صفحه اصلی / کف بینی / نکرومانسر کیست؟ موجودات عرفانی جادوی سفید، سیاه

نکرومانسر کیست؟ موجودات عرفانی جادوی سفید، سیاه

پاسخ از YulpanCHIK-BOY[گورو]
نکرومانسی (از یونانی νεκρός - مرده و μαντεία - پیشگویی) روشی برای پیشگویی است که شامل احضار ارواح مردگان برای اهداف مختلف است: از محافظت معنوی تا کسب دانش، از جمله در مورد آینده. این عمل بر این باور است که مردگان قدرت خاصی دارند و می توانند از زنده ها محافظت کنند.
در یونان باستاننکرومانسرها در حالت خلسه ارواح را در پناهگاه هادس و پرسفونه احضار کردند. این پناهگاه ها معمولاً در مکان های مقدس و نزدیک به آن ساخته می شدند دنیای زیرزمینیمکان ها: غارها، تنگه ها، نزدیک چشمه های آب گرم معدنی.
کتاب مقدس جادوگر اندور را توصیف می کند که روح سموئیل نبی را قبل از نبرد با فلسطینیان نزد شاه شائول احضار کرد.
با این حال، با شروع از رنسانس، نکرومانسی، به دلایل خاصی، با آن همراه شد جادوی سیاهو شیطان شناسی به طور کلی، که جای خود را به معنای اولیه و خاص تر می دهد. الیفاس لوی، غیب‌شناس معروف، در کتاب Dogma et Ritual، نکرومانس را راهی برای احیای اجسام اختری تعریف می‌کند.
بعدها، نکرومانسی به شاخه ای جداگانه از جادو تبدیل شد. امروزه، بسیاری از شعبده بازان تازه کار فریفته شده اند و معتقدند که قدرت بزرگو توانایی پیش بینی آینده با دقت بسیار بالا. اعتقاد بر این است که با کمک نکرومانسی (هنگام تماس با متوفی) می توانید آسیب قویو نفرین بر هر شخصی
منبع:

پاسخ از 2 پاسخ[گورو]

سلام! در اینجا گزیده ای از موضوعات با پاسخ به سؤال شما آمده است: "نکرومانسرها" چه کسانی هستند؟

پاسخ از ناتالی[گورو]
در همه زمان‌ها، زنانی که جادوگری می‌کردند، جادوگر نامیده می‌شدند، خون‌آشام‌ها مرده‌هایی بودند که خون زنده‌ها را می‌نوشیدند، گرگینه‌ها گرگ‌ها بودند، و نکرومانسرها نام وحشتناک‌ترین جادوگران سیاه بودند که مردند و دوباره برخاستند، زیرا جهنم این کار را کرد. روحشان را نپذیرند
Necromancer - زنده کننده مردگان. در افسانه ها، قلعه های نکرومانسرها توسط انبوهی از مردگان زنده و جادوهای امنیتی جادوی سیاه محافظت می شد. - حقیقت چیست و تخیلی چیست؟ Necromancer - نه به تاریکی و نه به نور تعلق دارد، بلکه به نیروی سوم تعلق دارد.
نیرویی که در نهایت بر موجودات تاریکی و همچنین موجودات نوری غلبه می کند، مرگ است. درست مثل تولد همه چیز در این دنیا در مقطعی متولد شد. و روزی از بین خواهد رفت و بیشتر در حال توسعه و پیشرفت خواهد بود.
"Necromancer" عنوان یک شعبده باز نیست، یک عنوان یا یک سبک زندگی نیست، این یک راه برای دیدن جهان است، یک روش تفکر است، یک جوهر است.
می‌توانی راهب زندگی کنی، بدون اینکه در روحت یکی باشی، اما نمی‌توانی بدون اینکه یک راهب باشی. به نظر می رسد که او در مرز بین زنده و مرده ایستاده است و بنابراین بر هر دو قدرت دارد. بنابراین، نکرومانسر کاملاً به نوع کلاسیک ارواح به نام لیچ نزدیک است. او یک خون آشام است زیرا می تواند نیروی حیات را از زنده ها بنوشد و تا حدی آن را به مرده منتقل کند، یعنی مرده را زنده کند.
او همچنین یک اهدا کننده است - یک هادی عنصر خود.
او همچنین ممکن است توانایی های یک گرگینه را داشته باشد و همچنین شکارچی است، شکارچی انرژی مردم و غیرانسان. حتی با وجود قدرت‌های عظیم، یک نکوهش‌کننده نمی‌تواند و نمی‌خواهد برای قدرت بر دیگران تلاش کند. او به دلایل خاصی نمی تواند، اما نمی تواند زیرا به قدرت نیاز ندارد. او هدف خود را که فقط او می داند در او نمی بیند. در حال حاضر موجودات زیادی وجود دارد که برای قدرت می جنگند.
نکرومانسرها، بر خلاف خون آشام ها، گرگینه ها...، بسیار نادر هستند. شما نمی توانید تبدیل به یک مرد مرده شوید، همانطور که می توانید یک جادوگر یا یک گرگینه شوید، فقط می توانید بخش کوچکی از دانش آنها را یاد بگیرید. شما می توانید یک نکرومانسر به دنیا بیایید، یا بهتر است بگوییم در این ظاهر شوید
دنیا به شکل کودکی که حافظه قبلی را موقتاً از دست داده است... البته آنها می توانند چیز دیگری بیاموزند، اما اکثراً همه چیزهایی که در طول زندگی می آموزند در درون آنها وجود دارد.
بزرگ و وحشتناک، با قدرتش دانش مرده، "کتاب جادوگر نکرومانسرها" از بدو تولد در داخل هر یک از آنها وجود دارد و فقط باید بتوانید آن را به درستی باز کنید. بسیاری از موجودات قدرتمند سعی می کنند با نکرومانسرها دست و پنجه نرم نکنند.

نکرومانسی- این یکی از روش های پیشگویی است که شامل فراخوانی ارواح مردگان است. نکرومانسی بر این باور است که مردگان می توانند از زنده ها حمایت کنند و از آنها محافظت کنند، زیرا آنها از قدرتی استفاده می کنند که فقط ارواح مرده دارند.

در یونان باستان، نکرومانسرها طبقه ای محترم بودند که پناهگاه های مخصوص به خود را در مکان های مقدس نزدیک به دنیای مردگان ساخته بودند. در این پناهگاه ها، نکرومانسرها وارد حالت خلسه می شدند و ارواح مردگان را فرا می خواندند تا به دانشی دست یابند که بتواند آینده را پیش بینی کند.

در قرون وسطی، نکرومانسرها با جادوی سیاه مرتبط بودند، که به همین دلیل توسط تفتیش عقاید تحت تعقیب قرار گرفتند. اما حتی در این دوران تاریک و وحشتناک تفتیش عقاید، یک معروف وجود داشت الیفاس لوی، غیبت شناس، که نکرومانسی را به عنوان جادویی که قادر به احیاء است تعریف کرد اجسام اختری. پس از آن، نکرومانسی به یکی از اجزای جادو تبدیل شد.

امروزه شعبده بازان تمرین می دهند ارزش عالینکرومانسی، با این باور که فرصت های بزرگی را در پیش بینی آینده فراهم می کند، آسیب و نفرین را بر شخص وارد می کند.

نکرومانسر به کسی گفته می‌شود که مرده را زنده می‌کند، اگرچه بر اساس همه وضعیت‌ها، نکرومنسر به پادشاهی تاریکی یا نور تعلق ندارد، بلکه متعلق به پادشاهی سوم است - پادشاهی مرگکه از تاریکی و نور قوی تر است.

امروزه، نکرومانسرها روشی متفاوت از دیگران برای دیدن جهان و طرز تفکر دارند. این جوهر هر چیزی است که با یک کلمه بزرگ - مرگ - متحد می شود.

در زندگی روزمره، یک نکرومانسر به عنوان یک خون آشام یا مرده طبقه بندی می شود، یعنی ارواح شیطانی. نکرومانسر انرژی حیاتی عظیمی دارد که از موجودات زنده می نوشد. یک نکرومانسر حتی می تواند ظاهر یک گرگ و یک شکارچی را به خود بگیرد، اما او فقط برای انرژی مردم شکار می کند. یک مرد نازک هرگز برای قدرت تلاش نمی کند، او به آن نیاز ندارد، او برای هدف دیگری تلاش می کند که فقط برای او شناخته شده است.

شما نمی توانید یک نکرومانسر شوید، همانطور که می توانید هر جادویی را بیاموزید، فقط می توانید جوهر نکرومانسی را کمی آشکار کنید. نکرومانسرها معمولاً متولد می شوند و در دوران کودکی کودک با کودکان معمولی متفاوت است.

« کتاب جادوگر نکرومانسرها"کتابی از دانش وحشتناک جهان مردگان در قدرت خود است. بسیاری از افراد قوی، که غریزه بسیار توسعه یافته ای برای حفظ خود دارند، هرگز با نکرومانسرها درگیر نمی شوند. موفق و جادوگران قویآنها کاملاً می دانند که هیچ دانش جادویی نمی تواند در برابر قدرت نکرومانسی مقاومت کند.

جادوی نکرومانسرها با ماهیت مرگ مرتبط است، اما همیشه با خود همراه نیست مرگ.

همه نمی توانند از انفجار انرژی کتاب نکرومانسرها جان سالم به در ببرند، بنابراین مردم سعی می کنند با دنیای نکرومانسرها تماس نگیرند. هر گونه دخالت خارجی در دنیای منزوی نکرومانسرها می تواند منجر به تحمیل نفرین وحشتناکی بر شخص کنجکاو شود." اربابان مرگ».

عاشقان آیین های جادوییکسانی که وعده "طلسم عشق" یا، برعکس، "روی رو کردن" را می دهند، و همچنین کسانی که مشتاقند کسی را نفرین کنند، باید فورا امتناع کنند. آیین،اگر از جادوی نکرومانسرها برای اجرای آن استفاده شود. یک شعبده باز که به خود احترام می گذارد همیشه از استفاده از جادوی نکرومانسر خودداری می کند

این کلمه را می توان در ادبیات علمی تخیلی، مطبوعات و چه کسی می داند در کجای دیگر یافت می شود. فقط درک وقایع شرح داده شده ناقص خواهد بود اگر متوجه نشوید که نکرومانسر کیست. در واقع از این استعاره برای مدت طولانی در فیلم های ترسناک استفاده می شود. آن جادوگر شیطانی را که انبوهی از مردگان را رهبری می کند، به یاد دارید؟ این دقیقاً ایده های نکرومانسی است که مبنای خلق صحنه های وحشتناک قرار می گیرد. برای اکثر مردم باورنکردنی و غیرقابل درک، نیروهایی که حتی بیشتر تابع آنها هستند

سخت است که یک شخص را صدا کنیم، چه چیزی می تواند وحشتناک تر باشد؟

که یک نکرومانسر است

اگر تصویری را که به طور گسترده توسط تریلرها تبلیغ می شود نادیده بگیریم، معلوم می شود که ما در مورد یک جادوگر سیاه صحبت می کنیم. او با توجه به ویژگی‌های «حرفه‌ای» خود، توانایی دادن و گرفتن مرگ را دارد! بیشتر مراسم نکرومانسرها شامل قتل است. قربانی لزوماً تبدیل به یک فرد نمی شود (امروزه این امر بسیار نادر است). به دست آوردن قدرت جادویی با کشتن حیوانات سنتی تر است. این روند بسیار قدیمی است. فداکاری در همه زمان ها رایج بوده است. حتی اینکاها نیز به این فعالیت گناه آلود مشغول بودند. کشتن نه به منظور به دست آوردن ثروت، بلکه قدرت های جادویی از زمان های قدیم انجام می شده است. مردمان باستان به یک درجه یا دیگری معتقد بودند که دریافت می کنند انرژی حیاتیمرده (حیوان یا انسان).

در دنیای مدرن نکرومانسر کیست؟

شما اغلب می توانید چنین قهرمانانی را در صفحات کتاب پیدا کنید. اما فکر نکنید که شعبده بازها اکنون فقط در آثار فانتزی وجود دارند. نکرومانسر یک موجود بسیار واقعی است. اما ملاقات با او برای یک فرد عادی چندان آسان نیست. یک شعبده باز واقعی نکرومانسر (نکروماگوس) فعالیت های خود را در صفحات روزنامه ها یا از طریق اینترنت به اطلاع عموم نمی رساند. بله، او به آن نیاز ندارد. او به زندگی یک فرد عادی علاقه ای ندارد. تنها چیزی که او را با دنیای ما مرتبط می کند انرژی است که استفاده می کند. او برای او مانند پول برای ما است. این دقیقاً تنها ماده ای است که به لطف آن او به خوبی وجود دارد و آرزوهای عجیب و غریب خود را برآورده می کند و به اهداف غیرقابل درک خود می رسد.

آیا این شعبده باز خطرناک است؟

اعتقاد بر این است که نکروماگوس برای انسان خطرناک نیست. او فعالانه حمله نمی کند و جان شما را نمی گیرد. برای چنین عملی او به شرایط بسیار جدی نیاز دارد. اما اگر بخواهید او را خفه کنید حتی یک کودک هم می تواند شما را از بالکن پایین بیاورد، بدون اینکه بپرسد او کیست! منظور از نکرومانسر، نه سیاه، بلکه به جادوگران خاکستری است. علاقه اصلی او در جایی متمرکز است که راز مرگ رخ می دهد. اما او می تواند زندگی بدهد. این معجزه کاملاً در اختیار اوست. بنابراین، اغلب خود مردم به دنبال ملاقات با او هستند و سعی می کنند بستگان خود را از مرگ نجات دهند. شعبده باز تمایلی به معامله ندارد. فقط همین را می گویند خلق و خوی خوبممکن است به او الهام بخشد تا به یک فرد حقیر کمک کند.

چه نوع نکرومانسر وجود دارد؟

در بین جادوگران تقسیم بندی بر اساس "مشخصات" وجود دارد. عمدتاً توسط نیروهایی که آنها در فعالیت های خود استفاده می کنند تعیین می شود. آنها روابط خود را بین خود ایجاد می کنند که برای انسان ها قابل درک نیست. در بیشتر موارد، شعبده بازها زندگی منزوی دارند و با "رفقا" خود ارتباط چندانی برقرار نمی کنند. یک چیز قطعی است: کیمیاگران نکرومانسر و بقیه فقط در جایی ظاهر می شوند که مرگ وجود داشته باشد!

قبل از نبرد با فلسطینیان، روح سموئیل نبی. در یونان باستان، نکرومانسرها، در حالت خلسه، ارواح را در پناهگاه های هادس و پرسفونه احضار می کردند. این پناهگاه ها معمولاً در مکان های مقدس نزدیک به عالم اموات ساخته می شدند: غارها، دره ها، نزدیک چشمه های آب گرم معدنی. مورخ رومی لوکانیوس گزارش می دهد که چگونه در آستانه نبرد علیه ژولیوس سزار در فارسالوس (9 اوت 49 قبل از میلاد)، سکستوس پومپیوس برای پیشگویی به مشهورترین جادوگر اریشتو روی آورد. اریشتو پس از احیای جسد تازه یک جنگجو که در میدان نبرد افتاده بود، شکست سکستوس پومپی را از جولیوس سزار پیشگویی کرد که به حقیقت پیوست (به The Secret Arts از مجموعه "دنیای افسون شده" مراجعه کنید / ترجمه از انگلیسی توسط O. Kubatko M., 1996. P. 32, 33).

نکرومانسرهای معروف

  • دکتر فاستوس واقعی (تاریخی) به عنوان یک نکرومانر و شیطان شناس شناخته می شد.
  • ادوارد کلی به‌عنوان یک مرد غم‌انگیز و پیشگوی قرون وسطایی انگلیسی شناخته می‌شود. ای. کلی و جان دی فالگیر با هم ارواح مردگان را احضار کردند.
  • آلمانی معروف قرون وسطی جادوگر سفیدو هاینریش کورنلیوس آگریپا کیمیاگر از Nettesheim نیز برای جلوگیری از مسئولیت مرگ دانش‌آموز بی‌احتیاطی که توسط شیطانی که به طور غیرحرفه‌ای با شیطانی که او احضار کرده بود، کشته شده بود، تسلیم وسوسه نکرومانسی شد. کورنلیوس آگریپا مجبور شد دانش آموز را احیا کند تا او به بازار شهری شهر لوون (بلژیک کنونی) برود و دوباره در آنجا بمیرد.
  • کنت کالیوسترو خود را یک نکرومانسر می نامید، اما در واقع منظور او از نکرومانس فقط معنویت گرایی بود.
  • آلیستر کراولی، جادوگر سیاه‌پوست بریتانیایی، یک نکرومانر معمولی بود.
  • یکی از مشهورترین نکرومانسرها، آنیتا بلیک، توسط نویسنده لورل همیلتون توصیف شده است.

در فانتزی

در آثار فانتزی، مفهوم "نکرومانسی" به شیوه ای گسترده تر تفسیر شد. این اصطلاح به معنای تعامل با دنیای مردگان، استفاده از انرژی آن و کنترل دنیای مردگان بود. بر این اساس، نکرومانسر شعبده باز یا کشیشی است که این نوع عمل را انجام می دهد. این می تواند کنترل اجساد مرده (ایجاد مردگان)، با استفاده از جادوهای نکرومانتیک، انرژی منفی(تخلیه، دزدی زندگی) یا صحبت با مردگان، فراخوانی ارواح. در برخی از آثار فانتزی، خود نکرومانسر «نیمه مرده» است، یک مرده (معمولاً یک مرده مرده سابق که پس از مرگ ذهن و قدرت خود را حفظ کرده لیچ نامیده می‌شود)، اما در بیشتر مراجع او یک فرد زنده است. هاوارد فیلیپس لاوکرفت، نویسنده علمی تخیلی آمریکایی، علاقه خود را به نکرومانسی احیا کرد و در آثار خود از کتاب نیمه اسطوره ای "Necronomicon" که یک گریمور عربی قرون وسطایی است، استفاده کرد.

همچنین ببینید

نظری در مورد مقاله نکرومانسی بنویسید

یادداشت ها

ادبیات

  • Almanac of the Unknown / Davidson G. E., Claflin M. - L. et al.; ویرایش شده توسط Natsis K.، Potter M. (انتشار بین المللی)، فصل. ویرایش برنامه کتاب Yaroshenko N. (نشر روسی). Italy: Reader's Digest Publishing House, 2002. - 168, 189, 190 pp.
  • // فرهنگ لغت آتئیستی / Abdusamedov A. I., Aleynik R. M., Alieva B. A. et al.; تحت عمومی ویرایش M. P. Novikova. - چاپ دوم، برگردان و اضافی - م.: پولیتزدات، 1985. - ص 252. - 512 ص. - 200000 نسخه.
  • دایره المعارف "عارفان قرن بیستم" / ترجمه. از انگلیسی دی گایدوک. Vanderhill E. - M.: Lokid; اسطوره، 1375. - ص 307-321.

پیوندها

  • // فرهنگ لغت دایره المعارف بروکهاوس و افرون: در 86 جلد (82 جلد و 4 جلد اضافی). - سنت پترزبورگ ، 1890-1907.

گزیده ای در توصیف نکرومانسی

ماریا جنریخونا همسر پزشک هنگ، زن جوان و زیبای آلمانی بود که دکتر در لهستان با او ازدواج کرد. دکتر یا به دلیل نداشتن امکانات یا به دلیل اینکه در ابتدا نمی خواست در دوران ازدواج از همسر جوانش جدا شود، او را در هنگ حصار همه جا با خود همراه کرد و حسادت دکتر به موضوعی رایج تبدیل شد. شوخی بین افسران هوسر
روستوف بارانی اش را پرت کرد، لاوروشکا را در حالی که چیزهایش پشت سرش بود صدا کرد و با ایلین رفت، گاهی در گل می غلتید، گاهی در باران فروکش می پاشید، در تاریکی غروب، گاهی اوقات با رعد و برق دور شکسته می شد.
- روستوف، کجایی؟
- اینجا چه رعد و برقی! - داشتند صحبت می کردند.

در میخانه متروکه ای که در مقابل آن چادر دکتر قرار داشت، حدود پنج افسر بودند. ماریا جنریخونا، یک زن آلمانی چاق و مو روشن با بلوز و کلاه شب، در گوشه جلویی روی یک نیمکت پهن نشسته بود. شوهرش که پزشک بود پشت سرش خوابیده بود. روستوف و ایلین، با تعجب و خنده شاد، وارد اتاق شدند.
- و! روستوف با خنده گفت: "چه خوش می گذرانی."
- چرا خمیازه می کشی؟
- خوب! اینطوری از آنها جاری می شود! اتاق نشیمن ما را خیس نکنید.
صداها پاسخ دادند: "شما نمی توانید لباس ماریا جنریخونا را کثیف کنید."
روستوف و ایلین عجله کردند تا گوشه ای بیابند تا بتوانند لباس خیس خود را بدون برهم زدن عفت ماریا جنریخونا عوض کنند. رفتند پشت پارتیشن تا لباس عوض کنند. اما در کمد کوچکی که آن را به طور کامل پر می کرد، با یک شمع روی جعبه خالی، سه افسر نشسته بودند و ورق بازی می کردند و نمی خواستند جای خود را برای هیچ چیز رها کنند. ماریا جنریخونا مدتی دامن خود را رها کرد تا به جای پرده از آن استفاده کند و در پشت این پرده روستوف و ایلین با کمک لاوروشکا که بسته‌هایی آورده بود، لباس خیس را درآوردند و لباس خشک پوشیدند.
در اجاق شکسته آتش روشن شد. آنها تخته ای بیرون آوردند و با نصب آن روی دو زین ، روی آن را با پتو پوشاندند ، سماور ، زیرزمین و نصف بطری رم را بیرون آوردند ، و با درخواست از ماریا جنریخونا که میزبان باشد ، همه دور او جمع شدند. بعضی ها دستمال تمیزی به او پیشنهاد کردند تا دست های دوست داشتنی اش را پاک کند، بعضی ها یک کت مجارستانی زیر پایش گذاشتند تا مرطوب نشود، بعضی ها پنجره را با یک شنل پرده کردند تا باد نکند، برخی مگس ها را از روی او زدند. صورت شوهر تا بیدار نشه
ماریا جنریخونا با لبخندی ترسو و خوشحال گفت: "او را تنها بگذارید، او پس از یک شب بی خوابی خوب می خوابد."
افسر پاسخ داد: "نمی توانی، ماریا جنریخونا، باید به دکتر خدمت کنی." همین، شاید وقتی شروع به بریدن پا یا دستم کرد، برای من متاسف شود.
فقط سه لیوان بود. آب به قدری کثیف بود که نمی توان تصمیم گرفت چای قوی یا ضعیف باشد و در سماور فقط برای شش لیوان آب وجود داشت، اما به نوبه خود و از نظر ارشدیت، دریافت لیوان شما لذت بخش تر بود. از دستان چاق ماریا جنریخونا با ناخن های کوتاه و نه کاملا تمیز. به نظر می رسید که تمام افسران آن شب واقعاً عاشق ماریا جنریخونا بودند. حتی آن افسرانی که پشت پارتیشن ورق بازی می کردند، به زودی بازی را رها کردند و به سمت سماور رفتند و از روحیه عمومی خواستگاری ماریا جنریخونا پیروی کردند. ماریا جنریخونا که خود را در محاصره چنین جوانی درخشان و مؤدب می‌دید، از خوشحالی می‌درخشید، مهم نیست که چقدر سعی می‌کرد آن را پنهان کند و مهم نیست که در هر حرکت خواب آلود شوهرش که پشت سر او خوابیده بود چقدر خجالتی بود.
فقط یک قاشق بود، بیشتر شکر وجود داشت، اما فرصتی برای هم زدن آن وجود نداشت و به همین دلیل تصمیم گرفته شد که شکر را برای همه به نوبت هم بزند. روستوف با دریافت لیوان خود و ریختن رم در آن، از ماریا جنریخونا خواست تا آن را هم بزند.
-ولی شکر نداری؟ - او با لبخند تمام گفت، گویی هر چه او گفت، و همه چیزهایی که دیگران گفتند، بسیار خنده دار بود و معنای دیگری داشت.
- بله، من به شکر نیازی ندارم، فقط می خواهم آن را با قلم خود هم بزنید.
ماریا جنریخونا موافقت کرد و شروع به جستجوی قاشقی کرد که کسی قبلاً آن را گرفته بود.
روستوف گفت: "انگشتت، ماریا جنریخونا، این حتی خوشایندتر خواهد بود."
- دمش گرم! - گفت ماریا جنریخوونا با خوشحالی سرخ شد.
ایلین یک سطل آب برداشت و در حالی که مقداری رم در آن می چکید، به سمت ماریا جنریخونا آمد و از او خواست که آن را با انگشتش هم بزند.
او گفت: این جام من است. - فقط انگشتت را بگذار، همه را می نوشم.
وقتی سماور تمام مست بود، روستوف کارت ها را گرفت و پیشنهاد داد با ماریا جنریخونا پادشاهان بازی کند. آنها برای تصمیم گیری در مورد حزب ماریا جنریخونا قرعه کشی کردند. طبق پیشنهاد روستوف، قوانین بازی این بود که کسی که پادشاه می‌شود، حق دارد دست ماریا جنریخونا را ببوسد، و کسی که رذل باقی می‌ماند، برود و سماور جدیدی برای دکتر بگذارد. بیدار شد
- خوب، اگر ماریا جنریخونا پادشاه شود چه؟ - ایلین پرسید.
- او قبلاً یک ملکه است! و دستورات او قانون است.
بازی تازه شروع شده بود که سر گیج دکتر ناگهان از پشت ماریا جنریخونا بلند شد. او مدتها بود که نخوابیده بود و به آنچه گفته می شد گوش داده بود و ظاهراً در همه چیزهایی که گفته می شد و انجام می شد چیزی شاد و خنده دار یا سرگرم کننده نمی یافت. چهره اش غمگین و مأیوس بود. او به مأموران سلام نکرد، چون راهش بسته بود، خودش را خاراند و اجازه خروج گرفت. به محض بیرون آمدن او، همه افسران به خنده بلند شدند و ماریا جنریخونا از اشک سرخ شد و در نتیجه در چشمان همه افسران جذاب تر شد. دکتر در بازگشت از حیاط به همسرش (که با خوشحالی لبخندش را متوقف کرده بود و با ترس منتظر حکم بود) گفت که باران گذشته است و باید برود شب را در چادر بگذراند وگرنه همه چیز درست می شود. دزدیده شده
- بله، من یک پیام رسان می فرستم ... دو! - گفت روستوف. - بیا دکتر.
- من خودم ساعت را تماشا می کنم! - گفت ایلین.
دکتر گفت: نه آقایان، شما خوب خوابیدید، اما من دو شب نخوابیدم و با ناراحتی کنار همسرش نشست و منتظر پایان بازی بود.
افسران با نگاه کردن به چهره عبوس دکتر، نگاه کج به همسرش، شادتر شدند و خیلی ها نتوانستند خنده شان را حفظ کنند، که با عجله سعی کردند بهانه های قابل قبولی پیدا کنند. وقتی دکتر رفت و همسرش را برد و با او در چادر مستقر شد، افسران با مانتوهای خیس در میخانه دراز کشیدند. اما آنها مدت زیادی نخوابیدند، یا صحبت می کردند، ترس دکتر و سرگرمی دکتر را به یاد می آوردند، یا به ایوان دویدند و آنچه را که در چادر اتفاق می افتاد گزارش دادند. چندین بار روستوف در حالی که روی سرش می چرخید می خواست بخوابد. اما دوباره سخنان کسی او را سرگرم کرد، دوباره گفتگو شروع شد و دوباره خنده های بی دلیل، شاد و کودکانه شنیده شد.

ساعت سه هنوز کسی نخوابیده بود که گروهبان با دستور لشکرکشی به شهر استروونه ظاهر شد.
با همان پچ پچ و خنده، مأموران با عجله شروع به آماده شدن کردند. سماور را دوباره بپوش آب کثیف. اما روستوف بدون اینکه منتظر چای بماند به اسکادران رفت. دیگر سحر شده بود؛ باران متوقف شد، ابرها پراکنده شدند. نم و سرد بود مخصوصا با لباس خیس. روستوف و ایلین که از میخانه بیرون آمدند، هر دو در گرگ و میش سپیده دم، به چادر چرمی دکتر، براق از باران، از زیر پیش بند که پاهای دکتر بیرون زده بود و وسط آن کلاه دکتر بود، نگاه کردند. روی بالش قابل مشاهده بود و تنفس خواب آلود به گوش می رسید.
- واقعاً، او خیلی خوب است! - روستوف به ایلین که با او می رفت گفت.
- چه خوشگله این زن! - ایلین با جدیت شانزده ساله جواب داد.
نیم ساعت بعد اسکادران ردیف شده در جاده ایستادند. فرمان شنیده شد: «بنشین! - سربازها روی هم رفتند و شروع کردند به نشستن. روستوف، سوار به جلو، دستور داد: "مارس! - و در حالی که چهار نفر دراز می‌شوند، هوسرها، سیلی سم‌ها را در جاده خیس به صدا در می‌آورند، صدای شمشیر به صدا در می‌آیند و صحبت‌های آرامی می‌کنند، در امتداد جاده بزرگ مملو از توس به راه افتادند و پیاده‌نظام و باطری را دنبال می‌کردند.
ابرهای آبی-بنفش پاره شده که در طلوع خورشید قرمز می‌شدند، به سرعت توسط باد رانده شدند. سبک تر و سبک تر شد. می شد آن علف فرفری را که همیشه در آن نشسته به وضوح دید جاده های کشور، هنوز خیس از باران دیروز؛ شاخه‌های آویزان توس‌ها که خیس هم بودند، در باد تکان می‌خوردند و قطره‌های نور را به طرف‌هایشان می‌ریختند. چهره سربازان هر روز واضح تر می شد. روستوف با ایلین، که از او عقب نمانده بود، در کنار جاده، بین ردیف دوتایی از درختان توس سوار شد.


Necromancer ها وحشتناک ترین و بدترین جادوگران سیاه هستند که مردند و دوباره زنده شدند زیرا جهنم روح آنها را نپذیرفت (مشابه زامبی ها). یک نکرومانسر توانایی زنده کردن مردگان را دارد، به همین دلیل است که ظاهراً در افسانه ها، قلعه های نکرومانسرها توسط انبوهی از مردگان زنده، زامبی ها و جادوهای امنیتی جادوی سیاه محافظت می شد. جادوی نکرومانسرها، تا حدی یا دیگری، به شدت با مرگ مرتبط است.


این حتی از نام این جادوگران نیز مشهود است: "necro" ترجمه شده از لاتین به معنای "مرده" است. اما جادوی نکرومانسرها لزوماً نباید فقط مرگ را به همراه داشته باشد. اگر یک نکرومانسر حال خوبی داشته باشد، می تواند برای هر کسی شفا و کمک به ارمغان بیاورد. درست است، هیچ کس از این واقعیت مصون نیست که پس از این، نکرومانسر چنین پرداختی را از شما مطالبه نخواهد کرد، که برای آن از زنده بودن پشیمان خواهید شد. نکرومانسرها به ندرت با موجودات دیگر طرف می شوند و به ندرت از آنها خواسته می شود که این کار را انجام دهند. زندگی نکرومانسر تخلیه انرژی از موجودات دیگر نیست، بلکه تنها یکی از «توانایی‌های» بسیار اوست که به او کمک می‌کند ذخایر انرژی و قدرت را بازیابی کند. انرژی "دیگران" - موجودات پر انرژی - چیزی است که او به آن نیاز دارد. به این ترتیب او شکارچی شکارچیان می شود. می توانید آن را نکرومانسر بنامید خون آشام انرژی. معروف ترین نکرومانسر فاوست 1 است.


پس از کنار گذاشتن ایده ی نابخردانه ها به عنوان جادوگران تاریک، می توانیم به نمایندگان این حرفه اسطوره ای به طور گسترده تر نگاه کنیم. در ابتدا شایان ذکر است که در اخیراکلمه نکروماگوس، جادوگری که با تراوشات مرگ عمل می کند، استفاده شد. این تعریف را می‌توان دقیق‌تر در نظر گرفت، زیرا کلمه "نکرومنسر" به یک فالگیر، اغلب شرقی، اشاره دارد که در هنر خود از تکنیک‌های زنده‌بینی، تشریح حیوانات و انسان‌ها و همچنین فراخوانی روح‌ها استفاده می‌کند. زندگی پس از مرگ. بدون تعصب، نکرومانسرها/نکروماژی ها را می توان نه بد، بلکه خوب نیز در نظر گرفت. به احتمال زیاد خاکستری، اگر طبقه بندی رنگ های معمولی را بپذیریم.


نکرومانسرها از زندگی فعال جدا شده‌اند و اهداف آنها، در صورت داشتن چنین هدفی، اغلب برای آنها غیرقابل درک است. مردم عادی. بلکه برای او نگرش تحریف شده ای به مرگ و زندگی دارد، هر دوی این حالات در هم تنیده و گاه غیرقابل تشخیص هستند. برای مطالعه جادوی مرده، لازم نیست مرده باشید یا از مردگان برخاسته باشید. اما گاهی اوقات بدن نکرومانسر هنوز دچار جهش می شود یا از طریق آتروفی تکامل می یابد اندام های داخلی، که نکرومانسر دیگر برای زندگی و وجود به آن نیاز ندارد. نکرومانسرها از مرگ نمی ترسند، آنها می توانند به خوبی این قدرت را دستکاری کنند، آن را در یک بطری قفل کنند، همراه با عفونت بفرستند، یا برعکس، آن را از افراد زنده دور کنند. معمولاً نزدیکی یک نکرومانسر به مرگ مزایایی به او می دهد. به عنوان مثال، مصونیت در برابر بیماری های عفونی، نفرین هایی که بر سلامتی تأثیر می گذارد و همچنین عدم حساسیت به دردهای فیزیکی. همچنین به نکروماژها توانایی دستکاری گوشت خود، تغییر دادن آن به اشکال مختلف (به عنوان مثال، بهبودی پس از زخم های شدید) نسبت داده می شود.



بر خلاف اکثر حاملان دیگر جادو، نکرومانسرها نه تنها به خود متکی هستند قدرت جادویی، بلکه بر روی داده های فیزیکی شما. به عبارت دیگر، گاهی باید با خشونت فیزیکی از جان خود دفاع کنند. سلاح نکروماگوس یک عصا، یک استوانه فلزی توخالی پر از خاک قبرستان و یک چاقوی آیینی ساخته شده از آهن، مس یا برنز است. یک طرف تیغه چاقو مجهز به اره ای با دندانه های مثلثی برای کار بر روی گوشت و طرف دیگر به اره ای با دندانه های سهموی برای کار با تاندون ها مجهز شده است. برای حمل مواد آزمایش های خود، یعنی گوشت مرده، نکرومانسر می تواند از قلاب قصابی با دسته نخل استفاده کند. در آیین‌های نکرومانسی از شمع‌هایی استفاده می‌شود که از چربی حیوانی، گاهی انسان، مخلوط با خاکستر یا خاک گورستان، بخور مخصوص و اغلب پارچه‌های سیاه درست می‌شود. بقیه ویژگی های آیین های نکرومانسی به منحصر به فرد بودن یک آیین خاص بستگی دارد.