صفحه اصلی / عدد شناسی / انگلیکانیسم از چه زمانی آغاز شد؟ کلیساهای انگلیکن

انگلیکانیسم از چه زمانی آغاز شد؟ کلیساهای انگلیکن

نام: آنگلیکانیسم ("کلیسای انگلیسی")
زمان وقوع: قرن شانزدهم

آنگلیکانیسم به عنوان جنبش مذهبیجایگاهی میانی بین پروتستانتیسم و ​​کاتولیک را اشغال می کند و ویژگی های هر دو را ترکیب می کند. دلیل این امر در شرایط تاریخی ظهور انگلیکانیسم نهفته است - این مذهب مانند سایر جنبش های پروتستان نتیجه مبارزه با رومیان بود. کلیسای کاتولیکاما برخلاف لوترانیسم، کالوینیسم و ​​دیگر جنبش‌های اروپایی، «از پایین» به وجود نیامد، بلکه با اراده سلطنت «از بالا» کاشته شد. انگلیکانیسم ریشه های خود را مدیون یکی از معروف ترین آنهاست پادشاهان انگلیسی- هنری هشتم. او با ایجاد کلیسای خود در انگلستان، هدف خود را استقلال از کوریا روم قرار داد. دلیل رسمی، امتناع پاپ کلمنت هفتم از به رسمیت شناختن ازدواج هنری با کاترین آراگون غیرقانونی و بر این اساس، لغو آن بود تا بتواند با آن بولین ازدواج کند. در نتیجه این رویارویی، در سال 1534 پارلمان انگلیس استقلال کلیسای انگلیسی را اعلام کرد. بعدها آنگلیکانیسم به پشتوانه مطلق گرایی تبدیل شد. روحانیت به رهبری شاه در واقع بخشی از دستگاه دولتی شد. در حال حاضر رئیس کلیسای انگلیکن در انگلستان پارلمان است.

در زمان ملکه الیزابت اول، عقیده انگلیکن به نام 39 مقاله شکل گرفت. این شامل مقررات مشخصه پروتستانیسم و ​​کاتولیک بود. به عنوان مثال، در کنار سایر جنبش های پروتستان، آنگلیکانیسم جزم عادل شمرده شدن با ایمان و جزم کتاب مقدس را تنها منبع ایمان به رسمیت شناخت و همچنین رد کرد. آموزه های کاتولیکدر مورد عیش و نوش، احترام به شمایل ها و یادگارها، در مورد برزخ، نهاد رهبانیت، نذر تجرد کشیشان، و غیره. آنگلیکانیسم و ​​کاتولیک در عقاید تنها قدرت نجات کلیسا و همچنین بسیاری از عناصر کلیسا مشترک بودند. فرقه، که با شکوه خاص مشخص می شود. تزئینات خارجی کلیساهای انگلیکن تفاوت زیادی با کلیساهای کاتولیک ندارند.

برخلاف سایر کلیساها، انگلیکانیسم، در حالی که تمام عبادات سنتی را به رسمیت می شناسد، تأکید ویژه ای بر عشای ربانی (عشای ربانی) دارد.

جالب است که در قرن نوزدهم کلیسای روسیه و انگلیکانیسم روابط نسبتاً نزدیکی داشتند. تا به حال، آنگلیکانیسم مطلوب تر از کاتولیک و پروتستان تلقی شده است.

ساختار سازمانی انگلیکانیسم با ساختار کاتولیک یکسان است - کلیساها ساختار اسقفی دارند. کشیشی شامل تعدادی درجات - شماس، کشیش و اسقف است. توجه زیادی به موضوع جانشینی رسالتی کهانت می شود.

در حال حاضر حدود 70 میلیون پیرو آنگلیکن در جهان زندگی می کنند. آنگلیکانیسم از لحظه پیدایش خود از دولت بریتانیا جدا نشدنی بود و متعاقباً به عنوان بخشی از گسترش استعماری امپراتوری بریتانیا توسعه یافت. اکنون آنگلیکانیسم نقش بزرگی در حفظ یک فضای فرهنگی و مذهبی واحد برای کشورهای انگلیسی زبان و مستعمرات سابق تاج بریتانیا ایفا می کند.

دین انگلیکن مدرن 70 میلیون نفر را در 164 کشور متحد می کند. در حال حاضر، انگلیکن ها در 40 "کلیسای محلی" متحد شده اند. در بیشتر موارد به آنها می گویند: "انگلیسی"، کمتر - "اسقفی". نام اول نشان دهنده محل منشأ این اعتراف اصلاحی است، دوم - یکی از مهمترین جنبه های انگلیکانیسم - حضور اسقفی که به گفته خود آنگلیکن ها "تاریخی" است و به رسول انگلیس باز می گردد. ، سنت آگوستین (تاسیس کلیسا در انگلستان به طور سنتی به سال 597 2 مربوط می شود).

چه اصولی برای انگلیکانیسم اساسی است؟ در سال 1888، کنفرانس لمبث سندی را تصویب کرد که در آن چهار شرط اساسی برای ورود به عشای انگلیکن ترسیم شده بود. کسانی که وارد اینجا می شوند باید تایید کنند:

    کتاب مقدس عهد عتیق و جدید به عنوان کلام خدا؛

    اعتقادنامه نیقیه به عنوان بیانیه کافی از ایمان مسیحی.

    دو آیین مقدس - تعمید و عشای ربانی - با کلمات و اعمال درستی که توسط عیسی مسیح ایجاد شده است انجام می شود.

    اسقف تاریخی 3.

این چهار نکته باید توسط همه کلیساهایی که عضو انجمن انگلیکن هستند پذیرفته شود. با این حال، حتی این شرایط توسط برخی از "کلیساهای محلی" با رزرو قابل توجهی پذیرفته شده است. به عنوان مثال، برخی از آنها اعتقادنامه های به اصطلاح «رسالتی» و «آتاناسی» را همتراز با اعتقادنامه نیقیه می شناسند. برخی دیگر به جای دو آیین مقدس، سه را تشخیص می دهند و غیره.

چنین خواسته هایی در نگاه اول نشان می دهد که نظام جزمی خاصی در انگلیکانیسم وجود دارد. با این حال، در واقع، اصول ذکر شده به طور کامل با به رسمیت شناختن «آزادی ایمان» خط خورده است، که در واقع نشان دهنده فقدان یک سیستم اعتقادی روشن در میان آنگلیکن ها است. این حتی در مورد نکات اصلی نیز صدق می کند. تعلیم مسیحی. فقدان یک نظام جزمی منسجم در انگلیکانیسم منجر به ظهور آثاری مانند کتاب "صادق با خدا" اسقف رابینسون، 1964 می شود. جان الف. سی. رابینسون, اسقف وولویچ), که در آن نویسنده ادعا می کند که عیسی مسیح خدا نیست و اصلا وجود خدای شخصی را انکار می کند. علاوه بر این، مشخص است که چنین دیدگاه های آشکارا ضد مسیحی یکی از اسقف ها هرگز توسط ساختارهای رسمی حکومتی کلیسای انگلیکن محکوم نشد. فقدان یک عقیده واحد در انگلیکنیسم نتیجه فقدان یک نهاد معتبر واحد است که قادر به حکومت در مسائل اعتقادی باشد. حتي احكام مجالس جهاني در انگليكانيسم به رسميت شناخته نمي شوند (اگرچه برخي از آنگليكان ها چهار شوراي اول را بسيار معتبر مي دانند).

به دلیل عدم وجود یک عقیده واحد و الزام آور در جامعه انگلیکن، گسترده ترین کثرت گرایی وجود دارد. در این راستا، گرایش‌های عمده زیر در انگلیکانیسم قابل تشخیص است:

1. «انگلو-کاتولیک» یا «جنبش آکسفورد». جنبشی طرفدار کاتولیک که در قرن نوزدهم به وجود آمد. او

طرفداران مسائل دکترین به سمت کاتولیک گرایش دارند و آماده هستند تا همه جزمات کاتولیک، حتی دکترین عصمت پاپی را به رسمیت بشناسند. با این حال، یک عامل محدود کننده در روابط با کلیسای کاتولیک، عدم تمایل کاتولیک ها به رسمیت شناختن مشروعیت اسقف انگلیکن است. در همان زمان، گروه کوچکی از کاتولیک های انگلیسی وجود دارد که به سمت ارتدکس گرایش دارند.

2. «کلیسای بلند».

جناح محافظه کار در آنگلیکانیسم طرفداران «کلیسای عالی» به اشکال سنتی آنگلیکانیسم در زمینه دکترین و عمل پایبند هستند. توسعه بیشتر منطق محافظه‌کاری منجر به جدایی جنبش کاتولیک-انگلو از «کلیسای عالی» شد.

3. «کلیسای پست» یا «انجیلیان».

طرفداران این گرایش عمدتاً آنگلیکان های گرایش رادیکال پروتستان هستند که آموزه توجیه با ایمان و کتاب مقدس را تنها منبع آموزه می دانند.

4. مدرنیست ها.

نمایندگان این جریان، پایه های مسیحیت را به عنوان یک دین وحیانی انکار می کنند. در زمان ما، این روند بر عشای انگلیکن حاکم است.

5. کلیسای اسقفی ایالات متحده آمریکا.

این کلیسای محلی را می توان به عنوان یک جهت جداگانه در انگلیکانیسم متمایز کرد، زیرا همیشه با تعدادی ویژگی قابل توجه متمایز شده است. به طور کلی، او به "کلیسای پست" و مدرنیست ها نزدیک است.

شناسایی این جهت ها در انگلیکنیسم کاملا مشروط است. خود آنگلیکن‌ها اغلب، حتی با تشخیص تفاوت‌های بین خود، برای وحدت خارجی مبتنی بر تساهل مذهبی ارزش بیشتری قائل هستند. به گفته آنگلیکن ها، اساس آن این ایده است که نکته اصلی در مسیحیت تعلیم اخلاقی است، در حالی که جنبه جزمی در صورت لزوم فرعی است. آنگلیکن ها این مبهم بودن دکترین خود را یکی از جذاب ترین ویژگی های اعتراف خود می دانند. انحراف این رویکرد آشکار است: از دیدگاه ارتدکس، تعلیم اخلاقی که از منبع خود محروم است، محکوم به تنزل است. این به وضوح توسط داده های مطالعات آماری انجام شده در بریتانیا تایید شده است. بر اساس نظرسنجی‌ها، تنها 13 درصد از بریتانیایی‌ها حداقل سالی یک بار کتاب مقدس را مطالعه می‌کنند و 60 درصد هرگز کتاب مقدس را نمی‌خوانند. موضع رسمی انگلیکان در مورد روابط همجنس گرا کمتر قابل توجه نیست: کنفرانس لمبث در سال 1998 چنین روابطی را قابل قبول دانست.

برای دستیابی به وحدت رسمی در میان انگلیکن ها، سیستم خاصی از ارتباط متقابل بین کلیساهای محلی وجود دارد. می توان آن را به صورت زیر نشان داد:

در رأس نظام قرار دارد اسقف اعظم کانتربری(صد و سومین اسقف اعظم کنونی کانتربری دکتر جورج کری است که در سال 1991 نصب شد). او را رئیس کل جامعه انگلیکان می دانند. با این حال، این تسلط نسبتاً اسمی است. در واقع، قدرت اسقف اعظم کانتربری فقط به قلمرو انگلیس گسترش می یابد، اما حتی در اینجا نیز توسط پارلمان انگلیس محدود شده است (اگر کاملاً کنترل نشود). تنها سه وظیفه ای که به اسقف اعظم کانتربری سپرده شده است نشان دهنده نقش رهبری او در دنیای انگلیکن است:

    حق تشکیل هر ده سال یک بار کنفرانس لمبث اسقف های انگلیکان جهان و ریاست بر آن؛

    حق ریاست بر کنگره های اولیای کلیساهای محلی؛

    حق تصدی پست رئیس جمهور به اصطلاح

"شورای مشورتی آنگلیکن".

دلیل اینکه اسقف اعظم کانتربری نقش نسبتاً ضعیفی را در جامعه انگلیکن ایفا می کند، دکترین آنگلیکان در مورد کشیش است. اگرچه صحبت از عدم وجود آن در اسناد رسمی آنگلیکن صحیح تر است، علیرغم این واقعیت که آنگلیکان ها تقسیم بندی سه درجه ای روحانیون را حفظ کردند. همانطور که قبلاً اشاره شد، انگلیکن ها بر وجود یک اسقف در کلیسای خود تأکید می کنند که قدمت آن به سلسله مراتبی می رسد که از سنت آگوستین سرچشمه می گیرد و معتقدند که این واقعیت توسط تاریخ کلیسا تأیید شده است. با این حال، در عین حال، انگلیکن ها معتقدند که اسقفی (و کشیشی به طور کلی) نه به عنوان یک شرط الهی و اساساً ضروری برای وجود کلیسا، بلکه به عنوان چیزی مفید و ترویج کننده وحدت و نظم کلیسا باید حفظ شود. حتی در الاهیات آنگلیکن یک قصیده وجود دارد که موقعیت اسقفی را در انگلیکانیسم به خوبی توصیف می کند: «مقام اسقفی نه برای وجود، بلکه برای رفاه کلیسا لازم است». همه اینها فقط یک چیز را نشان می دهد: در عشای انگلیکن، اسقف (کشیشان) موقعیت خاصی را اشغال می کند که به راحتی می توان آن را با یک مقام دولتی مقایسه کرد. برای توصیف "کشیشان" انگلیسی، واقعیت تاریخی زیر نیز قابل توجه است: در قرن هفدهم. بسیاری از افرادی که توسط اسقف ها منصوب نشده بودند، به موجب یک عمل ساده مجلس، در صف کشیشان آنگلیکن پذیرفته شدند.(کنفرانس لمبث) نیز نقش بسیار مهمی در ساختار انجمن انگلیکن ایفا می کند. کنفرانس های لمبث کنفرانس اسقف هایی است که از سال 1867 هر ده سال یکبار به ریاست اسقف اعظم کانتربری تشکیل می شود. نام این کنفرانس ها از کاخ لمبث، محل اقامت اسقف اعظم کانتربری در لندن گرفته شده است. اولین کنفرانس به ریاست اسقف اعظم لانگلی، 76 اسقف را گرد هم آورد. از سال 1978 محل برگزاری کنفرانس به کانتربری منتقل شد زیرا تعداد اسقف های شرکت کننده در کنفرانس 1978 بسیار زیاد بود. کنفرانس های لمبث، که به مسائل الهیاتی، اجتماعی و سیاسی می پردازند، حتی نمی توانند مشابه شوراها در نظر گرفته شوند، زیرا تصمیمات آنها الزام آور نیست، بلکه ماهیت مشورتی دارد.

نخستی ها(نخستگان) - نخستی های انگلیکن "کلیساهای محلی". از سال 1979، نخستی‌ها هر دو تا سه سال یک بار برای مشاوره در مورد مهم‌ترین مسائل و تا حدی برای تهیه مواد برای کنفرانس‌های آتی لمبث گرد هم می‌آیند.

شورای مشورتی انگلیکنشورای مشورتی آنگلیکن یک مجمع بین‌المللی از آنگلیکن‌ها است که اسقف‌ها، بزرگان، شماس‌ها و افراد غیر روحانی را گرد هم می‌آورد تا درباره موضوعاتی که در جامعه آنگلیکن و جهان به وجود می‌آیند بحث کنند. این شورا بر اساس قطعنامه کنفرانس لمبث در سال 1968 تشکیل شد که دستور داد تماس‌ها بین کلیساهای انگلیکان بیشتر و نماینده‌تر بین کنفرانس‌های لمبث باشد و فعالیت‌های این دومی را تکمیل و گسترش دهد. در اکتبر 1969 اولین شورای مشورتی انگلیکان تشکیل شد. از آن زمان تا کنون هر دو تا سه سال یکبار تشکیل جلسه داده است. محل برگزاری آن ایالت های مختلفی است که در آن "کلیساهای محلی" آنگلیکن ها وجود دارد.

به عنوان مثال، می‌توانیم فهرستی از سؤالات زیر را ارائه کنیم زمان های مختلفدر کنفرانس های لمبث، جلسات نخستی ها و مجامع شورای مشورتی مورد بررسی قرار گرفته اند: مشارکت های ماموریتی. همکاری حوزوی؛ گفتگوی جهانی (با لوتریان، پیشاکلسدونیان، ارتدوکس ها، کالوینیست ها، کاتولیک ها)؛ مشاوره مذهبی؛ مشاوره الهیات و غیره

برای درک بهتر آنگلیکانیسم مدرن، باید کمی عمیق‌تر در تاریخ این دین کاوش کنیم.

آنگلیکانیسم در قرن شانزدهم ظاهر شد. شاه هنری هشتم تودور (1509-1547) پادشاه انگلستان در اصل یک کاتولیک بود. او از پاپ کلمنت هفتم رضایت برای کاهش مبلغ جمع آوری شده برای ساخت کلیسای جامع سنت پیتر در رم و اجازه فسخ ازدواج خود با کاترین آراگون (خاله امپراتور آلمان چارلز پنجم، دختر فردیناند) دریافت نکرد. و ایزابلا اسپانیا). برای انعقاد این ازدواج، یک بار اجازه خاص از پاپ لازم بود، زیرا کاترین قبلا با برادر هنری هشتم ازدواج کرده بود. هنری هشتم پس از 17 سال زندگی با کاترین، شیفته خدمتکار همسرش، آن بولین شد و همین امر باعث شد که او به دنبال لغو ازدواج خود با کاترین باشد. پاپ کلمنت هفتم از لغو این ازدواج امتناع کرد و اسقف اعظم کانتربری توماس کرانمر، رئیس کلیسای کاتولیک روم انگلستان، ازدواج هنری هشتم با کاترین را در سال 1533 باطل کرد. کرانمر سپس برکت خود را به ازدواج هنری با آن بولین داد. در همان زمان، کلیسای انگلیسی از تسلیم شدن در برابر پاپ کنار رفت. اندکی پس از آن، در سال 1534، پارلمان انگلیس، پادشاه را تنها رئیس کلیسا در انگلستان اعلام کرد. اسقف ها باید از پادشاه درخواست تأیید حقوق کلیسایی خود را می کردند. دو بنیانگذار انگلیکانیسم - هنری هشتم و اسقف اعظم کرانمر - مواضع متفاوتی در مورد توسعه بیشتر کلیسای انگلیسی اتخاذ کردند. کرانمر تمایل داشت که کلیسا را ​​در مسیر لوتری رهبری کند، در حالی که هنری می خواست اعتقادات و آیین های کاتولیک را حفظ کند. این دو مفهوم مستقیماً متضاد پادشاه و اسقف اعظم، که در منشأ انگلیکنیسم نهفته است، تا حد زیادی وضعیت فعلی کلیسای آنگلیکن را توضیح می دهد: اختلاف در مسائل اعتقادی، آیینی و غیره. در ابتدایی ترین مراحل شکل گیری این فرقه پروتستان به وجود آمد.

هنگامی که هنری هشتم درگذشت (1547) و پسر ده ساله اش ادوارد ششم (1547-1553) بر تخت سلطنت نشست، نفوذ اسقف اعظم کرانمر افزایش یافت و در نتیجه اصلاحات در کلیسای انگلیسی ادامه یافت. پس از ترجمه انگلیسی کتاب مقدس که در سال 1539 تحت سردبیری کرانمر منتشر شد، کتاب دعای مشترک برای اولین بار در سال 1549 منتشر شد. در سال 1552، کرانمر، با کمک ملانشتون، اعتقادنامه کلیسای انگلستان را منتشر کرد. ارائه سیستماتیک الهیات انگلیکن توسط کرانمر در سال 1552 در 42 مقاله اعتقادی نوشته شد که بر اساس "اعتراف آگسبورگ" لوتری و برخی اصول کالوینیسم بود.

در سال 1553، ادوارد ششم درگذشت و کاترین از آراگون، دختر مری تودور (1553-1558) بر تخت نشست. مریم کاتولیک بود و به مریم کاتولیک معروف است. مری تودور بازگشت کلیسای انگلیسی به اقتدار پاپی و ریشه کن کردن همه پیامدهای اصلاحات را اعلام کرد. در سال 1554، کرانمر محکوم به سوزاندن و در 21 مارس 1556 - پس از شکنجه های فراوان - اعدام شد. در زمان سلطنت مری تودور، حدود 200 پروتستان اعدام شدند و نام ماری خونین را به وجود آوردند.

پس از مرگ مری تودور، دومین دختر هنری هشتم (از آن بولین)، الیزابت اول تودور (1558-1603)، بر تخت سلطنت نشست. در زمان سلطنت الیزابت اول، اصلاحات در انگلستان بازسازی شد. کلیسای انگلیسی دوباره از حوزه قضایی رم خارج شد و به قدرت سلطنتی وابسته شد. در سال 1559، الیزابت پیروان کرانمر، متیو پارکر را به ریاست کانتربری منصوب کرد. در زمان الیزابت اول، 42 عضو مرامنامه انگلیکان تجدید نظر و به 39 نفر کاهش یافتند. در سال 1571، این 39 عضو توسط پارلمان انگلستان تایید و توسط اسقف کلیسای انگلستان امضا شد.

تاریخ بیشتر انگلیکانیسم ارتباط نزدیکی با گسترش امپراتوری بریتانیا دارد که منجر به گسترش کلیسای دولتی انگلستان در تمام مناطقی شد که بخشی از امپراتوری بودند. در قرن هفدهم در نتیجه استعمار بریتانیا، انگلیکانیسم به استرالیا، کانادا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و ایالات متحده آمریکا گسترش یافت. در قرن XVHI-XX. آنگلیکانیسم تقریباً در سراسر جهان (در کشورهای آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و غیره) گسترش یافت. فعالیت تبلیغی کلیساهای انگلستان، ایرلند، اسکاتلند و ولز در این امر نقش اساسی داشت.

از تاریخ انگلیکانیسم روشن است که از زمان پیدایش آن تا به امروز متون جزمی الزام آور عمومی (مشابه احکام مجالس جهانی) نداشته است. با این وجود، در کلیسای انگلیکن متون خاصی وجود دارد که مفاد اصلی ایمان آنگلیکن را بیان می کند. اولاً این «کتاب دعای مشترک» و 39 نفر به اصطلاح «اعضای دین» است که به آن پیوست شده است.

کتاب دعای مشترک اولین بار در سال 1549 منتشر شد و پس از آن چندین بار تجدید نظر شد. یکی از آخرین نسخه ها در سال 1928 انجام شد. با این حال، توسط همه "کلیساهای محلی" پذیرفته نشد. به عنوان مثال، در انگلستان متن "کتاب دعای مشترک" از نسخه 1662 هنوز در ساختار خود استفاده می شود، "کتاب ..." یک کتاب خدماتی است که شامل تعدادی متون با محتوای جزمی است. با این حال، به اندازه کافی واضح و قطعی نیست. از دهه 1960 در انگليكانيسم، فرآيند مدرن كردن آيين‌هاي مندرج در كتاب دعاي عمومي و زبان عبادت آغاز شد. پیامد این انتشار در سال 1980 یک نشریه جدید - "کتاب خدمات جایگزین" بود. در حال حاضر در جماعت انگلیکن (البته نه در سطح جهانی) نسبت به کتاب دعای مشترک از قدرت کمتری برخوردار است. نسخه نهایی "کتاب جایگزین پرستش" برای سال 2000 برنامه ریزی شده است، اما در حال حاضر در برخی از "کلیساهای محلی" انگلیکن استفاده می شود.

در مورد بارزترین ویژگی های ایمان انگلیکن که در متن کتاب دعای مشترک و 39 نفر از اعضای دین پیوست شده است، باید توجه داشت که بین این دو منبع توافق کاملی وجود ندارد. این به این دلیل است که «اعضای دین» نسبت به متن «کتاب...» شخصیت پروتستانی بارزتری دارند. در عین حال، به اصطلاح «اعلامیه اعلیحضرت» که در متن «کتاب...» قرار گرفته است، اقتدار خاص و حتی شاید بتوان گفت، تکلیف «اصحاب دین» را تأیید می‌کند. با این اعلامیه، پادشاه انگلستان اعلام می کند که «اعضای دین» «حاوی تعالیم واقعی کلیسای انگلستان، مطابق با کلام خدا...» است. در متن اعلامیه آمده است: «از رعایای عزیزمان می‌خواهیم به حرفه‌ی متحدالشکل خود ادامه دهند و از کوچک‌ترین انحراف از اعضای مذکور منع کنند». با این حال، باید توجه داشت که این معنی از "اعضای دین" تنها در انگلستان به دست می آید. در دیگر «کلیساهای محلی» آنها نیروی قانونی لازم الاجرا ندارند، و در خود انگلستان، در واقع فقط اعضای روحانیون باید آنها را امضا کنند. با این حال، تا به امروز هیچ "کلیسای محلی" انگلیکن اعضای مذهب را رد نکرده است، و می توان آن را به عنوان سندی در نظر گرفت که منعکس کننده مرام کل جامعه انگلیکان است.

از بارزترین تفاوت‌ها در آموزه انگلیکن که در اعضای دین بیان شده است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    آموزه حرکت روح القدس از طرف پسر و همچنین از طرف پدر (عضو پنجم)؛

    فقدان آموزش در مورد کلیسا به عنوان بدن مسیح (عضو XIX)؛

3. نفی خطاناپذیری اعتقادی مجالس جهانی (عضو بیست و یکم).

4. به رسمیت شناختن در کلیسای انگلیکن تنها دو آیین مقدس - غسل تعمید و عشای ربانی (عضو XXV).

5. عدم استناد به مقدسین، که به عنوان یک آموزه کاتولیک ممنوع است (عضو XXII).

    انکار تکریم آثار (دوره بیست و دوم)؛

    انکار احترام به شمایل های مقدس (عضو XXII) و غیره.

در انگلیکانیسم نیز انحرافات دیگری از تعالیم کلیسا وجود دارد که به عنوان پیامدهای ثانویه مبانی نادرست مندرج در کتاب دعای مشترک و اعضای دین به وجود آمد. به ویژه، نمونه ای از این نوع تحریف را می توان در رویه فعلی در انگلیکانیسم مدرن در انتصاب زنان به کشیشی مشاهده کرد (از سال 1974 - پروتستان، و از سال 1988 - اسقف).

برای اینکه درک کامل تری از انگلیکنیسم به دست آورید، می توانید خود را با جزئیات بیشتری با جد کل جامعه آنگلیکن - کلیسای انگلستان آشنا کنید. قدمت آن به سال 1533 برمی گردد. کلیسای انگلستان در حال حاضر تقریباً 26 میلیون پیرو دارد که تقریباً نیمی از جمعیت انگلستان است. رئيس كليسا توسط ملكه (يا پادشاه) حاكم انگلستان رسماً به رسميت شناخته مي شود كه با توافق نخست وزير، دو اسقف اعظم، 108 اسقف و 42 رئيس كليساها را منصوب مي كند. از نظر جغرافیایی، حوزه قضایی کلیسای انگلستان شامل: انگلستان، جزیره من، جزایر واقع در کانال مانش، جزایر سیلی، بخشی از ولز و همچنین اسقف نشین قاره اروپا (مراکش، ترکیه و غیره) است. ).

کلیسای انگلستان به دو استان تقسیم می شود: استان شمالی توسط اسقف اعظم یورک (در حال حاضر دکتر دیوید هوپ) اداره می شود، استان جنوبی توسط اسقف اعظم کانتربری (در حال حاضر دکتر جورج کری) اداره می شود. استان شمالی شامل 14 حوزه است. جنوب دارای 39 حوزه است. اسقف اعظم کانتربری و یورک و همچنین تعدادی اسقف (تعداد 24 نفر) از اعضای پارلمان بریتانیا هستند. نقش پارلمان در زندگی کلیسای انگلستان بسیار زیاد است، زیرا یکی از مهمترین مسائل زندگی کلیسا بدون تصویب تصمیم مربوط به ساختارهای کلیسا توسط پارلمان قابل حل نیست. به عنوان مثال، در نسخه 1928 "کتاب دعای مشترک" پیشنهاد شد که مرعش را در مراسم عشای ربانی قرار دهد (انگلیسی ها خدمت این مراسم مقدس را "عشاء" ، "شام خداوند" ، "شام آخر" می نامند. "میز خداوند")، اما پارلمان این پیشنهاد را رد کرد، علیرغم این واقعیت که تقریباً کل اسقف کلیسای انگلستان از این نوآوری حمایت کردند.

برای حل مقدماتی مهم ترین موضوعاتی که نیاز به تصویب پارلمان دارند (مسائل اعتقادی، مالی، و همچنین ساختار کلیسا و غیره) و برای انجام امور کمتر مهم در کلیسای انگلستان، به اصطلاح وجود دارد. شورای عمومی، متشکل از انتخاب هر پنج سال 574 عضو - روحانیون و غیر روحانیون. «سنود عمومی» دو بار در سال در یورک یا لندن تشکیل جلسه می دهد. همانطور که قبلا ذکر شد، کلیسای انگلستان شامل دو استان است که از 43 اسقف تشکیل شده است. اسقف‌ها نیز به نوبه خود به بخش‌ها تقسیم می‌شوند. بر اساس یک عبارت رایج در میان آنگلیکن ها، محله ها «قلب کلیسای انگلستان» را تشکیل می دهند. هر محله توسط یک کشیش اداره می شود که معمولاً به نام «نایب» یا «رکتور» خوانده می شود. کلیسای انگلستان در حال حاضر دارای 42 کلیسای جامع و 16 هزار کلیسا است (که 13 هزار بنای معماری هستند).

آمارهای سال های اخیر نشان می دهد که تعداد افرادی که مایل به پیوستن به کلیسای انگلستان هستند سالانه 5 هزار نفر کاهش می یابد و نسبت تعداد کسانی که غسل ​​تعمید و تایید شده اند نشان می دهد که پس از دریافت غسل تعمید، تنها یک نفر در پنج درآمد برای تایید، که بعدا انجام می شود. تعداد افرادی که در کلیسای انگلستان در سال 1998 منصوب شدند، 15 درصد (460) بیشتر از سال قبل بود. همبستگی این داده ها به نفع وضعیتی نیست که در سال های اخیر در کلیسای انگلستان ایجاد شده است: با افزایش تعداد خادمین کلیسا، تعداد افراد کلیسا و غسل تعمید هر ساله کاهش می یابد. این تا حدودی به دلیل خروج مردم از فرقه های دیگر است، اما دلیل اصلی آن همچنان نگرش بی تفاوت اکثریت انگلیسی های مدرن به زندگی کلیسا است.

حتی یک بررسی سطحی از انگلیکانیسم مدرن منجر به این ایده می شود که کلیسای انگلیکن مدرن در فاصله بسیار بیشتری با ارتدکسی قرار دارد تا مثلاً 70 سال پیش، زمانی که بین کلیسای ارتدکسو آنگلیکن ها مذاکرات بین ادیان را انجام دادند: در سال 1922 - با پاتریارک قسطنطنیه، در سال 1923 - با کلیساهای اورشلیم و قبرس، در سال 1930 - با کلیساهای ارتدکس اسکندریه و غیره).

محتویات مقاله

کلیساهای انگلیکن،جوامع مسیحی که با کلیسای اسقف اعظم در کانتربری (انگلستان) در ارتباط با عشای ربانی هستند، از یک پیام واحد استفاده می کنند. کتاب عبادت عمومی ) بر مواضع الهیاتی مشابه بایستند، به شکل واحدی از سازمان کلیسا پایبند باشند. انجمن کلیساهای انگلیکن شامل تعدادی کلیسا و سازمان های کلیسادر تمام نقاط جهان؛ در آمریکای شمالی توسط کلیسای اسقفی پروتستان در ایالات متحده نمایندگی می شود.

اصلاحات آنگلیکن.

آغاز درگیری معروف بین شاه هنری هشتم و پاپ به سال 1529 برمی گردد. در سال 1559، زمانی که ملکه الیزابت اول بر تخت نشست، ساختار سازمانی کلیسای انگلستان به شکل هایی ایجاد شد که تا حد زیادی تا به امروز باقی مانده است. در طول این 30 سال، تغییرات زیادی رخ داد، اما انگلیکن ها همیشه بر این عقیده بودند که کلیسای آنها کلیسای جدیدی نیست، بلکه همان کلیسایی است که بیش از هزار سال در انگلیس وجود داشته است. اصلاح آن برای بازگشت به الگوی کلیسا ارائه شده در عهد جدید انجام شد. در حمایت از این تداوم، انگلیکن ها به مرام، کشیشی و آیین مذهبی خود اشاره می کنند.

با این حال، تعدادی از تغییرات عمده اعمال شد. اهل محله کتاب مقدس را به زبان انگلیسی دریافت کردند و روحانیون شروع کردند به آموزش آنها که آن را بالاترین مقام در مسائل اعتقادی و زندگی بدانند. خدمات الهی اکنون به زبان محلی انجام می شد. کلیسای انگلستان بر استقلال کلیساهای ملی در امور داخلی، بر حق کلیساها برای عمل به صلاحدید خود در رابطه با مناسک و اعمال مذهبی اصرار و اصرار دارد. ادعای صلاحیت پاپ در مورد قلمرو انگلیس رد شد. با این حال، به دلیل ماهیت دوگانه اصلاح آن، کلیسای انگلستان ادعا می کند که هم کاتولیک و هم پروتستان خوانده می شود.

مبانی ایمان انگلیکن

ایمان انگلیکن بر کتاب مقدس استوار است، که شامل همه چیز لازم برای رستگاری است و بالاترین مقام در مسائل ایمان و زندگی کلیسا است. سه عقیده تاریخی (رسالتی، نیقیه و آتاناسی)، که به طور خلاصه آموزه مسیحی را بیان می کند. مناصب مذهبی چهار شوراهای جهانیکلیسای اولیه (نیقیه، افسوس، قسطنطنیه و کلسدون)، که پایه های دکترین کلیسا را ​​پایه گذاری کرد. 39 مقالهکلیساهای انگلستان: بیان کاملی از این آموزه نیستند، بلکه بیانگر موضع میانی کلیسا در منازعات بین ادیان قرن شانزدهم هستند: بین روم از یک سو و پروتستانیسم رادیکال از سوی دیگر. دفترچه خدمات واحد - کتاب عبادات عمومی(کتاب دعای مشترک). آنگلیکن ها الهیات را از عبادت جدا نمی کنند. این رساله، عمدتاً محصول زحمات اسقف اعظم توماس کرانمر، که در سال 1556 به شهادت رسید، به همان اندازه که از نظر مذهبی بسیار عالی است، از نظر الهیات نیز عمیق است. مطالعه آن - بهترین راهبرای درک زندگی کلیساهای انگلیکن

شخصیت انگلیکانیسم.

سنت انگلیکن مدیون کرانمر است. او دو اصل بزرگ را مطرح کرد: 1) هیچ چیز در نظم کلیسای قدیمی نمی تواند تغییر کند مگر اینکه به وضوح با کلام خدا در تضاد باشد. 2) از هر گونه تعاریفی باید اجتناب کرد مگر اینکه خود خداوند آنها را در کتاب مقدس آورده باشد. این بدان معناست که بسیاری از مسائل در کلیساهای انگلیکن دارای تفاسیر متفاوتی هستند. به عنوان مثال، کلیسای انگلستان، در تفسیر ماهیت حضور مسیح در مراسم عشای ربانی، از یک سو، آموزه تغییر جوهر کلیسای کاتولیک روم را که امکان شناسایی نشانه های بیرونی (نان) را فراهم می کند، رد می کند. و شراب) با عطای فیض (جسم و خون مسیح)، و از سوی دیگر، زوینگلیانیسم، که به دنبال جداسازی کامل نشانه ها از هدیه است. انگليكانيسم ماهيت حضور مسيح يا شيوه اي را كه در آن هديه بدن و خون او به پرستندگان شركت كننده در عبادت منتقل مي شود، با دقت تعريف نمي كند. ممکن است کسی از ابهام دکترین انگلیکن در این مورد انتقاد کند، اما نشان دهنده احترام به اسرار بسیار عمیق است که برای کسی قابل درک نیست. درک انسان. در عین حال، فقدان افراط در حل مسائل الهیاتی به گشودگی انگلیکن ها نسبت به ایده های جدید کمک می کند، زیرا آنها معتقدند حقیقت همیشه بالاتر است. سطح به دست آورددرک او سنت الهیات انگلیکن شامل تعدادی از الهی‌دانان بزرگ می‌شود که از J. Jewel و R. Hooker در سلطنت ملکه الیزابت اول شروع شده و به W. Temple (1881–1944) در قرن بیستم ختم می‌شود.

گسترش آنگلیکانیسم

آنگلیکانیسم در ابتدا بود دین دولتیانگلستان و ایرلند (اگرچه اکثریت جمعیت ایرلند همچنان در کلیسای کاتولیک روم باقی ماندند). اما به سرعت از طریق استعمار در سراسر جهان گسترش یافت، زیرا استعمارگران، البته، به اشکال آشنای خود از اعتقادات مسیحی پایبند بودند، و همچنین از طریق کار تبلیغی، که با تأسیس انجمن تبلیغ انجیل (1701) آغاز شد. ). کلیسای انگلیکن در انگلستان ملی است، توسط دولت محافظت و حمایت می شود، اگرچه اسقف ها و کشیشان آنگلیکن تحت حمایت دولت نیستند. در تمام کشورهای دیگر، چنین ارتباطی با دولت کاملاً از بین رفته است و اکنون هیچ کلیسای انگلیکان در آنها به هیچ وجه با تاج بریتانیا مرتبط نیست. در اسکاتلند، پرسبیتریانیسم در سال 1689 غالب شد. کلیسای اسقفی کوچک به دلیل وفاداری خود به خانه سلطنتی تبعیدی استوارت مورد آزار و اذیت قرار گرفت. اما او توانست از این دوران سخت جان سالم به در ببرد و در پایان قرن هجدهم. دوران تساهل مذهبی فرا رسیده است. به طور طبیعی، پس از انقلاب آمریکا، کلیسای اسقفی آمریکا به عنوان انجمنی آزاد و مستقل از کلیسای انگلستان شکل گرفت، هرچند که هدف خود را رد مبانی دکترین و سنت های مذهبی خود اعلام نکرد. در سال 1857، کلیسای نیوزلند به یک اسقف نشین مستقل تبدیل شد، که مشترک المنافع با کلیسای انگلستان را ترک نکرد. در سال 1869، کلیسای ایرلند از دولت جدا شد و شروع به مستقل دانستن خود کرد. این روند ادامه یافت تا اینکه کلیساهای مستقل و خودگردان انگلیکن تقریباً در همه نقاط جهان شکل گرفتند. تا به امروز، توزیع اسقف اعظم (استان های کلیسا) کلیسای انگلیکن بر اساس کشور و منطقه به شرح زیر است: انگلستان (2)، اسکاتلند (1)، ایرلند (1)، ولز (1)، کانادا (4)، ایالات متحده آمریکا ( 9)، هند غربی (1)، آفریقا (6)، سودان (1)، اقیانوس هند (1)، برمه (1)، برزیل (1)، چین (1)، ژاپن (1)، استرالیا (5)، نیوزلند (1) ; اسقفی که صلاحیت آن بر خاورمیانه است، شورای کلیسای اسقفی اورشلیم و خاورمیانه نامیده می شود.

یک استان کلیسایی می تواند از حداقل چهار اسقف تشکیل شود. اسقف های خود را انتخاب می کند، قوانین حکومت کلیسای محلی را تأیید می کند، و حق دارد در آیین نامه مطابق با سنت های محلی تجدید نظر کند. هیچ استان کلیسایی نمی تواند قوانین خود را بر دیگری تحمیل کند و همه می دانند که تغییرات قابل توجهی در دکترین یا خدمات کلیساممکن است منجر به از دست دادن ارتباط با دیگران شود. برخی از اسقف‌ها، به‌عنوان مثال در جزیره موریس، بخشی از هیچ استان کلیسایی نیستند و چه در انگلستان و چه در ایالات متحده تابع کلیسا هستند.

جامعه کلیساهای آنگلیکن

کلیساهای انگلیکن انجمن وسیعی از کلیساها را در سراسر جهان تشکیل داده اند. امروزه تمام اسقف های ژاپن ژاپنی هستند و تمام اسقف های چین چینی هستند. چهار اسقف آفریقایی در نیجریه ریاست اسقف‌ها را بر عهده دارند و دوازده اسقف کمکی آفریقایی نیز وجود دارند. اسقف جامائیکا یک سیاهپوست اهل هند غربی است. در سال 1958، اولین فیلیپینی به درجه اسقف سوفراگان تقدیم شد. این روند ادامه دارد؛ هنگامی که کلیساها در آسیا و آفریقا به استقلال می رسند، تمایل به ایجاد انجمن های کلیسایی دارند که کاملاً با مدل های اروپایی و آمریکایی متفاوت است.

اتحاد چنین انجمن گسترده ای به حفظ روابط دوستانه کمک می کند. کلیساهای انگلیکن نه پاپ دارند و نه واتیکان. آنها توسط هیچ قانون پذیرفته شده ای در کنار هم نیستند. اما آنها اتحاد خود را احساس می کنند، ایمان مشترکی دارند، به سنت مشابهی از عبادت پایبند هستند، و تغییراتی در آن بر اساس تجدید نظر در آیین نامه در استان های مختلف کلیسا ایجاد شده است. با اجازه اسقف محلی، یک کشیش انگلیکن می تواند در هر نقطه ای از جهان آنگلیکن خدمت کند. هر ده سال (یا بیشتر) این رابطه دوستانه در کنفرانس اسقفان انگلیکن لمبث، که از سراسر جهان گرد هم می‌آیند، مجدداً تأیید می‌شود. اولین کنفرانس در سال 1867، در یک زمان دشوار برای کلیسا برگزار شد. جلسات آن در کاخ لمبث، محل اقامت اسقف اعظم کانتربری در لندن برگزار می‌شود، که به‌طور رسمی (به‌طور رسمی) رئیس آن‌ها است و از طرف خود دعوت‌نامه‌ها را ارسال می‌کند. این کنفرانس یک مجمع عمومی نیست و نمی تواند برای همه کلیساها تصمیم گیری کند. اما فرصتی برای مشورت متقابل و بحث صریح فراهم می کند. گزارش ها و قطعنامه های آن از اعتبار زیادی برخوردار است و بسیاری از تصمیمات آن برای اجرا توسط کلیساهای مختلف پذیرفته می شود. امروزه تغییراتی در اشکال سازماندهی کمیته های دائمی در مورد روابط بین کلیساها در کلیساهای انگلیکن و در مورد فعالیت های مبلغان ایجاد شده است. در میان احساسات فزاینده جهانی، کلیسای انگلیکن و کلیسای کاتولیک رومی در سال 1967 کمیته مشترکی را در زمینه الهیات تأسیس کردند تا اولین گام ها را در جهت بازگرداندن وحدت کامل بین دو مذهب بردارند.

معنای آنگلیکانیسم.

انگلیکن ها از همان ابتدا اتحاد همه پیروان مسیح را بر روی زمین هدف خود قرار دادند. اسقف اعظم کرانمر طرحی بزرگ برای همکاری همه کلیساهایی که دوره اصلاحات را پشت سر گذاشته بودند، تدوین کرد. تلاش های او به دلیل عدم علاقه برخی از رهبران کلیسای آلمان به او ناموفق بود. کلیساهای انگلیکن در حال گفتگو برای اتحاد نزدیکتر با رهبران مختلف طیف وسیعی از کلیساها، از جمله کلیسای کاتولیک رومی هستند. برخی از این مصاحبه ها به نتایج مثبتی منجر شد. کلیساهای انگلیکن با کلیساهای کاتولیک قدیمی و کلیسای ملی کاتولیک لهستان وارد ارتباط عشای ربانی کامل شدند. بسیاری از کلیساهای انگلیکن با کلیساهای سوئد و فنلاند ارتباط عشایری جزئی دارند. ارتباط جزئی با کلیسای سوری مار توما در جنوب هند. کلیسای آمریکا روابط دوستانه ویژه ای با کلیسای مستقل فیلیپین برقرار کرده است. چهار اسقف نشین آمریکایی به کلیسای متحد جدید جنوب هند پیوستند. این کلیسا با هیچ یک از استان های کلیسایی انگلیکن در ارتباط کامل عشای ربانی نیست، اما با گذشت زمان تماس بین آنها به طور فزاینده ای نزدیک تر می شود. جوامع انگلیکن در برمه و سریلانکا با کلیساهای دیگر وارد مذاکره شده اند که می تواند منجر به ایجاد کلیساهای متحد در این کشورها شود.

پروتستانیسم

آنگلیکانیسم

ویژگی های اصلی آنگلیکانیسم

پیروزی نهایی انگلیکانیسم تحت فرمان ملکه الیزابت بود که در سال 1563، با یک قانون پارلمان، "39 ماده" کلیسای انگلیس را به عنوان اعتقادنامه آنگلیکن اعلام کرد. این مقالات با روحیات پروتستانی آغشته شده اند، اما عمداً از مسائلی که پروتستان های قرن شانزدهم را تقسیم می کند اجتناب می کنند. و همچنان در قرن هفدهم تقسیم شد - سؤالاتی در مورد اشتراک و جبر.

مقالات تحت تأثیر و با مشارکت متکلمان قاره‌ای پروتستان جمع‌آوری شده‌اند که راهنمای اصلی آن اعتراف آگسبورگ است. این مقالات باید بین:

1) دگم هایی که خصلت کلی مسیحی دارند، مانند: آموزه خدای سه گانه، خالق و مهیا کننده جهان، پسر خدا، تجسم او، اتحاد دو طبیعت در او - الهی و انسانی، معاد او، عروج. و دومین آمدن و غیره

2) انکار پروتستانی برزخ و عافیت، تجویز وعظ و عبادت به زبان عامیانه، لغو تجرد اجباری روحانیون، منکر قدرت پاپ، دکترین که کتاب مقدسشامل هر چیزی که برای رستگاری لازم است، آموزه عادل شمرده شدن تنها از طریق ایمان، انکار احترام به شمایل ها و یادگارها، انکار استحاله است.

3) ادعای برتری کلیسایی تاج، یعنی. حاکم عالی کلیسای انگلستان پادشاه است که قدرت خود را از طریق روحانیون مطیع اعمال می کند.

قدرت سلطنتی در انگلستان این حق را دارد که اسقفانی را در مقرهای خالی منصوب کند، جلساتی را تشکیل دهد، یعنی. شوراهای تمامی اسقف های استان و نمایندگان منتخب روحانیت پایین، بالاترین دادگاه تجدیدنظر در امور کلیسایی است. با گذشت زمان، برتری کلیسایی سلطنتی به برتری پارلمانی بر کلیسا تبدیل شد. انتصابات در مراکز اسقفی به نخست وزیر بستگی دارد.

بارزترین ویژگی کلیسای انگلستان این است که آن را حفظ کرده است سلسله مراتب کلیسا. طبق تعالیم کلیسای انگلیکان، فقط روحانیون دارای تمام مواهب پر فیض سلسله مراتب واقعی هستند. آنگلیکانیسم به طور التقاطی عقاید کاتولیک در مورد قدرت نجات کلیسا را ​​با جزم انصاف از طریق ایمان ترکیب کرد.

کلیسای انگلیکن ساختاری اسقفی دارد. روحانیون به سه گروه تقسیم می‌شوند: اسقف‌ها، پیش‌بینی‌ها و شماس‌ها که همگی از طریق منصب اسقفی به درجات خود ارتقا می‌یابند. مؤمنانی که در اطراف معبد خود جمع شده اند یک جامعه کلیسا را ​​تشکیل می دهند. مؤمنان در جلسات محله خود مالیات را به نفع کلیسا تعیین می کنند و از میان خود یک امین یا بزرگ را برای اداره امور کلیسا انتخاب می کنند. کشیشان محلی توسط حامیان محلی منصوب می شوند. دادگاه های کلیسا حفظ می شوند. اسقف ها در رتبه خود منصب اربابان را به خود اختصاص می دهند و بسیاری از آنها نماینده مجلس علیا هستند.

عبادت کلیسای انگلستان در کتاب دعای مشترک آمده است، که ترجمه کمی تغییر یافته به زبان انگلیسیکتاب مذهبی کاتولیک رومی که در انگلستان قبل از اصلاحات استفاده می شد. در انگلیکانیسم، یک آیین باشکوه حفظ شده است، از لباس های مقدس استفاده می شود.

کلیسای انگلستان یک کلیسای دولتی در انگلستان است. در طول اصلاحات در قرن شانزدهم به وجود آمد. از نظر اصول مذهبی و سازمانی، نسبت به سایر کلیساهای پروتستان به کلیسای کاتولیک نزدیکتر است. سلسله مراتبی که یادآور سلسله مراتب کاتولیک است باقی مانده است. رئیس AC پادشاه است که اسقف ها را منصوب می کند. نخست وزیر (لقب افتخاری مهم ترین اسقف) A. Ts - اسقف اعظم کانتربری. بخش قابل توجهی از اسقف ها اعضای مجلس اعیان هستند. 3 کلیسا وجود دارد: بلند، نزدیکترین به کاتولیک، پست - نزدیک به پیوریتانیسم، و کلیسا - که روند غالب در A.C است و تلاش می کند همه مسیحیان را متحد کند. همچنین به طور رسمی A.C در اسکاتلند، ولز، ایرلند، ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا - در مجموع در 16 کشور از هم جدا شده است. به طور فعال در جنبش جهانی مشارکت می کند و حامیان اتحاد فرقه های مسیحی را متحد می کند. یکی از گرایش های A.C، کاتولیک انگلو است.

مطالب استفاده شده از سایت http://mirslovarei.com/

انگلیکان (Syuami، 2016)

از زمان سلطنت الیزابت بود که تاریخ کلیسای انگلیکن به شکلی که هنوز وجود دارد آغاز شد. کلمه انگلیکن قبلاً وجود داشت، اما معنایی که بعداً به دست آورد را نداشت. همانطور که در فرانسه گالیکان ها و اولترامونتان ها بر اساس جنبه های خاصی از دکترین و سازماندهی متمایز می شدند، برای مثال در مورد انتصاب در عالی ترین مناصب کلیسایی، قبل از الیزابت و حتی قبل از هانری هشتم، یک جنبش انگلیکان در کلیسای انگلستان وجود داشت.

کلیسای انگلیکن (RIE، 2015)

کلیسای انگلیکان (به انگلیسی: Church of England, Anglican Church) کلیسای دولتی پروتستان انگلستان است. این در نتیجه اصلاحات، که در انگلستان با گسست هنری هشتم از کلیسای کاتولیک روم آغاز شد، به وجود آمد. در سال 1534، پارلمان قانون برتری را تصویب کرد و پادشاه را رئیس کلیسای ملی اعلام کرد. به دنبال آن همه صومعه ها و برادری های کلیسا منحل شد و زمین ها و اموال آنها مصادره شد. فرمول بندی اعتقادی انگلیکانیسم در دوره ادوارد ششم آغاز شد و در زمان الیزابت اول ادامه یافت. این در 39 مقاله (1571) و کتاب دعای مشترک منعکس شده است.

آنگلیکانیسم (NFE، 2010)

ANGLICANITY - 1) دکترین انگلیکان. 2) عشای انگلیکن. 1) سنت آنگلیکن به اصلاحات انگلیسی قرن شانزدهم برمی گردد. آنگلیکانیسم نه تنها در مخالفت با آن شکل گرفت کلیسای قرون وسطایی، بلکه به لوترانیسم و ​​کالوینیسم نیز می پردازد. اگر آناباپتیست ها معتقد بودند که ام. لوتر و جی. کالوین پیشرفت کافی در بازسازی اشکال کلیساهای عهد جدید نداشته اند، آنگلیکن ها معتقد بودند که لوتر و کالوین بیش از حد از سنت های تاریخی کلیسا دور شده اند.

کنفرانس های لمبث

کنفرانس های لمبهث - کنفرانس های اسقف های کلیساهای انگلیکن، که تحت رهبری اسقف اعظم کانتربری در کاخ لمبث او در لندن تشکیل شد. کنفرانس هایی از سال 1867 تقریباً هر 10 سال یکبار برای بحث در مورد مسائل فرقه، جزم و دکترین اجتماعی تشکیل می شود. آنها ماهیت مشاوره ای دارند، تصمیمات آنها برای آنگلیکان های خودمختار الزام آور نیست. کلیساها اسناد و آدرس های اتخاذ شده در کنفرانس ها بیانگر احساسات عمومی در انگلیکانیسم جهانی در مورد موضوعات مورد بحث است.

کتاب دعای مشترک

کتاب دعای عمومی مجموعه رسمی دعاها و دیگر احکام مذهبی انگلیکانیسم است. حاوی صبح و نماز عصر، اشکال تشریفات، مزامیر، ترتیب انتصاب اسقف ها، کشیشان و شماس ها تنظیم می شود. کتاب دعای مشترک در دوران اصلاحات در انگلستان بر اساس شیوه های مذهبی موجود در کاتولیک قرون وسطی ایجاد شد. قانون یکنواختی 1549 کتاب دعا را به عنوان سند رسمی مذهبی مورد استفاده در کلیسای انگلستان تجویز کرد.

کلیسای کلیسای انگلستان

GENERAL SYNOD OF CHURCH of ENGLAND بالاترین ارگان کلیسای انگلستان است که توسط قانون پارلمان در سال 1969 ایجاد شد. وظایفی که قبلاً توسط مجمع ملی کلیسای انگلستان انجام می شد و همچنین جلسات (مجمع روحانیون) یورک و کانتربری به او منتقل شد. مانند مجلس ملی سابق، که توسط پارلمان در سال 1919 تأسیس شد، مجمع عمومی کلیسای انگلستان از سه مجلس تشکیل شده است: مجلس اسقف، مجلس روحانیت و مجلس عوام، اما کار آن عمدتاً شامل روحانیون عادی و غیر روحانی است. .

کلیسای انگلیکن (نوویکوف، 1987)

کلیسای انگلیکان یکی از کلیساهای پروتستانی است که در آیین و سازماندهی آن چیزهای زیادی از کاتولیک محفوظ مانده است. کلیسای انگلستان یک کلیسای دولتی در انگلستان است. در جریان اصلاحات قرن شانزدهم به وجود آمد. در سال 1534، پارلمان با یک قانون برتری، پادشاه هنری هشتم را به عنوان رئیس کلیسای انگلستان اعلام کرد. روابط کلیسا با واتیکان قطع شد، صومعه ها بسته شد، زمین های آنها مصادره شد، آثار و نمادها سوزانده شد. در سال 1549، کتاب دعای جدیدی معرفی شد، تجرد روحانیون لغو شد. در سال 1571، مرامنامه آنگلیکن شامل 39 ماده (عضو) تصویب شد.

کلیساهای انگلیکن

کلیساهای انگلیکن، انجمن‌های مسیحی که با کلیسای اسقف اعظم در کانتربری (انگلستان) در ارتباط هستند، از یک رساله واحد (کتاب عبادت عمومی) استفاده می‌کنند، بر مواضع الهیاتی مشابهی ایستاده‌اند، و به شکل واحدی از سازمان کلیسا پایبند هستند. انجمن کلیساهای انگلیکان شامل تعدادی کلیسا و هیئت های کلیسایی در تمام نقاط جهان است. در آمریکای شمالی توسط کلیسای اسقفی پروتستان در ایالات متحده نمایندگی می شود.