صفحه اصلی / عدد شناسی / افسانه های مرتبط با علائم زودیاک. افسانه ها و افسانه ها - کمان افسانه علامت زودیاک لئو

افسانه های مرتبط با علائم زودیاک. افسانه ها و افسانه ها - کمان افسانه علامت زودیاک لئو

کمان

کمان، نهمین علامت زودیاک، یک فرد معمولی نیست که بند کمان را دراز کند. قوس یک سنتور، موجودی اساطیری است که نیمی از آن انسان و نیمی از اسب است. قوس تنها علامت نجومی است که هم به صورت انسان و هم حیوان به تصویر کشیده می شود.

با این حال صورت فلکی قوس یک سنتور ساده نیست. این Chiron بزرگ و خردمند، پسر خدای تیتان زحل است. Chiron دوست و معتمد خدایان و انسانها بود. خدایان به Chiron یاد دادند که شفا دهد، شکار کند، آلات موسیقی بنوازد و آینده را پیش بینی کند. با گذشت زمان، خود Chiron به یک معلم شناخته شده تبدیل شد. از شاگردان معروف او آشیل، جیسون، کاستور، پولوکس و هرکول بودند.

یک روز، هنگامی که هرکول بزرگ در حال شکار یک گراز مهیب بود، به طور تصادفی با یک تیر مسموم از ناحیه زانو Chiron زخمی کرد. عذاب وحشتناکی شیرون را فرا گرفت، اما سنتور جاودانه نتوانست بمیرد. هرکول قول داد که مرگ را پیدا کند، کسی که می تواند سرنوشت Chiron را کاهش دهد. هرکول در طول سرگردانی خود، پرومتئوس نگون بخت را کشف کرد که برای همیشه به صخره ای زنجیر شده بود، جایی که عقابی جگر او را می خورد.


2.

خداوند متعال پرومتئوس را نفرین کرد: عذاب قهرمان این بود که تا زمانی که کسی قبول کند که داوطلبانه جای او را بگیرد ادامه یابد. Chiron در حال مرگ جایگزین پرومتئوس شد. بدین ترتیب نفرین پایان یافت. به کایرون اجازه داده شد بمیرد و هرکول پرومته را آزاد کرد.

به نشانه شناخت شایستگی های او و به عنوان پاداشی برای اشراف او، خداوند متعال او را در آسمان - به شکل صورت فلکی زودیاک قوس، حامی معلمان، فیلسوفان، نویسندگان و پیامبران قرار داد.


.

کمان فردی پر از شادی در زندگی و ایده آل هاست. با اشتیاق و خودانگیختگی درگیر موقعیت های زندگی، حرفه، آموزش، تحصیل و... می شود تا دیگران را بهبود بخشد یا توجه دیگران را به آنها معطوف کند.

نهمین علامت زودیاک نماد اعتماد و ایمان فرد به جنبه های مثبت زندگی است. این علامت نماد بخشی از ذات ما است که توسعه را پیش بینی، برنامه ریزی و تمرکز می کند.

قوس یک خودآگاهی اولیه دارد. او عمیقاً به توانایی های خود، به سرنوشت خود و نیت خوب خود اعتقاد دارد. کمان فردی فعال است، با ماهیت یک محقق که دائما در تلاش برای توسعه قابلیت های خود است.

Sagittarians با کمال میل سفر می کنند، مذهبی هستند و برای فرهنگ ارزش قائل هستند. آنها زیاد مطالعه می کنند و مکالمه گران خوبی هستند. آنها معتقدند که زندگی هدفی دارد و هر برنامه ای باید بر پایه ای محکم باشد. در مسائل مادی برای آسایش و رفاه زندگی تلاش می کنند. وقتی صحبت از احساسات می شود، آنها رویای ماجراجویی را در سر می پرورانند، اما در عین حال می خواهند ثابت کنند که احساساتشان "مداوم" است.

قوسان می دانند چگونه گذشته را به درستی تجزیه و تحلیل کنند. آنها اغلب در یک رویداد شرکت می کنند تا بعداً آن را تجزیه و تحلیل کنند، به نتیجه برسند و یک نظریه جدید بسازند. اغلب دنیای معنوی آنها بسیار غنی است.


4.

کمان دائماً در تلاش است تا افق های خود را گسترش دهد. مشتاق به اشتراک گذاشتن دیدگاه ها و آرمان های خود. قدرت او این است که می داند چگونه همه چیز را به ایده آل خود اختصاص دهد. غلبه این ویژگی می تواند منجر به تبدیل شدن قوس به یک گفتگوی بیش از حد متعصب شود که می خواهد دیدگاه خود را به هر قیمتی تحمیل کند.

افراد کمان خیلی ظریف نیستند: آنها اغلب حقیقت را بدون تدبیر می گویند یا خیلی عجولانه نتیجه گیری می کنند.

به عنوان نشانه ای از صلیب متحرک، قوس اغلب نظر خود را تغییر می دهد زیرا گفته می شود دائماً در جستجو است و جاه طلبی های بزرگی دارد. جنبه دیگر تحرک او حس شوخ طبعی اوست، شوخی هایی که روابط را آسان تر می کند.

افسانه های مرتبط با علائم زودیاک.

در زمان‌های قدیم، مردم تصور می‌کردند که آسمان یک گنبد توخالی غول‌پیکر است که بر فراز زمین مسطح بالا می‌آید، مانند فنجانی وارونه روی نعلبکی. بعداً این ایده از زمین و آسمان با ایده دیگری جایگزین شد: کره زمین خود را در مرکز یک کره عظیم مانند حباب صابون یافت. خورشید در سراسر سطح آسمان حباب حرکت کرد و یک دایره کامل در یک سال ایجاد کرد.
مسیر ظاهری خورشید به دور زمین را دایره البروج می گویند. خورشید در یک نوار باریک حرکت می کند - زودیاک. دور زمین را احاطه کرده و 16 درجه عرض دارد (8 درجه بالای دایره البروج و به همان تعداد در زیر آن امتداد دارد). در داخل این کمربند، مدار تمام سیارات منظومه شمسی ما قرار دارد، به جز پلوتو، که در یک نوار بسیار وسیع حرکت می کند. همچنین در زودیاک ستارگانی وجود دارد که گروه هایی را تشکیل می دهند که در زمان های قدیم صورت های فلکی نامیده می شدند. برای اولین کاوشگران آسمان، این صورت های فلکی شبیه به خطوط کلی حیوانات به نظر می رسید، بنابراین کمربند صورت های فلکی به زودیاک معروف است - از کلمه یونانی "Zodiacos"، به معنی "دایره حیوانات".
زودیاک از دوازده صورت فلکی تشکیل شده است که هر یک از آنها نام خاص خود را دارد و شبیه شکل یک حیوان یا یک انسان است. اخترشناسان باستان شروع به استفاده از این نام ها برای اشاره به دوازده نشانه طالع بینی کردند.
کمربند زودیاک یک مفهوم متعارف است (این کمربند توسط هوشیاری شخصی که آن را در آسمان برجسته کرده است ایجاد می شود)، اما ستاره های واقع در داخل آن کاملا واقعی هستند. اگر می‌توانستید به طور همزمان در نقاط مختلف سطح کره زمین باشید، همه دوازده صورت فلکی را در یک زمان مشاهده می‌کردید. آنها مدتها قبل از اینکه بطلمیوس آنها را در نوشته های خود شرح دهد شناخته شده بودند. هر صورت فلکی تاریخ خاص خود را دارد که در قالب اسطوره های باستانی به ما رسیده است. این فولکلور به بخشی جدایی ناپذیر از دانش ما از علائم نجومی تبدیل شده است.

برج حمل

قوچ یا قوچ اولین علامت زودیاک است. در اسطوره ها، قوچ همیشه به عنوان حیوانی شجاع، مبتکر، چابک و پرانرژی ظاهر می شود که قادر به غلبه بر موانع و شیب کوهستان است.
تاریخ قوچ از یونان باستان آغاز می شود، جایی که پادشاه آتاماس بر بوئوتیا حکومت می کرد. او با زنی به نام نفله ازدواج کرد و از او دو فرزند زیبا به دنیا آورد - یک پسر به نام فریکسوس و یک دختر به نام گلا.
پس از مدتی نفل از دست آفامان ها خسته شد. او را ترک کرد و با یک خارجی ازدواج کرد که دو پسر برای او به ارمغان آورد. اینو یک نقشه کش حسود بود که از فرزندان خوانده اش فریکس و گلا متنفر بود. او قصد داشت آنها را نابود کند.
اول از همه، اینو زنان کشورش را متقاعد کرد تا دانه های آماده شده برای کاشت را خشک کنند. در آن سال هیچ چیز در مزارع معمولاً حاصلخیز جوانه نزد. یونانیان با قحطی مواجه بودند. پادشاه سفارتی را به دلفی مقدس فرستاد تا علت بی ثمری زمین را از اوراکل جویا شود. به ذهنش خطور نکرده بود که نظر زنانی که بذر کاشتند بپرسد، اما رهبران سیاسی مدرن گاهی اشتباهی مشابه مرتکب می شوند.
اینو موفق شد به فرستادگان پادشاه رشوه بدهد و آنها پس از بازگشت از دلفی پاسخی دروغین آوردند. آنها به آتاماس گفتند که اگر او فرزندانش فریکسوس و گلا را برای خدای مشتری قربانی کند، خدایان باروری را به خاک باز می‌گردانند. پادشاه ساده لوح تصمیم گرفت برای نجات مردمش پسر و دخترش را بکشد.
فریکسوس و گلا در همین حین از گوسفندان مراقبت می کردند. در گله یک قوچ پشم طلایی وجود داشت که هدیه ای از طرف خدای مرکوری به مادرشان نفله بود. نفل با شنیدن جنایت قریب الوقوع از قوچ خواست تا فرزندانش را نجات دهد. برج حمل با صدایی انسانی به فریکس و گلا در مورد خطری که آنها را تهدید می کرد هشدار داد و به آنها دستور داد که از پشت او بروند و با آنها بر فراز دریا پرواز کنند. بر فراز تنگه داردانل، که اروپا را از آسیا جدا می کند، گلا دچار سرگیجه شد، از هوش رفت و از پشت قوچ لیز خورد. هلا به دریا افتاد و غرق شد. از آن زمان، دریایی که گلا در آن درگذشت شروع به نام هلسپونت کرد - دریای گلا.
برادرش فریکس به سلامت به کولخیس رسید20. نقشه خارجی پست شکست خورد، اما این امر یونانیان را از گرسنگی نجات نداد و آتاماس را به عقل نکشید.
فریکس ناسپاس، قوچ پشم طلایی را قربانی مشتری کرد، که قوچ را به خاطر اقدام شجاعانه خود به سوی ستارگان فرستاد.

ثور

دومین علامت زودیاک ثور یا گاو نر است، حیوانی که هم خشن و مهربان است و همیشه نماد قدرت و تمایلات جنسی است.
اسطوره گاو نر با مشتری، خدای برتر یونان باستان، فرمانروای آسمان ها، دیگر خدایان و مردم مرتبط است. مشتری دوست داشتنی روابط، همسران و معشوقه های زیادی داشت. یکی از عاشقان او اروپای زیبا، دختر پادشاه فنیقیه بود.
اروپا به عنوان گوشه نشین در قصر پدرش زندگی می کرد و از دنیای بیرون چیزی نمی دانست. یک روز او یک خواب نبوی دید - زنی ناآشنا دستان خود را به سمت اروپا دراز کرد و گفت: "من شما را به مشتری می برم ، زیرا سرنوشت می خواهد او را معشوق شما کند."
و در واقع، هنگامی که آن روز اروپا و دوستانش برای چیدن گل رز و سنبل به چمنزار کنار دریا رفتند، مشتری زیبایی را دید و رعد و برق به او برخورد کرد. تصمیم گرفت اروپا را تصاحب کند.
مشتری فهمید که اگر دختر جوان بی تجربه در کسوت رعد و برق به او ظاهر شود، از ترس از او فرار خواهد کرد، بنابراین به گاو نر تبدیل شد. او نه یک گاو نر معمولی، بلکه به یک حیوان سفید با شکوه با شاخ هایی مانند الماس و ماه نقره ای بر پیشانی اش تبدیل شد.
اروپا تسلیم جذابیت گاو نر زیبا و مهربان شد و شروع به نوازش او کرد. بالاخره به پشت او رفت. مشتری فقط منتظر این لحظه بود. او به هوا برخاست و اروپا را به جزیره کرت برد. در آنجا او ظاهر سابق خود را از سر گرفت و به عشق خود به دختر اعتراف کرد. زیر سایه درختی بزرگ عاشق شدند.
به زودی الهه عشق، زهره، در اروپا ظاهر شد و به او توضیح داد که او همان زن رویا است. زهره گفت از این پس قاره ای که مشتری منتخب خود را به آن تحویل داد اروپا نامیده می شود.
این داستان زنا (مشتری با الهه جونو ازدواج کرده بود) پایان خوشی دارد. اروپا از مشتری سه فرزند به دنیا آورد و خود او در لباس گاو نر در بهشت ​​ماند.

دوقلوها

جمینی سومین علامت زودیاک و اولین علامتی است که نماد آن مردم است نه حیوانات.
اسطوره دوقلوها مانند اسطوره قبلی با مشتری و ضعفی که او برای زنان زیبا داشت همراه است. در این داستان، هدف او زیبایی یخ، همسر پادشاه اسپارت، تیندارئوس است. مشتری هوس‌انگیز، بدیهی است که نمی‌خواست این حقه را با گاو نر تکرار کند، این بار به یک قو با شکوه تبدیل شد. جزئیات ملاقات آنها فقط به طور تقریبی حفظ شده است ، اما مشخص است که مشتری در لباس یک قو موفق شد لدا را اغوا کند.
در این اتحاد شگفت انگیز، یخ دو تخم به دنیا آورد. طبق افسانه، یکی از تخم ها حاوی فرزندان مشتری و دیگری - فرزندان شوهر فانی لدا است. از یک جفت تخم، چهار فرزند به دنیا آمدند: دو برادر، کاستور و پولوکس، و دو خواهر، هلن تروی و کلیتمنسترا. هنوز مشخص نیست که پدر چه کسی مشتری بوده است. طبق یک روایت، فرزندان جاودانه خدا کاستور و پولوکس بودند. به گفته دیگری، فرزندان مشتری کاستور و هلن بودند.
در هر صورت، دوقلوهای کاستور و پولوکس قوی، چابک و جدا نشدنی بزرگ شدند. کاستور به دلیل توانایی خود در رام کردن اسب های وحشی مشهور شد، پولوکس به عنوان یک مشت جنگنده شکست ناپذیر به رسمیت شناخته شد. در جوانی، برادران به همراه جیسون و آرگونات هایش به جستجوی پشم طلایی رفتند. وقتی طوفانی در دریا شروع شد، دو ستاره بالای سر دوقلوها برق زدند و عناصر به طرزی جادویی آرام شدند. به دلیل این حادثه، کاستور و پولوکس حامی همه کسانی هستند که در دریاها دریانوردی می کنند. (در طول طوفان، این چراغ ها هنوز در نزدیکی نوک دکل ها و مناره های بلند سوسو می زنند. آنها توسط الکتریسیته جوی تولید می شوند. طبق افسانه ها، ظهور دو چراغ نشان دهنده پایان طوفان است. اگر فقط یک نور بدرخشد، طوفان خواهد بود. تشدید شود.)
جوزاها مردان جوان شجاعی به حساب می آمدند. متأسفانه کاستور در این نبرد جان باخت. هیچ چیز نمی تواند پولوکس را تسکین دهد. سرانجام نزد پدرش مشتری رفت و از او خواست کاستور را به زندگی بازگرداند. در مقابل، پولوکس پذیرفت که خود را قربانی کند.
مشتری با فرستادن هر دوی آنها به عنوان ستاره به بهشت، به برادران برای عشق و محبت آنها پاداش داد. از آن زمان، آنها برای همیشه در صورت فلکی جوزا در کنار یکدیگر می درخشند.

سرطان

علامت چهارم زودیاک به عنوان یک سرطان نشان داده شده است، ساکن بدنه های آبی، همچنین قادر به حرکت در خشکی است. مشخص است که سرطان به عنوان یک نماد حدود پانصد سال قبل از آغاز عصر ما در زودیاک ظاهر شد. کلدانیان این نام را به یکی از صورت‌های فلکی داده‌اند، زیرا سرطان به سمت عقب حرکت می‌کند یا به صورت زیگزاگ حرکت می‌کند و خورشید که در حوالی 21 ژوئن به منطقه این علامت رسیده است، به نظر می‌رسد برای چند روز در یک موقعیت یخ می‌زند. پس از ورود خورشید به صورت فلکی سرطان، انقلاب تابستانی آغاز می شود.
مصریان این صورت فلکی را «ستارگان آب» می نامیدند و نماد آن را با یک جفت لاک پشت نشان می دادند. (این ممکن است به این دلیل باشد که صورت فلکی در سپیده دم، زمانی که سطح آب در نیل به حداقل خود می رسد، مشاهده شده است؛ در این زمان از سال، رود نیل پر از لاک پشت است.) به گفته بسیاری از ستاره شناسان، سرطان یک صلیب است. بین لاک پشت رودخانه مصری و آلولوس پرندگان آبزی بابلی که ظاهراً به لاک پشت نزدیک است. شباهت های مهمی بین این سه گونه وجود دارد - لاک پشت، آلولوس و خرچنگ. آنها از نظر ساختار مشابه هستند، پوسته سختی دارند و به آرامی حرکت می کنند (مانند خورشید در علامت سرطان).
طبق اسطوره یونان باستان، یک خرچنگ غول پیکر، زمانی که هرکول با یک هیولای نه سر - هیدرا مبارزه کرد، پنجه های خود را در پای هرکول فرو کرد. هرکول، پسر مشتری و زنی به نام آلکمن، مأمور انجام دوازده کار قهرمانانه به نام کارهای هرکول شد. یکی از این شاهکارها قرار بود نابودی مار مهیب هیدرا باشد. در زمان حمله سرطان، هرکول سر هیدرا را با چماق به زمین زد، اما به جای هر سر کوبیده شده، دو سر جدید رشد کرد.
حمله سرطان از جونو، همسر حسود مشتری الهام گرفته شد که خواهان مرگ هرکول بود. با این حال، سرطان خود را محکوم به مرگ کرد. هرکول با له کردن او به مبارزه با هیدرا ادامه داد.
با این وجود، جونو از سرطان به خاطر تلاش برای اجرای دستوراتش سپاسگزار بود. او به عنوان پاداش اطاعت و فداکاری، تصویر سرطانی را در آسمان در کنار نمادهای قهرمانان دیگر قرار داد.

شیر

پنجمین علامت زودیاک توسط لئو، پادشاه جانوران نشان داده شده است. اساطیر شیر به طور سنتی بر اساس داستان مبارزه بین هرکول و شیر نمیان است.
هرکول پسر خدای بزرگ مشتری و یک زن معمولی آلکمن بود. همسر مشتری، جونو، که بی دلیل به شوهرش به خاطر عاشقان زیادش حسادت می کرد، از روز اول زندگی هرکول شروع به تعقیب هرکول کرد. هرکول جوان مجبور به انجام دوازده کار قهرمانانه خطرناک شد که به عنوان کارهای هرکول در تاریخ ثبت شد.
اولین شاهکار هراکلس این بود که شیر خشن و بی باک را که در دره نمیان زندگی می کرد، نابود کرد. هیچ سلاح انسانی نمی توانست پوست او را سوراخ کند. سنگ، آهن و برنز از او پرید. هرکول سعی کرد شیر را با تیر بکشد، اما آنها از کناره های جانور پریدند. قهرمان تصمیم گرفت شیر ​​را با دستان خالی شکست دهد. او با داشتن قدرتی باورنکردنی موفق شد گردن خود را با انگشتانش فشار دهد و او را خفه کند. در طول مبارزه، شیر انگشت هرکول را گاز گرفت - بدون شک، می توانیم فرض کنیم که قهرمان به آرامی پیاده شد.
هرکول پس از کشتن جانور، پوست جادویی آن را جدا کرد. از آن سینه بندها و از آرواره شیر کلاه ایمنی ساخت. این زره جدید در شاهکارهای بعدی بسیار ارزشمند است.
صورت فلکی لئو شجاعت هرکول را که در طی نبرد تک با شیر قدرتمند نمیان نشان داده شده است، تداوم می بخشد.

باکره

باکره ششمین علامت زودیاک و دومین علامت آن شخص است تا حیوان. باکره اغلب به عنوان یک زن جوان نشان داده می شود که یک برگ گندم در دست دارد، زیرا این صورت فلکی همیشه با برداشت محصول همراه است. در بابل به آن شیار می گفتند و به عنوان الهه گندم معرفی می شد. ستاره اصلی در Virgo اسپیکا است که به معنی "گوش گندم" است.
افسانه دوشیزه در اسطوره آفرینش یونان باستان یافت می شود. بر اساس آن، قبل از مردم و حیوانات، تایتان‌ها روی زمین زندگی می‌کردند - غول‌هایی که بر جهان حکومت می‌کردند. به دو برادر تایتان، پرومتئوس و اپیمته، وظیفه خلق انسان و حیوانات داده شد. وقتی این کار انجام شد، اپیمتئوس شروع به دادن هدایای مختلف به حیوانات کرد - به برخی بال و به برخی دیگر پنجه. او چنان سخاوتمندی نشان داد که وقتی نوبت به نسل بشر می رسید، چیزی در ذخیره نداشت، بنابراین برای کمک به پرومتئوس متوسل شد. پرومتئوس به بهشت ​​رفت و از آنجا با آتش بازگشت. این موهبت انسان ها را بالاتر از همه گونه های دیگر قرار داد زیرا آتش به انسان اجازه می داد گرم بماند، ابزار بسازد و در نهایت به تجارت و علم بپردازد.
مشتری، فرمانروای خدایان، وقتی فهمید که انسان راز خدایان - آتش را دریافت کرده است، خشمگین شد. او دستور داد پرومتئوس را به صخره ای زنجیر کنند، جایی که عقاب دائماً با منقار خود جگر تیتان را پاره می کرد و هرگز آن را به طور کامل نمی بلعید. مشتری همچنین نفرینی را به زمین فرستاد که توسط اولین زن تحویل داده شد. نام او پاندورا بود که به معنای "دارای همه هدایا" است.
پاندورا جعبه ای را به زمین آورد که از باز کردن آن منع شده بود. یک روز تسلیم کنجکاوی، درپوش را برداشت. از جعبه همه آن بدبختی هایی که بشریت را تا به امروز درگیر کرده است پراکنده شد: بیماری جسمی و مرگ و همچنین رذایل ذهنی - خشم، حسادت و عطش انتقام. در انتهای جعبه فقط یک امید باقی مانده بود.
پس از این واقعه، روزهای وحشتناکی فرا رسید و خدایان یکی پس از دیگری زمین را ترک کردند تا در بهشت ​​زندگی کنند. آخرین کسی که پرواز کرد آسترایا، الهه معصومیت و پاکی بود. او در میان ستارگان به شکل صورت فلکی سنبله پناه گرفت. افسانه ادعا می کند که روزی دوران طلایی دوباره آغاز می شود و Astraea (دوشیزه) به زمین باز می گردد.

ترازو

ترازو هفتمین علامت نجومی و تنها علامتی است که نماد آن شخص یا حیوان نیست. ترازو نشان دهنده تعادل، عدالت و هماهنگی است.
مانند علامت قبلی، ترازو با برداشت همراه است، زیرا در زمان های قدیم دانه ها پس از برداشت بر روی ترازو وزن می شدند. آنها همچنین حاوی نمادهای عمیق تری هستند. در عالم اموات، اعمال مردگان با آنها سنجیده می شود.
در دین مصریان، ترازوهای عدالت تنها در اختیار خدای آنوبیس، راهنمای جانها بود. آنوبیس که سر شغال داشت، متوفی را در دنیای اموات هدایت کرد و اطمینان حاصل کرد که آنها آنچه را که لیاقتش را دارند دریافت می کنند. او نگهبان ترازو بود. تابلویی به نام پاپیروس آنیان وجود دارد که یک و نیم هزار سال قبل از تولد مسیح کشیده شده است. صحنه دادگاه را به تصویر می کشد. آنوبیس روی ترازوی بزرگی که برای وزن کردن قلب متوفی استفاده می شود، ایستاده است. روی یک کاسه قلب قرار گرفته است، در دیگری حقیقت نشسته است که نماد آن پر است. در این نقاشی کاسه ها یکدیگر را متعادل می کنند. بر اساس باورهای مصری، یک قلب مرده (یا روح) باید با حقیقت در تعادل باشد تا بتواند زندگی دوم را به دست آورد.
ترازو همچنین از دیرباز با عدالت و قانونمندی همراه بوده است. همه ما مجسمه هایی را دیده ایم که نماد عدالت هستند. این زن چشم بند است که در دستانش ترازو دارد، نمادی از بی طرفی، که هر کس به اندازه بیابان خود پاداش خواهد گرفت.
در اساطیر یونانی، الهه عدالت تمیس، مادر آسترایا بود. Themis و دخترش Astraea توسط صورت فلکی Libra و Virgo نشان داده شده اند که در کنار یکدیگر در آسمان چشمک می زنند. طبق افسانه ها، زمانی که نژاد بشر سرانجام وارد عصر طلایی می شود، تمیس که نماد عدالت است و دخترش (نماد بی گناهی) به زمین باز می گردند.

عقرب

علامت هشتم زودیاک توسط عقرب نشان داده شده است که قربانی خود را با سمی فلج می کند که از طریق نیش واقع در پشت آن را بیرون می اندازد.
این علامت از ارتباط با عقرب، یک حشره منفور و خطرناک رنج می برد. با این حال، عقرب همیشه منزجر کننده نبود. در مصر باستان، او به شکل الهه سلکت خدایی شد. او را حامی مردگان می دانستند.
اسطوره کلاسیک عقرب با مرگ جبار، یک غول جوان خوش تیپ و شکارچی ماهر، پسر خدای دریاها پوزیدون (نپتون) آغاز می شود. چابکی، قدرت و شجاعت جبار در افسانه ها تجلیل شده است. داستان مرگ او در چندین نسخه نقل شده است. به گفته یکی از آنها، الهه سپیده دم Eos عاشق جبار شد و او را با خود برد. الهه ماه دیانا (در میان یونانیان - آرتمیس)، از روی حسادت، به عقرب دستور داد تا معشوق فانی خود Eos را بکشد.
طبق روایتی دیگر، اوریون سعی کرد به دایانا تجاوز کند و او عقرب غول پیکری را از زمین بیرون کشید که با سم خود اوریون را کشت.
پس از مرگ جبار، مشتری او و اسکورپیوس را در میان ستارگان قرار داد. هر کدام به صورت فلکی تبدیل شدند. جبار با زره طلایی و شمشیر در دست یکی از درخشان ترین و دیدنی ترین صورت های فلکی در آسمان زمستان است. اما در تابستان، زمانی که عقرب در آسمان ظاهر می شود، درخشش جبار محو می شود.

قوس

کمان، نهمین علامت زودیاک، یک فرد معمولی نیست که بند کمان را دراز کند. قوس یک سنتور، موجودی اساطیری است که نیمی از آن انسان و نیمی از اسب است. قوس تنها علامت نجومی است که هم به صورت انسان و هم حیوان به تصویر کشیده می شود.
با این حال صورت فلکی قوس یک سنتور ساده نیست. این Chiron بزرگ و خردمند، پسر خدای تیتان زحل است. Chiron دوست و معتمد خدایان و انسانها بود. خدایان به Chiron یاد دادند که شفا دهد، شکار کند، آلات موسیقی بنوازد و آینده را پیش بینی کند. با گذشت زمان، خود Chiron به یک معلم شناخته شده تبدیل شد. از شاگردان معروف او آشیل، جیسون، کاستور، پولوکس و هرکول بودند.
یک روز، هنگامی که هرکول بزرگ در حال شکار یک گراز مهیب بود، به طور تصادفی با یک تیر مسموم از ناحیه زانو Chiron زخمی کرد. عذاب وحشتناکی گریون را فرا گرفت، اما سنتور جاودانه نتوانست بمیرد. هرکول قول داد که مرگی را بیابد که بتواند سرنوشت Chiron را کاهش دهد. هرکول در طول سرگردانی خود، پرومتئوس نگون بخت را کشف کرد که برای همیشه به صخره ای زنجیر شده بود، جایی که عقابی جگر او را می بلعید. خدای اعظم مشتری، پرومتئوس را نفرین کرد: عذاب قهرمان این بود که تا زمانی که کسی قبول کند که داوطلبانه جای او را بگیرد ادامه یابد. Chiron در حال مرگ جایگزین پرومتئوس شد. بدین ترتیب نفرین پایان یافت. به کایرون اجازه داده شد بمیرد و هرکول پرومتئوس را آزاد کرد.
پس از مرگ کایرون، مشتری با قرار دادن قنطورس شجاع در میان ستارگان به او پاداش نجابت داد و او به صورت فلکی قوس تبدیل شد.

برج جدی

دهمین علامت زودیاک، برج جدی است، حیوانی با سم‌های قوی که از دامنه‌های کوه بالا می‌رود و به هر طاقچه می‌چسبد.
در زمان های قدیم، برج جدی به صورت نیمه بز، نیمه ماهی یا بهتر بگوییم بزی با دم ماهی به تصویر کشیده می شد. در بسیاری از نقاشی ها و حکاکی ها می توانید برج جدی را با دم ماهی ببینید و در برخی از کتاب های طالع بینی، برج جدی را بز دریایی می نامند.
در دین بابل باستان، بز دریایی خدای بزرگ و مورد احترام Ea است که دانش و فرهنگ را برای مردم بین النهرین به ارمغان آورد. در دره بین النهرین، آبیاری زمین ها و محصولات کشاورزی با طغیان رودخانه های دجله و فرات آغاز شد. به همین دلیل مردم به وجود اقیانوس زیرزمینی اعتقاد داشتند. خدا در این اقیانوس زندگی می کرد. او هر روز از مخزن زیرزمینی بیرون می آمد تا عقل خود را به مردم برساند و شبانه برمی گشت.
در زمان یونانیان و رومیان باستان، برج جدی با خدای پان، موجودی شاد و شهوتران، فرمانروای جنگل‌ها و مزارع، گله‌ها و شبانان پیوند خورد. بالای کمر ارباب مردی بود و زیر او یک بز. او گوش و شاخ بزی داشت.
پان عاشق موسیقی بود و با نواختن پیپ به شهرت رسید. پیپ چوپان او در واقع یک پوره بود که پیشرفت های جنسی او را رد می کرد. پان او را به یک آلت موسیقی تبدیل کرد و اعلام کرد که اگر نتواند او را به شکل اصلی خود در اختیار بگیرد، همچنان به شکل جدیدی متعلق به او خواهد بود.
پان به عنوان خدای طبیعت شهرت یافت. برخی از ویژگی های پان - جنسیت، بی شرمی، عشق به طبیعت - در شخصیت برج جدی حفظ شد.

دلو

نماد یازدهمین علامت زودیاک، دلو، مردی با کوزه ای است که آب از آن جاری می شود.
تصویر دلو برای اولین بار در ادیان مصر و بابل ظاهر شد. در مصر، دلو خدای خپ بود که شخصیت رودخانه نیل را به تصویر می کشید. هاپ یک جفت رگ آب را حمل می کرد که نمادی از نیل جنوبی و شمالی بود. این خدا را نگهبان زندگی می دانستند. همه موجودات زنده بدون آب هپا خواهند مرد.
در ادبیات یونان باستان، دلو گاهی با مشتری مرتبط می شد که به اراده او آب از آسمان به زمین جاری می شد. این علامت همچنین خاطره Deucalion را ماندگار می کند، تنها فردی که در طول سیل بزرگ آسیبی ندید.
در آغاز خلقت جهان، خدایان و مردم در هماهنگی زندگی می کردند. این دوران را عصر طلایی می نامند. خود زمین به انسان میوه های پربار داد و او مجبور به زراعت مزارع و باغ ها نبود. بستر رودخانه پر از شراب و عسل بود. سپس پاندورا جعبه بلاها را گشود و بیماری و بدبختی های دیگر بر سر بشریت آمد.
مشتری بزرگ به پایین نگاه کرد و تصمیم گرفت جهان را از وجود مردم خلاص کند تا نژاد جدیدی را که شایسته زندگی است ایجاد کند. مشتری با کمک برادرش پوزئیدون، زمین را پر از آب کرد. فقط دو نفر زنده ماندند، دوکالیون و همسرش پیرها - افراد صالحی که با غیرت خدایان را می پرستیدند. آنها به کوه پارناسوس پناه بردند و مشتری با دیدن آنها یاد رفتار مثال زدنی همسران افتاد. مشتری باعث عقب نشینی آب ها و خشک شدن زمین شد. او به دوکالیون و پیرها دستور داد که سنگ ها را بردارند و بدون اینکه برگردند روی سرشان بیندازند. دوکالیون فرمان تندرر قدرتمند را انجام داد و سنگ هایی که پرتاب کرد به مردان تبدیل شد و سنگ هایی که همسرش پیرها پرتاب کرد به زنان تبدیل شد. بنابراین زمین پس از سیل جمعیت جدیدی دریافت کرد. دوکالیون پدر این افراد شد.

ماهی

دوازدهمین و آخرین علامت زودیاک به صورت دو ماهی به تصویر کشیده شده است که به یکدیگر بسته شده اند، اما در جهت مخالف شنا می کنند. دو ماهی در آب نماد احساسات متضاد و اعماق مخفی هستند.
صورت فلکی حوت دو هزار سال قبل از میلاد به این نام شناخته می شد. در بابل نام کون را داشت که در ترجمه به معنای دم (ماهی) است. کان به روبان یا بند (که دو ماهی به آن متصل است) نیز تعبیر می شود. دو الهه ماهی روی یک افسار به نام‌های Anunitum و Symmachus نماد رودخانه‌های دجله و فرات بودند.
در اساطیر یونان، ماهی با اسطوره آفرودیت و اروس مرتبط است. هیولای وحشتناک تایفون با صد سر اژدها که از چشمانش آتش می تابید، با زوزه ای تهدیدآمیز هوا را تکان داد که در آن صدای خش خش مارها، غرش گاو نر و غرش شیر شنیده می شد.
روزی آفرودیت، الهه عشق و زیبایی، همراه پسرش اروس در کنار رود فرات قدم می زد. ناگهان یک طوفان در مقابل آنها ظاهر شد. زبان های شوم در دهانش سوسو می زد، چشمانش از آتش می درخشید. هیولا قصد داشت الهه و پسرش را نابود کند. آفرودیت که ترسیده بود، نمی توانست فرار کند، از پدرش مشتری درخواست کمک کرد. خدای بزرگ بلافاصله آفرودیت و اروس را به دو ماهی تبدیل کرد. آنها به داخل آب پریدند و ناپدید شدند. بر اساس روایتی دیگر، دو ماهی شجاع از رودخانه بیرون پریدند و آفرودیت و اروس را بر پشت خود حمل کردند و به سلامت بردند. پالاس آتنا (الهه باکره) این ماهی ها را به نشانه قدردانی به آسمان برد و در آنجا تبدیل به صورت فلکی شدند.

طالع بینی زودیاک برای نمایندگان معمولی علامت زودیاک برج جدی، ویژگی های رفتار، تمایلات، ویژگی های شخصیت مثبت و منفی برج جدی.

افراد معتاد به کار و واقع گرایان واقعی برج جدی هستند. حتی در دوران کودکی، آنها به طرز چشمگیری با همسالان خود در قاطعیت و عملی بودن تفاوت دارند. آنها دقیقا می دانند که می خواهند در این زندگی چه کسی باشند، کجا، چگونه و با چه کسی زندگی کنند. آنها همیشه اهداف خاصی را برای خود تعیین می کنند و به آنها می رسند. استراتژیست های عالی، برج جدی ها همیشه برنامه ریزی دقیقی دارند، فرقی نمی کند برای خرید نان به فروشگاه می روند یا برای خرید آپارتمان.

برج جدی فقط در محل کار کاملاً خوشحال هستند. تنها با کار کردن، برج جدی احساس می کند که به رویاهای مادی خود نزدیک می شود. برج جدی محافظه کار هستند، آنها روابط سنتی خانوادگی را ترجیح می دهند و خانه خود را به جایگاه یک قلعه ارتقا می دهند. خانه باید آرامش و یکپارچگی آنها را تضمین کند. آنها خوشحال هستند که با رعایت اصول ایمنی و راحتی در چیدمان مسکن شرکت می کنند.

برج جدی آرام و آرام هستند. آنها واقعیت پیرامون را همانگونه که هست می پذیرند، قوانین آن را می پذیرند و بر اساس آنها زندگی می کنند و آنها را به نفع خود تفسیر می کنند. چنین نگاه هوشیارانه ای به آنها این فرصت را می دهد تا زندگی خود را با آسایشی که از کودکی برای آن تلاش کرده اند ترتیب دهند.

ویژگی های متمایز صورت فلکی زودیاک برج جدی در آسمان شب، افسانه های یونان و روم باستان مرتبط با ظهور علامت زودیاک برج جدی.

صورت فلکی قوس در پایان ماه اوت - اوایل سپتامبر به اوج خود می رسد. گیدی (که از عربی به عنوان "پیشانی" ترجمه شده است) برجسته ترین ستاره در صورت فلکی شد. در مجموع حدود پنجاه ستاره در آن وجود دارد، اما همه آنها به اندازه کافی روشن نیستند. در همین نزدیکی صورت های فلکی دلو، آکویلا و قوس قرار دارند. علامت انقلاب زمستانی علامت زودیاک برج جدی است که در صورت فلکی قوس واقع شده است.

طبق افسانه های باستانی در روز انقلاب زمستانی بود که زئوس در غاری در کوه های آیدا به دنیا آمد. رئا نگران پسرش بود، زیرا کرونوس، پدر نوزاد، بچه های کوچک را می بلعید. او مجبور شد نوزاد را از خشم حاکم ظالم پنهان کند. زئوس توسط بز آمالتیا با شیر جادویی اش تغذیه شد. برج جدی نماد نجات دهنده شگفت انگیزی شد که زئوس او را در آسمان قرار داد. شاخ بز به نمادی از قرنیه تبدیل شده است.

در نمودارهای ستاره های باستانی می توانید یک جزئیات غیر معمول پیدا کنید - دم ماهی بلند برج جدی. اسطوره های یونان باستان ظاهر آن را به شیوه خود توضیح می دهند. پان حامی چوپانان بود. یک روز توسط هیولای صد سر تایفون پسر تارتاروس و گایا مورد حمله قرار گرفت. پان چاره ای جز انداختن خود به آب رودخانه نداشت. اما پاهای عقب او تبدیل به دم شد و او به خدای آب تبدیل شد. او با استقرار در آب، دائماً باران های سیل آسا را ​​به زمین می فرستد.

افسانه هایی در مورد منشاء علائم زودیاک.

برج حمل.
طبق افسانه، یک قوچ به شکل قوچ، دو کودک را از مرگ قریب الوقوع نجات داد و پس از آن جایگاهی در آسمان پرستاره به او اهدا شد. زئوس این علامت را بیشتر از همه دوست داشت و آن را در دایره زودیاک قرار داد. علاوه بر این، پوست طلایی او (Golden Fleece) بود که به درخت بلوط آویزان شد. همانطور که به یاد داریم، آرگونات ها به دنبال پشم طلایی بودند. برج حمل اینگونه با ارزش است.

ثور.
اینجا یک داستان عاشقانه وجود دارد. همانطور که همه ما می دانیم، برج ثور همان گاو نر است. بله، نه ساده، اما سفید برفی. زئوس که عاشق شده بود به او تبدیل شد تا چوپان اروپا را اغوا کند. هنگامی که دختر گله خود را چرا می کرد، متوجه گوساله ای زیبا در گله شد، به او نزدیک شد و شروع به تحسین این حیوان زیبا کرد. زئوس او را به پشت نشاند و او را بسیار فراتر از دریاها و اقیانوس ها برد، سپس چهره همیشگی خود را به خود گرفت و از او خواست که پیش او بماند و هرگز او را ترک نکند. او ماسک خود را - گوساله - را در آسمان پر ستاره گذاشت.

دوقلوها
داستان در مورد عشق برادرانه است. ملکه لدا دو پسر - دوقلو به دنیا آورد. یکی از آنها پسر زئوس بود. خدای المپ به پسر خود جاودانگی عطا کرد. هر دو برادر آنقدر یکدیگر را دوست داشتند که هرگز از هم جدا نشدند. و به این ترتیب پسر فانی لدا درگذشت. برادرش چنان دلتنگ او شد که از زئوس خواست تا او را از موهبت جاودانگی محروم کند تا با برادرش وصل شود. زئوس این کار را کرد: برادران یک روز را در المپوس گذراندند و روز دیگر را در عالم اموات هادس.

سرطان.
سرطان به خواست هرا، همسر زئوس به بهشت ​​آمد. سرطان دستیار هیدرای هیولا بود که هرکول در یکی از کارهایش با او جنگید. قهرمان هیولا را شکست داد و سرسپردنش را درهم کوبید، اما هرا که با تمام وجود از هرکول متنفر بود، سرطان را در میان ستارگان قرار داد.

شیر.
این داستان همچنین با زحمات هرکول مرتبط است. به گفته او، هرکول یک لئوی عظیم الجثه را شکست داد و هیولا را به شهری کشاند که لئو قبلاً در آن وحشت کرده بود. با این حال، دستیابی به این شاهکار چندان آسان نبود. شیر در کوهستان زندگی می کرد و بسیار قوی و شجاع بود. اولین باری که هرکول نزد او آمد، نه تیر و نه نیزه لئو را زخمی نکرد. سپس هرکول ناامید به سمت گردن لئو شتافت و شروع به خفه کردن او کرد. شیر برای مدت طولانی مقاومت کرد، اما پسر زئوس پیروز شد. برای مخالفت مداوم و قدرت اراده زیاد، زئوس به لئو مکانی در بهشت ​​اعطا کرد.

باکره.
این علامت همیشه نشان دهنده باروری بوده است. به محض اینکه باکره در آسمان پرستاره قدرت می گیرد، مزارع شروع به شکوفه دادن می کنند و مردم محصول را درو می کنند. این با الهه باروری در اساطیر باستان - Demeter - مرتبط است. طبق افسانه، او یک دختر به نام پرسفون، عروس هادس داشت. داماد بی حوصله عروس را از مادرش دزدید و به سیاه چال برد. دیمتر بسیار غمگین بود و ویرانی و خشکسالی بر روی زمین جاری شد. به محض اینکه هادس تسلیم شد و پرسفون را به مادرش رها کرد، مزارع در سراسر زمین شروع به جوانه زدن کردند و محصولی غنی به ارمغان آوردند.

ترازو.
بدون شک، اینها همان ترازوهایی هستند که تمیس و دخترش دایک، اعمال عادلانه و ناعادلانه مردم را با آن می سنجند. زئوس آنها را در میان ستارگان قرار داد تا فانی ها همیشه به یاد داشته باشند که باید قوانین را رعایت کنند و با عدالت رفتار کنند.

عقرب.
این علامت زودیاک پس از آن که مجازاتی برای جوان مغرور جبار شد در آسمان ظاهر شد. او شروع به فخرفروشی کرد که هیچ کس روی زمین قوی تر و زبردستتر از او وجود ندارد. هرا متوجه غرور او شد و عقرب بزرگی را برای مبارزه با آن مرد فرستاد. دعوا طولانی شد و در نهایت عقرب پاشنه جبار را نیش زد.

قوس.
طبق افسانه ها، زئوس به دلیل توانایی او در آموزش جنگیدن و پیروزی به قهرمانانی مانند آشیل، هرکول، شکارچی و آپولو، مکانی در بهشت ​​به او اعطا کرد.

برج جدی.
این زودیاک با سرسختی، سرکشی و تدبیر خود، احترام زئوس را به خود جلب کرد. طبق افسانه، برج جدی مردی است که از دست هیولایی که او را تعقیب می کرد فرار کرد. هنگامی که رودخانه ای در مقابل او ظاهر شد، در آن فرو رفت و پایین تنه اش به دم ماهی تبدیل شد. پس از ظهور او در آسمان، شاخ او به شاخ فراوان تبدیل شد.

دلو.
گانیمد، پسر شاه تروس، زیباترین مرد جوان جهان بود. زیبایی او را می توان با زیبایی خود آپولو مقایسه کرد. زئوس که توسط مرد جوان طلسم شده بود، به عقاب دستور داد تا او را به المپوس ببرد و گانیمد را جامدار خود کرد. از آن زمان، دلو با زیبایی، حس و لطافت همراه شده است.

ماهی.
داستان دو عاشق که قرار نبود با هم باشند. هر دو با سرپیچی از سرنوشت به دریا پریدند و در آنجا به ماهی تبدیل شدند و همیشه با هم شنا می کردند.

حتی در دوران باستان تفسیر صورت فلکی حوت برای اخترشناسان دشوار بود. این علامت حاوی رمز و راز قرن ها و عرفان مشکلات حل نشده است. هر قوم باستانی ماهی ها را به شیوه خود تفسیر می کردند و این تعبیر به شیوه ای خاص در مفهوم کلی علائم زودیاک تنیده شد.
به عنوان مثال سومری ها که خدای انکی را می پرستیدند، در ماهی ها یکی از تجسم های خدای خود، مرد ماهی اوانس را دیدند. و کاهنان او لباس هایی به شکل تصویر آشنای حوت می پوشیدند.
Sagittarius بیشترین ارتباط را با ماهی ها در طرح خدای مصر باستان Horus و Virgo دارد که نمونه اولیه Isis و Ninhursag بابلی شد. با این حال، به نظر می رسد که همه اینها باید در کنار بت پرستی به گذشته تبدیل می شد. اما نه. مسیحیت این نشانه ها را پذیرفت و از این پس افسانه های بسیاری مرتبط با صورت های فلکی به طور خاص به این دین نسبت داده می شود. به عنوان مثال، ایکتیوس (مخفف عیسی مسیح) حاوی کلمه "ماهی" است، زیرا در یهودیه آمدن خود مسیحا با نمادگرایی این علامت مشخص شد. در تلمود، مسیح را دگ، یعنی ماهی می نامیدند، تحت تأثیر این پیشگویی که قیام دوم زمانی اتفاق می افتد که مشتری و زحل در صورت فلکی حوت به یکدیگر نزدیک شوند. من فکر می کنم هیچ کس حتی تعجب نخواهد کرد که مسیحای جدید بر اساس علامت زودیاک ماهی باشد.
تمایل به همراهی ماهی ها با نگهبانان و ناجیان بشریت وجود دارد. و ویژگی های علامت حوت شامل این ویژگی ها بود. طبق افسانه، این ماهی بود که اولین تجسم خدای ناجی هندی ویشنو را که ده چهره داشت را بیرون کرد. میتر که در این مناسبت توسط کشیشان پوشیده می شود به شکل دهان ماهی است. این قبلاً اشاره ای به کتاب مقدس مسیحی و افسانه یونس است که سه روز را در شکم نهنگ محافظ گذراند تا در روز سوم بازگردد و مرگ و رستاخیز معجزه آسای مسیح منجی را به تصویر کشید. به هر حال، یکی از معجزاتی که مسیح برای مردم ارائه کرد، ماهی بود که از بهشت ​​پرواز می کرد.
اما اجازه دهید به خود صورت فلکی برگردیم. ستاره ماهی ها که توسط دم خود به شکل یک علامت V معکوس پیروزی به هم متصل شده اند، به جهات مختلف می شتابند. با نگاهی به این گذرگاه به ماهی دوم، می بینیم که به نظر می رسد شنا کرده است. اگر سیاره ما در مرکز جهت صورت فلکی قرار گیرد، آنگاه فرد احساس می کند که یکی از ماهی ها به سمت زمین گرایش دارد و دیگری در حال دور شدن از آن، در امتداد یک مسیر طولانی در جایی به سمت بالا است. آنها با هم نشان دهنده میل به زمین، ماده، هستی، اما در عین حال صعودی، به اصول الهی، به جهان معنوی، ناشناخته و غیرقابل توضیح، به دانش اولیه و قدرت های بزرگ هستند.
از نظر علمی می توان این امر را به نوعی موازی با تکامل جهان دانست. از منظر دینی می توان ارتباط با صلیب را مشاهده کرد. اولین ماهی که به سمت پایین شنا می کند، گذر تمام مراحل رشد، تکامل، پیشرفت را برای موجود زمینی به تصویر می کشد. شناور به سمت بالا در امتداد یک مسیر شیبدار، به دنیای ابدی، کیهانی و ازلی منتهی می شود. این تشابهات تصادفی نیستند، زیرا پیوند حوت با منابع اولیه آبهای مقدس نیز مستلزم ارتباط با عالی ترین حکمت الهی است که کمتر کسی می تواند آن را درک کند. با این حال، یک کلید کوچک برای حل این معما را می توان در هر فردی که در زیر علامت ماهی متولد شده است، پیدا کرد.
نمودارهای ستاره ای ماهی ها را با روبان یا بند ناف نشان می دهند، اما به طور کلی پذیرفته شده است که سیاره نپتون به فرمانروای عالی آنها تبدیل شده است. این نام توسط یوهان هال آلمانی کشف شده است و به نام خدای عنصر آب رومی نامگذاری شده است و به همین دلیل بر علائم آب قدرت دارد.
تاریخ علامت زودیاک حوت همچنین اشاره می کند که ماهی ها همیشه معنای "آب" نداشته اند. در بابل، این صورت فلکی نام دم را داشت که حلقه اتصال بین دو قسمت صورت فلکی است. سومریان باستان آن را SIM-ME، پرستو بزرگ می نامیدند. و در اساطیر آنها، صورت فلکی با ورود خدایان از کهکشان های دیگر و تقسیم آب و خاک بین انلیل و انکی همراه بود. در ابتدا، پرستو بزرگ تنها یک ماهی بود که با عجله پایین می آمد. ماهی ها مانند دو سفینه فضایی بودند که توسط یک روبان به عنوان وسیله ارتباطی به یکدیگر متصل شده بودند و پرستو تابع ماهی دیگر رو به بالا بود که ANU-ME نام داشت، یعنی بانوی بهشت ​​و شاید سنگر اصلی بود. از خدایان نزدیک به زمین
ارتباط با نیروهای بالاتر عنصر آب نیز به ما در مورد سیل بزرگ اشاره می کند. احتمالاً همه اسطوره مسیحی درباره نوح را می‌دانند، اما افسانه‌های سومری تا حدودی اصلاح شده‌اند. به تعبیر آنها، هیچ یک از مردم از فاجعه قریب الوقوع خبر نداشتند و خدایان در صبح آن روز نحس، زمین را ترک کردند، اما برای همیشه آنجا را ترک نکردند، بلکه فقط به تماشای سقوط پیران و تولد جهان افتادند. دنیای جدید از کشتی، کشتی، که با ماهی پایین در صورت فلکی نشان داده شده است. خدایان برای بشریت پر از غم و اندوه بودند.
چنین رویدادهای عرفانی پیرامون صورت فلکی حوت، به یک معنا، ویژگی های نشانه را توضیح می دهد. به نظر می رسد افرادی که در این علامت زودیاک متولد شده اند از این دنیا خارج شده اند و جدا به نظر می رسند. جوهره آنها در درک ماده برتر یعنی دانش متعالی نهفته است. آنها درگیر قدرت بزرگ حق تعالی هستند. آنها منابع زیبایی و هماهنگی هستند. و انقیاد چنین شخصی مانند ایجاد طوفان بزرگ است.