صفحه اصلی / عدد شناسی / نماز عصر به زبان اسلاو کلیسا. مناجات - حمد

نماز عصر به زبان اسلاو کلیسا. مناجات - حمد

دعاهای اسلاوی با یک طلسم قوی قابل مقایسه است. آنها می توانند در تلاش ها و مسائل مختلف کمک کنند. نکته قابل توجه این است که در زمان های قدیم مردم در درخواست دعا به خدایان باستانی خود روی می آوردند. پس از ظهور مسیحیت، معنای متون دعاهای اسلاوی تغییر نکرد، اما در دعای خود، اسلاوهای مؤمن شروع به روی آوردن به خدای پدر، عیسی مسیح، مقدس ترین تئوتوس و سایر مقدسین کردند.

برای اینکه دعاهای اسلاوی مؤثر واقع شوند، باید با روحیه مثبت خوانده شوند و هیچ شری در روح وجود نداشته باشد.

دستورات اصلی اسلاوهای باستان هنگام خواندن دعاها به شرح زیر است:

  • احترام مقدس به معنای شناخت قدرت جنبه های روشن زندگی است.
  • افتخار - ترجمه شده از اسلاوونی قدیم "CHI" - انرژی زندگی است و کلمه "دزد" به معنای "تخصیص" است. تعبیر کلی این است که نیروی نور را از خدایان دریافت کنید و روح خود را با آن پر کنید.
  • ستایش - در دعاها خدایان تجلیل می شوند، اما از قدرت آنها برای حل مشکلات خود استفاده نمی شود.
  • زندگی بر اساس وجدان - "SO" در زبان اسلاوی قدیم به معنای خبر خوب مشترک بود. این بدان معنی است که شما نباید کاری را که برای خود نمی خواهید با دیگران انجام دهید.
  • زندگی در هماهنگی با طبیعت اطراف - این امکان یافتن هماهنگی زندگی مطابق با ارتعاشات طبیعی را فراهم می کند.


در دوران باستان، اسلاوها در معابد دعا می کردند. این معبد باستانی بت پرست که همیشه در پشت یک محراب مجهز قرار داشت، برای نصب اشیاء مقدس مختلف استفاده می شد. در این مکان ها نه تنها به خدایان اقامه می شد، بلکه آداب و رسومی نیز توسط کشیشان انجام می شد.

امروزه می توان یک "معبد" بداهه را در آپارتمان خود روی یک میز جداگانه ترتیب داد. برای این کار باید مکانی را برای محراب انتخاب کنید و تصاویر خدا را روی آن قرار دهید. بهتر است آن را با دستان خود از چوب حکاکی کنید. این به شما این امکان را می دهد که بت را با انرژی خود پر کنید.

هنگام تجهیز مکانی برای اقامه نماز اسلاوی، شرایط زیر باید رعایت شود:

  • خدای آفریده شده را باید روی یک پارچه جدید قرار داد و یک سنگ طبیعی کوچک در کنار آن قرار داد.
  • مکانی برای قرار دادن شمع و بخور فراهم کنید.
  • ظرف و فنجان تشریفات را قرار دهید.

اگر در یک خانه خصوصی زندگی می کنید، توصیه می شود نمازهای اسلاوی را در طبیعت انجام دهید. به عنوان مثال، برای انجام این کار می توانید به یک درخت بروید. همچنین توصیه می شود برای دعا به خدایان اسلاو باستان به خارج از شهر سفر کنید. در این صورت بهترین مکان چشمه در نظر گرفته می شود.

مهمتر از همه، قوانین اساسی است که هنگام خواندن دعاهای اسلاوی باید رعایت شود:

  • متون درخواست های باستانی به خدایان اسلاو با زمزمه، اما بسیار واضح بیان می شود.
  • شما فقط در صورت سلامتی و حال خوب می توانید دعا کنید وگرنه دعای شما مستجاب نمی شود.
  • باید در روح ایمان داشت که دعاهای اسلاوی مؤثر است و به هماهنگی زندگی کمک می کند.

نماز صبح را بخوانید

معروف ترین نماز صبح اسلاوهای باستان توسل به Dazhdbog در نظر گرفته می شود.

در روسی مدرن به صورت زیر به نظر می رسد:

"خورشید سرخ از سمت شرقی طلوع می کند، من تو را می ستایم، دژدبوژ ما، زیرا تمام جهان با نوری روشن و پر از شادی است. روح من فیض می خواهد که من نوه شما هستم. به آسمانی نگاه می کنم که با خورشید بیدار می شود و قلبم را از لرزه شادی پر می کند. در این لحظه دژدبوگ وارد روح من می شود. سلام من را بپذیر، آفتاب صبح پاک! روحم به سوی تو گشوده است، برکت بده، تنم را سرشار از سلامتی کن، قوی و نیرومندم کن تا زندگیم پر برکت شود. بدون تو، خورشید پاک، هیچ کس نمی تواند نفس بکشد یا حرکت کند. من منتظر نعمت تو هستم، دژدبگ، برای روشنی و روشنی، تا همه کارهای نیکم در این روز موفق باشد و باطل و دروغ در گودالی عمیق فرو برود! درود بر دژدبوگ!»

اسلاوها نیز اغلب ستایش صبحگاهی را می خوانند.

متن آن به این صورت است:

«پادشاه اعلی! تو برای ما یکی هستی، اما در مظاهر بسیار. تو برای ما نور حقیقی و یگانه عدالت هستی. تو زندگی ابدی را تراوش می کنی، تو چشمه ای از عشق بی کران. شما روح و قلب ما را شفا می دهید. تو را می ستاییم، نزد ما بیا و بر ما حکومت کن. ما از طریق کارمان به شما شکوه می‌دهیم و هر روز از زندگی‌مان عاقل‌تر و قوی‌تر می‌شویم. ما مدافعان واقعی جهان روشن و خانواده صالح خود هستیم. خدایا تو به ما الهام کن، ما را سرشار از شادی کن، شجاعت و استقامت عطا کن، به ما صبر بیاموز. این به ما این امکان را می دهد که مسیر زندگی خود را با افتخار طی کنیم. خدایا شکرت."

متن نماز عصر

فهرست دعاهای اسلاوی همچنین شامل دعای خاصی است که خواندن آن در ساعت عصر توصیه می شود.

به نظر می رسد این است:

«پادشاه اعلی! من تو را به عنوان فرزند خونت تجلیل می کنم. شب به زمین آمده است، ولز روی آن قدم می گذارد. روح ما در شب از طریق Nav راه می رود و اجداد خود را در خواب عمیق می خواند. ولز پدر از روح ما مراقبت خواهد کرد تا صبح با شادی در روح خود به دژدبوگ سلام کنیم. جلال بر خدایان بومی!

همچنین اغلب قبل از خواب، دعا برای خانواده خوانده می شد. چنین تمجیدی ممکن است به نظر برسد:

«پادشاه اعلی! من نور برکت خدا را به زندگی ما فرا می خوانم! بیا و با قدرتت برکت بده! آب طبیعی - چشمه، روح و فکر ما را پاک می کند، سلامتی را به ارمغان می آورد. زندگی به لطف شما متولد شد، پس روح ما را تازه کنید، خانواده ما را پر از قدرت کنید. بگذار فرزندانمان قوی تر و عاقل تر از ما باشند. آمین".

وقتی آنها در مورد دعاهای اسلاوی باستانی اسلاوها صحبت می کنند، منظور آنها کلمات آیینی سنتی است که اسلاوها برای برقراری ارتباط با قدرت های برتر استفاده می کردند. کلمه "دعا" در واژگان اسلاو کلیسای قدیمی وجود نداشت. این به خاطر این واقعیت است که اسلاوها خدایان خود را تجلیل کردند و ... برخلاف مسیحیان، آنها هرگز از آنها چیزی نخواستند. به همین دلیل است که اسلاوها توسل به خدا را "تجلیل" می نامیدند.

ستایش یا توسل به قدرت های برتر همیشه یکی از ویژگی های اجباری تمام تعطیلات آیینی اصلی بوده است. علاوه بر این، اسلاوهای باستان هر روز ستایش های صبح و عصر را می خواندند. اما باید درک کرد که نمازهای اسلاوی باستانی معمولی نبودند، روی آوردن به خدا یک رویداد اجباری تلقی نمی شد، تنها زمانی که میل به وجود می آمد انجام این کار ضروری بود. مثلاً اگر کسی می خواست خدا را برای یک روز موفق ستایش کند، آن را انجام داد. غالباً به خاطر پیروزی بر دشمنانش از پروون تمجید می شد.

دعاهای اسلاوی باستان بسیار متنوع است. انتخاب صحیح آدرس نماز مهم است. کلمات باید بسیار صمیمانه تلفظ شوند و اصلاً نیازی به پیروی از متون موجود نیست. این مجاز است که هم کلمات فردی و هم عبارات فردی را به روش خود جایگزین کنید. مهم این است که دعا از اعماق روح سرچشمه بگیرد.

چیزی به نام "دعای اصلی اسلاوی باستانی" وجود ندارد. دعاهای مردم باستان با فردیت آنها متمایز می شود. برای درک نحوه خواندن نمازهای اسلاو باستان، باید با فرهنگ عامه و قوم نگاری اسلاوها آشنا شوید.

ویدئو: دعای راهب پیر جولیا اسلاویانسکایا

قانون دعا باید روزانه توسط هر مسیحی واقعی خوانده شود. کتاب دعا به زبان اسلاو کلیسا برای مؤمنانی که به خوبی با آثار دین ارتدکس آشنا هستند مناسب است و فرصتی برای تماس با ابدیت فراهم می کند - احساس ارتباط زمان بین تولد مسیحیت و مدرنیته.

مجموعه ای از دعاهای اساسی برای خواندن روزانه برای تقویت ایمان مردم و کمک به بهبود معنوی آنها طراحی شده است. کتاب دعای ارتدکس شامل انواعی از محبوب ترین متون مقدس است که با دانستن آنها، فرد می تواند در لحظات دشوار زندگی که بدون حمایت او قابل حل نیست، برای کمک به خداوند مراجعه کند.

یک کتاب دعا به زبان اسلاو کلیسا، زبانی که در زمان سیریل و متدیوس پذیرفته شده است، به شما امکان می دهد راز دعا را به طور کامل تجربه کنید و یک ژیمناستیک عالی برای ذهن انسان کنجکاو در حال رشد است.

در ابتدا به نظر می رسد که خواندن حروف باستانی سنگین و ناخوشایند است، مخصوصاً وقتی که به خط اسلاویک قدیم نوشته شده باشند، اما اگر با متون مقدسی که کتاب کامل دعای کلیسا شامل می شود شروع کنید، به زودی این فعالیت آنقدر جذاب خواهد بود که شما می خواهید واژگان خود را با کلمات جدید (فراموش شده قدیمی) که میراث اجداد آنها برای اسلاوها هستند، مطالعه و غنی کنید. علاوه بر این، کتب دعا اغلب مجهز به فرهنگ لغت-مفسر مختصر کلمات و عبارات اسلاوونی کلیسای قدیمی است.

زبان کلیسایی اسلاو: اصول

البته بهترین کار این است که از کودکی شروع به یادگیری یک زبان "مرده" باستانی کنید. جذب اولیه تصاویری که نماد کلمات اسلاو کلیسای قدیمی هستند بسیار مؤثرتر از حفظ پیش پا افتاده حروف الفبا است. درک آن آسان نیست، زیرا این زبان صرفاً برای نیازهای کلیسا بوجود آمده است، نه بر اساس روسی قدیمی، بلکه بر اساس زبان بلغاری قدیمی.

در یک خانواده مؤمن، متون دعا را ابتدا کودک با گوش حفظ می کند، زیرا نماز خوانده می شود، نه خوانده، بنابراین به راحتی قابل درک است. سپس می توانید از کودک دعوت کنید تا کتاب دعای خود را ایجاد کند که در آن دعاهای اصلی که قبلاً برای کودک آشنا هستند فهرست می شوند.بروشور باید امضا شود تا "بومی" و شخصی شود. بنابراین کودک بلافاصله، بدون یادآوری، کتاب خود را می گیرد و قوانین صبح و عصر را می خواند.

اگر خانواده ای به معنای واقعی کلمه زندگی و فرهنگ کلیسای ارتدکس را زندگی می کند ، القای عشق به زبان اسلاو کلیسا در فرزندانش به هیچ وجه دشوار نخواهد بود.

برای یک بزرگسال، علاوه بر خودآموزی در خانه، شرکت در مراسم کلیسا (احتمالاً با کتاب دعا) مفید خواهد بود و با گوش دادن به سرودهای کشیش، آنها را با متن نوشته شده به زبان اسلاو کلیسا مقایسه کنید. حافظه را به دو طریق توسعه دهید - شنیداری و بصری.

کلیسای ارتدکس تمایلی به جدا شدن از عقاید و قوانین معمول ندارد و به آرامی فناوری ها و هنجارهای جدید در حال ظهور در جهان را می پذیرد. در اصل به زبان اسلاو کلیسا نوشته شده است، اما امروزه از دعاهای کشیشان بیزانسی استفاده می شود.و این واقعیت که اکثر اهل محله، که نمونه ای از یک مؤمن واقعی نیستند، دعا را در بهترین حالت از طریق کلمه درک می کنند، دلیلی برای ترجمه آن به روسی آشنا، از نظر ارتدکس، نیست.

ویژگی های کتاب دعای اسلاو کلیسا

زبان اسلاوی باستان با زبان امروزی نه چندان در کلمات بلکه در لهجه ها و حروف غیرقابل خواندن کمکی مانند یک علامت جامد در انتهای کلمات و همچنین یک فونت عجیب و غریب که درک آن برای چشمان آموزش دیده دشوار است متفاوت است. اگر در مورد تسخیر زبان شناسی و ساختن این زبان برای خود جدی هستید، بهتر است یک کتاب درسی زبان اسلاو کلیسا خریداری کنید.برای خواندن دعاها به گویش روسی قدیمی، می توانید از برنامه فرهنگ لغت در کتاب دعا استفاده کنید. با آن، آشنایی با اسلاو کلیسا آسان تر خواهد بود.

کتاب دعای ارتدکس کامل به زبان اسلاو کلیسا شامل قانون دعای استاندارد (مجموعه ای از دعاهای اجباری) و قوانین (مختصر و کامل): به مادر خدا، عیسی و سنت اندرو کرت (قانون توبه). این مجموعه همچنین شامل متون مقدسی است که برای خواندن بر روی نمادهای مقدسین و برای همه نیازها ارائه شده است.

«اما چون مشرکان دعا می‌کنید زیاده‌روی نکنید، زیرا می‌پندارند که در بسیاری از سخنانشان شنیده می‌شوند، پس مانند آنها نباشید، زیرا پدر شما می‌داند که شما چه می‌خواهید.» . 6:7-8

نماز صبح نماز عصر
بخوانید گوش کن بخوانید گوش کن

حکم نماز، نمازهای روزانه صبح و عصر است که مسیحیان انجام می دهند.

این قاعده می تواند عمومی باشد - اجباری برای همه، یا فردی، که توسط اقرار کننده برای مؤمن انتخاب می شود، با در نظر گرفتن وضعیت معنوی، قدرت و اشتغال او.

قاعده عبارت است از نماز صبح و عصر که هر روز خوانده می شود. این آهنگ حیاتی لازم است، زیرا در غیر این صورت روح به راحتی از زندگی نماز خارج می شود، گویی فقط گهگاهی بیدار می شود. در نماز، مانند هر امر بزرگ و دشوار، «الهام»، «حال» و بداهه کافی نیست.

خواندن دعاها، انسان را با آفریدگان آنها پیوند می دهد: مزامیر و زاهدان. این کمک می کند تا خلق و خوی معنوی شبیه به سوزش قلبی آنها به دست آورید. مثال ما در دعا به زبان دیگران، خود عیسی مسیح خداوند است. فریادهای دعای او در هنگام رنج صلیب خطوطی از مزامیر است (مزمور 21:2؛ 30:6).

سه قانون اساسی دعا وجود دارد:

1) یک قانون دعای کامل که در "کتاب دعای ارتدکس" منتشر شده است.

2) قاعده نماز کوتاه; در صبح: "پادشاه آسمانی"، تریساگیون، "پدر ما"، "مادر خدای باکره"، "برخاستن از خواب"، "خدایا به من رحم کن"، "کرید"، "خدایا پاک کن"، "به تو". ، استاد، "فرشته مقدس"، "بانوی مقدس"، دعای مقدسین، دعا برای زنده و مرده. در شب: "پادشاه آسمانی"، تریساگیون، "پدر ما"، "خداوندا به ما رحم کن"، "خدای ابدی"، "پادشاه خوب"، "فرشته مسیح"، از "والی برگزیده" تا "آن" شایسته خوردن است»؛

3) یک قانون دعای کوتاه از سنت سرافیم ساروف: سه بار "پدر ما"، سه بار "مادر باکره" و یک بار "کرید" - برای آن روزها و شرایط استثنایی که شخص بسیار خسته یا بسیار محدود است. زمان

حذف کامل حکم نماز توصیه نمی شود. حتي اگر حكم نماز بدون توجه خوانده شود، كلمات نماز با نفوذ در روح، اثر پاك كنندگي دارد.

دعاهای اصلی را باید از روی قلب دانست (با خواندن منظم، به تدریج توسط فردی حتی با حافظه بسیار ضعیف حفظ می شود) تا بیشتر در دل نفوذ کند و در هر شرایطی تکرار شود. توصیه می شود برای درک معنای هر کلمه متن ترجمه دعاها را از اسلاو کلیسا به روسی مطالعه کنید و یک کلمه را بی معنی یا بدون درک دقیق تلفظ نکنید. بسیار مهم است که کسانی که شروع به خواندن نماز می کنند، کینه و عصبانیت و تلخی را از دل خود بیرون کنند. بدون تلاش در جهت خدمت به مردم، مبارزه با گناه و تسلط بر جسم و حوزه روحی، نماز نمی تواند به هسته درونی زندگی تبدیل شود.

در شرایط زندگی مدرن، با توجه به حجم کار و سرعت زیاد، برای افراد غیر روحانی، به راحتی نمی توان زمان خاصی را برای نماز اختصاص داد. دشمن نماز صبح عجله است و دشمن نماز عصر خستگی.
نماز صبح بهتر است قبل از شروع هر کاری (و قبل از صبحانه) خوانده شود. به عنوان آخرین راه حل، آنها در راه از خانه تلفظ می شوند. در اواخر عصر اغلب به دلیل خستگی تمرکز مشکل است، بنابراین می‌توانیم خواندن حکم نماز عصر را در دقایق آزاد قبل از شام یا حتی زودتر توصیه کنیم.

هنگام نماز، توصیه می شود که بازنشسته شوید، یک چراغ یا شمع روشن کنید و در مقابل نماد بایستید. بسته به نوع روابط خانوادگی، خواندن حکم نماز را با هم، با تمام خانواده یا هر یک از اعضای خانواده به طور جداگانه توصیه می کنیم. نماز عمومی قبل از خوردن غذا، در روزهای خاص، قبل از غذای عید و در موارد مشابه مستحب است. دعای خانوادگی یک نوع کلیسا و دعای عمومی است (خانواده نوعی «کلیسای خانگی» است) و بنابراین جایگزین دعای فردی نمی شود، بلکه فقط مکمل آن است.

قبل از شروع نماز، باید خود را با علامت صلیب امضا کنید و چند کمان، چه از کمر و چه به سمت زمین، بسازید و سعی کنید در گفتگوی درونی با خدا هماهنگ شوید. سختی دعا اغلب نشانه اثربخشی واقعی آن است.

دعا برای دیگران جزء لاینفک دعا است. ایستادن در پیشگاه خداوند، انسان را از همسایگان خود بیگانه نمی کند، بلکه با پیوندهای نزدیک تر، او را به آنها پیوند می دهد. ما نباید خود را به دعا برای افراد نزدیک و عزیزمان محدود کنیم. دعا برای کسانی که باعث غم و اندوه ما شده اند، باعث آرامش روح می شود، در این افراد تأثیر می گذارد و نماز ما را قربانی می کند.

خوب است که نماز را با شکرگزاری خداوند به خاطر موهبت ارتباط و پشیمانی از بی توجهی به پایان برسانیم. هنگام شروع به کار، ابتدا باید به آنچه برای گفتن، انجام دادن، دیدن در طول روز دارید فکر کنید و از خداوند برای پیروی از اراده او برکت و قدرت بخواهید. در بحبوحه یک روز شلوغ، باید دعای کوتاهی (دعای عیسی) بخوانید که به شما کمک می کند خداوند را در امور روزمره پیدا کنید.

هیچ چیز در بسیاری از دنیاها و در زمین میدگارد صادق نیست. فقط از حکمت وداهای باستانی پیروی کنید،

بله، به سخنان مغان و کاهنان خدایان نور گوش دهید، که حکمت ودا از بالا به او داده شده است تا تفسیر کند...

Magus ZoomZum

دعا چیست؟ دعا ابزار است. اجداد ما خدایان را ستایش کردند، اما از آنها چیزی نخواستند. ما درگیر کلمات اسلاو بودیم، بنابراین ما اسلاو هستیم. دکسولوژی ایجاد ارتعاشات خاص است، زیرا زبان به ما داده می شود تا با کمک کلمات، طنین هماهنگی با خدایان (انرژی معین) را جلال دهیم.دعا- این یک سری ارتعاش است که با یک هیپوستاز خاص مرتبط است: یا به خدای خاصی که عناصر خاصی را کنترل می کند متوسل می شویم یا به یکی از جلوه های او - محافظت، کمک، حمایت. این یک تکنیک هماهنگی با ارتعاشات خاص است. وقتی با این ارتعاش هماهنگ می شویم، این قدرت را برای تکامل خود در نظر می گیریم.

وقتی انسان باور می کند، وقتی اعتقاد درونی دارد که شیئی که به آن روی می آورد به او کمک می کند، کمک و حمایت می آید. در عین حال، حتی مهم نیست که با زبان خود صحبت کنیم یا بدون کلام، فقط یک پیام ذهنی و تماس ذهنی با خدا معجزه می کند. این از روح مهم است، با درک، با توجه به آگاهی، سپس دعا بسیار قدرتمند عمل می کند. و در اینجا مهم است که این ارتعاشات را بپذیریم. اگر فرد برای مدت طولانی در ارتعاشات پایین زندگی کند، اغلب آماده پذیرش ارتعاشات بالا نیست: پرخاشگری، عصبانیت، عصبانیت و منفی بافی درونی. دعا به این معناست که ما با ارتعاش خداوند هماهنگ شویم و از قدرت او استفاده کنیم. پس باید نماز را تسبیح کرد، گفت و نگفت (برو - تصویر، دزد - بدزد. تصاویر را بدزد).

فرمان اسلاوها: مقدس افتخار خدایان و اجداد خود را و مطابق با وجدان خود در هماهنگی با طبیعت زندگی کنید.

این به چه معناست:شرافت مقدس -

نور، نورخواندن بخوانید -

چی انرژی زندگی است، دزد - تصاحب - تصاحب قدرت نور خدایان برای خود، اتحاد با آنها و یکی شدن با آنها، نه غر زدن در مقابل آنها، نه خدمتگزار بودن، بلکه به سادگی این شناخت است که ما با آنها یکی هستند.ستایش - slالف

ما قدرت آنها را تزریق می کنیم و از آن برای تکامل خود استفاده می کنیم.پیام مشترک: کاری را که برای خود نمی خواهید با دیگران انجام ندهید.

زندگی در هماهنگی با طبیعت - هماهنگی - این یک رابطه با ارتعاشات طبیعی است .

ما در اینجا چندین مورد از دعاهای بومی خود را برای توسل به خدایان به شما تقدیم می کنیم. دعاهای دیگر را می توانید در آرشیو دعا بیابید. و به یاد داشته باشید که آنچه مهم است نیت شما برای شنیدن خدایان، پذیرش نور آنهاست.

مسیر ایمان ارتدکس-ودا

در من به خداوند متعال ایمان دارم - خدای یگانه و کثیر،سرچشمه همه چیزهایی که وجود دارد و می برد،که سقف ابدی همه خدایان است.من می دانم که جهان یک جنس است،و همه خدایان چند نامی در آن متحد هستند.من به تثلیث وجود قاعده، وحی و ناوی معتقدم،و اینکه این قانون درست است،و توسط نیاکان ما برای پدران بازگو شد.من می دانم که قانون با ماست و ما از ناوی نمی ترسیم،چون ناو علیه ما قدرتی ندارد.من به وحدت با خدایان بومی اعتقاد دارم،زیرا ما نوه های داژبوژ هستیم - امید و حمایت خدایان خویشاوندان.و خدایان دست راست خود را در راهپیمایی های ما نگه می دارند.من می دانم که زندگی در خانواده بزرگ ابدی است،و هنگام قدم زدن در مسیرهای حاکمیت باید به ابدی فکر کرد.من به قدرت و خرد اجدادی که در میان ما متولد شده اند ایمان دارم.از طریق راهنماهای ما به خیر منجر می شود.من می دانم که قدرت در اتحاد قبایل ارتدکس نهفته است،و اینکه ما با شکوه و جلال خدایان بومی خواهیم شد!جلال بر خانواده و همه خدایان موجود در او!

دعای عبادت

آر قصیده خداوند متعال! بزرگ خدای ما!تو متحد و چند جلوه ای، تو نور و عدالت ما هستی،تو چشمه ی حیات جاودانی، سرچشمه ی عشق بی کران، شفا دهنده ی روح و جسم هستی.تو را می ستاییم ای خدای حاکم و آشکار و ناوی.و ما هر روز روی روحمان کار می کنیم،عاقل و قوی بودنحمایت قوی از مادر زمینو مدافعان خانواده باستانی خود،زیرا شما به ما دلگرمی و شادی می دهید،شما شجاعت و استقامت می بخشید،تو ودا را به ما می دهی و به ما صبر می آموزی،تا بتوانیم مسیر زندگی خود را با افتخار طی کنیمالهام بخشیدن به اراده مقدس شما.جلال بر تو ای راد قادر متعال! و به همه خدایان بومی که در شما وجود دارند!

دعا به راد محافظ

"در مورد پدر من، راد! تو خدای خدایان هستی مرا زیر بال خود بگیر مبادا کسی مرا از زندگی و کار به نام تو باز دارد. تو کامل هستی، و من در حال بهبود عشقم به تو هستم، زیرا می‌دانم که عشق و عدالت قوی‌ترین محافظ در برابر هر بدی است. از تو سپاسگزارم، پدرم، که به من و خانواده ام اهمیت می دهی. اوم (اوم) "مالایا پرونیتسا. پرونیتسا بزرگ.⚡

مهم: این دعای محافظتی را از وب سایت با دست روی کاغذ کپی کنید. بنابراین آن را به من تحویل دادند - روی کاغذ، با دست.

دعای وحدت

آر قصیده ای بر حق تعالی که حیات وحی و ناوی را به دنیا آورد!تو خدای خدایان ما و آغاز کل خانواده الهی هستی.شما پدر آسمانی هستید - سواروگ، پدربزرگ خدا،شما مادر بزرگ لادا هستید - عشق و تولد جهان.مانند پرون ما شما را در بسیاری از نبردها می بینیم،که ما را به پیروزی های نظامی و استقرار یک زندگی صالح می رساند.شما شوالیه مقدس ایمان ما هستید - سوتوویت، خدای حکومت، آشکار و ناوی.با این حال شما تریگلاو بزرگ ایمان ودای ما هستید.جلال بر خدایان بومی!

دعای تشویق

آر قصیده به خدا! تو مقدس تر از همه مقدسات هستی!
بالاترین پدر و روح ابدی نور،با حرکت افکارت در دیوا دنیاهای زیادی را به دنیا می آوری،بنابراین تو در همه چیز هستی و همه چیز در توست، همه جانها را پر از نور بی حد و حصر می کنی.با دستور مقدس ما را برای زندگی ابدی برکت می دهی،خوشا به حال کسانی که بالاترین حکمت شما را می دانند!آنها به والدین آسمانی، خدایان بومی و اجداد نوری چنگ می زنند،با تثبیت قدوسیت حکومت بر روی زمین، آنها به ناب ترین سوارگا می روند!پر از قدرت شما، محافظت شده توسط قدوسیت شما،ما برای تو زندگی می کنیم و با وفاداری به سرنوشت خود عمل می کنیم.زیرا شما بالاترین شادی و شادی بی حد و حصر هستید!عشق تو با عطایای روحی و جسمی و با تمام فیض به سوی ما جاری می شود.زیرا ما در وحدت آتش اجدادی باقی می مانیم،ما جان خود را با اعمال پاک تقدیس می کنیمما دنیایی از خوبی و عشق می سازیم!درود بر خانواده بزرگوار!

دعای "صبح داژبوژیا"

در خورشید سرخ در حال آب شدن است، داژبوزه ما،جهان با نور روشن و پر از شادی است!روح من فیض می خواهد که من نوه داژبوز هستم.به آسمان نگاه می کنم و دلم از شادی وصف ناپذیر می لرزدبالاخره خود دیدو ما وارد خانه من می شود.درود، آفتاب!
بر روح و روح و جسم من مبارک بادتا در سلامتی و فیض بمانیمبدون تو نفسی نیستهیچ حرکتی روی زمین وجود ندارد - موکوش!خدایا مرا در روز روشن برکت دهتا تمام تعهدات خوب من محقق شود و کریودا در گودال فرو رود!جلال داژبوگ!

مداحی صبحگاهی

آر ای قادر مطلق! بزرگ خدای ما! تو متحد و چند جلوه ای، تو نور و عدالت ما هستی، تو انبار حیات جاودانی، چشمه عشق بیکران، که روح و جسم را شفا می دهد. تو را می ستاییم ای خدای حاکم و آشکار و ناوی. و هر روز روی روحمان کار می کنیم تا عاقل و قوی باشیم، پشتوانه محکمی از لایت روس و مدافعان خانواده اجدادی ما، زیرا تو به ما الهام و شادی می دهی، شجاعت و استقامت عطا می کنی، به ما دانش عطا می کنی و صبر را به ما می آموزی تا ما مسیر را با افتخار زندگی خود طی می کنیم و اراده مقدس شما را با الهام انجام می دهیم. درود بر تو ای خانواده عالی! جلال برای همه خدایان بومی موجود در شما!

دعا قبل از شروع هر کسب و کار به Svarog

با واروزه، دیدو خانواده بهشتی،شما خالق دنیای آشکار - خورشید، ستارگان و مادر زمین هستید.قدرت عظیم خلقت در توست،که خود را در صاحبان همنوع ما نشان می دهد،تو سرآغاز همه کارهای نیکی هستی که در دلها زاده می شودآنها در ذهن می رسند و میوه های خود را در واقعیت به بار می آورند.چگونه می توانم بدون برکت تو شروع کنم؟من به پدر آسمانی می گویم، باشد که او آرمان عادلانه من را برکت دهد،بگذار با نور خود الهام بخشد،تا برای نور سفید، خانواده ارتدکس و بستگانم خیر و شادی بیافرینم.جلال بر سواروگ!

دعای پایان پرونده به ولز

تیتو تاج همه چیز و زندگی های زمینی هستی، ولز، خدای ما!باشد که قلبم از آنچه آفریده شده مملو از شادی شودزیرا اعمال من با قلب پاک و افکار روشن است.باشد که اعمال من به عنوان ثمره خیر و شکوه برای خانواده من ظاهر شود!برکت، Velese، اجازه دهید اینطور باشد!

دعای جلال قبل از خوردن غذا

گزینه 1

با قدرت خدایان بومی و نیروی انسانی، غذا می رسد،روح و جسم نوه های داژبژ را برکت می دهد و آنها را با آرزوی تقدس تقدیس می کند.برای خوشبختی و خوشبختی فرزندان سواروژ، با داشتن غذا، ما می خواهیم که بدهیم، ما برای خانواده بزرگ افتخار ایجاد می کنیم!جلال بر خدایان بومی!

گزینه 2

جلال به خدایان بومی، برای غذای روزانه ما،برای شادی ما و فرزندانمان که زندگی شایسته ای داشته باشند.ما از خدایان بومی می خواهیم که غذا را برکت دهند و با اجدادمان رفتار کنند.به طوری که صلح و هماهنگی بین نژاد آسمانی و نژاد زمینی حاکم شود.جلال بر خدایان بومی!

گزینه 3

ما خدایان خانواده را برای غذای روزانه ستایش می کنیم، hسپس آنها به ما اجازه می دهند آثار الهام گرفته ای خلق کنیم،از شما می خواهیم که این غذا را برکت دهیدما را از نور اولیه برای خوبی و خوشبختی پر کنو با اجداد روشن رفتار کنید!جلال بر خدایان بومی!

گزینه 4

ای اجداد، که خود را به شکل Sventovit، Svarog، Perun و Dazhdbog، Mokosh، Lada، جلال تو را نشان می دهد!این غذا را برکت دهید تا به درد ما بخورد. اوم (اهم)⚡ - Perunitsa برای غذا.

گزینه 5

جلال میله اجدادی، عصای بهشتی، از تو سپاسگزاریم برای غذایمان، برای نان و نمکی که به ما می دهی تا بدنمان را تغذیه کنیم، روحمان را تغذیه کنیم، روحمان را تغذیه کنیم، وجدان ما قوی و همه باشد. اعمال ما، بله، برای جلال همه اجدادمان و برای جلال خاندان بهشتی باشد. پس باشد، باشد، پس باشد!

گزینه 6

جلال بر خانواده عالی و همه خدایان به خاطر غذایی که به ما می دهند. ما از خدایان بومی می خواهیم که طعم غذای ما را بچشند و با قدرت خود اجداد ما را با آن روشن کنند و رفتار کنند. به طوری که بین نژاد آسمانی و نژاد زمینی صلح و اتحاد برقرار شود. جلال بر خانواده عالی!

گزینه 7

پدر سواروژه! خداوند متعال رحمت کند!
مادر خدا لادا! ماکوش-اوترادا!
ما از اجداد برای این غذا تشکر می کنیم!
ما شما را با عشق و نور خود پر می کنیم!
ما تمام بدن خود را تغذیه خواهیم کرد.
ما شما را با تمام قدرت خداوند برکت می دهیم!

دعای قبل از خواب

گزینه 1. ص قصیده خداوند متعال! فرزندان خونت تو را تجلیل می کنند.همانطور که شب پا بر روی زمین می گذارد، سنت ولز روی زمین راه می رود.و روح ما از طریق ناو به پراو می رود،از طریق خواب عمیق اجداد نامیده می شوند.بنابراین، از ولز پدر، که فرزندان را به جد زمینی ما آورده است، می خواهیم که روح ما را از ناوی محافظت کند و مانند داژبوگ صبح سالم و قوی به دنیای وحی بیاید.جلال بر خدایان بومی!

گزینه 2.درباره پدر راد! فرزندان خونت تو را تجلیل می کنند. همانطور که شب پا بر روی زمین می گذارد، ولز با نور در سراسر زمین قدم می زند. و روح‌های ما از طریق Nav به پراو فرستاده می‌شوند و اجدادمان را در خواب عمیق فرا می‌خوانند. ما پدر ولز را که فرزندانی را به جد زمینی ما آورده است تجلیل می کنیم ، از روح خود در برابر ناوی محافظت می کنیم و صبح سالم و قوی به دنیای Reveal بیاییم ، مانند Dazhbog ، صبح سالم و قوی و قدرت جدیدی را برای خانواده ارتدکس به ارمغان می آوریم. جلال بر خدایان بومی!

دعای والدین برای فرزندان

آر از خداوند متعال، از طریق پدر سواروگ و مادر لادا،شما وجود جهان را به دنیا می آورید، خود را در خدایان بومی و در هر مخلوقی ظاهر می کنید. اکنون ما از روح‌القدس تو پر شده‌ایم و تمام نیروهای صالح تو را فرا می‌خوانیم!بگذارید خدایان بومی بیایند و از طریق مظاهر جسمانی خود روح فرزندان همنوع ما را که در Radeniya Svarozh با آگاهان، نجات دهندگان و خدایان بومی متحد می شوند، تقدیس کنند! جلال بر خدایان بومی!

دعا برای خانواده و فرزندان

آر قصیده خداوند متعال! من زنده کننده تو را نور می نامم!قدرت پدر سواروگ و مادر لاداو همه خدایان نور، بیایید و برکت دهید!دانا-ودیتسا، بهار زنده، سلامتی را برای ما به ارمغان بیاور و بدنمان را پاکسازی کن، افکار ما را روشن کن، همانطور که پرتو صبح، مراتع و جنگل های بومی ما را روشن می کند. زندگی در شما متولد شد، زندگی را در بدن و روح ما تجدید و غنی کنید. باشد که در خانواده ما قدرت باشد، باشد که فرزندان ما ده برابر قوی تر، بیست برابر ثروتمندتر و صدها برابر عاقل تر از ما شوند! همینطور باشد! جلال بر خدایان بومی!

دعای یک دختر (وستا) برای ازدواج دعایی برای نامزدش.

"درصبح زود بیدار می شوم، خود را می شوم، برکت می دهم و به بت های خدایان و الهه های اسلاو می روم. لادا - مادر بشنو!هیچ همسری در جهان بدون شوهر وجود ندارد، همانطور که هیچ لادا در سوارگا بدون سواروگ وجود ندارد، زیرا پایان بزرگ زندگی در این راه سپری شد!مادر خدای ما، می بینم که چگونه چشمان روحم روشن شده است، در درون خود نیاز شدیدی به آرامش روحم احساس می کنم! بگذار چهره نامزدم بر من ظاهر شود، زیرا من راه خود را به سوی آشکار شدن درک کرده ام! من حاضرم او را بپذیرم و مسیر زندگی را طی کنم، می بینم که چگونه شادی به خانه من می آید، بچه ها لبخند می زنند و خورشید با شادی می درخشد! جلال بر تو، لادوشکا!جلال بر خانواده بهشتی!»مالایا پرونیتسا، پرونیتسا بزرگ.تعظیم

دعا برای والدین

پ ما به پدر و مادر خود احترام می گذاریم و با تسبیح خدایان به سوی آنها متوسل می شویم.مراقب دوران پیری پدر و مادرمان باشیم.زیرا آنها ما را به دنیای آشکار آوردند،آموزش دادن هماهنگی زندگی، تجلیل از خدایان بومیان،برای احترام به سرزمین مقدس و محافظت از آن در برابر نژاد بیگانه، چشم تیزبین.ما خانواده خود را پدر خدایان ارتدکس می نامیم: والدین ما را تحت سرپرستی خود قرار دهید.بگذارید پیری خود را همانطور که مادر شریک خلق کرده است در آرامش بگذرانند و به راحتی در زمان خود نزد خدایان بروند.و هرکس به آن نیاز دارد، به زمین بازگردد و با خوشحالی دوباره بر مسیر مورد نظر غلبه کند. جلال بر خدایان بومی!

دعای زن و شوهر برای خانواده

آرقصیده خداوند متعال! تو که هر آنچه را که هست و تحمل می‌کنی، هر چیز مرئی و نامرئی را در درون خود نگه می‌داری، به چاه حیات جاودانی، سرچشمه عشق بی پایان بپیوندیم! خدایا عطا کن که اتحادیه خانوادگی ما مهربان و قوی باشد، فرزندان زیبا، سالم و شاد را برای ما به خیر و خوشی کل خانواده ارتدکس بفرست! پدر سواروژ، زندگی ما را در قوت و شکوه خود عادلانه بساز تا خانه خوبی داشته باشیم و خدایان را در وحدت روح و جسم، متحد در خانواده اعلی، بزرگ کنیم! مادر بزرگ لادا ، نگهبان خانواده آسمانی و خانواده زمینی ، تمام زندگی ما با ما باشید ، باشد که قدرت و محبت مادرانه شما خانواده ما را در بر بگیرد و از همه شر محافظت کند!جلال بر خانواده عالی، سواروگ و لادا، و همه خدایان و اجداد!

دعا برای خانواده همسر متعال برای شوهرش

آرقصیده به خدا! شما خاستگاه جهان هستید, منبع خانواده آسمانی و خانواده زمینی.تو را می ستایم و از تو می خواهم که به شوهرم سلامتی عطا کنیمانند صخره ای نابود نشدنی، ذهنی پاک و روشن، مانند چشمه کوهستانی، قدرتی عظیم، شخصیتی شجاع،در زندگی محکم روی پای خود بایستید،از خانواده ما مراقبت کرد، فرزندانش را دوست داشت، به من احترام گذاشت،او خدایان را ستایش کرد. جلال بر خدایان بومی!

اینجا یه دعای دیگه برای شوهرم . این دعا را باید هر روز صبح که از صمیم قلب می خواهید شوهرتان واقعاً چنین باشد، بخوانیدخوشحال

آفتاب زلال، دژدبوژ سرخ، اذان و دعای من را بشنو. من دختر زمینی شما هستم. با عشق بی حد و حصر به سوی شما می روم، راه راست شوهرم را روشن کنید تا افکارش روشن و منصف باشد. راهش برکت باد دژدبوزه روشن. آتش الهی خود را با آتش روحانی او یکی کنید. قدرت و خرد در او به اندازه نیاز باشد. تا بتواند اعمال خود را در جلال الهی انجام دهد. تا خدا او را برکت دهد. جلال حق تعالی!

دعا به لادا مادر شوهرش برای همسرش

ممادر لادا، ما عشق همه جانبه تو را می ستاییم.تو در کائنات، در خانواده های آسمان و زمین هماهنگی ایجاد می کنی، زنان ما را پر از مهربانی و مادری می کنی.
به همسرم سلامتی، طول عمر، روحیه لطیف و قلبی مهربان عطا کن. به طوری که او خانواده ما را پر از عشق می کند، فرزندان ما را بزرگ می کند، من را فداکارانه دوست دارد، به مادر و پدرم احترام می گذارد، از خانواده ما مراقبت می کند.بگذار فقط هماهنگی در روح او حاکم شود و بگذار کلمات از لبانش فقط مانند آواز جاری شوند و بگذار عشق ابدی در چشمان زیبا سلطنت کند. جلال بر مادر لادا و همه الهه های بومی!

دعا به مادر لادا برای زنان قبل از تشریفات

در مادر بزرگ لادا! ما محبت همه جانبه شما را به خانواده خود تجلیل می کنیم. شما مادر خدایان ما هستید و ما نوه های شما هستیم. به هر یک از فرزندان خود که در سه جهان زندگی می کنند برکت دهید، ما را تحت مراقبت خود قرار دهید، به ما خرد و قدرت معنوی عطا کنید تا نژاد ما در شکوه بزرگ رشد کند. به طرز غیر قابل درک، عشق تو، مادر بزرگ خدایان ما، احساسی است. ما شما را با عشق و شرف خود می ستاییم. بگذار سرودهای ستایش ما به سوی ایری پرواز کنند و مانند پرتوی از آفتاب در کف دستانت فرود آیند. جلال بر خدایان بومی!

دعا به مادر - زنده

با Lavna و Trislavna be Alive-Zhivitsa،الهه زندگی و حامل نور اجدادی!
می بینیم که چگونه در پرتوهای پدربزرگ داژبوگ فرود می آیی، به سرچشمه های بدن ما وارد می شوی و ما را سرشار از سلامتی، نیرو و نیکی می کنی.بدون تو زندگی در انسان وجود ندارد، اما فقط مادر مارا است که پایان زندگی انسان را اعلام می کند. اکنون ما دعا می کنیم و نور حضرت عالی را که با تو می آید و در کف دستان ما می تابید تجلیل می کنیم. در آن نور تمام زندگی وجود دارد و خارج از آن هیچ چیز وجود ندارد، سپس خود میله ژنراتور در صورت شما فرود می آید. جلال به سوی تو جاری است، صدصدا، آغازگر زندگی، مادر زنده!جلال برای ژیوا-ژیویتسا!

دعای محبت زن و شوهر

آریک مادر للیا، الهه سرخ و زیبای اسلاو، تو از قلب ما محافظت کردی و روح ما را تسلیت ابدی کرد. سایبان خود را بر دل فرت عزیزم بپیچ (اسم) تا همه روزها در گنج بهشتی شاد باشیم. در هر سفر، در هر کار درخشان، روح او را تقویت کن، آن را از نیروی عشق پر کن. بگذار طلوع روشن و خورشید سرخ آرامش را به روح من و قوت روح من بیاورد، زیرا عشق ما برای همیشه خواهد درخشید. به تو افتخار می کنم، مادر للیا، ما از لطافت تو پر شده ایم، ما به یکدیگر شادی می دهیم. جلال لله!

دعای یک زن باردار به الهه ماکوشا

ممادر من، مادر خدای بهشت، ماکوشا ما! بر جنین در شکمم رحمت کن تا تولدم آسان شود و فرزندم در درون من سالم و نیرومند رشد کند و در شادی به دنیا بیاید. تمام روزها، مادر، به عنوان محافظ و قهرمان زنان در کار خانواده ارتدکس، در کنار من بمان. من تو را ستایش خواهم کرد، زیرا تو نگهبانی مهربان و نیکوکار برای همسران نژاد زمینی. جلال موکوش!

دعا برای راه

موقتی در جاده می رود حق با اوست، نه وقتی که می گوید می خواهد حق با او باشد. اما زمانی که حرف ها و دستاوردهایش با هم منطبق می شوند حق با اوست. بنابراین از پیر تا جوان می گوییم که ما فرزندان خدایان، نوه های داژبوگ هستیم! او در تمام روزها و در همه جاده ها با ما است. روزها با چشم طلایی خود می بیند و در شب اسب نقره ای فرستاده اوست. پس شایسته است که اعمال خود را به وجدان خود انجام دهیم تا در راه خود برکت داشته باشیم و شادی را بشناسیم!

دعای زن برای لقاح و تولد فرزند

ممادر روشن من، ماکوش-مادر! من از تو برای قدرت زندگی، برای قدرت مقدس و درخشان، چیزی که همسران نژاد زمینی را مادر خدا می کند و روح اقوام و اجداد را به دنیای ما می آورد، دعا می کنم. به من دایه و پاییز را با باروری فراوان برکت بده تا روح های روشن و صالح را که در ناوی هستند به واقعیت نیاکان خانواده شوهرم وارد کنم. شما پدر و مادر مهربان و مهربان ما هستید، با شکوه و سه جلال، در مسابقه زمینی بمانید! به من سلامتی عطا فرما تا فرزندانم به راحتی و با شادی به دنیا بیایند و بار من به عنوان فرزندان به جلال مردم ارتدکس متولد شوند. بگذار فیض الهی، افکار روشن و خرد تو در روح من ساکن شود. من باید بر اساس حقیقت و شرف زندگی کنم، با شوهرم در عشقی بزرگ. جلال موکوش!

دعای شفا به مادر زنده

ممادر مهربان زنده، تو همان نور خانواده اعلی هستی که شفا دهنده انواع بیماری ها هستی. نوه داژبوژی رو ببین که داره مریض میشه. بگذار علت بیماری خود را بدانم، بگذار صدای خدایان را بشنوم که از طریق بیماری سخن می گویند و مرا به راه فرمانروایی هدایت می کنند. ببين الهه كه من حقيقت را درك ميكنم و از اين سلامتي و نشاط به من باز ميگردد، طول عمر در بدن برقرار ميشود و بيماريها عقب ميروند! همینطور باشد! جلال بر زندگان!

دعا به ولز برای محافظت از خواب

ناو پا به زمین می گذارد، ولز از طریق سحرها راه می رود! خدای ما، او وداها را می شناسد و راه ناوی را می داند. من از پدر ولز دعا می کنم که در خواب مراقب روح من باشد، باسورها را دور کند و افکار بد را رها نکند. باشد که خوابهای خوب و نبوی ببینم تا دلم در صلح و صفا بماند. بگذار خواب من شیرین باشد، مانند خواب یک کودک سالم و بانشاط، زیرا در رویاها سلامتی جوهره زندگی است. همینطور باشد! جلال بر ولز!

دعا برای شادی روح آن مرحوم

آرقصیده ی حق تعالی، تو هر آنچه هست و نیست، هر آنچه که مرئی و نادیدنی است در درون خود نگه داری، تو حقیقت و نیکی، عشق و عدالت هستی. رحمت شما بزرگ است، شما به صالحان پاداش می دهید، شما رحم می کنید و از دست رفته را نجات می دهید، از طریق خدایان خانواده از زندگی ما مراقبت می کنید! این تو بودی که به ما دستور دادی تا قوانین حاکمیت را از طریق زندگی مکاشفه‌ای، غلبه بر آزمایش‌ها بیاموزیم، و روح را با کار شریف تقدیس کنیم! به خویشاوندان خود عشق بورزید، به راستی زندگی کنید، راه خود را با عزت بکارید، تا شکوه جوانه بزند! خویشاوند ما (نام متوفی) از دنیا رفت، پس او را در ملکوت معنوی خود بپذیرید، او را برحسب اعمال شایسته‌اش، بر اساس اعمالش) به صالحان پاداش دهید. بدی ها و دروغ های ارادی و غیر ارادی را ببخش، با روح نورانی خود او را پاک و حفظ کن!

دعا برای اجداد

دربهشتیان باز هستند و به اجداد جلال می دهند! اجداد عزیز ما، Shchuras و اجداد. ما از شما برای سلامتی شما سپاسگزاریم، برای نیرویی که از جانب خدایان خویشاوندان ما برای ما ارسال می کنید و ما را در امور زمینی یاری می کنید. باشد که Svarog از شما محافظت کند و به شما قدرت بدهد! در دنیای معنوی، تحت مراقبت ما، شاد باشید! باشد که برای همیشه ارتباط بین نسل ها وجود داشته باشد - یک پیوند زنده مقدس بین ما! جلال بر روح اجداد ما! جلال بر خدایان بومی!

دعای برکت آب

آرقصیده خداوند متعال! من به شما نور حیات بخش می گویم! قدرت پدر سواروگ و لادا مادر و همه خدایان نور، بیایید و این آب را برکت دهید! دانا-ودیتسا، بهار زنده، من تو را از شاخ می ریزم، به پدر راد دعا می کنم! سلامتی را برای ما به ارمغان بیاور و بدنمان را پاکیزه کن، افکارمان را روشن کن، همانطور که پرتو صبح، مراتع و جنگل های بومی ما را روشن می کند. زندگی در شما متولد شد، زندگی را در بدن و روح ما تجدید و غنی کنید. باشد که در خانواده ما قدرت باشد، باشد که فرزندان ما ده برابر قوی تر، بیست برابر ثروتمندتر و صدها برابر عاقل تر از ما شوند! همینطور باشد! جلال بر خدایان بومی!

دعای طریقت معنوی

بخدایان من، اجداد روشن و سه نوری! روسیه بزرگ - میهن عزیز! خورشید ازلی با پرتوهایش سرزمین مادری خود را در آغوش می گیرد. ماکوش-مادر تارهای سرنوشت را می بافد، دانا دستانش را به دور زمین مادری که پر از زندگی و فرزند است گره زد. من با پدربزرگ ها در مسیر حکومت تا دروازه های ایریا قدم می زنم. پرون مرا به ابدیت خانواده جاودانه هدایت می کند. روح صدای اجداد را در سوت بادهای استریبوژ می شنود و آنجاست آن کولوی بزرگ از ظهور طوایف اسلاو، کولوی جاودانه و زوال ناپذیر، جاودانه، مانند ایمان من، محکم، مانند سنگ آلاتیر!

دعا

در مورد، مولای مهربان، خواست تو برآورده شود، که می خواهی همه رشد کنند و به نور حقیقت بیایند، رشد کنند و روح را رحمت کنند (نام)، این آرزوی من را به عنوان صدای عشق به فرمان تو بپذیر. AUM

دعا برای خانواده

آر قصیده بر خداوند متعال، پدر آسمان و زمین! به سوی خاندان من بیا و آن را از فضل خود پر کن، چنانکه نهرها دریا را پر از آب می کنند، و آن را از رفاه روحی و جسمی برکت ده، چنانکه زمین با خرمن خود مزارع خود را برکت می دهد. هر روز خورشید طلوع می کند، جهان را با نور روشن می کند و خانواده (نام خانوادگی) را در شادی و قدرت تأیید می کند. جلال حق تعالی!

دعا برای نسل بشر

آر قصیده توانا! تو خالق مکاشفه، ناوی و حکومت هستی، تو خانواده آسمانی و خانواده زمینی را با زنان در حال تولد خلق کردی. من تو را به عنوان پسر (دختر) خونت جلال می بخشم. من سان داژبوگ را می ستایم که هر روز صبح بر فراز زمین ماکوش طلوع می کند، سرزمین مقدس را با پرتوی طلایی اشباع و گرم می کند و به نژاد زمینی - فرزندان خدایان ارتدکس - زندگی می بخشد. بگذار شکوه صدصدای درخشان ترین داژبوگ به ایری پرواز کند و در آنجا از عشق فرزندان زمین پر شود. بگذار بذر تو با قدرت صالحان، قدرت سواروژ مقدس، شادی، سلامتی و سالهای طولانی در روح انسان جوانه بزند!

دعا برای وطن

آر سرود خداوند متعال، خدای یگانه و چندگانه ما، مادر روسیه (اوکراین، لهستان، جمهوری چک، بلاروس و دیگر سرزمین های اسلاوی)، شما را در اعمال خود تسبیح می گوید، باشد که خداوند در تمام روزها به عنوان پدر و مادر با ما باشد. جد روشن که برای ما پدر و مادر است. زیرا ما یک نژاد قوی، ثروتمند و آزاد هستیم! قدرت ما عهد و پیمان پدران است که از چشمانمان بیشتر محافظت می کنیم و بیشتر می کنیم. پاییز، با خرد و ذهن روشن راهنمایان روحانی ما حکومت کنید، حاکمان ما، بستگان ما را به خون و روح، پر از قدرت و شجاعت کنید، بر حاکمان صادق و فداکار و ارتش صالح ارتدکس، برکت دهید، با عطایای روحی و جسمی برکت دهید. اوزان و کارگران، و همه مؤمنان بومی ارتدوکس، مردان خردمندی را که برای خیر و سعادت قدرت ما می سوزند، که جان خود را بر قربانگاه میهن و ایمان ودا ارتدکس می گذارند، تجلیل و غنا می بخشند. اکنون و همیشه، از کولیادا تا کولیادا! جلال بر خدایان بومی!

دعا به جلال مادر

تی تو، آسمان آبی، جایی که اجداد از آنجا آمده اند، به نژاد زمینی بنگر، ما را با نگاهت بپوشان، زیرا در این زمان، نوه های شجاع داژبوز ایستاده اند! ما پرنده ای شگفت انگیز را می بینیم که به سمت ما پرواز می کند و مژده می دهد که نژاد اسلاو دوباره متولد شده است، زیرا زمان مناسب فرا رسیده است و آنچه پیشگویی شده بود به حقیقت پیوست! بالهایت را بگشا، جلال مادر، نژاد ما را با پوشش خود بپوشان تا قدرت همه خدایان بومی مردم را پر کند و آنها با دستان خود زندگی بیافرینند، دایه به تو اعتماد دارد! اجازه دهید راه شما را به سوی بهشت ​​دنبال کنیم، زیرا زندگی واقعی وجود دارد، و اینجا شادی و معرفت به جهان مکاشفه است! قلبم پر از عشق می شود و روحم قوی تر می شود، ستایش تو دایه! ما شما را گرامی می داریم، مادر قبایل اسلاو، هدایای ما امروز به شما! جلال بر مادر سوا!

دعا به یاریلا

ب اوزه یاریلو، خورشید درخشان ما، تو بر روی یک اسب سفید در آسمان می تازی و بهار را به سرزمین خانواده ارتدوکس می آورد. بدون پرتوی حیات بخش تو، هیچ روشنگری نه در آسمان و نه در روح من نیست. صورتت را در آسمان آبی نمایان کن و بگذار روحت در روح من بلرزد. تو ای خدای ما پدر شجاع و پیروز هستی، تو آن شوالیه توانا هستی که از یک جوان مرد می‌سازی. به تو دعا می کنم ای پدر، بسورها را از خانواده ام دور کن، خانه را نورانی کن و به بستگانم برکت بده! ای یاریل با نیاکان و خدایان با الهام از تو متحد شوم تا راه من را شجاعانه و پیروزمندانه طی کنم! جلال یاریلا!

دعاهایی که بر اساس میراث RODnover ها، مؤمنان قدیمی جمع آوری و تهیه شده اند

و از ارتباط با مجوس و وهوینی آتش اجدادی

دعا چیست؟ دعا ابزار است. اجداد ما خدایان را ستایش کردند، اما از آنها چیزی نخواستند. دکسولوژی ایجاد ارتعاشات خاص است، زیرا زبان به ما داده می شود تا جلال دهیم، یعنی به کمک کلمات طنین همسویی با خدایان (انرژی معین) را بگیریم. دعا یک سری ارتعاش است که با یک هیپوستاز خاص مرتبط است: یا به خدای خاصی که عناصر خاصی را کنترل می کند متوسل می شویم یا به یکی از جلوه های او - محافظت، کمک، حمایت. این یک تکنیک هماهنگی با ارتعاشات خاص است. وقتی با این ارتعاش هماهنگ می شویم، این قدرت را برای تکامل خود در نظر می گیریم. وقتی انسان باور می کند، وقتی اعتقاد درونی دارد که شیئی که به آن روی می آورد به او کمک می کند، کمک و حمایت می آید. در عین حال، حتی مهم نیست که با زبان خود صحبت کنیم یا بدون کلام، فقط یک پیام ذهنی و تماس ذهنی با خدا معجزه می کند. از روح، با درک، تا نقطه مهم است، سپس دعا بسیار قدرتمند عمل می کند. و در اینجا مهم است که این ارتعاشات را بپذیریم. اگر فرد برای مدت طولانی در ارتعاشات پایین زندگی کند، اغلب آماده پذیرش ارتعاشات بالا نیست: پرخاشگری، عصبانیت، عصبانیت و منفی بافی درونی. دعا به این معناست که ما با ارتعاش خداوند هماهنگ شویم و از قدرت او استفاده کنیم. پس نماز را باید تسبیح کرد، گفت و نه گفت.

دعا به ولز

ولز، عاقل، پدر ما. جلال ما را بشنو، نگاهت را به کردارمان بگردان، ما فرزندانت را ببین، ما در برابر چشمانت ایستاده ایم. ما با صفای دل به شما شادی می دهیم. هر روز و حتی هر ساعت در کنار روح ما با روح خود بایستید. اعمال ما را به ذهن خود بسپار و برای آنها ضامن باش. شما جادو می کنید و سحر می کنید، از احشام و حیوانات مراقبت می کنید، تکان ها را می راندید، دردها و بیماری ها را بیرون می کنید، به مردم جان نمی دهید، این ستایش را از ما - فرزندانتان بپذیرید. ما شما را گرامی می داریم و دوستتان داریم و از صمیم قلب محبت می کنیم، همانطور که شما ما فرزندانتان را با همان عشق دوست دارید. مسول امور ما باش! با هم متحد شوید تا با روحی آرام و آرام برای خیر خویشاوندان، فرزندان و خودمان تلاش کنیم و آنها را به سوی تحقق سوق دهیم. شیرینی زندگی را از تو به من بده - غنی. و ترس ها و دسیسه ها را با تازیانه ات دور کن، از کسری از توانت به من نیرو عطا کن. پدرم ولز بزرگ، بخشنده، با توافق با همه بستگان خود، در دنیای معنوی در خانواده می ماند. به من آرامش و رفاه عطا فرما تا زیر چشم تو، زیر دست تو آرام بگیرم.
دعا به ولز در پایان پرونده
تو تاج همه چیز و زندگی های زمینی هستی، ولز، خدای ما! دل من از آنچه آفریده شده مملو از شادی شود، زیرا اعمالم با دلی پاک و اندیشه های روشن است. باشد که اعمال من به عنوان ثمره خیر و شکوه برای خانواده من ظاهر شود! برکت، Velese، اجازه دهید اینطور باشد!

دعا به ولز برای محافظت از خواب

شب پا بر زمین می گذارد، ولز در سحرها قدم می زند! خدای ما، او وداها را می شناسد و راه ناوی را می داند. من از پدر ولز دعا می کنم که در خواب مراقب روح من باشد، باسورها را از خود دور کند و افکار بد را رها نکند. باشد که خوابهای خوب و نبوی ببینم تا دلم در صلح و صفا بماند. بگذار خواب من شیرین باشد، مانند خواب یک کودک سالم و بانشاط، زیرا در رویاها سلامتی جوهره زندگی است. همینطور باشد! جلال بر ولز!

دعا به ولز برای یک فرد متوفی

پروردگار ما، خدای دانا - ولز! جلال تو را در شادی و غم می خوانم. من تو را به یاد می آورم زیرا تو بخشنده خرد، ثروت و حافظ روح ما در راه رسیدن به جهان دیگر هستی. پدر بالای خدایان مخفی، نگاهت را به روح نوه دژدبوژی (نام) بگردان. بگذار روحش در ناوی قوت بگیرد، بگذار روحش از پلیدی پاک شود و به واقعیت قیام کند. در اینجا با اقوام خود با آوازها و شکوه ها ملاقات خواهیم کرد. من به تو احترام می گذارم، خدا، ولز. به همان اندازه که ستارگان در دیوای شب می درخشند، همانقدر که خورشید در سوارگا آبی می درخشد، به همان اندازه که نوه های دژدبوژ اراده های تو را تسبیح و برآورده کنند، ای پروردگار ما. جلال بر ولز!

تجلیل از ولز

در شب، ولز در امتداد سوارگا، از شیر بهشت ​​قدم می زند و به کاخ خود می رود. و در سحر به دروازه باز می گردد. در آنجا ما منتظر او هستیم تا آوازها را شروع کند و قرنی به قرن دیگر ولز را تجلیل کند. و معبد او را که با آتش های بسیار می درخشد و محراب پاکیزه می شود جلال دهید. این ولز بود که به نیاکان ما آموخت که زمین را شخم بزنند، زمین های بکر بکارند و در مزارع خرمن درو کنند، و در خانه یک کلم بر آتش بگذارند، و او را به عنوان پدر خدا گرامی بدارند. ولز!

دعا به ولز و آیینی برای جذب ثروت

در صبح، قبل از تعطیلات (قبل از روز ولز، 6 دسامبر)، خیلی زود، زمانی که ستاره ها هنوز در آسمان قابل مشاهده هستند، باید یک صورت حساب بزرگ بگیرید. سپس آن را روی محراب در اتاق زیر حوله قرار دهید. بعد از هفت روز این صورت حساب باید خرج شود. همچنین، در مورد این صورتحساب سه بار باید جلال ولس را بگویید: خدا غنی است، ثروت در خداست، ستاره های آسمان بسیار است، ماهی در آب بسیار است، در من بسیار ثروت است. . ولز-پدر بیا پیش خانواده قدم بزن و به من نوه دژدبوژی/نوه دژدبوژی ثروت بده. جلال بر ولز! جلال حق تعالی!
همچنین توصیه می شود بلال های ریخته شده ذرت را در خانه در محراب نگه دارید - این نماد باروری و شکوفایی است.
Dazhdbog (Dazhbog، Dazhbog) - "خدای بخشنده"، در اعتقادات اسلاوهای باستان، یک خدای خورشیدی مثبت که زمستان را می بندد و بهار را باز می کند، نگهدارنده کلیدهای زمین، خدای برداشت. همچنین اعتقاد بر این بود که به شخص مهارت، خرد و قدرت بدنی می بخشد. پسر سواروگ. با گذشت زمان، قدرت دژدبوگ بیشتر و بیشتر شد و او را خدایی می‌دانستند که همه مزایا را می‌بخشد، یعنی «خدای بخشنده». و عبارت معروف "انشاءالله" تحریف اسلاوی باستانی "Dazhdbog" است. اعتقاد بر این بود که خانه دژدبوگ در شرق قرار دارد. در آنجا، در سرزمین تابستان ابدی، قصر طلایی او قرار داشت، جایی که دژدبوگ هر روز صبح با ارابه ای طلایی از آنجا بیرون می رفت. ارابه را به چهار اسب سفید با یال های طلایی مهار کردند. و هر روز صبح، خواهر داژدبوگ به نام صبح صبح آنها را به بهشت ​​هدایت می کرد. و به این ترتیب دژدبوگ یک انحراف دایره ای در سراسر آسمان انجام داد. هنگامی که مسیر انحرافی کامل شد، در عصر داژدبوگ با خواهر دیگرش، وچرنیایا زاریا، ملاقات کرد. او اسب ها را درآورد و به اصطبل برد. و هنگامی که دژدبوگ سوار بر ارابه خود از آسمان عبور کرد، نور درخشانی از سپر آتشین او ساطع شد. اما هنگام غروب سپر او از گرد و غبار کدر شد و قرمز شد. همچنین اعتقاد بر این بود که در پاییز Dazhdbog درگذشت، اما پس از انقلاب زمستانی، زمانی که روز دوباره طولانی شد، یک Dazhdbog جدید و جوان متولد شد. همچنین اعتقاد بر این بود که دژدبوگ خدایی است که زمستان را می بندد و تابستان را باز می کند. در همان زمان زمین را برای زمستان بست و کلید را به پرندگان داد. پرندگان کلیدها را گرفتند و به ایری بردند. با فرا رسیدن بهار، پرندگان کلیدهایی را از ایری به دژدبوگ آوردند و او با آنها زمین را گشود. همچنین دژدبوگ حامی و اجداد قبایل اسلاو به حساب می آمد.

مناجات به دژدبوگ

باشد که خداوند نور ما! شما زمین ما را در پرتگاه نگه می دارید، زندگی و زیبایی عالی خلق می کنید، به فرزندان خود گرما و غذا می دهید. عشق تو از طریق تقدس و حکمت ایمان ما به سوی ما می شتابد. با توجه به محبت شما، از زمین تا ایریا برای شما جلال می آفرینیم. بگذارید او مانند یک پرنده روشن پرواز کند و به همه اجداد اطلاع دهد که ما به خورشید عالی ، پدر خون ما - داژبوگ ما احترام می گذاریم و می پرستیم. جلال داژبوگ!

دعای صبح به دژدبوگ

خورشید سرخ طلوع می کند، دژدبوژ ما، جهان با نور روشن است، پر از شادی! روح من فیض می خواهد که من نوه داژبوز هستم. به آسمان نگاه می کنم و دلم از شادی وصف ناپذیر می لرزد، چون خود دیدو ما وارد خانه من می شود. درود، آفتاب! روح و روح و جسمم را برکت ده تا در سلامت و فیض بمانم. بدون تو هیچ نفسی وجود ندارد، هیچ حرکتی روی زمین وجود ندارد - موکوش! خدایا در روز روشنی به من برکت بده تا تمام تعهدات خوب من انجام شود و کریودا در گودال فرو رود! جلال داژبوگ!

دعای دژدبوگ زن برای شوهرش

آفتاب زلال، دژدبوژ سرخ، اذان و دعای من را بشنو. من دختر زمینی شما هستم. با عشق بی حد و حصر به سوی شما می روم، راه راست شوهرم را روشن کنید تا افکارش روشن و منصف باشد. راهش برکت باد دژدبوزه روشن. آتش الهی خود را با آتش روحانی او یکی کنید. قدرت و خرد در او به اندازه نیاز باشد. تا بتواند اعمال خود را در جلال الهی انجام دهد. تا خدا او را برکت دهد. جلال حق تعالی!
دانا نام الهه آب در باورهای اسلاو باستان است. او خدایی مثبت بود، الهه ای مهربان و درخشان که به همه موجودات زنده زندگی می بخشد. به عنوان یک قاعده، دانا به عنوان یک دختر رودخانه ای با چهره زیبا به تصویر کشیده می شد.

مناجات به دانا

Dana-Maiden، آب مقدس. با رودخانه های شیری و باران های حاصلخیز جاری می شوی، زمین را اشباع می کنی، خورشید را شاد می کنی، از پشت ابرهای سرد پرتوها را رها می کنی. علف مورچه بلند می شود، گندم بهاره غنی می شود. ما با همه خانواده خود جلال تو را می خوانیم، اجازه می دهیم یک قرص نان به رودخانه مقدس جاری شود. او را، دانا، یک هفته زودتر از مردم ارتدوکس، از دنیای زنده-مجلی پذیرا باش. آب مقدس تو، دانای جوان، آب مبارک تو، باکره زیبای ما. مملو از باران‌های فراوان و جویبارهای غوغایی. باشد که این کودک هر خوبی داشته باشد و حتی یک سهم زیبا علاوه بر خیر، به ما نشان بده. درود بر مادر دانا!»

من از دانا و وودان می‌خواهم که بیایند و بیایند، خود را با شگفتی مقدس پذیرایی کنند و خود را به آتش برکت بدهند! این شما بودید که زندگی را در زمین ماکوش به دنیا آوردید و نور مقدس خانواده زنده شروع به حباب زدن در آب کرد! بگذارید دانا مادر در دفاع از قبیله اسلاو بایستد، اجازه دهید وودان پدر با قدرت خود روح ها را پاک کند! به ضعیفان قدرت عطا کن، به کسانی که متوقف شده اند شجاعت بده، شما بستگان بزرگ ما هستید که در سوارگا وجود دارید! ای مادر و پدر، سرزمین مادری من، به تمام نقاط جهان تقدیس کن تا خانواده من با خدایان متحد شوند!

نماز زنده

زنده (ژیوانا، سیوا) - در اعتقادات اسلاوهای باستان، الهه ای که "زندگی می بخشد" و همچنین تجسم سرزندگی و مخالفت با مرگ. الهه زنده مظهر قدرت ثمربخش است. الهه تولد، زندگی، زیبایی همه چیزهای زمینی، بهار. الهه ژیوا دختر الهه لادا و خدای سواروگ است. طبق باورهای باستانی، فاخته اغلب به عنوان تجسم الهه زنده تلقی می شد. اجداد ما معتقد بودند که الهه زندگی به یک پرنده تبدیل شده و ادامه همه موجودات زنده را پیش بینی می کند. فاخته از ایریای دور، بهشت ​​بهشتی، جایی که ارواح مردگان برده می‌شوند، جایی که دوشیزگان سرنوشت در آن زندگی می‌کنند، پرواز می‌کند و ساعت جادویی را به ما نشان می‌دهد. از دوران کودکی، همه ما داستان هایی را به یاد می آوریم که چگونه فاخته ساعت های تولد، زندگی و مرگ ما را شمارش می کند. با شنیدن صداهایی که او می دهد، به آنها گوش می دهیم و از او یک سوال می پرسیم: "فاخته-فاخته، چند سال دیگر زنده مانده ام؟" پرنده احتمالاً مکالمه ما را با او نمی شنود، اما ما فقط می خواهیم با "فاخته" بی پایان خود پاسخ دهد، این باعث می شود تا حدودی آرام تر شود. فاخته همچنین آغاز تابستان و رعد و برق های همراه را پیش بینی می کرد. با صدای او تعجب می کردند که ازدواج چقدر موفق خواهد بود، آیا آنها می توانند محصول خوبی درو کنند. همچنین یک آیین عامیانه باستانی برای بزرگداشت فاخته وجود دارد. دختران او را تحت الشعاع قرار دادند، یکدیگر را پرستش کردند و تاج های گل بر روی درخت توس حلقه کردند. چنین اقداماتی با بیداری نیروهای طبیعت، با شکوفایی بهار همراه بود. بنابراین، اسلاوها ضمن احترام به فاخته، الهه باشکوه ژیوا را نیز بت کردند که شکل او را به خود گرفت. آنها او را در پیام هایی در مورد طول عمر، رفاه، سلامتی مورد خطاب قرار دادند. مردم معتقد بودند که اگر الهه رحم کند، می تواند سرنوشت یک فرد را تغییر دهد و به او عمر طولانی تری بدهد. در تلاش برای نشان دادن احترام به الهه ژیوا، اسلاوها تعطیلات ویژه ای را به افتخار او ترتیب دادند. جشن های گسترده ای در جنگل ها، مراتع و مزارع برای تشکر از الهه زیبای زنده، خالق همه چیز جوان و زنده برگزار شد. زنان خود را به جارو مسلح کردند و رقصی آیینی را در اطراف آتش اجرا کردند، در محافل رقصیدند و آواز خواندند و بدین وسیله محل را از ارواح شیطانی پاک کردند. از فرا رسیدن بهار شادی می کردند، طبق رسم، همه از روی آتش می پریدند و معتقد بودند که با کمک آتش می توان پس از زمستانی طاقت فرسا از وسواس ها پاک شد. مردم در این باره می گفتند: هر که بلند بپرد، مرگ دور است.

باشکوه و باشکوه ژیوا-ژیویتسا، الهه زندگی و حامل نور اجدادی! می بینیم که چگونه به پرتوهای پدربزرگ دژدبوگ فرود می آیی، به سرچشمه های بدن ما وارد می شوی و ما را سرشار از سلامتی، نیرو و خوبی می کنی. بدون تو زندگی در انسان وجود ندارد، اما فقط مادر مارا است که پایان زندگی انسان را اعلام می کند. اکنون ما دعا می کنیم و نور حضرت عالی را که با تو می آید و در کف دستان ما می تابید تجلیل می کنیم. در آن نور تمام زندگی وجود دارد و خارج از آن هیچ چیز وجود ندارد، سپس خود میله ژنراتور در صورت شما فرود می آید. جلال به سوی تو جاری است، صدصدا، آغازگر زندگی، مادر زنده! جلال برای ژیوا-ژیویتسا!

دعای ژیوا برای شفا

مادر مهربان زنده، تو همان نور خانواده اعلی هستی که شفا دهنده انواع بیماری ها هستی. نوه دژدبوژی رو ببین که داره مریض میشه. بگذار علت بیماری خود را بدانم، بگذار صدای خدایان را بشنوم که از طریق بیماری سخن می گویند و مرا به راه فرمانروایی هدایت می کنند. ببين الهه كه من حقيقت را درك ميكنم و از اين سلامتي و نشاط به من باز ميگردد، طول عمر در بدن برقرار ميشود و بيماريها عقب ميروند! همینطور باشد! جلال بر زندگان!

دعای زنده برای لقاح

برای لقاح مطلوب در خانه، زنی مراسم زیر را انجام داد: او آب را در یک کاسه گلی ریخت، با زانوی راست خود روی آستانه پا گذاشت، که نماد مرز دنیای واقعی و دیگر بود، سپس گفت: "الهه مادر زنده است. ! خودت بپر و بر سینه من برکت ده و در آن رسولان بفرست: پسری چون شاهین و دختری چون پرستو. پس از آن آب را نوشید و رحم خود را با بقیه شست.

دعا به لادا

لادا یک خدای مثبت در باورهای اسلاوها، الهه عشق، ازدواج، کانون، باروری و زیبایی است. همچنین یکی از روژانیت ها. او به عنوان یک زن زنانه با لباس سفید به تصویر کشیده شد. در زمان های قدیم، مردم برای دریافت برکت لادا از لادا می خواستند که در یک ازدواج شرکت کند و این ازدواج برای سال ها قوی و شاد بود. همچنین، لادا مظهر قدرت گیاهی بود. و رسم بر این بود که در آغاز ماه مارس، دختران و کودکان برای ادای بهار بیرون می‌رفتند و از لادا برای انجام این آیین اجازه می‌خواستند. افسانه های مختلفی در مورد لادا وجود دارد. یکی از آنها می گوید که چگونه الهه لادا در طول زمستان سرد در اسارت ابرهای ضخیم و برف از بین رفت. اما هر بار با فرا رسیدن بهار خدای رعد و برق پرون تیرهای رعد و برق خود را می گرفت و برف ها را آب می کرد. و هنگامی که او این کار را انجام داد، لادا دوباره روی زمین ظاهر شد، همراه با هوای گرم و باران. و سپس لادا در میان چمنزارها و جنگل ها قدم زد و در پشت علف های جوانش رشد کرد و جوانه ها روی درختان شکوفا شدند. و گلها زمین را پوشانده بودند. و وقتی روی زمین بسیار گرم شد، پسران و دختران شروع به رقصیدن در محافل کردند. و سپس الهه لادا خاطرنشان کرد که چه کسی قرار است چه کسی را دوست داشته باشد و چه کسی قرار است خانواده ایجاد کند. بهار سرخ اینگونه به زمین آمد. همچنین داستانی از منابع دیگر در مورد نحوه خلق مردم لادا و خدای سواروگ وجود دارد. این اتفاق پس از پایان نبرد بین خدایان نور و نیروهای تاریک رخ داد. در این زمان، درخت جهان قبلاً رشد کرده بود و سه پادشاهی - Rule، Reality و Nav را به هم متصل می کرد. و در یاوی، تاریکی به تدریج از بین رفت و سواروگ و لادا آن را با حیوانات، ماهی ها و پرندگان مختلف آباد کردند و گل ها و گیاهان مختلف را پرورش دادند. و سپس Svarog و Lada به پاکسازی جنگل رفتند و شروع به تفریح ​​کردند. و آنها شروع به پرتاب سنگ روی شانه های خود روی زمین کردند. و به این ترتیب، مادر زمین این سنگریزه ها را با شبنم شست و آنها به انسان تبدیل شدند. از سنگریزه هایی که لادا پرتاب کرد ، دخترانی به دنیا آمدند ، و از سنگریزه هایی که سواروگ پرتاب کرد - آفرین. اما الهه لادا فکر کرد و تصمیم گرفت که این کافی نیست. سپس چوب ها را گرفت و شروع به مالیدن آنها به هم کرد. جرقه های الهی شعله ور شد، مردم از آنها متولد شدند - دختر و پسر. اینگونه مردم در یاوی ظاهر شدند. و سپس خدای سواروگ و الهه لادا به مردم وصیت کردند که طبق قوانینی که بر روی سنگ آلاتیر حک شده بود زندگی کنند. و الهه موکوش رشته های زندگی را می چرخاند. و مردم قرار بود در پادشاهی Reveal زندگی کنند، اما تا زمان مرگ آنها، پادشاهی پراو و ناوی برای مردم نامرئی بود.

لادا مادر! من دختر تو هستم، من مظهر تو هستم. من خودم را کاملاً وقف تو می کنم. از شما می خواهم که خود را از طریق من بیان کنید. بگذار چشمانت به چشمان من تبدیل شود، بدنت به بدن من تبدیل شود، احساساتت به احساسات من تبدیل شود. دستان تو دستان من هستند فضا را از طریق من روشن کنید و به هر کسی که با من در تماس است نور و عشق بدهید. لادا بزرگ، خودت را از طریق من روی زمین نشان بده، بگذار عشقت بدرخشد، بگذار اعمالت مملو از شادی و عشق و شادی باشد. اهداف من اهداف شما هستند. بگذار چنین باشد، زیرا چنین است و خواهد بود!

لادا مادر! من تو را دخترت خطاب می کنم. از تو می خواهم که مرا سرشار از عشق، لطافت، آگاهی، خرد کنی. به من کمک کن از نظر روحی، جسمی، ذهنی به بلوغ برسم! لادا مادر، هماهنگی را به خانواده من بیاور. من گرمی شما، خرد زنانه شما، هماهنگی و عشق شما را فرا می خوانم. با تمام گرما، لطافت، عشقت به روح من بیا.

مادر لادا، ما عشق همه جانبه شما را می ستاییم! شما هماهنگی را در جهان، در خانواده های آسمانی و زمینی ایجاد می کنید، به عنوان الهه های مادر به ما می آیید - زندگی زنده، ماکوشا مادر و جلال نور، از طریق آنها ما جوهر حقیقت مقدس و ابدی شما را می شناسیم، شما ما را پر می کنید. جان ها با عشق و هماهنگی، ما تو را مادر بزرگ می ستاییم، همانطور که اجداد جلال دادند، سپاس ما را برای تولد جهان و استقرار جهان آشکار در زیبایی خود بپذیر! جلال بر لادا و همه خدایان بومی!

من عاشق این دنیا هستم! من از الهه بزرگ لادا به خاطر این واقعیت که من یک زن، منبع عشق و زنانگی هستم سپاسگزارم. من دنیای خود را در شادی و شادی می سازم. من لادا زمینی هستم، دختر یک مادر آسمانی. من از عشق این دنیا می درخشم، شادی و شادی را به مردان می بخشم. عشق و خلقت لادای الهی در من به صورت یک جریان آشکار می شود.

من دختر و مظهر مادر بزرگ لادا هستم و تمام صفات او در من نهفته است. من الهه هستم من این زمین را روشن می کنم و عشق می بخشم که چند برابر به من باز می گردد.

مادر لادا، تو عشق و هماهنگی می آفرینی، روح همسران ما را پر از مادری می کنی. ما تو را در ترانه‌های باستانی که پدربزرگ‌های ما می‌خواندند و نوه‌های ما می‌خوانند تسبیح می‌کنیم. روح مانند پرنده آتشین به سوی تو می شتابد، درخشان و همیشه زیبا. عشق مادرانه شما مانند خورشید ما را گرم می کند و ما در تلاشیم تا همیشه با شما باشیم. همانطور که اجداد ما مادر لادا را تجلیل می کردند، ما، نوه های آنها، همسر سواروگ را تجلیل می کنیم. و باشد که هیچ پایان و یا لبه ای برای این شکوه وجود ندارد. ما را به عاقبت سعادتمند، زندگی صالح، برکت ده، تا بتوانیم با عزت زندگی کنیم و خدایان نور را با اعمال خود تسبیح کنیم.

دعا به لادا روژانیتسا

جلال به الهه ما - مادر خدا خانواده ارتدکس! مادر لادا، همسر سواروگ، ما عشق همه‌جانبه تو را ستایش می‌کنیم، لطافت حیات بخش تو را ستایش می‌کنیم! مادر بهشتی ما، تو مادر خدایان قدرتمند ما هستی و روس ها فرزندان وفادار تو هستند. ما دختر شما، للیای زیبا، باکره سرخ ما را تجلیل می کنیم. ما به زنان زايمان كمك مي‌كنيم تا عشق آنها به ما بدرخشد تا از نژاد زميني ما مراقبت كنند. خدایان شکوهمند ما از ایریا به ما نگاه می کنند، پس شایسته محبت آنها باشیم! جلال بر خدایان بومی!

دعا به شوهر لادا برای همسرش

مادر لادا، محبت همه جانبه شما را می ستاییم. تو در کائنات، در خانواده های آسمان و زمین هماهنگی ایجاد می کنی، زنان ما را پر از مهربانی و مادری می کنی. از شما می خواهم که به همسرم سلامتی و طول عمر و خلقی لطیف و قلبی مهربان عطا کنید. به طوری که او خانواده ما را پر از عشق می کند، فرزندان ما را بزرگ می کند، من را فداکارانه دوست دارد، به مادر و پدرم احترام می گذارد، از خانواده ما مراقبت می کند. بگذار فقط هماهنگی در روح او حاکم شود و بگذار کلمات از لبانش فقط مانند آواز جاری شوند و بگذار عشق ابدی در چشمان زیبا سلطنت کند. جلال بر مادر لادا و همه الهه های بومی!

دعای لله

للیا الهه بهار و جوانی در اعتقادات اسلاوهای باستان است. همچنین این الهه حامی دختران، اولین شاخه های بهاری و اولین جوانه ها محسوب می شد. او همچنین حامی عشق دخترانه و یکی از زنان در حال زایمان است. نام او اغلب در مراسم عشق و عروسی ذکر می شود. حتی در زمان های قدیم، در بهار تعطیلاتی برای Lelya وجود داشت که به آن lyalnik می گفتند. در این تعطیلات، دختران تاج گل های بهاری می بافتند. او دختر الهه لادا و به گفته برخی منابع، همسر مغوس آتش بود. داستانی در مورد ولخ آتشین و للا وجود دارد. روزی مغوس آتش ایندریک، پادشاه همه حیوانات را شکست داد و پادشاهی او را برای خود قبضه کرد. و ولخ زن ایندریک مار پاراسکه را به همسری گرفت. اما پاراسکیا به همراه سایر مارها شروع به متقاعد کردن آتشین ولخ کرد تا ایری را تصرف کند و فرمانروای کل جهان شود. ولخ تسلیم متقاعد شد، لباس فینیست شاهین را به خود گرفت و ایری پرواز کرد. با رسیدن به ایری، روی شاخه ای از درخت سیب با سیب های طلایی نشست. و این سیب ها معمولی نبودند - اگر ولخ چنین سیبی را نوک زد، فرمانروای جهان می شد. اما پس از آن آتش Volh ناگهان آهنگ الهه Lelya را شنید. بله، او آنقدر عاشق للیا شد که همه چیز دنیا را فراموش کرد. و پس از آن شروع به محاکمه مخفیانه للیا و ملاقات او در لباس شاهین کرد. اما خواهران للیا، ژیوا و مورنا متوجه این موضوع شدند. بله، آنها به سواروگ گفتند که شخصی شبانه از للیا دیدن می کند. سواروگ نزد للا آمد، اما کسی را ندید، زیرا ولخ آتشین، برای اینکه مورد توجه قرار نگیرد، به پر تبدیل شد. و للیا این پر را در حیاط رها کرد. اما خواهران للیا سپس تصمیم گرفتند سوزن هایی را روی پنجره بچسبانند. آنها سوزن ها را فرو کردند و دفعه بعد که ولخ به شکل شاهین به سمت للا رفت، نتوانست به او برسد، بلکه فقط تمام بال هایش را زخمی کرد. و سپس ولخ به پادشاهی تاریک پرواز کرد و در نهایت به لله فریاد زد که اگر می‌خواهد او را پیدا کند، مسیر به دنبال او در پادشاهی تاریک خواهد بود. و سپس للیا به دنبال او رفت. او برای مدت طولانی راه رفت تا سرانجام، مسیر او را به پادشاهی تاریک هدایت کرد. و در آنجا للیا فینیست شاهین را پیدا کرد که توسط مار پاراسکیا جادو شده بود. و سپس طلسم Paraskea از Finist افتاد و او و Lelya به Iriy بازگشتند ، جایی که آنها ازدواج کردند. اما Veles مار Peraskei را از پادشاهی تاریک آزاد نکرد.

بگذار شکوه به الهه لله تقسیم شود، زیرا او شادی بزرگ قلب ما است! ما چهره باکره آسمانی را در سوارگا آبی می بینیم، عشق او به نوه های داژبوژیه می شتابد، روح ما را پر از زندگی می کند! زیرا ما از زمان های بسیار قدیم می دانیم که زندگی بدون عشق وجود ندارد، که منبع شادی ابدی و الهام در اعمال ماست. ما شما را الهه للا می نامیم تا روح اسلاوها با هدیه شما بدرخشد - عشق بزرگ! باشد که هر روحی جفت خود را با شادی در تمام روزهایش پیدا کند! ما شما را در تمام روزها تجلیل خواهیم کرد، زیرا شما مادر روشن تولد خانواده اسلاو هستید! جلال لله!

دعای لله برای عشق بین زن و شوهر

مادر عزیز للیا، الهه قرمز و زیبای اسلاو، شما از قلب ما محافظت می کنید و روح ما را تسلیت ابدی می کنید. سایبان خود را بر دل فرت عزیزم بپیچ (اسم) تا همه روزها در گنج بهشتی شاد باشیم. در هر سفر، در هر کار درخشان، روح او را تقویت کن، آن را از نیروی عشق پر کن. بگذار طلوع روشن و خورشید سرخ آرامش را به روح من و قوت روح من بیاورد، زیرا عشق ما برای همیشه خواهد درخشید. به تو افتخار می کنم، مادر للیا، ما از لطافت تو پر شده ایم، ما به یکدیگر شادی می دهیم. جلال لله!

دعای مادر سوا

مادر سوا الهه ای است که از راد متولد شده است. طبق برخی منابع، الهه لادا (همچنین توسط راد متولد شد) در آغاز خلقت جهان به او تبدیل شد. ای آسمان آبی که نیاکان از آنجا آمده اند، به نژاد زمینی بنگر و نگاهت را بر ما بپوشان که در این زمان نوه های دلیر دژدبوژ ایستاده اند! ما پرنده ای شگفت انگیز را می بینیم که به سمت ما پرواز می کند و مژده می دهد که نژاد اسلاو دوباره متولد شده است، زیرا زمان مناسب فرا رسیده است و آنچه پیشگویی شده بود به حقیقت پیوست! بالهایت را بگشا، جلال مادر، نژاد ما را با پوشش خود بپوشان تا قدرت همه خدایان بومی مردم را پر کند و آنها با دستان خود زندگی بیافرینند، دایه به تو اعتماد دارد! اجازه دهید راه شما را به سوی بهشت ​​دنبال کنیم، زیرا زندگی واقعی وجود دارد، و اینجا شادی و معرفت به جهان مکاشفه است! قلبم پر از عشق می شود و روحم قوی تر می شود، ستایش تو دایه! ما شما را گرامی می داریم، مادر قبایل اسلاو، هدایای ما امروز به شما! جلال بر مادر سوا!

دعای موکوش

موکوش یک خدای زن، حامی بافندگی و ریسندگی است. همچنین، او الهه کشاورزی، برداشت و فراوانی، مادر همه موجودات زنده به حساب می آمد. موکوش اغلب در برخی منابع همراه با زنان در حال زایمان ذکر شده است. موکوش یکی از باستانی‌ترین خدایان است و طبق برخی نسخه‌ها، او در ابتدا مادر زمین پنیری را نیز تجسم کرد. اما با گذشت زمان، الهه به تدریج کارکردهای جدیدی به دست آورد. در شمال، موکوش به عنوان زنی با سر بزرگ و بازوهای بلند به تصویر کشیده شد. همچنین، روی گلدوزی‌ها، او را یا با شانه‌ای برای ورقه‌کردن کتان در هر دو دست، یا با دست‌های شانه‌مانند به تصویر می‌کشیدند. همچنین، طبق برخی نسخه ها، موکوش نامرئی بود، اما اگر ناگهان در کلبه ظاهر می شد، می شد با وزوز دوک آن را تشخیص داد. از این رو در زمان های قدیم اعتقاد بر این بود که ترک یک شبه یدک کش تمیز نشده و همچنین چرخیدن در روزهای تعطیل ممنوع بود. گاهی اوقات، اعتقاد بر این بود که موکوش می تواند در کارهای مختلف خانه دخالت کند - به عنوان مثال، نخ ریسی یا نظم دادن به چیزها در کلبه. همچنین در زمان های قدیم موکوش را الهه سرنوشت می دانستند که نخ سرنوشت را می چرخاند. او تنها در دوره های بعدی به عنوان حامی بافندگی و ریسندگی در نظر گرفته شد. و با ظهور مسیحیت برخی از کارکردهای آن به جمعه پاراسکوا منتقل شد. در مورد منشأ نام او، بر اساس برخی نسخه ها و منابع، اعتقاد بر این است که این نام از کلمات "خیس" و "خیس شدن" آمده است. به گفته دیگران، نام او از کلمات هند و اروپایی "ما" - "مادر" و "کوش" - "لات" گرفته شده است، یعنی الهه سرنوشت. او اغلب روی گلدوزی به تصویر کشیده می شد. روی حوله‌های مراسم بهاری او را در حالی که دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرده بود به تصویر می‌کشیدند، گویی از خدایان بهشتی می‌خواست باران ببارند و مزارع را با آن آبیاری کنند. و در روزهای انقلاب تابستانی، زمانی که خوشه‌های ذرت رشد می‌کردند، موکوش در حالی که دستانش را روی زمین پایین آورده بود و توسط دایره‌های خورشیدی احاطه شده بود به تصویر کشیده شد.

ماکوشا، در شکوه بزرگ، شما از ایریا به ما می آیید و برای فرزندان خود رفاه ایجاد می کنید. دستانت با شاخه های پربار به سوی ما خم می شود و لبخندت را در گرمای پاییز می بینیم. شما به ما محصول پرباری می دهید و ما به ارض مقدس - ماکوشا - پرستار خود احترام می گذاریم و سر تعظیم فرود می آوریم. با عشق تو را به عنوان فرزندان وفادارت تجلیل می کنیم.

دعا به موکوشه برای لقاح و تولد فرزند

مادر نور من، ماکوش-مادر! من از تو برای نیروی حیات بخش، برای نیروی مقدس و درخشان، همان چیزی که همسران نژاد زمینی را مادر خدا می کند، و روح اجداد خویشاوندان ما را به دنیای ما می آورد، دعا می کنم. به من دایه و پاییز را با باروری فراوان برکت بده تا روح های روشن و صالح را که در ناوی هستند به واقعیت نیاکان خانواده شوهرم وارد کنم. شما پدر و مادر مهربان و مهربان ما هستید، با شکوه و سه جلال، در مسابقه زمینی بمانید! به من سلامتی عطا فرما تا فرزندانم به راحتی و با شادی به دنیا بیایند و بار من به عنوان فرزندان به جلال مردم ارتدکس متولد شوند. بگذار فیض خدا، افکار روشن و حکمت تو در روح من بنشیند. من باید بر اساس حقیقت و شرف زندگی کنم، با شوهرم در عشقی بزرگ. جلال موکوش!

دعا به موکوشه یک زن باردار

مادر من، مادر بهشتی، ماکوشا ما! بر جنین در شکمم رحمت کن تا تولدم آسان شود و فرزندم در درون من سالم و نیرومند رشد کند و در شادی به دنیا بیاید. تمام روزها، مادر، به عنوان محافظ و قهرمان زنان در کار خانواده ارتدکس، در کنار من بمان. من تو را ستایش خواهم کرد، زیرا تو نگهبانی مهربان و نیکوکار برای همسران نژاد زمینی. جلال ماکوشا!

دعا به پرون

پروون یکی از خدایان اصلی در اعتقادات اسلاوهای باستان، خدای رعد و برق، حامی شاهزاده و جوخه او است. خدایی مسلح به کمان و تیر و تبر جنگی با چماق. پسر خدای سواروگ. اعتقاد بر این بود که پرون می تواند صاعقه را به درختان پرتاب کند و آنها را آتش بزند. او حتی می توانست با صاعقه به خانه اش بزند. برای جلوگیری از این امر، در زمان های قدیم، برای محافظت در برابر صاعقه و خشم پرون، بسیاری از مردم دایره هایی با شش پره، به اصطلاح "علائم رعد و برق" روی کلبه های خود حک می کردند.

طبق برخی منابع، پرون در تابستان قدرتمند بود، اما در زمستان قدرت او ناپدید شد و در زمستان پروون مرد. اما با فرا رسیدن بهار دوباره زنده شد و نیرویش بیدار شد. و با ورود اولین پرندگان در بهار، پرون با چماق خود سیاهچال ابر را در هم شکست. پروون خدایی بود که باران را به زمین فرستاد و محصولات کشاورزی و زندگی به آن بستگی داشت. به عنوان یک قاعده، او به عنوان یک مرد بلندقد و میانسال با ریش، سوار بر اسب یا سوار بر ارابه آتشین به تصویر کشیده می شد. در دست راستش یک کمان و در دست چپش تیری از تیر داشت. بت او از چوب ساخته شده بود، با سر نقره ای و سبیل طلایی. بت پرون در درختان بلوط نصب شد. در همان زمان، کشیش پرون مجبور شد آتش خاموش نشدنی را در مقابل بت خدا نگه دارد، که در آن چوب بلوط می سوخت. پرون اغلب به عنوان خدای برتر اسلاوهای باستان در نظر گرفته می شود، اما طبق برخی نسخه ها، او بسیار دیر به این خدا تبدیل شد. در حالی که قبل از او خدایان برتر راد، سواروگ و دژدبوگ بودند. در دوره ای حتی بعدتر، با ظهور مسیحیت، بخشی از تصویر خدای رعد به همراه بخشی از کارکردهای آن به قدیس الیاس نبی منتقل شد. او مانند پرون سوار بر ارابه ای آتشین بر فراز آسمان رفت و تیرهای رعد و برق آتشین خود را به سوی شیطان و ارواح شیطانی پرتاب کرد.

پدر بزرگ پروون! من تو را پسرت، مظهر تو در زمین خطاب می کنم. از تو می خواهم که خودت را از طریق من آشکار کن، ای پرون بزرگ، من خودم را کاملاً وقف تو می کنم. بگذار چشمانت به چشم من تبدیل شود، بدن تو بدن من شود، روح تو روح من شود. دست های تو، دست های من، اهداف من - اهداف تو. بگذار تمام خصوصیات تو در من ذاتی شود. بگذار قدرت تو به قدرت من تبدیل شود و از طریق من به عنوان بالاترین تجلی تو در زمین ما آشکار شود. مرا هدایت کن، مرا بیافرین، از طریق من آشکار شو. بگذار چنین باشد، زیرا چنین است و خواهد بود! جلال بر تو، پرون بزرگ!

پرون، پدر ما! شمشیر و سپر شما در سوارگا آبی غوغا می کنند. ما فرزندان وفادار شما، قدرت وصف ناپذیر شما را می شنویم، قدرت عادل که از طریق تولد داده شده است، در کول زندگی شما از راه محافظت می کنید، شما همیشه از خانواده روسی و ما ارتدکس ها محافظت می کنید. روح ما را با پرونیتسا مقدس، و بدن ما را با رعد و برق آتش محافظت کنید، اجازه دهید آنها ما را لمس نکنند، بلکه دشمنان ما را از خود دور کنند. آتش سواروژ، آتش ایمان صالح، قدوس خدا، در جان ما می سوزد. بنابراین، ما همیشه با شما متحد هستیم، متحد در تریگلاو بزرگ، به دعوت ما نزد ما بیایید! جلال بر پرون!

دعا به راروگ

Rarog یک پرنده آتشین در اعتقادات اسلاوهای غربی باستان است که گاهی اوقات با آیین اجاق در ارتباط است. در باورهای اسلاوهای جنوبی باستان، اعتقاد بر این بود که راروگ از تخمی که توسط مردی به مدت نه روز و نه شب بر روی اجاق بیرون آمده بود، متولد شد. به عنوان یک قاعده، Rarog به شکل یک پرنده شکاری با پرهای درخشان و شعله ور به تصویر کشیده می شد که شعله های منقار آن فوران می کرد.

جلال بر راروگ که آتش ایمان را در جانها افروخت! ما تو را شاهین بهشتی می گوییم تا از سوارگا آبی فرود آیی و اقوام مرا با نور خود تحت الشعاع قرار دهی. قدرت شما به طرز باشکوهی قابل درک نیست، در شما نور قاعده، آشکار و ناوی وجود دارد، زیرا شما روح پیروز ایمان حق - ودا هستید! می بینم که چگونه در درخشندگی تو خانواده ام زیاد می شود، افراد صالح و درستکار، ثروتمند و خردمند، نیرومند و شجاع به سوی ما می آیند! من می بینم که چگونه اقوام من به آتش اجدادی کشیده می شوند و خدایان را در معابد ارتدکس تمجید می کنند! من یک خطر بسیار بزرگ می بینم که آنها دستان خود را به سوی سوارگا بلند کردند و خدایان حاکم را تجلیل کردند! و همانطور که می بینم، از حالا و برای همیشه، از قرن به قرن دیگر همینطور است! جلال راروگ!

دعا به راد

راد - در باورهای اسلاو باستان، این یک خدای بسیار باستانی است که زمانی به همه موجودات زنده در این جهان زندگی داد. در عین حال، جنس تجسم سرنوشت، مقدر، جهان و برداشت است. راد خدایی بود که هنگام تولد یک کودک، روح مردم را از آسمان به زمین فرستاد. و راد سرنوشت آینده خود را تعیین کرد. همچنین، Rozhanitsy با میله مرتبط است، که طبق برخی منابع، سرنوشت یک کودک تازه متولد شده را نیز تعیین کرد. طبق افسانه های اسلاو باستان، در همان ابتدا چیزی جز تخم مرغ طلایی جهان در فضای خالی وجود نداشت. و در این تخم مرغ خدای راد خوابید. و در خواب دنیای شگفت انگیزی را دید که در آن خدایان و مردم، نور و تاریکی، زندگی و مرگ، حقیقت و باطل وجود داشتند. و راد به خوابیدن در تخم ادامه داد. و خود تخم مرغ رشد کرد و قدرت یافت. و سپس، یک روز، خدای راد تصمیم گرفت که زمان بیدار شدن است. او چنین تصمیم گرفت و عشق در روح او پدید آمد. و راد عاشق هر چیزی شد که اختراع کرد. و سپس، تخم را تکه تکه کرد و از آن فلک آسمانی و زمینی، آبهای آسمانی و زمینی، نور و ظلمت بیرون آمد. و از چهره ایزد راد خورشید در یک قایق طلایی و یک ماه با ستاره ها در یک قایق نقره ای بیرون آمد. پس از این، راد رنگین کمان را گرفت و بند ناف آن را برید و بدین ترتیب آب های زمینی را با فلکی سنگی از آب های بهشتی جدا کرد. پس از تقسیم آبها، راد نیز نور و ظلمت، حق و باطل را تقسیم کرد. و از نفس راد، لادا، الهه عشق ظاهر شد. لادا به پرنده سوا تبدیل شد و بر روی زمین پرواز کرد. سپس، راد سه پادشاهی را به دنیا آورد: پادشاهی آسمانی رول، پادشاهی میانی یاو و پادشاهی تاریک ناو. و دانه ای از فضا افتاد. و از این بذر خود درخت جهانی رویید، درخت بلوط عظیمی که ریشه‌هایش به ناو می‌رفت و تنه‌اش در امتداد یاوی می‌رفت، سپس بالای آن، تاجش به پراو می‌رفت. و همه چیز خوب می شد، اما فقط همه چیز در این دنیا به هم ریخته بود و کسی نبود که نظم را حفظ کند. از این رو، خدای راد، پرنده Sva را نزد خود فراخواند و برای خود دستیار به نام خدای سواروگ ایجاد کرد. و خدای سواروگ آسمان را بر فراز دریا بلند کرد. و سپس از آسمان عبور کرد که به افتخار او سوارگا نامیده شد تا از آنجا به دور دنیا نگاه کند. و سپس سواروگ راهی را در آسمان برای خورشید هموار کرد تا بتواند طلوع و غروب کند. و سپس سواروگ دید که در واقعیت فقط یک دریا وجود دارد و سرزمین خام وجود ندارد. و سپس سواروگ به جستجوی زمین رفت. او مدت ها به دنبال زمین بود تا اینکه سرانجام در هفتمین روز جستجوی خود، کوه های بلند ریفین را دید. و در بالای آن کوه های ریپی، سنگ سفید آتش گیر آلاتیر قرار داشت. و خدای سواروگ سنگ آلاتیر را گرفت و به دریا انداخت. دریا شروع به کف کردن کرد، متلاطم شد و شروع به جوشیدن و غلیظ شدن کرد. و بدین ترتیب زمین در وحی ظاهر شد. اما این زمین کوچک بود و به همین دلیل بلافاصله در دریا غرق شد. سواروگ چنین چیزی را دید، غمگین شد و سپس رو به راد کرد تا بتواند به او کمک کند تا زمین را از ته بگیرد. و دو پرنده به دستور راد ظاهر شدند و در دریا، درست در جایی که زمین غرق شد، غواصی کردند. برای مدت طولانی هیچ پرنده ای وجود نداشت. حالا روز گذشته است و آنها هنوز آنجا نیستند. روز دوم تمام شد و آنها هنوز آنجا نیستند. و تنها در روز سوم آنها با نگه داشتن دانه های خاک در کیسه های خود به سطح زمین برخاستند. سواروگ از این بابت خوشحال شد، دانه ها را در دست گرفت و شروع به خرد کردن آنها کرد. و از راد خواست تا به احیای زمین پنیر کمک کند. و سپس خورشید شروع به گرم کردن زمین و خنک کردن ماه کرد. و سپس بادها وزیدند. آنها زمین را از دست سواروگ بیرون آوردند و آن را به هر طرف پراکنده کردند. بنابراین زمین رشد کرد و درخت جهان پس از آن قدرت یافت. پس از بزرگ شدن زمین، خدای راد تصمیم گرفت خدایان و موجودات دیگری را به دنیا بیاورد. او مار قدرتمندی آفرید تا زمین را نگه دارد تا زیر آب نرود. و سپس راد الهه موکوش را خلق کرد که شروع به چرخاندن رشته های سرنوشت کرد. و سپس او راد خدایان Rozhanits را به دنیا آورد. و سواروگ تصمیم گرفت تا ابریشم های غول پیکری را ایجاد کند که به دستور سواروگ قرار بود از ساختار جهان مراقبت کنند. کوه های اصیلکی کشیده شد، ویران شد یا کوه های جدیدی ساخته شد. و در اعماق زمین، سواروگ سه طاق سنگی برای ساکنان زیرزمینی ایجاد کرد. و سپس بسیاری از مارهای آسپ در اعماق زیرزمین متولد شدند. سپس سواروگ سنگ آلاتیر را که زمانی پرتاب کرده بود، پیدا کرد و از بستر دریا برداشت. و به محض اینکه Svarog آلاتیر را بیرون آورد، این سنگ شروع به رشد کرد و با نقره و سفیدی پر شد. آری او مانند سنگ به همه سنگ ها شد. و سپس به دستور خود خدای رود و به درخواست خدای سواروگ، قوانینی بر روی سنگ آلاتیر حک شد که با آن باید زندگی کرد. و از زیر سنگ رودخانه ها و چشمه های حاصلخیز با آب زنده و مرده جاری بود. سپس Svarog آتش مقدس را در آسمان ایجاد کرد و آتشی شگفت انگیز برای آهنگر ایجاد کرد. و در این آهنگر، سواروگ شروع به جعل چیزهای مختلف کرد - یک کاسه، یک گاوآهن، یک تبر. جهان اینگونه خلق شد.

خدای عزیز، تو هر چیزی را که هست و نیست، هر چیز مرئی و نادیدنی در درون خود نگه داری، تو حقیقت و خوبی، عشق و عدالت هستی. رحمت شما بزرگ است، شما به صالحان پاداش می دهید، شما رحم می کنید و از دست رفته را نجات می دهید، از طریق خدایان خانواده از زندگی ما مراقبت می کنید! این تو بودی که به ما دستور دادی تا قوانین حاکمیت را از طریق زندگی مکاشفه ای بیاموزیم، بر آزمایش ها غلبه کنیم، تا روح را با کار شریف روشن کنیم! به خویشاوندان خود عشق بورزید، به راستی زندگی کنید، راه خود را با عزت بکارید، تا شکوه جوانه بزند!

خدای عزیز، تو که ریشه و تاج را به هم پیوند می‌دهی، ما را با جاوا در مسیر حکومت هدایت می‌کنی، حکمت پدرانمان را به ما الهام می‌کنی که همچون ستارگان در ایریا می‌درخشند. بیا و با ما باش، روح القدس نور خود، به عنوان پدر سواروگ و مادر لادا ظاهر شو، در چهره خدایان بومی بیا، زیرا ما در درون خود ندای اجداد نور را می شنویم و به نام تو در اینجا جمع شده ایم. جلال بر راد!

سوار حق تعالی! بزرگ خدای ما! تو متحد و چند جلوه ای، تو نور و عدالت ما هستی، تو چشمه حیات جاودانی هستی، سرچشمه عشق بیکران، شفا دهنده روح و جسم. تو را می ستاییم ای خدای حاکم و آشکار و ناوی. و ما هر روز روی روح خود کار می کنیم تا عاقل و قوی باشیم، تکیه گاه محکمی برای مادر زمین و مدافعان خانواده باستانی ما، زیرا تو به ما الهام و شادی می دهی، شجاعت و استقامت عطا می کنی، ودا را به ما می دهی و به ما صبر می آموزی. تا با الهام بخشیدن به وصیت مقدس تو، راه را با عزت بپیماییم. جلال بر تو ای راد قادر متعال! و به همه خدایان بومی که در شما وجود دارند!

من به والاترین نوع - خدای یگانه و بسیار مظهر، سرچشمه همه موجودات و بارها، که کریستال ابدی همه خدایان است، ایمان دارم. من می دانم که جهان یک میله است و همه خدایان با نام های متعدد در آن متحد هستند. من به تثلیث وجود قاعده، وحی و ناوی معتقدم و آن قاعده صادق است و توسط نیاکان ما برای پدران بازگو شده است. من می دانم که قانون با ما است و ما از ناوی نمی ترسیم، زیرا ناوی هیچ قدرتی در برابر ما ندارد. من به اتحاد با خدایان بومی اعتقاد دارم، زیرا ما نوه های داژبوز هستیم - امید و حمایت خدایان بومی. و خدایان دست راست خود را در راهپیمایی های ما نگه می دارند. من می دانم که زندگی در خانواده بزرگ ابدی است و ما باید در طول مسیرهای حاکمیت به فکر جاودانگی باشیم. من به قدرت و خرد اجدادی که در میان ما متولد شده‌اند، ایمان دارم که از طریق راهنمایان ما به خیر منجر می‌شوند. من می دانم که قدرت در اتحاد قبایل ارتدکس نهفته است و ما با تجلیل از خدایان بومی شکوهمند خواهیم شد! جلال بر خانواده و همه خدایان موجود در او!

پدر من، راد! تو خدای خدایان هستی مرا زیر بال خود بگیر مبادا کسی مرا از زندگی و کار به نام تو باز دارد. تو کامل هستی، و من در حال بهبود عشقم به تو هستم، زیرا می‌دانم که عشق و عدالت قوی‌ترین محافظ در برابر هر بدی است. از تو سپاسگزارم، پدرم، که به من و خانواده ام اهمیت می دهی.

دعای زن برای شوهرش راد

خدای عزیز! شما مبدع جهان، سرچشمه نژاد آسمانی و نژاد زمینی هستید. من تو را می ستایم و از تو می خواهم که به شوهرم سلامتی قوی عطا کنی، مانند صخره ای نابود نشدنی، ذهنی پاک و روشن، مانند چشمه کوه، قدرتی عظیم، روحیه ای شجاعانه، تا او در زندگی محکم روی پای خود بایستد، مراقبت کند. خانواده ما، فرزندانش را دوست دارد، به من احترام می گذارد، خدایان را تمجید می کند. جلال بر خدایان بومی!

دعا به راد برای خانواده

سوار بر اعلی، پدر آسمان و زمین! به سوی خاندان من بیا و آن را از فضل خود پر کن، چنانکه نهرها دریا را پر از آب می کنند، و آن را از رفاه روحی و جسمی برکت ده، چنانکه زمین با خرمن خود مزارع خود را برکت می دهد. هر روز خورشید طلوع می کند، جهان را با نور روشن می کند و خانواده (نام خانوادگی) را در شادی و قدرت تأیید می کند. جلال حق تعالی!

دعا به راد برای نسل

سوار بر توانا! تو خالق مکاشفه، ناوی و حکومت هستی، تو خانواده آسمانی و خانواده زمینی را با زنان در حال تولد خلق کردی. من تو را به عنوان پسر (دختر) خونت جلال می بخشم. من سان داژبوگ را می ستایم که هر روز صبح بر فراز زمین ماکوش طلوع می کند، سرزمین مقدس را با پرتوی طلایی اشباع و گرم می کند و به نژاد زمینی - فرزندان خدایان ارتدکس - زندگی می بخشد. بگذار شکوه صدصدای درخشان ترین داژبوگ به ایری پرواز کند و در آنجا از عشق فرزندان زمین پر شود. بگذار بذر تو با قدرت صالحان، قدرت سواروژ مقدس، شادی، سلامتی و سالهای طولانی در روح انسان جوانه بزند!

دعای تشویق (به راد)

خدای عزیز! تو مقدس تر از همه مقدسات هستی! بالاترین مولد و روح ابدی نور، با حرکت افکار خود در دیوا، دنیاهای بسیاری را به دنیا می آورید، بنابراین شما در همه چیز هستید و همه چیز در شماست، شما همه ارواح را از نور بی حد و حصر پر می کنید، شما قدوس را درود می فرستید. برای زندگی ابدی، خوشا به حال کسانی که بالاترین حکمت شما را می دانند! آنها به والدین بهشتی، خدایان خویشاوند و اجداد نوری چنگ می زنند و قدوسیت حاکمیت را بر روی زمین ابراز می کنند و به سوی ناب ترین سوارگا می روند! پر از قدرت شما، محافظت شده توسط مقدس شما، ما برای شما زندگی می کنیم، و صادقانه سرنوشت خود را انجام می دهیم. زیرا شما بالاترین شادی و شادی بی حد و حصر هستید! عشق تو با عطایای روحی و جسمی و با تمام فیض به سوی ما جاری می شود، زیرا ما در یگانگی آتش اجدادی می مانیم، روح خود را با اعمال پاک تقدیس می کنیم، جهانی از خیر و عشق می آفرینیم! درود بر خانواده بزرگوار!

دعا به میله برای محافظت

پدر من، راد! تو خدای خدایان هستی مرا زیر بال خود بگیر مبادا کسی مرا از زندگی و کار به نام تو باز دارد. تو کامل هستی، و من در حال بهبود عشقم به تو هستم، زیرا می‌دانم که عشق و عدالت قوی‌ترین محافظ در برابر هر بدی است. از تو سپاسگزارم، پدرم، که به من و خانواده ام اهمیت می دهی.

دعا به راد برای وحدت

ما تسبیح می‌گوییم برترین خاندان، خالق هر چیز مرئی و نامرئی! تو خدای یگانه و مظهر ما هستی! در Triglav خود، شما هر چیزی را که وجود دارد و تحمل می کند نگه می دارید، نیروهای کوچک و بزرگ را برای زندگی الهام می دهید! شما به پدران ما و خانواده بهشتی اهمیت می دهید، ما به عنوان Svarga خالص به سوی شما می آییم! جلال ابدی برای تو ای همه پدر و مادر! عزت ابدی برای تو ای توانا! خوشبختی و لذت دانستن قانون را به ما عطا کن! تا من و خدایان با هم هماهنگی ایجاد کنیم! جلال بر راد!

دعای وحدت (به راد)

سوار حق تعالی که جان آشکار و ناوی را به دنیا آورد! تو خدای خدایان ما و آغاز کل خانواده الهی هستی. شما پدر آسمان هستید - سواروگ، پدربزرگ خدا، شما مادر بزرگ لادا هستید - عشق و تولد جهان. مانند پرون، شما را در بسیاری از نبردها می بینیم که ما را به پیروزی های نظامی و برقراری یک زندگی صالح می رساند. شما شوالیه مقدس ایمان ما هستید - سوتوویت، خدای حکومت، آشکار و ناوی. با این حال شما تریگلاو بزرگ ایمان ودای ما هستید. جلال بر خدایان بومی!

دعا به راد قبل از غذا

جلال میله اجدادی، عصای بهشتی، از تو سپاسگزاریم برای غذایمان، برای نان و نمکی که به ما می دهی تا بدنمان را تغذیه کنیم، روحمان را تغذیه کنیم، روحمان را تغذیه کنیم، وجدان ما قوی و همه باشد. اعمال ما، بله، برای جلال همه اجدادمان و برای جلال خاندان بهشتی باشد. پس باشد، باشد، پس باشد!

دعا به راد به برکت آب

سوار حق تعالی! من به شما نور حیات بخش می گویم! قدرت پدر سواروگ و مادر لادا و همه خدایان نور بیایند و این آب را برکت بده! دانا-ودیتسا، بهار زنده، من تو را از شاخ می ریزم، به پدر راد دعا می کنم! سلامتی را برای ما به ارمغان بیاور و بدنمان را پاکیزه کن، افکارمان را روشن کن، همانطور که پرتو صبح، مراتع و جنگل های بومی ما را روشن می کند. زندگی در شما متولد شد، زندگی را در بدن و روح ما تجدید و غنی کنید. باشد که در خانواده ما قدرت باشد، باشد که فرزندان ما ده برابر قوی تر، بیست برابر ثروتمندتر و صدها برابر عاقل تر از ما شوند! همینطور باشد! جلال بر خدایان بومی!

دعا برای روح آن مرحوم

خدای عزیز، تو هر چیزی را که هست و نیست، هر چیز مرئی و نادیدنی در درون خود نگه داری، تو حقیقت و خوبی، عشق و عدالت هستی. رحمت شما بزرگ است، شما به صالحان پاداش می دهید، شما رحم می کنید و از دست رفته را نجات می دهید، از طریق خدایان خانواده از زندگی ما مراقبت می کنید! این تو بودی که به ما دستور دادی تا قوانین حاکمیت را از طریق زندگی مکاشفه‌ای، غلبه بر آزمایش‌ها بیاموزیم، و روح را با کار شریف تقدیس کنیم! به خویشاوندان خود عشق بورزید، به راستی زندگی کنید، راه خود را با عزت بکارید، تا شکوه جوانه بزند! خویشاوندان ما (نام متوفی) از دنیا رفتند، پس او را در ملکوت معنوی خود بپذیرید، به اندازه اعمال شایسته به او پاداش دهید، به عمل صالحش ببخشید. اعمال بد، دروغ های ارادی و غیر ارادی، با روح نورانی خود، او را پاک و از او محافظت کنید!

دعا به Svarog

Svarog یک خدا، یک خدای آهنگر و بر این اساس، قدیس حامی آهنگران است. او یکی از خدایان اصلی، خدای آتش بهشتی بود که هر روز صبح خورشید را به آسمان می آورد. سواروگ معمولاً در کسوت آهنگر جوان به تصویر کشیده می شد. همچنین، طبق افسانه های باستانی، او بود که انبر آهنگر را از آسمان انداخت و به مردم آموخت که چگونه آهن را جعل کنند. او آتش بهشتی را به مردم داد که بدون آن ساختن سلاح و جواهرات غیرممکن است. و این سواروگ بود که اولین گاوآهن را جعل کرد و شخم زدن زمین را به مردم آموخت. از آنجایی که Svarog به مردم آموخت که آهن را جعل کنند، به عنوان یک فلز مقدس مورد احترام قرار گرفت و اعتقاد بر این بود که دارای خواص جادویی است. بنابراین، اشیاء آهنی، به عنوان مثال، یک نعل اسب آهنی، اغلب به عنوان طلسم علیه ارواح شیطانی استفاده می شد. همچنین، Svarog خدایی بود که اولین قوانینی را ایجاد کرد که مردم باید براساس آن زندگی کنند. او پدر داژبوگ و سواروژیچ بود. همانطور که برخی از افسانه ها می گویند، پس از اینکه سواروگ داژبوگ و سواروژیچ را به دنیا آورد و با آنها خدایان درخشان دیگری را به دنیا آورد، بازنشسته شد و فرزندانش به جای او بر جهان حکومت کردند.

دعا به Svarog قبل از شروع هر کسب و کار

Svarozhe، دیدو از خانواده بهشتی، شما خالق دنیای آشکار - خورشید، ستاره ها و مادر زمین هستید. در تو قدرت عظیم آفرینش است که در اربابان نژاد ما تجلی می یابد، تو سرآغاز همه کارهای نیکی هستی که در دل ها زاده می شوند، در ذهن می رسند و در واقعیت به ثمر می رسند. چگونه می توانم بدون برکت تو شروع کنم؟ من به پدر آسمانی دعا می کنم که عمل صالح من را برکت دهد و نور خود را به من الهام کند تا به نور سفید ، خانواده ارتدکس و بستگانم خیر و شادی کنم. جلال بر سواروگ!

Svarozh، پدر ما، با آتش روشن، بدن و روح افراد ارتدکس را که به آن نیاز دارند پاک کنید. بگذارید همه بیماری ها در آتش مقدس بسوزند و در آتش زمینی ادغام شوند و قدرت خالص و صالح به ما برسد. ما از پدر آسمانی می خواهیم که روح Rodnovers ارتدکس را با خورشید شفابخش و قدرت Trisvelline پر کند. بگذار ذهنشان مانند پرتوهای خورشید تو روشن و پاک باشد. و بدنها مانند مادر زمین قوی و سالم هستند. بگذارید فرزندان به شادی والدین خود بزرگ شوند و وارث شکوه های قهرمانان خانواده ارتدکس باشند! جلال بر خدایان بومی!

دعا برای Sventovit

Sventovit (Svyatovit) خدای خورشید و همچنین خدای اصلی شهر و مرکز مذهبی اسلاوهای پولابی Arkona است. در آنجا، در معبدی که به او اختصاص داده شده بود، اسونتویت نیز با جنگ و پیروزی همراه بود. اغلب به عنوان یک سوارکار به تصویر کشیده می شود. اعتقاد بر این بود که او در شب سوار بر اسب سفید شد و با ارواح شیطانی مختلف جنگید. ارواح شیطانی نتوانستند خدای درخشان را شکست دهند و به همین دلیل از او بسیار می ترسیدند.

نور سفید، نور والدین، برنده Sventovit! ما تو را جلال می گوییم، زیرا تو خدای فرمانروایی و آشکار کننده هستی. ما برای شما آهنگ می خوانیم و مطالبات را می سوزانیم، زیرا شما حضرت عالی هستید. تو جهان مرئی و وجود وحی هستی، در دنیای ناوی از ما مراقبت کن، زیرا از طریق تو جهان را پر از حق می بینیم. به همین دلیل است که ما برای تو ستایش و جلال می خوانیم، در کنار آتش می رقصیم، تو را می خوانیم. بیا، بیا، نور یک، بیا، بیا، یک پاک، خدای بزرگ ما، قرمز Svetovite. تو خورشید، زمین و ستارگان را برای ما نگه می‌داری و حکومت خود را تأیید می‌کنی. و به همین دلیل است که جهان قوی است، ما با قدرت چراغ های خود به شما کمک خواهیم کرد! جلال برای Sventovit!

مناجات به سیمرغلو

سیمرگل موجودی نیمه الهی است، وظایفش کاملاً مشخص نیست، اما به احتمال زیاد پیام آور بین آسمان و زمین است. در باورهای اسلاوها بسیار دیر ظاهر شد. بر اساس برخی روایات دیگر، سیمرگل نگهبان گیاهان و سرسبزی روی زمین بوده است. بر اساس منابع دیگر، او خدای آتش و باروری بود. و بر اساس تعدادی دیگر از منابع، او دارای موهبت شفا بود. سیمرگل قاعدتاً به شکل پرنده یا گاهی به شکل سگ پرنده (سگ بالدار) تصویر می شد.

آتش بزرگ خدای سیمرگل! اعمال درخشان شما را می ستایم، که قربانگاه های ما را با قدرت خدایان بومی تقدیس می کند. تو خدای حاکم و آشکار، ودوگون مقدس هستی، که ما را با آسمان آبی پیوند می دهد. با شعله حیات بخش خود، کمک های نژاد زمینی را برکت می دهید، ظروف و طلسم ها را تقدیس می کنید و بدن و روح اسلاوها را پاک می کنید. نگهبان بالدار من، با سایه خود از خانه خانواده من - خانه من - محافظت کنید. تا گرفتاری ها و بدبختی ها و سختی ها و دشمنی ها از ما بگذرد. از نیمه شب تا ظهر، از شرق تا غرب، در هر اتاق، سرداب و اتاق زیر شیروانی در هر گوشه و کناری بمانید. نزدیک هر پنجره برای من نوری بتاب تا خدایان از بهشت ​​خانه نوه دژدبوژی را ببینند. باشد که آتش سواروژیچ، برادر شما، در ظهر من مقدس و مقدس بماند! من تو را در هر آیینی تجلیل خواهم کرد، به فرزندان و نوه هایم خواهم آموخت که فضل تو را گرامی بدارند، ای خدای بزرگ آتش! درود بر سیمرغلو!

دعا به استریبورگ

استریبوگ خدای باد در باورهای اسلاوهای باستان و همچنین خدای باستانی آسمان است. بادها نوه او محسوب می شدند. استریبوگ با کمان پشت سرش به تصویر کشیده شد. اعتقاد بر این بود که وقتی استریبوگ عصبانی بود، شروع به زمزمه کردن، زوزه کشیدن و جمع آوری ابرها و همچنین ایجاد طوفان در دریا کرد. همه هوا در اختیار این خدا بود. همچنین بر اساس برخی منابع، او بر ستارگان قدرت داشت و می توانست از نیت های شیطانی مختلف جلوگیری کند. اما طبق منابع دیگر، عملکرد آن نامشخص است. نسخه ای وجود دارد که او را خدای برتر می دانستند که با نام های مختلف شناخته می شد - Stribog، Svarog، Div، Rod، Svyatovit. و سپس قرار بود استریبوگ خدای آسمان و شوهر مادر زمین خام باشد. اما به تدریج و به مرور زمان خدایان دیگری جایگزین او شدند و سپس به ایزد باد و هوا تبدیل شد. استریبوگ مورد احترام بسیاری از جوخه های شاهزاده بود که نه تنها از طریق زمین، بلکه با قایق های دریایی نیز سفر می کردند.
دعا (ستایش) به استریبوگ
همه جا حاضر پدر ما استریبوگ! من شروع به انجام برنامه خود کردم، یک هدف روشن، تا خانواده ام قدرت بیشتری پیدا کند. تو به من نیروی عظیم خود را عطا کردی تا بتوانم راه پیروزی را هموار کنم تا گستره وسیع سرزمین مادری به من تسلیم شود تا بتوانم موانع تندرو و دشمن را از بین ببرم. بگذار نیروی من مانند تیرهای تو بر دشمنانم بزند و من فقط پیروزی را می شناسم. جلال برای تو، خدای نیمه شب، نیمروز، شرق و غرب، جلال بر پسران تو - بادهای استریبوژیچ! درود بر نور تو که جهان را پر کرده است! خدایا با من در آسمان و زمین و در سرزمین های بیگانه و در سرزمین مادری بمان که من در تحقق خواسته های حق تعالی با تو هستم! جلال استریبوگ!

دعا به Stribog برای پیروزی در مورد

همه جا حاضر پدر ما استریبوگ! من شروع به انجام نقشه خود کردم ، یک کار روشن ، تا خانواده ام بر قوت خود بیفزایند ، به من قدرت بزرگ خود را عطا کن ، تا بتوانم راه پیروزی را روشن کنم ، تا وسعت سرزمین مادری من تسلیم من شود. ، تا بتوانم موانع تندرو و دشمن را جارو کنم. بگذار قدرت من مانند تیرهای تو بر دشمنانم بزند و من فقط پیروزی را بدانم. جلال تو را ای خدای نیمه شب و نیمروز و شرق و غرب! جلال بر پسران تو - بادها - استریبوژیچ! جلال یاری تو که کیهان ما را پر کرده است! خدایا با من در آسمان و زمین، در سرزمین های بیگانه و بومی آنها بیا، زیرا من در تحقق خواسته های حق تعالی با تو هستم! جلال استریبوگ!

دعا به یاریلا

Yarilo (Yarila، Yar) - در میان اسلاوهای باستان، خدای باروری، پوشش گیاهی و عشق بهاری است. اغلب به عنوان یک خدای خورشیدی ظاهر می شود. اعتقاد بر این بود که هر جا که با پاهای برهنه پا می گذارد، چاودار غلیظ بلافاصله در آنجا رشد می کند. هر سال از دنیا می رفت و در بهار دوباره زنده می شد. به عنوان یک قاعده، او به عنوان یک مرد جوان با لباس سفید به تصویر کشیده شد. روی اسبی سفید نشسته بود و تاج گل بهاری بر سر داشت. در همان زمان، یاریلو خوشه های ذرت را در دست داشت که نماد زندگی بود. و جایی که اسبش پا گذاشت، چاودار غلیظ رشد کرد. همچنین بر اساس برخی روایات، یاریلو به صورت دختری با لباس های سفید با تاج گل بهاری بر سر و گوش های چاودار در دست تصویر شده است.

خدایا یاریلو، خورشید زلال ما، تو بر روی یک اسب سفید در آسمان می تازی و بهار را به سرزمین خانواده ارتدکس می آوری. بدون پرتوی حیات بخش تو، هیچ روشنگری نه در آسمان و نه در روح من نیست. صورتت را در آسمان آبی نمایان کن و بگذار روحت در روح من بلرزد. تو ای خدای ما پدر شجاع و پیروز هستی، تو آن شوالیه توانا هستی که از یک جوان مرد می‌سازی. به تو دعا می کنم ای پدر، بسورها را از خانواده ام دور کن، خانه را نورانی کن و به بستگانم برکت بده! ای یاریل با نیاکان و خدایان با الهام از تو متحد شوم تا راه من را شجاعانه و پیروزمندانه طی کنم! جلال یاریلا!