صفحه اصلی / روی چیزها / دین آینده: آیا هوش مصنوعی می تواند جایگزین خدا شود؟ دین آینده دین نظر خود را در مورد ترک روسیه تغییر داده است.

دین آینده: آیا هوش مصنوعی می تواند جایگزین خدا شود؟ دین آینده دین نظر خود را در مورد ترک روسیه تغییر داده است.

Strelnikov S.S.

در حال حاضر نظریه های متعددی وجود دارد که پدیده دین را تبیین می کند و خطوط توسعه بیشتر آن را تعیین می کند. مشهورترین نظریه مارکس درباره نظام دینی به عنوان روبنا است سیستم اقتصادی، تبیین لزوم قانونی شدن نابرابری اجتماعی موجود و انجام کارکردهای تسلی بخش. بر این اساس، ساختن جامعه ای که در آن نابرابری در توزیع درآمد وجود نداشته باشد، موجب از بین رفتن دین می شود، زیرا نیاز به آن از بین می رود. اعتقاد بر این است که حوادثی مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی اقتصاد اروپای شرقی، همراه با تقویت نقش اسلام، ناهماهنگی این نظریه را نشان داد.

نظریه های مدرنی در مورد آینده دین وجود دارد، به ویژه - نظریه دستیابی به ابرهوشی. نمایندگان این نظریه منشأ دین را از تحسین ذاتی انسان برای «فوق هوش» استنباط می‌کنند و فرض می‌کنند که تکامل بیشتر انسان منجر به دستیابی او به حالت ابرهوشی خواهد شد. اگر این اتفاق بیفتد، چندین سؤال به طور همزمان مطرح می شود: کدام ادیان و چگونه با این روند ارتباط برقرار می کنند، چگونه تغییر می کنند. این عقیده وجود دارد که چندین دین جهانی با هم متحد می شوند و به شکل جدیدی می رسند - دین هم آفرینی که به خودی خود بشریت را به وضعیت ابرهوشی نزدیکتر می کند ، تنها سؤال این است که آنها چه نوع ادیانی خواهند بود.

جامعه شناسان و پژوهشگران دین در حال حاضر هنگام توصیف حال و آینده دین، تعامل سکولار و دینی در جامعه را به نحوی مورد توجه قرار می دهند و ماهیت تضادهای پیش آمده را تبیین می کنند.

به گفته تی. لوکمن، دین اکنون چهارمین شکل اجتماعی خود را به دست می آورد - خصوصی سازی ساختاری. معنا و پیام اصلی این پدیده این است که هنجارها و نگرش های اجتماعی زمینه و مفهوم دینی خود را از دست داده اند و در عین حال زندگی اجتماعیفردی در جامعه مدرناهمیت مذهبی خود را از دست داد و تأثیر هنجارهای دینی فقط به حوزه خصوصی زندگی هر فرد محدود شد. در عین حال، نگرش مدرن به فرآیند سکولاریزاسیون تأثیر متقابل حوزه های خصوصی مذهبی و عمومی را بر یکدیگر منتفی نمی کند. البته، سؤالاتی در مورد بردارها، جهت ها و درجات این تأثیر مطرح می شود.

دیدگاه دیگری که توسط جامعه شناسان آمریکایی S. Warner، R. Fink و R. Stark مشترک است، این است که دین جزئی از واقعیت اطراف ما است، همان بازار در حوزه دینی عمل می کند و اقدامات آن را می توان اینگونه توصیف کرد. اقدامات یک موضوع بازار قابل ذکر است که این بازار ممکن است تحت محدودیت و حمایت گرایی دولت نیز قرار گیرد. به طور متعارف، چنین مدلی را می توان نظریه های بازار دین نامید. همچنین با استفاده از سایر اصول بازار مشخص می شود: جوامع مذهبی با هم رقابت می کنند، به این معنی که آنها برای رفع نیازهای مصرف کننده بهبود می یابند. محققان همچنین به تأثیر قوانین بازاریابی اشاره می کنند: اگر مجموعه ای از پیشنهادات مذهبی وجود داشته باشد، فرد تمایل دارد پیشنهادی را بیابد که فقط برای خودش قابل قبول باشد. در مقابل، در انحصار دینی، با تغییر نیازهای فردی و عدم ارضای نیازهای فردی، امکان افزایش نارضایتی وجود دارد. در جایی که هیچ جایگزینی وجود ندارد، نارضایتی از یک عرضه مذهبی واحد بیشتر باعث انحراف مصرف کننده از کل بازار مذهبی می شود.

همه معتقد نیستند که یک فرد آگاهانه دین را برای خود انتخاب می کند. علاوه بر این، در روسیه، به گفته K. Krylov، "تقریباً همه شهروندان فدراسیون روسیه، به استثنای "مسلمانان سنتی"، نوعی گروگان کلیسای ارتدکس روسیه هستند که حقوق واقعی بر آنها ندارد. حقوق واقعی «عضویت» اما «نمادین». بنابراین، کلیسای ارتدکس روسیه "معامله" را در مورد قیمت و اشکال "رستگاری" نه به طور مستقیم با شهروندان، بلکه با دولت انجام می دهد، که، همانطور که بود، شهروندان را دقیقاً به عنوان یک مجموعه نشان می دهد. در این مورد، خود این واقعیت که یک فرد هر دینی را در بازار مذهبی انتخاب می کند، مهم نیست، زیرا ساختار روابط دولتی-اعترافی در روسیه به گونه ای است که دولت، در شکل دادن به نگرش خود نسبت به مذهب و دینداری، ترجیح می دهد رفتار کند. گفت و گو نه با کلیسا، بلکه با کلیت شهروندان و با سلسله مراتب انجمن های مذهبی. در این صورت، دامنه منافع و روش های حفاظت از آنها، و مهمتر از همه، کل جمعیتی که کلیسا از آن صحبت می کند، توسط خود سلسله مراتب انتخاب می شود. کاملاً منطقی است که تعداد فالوورها در این مورد بیش از حد تخمین زده شود.

اگر از نظریه بازار ادیان پیروی کنیم، بهتر است این سوال را مطرح کنیم که موانع ورود به این بازار چیست؟ به نظر می رسد که نمی توان درجه بالای تلفیق یک فرقه خاص را چنین مانعی در نظر گرفت - توسعه فعال جنبش های مذهبی جدید از اواسط قرن 19 این را ثابت می کند. یک فرد در شرایط آزادی انتخاب می تواند دین را به عنوان مجموعه ای از اصول اخلاقی انتخاب کند و آنها را مناسب ترین آنها برای خود بداند. با این حال، انتخاب دین ممکن است تحت تأثیر حضور به شکلی از نگرش های غیرقابل قبول - ممنوعیت ها، تفسیرها و غیره باشد. در این راستا، یک فرقه همزمان می تواند با ترکیب نگرش های مثبت خاص، تقاضای مصرف کننده در بازار مذهبی را برآورده کند. باورهای مختلف. علاوه بر این، استفاده از نگرش های مذهبی برای تبیین مشکلات موجود در جامعه، فعالیت های زندگی و حل مشکلات شخصی نه تنها توسط تشکل های مذهبی قابل انجام است. اشکال استفاده از دیدگاه‌های مذهبی با ریشه‌های مختلف در آموزش‌های رشد فردی و تکنیک‌های مختلف روان‌درمانی به‌طور گسترده شناخته شده است. فرض بر این است که این روند می تواند به دو شکل باشد: کسانی که به روان درمانی متوسل شده اند می توانند به یکی از آن ادیان که عناصر آن در دوره گنجانده شده است روی بیاورند یا اینکه تحول تدریجی در سازمان رخ دهد، شروع به کسب کند. ویژگی های مذهبی بیشتر و بارزتر است. با این حال، وضعیت حقوقی این سازمان ثابت خواهد ماند. این به نظر می رسد ویژگی مشخصهاز حال و آینده روسیه - سازمانی که دارای ویژگی های مذهبی است، اما به عنوان چنین ثبت نشده است.

اگر از نظریه تأثیر متقابل دین و جامعه سکولار پیروی کنید، در روسیه می توانید ویژگی های چنین تعاملی را بیابید. آزمایشی برای معرفی برنامه های آموزشی اخلاق دینی در مدارس در حال انجام است و مؤسسه روحانیون نظامی در ارتش معرفی می شود. از سوی دیگر، در خود کلیسا روندهای مبارزه بین گروه های محافظه کار و لیبرال وجود دارد - بحث هایی در مورد موضوع جشن سال نو مدنی، در مورد مسائل زبانی در حال انجام است. خدمات کلیسا، کلیسا به طور فعال در حال کاوش در فضای رسانه ای است. می توان گفت که کلیسای ارتدکس مدرن با وظیفه ای روبرو است که از ایجاد شکاف جدید در رابطه با نوآوری ها جلوگیری کند.

از سوی دیگر، فرم های فردی تایید کننده مدل اقتصادی نیز قابل ردیابی است. کار بخش مبلغان روسیه کلیسای ارتدکسبه نوبه خود، بسیاری از کلیساهای پروتستان برای جلب علاقه به فعالیت های خود، رویدادهای مختلفی را برگزار می کنند و مراسم عبادت خود را متنوع می کنند.

تنوع رویکردها به وضعیت کنونی دین و انجمن های مذهبی در جامعه و دولت، تنوع دیدگاه ها، که گاه به صورت ذهنی رنگی شده اند، تعیین کننده "سایه ها" و جهت گیری متفاوت روند پیش بینی ها در مورد موقعیت آنها در آینده است. بدون شک چشم انداز تصحیح تعریف تشکل دینی برای روسیه قابل توجه به نظر می رسد، روشن شدن آن نکته ای است، اما این امر مستلزم اراده سیاسی است.

کتابشناسی

1. میرالجوب جوتیچ. علوم سیاسی دین // سیاست و دین. - 2009. - N 2.

2. Bodyakin V.I. خطوط دین آینده [منبع الکترونیکی] // حالت دسترسی: http://www.ipu.ru/stran/bod/relig_f.htm

3. Kargina I.G. اشکال جدید قدسی سازی سکولار و عرفی شدن امر مقدس در جوامع مسیحی // تحقیقات جامعه شناختی. - 2010. - N 6.

4. کریلوف ک. دین دولتیآینده // Otechestvennye zapiski. - 2001. - N 1.

آینده دین

بسیاری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پایان دین را انتظار داشتند، امیدوار بودند و بشارت می دادند. با این حال، هیچ چیز اعتبار این انتظار، امید و اعلام را نشان نداده است. اعلام مرگ خداوند محقق نشد زیرا بارها و بارها درباره آن صحبت می شد. در مقابل، تکرار مداوم این پیشگویی که ظاهراً حتی در بین خود ملحدان محقق نشده است، بسیاری را در مورد تعجیل در پایان دین دچار تردید کرده است. آرنولد جی توینبی مورخ بریتانیایی نوشت:

من معتقدم که علم و فناوری نمی توانند نیازهای معنوی را که مورد توجه انواع ادیان است برآورده کند، اگرچه می تواند برخی از عقاید سنتی ادیان به اصطلاح عالی را بی اعتبار کند. از منظر تاریخی دین مقدم بود و علم از دین. علم هرگز جای دین را نگرفته است و من معتقدم هرگز نخواهد شد. چگونه می توانیم به صلح واقعی و پایدار دست یابیم؟... برای دستیابی به صلح واقعی و پایدار، یک انقلاب دینی که من کاملاً از آن مطمئن هستم، است.شرط لازم الاجرا منظور من از دین، غلبه بر خود محوری، چه در افراد و چه در جوامع، از طریق برقراری ارتباط با واقعیت معنوی ماورای هستی و هماهنگ کردن اراده ما با آن است. من معتقدم که این تنها کلید صلح است، اما ما با گرفتن این کلید و استفاده از آن فاصله داریم و تا زمانی که این کار را انجام ندهیم، بقای نسل بشر همچنان در تردید خواهد بود.

این واقعیت که بسیاری از آتئیست ها هرگز خود را از مشکلات مذهبی رها نکردند، و رادیکال ترین ملحدان، مانند فویرباخ و نیچه، که معتقد بودند با اعلام آشکار الحاد به رهایی دست یافته اند، مستقیماً به پایان زندگی انسانی خود در زنجیر باقی ماندند. سؤال خدا و دین - همه اینها واضح است (حتی اگر ما به دنبال پیروزی نباشیم، بلکه فقط هوشیارانه اظهار نظر کنیم) نه آنقدر به مرگ شهادت می دهد که به نشاط فوق العاده کسی که اغلب مرده اعلام می شد.

با این حال، مدینه فاضله مارکسیستی «پژمردگی» دین پس از انقلاب، با الهام از فویرباخ، به وضوح رد شد. فرآیندهای تاریخی V کشورهای سوسیالیستیبی اعتقادی به «پاک شدن» خودکار دین، بی خدایی ستیزه جوی-تهاجمی به عنوان دکترین دولت شوروی تلقی شد، ترور استالینیستی را هدف قرار داد و سرکوب های پسا استالینیستی مذهب و کلیسا را ​​ریشه کن کرد. و 60 سال پس از انقلاب اکتبر، آزار و اذیت و آزار غیرقابل توصیف کلیساها و معتقدان، مسیحیت در اتحاد جماهیر شوروی یک رقم رو به رشد و نه رو به کاهش بود: بر اساس داده‌های (احتمالاً متورم) از آن دوره، یک نفر از هر سه روس بالغ (روس‌ها) تقریباً نیمی از شهروندان شوروی) و هر پنجم بزرگسال شوروی یک مسیحی عملی بود.

با این حال، در غرب، برخی از پیش بینی ها نادرست بود. فرآیند سکولاریزاسیون- در اینجا شایسته است محدودیت هایی را که در همان ابتدای کتاب ذکر شد یادآوری کنیم - هم جامعه شناسان و هم متکلمان آن را بیش از حد ارزیابی کرده اند و یا با آن برخوردی بیش از حد متمایز نشده است. متکلمان سکولاریسم بی دین، که مقدمه «الهیات مرگ خدا» را انجام دادند، امروز بار دیگر به دین و حتی مذهب عامه اعتراف می کنند. غالباً پشت نظریه های یک طرفه نه تنها فاصله انتقادی ناکافی با روح عصر و وسوسه های آن وجود داشت، بلکه یک علاقه ایدئولوژیک کاملاً مشخص نیز وجود داشت: یا نوستالژی یک عصر طلایی (فرضیه زوال) یا یک انتظار اتوپیایی از قرن آینده (فرضیه رهایی). اغلب، به جای تحقیقات تجربی دقیق، نظریه‌های پیشینی بزرگی ایجاد می‌شد.

مدل‌های مختلف برای تفسیر فرآیند سکولاریزاسیون غیرمتمایز بودند: آیا می‌توان سکولاریزاسیون را با کلیسای‌زدایی اشتباه گرفت؟ به هر حال، یک منطقه کامل از مذهب غیر کلیسا و غیر نهادینه وجود دارد. یا با رهایی منطقی از افسون؟ عقلانی شدن در یک حوزه از زندگی، احساسات غیرمنطقی یا فوق عقلانی را در حوزه دیگر حذف نمی کند. یا با تقدس زدایی؟ اما دین را به هیچ وجه نمی توان به حوزه مقدس تقلیل داد.

به طور کلی، امروز سه پیش بینی ممکن استدرباره آینده دین:

الف سکولاریزاسیون برگشت پذیر است، چه از طریق احیای دینی و چه از طریق انقلاب مذهبی. برگشت ناپذیری روند سکولاریزاسیون ثابت نشده است و از همان ابتدا نمی توان چنین تحولی را رد کرد، زیرا آینده همیشه ما را شگفت زده می کند. اما در وضعیت فعلیچنین توسعه ای بعید است.

ب سکولاریزاسیون در همین راستا ادامه دارد. سپس کلیساها بیشتر و بیشتر به اقلیت های قانونی به رسمیت شناخته شده تبدیل می شوند. این پیش‌بینی محتمل‌تر است، با این حال (نمی‌توان متوجه نشد) استدلال‌های مخالف قوی نیز در اینجا وجود دارد.

V. سکولاریزاسیون ادامه می‌یابد، اما به شیوه‌ای اصلاح‌شده: طیف مذهبی را به اشکال اجتماعی همیشه جدید و ناشناخته دین، کلیسایی یا برون کلیسا، تجزیه می‌کند. این پیش بینی محتمل ترین است.

ایدئولوژی سکولاریسمکوشید تا از سکولاریزاسیون واقعی و ضروری، جهان بینی بدون ایمان بسازد: ظاهراً پایان دین، یا حداقل اشکال سازمان یافته دین، یا حداقل کلیساهای مسیحی. برعکس، بر اساس توسعه مدرنجامعه شناسان به روند سکولاریزاسیون به شیوه ای بسیار متفاوت نگاه می کنند. امروزه بیشتر نه از زوال دین، بلکه از آن صحبت می کنند تغییر عملکردی: فرد درک می کند که جامعه بسیار پیچیده تر و متمایزتر شده است و پس از هویت عمیق اولیه دین و جامعه باید جدایی دین از سایر ساختارها رخ می دهد. بنابراین، تی. لاکمن در مورد جدایی حوزه های نهادی از کیهان معنای دینی صحبت می کند، تی پارسونز - در مورد تکاملی. تمایز(تقسیم کار) بین نهادهای مختلف. مانند خانواده، دین (یا کلیسا) نیز از طریق تمایز تدریجی، خود را از کارکردهای ثانویه (مثلاً اقتصادی و آموزشی) رها کرده و اکنون می تواند بر وظیفه فوری خود تمرکز کند.

بنابراین، چنین سکولاریزاسیون یا تمایز فرصت بزرگی را ارائه می دهد. به لطف مسیحیت، در سیستم تفسیر جهان و خود انسان، سؤالات بزرگ جدیدی در مورد منشأ و هدف انسان، در مورد یکپارچگی جهان و تاریخ مطرح شد. این سوالات بزرگ "از کجا؟" و "کجا؟" از آن زمان، آنها دیگر ساکت نبودند و اساساً تمام دوره های بعدی را تعیین کردند. فشار این مشکلات و سؤالات در دوره جدید سکولار همچنان وجود داشت. شاید نتوان تداوم پاسخ ها را ردیابی کرد، اما حداقل تداوم پرسیدن سؤالات آشکار است. با این حال، علوم سکولار انسان مدرنبا وجود تمام دستاوردهای خود، آنها آشکارا قادر به پاسخگویی به این سؤالات بزرگ نبودند. در اینجا ظاهراً از عقل محض مطالبات افراطی صورت می گیرد.

بدون پرداختن به پیش‌بینی‌های بیشتری که درباره آینده دین انجام می‌شود، می‌توان گفت: ایده جایگزینی دین با علم، نه تنها تأیید نشده است، بلکه نشان‌دهنده یک برون‌یابی غیرقابل توجیه روش‌شناختی به آینده است. ایمان به علم با توجه به تشکیک فزاینده نسبت به پیشرفت عقل و علم، بیش از حد تردید وجود دارد که آیا علم می تواند و نقش دین را ایفا کند یا خیر.

وجود آینده اگر فرصتی را که از شکاف بین نیداناهای هفت و هشت به دست می دهد نادیده بگیریم و به سمت ولع بشتابیم، آنگاه - از آنجایی که به این وسیله انتخاب خود را انجام می دهیم و آن را تأیید می کنیم - مجبور به درک و وجود خواهیم شد، بدون ادامه

4. پادشاهی آینده روزی، عیسی با نزدیک شدن به اورشلیم، مَثَلی را برای برخی از مردمی که منتظر آمدن قریب الوقوع ملکوت خدا بودند، گفت. آن نجیب برای پذیرش قدرت و افتخارات سلطنتی به کشوری دور رفت و پس از آن مجبور به بازگشت شد (لوقا 19:11، 12). با این

ب آینده (آیات 14-15) تا اینجا در این پاراگراف، پولس در مورد خود نوشته است تا تیموتائوس بفهمد که از چه کسی «پیروی کرده است». اکنون او به تیموتائوس دستور می دهد و به او می گوید که مانند سنگ محکم بایستد، تحت تأثیر بدکاران و معلمان دروغین قرار نگیرد، زیرا او از پولس پیروی کرد و

42:1-5 آینده مبارک این ادامه دعا برای رهایی و بازسازی معنوی است. ادامه دارد زندگی واقعی، سرشار از امید برای حل مشکلات مبرم زندگی و امید به آینده. 1 قضاوت کن، یعنی به نفع من قضاوت کن. 2 خدای قلعه را رد می کند

بخش سوم از دین هلال به دین صلیب انتقال از اسلام به مسیحیت در قرن 9 تا 10 طبق شهادت تواریخ عرب نظری وجود دارد که براساس آن اسلام یک دین "تبدیل ناپذیر" تلقی می شود، اما این فقط تا حدی درست است نظر کمتر رایج در مورد

نگاهی به آینده مشکلات اصلی در افق اخترفیزیک مدرن با پدیده‌های غیر ثابت کشف‌شده در کیهان مرتبط است

آینده رقص پس تاریخ بشر چگونه به پایان خواهد رسید؟ در پایان آخرین کتاب کتاب مقدس، کاملاً خلاف آنچه ادیان دیگر پیش‌بینی می‌کنند، می‌بینیم. ما نمی بینیم که چگونه دنیای توهم ذوب می شود، نمی بینیم که چگونه ارواح متعالی از دنیای فیزیکی بیرون می روند.

اسکندر مردان تاریخ دین. در جستجوی راه، حقیقت و زندگی. جلد 1. سرچشمه های دین ما را برای خود آفریدی و قلب ما بی قرار است تا در تو آرام گیرد آگوستین این به یاد مبارک متفکر بزرگ مسیحی ولادیمیر سرگیویچ سولوویف تقدیم شده است.

آینده اما داستانی که اسرائیل تعریف کرد از همان ابتدا به سمت آینده بود. دعوت ابراهیم شامل این وعده بود که خدا از طریق فرزندانش برکت همه اقوام زمین را برنامه ریزی کرد. این چشم انداز با درجات مختلف روشنایی در دوره های مختلف می درخشید.

آینده پیشگویی شده این تضاد وحشتناک دیرینه بین دو جهان بینی - اومانیسم تکاملی و خلقت گرایی توحیدی - باید مورد توجه هر مسیحی باشد، صرف نظر از فرقه و البته بدون توجه به شخصیت او (یا او).

3. آینده همان علاقه اصلی برای رسول باقی می ماند هنگامی که او آینده را در نظر می گیرد. او با همان چشم انداز ما روبروست: او یا می میرد یا زنده می شود. او، مانند هر کس دیگری، ممکن است در مورد شرایط این جایگزین نامطمئن باشد. اما این یکی

شاید در آینده نزدیک مؤمنان بتوانند به آن ملحق شوند کلیسای جدید، پرستش یک خدای مصنوعی.

"راه آینده"

در سال 2015، آنتونی لواندوفسکی، مهندس سابق گوگل و اوبر، مقالاتی را برای ایجاد Future Path، یک سازمان مذهبی غیرانتفاعی که به پرستش هوش مصنوعی اختصاص دارد، تشکیل داد.

مأموریت کلیسا، طبق گزارش Backchannel، جایی که این خبر برای اولین بار منتشر شد، «توسعه و ترویج خدایی مبتنی بر هوش مصنوعی، و از طریق درک و پرستش آن، کمک به بهبود جامعه است».

مشخص است که لواندوفسکی مدیرعامل و رئیس شرکت راه آینده است. احتمالاً هیچ جای خالی کشیش اعظم در سازمان وجود ندارد.

کندی کان، نویسنده و محقق مطالعات دینی، که دین مقایسه ای را در دانشگاه بیلور تدریس می کند، می گوید ابتکار معنوی لواندوفسکی از منظر تاریخی عجیب نیست.

کان گفت: "من فکر می کنم ایده لواندوفسکی شبیه یک مذهب معمولی آمریکایی است." - کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان (مورمون ها) و ساینتولوژی سنت های متمایز آمریکایی هستند که بر تفکر بسیار آینده تمرکز دارند. دیدگاه های مذهبی. مورمون ها درباره سیارات دیگر و حیات فرازمینی بحث می کنند، در حالی که ساینتولوژی بر روی آن تمرکز می کند توجه ویژهدرمان و جهان بینی روانشناختیکه کاملاً مدرن و آینده‌نگر است.»

به گفته کان، مفهوم پرستش هوش مصنوعی حتی با یکی از ادیان بزرگ جهان همخوانی دارد.

او گفت: "از دیدگاه تطبیقی ​​دین، من فکر می کنم که بیشتر شبیه هندوئیسم است که دارای آواتارهایی از خدایان روی زمین است." - بنابراین، هوش مصنوعی می تواند به یک بازتاب تبدیل شود بهترین مردمکه شروع به پرستش خواهد کرد."

دزدی پتنت

لواندوفسکی متهم است که در زمانی که مهندس گوگل بود، حق ثبت اختراع را دزدیده و از آنها برای ساخت خودروی خودران خود استفاده کرده است که بعداً توسط اوبر به مبلغ 680 میلیون دلار خریداری شد. اوبر هرگونه اطلاعات در مورد سرقت ادعایی یا استفاده از فناوری گوگل برای ساخت خودروی خود را رد می کند. سازندگان Waymo، خودروی خودران گوگل، در ماه فوریه علیه لواندوفسکی شکایت کردند. اوبر در ماه مه او را اخراج کرد و گفت که از نظر قانونی به آن وابسته نیست.

هشدارهای هوش مصنوعی

تلاش لوندوفسکی برای ایجاد کلیسایی که هوش مصنوعی را می پرستد، در بحبوحه هشدارهای آخرالزمانی بزرگان علم و فناوری مانند ایلان ماسک و استیون هاوکینگ در مورد خطرات هوش مصنوعی صورت می گیرد. به عنوان مثال، ایلان ماسک چندین سال پیش اظهار داشت که سرمایه گذاری زیادی روی هوش مصنوعی عمدتاً برای نظارت بر توسعه آن انجام می دهد، زیرا می تواند به یک تهدید بالقوه برای بشریت تبدیل شود.

بنیانگذار تسلا و اسپیس ایکس گفت: با هوش مصنوعی، شیطان را احضار می کنیم. - در تمام آن داستان هایی که در آن یک پسر با پنتاگرام و آب مقدس وجود دارد ... او مطمئن به نظر می رسد که می تواند شیطان را کنترل کند. اما این کار نمی کند."

انگیزه لواندوفسکی

دوست و همکار سابق لواندوفسکی، به نقل از Backchannel، به ما بینشی از رهبر بالقوه کلیسا در مورد دیدگاه‌های آینده درباره ربات‌ها و هوش مصنوعی می‌دهد.

مهندس ناشناس می‌گوید: «او انگیزه بسیار عجیبی در مورد تصاحب ربات‌ها در جهان داشت، گویی که باید این کار را از نظر نظامی انجام دهند. دوست سابقلواندوفسکی به نظر می رسد که او می خواست جهان را کنترل کند و هوش مصنوعی قادر به انجام این کار است.

اما، همانطور که کان اشاره می کند، مهم است که به یاد داشته باشیم که هر گونه گمانه زنی در مورد انگیزه لواندوفسکی تنها بر اساس یک سند است.

برای من این بیشتر شبیه یک پارادایم جدید است که از آن الگوهای جدید می توانند بیرون بیایند اعمال مذهبیکان گفت. "این خیلی شبیه یک دین یا یک جهان بینی مذهبی نیست."

بر اساس طرح "دولت جهانی"، همه ادیان باید به زودی جای خود را به یک دین جدید بدهند، درست مانند ادیان قدیمی، بر اساس دستورالعمل های یهودی برای زندگی - تورات و تلمود، اما با برنامه ها و وظایف مدرن سازگار شوند. ..

همه ادیان جهانی در اصل آموزه های فرقه ای هستند که هیچ سنخیتی با تصویر واقعی نظم جهانی ندارند. هدف هر دینی کنترل بر حلقه خاصی از مردم است. به عنوان مثال، در کشورهای مسلمان، اسلام مسائل مربوط به کنترل نه تنها رفتار روزانه گله، بلکه تولید مثل را نیز حل می کند. حکومت جهانی صهیونیسم با اعمال محدودیت در زمینه ازدواج تضمین کرده است که اتباع کشورهای مسلمان به سادگی حق ازدواج به درخواست خود را ندارند، بلکه باید یکسری شروط - تشریفات (ازدواج بسیار پیچیده و بسیار مخدوش کننده) را رعایت کنند. برای اینکه بتوانند ازدواج کنند و بچه دار شوند. در این صورت مسئله تکثیر از طریق منع شرعی حل می شود.

هر دین، هنگام ایجاد، علاوه بر وظیفه عمومی بیرون آوردن گاوهای خاموش بی قدرت - بندگان خدا - همچنین دارای یک سری وظایف اضافی بود که بر اساس زمان ظهور دین جدید، مکان ظهور و ظهور آن تعیین می شد. سطح توسعه جامعه شهروندان، که قرار بود قربانی بعدی فرزندان خدای یهودی - هرمافرودیت یهوه-یهوه باشد.

هنگامی که در گذشته به دینی نیازی به صاحبان نمی‌رسید، بی‌شرمانه آن را با دین بعدی مبادله می‌کردند، بدون اینکه از خدمتکاران و متعصبان خود دریغ کنند. دین قدیمی. چیزی که در جایی خوانده ام به ذهنم می رسد تاریخ قبلیاز زندگی سنت نیکلاس شگفت انگیز. ماهیت آن در این واقعیت نهفته است که نیکولای، پس از مطالعه، نزد هم قبیله های خود آمد، که مانند خودش قبل از تحصیل در فرقه مسیحی (اگر خاطرم باشد)، میترا را می پرستیدند. او اعلام کرد که خدا میترا نیست، بلکه عیسی مسیح است. او وزیر فرقه میترا را به رقابتی برای تأثیرگذاری بر آب و هوا دعوت کرد و او را شکست داد. این پیروزی برای هم قبیله های نیکلاس اثباتی بود که خدای او بسیار قوی تر بود.

طبیعتاً "عالی" هیچ ربطی به رقابت بین دو جادوگر نداشت. نیکولای به سادگی از اقدامات حریف خود در سطوحی جلوگیری کرد که برای افرادی که نبرد را تماشا می کردند یا حریف Wonderworker غیرقابل دسترس بود. برخی از شخصیت های مذهبی با نشان دادن ترفندهای ساده برخی دیگر را آواره کردند. روشن مرحله مدرنبسیاری از مردم در حال حاضر ایمان به خدا را از بدو تولد جذب می کنند، زمانی که محیط زامبی شده از کودکی به کودک می گوید که خدا او را دوست دارد، اما اگر از قوانین او پیروی نکند، او را با عذاب جهنمی ابدی مجازات خواهد کرد. اینجا را امتحان کنید، باور نمی کنید!

آیا بسیاری از مذاهب در مرحله کنونی می توانند به طور کامل منافع مافیای مالی یهودی را برآورده سازند؟ به نظر من - نه. وضعیت جهان به گونه ای پیش می رود که آنها به دینی جدید و بزرگ نیاز دارند که با در نظر گرفتن جهت گیری به سوی جهانی شدن کامل و نهایی با یک دولت رسمی جهانی، جایگزین همه دین های دیگر شود و منافع مالکان را برآورده کند. از نخبگان یهودی حاکم) و همه اینها باید با کاهش جمعیت جهان به حداکثر 1 میلیارد نفر و تراشه سازی جهانی همراه شود. تکلیف ادیان قدیمی و بندگان بیچاره آنها چه خواهد شد؟ آنها به عنوان غیرضروری کنار خواهند رفت و خادمانشان (کسانی که خوب رفتار کردند) با مناصب در کلیسای جدید جهانی پاداش خواهند گرفت.

اگر در مورد کلیسای ارتدکس روسیه صحبت کنیم، رهبری فعلی آن، همراه با پاتریارک کریل گوندیایف، مستقیماً در راستای منافع مافیای یهودی جهان عمل می کند. علاوه بر این واقعیت که آنها وظیفه محو کردن مرزهای بین کلیسای روسیه و سایر سازمان های مذهبی را انجام می دهند، که در واقع ممکن است به معنای آغاز روند آسیاب کردن یکدیگر برای ادغام بیشتر باشد، آنها فراموش نمی کنند. منافع نفسانی آنها کلیسای ارتدکس روسیه دائماً دارایی های بیشتری را به دست می آورد. و برای کشیشان (خادمان واقعی شیطان) که ارزش های مادی را از آنها می گیرند، فرقی نمی کند، چه چیزهایی که متعلق به موزه ها هستند و چه باغ های سبزی که از آنها تغذیه می کنند. مردم عادی، فرقی نمی کند که پدرسالار ارتدوکس چشمش به برخی از اموال باشد.

به لباس این «مردان صالح» نگاه کنید. وقتی به لباس بعدی گاندیاف نگاه می کنم، بی اختیار این سوال به ذهنم خطور می کند: چرا چنین مسخره ای؟، چرا چنین گستاخی آشکار و خودنمایی؟ پاسخ ساده است: وظیفه پدرسالار این است که کلیسای ارتدکس روسیه را نابود کند، یا بهتر است بگوییم، متحد کردن آن با یک کلیسای جهانی! بنابراین، بی اعتباری که گاندیایف انجام می دهد، خرابکاری علیه کلیسای مسیحی روسیه است.

کلیسای ارتدکس روسیه در نظر دارد تا صفوف خود را با بندگان جدید خدا پر کند. آنها قرار است این کار را نه تنها با معرفی دروس دینی در مدرسه انجام دهند، بلکه با این واقعیت که از سپتامبر 2011 تحصیل در مدرسه عادی بسیار گران تمام می شود، بلکه یک راه اضافی دیگر نیز دارند. این در این واقعیت نهفته است که کلیسای ارتدکس روسیه به طور جهانی مخالفت خود را با واکسیناسیون و عدالت نوجوانان اعلام می کند. این می تواند بسیاری از برده های جدید را زیر بال خود بیاورد. اکثر مردم تحت فشار دائمی مطبوعات و تلویزیون هستند و در آنجا به آنها می گویند که خدا قطعا وجود دارد. به همین دلیل، بسیاری به خدا اعتقاد دارند، اما هرگز به کلیسا نمی روند و یا به ندرت این کار را انجام می دهند، حتی کمتر کتاب های مقدس را مطالعه می کنند.

برخی ممکن است با مشکل آموزش بیشتر فرزند خود مواجه شوند و والدین به سادگی پولی برای پرداخت در مدرسه برای اقلامی که کودک برای رشد کامل تکاملی نیاز دارد، ندارند. بسیاری با فرستادن فرزندان خود به مدارس محلی راهی برای رهایی پیدا خواهند کرد. در این ترکیب شرایط، کلیسا نه تنها یک کودک، بلکه کل خانواده را به بردگی می پذیرد.

اگر فردی در زمینه عدالت اطفال با مشکلاتی مواجه شود و ببیند که کلیسا نیز با این قانون مخالف است و حتی در حال جمع‌آوری امضا علیه معرفی آن است، احتمالاً فرد می‌تواند به عنوان یک عضو دائمی (مشتری) تبدیل شود. اما کلیسای ارتدکس روسیه در درجه اول به دنبال منافع مالی شخصی خود است. او به هزینه مردم محله زندگی می کند، اگر آنها بروند، جریان نقدینگی متوقف می شود. در نتیجه، تأثیر کلیسا کاهش می یابد و تنها در افسانه ها باقی می ماند، مانند فرقه اوزیریس و دیونیسیوس.

البته برای کلیسای ارتدکس روسیه سودی ندارد که قرار است تراشه هایی در کودکان کاشته شود و کودکان از والدینشان گرفته شوند، به این دلیل که پس از آن همه نسل های بعدی هرگز به صفوف آن نخواهند پیوست. بر اساس ایده "دولت جهانی"، مردم آینده یک دولت جدید خواهند داشت دین مشترک، که قبلاً به آن رسیده است. بنابراین این کلیساها نیستند که از ما و فرزندانمان مراقبت می کنند. و بردگان جدید فقط هدف گذرای آنها هستند. در واقع، ما در مورد این صحبت می کنیم که آیا همه ادیان مدرن اصلاً به وجود خود ادامه خواهند داد یا جای خود را به یک سیستم جدید از مولدهای psi خواهند داد که اعضای محله خود را زامبی کرده و غارت می کنند.

لازم است از این واقعیت استفاده شود که کلیسای ارتدکس روسیه در این امور در کنار مردم است، اما در عین حال لازم است برای بیدار کردن جامعه از خواب روانی و انتقال اطلاعات صادقانه و صادقانه به آن، به کار ادامه داد. پس از خواندن آن، شخص غل و زنجیر بردگی را از سر می اندازد. کسی که از طریق دانش به روشنایی رسیده است، نیازی به تشریفات بت پرستی ندارد.

من همچنین می خواهم توجه را به این واقعیت جلب کنم که در کلیسای ارتدکس روسیه نیز مبارزه ای در جریان است. کشیشان ظاهر شدند که ناگهان چنان جسور شدند که آشکارا به مخالفت با رهبری رفتند. آنها به همجنسگرایی، یهودیت و بسیاری چیزهای دیگر در کلیسا اعتراض می کنند. در نگاه اول به نظر می رسد که وزرای بیچاره درستکار را به کام مرگ کشانده اند و آنها جان های شجاع به خاطر ایمانشان به مخالفت با رهبری رفته اند. در واقع، اینها همان افراد ناصادقی هستند که نه به پاکی درجات کلیسا، بلکه هر کدام به خاطر خود اهمیت می دهند. به دلایلی، این همه بی قانونی کلیسا قبلاً آنها را آزار نمی داد. به نظر من تنها کشیش خوب کسی است که خرقه اش را درآورده و با مذهب به عنوان نهاد زامبی سازی جمعیت سیاره ما مبارزه کند.

مبارزه در کلیسای ارتدکس روسیه برای استقلال بیشتر آن شتاب بیشتری می گیرد. این موضوع به قدری حاد است که مطرح شدن آن در تلویزیون آغاز شده است. اخیراً کانال NTV برنامه "NTVshniki" را نشان داد که به مشکلات کلیسای ارتدکس روسیه اختصاص دارد. در این برنامه یک کشیش حضور داشت که رهبری او را تنزل داده و کلیسا را ​​به دلیل افشای حقیقت در مورد پاتریارک گوندیایف و کسانی که پشت سر او ایستاده بودند، برملا کرد و نسبت به به رسمیت شناختن چنین شخصی به عنوان رئیس کلیسا اعتراض کرد.

بسیاری از کشیش ها می دانند که اقدامات کریل منجر به از دست دادن استقلال کلیسای ارتدکس روسیه می شود ، اما این دقیقاً همان چیزی است که او یک یهودی به آن نیاز دارد ، این دقیقاً وظیفه ای است که توسط رهبری فوری او پیش روی او قرار داده شده است. ویدئوهایی در اینترنت ظاهر شده است که در آن گاندیایف و کل رهبری کلیسا نه تنها به کار برای خدمات ویژه، بلکه به وادار کردن کشیش های معمولی به لواط - همجنس گرایی متهم می شوند.

همچنین در برنامه NTV آنها الکساندر نوزوروف را نشان دادند. او حقیقت را در مورد کلیسا می گفت، سخنرانی او مستدل و ساختارمند بود، برخلاف آنچه مخالفانش می گفتند و چگونه رفتار می کردند. کورموخینا به طور کلی خود را یک بیمار روانی نشان داد، پس از شنیدن اظهارات الحادی نوزوروف به سادگی از استودیو فرار کرد. وسوولود چاپلین، صرف نظر از نام بامزه ای که داشت، به نظر می رسید که فردی بسیار ناخوشایند است که هیچ استدلالی برای اثبات اینکه کلیسای ارتدکس روسیه یک نهاد مفید برای جامعه است، ندارد.

هدف آن برنامه این بود که نوزوروف را مانند یک بازنده جلوه دهد که از همه و همه چیز عصبانی است، تا گروه خاصی از مردم که به اسکندر اعتماد دارند ناگهان از رفتن به کلیسا و ایمان به خدا دست بردارند. به نظر من نتیجه برعکس شد. نوزوروف باعث شد بسیاری از مردم به این فکر کنند که کلیسای ارتدکس روسیه واقعاً چیست و اهداف واقعی آن چیست. البته کارگردان‌ها و تدوین‌گران تلخ‌ترین و جالب‌ترین چیزها را بریده‌اند، اما نتوانستند نوزوروف را از نظر ذهنی نابهنجار جلوه دهند، زیرا او تجربه زیادی در فیلم‌برداری تلویزیونی دارد و اجازه نمی‌دهد اظهاراتی از جانب خود قابل ویرایش باشد. و به گونه ای به مردم ارائه شود که برای او نامطلوب باشد.

با توجه به شرایط فعلی، تصویری تیره و تار در چشمان یک فرد بیدار ظاهر می شود و این سوال مطرح می شود: چگونه می توان بیشتر زندگی کرد و در مورد همه اینها چه باید کرد؟ در اینجا هرکسی آزاد است که خودش انتخاب کند. می توانید جایی را پیدا کنید که هنوز به آن دست نزنند و به شما سوسیس بدهند. شما می توانید ناامیدانه با چنگال به سمت دشمن بشتابید، اما به احتمال زیاد این دوست هنوز در خواب شما خواهد بود که در حالت خواب آلود مانند یک دشمن به نظر می رسد.

من توصیه می کنم گزینه های قبلی را به طور بالقوه ممکن در نظر نگیرید، بلکه بر اساس مفاهیم ژنتیکی موجود در خون شخص روسی که در وداهای اسلاو-آریایی منتقل شده است، گزینه دیگری را برای خود بیابید. هر اقدامی باید بر اساس دانش جامع و چند سطحی انجام شود، اگر غیر از این اتفاق بیفتد، ممکن است در مسیر اشتباهی حرکت کنید.

دین بشریت جدید
دیمیتری پتروف، فیلسوف گفت: چه ادیانی در آینده مرتبط خواهند بود و چگونه علم بر آموزش نسل جوان تأثیر می گذارد.

در پایان ماه آوریل، پروژه محیط باز ساراتوف یک ساله شد. این گفتگو و پلتفرم آموزشی ماهانه علاقه مندان به تاریخ، فرهنگ و هنر و همچنین وضعیت سیاسی و اقتصادی مدرن را برای سخنرانی رایگان توسط فیلسوفان برجسته ساراتوف، مورخان، فیلسوفان و شخصیت های عمومی گرد هم می آورد. موضوع، به عنوان یک قاعده، توسط یک متخصص دعوت شده انتخاب می شود، و آرزوی اصلی برگزار کنندگان، استفاده از شیوه ای زنده، در دسترس و غیر آکادمیک است.


علم هنوز نمی تواند نیاز به وجود خدا را با چیزی جایگزین کند / عکس: ولادیمیر اسمیرنوف


اخیراً یک سخنرانی آزاد با موضوع "دین و آینده" در ساراتوف برگزار شد که توسط یک محقق مذهبی و فیلسوف، دانشیار گروه الهیات و مطالعات دینی دانشگاه SSU ارائه شد. دیمیتری پتروف. در این جلسه دانشمند سعی کرد به این سؤالات پاسخ دهد: ادیان جهانی چه آینده ای را برای بشریت متصور هستند و چرا پس از قرن ها با مسیحیت چه اتفاقی خواهد افتاد، آیا علم هرگز قادر خواهد بود وجود خدا را اثبات یا رد کند؟
- دنیای ما در حال تغییر زیادی است. بسیاری از مردم، از جمله در روسیه، نگران آینده هستند - هم آینده خودشان، هم آینده کشور و هم به طور کلی بشریت. بخشی از این نگرانی مربوط به دین است. از یک سو دلیلی برای درگیری های اجتماعی و سیاسی می شود، از سوی دیگر بسیاری از فیلسوفان، عالمان دینی و متکلمان در تحولاتی که امروزه در دین رخ می دهد، پتانسیل مثبتی برای آینده مردم می بینند.

- در دیدار با حضار به چه جنبه هایی اشاره کردید؟

- اول از همه، من در مورد آینده پژوهی دینی صحبت کردم - این مجموعه ای از دانش و ایده است ادیان مختلفدرباره آینده بشریت، فرد و جهان. از این گذشته، این دین بود که اولین کسی بود که در مورد آینده صحبت کرد - ما با این موضوع در زمینه فرهنگ های مذهبی اولیه روبرو هستیم. و به دلیل تنوع نظام های مذهبی اساطیری، پروژه های متنوعی برای آینده بشریت وجود دارد. برای ما، مشهورترین معاد شناسی در مکاشفه یوحنای الهیات بیان شده است، این یکی از کتاب های عهد جدید است. و از دین، علم چماق اندیشیدن به آینده را به دست گرفت - اینگونه بود که آینده پژوهی علمی ظاهر شد که امروزه به شاخه ای بین رشته ای تبدیل شده است که هم برای علوم طبیعی و هم برای علوم انسانی از جمله مطالعات دینی جالب توجه است. جنبه دیگری که در سخنرانی به آن پرداختم موضوع است زندگی پس از مرگ، بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد؟ این موضوع هر فردی را نگران می کند و همین عامل علاقه مردم را به آینده پژوهی دینی افزایش می دهد. مذاهب به طرق مختلف در این مورد صحبت می کنند - در سخنرانی که من ذکر کردم، به عنوان مثال، مصر باستان کتاب مردگان، که به طور قابل توجهی بر فرهنگ مسیحی و همچنین باردو تدول "کتاب مردگان تبتی" تأثیر گذاشت. کتاب ارتدکس"مصائب تئودورا مبارک."

- به طور خلاصه، ادیان اصلی جهان چه چیزی را به بشریت وعده می دهند؟

- ادیان ابراهیمی - مسیحیت، اسلام، یهودیت - یک مفهوم واحد را ارائه می دهند، به نظر من به یک درجه برای همه شناخته شده است. یکی از گزینه های توسعه بشریت نابودی متقابل و آمدن دجال است، یا بشریت تغییر می کند و از فاجعه جلوگیری می شود، سپس پادشاهی خدا روی زمین می آید. با این حال، مسیحیت در آخرالزمان خود می گوید که فاجعه همچنان اتفاق خواهد افتاد. سپس ظهور ثانویه و آخرین قضاوتو پس از آنها دوره جدیدی برای بشریت آغاز خواهد شد که در آن هیچ جنگ و منافع شخصی وجود نخواهد داشت. بودیسم کیهان شناسی خاص خود را دارد. بر اساس باورهای بودایی، جهان به صورت دوره ای پدید می آید و ناپدید می شود. و اگر همه مردم به مقدسین نزدیک شوند و سطح بالایی از شفقت را در خود ایجاد کنند، آنگاه نیروانا می آید. در ادیان کهن تر دو ایده اصلی وجود دارد. یکی اینکه کیهان متولد می شود و می میرد و این یک روند طبیعی است مانند زمستان و بهار. دیگری می گوید که بشریت ناپدید می شود زیرا خدایان او را به خاطر گناهانش مجازات می کنند، اما باز هم چیز جدیدی خلق می کنند. این بسیار شماتیک و کوتاه است.

- چه چیزی در انتظار خود دین است؟ آیا نظریه ای در این مورد وجود دارد؟

- مفاهیم علمی وجود دارد که سعی می کند پیش بینی کند که دینداری مردم و خود نهادهای مذهبی چگونه تغییر می کند. یکی از آنها که در قرن نوزدهم بوجود آمد، می گوید که در آینده اصلاً دینی وجود نخواهد داشت. پیش بینی مشابهی در ارتباط با توسعه طبیعی و علوم انسانی. متفکران برجسته ای مانند کارل مارکس، آگوست کنت، زیگموند فروید و بسیاری دیگر نوشتند که علم به سادگی دین را ظرف 50 تا 100 سال جابجا خواهد کرد و کارکردهای مهم آن را برای توسعه جامعه به عهده خواهد گرفت. اما این دانشمندان عجله داشتند، اگرچه برخی از روندها را حدس زدند. برای مثال، علم در واقع تا حدی کارکرد تبیینی دین را پذیرفته است. ساختار جهان را موثرتر توضیح می دهد و تصویر منطقی تری از آن می سازد. علاوه بر این، علم امروز می تواند به فرد کمک کند تا ایده خود را از معنای زندگی و خوشبختی شکل دهد. اما هنوز نتوانسته است جای دین را بگیرد و این را خیل عظیم مؤمنان تأیید می کنند.

- علم قطعاً نتوانسته چه کارکردهایی را به عهده بگیرد؟

- اول از همه، نمی تواند نیاز انسان به امر متعالی را برآورده کند - این همان چیزی است که مطالعات دینی آن را قدرت های عالی می نامند. بسیاری وجود دارد مفاهیم علمیاز جمله موارد نوروفیزیولوژیک، که توضیح می دهد که چرا شخص می خواهد به خدا ایمان داشته باشد. اما علم هنوز نمی تواند نیاز به وجود خدا را با چیزی جایگزین کند. من نیز مانند بسیاری از مؤمنان معتقدم که اگر خدا نباشد، هستی مسطح، گرفتگی می‌شود و از بعد مهم و والا محروم می‌شود. علاوه بر این، این دین است که به جاودانگی امید می دهد، اگرچه برخی آینده پژوهان پیش بینی می کنند که علم در نهایت عمر انسان را افزایش می دهد و شاید به ما اجازه دهد تا همیشه زندگی کنیم. علاوه بر این، دین همچنان کارکرد آموزشی دارد. بشریت مدرنهنوز یک مفهوم آموزشی درخشان ایجاد نکرده است، و بسیاری از کشورها، از جمله روسیه، تاکید زیادی بر قدرت آموزش دینی دارند.

- آیا فکر می کنید علم هرگز قادر خواهد بود وجود خدا را اثبات یا رد کند؟

– پاسخ به این سوال به جهان بینی شخصی شما بستگی دارد. در بودیسم، تلاقی علم و دین قبلاً اتفاق افتاده است. مسیحیت و علم اروپای غربی با اینرسی در تضاد هستند. اما بسیاری از آینده پژوهان بر این باورند که با پیشرفت علم، شواهد غیرمستقیم از واقعیت ماورایی ظاهر خواهد شد. اولین نتایج تحقیقات مشترک بین بودایی ها و دانشمندان علوم اعصاب دلیلی برای شک به ایده مادی قدیمی ما مبنی بر اینکه پوچی چیزی نیست، می دهد. آنها انرژی قدرتمندی را در خلاء کشف کردند. بسیاری از آینده پژوهان بر این باورند که سازمان های مذهبی با یک تحول بزرگ روبرو هستند. تاریخ نشان می دهد که آنها می توانند منشأ بهترین ها و بدترین ها در یک فرد باشند. تقریباً همه ادیان نه تنها در توسعه سواد، فرهنگ و انسان‌گرایی، بلکه در جنگ‌های مذهبی، شوونیسم و ​​حفظ افکار نژادپرستانه نقش داشتند. این امر مانع از آن می شود که مردم مدرن دین را منبعی کاملاً مثبت برای توسعه جامعه ببینند و در حال حاضر به شدت بر بازاندیشی نقش آن در جامعه تأثیر می گذارد. امروزه ماهیت ترکیبی آگاهی دینی بسیار قوی است. مردم حاضر نیستند بدون قید و شرط هر آنچه را که به آنها گفته می شود بپذیرند. تاریخ بشر می داند که ادیان می توانستند 3000 سال وجود داشته باشند و سپس ناپدید شوند و ادیان جدیدی جایگزین آنها شوند. تعدادی از کارشناسان معتقدند که یک جهش انقلابی در آگاهی دینی رخ خواهد داد که در نتیجه آن دین «انسانیت جدید» ظهور خواهد کرد. این بدان معنا نیست که مسیحیت یا بودیسم ناپدید خواهند شد. آنها فقط پتانسیل جدیدی را آشکار می کنند. برخی از علمای دینی پیش بینی می کنند که ادغام مذاهب رخ خواهد داد، در حالی که برخی دیگر تمایل دارند معتقد باشند که دین جدید به باد دوم مسیحیت تبدیل خواهد شد.


دیمیتری پتروف / عکس: از آرشیو شخصی


- دمیتری بوریسوویچ، یکی از کارهای علمی شما به دنیای ارزشی انسان مدرن اختصاص داشت. چیست و چگونه تغییر می کند؟

- تعمیم این موضوع بسیار دشوار است. دنیای ارزشی اروپاییان امروز به سوی آگاهی سکولار و سکولار گرایش دارد، اما در عین حال که نگرش مثبتی نسبت به دین دارد. یعنی سنتز ارزش های سکولار و دینی وجود دارد. فرهنگ اروپایی به دنبال راه وسطی برای توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. ایالات متحده تصویر بسیار عجیبی دارد - همیشه کثرت گرایی مذهبی، حضور بسیاری وجود داشته است سازمان های مذهبیدر توسعه فرهنگ سکولار دخالت نمی کند و با قوانین سکولار مغایرت ندارد. امروزه، با قضاوت بر اساس نظرسنجی‌ها، بی‌خدایی‌ها و مؤمنانی که خود را با هیچ دینی یکی نمی‌دانند، بیشتر و بیشتر می‌شوند. به طور کلی، در جامعه مدرن، مورفولوژی خانواده در حال تغییر است، مردم برای نوع سنتی ارزش کمتری قائل هستند روابط خانوادگی. نگرش به چیزهای عجیب و غریب مردم پذیرفتنی تر می شود. در ارتباط با توسعه علم و فناوری، نگرش فرد نسبت به آینده خود در حال تغییر است، مردم شروع به اهمیت بسیار بیشتری به فناوری کردند و آینده خود را با دستاوردهای خود مرتبط کردند. بشریت از نظر فکری در حال رشد است، اما، افسوس، نه از نظر احساسی.

- آیا راهی برای مقابله با این موضوع وجود دارد؟

- بله، از طریق ارتقاء فرهنگی، عمومیت بخشیدن به حوزه هایی از زندگی که به رشد انسانیت در فرد کمک می کند. با کمک ادبیات، فرهنگ دینی، علوم دینی، فلسفه، هنر. آموزش نباید صرفاً بر پیشرفت علمی و فناوری تکیه کند. برخی از آینده شناسان در مورد همزیستی احتمالی انسان و ماشین صحبت می کنند و بسیاری از این موضوع خوشحال هستند. اما زمانی که فناوری، و نه مردم، الهام بخش آینده ما شوند، اشتباه است.