صفحه اصلی / عدد شناسی / کلیسای تثلیث حیات بخش در تپه اسپارو. آیا تراشیدن صورت مرد بر خلاف اراده خداوند است؟ نگرش به ریش در ادیان مختلف

کلیسای تثلیث حیات بخش در تپه اسپارو. آیا تراشیدن صورت مرد بر خلاف اراده خداوند است؟ نگرش به ریش در ادیان مختلف

نظر شما چیست، آیا با سنت اروپایی تراشیدن صورت مردان مخالف هستید؟ بالاخره خدا انسانها را آفرید تا بتوانند ریش بگذارند. قوم خدا در عهد عتیق بر خلاف مصریان ریش خود را نمی تراشیدند. آیا رسم خندیدن به ریش نوعی اختلاف با خالق نیست؟ آیا این سنت به دلایل جنسی ظاهر شده است؟ بالاخره رشد موهای صورت یک ویژگی مردانه متمایز است و صورت بدون مو یک ویژگی زنانه است؟

درست است که تراشیدن صورت در کتاب مقدس معانی زیادی داشت و من این جنبه را در زیر ارائه خواهم کرد.

تراشیدن صورت مرد نشانه ماتم بود

در عهد عتیقخداوند این فرمان را به قوم خود داده است:

سر خود را گرد نبرید و لبه های ریش خود را خراب نکنید. به خاطر آن مرحوم بر روی بدن خود ایجاد نکنید و بر روی خود نوشته ننویسید. من یهوه خدای شما هستم. (لاویان 19:27-28)

چرا خداوند این دستور را داده است؟ زیرا مردمان بت پرست اطرافشان اینگونه اظهار ماتم و وحشت می کردند. ارمیا نبی هنگام توصیف ویرانی موآب می نویسد:

هر سر برهنه و هر ریشی کم شده است. همه آنها خراش روی دست و گونی روی کمر خود دارند. بر تمام بامهای موآب و در کوچه‌های آن فریاد می‌آید، زیرا خداوند می‌گوید که من موآب را مانند یک ظرف ناپاک شکستم (ارمیا 48:37-38).

این اقوام حتی در هنگام مرگ یا بدبختی بت پرست بودند، زیرا از این طریق می خواستند توجه بت هایی را که می پرستیدند جلب کنند. خداوند هرگز به قوم خود اجازه نمی دهد که به این اعمال مشرکانه دست بزنند و از آنجایی که ملت های بت پرست هنگام مرگ شخصی بین چشمان خود می تراشیدند، خداوند به قوم اسرائیل چنین گفت:

شما پسران یهوه خدای خود هستید. برای مرده هیچ گونه بریدگی روی بدن خود ایجاد نکنید و موهای بالای چشم خود را کوتاه نکنید. زیرا شما قومی مقدّس برای یهوه، خدای خود هستید، و خداوند شما را به عنوان قوم خود از میان تمامی امتهای روی زمین برگزیده است. (تثنیه 14:1-2)

نحوه ابراز عزاداری و وحشت مردمان بت پرست، جلوه ای از یأس و ناامیدی آنها بود. فرزندان خدا در بهشت ​​خدایی دارند که آنها را در یأس و ناامیدی رها نمی کند.

در دنیای مدرن، بیان مخالف عزاداری است

اگر در زمان های قدیم مردم هنگام مرگ یکی از نزدیکان خود با تراشیدن سر یا ریش یا گوشه های ریش یا بین چشم ها درد خود را ابراز می کردند، امروزه درد و ماتم را با اجازه دادن به رشد مو در صورت بیان می کنند. اگر مردی لباس تیره بپوشد و تراشیده نشود، دیگران گمان می کنند که او در عزاداری است.

تراشیدن ریش مظهر فرهنگ و ادب است

هنگامی که یوسف در زندان مصر بود، فرعون خوابی دید و یکی از غلامان گفت که یوسف می تواند خواب را تعبیر کند:

و فرعون فرستاد و یوسف را صدا زد. و با عجله او را از زندان بیرون آوردند. موهایش را کوتاه کرد(تراشید، - در ترجمه رومی کتاب مقدس، تقریباً ترجمه) و لباس خود را عوض کرد و نزد فرعون آمد. (پیدایش 41:14)

یوسف مردی شایسته بود و ایمان و عبادت خود را در میان مردم بت پرست محل زندگی خود به خطر نینداخت. اگر تراشیدن صورتش بر خلاف خواست خدا بود، یوسف تراشیده نمی شد. یا اگر تراشیدن صورت در مصر معنای مشرکانه یا گناه آلود داشت، یوسف این کار را نمی کرد. این که او تراشیده بود نشانه فرهنگ و احترام به قدرت فرعونی بود که می رفت.

تراشیدن صورت مرد هیچ انگیزه جنسی ندارد

در هیچ کجای کتاب مقدس چنین بیانیه ای بیان نشده است، و حتی در فرهنگ امروز ما، من هرگز نشنیده ام که تراشیدن صورت یک مرد بیانگر تمایلات جنسی یا پیامد جنسی باشد.

ترجمه: موسی ناتالیا

رسول مقدس پولس، مسیحیان ارتدکس را از فریب بدعت گذاران هشدار می دهد، می نویسد: "معلمان خود را که کلام خدا را به شما گفته اند، به یاد بیاورید، و به پایان زندگی خود نگاه کنید، از ایمان آنها تقلید کنید" (عبری، بخش 334) و " در آموزش آن عجیب و متفاوت است وصل نکنید.»

در اینجا ما، بدون پرداختن به بحث مفصل در مورد مظاهر بی قانونی در میان فرزندان کلیسا، به مشهودترین و آشکارترین شر - اصلاح آرایشگری می پردازیم.

این بیماری همه گیر، بدعت لاتین، به سرعت در میان برخی از جوانانی که اطاعت صحیح والدین خود را ترک کردند و سخنان زنده، گناهکار و آموزنده شبانان کلیسا را ​​نشنیدند، بدون اینکه خجالت بکشند یا خجالت بکشند، القا می شود. هر کس یا هر چیزی، به گونه ای غیرمسیحی وارد مکان های مقدس می شود.

این توهم شهوانی که برخی از مسیحیان را مبتلا می کند، همیشه توسط پدران کلیسا محکوم شده و به عنوان کار بدعت گذاران پلید و بدعت شناخته شده است.

پدران کلیسای جامع استوگلاواگو، در مورد موضوع اصلاح آرایشگاه، قطعنامه زیر را ارائه کردند: "قوانین مقدس همه مسیحیان ارتدکس را منع می کند که موهای خود را نتراشند و سبیل خود را کوتاه نکنند، مانند ارتدوکس ها، اما روایات لاتین و بدعت‌گذار پادشاه یونانی کنستانتین کوالین و در این باره، احکام حواری و پدری اشراف را منع و انکار می‌کنند... خوب، آیا در شریعت کوتاه کردن موی شما مکروه نیست. زیرا این کار توسط کنستانتین تزار و بدعت گذار مشروعیت داده شده است رسولان مقدس، و آنها را از کلیسا طرد کرد، و به خاطر یک سرزنش وحشتناک، انجام چنین کاری برای ارتدکس ها نامناسب است" (Stogl., ch. 40).

فرمان رسولی در مورد منع شرور آرایشگری حاوی این ضرب المثل است: "شما همچنین نباید موهای ریش خود را خراب کنید یا چهره شخصی را بر خلاف طبیعت تغییر ندهید، قانون می گوید. بی ریش بودن) خداوند خالق را برای زنان مناسب ساخته و آن را برای مردان ناپسند اعلام کرده است، اما تو که ریش خود را برای خشنود کردن برهنه می‌کنی، به عنوان مخالف شریعت، نزد خداوندی که آفریده است منفور خواهی بود. تو در تصویر او" (فرمان رسول مقدس. انتشارات کازان، 1864، ص 6). ).

حواریون مقدس و پدران کلیسا با شناختن سلمانی به عنوان یک بدعت، مسیحیان ارتدکس را از انجام این زشتی منع کردند، اقدامات مختلفی را برای اصلاح این بیماری همه گیر آرایشگری انجام دادند. Potnik بزرگ به شرح زیر است: "من به تصویر منفور و زناکار از طلسم، بدعت های ویرانگر روح از بریدن و تراشیدن براد نفرین می کنم" (فول 600v.) پدران کلیسای جامع صد گلاوناگو، در به منظور پایان دادن به شر آرایشگری، سختگیرانه تر از آنچه در Potnik بزرگ تعیین شده بود، عمل کرد. آنها این تعریف را بیان کردند: "اگر کسی موهای خود را بتراشد و اینگونه بمیرد، شایسته نیست که بر او خدمت کند، نه برای او زاغی بخواند، نه صوفیه بیاورد و نه شمعی برای او به کلیسا بیاورد. او را با کفار حساب کنند، زیرا بدعت گذار به این امر عادت کرده است» (فصل 40). و مفسر قواعد کلیسا زونار با تفسیر قانون 96 از شورای جهانی ششم و در محکومیت آرایش آرایشگری می گوید: «و لذا پدران این مجلس کسانی را که آنچه را که در بالا گفته اند انجام می دهند پدرانه مجازات می کنند و تابع می کنند. آنها را به تکفیر». رسولان و پدران مقدس مجموعاً این را تعریف کردند. اکنون بیایید به نحوه نگاه خاص پدران کلیسا به این زخم مسیحیت گوش دهیم.

قدیس اپیفانیوس از قبرس می نویسد: «چه چیزی بدتر و ناپسندتر از این است که ریش - تصویر شوهر - بریده شده است، و موهای سر در احکام رسولان، کلام خدا و تعلیم تجویز می کند که آن را خراب نکنیم، یعنی موی ریش را کوتاه نکنیم» (آفریده او، قسمت 5، ص 302. مسکو، 1863).

قدیس ماکسیموس یونانی می گوید: «اگر کسانی که از احکام خدا منحرف می شوند، لعنت شوند، همانطور که در سرودهای مقدس می شنویم، کسانی که ازدواج خود را با تیغ از بین می برند، مشمول همان سوگند می شوند» (خطبه 137).

کتاب خدمات پدرسالار یوسف می گوید: "و ما نمی دانیم که در آن زمان در روسیه بزرگ یک بیماری بدعتی رایج بود، همانطور که طبق تواریخ احکام، سنت پادشاه یونان بعلاوه دشمن و مرتد دین مسیحی و قانون شکن کنستانتین کووالین و بدعت گذار، موی خود را بتراش، یا بتراش، در حالی که تصمیم به فاسد کردن نیکی خدا آفرید، یا باز هم طبق تواریخ، تصمیم به تایید این بدعت شیطانی گرفتی. از شیطان جدید، پسر شیطان، پیشرو دجال، دشمن و مرتد ایمان مسیحی، پاپ رومی پیتر گوگنیواگو، همانطور که من نیز این بدعت را تقویت کردم، و توسط مردم روم، و حتی بیشتر، من به اسقف اعظم قبرس دستور دادم که با مناسک مقدس آنها چنین کند و این بدعت را به اپیفانیوس اسقف اعظم قبرس تنسور خواندم» (نسخه تابستانی 7155، ورق 621).

به همین ترتیب، متروپولیتن صربستان دیمیتری نوشت: «لاتتینی ها دچار بدعت های زیادی شده اند: در روز پنطیکاست مقدس، در روز شنبه و در طول هفته، پنیر و تخم مرغ می خورند، و فرزندان خود را از انجام تمام روزه در روز شنبه و در طول هفته به آنها دستور داده شده است که علاوه بر احکام مقدسین، قیطان خود را بتراشند و سبیل های خود را کوتاه کنند، اما بدکاران این کار را می کنند و سبیل های خود را گاز می گیرند... همه اینها را از پدر دریافت کرده اند. از پسر شیطان صفت خود، پاپ پیتر گوگنیوو، قیطان و سبیل های او را بتراشید، زیرا خداوند به موسی گفت: "برادران شما، این برای خداوند منفور است" (کتاب او، فصل 39، ورق 502). ).

به آرایشگران قانون کلیسا، آموزش، توبیخ و مجازات شبانان را نشان می دهد کلیسای مسیح، ما همچنین غیرت مسیحیان مقدس را به یاد خواهیم آورد ، که از ترس سرزنش پدران کلیسا ، هرگز حاضر نشدند دستور شاهزاده بدجنس اولگرد را برای تراشیدن قیطان های خود انجام دهند ، که به خاطر آن رنج می بردند.

در تقویم با زندگی که در تابستان سال 7157 در زمان پاتریارک یوسف چاپ شد، آمده است: «آنتونی، یوستاتیوس و جان در شهر لیتوانی ویلنا از شاهزاده اولگرد، اولین نفر برای اصلاح آرایشگری و سایر قوانین مسیحی، رنج کشیدند. تابستان 6849» (به زیر 14 آوریل مراجعه کنید). در همان شماره آوریل، Chetiya-Minea نشان می دهد که آنتونی، یوستاتیوس و جان فقط توسط شاهزاده اولگرد به عنوان مسیحی شناخته شده بودند، زیرا بر خلاف رسوم بت پرستان، آنها موهای خود را بر روی براده های خود می کاشتند.

چنین رنجی از شهدای مقدس برای آداب مسیحیت، که در میان آنها ریش در پیش‌زمینه به رخ می‌کشد، باید به عنوان نمونه ای از حیا و شیوه زندگی پرهیزگار برای مسیحیان واقعی باشد. نتراشیدن یا بریدن ریش یک موضوع مسیحی است، یک موضوع مهم - این اجرای قانون تجویز شده توسط کلیسا است که برای ایمانداران به خدا و کلیسای مقدس او واجب است.

شهدای مقدس که طبق وظیفه یک مسیحی قیطان های خود را رشد دادند، به شاهزاده ستمکار اولگرد نشان دادند که آنها دیگر عبادت کننده و خدمتگزار دیو نیستند، بلکه تقلید کننده روش زندگی مسیح در جسم هستند که او رهبری می کرد. روی زمین برای نجات نسل بشر. چنین زندگی پرهیزگاری و ریش گذاشتن طبق رسوم مسیحی توسط پدران شورای جهانی ششم به ما سفارش شد. زیرا آنها می گویند: "پس از پوشیدن مسیح از طریق تعمید، نذر کردند که از زندگی او در جسم تقلید کنند" (قانون 96 ششمین شخصیت جهانی، ترجمه کامل، تفسیر زونارا).

پس بریدن و تراشیدن ریش یک رسم مسیحی نیست، بلکه مرتدین پلید و بت پرستان و بی ایمانان به خدا و کلیسای مقدس او هستند. برای چنین رسم کثیفی، پدران کلیسا شدیداً محکوم و مجازات می کنند و مشمول سوگند می شوند. و کسانی که توبه نکرده اند و از این بی قانونی توبه کرده اند از هرگونه راهنمایی و یاد مسیحی محروم هستند.

ما به خداوند خود عیسی مسیح دعا می کنیم که این زشتکاری متوقف شود - آرایشگاه در برادری ما نیز از شما، شبانان ما، دعا می کنیم که گله مسیح را که از طرف خدا به شما سپرده شده است، طبق قوانین مقدس آموزش دهید. فرزندان شما، همه مسیحیان ارتدوکس، تعلیم دهید و مجازات کنید، تا از همه آن اعمال بد بدعتی پایان یابد و در توبه خالص و فضایل دیگر زندگی کنند.

نقل قول از کتاب مقدس

لویت، 19
1 و خداوند به موسی سخن گفت و گفت:
۲ به تمامی جماعت بنی‌اسرائیل موعظه کن و به ایشان بگو: «قدوس باشید، زیرا من یهوه خدای شما مقدس هستم.»
27 سر خود را گرد نبرید و لبه های ریش خود را خراب نکنید.

لاویان 21:
1 و خداوند به موسی گفت: با کاهنان پسر هارون صحبت کن و به آنها بگو...
5 سر خود را نتراشند و لبه ریش خود را کوتاه نکنند و گوشت خود را بریده نکنند.

دوم سموئیل 10:4 و حنون خادمان داوود را گرفت و هر یک از آنها نیمی از ریش خود را تراشید و جامه های آنها را تا کمر از وسط برید و آنها را روانه کرد.
دوم سموئیل 10:5 چون این موضوع را به داوود گفتند، او به ملاقات آنها فرستاد، زیرا آنها بسیار بدنام شده بودند. و پادشاه دستور داد که به آنها بگوید: در اریحا بمانید تا ریشهایتان بلند شود و سپس برگردید.

دوم سموئیل 19:24 و مفیبوشث پسر [یوناتان، پسر] شائول به استقبال پادشاه رفت. از روزی که پادشاه بیرون رفت تا روزی که با آرامش برگشت، پاهایش را نشوید، [ناخن هایش را نکشید،] به ریش خود اهمیت نداد و لباس هایش را نشوید.

ص 132:2 مانند روغن گرانبها بر سر است که بر ریش می‌ریزد، حتی ریش هارون بر لبه‌های جامه او می‌ریزد.

است. 7:20 در آن روز خداوند سر و موی پاها را با تیغی که پادشاه آشور از آن سوی رودخانه کرایه کرده است خواهد تراشید و ریش را نیز خواهد برد.

ارمیا 1:30 و در معابدشان کاهنانی با جامه‌های پاره، با سر و ریش تراشیده و سرهای برهنه نشسته بودند.

آیا ریش زدن گناه است؟ مسیحی ارتدکسفورد و سبیل یا نه، خودت تصمیم بگیر!

ریش به عنوان یک فضیلت

کشیش ماکسیم کاسکون

پدر، دیمیتری می پرسد:

"سلام، من اخیراً یک مونولوگ از یک فیلسوف (الکساندر دوگین) "فضیلت ریش" را شنیدم. آیا درست است که گذاشتن ریش یک فضیلت است؟ یا باید این را به عنوان مراسمی تلقی کرد که فقط برای روحانیون لازم است، نه برای غیر روحانیان؟.. آیا گذاشتن ریش به هیچ وجه کمکی به رشد معنوی? لطفا توضیح دهید. مرا نجات بده، پروردگارا!»
- خب، اولاً، ریش گذاشتن البته فضیلت نیست - بلکه یک افتخار برای مرد است. زیرا فضیلت چیزی است که می توان آن را از طریق کار و موفقیت به دست آورد. ریش در حال رشد است به طور طبیعی، این را می توان با شخصیتی که به یک شخص داده می شود مقایسه کرد. اما این یک عامل همراه برای زندگی معنوی یک فرد است.
مثلاً در قدیم برای شخصی که ریشش را تراشیده بودند، شرم داشت; و حتی مثلاً فرستادگان داوود را به دلیل آبروریزی و رسوایی، یعنی بریده شدن (کوتاه کردن) لباسها و بر همین اساس، بریده شدن ریش، به شهر راه ندادند. و تا زمانی که ریش درآوردند، حتی اجازه ورود به شهر را نداشتند.
و امروز می بینیم که ریش چنین شرافتی ندارد. برعکس، تمسخر وجود دارد. بنابراین، اگر ریش را افتخار بدانیم، امروز معلوم می شود که آبروریزی شده است. اما بالاخره چرا مسیحیان ارتدکس ریش می گذارند و حتی اصرار می کنند؟! و آنها این کار را به درستی انجام می دهند! اول از همه، هدف اصلی ریش کمک به شخص در زندگی معنوی است. ریش چگونه کمک می کند؟ اگر حیوانات را بگیریم، آن‌ها سبیل‌هایی دارند که به آنها کمک می‌کند وقتی نور وجود ندارد حرکت کنند: حواس خود را دنبال می‌کنند، حتی وقتی چیزی نمی‌بینند. همان نقش، فقط در حس معنوی، بازی و ریش برای مرد. او به او کمک می کند. چون ساختار موی ریش نیز خالی است، مانند سبیل توخالی است. موهای سر من کاملاً متفاوت است. توخالی است و واقعاً به فرد کمک می کند تا به نحوی از نظر روحی هماهنگ شود. اینها چیزهایی است که باید تجربه کرد... بیایید بگوییم فردی که ریش خود را می تراشد - چه احساسی دارد؟ بله، او احساس می کند برهنه است، انگار لباس زیرش را درآورده اند. چرا؟ زیرا در واقع ریش هم نجیب می‌دهد و هم نوعی احساس حمایت می‌دهد. اما این مطمئنا رازی است که فقط کسانی که ریش دارند می توانند بدانند. و بنابراین امروزه مسیحیان ارتدکس قطعا باید آن را بپوشند، نه تنها به این دلیل که ریش کمک می کند، بلکه همچنین برای احیای آن نگرش باستانیبه ریش به عنوان افتخار برای یک مرد; و از طرفی یه جایی...و مثل موعظه! اگر مسیحی هستید، باز هم باید ریش بگذارید. شما نباید با این دنیا ادغام شوید، زیرا در این دنیا آیینی از گوشت وجود دارد که با آن به سراغ ما آمده است روم باستان، جایی که برای اولین بار رسماً به اصطلاح شروع به اصلاح مداوم کردند. اگرچه مصریان قبل از آنها شروع کردند، اما رومی ها در این زمینه موفق تر بودند، زیرا تأثیر آنها بر فرهنگ اطراف تعیین کننده بود. آنها همچنین بر کلیسا تأثیر گذاشتند: یعنی همه کشیشان رومی همیشه تراشیده بودند، به استثنای موارد نادر. اگر به پدران مقدس کلیسای روم باستان نگاه کنیم که به عنوان مقدسین (توسط ما) مقدس شناخته شدند، همه آنها ریش داشتند. آگوستین ایپونا، آمبروز میلان، پاپ لئو کبیر - همه با ریش. و تنها پس از جدایی آنها شروع به اصلاح کردند. وقتی آنها از ارتدکس دور شدند ، نگرش خود را نسبت به این موضوع کاملاً تغییر دادند و به طور کلی ، همه شروع به اصلاح کردند. ...و پروتستان ها عموماً می گویند: «هنگامی که ریش می تراشم، نفس روح القدس را بر خود احساس می کنم».
- ممنون

در جریان رویدادها و اخبار آینده باشید!

به گروه بپیوندید - معبد دوبرینسکی

ریش همچنین نباید موها را خراب کند و تصویر شخص را برخلاف طبیعت تغییر دهد. قانون می گوید، ریش خود را برهنه نکنید. برای این (بی ریش بودن - یادداشت مؤلف) خداوند خالق آن را برای زنان زیبا ساخت، اما برای مردان آن را ناپسند دانست. اما تو که برای خشنود بودن ریش خود را درآورده ای، مانند کسی که در برابر شریعت مقاومت می کند، برای خدا که تو را به شکل خود آفریده، مکروه خواهی بود.»

مشروطیت رسولان مقدس، کتاب 1، ص 6-7.

در اولین کتاب های کتاب مقدس، یعنی در کتاب لاویان، خداوند به او احکام می دهد. افراد برگزیدهو از جمله این احکام این است: سر خود را نتراشید و لبه های ریش خود را خراب نکنید" پس خداوند اکیداً دستور می دهد که هر مؤمن و هر متقی اگر مرد باشد حتماً خواهد بود ریش خود را گذاشت (یعنی نتراشید).. به طور دقیق، چرا باید اینطور باشد؟

خب، در واقع ما حتی نباید چنین سوالی بپرسیم! اگر خداوند چنین فرمانی را به ما داده است، پس ما باید آن را صرفاً به عنوان خواست خدا، به عنوان یک تکلیف از طرف پروردگارمان، خالق کل جهان مرئی و نامرئی، بپذیریم. و اگر این فرمان را دقیقاً با چنین حال و هوای بپذیریم ، در مورد لزوم انجام آن تردیدی نخواهیم داشت - زیرا خداوند این را از ما می خواهد ، پس باید چنین باشد. اما امروز ما همچنان به خود اجازه خواهیم داد تا در مورد اهمیت و معنای این فرمان تأمل کنیم.

همانطور که می دانیم، خداوند اولین مردم، آدم و حوا را «به صورت و شباهت خود» آفرید. این نشان می‌دهد که ظاهر طبیعی که انسان از دست خالق خود دریافت کرده، تصویر خداست، بازتاب خداوند در هر یک از ما. و بنابراین، ما که خود را مخلوق خدا می‌دانیم، باید شکلی را که هر یک از ما از خدا دریافت کرده‌ایم، با شکرگزاری بپذیریم.

اما شاید کسی بگوید: «این چه ربطی به من دارد؟ بالاخره آدم صورتش را از دست خدا گرفت! آیا من از مادرم اینطور به دنیا آمدم؟» با این حال، آیا هر یک از ما معمار بدن خود هستیم؟ آیا هر کسی گوشت و ظاهر خود را طراحی می کند؟ نه! هرکسی از والدین خود در نور خدا متولد می شود و این به شکلی غیرقابل وصف اتفاق می افتد، طبق دستور خداوند که به والدین اول ما، آدم و حوا گفته است. و بنابراین، از آدم به من و شما، و همچنین برای کسانی که بعد از ما روی زمین زندگی خواهند کرد، در تولد هر فرد جدید، این نعمت اسرارآمیز خداوند بارها و بارها برآورده می شود. هیچ یک از ما خود را وارد زندگی زمینی نکردیم، و بنابراین از قبل اعتقاد بر این است که او ظاهرکه ما به ارث رسیده‌ایم باید به عنوان مهر مخلوق خداوند گرامی بداریم. اینجاست که الزام قانون به دنبال دارد - به هیچ وجه غیرطبیعی با آن تصویر خارجی که در ابتدا از خداوند دریافت کردیم و برای ما بومی و طبیعی است، دخالت نکنیم. به همین دلیل است که انواع اعمال برای مخدوش کردن ظاهر انسان غیر طبیعی و گناه و در نتیجه غیرقابل قبول تلقی می شود، از جمله اقداماتی که بسیار گسترده است. اخیراگناه تراشیدن ریش و سبیلدر مردان

با این حال، باید توجه داشت که به همین دلیل، نه تنها تراشیدن آرایشگاه گناه تلقی می شود، بلکه مجموعه ای از تجاوزات مشابه به تصویر خدا نیز گناه محسوب می شود: به ویژه رسم تراشیدن سر تقریباً کچل، که در همه جا رواج یافته است. دو دهه گذشته در میان "مردان سرسخت"، که همچنین غیرطبیعی است و خدایی نیست. و امروز شاهد آزادی های بیشتر در میان زنان هستیم. این شامل لوازم آرایشی، کوتاه کردن / رنگ کردن / فر کردن مو، و انواع ترفندها در زمینه مانیکور است. این شامل جراحی پلاستیک و خیلی خیلی بیشتر است که توسط شیطان اصلاً برای نجات روح ما اختراع نشده است. و همه چیز مانند این نشان دهنده انحراف هدفمند تصویر خدا است که به هر یک از ما داده شده است، و مقاومت آگاهانه در برابر اراده خدا، بی میلی به پذیرش تصویری که خود خداوند به هر یک از ما داده است. . اما امروز ما اول از همه دقیقاً صحبت خواهیم کرد در مورد ریش.

تصویر قرن 18. تراشیدن ریش. در کلیسای روسی قبل از انشقاق، تراشیدن آرایشگاه کفر به خدا تلقی می شد.

باید گفت که در زمان های گذشته، حتی اخیراً - حدود 100 سال پیش، ریش گذاشتنبرای مردان این یک چیز کاملا طبیعی بود. حتی در آغاز قرن گذشته، دیدن یک مرد تراشیده، و به خصوص در جایی در بیرون، در میان مسیحیان عادی، بسیار نادر بود. و اگر چنین شخصی می توانست با کسی ملاقات کند ، بلافاصله مشخص می شد که این یا یک خارجی است ، یا یک فرد غیر مذهبی ، یا یک مرتد دیگر ، در یک کلام - هر کسی ، اما نه یک مؤمن واقعی و واقعی. اما در قرن بیستم، همانطور که می دانیم، حوادث وحشتناکی در کشور ما رخ داد. این اتفاقات زندگی تثبیت شده را در هم شکست، شعور مردم را زیر و رو کرد، آداب و رسوم را تحریف کرد و خیلی چیزها را زیر و رو کرد. و امروز مشکل رایج ما این است که اغلب حتی نمی‌دانیم چیست و چرا. بنابراین، من مطمئن هستم که این سوال ساده امروز باعث سردرگمی بسیاری - چه مرد و چه زن - می شود:

"خب، البته ما به خدا ایمان داریم... اما ریش چه ربطی به آن دارد؟"

کل قانون خدا موافق است که فقط «ایمان»، یعنی ایمان به کلمات کافی نیست. ایمان به خداوند - اگر واقعی باشد، واقعی باشد - ایمان ما باید نه با اطمینان شفاهی، نه با زدن خودنمایی بر سینه "من مسیحی هستم!"، بلکه با اعمال مشخص: حفظ احکام خدا تأیید شود. و اگر زندگی ما، اعمال ما با اوامر خداوند در تضاد باشد، پس زود است که خود را مسیحی بنامیم، زیرا به قول یوحنای الهی دان رسول، "کسی که می گوید: "من او را می شناسم"، اما نگه نمی دارد. اوامر او دروغگو است و حقیقتی در او نیست» (اول یوحنا 2-4).

نمونه های آموزنده زیادی از رعایت دقیق مقررات خداوند در مورد ریش می توان ذکر کرد. در سال 1341 در ویلنا به دلیل امتناع از انجام وصیت شاهزاده لیتوانیایی اولگرد (او خواستار ریش را بتراش) تا سر حد مرگ رنج برد شهیدان آنتونی، جان و یوستاتیوس; بدن آنها فاسد نشدنی است (خاطره و خدمت آنها در 14 آوریل است). به دلیل امتناع از برکت دادن به پسر شاهزاده، آرایشگر، کشیش آواکوم از کشتی به داخل ولگا پرتاب شد (به "زندگی ..." او مراجعه کنید). نمونه‌های بسیار دیگری وجود دارد که مسیحیان واقعی آماده رنج کشیدن، حتی تا حد ریختن خون، به خاطر این بودند. ریش گذاشتن، در راستای تحقق این امر مهم خداوند.
اما امروز همه چیز بسیار ساده تر شده است: هیچ کس ما را مجبور به انجام کاری نمی کند، هیچ کس ما را با چیزی تهدید نمی کند - همانطور که می خواهید زندگی کنید. اکنون اجرای احکام خدا برای همه دشوار نیست، اکنون همه می توانند زندگی خود را طبق قانون مسیح سازماندهی کنند! این زمانی است که تقوای مسیحی باید شکوفا شود! اما نه... برعکس: دقیقاً در زمان حاضر، بیش از هر زمان دیگری غیرت برای حفظ احکام کاهش یافته است! بنابراین، آیا آزادی فعلی و رفاه اجتماعی مدرن واقعا برای ما خوب نیست؟ یا آنقدر ایمان خود را ضعیف کرده‌ایم که نه تنها از برخی تهدیدها می‌ترسیم، بلکه اغلب حتی از ساده‌ترین سؤال، مانند سؤال وحشتناک، می‌ترسیم: گوش کن، چه کار می کنی - تازه ریش داری؟ رشد کنند، یا چی؟».
این سوال در اینجا به خاطر شعار ارائه نشده است. این یا سوالاتی شبیه به آن، احتمالاً توسط هر مردی که تصمیم گرفته است شنیده باشد ریش بگذار. خب پس چی؟ مشکل چیست؟ آیا پاسخ به چنین سؤالی دشوار است - " بله، تصمیم گرفتم آن را رشد دهم- و همه سؤال کنندگان به سرعت علاقه خود را به این موضوع از دست می دهند! اما مشکل بسیاری از مردان امروزی این است که حتی چنین کوچک و زودگذر سوال پرسیدناگهان می تواند باعث ترس جدی آنها شود ... و این اتفاق می افتد که یک مرد بالغ، سرپرست یک خانواده، پدر فرزندانش، ناگهان شروع به لرزیدن می کند مانند برگ درخت خروس از چنین سؤالاتی! اگرچه - اگر واقعاً به آن فکر کنید - ما از چه می ترسیم؟ اگر بخواهیم امروز چه کسی می تواند ما را از اجرای فرمان خدا باز دارد؟ چه ترس ها، چه ظلمی ها ما را از این کار باز می دارد؟ فقط یک چیز وجود دارد - عدم ایمان ما! اگر شک کنیم، به این معنی است که خداوند خداوند برای ما چندان وحشتناک نیست، و احکام نجات او برای ما چندان عزیز نیست، اما نگاه جانبی یک همسایه یا سؤال کنایه آمیز یک همکار برای ما بسیار وحشتناک تر به نظر می رسد - این ما را خیلی بیشتر می ترساند. و آنچه را زیر پا گذاشتیم، زیر پا گذاشتیم فرمان خدا- معلوم می شود که ما اصلا نمی ترسیم؟ بله - آه ... اما اگر در مورد آن فکر کنید - در اصل، چرا باید از نظرات دیگران بترسیم؟ بگذار هر چه می خواهند فکر کنند! ما باید در پیشگاه خدا پاسخگوی وجدان خود باشیم!

و به طور کلی، وقتی می خواهیم به دیگران نگاه کنیم، همیشه باید فکر کنیم: چه چیزی را می خواهیم ببینیم، چه چیزی می خواهیم از اطرافیانمان یاد بگیریم؟ خوب، اگر خوب، صادقانه و با حسن نیت باشد! اما حقیقت کمی در اطراف ما وجود دارد، و خیر زیادی وجود ندارد، و نمونه های کمتری از حسن نیت مسیح وجود دارد. و پس چرا ما به اطراف نگاه می کنیم؟ آیا از این می ترسیم که در چشم دوستان، همسایگان و همکاران خود به نوعی "بی سود" به نظر برسیم؟ آیا از سؤالاتی که ممکن است از ما بپرسند می ترسیم؟ آیا ما از این می ترسیم که در میان دیگران مانند "گوسفند سیاه" به نظر برسیم؟ اما من و شما می دانیم که تمام دنیای اطراف ما، تقریباً تمام افرادی که امروز ما را احاطه کرده اند، تمام بشریتی که به حصار کلیسای نجات نیامده است - تمام این جهان یک شبه نابود خواهد شد و این ساعت نزدیک است. فقط تعداد کمی از افراد منتخب نجات می یابند و خدا عنایت کند که من و شما در بین آنها باشیم، به همین دلیل است که ما نباید از وابستگی خود به دنیای اطرافمان ناراحت شویم. این دقیقاً همان چیزی است که خداوند ما را به آن فرا می خواند و رسولان او در این باره به ما می گویند:

«و اگر پدر را کسی می‌خوانید که بی‌طرفانه همه را برحسب اعمالشان داوری می‌کند، پس وقت سرگردانی خود (در زندگی زمینی) را با ترس بگذرانید، زیرا بدانید که با نقره یا طلای فاسد از زندگی بیهوده‌ای که به او داده شده است، رستگار نشده‌اید. شما از پدران خود، اما با خون گرانبها مسیح به عنوان بره ای بی عیب و بی عیب» (اول پطرس 1:17-19).

و اکنون، وقتی که از دنیای اطراف خود رستگار شدیم، در غرور و گناه غرق شدیم، به بهایی چنین گرانی - آیا واقعاً به همین دنیای سقوط کرده اطرافمان نگاه خواهیم کرد و در آنجا به دنبال درک و حمایت خواهیم بود؟ و چرا ما به این نیاز داریم؟ برعکس، برادران، اجازه دهید این نگاه کردن به اطراف را متوقف کنیم، زیرا خداوند خود ما را نجات داده و از هر گناه و از هر اعتیاد ناخوشایند رهایی بخشیده است. بنابراین، نگاه کردن به دنیای بی خدای اطرافمان، مثال زدن از آداب و رسوم گناه آلودی که در اطراف ما نهادینه شده، برخلاف وجدان مسیحی، فاجعه آمیز است. این نه تنها به نجات ما کمک نمی کند، بلکه می تواند ما را حتی بیشتر به ورطه زندگی گناه آلود هدایت کند و ما را از ملکوت خدا محروم کند. نه، برادران، نگاه کردن به ملحدان اطرافمان به درد ما نمی خورد! اما اگر خودمان را با کسی مقایسه کنیم، با کسانی که امروز مطابق ایمان مسیح زندگی می کنند یا در زمان های گذشته زندگی می کنند.

امروزه بسیاری از زنان که به من گوش می دهند ممکن است گیج شوند: «معلوم است که آرایشگری گناه است، اما این چه ربطی به ما دارد؟ به هر حال، این یک مشکل کاملاً مردانه است، پس در مورد آن با مردان صحبت کنید!» با این حال خواهران عزیز این موضوع کاملاً درست نیست: به طور کلی امروزه هیچ گناهی «مذکر محض» یا «زنانه محض» وجود ندارد و همه باید به فکر مشارکت خود در این یا آن موضوع باشند که ممکن است ربطی به آن داشته باشد. گناهان انسان. خداوند روشن است آخرین قضاوتنه تنها برای اعمال انجام شده، بلکه برای نیات، توصیه هایی که به کسی داده می شود یا حتی ارزیابی های بیان شده را نیز درخواست می کند. و ما باید امروز با دقت و هوشیاری به همه اینها فکر کنیم.

مثلا فلان مرد می خواست حکم خدا را انجام دهد و تصمیم گرفت ریش بگذار، اما می ترسد مستقیماً در این مورد به همسرش بگوید و با خود فکر می کند: من تا چند روز اصلاح نمی‌کنم و ببینم همسرم چه واکنشی به این موضوع نشان می‌دهد؟ اگر او آن را دوست دارد - من ریش خواهم گذاشت، اگر آن را دوست ندارم، آن را اصلاح می کنم. تعجب می کنم که او به من چه خواهد گفت؟ شاید اصلا متوجه نشود؟" و در روز دوم این "آزمایش" همسر به طور اتفاقی می گوید: گوش کن، من نمی فهمم - آیا تیغ شما شکسته است یا چیزی؟"وقتی با چنین جلوه ای از مراقبت مواجه می شود، به ندرت پیش می آید که یک مرد چیزی برای پاسخگویی داشته باشد. و اکنون، با آه، آثار آزمایش ناموفق خود را از بین می برد - مسئله حل شده است. اما در این صورت گناه تراشیدن بیشتر مقصر کیست؟ و شما می گویید "گناه مرد"!

به همین دلیل است که شما خواهران عزیز، آن شعور مسیحی را نشان می دهید که به شوهران، فرزندان و سایر عزیزان شما کمک می کند تا این ضعف انسانی را از بین ببرند و حداقل در شکل ظاهری خود به خدا نزدیک شوند! چه خوب است که ما حتی از همین مثال کوچک عمل به دستورات خدا را یاد بگیریم. و تنها از این طریق، با حمایت از یکدیگر و کمک به یکدیگر در امور رستگاری خود، می توانیم به سوی خدا آمده و ملکوت آسمانی او را به ارث ببریم.

دیمیتری می پرسد
پاسخ داده شده توسط الکساندرا لنز، 2010/02/19


دیمیتری می پرسد:"لطفاً جوهر آنچه را خداوند در مورد "سر خود را دور نریزید و لبه های ریش خود را خراب نکنید" برای من روشن کنید. معلوم می شود که نمی توانید موهای خود را خیلی کوتاه کنید از پروردگار ما؟»

درود بر تو، دیمیتری!

خداوند متعال هرگز به فرزندان خود یاد نداد که ریش بگذارند یا نه. حتی یک آیه در کتاب مقدس وجود ندارد که بگوید خدا موافق یا مخالف ریش است. خداوند متعال نیز هرگز قوانینی برای کوتاه کردن مو برای مردم وضع نکرد. (و آنچه در آیین ناصری می بینیم به خودی خود قانون کوتاه کردن/ کوتاه کردن مو را دارد، اما نشانه ای نمادین از چگونگی بندگی خداوند متعال است).

نگرش عهد عتیق نسبت به ریش و بلندی مو است نگرش انسانی. در آن روزها، تقریباً عموم مردم معتقد بودند که یک مرد باید ریش بلند داشته باشد. دلایل این «مد» برای ما ناشناخته است، اما به یقین می دانیم که خداوند هیچ شکایتی از چانه های تراشیده یا نتراشیده نداشت. این از دیدگاه مردماگر به زور ریش مردی را ببرند شرم آور بود. خدا هیچ جا به مرد دستور نمی دهد که او را بزرگ کند.

«و حنون خادمان داوود را گرفت و نیمی از ریش هر یک از آنها را تراشید و لباسهایشان را تا کمر از وسط برید و آنها را روانه کرد و چون این موضوع را به داوود گفتند، او به ملاقات آنها فرستاد، زیرا آنها آنها را ملاقات کردند. بسیار بی آبرو شدند و به پادشاه دستور داد که به آنها بگوید: در اریحا بمانید تا ریشهایتان بلند شود و [سپس] بازگردید.»

این قسمت را بخوانید و خواهید دید که این تصمیم کاملاً داوود بوده است، زیرا در زمان او آنچه اتفاق افتاد مایه شرمساری تلقی می شد. و خدا با این تصمیم کاری ندارد.

مردم، نه خدا، ریش را نشانه کرامت مرد می دانستند، بنابراین خداوند بدون مخالفت با این میل آنها، از مثال «ریش» استفاده کرد تا اراده خود، نگرش خود را نسبت به آنچه اتفاق می افتد برای آنها توضیح دهد. به عبارت دیگر، منجی با دانستن اینکه ریش در سنت بشری چیست، گاهی از آن به عنوان نمادی برای توضیح اعمال خود استفاده می کرد. برای مثال ببینید:

«در آن روز خداوند سر و موهای پاها را با تیغی که پادشاه آشور در آن سوی رودخانه اجیر کرده است خواهد تراشید و حتی ریش را خواهد برد.»

این اصلا به این نیست که ریش داشتن خوب است یا بد، بلکه به این موضوع می پردازد که اگر چه می شود در ذهن مردمریش و موهای سر و پاهای مرد نشانه قدرت اوست و غیره، آنگاه خداوند با استفاده از این «نظر» انسانی به صورت مجازی نشان می دهد که قدرت مردم را به کلی از بین می برد.

حال بیایید نگاهی دقیق تر به قسمتی که برای شما جالب است بیاندازیم:

«با خون غذا نخورید؛
طلسم نکنید یا حدس بزنید.
سر خود را گرد نبرید و لبه های ریش خود را خراب نکنید.
به خاطر آن مرحوم بر روی بدن خود ایجاد نکنید و بر روی خود نوشته ننویسید. من خداوند هستم" ().

آیا می بینید که فهرستی از کارهایی که یهودیان قبلاً انجام می دادند، اما اکنون اجازه انجام آنها را ندارند وجود دارد؟

آنها هم مثل بقیه با خون غذا می خوردند.
قبلاً مثل بقیه طلسم می کردند و فال می گرفتند.
قبلاً سر خود را به صورت دایره ای می بریدند، یعنی. موهای معابد را کوتاه کنید ... از تاریخ فرقه های بت پرست می دانیم که بسیاری از کشیشان بت پرست سر خود را به این ترتیب می برند، حتی در و. خداوند بت پرستان را افرادی می نامد که «موی شقیقه خود را کوتاه می کنند».

آیا این بدان معنی است که او چیزی در برابر خود کوتاهی مو دارد؟ خیر اما خدا قوم خود را می خواهد که در ذهن آنها این نوع کوتاه کردن مو با آنها همراه است مراسم بت پرستیو باعث ایجاد «واکنش» خاصی در خاطره می شد، از انجام این عمل منصرف می شد تا وسوسه نشود که با ذهن خود به علامت بت پرستی بچسبد و در نتیجه دچار بت پرستی و غیره نشود.

در مورد ریش هم همینطور است. قسمت را دوباره بخوانید و بگویید: آیا خدا در اینجا از ریش گذاشتن صحبت می کند؟ یا می گوید که اگر ریش دارید، لبه های آن را مانند مردم بت پرست خراب نکنید. به هر حال، این از زمینه نتیجه می گیرد، اینطور نیست؟

به عبارت دیگر، منجی می گوید که فرزندانش باید از انجام کارهایی که در زمان زندگی در میان بت پرستی آموخته اند دست بکشند: خون خوردن، طلسم کردن، کوتاه کردن شقیقه های خود، خراب کردن ریش، بریدگی بر روی بدن...

حالا می توانید شقیقه های خود را ببرید؟ پاسخ به نگرش شما بستگی دارد که منظورتان از این چیست: یک روش بت پرستانه برای خدمت به خدا یا یک مدل موی راحت معمولی؟ اگر اولی محال است و اگر دومی ممکن است. می فهمی چرا ممکن نیست؟ زیرا چنین عملی قطعاً شما را به سوی دیگر «منافع» بت پرستانه نفس می کشاند و از خدا دور می کند.

اگر ریش گذاشتید و سپس تصمیم گرفتید که لبه های آن را به روشی خاص بت پرستانه کوتاه کنید، در این صورت در مسیر گناه قرار گرفته اید زیرا سعی در انجام نوعی عمل آیینی جادویی دارید که خدا از شما نخواسته است. اما اگر فقط لبه های ریش زیبای خود را با دقت کوتاه کنید بدون اینکه معنای تشریفاتی در آن بیاورید، پس به ظاهر خود اهمیت می دهید و نه بیشتر.

به عبارت ساده، مهم نیست که چه کاری انجام می دهید: چه موهای خود را کوتاه کنید، چه ریش خود را بتراشید یا آن را بلند کنید، قبل از هر چیز باید به این فکر کنید که دستکاری های شما پر از "معنای بت پرستانه" نباشد و شما را به ورطه نکشاند. بت پرستی به این عنوان

با احترام
ساشا.

در مورد موضوع "متفرقه" بیشتر بخوانید:

تراشیدن به عنوان بدعت زناکارانه ... مسیحیان پارسا سابق که بی چون و چرا به اقتدار تعالیم کلیسای مقدس اعتقاد داشتند، بیان شده در کتاب های مقدسبرای تشخیص گناه یا قداست یک رسم، به این بسنده می کردند که چگونه در کتب پدری چنین عرفی شناخته شده است (اساسی بزرگ، قواعد 89، 91).

مثلاً تراشیدن ریش در این کتابها عمل گناه محسوب می شود.

"...لبه های ریش خود را خراب نکنید" بت پرست،دنیای باستان

که مسیحیت با مشیت الهی به جای آن فراخوانده شد، آرمان زیبایی در جوانی و طراوت جوانی بود (حکمت سلسله 2)، در حالی که پیری برای مشرکان به عنوان نشانه ای از فرسودگی نیروی بدن و نابودی انسان بود.

آنها فقط زندگی زمینی را به رسمیت شناختند و زندگی معنوی را انکار کردند.

اما اینک، شادی و سرور می‌کشند و گوسفندان را ذبح می‌کنند: «بگذارید بخوریم و بنوشیم، زیرا فردا می‌میریم.» «فریب نخورید: معاشرت‌های بد اخلاق خوب را فاسد می‌کند» (اول قرنتیان 15:33؛ صمیر 72؛ ایوب 21).بنابراین، تقریبا همه ما خدایان بت پرست، و به خصوص

جهان یونانی-رومی ، بی ریش و زنانه به تصویر کشیده شدند. در این میان مسیحیت قبل از هر چیز زیبایی معنوی انسان را می آموزد. در مورد میزان کمالات دینی و اخلاقی خود، این که انسان تا چه اندازه این همه را آموخته، موفق به اجرا یا تجلی در زندگی خود کرده است.و از آنجا که برای رسیدن به بلوغ معنوی از نظر روحی و اخلاقی، به منظور به کارگیری آموخته های انسان
تعلیم مسیحی ، باید بیشتر عمر کرد، برای مبارزه با وسوسه های دنیا، طبیعی است که در فهم مسیحی انواع پیر و بالغ و داشتن ریش به نشانه آرامش و تجربه غالب می شوند. نگاه مؤمن در تصویر بزرگان، سفید شده با موهای خاکستری بر سر و ریششان، در این شکل بیرونی بدن، نور بی پیری عالم روحانی را می دید. به همین دلیل است که یکی از راه هایی که گذاشتن ریش به عنوان زینت طبیعی برای مردان به یک رسم و افتخار ویژه در مسیحیت تبدیل شد، شمایل نگاری مسیحی به عنوان تصویری قابل قبول در سنت مقدس بود. نمادهای افرادی که واقعا وجود داشته اند.در

به عنوان یک لوازم جانبی ضروری برای قدیسان به تصویر کشیده شده، می تواند به عنوان یک تفاوت مشخصه بین یک فرد و فرد دیگر عمل کند، و بنابراین در خدمت بازسازی نوع شمایل نگاری است. و اینکه در ابتدا، قبل از عقب نشینی به سمت بدعت، همه کاتولیک های لاتین ریش می گذاشتند، در تصاویر اولیه آنها دیده می شود (به پاپ سیکستوس «سیستین» مراجعه کنید). نسخه های اصلی چهره مقدسین را توصیف می کنند.

در 5 ژانویه، ساووا مقدس، به گودال آتش نزدیک دریای مرده افتاد، ریش و صورت خود را آواز خواند. ریش رشد نکرد، کوچک و کم ماند. خدا را به خاطر چنین ریش زشتی شکر کرد، به طوری که چیزی برای فخر فروشی نداشت.

11 ژانویه، تئودوسیوس کبیر، از ریش سنت. مارسیانا با احتیاط دانه را گرفت و در انبار غله گذاشت و آنها پر شدند.
23 ژوئن «توبه تئوفیلوس» که خود را به شیطان فروخته بود، دشمن روح بر ریشش نوازش کرد و بر دهانش بوسه زد.

20 بهمن ماه خرلامپی، ریش بلند، شکنجه گران روی ریش او زغال گذاشتند، اما آتش از ریش بیرون آمد و 70 نفر را سوزاند. 12 ژوئن، Onuphry، ریش به زمین.

14 آوریل، جان، یوستاتیوس، خارجی ها فهمیدند که آنها از نظر ریش ارتدکس هستند - آنها نمی خواستند موهای خود را کوتاه کنند.

1 سپتامبر، شمعون سبک، هنگامی که درگذشت، پدرسالار خواست موهای ریش خود را بگیرد، دستش بلافاصله پژمرده شد.

20 نوامبر، پروکلوس، اره پولس رسول، ریشش پهن است، جلوی سرش مو نیست. 8 مه، آرسنی بزرگ، ریش تا کمر. 2 ژانویه، اوفیمی، با ریش درشت با موهای خاکستری.

توضیحات تا حدی بر اساس افسانه، تا حدی بر اساس تصاویر نمادهای موجود جمع آوری شده است:

درباره دیونیسیوس آرئوپاگیت: موهای خاکستری، با موهای بلند، سبیل هایی تا حدودی بلند و ریشی کم پشت.

آه سنت گریگوری الهی: ریش کوتاه، اما کاملاً پرپشت، موی طاس، بلوند، انتهای ریش با رنگ تیره است.

آه سنت سیریل اسکندریه: ریش پرپشت و بلند، موهای سر و ریش مجعد، با خاکستری و غیره است.

علاوه بر این، توصیفاتی از مقدسین وجود دارد که در آن فقط یک ریش نامیده می شود، به عنوان مثال، پدرسالار هرمان - "ریش قدیمی و کم پشت"؛

سنت اوتیمیوس - "ریش تا لبه"؛

پیتر آتوس - "ریش تا زانو"؛

ماکاریوس مصری، «ریش به زمین».

مسیحیان همیشه نه تنها در اعمال خود از مقدسین تقلید می کنند، بلکه در ظاهر نیز از آنها تقلید می کنند.

ریش را نشانه ای از تصویر خدا می دانستند که انسان به مثابه او آفریده شده است.

در سال 1054، پاتریارک میکائیل سرولاریوس قسطنطنیه، در نامه‌ای به پطرس پاتریارک انطاکیه، لاتینی‌ها را به بدعت‌های دیگر و «بریدن ریش» متهم کرد.تئودوسیوس ارجمند

تراشیدن یک بدعت زناکارانه برای وسوسه و فساد اخلاق نیکو است که منجر به تحریف جنسیت، به گناه لواط می شود. و شاهزادگان روسی کسانی را که در جریان دعوا قسمتی از ریش خود را بیرون می آوردند با جریمه مجازات می کردند. بنابراین ، در زمان دوک بزرگ یاروسلاو ، برای بیرون کشیدن یک دسته ریش ، 12 گریونا جریمه از یک فرد مجرم از خزانه جمع آوری شد و در قرن پانزدهم ، برای بیرون کشیدن ریش ، دست یک فرد گناهکار قطع شد.

یکی از شوراهای معتبر در روسیه، که در آن سه قدیسان روسی حضور داشتند، شورای صد سر، تعیین کرد: «قوانین مقدس همه مسیحیان ارتدکس را منع می کند: موها و سبیل های خود را نتراشند و موهای خود را کوتاه نکنند نه ارتدکس، بلکه لاتین و بدعت گذار.
سنت های پادشاه یونان کنستانتین کووالین؛ و احکام حواری و پدری در این باره منع و نفی می کند: حکم اولیاء رسول می فرماید: اگر کسی ریش خود را بتراشد و این گونه آرام گرفت، شایسته نیست بر او خدمت کند، نه برای او زاغی بخواند و نه بیاورد. و نه شمعى براى او به كليسا، نزد كفار حق خود را خواهد داشت، از بدعت گذاران اين عادت به دست آمده است» فصل 40.

درباره همین تعبیر قانون 96 شورای جهانی ششم درباره ریش زدن: «چرا در قانون درباره ریش نوشته نشده است: ریش را نبرید برای همسران زیباست، مناسب نیست شوهران، خداوند خالق قضاوت کرد تا به موسی بگوید:

"... لبه های ریش خود را خراب مکن" (لاو.19:27).

اما شما که این کار را برای جلب رضایت مردم انجام می دهید، بر خلاف شریعت هستید، از شما متنفر خواهید شد که شما را به شکل خود آفریده است، و اگر کسی بخواهد خدا را خشنود کند، از این بدی ها کناره گیری کنید در روسیه، هنگامی که لاتین ها، در برابر چشمان روس ها، به هر چیزی که روس ها تا آن زمان عادت داشتند آن را غیرقابل تعرض و مقدس بدانند، توهین کردند - آنها به ایمان، زندگی و اخلاق روس ها می خندیدند.

بنابراین، لعن و نفرین بر اصلاح آرایشگر گذاشته شد.

در کتاب مصرف 1639 و در کتاب خدمات 1647 تعلیم وجود داشت: "ریش خود را نتراشید و سبیل خود را نتراشید."

مقتضای اعظم چنین می فرماید: «لعنت می کنم به تصویر منفور و زناکار، طلسمی که از بدعت تاریک شده برای روح ویرانگر است و ریشم را (ورق 600) نتراشیم و آن را نتراشم " در کتاب خدمت پدرسالار یوسف آمده است: "از بین بردن جذابیت روح، تاریکی از بدعت، ریش خود را نبرید (ورق 600 در پشت) و آن را نتراشید."

و من نمی دانم که چگونه این بیماری بدعتگذار به عنوان افسانه پادشاه یونان یا بهتر بگویم دشمن ایمان مسیحی و قانون شکن کنستانتین کووالین و بدعت گذار در روسیه بزرگ وارد مردم ارتدوکس ما شد. در تواریخ می‌گوید، ریش را بتراشیم یا بتراشیم، به عبارت دیگر، نیکی خدا آفریده را فاسد کنیم، یا بگوییم، طبق تواریخ، تأییدی بر همه بدعت‌های بد [که از] پسر جدید برخاسته است. شیطان و شیطان، پیشرو دجال، دشمن و مرتد از ایمان مسیحی، پاپ پیتر گوگنیو روم، برای تقویت این بدعت و به مردم روم، به ویژه درجات مقدس آنها، دستور داد تا این کار را انجام دهند، قطع کنند. و ریش خود را بتراشند.

***

  • درباره گناه سلمانی- ایگناتی لاپکین
  • آیا تراشیدن ریش خود بیانگر عدم مردانگی و گناه است؟- دیمیتری سوریونوف
  • آیا یک مسیحی ارتدکس می تواند ریش خود را بتراشد؟- ابوت ویتالی اوتکین

***

اپیفانیوس قبرسی این بدعت را اوتیخ نامید. زیرا تزار کنستانتین کووالین و بدعت گذار به این امر مشروعیت بخشیدند و همه می دانند که آنها بندگان بدعت گذار هستند، زیرا ریش هایشان بریده شده است» (ویرایش تابستان 7155، ورق 621).

قدیس ماکسیموس یونانی نوشت: «اگر کسانی که از احکام خدا منحرف می‌شوند، لعنت شوند، همانطور که در غزل مقدس می‌شنویم، کسانی که ریش خود را با تیغ از بین می‌برند مشمول همان سوگند می‌شوند» (موضع 137).

همچنین نباید موهای ریش را خراب کند و تصویر یک فرد را برخلاف طبیعت تغییر دهد.

شریعت می‌گوید ریش‌های خود را برهنه نکنید، زیرا خداوند خالق این [بی ریش بودن] را برای زنان مناسب ساخته، اما برای مردان آن را ناپسند اعلام کرده است. همان کسی که ریش خود را برای خشنود کردن، مانند کسی که در برابر شریعت مقاومت می کند، برهنه می کند، برای خدایی که شما را به شکل خود آفریده است (post. apost., edition Kazan, 1864, p. 6).

قدیس اپیفانیوس قبرسی می نویسد: «چه بدتر و ناپسندتر از این، ریش بریده می شود و موی سر در احکام حواری، کلام خدا، دستور می دهد به عنوان اینکه آن را خراب نکنیم، یعنی موی ریش را کوتاه نکنیم.»

96 قانون ششم شورای جهانیبا این تعبیر: «کسانی که موی خود را رنگ می‌کنند تا روشن یا طلایی شود، یا برای فر کردن آن می‌بندند، یا موی دیگری می‌پوشند، مورد توبه و تکفیر قرار می‌گیرند. ریش تراشیدنمال آنهاست تا بعداً صاف تر و زیباتر شوند یا همیشه جوان و بی ریش به نظر برسند. همچنین کسانی که موهای صورت خود را با موچین های کوچک می سوزانند تا لطیف تر و خوش تیپ تر به نظر برسند، ریش های خود را رنگ می کنند تا پیر به نظر نرسند.

زنانی که از رنگ سفید یا سرخ برای جذب مردان استفاده می کنند، در معرض همان توبه قرار می گیرند. اوه چگونه خدا می تواند مخلوق خود و تصویر خود را در آنها بشناسد در حالی که آنها چهره ای شیطانی دارند؟

آیا آنها نمی دانند که مانند ایزابل ولخرج هستند؟ پس تمام مردان و زنانی که چنین کاری انجام می دهند، تکفیر می شوند. اگر همه اینها به طور کلی برای غیر مذهبی ها ممنوع است، حتی بیشتر از آن برای روحانیون و افراد مقدس که باید به مردم در گفتار، عمل و تقوای ظاهری بیاموزند» (سکاندار یونانی «پدالیون» ص 270، ویرایش 1888). .تراشیدن آرایشگاه یک رسم بدعت آمیز و منفور است و از این رو مسیحیان واقعی باید خود را از این زشتی حفظ کنند تا با تخطی از احکام الهی و سنت های پدرانه، سعادت ابدی و بی پایان در آینده را از دست ندهیم.

زندگی پس از مرگ

. زیرا خداوند به بنده خوب و بنده فعال خود خواهد گفت:

"بنده خوب، تو بر چیزهای کمی وفادار بوده ای، من تو را بر بسیاری چیزها حاکم خواهم ساخت" (لوقا 19:17).

پیدایش 34:2، 7، 9، 26 می‌گوید: «وقتی پسر حمور حوی با دینه دختر یعقوب خوابید، او را مورد خشونت قرار داد و اسرائیل را رسوا کرد.» در جای دیگر می خوانیم: «و حنون خادمان داوود را گرفت و هر یک از آنها نیمی از ریش خود را تراشید و لباسهایشان را تا کمر از وسط برید و چون این موضوع را به داوود گفتند، فرستاد آنها را ملاقات کنید، زیرا آنها بسیار بدنام شده بودند و پادشاه دستور داد که به آنها بگوید: در اریحا (شهر نفرین) بمانید تا ریشهای شما دوباره بلند شود.» (دوم سموئیل 10:1-5).و اگر تجاوز به عنف نامیده می شد، و هنوز هم چنین است: در رابطه با بدن

عهد جدید

«چه خوب و چه خوشایند است که برادران با هم زندگی کنند، مانند روغن گرانبهایی است که بر روی ریش هارون می ریزد و بر لبه های جامه او می ریزد.»

رهبران و مردم باستان ریش می گذاشتند:

«با شنیدن این کلمه، پاهایم را پاره کردم و لباس بیرونیمال من، و موهای سر و ریش من را پاره کرد و غمگین نشست» (اول عزرا 9: 3).

از دست دادن ریش نشانه از دست دادن لطف خدا، خشم پادشاه آسمان بود:

«در آن روز خداوند سر و موی پاها را با تیغی که پادشاه آشور از آن سوی رودخانه کرایه کرده است خواهد تراشید و ریش را نیز خواهد برد» (اشس. 7:20).

«... همه سرهایشان کوتاه بود، ریش های همه شان تراشیده شده بود» (اشس. 15:2).

«و مانند من انجام خواهی داد، ریش خود را نخواهی پوشاند و نان بیگانگان نخواهی خورد» (حزقی 24:22).

در دانیال 7: 9-13 - خدا به عنوان پیر ایام و البته با ریش نشان داده شده است. چنین تصاویری از قدیسان در کلیساها است. اما در معابد (در میان مشرکان، بدعت گذاران و فرقه گرایان)

"کاهنان نشسته اند... با سرهای تراشیده (مانند بودایی ها و کریشناها) و با ریش های تراشیده" (Post. Jer. 30).

و اگر در امور کوچک وفادار نیستید (آیا نتراشیدن ریش کار بزرگی است) در حفظ اخلاق و عفت چه بگوییم؟

21 سپتامبر دیمیتری روستوفسکیپیتر کبیر، این وحشتناک ترین دجال روسی، که تمام پایه های تقوای باستانی را ویران کرد، یک بدبین و کفرگوی همه چیز مقدس، که دستور "بریدن اجباری" ریش ها را صادر کرد، نامزد ریاست روستوف شد. و هنگامی که دمتریوس روستوف به متعصبانی که از متجاوزین دجال رنج می بردند گفت، در پاسخ به این سوال که آیا اجازه می دهند ریش هایشان را ببرند، پاسخ داد: "بگذارید ریش ها را بردارند، دومی ها دوباره بلند می شوند و اگر سرها بریده شده، دیگر رشد نخواهند کرد.» پطرس اصلاحگر آنقدر از این سخنان خوشش آمد که دستور داد این رساله در مورد ریش منتشر شود.

پنجره پیتر به اروپا، که تمام روسیه از آن عبور کرد، همراه با خانه رومانوف ها، ریش های خود را از دست دادند، اتحاد روسیه را تقسیم کرد و آغاز مرگ آن بود. و همانطور که نکراسوف می نویسد ، در ابتدا آنها انگشت را به سمت کسانی که سیگار می کشند نشانه رفتند (آنها تعداد کمی بودند) ، اما زمانی که آنها انگشت را به سمت کسانی که سیگار نمی کشند ، می آید (و قبلاً آمده است). در مورد ریش هم همینطور

28 مارس، هیلاریون جدید: ریش ها با رزین آغشته شد - و تصویر خدا آغشته شد، آنها به اروپای بی ریش پیوستند، از طریق جنبش اتحاد، اوکراین و بلاروس کاتولیک شدند و تصویر خدا، مرد روسی را از دست دادند.

همه مقدسین، برای ما از خدا دعا کنید!