صفحه اصلی / روی چیزها / آیا بستگان ما در بهشت ​​منتظر ما هستند؟ آیا روح بستگان پس از مرگ ملاقات می کنند - اعتقادات مذهبی جهان

آیا بستگان ما در بهشت ​​منتظر ما هستند؟ آیا روح بستگان پس از مرگ ملاقات می کنند - اعتقادات مذهبی جهان

محتوا

وقتی یکی از نزدیکان ما می میرد، زنده ها می خواهند بدانند که آیا مرده پس از مرگ جسمی می توانند ما را بشنوند یا ببینند، آیا امکان تماس با آنها و دریافت پاسخ سوالات وجود دارد یا خیر. داستان های واقعی زیادی وجود دارد که این فرضیه را تایید می کند. آنها در مورد دخالت دنیای دیگر در زندگی ما صحبت می کنند. ادیان مختلف نیز نزدیک بودن روح مردگان به عزیزان را انکار نمی کنند.

انسان هنگام مرگ چه می بیند؟

آنچه که یک شخص در هنگام مرگ بدن فیزیکی می بیند و احساس می کند را فقط می توان با داستان های کسانی که مرگ بالینی را تجربه کرده اند قضاوت کرد. داستان بسیاری از بیمارانی که پزشکان توانستند آنها را نجات دهند، اشتراکات زیادی دارند. همه آنها در مورد احساسات مشابه صحبت می کنند:

  1. مردی افراد دیگری را که روی بدنش خم می شوند از پهلو تماشا می کند.
  2. در ابتدا احساس اضطراب شدید می شود، انگار روح نمی خواهد بدن را ترک کند و با زندگی معمول زمینی خداحافظی کند، اما بعد آرامش فرا می رسد.
  3. درد و ترس ناپدید می شوند، وضعیت هوشیاری تغییر می کند.
  4. شخص نمی خواهد به عقب برگردد.
  5. پس از عبور از یک تونل طولانی، موجودی در دایره ای از نور ظاهر می شود و شما را صدا می کند.

دانشمندان بر این باورند که این برداشت ها با احساس شخصی که به دنیای دیگری منتقل شده است، ارتباطی ندارد. آنها بینایی هایی مانند افزایش هورمونی، اثرات داروها و هیپوکسی مغز را توضیح می دهند. اگرچه ادیان مختلف، با توصیف روند جدایی روح از بدن، در مورد پدیده های مشابه صحبت می کنند - مشاهده آنچه اتفاق می افتد، ظهور یک فرشته، خداحافظی با عزیزان.

آیا این درست است که افراد مرده می توانند ما را ببینند؟

برای پاسخ به اینکه آیا بستگان متوفی و ​​سایر افراد ما را می بینند، باید نظریه های مختلفی را در مورد زندگی پس از مرگ مطالعه کنیم. مسیحیت در مورد دو مکان متضاد صحبت می کند که روح پس از مرگ می تواند به آنجا برود - بهشت ​​و جهنم. بسته به اینکه یک شخص چگونه زندگی کرده است، چقدر با عدالت زندگی کرده است، او با سعادت ابدی پاداش می گیرد یا محکوم به رنج بی پایان برای گناهانش است.

هنگام بحث در مورد اینکه آیا مردگان پس از مرگ ما را می بینند یا خیر، باید به کتاب مقدس رجوع کنیم که می گوید ارواحی که در بهشت ​​آرام می گیرند زندگی خود را به یاد می آورند، می توانند رویدادهای زمینی را مشاهده کنند، اما احساسات را تجربه نمی کنند. افرادی که پس از مرگ به عنوان قدیس شناخته شدند، در برابر گناهکاران ظاهر می شوند و سعی می کنند آنها را در مسیر واقعی راهنمایی کنند. بر اساس نظریه های باطنی، روح متوفی تنها زمانی با عزیزان ارتباط نزدیکی دارد که وظایف انجام نشده ای داشته باشد.

آیا روح یک فرد متوفی عزیزان خود را می بیند؟

پس از مرگ، زندگی بدن به پایان می رسد، اما روح به زندگی خود ادامه می دهد. قبل از رفتن به بهشت، 40 روز دیگر در کنار عزیزانش می‌ماند و سعی می‌کند از آنها دلجویی کند و درد فقدان را کم کند. بنابراین، در بسیاری از ادیان مرسوم است که برای همراهی روح به دنیای مردگان، مراسم تشییع جنازه را برای این زمان تعیین می کنند. اعتقاد بر این است که اجداد حتی سال ها پس از مرگ ما را می بینند و می شنوند. کشیش ها توصیه می کنند که در مورد اینکه آیا مرده پس از مرگ ما را می بینند یا خیر، حدس و گمان نزنیم، بلکه سعی کنیم کمتر در مورد از دست دادن غمگین باشیم، زیرا رنج بستگان برای متوفی دشوار است.

آیا روح آن مرحوم می تواند برای زیارت بیاید؟

هنگامی که ارتباط بین عزیزان در طول زندگی قوی بود، این رابطه به سختی قطع می شود. بستگان می توانند حضور متوفی را احساس کنند و حتی شبح او را ببینند. این پدیده فانتوم یا شبح نامیده می شود. نظریه دیگری می گوید که روح فقط در خواب برای ارتباط می آید، زمانی که بدن ما خواب است و روح ما بیدار است. در این دوره می توانید از بستگان متوفی کمک بخواهید.

آیا فرد متوفی می تواند فرشته نگهبان شود؟

بعد از از دست دادن یک عزیز، درد از دست دادن می تواند بسیار زیاد باشد. می‌خواهم بدانم آیا بستگان متوفی می‌توانند صدای ما را بشنوند و از ناراحتی‌ها و ناراحتی‌های خود برای ما بگویند؟ آموزه های دینی انکار نمی کند که مردگان به فرشتگان نگهبان هم نوع خود تبدیل می شوند. اما برای دریافت چنین انتصابی، انسان در زمان حیات خود باید فردی عمیقاً مذهبی باشد، گناه نکند و از دستورات خداوند پیروی کند. غالباً فرشتگان نگهبان یک خانواده به کودکانی تبدیل می شوند که زودتر رفته اند یا افرادی که خود را وقف عبادت کرده اند.

آیا ارتباطی با مرده وجود دارد؟

به عقیده افراد دارای توانایی های روانی، بین دنیای واقعی و آخرت ارتباط وجود دارد و بسیار قوی است، بنابراین می توان عملی مانند صحبت با متوفی را انجام داد. برای تماس با متوفی از دنیای دیگر، برخی از روانشناسان جلسات معنوی برگزار می کنند، جایی که می توانید با یکی از بستگان متوفی ارتباط برقرار کنید و از او سؤال کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است، درود و درود خدا بر پیامبر ما محمد و اهل بیت و همه یارانش باد!

در بهشت ​​پیوندهای خانوادگی وجود خواهد داشت و در قرآن نشانه های مستقیمی بر این امر وجود دارد:
خداوند متعال در مورد مؤمنان می فرماید:

أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ، جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ

«آخرین سرا برای آنها آماده شده است، بهشت ​​های عدن که همراه با پدران، همسران و فرزندان صالح خود وارد آن می شوند. فرشتگان از هر دروازه ای به آنها وارد می شوند» (رعد 13: 22-23).

خداوند متعال نیز در مورد دعایی که فرشتگان برای مؤمنان به سوی او می روند، می فرماید:

رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

«پروردگارا! آنها را به باغهای عدن که به آنها وعده دادی و همچنین نیکوکاران از پدران و همسران و فرزندانشان را بیاور. همانا تو مقتدر و حکیمی» (غافر/40/8).

خداوند متعال نیز فرمود:

ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ

با همسران خود با شادی وارد بهشت ​​شوید.(زخرف 43: 70).

خداوند متعال نیز فرمود:

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ

«ما مؤمنان را با فرزندانشان که با ایمان از آنها پیروی کردند محشور می‌کنیم و از اعمالشان چیزی کم نمی‌کنیم» (سوره 52:21).

بنابراین، در بهشت ​​پیوندهای فامیلی وجود خواهد داشت، اما، البته، به شرطی که همه آنها مسلمان بمیرند!

در مورد آخرين آيه و فهم آن، اينكه آيا خويشاوندان با هم باشند، هر چند درجات آنها در بهشت ​​متفاوت باشد، چنان كه از معناى ظاهرى آيه بر مى آيد، علما در اين مسأله اختلاف نظر داشتند. شخصی معتقد بود که اگر خداوند این رحمت را عنایت فرماید، می تواند همه اعضای خانواده را با پدر و مادری که درجه آنها در بهشت ​​بالاتر از درجه آنهاست محشور کند. و شخصی معتقد بود که این آیه به کودکانی اشاره دارد که در سنین پایین، قبل از رسیدن به بلوغ مرده اند.

ابن عباس رضی الله عنه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که فرمود: «خداوند درجة اولاد مؤمن را در بهشت ​​به درجه او می‌رساند، هر چند کمتر از او کار نیک انجام داده باشند، تا چشم‌ها را از آنها لذت ببرد». . سپس این آیه را خواند: «ما مؤمنان را با فرزندانشان که به ایمان پیروی کردند محشور می‌کنیم و از اعمالشان چیزی کم نمی‌کنیم» (سوره 52:21). البزار 3/70، الطحاوی در شرح مشكل الاثار 2/14، جرجانی در الامالی 141. حدیث صحیح است. رجوع به «السلسلیا الصحیحة» 2490 شود.

اما علما اختلاف نظر داشتند که آیا این سخنان متعلق به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است یا اینکه این سخنان از خود ابن عباس است. اما شیخ البانی می گوید: «می‌توان گفت که این پیام صحابی است، اما از نظر مقامی شبیه پیامی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شده است، زیرا چنین مطالبی بر اساس نظر شخص گفته نمی‌شود. ”. رجوع به صحیحه 5/647 شود.

حافظ بن کثیر گفت: «خداوند متعال می فرماید: «بهشت عدن که با پدران و همسران و فرزندان صالح خود وارد آن خواهند شد».. يعنى: خداوند ميان آنان و كسانى را كه از پدران و همسران و فرزندانشان دوست مى داشتند، در باغهاى بهشت ​​محشور مى كند، كه از مؤمنان شايسته ورود به بهشت ​​را داشتند، تا چشمانشان در آنها خشنود شود. علاوه بر این، انسان را می‌توان از درجة پست بهشت ​​به مرتبه‌ی رفیع رساند، بدون اینکه از درجة صاحب مرتبه‌ای کاسته شود، به سبب رحمت و نیکی خداوند، چنان که خداوند متعال فرمود:«ما مؤمنان را با فرزندانشان که با ایمان از آنها پیروی کردند محشور می‌کنیم و از اعمالشان چیزی کم نمی‌کنیم». رجوع به «تفسیر ابن کثیر» 8/136 شود.

انشاءالله خداوند بهشتیان را غمگین نکند و حتی کاری کند که بهشتیان خویشاوندان خود را از جهنمیان فراموش کنند. در بهشت ​​هیچ غمی وجود نخواهد داشت!

از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ابراهیم در روز قیامت با پدرش آذر که صورتش غبارآلود و تیره شده است ملاقات می کند و به او می گوید: مگر به تو نگفتم که با من مخالفت نکن؟! پدرش می گوید: امروز تسلیم تو می شوم! سپس ابراهیم ندا می دهد: «پروردگارا! به راستی تو به من وعده داده‌ای که در روزی که (بندگانت) برانگیخته می‌شوند رسوام نکنی، اما آیا شرم‌آورتر از عزل پدرم هست؟!» سپس خداوند متعال می فرماید:«همانا من بهشت ​​را بر کافران حرام کردم!» سپس به او گفته می شود: ای ابراهیم، ​​این زیر پای تو چیست؟ و چون بنگرد کفتاری را می‌بیند که خون پاشیده شده و پاهایش را گرفته و در آتش می‌اندازند». . البخاری 3350.

در روایت دیگری از حدیث آمده است که پس از آن خداوند متعال از او می‌پرسد: «ای غلام این پدر توست؟»که او پاسخ خواهد داد: «نه، به عظمت تو سوگند» . الحکیم 4/589. حدیث صحیح است. رجوع به صحیح الطرغیب 3631 شود.

و در روایت بذر آمده است که می فرماید: "من شما را نمی شناسم" . حافظ هیثمی همه راویان را امین خوانده است. رجوع به «مجمع الزوائد» 1/118 شود.

از خداوند متعال می خواهم که به ما و نزدیکانمان در اسلام و سنت آرامش دهد و ما را در بهشت ​​با آنان محشور کند!

و در خاتمه الحمدلله رب العالمین!

ملاقات با عزیزان و نزدیکان.


اغلب در نامه ها از من می پرسند که آیا اقوام خود را که پیش از ما به آن دنیا رفته اند، آنجا خواهیم دید؟بله، البته، ما با همه خانواده و عزیزانمان در آنجا ملاقات خواهیم کرد! به یاد داشته باشید که دردر دنیای آرزوها 2 قانون در کار است - قانون جذب و دافعه. اولی در بالاترین لایه های این جهان ذاتی است و دومی - در لایه های پایین آن، یعنی. برزخ.

در مورد قرار ملاقات با خانواده و عزیزانتان البته قانون جذب عمل می کند. و قاعدتاً آنجا می دانند که چه موقع مناسب است که خویشاوندش در اینجا بمیرد و به ملاقات او بیاید. آنها همچنین به نوعی می دانند که آیا آن زمان فرا رسیده است یا نه. یعنی گاهی انسان خود را در حالت مرگ بالینی می بیند، در آنجا با یک نفر آشنا می شود و آن شخص که قبلاً برای ما فوت کرده است، به او می گوید که هنوز وقت او نیست، ساعتش هنوز نرسیده است. که او باید برگردد

اما بیایید به آن دو قانون برگردیم. از آنجایی که قانون جذب مشخصه اقشار بالاست و میت همچنان باید با گذراندن دوران برزخ به آنها برسد، نزدیکان و عزیزان نمی توانند مدت زیادی با او بمانند. آنها به استقبال او می آیند و چیزی به او می گویند، اما نمی توانند مدت زیادی با او بمانند. قانون دافعه شروع به کار خواهد کرد و آنها باید از هم جدا شوند. اما نه به این دلیل که این قانون هر چیزی را که ضربه نمی زند دفع می کند. خیر، این قانون فقط در مورد افراد منفی کار می کند. پدیده ها، به این ترتیب ما به تدریج دچار تطهیر می شویم و به تدریج خود را از صفات بد خود رها می کنیم و در نتیجه پاک می شویم.

در مورد اقوام، اگر آنها را دوست داشتند و می خواستند آنها را ببینند،قانون دافعه کار نمی کند (برعکس، جاذبه است). اما برای مدتی باید از هم جدا شوند. اگر خود آن اقوام هنوز در برزخ در حال گذراندن زمان باشند، بیشتر همدیگر را خواهند دید و اگر قبلاً از برزخ گذشته باشند و در بهشت ​​اول باشند، تازه متوفی باید صبر کند تا خودش به آن طبقه برسد. - همه چیز وجود دارد فقط چیزهای خوب و آنها برای مدت طولانی در آنجا ملاقات خواهند کرد!

سوال از کتاب ام. هندل:

آیا ما عزیزانمان را بعد از مرگ ملاقات می کنیم، اگر بودند؟دین دیگری یا حتی ملحدان؟

پاسخ ام. هندل:

بله، البته ما آنها را ملاقات می کنیم و آنها را می شناسیم زیرا در مرگ قدرت دگرگونی وجود ندارد. انسان دقیقاً به همان شکلی که اینجا بود به آن دنیاها می رود، زیرا خودش را دقیقاً به همان شکلی تصور می کند که در طول زندگی به اینجا نگاه می کرد، امامحلجایی که ما ملاقات می کنیم البته بستگی دارداز چند چیز.

اولاً، اگر ما عمیقاً مذهبی زندگی می‌کردیم و قوانین خدا را رعایت می‌کردیم، زمان ما در برزخ به طور غیرعادی کوتاه می‌شود، و سپس زمان ما در بهشت ​​اول نیز کوتاه می‌شود، زیرا چنین افرادی چیز کمی دارند که آنها را در جهان نگه دارد. آرزوهای جهانی و همچنین در طول زندگی خود سعی کردند نه تنها درد دیگران را احساس کنند (و بنابراین اکنون از برزخ رهایی خواهند یافت) بلکه شادی سایر افراد را نیز احساس کنند. آنها قبلاً در طول زندگی خود هدف دنیای آرزوها را در اینجا برآورده کرده اند و بنابراین می توانند به سرعت به دنیای فکر بعدی بروند. آرزوی آنها رسیدن به بهشت ​​دوم در عالم اندیشه است، جایی که با لذت فراوان به اعماق وجود الهی پی خواهند برد.

اما اگر معشوق چنین شخصی ماهیت متفاوتی داشت و علایق دیگری داشت که می توانست او را برای مدت طولانی در دنیای آرزوها نگه دارد، ملاقات آنها می توانست مدت زیادی طول بکشد تا زمانی که این عزیز دوم زمان خود را کامل کند. در دنیای آرزوها و به دنیای اندیشه نقل مکان می کند، جایی که در نهایت می توانند ملاقات کنند.

اگر چنین اتفاقی می افتاد که ما به زودی پس از چنین دوستی از دنیا می رفتیم، شاید برای بیست سال ملاقات ما با او در بهشت ​​انجام نمی شد. یادآوری می کنم که منظور ما شخصی است که زندگی بسیار معنوی داشته و بنابراین در برزخ معطل نمی شود، دوست ملحد او که در طول زندگی خود قوانین طبیعت را رعایت نکرده است، چه زمانی باید برای مدت طولانی در برزخ بماند. این مکان) امادر عین حال، ما نباید فراموش کنیم که در آن دنیا زمان اصلاً معنایی ندارد و 20 سال می تواند تقریباً بدون توجه بگذرد.

دوست مادی گرا که زندگی خوبی با اصول اخلاقی بالا داشته است، همانطور که اغلب در مورد چنین افرادی می بینیم، با توجه به مدت زمان معینی برای چند سال در منطقه چهارم دنیای آرزو بوده است. از زندگی او و تنهاسپس به بهشت ​​دوم می رود، هرچند باید توجه داشت که اقامت او در اینجا به اندازه فردی با ارزش های دینی و معنوی والای کامل و شگفت انگیز نخواهد بود.

در اینجا ما او را می‌بینیم، وقتی ملاقات می‌کنیم، او را می‌شناسیم و قرن‌ها در کار روی محیط آینده‌مان مشارکت می‌کنیم، و اینجا، در بهشت ​​دوم، او دیگر اصلاً ماتریالیست نخواهد بود. در اینجا، هر یک از ما می‌دانیم و احساس می‌کنیم که یک موجود روحانی هستیم و خاطره‌ای از این زندگی زمینی فقط به عنوان یک رویای بد داریم. بنابراین، انسان در طول حیاتش به هر ایمان و خداباوری هم که باشد، پس از مرگ و عروج در عوالم روحانی، سرانجام به هر حال به فطرت الهی واقعی خود پی خواهد برد. .

کمی بیشتر در مورد این موضوع. شما به میلیاردها مرگ اشاره کردید و احتمالاً فکر می کنید که همه ما در آنجا قاطی شده ایم. نه اصلامردم یک کشور خود را در همان جهان می یابند، مشابه آنچه روی زمین بود، یعنی روس ها با روس ها، انگلیسی ها با انگلیسی ها و غیره. این دوباره طبق قانون جذب تکرار می شود. ما به منطقه ای کشیده شده ایم که برای ما قابل درک است. همچنین، طبق ایمان، عوالم ما عموماً از هم جدا هستند، اما اگر بخواهید، می توانید وارد دنیای دیگری شوید - مثلاً دنیای مسلمانان. کسی را در آنجا ببینید، اما پس از مدتی قطعاً می خواهید به دنیای دین خود بازگردید.

اما شاید یک خبر غیرمنتظره دیگر برای شما وجود داشته باشد! در زمان معینی می توانیم آنجا را ببینیم،به خواست دوباره ما، تمام زندگی های قبلی ماو خاطره همه آن حوادث و تجربیات برای ما آشکار خواهد شد. و بنابراین، علاوه بر افراد نزدیک در این زندگی، با بسیاری از عزیزان زندگی گذشته خود نیز آشنا خواهیم شد! بسیاری از آنها قبلاً آنجا منتظر ما هستند!

پس از مدتی اقامت در عوالم برتر و پس از اینکه یاد گرفتیم زندگی گذشته خود را مطالعه کنیم، اگر بخواهیم می توانیمدریابید که چند بار دوست داشتیم و چه کسی را دوست داشتیم. و اگر عزیزان ما از زندگی های گذشته در آن لحظه در یک جهان با ما باشند (یعنی دنیای آرزوها یا دنیای افکار - که به احتمال زیاد) ما می توانیم همه آنها را ملاقات کنیم و این ما را به هیچ وجه شرمنده نخواهد کرد. به نحوی قادر خواهیم بود که همه آنها را به یکباره دوست داشته باشیم... و سپس باید به یاد داشته باشیم که عشق در عوالم برتر هیچ جاذبه فیزیکی ندارد. شما این احساس را در برزخ بسیار پشت سر خواهید گذاشت، زیرا ... این پایین ترین احساس عشق است اما شما همه چیز را با خود بالاتر خواهید برد و این به شما امکان می دهد عزیزان خود را از زندگی های مختلف به یاد آورید.

سوال از کتاب ام. هندل:

آیا عزیزانی را که از دروازه های مرگ عبور می کنند، می شناسیم؟ ( فکر می‌کنم این یعنی زمانی که هر دوی این افراد می‌میرند و آیا می‌توانند همدیگر را در آن دنیا بشناسند؟ )

پاسخ ام. هندل:

بله، البته ما عزیزانمان را آنجا می شناسیم. وقتی انسان برای همیشه بدن متراکم خود را ترک می کند، از نظر ظاهری دقیقاً همان چیزی است که در زمان مرگ بوده است. تنها تفاوتش این است که او دیگر بدن فیزیکی ندارد، اما خود را در دنیای آرزو مانند این زندگی می بیند، زیرا در آگاهی او نه تنها تصاویری از کل زندگی او وجود دارد، بلکه تصاویری از آنچه او شبیه اینجا بود و به محض اینکه به دنیای آرزو می رود، این تصاویر آگاهی او بلافاصله شکل مناسبی به خود می گیرد تا هرکسی که او را در زندگی زمینی می شناسد او را در آنجا نیز می شناسد.

علاوه بر این، خوب است که اضافه شود در مرگ هیچ قدرت دگرگونی وجود نداردکه یک نفر باقی می ماند ذهنی و اخلاقیدقیقا مثل قبل از لحظه مرگ ما اغلب در زندگی خود می شنویم که چگونه افرادی که کسی را دوست داشتند در مورد شخصی که آنها را ترک کرده صحبت می کنند، تقریباً به عنوان یک فرشته، حتی اگر او در طول زندگی خود یک شیطان واقعی بود. اما معمولاً فکر می‌کنند این بی‌احترامی به یاد و خاطره متوفی است که او را به همان شکلی که در زمان حیاتش سزاوارش بوده خطاب کنند.

اما واقعیت این است که آن که آدم خوبی بود حتی بعد از مرگش هم خوب می شود و آن که شخصیت وحشتناکی داشت بدون هیچ تغییری وارد دنیای دیگری می شود.

من هم پاسخ خود را به ولادیمیر دارم، اما متأسفانه بدون اصل سؤالات او که بسیار جالب بودند، اما فکر می کنم در طول توضیحات شما بتوانید آنها را خودتان تعیین کنید.

بنابراین، کمی توضیح بیشتر در مورد جلسات در بهشت :

من نمی توانم به این سؤالات شما دقیقاً پاسخ دهم، اما دقیقاً چگونه این اتفاق می افتدملاقات با خانواده و عزیزان اما منطقاً برای این کار آنها اولاً به تمایل خود برای ملاقات و دیدن شما نیاز دارند. بنابراین، اگر برخی از اقوام در کودکی از زندگی شخصی فوت کرده اند، احتمالاً اینطور نبوده استآنها بسیار علاقه مند به دیدن او خواهند بود، اگر فقط آن نوزاد را دوست داشته باشند و او را به یاد آورند. به طور کلی، اینجا همه چیز به میل خود روح بستگی دارداولاً و ثانیاً برای این کار آنها نیز باید از "برتران" بالای ما در آنجا اجازه بگیرند.

در مورد یتیمان منظورتان پدر و مادر آنهاست؟ از این گذشته ، آنها در طول زندگی خود هنوز دوست و آشنا خواهند شد و همچنین از آمدن آنها خوشحال خواهند شد. اما، اگر منظور شما مادر و پدر است، دوباره اینجا همه چیز به خواسته آن والدین بستگی دارد. اگر به خاطر داشته باشید در دنیای آرزو 2 قانون وجود دارد - قانون جذب و دافعه. دومی در لایه های زیرین این جهان عمل می کند و اولی در لایه های بالایی آن. و البته برای دیدن عزیزتان - قانون جذب در اینجا عمل می کند و به طور خودکار همه چیز را برای عزیزانتان اتفاق می افتد، آنها را به سمت یکدیگر جذب می کند.

درباره کسانی که در حال حاضر از برزخ می گذرند. در اپیزود به یاد بیاورید که درد در برزخ چقدر شدید است، ما به آنچه آنجاست نگاه کردیم دوره های استراحت وجود داردبین انجام کارهای مختلف - در این دوره است که روح می تواند عزیزان خود را ببیند یا در صورت لزوم با یک تازه وارد ملاقات کند. اگر آنها در آن زمان بسیار مشغول کار هستند، پس فکر می‌کنم کمی بعد، زمانی که درس خاصی را به پایان رساندند و به پایان رساندند، بتوانند همدیگر را ببینند، اگرچه من در این مورد کاملاً مطمئن نیستم. به نظر من هنوز هم می توانند افراد دیگر را در حین بازداشت ببینند، احتمالاً بستگی به نوع بازداشت دارد.

و دیوانه ها همچنین می توانند توسط اقوام ملاقات کنند اگر آنها او را دوست داشته باشند. به عنوان مثال، یک مادر، شما نمی توانید قلب یک مادر را تغییر دهید. یا دوستان جنایتکارش.

اما کسانی که به طور نابهنگام و ناگهانی فوت کرده اند همیشه ملاقات نمی کنند و حتی همیشه به آنها کمک نمی شود تا آنچه را که برای آنها اتفاق افتاده است توضیح دهند. همین چند وقت پیش مادری برایم نامه نوشت که پسرش را در 22 سالگی از دست داد (او معتاد به مواد مخدر بود) و می نویسد که پس از مرگ او، پسرش اغلب به رویاهایش می آمد و به او زنگ می زد: نفهمید کجاستو مدام می پرسید کجاست؟ می بینید، به این معنی است که هیچ کس در آنجا برای او توضیح نداد که چه اتفاقی برای او افتاده است، زیرا او حتی نمی فهمید که قبلاً مرده است! ضمناً در مورد رویاهایی که در آنها مرده می بینیم: همیشه وضعیت آن شخص را در عوالم بالاتر در زمان خواب نشان می دهند، یعنی. آنها قطعا باید باور شوند!

در مورد پانوراما، من قطعا می توانم به شما اطمینان دهم که هیچ کس به جز شخصی که آن را مشاهده می کند نمی تواند آن را ببیند! فقط او و هیچ کس دیگری قادر به دیدن پانورامای زندگی او نیستند. بنابراین هیچ کس در آنجا نمی تواند به اعمال دیگران نگاه کند. به نوعی پانوراما فقط برای شخصی که آن را دارد قابل مشاهده می شود.

در فید خبری ما مشترک شویدو شما این فرصت را خواهید داشت که به طور منظم اخبار سایت را با جالب ترین سوالات خوانندگان و اخباری که در اطراف ما اتفاق می افتد دریافت کنید! برای انجام این کار، نامه ای با علامت "اشتراک" و نام خود را به صندوق پستی سایت ارسال کنید.

در اولین روزهای پس از جدایی از بدن، روح با مکان های بومی خود ارتباط برقرار می کند و با عزیزان متوفی یا بهتر است بگوییم با روح آنها ملاقات می کند. به عبارت دیگر، او با آنچه در زندگی زمینی گرانبها بود ارتباط برقرار می کند.

او یک توانایی جدید شگفت انگیز به دست می آورد - دید معنوی. بدن ما دروازه ای مطمئن است که با آن از دنیای ارواح بسته شده ایم تا دشمنان قسم خورده ما، ارواح افتاده، به ما هجوم نیاورند و ما را نابود نکنند. اگرچه آنها آنقدر حیله گر هستند که راه حل هایی پیدا می کنند. و برخی بدون اینکه خودشان آنها را ببینند به آنها خدمت می کنند. اما بینش معنوی که پس از مرگ باز می شود، به روح این امکان را می دهد که نه تنها ارواح موجود در فضای اطراف را به شکل واقعی خود ببیند، بلکه عزیزان فوت شده خود را نیز ببیند، که به روح تنها کمک می کند تا به جدید و غیر معمول عادت کند. شرایط برای آن

بسیاری از کسانی که تجربیات پس از مرگ داشته اند از برخورد با بستگان یا آشنایان متوفی صحبت کرده اند. این ملاقات ها در زمین، گاه اندکی پیش از خروج روح از بدن و گاه در محیط دنیای اخروی صورت می گرفت. به عنوان مثال، زنی که مرگ موقت را تجربه کرد، شنید که یک پزشک به خانواده اش گفت که او در حال مرگ است. از بدنش بیرون آمد و برخاست، بستگان و دوستان مرده خود را دید. او آنها را شناخت و آنها خوشحال شدند که او را ملاقات کردند.

زنی دیگر بستگانش را دید که با او سلام و احوالپرسی می کنند و با او دست می دهند. آنها لباس سفید پوشیده بودند و خوشحال بودند و خوشحال به نظر می رسیدند. «و ناگهان به من پشت کردند و شروع به دور شدن کردند. و مادربزرگم در حالی که از روی شانه‌اش نگاه می‌کرد، به من گفت: «ما بعداً می‌بینیم، نه این بار.» او در 96 سالگی درگذشت، و در اینجا چهل تا چهل و پنج ساله، سالم و شاد به نظر می رسید.

مردی می گوید در حالی که در یک سر بیمارستان در حال مرگ بر اثر سکته قلبی بود، در همان زمان خواهر خودش در سر دیگر بیمارستان بر اثر حمله دیابت در حال مرگ بود. او می گوید: «وقتی بدنم را ترک کردم، ناگهان خواهرم را دیدم. از این بابت خیلی خوشحال شدم چون خیلی دوستش داشتم. در حالی که با او صحبت می کردم، خواستم دنبالش بروم، اما او در حالی که رو به من کرد، با توضیح اینکه زمان من هنوز نرسیده است، دستور داد که همان جا بمانم. وقتی بیدار شدم به دکترم گفتم با خواهرم که تازه فوت کرده بود آشنا شدم. دکتر باور نکرد با این حال، به درخواست مداوم من، او پرستاری را برای بررسی فرستاد و همانطور که به او گفتم متوجه شد که او به تازگی فوت کرده است.» و داستان های مشابه زیادی وجود دارد. روحی که به زندگی پس از مرگ رفته است اغلب در آنجا با کسانی که به او نزدیک بودند ملاقات می کند. اگرچه این ملاقات معمولاً کوتاه مدت است. زیرا آزمایش های بزرگ و قضاوت خصوصی در انتظار روح پیش رو است. و تنها پس از یک محاکمه خصوصی تصمیم گرفته می شود که آیا روح باید در کنار عزیزان خود باشد یا اینکه مقصد آن مکان دیگری است. از این گذشته، روح مردگان به میل خود، هر کجا که بخواهند سرگردان نیست. کلیسای ارتدکس تعلیم می دهد که پس از مرگ بدن، خداوند برای هر روح محل اقامت موقت خود را تعیین می کند - یا در بهشت ​​یا جهنم. بنابراین، ملاقات با ارواح خویشاوندان متوفی را نه به عنوان یک قاعده، بلکه به عنوان استثنائاتی که خداوند به نفع افرادی که اخیراً درگذشته اند، که یا هنوز روی زمین زندگی نکرده اند، یا اگر روح آنها از وضعیت جدید خود ترسیده باشد، پذیرفته شود. وضعیت، به آنها کمک کنید.

وجود روح فراتر از تابوت است، جایی که همه چیزهایی را که به آن عادت کرده، برایش عزیز بوده و در زندگی موقت زمینی خود آموخته را منتقل می کند. طرز تفکر، قوانین زندگی، تمایلات - همه چیز توسط روح به زندگی پس از مرگ منتقل می شود. بنابراین، طبیعی است که ابتدا روح به فضل الهی با کسانی که در زندگی زمینی به او نزدیکتر بودند ملاقات کند. اما این اتفاق می افتد که عزیزان متوفی برای افراد زنده ظاهر می شوند.

و این به معنای مرگ قریب الوقوع آنها نیست. دلایل می تواند متفاوت باشد و اغلب برای مردمی که روی زمین زندگی می کنند غیرقابل درک است. برای مثال، پس از رستاخیز منجی، بسیاری از کسانی که مردند نیز در اورشلیم ظاهر شدند (متی 27:52-53). اما مواردی نیز وجود داشت که مردگان به نظر می رسیدند تا زنده هایی را که سبک زندگی ناعادلانه ای داشتند، نصیحت می کردند. با این حال، لازم است رؤیاهای واقعی را از وسواس های اهریمنی متمایز کنیم، که پس از آن فقط ترس و حالت ذهنی مضطرب باقی می ماند. زیرا موارد ظهور ارواح از آخرت نادر است و همیشه در خدمت اندرز به زندگان است.

پس چند روز قبل از مصیبت (دو یا سه) روح با همراهی فرشتگان محافظ روی زمین است. او می‌تواند از مکان‌هایی که برایش عزیز بوده‌اند دیدن کند یا در طول زندگی‌اش به جایی که می‌خواسته است برود. آموزه حضور روح در زمین در اولین روزهای پس از مرگ در کلیسای ارتدکس در قرن چهارم وجود داشت. روایات پاتریستیک گزارش می دهد که فرشته ای که راهب ماکاریوس اسکندریه را در صحرا همراهی می کرد می گوید: «روح متوفی از فرشته ای که از آن محافظت می کند در اندوهی که از جدایی از بدن احساس می کند تسکین می یابد، به همین دلیل است که امید خوب متولد می شود. در آن به مدت دو روز روح به همراه فرشتگانی که با او هستند اجازه دارد هر کجا که بخواهد روی زمین راه برود. بنابراین روحی که بدن را دوست دارد، گاه در نزدیکی خانه ای که در آن از بدن جدا شده، سرگردان می شود، گاه در نزدیکی تابوتی که بدن در آن نهاده شده است، و به این ترتیب دو روز را مانند پرنده ای به دنبال آشیانه ای برای خود می گذراند. و نفس نیکوکار در آن جاهایی که حق را انجام می‌داد راه می‌رود...»

باید گفت این روزها یک قانون اجباری برای همه نیست. آنها فقط به کسانی داده می شوند که وابستگی خود را به زندگی دنیوی زمینی حفظ کرده اند و برای آنها جدایی از آن دشوار است و می دانند که دیگر هرگز در دنیایی که ترک کرده اند زندگی نخواهند کرد. اما همه ارواح که با بدن خود جدا می شوند به زندگی زمینی وابسته نیستند. بنابراین، مثلاً اولیای مقدس که اصلاً به چیزهای دنیوی دلبستگی نداشتند، دائماً در انتظار گذار به دنیای دیگر زندگی می کردند، حتی به مکانهایی که اعمال نیک انجام می دادند جذب نمی شوند، بلکه بلافاصله صعود خود را به بهشت ​​آغاز می کنند. .

  1. الیا
  2. آلسیا
  3. دانیل
  4. نایلیا
  5. ناشناس
  6. ایگور
  7. ماریا
  8. آلسیا
  9. آندری
  10. ناشناس
  11. Sp
  12. یک...
  13. ایوان
  14. کارینا
  15. ناتالیا
  16. ناشناس
  17. آرینا
  18. ناشناس
  19. گالا
  20. ایگور
  21. تاتیانا
  22. گوزالیا
  23. آلنا
  24. عشق
  25. لنا
  26. تانیا
  27. ناشناس
  28. ناشناس
  29. ناشناس
  30. ناشناس
  31. تاتیانا
  32. آندری
  33. رز
  34. ناشناس
  35. آتا
  36. کاترین
  37. ناشناس

بهشت شریف، زیباترین مهربانی، دهکده ای خداآفرین، تفریح ​​و لذت بی پایان،

منزه بر صالحان و جمال انبیا و منزلگاه مقدس، با صدای برگ هایت به آفریدگار همه دعا کن.

دروازه هایی را که با جنایت بسته بودم باز کردم.

روزه تریودیون، هفته غذای خام، استخاره به خداوند گریه کردم.

درباره بهشت

- پدر اسکندر، لطفاً در مورد نتایجی که با مطالعه نوشته های پدران مقدس در مورد بهشت ​​به دست آوردید، بگویید.

وظیفه خودم با توجه به گستره توانایی هایم بسیار ساده است. من فکر می کنم قبل از هر چیز باید تعالیم پدران مقدس در مورد کیهان و خلقت جهان را به طور کامل مطالعه کنیم و آن را نظام مند کنیم. در اینجا می توانید مطالبی برای نوشتن ده پایان نامه پیدا کنید، اما تعداد کمی از آنها این کار را انجام می دهند. در این میان، هرکسی که در مورد خلقت جهان و انسان می نویسد، علاقه زیادی به رجوع به پدران مقدس دارد. یعنی ما اغلب می بینیم که چگونه نقل قول های فردی گرفته می شود و با استدلال نویسنده تنظیم می شود. این رویکرد را به سختی می توان علمی دانست.

ویژگی اصلی تعلیم پدران مقدس درباره آفرینش جهان به نظر من توجه به فعل روح القدس بود. روح خدا از همان آغاز خلقت خود در جهان آفریده ماندگار بود و کتاب مقدس (در نسخه عبری) این عمل را به پرنده ای تشبیه می کند که از تخم بیرون می آید - اینگونه است که سنت افرایم سوری متن عبری را ترجمه می کند. جهان به عنوان یک کیهان آفریده شده در ابتدا و پیوسته مملو از زندگی تلقی می شد. این پری اولیه زندگی، کیهان اولیه را با آنچه اکنون می بینیم متفاوت می کند.

چنانکه امروز می بینیم، چنین علاقه زیادی به خود ماده، بسیار دیرتر، در دوران مدرن، در اروپا که در حال از دست دادن ایمان به مسیح بود، ظاهر شد. علاوه بر این، جنبه زیبایی شناختی برای پیشینیان اهمیت زیادی داشت که یا ذکر نشده یا به اختصار و یا حتی به صورت گذرا گفته می شود. در واقع، ایده زیبایی یکی از مهمترین موارد برای درک شستودنف است. اما این به اصطلاح «مدرن نیست». لازم به ذکر است که اکنون متکلمینی هستند که همه اینها را درک می کنند و در تلاش هستند تا راه حل جدیدی برای این موضوع بیابند. من N. Serebryakov و کشیش Oleg Mumrikov را نام می برم.

- چرا آموزه بهشت ​​برای الهیات ارتدکس مدرن مهم است؟

درخت زندگی

- درخت زندگی چیست؟

امروز منبع حیات برای ما خورشید است، اما در آغاز خلقت چنین نبود. زندگی به لطف خداوند تداوم یافت. درخت اسرارآمیز زندگی در بهشت ​​کاشته شد که قرار بود سرچشمه حیات ابدی انسان و تمام جهان شود، اما انسان فقط به برکت خاص خداوند می تواند از آن بهره مند شود. پدران مقدس می گویند که این درخت هم واقعی و هم نمادین بود. شعر آیینی از صلیب مسیح به عنوان درخت زندگی صحبت می کند. و خداوند عیسی مسیح خود درخت زندگی است. همانطور که در خدمت جشن میلاد مسیح می خوانیم، "درخت شکم در لانه سعادت از باکره است."

همانطور که قدیس افرایم شامی در مورد آن می نویسد، نور از درخت زندگی بیرون می آمد، اما نور خاصی بود. احتمالاً این نور محدود به فضای بهشت ​​نبوده است: به سراسر جهان گسترش یافته است. کتاب مقدس می گوید که حتی قبل از خلقت خورشید، نور اولیه وجود داشته است. همانطور که سنت باسیل کبیر می نویسد، خورشید "ارابه نور اولیه" بود. می توان سعی کرد این نور را با تشعشعات پس زمینه مایکروویو کیهانی مرتبط دانست. اما نور بهشتی نیز وجود داشت. همانطور که آب بهشت ​​تمام زمین را سیراب کرد، نور بهشت ​​نیز تمام عالم را روشن کرد. و پس از سقوط، این نور نیز از جهان ما جدا می شود. تابش باقی مانده باقی می ماند، اما نور آسمانی سیاره ما را روشن نمی کند.

حیوانات

کتاب مقدس می گوید که حیوانات بلافاصله توسط زمین تولید شدند و سپس توسط خدا به آسمان آورده شدند. برخی از جهت های علمی به نظریه تکامل، یعنی آموزه منشأ برخی از گونه ها از گونه های دیگر، پایبند هستند. چگونه اینجا باشیم؟

بله، حیوانات و پرندگان به بهشت ​​آورده شدند. و ماهی نیز احتمالاً در امتداد رودخانه بهشتی شنا کرده است. تمام خلقت برای برکت بهشتی آورده شده است. جانوران در ردیف های منظم بدون ترس از یکدیگر به بهشت ​​رفتند و آدم نام آنها را گذاشت. افرام سوری آنها از آن مرد ترسیدند، اما از او اطاعت کردند. این برای رابطه آدم و دنیای حیوانات چه معنایی داشت؟ از نظر قدما، اسم گذاشتن به چیزی به معنای تصرف در آن شیء است، زیرا اسم با ذات آن شیء همراه است.

به عنوان مثال، فیلسوف افلاطون گفت که جوهر هر موجودی ایده آن است: اسب دارای «اسب» است، ایده اسب، که جوهر اسب است. آدم به حیوانات نام می دهد و از این طریق به ذات آنها پی می برد و بدین ترتیب بر آنها قدرت می یابد. البته حضور حیوانات در بهشت ​​به نوعی آن ها را شرافت بخشید. این یک مرحله بسیار مهم برای آنها بود. این نشان می دهد که نظریه تکامل هیچ ربطی به متن کتاب مقدس ندارد، حداقل تا زمانی که حکم صادر شود. به هر حال، اجازه دهید یادآوری کنم که طبق گفته شستودنف، همه حیوانات علف می خوردند - هیچ شکارچی روی زمین وجود نداشت، اما در مورد ما چطور؟ و عذرخواهی «علوم طبیعی» در این باره چه می گوید؟

- نظر شما چیست؟

به نظر من این رژیم گیاهی نشان دهنده ماهیت خاص دنیای اولیه است، مانند بهشت ​​- هیچ کس در آنجا همدیگر را نخورد، هیچ رنج و ظلمی در رفتار حیوانات وجود نداشت. آنها بی تعصب آفریده شدند.

اما در مورد دایناسورها، مارمولک ها، ماستودون ها، ببرهای دندان شمشیر و سایر موجوداتی که دیرینه شناسی درباره آنها صحبت می کند، چطور؟ بچه ها اغلب در این مورد می پرسند. و به دلایلی هیچ کس به آنها پاسخ نمی دهد ...

همانطور که گفتیم باید در نظر داشت که وجود بهشتی و ازلی با وجود موجود تفاوت کیفی داشت. یا باید این را به عنوان حقیقت باور کنید یا داستان بهشت ​​را یک افسانه کودکانه بدانید. ما باید دکترین جوهر چیزها را به خاطر بسپاریم. ماهیت تغییر ناپذیر است، اگرچه هر چیز خارجی در موجودی معین می تواند تغییر کند. ماهیت دنیای حیوانات کل نگر این است که همه حیوانات به طور کلی به عنوان دستیار مردم خلق شده اند. نه فقط اسب، سگ و فیل، بلکه به طور کلی همه موجودات زنده. موجودات ماقبل تاریخ کشف شده توسط علم - غول هایی که قدرت باورنکردنی دارند - قرار بود یاور و خدمتگزار بشریت باشند.