صفحه اصلی / برای روابط / خدایان معروف خدایان یونانی

خدایان معروف خدایان یونانی

هر یک از مردمان جهان باستان خدایان خود را داشتند، قدرتمند و نه چندان قدرتمند. بسیاری از آنها توانایی های غیرعادی داشتند و صاحب مصنوعات شگفت انگیزی بودند که به آنها قدرت، دانش و در نهایت قدرت می بخشید.

آماتراسو ("الهه بزرگ که آسمان ها را روشن می کند")

کشور: ژاپن
ذات: الهه خورشید، فرمانروای دشت های بهشتی

آماتراسو بزرگترین فرزند از سه فرزند خدای اجداد ایزاناکی است. او از قطره های آبی که چشم چپ خود را با آن شسته بود به دنیا آمد. او صاحب عالم آسمانی بالا شد، در حالی که او برادران کوچکترشب و پادشاهی آب را گرفت.

آماتراسو به مردم یاد داد که چگونه برنج و بافندگی کنند. خانه امپراتوری ژاپن اصل و نسب خود را از او می گیرد. او را مادربزرگ اولین امپراتور جیمو می دانند. گوش برنج، آینه، شمشیر و مهره های حکاکی شده ای که به او داده شد، نمادهای مقدس قدرت امپراتوری شدند. طبق سنت یکی از دختران امپراتور می شود کاهن اعظمآماتراسو.

یو-دی ("یشم حاکم")

کشور: چین
ذات: ارباب عالی، امپراتور جهان

یو دی در لحظه خلقت زمین و بهشت ​​متولد شد. جهان های آسمانی، زمینی و زیرزمینی تابع او هستند. همه خدایان و ارواح دیگر تابع او هستند.
یو-دی کاملاً بی احساس است. او با ردایی که اژدها دوزی شده و لوح یشم در دست دارد، بر تخت نشسته است. یو دی دارد آدرس دقیق: خداوند در قصری در کوه یوجینگشان زندگی می کند که شبیه حیاط است امپراتورهای چین. تحت آن شوراهای آسمانی مسئول کارهای مختلف هستند پدیده های طبیعی. آنها انواع و اقسام اعمالی را انجام می دهند که خود پروردگار بهشت ​​از انجام آنها اغماض نمی کند.

Quetzalcoatlus ("مار پر")

کشور: آمریکای مرکزی
ذات: آفریدگار جهان، پروردگار عناصر، خالق و معلم مردم

Quetzalcoatl نه تنها جهان و مردم را خلق کرد، بلکه مهم ترین مهارت ها را به آنها آموخت: از کشاورزی تا رصدهای نجومی. کوتزالکواتل علیرغم موقعیت بالای خود، گاهی اوقات به شیوه ای بسیار عجیب عمل می کرد. مثلاً برای اینکه غلات ذرت را برای مردم تهیه کند، وارد لانه مورچه شد و خودش تبدیل به مورچه شد و آنها را دزدید.

Quetzalcoatl هم به صورت یک مار پر (جسم نماد زمین و پرها نشان دهنده پوشش گیاهی) و هم به عنوان یک مرد ریشو که نقاب بر چهره داشت به تصویر کشیده شد.
طبق یکی از افسانه ها، کوتزالکواتل داوطلبانه بر روی یک دسته مار به تبعید خارج از کشور رفت و قول بازگشت. به همین دلیل، آزتک ها در ابتدا رهبر فاتح کورتس را با کوتزالکواتل بازگشته اشتباه گرفتند.

بعل (بالو، بعل، "خداوند")

کشور: خاورمیانه
ذات: تندر، خدای باران و عناصر. در برخی از اسطوره ها - خالق جهان

بعل، به عنوان یک قاعده، یا به عنوان یک گاو نر یا به عنوان یک جنگجو سوار بر ابر با نیزه رعد و برق به تصویر کشیده شد. در طول جشن‌هایی که به افتخار او برگزار می‌شد، عیاشی دسته‌جمعی برگزار می‌شد که اغلب با خودزنی همراه بود. اعتقاد بر این است که در برخی مناطق بعل آورده شده و تلفات انسانی. از نام او نام شیطان کتاب مقدس بلزبوب (Ball-Zbula، "ارباب مگس ها") آمده است.

ایشتار (آستارت، اینانا، "بانوی بهشت")

کشور: خاورمیانه
ذات: الهه باروری، جنس و جنگ

ایشتار، خواهر خورشید و دختر ماه، با سیاره زهره مرتبط بود. با افسانه سفر او به عالم اموات، اسطوره طبیعت که هر سال می میرد و دوباره متولد می شود، مرتبط بود. او اغلب به عنوان شفیع مردم در برابر خدایان عمل می کرد. در همان زمان، ایشتار مسئول دعواهای مختلف بود. سومری ها حتی جنگ ها را «رقص اینانا» می نامیدند. به عنوان یک الهه جنگ، او اغلب در حال سوار شدن بر شیر به تصویر کشیده می شد و احتمالاً نمونه اولیه فاحشه بابل سوار بر یک جانور بود.
شور و شوق ایشتار عاشق هم برای خدایان و هم برای انسان ها ویرانگر بود. برای بسیاری از عاشقان او، همه چیز معمولاً به دردسر بزرگ یا حتی مرگ ختم می شد. عبادت ایشتار شامل فحشا در معبد بود و با عیاشی دسته جمعی همراه بود.

آشور ("پدر خدایان")

کشور: آشور
اصل: خدای جنگ
آشور خدای اصلی آشوریان، خدای جنگ و شکار است. سلاح او تیر و کمان بود. به عنوان یک قاعده، آشور همراه با گاو نر به تصویر کشیده می شد. نماد دیگر آن است دیسک خورشیدیبر فراز درخت زندگی با گذشت زمان، هنگامی که آشوری ها دارایی های خود را گسترش دادند، او به عنوان همسر ایشتار در نظر گرفته شد. کاهن اعظم آشور خود پادشاه آشور بود و نام او اغلب بخشی از نام سلطنتی می شد، به عنوان مثال، آشوربانیپال معروف و پایتخت آشور آشور نامیده می شد.

مردوک ("پسر آسمان صاف")

کشور: بین النهرین
ذات: حامی بابل، خدای خرد، فرمانروا و قاضی خدایان
مردوک تجسم هرج و مرج تیامات را شکست داد، "باد شیطانی" را به دهان او فرو برد و کتاب سرنوشت را که متعلق به او بود تصاحب کرد. پس از آن، بدن تیامت را برید و از آنها بهشت ​​و زمین را خلق کرد و سپس کل دنیای مدرن و منظم را خلق کرد. خدایان دیگر با دیدن قدرت مردوک، برتری او را تشخیص دادند.
نماد مردوک اژدها مشخوش است که مخلوطی از عقرب، مار، عقاب و شیر است. گیاهان و جانوران مختلفی با اعضای بدن و احشاء مردوک شناسایی شدند. معبد اصلیمردوک - یک زیگورات بزرگ (هرم پله ای) احتمالاً اساس افسانه برج بابل شده است.

یهوه (یَهُوَه، "او که هست")

کشور: خاورمیانه
ذات: خدای واحد قبیله ای یهودیان

وظیفه اصلی یهوه کمک کردن بود افراد برگزیده. او قوانینی را به یهودیان داد و بر اجرای آنها نظارت دقیق داشت. در درگیری با دشمنان، خداوند به افراد منتخب کمک می‌کرد، که گاهی مستقیم‌ترین آنها بود. به عنوان مثال، در یکی از نبردها، او سنگ های بزرگی را به سمت دشمنان خود پرتاب کرد، در مورد دیگر او قانون طبیعت را لغو کرد و خورشید را متوقف کرد.
بر خلاف بسیاری از خدایان دیگر دنیای باستان، یهوه به شدت حسود است و از پرستش خدایی غیر از خود منع می کند. مجازات های سختی در انتظار کسانی است که نافرمانی می کنند. کلمه "یهوه" جایگزین نام مخفی خداوند است که بیان آن با صدای بلند ممنوع است. خلق تصاویر او نیز غیرممکن بود. در مسیحیت، گاهی اوقات یهوه با خدای پدر یکی می شود.

اهورامزدا (اورمزد، «خدای حکیم»)


کشور: فارس
ذات: آفریدگار جهان و آنچه در آن خیر است

اهورامزدا قوانینی را ایجاد کرد که جهان بر اساس آنها وجود دارد. او به مردم اراده آزاد عطا کرد و آنها می توانند راه خیر (آنگاه اهورا مزدا به هر طریق ممکن به آنها لطف خواهد کرد) یا راه شر (خدمت به دشمن ابدی اهورامزدا آنگرا ماینیو) را انتخاب کنند. دستیاران اهورامزدا موجودات خوب اهورایی هستند که توسط او آفریده شده است. او توسط آنها در Garodman افسانه ای، خانه شعارها احاطه شده است.
تصویر اهورامزدا خورشید است. او از تمام دنیا بزرگتر است، اما در عین حال، همیشه جوان است. او هم گذشته و هم آینده را می شناسد. در پایان، او به پیروزی نهایی بر شر خواهد رسید و جهان کامل خواهد شد.

آنگرا ماینیو (اهریمن، "روح شیطانی")

کشور: فارس
ذات: تجسم شر در میان ایرانیان باستان
آنگرا ماینیو سرچشمه هر اتفاق بدی در جهان است. او دنیای کاملی را که اهورامزدا آفریده بود تباه کرد و دروغ و ویرانی را در آن وارد کرد. او بیماری ها، شکست محصول، بلایای طبیعی را می فرستد، حیوانات درنده، گیاهان و حیوانات سمی را به دنیا می آورد. تحت فرمان آنگرا ماینیو، دیوها هستند، ارواح شیطانی، وصیت شیطانی خود را برآورده می کند. پس از شکست آنگرا ماینیو و عواملش، دوران سعادت ابدی باید آغاز شود.

برهما ("کشیش")

کشور: هند
ذات: خداوند خالق جهان است
برهما از گل نیلوفر آبی متولد شد و سپس این جهان را خلق کرد. پس از 100 سال برهما، 311،040،000،000،000 سال زمینی، او خواهد مرد، و پس از همان مدت زمان، برهما جدیدی خودساز خواهد شد و دنیای جدیدی را خلق خواهد کرد.
برهما دارای چهار صورت و چهار بازو است که نمادی از جهت های اصلی است. از ویژگی های ضروری آن می توان به کتاب، تسبیح، ظرفی با آب از گنگ مقدس، تاج و گل نیلوفر، نمادهای دانش و قدرت اشاره کرد. برهما در بالای کوه مقدس مرو زندگی می کند و بر یک قو سفید سوار می شود. توصیف عملکرد سلاح برهما برهماسترا یادآور توصیف سلاح های هسته ای است.

ویشنو ("همه چیز")

کشور: هند
اصل: خداوند حافظ جهان است

وظایف اصلی ویشنو تعمیر و نگهداری است جهان موجودو مخالفت با شر. ویشنو در جهان ظاهر می شود و از طریق تجسم ها، آواتارهای خود که معروف ترین آنها کریشنا و راما هستند، عمل می کند. ویشنو پوست آبی دارد و لباس زرد می پوشد. او چهار دست دارد که در آنها یک گل نیلوفر، یک گرز، یک صدف حلزونی و سودارشانا (دیسک چرخان آتش، سلاح او) در دست دارد. ویشنو بر روی مار غول پیکر چند سر شیشا که در اقیانوس علّی جهان شنا می کند تکیه می دهد.

شیوا ("مهربان")


کشور: هند
ذات: خدا نابود کننده است
وظیفه اصلی شیوا تخریب جهان در پایان هر چرخه جهانی است تا جایی برای آفرینش جدیدی باز کند. این اتفاق در هنگام رقص شیوا - تانداوا رخ می دهد (به همین دلیل است که شیوا را گاهی خدای رقصنده می نامند). با این حال، او همچنین عملکردهای صلح آمیزتری دارد - شفا دهنده و نجات دهنده از مرگ.
شیوا در وضعیت نیلوفر آبی روی پوست ببر نشسته است. دستبندهای مار روی گردن و مچ دست او وجود دارد. روی پیشانی شیوا یک چشم سوم وجود دارد (زمانی که همسر شیوا، پارواتی، به شوخی چشمان او را با کف دست هایش پوشانده بود، ظاهر شد). گاهی اوقات شیوا به صورت لینگام (آلت تناسلی در حالت نعوظ) به تصویر کشیده می شود. اما گاهی اوقات او به عنوان یک هرمافرودیت نیز به تصویر کشیده می شود که نمادی از وحدت مردانه و زنانه. توسط باورهای عامیانهشیوا ماری جوانا می کشد، بنابراین برخی از معتقدان این فعالیت را راهی برای درک او می دانند.

Ra (آمون، "خورشید")

کشور: مصر
ذات: خدای خورشید
راع، خدای اصلی مصر باستان، با اراده آزاد خود از اقیانوس اولیه متولد شد و سپس جهان از جمله خدایان را خلق کرد. او مظهر خورشید است و هر روز با یک دسته بزرگ در سراسر آسمان در یک قایق جادویی سفر می کند که به لطف آن زندگی در مصر امکان پذیر می شود. در شب، قایق Ra در امتداد نیل زیرزمینی حرکت می کند زندگی پس از مرگ. چشم را (که گاهی به عنوان یک خدای مستقل در نظر گرفته می شود) توانایی آرام کردن و مطیع کردن دشمنان را داشت. فرعون های مصری منشأ خود را به رع ردیابی کردند و خود را پسران او نامیدند.

اوزیریس (Usir، "The Mighty One")

کشور: مصر
ذات: خدای تولد دوباره، حاکم و قاضی عالم اموات.

اوزیریس به مردم کشاورزی آموخت. صفات او با گیاهان مرتبط است: تاج و قایق از پاپیروس ساخته شده است، او دسته های نی را در دستان خود نگه می دارد و تاج و تخت پوشیده از سبزه است. اوزیریس توسط برادرش، خدای شیطانی ست، کشته و تکه تکه شد، اما با کمک همسر و خواهرش ایسیس دوباره زنده شد. با این حال، اوزیریس پس از باردار شدن پسر هوروس، در دنیای زنده ها باقی نماند، بلکه حاکم و قاضی پادشاهی مردگان شد. به همین دلیل، او اغلب به عنوان یک مومیایی قنداق شده با دستان آزاد به تصویر کشیده می شد که در آن عصا و فلیله در دست دارد. در مصر باستانمقبره اوزیریس بسیار مورد احترام بود.

داعش ("تخت")

کشور: مصر
ذات: الهه شفیع.
داعش مظهر زنانگی و مادری است. همه اقشار مردم با درخواست کمک به او متوسل شدند، اما، اول از همه، مستضعفان. او به ویژه از کودکان حمایت می کرد. و گاهی در دادگاه آخرت به عنوان مدافع مردگان عمل می کرد.
ایسیس توانست شوهر و برادرش ازیریس را به طرز جادویی زنده کند و پسرش هوروس را به دنیا آورد. در اسطوره‌های رایج، سیل‌های نیل را اشک‌های ایزیس می‌دانستند که برای اوزیریس که در دنیای مردگان باقی ماند، ریخت. فراعنه مصر فرزندان داعش نامیده می شدند. حتی گاهی او را به صورت مادری به تصویر می‌کشیدند که از شیر سینه‌اش به فرعون غذا می‌داد.
تصویر معروف "حجاب داعش" است که به معنای پنهان کردن اسرار طبیعت است. این تصویر مدتهاست که عارفان را به خود جلب کرده است. جای تعجب نیست که کتاب معروف بلاواتسکی "داعش پرده برداری شده" نام دارد.

اودین (واتان، "بینا")

کشور: اروپای شمالی
ذات: خدای جنگ و پیروزی
اودین خدای اصلی آلمانی ها و اسکاندیناوی ها باستان است. او با اسب هشت پا Sleipnir یا کشتی Skidbladnir سفر می کند که اندازه آن به دلخواه قابل تغییر است. نیزه اودین، گوگنیر، همیشه به سمت هدف پرواز می کند و در نقطه برخورد می کند. او با کلاغ های دانا و گرگ های درنده همراه است. اودین با گروهی از بهترین جنگجویان سقوط کرده و دوشیزگان جنگجوی والکری در والهالا زندگی می کند.
برای به دست آوردن خرد، اودین یک چشم خود را قربانی کرد و برای درک معنای رون ها، به مدت نه روز بر درخت مقدس Yggdrasil آویزان شد و با نیزه خود به آن میخکوب شد. آینده اودین از پیش تعیین شده است: با وجود قدرتش، در روز راگناروک (نبرد قبل از پایان جهان) توسط گرگ غول پیکر ففنیر کشته خواهد شد.

ثور (تندر)


کشور: اروپای شمالی
ذات: تندرر

ثور خدای عناصر و باروری در میان آلمانی‌ها و اسکاندیناوی‌های باستان است. این یک خدای قهرمان است که نه تنها از مردم، بلکه از خدایان دیگر نیز در برابر هیولاها محافظت می کند. ثور به صورت یک غول با ریش قرمز به تصویر کشیده شد. سلاح او چکش جادویی Mjolnir ("رعد و برق") است که فقط با دستکش آهنی می توان آن را نگه داشت. کمربند جادویی به ثور بسته شده است که قدرت او را دو چندان می کند. او سوار بر ارابه ای که بزها آن را می کشند بر فراز آسمان می رود. گاهی اوقات او بزها را می خورد، اما سپس با چکش جادویی خود آنها را زنده می کند. در روز راگناروک، آخرین نبرد، ثور با مار جهانی جورمونگاندر برخورد خواهد کرد، اما خود او نیز از زهر او خواهد مرد.

هادس -خداوند فرمانروای پادشاهی مردگان است.

آنتی- قهرمان اسطوره ها، غول، پسر پوزئیدون و زمین گایا. زمین به پسرش نیرو داد که به لطف آن هیچ کس نتوانست او را کنترل کند.

آپولو- خدای نور خورشید یونانیان او را جوانی زیبا ترسیم کردند.

آرس- خدای جنگ خائنانه، پسر زئوس و هرا

آسکلپیوس- خدای هنرهای شفابخش، پسر آپولو و پوره کورونیس

Boreas- خدای باد شمال، پسر Titanides Astraeus (آسمان پرستاره) و Eos ( سحر صبح)، برادر زفیر و نوت. او به عنوان خدایی بالدار، مو بلند، ریشدار و قدرتمند به تصویر کشیده شد.

باکوس- یکی از نام های دیونیسوس.

هلیوس (هلیوم ) - خدای خورشید، برادر سلن (الهه ماه) و ایوس (سپیده دم). در اواخر دوران باستان، او را با آپولون، خدای نور خورشید، یکی می دانستند.

هرمس- پسر زئوس و مایا، یکی از چند معنایی ترین خدایان یونانی. حامی سرگردانان، صنایع دستی، تجارت، دزدان. برخورداری از موهبت فصاحت.

هفائستوس- پسر زئوس و هرا، خدای آتش و آهنگر. او حامی صنعتگران محسوب می شد.

هیپنوها- ایزد خواب، پسر نیکتا (شب). او به عنوان یک جوان بالدار به تصویر کشیده شد.

دیونیسوس (باخوس) - خدای انگورسازی و شراب سازی، موضوع تعدادی از فرقه ها و اسرار. او یا به عنوان یک مرد مسن چاق و یا به عنوان یک مرد جوان با تاج گلی از برگ انگور بر سر به تصویر کشیده شد.

زاگرئوس- خدای باروری، پسر زئوس و پرسفون.

زئوس- خدای برتر، پادشاه خدایان و مردم.

مارشمالو- خدای باد غرب

ایاکوس- خدای باروری

کرونوس - تیتان کوچکترین پسر گایا و اورانوس پدر زئوس. او بر جهان خدایان و مردم فرمانروایی کرد و توسط زئوس از تخت پادشاهی ساقط شد...

مامان- پسر الهه شب، خدای تهمت.

مورفئوس- یکی از پسران هیپنوس، خدای رویاها.

نرئوس- پسر گایا و پونتوس، خدای مهربان دریا.

توجه داشته باشید- خدای باد جنوب که با ریش و بال به تصویر کشیده شده است.

اقیانوس تیتانیوم است ، پسر گایا و اورانوس، برادر و شوهر تتیس و پدر همه رودهای جهان.

المپیکی ها- خدایان برتر نسل جوان خدایان یونانی به رهبری زئوس که در بالای کوه المپ زندگی می کردند.

پان- خدای جنگل، پسر هرمس و دریوپ، مردی پا بز با شاخ. او را قدیس حامی شبانان و دام های کوچک می دانستند.

پلوتون- خدای عالم اموات، که اغلب با هادس شناخته می شود، اما بر خلاف آن از او که نه جان مردگان، بلکه صاحب ثروت بود عالم اموات.

پلوتوس- پسر دیمتر، خدایی که به مردم مال می دهد.

پونت- یکی از خدایان ارشد یونانی، فرزندان گایا، خدای دریا، پدر بسیاری از تیتان ها و خدایان.

پوزیدون- یکی از خدایان المپیا، برادر زئوس و هادس که بر عناصر دریا فرمانروایی می کند. پوزئیدون نیز تابع روده های زمین بود،
او فرمان طوفان و زلزله می داد.

پروتئوس- خدای دریا، پسر پوزیدون، حامی مهرها. او دارای موهبت تناسخ و نبوت بود.

طنزها- موجودات پا بز، شیاطین باروری.

تاناتوس- شخصیت مرگ، برادر دوقلوی هیپنوس.

تیتان ها- نسل خدایان یونانی، اجداد المپیایی ها.

تایفون- اژدهای صد سر متولد گایا یا هرا. در جریان نبرد المپیان ها و تایتان ها، او توسط زئوس شکست خورد و در زیر آتشفشان اتنا در سیسیل زندانی شد.

تریتون- پسر پوزئیدون، یکی از خدایان دریا، مردی با دم ماهیبه جای پاها، او یک سه گانه و یک صدف پیچ خورده - یک شاخ - در دستان خود دارد.

هرج و مرج- فضای خالی بی پایانی که در آغاز زمان کهن ترین خدایان دین یونانی - نیکس و اِربوس - از آن بیرون آمدند.

خدایان چتونیک - خدایان عالم اموات و باروری، خویشاوندان المپیکی ها. اینها شامل هادس، هکات، هرمس، گایا، دمتر، دیونیسوس و پرسفونه بودند.

سیکلوپ - غول هایی با یک چشم در وسط پیشانی، فرزندان اورانوس و گایا.

یورو (یورو)- خدای باد جنوب شرقی

آئولوس- ارباب بادها

اربوس- شخصیت تاریکی عالم اموات، پسر آشوب و برادر شب.

اروس (اروس)- خدای عشق، پسر آفرودیت و آرس. در اسطوره های باستانی- نیروی خود ظهوری که به نظم دادن به جهان کمک کرد. او به عنوان یک جوان بالدار (در عصر هلنیستی - یک پسر) با فلش به تصویر کشیده شد و مادرش را همراهی می کرد.

اتر- خدای آسمان

الهه های یونان باستان

آرتمیس- الهه شکار و طبیعت.

آتروپوس- یکی از سه مویرا، بریدن رشته سرنوشت و پایان دادن به زندگی انسان.

آتنا (پالادا، پارتنوس) - دختر زئوس که از سر او با زره کامل نظامی متولد شد. یکی از مورد احترام ترین الهه های یونانی، الهه جنگ عادلانه و خرد، حامی دانش.

آفرودیت (Kytharea، Urania) - الهه عشق و زیبایی او از ازدواج زئوس و الهه دیون به دنیا آمد (طبق افسانه ای دیگر از کف دریا بیرون آمد)

هبه- دختر زئوس و هرا، الهه جوانی. خواهر آرس و ایلیتیا. او در اعیاد به خدایان المپیک خدمت می کرد.

هکات- الهه تاریکی، رویاهای شبانه و جادوگری، حامی جادوگران.

Gemera- الهه نور روز، شخصیت روز، متولد نیکتا و اربوس. اغلب با Eos شناسایی می شود.

هرا- الهه برتر المپیا، خواهر و همسر سوم زئوس، دختر رئا و کرونوس، خواهر هادس، هستیا، دمتر و پوزیدون. هرا حامی ازدواج در نظر گرفته می شد.

هستیا- الهه کوره و خانهو آتش

گایا- مادر زمین، پیشگام همه خدایان و مردم.

دمیترا- الهه باروری و کشاورزی.

خشکی ها- خدایان پایین تر، پوره هایی که در درختان زندگی می کردند.

دیانا-الهه شکار

ایلیتیا- الهه حامی زنان در حال زایمان.

زنبق- الهه بالدار، دستیار هرا، پیام آور خدایان.

کالیوپه- موز شعر حماسی و علم.

کرا- موجودات اهریمنی، فرزندان الهه نیکتا، مشکلات و مرگ را برای مردم به ارمغان می آورند.

کلیو- یکی از نه موز، الهه تاریخ.

کلوتو ("چرخنده") - یکی از مویراهایی که نخ زندگی انسان را می چرخاند.

لاچسیس- یکی از سه خواهر مویرا که سرنوشت هر فرد را حتی قبل از تولد تعیین می کند.

تابستان- تیتانید، مادر آپولو و آرتمیس.

مایاها- یک پوره کوهستانی، بزرگ‌ترین هفت پلیاد - دختران اطلس، محبوب زئوس، که هرمس از او به دنیا آمد.

ملپومن- موزه تراژدی

متیس- الهه خرد، اولین زن از سه همسر زئوس، که آتنا را از او باردار شد.

Mnemosyne- مادر نه موز، الهه حافظه.

مویرا- الهه سرنوشت، دختر زئوس و تمیس.

موزها- الهه حامی هنرها و علوم.

نایادها- پوره ها - نگهبانان آب ها.

نمسیس- دختر نیکتا، الهه ای که سرنوشت و قصاص را به تصویر می کشد و مردم را مطابق با گناهانشان مجازات می کند.

Nereids- پنجاه دختر نرئوس و اقیانوس‌ها دوریس، خدایان دریا.

نیکا- تجسم پیروزی او اغلب با تاج گل به تصویر کشیده می شد که نمادی رایج از پیروزی در یونان است.

پوره ها- خدایان پایین تر در سلسله مراتب خدایان یونانی. آنها نیروهای طبیعت را مجسم می کردند.

نیکتا- یکی از اولین خدایان یونانی، الهه مظهر شب اولیه است

Orestiades- پوره های کوهستانی

اوری- الهه فصول، صلح و نظم، دختر زئوس و تمیس.

پیتو- الهه اقناع، همراه آفرودیت، که اغلب با حامی او شناخته می شود.

پرسفون- دختر دمتر و زئوس، الهه باروری. همسر هادس و ملکه عالم اموات که اسرار مرگ و زندگی را می دانست.

چندهمخوانی- موز شعر سرود جدی.

تتیس- دختر گایا و اورانوس، همسر اوشن و مادر نریدها و اقیانوس‌ها.

رئا- مادر خدایان المپیا.

آژیرها- شیاطین زن، نیمه زن، نیمه پرنده، قادر به تغییر آب و هوا در دریا.

کمر- موز کمدی

ترپسیکور- موزه هنر رقص

تیسیفون- یکی از ارینیاها

ساکت- الهه سرنوشت و شانس در میان یونانیان، همراه پرسفون. او به صورت زنی بالدار به تصویر کشیده شده بود که روی یک چرخ ایستاده و یک قرنیز و سکان کشتی را در دستان خود نگه داشته است.

اورانیا- یکی از نه موز، حامی نجوم.

تمیس- تیتانید، الهه عدالت و قانون، همسر دوم زئوس، مادر کوه ها و مویرا.

خیریه ها- الهه زیبایی زن، تجسم آغاز زندگی مهربان، شاد و ابدی جوان.

اومنیدس- یک هیپوستاز دیگر از ارینی ها، که به عنوان الهه های خیرخواهی مورد احترام قرار می گیرند، که از بدبختی ها جلوگیری می کردند.

اریس- دختر نایکس، خواهر آرس، الهه اختلاف.

ارینیس- الهه های انتقام، موجودات عالم اموات، که بی عدالتی و جنایات را مجازات می کنند.

اراتو- میز شعر غنایی و اروتیک.

Eos- الهه سپیده دم، خواهر هلیوس و سلن. یونانی ها آن را "انگشت رز" می نامیدند.

اوترپ- الهه آواز غنایی. با فلوت دوتایی در دست به تصویر کشیده شده است.

ما فهرستی از معروف ترین خدایان یونان باستان را با توضیحات مختصر و پیوند به مقالات کامل همراه با تصاویر ارائه می دهیم.

  • هادس خداست - فرمانروای پادشاهی مردگان و همچنین خود پادشاهی. یکی از خدایان بزرگ المپیا، برادر زئوس، هرا، دمتر، پوزیدون و هستیا، پسر کرونوس و رئا. شوهر الهه باروری پرسفون
  • - قهرمان اسطوره ها، غول، پسر پوزئیدون و زمین گایا. زمین به پسرش نیرو داد که به لطف آن هیچ کس نتوانست او را کنترل کند. اما هرکول آنتهئوس را شکست داد و او را از زمین جدا کرد و او را از کمک گایا محروم کرد.
  • - خدای نور خورشید یونانیان او را جوانی زیبا ترسیم کردند. آپولون (القاب دیگر - فیبوس، موساژت) - پسر زئوس و الهه لتو، برادر آرتمیس. او استعداد پیش بینی آینده را داشت و حامی همه هنرها به حساب می آمد. در اواخر دوران باستان، آپولو با خدای خورشید هلیوس شناخته می شد.
  • - خدای جنگ خائنانه، پسر زئوس و هرا. یونانی ها او را جوانی قوی نشان می دادند.
  • - اعتقاد بر این بود که خواهر دوقلوی آپولو، الهه شکار و طبیعت، زایمان را تسهیل می کند. او گاهی الهه ماه در نظر گرفته می شد و با سلن یکی می شد. مرکز فرقه آرتمیس در شهر افسس بود، جایی که معبدی باشکوه به افتخار او ساخته شد - یکی از عجایب هفتگانه جهان.
  • - خدای هنر پزشکی، پسر آپولو و پوره کورونیس. در نزد یونانیان او را مردی ریش دار با عصایی در دست نشان می دادند. کارکنان با یک مار درهم تنیده بودند که بعدها به یکی از نمادهای حرفه پزشکی تبدیل شد. آسکلپیوس به دلیل تلاش برای زنده کردن مردگان با هنر خود توسط زئوس کشته شد. در پانتئون روم، اسکلپیوس با خدای آسکولاپیوس مطابقت دارد.
  • آتروپوس("حتمی") - یکی از سه مویرا، قطع رشته سرنوشت و پایان دادن به زندگی انسانی.
  • - دختر زئوس و متیس که از سر او با زره کامل نظامی متولد شد. الهه جنگ عادلانه و خرد، حامی دانش. آتنا صنایع زیادی را به مردم آموخت، قوانینی را بر روی زمین وضع کرد و آلات موسیقی را به انسان های فانی داد. مرکز احترام آتنا در آتن بود. رومی ها آتنا را با الهه مینروا یکی می دانستند.
  • (Kythera، Urania) - الهه عشق و زیبایی. او از ازدواج زئوس و الهه دیون به دنیا آمد (طبق افسانه ای دیگر، او از کف دریا بیرون آمد، از این رو لقب او Anadyomene، "فم زاده"). آفرودیت با اینانا سومری و ایشتار بابلی مطابقت دارد. داعش مصرو مادر بزرگ خدایان و در نهایت زهره رومی.
  • - خدای باد شمال، پسر Titanides Astraeus (آسمان پرستاره) و Eos (سپیده صبح)، برادر Zephyr و Note. او به عنوان خدایی بالدار، مو بلند، ریشدار و قدرتمند به تصویر کشیده شد.
  • - در اساطیر که گاهی یونانیان دیونوسوس و رومیان لیبر می نامند، در اصل خدای تراسیایی یا فریگیایی بود که یونانیان خیلی زود آیینش را پذیرفتند. باکوس را طبق برخی افسانه ها پسر دختر پادشاه تبه، سمله و زئوس می دانند. به گفته دیگران او پسر زئوس و دمتر یا پرسفونه است.
  • (Hebea) - دختر زئوس و هرا، الهه جوانی. خواهر آرس و ایلیتیا. او در اعیاد به خدایان المپیا خدمت می کرد و برای آنها شهد و آمبروسیا می آورد. در اساطیر رومی، هبه با الهه یوونتا مطابقت دارد.
  • - الهه تاریکی، رویاهای شبانه و جادوگری، حامی جادوگران. هکات اغلب الهه ماه در نظر گرفته می شد و با آرتمیس شناخته می شد. نام مستعار یونانی هکاته "Triodita" و نام لاتین او "Trivia" از این افسانه سرچشمه می گیرد که این الهه در چهارراه ها زندگی می کند.
  • - غول های صد بازو پنجاه سر، مظهر عناصر، پسران اورانوس (بهشت) و الهه گایا (زمین).
  • (هلیوم) - خدای خورشید، برادر سلن (ماه) و ایوس (سپیده دم). در اواخر دوران باستان او را با آپولون می دانستند. بر اساس اسطوره های یونانی، هلیوس هر روز با ارابه ای که توسط چهار اسب آتشین کشیده می شود، در آسمان سفر می کند. مرکز اصلی فرقه در جزیره رودس قرار داشت، جایی که مجسمه غول پیکری به افتخار او ساخته شد که یکی از عجایب هفتگانه جهان (کلوسوس رودس) به حساب می آید.
  • Gemera- الهه نور روز، شخصیت روز، متولد نیکتا و اربوس. اغلب با Eos شناسایی می شود.
  • - الهه برتر المپیا، خواهر و همسر سوم زئوس، دختر رئا و کرونوس، خواهر هادس، هستیا، دمتر و پوزیدون. هرا حامی ازدواج در نظر گرفته می شد. او از زئوس آرس، هبه، هفائستوس و ایلیتیا (الهه زنان در حال زایمان، که خود هرا اغلب با او یکی بود) به دنیا آورد.
  • - پسر زئوس و مایا، یکی از مهم ترین خدایان یونانی. حامی سرگردانان، صنایع دستی، تجارت، دزدان. هرمس با داشتن موهبت فصاحت از مدارس و سخنرانان حمایت می کرد. او نقش رسول خدایان و راهنمای ارواح مردگان را بازی می کرد. معمولاً او را جوانی با کلاه ساده و صندل های بالدار و عصای جادویی در دستانش نشان می دادند. در اساطیر رومی آن را با عطارد یکی می دانستند.
  • - الهه آتش و آتش، دختر بزرگ کرونوس و گایا، خواهر هادس، هرا، دمتر، زئوس و پوزیدون. در اساطیر رومی، او با الهه وستا مطابقت داشت.
  • - پسر زئوس و هرا، خدای آتش و آهنگر. او را حامی صنعتگران (به ویژه آهنگران) می دانستند. یونانیان هفائستوس را به عنوان مردی گشاد، کوتاه قد و لنگ نشان می دادند که در فورجی کار می کرد و در آنجا برای خدایان و قهرمانان المپیا سلاح جعل می کرد.
  • - مادر زمین، پیشگام همه خدایان و مردم. گایا با بیرون آمدن از آشوب، اورانوس-آسمان را به دنیا آورد و از ازدواجش با او تایتان ها و هیولاها را به دنیا آورد. الهه مادر رومی مربوط به گایا تلوس است.
  • - خدای خواب، پسر نایکس و اربوس، برادر دوقلوی کوچکتر خدای مرگ تاناتوس، مورد علاقه موسی ها. در تارتاروس زندگی می کند.
  • - الهه باروری و کشاورزی. دختر کرونوس و رئا، او یکی از خدایان بزرگ المپیک است. مادر الهه کره-پرسفونه و خدای ثروت پلوتوس.
  • (باخوس) - خدای انگورسازی و شراب سازی، موضوع تعدادی از فرقه ها و اسرار. او یا به عنوان یک مرد مسن چاق و یا به عنوان یک مرد جوان با تاج گلی از برگ انگور بر سر به تصویر کشیده شد. در اساطیر رومی با لیبر (باخوس) مطابقت داشت.
  • - خدایان پایین تر، پوره هایی که در درختان زندگی می کردند. زندگی دریاد ارتباط نزدیکی با درخت او داشت. اگر درخت می مرد یا قطع می شد، دریاد نیز می مرد.
  • - خدای باروری، پسر زئوس و پرسفون. در اسرار او را با دیونوسوس یکی دانستند.
  • - برترین خدای المپیک. پسر کرونوس و رئا، پدر بسیاری از خدایان و مردم جوانتر (هرکول، پرسئوس، هلن تروی). پروردگار رعد و برق و رعد و برق. او به عنوان فرمانروای جهان، وظایف مختلفی داشت. در اساطیر رومی، زئوس با مشتری مطابقت داشت.
  • - خدای باد غرب، برادر بوریاس و نوت.
  • - خدای باروری که گاهی با دیونیزوس و زاگرئوس یکی می شود.
  • - الهه حامی زنان در حال زایمان (روم لوسینا).
  • - خدای رودخانه ای به همین نام در آرگوس و باستانی ترین پادشاه آرگیو، پسر تتیس و اوشنوس.
  • - خدای اسرار بزرگ، که توسط اورفی ها به فرقه الئوسینی معرفی شده و با دمتر، پرسفون، دیونوسوس مرتبط است.
  • - شخصیت و الهه رنگین کمان، رسول بالدار زئوس و هرا، دختر تاومانت و الکترا اقیانوسی، خواهر هارپی ها و آرچ ها.
  • - موجودات اهریمنی، فرزندان الهه نیکتا، مشکلات و مرگ را برای مردم به ارمغان می آورند.
  • - تیتان پسر اورانوس و گایا توسط زئوس به تارتاروس پرتاب شد
  • - تیتان، کوچکترین پسر گایا و اورانوس، پدر زئوس. او بر جهان خدایان و مردم فرمانروایی کرد و توسط زئوس از سلطنت خلع شد. در اساطیر رومی، آن را به عنوان زحل، نماد زمان ناگزیر، می شناسند.
  • - دختر الهه اختلاف اریس، مادر هاریت ها (به گفته هسیود). و همچنین رودخانه فراموشی در عالم اموات (ویرجیل).
  • - تیتانید، مادر آپولو و آرتمیس.
  • (متیس) - الهه خرد، اولین زن از سه همسر زئوس، که آتنا را از او آبستن کرد.
  • - مادر نه موز، الهه حافظه، دختر اورانوس و گایا.
  • - دختران Nikta-Night، الهه سرنوشت Lachesis، Clotho، Atropos.
  • - خدای تمسخر، تهمت و حماقت. پسر نیوکتا و اربوس، برادر هیپنوس.
  • - یکی از پسران هیپنوس، خدای بالدار رویاها.
  • - الهه حامی هنرها و علوم، نه دختر زئوس و منموسین.
  • - پوره ها - نگهبانان آب - خدایان رودخانه ها، دریاچه ها، چشمه ها، نهرها و چشمه ها.
  • - دختر نیکتا، الهه ای که سرنوشت و قصاص را به تصویر می کشد و مردم را مطابق با گناهانشان مجازات می کند.
  • - پنجاه دختر نرئوس و اقیانوس‌ها دوریس، خدایان دریا.
  • - پسر گایا و پونتوس، خدای مهربان دریا.
  • - تجسم پیروزی او اغلب با تاج گل به تصویر کشیده می شد که نمادی رایج از پیروزی در یونان است.
  • - الهه شب، محصول آشوب. مادر خدایان بسیاری از جمله هیپنوس، تاناتوس، نمسیس، مامان، کرا، مویرا، هسپریاد، اریس.
  • - خدایان پایین تر در سلسله مراتب خدایان یونانی. آنها نیروهای طبیعت را مجسم می کردند و از نزدیک با زیستگاه آنها در ارتباط بودند. پوره‌های رودخانه‌ای را نایاد، پوره‌های درختی را دریاد، پوره‌های کوهستانی اورستیاد و پوره‌های دریایی را نرید می‌گفتند. اغلب، پوره‌ها به عنوان همراه یکی از خدایان و الهه‌ها همراهی می‌کردند.
  • توجه داشته باشید- خدای باد جنوب که با ریش و بال به تصویر کشیده شده است.
  • اوشن یک تایتان است، پسر گایا و اورانوس، پدر خدایان دریاها، رودخانه‌ها، نهرها و چشمه‌ها.
  • شکارچی خدایی است، پسر پوزیدون و اوریال اقیانوسی، دختر مینوس. بر اساس افسانه ای دیگر، او از یک پوست گاو نر بارور شده بود که توسط شاه Girieus به مدت 9 ماه در زمین دفن شد.
  • اورا (کوه ها) - الهه های فصول، صلح و نظم، دختران زئوس و تمیس. در مجموع سه نفر از آنها وجود داشت: دایک (یا Astraea، الهه عدالت)، Eunomia (الهه نظم و عدالت)، Eirene (الهه صلح).
  • پان خدای جنگل ها و مزارع، پسر هرمس و دریوپ، مردی پا بزی با شاخ است. او را قدیس حامی شبانان و دام های کوچک می دانستند. طبق افسانه ها، پان لوله را اختراع کرد. در اساطیر رومی، پان با فاون (حامی گله ها) و سیلوانوس (دیو جنگل ها) مطابقت دارد.
  • پیتو- الهه اقناع، همراه آفرودیت، که اغلب با حامی او شناخته می شود.
  • پرسفونه دختر دمتر و زئوس الهه باروری است. همسر هادس و ملکه عالم اموات که اسرار مرگ و زندگی را می دانست. رومی ها پرسفون را تحت نام پروسرپینا احترام می گذاشتند.
  • پیتون (دلفینوس) یک مار هیولا، از فرزندان گایا است. از پیشگاه باستانی گایا و تمیس در دلفی محافظت می کرد.
  • Pleiades هفت دختر تیتان اطلس و اقیانوسی Pleione هستند. برجسته ترین آنها نام آتلانتیس، دوستان آرتمیس را دارند: آلسیون، کلنو، مایا، مروپ، استروپ، تایگتا، الکترا. همه خواهران در یک اتحاد عشقی با خدایان ترکیب شدند، به استثنای Merope که همسر سیزیف شد.
  • پلوتون - خدای عالم اموات، تا قرن 5 قبل از میلاد. به نام هادس بعداً هادس فقط توسط هومر ذکر شده است ، در اسطوره های بعدی دیگر - پلوتون.
  • پلوتوس پسر دمتر است، خدایی که به مردم ثروت می بخشد.
  • پونت- یکی از باستانی ترین خدایان یونانی، پسر گایا (متولد بدون پدر)، خدای دریای داخلی. او پدر Nereus، Thaumantas، Phorcys و خواهر-همسرش Keto (از گایا یا تتیس) است. Eurybia (از Gaia؛ Telkhines (از Gaia یا Thalassa)؛ جنس ماهی (از Thalassa.
  • - یکی از خدایان المپیا، برادر زئوس و هادس که بر عناصر دریا فرمانروایی می کند. پوزئیدون بر روده های زمین نیز قدرت داشت. او را به عنوان مردی با سه گانه در دست نشان می دادند که معمولاً همراه با گروهی از خدایان دریای پایین و حیوانات دریایی بود.
  • پروتئوس خدای دریایی، پسر پوزئیدون، حامی مهرها است. او دارای موهبت تناسخ و نبوت بود.

خدایان بزرگی مانند ویشنو و شیوا، زئوس و کرونوس، الله و مسیح، و خدایان کوچک، به اصطلاح، خدایان کوچک وجود دارند. در هند، در پانتئون ودایی، اینها، به عنوان مثال، خدایان Aditi هستند که مظهر آزادی، رهایی از شر هستند. خدایان همچنین بین ایالتی (میترا، مسیح، الله)، ایالتی (الهه ژاپنی آماتراسو)، ملی (خدای یهودیان - یهوه)، شهر، محلی، خیابان (در میان رومیان باستان)، قبیله، قبیله، خانواده (در میان مردم) هستند. رومیان باستان آنها را لارس و پنات می نامیدند) و شخصی (خدای "شخصی" فرمانروای لاگاش خدای نینگیشزیدا بود و خدای شخصی قهرمان حماسه سومری گیلگمش لوگالبنده بود).

هر مرکز پرجمعیت بین النهرین خدای خود را داشت. لوح موسوم به «لوح بزرگ» که از 12 ستون تشکیل شده بود، ظاهراً حاوی بیش از 2500 نام خدا بود. آنها زن و بچه داشتند، خادمان بی شماری. در بسیاری از اسنادی که به دست ما رسیده است، در کنار خدایان اصلی، تمامی وزیران، فرزندان و حتی بردگان آنها ذکر شده است. این خدایان بسیار خوب زندگی می کردند، حتی می توان گفت مجللانه. آنها در معابد باشکوهی زندگی می‌کردند که در آن‌ها دست نشاندگانی مانند مستبدان دریافت می‌کردند.

با توجه به وداهای هندی(قدیمی ترین بنای ادبیات مذهبی هند مربوط به اواخر هزاره دوم - آغاز هزاره اول قبل از میلاد)، 33 اثر اصلی و میلیون ها فرعی وجود دارد.
نیمه خدایان که مسئول مدیریت فرآیندهای جهان هستند. خدایان بسیار کمتری در ژاپن وجود دارند: در قرن 8 تا 10 تنها 3132 خدا در پانتئون شینتو ژاپن وجود داشت. تقریباً به همین تعداد خدا وجود داشت
در هند باستان - 3339 خدا در سرودهای ودایی ذکر شده است. آزتک ها تعداد زیادی خدا داشتند - چندین هزار.

قبلاً از آنچه گفته شد مشخص است که تعداد زیادی خدا در جهان وجود دارد. به طور طبیعی این سوال پیش می آید که آیا آنها از یکدیگر اطلاع دارند؟ ظاهراً آنها اغلب حتی به وجود خدایان دیگر مشکوک نمی شوند یا وانمود می کنند که خدایان دیگر وجود ندارند. آنها فقط زمانی از وجود خدایان دیگر مطلع می شوند که در نتیجه جنگ، خود را پیروز یا شکست یافته ببینند. در یک مورد آنها به خدایان اصلی تبدیل می شوند و خدایان مردم شکست خورده در درجه دوم قرار می گیرند. در موارد دیگر، خدایان مردم شکست خورده و کاهنان آنها (کاهنان) به سادگی نابود می شوند.

هنگامی که شاهزاده ما ولادیمیر در سال 988، به دلایل سیاسی و اقتصادی، تصمیم گرفت دینی را که برای مردم ما بیگانه بود - مسیحیت - بپذیرد، گروه او شروع به نابودی کرد - تصویر خدایان را که هزاران نفر برای آنها دعا می کردند، شکست، خرد کرد و غرق کرد. سال اسلاوهای شرقی، و همچنین مکان های عبادت برای آنها - معابد. این آغاز مسیحی شدن اجباری روسیه بود. خود خدایان بت پرست - Veles، Dazhdbog، Khors، Perun و حتی خدای باستانیراد نمی توانست (یا نمی خواست) از خود محافظت کند! مسیح با آنها وارد ارتباط نشد، اما با کمک پیروان جدید خود - مسیحیان مسلمان شده، آنها را به سادگی نابود کرد. و در همان زمان، کل فرهنگ باستانی روسیه از بین رفت.

و هنگامی که فاتحان اسپانیایی ایالت های مایاها و آزتک ها را فتح کردند، دومی ها متوجه شدند که علاوه بر خدایان آنها نیز وجود دارد. خدای تواناعیسی مسیح ظاهراً در این دوره بود که خدایان سرخپوستان از وجود یک خدای قدرتمند مسیحی مطلع شدند. خدای مسیحی به پیروی از پدرش، یهوه میزبان، نخواست با خدایان هندی دوست شود و با کمک پیروان و بندگان وفادار خود، نه تنها این خدایان، بلکه مردمانی را که به آنها اعتقاد داشت.

جالب است بدانید که خدایان یهوه، مسیح و الله که ادعای حقوق یکسانی دارند، نمی خواهند به حضور نه تنها اعتراف کنند. خدایان بت پرست، بلکه خدایان مانند آنها که خود را تنها می دانند. مثلاً خداوندی که از پیروانش هر روز پنج برابر می‌خواهد که او را خدای یگانه بدانند: «لا اله الا الله و محمد پیغمبر اوست». خدای یهود، یهوه (سابعث) نیز نمی‌خواهد خدایان دیگر را بشناسد، و از کسانی که او را می‌پرستند، می‌خواهد. بردگان او عبادت نکردند و بنابراین تصاویری از خدایان دیگر خلق نکردند: "خودت را بت نکن!" خدای مسیحی مسیح نیز این را مطالبه کرد (اگرچه قبلاً، امروز دیگر آن را مطالبه نمی کند). با این حال، موقعیت مسیح بسیار دشوار است. البته او می خواهد خدای یگانه در نظر گرفته شود. اما در عین حال، او بخشی از تثلیث خدایان است که در آن یک خدای مجرد دیگر وجود دارد - یهوه (ساباوت) که او نیز خدای پدر است. این در اعتقادنامه Niceno-Constantinopolitan، تصویب شده در 325 آمده است. لازم به ذکر است که از این بیان سرسختانه و به شدت بی ادبانه نسبت به دیگر خدایان نتیجه ای متناقض به دست می آید. آنها با انکار وجود خدایان دیگر، و همچنین درخواست از مردم برای پرستش آنها، به عنوان ملحد واقعی و حتی ملحد عمل می کنند.

معلوم شد که اولین خداناباور در جهان خدای یهود یهوه است. درست است، او یک ملحد ناسازگار است - او و پیروانش وجود خدایان دیگر را انکار می کنند و اعلام می کنند که آنها واقعی نیستند، زیرا فقط یک خدای واقعی وجود دارد! بر کسی پوشیده نیست که، به عنوان یک قاعده، هیچ خدای غیرجنسی وجود ندارد - همه آنها به خدایان مرد و زن تقسیم می شوند. همزمان در یونان باستانخدایی وجود داشت که دارای ویژگی های هر دو جنس - مذکر و ماده - هرمافرودیتوس بود. و در میان قبیله بومبارا آفریقایی، بسیاری از خدایان حتی می‌توانستند آزادانه جنسیت خود را تغییر دهند، یا مرد یا زن ظاهر شوند.
هیپوستاز زن به عنوان مثال، خدای Odudva در برخی از اسطوره ها یک خدای مرد بود، و در برخی دیگر - یک زن (الهه زمین).

بیشتر خدایان خدایان مردانه بوده و هستند. اما خدایان زن نیز به وفور وجود دارند. طرفداران برابری جنسیتی ممکن است از این واقعیت راضی باشند که الهه ها
موقعیت های بسیار مهمی در جامعه خدایان به خود اختصاص داد. اگرچه بیشتر خدایان خورشید مرد هستند، خدایان خورشید زن نیز وجود دارند. بنابراین، در میان هیتی ها در قرن های 17-12 قبل از میلاد، خورشید الهه ای به نام متزولا بود. علاوه بر این، او نه تنها الهه خورشید، بلکه خدای اصلی این مردم بود. خدای خورشید امروز ژاپنی ها الهه آماتراسو است. مصریان باستان خدایان باروری Baal (Baal)، Min، Ptah، Sepa، Serapis، Khnum و Banebjent و الهه های باروری - Anuke، Renenut، Taurt و Heket داشتند. آب مصریان توسط خدای آب سبک و الهه آب سبکتد که بعدها ظاهر شد کنترل می شد. تنها استثناء خدایان اولیه (خدایان برتر) بودند که مذکر بودند.

جالب است بدانید که فمینیسم نه تنها در میان مردم، بلکه در میان خدایان نیز رخ می دهد. در میان بسیاری از مردمان، الهه ها به هیچ وجه پایین تر از خدایان نبودند و مانند کسانی که مسئول جنگ و شکار بودند، موقعیت های کاملاً مردانه داشتند. بنابراین، در میان مصریان باستان، الهه Astarte (معروف به Anat) بر جنگ حکومت می کرد. او همچنین مسئول ارابه های جنگی بود. و عنات به شکلی دیگر وظایف ایزد شکار را نیز انجام می داد. الهه خرد یونانی آتنا نیز مسئولیت عدالت در اجرای عملیات نظامی را بر عهده داشت. یکی از نام های آن - Promachos - "جنگنده پیشرفته" - به هر کسی احترام می گذارد خدای مردجنگ

به طور کلی، درست مانند مردم، پدرسالاری در میان خدایان حاکم بود. حتی همسران خدایان برترنمی توانستند از نظر نقش و اهمیت با همسرانشان برابری کنند. در اساطیر اوگاریت، بالاترین خدا، پدر خدایان، ال. او همسری به نام الا داشت که به او مادر خدایان می گفتند. خالقان جهان در میان مایاهای باستان، سه خدا بودند - خدایان کوکوماک و هوراکان و الهه تپف. الهه یونان باستان هرا - همسر زئوس - اغلب به او اعتراض می کرد و حتی در شورای خدایان با او بحث می کرد. با تهدید تندرر خشمگین به مجازات پایان یافت و سپس او ساکت شد. خوب به یاد داشت که چگونه یک بار او را تازیانه زد، چگونه او را با زنجیر طلایی بست و بین زمین و آسمان آویزان کرد و دو سندان سنگین به پاهایش بست. به دقت فکر کنید که چه کسی در خانه مسئول است و چگونه باید به عنوان یک همسر نمونه رفتار کرد.

به عنوان یک قاعده، خدایان بسیار ثروتمند هستند، که جای تعجب نیست زیرا آنها قدرت زیادی دارند. قبلاً در سومر باستان (بین النهرین، هزاره سومقبل از میلاد) تمام زمین‌های قابل کشت متعلق به خدا بود، در حالی که کاهن-پادشاه فقط یک مدیر بود، همانطور که خودش عنوان می‌کرد «کشاورز مستاجر». اما این زمین باید زراعت می شد، بنابراین هزاران نفر برای خدا کار کردند. برای یک پاداش بسیار ناچیز. کاهنان این خدا به مؤمنان الهام کردند که کار در مزارع متعلق به خداوند، انجام وظایف دینی است که خود خداوند مقرر کرده است. بنابراین، غر زدن آنها شایسته نیست. درست است، به دلایلی آنها متوجه نشدند که این کار برای آنها شادی بزرگی بود. ظاهراً آن موقع خیلی هوشیار نبودند. خدا خودش وقت نداره
این بود که این را برای مردم توضیح دهم.

نه چندان فقیرتر از این خدای سومر، خدای دولت شهر سومری دیگر بود - اور، خدای ماه نانا. او نه تنها یک دهم کل محصول را دریافت کرد (از آنجاست عشر کلیسادر میان مسیحیان)، بلکه اجاره. امروز، ثروتمندترین خدا، خدای مسلمان، الله است - تمام جهان از آن اوست. و برای اینکه همه مؤمنان واقعی این را فراموش نکنند، اعراب خاورمیانه بالاتر هستند درب جلوآنها معمولاً در خانه خود روی تخته سنگی کتیبه ای به زبان عربی حک می کنند: «مال خدا». جالب اینجاست که سایر خدایان حاکم در این مورد مناقشه ای ندارند. بر اساس مفاهیم خیر و شر، خدایان خوب و بد وجود دارند. به عنوان مثال، افراد خوب شامل آشوین های هندی - برادران اوشاس هستند. آنها عسل، شهد زندگی و همچنین سوما (مکرر) را کنترل می کنند. آنها کسانی هستند که به زنبور عسل می دهند و با آنها با خدایان و مردم رفتار می کنند. آنها عاشق کمک هستند: آنها کشتی های غرق شده را نجات می دهند، باروری از دست رفته را به زنان باز می گردانند، و برای خدمتکاران پیر شوهر پیدا می کنند. آنها همچنین به تازه ازدواج کرده کمک می کنند تا وارد خانه شوهرش شود. آینوهای ژاپنی نیز به خدایان خوب و بد تقسیم می شوند.

مصریان باستان خدایی به نام هو داشتند که اراده خدا، کلام خلاق او را تجسم می کرد. و قبیله یوروبای آفریقایی تا همین اواخر خدای الگبا را داشتند که نشان دهنده خشم خدای دیگرشان فا بود. خدایان ایران باستان دارای «خورنا» بودند که می‌توان آن را «کاریزما» دانست، جوهره مقدس خاصی که داشتن آن باعث خوش شانسی، قدرت، توانایی تسخیر ذهن توده‌های عظیم مردم می‌شود.
آنها را مدیریت کنند. خوارنا به ویژه در اختیار خدای اهورامزدا و ناجی جهان ساوشیانت بود. تمام قدرت و قدرت خدای هندیشیوا نه چندان در خود، بلکه در "شاکتی" خود نهفته است - انرژی معنوی که فقط در شرایط خاصی ظاهر می شود و خود را نشان می دهد. اولاً، این انرژی در طول دوره های هوشیاری و تفکر زاهدانه در او جمع می شود. ثانیاً، انرژی شاکتی با نیروی حیات بخش مرد او در هم تنیده است. اعتقاد بر این است که لحظه اتحاد شیوا با نیمه زن خود پارواتی، لحظه تقویت چندگانه انرژی او است.

جالب توجه خاص خدایان به اصطلاح زنده هستند. خدای زنده ای که شکل انسانی به خود گرفت (خدا-انسان) عیسی مسیح بود. اما مسیح تنها خدای زنده نیست. در نپال (ایالتی بین هند و چین) امروزه زندگی می کند الهه زندهکوماری. این الهه از گوشت و خون به شکل یک دختر کوچک نشان داده شده است و در واقع یک خدا مرد نیز هست. او نمایانگر هیپوستاز الهه شاکتی است، اما تنها به عنوان یک جوان بی گناه و جوان که هیپوستازهای خدایان زن را جذب کرده است. دختری که برای نقش الهه تعیین شده است توسط کشیش ها بسیار دقیق و دقیق انتخاب می شود. نوزاد سه ساله باید هیکل الهه داشته باشد و کوچکترین نقصی نداشته باشد. اگر حتی یکی از هشتاد ویژگی خارجی استاندارد کاملاً ثابت را برآورده نکند، نامزد مناسب نیست. دختری که مدعی عنوان الهه زنده است، باید در کوتاه ترین زمان ممکن، کنترل خود را بیاموزد و تحت هیچ شرایطی حضور ذهن خود را از دست ندهد. در غیر این صورت، می توانید انتظار بدبختی بزرگی را داشته باشید. او باید بریدن سر بزها را بدون لرزش تماشا کند، شب را در زیرزمینی تاریک پر از اسکلت و اجساد تکه تکه شده بگذراند. اگر دختری بترسد یا به هر طریقی آداب معاشرت را زیر پا بگذارد، ممکن است این یک نشانه شوم تلقی شود.

نکته اینجاست که کوماری که حامی نپال محسوب می شود، نقشی هرچند اسمی، اما بسیار چشمگیر در زندگی این کشور به خود اختصاص داده است. این است که پادشاه نپال برای عبادت سالانه به او می رود تا از او برکت بگیرد تا سال آینده بر کشور حکومت کند. وظایف یک الهه خیلی سخت نیست. ساعت شش و نیم صبح از خواب بیدار می شود و بلافاصله به دستان مراقب کشیش ها می افتد. پس از انجام تمرینات تنفسی و وضوی مناسکی، همیشه یکسان، «باز کردن چشم الهی» را آغاز می‌کنند. برای انجام این کار، یک علامت عریض به شکل یک برش تشریفاتی با کارمین روی پیشانی الهه اعمال می شود که دسته آن رو به پل بینی است. سپس آن را با رنگ زرد ترسیم می‌کنند و با دقت یک چشم کاملاً واقع‌بینانه در وسط می‌کشند و گوشه‌های چشم‌هایی را که طبیعت داده است با جوهر سیاه دراز می‌کنند. در مرحله بعد، طبق دستورات اخترشناسان، کاهنان تصمیم می گیرند که کوماری امروز چه لباس رنگی را انتخاب کند. با یک تاج گرانبها که یادآور کوکوشنیک روسی باستانی، مونیست‌های نقره‌ای، یک hryvnia سنگین جعلی، حلقه‌ها و دستبندها است تزئین شده است. در اغلب موارد، کوماری ترجیح می دهد یک لباس قرمز رنگ بپوشد، که نمادی از قدرت مقاومت ناپذیر زنانگی است، انرژی زنانه ای که بر کل جهان حاکم است.

الهه ای که به این ترتیب تهیه شده است را روی صندلی مخصوصی با پایی گرد می نشانند و به اتاق پذیرایی می برند. در اینجا، نزدیک دیوار شمالی نشسته، مانند مجسمه ای برنزی، گل ها و شیرینی های قربانی را می پذیرد، بی علاقه به صداهای موسیقی که او را سرگرم می کند گوش می دهد، بدون اینکه به چهره های عجیب و غریب رقص که رقصندگان مخصوصاً برای او اجرا می کنند نگاه کند. بنابراین روز به روز بدون توجه می گذرد. هنگامی که خورشید غروب می کند، کشیش ها شروع به آماده کردن الهه برای رختخواب می کنند. او را با بخور بخور می کنند، ویرینگ های نقره ای پاک می شوند و آرایش شسته می شود.

تنها یک بار در سال، الهه کوچک تعطیلات دارد - جشن های هشت روزه ایندراجاترا، که در آن بودایی ها همراه با هندوها مشارکت فعال دارند. در این روز، او را به خیابان های پر سر و صدا شهر پر از جمعیت پرشور می برند. در این تعطیلات، الهه خود را به مردم نشان می دهد. او به مدت سه روز به همراه خدای گانشا در شهر مورد مراقبت خود گشت و گذار می کند. و تمام این روزها رقص ادامه دارد و جمعیت برق گرفته را به جنون می کشاند. خود پادشاه به میدان می رود تا در برابر چشمان مردم در برابر قدرت مرموز دختر کوچک تعظیم کند، چشمی که کشیش ها آن را کشیده اند، مانند نفرین وحشتناک است. در این لحظه جشن به اوج خود می رسد.

یک سال تمام، دختری تنها که خندیدن و گریه کردن را فراموش کرده است، لحظات شیرین پیروزی خود را به یاد می آورد. او که از همراهی با همسالان خود محروم است، بازی نمی داند، صبورانه منتظر خواهد ماند
تعطیلات بعدی اما یک روز همه چیز به طور غیر منتظره تمام می شود. با رسیدن به سن دوازده سالگی، زمانی که به گفته کشیشان، زنانگی در او بیدار می شود، او که به عنوان یک الهه به خواب رفته است، مانند یک دختر معمولی از خواب بیدار می شود. او بی سر و صدا و بدون توجه معبد را ترک می کند تا به خانواده اش بازگردد و سعی کند یاد بگیرد که در قالب انسان زندگی کند. وارد شدن به یک نقش جدید برای او می تواند بسیار سخت باشد. علیرغم مهریه قابل توجهی که در هنگام فراق دریافت می کند، چنین دخترانی به شدت تمایلی به همسر گرفتن ندارند. و چه کسی می خواهد با الهه ای ازدواج کند که فقط به فرمان دادن عادت دارد. بنابراین، یک سرنوشت مشترک، پوشش گیاهی تنهایی است، پر از رویاها و خاطرات عظمت سابق...

علاوه بر الهه زنده، حداقل دو الهه زنده دیگر در پایتخت نپال، کاتماندو وجود دارد. یکی در پاتالا و دیگری در باکتاپور زندگی می کند. علاوه بر آنها، هنوز الهه های زنده با اهمیت محلی در دره کاتماندو وجود دارد. بی جهت نیست که این دره را اغلب "دره خدایان" می نامند.

خدایان کجا زندگی می کنند؟

بر اساس برخی عقاید، اولین خدایان روی زمین زندگی می کردند. پس خدایان سومری وقتی فهمیدند زمین خوب است خواستند روی آن بمانند. آنها به خدای انلیل روی آوردند و از او خواستند مکانی را برای زندگی مشترک آنها ترتیب دهد. و به این ترتیب، در مرکز قرص زمین (به گفته سومری ها، زمین صاف بود)، انلیل شهر نیپور را ساخت و برادران و خواهران خود را در آنجا اسکان داد. اما او خود را فراموش نکرد، معشوقش، که سکوی بلندی در مرکز شهر ساخت و قصر زیبایی از لاجورد را بر روی آن برپا کرد. خدایان سومری محلی را که در آن "سرزمین مبارک" مستقر کردند - "En-Eden" نامیدند. یهودیان باستان، با وام گرفتن از سومری ها (و بدون اشاره به آنها) اسطوره آفرینش جهان، فقط کمی نام این مکان را تغییر دادند و آن را به عدن آشنا تبدیل کردند. بهشت خدای مصر باستان Ra، پس از تکمیل آرایش اولیه جهان خدایان و مردم، در تپه مقدس بن بن در هلیوپولیس (واقع در مصر) مستقر شد. در همان زمان، او شب های خود را در گل نیلوفر آبی سپری می کرد که در سحرگاه آن را رها می کرد و سپس در طول روز بالای زمین معلق می ماند.

خدای چینی هوانگ دی نیز روی زمین زندگی می کرد. او با تقویت و تأیید قدرت خود در مبارزه با دیگر خدایان، قصری باشکوه و زیبا در کوه کونلون برپا کرد. در این کاخ اوقات فراغت خود را می گذراند و به تفریح ​​می پرداخت. دور تا دور کاخ را حصار جاسپر احاطه کرده بود. در هر طرف نه ستون و نه دروازه وجود داشت و داخل کاخ با پنج دیوار و دوازده برج احاطه شده بود. در نزدیکی قصر یک خوشه برنج پنج قد رشد کرد. در غرب آن دو درخت - مروارید و یشم رشد کردند. در شرق خوشه یک درخت شطان و یک درخت لنگان رویید. روی درخت فوچانگ، کنار درخت لانگان، روح سه سر لیژو نشسته بود که سه سرش به نوبت به خواب می رفتند و بیدار می شدند. هوانگ دی قصر دیگری در کوه Tsynyashoan داشت. در شمال شرقی این کاخ باغ های معلق معروفی قرار داشت که به قدری بلند قرار داشتند که به نظر می رسید در ابرها آویزان هستند. آنها روی زمین زندگی می کنند و خدایان آفریقایی. بنابراین، خدای اصلی مردمان کیکویو
و کامبا نگای روی کوه هایی زندگی می کند که خودش ساخته است: کوه کنیا، "کوه باران بزرگ" (در شرق)، "کوه آسمان صاف" (در جنوب)، "کوه خواب یا پناهگاه مخفی" (در غرب).

خدای شیوا در بالای کوه کریستالی زندگی می کند. اما خانه خدایان آلمان باستان آسگارد در بالای درخت بود. جالب است که این خانه توسط یک غول ساخته شده است که توسط یک اسب کمک می شود. خدای باران سرخپوستان مایا درختان جهان را به عنوان زیستگاه خود انتخاب کرد. برخی از خدایان ترجیح می دهند در زیر زمین زندگی کنند. در زیر زمین یک کوه بزرگ وجود داشت، و در آن - دنیای زیرین، که توسط الهه Ereshkigal و شوهرش Nergal اداره می شد.

اگرچه روی زمین خوب است، اما باز هم بهتر است در بهشت ​​زندگی کنید و جالب تر است. بنابراین بیشتر خدایان در آنجا زندگی می کردند و زندگی می کنند. حتی در طلوع تمدن بشری، در بین النهرین، خدایان دولت شهر اور (تقریباً 2330 سال قبل از میلاد) در آسمان ها ساکن شدند. خدایان یونانی- زئوس و خدایان تابع او نیز نه روی زمین بلکه در بالای آن - در المپ روشن - زندگی می کردند. سه اورای زیبا از ورودی المپ بلند محافظت می کردند و هنگامی که خدایان به زمین فرود آمدند یا به کاخ های درخشان زئوس صعود کردند، ابر ضخیمی را که دروازه ها را پوشانده بود، برافراشتند. بالاتر از المپوس، گسترده است آسمان آبی، که از آن نور طلایی می ریخت. در پادشاهی زئوس باران و برف نبود. همیشه یک تابستان روشن و شاد در آنجا وجود داشت. خدایان در قصرهای طلایی ساخته شده توسط پسر زئوس، هفایستوس، جشن می گرفتند. خود زئوس بر تخت بلند طلایی نشست.

در تاج و تخت او الهه صلح Eirene و همراه همیشگی زئوس، الهه بالدار پیروزی نایک قرار داشتند. علاوه بر کاخ های واقع در بالای زمین، خدایان یونانی و رومی هر از گاهی در خانه های مخصوصی که توسط مؤمنان - معابد برای آنها ساخته شده بود، زندگی می کردند. مؤمنان به آنجا آمدند تا آنها را دعا کنند و از خدماتی که به آنها انجام شده تشکر کنند. اما کاخ برادر بزرگ زئوس، خدای زمین لرزان پوزئیدون، در اعماق دریا قرار داشت. همسر زیبایش آمفیتریت با او زندگی می کرد. خدایان هند نیز در ملکوت آسمانی زندگی می کنند. ایندرا شهر هزار دروازه اش آماراواتی، پر از طلا و سنگ های قیمتی. باغ های آنجا برای همیشه شکوفا می شوند و نه سرما و نه تشنگی بر ساکنان شهر بهشتی ظلم می کند. نه پیری می شناسند، نه بیماری و نه ترس. چشمان آنها از رقص رقصندگان زیبا - انصار خوشحال می شود. علاوه بر این، آنها همچنین در بالای هیماوات (هیمالیا) سکونت دارند. در بالاترین آسمان ها نیز خدایان آزتک Ometecuhtli و Omesihuatl زندگی می کردند - زوج الهی که خدایان و مردم را به دنیا آوردند.

برخی از خدایان نه تنها آسمان، بلکه ابرها را به عنوان محل زندگی خود انتخاب می کنند. در میان ابرها، در یک قصر بزرگ مسی درخشان، خدای قبیله آفریقایی یوروبا شانگو زندگی می کند. خدایان سومر باستان که دائماً در بهشت ​​زندگی می کردند، گاهی اوقات به مردم رحم می کردند و از بهشت ​​به سوی آنها فرود می آمدند. معابد زمینی.

آنها به ویژه معابد "بلند" روی سکوها را دوست داشتند که زیگورات نامیده می شد. در همان زمان، آنها در معابد "پایین" به شکل مجسمه های خود زندگی می کردند. خدای هندی کریشنا، از یک سو، همیشه در محل زندگی او ساکن است، از سوی دیگر، او در همه جا حاضر است (بهاگاواد-گیتا 8:22). و از آنجایی که او در همه جا حاضر است، در قلب هر مؤمن نیز ساکن است (بهاگاواد گیتا 18:61). خدایان باستان نیز مانند مردم در خانه ها (کاخ ها) زندگی می کردند. خدای هندی ایندرا پس از شکست دادن پدرش، تمام جهان را بازسازی کرد. او این دنیا را مانند یک خانه ساخت: بر چهار ستون ایستاده و بالای آن با سقفی آسمان پوشیده شده است. خانه دو در دارد. صبح خورشید از در شرقی کاملا باز وارد می شود. در غروب، ایندرا دلسوز برای مدت کوتاهی درب غربی را باز می کند تا غروب خورشید در شب بیرون بیاید. در طول روز کارهای زیادی انجام می دهد و بسیار خسته می شود و بنابراین می خواهد بخوابد.

با قضاوت بر اساس عهد عتیق، خدای میزبانان در ابتدا اصلاً اقامتگاه خاصی نداشت، تا اینکه به ایده شگفت انگیزی رسید که ما را خلق کند. دنیای مادی. چرا او به این نیاز داشت - هیچ کس نمی داند. شاید خودش هم نداند. در هر صورت، کتاب مقدس در این مورد چیزی نمی گوید. با قضاوت بر اساس توصیف این آفرینش، یهوه حکیم و دانا حتی گمان هم نمی‌کرد که این جهان به این خوبی تبدیل شود ("و خدا دید که خوب بود." پیدایش 1:10). و هنگامی که نور را آفرید، بیشتر شگفت زده شد و حتی خوشحال شد. معلوم شد که زندگی با نور بهتر است ("و خدا نور را دید که خوب بود" پیدایش 1:4). این فکر در این است که میلیاردها سال یهوه بیچاره زندگی کرده است... بدون نور، در تاریکی کامل. و او مشعل یا چراغ قوه نداشت. او نمی دانست که زندگی با نور بهتر می شود. باید تعجب کرد که یهودیان چگونه چنین خدایی را دانا و حکیم می نامند؟...

اگرچه خداوند جهان را آفرید، اما عجله ای برای تعیین مکان خود در آن (و بنابراین ترتیب زندگی خود) نداشت. مدت زمان این امر معلوم نیست، اما سپس یهودیان زیرک و باهوشی که او را می پرستیدند، در زندگی او دخالت کردند و برای او مسکن دائمی در "تابوت عهد" فراهم کردند، که در طول زندگی عشایری آنها در یک چادر مخصوص نگهداری می شد. که در مکان های مختلف امن قرار داده شد (تا حیوانات وحشی به نحوی آرامش خداوند قادر مطلق - خالق تمام جهان) را بر هم نزند. بعدها، سلیمان پادشاه یهود در سال 953 ق.م. معبدی مجلل برای خدایش ساخت. اما با توجه به اینکه یهوه به زندگی عشایری عادت داشت، مورد تملق این معبد قرار نگرفت و آن را به عنوان محل اقامت دائم خود انتخاب نکرد. در همان زمان، برای اینکه یهودیان از او رنجیده نشوند، یَهُوَه اعلام کرد که ... نام او در این معبد است (اول پادشاهان 8:16).

در سال 586 ق.م. به دلیل نظارت خدای یهود، این معبد شگفت انگیز توسط بیگانگان ویران شد (ظاهراً در آن زمان یهوه مشغول برخی از امور بسیار مهم بوده یا در دنیاهای دیگر بوده است)
اما یهودیان آن را بازسازی کردند. هنگامی که در سال 70 م. معبد دوباره ویران شد (این بار توسط رومیان) ، یهودیان آن را بازسازی نکردند. و اگرچه تقریباً 2 هزار سال از این ویرانی می گذرد و یهودیان تقریباً 60 سال است که در ایالت خود زندگی می کنند ، اما هنوز بازسازی نشده است. در نتیجه، یهودیان مجبورند در ساختمان هایی که تا حدی جایگزین معبد - کنیسه ها (کنیسه - یونانی - "خانه ملاقات") به خدای خود دعا کنند. و یهوه صبور همچنان منتظر است تا یهودیان به خود بیایند و سرانجام معبد خود را بازسازی کنند. البته این مورد در ادیان منحصر به فرد و متناقض است: خدای قوم یهود که تمام جهان را بر اساس آموزه های یهودیت آفرید و این قوم را از بین تمام مردم جهان به عنوان هدف عشق خود برگزید. برای دو هزار سال خانه (معبد) خود را نداشت. چقدر باید مردمش را دوست داشته باشد که هنوز به خاطر چنین بی توجهی و بی احترامی نسبت به خودش آزرده نشده و آنها را مجازات نکرده است! خدای دیگری به خاطر چنین بی توجهی به خودش انتقام بی رحمانه ای از مردمش می گرفت!

یهودیان به جای بازگرداندن معبد به خدای خود، منتظر رسول خدای خود - مسیحا هستند (نه کسی که طبق آموزه های مسیحیان، بار دوم به زمین می آید و او را عیسی مسیح می نامند، اما مسیح واقعی!)، که، همانطور که آنها معتقدند، معبد آنها را بازسازی خواهد کرد. مانند، خداوند اجازه تخریب معبد را داده است، اجازه دهید خود یا با کمک رسولش آن را بازسازی کند.

با این حال، با قضاوت در مورد این واقعیت که هیچ یک از خدایان بزرگ و کوچک هرگز معابد خود را نساخته یا بازسازی نکرده اند (!)، یهودیان وقت را بیهوده تلف می کنند و معبدی را که به تقصیر خودشان ویران شده است، بازسازی نمی کنند (معبد توسط رومیان ویران شد زیرا یهودیان آن را به قلعه و مرکز قیام تبدیل کردند). امروزه، یهودیان همه چیز برای بازسازی معبد دارند - پول ثروتمندترین افراد روی کره زمین، مدرن ترین تجهیزات ساختمانی، معماران، مهندسان و نیروی کار. و نیازی به بازسازی معبد در کوه معبد نیست، جایی که قبلا بوده و امروز در آن دو مسجد مسلمان وجود دارد - "کوبت الصخره" ("گنبد صخره") و "مسجد الاقصی". («مسجد دور»). در خود اورشلیم فضای کافی برای ساخت معبد وجود دارد. برای یهوه، نکته اصلی این است که او دوباره معبد خود را دارد و در کجای اورشلیم قرار خواهد گرفت چندان مهم نیست. بالاخره طبق آموزه های یهودیان، خدای آنها نه تنها خالق، بلکه مالک تمام زمین است!

مؤمنان می توانند با خدایان خود (خدا) ارتباط برقرار کنند و هوای تازه- در جنگل، در کوه، در مزرعه. برای دیدار با خدایان، آریایی‌های باستان مکانی مرتفع را انتخاب می‌کردند که در آن کاه قربانی می‌پاشیدند. خدایان دعوت شدند تا روی آن بنشینند. در میان اسلاوهای باستان، بیشتر مکان های مقدس عبادت موقت بودند - برای یک تعطیلات، برای یک فصل، برای یک سال. این امر نه چندان با سبک زندگی عشایری یا نیمه عشایری، بلکه با اعتقاد به یک بار بازدید از یک مکان معین توسط خداوند مرتبط بود. سپس آنها شروع به ساختن معابد کردند (از "کاپ" اسلاوونی قدیمی - بت؛ "انباشتن" - جمع آوری) و خزانه ها ("treba" - قربانی و قربانی). در ابتدا، خدایان باستان با مؤمنان خود در هوای آزاد ملاقات کردند. اما بعداً متوجه شدند که مستحق شرایط راحت تری هستند و دستور دادند برای خود ساختمان هایی بسازند - ابتدا برج ها و سپس خانه ها - معابد ویژه که به خانه آنها تبدیل شد. اما خدایان نسبتاً جدید (مسیح و الله) به طور دائم در خانه های معبد خود زندگی نمی کنند، بلکه به طور موقت مستقر می شوند یا فقط گاهی اوقات آنها را ملاقات می کنند. خدایان خیلی دوست دارند که در هر شهر، روستا و روستایی خانه خود را داشته باشند، جایی که می توانند نگاه کنند و حتی برای مدتی توقف کنند - کمی استراحت کنند و بمانند.

اگر خدایان قدیمی فقط چند خانه یا حتی یک خانه داشتند، پس خدایان مدرنبه عنوان مثال، عیسی مسیح صدها هزار چنین معبد خانه‌ای دارد که در بسیاری از کشورها و قاره‌ها پراکنده شده‌اند و اشکال بسیار متنوعی دارند. او در کدام یک زندگی می کند؟

سؤال بسیار دشوار است: به هر حال، اگر او در یکی از آنها مستقر شود، کشیشان و مؤمنان کلیساهای دیگر آزرده خواهند شد. و اگر او از معبدی به معبد دیگر حرکت کند، باید برنامه ای برای اقامت او در کلیساهای مختلف تنظیم شود. اما چنین برنامه ای وجود ندارد! راه برون رفت از این شرایط سخت این است که خداوند در همه آنها یکباره حضور داشته باشد. در زمان یوحنا کریزستوم اعتقاد بر این بود که "خدا خودش به طور نامرئی در معبد حضور دارد." واعظ جان کرونشتات، که در کلیسای ارتدکس روسیه بسیار مورد احترام بود، با این موافق بود: "وقتی در کلیسا هستید، به یاد داشته باشید که در حضور زنده خداوند خداوند هستید، در مقابل چهره او، در برابر چشمان او، در زندگان ایستاده اید. حضور مادر خدا" از این حرف ها که همه باید باور کنند مسیحی ارتدکس، نتیجه می شود که مسیح به طور همزمان در همه کلیساها حضور دارد. هیچ کس نمی داند که او چگونه می تواند این کار را انجام دهد، زیرا ... این یک راز بزرگ است طبیعیه خدایا

این اعتقاد بر این افراد است که در هر معبدی می توانند با خدای خود صحبت کنند. از این گذشته ، خود کلمه "کلیسا" (در یونانی "kyurioke") به معنای "خانه خداوند" است. خانه ای که خدا در آن زندگی می کند اما حتی اگر او الان آنجا نباشد (مثلاً برای کار خداپسندانه اش رفته باشد)، باز هم تمام دعاهای خطاب به او را خواهد شنید. این چیزی است که روحانیون می گویند. و اگرچه آنها نمی توانند این را به طور قطع بدانند (بالاخره خود خدا با آنها ارتباط برقرار نمی کند)، در عین حال نمی توانند بگویند که خدا در این معبد نیست. در غیر این صورت مردم به آنجا نمی آیند و شمع و دعا نمی خرند، یعنی کشیش پولی برای نگهداری از این معبد نخواهد داشت و چیزی برای زندگی نخواهد داشت!

البته می توان مانند پروتستان ها گفت که مسیح در همه کلیساها به طور همزمان حضور دارد زیرا او در همه جا در مکان و زمان حضور دارد. اما اگر دیدگاه بخش اصلی مسیحیان - کاتولیک ها و مسیحیان ارتدکس - را در نظر بگیریم، چنین دیدگاهی بدعت آمیز است. در عین حال، آنها توضیح خاص خود را برای اینکه چگونه خدا موفق می شود در همه کلیساها به طور همزمان باشد، ندارند. اگر دیدگاه پروتستان را بپذیریم که خداوند در همه جا و در زمان و مکان در یک زمان است، به این معنی است که شما می توانید در هر مکانی با او ارتباط برقرار کنید.

این منجر به نتیجه گیری بسیار ناخوشایند برای کاتولیک ها و مسیحیان ارتدوکس می شود که نیازی به ساختن خانه ها - معابد ویژه برای خدا نیست. و اگر پروتستان‌ها ثابت قدم باشند، معلوم می‌شود که ساختمان‌هایی که در آن جمع می‌شوند را نباید معابد و کلیسا نامید، نه عبادت، بلکه فقط سالن اجتماعات یا، به قول شاهدان یهوه، «تالارهای پادشاهی» نامید. معلوم می شود که ساخت معابد و کلیساها فقط مورد نیاز روحانیون و روحانیون است...

خدای اسلامی الله هم در مسجد زندگی نمی کند. مسجد (در عربی «مسجد») «محلی است که در آن سجده می‌شود». اینجا جایی است که آنها با خدا دعا می کنند. و اگر چه خداوند در مسجد نیست، تمام دعاهای خطاب به او به طور مرموزی به او می رسد.

البته خدایان دعا را از آنها می پذیرند، در جاهای دیگر (در خانه، در مزرعه، در جاده و غیره) می خوانند، اما ترجیح می دهند که در این نمازخانه ها - کلیساها، کلیساها، مساجد، کنیسه ها خوانده شود. . خدایان، به ویژه خدایان خالق، می‌توانند معابدی برای خود بسازند، اما ظاهراً وقت ندارند یا برای انجام این کار تنبل هستند. از این رو منتظرند مؤمنان این معابد را بسازند. و مؤمنان، به ویژه صاحبان قدرت، که می توانند نه تنها (و نه چندان زیاد) پول شخصی خود را برای ساخت معابد، بلکه پول دولتی نیز خرج کنند، تعداد زیادی معابد می سازند تا رحمت خدا را جلب کنند - برای رفتن. به بهشت، حتی اگر خودشان بفهمند که سزاوار بهشت ​​و جهنم نیستند. بنابراین، سلیمان پادشاه یهود، که در میان یهودیان و مسیحیان محبوبیت داشت، برای ساخت معبد یهوه، سالها با توافق پادشاه فنیقی، هیرام، طلا را به اسرائیل حمل می کرد - تقریباً 20 تن در سال، که برای ساخت معبد در نظر گرفته شده بود. ساخت این معبد برای این کار به هیرام داد، همانطور که در آن آمده است عهد عتیق، "20 شهر در سرزمین جلیل" (اول پادشاهان 9:11).

کلیساها (معابد) بزرگ در میان مسیحیان (کاتولیک ها و ارتدکس ها) کلیسا نامیده می شوند. معتقدان هر مذهب خودشان معماری و تزئینات کلیسای خود را تعیین می کنند - از ساختمان های بسیار ساده و بی توصیف، تقریباً انبارها، تا کاخ های مجلل که هزاران نفر از مردم محله را در خود جای می دهند. نمونه های دومی معابدی هستند که به خدای هندی ویشنو و کلیسای سنت پیتر در رم اختصاص یافته است. کلیسای بزرگ و هنوز ناتمام خانواده مقدس (ساگرادا فامیلیا) در بارسلون (اسپانیا) بسیار جالب است. تا سال 1990، بزرگترین کلیسای جامع مسیحی جهان، کلیسای سنت پیتر در رم بود. و در سال 1990، کلیسای جامع در شهر یاموسوکرو، پایتخت ایالت آفریقایی ساحل عاج، از آن پیشی گرفت. مساحت آن 22067 متر مربع است. متر، ارتفاع آن 189 متر، طول آن بدون رواق 186.4 متر و با رواق - 211.5 متر است.

چرا چنین معابد بزرگی ساخته می شود؟ معلوم است، اصلاً به دلیل تمایل به جمع آوری هرچه بیشتر مؤمنان نیست! به عنوان مثال، کلیساهای ساخته شده در اوایل قرن چهارم در تریر (آلمان) و ژنو (سوئیس) مناطق وسیعی از زمین را اشغال کردند، اگرچه تعداد نسبتاً کمی از اهل محله در آنها حضور داشتند. در XI، کلیسای جامع بزرگ در شهر Speyer حتی توسط همه ساکنان این شهر پر نمی شد. اندازه عظیم کلیساها و شکوه تزئینات آنها فقط نشان می دهد که کسانی که دستور ساخت آنها را داده اند احساسات مذهبی نداشته اند. نیروی محرک اغلب غرور و غرور اسقف یا راهبایی است که ساختن کلیسای جامع را تشویق کرده است. یک روحانی اسپانیایی در سویل در سال 1402 گفت: «ما کلیسای جامعی به قدری عظیم خواهیم ساخت که مردم با دیدن آن فکر کنند ما دیوانه هستیم». حتی امروزه نیز کلیسای جامع سویا دومین کلیسای بزرگ جهان محسوب می شود. مجله شاهدان یهوه می نویسد: «شاید بیدار شوید!» (8 ژوئن 2001)، - کلیساها مردمی را که آنها را ساخته اند تجلیل می کنند، اما نه خدا را.

تزیین خانه های نماز می تواند بسیار ساده و ساده باشد، به عنوان مثال، در مساجد اسلامی، کنیسه های یهودی، سالن های اجتماعات نماز پروتستان، یا بسیار غنی، حتی مجلل، مانند کاتولیک و کلیساهای ارتدکس: دیوارها با آیکون ها و نقاشی هایی با مضامین کتاب مقدس تزئین شده و سقف با نقاشی پوشیده شده است. در کلیساهای ارتدکس، محراب از قسمت اصلی اتاق توسط یک دیوار مخصوص متشکل از آیکون ها جدا می شود - یک نماد. در کلیساهای کاتولیک و پروتستان، مؤمنان می توانند در حالت نشسته با خدا ارتباط برقرار کنند، اما در کلیساهای ارتدکس، به طور معمول، فقط ایستاده، گاهی اوقات روی زانو یا سجده بر روی زمین. روی زانوها به سوی خدا و محمدیان روی می آورند.

در مورد آنچه در حال حاضر در دوران باستانمردم تعداد زیادی معابد برای خدایان ساختند که حفاری ها در بابل نشان می دهد. یکی از کتیبه های روی یک لوح گلی می گوید که 53 معبد خدایان بزرگ، 55 پناهگاه خدای مردوک، 300 پناهگاه خدای زمینی و 600 خدای آسمانی، 180 محراب الهه باشکوه ایشتار، 180 محراب الهه نرگال و عدادی و 12 محراب دیگر! این حفاری ها تأیید کرد که ساکنان بابل آنقدر خدایان خود را دوست داشتند (یا بهتر است بگوییم از آنها می ترسیدند) که بیشتر نیروهای حیاتی و خلاق خود را صرف ساختن این بناهای مذهبی کردند. کلیساها (معابد) کوچک و بزرگ هستند. نمونه ای از یک کلیسای کوچک معجزه معماری است - کلیسای شفاعت در Nerl. بزرگترین کلیسای مسیحیکلیسای سنت پیتر در رم است که می تواند ده ها هزار نمازگزار را در خود جای دهد. مسلمانان از مسیحیان عقب نیستند - به عنوان مثال، مسجد سلطان سلیمان در استانبول می تواند تا 10 هزار نفر را در خود جای دهد.

معمولاً معبد جداگانه ای به هر خدا اختصاص داده می شود. به عنوان مثال، معبد وستا یا زحل در رم. با این حال، معابدی نیز وجود دارد که به یکباره به همه خدایان اختصاص داده شده است. به عنوان مثال، در 27 قبل از میلاد ساخته شده است. پانتئون مارکوس آگریپا، که در آن مجسمه های بسیاری از خدایان وجود داشت. پانتئون بزرگترین سازه گنبدی باستانی است که تا به امروز تقریباً بدون تغییر باقی مانده است. و امروزه معابدی وجود دارد که در آنها مؤمنان می توانند به طور همزمان به چندین خدا - مسیح، خدا و یهوه دعا کنند. تعداد معابد خدایان متفاوت است - از یک، به عنوان مثال، در گذشته با خدای یهوه-یهوه، تا ده ها و حتی صدها هزار نفر - با مسیح و خدا. تنها در روسیه، تا آغاز سال 1917، تنها کلیساهای ارتدکس، عبادتگاه ها و نمازخانه ها در آنجا حدود 78 هزار نفر بود.

در دهه های اخیر، با توجه به اینکه مؤمنان تمایل چندانی به بازدید از کلیساها ندارند، کشورهای غربیبه ویژه در ایالات متحده آمریکا، به اصطلاح "کلیساهای الکترونیکی" به طور فزاینده ای در حال گسترش هستند. آنها پخش های رادیویی و تلویزیونی را نیز نمایندگی می کنند برنامه های کامپیوتری، که مؤمنان می توانند در هر کجا که هستند - در خانه، محل کار، در تعطیلات، در حین سفر از آن استفاده کنند. «کلیساهای الکترونیکی» اخبار مسیحی، انواع نمایش های گفتگوی مسیحی، کارتون های مذهبی، بازی ها و پازل هایی با محتوای مذهبی را به مؤمنان ارائه می دهد. جالب اینجاست که خود خداوند نیز مانند گذشته به دنبال استفاده از فرصت های جدید برای ارتباط با مؤمنان نیست. ظاهراً برای این کار وقت ندارد، سرش خیلی شلوغ است... فقط چی؟

زندگی خدایان، رفتار و فعالیت های آنها

هیچ چیز انسانی برای خدایان بیگانه نیست - آنها مانند مردم کار می کنند، استراحت می کنند، راه می روند، می خورند، می نوشند، می خوابند و حتی رویا می بینند. آنها ویژگی های انسانی زیادی دارند: عصبانی می شوند، از حسادت رهایی ندارند و می توانند غمگین و شاد باشند. خدایان به موقعیت خود بسیار افتخار می کنند و بنابراین بسیار بیهوده هستند. بنابراین، خدای سومری انکی - خدای آب و خرد -
دوست داشت خود را تجلیل کند، موقعیت والای خود را در سلسله مراتب خدایان، معبد آبزو و البته کارهای خیر فراوانش را دوست داشت. اول از همه، قوانینی که او ایجاد کرد که بر جهان حاکم است. او به خود می بالید که کشاورزی زراعی را معرفی کرده است و خدای انکیدو را به مراقبت از ابزار شخم گماشته است. او به ساختن انبارهای غلات برای ذخیره غلات، واگذاری نظارت بر آنها به الهه اشنان و همچنین اختراع بیل و قالبی برای ساخت آجر افتخار می کرد. او که در همه چیز ثابت قدم بود، نظارت بر ساخت آجر را به خدای آجر، کول سپرد. خداوند به خود و اعمال خود بسیار افتخار می کند، به همین دلیل است که در قرآن خود را «ما» نامیده است.

عادات و آداب و رسوم مردم نیز با خدایان بیگانه نیست. پس خدای پیروز پس از پیروزی و الحاق به کاخ، کاخ خود را مطابق با سلیقه خود بازسازی کرد. به عنوان مثال، خدای اوگاریتی بعل، پس از شکست دادن خدای دریاها و رودخانه ها یام نهار، با وجود قصری کاملاً مناسب (ساخته شده از آجر و سرو)، خانه او را بدتر از دیگر خدایان دانست و تصمیم گرفت آن را جایگزین کند. آن را با یک قصر مجلل، که او از طلا، نقره و لاجورد ساخته شده است. به افتخار هر موفقیت - پیروزی بر دشمن، تکمیل یک قصر، تولد یک کودک - خدایان تعطیلات و اعیاد را ترتیب دادند. آنها همیشه عاشق خوردن بودند، با ذوق و زیاد غذا می خوردند. با توجه به اندازه عظیم معده، تغذیه آنها بسیار دشوار بود. بنابراین، خدای هندی ایندرا دو معده به بزرگی دریاچه ها داشت. می توان تصور کرد که چقدر باید می خورد تا سیر شود... پس از مرگ خدای بعل، جشن خاکسپاری برپا شد که برای آن 60 گاو نر، 60 بز و 60 آهو کشته شدند. مانند مردم، خدایان عاشق جشن گرفتن تولد هستند. با قضاوت بر اساس اسطوره ها، خدایان به ویژه در دوران باستان خوب زندگی می کردند.

خدایان یونان باستانآنها بیشتر وقت خود را در اعیاد می گذراندند. دختر زئوس، هبه جوان و پسر پادشاه تروا، گانیمد، به آنها آمبروسیا و شهد - غذا و نوشیدنی خدایان یونانی - تقدیم کردند. حریت ها و موسی های زیبا آنها را با آواز خواندن و رقصیدن خوشحال می کردند. آنها دست در دست یکدیگر دایره ای می رقصیدند و خدایان حرکات سبک و زیبایی شگفت انگیز و جاودانه جوانی آنها را تحسین می کردند. این خدایان مانند مردم عاشق خوردن خوب، نوشیدن از جمله شراب خوب، رقصیدن و گوش دادن به موسیقی بودند. مردم آن روزگار هنوز رادیو، تلویزیون یا ضبط موسیقی روی کاست های ویدئویی و لوح های فشرده را اختراع نکرده بودند. و از آنجایی که خدایان عجله ای برای اهدای ثمرات تمدن و اختراعات مختلف مناسب به مردم نداشتند، خود (ظاهراً از روی حیا) از آنها نیز استفاده نکردند. بنابراین، آنها مجبور بودند فقط به موسیقی "زنده" گوش دهند، یعنی کنسرت های نوازندگانی که در مقابل آنها اجرا می کردند. اما این جنبه مثبت خود را نیز داشت: نوازندگان هرگز در مقابل آنها زیر "پلای وود" اجرا نکردند. اما در اعیاد آنها خدایان نه تنها سرگرمی داشتند - در آنها آنها در همان زمان همه مسائل مهم را تصمیم گرفتند، سرنوشت جهان و مردم را تعیین کردند.

در گذشته خدایان دوست داشتند قدرت خود را نشان دهند، بجنگند و در نبردها شرکت کنند. در طول خصومت ها، خدایان، مانند مردم عادی، می تواند دستگیر شود. بنابراین، مردوک خدای بابلی 21 سال را در اسارت آشوریان گذراند - از 689 تا 668 قبل از میلاد. با اینکه خدایان عاشق خوش گذرانی بودند، اما از کار و پیشه ور نبودند. بنابراین، خدای صنایع دستی اوگاریتی، کوتار-خاسیس، آثار هنری کاربردی باشکوهی تولید کرد.

زندگی برخی از خدایان به معنای واقعی کلمه دقیقه به دقیقه برنامه ریزی شده است. بنابراین، در یکی از فرقه‌های کریشنا در هند، در ایالت راجستان، تا همین اواخر، هشت مراسم در طول روز برگزار می‌شد که طی آن خدای کریشنا را از خواب بیدار می‌کردند، لباس می‌پوشیدند، می‌خواندند که چگونه گله‌ای از گاوها را به آنجا می‌برد. مرتع، سپس "تغذیه"، استراحت در روز فراهم کرد، دوباره او را از خواب بیدار کرد، دوباره "به او غذا داد"، در مورد اینکه چگونه گاوها را به خانه می برد آواز خواند، و سپس او را برای شب در رختخواب گذاشت. در جای دیگر هند، در شهر پاژانی (جنوب هند)، خدای محبوب و بسیار مورد احترام تامیل مورگان هنوز هم هر روز (!) را برای پیاده روی عصرانه می برند. او بر ارابه ای سوار می شود - برجی به ارتفاع حدود پنج متر که روی یک سکوی چهار چرخ قرار گرفته است. خود خدا با مجسمه مرد جوانی با نیزه ای در دست که روی طاووس نشسته است نشان داده شده است. حدود سه ده نفر ارابه را می کشند و طناب ها را می گیرند. پشت ارابه، چند مرد جوان در حال کشیدن یک ژنراتور بزرگ هستند که برق را برای روشنایی که به افتخار خدا تنظیم شده است، تامین می کند.

و در اینجا روال روزانه یک خدای هندی دیگر - ویتوبا است. هر روز، Badwe (قبیله کشیشی که تمام خدمات ویتوبا را انجام می دهد) پنج مراسم آیینی اجباری را انجام می دهد - در سحر، صبح، ظهر، عصر و شب. مجسمه سنگی ویتوبو، که برای اکثر مؤمنان تنها نمادی برای تمرکز دعاست، به آرامی بیدار می شود، شسته می شود، مسح می شود، لباس می پوشد و تزئین می شود (در همان زمان، کشیش های ویژه «دینگر» آینه ای به ویتوبا ارائه می کنند تا او بتواند قدردانی کند. تلاش کشیشان)، غذا داده و در رختخواب قرار می گیرند تا استراحت کنند. بارها در روز، ویتوبا در مراسم دعا - پوجاها شرکت می کند. هدف از پوجا می تواند وفای به یک نذر، کفاره یک خدا، کسب فضایل یا پراساد باشد - غذایی که با لمس الهی پوشیده شده است. در طول پوجا، شعارها به طور مداوم شنیده می شود و شیء عبادت بارها در پنج "شهد شیرین" شسته می شود - شیر، عسل، شربت قند، شیر دلمه و قیمه.

برخی از خدایان باستان نیز پادشاهان روی زمین بودند. بنابراین، خدای شیث پادشاه مصر علیا و هوروس پادشاه مصر سفلی بود. سپس هوروس کنترل هر دو پادشاهی مصر را به دست آورد. خدای انکی فرمانروای بسیار خوب ایالت شهر اور بود. او پیوسته به رونق و برتری آن نسبت به دیگر شهرها اهمیت می داد. او برای شروع، رودخانه دجله را از آب شیرین، درخشان و حیات‌بخش پر کرد.

او برای اطمینان از عملکرد صحیح رودخانه‌های دجله و فرات، خدای انبیلولو، «ناظر کانال‌ها» را برای نظارت بر آن‌ها منصوب کرد. او همچنین باران حیات بخش را آفرید، آن را به زمین انداخت (چقدر دلسوز است!) و خدای طوفان ایشکور را به سرپرستی آن گماشت. او برای آبادانی زمین، گاوآهن، یوغ و هارو اختراع کرد و به خدای انکیدو دستور داد که از آنها مراقبت کند. او خانه ها و به ویژه آجرهایی را که از آنها ساخته شده اند فراموش نکرد. و خدای Mushdamma را به عنوان معمار اصلی ("بنای بزرگ") منصوب کرد.

و با این حال زندگی بیشتر خدایان آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان و دلپذیر نیست. آنها نه تنها دوستان، بلکه دشمنانی نیز دارند. بله، y خدای مصریدشمن راس مار Apep بود - البته، یک خدا. این یک مار غول پیکر بسیار بدخواه بود که نه تنها رای را در طول اقامتش روی زمین آزار می داد، بلکه حتی می خواست سرنگون و نابود کند. خدای خورشیدی. مبارزه با او تمام روز از طلوع تا غروب خورشید طول کشید و اپپ، اگرچه شکست خورد، توانست زنده بماند و در پادشاهی زیرزمینی پنهان شود، جایی که از آن زمان به بعد قایق راس هر شب مورد حمله قرار می‌گرفت.

در دوران کودکی خدای کریشنا، الهه آبله پوتانا (نباید با پوتانا اشتباه گرفته شود - یک زن راه رفتن) سعی کرد خدای کریشنا را که سینه ای پر از سم را به خدای کودک هدیه داد، نابود کند. اما کریشنا، با وجود سن کمش، همانطور که شایسته خدایان بزرگ است، به خود اجازه اهانت نداد: او تمام محتویات سینه الهه قاتل را مکید و پوتانای پژمرده مرد. مشکلات کریشنا به همین جا ختم نشد. دیو شاکتاسورا با دیدن کریشنا در گهواره از بهشت ​​فرود آمد تا کودک را بکشد. اما خدای جوان با او نیز برخورد کرد و با یک لگد او را به خاک تبدیل کرد. اما حتی این نیز به دسیسه‌های نیروهای دشمن کریشنا پایان نداد - او بارها مجبور شد با آسوراهایی که به شکل حیوانات خشمگین - فیل‌ها، گاو نر، اسب‌ها، الاغ‌ها و مارها بودند، مبارزه کند. Mahabhbrata 10 فهرستی طولانی از دوئل ها و انواع مبارزاتی را ارائه می دهد که کریشنا همیشه در آنها پیروز می شد. یک روز او مجبور شد با یک حریف بسیار غیر معمول مبارزه کند - دوبل خودش که نام او را به خود اختصاص داده بود.

در مورد فعالیت خدایان بزرگی مانند سبعوت یهوه، الله و عیسی مسیح، عملاً چیزی در مورد آنها معلوم نیست. بر اساس قرآن، خداوند همیشه بیدار است (...نه خواب او را فرا می گیرد و نه خواب، سوره 2، آیه 256). اما اینکه او چگونه وقت گرانبهای خود را پر می کند ناشناخته است. در هر صورت، او این را به پیروان خود نمی گوید و خود مؤمنان جرات نمی کنند بپرسند - ترسناک است، اگر او آن را دوست نداشته باشد و عصبانی شود چه می شود. خدایان بزرگ و تنها در گذشته های دور با مردم ارتباط برقرار می کردند. آنها مدت زیادی است که با مردم ارتباط برقرار نکرده اند و خود را معرفی نمی کنند.

همانطور که از کتاب مقدس مشخص است، میزبان-یهوه برای ایجاد جهان بسیار سخت کار کرد - برای 6 روز کامل و بنابراین بسیار خسته بود. پس از همه، او جهان (یعنی زمین) و هر چیزی که در آن ساکن است را با کمک کلمات آفرید. چند کلمه باید به زبان می آورد تا همه گیاهان و جانوران را خلق کند! سپس او شروع به استراحت کرد و ظاهراً هنوز به این فعالیت دلپذیر مشغول است. در هر صورت او در امور انسانی دخالت نمی کند. خدای خود را از انتقاد نجات دادند، متکلمان و روحانیون مسیحی توضیح خاصی برای رفتار او ارائه کردند: آنها می گویند که خداوند به مردم آزادی داده است. از این آزادی، خود خدا بیشترین بهره را برد - از این به بعد او نیازی به توجه به کسی ندارد و خود مردم مقصر همه گرفتاری هایشان هستند - آنها از آزادی خود سوء استفاده کردند: بد یا نامعقول رفتار کردند و گناهان زیادی کردند! و مشکلات زمینی و کیهانی خدای مسیحیبه سختی علاقه مند است

عیسی مسیح در شکل انسانی خود، با قضاوت بر اساس اناجیل، سخت کوشید تا تعالیم خود را گسترش دهد. اما پس از مصلوب شدن، که پس از عروج او به آسمان و بازگشت به حالت "ناآفرینش" خود، او نیز واقعاً خود را با مشکلات مردم آزار نمی دهد. خدایان چه خصوصیات و استعدادهایی ندارند؟ ملل مختلف، اما فقط هندی ها می توانند به وضعیت نیروانا دست یابند.

مذهب نقشی حیاتی در زندگی روزمره یونانیان باستان داشت. خدایان اصلی نسل جوانتر آسمانی ها در نظر گرفته می شدند که پیشینیان خود، تیتان ها را شکست دادند که نیروهای جهانی را به نمایش گذاشتند. پس از پیروزی، آن ها راضی شدند کوه مقدسالمپوس. تنها هادس، فرمانروای پادشاهی مردگان، در زیر زمین در قلمرو خود زندگی می کرد. خدایان جاودانه بودند، اما بسیار شبیه به مردم بودند - آنها با ویژگی های انسانی مشخص می شدند: آنها دعوا می کردند و صلح می کردند، مرتکب پستی و دسیسه بودند، دوست داشتند و حیله می کردند. تعداد زیادی از اسطوره هایی که تا به امروز باقی مانده اند با پانتئون خدایان یونانی، هیجان انگیز و جذاب همراه هستند. هر خدایی نقش خود را ایفا کرد، مکان خاصی را در یک سلسله مراتب پیچیده اشغال کرد و وظیفه تعیین شده خود را انجام داد.

برترین خدای پانتئون یونان، پادشاه همه خدایان است. او به رعد و برق و آسمان و تمام جهان فرمان داد. پسر کرونوس و رئا، برادر هادس، دمتر و پوزئیدون. زئوس دوران کودکی سختی داشت - پدرش، تیتان کرونوس، از ترس رقابت، بلافاصله پس از تولد فرزندانش را بلعید. با این حال، زئوس به لطف مادرش رئا توانست زنده بماند. زئوس پس از قوی‌تر شدن، پدرش را از المپ به تارتاروس پرتاب کرد و قدرت نامحدودی بر مردم و خدایان دریافت کرد. او بسیار مورد احترام بود - بهترین فداکاری ها برای او انجام شد. زندگی هر یونانی از دوران کودکی با ستایش زئوس اشباع شده بود.

یکی از سه خدای اصلی پانتئون یونان باستان. پسر کرونوس و رئا، برادرزئوس و هادس. او تابع عنصر آب بود که پس از پیروزی بر تایتان ها به دست آورد. او شجاعت و خلق و خوی تند را به تصویر می کشد - او را می توان با هدایای سخاوتمندانه آرام کرد ... اما نه برای مدت طولانی. یونانی ها آن را مقصر زلزله ها و فوران های آتشفشانی می دانستند. او حامی ماهیگیران و ملوانان بود. ویژگی ثابت پوزیدون سه گانه بود - با آن می توانست طوفان ایجاد کند و سنگ ها را بشکند.

برادر زئوس و پوزئیدون، سه خدای برتر پانتئون یونان باستان را تکمیل می کند. بلافاصله پس از تولد، او توسط پدرش کرونوس بلعیده شد، اما پس از آن توسط زئوس از رحم دومی آزاد شد. مدیریت شد پادشاهی زیرزمینیاز مردگان، ساکنان سایه های تاریک مردگان و شیاطین. فقط می شد وارد این پادشاهی شد - هیچ راه برگشتی وجود نداشت. صرف ذکر هادس باعث هیبت یونانیان شد، زیرا لمس این خدای سرد نامرئی به معنای مرگ برای شخص بود. باروری نیز به هادس بستگی داشت و محصول را از اعماق زمین به ارمغان می آورد. او به ثروت های زیرزمینی فرمان می داد.

همسر و در عین حال خواهر زئوس. طبق افسانه، آنها ازدواج خود را به مدت 300 سال مخفی نگه داشتند. تأثیرگذارترین الهه المپوس. حامی ازدواج و عشق زناشویی. مادران محافظت شده در هنگام زایمان او با زیبایی شگفت انگیز و ... شخصیت هیولایی خود متمایز بود - او عصبانی، ظالم، تندخو و حسود بود و اغلب بدبختی ها را به زمین و مردم می فرستاد. علیرغم شخصیت او، یونانیان باستان تقریباً در حد زئوس مورد احترام بود.

خدای جنگ ناعادلانه و خونریزی. پسر زئوس و هرا. زئوس از پسرش متنفر بود و فقط به خاطر رابطه نزدیکش با او مدارا می کرد. آرس با حیله گری و خیانت متمایز شد و جنگ را فقط به خاطر خونریزی آغاز کرد. او با شخصیتی تندخو و تندخو متمایز بود. او با الهه آفرودیت ازدواج کرد و با او هشت فرزند داشت که بسیار به آنها وابسته بود. تمام تصاویر آرس حاوی وسایل نظامی است: سپر، کلاه ایمنی، شمشیر یا نیزه، و گاهی اوقات زره.

دختر زئوس و الهه دیون. الهه عشق و زیبایی. او با شخصیت عشق، همسری بسیار خیانتکار بود و به راحتی عاشق اطرافیانش شد. علاوه بر این، او مظهر بهار ابدی، زندگی و باروری بود. آیین آفرودیت در یونان باستان بسیار مورد احترام بود - معابد باشکوهی به او تقدیم شد و فداکاری های بزرگی انجام شد. یکی از ویژگی های تغییر ناپذیر لباس الهه، کمربند جادویی (کمربند زهره) بود که کسانی را که آن را می پوشیدند به طرز غیرعادی جذاب می کرد.

الهه جنگ عادلانه و خرد. او از سر زئوس به دنیا آمد... بدون شرکت زن. با لباس کامل رزمی متولد شد. او به عنوان یک جنگجوی باکره به تصویر کشیده شد. او از دانش، صنایع دستی و هنر، علوم و اختراع حمایت می کرد. او به ویژه اختراع فلوت را به خود اختصاص داده است. او مورد علاقه یونانیان بود. تصاویر او همیشه با ویژگی های (یا حداقل یک ویژگی) یک جنگجو همراه بود: زره، نیزه، شمشیر و سپر.

دختر کرونوس و رئا. الهه باروری و کشاورزی. او در کودکی سرنوشت برادرش هادس را تکرار کرد و توسط پدرش بلعیده شد، اما بعداً با بیرون کشیدن از رحم او نجات یافت. او عاشق برادرش زئوس بود. از رابطه اش با او صاحب یک دختر به نام پرسفون شد. طبق افسانه، پرسفونه توسط هادس ربوده شد و دمتر برای مدت طولانی در جستجوی دخترش در زمین سرگردان بود. در طول سرگردانی او، زمین دچار شکست محصول شد و باعث قحطی و مرگ مردم شد. مردم از آوردن هدایا برای خدایان خودداری کردند و زئوس به هادس دستور داد دخترش را به مادرش بازگرداند.

پسر زئوس و سمله. جوانترین ساکنان المپوس. خدای شراب سازی (به او اختراع شراب و آبجو نسبت داده می شود)، پوشش گیاهی، نیروهای مولد طبیعت، الهام و وجد مذهبی. فرقه دیونیزوس با رقص غیرقابل کنترل، موسیقی مسحورکننده و مستی بی حد و حصر مشخص می شد. طبق افسانه ها، هرا، همسر زئوس که از فرزند نامشروع تندرر متنفر بود، دیوانگی را برای دیونوسوس فرستاد. خود او به توانایی دیوانه کردن مردم نسبت داده می شد. دیونیسوس تمام زندگی خود را سرگردان کرد و حتی از هادس دیدن کرد و از آنجا مادرش سمله را نجات داد. یونانی ها هر سه سال یک بار جشنواره های باکی را به یاد لشکرکشی دیونوسوس علیه هند برگزار می کردند.

دختر زئوس رعد و برق و الهه لتو. او همزمان با برادر دوقلویش آپولو مو طلایی به دنیا آمد. الهه باکره شکار، باروری، عفت زن. حمایت از زنان در حال زایمان، شادی در ازدواج. به عنوان محافظ در هنگام زایمان، او اغلب با سینه های زیادی به تصویر کشیده می شد. معبدی به افتخار او در افسس ساخته شد که یکی از عجایب هفتگانه جهان بود. او اغلب با کمان طلایی و لرزش روی شانه هایش به تصویر کشیده می شد.

خدای آتش، حامی آهنگران. پسر زئوس و هرا، برادر آرس و آتنا. با این حال، پدری زئوس توسط یونانیان زیر سوال رفت. به جلو حرکت کرد نسخه های مختلف. یکی از آنها، هرا سرسخت، برای انتقام از زئوس به خاطر تولد آتنا، هفائستوس را بدون مشارکت مرد از ران خود به دنیا آورد. کودک ضعیف و لنگ به دنیا آمد. هرا او را رها کرد و از المپ به دریا انداخت. با این حال، هفائستوس نمرد و نزد الهه دریا تتیس پناه گرفت. عطش انتقام هفائستوس را که توسط والدینش طرد شده بود عذاب می داد و در نهایت فرصت انتقام برای او فراهم شد. او که آهنگری ماهر بود، یک تخت طلایی با زیبایی باورنکردنی ساخت که به عنوان هدیه به المپوس فرستاد. هرای خوشحال روی او نشست و فوراً خود را با غل و زنجیرهایی که قبلاً نامرئی بود، یافت. هیچ مقدار متقاعد کردن یا حتی دستور زئوس هیچ تأثیری بر خدای آهنگر نداشت - او از آزادی مادرش امتناع کرد. فقط دیونیسوس توانست با مصرف مواد مخدر با مرد لجوج کنار بیاید.

پسر زئوس و Pleiades مایا. خدای تجارت، سود، فصاحت، مهارت و ورزشکاری. او از بازرگانان حمایت می کرد و به آنها کمک می کرد تا سودهای سخاوتمندانه ای به دست آورند. علاوه بر این، او حامی مسافران، سفیران، شبانان، ستاره شناسان و جادوگران بود. او همچنین یک کار افتخاری دیگر داشت - او ارواح مردگان را به هادس همراهی کرد. اختراع نوشتن و اعداد به او نسبت داده می شود. هرمس از دوران کودکی تمایل زیادی به دزدی داشت. طبق افسانه، او حتی موفق شد عصا را از زئوس بدزدد. او این کار را به شوخی انجام داد ... زمانی که کودک بود. ویژگی های ثابت هرمس عبارت بودند از: عصای بالدار که قادر به آشتی دادن دشمنان بود، کلاه لبه پهن و صندل های بالدار.