صفحه اصلی / عدد شناسی / علل کارمایی تصادفات رانندگی علائم جاده سرنوشت چه علامتی وقتی تصادف با چشم اتفاق می افتد

علل کارمایی تصادفات رانندگی علائم جاده سرنوشت چه علامتی وقتی تصادف با چشم اتفاق می افتد

همانطور که می دانید، یک آجر هرگز بی دلیل روی سر کسی نمی افتد.

عرفا به صحت ادعای وولند بولگاکف کاملاً متقاعد شده اند. ماتریالیست ها نه به انوشکا که نفت ریخته است و نه به پیش بینی مهلک هیچ رویدادی اعتقاد ندارند. اما حتی آنها، نه، نه، از بالا اخطارهایی دریافت می کنند: سوار این هواپیما نشوید، زیر بالکن راه نروید، زیر پیکان نایستید. و هنگامی که پس از آن بالکن، هواپیما و آجر ناگهان به زمین می افتند، حتی متعصب ترین ماتریالیست ها نیز فکر می کنند: آیا واقعاً این جهان آنقدر ساده و قابل درک است که به چشم غیر مسلح به نظر می رسد؟

در سال‌های اخیر، انقلابی واقعی در بسیاری از شاخه‌های علم بی‌صدا و نامحسوس در حال وقوع است. گروه های کاملی از دانشمندان - نه عارفان، بلکه ماتریالیست ها - اینجا و آنجا به این نتیجه می رسند که تصویر جهان به هیچ وجه توسط جهان مرئی که ما با حواس پنج گانه درک می کنیم، خسته نمی شود. علاوه بر متراکم بدن فیزیکیبه نظر می رسد که هر فرد (و به طور کلی هر جسم زنده یا بی جان) همچنین از ماده ظریف تری تشکیل شده است - یک میدان انرژی-اطلاعات. یعنی چیزی که معمولاً روح نامیده می شود.

در شهر ما نیز دانشمندانی وجود دارند که برای علم مادی مدرن به چنین نتایج پر شوری رسیده اند. متخصصان مؤسسه بین‌المللی بوم‌شناسی اجتماعی موافقت کردند تا خوانندگان ما را با برخی از نتایج کاری که مدت‌هاست انجام می‌دهند آشنا کنند. این مطالعات شاید به مهمترین مشکل بشر در حال حاضر - بقا و امنیت انسان در دنیای مدرن - مربوط می شود. ما با رئیس ISE - ویاچسلاو گوبانوف صحبت می کنیم.

- چرا از دید شما بلایای مختلفی اتفاق می افتد؟

یک شخص اغلب، بدون اینکه بداند، عامل حوادث و بلایا می شود. بیایید به عنوان مثال یک تصادف در خط Kirovsko-Vyborgskaya متروی ما را در نظر بگیریم. دلیل این نوع پدیده ها به شرح زیر است: یک فرد فعالیت خود را در مکانی توسعه داده است که وضعیت انرژی - اطلاعات غیرعادی است. مردم - فرض کنید نسلی از ماتریالیست ها - برای مدت بسیار طولانی تأثیر محلی طبیعت بر ساختارهای فنی را در نظر نمی گرفتند. در همین حال، اگر شخصی چیزی را در نقطه ای غیرعادی ایجاد کند، این شی خیلی سریع در آنجا "حل می شود": در حالتی که شخص آن را در نظر گرفته است توسط نیروهای طبیعت پشتیبانی نمی شود. در مورد مترو، طبیعت با دقت بسیار انسان را در جای خود قرار داد. زیرا اگر کاری انجام می دهید، در فرآیندهای طبیعی دخالت می کنید، حداقل برای آن هزینه ای در نظر بگیرید. هیچ پرداختی وجود نداشت؛ انسان به سادگی در یک مکان مشخص به فرآیندهای زمانی پوسته زمین نفوذ کرد. و در اینجا نتیجه است.

- ناهنجاری این زون چیست؟

بستر باستانی نوا وجود دارد. در آن، بازسازی ساختارهای جهان متراکم به طور متفاوتی پیش می رود. به عبارت دیگر، روند پیری به طور متفاوتی پیش می رود.

- سریع تر؟

خیلی سریعتر آن کسری از ثانیه که مسافران از آنجا عبور می کردند به هیچ وجه بر پیری آنها تأثیر نمی گذاشت. اما مخلوقات مصنوعی دست انسان در این مکان خیلی سریع از بین می رود. فیلمی در مورد چگونگی سقوط یک کشتی مدرن در چنین منطقه غیرعادی وجود دارد - و خیلی سریع شروع به زنگ زدن کرد.

- اما این احتمال بیشتر از حوزه فانتزی است.

و داستان، همانطور که می دانید، راهی برای انتقال حقیقت است. فیزیک وجود دارد که این فرآیندها را توصیف می کند. و ما اکنون در عمل یاد گرفته ایم که فرآیندهای پیری را مدیریت کنیم: زمان را در زمینه فردی یک فرد به عقب برگردانیم. یعنی جوانسازی آن بدون استفاده از مواد شیمیایی، داروها، کدگذاری و به طور کلی بدون هیچ گونه تأثیر خارجی. احتمال پیری مصنوعی نیز وجود دارد. اما مردم خودشان این کار را با موفقیت انجام می دهند: حتی در 38 سالگی می توانند 60 ساله به نظر برسند.

- آیا بلایا، به عنوان یک قاعده، از پیش تعیین شده است؟

در واقع، چیزی به نام اجتناب ناپذیری مرگبار یک فاجعه وجود دارد. اما من با یک قیاس پاسخ می دهم: اگر وضعیت جلوی یک ماشین در حال حرکت ناگهان تغییر کند، جلوگیری از تصادف بسیار دشوار است، اما اگر راننده درست و بیدار باشد، می تواند کارهای زیادی برای نجات خود، مسافران و مسافران انجام دهد. ماشین یعنی گاهی می توان جلوی فاجعه را گرفت. ما قبلاً یاد گرفته‌ایم که با اجسام کرونیال (یا کارمیک) هر جسم زنده و بی‌جانی کار کنیم، که زمان برای آن مختصات خطی است. جسم کرونی همان چیزی است که بیشتر به عنوان روح شناخته می شود، اما با این وجود ماهیت مادی و پارامترهای فیزیکی خاصی دارد. بنابراین، یک متخصص قادر به کار با اجسام کرونال می تواند سیگنالی در مورد یک فاجعه آینده دریافت کند، آن را از چندین منبع بررسی کند، قابلیت اطمینان آن را شناسایی کند و برای تخلیه گره کارمیک متراکم در یک منطقه خاص یا برای یک ساختمان، ماشین، هواپیما، اقدام کند. ...

- این گره کارمایی متراکم چیست؟

قانون کارما قانون علت و معلولی است که بر اساس آن فرد از طریق آن زمان معینثمره هر عملی را درو می کند. اگر فردی در شرایط فعلی اشتباه عمل کند، محیط اطلاعاتی انرژی اطراف تأثیر بسیار قوی بر روی او دارد. و هنگامی که از حداکثر بار مجاز فراتر رود، "از دست دادن خاصیت ارتجاعی" در مناطق میکروسکوپی خاصی از مغز رخ می دهد که وضعیت محیط خارجی را در این زمان کنترل می کنند. این مکانیسمی برای ایجاد استرس است. مغز که از برخی جهات از دنیای خارج جدا شده است ("درشت") تلاش می کند تا مفید بودن خود را بازیابد و برای این کار به انرژی اضافی که به سمت محیط زیست هدایت می شود و روی مناطق تحت فشار مغز قرار می گیرد نیاز دارد. یک فرد تنها زمانی موفق می شود که مفید بودن مغز را بازیابی کند تصمیم درستکار موقعیتی که منجر به استرس شد. یک تصمیم نادرست مغز را حتی بیشتر سخت می کند - و فرد برای رهایی از این مشکل به یک کار دشوارتر نیاز دارد. بنابراین، ناخودآگاه فرد به هر طریق ممکن موقعیت های استرس زا مشابهی را برای او "جذب" می کند - به منظور اطمینان از " مشق شبدر "مدرسه زندگی" به نظر می رسد "ابرها را جمع آوری کنید" در چنین مواردی معمولاً می گویند: "دروازه را باز کنید". ".

مکرر و تشدید موقعیت‌های استرس‌زای مشابه باید فرد را وادار به ساخت الگوی صحیح رفتار و به کارگیری آن در عمل کند. اگر شخصی در رابطه با طبیعت «در بدعت» پافشاری کند، مثلاً به پرخاشگری یا منفی گرایی برود، در نهایت از «مکتب زندگی» و به طور کلی از زندگی طرد می شود. این فرآیند با انتقال کمیت به کیفیت تضمین می شود: تعداد مناطق تحت استرس در نهایت باعث می شود مغز از تماس با محیط خارجی جدا شود. یعنی مغز به جسمی بیگانه با حیات تبدیل می شود.

- معلوم می شود که اگر انسان دچار بلا شود، طبیعی است؟ یا هنوز تصادفاتی وجود دارد؟

البته افرادی هستند که به طور تصادفی به آنجا می رسند. در هر پدیده، درصدی از تراشه های چوب وجود دارد که هنگام قطع شدن جنگل پرواز می کنند. اما چنین حوادثی برای افرادی اتفاق می افتد که مسیر تکامل معنوی را طی نمی کنند. اگر فردی در سطح حیوانی رشد باشد، اگر طبق یک الگوی ثابت کار کند و در فضا حرکت کند و ذهنش در واکنش با واقعیت اطراف قرار نگیرد، به طور کلی برای میدان مورد نظر او را یک موضوع منطقی این مردی با حرف M بزرگ نیست. چنین افرادی اغلب در تصادفات جان خود را از دست می دهند. چون همه چیز نیروهای حفاظتیآنها معمولاً برای نجات Reason عجله دارند. و اگر در دوستی با بدن خود زندگی می کنید، اگر نیازهای آن را برآورده می کنید، و نیازهای روح شما را برآورده می کند، این همزیستی که "مرد پیشرفته" نامیده می شود، به این ماشین یا این هواپیما ختم نمی شود که مرگبار نوشته شده است. به عنوان "هزینه". از بسیاری از منابع می توانید اطلاعاتی دریافت کنید که در آن دسته از وسایل نقلیه عمومی که دچار تصادف شده اند، مسافران به طور قابل توجهی کمتر از حد معمول بوده اند. افرادی که حس میدانی آنها از بین نرفته است، به دلیل زنجیره ای از «تصادفات»، وارد این پرواز نمی شوند، یا بدون هیچ توجیه منطقی، ناگهان تسلیم یک احساس سوزان و بی انگیزه می شوند که نیازی به پرواز یا رفتن نیست. هر جا

آینده نگری واقعا وجود دارد، اما مردم اغلب آن را درک نمی کنند و به سیگنال هایی که دریافت می کنند گوش نمی دهند.

- کودکان اغلب در تصادفات جان خود را از دست می دهند. چگونه می توان این را توضیح داد؟

یک فرد در طول زندگی خود مراحل مختلفی را پشت سر می گذارد. و اگر او نتوانست مرحله ای را همانطور که انتظار می رود طی کند - با انحرافات زیادی از آن عبور می کند - می توان آن را به عنوان یک میدان خطرناک برای تکامل بیشتر تشخیص داد. چنین شخصی می رود: کودک باشد یا بزرگسال، فرقی نمی کند. علاوه بر این، این اتفاق می افتد که کودکان تحت تأثیر مشکلات کارمایی خانواده قرار می گیرند. اگر حاملان زیادی از مشکلات کارمایی در یک خانواده جمع شوند، معمولا ضعیف ترین، یعنی کودک است که رنج می برد.

- و اگر فردی تصادف کرد، اما فوت نکرد، آیا این امر باید به عنوان هشدار تلقی شود؟

اگر چیزی انسان را از انجام وظایف روحی خود منحرف کند، اغلب درگیر یک موقعیت استرس زا می شود - خواه تصادف باشد یا چیز دیگری - به طوری که در نتیجه استرس برخی از قسمت های مغز خاموش می شود. در این صورت، تمام انرژی حیاتی یک فرد به قسمت‌های باقی‌مانده که روح برای انجام وظیفه‌اش ضروری است هدایت می‌شود. به عنوان مثال، فردی که در چنین مشکلی قرار داشته است، اغلب توانایی های خاصی را به دست می آورد که در زندگی روزمره به آن ها فراحسی می گویند. و هنگامی که وظیفه روح تکمیل می شود، چنین افرادی اغلب فرصت "عفو" را دریافت می کنند - یعنی قسمت های از دست رفته مغز آنها بازیابی می شود - البته اگر شخص از گذشته درس گرفته باشد و متوجه شده باشد که کجاست. برای وظایف روح خود ناکافی بود و تصمیم گرفت که بیشتر این کار را انجام ندهند. اینها راههای طبیعی برای وادار کردن شخص به دنبال کردن مسیر تحقق وظایف روح هستند. و طبیعت از چه راه دیگری می تواند این کار را انجام دهد، اگر نه از طریق ضرب و شتم؟ ضرب و شتم تعیین کننده هوشیاری است!

بیایید اکنون در مورد افرادی صحبت کنیم که به طور مداوم، صرفاً به دلیل ماهیت فعالیت های خود، با خطر مواجه می شوند.

می توان به آنها کمک کرد. به هر حال، ما پیشنهاداتی را به رهبری خدمات آتش نشانی در مورد کار برای بازسازی ارائه کردیم ساختارهای میدانیپرسنل - اما با درک مواجه نشدند: از نظر ظاهری، ضایعات نامرئی هستند، یک لباس مخصوص از سوختگی های قابل مشاهده محافظت می کند، و اعتیاد به الکل و ناهنجاری های روانی نیز در نمایندگان سایر مشاغل یافت می شود. در همین حال متوجه شدیم که در میان آتش نشانان است که ساختار اطلاعات انرژی هواپیماهای بالاتر دستخوش تغییرات بسیار بزرگی می شود. آنها با هیچ لباسی قابل محافظت نیستند و مستقیماً با شعله های آتش در تماس هستند. علاوه بر این، تغییرات در سطح ژنتیکی رخ می دهد، به این معنی که فرزندان رنج می برند.

بسیاری از افرادی که کاملاً "آرامش آمیز" کار می کنند اصلاً از خطرناک بودن حرفه خود آگاه نیستند. به عنوان مثال، حرفه ماساژ درمانگر یا آرایشگر. تمام مشکلات کارمایی مشتری می تواند از طریق دستان او به او منتقل شود و او نیز به نوبه خود آنها را سخاوتمندانه مانند عفونت با مشتری بعدی در میان می گذارد. تکنسین های دندانپزشکی مشکلات مشابهی دارند: آنها فک های مصنوعی را به افراد وارد می کنند، اغلب با مشکلات کارمایی شدید، اما از کار خود جداسازی انرژی و اطلاعات انجام نمی دهند. نتیجه درد در دست، مشکل در بینایی و سایر مشکلات است. پزشکان محلی نیز که بدون رعایت احتیاطات ایمنی مناسب بیماران را ویزیت می کنند، در معرض این نوع تأثیرات قرار دارند. آنها می دانند که بعد از تماس های خانه چه می شوند.

وضعیت بازرگانان در مقاله "کسب و کار و کارما" منتشر شده در اولین شماره مجله "Stalking" که اخیراً انتشار آن را آغاز کرده ایم، با جزئیات بسیار شرح داده شده است. در نتیجه تحقیقات ما، به ویژه متوجه شدیم که ساختارهای کارمایی کارکنان شرکت هایی که در فریب انبوه شهروندان دخیل هستند. خیلی بد آسیب دیده و به دلیل یک عامل مخرب مانند نظر منفی جمعی مردم آسیب می بینند. مردم معمولاً توسط افراد مسن فریب می‌خوردند - یعنی کسانی که بار منفی زیادی از زندگی در اختیار داشتند. اما بی جهت نیست که می گویند قیافه کودک و سن پیرمرد نفرین است. مردم با اشتیاق و احساسات تمام منفی انباشته شده خود را به سمت شرکت هایی هدایت کردند که آنها را فریب دادند. آنها پول خود را پس نگرفتند و برای این کار، کسانی که فریب دادند، بار کارمایی روی ساختارهای خود دریافت کردند: "بازپرداخت امکان پذیر نیست".

چنین اتفاقاتی همیشه رخ می دهد. و آنها بر سلامت و سرنوشت نه تنها رئیس شرکت بلکه همه اعضای "تیم" و همچنین فرزندان و فرزندان آنها تأثیر می گذارند.

- این موج جنایت و تروریسم در کشور - بدون مشکلات کارمایی نبود؟

بدون شک. زمان پاکسازی کارمایی برای دولت فرا رسیده است. هم جنایات افسارگسیخته و هم فروپاشی ساختارهای دولتی از دیدگاه کارمایی توجیه می شوند.

- یعنی همه اینها را باید آرام و با وقار گرفت و گریه نکرد: آه برای چی؟

یک "چرا" وجود دارد. این یک نتیجه منطقی از شیوه زندگی ما است: 70 سال بدون اعمال معنوی که کلیسا ارائه کرده است. ما در موقعیتی زندگی می کردیم که فرد به شدت تابع یک "گله" داوطلبانه کنترل شده بود، بدون لایه عظیمی از روشنفکران که نابود شده بود. ما با منفجر کردن کلیساها زندگی می کردیم. امروز می‌توانیم بگوییم چه اتفاقی برای افرادی افتاد که کلیساها و فرزندانشان را منفجر کردند. اینها سخت ترین شکست هایی است که ممکن است رخ دهد. در اصل، آنها را می توان حذف کرد. اما این شکست ها تنها زمانی از بین می روند که خود شخص کفاره این گناه هم نوع خود را بپردازد.

کلا خود مردم با برداشت منفی از دنیا و پرخاشگری و استرس مغزی خودشون رو به بلا و مرگ سوق میدن؟ آیا می توانید راهی برای خروج از این دور باطل پیشنهاد کنید؟

ما قبلاً یاد گرفته ایم که به مردم کمک کنیم مشکلاتشان را حل کنند. ما اصل زیر را ادعا می کنیم: مغز انسان به عنوان یک گره ارتباطی بین دنیای آشکار و برنامه های ظریف، قادر است هر مشکلی را که در حمایت از زندگی برای بدن وجود دارد را تحت یک شرط حل کند: آزادی کانال ارتباطی در مختصات زمانی (در زمان). بین مغز در یک نقطه زمانی معین و ماتریس وضعیت سالم بدن. و ماتریکس وضعیت سالم بدن، به نظر ما، مولکول DNA بلافاصله پس از لقاح تخمک است. اگر مسیر زمانی بین این دو نقطه مشخص باشد، مغز در هر لحظه می‌تواند در برابر یک ماتریس سالم بررسی کند: چگونه باید به تأثیرات خارجی واکنش نشان دهد، در یک موقعیت خاص چه کاری باید انجام شود. اما مغز بسیار است مقدار زیادیافراد استرس دارند - کانال ارتباطی با ماتریس سالم در نتیجه ضربات دریافتی مسدود می شود که فرد به اشتباه واکنش نشان داده است. این عامل بیماری، افسردگی و شکست های بعدی است. ما با رفع اختلالات در این ارتباط به مردم کمک می کنیم تا مشکلات را حل کنند. معلوم می شود که ما به یک فرد کمک می کنیم تا آزادی تفکر را به دست آورد. همین.

ما آماده ایم اصول اولیه این دانش را در اختیار همه قرار دهیم - هم ماتریالیست های معمولی و هم افراد پیرو سنت های مذهبی. ما آماده ایم یک کلید روش شناختی برای درک اینکه یک میدان چیست، سطوح مختلف وجود ماده چیست، و نحوه عمل صحیح در هر موقعیتی را آموزش دهیم. از بین تمام روش های موجود برای بشر امروز، این مؤثرترین است. یا - فقط باید بمیری.

(مصاحبه با لاریسا بازارووا)
رئیس موسسه بین المللی بوم شناسی اجتماعی
V.V. Gubanov


حتی بی اعتمادترین فرد نیز دیر یا زود شروع به باور نشانه های سرنوشت می کند. چگونه سیگنال هایی را که کیهان برای ما ارسال می کند، تشخیص دهیم و مهمتر از همه، چگونه یاد بگیریم که آنها را نادیده نگیریم؟

در ژوئن 1985 یک هواپیمای بوئینگ 747 در ایرلند سقوط کرد و 329 نفر کشته شدند. این رقم تنها به این دلیل به 330 تبدیل نشد که یکی از کسانی که بلیت این هواپیما را خریده بود از پرواز می ترسید. وقتی از خانه خارج شد و سوار ماشین شد و برای رفتن به فرودگاه آماده شد، متوجه شد که فراموش کرده کفش‌هایش را عوض کند و دمپایی پوشیده است. برگشت، کفش هایش را عوض کرد و رفت.


در نیمه های راه یادم افتاد که در خانه پوشه ای با اسناد گذاشته بودم که در واقع این سفر به خاطر آن شروع شد. او دوباره برگشت، پوشه را گرفت، تصمیم گرفت چمدان را از کوپه مسافر به صندوق عقب منتقل کند، در چمدان باز شد و تمام محتویات آن به یک گودال ختم شد. همانطور که این سی و سی امین مسافر بعداً گفت، بلافاصله تصمیم به لغو سفر خود نگرفت. عصبی بودم، عجله داشتم، به ساعت نگاه می کردم، اما به محض اینکه تصمیم گرفتم در خانه بمانم، احساس آرامش زیادی کردم.

تاریخ در پیست اسکیت

یک بازیگر مشهور روسی یک بار در مورد یک حادثه از زندگی خود گفت. او یک ستایشگر، مردی باهوش، جالب و ثروتمند داشت که مطمئناً او را خوشحال می کرد. او منتظر پیشنهاد ازدواج از سوی او بود و به نظر می رسد یک روز آن را دریافت کرد. او با او تماس گرفت، با صدایی مرموز گفت که می‌خواهد خیلی جدی با او صحبت کند و در پیست اسکیت سرپوشیده قرار ملاقات گذاشت. مکانی غیرعادی برای یک گفتگوی جدی، اما تحسین کننده زیاده خواه بود و این ایده به سبک او بود.

این بازیگر یک لباس ورزشی دوست داشتنی پوشید، روی صورتش جادو کرد و تصمیم گرفت با یک فنجان قهوه به خودش روحیه بدهد، که... او به خودش زد و هم کاپشن و هم شلوارش را پاشید. مجبور شدم لکه های قهوه را بشوییم و آب روی صورتم نشست، دختر دوباره شروع به آرایش کرد و ریمل به چشمش خورد. زمان رو به اتمام بود، او قبلاً به طرز فاجعه باری دیر کرده بود. همه چیز از دستم افتاد، کلید آپارتمان ناپدید شد...

او با هوادار تماس گرفت تا به او هشدار دهد که دیر می شود، اما او پاسخی نداد و دلخور شد. بعد معلوم شد که او دلخور نشده، اما... مرده است. در آن پیست اسکیت، درست در لحظه ای که آپارتمان اجازه خروج او را نداد، سقف فرو ریخت.

سر و صدای سفید

تاریخ مثال‌های زیادی می‌داند که وقتی چیزها مردم را از این طریق «نجات» می‌دادند. آنها به سادگی اجازه ندادند از خانه خارج شوند و آنها را مجبور به معطلی به روش های غیرقابل تصور و غیرقابل تصور کردند. اینها نشانه های آشکار سرنوشت هستند که نمی توان متوجه آنها نشد. اما فرشته نگهبان ما همیشه آنقدر مشخص نیست که او اخطارهای خود را با اشاره می دهد.

حافظه خود را تقویت کنید و مطمئناً بیش از یک مورد از این قبیل به شما پیشنهاد شد و نام خانوادگی رئیس با شما یکی بود دشمن قسم خورده، از این اتفاق خندیدی و بعد صد بار پشیمان شدی که با این پیشنهاد موافقت کردی. شما یک مسیر توریستی را انتخاب کردید، تصمیم به رزرو بلیط گرفتید، تلویزیون را روشن کردید و اولین کلماتی که شنیدید این بود: «نمی‌توان جای بدتری پیدا کرد».

البته صحبت در برنامه درباره سفر شما نبود، اما این نشانه واضحی است! بیدها می‌توانستند این موضوع را در صورت رفتن به سفر تأیید کنند.

داشتی پول را می شمردی تا بعد از یک ساعت و نیم بتوانی آن را به دوستی که درخواست وام کرده بود قرض بدهی، اما گیج شده بودی چون آهنگی که از گیرنده روشن می آمد اذیتت می کرد: «باور کردم. باور کردم و دیگر هیچ...» تقریباً با اطمینان صد در صد می توانید بگویید که دیگر هرگز پول را ندیدید، دوستتان آن را به شما نداد یا مجبور بودید برای پس گرفتن آن بجنگید.

مکالمه‌ای که به‌طور تصادفی هنگام تصمیم‌گیری شنیده می‌شود، تصادفی نیست، و این را به خوبی می‌دانید، اگرچه در روز صدها بار تکه‌هایی از صحبت‌های شخص دیگری را می‌شنوید. اما در یک لحظه جدی از زندگی، همه چیز مهم است، هر چیز کوچک یک نشانه است. از سر لجبازی احمقانه، غرور، یا صرفاً به این دلیل که واقعاً می‌خواهید آن‌طور که برنامه‌ریزی کرده‌اید انجام دهید، صدای سرنوشت را نادیده می‌گیرید.

توجه داشته باشید برای خودتان

شما خواهید گفت که گوش دادن به این نشانه های مخفی در تمام عمر غیر واقعی است. و حق با شماست! افرادی که اگر متوجه شوند کلیدهای آپارتمان روی میخ آویزان شده و جاکلیدی رو به دیوار است از خانه بیرون نمی روند یا اگر گربه سیاهی ببینند مسیر انتخاب شده را خاموش می کنند، باعث گیج شدن می شوند. این البته زیاده روی است. علاوه بر این، همه نشانه‌های پذیرفته شده به طور یکسان بر همه تأثیر نمی‌گذارند. ما به طور خاص در مورد علائم صحبت می کنیم - نکاتی که به طور خاص برای شما در نظر گرفته شده است و نباید هر روز از آنها استفاده کنید، اما فقط زمانی که انتخاب دشواری در پیش است. چگونه یاد بگیریم آنها را بشناسیم؟

برای بسیاری، سرنوشت هشدارهایی را در قالب اعداد ارائه می دهد، زیرا تقریباً هر یک از ما اعداد شاد و آنهایی داریم که تلخی و ناامیدی را به همراه دارند. به عنوان مثال، برای یکی از دوستان من، دیدن یک ماشین در جاده با همان پلاک او، یک فال نیک است: یعنی همه چیز عالی خواهد شد. شخصی به همین ترتیب با تاریخ تولد، شماره خانه خود قیاس می کند یا به سادگی یک "مورد دلخواه" دارد. می توانید از ساعت به عنوان راهنما استفاده کنید.

یک نگاه معمولی به شماره گیری قبل از یک تاریخ یا سفر مهم می تواند به شما در مورد نتیجه کار برنامه ریزی شده شما بگوید. همین ترکیب اعداد، به عنوان مثال 11:11، نشان می دهد که همه چیز هماهنگ پیش خواهد رفت. دو عدد اول بزرگتر از عدد دوم هستند - 21:03 - سرنوشت از شما می خواهد که در تصمیم گیری عجله نکنید. اگر برعکس، او به شما اصرار می‌کند: هیچ فایده‌ای برای تأخیر وجود ندارد، ممکن است فرصت خوبی را از دست بدهید. اگر یک نگاه معمولی به ساعت شما ترکیبی از اعداد را پیدا کرد که برای شما بدشانسی است، باید مکث کنید.

تمرین لباس

همچنین، سرنوشت اغلب یک "تمرین لباس" برای رویدادهای آینده ترتیب می دهد. مردم دوست ندارند به این نوع علائم مخفی گوش دهند. و چگونه می تواند غیر از این باشد، زیرا در این صورت آنها باید عادات، سبک زندگی و حتی محیط خود را تغییر دهند. "دو بار برای یک چنگک جمع کردن" فقط این مورد است. ویسوتسکی در 25 ژوئیه 1980 درگذشت و یک سال قبل از آن در 25 ژوئیه 1979 جان سالم به در برد. مرگ بالینی. سپس او نجات یافت، سرنوشت به او فرصت داد، اما او از آن استفاده نکرد، عادت های خود را تغییر نداد.

تعداد زیادی از کسانی که در کشتی افسانه ای تایتانیک جان باختند قبلاً با آب مشکل داشتند: یک نفر تقریباً در کودکی غرق شد، یک نفر در آب بسیار سرد بود و یک خانم در حمام از هوش رفت و اگر دخترش نبود. که به کمک آمد، اوضاع بد تمام می شد.

یه جورایی داستانی روی خبرها پخش شد که کمتر کسی بهش توجه کرد. در کارولینای شمالی، صاعقه به خانه ای برخورد کرد که باعث آتش سوزی و کشته شدن صاحبان آن شد. یکی از همسایه ها در گفت و گو با خبرنگاران گفت که صاعقه برای سومین بار به این خانه اصابت کرد. بار اول ساختمان آتش گرفت، اما تقریباً بلافاصله خاموش شد، بار دوم رعد و برق توپفقط علف های حیاط و اثاثیه باغ را می سوزاند و آتش خود به خود خاموش می شود، هیچکس آن را خاموش نمی کند، همه سر کار و مدرسه بودند.

همسایه گفت: باید به صدای رعد و برق گوش می دادی. «به خاطر چیزی مثل زندگی می شد در جای دیگر ساخت...» اما «در جای دیگر ساختن» اولاً دردسر است و ثانیاً در مقابل مردم برای خود شرم دارید. خرافات ظاهراً ساکنان مرده اینگونه استدلال می کردند یا شاید اصلاً چیز خاصی در این واقعیت ندیده اند که صاعقه قبلاً دو بار به خانه آنها اصابت کرده است؟

شما خواهید گفت - تصادفات، از وان حمام تا تایتانیک - پرتگاه، رعد و برق سه بار در یک مکان - از دسته باور نکردنی ها. شاید اینطور باشد، اما معلوم می شود که آنهایی که «شیر سوخته، به آب می دمند» صد برابر درست می گویند. علاوه بر این، به دلایلی غیرقابل درک، ما همیشه می فهمیم که این یک نشانه است و تصادفی نیست. کسی "از بالا" به ما کمک می کند، به ما اشاره می کند.

نگهبانان بهشتی

به هر حال، در مورد آسمان. بسیاری از مردم نشانه های سرنوشت را در آنجا پیدا می کنند، در آبی. اوما تورمن، هنگام تصمیم گیری مهم یا رفتن به یک جلسه مهم، همیشه به ابرها نگاه می کند، به تغییرات آب و هوا گوش می دهد و بلایای طبیعی غیرمنتظره - رعد و برق یا طوفان - را بسیار جدی می گیرد که توسط پیش بینی کنندگان آب و هوا وعده داده نشده است. او می گوید که یک بار، در حالی که برای یک جلسه دیر شده بود، ابرهایی را در آسمان دید که به شکل دو اتومبیل در حال برخورد بودند.

این بازیگر تصمیم گرفت با قطار به جلسه برود و از پنجره اوما تورمن، تصمیم گرفت، به ابرها نگاه کرد و به تغییرات آب و هوا در کالسکه گوش داد، ابتدا یک ترافیک را در بزرگراه دید، سپس خود تصادف را دید. آیا ماشین او باید درگیر فاجعه می شد یا به سادگی برای جلسه دیر می آمد و در ترافیک گیر می کرد... هیچ پاسخی برای این سوال وجود ندارد، اما اوما برای این علامت و برای بسیاری دیگر از سرنوشت سپاسگزار است.

آیا می دانستید که اجداد ما می دانستند که چگونه پیام های آسمانی را "خواندن" کنند؟ آنها با حرکت ابرها فهمیدند که نتیجه جنگ چه خواهد بود، آیا محصول غنی خواهد بود و آیا رهبر زخمی آنها می تواند زنده بماند. قبایل مدرن آفریقایی رویکرد طوفان های مخرب یا اپیدمی های بیماری را از آسمان "خواندن" می کنند.

اسرار حرفه

علاوه بر نشانه‌های «فردی» سرنوشت، نشانه‌های «عمومی» نیز وجود دارد که مدت‌هاست به نشانه‌ها و گفته‌ها تبدیل شده‌اند. از آنها نیز نباید غافل شد، اما بهتر است مشاهده کنید که آیا گربه سیاه بدنام، خارش کف دست یا ریختن نمک روی شما تأثیر می گذارد یا خیر. آیا سوت زدن در خانه منجر به بی پولی می شود و آیا سوزن های پیدا شده منجر به بیماری می شود؟

به احتمال زیاد، نشانه ها هستند نشانه های مخفی، که مصادف با بسیار بسیار زیاد است. اما شاید این نمک ریخته شده نیست که باعث دعوای شما می شود، بلکه چاقوی آشپزخانه است که روی میز مانده است؟ یا علامت "هیچ جاده ای وجود نخواهد داشت" نه زمانی که با یک گربه سیاه روبرو می شوید، بلکه زمانی که در مسیر خود به انبوه زباله برخورد می کنید شروع به کار می کند؟
تابلوهای "عمومی" در میان افراد همکار بسیار محبوب هستند.

به عنوان مثال، رانندگان فهرست کاملی از آنها دارند: اعتقاد بر این است که قطعات خودروهای "آسیب دیده" باعث تصادف می شود و فحش دادن به "پرستو" شما برای خودتان گران تر است - در نامناسب ترین لحظه هوس انگیز می شود. بازیگران در خرافات دست کمی از راننده ها ندارند: کیست که نداند گل هایی که بیننده می دهد را نباید به شریک زندگی داد وگرنه شانس خود را از دست می دهید و سوت زدن در رختکن با اخراج همراه است؟!

چه چیزی باید باشد

البته می توانید به شگون اعتقاد داشته باشید یا خیر. بالاخره یک ضرب المثل هست که می گوید: «هر که را خدا بخواهد بگیرد، می گیرد و هر که را می خواهد انذار کند، هشدار می دهد». در یک سانحه هوایی وحشتناک، چهار نفر زنده ماندند: یک زوج مسن، یک مرد جوان و یک زن میانسال. این زوج شش ماه بعد در یک تصادف جاده ای جان خود را از دست دادند، مرد جوان به معنای واقعی کلمه یک ماه پس از سقوط هواپیما بر اثر مواد غذایی کهنه مسموم شد و پزشکان نتوانستند او را نجات دهند. اما زن زنده ماند و هنوز زنده است.

از آنچه که اتفاق خواهد افتاد نمی توان اجتناب کرد، اما این بدان معنا نیست که شما باید سفری مرگبار را در زندگی آغاز کنید، سعی کنید بالاتر از پیش داوری ها، علائم مخفیانه، هشدارهای سرنوشت ظاهر شوید. مردم باستان از سرنوشت برای این نشانه های مخفی تشکر می کردند، برای ابرها دعا می کردند، برای پرواز پرندگانی که چیزی را برای آنها پیش بینی می کردند، حتی برای پرواز یک پر پرنده معمولی که آنها را در جهت درست نشان می داد. ما نیز احتمالاً باید قدردان «پیام‌های فرشته نگهبان» باشیم، زیرا یک فرشته رنجیده دو بار نمی‌آید...

اکاترینا کالینینا

نشانه های جاده ای سرنوشت

نشانه های جاده ای سرنوشت

سرنوشت یک بانوی دمدمی مزاج و مخفی است، اما او همیشه در مورد رویدادهای آینده به ما هشدار می دهد. حیف که همیشه آنها را نمی شنویم.
حتی مکالمات تصادفی که به گوش شما می رسد نیز می تواند باشد اطلاعات مهمو جواب سوالی نیست که مدتهاست شما را آزار می دهد.
و اضطراب مبهمی که گهگاه در صبح به ما سر می‌زند، متأسفانه همیشه به عنوان یک علامت هشدار از بالا تلقی نمی‌شود. ذهن به راحتی توسط قلب غرق می شود که از قبل مشکل را احساس می کند.


بیایید از نشانه های سرنوشتی که ماشین و جاده ما برای ما می فرستد صحبت کنیم

در بین رانندگان برخی هستند که همیشه و همه جا به غریزه خود اعتماد دارند. بنابراین، آنها به راحتی از مشکلات در جاده با ماشین جلوگیری می کنند. اگرچه همه مردم بدون استثنا دارای شهود هستند.

آیا توجه کرده اید که به ما بستگی دارد که چه اتفاقاتی بیشتر برای ما رخ می دهد؟ اگر شب و روز روی ماشینتان می لرزید و فکر می کنید ممکن است دزدیده شود، مطمئن باشید: این اتفاق خواهد افتاد. و قانون پستی هیچ ربطی به آن ندارد، فقط این است که افکار ما دیر یا زود موقعیت های دور از ذهن را جذب می کنند. اگر خود خودرو نباشد، قطعاً چرخ ها شما را از آن دور خواهند کرد. از این قبیل نمونه ها زیاد است. کسانی که از تصادفات وحشت دارند، اغلب در نهایت به آنها ختم می شوند. اگر مطمئن هستید که نمی توان به یک زن فرمان اعتماد کرد، در بزرگراه با خانم های عجیب و غریب و بداخلاق روبرو خواهید شد.

بنابراین، اگر ماشین شما ناگهان دمدمی مزاج شد، سر و صدا نکنید، به معنای این ترفند فکر کنید. چندین گزینه را در نظر بگیرید. شاید:

  • جایی که می خواهید بروید، مشکل در انتظار شماست.
  • یک تصادف وحشتناک در جاده ای که مسیر شما از آن عبور می کند اتفاق می افتد - آیا این هشداری برای شما نیست: عجله نکنید، در جاده مراقب باشید.
  • شاید چیز مهمی را فراموش کرده اید، مثلاً اتو را خاموش نکرده اید؟
  • رفتار ماشین منعکس کننده شماست حال بد، که در آن بهتر است رانندگی نکنید.

به یاد داشته باشید: نشانه ها همه جا هستند.مثلاً مدام در ترافیک گیر می کنید. به نظر شما این یک تصادف است؟ نه اصلا. این نشانه ای است که به شما صدمه نمی زند که برای مدتی از دویدن خود دست بکشید، استراحت کنید و با خودتان خلوت کنید. مسیر را تغییر دهید و نه فقط مسیر ماشین را... از موقعیت استفاده کنید تا بفهمید چه چیزی شما را از حرکت به جلو در زندگی باز می دارد. به یاد داشته باشید قبل از اینکه در جاده گیر کنید به چه چیزی فکر می کردید: در مورد تعمیرات، معشوق خود، کار؟ شاید این چیزی است که ارزش تفکر عمیق تر را داشته باشد.

حوادث جاده ای و تصادفات تصادفی اتفاق نمی افتد. این اشاره ای است به این که شما اغلب خود را قربانی شرایط می دانید یا احساس گناه می کنید.
"قربانی" و "مجرم" همیشه به دنبال مجازات هستند. و آنها آن را پیدا می کنند - در قالب یک اورژانس جاده ای. البته شرم آور است، اما نیازی نیست خودتان را به خاطر اتفاقی که قبلاً رخ داده است آزار دهید. اصلاح اشتباهاتی که مرتکب شده اید مفیدتر است - چه اشتباهات واقعی و چه آنهایی که در افکار شما ثبت شده اند.

به هر حال، خرابی و نقص در یک خودرو فقط اتفاق نمی افتد، بلکه اطلاعات ارزشمندی است زیرا نشان دهنده "نقص" در خود راننده است. خودتان را اصلاح کنید - ماشین خراب نمی شود

  • چراغ های خودرو را می توان با چشم انسان مقایسه کرد. اگر آنها بیشتر از حد معمول شکست می خورند، این نشانه آن است که شما سرسختانه نمی خواهید چیزی را ببینید. به درون خود نگاه کن

  • زنگ هشداری که در نامناسب ترین لحظه بدون هیچ دلیلی به صدا در می آید نشان می دهد که شما نگران چیزهای بی اهمیت، بی قرار، مانند یک موش هستید. بهتر است مثال را از فیل بگیریم - تجسم آرامش.

  • سیستم تغذیه مشابهی مستقیم با دستگاه گوارش ما است. اگر هرازگاهی باعث ناراحتی شما می شود، یک یا دو روز رژیم بگیرید، مراقب کالری دریافتی و مصرف خود باشید. و در همان زمان، نگاهی دقیق تر به حلقه خود بیندازید: ممکن است معلوم شود که شما به سادگی نمی توانید برخی از افراد اطراف خود را معده کنید. از این رو ناراحتی.

  • یک لوله اگزوز همیشه سرکش و پف کرده به شما می گوید که خیلی سرسختانه به قدیمی ها چسبیده اید، به آینده اطمینان ندارید و حتی در جایی که لازم نیست نگرانی نشان می دهید.

  • صندوق عقب هر از چند گاهی باز می شود یا می شکند؟ شما مراقب خود نیستید، دائماً پشت خود را در معرض ضربات قرار می دهید. و به طور کلی، شما سعی می کنید بیش از حد به خودتان بپردازید. بیهوده، پشت فقط خم نشدنی به نظر می رسد، اما در واقع بسیار آسیب پذیر و شکننده است.

  • فروپاشی بدن یا بدن: از خود خجالت می کشی. و همه به این دلیل است که شما بیش از حد می دهید ارزش عالینظرات دیگران در مورد خود

  • بنزین برای ماشین همان خونی است که انسان دارد. اختلال در گردش آن نشان می دهد که شما زندگی خود را تباه می کنید ، از چیزهای کوچک عذاب می شوید و به نیازهای خود گوش نمی دهید. گاهی لازم است خودتان را ناز کنید.

  • آیا در کابین سرد است و گرمایش همیشه کار نمی کند؟ این بدان معناست که شما بیش از حد تنش هستید و فراموش کرده اید که چگونه آرام شوید.

  • از سوراخ کردن خسته شده اید؟ آنها فقط نشانه این هستند که شما مشتاقانه چیزی می خواهید و برای تحقق رویای خود تردید ندارید.

  • مشکلات درها نشان می دهد که به توانایی های خود شک دارید. آیا نیازهای خود را فراموش کرده اید و تمام تلاش خود را برای جلب محبت دیگران می کنید؟ سرعت خود را کم کنید و ساده تر به مسائل نگاه کنید.

  • موتور، مانند قلب، زمانی که تلاش ها و تجربیات شما فراتر از محدودیت های توانایی های احساسی شما باشد، دچار اختلال می شود. آیا نیازهای خود را فراموش کرده اید و با تمام وجود سعی در جلب محبت دیگران دارید؟ سرعت خود را کم کنید و ساده تر به مسائل نگاه کنید.

  • سیستم احتراق بازتابی از سیستم عصبی است. مثل ساعت کار میکنه؟ عالیه آیا هر از چند گاهی شکست می خورد؟ اعصابم داره دیوونه میشه

  • آیا وسایل الکترونیکی عجیب هستند؟ فورا به خود بیایید. سرت آشفته است، مثل یک اتاق زیر شیروانی قدیمی.

  • هرازگاهی برف پاک کن ها کار نمی کنند؟ چنان در زندگی پرسه می زنی که انگار در مه است. پنجره ها را پاک کن، به جاده نگاه کن.
  • سرنخ ها گاهی شکل بسیار غیرمنتظره ای به خود می گیرند. اما ما باید همیشه آماده رمزگشایی از آنها باشیم. به عنوان مثال، شما بیشتر از حد معمول به چراغ قرمز برخورد می کنید. این نشانه آن است که نیازی به عجله نیست. مزایا و معایب سفر را بسنجید. آیا به طور مرتب گرفتار موج قرمز می شوید؟ قدرت های بالاتر به شما اشاره می کنند که مسیر اشتباهی را در زندگی دنبال می کنید.

    سرنوشت ما مانند بزرگراهی است که هر روز با سرعتی مناسب از نقطه A به نقطه B می شتابیم. در مسیر با پیچ ها و انشعابات زیادی مواجه می شویم و فقط خود ما حق تصمیم گیری داریم. کدام دوشاخه را بچرخانیم و از کدام دوشاخه عبور کنیم؟ کجا برای یک روز توقف کنید و کجا برای بقیه عمرتان توقف کنید.

    به علائم جاده سرنوشت گوش دهید و با دقت بیشتری نگاه کنید و هرگز نوبت شانس خود را از دست نخواهید داد!

    فال ماشین و نشانه های سرنوشت

    فال خودروها و نشانه های سرنوشت در کنار طلسم ها، حرزها و توطئه ها نقش مهمی در زندگی رانندگان دارند. برای کسی که معتقد است، علائم بسیار مهمتر از هر قانون قانونی است. نشانه ها در سطح "انگشت" سرنوشت درک می شوند و مطمئناً بیشتر از طالع بینی به حقیقت می پیوندند. این قابل درک است؛ طالع بینی - برو تعداد میلیون ها نفر را رقم بزن، اما علامت - اینجاست - برای شما شخصی است. نشانه ها گاهی اوقات زندگی را تغییر می دهند و آن را به قبل و بعد تقسیم می کنند. آنها ما را نه تنها در معرض اخبار رویدادهای احتمالی، بلکه در معرض انتخاب و مسئولیت انتخابی که می کنیم نیز قرار می دهند. یا به دلیل بی توجهی بی رحمانه نابود می شوند. تابلوهای ماشین چه نوع هستند؟

    تابلوهای ماشین

    1. سوت زدن در ماشین به این معنی است که پولی وجود نخواهد داشت.
    2. باران ناگهان شروع به باریدن کرد - جاده موفق خواهد بود.
    3. گرفتن عکس از ماشین به معنای جدا شدن از آن (سرقت، دفع یا فروش) است.
    4. اگر می خواهید از خود در برابر پلیس راهنمایی و رانندگی محافظت کنید، گواهینامه رانندگی خود را در جیب چپ خود حمل کنید.
    5. پرنده ای به ماشین می زند - سود غیرمنتظره.
    6. اگر رفتید، برنگردید - سفر "خالی" خواهد بود (لازم نیست بروید).
    7. ماشین را سرزنش نکنید - "توهین آمیز" خواهد شد و صدمه خواهید دید (انتقام بگیرید).
    8. جای سوم را ترک نکنید - مسیر قبرستان (کمی صبر کنید).
    9. جلوی جاده چیزی خیاطی نکنید - جاده را "دوخت" خواهید کرد.
    10. ماشین را بشویید - در انتظار باران.
    11. اگر به حیوانی ضربه بزنید - فرمان را برای مدتی فراموش کنید - یک نفر می تواند نفر بعدی باشد.
    12. دو تصادف در سال - ماشین را بفروشید وگرنه اوضاع بدتر می شود.
    13. اگر در جاده از سیم بکسل استفاده کنید، باید از آن استفاده کنید.
    14. زباله ها را از پنجره بیرون انداخت - انتظار یک سال بدشانسی را داشته باشید.
    15. پول را در ماشین حساب نکنید - کسی پیدا می شود که آن را "فشار" می کند.
    16. به تصادفات جاده ای بزرگ نگاه نکنید - در نهایت به همان چیزی خواهید رسید.
    17. برای مشکلات - اصلاح در جاده، شستن ماشین در جاده.
    18. به راننده نگویید: مراقب باشید، پشت فرمان نخوابید، قوانین را دنبال کنید - شما برعکس می گویید.
    19. با آخرین پول خود ماشین نخرید - خرید موفقیت آمیز نخواهد بود.
    20. گربه از جاده عبور کرد - انتظار خوش شانسی نداشته باشید.
    جادوی خودرو - نشانه های سرنوشت

    اغلب سرنوشت راه درست را به ما نشان می دهد. با این حال، همه و نه همیشه این علائم را نمی توان به درستی تفسیر کرد. نشانه های سرنوشت می تواند مثبت و منفی باشد.

    نشانه های مثبت- این زمانی است که همه چیز درست می شود و درست می شود. به تمام معنا، "چراغ سبز" به سادگی "عجله" است. به عنوان مثال، قبل از اینکه متوجه شوید، تمام چراغ های راهنمایی در مسیر سبز هستند. یا به یک قطعه یدکی کمیاب نیاز دارید، و ناگهان به سرعت در دسترس است. در چنین لحظاتی، شما باید "بسیج" شوید، شانس خود را "غذا کنید" و زمان داشته باشید تا کاری را که شروع کرده اید تکمیل کنید. چنین لحظاتی را عموماً "سیل زده" می نامند.

    اما همانطور که می دانید، شانس برای همیشه دوام نمی آورد. نیازی به ناراحتی نیست - برای همه اینطور است. تشخیص نشانه های سرنوشت که ما را از مشکلات یا خطرات مرگبار هشدار می دهد بسیار ضروری است.

    نشانه های منفی گزینه ای از دسته «روز خوب نیست» و «روز شما نیست» هستند. البته این ممکن است تمام روز نباشد و لزوماً صبح نباشد. به عنوان مثال ، ناگهان همه چیز شروع به "از دست رفتن" کرد یا آماده شدن برای سفر به طور غیر قابل توجیهی دشوار می شود - آنها چیزی را فراموش کردند ، مجبور شدند برگردند ، ماشین بلافاصله شروع به کار نکرد و سفر آینده خود "بار" است. می تواند نشانه های متعدد و متفاوتی وجود داشته باشد.

    از اینکه برنامه ها مختل می شوند ناراحت نباشید - این فقط می تواند برای بهتر شدن باشد. آرام باشید، آرام باشید و سفر را به زمان دیگری موکول کنید. حداقل برای چند ساعت به عنوان آخرین راه حل، طرح را بخوانید یا طلسم یا طلسم را در دستان خود نگه دارید. از یکی از نزدیکان خود (ترجیحاً یک زن) بخواهید که یک لیوان آب به دنبال شما بیندازد. "رگه سیاه" نیز برای همیشه دوام نمی آورد.

    تمایز بین علائم و تصادفات مهم است: معمولاً چندین علامت وجود دارد که یکی پس از دیگری وجود دارد. تصادفی بودن یک نشانه است. تصادف برنامه های شما را خراب نمی کند. و این مورد هم در مورد مثبت است و هم علائم منفیسرنوشت

    همانطور که می دانید مراقب باشید - خدا مراقبان را حفظ می کند.

    برای بسیاری از مردم، خودرو تبدیل به یک دستیار، دوست و حتی جایگزین خانه و خانواده شده است. اغلب می توانید بشنوید که "ماشین همسر اصلی یک مرد است." او به چنان مراقبت و توجهی نیاز دارد که عزیزان هرگز دریافت نمی کنند. مردان کجا می روند - وقتی دوباره می روند تا ماشین خود را تعمیر یا تعمیر کنند؟

    آیا تا به حال دقت کرده اید که هر چه انسان بیشتر مراقب خانواده اش باشد و سلامت (از نظر سلامتی) خودش بیشتر باشد، ماشین کمتر خراب می شود؟ برای برخی، ماشین وسیله ای برای کمک و حمل و نقل است، تاکسی. برای دیگران، این فرصتی است برای پنهان شدن، پنهان شدن، محافظت از خود در برابر دنیا و نشان دادن برتری خود بر دیگران.

    اگر در مورد سرعتی صحبت کنیم که بسیاری از افراد هنگام دویدن یا رانندگی ماشین کسب می کنند، اغلب کسانی که آن را دوست دارند سعی می کنند از مشکلات خود فرار کنند. این نوع فرار از خودتان ممکن است برای مدتی ادامه یابد، اما بعد از آن پایان خواهد یافت. جای تعجب نیست که آنها می گویند: "شما نمی توانید از خود فرار کنید." یادمان باشد که روح برای یادگیری به این دنیا می آید و فرار از حل یک مشکل همیشه به عوارض و حتی مشکلات بزرگتر ختم می شود. ما می توانستیم همه اینها را در دبیرستان مشاهده کنیم. بیماری ها و ناراحتی ها از آزمایش ها و آزمایش ها در امان ماندند، اما ناآگاهی از این مطالب آموزشی در آینده خود را نشان داد و در تسلط بر مطالب زیر با مشکل مواجه شد.

    در زندگی، بسیاری از افراد از مشکلات در روابط، از ناامنی یا بروز عقده ها و بسیاری موارد دیگر فرار می کنند.

    به عنوان مثال یکی از مشتریان من در دویدن های طولانی به موفقیت های زیادی دست یافت و به شهرت رسید. با این حال، مشکلات خاص به او اجازه نمی داد که اعتماد به نفس داشته باشد. نارضایتی های دوران کودکی در مورد نگرش مادرش نسبت به او، سرزنش ها و نارضایتی های او از هر کاری که او انجام می داد، انگیزه ای برای دویدن او شد. حل این مشکل باعث از بین رفتن علاقه به این ورزش شد. فرصتی پیش آمد تا توانایی های خود را در زمینه دیگری درک کنم. حالا دانشمند شده و دیگر از سرزنش و انتقاد نمی ترسد.

    مرد دیگری که از علاقه مندان به اتومبیل های مسابقه ای بود، تمام زندگی خود را صرف فرار از نگرش مادرش نسبت به مردان کرد. او با اثبات اهمیت و موفقیت خود، شوهرش را خانه دار کرد و به هر طریقی سعی کرد پسرش را به کارهای خانه گره بزند. وقتی می خواست برای دیدن همسالانش به بیرون برود او را از در گرفت و دانلود کرد مشق شب. او پس از فرار برای تحصیل در شهر دیگری از مادرش، همچنان در ناخودآگاه خود از او فرار می کند و ماشین های سریع تری به دست می آورد. این مرد با درک مشکل خود، اکنون خانه و خانواده خود را دارد.

    مشکلات بسیار بیشتری وجود دارد که عاشقان سرعت از آنها فرار می کنند.

    واضح است که صحبت از "دایره جادوگر" را شنیده اید. گاهی می گویند: در سه کاج گم شدم. مردی در جنگل یا منطقه ای آشنا از شهر قدم می زند و در حال قدم زدن است و ناگهان متوجه می شود که گم شده است. هر چه انسان عصبی تر، ترسیده و آشفته تر باشد، گیج تر می شود. آیا دیده اید که یک بچه گربه چگونه با یک توپ نخ بازی می کند؟ گیج و ترسیده همچنان به تکان های تشنجی خود ادامه می دهد و نخ ها را بیشتر و بیشتر سفت می کند. بنابراین یک فرد در غرور خود فقط همه چیز را اشتباه می گیرد. تنها زمانی که او، سرانجام، خسته، می ایستد و به معنای زندگی فکر می کند، همه چیز در جای خود قرار می گیرد. کائنات به شما این فرصت را می دهد که بایستید و فکر کنید، مسیری را که طی کرده اید دوباره ارزیابی کنید و در مورد کاری که انجام داده اید تجدید نظر کنید. به محض اینکه انسان شروع به درک اشتباهات خود می کند، راه باز می شود.

    در شهر، چنین مکانی برای "اندیشیدن" اغلب ترافیک است. علاوه بر این، هر ترافیک معنای خاص خود را دارد. رابطه مستقیم بین تعداد وسایل نقلیه و ترافیک واضح است. برای برخی، میل به انزوا از تماس ها و ترس از ارتباط منجر به خرید خودرو می شود. چنین افرادی در ترافیک کند و عصبی مجبور به برقراری ارتباط هستند. برای کسانی که می خواهند از مشکل خود "فرار کنند"، راه بندان به مکانی تبدیل می شود که باید در مورد خود و مشکلی که باعث می شود آنها را به سرعت از آن "فرار کنند" فکر کنند.

    برای کسانی که ماشین نشانه "زندگی معتبر" است، ترافیک می تواند به مکانی تبدیل شود که فرد با دلیلی که باعث وابستگی او به پول شده است، مواجه شود. بسیاری از مردم سعی می کنند خود را پشت سر خود پنهان کنند رفاه مادیاز گرسنگی و سختی هایی که اجدادشان و خودشان متحمل شدند. بنابراین، گرسنگی شدید پدربزرگ و مادربزرگ در طول جنگ ممکن است حداکثر وابستگی را به در دسترس بودن غذا ایجاد کند. چنین نوه هایی اغلب در مواقع استرس و هنگام رانندگی غذا می خورند. ترس از دست دادن پول و استقلال حتی می تواند باعث تصادف شود و پس از آن به طور موقت ماشین خود را گم کنید.

    ترافیکی وجود دارد که رانندگان را به یاد آرامش و اوقات فراغت فرهنگی می اندازد. در شلوغی زندگی روزمرهبرخی افراد زندگی خود را بین کار و خانه کاملاً می بندند. مرکز شهر همیشه با مرکز فرهنگی، تاریخی و معنوی مرتبط است. برای قرن‌های متمادی، مردم به طور خاص به شهر می‌آمدند تا در خیابان‌های مرکزی قدم بزنند. ترافیک در مرکز شهر اغلب مردم را به خاطرات مشابه بازمی گرداند. سپس آنها می گویند: "بله، ما مدت زیادی است که به شهر نرفته ایم، کاملاً در حال دویدن هستیم."

    ترافیک در حاشیه های قدیمی شهر اغلب حکایت خانواده ها و مشکلات آنها را دارد. حومه‌های سابق مدت‌هاست که مملو از مناطق جدید شده‌اند، اما راه بندان‌های ترافیکی یادآور مشکلات موجود است. پیش از این، این حومه‌های قدیمی پر جمعیت بود که از روستاهای فقیر می‌آمدند و سعی می‌کردند خود را سیر کنند و شغلی در شهر پیدا کنند. آنها تفاوت خود را با "شهری" درک کردند و سعی کردند هر کاری که ممکن است انجام دهند تا از جمعیت ساکنان شهر متمایز نشوند. این افراد با نگه داشتن افرادی مانند خود، راه خود را باز کردند و جایگاهی را برای خود به دست آوردند. آنها که احساس می کنند خارجی هستند، اغلب توانایی خود را برای یافتن شغل و کسب درآمد نشان می دهند. این اتفاق می افتد که همه کارکنان شرکت بازدید کننده هستند. آنها بدون اینکه متوجه باشند، فقط از افرادی که به تازگی وارد شهر شده اند، کارمندان جدید جذب می کنند. وقتی در حاشیه های سابق گرفتار ترافیک می شوند، ناخودآگاه چنین افرادی احساس می کنند که شهر قدیمی آنها را نمی پذیرد. آنها بارها و بارها تلاش می کنند تا این شهر را فتح کنند و توانایی خود را برای زندگی در آن ثابت کنند. در سطح هوشیاری، این می تواند خود را به صورت افسردگی، تحریک و حالت تنهایی و مالیخولیا نشان دهد.

    مهاجران جدید که در حومه شهر احساس بدی می کنند، همیشه سعی می کنند در مرکز ساکن شوند و آن را از ساکنان بومی پس بگیرند. هر چه یک شهر در زندگی کشور اهمیت بیشتری داشته باشد و بودجه آن بیشتر باشد، مهاجران جدید فعالانه تر مردم بومی را از مرزهای تاریخی شهر بیرون می کنند. با این حال، هرچه این فرآیند فعال تر باشد، ترافیک بیشتری ظاهر می شود که شهرهای قدیمی و جدید را که ساکنان غیر بومی در آن گیر کرده اند، جدا می کند.

    برخی از شهرداران در تلاش هستند تا با ایجاد مسیرهایی در مناطق قدیمی و مستقر، گره های ترافیکی را حل کنند. منطقه قدیمی با زیرساخت های خاص خود نیز جریان خاص خود را دارد که در طول سال ها توسعه یافته است انرژی حیاتی، غمگین شما از طریق مسیرها این انرژی ها را از او خارج کنید، او را ضعیف کنید، او را خالی کنید. برجستگی منطقه سعی می کند جریان نیروهای حیاتی را مهار کند و ترافیک ایجاد کند. نیروی حیاتی قدرتمند در چنین مکان هایی جمع می شود. اگر فردی نشاط و انرژی کمی داشته باشد، ایستادن در چنین ترافیکی آنها را دوباره پر می کند. با این حال، باید درک کرد که این یک پدیده موقتی است. چند سال دیگر گره های ترافیکی این مکان ها از بین می رود و در عین حال نشاط و انرژی این مکان ها را ترک می کند.

    هنگام خرید خودرو، بسیاری از مردم نه تنها وسیله حمل و نقل، بلکه بدنه جدیدی را نیز به دست می آورند که هر چیز دیگری را در آن قرار می دهند. یک راننده خوب تمام بدنه ماشین را حس می کند، ابعاد آن را حس می کند. بنابراین، ماشین تمام مشکلات راننده خود را بر عهده می گیرد.

    بسیاری از مردم بدون اینکه بدانند داخل آن چه می گذرد، به سادگی یک ماشین را می رانند، یا آن را «بسیار تقریبی» می دانند. به همین ترتیب، آنها با زندگی بدن خود و دنیای اطراف خود ارتباط دارند. نکته اصلی این است که آنها راحت هستند. آنها به طور موقت در پشت پنهان شدند، درها را بستند و صدای موسیقی را بلندتر کردند تا صداهای بیرون را نشنوند. هر چه بیشتر بخواهند از مشکلات و تعامل با دیگران پنهان شوند، ماشینشان بیشتر خراب می شود یا تصادف می کند. گاهی اوقات دیگران حتی با ماشینی که در لبه جاده ایستاده تصادف می کنند.

    چه چیزی مردم را با اتومبیل مرتبط می کند؟ برخی از مردم ماشین را یک چیز گران قیمت می دانند که آنها را از جمعیت متمایز می کند، آنها را به رتبه افراد ثروتمند ارتقا می دهد و وضعیت مالی آنها را به اطلاع می رساند. تمام مشکلات مربوط به چنین ماشین‌هایی در زمانی که مالک به خودش اطمینان ندارد و با افراد ثروتمندتر و معتبرتر روبرو می‌شود، تحت تاثیر قرار می‌گیرد. کیهان به صاحب ماشین خواهد گفت که ارزش های مادی در این دنیا مهم ترین نیستند. ارزش های بزرگی وجود دارد. ثروت و موقعیت فقط یک توهم شکننده است. با درک نادرست از این سیگنال، شخص یک ماشین گران‌تر و معتبرتر می‌خرد. همه چیز دوباره تکرار می شود: تصادفات، خرابی ها و ملاقات با افراد معتبرتر و ثروتمندتر.

    برخی از صاحبان خودرو آنها را فرصتی برای پنهان شدن از مشکلات می دانند. دستگاه نقاط دردشان را به آنها نشان می دهد.

    معیوب موتور- صاحبش مشکل قلبی دارد. او سعی می کند تمام توان خود را صرف تأیید "نیاز" خود کند یا نشان دهد که چگونه "به نام ... برای خود ارزش قائل نیست".

    سقوط به سپر عقب - احساس اینکه شما در حال رانندگی هستید. یک نفر از پشت شما نفس می کشد.

    شما با یک ماشین دیگر تصادف کردید - با این فکر که شما را عقب نگه می دارند، شما را خالی کرده است. اگر ماشین قدیمی‌تری است و از سرعت پایینی که در حال حرکت است اذیت می‌شوید، افراد مسن‌تر شما را عقب نگه می‌دارند و پیشرفت شما را کاهش می‌دهند.

    چقدر انسان به جای اینکه از بیرون به اتفاقات بیرون نگاه کند و تصمیم درست بگیرد، دست به اقدامات عجولانه می زند؟ گاهی از ترس سرعتتان را کم می کنید و منتظر کسانی هستید که جلوی شما را بگیرند و جلوی شما را بگیرند. جالب است که هر چه مشکل یک فرد بیشتر بدتر شود، بازرسان راهنمایی و رانندگی او را بیشتر متوقف می کنند.

    شاسی -مرتبط با اهداف و مقاصد در زندگی یک فرد. اگر مسیر اشتباهی را انتخاب کرد، خرابی ها شروع می شود. اگر شاسی "پرواز می کند"، باید به این هشدار توجه کنید. اگر قسمت جلویی خراب شود، با معنای زندگی و برنامه ریزی برای آینده مشکل دارید. اگر قسمت پشتی شکسته شود، به شدت به گذشته کشیده می شوید. شما از تلخی از شکست های به جا مانده پر شده اید.

    استارتر- این دستگاه موتور را روشن می کند، همانطور که روح انسان کار بدن فیزیکی را "شروع" می کند. هنگامی که روح از بدن خارج می شود، شروع به فروپاشی می کند. تمام مشکلات روح در این قسمت از ماشین ظاهر می شود. اگر شخصی برنامه روح خود را اجرا کند، استارتر "مانند ساعت" کار می کند. گاهی چسبیدن به کلیشه های قدیمی زندگی فرد را مجبور می کند از مدل های سیاسی دفاع کند که در حال منسوخ شدن در جامعه هستند. برای چنین افرادی، یک استارت دائماً شکستن زمان و تلاش زیادی می برد.

    ژنراتور- این قسمت از دستگاه درست مانند دستگاه گوارش ما انرژی تولید می کند. انرژی از غذا وارد بهترین کانال های انرژی شده و در سراسر بدن پخش می شود. اگر فلور در سیستم گوارش انسان به دلیل ضعف ایمنی مختل شود، فرد توانایی "هضم" اطلاعات دریافتی و دریافت ایده ها و انگیزه هایی را که به او امکان می دهد در زندگی ادامه دهد را از دست می دهد. ژنراتور زمانی که موتور کار می کند کار می کند. قلب با موتور و با آن توانایی دوست داشتن مردم و زندگی مرتبط است. بنابراین عشق و علاقه به زندگی باعث تحریک کار مولد می شود و بالعکس.

    باتری- طحال را می توان با آن همراه کرد که حاوی تمام اطلاعات ارثی یک فرد است و مخزن خالص ترین خون است. بسیاری برای کنار آمدن با برنامه ارثی که دریافت کرده‌اند و رابطه‌شان با والدینشان مشکل است. عدم حمایت و کمک آنها، روابط دشوار با اقوام آنها را مجبور می کند به شرکت ها یا خانواده های دیگر پناه ببرند. "شما نمی توانید از خود فرار کنید"، بنابراین موقعیت های حل نشده بارها و بارها تکرار می شوند. مردی یک باتری را با باتری دیگر عوض می کند. مقادیر بی شماری از آنها را می توان در گاراژ ذخیره کرد - "فقط در مورد". این بد نیست، زیرا از آمادگی داخلی "روزی" برای حل مشکل اصلی شما صحبت می کند. سپس امکان روشنایی وجود خواهد داشت راه شماو در این نور درخشان از تاریکی جهل به سوی حقیقت بشتاب.

    سیم کشی کل دستگاه- اعصاب انسان با آن مرتبط است. اگر سیستم عصبیبارگذاری بیش از حد به دلیل رد آنچه اتفاق می افتد و تمایل به دور کردن همه چیز از خود - سیم کشی برق "پرواز می کند".

    با دربدستانت بسته است اگر درها «چسبند» و به سختی باز شوند، نمی‌توانید «به کارتان بپردازید».

    چرخ هامرتبط با پاها

    ترمز- توانایی کند کردن احساسات خود به موقع و نگاه کافی به موقعیت.

    ترمز دستی- سیستمی از دیدگاه ها و باورها که به فرد اجازه می دهد "خوب" باشد و "شایسته" رفتار کند.

    اجاق گاز– مرتبط با سیستم گرمکن سه گانه، سیستمی برای توزیع انرژی حیاتی در تمام قسمت های بدن. غده تیروئید به بخاری سه گانه متصل است.

    شیشه ای- با توانایی دیدن جهان مرتبط است. عرض نما نشان دهنده تمایل فرد برای دیدن همه چیز در اطراف است. هرچه کثیف تر باشند، انسان نمی خواهد بیشتر ببیند. ترک یا شیشه شکستهدر مورد مسیری صحبت کنید که راننده نمی خواهد به آن نگاه کند.

    شیشه عقب با نگاهی به گذشته همراه است.

    سیستم بنزین- متصل به سیستم خون رسانی بدن اگر چیزی "خون شما را مسموم کند"، بنزین با کیفیت پایین دریافت می کنید.

    سیگنال دهی- به عنوان محافظت در برابر از دست دادن دارایی استفاده می شود. هر چه خودرو گرانتر باشد، سیستم دزدگیر اغلب کل سیستم را متوقف می کند. شکست در آن با عدم اطمینان شما در مورد آینده همراه است. شما با پول مشکل دارید.

    رانندگانی هستند که مسافران را دوست ندارند یا سعی می کنند فقط افراد بسیار نزدیک را در ماشین خود قرار دهند. چنین رانندگانی از تماس ها می ترسند و در برقراری ارتباط مشکل دارند.

    چگونه افراد بیشترمشکلات خود را در خانه و در بین مردم احساس می کند، هر چه بیشتر آن را به مسافران "بیرون می آورد".

    همانطور که می بینید، یک ماشین می تواند به یک شخص و در مورد یک شخص چیزهای زیادی بگوید.

    برگرفته از کتاب یک کتاب کوچک برای شانس بزرگ نویسنده پراودینا ناتالیا بوریسوونا

    ماشین زمان مکانی ساکت و آرام پیدا کنید که هیچ کس مزاحم شما نشود و حداقل برای نیم ساعت بازنشسته شوید. آرام بنشینید، استراحت کنید، افکار روزمره، نگرانی ها، ترس ها را رها کنید... روی تنفس تمرکز کنید. دم و بازدم مانند موج سواری در دریا به تنفس خود گوش دهید.

    از کتاب معروف ترین پیشگویی ها و پیش بینی ها نویسنده کوروینا النا آناتولیونا

    ماشین اسرارآمیز نوستراداموس تصاویری از افراد و تصاویری از آنچه اتفاق خواهد افتاد در آینه ظاهر می شود. به یاد داشته باشید و بشمارید - هر چرخش آینه نشان دهنده یک سال از زندگی انسان است. ملکه مادر کاترین دو مدیچی دستش را روی قلبش فشار داد. این کی تموم میشه؟ قلب

    از کتاب Vimanika Shastra نویسنده بهارادواجا ماهاریشی

    DYNAMO MACHINE Yantra Sarvasva می گوید که 32 نوع یانترا وجود دارد که در اثر اصطکاک، به دلیل گرما، به دلیل انرژی آب در حال سقوط، به دلیل ترکیبی از عوامل فوق، در اثر پرتوهای خورشیدی و غیره برق تولید می کنند. از اینها، saamyojaka، یا راه

    از کتاب هاله در خانه نویسنده فد رومن الکسیویچ

    آپارتمان، خانه، اداره، ماشین انتخاب یک آپارتمان، خانه، دفتر برای خود (مهم نیست که قصد خرید یا اجاره ملک را دارید) یا از مشکلات انتخاب رنج می برید. مهد کودک، مدرسه یا موسسه برای فرزندتان، اول از همه، باید به شهود خود تکیه کنید،

    از کتاب 365. رویا، فال، نشانه برای هر روز نویسنده اولشفسکایا ناتالیا

    115. کره، ماشین، رعد و برق اگر در خواب کره تازه و طلایی خورده باشید، برنامه های شما محقق می شود و سلامتی شما را ناامید نمی کند. همچنین ثروت و دانش به دست خواهید آورد. روغن ترش همچنین آرزوی ثروتی است که از طریق کار سخت بدنی به دست آمده است. اگر در خواب کره فروختید،

    برگرفته از کتاب تماس با جهان های دیگر نویسنده گوردیف سرگئی واسیلیویچ

    1.7 ماشین زمان حال تصور کنید که در بشقاب پرنده که در بالا توضیح داده شد، نه تنها می توانید بر وزن و مسیر حرکت تأثیر بگذارید، بلکه جهت گیری فضایی اتم ها و مولکول ها را نیز تغییر دهید. این را می توان برای مثال با تغییر میدان گرانشی عمومی انجام داد. برای این

    از کتاب جادوی سفید. تشریفات پول و شانس از زکریا بزرگ! توسط زاخاری

    "ماشین زمان" را تمرین کنید اگر احساس تنهایی می کنید، به توانایی های خود اعتماد ندارید، معتقدید که از کودکی عشق و درک دیگران را نداشتید، پس این امر امروز روابط شما با مردم را بسیار پیچیده می کند. همانطور که می دانید بسیاری از مجتمع های ما،

    برگرفته از کتاب نژاد ششم و نیبیرو نویسنده بیازیرف گئورگی

    ماشین زمان هر روز ساده را طوری زندگی کنید که انگار آخرین روز شماست. ذخیره ای از قدرت و دانش را برای فردا نگذارید، اما همین امروز، تمام افکار و احساسات خود را به مردم بدهید... عزیزان من، در این فصل در مورد یک اختراع جالب به شما خواهم گفت -

    از کتاب نمایش روانی. چطور بود نویسنده زاتیف آندری الکساندرویچ

    تست "ماشین" این تست شامل انتخاب یک ماشین کار از بین سه خودروی هم‌ساخت و هم رنگ بود. همیشه خطر خرید یک ماشین آسیب دیده، رنگ آمیزی شده یا با اسناد "خاکستری" وجود دارد. لازم بود مشخص شود که کدام یک از خودروها در تصادف بوده است.

    از کتاب فرمانده I توسط شاه ادریس

    برگرفته از کتاب دایره المعارف داوزینگ نویسنده کراساوین اولگ آلکسیویچ

    حکیم و ماشین مدتها پیش، در یک ایالت شرقی، یک حکیم درباری ماشین هوشمندی طراحی کرد. هر غذایی را می توان در آن بارگذاری کرد و خودش طبق منوی از قبل تهیه شده غذاهای خوشمزه تهیه کرد

    از کتاب ناشناخته، مردود یا پنهان نویسنده تزاروا ایرینا بوریسوونا

    «ماشین زمان» قدرت علمی جهان بالاخره تسلیم شد هر چیزی که مربوط به سفر در زمان است، همیشه در اختیار نویسندگان داستان های علمی تخیلی بوده است. با این حال، مراجع علمی جهان با الهام از این موضوع، بیش از یک بار قلم به دست گرفته اند تا به این موضوع بیفزایند

    برگرفته از کتاب کارآگاه انسان شناسی. خدایان، مردم، میمون ها... [با تصاویر] نویسنده بلوف الکساندر ایوانوویچ

    برگرفته از کتاب به یاد آوردن نویسنده برتون رابرت ارل

    ماشین برای ماشینی که می خواهد مکانیکی بماند و زمان را تلف کند، به خاطر سپردن خود یک مانع است. ماشین ترجیح می‌دهد برآورده شدن خواسته‌هایش را بخواهد تا به خاطر سپردن خود که در آن اختلال ایجاد می‌کند. P. D. Uspensky به ما گفت که یک شخصیت کاذب مقاومت می کند

    از کتاب اسرار زمان نویسنده چرنوبروف وادیم الکساندرویچ

    3. ماشین زمان.

    برگرفته از کتاب زندگی شخصی ارواح و ارواح. به دنیای کنجکاو شارلاتان ها سفر کنید توسط ویلیام کوچولو

    21. ماشین زمان من راهی برای نگاه کردن به آینده پیدا کردم. من واقعا آن را پیدا کردم. با مردی آشنا شدم که می تواند مرا به آنجا ببرد. این فوق العاده ساده و در عین حال بسیار دشوار است، اما من فقط می خواستم بیانیه دین رادین و برایان جوزفسون را بررسی کنم