صفحه اصلی / عدد شناسی / اسطوره هارمونی. هارمونی هارمونی الهه یونانی

اسطوره هارمونی. هارمونی هارمونی الهه یونانی

هارمونی هارمونی

(Harmonia, Αρμονία). دختر آرس و آفرودیت، همسر کادموس. او در روز عروسی خود گردنبندی از کادموس دریافت کرد که برای هرکسی که آن را دریافت می کرد بدبختی به همراه داشت.

(منبع: «فرهنگ مختصر اساطیر و آثار باستانی». ام. کورش. سن پترزبورگ، ویرایش توسط A. S. Suvorin، 1894.)

هارمونی

(Άρμονία), در اساطیر یونانیدختر آرس و آفرودیت، همسر کادما.خدایان حاضر در عروسی جی. یک پلوس و یک گردنبند ساخته شده توسط هفائستوس به او دادند. این گردنبند مایه بدبختی کسانی شد که بعدها صاحب آن شدند. علت مرگ بود آمفی آریا، Alcmaeon و دیگران اسطوره های مربوط به گردنبند G. بر اساس یک نقش افسانه ای در مورد طلسم قرار داده شده بر روی گنج به دست آمده از جنگ و یا غیر صادقانه اشاره دارد.
م.ب.


(منبع: "افسانه های مردم جهان.")

هارمونی

زیباترین دختر آرس و آفرودیت، همسر کادموس، مادر اینو، آگاو، سمله، آتونو و پولیدوروس، پادشاه آینده تبس. کادموس در سفرهای خود یک بار مار را کشت و وارد غاری شد که در آن جا قبلا زندگی کردهمار، و در آنجا دختری با زیبایی وصف ناپذیر، زندانی مار را دید. وقتی کادموس و هارمونی غار را ترک می کردند، کادموس چیزی طلایی و درخشان در دهان مار مرده دید، اما نزدیکتر نشد. به زودی پلکانی را دیدند که از آسمان پایین می آمد و زئوس و هرا، پوزیدون و آمفیتریت و آرس و آفرودیت در آن راه می رفتند. فورا میزهایی با غذا ظاهر شد و زئوس اعلام کرد که به عنوان پاداش این شاهکار، کادموس هارمونی را به عنوان همسرش می دهد. آنها به خوشی زندگی کردند، اما روزی کادموس طلای مار را به یاد آورد. هارمونی بلافاصله خواست او را داشته باشد و شوهرش را فرستاد تا او را بیاورد. آتنا در پوشش یک پوره در نزدیکی غار نشست و به کادموس هشدار داد که طلا را نگیرد، اما او از عصبانیت همسرش ترسید و گردنبندی طلایی با زیبایی بی‌سابقه زیر استخوان‌های مار پیدا کرد. (گزینه: گردنبند ساخته شده توسط هفائستوس در روز عروسی او به هارمونی ارائه شد). وقتی کادموس گردنبند را به هارمونی آورد، تصمیم گرفت آن را به سمله بدهد. به زودی سمله درگذشت و در شعله های آتش زئوس محبوبش سوخت. سپس گردنبند به نوبه خود متعلق به Agave و Autonoia بود، اما آنها خیلی زود مردند. در دوران پیری، کادموس و هارمونی با از دست دادن دختران خود، تبس را ترک کردند. کادموس یک روز گفت: "خدایان مرا به خاطر کشتن مار مجازات می کنند، بهتر است مار شوم." هارمونی به سمت او شتافت، دستانش را دور بدنش حلقه کرد و همچنین تبدیل به مار شد. پس از آن، خدایان آنها را به جزایر مبارک منتقل کردند.

(منبع: افسانه ها یونان باستان. دیکشنری-کتاب مرجع». ادوارت، 2009.)


مترادف ها:

متضادها:

ببینید "Harmony" در سایر لغت نامه ها چیست:

    - (هرمونیای یونانی، از هارموزو به ترتیب دادن). 1) همخوانی موسیقی، هماهنگی، مطالعه روابط بین فواصل، مقیاس ها، آکوردها، مدولاسیون ها و غیره. 2) تناسب اجزاء با کل و بین خود در آثار هنری... فرهنگ لغات واژگان خارجی زبان روسی

    هارمونی، هارمونی، زنان. (یونانی: هارمونیا). 1. بخشی از تئوری موسیقی، آموزه ساخت صحیح هارمونی در آهنگسازی (موسیقی). "من موسیقی را مانند یک جسد پاره کردم، به هماهنگی با جبر اعتقاد داشتم." پوشکین. 2. سرخوشی، هارمونی و دلنشینی صداها... ... فرهنگ توضیحی اوشاکوف

    هماهنگی- و، f. هارمونی f., طبقه هارمونیا، لات. هارمونیا 1. نظم دقیق، تناسب، همبستگی، هماهنگی تمام اجزای کل. Sl. 18. شاید تنها دلیلی که ما هارمونی اخلاقی را درک نمی کنیم این است که بالاترین،... ... فرهنگ لغت تاریخی گالیسم های زبان روسی

    - (هرمونی یونانی - اتصال، تناسب) همخوانی، توافق، سازگاری قطعات در یک کل متلاشی شده مطابق با قوانین زیبایی شناختی. ایده هارمونی هنوز در هسته اصلی بود ایده فیثاغورثیهارمونی کره ها، همچنان در... ... دایره المعارف فلسفی

    1. هارمونی، و; و [از یونانی ارتباط هارمونی، همخوانی، تناسب] 1. ابزار بیانی موسیقی مبتنی بر ترکیب آهنگ ها به همخوان ها و بر اساس رابطه و توالی آنها. بخش تئوری موسیقی و موضوع آکادمیک در حال مطالعه این... ... فرهنگ لغت دایره المعارفی

    هارمونی- هارمونی ♦ هارمونی خیرخواهانه یا خوشایند برای درک توافق بسیاری از عناصر موجود به طور همزمان، اما مستقل از یکدیگر. به عنوان مثال، یک آکورد موسیقی توافقی از چندین صدا است (در مقابل یک ملودی،... ... فرهنگ لغت فلسفیاسپونویل

    همخوانی، توافق، سمفونی، هارمونی. چهارشنبه توافق… فرهنگ لغت مترادف ها

    هارمونی- (آناپا، روسیه) دسته بندی هتل: هتل 2 ستاره آدرس: روسیه، آناپا، خیابان کریمسکایا 170 ... کاتالوگ هتل ها

    هارمونی، حوزه ابزارهای بیانی موسیقی مبتنی بر ترکیب تن ها به هارمونی و پیوند هارمونی ها در حرکت متوالی آنها. هارمونی بر اساس قوانین خاصی از حالت در موسیقی چندصدایی از هر نوع همفونی ساخته شده است،... ... دایره المعارف مدرن

    - (هرمونی اتصال هارمونی یونانی، تناسب)، تناسب اجزا، ادغام اجزای مختلف یک شی در یک کل ارگانیک واحد. در فلسفه یونان باستان، کیهان سازمان یافته است، در مقابل هرج و مرج. در تاریخ زیبایی شناسی... ... فرهنگ لغت دایره المعارفی بزرگ

  1. هارمونی به عنوان وحدت اصول متضاد.
  2. اسطوره هارمونی.
  3. ماهیت دوگانه هارمونی موسیقی (تعامل آکوردهای ماژور و مینور، پایدار و ناپایدار).
  4. بازی "نور" و "سایه" در سمفونی شماره 40 اثر W. A. ​​Mozart.

مواد موسیقی:

  1. W. A. ​​Mozart. سمفونی شماره 40. من حرکت. قطعه (گوش دادن)؛

شرح فعالیت ها:

  1. درک و درک ویژگی های هارمونیک یک اثر موسیقایی (با در نظر گرفتن معیارهای ارائه شده در کتاب درسی).
  2. لحن های مختلف ملودیک – هارمونیک را در موسیقی مقایسه کنید.
  3. موسیقی تک تک آهنگسازان گذشته (W. A. ​​Mozart) را با ویژگی های مشخصه (آهنگ، ملودی، هارمونی) تشخیص دهید.
  4. شناسایی احتمالات تأثیر عاطفی موسیقی بر شخص.

"باور من این است
حالت اصلی فعالیت را تشویق می کند،
به جهان گسترده می فرستد ...
مینور هر چیزی غیر قابل بیان و دردناک را بیان می کند..."

جی دبلیو گوته

در موسیقی بسیار نادر است که آثاری را پیدا کنید که حالتی کاملاً آرام را بیان کنند. بیشتر اوقات، هارمونی موسیقی بر تقابل نور و تاریکی، غمگین و شادی آفرین است.

این درک از هارمونی به عنوان وحدت اصول متضاد ریشه در اساطیر دارد.

یکی از اسطوره های یونان باستان می گوید که هارمونی دختر آرس، خدای جنگ و اختلاف، و آفرودیت، الهه عشق و زیبایی بود.

کادموس در سرگردانی خود یک بار مار را کشت و وارد غاری شد که مار قبلاً در آن زندگی می کرد و دختری با زیبایی وصف ناپذیر را دید که زندانی مار بود. وقتی کادموس و هارمونی غار را ترک کردند، کادموس چیزی طلایی و درخشان در دهان مار مرده دید، اما نزدیکتر نشد.
به زودی پلکانی را دیدند که از آسمان پایین می آمد و زئوس و هرا، پوزیدون و آمفیتریت و آرس و آفرودیت در آن راه می رفتند. فورا میزهایی با غذا ظاهر شد و زئوس اعلام کرد که به عنوان پاداش این شاهکار، کادموس هارمونی را به عنوان همسرش می دهد. آنها با خوشحالی زندگی می کردند، اما یک روز، کادموس با یادآوری گذشته، از طلایی که در دهان مار قرار داشت به هارمونی گفت. زن فوراً آرزو کرد که آن را داشته باشد و کادموس را به غار فرستاد.
آتنا در پوشش یک پوره در نزدیکی غار نشست و به کادموس هشدار داد که طلا را نگیرد، اما او از عصبانیت همسرش ترسید و گردنبندی طلایی با زیبایی بی‌سابقه زیر استخوان‌های مار پیدا کرد. (گزینه: گردنبند ساخته شده توسط هفائستوس در روز عروسی او به هارمونی ارائه شد). وقتی کادموس گردنبند را به هارمونی آورد، تصمیم گرفت آن را به سمله بدهد. به زودی سمله درگذشت و در شعله های آتش زئوس محبوبش سوخت. سپس گردنبند به نوبه خود متعلق به Agave و Autonoia بود، اما آنها خیلی زود مردند. در دوران پیری، کادموس و هارمونی با از دست دادن دختران خود، تبس را ترک کردند. کادموس یک بار گفت: "خدایان مرا به خاطر کشتن یک مار مجازات می کنند، بهتر است که من مار شوم." هارمونی به سمت او شتافت، دستانش را دور بدنش حلقه کرد و همچنین تبدیل به مار شد. پس از آن، خدایان آنها را به جزایر مبارک منتقل کردند.

ترکیبی از قدرت موذیانه و مخرب و قدرت جوانی ابدی، زندگی و عشق - این اساس تعادل و صلح است که توسط هارمونی مشخص شده است. بنابراین، هارمونی در موسیقی - هنری موقت و متحرک - تقریباً هرگز به شکل تمام شده خود ظاهر نمی شود. برعکس، در توسعه، مبارزه، شکل گیری به دست می آید.

احتمالاً ماهیت دوگانه هارمونی دلیلی است که هارمونی موسیقی تقریباً به طور کامل بر روی اضداد بنا شده است. لایت ماژور و مینور غمگین متضاد هستند. همخوانی با صدای همخوان خود مخالف ناهماهنگی با تنش است. یک آکورد ناپایدار تمایل دارد به یک آکورد پایدار تبدیل شود.

کلمه Consonance که از لاتین ترجمه شده است به معنای صدای همخوان است و dissonance به معنای صدای ناسازگار و ناهماهنگ است.

حتی یک قطعه موسیقی را نمی توان صرفاً بر اساس ترکیبات خوش صدا ساخت. ناهماهنگی مهمترین محرک رشد در موسیقی است. یکی از مهم ترین ویژگی های ناهماهنگی ها این است که به دلیل ناهماهنگ بودن، حس آرامش را از موسیقی سلب می کنند و نیاز به حرکت دارند که معمولاً با نیاز به تبدیل ناهماهنگ به همخوانی، حل آن همراه است.

گوش دادن: I. Bach. پیش درآمد در سی ماژور. HTC، جلد 1، BWV 846 (دو نسخه)

بنابراین، چندان تعجب آور به نظر نمی رسد که آثار زیادی مانند پیش درآمد باخ در سی ماژور در موسیقی وجود نداشته باشد. اغلب آثاری وجود دارد که در آنها هماهنگی آرزوها و رنج ها، رویاها و امیدها، اضطراب ها و افکار را بیان می کند - همه چیزهایی که مملو از زندگی انسان. و همانطور که مثلاً در نقاشی که حتی ساده ترین تصویر را نمی توان با یک رنگ و یک خط ترسیم کرد، در موسیقی نیز هیچ ایده ای را نمی توان تنها با یک وسیله هارمونیک مجسم کرد.

گوش دادن: F. Schubert. "Serenade" (دو نسخه)

سرناد اثر اف. در آن، برای انتقال حالات مختلف، آهنگساز از کنتراست مدال استفاده کرد - تضاد ماژور و مینور، که سایه های مختلفی از احساسات قهرمان را منتقل می کند.

توانایی انتقال سایه های مختلف احساسات انسانی، گاهی مستقیماً مخالف، یکی از ویژگی های اساسی هارمونی موسیقی است.

هارمونی همیشه مبتنی بر حالت هایی بوده است که ماهیت متفاوتی دارند. در حال حاضر فیلسوفان یونان باستاندر مورد ماهیت تأثیر حالت های موسیقی بحث کرد. آنها متوجه شدند که تغییر حتی یک صدای یک حالت، بیانی کاملاً متفاوت به آن می‌دهد.

ماژور و مینور معروف را به یاد بیاوریم که آکوردهای اصلی آنها یک صدا با یکدیگر تفاوت دارند! اما چقدر شخصیت صدای آنها به شدت متفاوت است!

I. V. Goethe نویسنده و متفکر بزرگ آلمانی می نویسد: «اعتقاد من این است که حالت اصلی فعالیت را تشویق می کند، شما را به دنیای گسترده می فرستد... حالت فرعی بیانگر هر چیزی است که غیرقابل بیان و دردناک است.»

سمفونی شماره 40 اثر W. A. ​​Mozart را به یاد بیاورید - یکی از هماهنگ ترین آهنگسازان. تنفس هارمونیک در آن، رابطه بین «نور» و «سایه»، چقدر ارگانیک است در هم تنیدگی ماژور و مینور در کنار هم قرار گرفتن، تناوب و بازی دلپذیرشان!

سمفونی جی مینور به عنوان منادی تصاویر سوگوار و پرشور موتزارت بالغ ظاهر می شود. در میان سمفونی های شاد قرن هجدهم به شدت برجسته است، حتی در میان آثار موتزارت مهمان غیرعادی به نظر می رسد. اما دقیقاً به همین دلیل است که دسترسی به افکار پنهان آهنگساز را باز می کند.
از همان ابتدای موومان اول، احتمالاً اندوهی اندکی آشفته در موسیقی احساس خواهید کرد که در تیرگی اشعار ابری شده است. اما بلافاصله یک کنتراست وجود دارد - یک فلاش چشمگیر تیز. و سپس دوباره اندوهی خفیف و دوباره همان فلش. بنابراین، در تمام چهار بخش سمفونی، تعادل ذهنی یا بازیابی می‌شود یا دوباره از بین می‌رود و احساس می‌کنیم که چه بار احساسی عظیمی در اولین ملودی که سمفونی را باز کرد، جاسازی شده است.
در قسمت دوم تضاد تشدید می شود: در ابتدا به نظر می رسد آرامش کامل وجود دارد و در قسمت میانی صدای تقریبا تراژیکی به گوش می رسد.
بعدی مینوئت است - یک مینوئت سنتی. اما در اینجا این رقص با نیت خوب توپ های اشرافی پر از چنین هیجان و درام است که موسیقی رقص آن دوره قبلاً دیده نشده است.
و در نهایت فینال. مانند گردبادی تند، پر از تضاد می‌گذرد - در عین حال سبک، گویی هیچ مانعی نمی‌شناسد، و حتی هیجان‌انگیزتر و دراماتیک‌تر از مینوئت. کل سمفونی شبیه تصویری از خود موتزارت است که از چنگال زمان خود فرار کرده و به آینده می نگرد...
صحبت در مورد زیبایی این موسیقی غیرممکن است - به آن گوش دهید و خودتان همه چیز را احساس خواهید کرد. موتزارت آن را چنان واضح و شفاف ارائه کرد که نشنیدن آن محال است!
موتزارت به طور غیرمنتظره ای در اینجا میزان کامل بلوغ معنوی خود را آشکار کرد، اعتراضی طولانی مدت نسبت به هر چیزی که اراده خلاق، ذهن و تخیل او، امیدهای او را محدود می کرد ابراز کرد و این کار را با چنان شجاعت و صراحتی انجام داد که هیچ یک از نوازندگان زمان خود جرات نکرد. انجام دادن این اعتراف دراماتیک ما را با دنیای تضادهای عمیق معنوی آشنا می کند - فرازهای شاعرانه و نتیجه گیری های غم انگیز، رویاهای آرمان گرایانه و عطش طوفانی برای فعالیت.
شومان در مورد این سمفونی گفته است: "هر نت موجود در آن طلای ناب است، هر بخش از آن یک گنج است".

هماهنگی همیشه از تضادها و تضادها در جایی که عشق وجود دارد ناشی می شود. به هر حال، هارمونی روح واقعی هنر، زیبایی و حقیقت آن است.

سوالات و وظایف:

  1. معنی چیست اسطوره یونان باستاندر مورد هارمونی؟
  2. کدام دو حالت اساس هارمونی موسیقی را تشکیل می دهند؟
  3. به این فکر کنید که آیا یک قطعه موسیقی که به طور انحصاری در ماژور به نظر می رسد و فقط حاوی آکوردهای خوش صدا است، هماهنگ است یا خیر. چه چیزی از آن کم است؟
  4. هارمونی در سمفونی شماره 40 اثر W. A. ​​Mozart چگونه خود را نشان می دهد؟

ارائه

شامل:
1. ارائه، ppsx;
2. صداهای موسیقی:
باخ پیش درآمد در سی ماژور. HTC، جلد 1، BWV 846 (2 نسخه - هارپسیکورد و پیانو)، mp3.
موتزارت سمفونی شماره 40:
I. Allegro molto (قطعات):
قسمت اصلی mp3;
ساید پارتی، mp3;
I. Allegro molto (کامل)، mp3;
II. آندانته، mp3;
III. Menuetto Allegretto، mp3;
IV. Allegro assai, mp3;
شوبرت Serenade (2 نسخه - به زبان اسپانیایی توسط J. Shirley-Querke و ارکستر سمفونیک) ، mp3;
3. مقاله همراه، docx.

اسکرین شات:

اسطوره های یونان باستان. کادموس

هنگامی که زئوس اروپا را در پوشش یک گاو نر ربود، پدرش، پادشاه صیدون، آگنور، غمگین شد. هیچ چیز نمی توانست او را تسلی دهد. او سه پسر خود - فوینیکس، کیلیکس و کادموس را فراخواند و آنها را به جستجوی اروپا فرستاد. او پسرانش را به خاطر درد مرگ منع کرد که بدون خواهرشان به خانه برگردند. پسران آگنور به جستجو رفتند. فونیکس و کیلیکس به زودی کادموس را ترک کردند.

کادموس به تنهایی به دنبال خواهرش رفت. او برای مدت طولانی در سراسر جهان سرگردان بود و از همه جا درباره اروپا سوال می کرد. چگونه می تواند خواهرش را پیدا کند، زیرا خود زئوس او را از همه پنهان کرده بود! سرانجام کادموس با از دست دادن امید به یافتن خواهرش و ترس از بازگشت به خانه، تصمیم گرفت برای همیشه در سرزمینی بیگانه بماند. او به دلفی مقدس رفت و از اوراکل کماندار آپولون در آنجا پرسید که در کدام کشور باید ساکن شود و شهری پیدا کرد. پیشگویی آپولون به کادموس چنین پاسخ داد:

- در یک پاکسازی منزوی، گاوی را خواهید دید که هرگز یوغ نشناخته است. او را دنبال کنید، و جایی که او روی چمن ها دراز کشیده است، دیوارهای شهر را بسازید و این کشور را بوئوتیا بنامید.

کادموس با دریافت چنین پاسخی دلفی مقدس را ترک کرد. به محض اینکه از دروازه خارج شد، گاو سفید برفی را دید که بدون محافظ، در محوطه ای در حال چریدن است. کادموس به همراه خادمان صیدونایی وفادارش به دنبال او رفت و آپولون بزرگ را تجلیل کرد. او قبلاً از دره Kephisus عبور کرده بود ، که ناگهان گاوی ایستاد ، سر خود را به سمت آسمان بلند کرد ، با صدای بلند غوغایی کرد ، به رزمندگانی که او را دنبال می کردند نگاه کرد و با آرامش روی علف های سبز دراز کشید. کادموس سرشار از قدردانی نسبت به آپولون، زانو زد، خاک میهن جدید خود را بوسید و برکت خدایان را در کوه ها و دره های ناآشنا خواند. کادموس فوراً محرابی از سنگ ساخت تا برای زئوس قربانی کند، اما چون آبی برای قربانی نداشت، صیدونیان وفادار خود را فرستاد تا آب بیاورند.

نه چندان دور، نخلستانی با قدمت چند صد ساله وجود داشت که تبر هیزم شکن هرگز آن را لمس نکرده بود. در وسط این بیشه یک غار عمیق وجود داشت که همه آن پر از بوته بود و اطراف آن سنگ های عظیمی که به هم ریخته روی هم چیده شده بود. از این غار چشمه‌ای از آب شفاف کریستالی سرازیر می‌شد که بین سنگ‌ها غوغا می‌کرد. در غار مار بزرگی زندگی می کرد که به خدای جنگ آرس تقدیم شده بود. چشمانش از آتش برق می زدند، نیش سه گانه از دهانش بیرون زده بود، ردیفی سه گانه از دندان های سمی پوشانده شده بود، و یک تاج طلایی به طرز تهدیدآمیزی روی سر مار می چرخید. هنگامی که خدمتکاران کادموس به منبع نزدیک شدند و ظروف را در آب سرد آن غوطه ور کردند، او با صدای خش خش تهدیدآمیز مارها از غار بیرون خزید و با بدن عظیم خود بین سنگ ها می چرخید. خادمان کادموس از ترس رنگ پریدند، ظروف از دستانشان افتاد و وحشتی وحشتناک آنها را در غل و زنجیر گرفت. مار روی دم بلند شد. بالاتر از درختان چند صد ساله جنگل سر او با دهان باز است. قبل از اینکه هر یک از صیدونیان به فکر فرار یا دفاع از خود بیفتد، مار وحشتناکی به سوی آنها هجوم آورد. بندگان کادموس مردند.

کادموس مدت زیادی منتظر ماند تا خدمتکاران برگردند. خورشید قبلاً شروع به خم شدن به سمت غرب کرده بود ، سایه های روی زمین طولانی تر شده بودند ، اما هنوز هیچ خدمتکاری وجود نداشت. پسر آگنور تعجب می کند که صیدونیان او کجا ناپدید شده اند، چرا تأخیر می کنند. سرانجام، او رد پای آنها را به داخل بیشه دنبال کرد و خود را مانند پوسته ای با پوست شیر، شمشیری تیز و نیزه ای در دستانش پوشانده بود، و شجاعت او به عنوان دفاع مطمئن تر برای قهرمان عمل کرد. کادموس وارد نخلستان شد و اجساد پاره پاره بندگان وفادار خود را در آنجا دید که مار بزرگی روی بدن آنها افتاده بود. کادموس با اندوه و عصبانیت فریاد زد:

- ای بندگان مؤمن، من انتقام گیر شما خواهم بود! یا از تو انتقام خواهم گرفت یا با تو به پادشاهی تاریک سایه ها خواهم رفت!

کادموس سنگی به اندازه یک صخره را گرفت و در حال تاب خوردن آن را به سمت مار پرتاب کرد. برخورد این سنگ برج قلعه را واژگون می کرد، اما مار سالم ماند - فلس هایی به سختی فولاد که تمام بدن آن را پوشانده بود محافظت می شد. سپس پسر آگنور نیزه خود را تکان داد و با جمع آوری تمام قدرت خود، آن را در پشت هیولا فرو برد. پولک های فولادی مار از مار در برابر نیزه کادموس محافظت نکرد. نیزه در بدن مار تا میل فرو رفت. مار در حال تکان خوردن نیزه را با دندان هایش گرفت و خواست آن را از زخم بیرون بیاورد. تلاش او بی نتیجه بود. نوک نیزه عمیقاً در زخم باقی مانده بود، فقط میل آن توسط مار آرس شکسته شد. گردن مار از زهر سیاه و خشم متورم شد، کف از دهانش فوران کرد، صدای خش خش شدیدی در سراسر کشور پخش شد، تمام هوا از بوی تعفن او پر شد. یا مار در حلقه‌های بزرگی روی زمین می‌چرخد، یا در حالی که دیوانه‌وار می‌چرخد، بلند می‌شود. او درختان را به زمین می زند، آنها را ریشه کن می کند و با دم خود سنگ های عظیمی را به هر طرف پراکنده می کند. او می خواهد کادموس را با دهان سمی خود بگیرد، اما با پوشاندن پوست شیر ​​به عنوان سپر، قهرمان با شمشیر خود مار را دفع می کند. شمشیر تیز مار را با دندان می جود، اما فقط دندان هایش را روی فولادش مات می کند.

سرانجام پسر آگنور با ضربه ای مهیب گردن مار را سوراخ کرد و او را به درخت بلوط میخکوب کرد، ضربه قهرمان توانا بسیار قوی بود.

درخت بلوط صد ساله زیر سنگینی بدن هیولا خم شد. کادموس با تعجب به ماری که کشته است نگاه می کند و از اندازه آن شگفت زده می شود. ناگهان صدای ناشناس شنیده شد:

- چرا ايستاده اي پسر آگنور و از ماري كه كشتي تعجب مي كني؟ به زودی مردم از شما شگفت زده خواهند شد که به مار تبدیل شده اید.

کادموس به اطراف نگاه می کند، او نمی داند صدای مرموز از کجا آمده است. قهرمان با شنیدن چنین پیشگویی از وحشت لرزید. موها روی سرش سیخ شد. او که تقریباً از هوش می رود، در مقابل مار کشته شده می ایستد. سپس دختر محبوب زئوس، پالاس آتنا، بر کادموس ظاهر شد. او به او گفت که دندان های مار را درآورد و مانند دانه در مزرعه شخم زده بکارد.

کادموس کاری را انجام داد که الهه جنگجو به او دستور داد. به محض کاشت دندان مار، اینک! - نوک نیزه ها ابتدا از زمین ظاهر شد. در اینجا تاج های کلاه ایمنی بر فراز زمین های زراعی بلند شد، سپس سرهای جنگجویان، شانه های آنها، سینه های زره ​​پوش، بازوهایی با سپر، و در نهایت یک دسته کامل از جنگجویان مسلح از دندان های اژدها رشد کردند. کادموس با دیدن یک دشمن ناشناخته جدید، شمشیر را گرفت، اما یکی از جنگجویان زمینی فریاد زد:

- شمشیر را نگیرید! مراقب دخالت در نبردهای داخلی باشید!

نبردی وحشتناک و خونین بین رزمندگان آغاز شد. آنها با شمشیر و نیزه به یکدیگر زدند و یکی پس از دیگری بر زمینی که تازه آنها را به دنیا آورده بود، افتادند. فقط پنج نفر از آنها باقی مانده بود. سپس یکی از آنها به دستور پالاس آتنا اسلحه خود را به نشانه صلح به زمین پرتاب کرد. رزمندگان دوستی صمیمی برادرانه برقرار کردند. این جنگجویان که از دندان های اژدها از زمین متولد شده بودند، هنگام ساختن کادمی، قلعه هفت دروازه تبس، دستیاران کادموس بودند.

کادموس شهر بزرگ تبس را تأسیس کرد، قوانینی را به شهروندان داد و کل ایالت را سازمان داد. خدایان المپ به کادموس دختر زیبای آرس و آفرودیت، هارمونی را به همسری او دادند. جشن عروسی بنیانگذار بزرگ تبس با شکوه بود. همه المپیکی ها برای این عروسی گرد هم آمدند و تازه ازدواج کرده را به خوبی تقدیم کردند.

از آن زمان، کادموس به یکی از قدرتمندترین پادشاهان یونان تبدیل شد. ثروت او غیرقابل محاسبه بود. ارتش او متعدد و شکست ناپذیر بود که توسط جنگجویان برآمده از زمین از دندان مار رهبری می شد. به نظر می رسد که شادی و شادی ابدی باید در خانه پسر آگنور حاکم می شد ، اما المپیکی ها بیش از یک شادی برای او فرستادند. او باید غم و اندوه زیادی را تجربه می کرد. دخترانش سمله و اینو در مقابل چشمان پدرشان جان باختند. درست است ، پس از مرگ آنها در میزبان پذیرفته شدند خدایان المپیکاما همچنان کادموس دختران عزیزش را از دست داد. آکتائون، نوه کادموس، پسر دخترش آتونو، قربانی خشم آرتمیس شد. کادموس هم مجبور شد برای نوه هایش سوگواری کند.

کادموس در سنین پیری که از اندوه شدید افسرده شده بود، هفت دروازه تبس را ترک کرد. او با همسرش هارمونی مدت ها در سرزمینی بیگانه سرگردان شد و سرانجام به ایلیریای دور رسید. کادموس با درد دل تمام بدبختی هایی را که بر سر خانه اش آمده بود به یاد می آورد و به یاد می آورد که با صدایی ناشناس مبارزه کرده بود.

کادموس گفت: «آیا آن مار که با شمشیر زدم برای خدایان مقدس نبود؟» اگر خدایان مرا به خاطر مرگ او به شدت مجازات می کنند، بهتر است که خودم تبدیل به مار شوم.

به محض اینکه کادموس این را گفت، بدنش دراز شد و با فلس پوشانده شد، پاهایش روی هم رشد کردند و تبدیل به یک دم مار دراز شد. با وحشت، با چشمانی اشکبار، دست های باقی مانده اش را به سمت هارمونی دراز می کند و او را صدا می کند:

- اوه، بیا پیش من، هارمونی! قبل از اینکه کاملاً تبدیل به مار شوم، مرا لمس کن، دستم را لمس کن!

او به هارمونی زنگ می‌زند، می‌خواهد چیزهای بیشتری به او بگوید، اما زبانش دو نیم می‌شود و نیش مار از قبل در دهانش می‌چرخد و فقط صدای خش خش از دهانش می‌آید. هارمونی به سمت او می دود:

- اوه کادموس! - او فریاد می زند. – سریع از شر این تصویر خلاص شوید! خدایا چرا مرا هم تبدیل به مار نکردی!

کادموس که تبدیل به مار بزرگی شده بود، خود را دور همسر وفادارش حلقه کرد و با نیش چنگال‌اش صورت او را لیسید. هارمونی با اندوه پشت کوچک شده مار را نوازش می کند. و خدایان هارمونی را به مار تبدیل کردند و اکنون دو مار وجود دارد - هارمونی و کادموس.

اگر ارائه باز نمی شود یا صدا پخش نمی شود، اگر نسخه قدیمی مایکروسافت آفیس روی کامپیوتر نصب شده باشد یا اصلا نصب نشده است ... چگونه می توانم یک ارائه را به صورت رایگان، صحیح و با عملکرد کامل باز کنم؟ مطالب تهیه شده به ویژه برای کاربران سایت ما:

خدای هارمونی موجود کیهانی به عنوان تنور بزرگ نیز شناخته می شود.

او آگاهی کیهانی هماهنگی الهی و همچنین قانون خدا-هارمونی را در تجلی آن در موسیقی، علم، هنر، در جامعه و در 4 بدن پایین انسان تجسم می کند. خدای هارمونی در خط ششم ساعت کیهانی (خط خدا-هارمونی) همراه با سراپیس بی خدمت می کند. این خط مادر الهی است.

قبل از عروج خود در هزاران سال پیش، خدای هارمونی به عنوان آهنگر، صنعتگر و ستاره شناس تجسم یافت. در بسیاری از تجسم ها، او خود را وقف خدمت به شعله مادر کرد - شعله عشق هماهنگ او به فرزندانش. او به شعور کیهانی دست یافت - آگاهی الهی هارمونی و بنابراین به عنوان خدای هارمونی شناخته شد. پس از پیروزی - عروج، او خدمت خود را در سطوح داخلی ادامه داد و شعله ای عالی از کیفیت خدا-هارمونی - شعله کریستالی که هفت پرتو را در تعامل هماهنگ به نمایش می گذارد - توسعه داد.

خدای هارمونی می گوید: "من شعله زنده هارمونی هستم، همه مردم روی زمین به کمک من نیاز دارند." "من آغاز هماهنگ چرخه ها در وجود تو هستم، من ارتعاش هماهنگی مطلق کیهان را حمل می کنم. بدون این هماهنگی، عزیزم، کل کیهان فرو می ریزد."

خدای هارمونی توضیح می دهد که هماهنگی کلید پیشرفت ما در طول مسیر است. و مهم نیست که چقدر مقدسین برای افزایش نزول نور درخواست می کنند، "آنچه می تواند داده شود (با قانون کیهانی) با آنچه شما ظرفیت حمل می نامید موافق است." او از ما می‌خواهد که بفهمیم چگونه «استادان معراج وقتی به یک چلای صعود نشده نوری بیش از آنچه که بتواند در تعادل نگه دارد، کارما تولید می‌کنند...

بالاترین آهنربا - عشق هماهنگ همه خوبی ها را جذب می کند و همه بدی ها را دفع می کند. بنابراین، کسانی که می خواهند در زمانی که زمین در حالت هرج و مرج، پوسیدگی و مرگ است زنده بمانند، باید به وضوح درک کنند که پادزهر همه اینها خلوص و هماهنگی است.

هارمونی یک علم است، همانطور که موسیقی یک علم است... هارمونی تعادل نور، مراکز خورشیدی، میدان های نیروی الکترونیکی است. فقط در جایی که تعادل وجود دارد می توان هماهنگی را یافت. و تنها در جایی که تعادل و هماهنگی وجود دارد، شتاب ممکن است.

شما ممکن است ویژگی‌های فضیلت‌آمیز شگفت‌انگیزی داشته باشید، اما اغلب در طول یک عمر، یا حتی در طول عمر، جریان زندگی فردی نمی‌تواند از سطح معینی از دستاوردهای حرفه‌ای یا سطح خاصی از فضایل خود فراتر رود، زیرا، پس از رسیدن به نقطه‌ای معین، نامتعادل می شود و دیگر نمی تواند در این سطح عمل کند.

به عنوان مثال، یک فرفره را در نظر بگیرید: برای اینکه بچرخد، باید شتاب و تعادل خاصی داشته باشد. به همین ترتیب، وقتی شتاب شما به زیر سطح معینی می‌رسد، طبق قانون دیگر نمی‌توان هماهنگی را در شما حفظ کرد. آن وقت است که اختلاف و زوال وارد دنیای شما می شود که در نهایت منجر به خود ویرانگری می شود. بنابراین، برای نگه داشتن کلید هماهنگی، باید کلیدی داشته باشید که به عشق شتاب می بخشد...

هر جا که انرژی با تظاهراتی مانند خودفریبی، عصبانیت، خودخواهی، نفرت و اضطراب همراه باشد، مهار هماهنگی خدا در هسته آتشین خود شعله سه گلبرگ رخ می دهد. در نتیجه، وقتی تکانه اختلاف بیش از حد زیاد می شود، نوک شعله سه برگ نمی تواند بچرخد. وقتی سه گلبرگ شعله ارتفاعات متفاوتی داشته باشند، یعنی در حالت عدم تعادل باشند، شعله نمی تواند بچرخد و در نتیجه آتش قیامت نمی سوزد».

سنت ژرمن در درس کیمیاگری به ما آموخت که "نور کلید کیمیاگری است." خدای هارمونی می گوید: «انشاالله کلید نور را از خدای هارمونی دریافت کنید که خود یک کلید کیمیاگری است.

در این کلمات بیندیشید و از خود بپرسید: «از چند در باید بگذرم، چند کلید باید پیدا کنم تا در نهایت وارد قدس وجود الهی خودم شوم؟

در شعله ی خدا-هارمونی، پاسخ این سوال را بر دل شما آشکار می کنم. من شما را با وظیفه حفظ هارمونی در درون خود می فرستم. این عزیز، کلید مصلوب شدن است.»

و البته بدون مصلوب نه رستاخیز می شود و نه معراج. بدون صلیب هیچ تاجی وجود ندارد.

خدای هارمونی تعریف ساده ای از هارمونی ارائه می دهد: "وحدت با خدا، هماهنگی با خدا، تفکر ابدی در چهره پدر، همانطور که فرشتگان انجام می دهند... این شادی در جلوه های ساده طبیعت است، شادی از فرصت. برای به اشتراک گذاشتن عشق، ایجاد زیبایی."

شما می توانید در هر جنگ و هر نبردی با استفاده از علم خدا-هارمونی مطلق پیروز شوید. هارمونی منبع واقعی است زندگی ابدی، کیفیت اصلی در درخت زندگی. به این فکر کن، عزیزم: وقتی با خدا هماهنگی کامل داشتی، پس جاودانه ای، که خدا جاودانه است... پس هماهنگی بهایی است که باید برای عروجت بپردازی.»

در توضیح سطح بالای ناهماهنگی روی زمین، خدای هارمونی در سال 1995 گفت: «دلیل ناهماهنگی را به شما می‌دهم، مهم‌ترین آن‌ها: این عدم وجود امگا مادر الهی در این سیاره است زمین، مانند کودکان کوچک، همه به عنوان یک، مادر الهی را از بهشت ​​می خوانند و از او مراقبت و محافظت می کنند.

اما او هنوز نمی آید و نمی آید و آنها شروع به عصبانیت می کنند. با این حال، آنها کسانی بودند که سال ها پیش او را از زمین بیرون کردند. بر اساس کابالا، هنگامی که مادر از زمین اخراج می شود، او در بهشت ​​نیز رانده می شود، زیرا عدم هماهنگی عمومی در فرزندانش اجازه نمی دهد که او وارد آنجا شود.

این ناهماهنگی به قدری زیاد است که درست در طول این دیکته، زمانی که خدای هارمونی هارمونی را از بدن علّی خود بر روی زمین قرار داد، درد بسیار زیادی را تجربه کرد. او گفت: من این کار را می کنم، ای عزیز، برای نجات نورافشان - گذشته، حال و آینده...

زندگی و سلامتی شما به هماهنگی درون شما بستگی دارد. شادی و آواز اتم‌ها، مولکول‌ها، سلول‌ها و اندام‌های بدن شما، شادی خدا در تمام خلقت او - این هماهنگی است که باید پیدا کنید.

اگر دوست دارید او را صلح صدا کنید. اما عزیزم، هر چه اسمش را می گذاری، آن حس درونی تمامیت خود را تثبیت کن، شادی درونی که مستلزم آن نیست که شادی را از دیگران [مردم] دریافت کنی، بلکه فقط از منبع خدا که در درون تو موج می زند.»

خدای هارمونی می گوید که اجتماع روح القدس بر هماهنگی هر یک از پرتوهای هفت گانه استوار است: «من دعا می کنم که بفهمید که هیچ کار، برنامه، یا وظیفه، یا فعالیت گروهی، یا کار فردی نمی تواند انجام شود. مگر اینکه هماهنگی وجود داشته باشد.

خدای هارمونی به ما توصیه می کند که وقتی می کوشیم بر شعله هارمونی بر هفت پرتو مسلط شویم، با خواست خدا از پرتو اول شروع کنیم: «تصور کن که فرشتگان من به طور غیرمنتظره ای از رگ های دلو اکسیر را به تو می ریزند. موریان پرستش اراده خدا.

می توانید تصور کنید که پر از یک جریان آبی آتشین شدید از انرژی کیهانی هستید. وظیفه ما این است که بفهمیم: افزایش حجم و تشدید ارتعاش اراده خداوند در داخل معبد چگونه بر هماهنگی جریان زندگی تأثیر می گذارد؟ در چه نقطه ای قدرت اراده مقدس خداوند به جای تعامل با شعله حیات باعث واکنش می شود؟ این سؤالی است که فرشتگان ال موریا باید قبل از آمدن او به آن پاسخ دهند تا حتی ذره ای از جوهر گران بها پرستش هزار ساله خود از اراده خدا را به روح عطا کنند.

بنابراین، هر استاد معراج، با شروع با چوهان های هفت پرتو، باید بر اساس وضعیت روح، چهار بدن پایین و ناخودآگاه تخمین بزند که یک فرد چقدر نور می تواند داشته باشد در حالی که تعادل قابل قبولی از هماهنگی خدا را حفظ می کند. "

ما اغلب بیشترین مقدار کارما را از طریق احساسات خود در شبکه خورشیدی و گفتار در چاکرای گلو تولید می کنیم. از آنجایی که عصر طلایی مستلزم هماهنگی با خدا و با خود است، امروزه تنها تعداد کمی از مردم روی زمین می توانند در شهرهای بزرگ اثیری نور در اکتاوهای بالاتر، جایی که عصر طلایی حاکم است، پذیرفته شوند. شاگردان ارباب باید برای حفظ هماهنگی در وجود خود و جهان تلاش کنند، عصبانیت خود را از دست ندهند و تسلیم موقعیت هایی نشوند که تظاهر اختلافی را برانگیزد.

خدای هارمونی توضیح می دهد که تسلط واقعی الهی با هماهنگی خدا مشخص می شود. هارمونی با تصمیم به تجسم ویژگی های خدا در دوازده خط ساعت کیهانی حاصل می شود. و اگرچه کیفیت خدا-هارمونی در خط ششم است، اما خدای هارمونی می گوید تا زمانی که در هر یک از دوازده خط ساعت کارما داشته باشیم، هماهنگی کامل نخواهیم داشت. با فراخواندن نور خدا، مسیح و بودا برای مهر و موم کردن کارمای تغییر نیافته در هر یک از دوازده خط ساعت کیهانی، شتاب هماهنگی خدا را افزایش می دهید.

خدای هارمونی همچنین هشدار می دهد که خدا-هارمونی در ذاتی کسانی نیست که فریاد می زنند "صلح، صلح"، و می خواهند جنگ و نزاع را در اعضای خود که در زیر سطح خشمگین است، هموار کنند. او به ما هشدار می دهد که فریب کسانی را نخوریم که ممکن است با صدایی نرم و با لبخندی ملایم صحبت کنند، اما منبع درونی هماهنگی و عشق ندارند. "اگر به چشمان آنها نگاه کنید و ببینید که آنها ممکن است عمیقا نگران باشند، یا عصبانی باشند، یا گرفتار چیزی که معبد آنها را اشغال کرده است، بیشتر خواهید دانست."

او از ما می خواهد که با قضاوت عادلانه قضاوت کنیم و نگذاریم ظاهر ما را فریب دهد.

خدای هارمونی در یادگیری هنر حفظ هارمونی واقعی به ما کمک می کند. ما می توانیم از طریق مراقبه روی پرتوهای زمرد و کریستال با او و لژیون هایش ارتباط برقرار کنیم. حضور او با مدیتیشن روی نت کلیدی جذب می شود - "کر کولی" ("سرود سندان") از اپرای "Il Trovatore" اثر جوزپه وردی.

این صفحه را به دوستان خود معرفی کنید

به روز رسانی 03/10/2012


خداوند متعال

مادر Autonoe، Agave، Ino، Semele و Polydor، خواهر Iasion.

در اساطیر روم باستان، هارمونیا با کنکوردیا مطابقت دارد.

نظر خود را در مورد مقاله "هارمونی (اسطوره شناسی)" بنویسید.

یادداشت ها

ادبیات

  • // فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و افرون: در 86 جلد (82 جلد و 4 جلد اضافی). - سنت پترزبورگ ، 1890-1907.
  • اسطوره های مردم جهان. مسکو، 1991-92، جلد 1، ص266.

گزیده ای از هارمونی (اسطوره شناسی)

هوسرها که با شمشیرهای خود به افسار چسبیده بودند، خارهای خود را به صدا درآوردند و عجله داشتند، از اسب پیاده شدند و نمی دانستند چه خواهند کرد. هوسرها غسل تعمید گرفتند. روستوف دیگر به فرمانده هنگ نگاه نکرد - او وقت نداشت. می ترسید، با دلی در حال غرق می ترسید که مبادا پشت سر هوسرها بیفتد. وقتی اسب را به دست نگهبان می داد، دستش می لرزید و احساس می کرد خون به قلبش می دود. دنیسوف، به عقب افتاد و چیزی فریاد زد، از کنار او گذشت. روستوف چیزی ندید جز هوسارها که دور او می دویدند و به خارهای خود چسبیده بودند و شمشیرهای خود را به صدا در می آوردند.
- برانکارد! - صدای کسی از پشت فریاد زد.
روستوف به این فکر نکرد که تقاضا برای برانکارد چه معنایی دارد: او دوید و فقط سعی کرد از همه جلوتر باشد. اما در خود پل، بدون اینکه به پاهایش نگاه کند، در گل چسبناک افتاد، لگدمال شد و با تلو تلو خوردن، روی دستانش افتاد. دیگران دور او دویدند.
او صدای فرمانده هنگ را شنید: "از هر دو طرف، کاپیتان"، که در حال سوار شدن به جلو، با چهره ای پیروزمندانه و شاد روی اسب ایستاده بود، نه چندان دور از پل.
روستوف در حالی که دست های کثیف خود را روی ساق هایش پاک می کرد، به دشمنش نگاه کرد و می خواست جلوتر بدود و معتقد بود که هر چه جلوتر برود بهتر است. اما بوگدانیچ، اگرچه نگاه نکرد و روستوف را نشناخت، بر سر او فریاد زد:
- چه کسی از وسط پل می دود؟ در سمت راست! یونکر، برگرد! - با عصبانیت فریاد زد و رو به دنیسوف کرد، که با به رخ کشیدن شجاعت خود، سوار بر اسب روی تخته های پل سوار شد.
- چرا ریسک کن، کاپیتان! سرهنگ گفت: باید پیاده شوی.
- آه! واسکا دنیسوف با چرخاندن در زین پاسخ داد.

در همین حین، نسویتسکی، ژرکوف و افسر همراه با هم بیرون از عکس‌ها ایستاده بودند و به این گروه کوچک از مردم با شاکوهای زرد، ژاکت‌های سبز تیره با رشته‌های گلدوزی شده، و ساق‌های آبی که در نزدیکی پل ازدحام می‌کردند و سپس به طرف دیگر، نگاه کردند. کلاه های آبی و گروه هایی که از دور با اسب ها نزدیک می شوند، که به راحتی می توان آنها را به عنوان ابزار تشخیص داد.
«آیا پل روشن می شود یا خیر؟ چه کسی اول آمد؟ آیا آنها می دوند و پل را آتش می زنند یا فرانسوی ها با گریپ شات بالا می روند و آنها را می کشند؟ این سؤالات، با قلبی در حال غرق شدن، هر کدام از آن ها مقدار زیادینیروهایی که بالای پل ایستاده بودند و در نور روشن غروب به پل و هوسرها و از طرف دیگر به کلاه های آبی متحرک با سرنیزه و تفنگ نگاه می کردند.
- اوه! نزد حصرها خواهد رفت! - گفت Nesvitsky، - نه بیشتر از یک گلوله انگور در حال حاضر.
افسر همراه گفت: "بیهوده بود که او این همه مردم را رهبری کرد."
نسویتسکی گفت: «در واقع. "اگر فقط دو مرد جوان را به اینجا می فرستادیم، همه چیز یکسان بود."
ژرکوف مداخله کرد: "اوه، عالیجناب"، بدون اینکه چشم از هوسرها بردارد، بلکه با روش ساده لوحانه خود، به همین دلیل نمی توان حدس زد که آیا آنچه او می گوید جدی است یا نه. - اوه جناب عالی! چگونه قضاوت می کنید! دو نفر را بفرست، اما چه کسی ولادیمیر را با کمان به ما خواهد داد؟ در غیر این صورت، حتی اگر شما را کتک زدند، می توانید نماینده اسکادران باشید و خودتان یک کمان دریافت کنید. بوگدانیچ ما قوانین را می داند.
افسر خدمه گفت: «خب، این یک ضربه بزرگ است!»
او به اسلحه های فرانسوی اشاره کرد که در حال بیرون آمدن از اندام هایشان بودند و با عجله دور می شدند.
در طرف فرانسه، در گروه هایی که اسلحه وجود داشت، دود ظاهر شد، یکی دیگر، سومی، تقریباً در همان زمان، و در همان دقیقه که صدای اولین شلیک رسید، چهارمی ظاهر شد. دو صدا یکی پس از دیگری و سومی.

هارمونی، دختر آرس و آفرودیت

(افسانه.) - همه خدایان در عروسی او با کادموس حضور داشتند. او به عنوان هدیه عروسی از دامادش گردنبند ساخته شده توسط هفائستوس دریافت کرد که خاصیت بدبختی را برای صاحب آن داشت. تعدادی داستان در مورد فجایع ناشی از G.


فرهنگ لغت دایره المعارف F.A. بروکهاوس و I.A. افرون - S.-Pb.: Brockhaus-Efron. 1890-1907 .

ببینید "هارمونی، دختر آرس و آفرودیت" در فرهنگ‌های دیگر چیست:

    - (Harmonia, Αρμονία). دختر آرس و آفرودیت، همسر کادموس. او در روز عروسی خود گردنبندی از کادموس دریافت کرد که برای هرکسی که آن را دریافت می کرد بدبختی به همراه داشت. (منبع: "فرهنگ مختصر اساطیر و باستانی." M. Korsh. St. Petersburg, Edition A ... دایره المعارف اساطیر

    - (هرمونیای یونانی، از هارموزو به ترتیب دادن). 1) همخوانی موسیقی، هماهنگی، مطالعه روابط بین فواصل، مقیاس ها، آکوردها، مدولاسیون ها و غیره. 2) تناسب اجزاء با کل و بین خود در آثار هنری... فرهنگ لغات واژگان خارجی زبان روسی

    آفرودیت ... ویکی پدیا

    آفرودیت الهه عشق و زیبایی اسطوره شناسی: یونان باستان در فرهنگ های دیگر: زهره، آستارت پدر: اورانوس مادر: نه ... ویکی پدیا

    - (Αφροδίτη، زهره). دختر زئوس و دیانا، طبق افسانه، از کف دریا آمده است. آفرودیت الهه عشق و زیبایی است که رومیان آن را زهره می نامند. او همسر هفائستوس بود، اما به او وفادار نبود. او خدایان آرس، دیونیسوس، پوزیدون و هرمس را دوست داشت... ... دایره المعارف اساطیر

    این اصطلاح معانی دیگری دارد، به آتنا (معانی) مراجعه کنید. آتنا (Ἀθηνᾶ) ... ویکی پدیا