیلد - O.P.) با خرید زمین از صنعتگران شکست خورده و درگیر کردن کارخانه‌های ورشکسته با قراردادها، به تدریج قدم به قدم تا جایی پیش می‌رود که هم صنایع معدنی و هم صنایع تولیدی در دستان او متمرکز می‌شوند. ” با این حال، دولت روسیه در آن زمان توانست جلوی گسترش روچیلد را بگیرد.

چگونه پایتخت یهود در روسیه ایجاد شد

همین دیژور کارشناس و محقق در این زمینه پاسخی جامع و مستند به این موضوع می دهد.

انباشت سرمایه نتیجه فعالیت یهودیان در نیمه اول قرن نوزدهم به عنوان کشاورزان حق‌الزحمه و نگهبانان انبارهای عمده‌فروشی مشروبات الکلی و مؤسسات شرب بود.

علاوه بر این، بسیاری از یهودیان کارخانه های تقطیر را از صاحبان زمین اجاره می کردند.

تنها در کیف چندین انبار و بسیاری از نوشیدنی ها (میخانه ها) در دست یهودیان وجود داشت. به عنوان مثال، واینستین یک انبار عمده فروشی و 72 مرکز نوشیدنی داشت. Mernerey - یک انبار عمده فروشی و 10 مؤسسه نوشیدنی.

در Cherkaesy Sklovsky یک انبار عمده فروشی و 23 خانه نوشیدنی داشت. به طور کلی، تجارت ودکا در سرتاسر Pale of Settlement تقریباً منحصراً در دست یهودیان بود.

همانطور که مشخص است، در آن روزها فعالیت شینکرهایی که ودکا می فروختند با فعالیت های وام ها و اعتباراتی که تحت هیچ کنترل و حسابداری نبود، ارتباط تنگاتنگی داشت و در هم آمیخت. به زبان ساده، با رباخواری، قربانیان آن نه تنها دهقانانی بودند که اموال بدشان را در میخانه ها گرو می گذاشتند و می نوشیدند، بلکه صاحبان زمین نیز بودند که به وام میخانه ها و کشاورزان مالیاتی متوسل می شدند. بانکداری در آن زمان در مراحل ابتدایی خود بود و بنابراین کسانی که به اعتبار نیاز داشتند به کمک افراد خصوصی که پول نقد داشتند متوسل شدند. تعداد معدودی از نمایندگان دولت ـ مقامات و افسران ـ نیز به وام‌های شینکرها و کشاورزان مالیاتی متوسل شدند که طبیعتاً و به ناچار آنها را در موقعیت وابسته به وام دهندگان خود قرار داد و مانع از مبارزه موفق با رباخواری شد. سعی کرد دستمزد بگیرد.

از نیمه دوم قرن نوزدهم، سرمایه جمع آوری شده از این طریق توسط یهودیان در صنعت به سرعت در حال توسعه سرمایه گذاری شد: شکر، ساخت و ساز راه آهن و سایر شاخه های تجارت و صنعت در روسیه، به ویژه در بانک.

و در نتیجه، قبل از انقلاب، روسیه ده ها، اگر نگوییم صدها میلیونر یهودی داشت و نفوذ و سهم آنها در زندگی اقتصادی کشور به سرعت و پیوسته افزایش یافت.

به موازات این، تأثیر آنها نه تنها در جنبه اقتصادی زندگی، بلکه بر فرهنگ، ادبیات، سیاست و اخلاق در سراسر روسیه نیز افزایش یافت.

احساس همبستگی قبیله ای که مشخصه همه اقوام و اقوام به طور کلی است، به ویژه در بین یهودیان به شدت توسعه یافته و هست. تاسیتوس نیز به این موضوع توجه کرد و از عشق ویژه یهودیان به قبیله خود صحبت کرد.

و یهودیان با تحریک و هدایت این احساس، همیشه و در همه جا تلاش می کردند نه تنها کمک کنند، بلکه سعی کردند هم قبیله های خود را ارتقا دهند و موفقیت آنها را ترویج کنند و با موفقیت و ارتقای رقبای بالقوه خود - غیر یهودیان مقابله کنند.

آنها با داشتن منابع مالی و اتحاد نژاد و ایمان از نزدیک در این مسیر موفق بودند.

از کتاب من شما را با دنیای پاپ آشنا می کنم... نویسنده ترویتسکی آرتمی کیوویچ

5. مسئله یهود انقلاب و جنگ داخلی رخ داد. برخی از هنرمندان مهاجرت کردند، برخی در اینجا ماندند، اما نمی توان گفت که تغییر تکتونیکی موسیقی رخ داده است. بجز مقدار زیادیقوی ترین سرودهای انقلابی و راهپیمایی های نظامی

از کتاب همه چیز تحت کنترل است: چه کسی و چگونه شما را تماشا می کند نویسنده گارفینکل سیمئون

برگرفته از کتاب پایان نامه های سیاسی نویسنده سولونیویچ ایوان

18. مسئله یهود 1. دولت ملی روسیه باید به تلاش های تمام پیشینیان خود - از شاهزادگان کیف - پایان دهد و مسئله یهودی را کاملاً از بین ببرد. تنها شکل ممکن چنین انحلال نهایی خواهد بود

از کتاب عبرانیان در مورد نژادپرستی نویسنده موخین یوری ایگناتیویچ

نژادپرستی یهودی در جهان و روسیه اجازه دهید به حقایقی بپردازیم که خود نژادپرستان یهودی در اختیار ما قرار می دهند. مجله نژادپرست یهودی الف، مارس 2004، شکایت می کند: «...کنفرانس جهانی علیه نژادپرستی در دوربان تحت نظارت سازمان ملل برگزار شد. او اسرائیل را متهم کرد

برگرفته از کتاب مبانی یهودستیزی علمی نویسنده بالاندین سرگئی

قوم یهود بر اساس تعریف فوق از مفهوم «مردم»، می‌توان گفت که هرکس به خواست سرنوشت یا به اختیار خود را غرق در فضای معنوی جامعه معینی از مردم می‌بیند و همه آرزوهای آن‌ها را می‌پذیرد. حق تعلق داشتن به این یا آن مردم

از کتاب Who's Who. روی مبل رئیس جمهور کوچما نویسنده ملنیچنکو نیکولای

توطئه یهود یکی از چشمگیرترین و تکان دهنده ترین مشاهدات نوارهای دفتر ریاست جمهوری، میزان نظارت و شنود غیرقانونی است. کوچما سازمان‌های مجری قانون را مجبور کرد تا شواهد مجرمانه را در مورد همه جمع‌آوری کنند

از کتاب نتایج شماره 43 (2011) مجله ایتوگی نویسنده

از کتاب نتایج شماره 44 (2011) مجله ایتوگی نویسنده

بازخوانی «پایتخت» / پرونده / سرمایه شعارهای فعالان جنبش تسخیر وال استریت که بیش از یک ماه است صدها شهر در سراسر جهان را به وحشت انداخته است، کانون های اصلی بیماری نظام مالی جهانی را آشکار کرده است. . اما نه منشا آن. در ضمن چی

از کتاب ما مردم روسیه هستیم نویسنده فدوسیف یوری گریگوریویچ

پرسش یهود برای دو هزار سال، اگر نگوییم هر سه سال و نیم، «مسئله یهود» در سراسر جهان سفر کرده است. هر جا که نمایندگان این قوم ظاهر می شوند، یک "سوال" مطرح می شود. یا مصر و ایران از آن رنج می برند، سپس اسپانیا و فرانسه یا آلمان و انگلیس. اکنون از

از کتاب نتایج شماره 35 (2012) مجله ایتوگی نویسنده

کجا ترجیح می دهید سرمایه را ذخیره کنید: در روسیه یا خارج از کشور؟ / کسب و کار / فضای تجاری کجا ترجیح می دهید سرمایه را ذخیره کنید: در روسیه یا خارج از کشور؟ / کسب و کار / فضای کسب و کار مقامات روسیه به تدریج شروع به مسدود کردن کانال های فرار سرمایه می کنند

از کتاب نویسندگان روسی درباره یهودیان. کتاب 2 نویسنده نیکولایف سرگئی نیکولایویچ

اصل یهودی 4 اکتبر من فقط نمی توانم تحریک پذیری عصبی دیوانه کننده یهودیانی را که به هر قیمتی تلاش می کنند تا پرونده بیلیس را مختل کنند، درک کنم. به هر حال، اگر دادگاه بیلیس را متهم می کرد، مشخص می شد که فقط بیلیس و چند همدستش مقصر بودند. اگر، با این حال،

از کتاب پرسترویکا: از گورباچف ​​تا چوبایس نویسنده بویارینتسف ولادیمیر ایوانوویچ

سوال یهودیان دیدگاه کلیسای مسیح در مورد آن شروع به افشای "راز بی قانونی" می کند که زمانی با قدرت خاصی در آن عمل می کرد قوم برگزیده خدایهودی، لازم می دانیم نگاهی به به اصطلاح «مسئله یهودی» بیندازیم. اما قبل از اینکه وارد این موضوع شویم

از کتاب به سد! گفتگو با یوری موخین نویسنده موخین یوری ایگناتیویچ

کنگره یهودیان روسیه (REC) و فدراسیون جوامع یهودی روسیه (FEOR) باید توجه داشت که افرادی با غرایز پست و جاه طلبی ناراضی که A.A. Krotov در مورد آنها در جامعه مدرن روسیه نوشت

برگرفته از کتاب جاده های سرگردانی یهودیان توسط راث جوزف

نژادپرستی یهودی - شما دیدگاه خود را در مورد مشکل بیان کردید، اما این عقیده نیز وجود دارد که یهودیان موقعیت خود را در جامعه مدیون هوش و سرمایه خود هستند و به همین دلیل است که مورد حسادت و حسادت آنها است. - می بینید ذهن مردم به آن تبدیل می شود

از کتاب دز. قدرت چهارم در برابر اتحاد جماهیر شوروی نویسنده کوژمیاکو ویکتور استفانوویچ

شهر یهودیان شهر در یک میدان باز قرار دارد که توسط تپه ها، جنگل ها یا رودخانه ها مشخص نشده است. به طور نامحسوس به دشت می ریزد. با کلبه های کوچک شروع و به پایان می رسد. سپس در خانه تعویض می شوند. خیابان ها مشخص شده است. یکی از جنوب به شمال و دیگری از شرق به غرب منتهی می شود. آنجا،

از کتاب نویسنده

"مسئله یهود"؟ انتشار مقاله "چه کسی برای روسیه دست نمی دهد؟" (2 تا 5 اکتبر 2009) تقریباً با اعلام "نامه‌هایی به کهنه سربازان شوروی" در اینترنت مصادف شد. نویسنده آن، الکساندر پودرابینک، یک مخالف دیرینه شوروی، چنین می گوید: «زمان آن رسیده که جلوی ریاکاران را بگیریم.