صفحه اصلی / کف بینی / استنلی والپرت هند تاریخ، فرهنگ، فلسفه. هندوستان

استنلی والپرت هند تاریخ، فرهنگ، فلسفه. هندوستان

رودخانه اصلی پاکستان

توضیحات جایگزین

رودخانه ای در شبه جزیره هندوستان

رودخانه ای در آسیا در شبه جزیره هندوچین که به دریای عرب می ریزد

رودخانه ای در چین، هند و پاکستان

رودخانه کابل از کجا می گذرد؟

گانگا برادر آبی

حامل اصلی آب پاکستان

رودخانه ای در آسیا در شبه جزیره هندوچین که به دریای عرب می ریزد (هند، پاکستان)

شهر سوکور پاکستان بر روی کدام رودخانه قرار دارد؟

شهر حیدرآباد پاکستان روی کدام رودخانه قرار دارد؟

شهر کراچی پاکستان در دلتای کدام رودخانه قرار دارد؟

پنجاب در دره این رودخانه قرار دارد

این رودخانه نام خود را به یکی از اقیانوس ها داده است

چگونه در هند باستان "رود" می گویید؟

این رودخانه به نام کشوری است که در آن جریان دارد

دوقلو با گانگا

رودخانه ای در آسیا

همسایه گانگا

رودخانه آسیایی

حامل اصلی آب پاستان

رودخانه ای در پاکستان

رودخانه گیلگیت از کجا می گذرد؟

رودخانه ای در چین

رودخانه در کنار گنگ

کابل، گیلگیت. انشعابات چه کسی؟

رودخانه ای که سرچشمه آن در هیمالیا است

به دریای عرب می ریزد

رودخانه، "در اصل" از تبت

رودخانه ای در هند

رودخانه ای در پاکستان و هند

برادر آبی گانگا (جغرافیایی)

رودخانه متولد تبت

رودخانه بزرگترین شبه جزیره آسیا

رودخانه بزرگ در جنوب آسیا

رودخانه متولد شده در فلات تبت

رودخانه ای با دلفین ها

منبع آن در تبت است

رودخانه ای از فلات تبت

رودخانه ای در جنوب آسیا

رودخانه ای در شبه جزیره هندوچین

رودخانه ای در چین، هند و پاکستان

استنلی ولپرت

تاریخ، فرهنگ، فلسفه

تمام عکس‌های استفاده شده در کتاب در مالکیت عمومی هستند، به جز مواردی که غیر از آن ذکر شده باشد.

استنلی والپرت مورخ مشهور آمریکایی، استاد دانشگاه کالیفرنیا (UCLA)، یکی از معتبرترین هند شناسان جهان، که بیش از 60 سال را به مطالعه تاریخ و فرهنگ هند و پاکستان اختصاص داده است، نویسنده از 14 کتاب - تک نگاری او "جینه - خالق پاکستان" به زبان روسی منتشر شد (M.: Rudomino, 1997). "هند" کتاب اصلی ولپرت است، خلاصه ای از کل زندگی او، شاید معروف ترین و محبوب ترین کتاب در تاریخ هند در جهان انگلیسی زبان. برای اولین بار به روسی ترجمه شد.

«همه ما که خود را متخصص هند می‌دانیم، اولویت استانلی ولپرت را در این زمینه می‌دانیم. پس از خواندن این کتاب متوجه خواهید شد که چرا. تاریخ، هنر، فرهنگ و سیاست معاصر هند به وضوح و روشن ارائه شده است.

جان کنت گالبریت

«کتابی باشکوه، حاصل یک عمر کار یک مورخ برجسته هندی. بسیاری از جزئیات تاریخی، زبان زنده، داستان های سرگرم کننده. ولپرت به ما کمک می کند تا این فرهنگ باورنکردنی را که به وجود آمده است درک کنیم سیستم اعشاریاعداد، شطرنج، پارچه های نخی، مدیتیشن و دو دین - بودیسم و ​​هندوئیسم.

فیلادلفیا اینکوایرر

پیشگفتار

همه ما پنبه می پوشیم، از سیستم اعشاری استفاده می کنیم، از طعم مرغ لذت می بریم، شطرنج بازی می کنیم و تاس می اندازیم، از طریق مدیتیشن به دنبال آرامش و تعادل هستیم و همه آن را مدیون هند هستیم. با این حال، با کمال تعجب، بسیاری از آمریکایی ها بیش از یک درک گذرا از تمدن بزرگ هند با ریشه های عمیق آن یا علل مشکلات پیچیده و درگیری های مداومی که هند مدرن با آن مواجه است، دارند. در این کتاب سعی کرده‌ام مشخصات باستانی-مدرن هند را آشکار کنم، تا بتوانم زیبایی خارق‌العاده آن را بدون پنهان کردن زخم‌ها، زخم‌های دردناک یا پوسیدگی عمیق و آسیب‌های طبیعی ناشی از زمان، ببینم.

عشق مادام العمر من با هند شصت سال پیش آغاز شد، زمانی که برای اولین بار به بندرهای شلوغ بمبئی (ممبای امروزی) و کلکته (کلکته امروزی) درست پس از خروج بریتانیا و تجزیه کشور، در سپیده دم ظهور هند به عنوان یک کشور مستقل، وارد شدم. . از آن زمان، در تمام این دهه ها، بارها، حداقل یک بار در سال، به آنجا بازگشته ام. من به مدت چهل سال تاریخ هند را در UCLA تدریس کردم و به مطالعه این موضوع فوق العاده جذاب ادامه می دهم. من زندگی ام را با جریان بی انتها به نام هند پیوند زدم، سعی کردم «رودخانه» منحصر به فرد آن را درک کنم و به امید غرق نشدن در جریان سریع و اعماق فریبنده آن.

اولین باری که به هند آمدم ده روز پس از ترور مهاتما گاندی در 30 ژانویه 1948 بود. من از تپه مالابار تماشا کردم که خاکستر "روح بزرگ" بر فراز خلیج بک پراکنده شده بود، در حالی که هزاران عزادار پشت کشتی سفیدی که کوزه حاوی خاکستر او را حمل می کرد حرکت می کردند و سعی می کردند ذرات خاکستر مهاتما را لمس کنند. پراکنده در کارما جستجو. ده سال بعد، در دومین سفرم به هند، با وینوبا باوه، بزرگترین شاگرد مهاتما گاندی، در حومه ماهاراشترا قدم زدم و دو ماه بعد با نخست وزیر جواهر لعل نهرو و دخترش ایندیرا گاندی در دهلی نو ملاقات کردم. وینوباجی، "قدیس سرگردان" هند، زمانی که من پا جای پای او گذاشتم کمی بیش از 35 کیلوگرم وزن داشت، اما او یکی از قوی ترین و قوی ترین ها بود. عاقل ترین مردماز کسانی که تا به حال افتخار آشنایی با آنها را داشته ام. او در آن زمان نهضت سیاسی «بهودان» و «گرامدان» (هدیه روستا) را که قرار بود زندگی روستا را متحول کند، تازه راه انداخته بود و در شرف آغاز «جیوندان» بود. (هدیه زندگی) حرکت. این جنبش های سیاسی توجه رهبران بزرگ سوسیالیسم در هند مانند جایاپراکاش نارایان را به خود جلب کرد که به انقلاب صلح آمیز روستایی او پیوست.

از خانم ویجایا لاکشمی پاندیت، خواهر باهوش نهرو و اولین زنی که رئیس مجمع عمومی سازمان ملل شد، درباره قدرت عظیم اما ملایم متقاعدسازی که مهاتما گاندی و برادرش جواهر لال داشت، مطلع شدم. از نخست وزیران ایندیرا گاندی و مورارجی دسایی، در مورد دام های خطرناک قدرت یاد گرفتم. از جایاپراکاش نارایان مهربان، رهبر معنوی حزب جاناتا، قدرت ضعف و قوت اصول را آموختم. از دوست قدیمی و خردمندم و نخست وزیر سابق ایندر کومار گوجرال، مزیت سیاسی را که با صبر و حسن نیت حاصل می شود آموختم. با تشکر از دوست جوان شجاعم، وزیر مانکا گاندی، به درک بهتری از آرمان گرایی فداکارانه ای که الهام بخش بهترین رهبران بشردوست هند است، رسیده ام. تماشای زندگی روزمره ام دوست عزیزدکتر A. S. Marwah، من در مورد قدرت، حکمت و فضایل سیکیسم آموختم. از استاد ملی مهتا و پسرش زوبین، و از دیگر دوستان پارسی عزیزم فیروز و سیلو دوردی، آموختم که پارسیس چقدر می تواند خلاقانه مدبر، سخت کوش و دانا باشد. هر بار که از راوی شانکار یا شاگرد برجسته اش هریهر رائو می شنوم که سیتار یا تبلا می نوازند، جادوی موسیقی هندی را دوباره کشف می کنم. هرگاه آثار دوستان قدیمی‌ام خوشوانت سینگ و آر. ک. نارایان یا نویسندگان جوان هندی مانند آرونداتی روی و جومپا لاهیری را می‌خوانم، تحت تأثیر نبوغ الهام‌بخش فرهنگ هند و جذابیت بی‌پایان آن قرار می‌گیرم. از دانشجویان هندی بسیار و عزیزم، خوش بینی و امید به آینده ای آرام در جنوب آسیا را آموخته ام. این کتاب تلاش من برای جبران برخی از بدهی های کارمایی خود است که در طول شصت سال گذشته به دست آورده ام. در این کتاب سعی کردم آنچه را که به اعتقاد من جوهر واقعی همه چیزهایی که درباره هند و تمدن آن آموخته ام به خواننده منتقل کنم.

من از انتشارات دانشگاه کالیفرنیا برای تولید چنین کتاب فوق العاده ای سپاسگزارم. مایلم تشکر ویژه و احترام خود را از استن هولویتز، دستیار او رندی هیمن و سردبیر لورا هارگر و همچنین جولیا برند سردبیر ابراز کنم. از دوست عزیزم دکتر سو گرین استون برای عکس های فوق العاده اش از هند تشکر می کنم.

از دانیل و دبرای عزیز برای نوه هایمان، سام و مکس، و از آدام و کتی عزیز برای نوه مان سابینا سپاسگزاریم. با تمام عشقم از نویسنده همکار زندگیم، دوروتی عزیز، به خاطر حضور همیشه در آنجا سپاسگزارم.

S.W. لس آنجلس

فصل اول

محیط زیست

جلال بر تو ای حاکم افکار همه ملتها،

سازنده سرنوشت هند،

الهام بخش قلب پنجاب، سند، گجرات و ماهاراشترا،

کشورهای دراویدی، اوریسا و بنگال،

نام شما در کوه های ویندیا و هیمالیا طنین انداز است،

با موسیقی یامونا و گنگ ادغام می شود،

امواج اقیانوس هند او را می گیرند.

رابیندرانات تاگور

Janaganamana ("روح مردم")، سرود ملی هند

هند است تمدن باستانیدر جهان، اما در عین حال هند یکی از جوان ترین کشورهای جهان است. بسیاری از پارادوکس هایی که در سرتاسر هند یافت می شود، نتیجه درهم تنیدگی نزدیک دوران باستان و مدرن است. ثبات و پویایی، خرد و حماقت، خویشتن داری و طمع، صبر و اشتیاق در جهانی به نام هند پیوسته با یکدیگر رقابت می کنند. همه چیز در اینجا معمولاً به شکل اغراق آمیز است. هیچ افراطی از ثروت عظیم یا فقر مطلق، شادی یا غم، زیبایی یا زشتی، برای هند خیلی باشکوه یا خیلی وحشتناک نیست. درک هند برای آگاهی غربی بسیار دشوار است. شباهت های سطحی در زبان ها و شباهت های خارجی تنها به سردرگمی عمومی می افزاید. هیچ چیز برای هند به عنوان یک کل صادق نخواهد بود. هر تعمیم در مورد هند را می توان با حقایق بسیاری رد کرد که خود هند ارائه خواهد کرد. هیچ چیز در مورد "هند" آنقدر که به نظر می رسد ساده نیست. هر واقعیت فقط یک وجه در بی نهایت است مسیر زندگیهند، رشته‌ای نازک از ساری بی‌درز تاریخش، نگاهی به پشت پرده‌های فراوان دنیای توهم هندی.

ایرانیان اولین کسانی بودند که کلمه «هند» را برای اشاره به سرزمینی که در شرق امپراتوری باستانی خود قرار داشت و رودخانه عظیم سند از آن می گذشت، استفاده کردند. این کشور در سراسر رودخانه سند گسترش یافت و به هند معروف شد. مردمی که در این کشور زندگی می کردند هندی بودند. با این حال، خود سرخپوستان در نوشته های اولیه خود، ظاهراً از نام بزرگترین قهرمان و رهبر باستانی خود، سرزمین خود را بهاراتا نامیده اند. حماسه باستانی و بسیار بزرگ هند «مهابهاراتا»، «بهاراتای بزرگ» نام داشت. این داستان درگیری بین پسرعموهای یک قبیله برای قدرت در استپ های اطراف دهلی است که ظاهراً در حدود 1000 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است. زمانی که قانون اساسی کشور در 26 ژانویه 1950 تصویب شد، جمهوری مدرن هند رسماً نام بهارات را به عنوان نامی جایگزین برای ایالت پذیرفت.

از بسیاری جهات، هند بیشتر یک وضعیت ذهنی است تا یک آموزش دولتی. برای بیش از 4000 سال، تمدن هند به‌عنوان امپراتوری ایده‌ها و نه در هر مرز سرزمینی وجود داشته است. اغلب نامطمئن و محکوم به شکست، درگیری‌ها از هم پاشیده شده و به بخش‌های زیادی تقسیم شده است، این قاره گاری‌های جغجغه‌انگیز که هند است، قدیمی‌ترین و غم‌انگیزترین و همچنین جوان‌ترین و زیباترین تمدن روی زمین است. بزرگترین نقطه ضعف او گاهی خودش بود قدرت بزرگ، زیرا صبر هند منحصر به فرد است. هند با خم شدن قبل از تهاجم ارتش های متعدد، از هر تهاجم، هر بلای طبیعی و هر حادثه ای جان سالم به در برده است. بیماری کشندهو یک اپیدمی که این کد ژنتیکی را که نمی توان با هیچ چیز دیگری اشتباه گرفت، به مدت چهار هزار سال به حداقل یک میلیارد و یک چهارم حاملان این کد منتقل می کند. هندی ها نسبت به سایر مردم جهان به جز چینی ها انعطاف پذیری فرهنگی بیشتری از خود نشان داده اند. هر کدام هند باستانهر چه بود، به رشد و شکوفایی خود ادامه می‌دهد و اشکال باستانی خود را به مدرنیته‌ای بسیار نوآور تبدیل می‌کند، گذشته خود را با زمان حال تطبیق می‌دهد، بر خود مرگ با کمک مفهوم خلاقانه‌ای مانند تناسخ غلبه می‌کند، در حالی که از مرگ فردی به عنوان عالی‌ترین هدف استقبال می‌کند. نجات از طریق رهایی از چرخه تولد و مرگ، همانطور که می گویند موکشا

تمدن هند تمام هنرها و علومی را که ما می شناسیم غنی کرده است. به لطف هند، ما از صفر تا ده را با استفاده از اعدادی که اشتباهاً «عربی» نامیده می‌شوند، می‌شماریم و از سیستم اعداد اعشاری استفاده می‌کنیم، که بدون آن عصر کامپیوتر ما به سختی امکان‌پذیر است. هندی‌های باستان اولین کسانی بودند که پنبه را می‌ریختند و آن را به پارچه می‌بافند، که برای قرن‌ها لباس راحت تابستانی را برای ما فراهم کرده است. هندی ها به ما آموختند که مرغ را اهلی کنیم و بخوریم، شطرنج بازی کنیم، تاس بیندازیم، انبه و فیل را دوست داشته باشیم، برای سلامتی بهتر روی سرمان بایستیم، به همزیستی تضادها اعتقاد داشته باشیم و زیبایی و امکان جهانی عدم خشونت را قدر بدانیم. هند زادگاه بودیسم و ​​هندوئیسم، وطن سیک ها و جین ها، محل سکونت بسیاری از ریشی ها، سادوها، ماهاتماها و ماهاریشی ها و فرقه های متعدد آنهاست که در هیچ جای دنیا یافت نمی شوند. هند یک آزمایشگاه تحقیقاتی برای زبان شناسان، یک موزه برای مردم شناسان و مردم شناسان، یک جزیره گنج برای باستان شناسان و یک کابوس برای اپیدمیولوژیست ها است. یک بازار معمولی هند بسیار رنگارنگ تر و شلوغ تر از بسیاری از موزه های جهان است. خیابان های شهرهای مدرن هند بسیار بیشتر از هر تئاتر یا کارناوالی در جهان مملو از زندگی، رنگ، صدا و بو است. هند با چنان انبوهی از حیات انسانی، حیوانی، گیاه شناسی، حشرات و الهی می تپد، می لرزد، برق می زند که هیچ دوربین یا دستگاه ضبط، بوم، مداد یا نوار نمی تواند پالت غنی را به طور کامل نمایش دهد. زندگی روزمره. هر یک از صدها هزار داستان شهری و میلیون‌ها درام روستایی آن آزادانه در برابر مخاطبی پخش می‌شود که برای لحظه‌ای متوقف نمی‌شود تا به زیبایی یا تلخی تراژدی‌هایی که روزانه در صحنه‌های بی‌شمار زیر آسمان اشک‌آلود هند روی می‌دهد، توجه کند.

هندی ها یکی از بااحساس ترین مردم جهان هستند، اما در عین حال یکی از سخت گیرترین افراد جهان هستند. سکس در این کشور پرستش می شود و یک مراسم مذهبی است که رهبانیت را ابداع کرده است. در 2000 سال گذشته، جماعت در هر موقعیت قابل تصوری در سنگ حک شده، در نماهای بی شمار و در داخل "رحم خانه" مقدس معابد هندو جاودانه شده است. با این حال، برای سادوهای باکره، چنین هنرهای وابسته به عشق شهوانی به عنوان آزمونی برای استواری تمرکز آنها بر یوگا تلقی می شد. شیوا، قدیمی‌ترین خدای هندی، هنوز هم عمدتاً به شکل فالیک پرستیده می‌شود که نماد آن فالوس قدرتمند اوست که با آن همسران هزاران حکیم برهمن را در جنگل افسانه‌ای سدر اغوا کرد. همین شیوا "خدای بزرگ" پرهیز یوگا هم هست، قدرت پرهیزش آنقدر زیاد است که هزاران سال می توانست بدون حرکت روی پوست ببری بنشیند که با موج کوچکترین ناخنش آن را کنده بود. یکی دیگر از محبوب‌ترین خدایان هندی، کریشنا، واقعاً می‌توان پدر کشورش نامید، زیرا طبق افسانه، او با 16000 دوشیزه ستایش ازدواج کرد که طبق افسانه، 160000 فرزند الهی او را به دنیا آورد. الهه مادر در سراسر هند پرستش می شود و از نام های مختلف، خیرخواه و بدخواه استفاده می شود، اما محبوب ترین نماد او سنگی صاف، گرد و سوراخ دار به نام یونیالهه مادر تجسم خاک هند، همسر هر سرخپوستی است خدای مرد، که جذابیت هایش اما بدون تحریک بدن الهام بخش و زیبایش بی اثر است. این قدرت الهی که نام دارد شاکتی،است دارایی منحصر به فردهر زنی که الهامات و خلاقیت جنسی او برای ایجاد یک زندگی کاملا ضروری است. بدون الهه های مادرش، هند هرگز زنده نمی شد، اما به لطف باروری آنها، سرزمین هند پر از کودکانی است که از اوایل کودکی به پرستش الهه مادر و آتش جنسی الهی آموزش داده شده است.

یونی

در هند، طبیعت همیشه در کنار شماست. گاوهای مقدس و گاومیش های آهسته راه رفتن اغلب با صاحبان خود زندگی می کنند و بزرگ ترین اتاق های خانه را اشغال می کنند. آنها دقیقاً می دانند که برای بالا رفتن از پله ها به اتاق خود از کجا جاده را بپیچند. مجموعه پرندگان و مارمولک ها انواع مختلفآنها در تیرها و اتاق های زیر شیروانی خانه ها و همچنین بر روی دیوارها و سقف آپارتمان های شهر لانه می سازند و صبح ها و عصرها با صدای جیر جیر به همسایگان انسانی خود سلام می کنند. با این حال، در همان زمان، آنها خدمات حیاتی را به مردم ارائه می دهند - آنها از خانه در برابر حشرات خطرناکی که می توانند فرد را نیش بزنند محافظت می کنند. آن دسته از خانواده هایی که این اقبال را دارند که خانواده ای از مارهای کبرا را در خانه خود نگه دارند، به ندرت از آنها شکایت می کنند، زیرا این مارها که کلاه واقعی سلطنتی دارند، برای زنان در سنین باروری یک طلسم خوش شانس به حساب می آیند و به ندرت به مردم حمله می کنند مگر اینکه بترسند. یا تهدید کرد. هر کودک هندی از گهواره می‌داند که خزیدن زیر میز یا هر گوشه تاریک خانه ممنوع است، زیرا دقیقاً جایی است که نور کمی وجود دارد که مار کبری در یک توپ جمع شده می‌خوابد. نگهبانان شب که در هر شهر هند گشت می زنند، همیشه با چوب های ضخیم خود به پیاده رو می کوبند و معمولاً با فریاد یا آواز خواندن مارها را از هر نوع برخوردشان هشدار می دهند. البته در عین حال به همه دزدها و جنایتکاران هشدار می دهند و از خوابیدن مردم عادی نیز جلوگیری می کنند.

یوگی هایی که مدت ها قبل از ساخت اولین شهرهای هند در جنگل زندگی می کردند می دانستند که برای اینکه توسط موجودات خزنده، پرواز و دزدکی که جنگل را هجوم می آورند مسموم یا خورده نشوید، فقط باید آنقدر ساکت بنشینید که به نظر می رسد. بخشی از محیط زیست یا فقط یک سنگ. برخی از باشکوه‌ترین مهرها، سنگ‌ها و مجسمه‌های برنزی باستانی هند، مارها یا درختان انگور را به تصویر می‌کشند که در اطراف بازوها، پاها و نیم تنه انسان پیچیده شده‌اند، تصویری که طی هزاران سال آشنا شده است. از آن زمان، خطرات مرتبط با مارهای سمی کاهش نیافته است. کاملا برعکس. با افزایش جمعیت که فضای بیشتری را به جنگل وارد می کند، به نظر می رسد خزندگان هندی بیشتر و بیشتر از مهاجمان انتقام می گیرند. بر اساس برآوردهای مختلف، سالانه بیش از 100000 نفر بر اثر گزش مارهای سمی جان خود را از دست می دهند. اگر چه حتی این رقم وحشتناک بسیار است تعداد کمترقربانیان دیگر شکارچیان هندی مدرن تر: اتومبیل ها، اتوبوس ها، کامیون ها و قطارها که خطر مرگبار آنها به حدی زیاد شده است که اگر نیاز به رفتن به جایی دارید، هند به حق می تواند وضعیت غم انگیز یکی از خطرناک ترین کشورهای جهان را به خود اختصاص دهد. .

با این حال، بیشتر هندوها به جایی سفر نمی‌کنند، بلکه از کلبه‌های روستای خود تا مزارع نزدیکی که کشت می‌کنند، پیاده می‌روند. و اگر به جایی بروند، معمولاً روی یک گاری چوبی است که توسط یک گاومیش کشیده شده است، نمونه اولیه آن در گذشته ساخته شده است. هزاره سومقبل از میلاد مسیح این گاری ها را می توان در شهر بزرگنه خیلی کمتر از روستا. اما پسرعموهای شهری مدرن آنها معمولاً لاستیک‌های لاستیکی را روی چرخ‌های بزرگ خود می‌پوشند و این باعث آسودگی بیشتر کسانی می‌شود که آنها را سوار می‌کنند. امروزه، هند میلیون‌ها دوچرخه، کارآمدترین و ارزان‌ترین نوع حمل‌ونقل برای دانش‌آموزان و طبقه متوسط، و همچنین تعداد فزاینده‌ای اسکوتر، موتورسیکلت و خودرو تولید می‌کند که با همکاری نزدیک با فورد و چندین بریتانیایی، ایتالیایی، ژاپنی و خودروسازان چک در پاسخ به نگرانی‌های فزاینده در مورد گرم شدن کره زمین، شرکت هندی پیشگام راتان تاتا 6000 خودروی فرانسوی "Smart" خریداری کرده است که با هوای فشرده کار می‌کنند و در نتیجه محیط را آلوده نمی‌کنند. ماشین‌ها نسبتاً ارزان بودند و طبقه متوسط ​​شهری می‌توانست آن‌ها را بخرد.

اکثر روستاهای بیش از نیم میلیونی هند، که دورافتاده ترین آنها حتی اتصال زمینی منظم به شهرهای همسایه ندارند، اکنون می توانند تلویزیون ماهواره ای را از دهلی نو دریافت کنند که با کمک فناوری فضایی آمریکا ایجاد شده است. بنابراین دستاوردها علم مدرنو تکنسین‌ها به دورافتاده‌ترین بخش‌های جامعه هند با سنت‌های دهقانی بسیار متنوع‌شان کمک می‌کنند تا از همه چیزهایی که در این کشور اتفاق می‌افتد آگاه باشند، درباره اهداف کشور و آرمان‌های آن بیاموزند و از این طریق روند مدرن‌سازی هند را به‌طور تصاعدی تسریع کنند. اگرچه اخبار زندگی دهقانان هندی تنها زمانی به خانه‌های آمریکایی می‌رسد که فاجعه‌ای وحشتناک رخ می‌دهد، و واشنگتن و نیویورک هندی‌های زنده را فقط در طول جشنواره هند یا نمایش محصول جدید مهابهاراتا می‌بینند. دنیای مدرنهنوز هم با تصاویر اغواکننده خود از ثروت و قدرت در فضای دهکده هندی نفوذ می کند و ذهن هندوها را به این ایده سوق می دهد که زمان آن فرا رسیده است که از رگه های فرسوده گاری بوفالوها به سمت یک گاری بسیار سریع تر حرکت کنند. اما بزرگراه خطرناک

گاری بوفالو

هند و رودخانه در یکدیگر منعکس شده اند، مانند یک آینه. زندگی همیشه در آنها می جوشد، آنها همیشه پر از تغییرات هستند، آنها همیشه بدون تغییر هستند. مانند هند، رودخانه را نمی توان با تمام عظمتش درک کرد - تقریباً نامحسوس در جایی که بسیار ساکت به نظر می رسد، به طرز فریبنده ای عمیق حتی زمانی که کف آن از طریق سطح آب آن قابل مشاهده است. رودخانه مهد طراوت زندگی، با این حال، اغلب می تواند خطرناک باشد، به خصوص برای غریبه ها. مانند هند، رودخانه زیبا اما به طرز وحشتناکی آلوده، بی اندازه صبور و در عین حال زودگذر است.

حاصلخیزترین دشت های شمالی هند که هنوز پرجمعیت ترین مراکز جنوب آسیا هستند، مدیون این رودخانه های بزرگ هستند. ایندوس، از اواسط اوت 1947، آبراه اصلی پاکستان، غربی ترین سیستم رودخانه بزرگ شمالی است. مهد تمدن هند بود. رود سند که در میان برف و یخ ابدی در کوه ها متولد شده است، مانند رودخانه های خواهرش از شرق، در تمام طول سال پر از آب است. آب غنی از مواد معدنی رود سند، هر سال 2000 مایل از تبت تا دریای عرب را طی می کند و آب شیرین کافی را حمل می کند تا کل ایالت کالیفرنیا را تا یک پا سیل کند. جای تعجب نیست که یونانی-فارسی ها سند را «شیر» می نامیدند. برای هزاران سال، نهرهای عظیم سند در میان دره‌های هیمالیا خروشان می‌کرد و ساکنان بدشانس شهرها و روستاها را که خانه‌های خود را خیلی نزدیک به کرانه‌های آن ساخته بودند، دفن می‌کرد. در هنگام سیل قوی‌تر و مخرب‌تر از مثلاً رود نیل، سند خشمگین وحشت ساکنان دره‌ها را تا همین اواخر، زمانی که سدهای بتونی مخصوص و دریاچه‌های مصنوعی برای ذخیره آب آن را رام کردند و برخی از آب‌های آن را در هنگام سیل منحرف کردند. پس از تجزیه هند بریتانیایی در سال 1947، هند و پاکستان همسایه خود به شدت بر سر آنچه که هر کدام سهم خود را از آبهای کانال گرانبهای دره سند می دانستند، جنگیدند، بدون آن خاک حاصلخیز دو طرف مرز جدید به زودی به بیابان تبدیل می شد. این اختلاف حیاتی تنها در سال 1960 با کمک جامعه جهانی حل شد. و با این حال، هر کشوری گهگاهی همسایه خود را متهم می‌کند که این کشور را از بین می‌برد آب بیشتر، از آنچه بر طبق عقد مقدس استحقاق دارد.

پنج رودخانه - پنجاببه فارسی - مانند انگشتان دست باز غول پیکر، به رود سند سرازیر شوید و در مسیر خود به دریا با این شریان اصلی یکی شوید. سرزمینی که این پنج رود بزرگ از طریق آن جریان دارد، هنوز هم در پاکستان و هم در هند پنجاب نامیده می شود، اگرچه از زمان تقسیم سرنوشت ساز در سال 1947، تنها چهار رودخانه از پنج رودخانه از پاکستان عبور می کنند و تنها دو رودخانه زمین های هند را آبیاری می کنند. پنجاب هند متعاقباً دوباره در سال 1966 تقسیم شد، زمانی که نیمه شرقی خود را از دست داد تا به بخشی از ایالت هندو هاریانا هندو تبدیل شود، پس از سال ها درگیری خشونت آمیز با سیک ها که اکثریت را در پنجاب تشکیل می دادند. پنجاب هند علیرغم اندازه بسیار کاهش یافته، اما عمدتاً به دلیل خاک حاصلخیز و ذخایر عظیم برق آبی، یکی از ثروتمندترین ایالت ها در میان 25 ایالت هند در دهه 1970 شد. اکثریت سیک‌های پرتلاش پنجاب صنعتی و ثروتمند از نظر کشاورزی، تقسیم ثروت خود را با جمعیت بسیار فقیرتر هند دوست نداشتند و برای خودمختاری بیشتر، از جمله کنترل سهم شیر از منابع مالی ایالت تلاش می‌کردند. امتناع دهلی نو از پذیرفتن خواسته های آنها تنها به آتش خشم سیک های پنجابی و تقاضا برای استقلال بیشتر افزود. گروه کوچکی از افراط گرایان سیک خواستار جدایی کامل از اتحادیه هند شده و بر ایجاد "سرزمین پاک" سیک ها - خلستان تاکید کردند. پاکستان، که به معنای "سرزمین پاکان" نیز می باشد، در سال 1947 نیز به عنوان یک خانه ملی برای اقلیت مسلمان جنوب آسیا ایجاد شد. پس چرا یک دولت ملی مشابه برای سیک های هند ایجاد نمی کنیم؟ دولت هند از در نظر گرفتن این خواسته خودداری کرد و اظهار داشت که سیک ها فقط 2 نفر را تشکیل می دهند % جمعیت هند، که تنها نیمی از آنها در پنجاب زندگی می کنند، هرگز قادر به ایجاد یک کشور مستقل قابل دوام نخواهند بود.

بسیاری از رودخانه‌های قدرتمند دیگر از دامنه‌های هیمالیاهای هند سرازیر می‌شوند و به جریان باشکوه و همیشه گسترده مادر گانگا به شرق می‌پیوندند. بزرگ‌ترین این شریان‌های حیات‌بخش، رودخانه‌های گوگره و گندک هستند که شکوه آنها واقعاً حماسی است. آنها در نزدیکی پایتخت باستانی امپراتوری موریان - پاتنا به گنگ می ریزند. در اینجا رودخانه سون از جنوب به گانگا می ریزد و ارتفاعات خشن بیهار و چوتا ناگپور را آبیاری می کند که کوه های تاریک آن غنی ترین ذخایر آهن و زغال سنگ در هند را ذخیره می کند. مادر گنگ 300 مایلی دیگر به سمت شرق از پاتنا به بنگال می رود، جایی که آب های عمیق خود را با جریان قدرتمند پسر الهی برهما، برهماپوترا مخلوط می کند. این قهرمان بزرگ رودخانه به تبت در نزدیکی سرچشمه سند طلوع می کند و آب های خود را تقریباً هزار مایل به سمت شرق سرازیر می کند، سپس به سمت چپ می رود و مسیر کف آلود خود را از بین می برد. یخ ابدیشرق لهاسا، سپس از طریق ایالت آراناچال، از طریق ایالت آسام، جایی که ناآرامی های مداوم وجود دارد، و ایالت مگالایا (خانه ابرها) که با بنگلادش پرجمعیت (کشور بنگال) هم مرز است، جایی که در نهایت به داخل می ریزد. و از رود گنگ از طریق 10000 نهر به خلیج بنگال.

بنارس. گات ها

جمهوری خلق بنگلادش که در سال 1971 تشکیل شد، بخش شرقی بنگال هند در زمان حکومت بریتانیا بود و پس از تجزیه هند بریتانیا در سال 1947 به پاکستان شرقی تبدیل شد. اگرچه بنگلادش بزرگتر از ایالت نیویورک نیست، جمعیت آن بیش از 150 میلیون نفر است. بنگلادش یکی از پرجمعیت ترین و فقیرترین کشورهای جهان است. میلیون‌ها مسلمان بنگلادشی ناامید از کشور به هند گریخته‌اند، جایی که جنگل‌های عمدتاً خالی از سکنه و غیرقابل نفوذ مگالایا، آسام و ایالت‌های شرقی همسایه میزورام، مانیپور و ناگالند را پرورش می‌دهند. قبایل محلی در این ایالت های هم مرز با پاکستان از این "تهاجم گسترده مسلمانان" به سرزمین خود خوشحال نیستند. آنها با ترکیب نیروهای خود ارتش متحد آزادیبخش هفت ایالت را ایجاد کردند. این قبایل هندی شمال شرقی از میزو، مانیپور، ناگا و آسامی کارزار خشونت آمیزی را برای ترساندن بنگلادشی ها برای بازگشت به میهن مسلمان خود آغاز کردند.

برخلاف رودخانه های شمالی، هیچ یک از رودخانه هایی که از مرکز و جنوب هند عبور می کنند، دائماً از برف یا یخ تغذیه نمی شوند. این رودخانه ها به طور کامل به باران های کم بهار و باران های موسمی غنی که یک سوم سال می بارد بستگی دارند. بنابراین، جنوب کشور خشک‌تر است و جمعیت کمتری نسبت به دشت‌های شمالی رودخانه‌های عمیق در آن زندگی می‌کنند. برخلاف چین، جایی که کانال‌های بزرگ رودخانه‌های شمالی و جنوبی را به هم متصل می‌کنند، هند سال‌هاست که در نظر دارد از آبراه‌های دائمی خود برای آبیاری جنوب استفاده کند، اما هنوز کاری در این زمینه انجام نداده است. بسیاری از خشکی های بیابانی در مرکز هند می توانند دوباره زنده شوند و ایالت های جنوبی عمدتاً بایر ماهاراشترا و آندرا نیز می توانند وضعیت بسیار بهتری داشته باشند. اجرای چنین پروژه زیرساختی عظیمی آسان نیست، اگرچه هند نیز مانند چین، نیروی کار ارزان زیادی به شکل دهقانانی دارد که در بیشتر اوقات سال بیکار هستند. آینده پژوهان اصرار دارند که هند باید چنین پروژه ای را در آینده نزدیک آغاز کند.

سه رودخانه اصلی این کشور مرکز هند را آبیاری می کنند که از شرق به غرب جریان دارند: ماهی، نارمادا و تاپتی به خلیج کامبای می ریزند. سورات، یک شهر بندری در شمال بمبئی (بمبئی) در دهانه رودخانه تاپتی، اولین شهری بود که در اوایل قرن هفدهم بازرگانان بریتانیایی در آن ساکن شدند و تجارتی معمولی را با مغول ها در آگرا آغاز کردند. بمبئی در آن زمان فقط یک رشته از چند روستای کوچک مانند کلکته (کلکته) و مدرس (چنای) بود. هیچ یک از این شهرهای بندری بزرگ، کلان شهرهای بزرگ هند، قبل از آمدن بریتانیایی ها وجود نداشتند. گات های غربی رشته کوهی را در امتداد شبه جزیره هند در جنوب بمبئی تشکیل می دهند و در نتیجه نوار ساحلی باریک اما پرآب ایجاد می کنند که نیمه پایینی آن ساحل غنی از ادویه مالابار است که با دریای عرب هم مرز است.

  • صفحات:
    1 , , , , ,
  • هندوستان تاریخ، فرهنگ، فلسفه ولپرت استنلی

    رودخانه

    هند و رودخانه در یکدیگر منعکس شده اند، مانند یک آینه. زندگی همیشه در آنها می جوشد، آنها همیشه پر از تغییرات هستند، آنها همیشه بدون تغییر هستند. مانند هند، رودخانه را نمی توان با تمام عظمتش درک کرد - تقریباً نامحسوس در جایی که بسیار ساکت به نظر می رسد، به طرز فریبنده ای عمیق حتی زمانی که کف آن از طریق سطح آب آن قابل مشاهده است. رودخانه مهد طراوت زندگی، با این حال، اغلب می تواند خطرناک باشد، به خصوص برای غریبه ها. مانند هند، رودخانه زیبا اما به طرز وحشتناکی آلوده، بی اندازه صبور و در عین حال زودگذر است.

    حاصلخیزترین دشت های شمالی هند که هنوز پرجمعیت ترین مراکز جنوب آسیا هستند، مدیون این رودخانه های بزرگ هستند. ایندوس، از اواسط اوت 1947، آبراه اصلی پاکستان، غربی ترین سیستم رودخانه بزرگ شمالی است. مهد تمدن هند بود. رود سند که در میان برف و یخ ابدی در کوه ها متولد شده است، مانند رودخانه های خواهر خود از شرق، در تمام طول سال پر از آب است. آب غنی از مواد معدنی رود سند، هر سال 2000 مایل از تبت تا دریای عرب را طی می کند و آب شیرین کافی را حمل می کند تا کل ایالت کالیفرنیا را تا یک پا سیل کند. جای تعجب نیست که یونانی-فارسی ها سند را «شیر» می نامیدند. برای هزاران سال، نهرهای عظیم سند در میان دره‌های هیمالیا خروشان می‌کرد و ساکنان بدشانس شهرها و روستاها را که خانه‌های خود را خیلی نزدیک به کرانه‌های آن ساخته بودند، دفن می‌کرد. در هنگام سیل قوی‌تر و مخرب‌تر از مثلاً رود نیل، سند خشمگین وحشت ساکنان دره‌ها را تا همین اواخر، زمانی که سدهای بتونی مخصوص و دریاچه‌های مصنوعی برای ذخیره آب آن را رام کردند و برخی از آب‌های آن را در هنگام سیل منحرف کردند. پس از تجزیه هند بریتانیایی در سال 1947، هند و پاکستان همسایه خود به شدت بر سر آنچه که هر کدام سهم خود را از آبهای کانال گرانبهای دره سند می دانستند، جنگیدند، بدون آن خاک حاصلخیز دو طرف مرز جدید به زودی به بیابان تبدیل می شد. این اختلاف حیاتی تنها در سال 1960 با کمک جامعه جهانی حل شد. و با این حال، هر کشوری هر از چند گاهی همسایه خود را متهم می کند که بر اساس معاهده مقدس، بیش از آنچه که حقش است، آب را هدایت می کند.

    پنج رودخانه - پنجاببه فارسی - مانند انگشتان دستی غول‌پیکر باز به رود سند سرازیر شده و در راه دریا با این شریان اصلی یکی می‌شود. سرزمینی که این پنج رود بزرگ از طریق آن جریان دارد، هنوز هم در پاکستان و هم در هند پنجاب نامیده می شود، اگرچه از زمان تقسیم سرنوشت ساز در سال 1947، تنها چهار رودخانه از پنج رودخانه از پاکستان عبور می کنند و تنها دو رودخانه زمین های هند را آبیاری می کنند. پنجاب هند متعاقباً دوباره در سال 1966 تقسیم شد، زمانی که نیمه شرقی خود را از دست داد تا به بخشی از ایالت هندو هاریانا هندو تبدیل شود، پس از سال ها درگیری خشونت آمیز با سیک ها که اکثریت را در پنجاب تشکیل می دادند. پنجاب هند علیرغم اندازه بسیار کاهش یافته، اما عمدتاً به دلیل خاک حاصلخیز و ذخایر عظیم انرژی آبی، به یکی از ثروتمندترین ایالت ها در میان 25 ایالت هند در دهه 1970 تبدیل شد. اکثریت سیک‌های پرتلاش پنجاب صنعتی و ثروتمند از نظر کشاورزی، تقسیم ثروت خود را با جمعیت بسیار فقیرتر هند دوست نداشتند و برای خودمختاری بیشتر، از جمله کنترل سهم شیر از منابع مالی ایالت تلاش می‌کردند. امتناع دهلی نو از پذیرش خواسته های آنها تنها به آتش خشم سیک های پنجابی و تقاضا برای استقلال بیشتر افزوده است. گروه کوچکی از افراط گرایان سیک خواستار جدایی کامل از اتحادیه هند شده و بر ایجاد "سرزمین پاک" سیک ها - خلستان تاکید کردند. پاکستان، که به معنای "سرزمین پاکان" نیز می باشد، در سال 1947 نیز به عنوان یک خانه ملی برای اقلیت مسلمان جنوب آسیا ایجاد شد. پس چرا یک دولت ملی مشابه برای سیک های هند ایجاد نمی کنیم؟ دولت هند از در نظر گرفتن این خواسته خودداری کرد و اظهار داشت که سیک ها فقط 2 نفر را تشکیل می دهند % جمعیت هند، که تنها نیمی از آنها در پنجاب زندگی می کنند، هرگز قادر به ایجاد یک کشور مستقل قابل دوام نخواهند بود.

    بسیاری از رودخانه‌های قدرتمند دیگر از دامنه‌های هیمالیاهای هند سرازیر می‌شوند و به جریان باشکوه و همیشه گسترده مادر گانگا به شرق می‌پیوندند. بزرگ‌ترین این شریان‌های حیات‌بخش، رودخانه‌های گوگره و گندک هستند که شکوه آنها واقعاً حماسی است. آنها در نزدیکی پایتخت باستانی امپراتوری موریان - پاتنا به گنگ می ریزند. در اینجا رودخانه سون از جنوب به گنگ می ریزد و ارتفاعات خشن بیهار و چوتا ناگپور را آبیاری می کند که کوه های تاریک آن غنی ترین ذخایر آهن و زغال سنگ در هند را ذخیره می کنند. مادر گنگ 300 مایلی دیگر به سمت شرق از پاتنا به بنگال می رود، جایی که آب های عمیق خود را با جریان قدرتمند پسر الهی برهما، برهماپوترا مخلوط می کند. این قهرمان بزرگ رودخانه به تبت در نزدیکی سرچشمه سند طلوع می کند، آب های خود را تقریباً هزار مایل به سمت شرق می شتابد، سپس به سمت چپ می رود، مسیر کف آلود خود را از میان یخ های ابدی شرق لهاسا، سپس از طریق ایالت آراناچال پایین می آورد. ایالت آسام که در آن ناآرامی دائمی وجود دارد و ایالت مگالایا (خانه ابرها) که با بنگلادش پرجمعیت (کشور بنگال) هم مرز است و در نهایت به رود گنگ می ریزد و از طریق 10000 نهر به خلیج بنگال می ریزد.

    بنارس. گات ها

    جمهوری خلق بنگلادش که در سال 1971 تشکیل شد، بخش شرقی بنگال هند در زمان حکومت بریتانیا بود و پس از تجزیه هند بریتانیا در سال 1947 به پاکستان شرقی تبدیل شد. اگرچه بنگلادش بزرگتر از ایالت نیویورک نیست، جمعیت آن بیش از 150 میلیون نفر است. بنگلادش یکی از پرجمعیت ترین و فقیرترین کشورهای جهان است. میلیون‌ها مسلمان بنگلادشی ناامید از کشور به هند گریخته‌اند، جایی که جنگل‌های عمدتاً خالی از سکنه و غیرقابل نفوذ مگالایا، آسام و ایالت‌های شرقی همسایه میزورام، مانیپور و ناگالند را پرورش می‌دهند. قبایل محلی در این ایالت های هم مرز با پاکستان از این "تهاجم گسترده مسلمانان" به سرزمین خود خوشحال نیستند. آنها با ترکیب نیروهای خود ارتش متحد آزادیبخش هفت ایالت را ایجاد کردند. این قبایل هندی شمال شرقی از میزو، مانیپور، ناگا و آسامی کارزار خشونت آمیزی را برای ترساندن بنگلادشی ها برای بازگشت به میهن مسلمان خود آغاز کردند.

    برخلاف رودخانه های شمالی، هیچ یک از رودخانه هایی که از مرکز و جنوب هند عبور می کنند، دائماً از برف یا یخ تغذیه نمی شوند. این رودخانه ها به طور کامل به باران های کم بهار و باران های موسمی غنی که یک سوم سال می بارد بستگی دارند. بنابراین، جنوب کشور خشک‌تر است و جمعیت کمتری نسبت به دشت‌های شمالی رودخانه‌های عمیق در آن زندگی می‌کنند. برخلاف چین، جایی که کانال‌های بزرگ رودخانه‌های شمالی و جنوبی را به هم متصل می‌کنند، هند سال‌هاست که در نظر دارد از آبراه‌های دائمی خود برای آبیاری جنوب استفاده کند، اما هنوز کاری در این زمینه انجام نداده است. بسیاری از خشکی های بیابانی در مرکز هند می توانند دوباره زنده شوند و ایالت های جنوبی عمدتاً بایر ماهاراشترا و آندرا نیز می توانند وضعیت بسیار بهتری داشته باشند. اجرای چنین پروژه زیرساختی عظیمی آسان نیست، اگرچه هند نیز مانند چین، نیروی کار ارزان زیادی به شکل دهقانانی دارد که در بیشتر اوقات سال بیکار هستند. آینده پژوهان اصرار دارند که هند باید چنین پروژه ای را در آینده نزدیک آغاز کند.

    سه رودخانه اصلی این کشور مرکز هند را آبیاری می کنند که از شرق به غرب جریان دارند: ماهی، نارمادا و تاپتی به خلیج کامبای می ریزند. سورات، یک شهر بندری در شمال بمبئی (بمبئی) در دهانه رودخانه تاپتی، اولین شهری بود که در اوایل قرن هفدهم بازرگانان بریتانیایی در آن ساکن شدند و تجارتی معمولی را با مغول ها در آگرا آغاز کردند. بمبئی در آن زمان فقط یک رشته از چند روستای کوچک مانند کلکته (کلکته) و مدرس (چنای) بود. هیچ یک از این شهرهای بندری بزرگ، کلان شهرهای بزرگ هند، قبل از آمدن بریتانیایی ها وجود نداشتند. گات های غربی رشته کوهی را در امتداد شبه جزیره هند در جنوب بمبئی تشکیل می دهند و در نتیجه نوار ساحلی باریک اما پرآب ایجاد می کنند که نیمه پایینی آن ساحل غنی از ادویه مالابار است که با دریای عرب هم مرز است. تمام سیستم های رودخانه بزرگ دیگر هند جنوبی از غرب به شرق جریان دارند. ماهانادی، که به معنای واقعی کلمه به معنای «رود بزرگ» است، مایه حیات اوریسا است، در حالی که همسایه جنوبی طولانی‌تر آن، گوداوری، همان عملکرد را برای آندرا انجام می‌دهد. اما قوی‌ترین رودخانه‌های بزرگ جنوبی، رودخانه تونگابهادرا کریشنا است که به کوه‌های نزدیک شهر میسور سرازیر می‌شود و سپس بیش از 1000 مایل در قلب شبه‌جزیره جنوبی هند می‌پیچد تا به خلیج بنگال در شمال تخلیه شود. چنای با این حال، حتی بیشتر در جنوب، زیر پایتخت سابق هند فرانسه، Puducherry، رودخانه طولانی اما تنبل Cauvery جریان دارد.

    از همان آغاز تمدن هند، هندی‌ها در کنار رودخانه‌ها ساکن شدند و از جریان‌های غنی آب نه تنها برای حمایت از زندگی، بلکه برای ایجاد مازاد کافی برای تغذیه همه صنعتگران، هنرمندان، بوروکرات‌ها، ارتش و در نتیجه عدم وابستگی استفاده می‌کردند. روی محصولاتی که زمین را فراهم می کردند و همه اینها به لطف ثروت رودخانه است. آب شیرین و گل حاصلخیز به تغذیه جمعیت رو به رشد شمال و جنوب کمک کرد. هر جا رودهای بزرگ جاری می شد، جزایر وسیع و عمیقی از فرهنگ محلی پدید آمد و تقویت شد. در طول هزاره ها و قرن ها، انواع زبان ها و آداب و رسوم مختلف اجتماعی در اطراف این جزایر رودخانه ای تمدن تکامل یافته است. مدت‌ها قبل از دوران مسیحیت، بیشتر هندی‌های شمال به لهجه‌ای یا یکی از زبان‌های رایج شاخه هند و آریایی از خانواده وسیع زبان‌های هندواروپایی صحبت می‌کردند که سانسکریت زبان کلاسیک و رایج‌ترین آن است. شکل منطقه ای این زبان هندی است، زبان ملی هند امروزی که در دشت های مرکزی گنگ صحبت می شود. با آغاز دوران مسیحیت، در سرتاسر جنوب، که حدود یک سوم از شبه قاره هند، در جنوب رود گوداواری را اشغال می کرد، حداقل جمعیت هندی یکی از چهار گونه اصلی خانواده زبان های دراویدی را تکلم می کردند که بسیار است. متفاوت از گروه زبان های هند و آریایی. زبان‌های دراویدی زبان‌های اصلی در جنوب هند و شمال سریلانکا، جزیره جنوبی همسایه که قبلاً سیلان نامیده می‌شد، هستند.

    تامیل، یک زبان کلاسیک دراویدی، هنوز هم زبان مادری بیش از 70 میلیون هندی جنوبی است که در این ایالت زندگی می کنند که به تامیل نادو (سرزمین تامیل ها) تغییر نام داد. در زمان هند بریتانیا، این ایالت مدرس نامیده می شد. ریشه های عمیق میراث فرهنگی که توسط غنی ترین ادبیات باستانی تامیل از جمله شعر حماسی، سرودهای الهی و فلسفه دینی، حتی قبل از استقلال خود هند در سال 1947 ، گاه به گاه درخواست های سیاسی آتشین برای ایجاد یک ایالت مستقل "دراویدستان" را به وجود آورد. با این حال، تنها 10 سال پس از استقلال کشور، به دستور دولت مرکزی در دهلی نو، مرزهای ایالتی به منظور جلب رضایت دراویدی ها تغییر یافت. ایالت های جدید ایجاد شد: تامیل نادو برای تامیل ها، آندرا برای تلوگوس، کارناتاکا (میسور سابق) برای کانارها، و ایالت مالابار به نام کرالا برای دراویدی ها که عمدتاً به زبان مالایایی صحبت می کنند. چندین دهه است که خصومت شدید نسبت به هندی زبانان منجر به آتش زدن پرچم و قانون اساسی هند هر ساله در جنوب این کشور شده است. اما فعالیت‌های افراط‌گرایان دراویدی در سال‌های پایانی سلطنت ایندیرا گاندی (۱۹۸۰–۱۹۸۴) به لطف حمایت اقتصادی سخاوتمندانه او از جنوب کشور و همچنین تا حدودی به دلیل مرکز ثقل افراط‌گرایی تامیل به تدریج شروع به کاهش کرد. به سریلانکا منتقل شد. بخش شمالی کشور جزیره ای که حدود یک سوم کشور را تشکیل می دهد، عمدتاً توسط هندوهای تامیل به جای بودایی های سینهالی که اکثریت جمعیت سریلانکا را تشکیل می دهند، ساکن است. شمال از همسایگان خود در تامیل نادو که بسیاری از آنها پول و اسلحه فرستادند و به تربیت کادر رو به رشد ببرهای تامیل کمک کردند که از اواسط دهه 70 خواستار ایجاد تامیل ایلام (یک سازمان مستقل) بودند، بسیار بیشتر از حمایت اخلاقی صرف شد. ایالت تامیل).

    سرخپوستان در هر سنی که در همه گوشه و کنار کشور زندگی می کنند، به همه زبان ها صحبت می کنند، به طور کلی، کاملاً همه هندی ها رودخانه های خود را دوست دارند. هندی ها قبل از طلوع آفتاب به نزدیک ترین رودخانه می روند تا غسل کنند و دعا کنند. آنها با جمع‌آوری آب در کوزه‌های مسی و کوزه‌های سفالی، وضو می‌گیرند و سپس سوراخ‌های بینی‌شان را می‌بندند، با سر در آب شیرجه می‌زنند و مانند فیل‌هایی که جست‌وجو می‌کنند، بالا و پایین می‌پرند. هر روز صبح، خانم‌های شستشوی متعددی به رودخانه‌های هند می‌روند و عدل‌های سنگینی از لباس‌های کثیف را حمل می‌کنند که روی سنگ‌های صاف می‌کوبند تا کاملا تمیز شوند، و سپس ساری‌های رنگارنگ و دوتیس‌های سفید در کناره‌های رودخانه در زیر نور خورشید قرار می‌گیرند تا خشک شوند.

    جشنواره های مذهبی ده ها میلیون نفر را به شهرهای مقدس واقع در نزدیکی رودخانه ها جذب می کند. در طول جشنواره ها، مردم مطابق با ریتم های باستانی هندو می رقصند و دعا می کنند تقویم قمری. در جشنواره کومبه ملا که در شهر الله آباد برگزار می شود، مردم حتی در یک ازدحام وحشتناک جان خود را از دست می دهند، زیرا جمعیت تلاش می کند تا دقیقاً در لحظه به آب برسند که طبق پیش بینی های نجومی، مطلوب ترین حالت برای برخورداری از سلامتی و عمر طولانی است. . رودخانه، مانند خود هند، صبورانه منتظر است، در سکوت مشاهده می کند، سخاوتمندانه هم حماقت و هم خرد مردم را می پذیرد. سخاوت او، گاهی پاک، گاهی آلوده، زندگی می بخشد و آن را از فرزندان بی شمارش می گیرد، همانطور که در حماسه هندی مادر گانگا همه پسران تازه متولد شده اش را غرق کرد تا اینکه شوهر پریشانش، شاه شانتانو، از او التماس کرد که دست از این وحشیگری بردارد. گانگا موافقت کرد و آخرین پسرشان را زنده نگه داشت، اما به عنوان مجازاتی که شوهرش او را مجبور به انجام این کار کرد، شوهر فقیر خود را که هرگز به طور کامل متوجه نشد که همسرش چقدر خدایی است، رها کرد.

    کوماروف ویکتور

    رودخانه زمان کجا جریان دارد؟.. ماهیت زمان یکی از موضوعات مورد علاقه داستان های علمی تخیلی مدرن است. البته نویسندگانی که در این زمینه می نویسند وظیفه افشای این خواص را بر عهده خود قرار نمی دهند. آنها از دستکاری زمان به عنوان پیش زمینه ای استفاده می کنند از کتاب کتاب نویسنده

    درکاچ الکساندر قسمت سوم. RIVER VERSE LXXVII MORNING1. یک روز جدید آغاز می شود، شب به پایان می رسد، و صبح می آید. به همین ترتیب همه چیز تاریک می گذرد و هوای بد. و مالیخولیا و درد. و بدبختی و حتی غم و اندوه 3. هر روز جدید من کوچک است

    زندگی جدید، بی از کتاب کتاب از کتاب فکر کن

    جیدو کریشنامورتی

    17. رودخانه زندگی نمی‌دانم در حین پیاده‌روی‌تان متوجه حوض باریک و طولانی در نزدیکی رودخانه شده‌اید یا خیر. حتما توسط چند ماهیگیر کنده شده و حالا به رودخانه وصل نیست. رودخانه در جریانی هموار، عمیق و عریض جریان دارد، اما این حوض به دلیل عدم ارتباط با حیات پوشیده از کپک است. از کتاب هند. تاریخ، فرهنگ، فلسفه

    توسط ولپرت استنلی

    رودخانه هند و رودخانه در یکدیگر منعکس شده اند، مانند یک آینه. زندگی همیشه در آنها می جوشد، آنها همیشه پر از تغییرات هستند، آنها همیشه بدون تغییر هستند. مانند هند، رودخانه را نمی توان با تمام عظمتش درک کرد - تقریباً نامحسوس در جایی که بسیار آرام و فریبنده عمیق به نظر می رسد حتی زمانی که از کتاب کتاب برگرفته از کتاب فلسفه به عنوان شیوه زندگی

    گوزمان دلیا اشتاینبرگ

    برگرفته از کتاب ذهن کوانتومی [خط بین فیزیک و روانشناسی] از کتاب کتاب میندل آرنولد

    25. فضا-زمان و رودخانه مخفی تائو در جهان مانند نهرهایی است که به رودخانه ها و دریاها می ریزند. تائو ته چینگ ترجمه الن چن، فصل 32 ابرفضای چهاربعدی شگفت انگیز نظریه نسبیت، که فضا-زمان نامیده می شود، تنها یک ریاضی نیست.

    با این حال، بیشتر هندوها به جایی سفر نمی‌کنند، بلکه از کلبه‌های روستای خود تا مزارع نزدیکی که کشت می‌کنند، پیاده می‌روند. و اگر به جایی بروند، معمولاً روی یک گاری چوبی است که توسط یک بوفالو کشیده شده است، نمونه اولیه آن در هزاره سوم قبل از میلاد ساخته شده است. این چرخ دستی ها را می توان در یک شهر بزرگ نه کمتر از یک روستا دید. اما پسرعموهای شهری مدرن آنها معمولاً لاستیک‌های لاستیکی را روی چرخ‌های بزرگ خود می‌پوشند و این باعث آسودگی بیشتر کسانی می‌شود که آنها را سوار می‌کنند. امروزه، هند میلیون‌ها دوچرخه، کارآمدترین و ارزان‌ترین نوع حمل‌ونقل برای دانش‌آموزان و طبقه متوسط، و همچنین تعداد فزاینده‌ای اسکوتر، موتورسیکلت و خودرو تولید می‌کند که با همکاری نزدیک با فورد و چندین بریتانیایی، ایتالیایی، ژاپنی و خودروسازان چک در پاسخ به نگرانی‌های فزاینده در مورد گرم شدن کره زمین، شرکت هندی پیشگام راتان تاتا 6000 خودروی فرانسوی "Smart" خریداری کرده است که با هوای فشرده کار می‌کنند و در نتیجه محیط را آلوده نمی‌کنند. ماشین‌ها نسبتاً ارزان بودند و طبقه متوسط ​​شهری می‌توانست آن‌ها را بخرد.

    اکثر روستاهای بیش از نیم میلیونی هند، که دورافتاده ترین آنها حتی اتصال زمینی منظم به شهرهای همسایه ندارند، اکنون می توانند تلویزیون ماهواره ای را از دهلی نو دریافت کنند که با کمک فناوری فضایی آمریکا ایجاد شده است. بنابراین، دستاوردهای علم و فناوری مدرن به دورافتاده‌ترین سلول‌های جامعه هند با سنت‌های دهقانی بسیار متنوع خود کمک می‌کند تا از هر آنچه در کشور اتفاق می‌افتد آگاه شوند، اهداف کشور و آرمان‌های آن را بیاموزند و در نتیجه به طور تصاعدی روند توسعه را تسریع کنند. مدرن سازی هند اگرچه اخبار زندگی دهقانان هندی تنها زمانی به خانه‌های آمریکایی می‌رسد که فاجعه‌ای وحشتناک رخ می‌دهد، و واشنگتن و نیویورک هندی‌های زنده را فقط در طول جشنواره هند یا اولین نمایش محصول جدید مهابهاراتا می‌بینند، اما دنیای مدرن هنوز هم با آن نفوذ می‌کند. تصاویر فریبنده ثروت و قدرت را در فضای دهکده هندی به تصویر می کشد و ذهن هندوها را به این ایده سوق می دهد که زمان آن فرا رسیده است که از شیار فرسوده گاری بوفالوها به بزرگراهی بسیار سریعتر اما خطرناک حرکت کنند.

    گاری بوفالو

    هند و رودخانه در یکدیگر منعکس شده اند، مانند یک آینه. زندگی همیشه در آنها می جوشد، آنها همیشه پر از تغییرات هستند، آنها همیشه بدون تغییر هستند. مانند هند، رودخانه را نمی توان با تمام عظمتش درک کرد - تقریباً نامحسوس در جایی که بسیار ساکت به نظر می رسد، به طرز فریبنده ای عمیق حتی زمانی که کف آن از طریق سطح آب آن قابل مشاهده است. رودخانه مهد طراوت زندگی، با این حال، اغلب می تواند خطرناک باشد، به خصوص برای غریبه ها. مانند هند، رودخانه زیبا اما به طرز وحشتناکی آلوده، بی اندازه صبور و در عین حال زودگذر است.

    حاصلخیزترین دشت های شمالی هند که هنوز پرجمعیت ترین مراکز جنوب آسیا هستند، مدیون این رودخانه های بزرگ هستند. ایندوس، از اواسط اوت 1947، آبراه اصلی پاکستان، غربی ترین سیستم رودخانه بزرگ شمالی است. مهد تمدن هند بود. رود سند که در میان برف و یخ ابدی در کوه ها متولد شده است، مانند رودخانه های خواهر خود از شرق، در تمام طول سال پر از آب است. آب غنی از مواد معدنی رود سند، هر سال 2000 مایل از تبت تا دریای عرب را طی می کند و آب شیرین کافی را حمل می کند تا کل ایالت کالیفرنیا را تا یک پا سیل کند. جای تعجب نیست که یونانی-فارسی ها سند را «شیر» می نامیدند. برای هزاران سال، نهرهای عظیم سند در میان دره‌های هیمالیا خروشان می‌کرد و ساکنان بدشانس شهرها و روستاها را که خانه‌های خود را خیلی نزدیک به کرانه‌های آن ساخته بودند، دفن می‌کرد. در هنگام سیل قوی‌تر و مخرب‌تر از مثلاً رود نیل، سند خشمگین وحشت ساکنان دره‌ها را تا همین اواخر، زمانی که سدهای بتونی مخصوص و دریاچه‌های مصنوعی برای ذخیره آب آن را رام کردند و برخی از آب‌های آن را در هنگام سیل منحرف کردند. پس از تجزیه هند بریتانیایی در سال 1947، هند و پاکستان همسایه خود به شدت بر سر آنچه که هر کدام سهم خود را از آبهای کانال گرانبهای دره سند می دانستند، جنگیدند، بدون آن خاک حاصلخیز دو طرف مرز جدید به زودی به بیابان تبدیل می شد. این اختلاف حیاتی تنها در سال 1960 با کمک جامعه جهانی حل شد. و با این حال، هر کشوری هر از چند گاهی همسایه خود را متهم می کند که بر اساس معاهده مقدس، بیش از آنچه که حقش است، آب را هدایت می کند.

    پنج رودخانه - پنجاببه فارسی - مانند انگشتان دست باز غول پیکر، به رود سند سرازیر شوید و در مسیر خود به دریا با این شریان اصلی یکی شوید. سرزمینی که این پنج رود بزرگ از طریق آن جریان دارد، هنوز هم در پاکستان و هم در هند پنجاب نامیده می شود، اگرچه از زمان تقسیم سرنوشت ساز در سال 1947، تنها چهار رودخانه از پنج رودخانه از پاکستان عبور می کنند و تنها دو رودخانه زمین های هند را آبیاری می کنند. پنجاب هند متعاقباً دوباره در سال 1966 تقسیم شد، زمانی که نیمه شرقی خود را از دست داد تا به بخشی از ایالت هندو هاریانا هندو تبدیل شود، پس از سال ها درگیری خشونت آمیز با سیک ها که اکثریت را در پنجاب تشکیل می دادند. پنجاب هند علیرغم اندازه بسیار کاهش یافته، اما عمدتاً به دلیل خاک حاصلخیز و ذخایر عظیم برق آبی، یکی از ثروتمندترین ایالت ها در میان 25 ایالت هند در دهه 1970 شد. اکثریت سیک‌های پرتلاش پنجاب صنعتی و ثروتمند از نظر کشاورزی، تقسیم ثروت خود را با جمعیت بسیار فقیرتر هند دوست نداشتند و برای خودمختاری بیشتر، از جمله کنترل سهم شیر از منابع مالی ایالت تلاش می‌کردند. امتناع دهلی نو از پذیرفتن خواسته های آنها تنها به آتش خشم سیک های پنجابی و تقاضا برای استقلال بیشتر افزود. گروه کوچکی از افراط گرایان سیک خواستار جدایی کامل از اتحادیه هند شده و بر ایجاد "سرزمین پاک" سیک ها - خلستان تاکید کردند. پاکستان، که به معنای "سرزمین پاکان" نیز می باشد، در سال 1947 نیز به عنوان یک خانه ملی برای اقلیت مسلمان جنوب آسیا ایجاد شد. پس چرا یک دولت ملی مشابه برای سیک های هند ایجاد نمی کنیم؟ دولت هند از در نظر گرفتن این خواسته خودداری کرد و اظهار داشت که سیک ها فقط 2 نفر را تشکیل می دهند % جمعیت هند، که تنها نیمی از آنها در پنجاب زندگی می کنند، هرگز قادر به ایجاد یک کشور مستقل قابل دوام نخواهند بود.

    افقی:
    رودخانه در چین 3 حرف. رودخانه در تولا، 3 حرف. واحد تقسیم بر کسینوس پله های منتهی به کنار کشتی. شلغم در منوی گاو. ارز "چند کشوری". دگرگونی. رومن ووینیچ. زادگاه لیوبوف پولیشچوک. آغاز سفر به معده. قصاص بر حسب بیابان ها. تجارت حزبی. هنرمند اپرت شوروی. تولد خانواده. تله ماموت. رودخانه ای در آفریقا، 3 حرف. رودخانه در پاکستان 3 حرف. هواپیمای چکالوف کسی که پیک به او اجازه نمی دهد بخوابد. رودخانه در هند 3 حرف. یک تاج و تخت در ذات خود. روسیچ قبل از غسل تعمید روسیه. رودخانه در یاکوتیا، 3 حرف. تخته شمارش یونان باستان. رودخانه در فرانسه 3 حرف. بازیگر استودیو کوارتال 95.
    عمودی:
    پرنده ای که بچه می آورد. "کلید" برای یک جاسوس. بازیکن اف سی دینامو (کیف). کمند وارداتی. اندازه گیری وزن برداشت بزرگترین نهنگ جهان. اجاق گاز "گوزن". سرنوشت بدشانسی (منسوخ شده). سرعت موسیقی سریع رودخانه در اتیوپی، 3 حرف. یک قلعه کوچک. شخصیت اصلی فیلم "رانندگان تراکتور". رودخانه در سیبری 3 حرف. میمون با سر سگ. شاخه سمت راست می سی سی پی. نام گانگستر کاپون است. کرونیکل. استدلال قانع کننده سکاها در نبرد. گروه راک یوری شوچوک. شهر...فرانسیسکو. کمربند سنتی برای کیمونو. تئاتر برای کوچولوها محصولی برای رنگ کردن ناخن.
    کلمه کلیدی: رودخانه در شیلی، 3 حرف.

    ویدیو در مورد موضوع. رودخانه ها TOP 10 طولانی ترین رودخانه جهان کدام است؟