صفحه اصلی / کف بینی / خرافات مربوط به اعداد علائم قاعدگی - آنچه در تقویم قمری می گوید

خرافات مربوط به اعداد علائم قاعدگی - آنچه در تقویم قمری می گوید

برای استفاده از پیش نمایش ارائه، یک حساب Google ایجاد کنید و وارد آن شوید: https://accounts.google.com


شرح اسلاید:

اعداد بر جهان حکومت می کنند علائم و خرافات مرتبط با اعداد تکمیل شده توسط: دانش آموز کلاس پنجم الیزاوتا ویگانت راهنما: معلم ریاضیات سرگئی واسیلیویچ باگان

هدف کار: پیدا کردن اینکه چگونه باور به خرافات اعداد با افزایش سن تغییر می کند. مشکل: بزرگسالان و کودکان مستعد خرافات اعدادی هستند فرضیه: فکر می کنم بزرگترها و فرد تحصیلکرده تر، کمتر به شگون اعتقاد دارد

اهداف: 1. با ادبیات منشأ خرافات عددی آشنا شوید. 2. تنظیم پرسشنامه، انجام یک نظرسنجی و پردازش داده های به دست آمده. 3. جداول و نمودارهایی را برای حمایت از فرضیه من ایجاد کنید. موضوع مطالعه: نظرات دانش آموزان موضوع مطالعه: دانش آموزان کلاس 5 "ج"، پایه 9 "گ"، پایه 11 "ج"، معلمان مدرسه، والدین کلاس 5 "ج" و پایه 11 "ج". روش تحقیق: پیمایش، پرسشنامه.

از زمان های قدیم و در زمان ما، بسیاری از مردم به اعداد خوش شانس و بدشانسی اعتقاد و باور داشتند. مثلاً از عدد 13 می ترسند و به شانس عدد 7 اعتقاد دارند. اعداد عرفانی بسیار دیگری نیز وجود دارد. ماهیت خرافات اعداد و عرفان اعداد این است که به اعداد فردی معنایی عرفانی، ماوراء طبیعی و اسرارآمیز اختصاص داده می شود. مشوق همه خرافات بدون استثنا وزیر هستند ادیان مختلفاز آنجایی که اساس خرافات اعتقاد به وجود پیوندهای مرموز و غیرقابل درک بین اشیا و پدیده هاست.

اعتقاد به اعداد خوش شانس و بدشانس به روزهایی برمی گردد که شمارش شروع شد. فیثاغورث، دانشمند و فیلسوف یونان باستان، می گوید: «همه چیز را می توان به شکل اعداد نشان داد. بنابراین، او روشن کرد که جهان توسط اعداد اداره می شود و پشت هر عدد رازی نهفته است. از آموزه های فیثاغورث چنین استنباط می شود که همه اعداد با هم ترکیب می شوند و به روش خاصی بر روی شخص عمل می کنند. این اعداد هستند که می توانند سرنوشت یک فرد را از قبل تعیین کنند ، زندگی او را هدایت کنند ، برای او شانس یا بدبختی به ارمغان بیاورند. نظام فیثاغورثی تأثیر زیادی بر فرهنگ مردم یونان داشت. یونانی ها معتقد بودند که همه اعداد اطراف آنها بر وقایع رخ داده تأثیر می گذارد و ارزش عالیبه شماره های طلسم متصل شده است.

واحد نماد شکوه و قدرت، عمل و جاه طلبی است. به عنوان یک شماره، یک نشانگر شخصیتی پر از انرژی و تمایل به عمل است. این عدد با اعتماد به قوت ها و توانایی های فرد مرتبط است. عدد سه برای بسیاری از مردمان مقدس است. سه دقیقاً یک عدد خوش شانس نیست، اما یک عدد خودکفا است. اعتماد به نفس را القا می کند. عدد مرموزهفت! مهم نیست که آن را چگونه می دانند: مقدس، الهی، جادویی و شاد. انگلیسی ها، فرانسوی ها، ایتالیایی ها، روس ها با او رفتار می کنند و هندوها، عرب ها، ترک ها و سایر اقوام به او احترام می گذارند. آنها قرن ها قبل از میلاد، در قرون وسطی مورد احترام بودند و هنوز هم مورد احترام هستند. عدد هفت در ادیان و باورهای مردم، در هنر و زبان، در علم و فناوری نقش مهمی دارد...

تعصبات آنقدر زیاد است که فهرست کردن آنها دشوار است. مثلاً در اروپا دایره المعارف خرافات را منتشر کردند که شامل 10 جلد است. اکثر خرافات از زمان های بسیار قدیم به وجود آمدند، زمانی که اجداد ما با دنیای مرموز و ناشناخته اطراف خود روبرو شدند، سعی کردند آن را درک کنند و بر آن مسلط شوند.

عدد 13 در سراسر جهان بدشانس در نظر گرفته می شود. ترکیب این رقم با جمعه به طور کلی شوک های جدی را تهدید می کند. این ترس از عدد 13 از کجا آمده است؟ جمعه مقصر این واقعیت بود که طبق افسانه، آدم و حوا از میوه ممنوعه خوردند و در همان روز از بهشت ​​اخراج شدند. به اندازه کافی عجیب، هیچ توضیح کلی پذیرفته شده واحدی برای منشا خرافات مرتبط با عدد 13 وجود ندارد. نظرات مختلفی در مورد این موضوع وجود دارد. نکته عجیب دیگر در مورد عدد 13 این است که آن را خوش شانس می دانستند چین باستانو مصر

بدشانس B. آیا وقتی در مدرسه نمره B می گیرید نگران نیستید؟ خوب، البته، "پنج" خوشایندتر است، اما هنوز هم ترسناک نیست، درست است؟ و در بین مردم خاور دور، عدد 4 را بدبختی می آورد! شاید به همین دلیل است که در چینیبا "مرگ" هم قافیه است. طبیعتا نه آپارتمانی با شماره 4 وجود دارد و نه خانه ای با این شماره در شهرهای شرقی. به عنوان مثال، در ژاپن، شما یک مجموعه از چهار قطعه را در فروش پیدا نمی کنید - فقط سه یا پنج. چهار راکتور در یک نیروگاه هسته ای در کره نصب شده است که تعداد آنها 1، 2، 13 و 14 است.

مطالعه افکار عمومی تحقیق من: ابتدا پرسشنامه ای تهیه کردم و نظرسنجی انجام دادم. همکلاسی هایم به من کمک کردند. آیا فکر می کنید تاریخ تولد شما بر شخصیت و سرنوشت شما تأثیر می گذارد؟ آیا شماره شانس دارید؟ آیا هنگام سفر با اتوبوس به دنبال بلیط خوش شانس هستید؟ آیا به علائم مرتبط با اعداد اعتقاد دارید؟ جنسیت شوهر همسران حرفه شما

پاسخ های دانش آموزان مدرسه ما مرا شگفت زده کرد. طبق اطلاعات من، فرضیه من تایید نشد

من نمودارها را ساختم و دوباره از نتایج شگفت زده شدم. تصمیم گرفتم به تحقیق ادامه دهم و با معلمان و اولیای دو کلاس پنجم و یازدهم مصاحبه کنم. داده های به دست آمده در جدول وارد شد

معلوم شد که والدین ما بسیار خرافات تر از معلمان ما هستند. دوباره پرسشنامه ها را تجزیه و تحلیل کردم و تفاوت زیادی در پاسخ ها بر اساس جنسیت دیدم.

نتیجه گیری فرضیه من تایید نشد. معلوم می شود که هر چه سن فرد بیشتر باشد، بیشتر مستعد خرافات عددی است. اگر پاسخ دانش آموزان کلاس پنجم، نهم و یازدهم را با هم مقایسه کنیم، به وضوح قابل مشاهده است. با این حال، اگر پاسخ های معلمان و والدین را با هم مقایسه کنیم، والدین ما بسیار خرافه تر از معلمان ما هستند. به نظر من بستگی به سطح تحصیلات دارد. زنان خرافه تر از مردان هستند.

ادبیات http://mitia13.narod.ru/ortodox/ort13.html عدد شناسی 2. http://inf.3dn.ru/index/0-35 3. http://portfolio.1september.ru/work.php؟ id=559295 4. پ.ا. ترووگین. خرافات عددی 5. O. Shestikhin شماره جادوییهفت 6. پشت صفحات کتاب درسی ریاضی است. و من دپمن، ن.یا. ویلنکین؛ م. "روشنگری"، 1368.

از توجه شما متشکرم به خودت تکیه کن


در قدیم مردم به معنای اسرارآمیز اعداد اعتقاد داشتند. برخی از فلاسفه قدیم به آنها معنای عرفانی می دادند. بنابراین ، پیروان فیثاغورث معتقد بودند که تفاوت بین اولین عدد زوج 2 و اولین عدد فرد 3 (واحد در نظر گرفته نشده است ، از هم جدا می شود ، شروع می شود سریال طبیعیاعداد) مربوط به تفاوت بین مذکر و زنانهدر طبیعت و مجموع این اعداد 5 نماد ازدواج است. هنگام مربع کردن، مساوی در مساوی ضرب می شود و به همین دلیل فیثاغورثی ها مربع اعداد را نماد عدالت می دانستند.

بیشتر خرافات ریاضی با دین شروع شد.

بر اساس چنین نشانه‌های «دقیقی»، مردم خرافه با وحشت به استقبال سال 1000 میلادی رفتند. آنها انتظار پایان جهان را داشتند و نتایج این انتظار ویرانگرتر از یک بیماری همه گیر یا جنگ بود.

توسعه خرافات ریاضی توسط سیستم عددی یونانیان باستان بسیار تسهیل شد، جایی که اعداد با حروف تعیین می شدند. شمارش خیلی وسوسه انگیز بود مقادیر عددیحروفی که به یک نام نازل می شوند و مثلاً "شماره جانور" - 666 را دریافت می کنید. (در "آخرالزمان" گفته شد که "دجال" به جهان خواهد آمد و شماره او - 666 - عدد خواهد بود. از وحش.) اگر شمارش نتیجه دلخواه را نمی داد، تنظیمات را انجام می دادند.

به عنوان مثال، چگونه دیگر مردم روسیه در طول جنگ میهنی 1812 نام ناپلئون را تفسیر کرد. نام فاتح عدد 666 را ذکر نکرد، بنابراین آنها "دمی" به آن چسباندند، "ناپلئونتی" نوشتند و مقادیر عددی حروف اسلاو را جایگزین کردند (آنها با حروف یونانی یکسان هستند). نتیجه یک «عدد وحشی» بود.

در قرون وسطی، حتی دانشمندان برجسته زمان خود نیز از خرافات ریاضی مبرا نبودند.

کشیش مایکل استیفل (1486-1567) یکی از بنیانگذاران جبر بود. او با کارهای ریاضی خود، علائم مثبت و منفی را که در آن زمان ظاهر شده بود، وارد کاربرد عمومی کرد. اعداد منفی، تعیین مجهولات با حروف مختلف و غیره. آثار استیفل کمک زیادی به توسعه نمادگرایی ریاضی کرد. و همان استیفل با خواندن کتاب های کلیسا تصور می کرد که می تواند به صورت ریاضی محاسبه کند که پایان جهان چه زمانی فرا می رسد. تاریخچه سال وحشتناک 1000 در مقیاس کوچک در محله ای که استیفل در آن کشیش بود تکرار شد.

دقیقاً نمی دانیم کدام متن ها کتاب مقدساستیفل تاسیس شد. قسمت های تاریک و متناقض زیادی در کتاب مقدس وجود دارد که می توان آنها را به هر نحوی تفسیر کرد. در هر صورت، طبق محاسبات استیفل، معلوم شد که پایان جهان در 19 اکتبر 1533 فرا خواهد رسید. البته استیفل "کشف" خود را مخفی نگذاشت، بلکه به اهل محله گفت تا بتوانند پیشاپیش از گناهان خود توبه کنند و برای آمدن دوم مسیح به زمین آماده شوند.

تصور اینکه بعد از آن چه اتفاقی افتاد آسان است. دهکده غرق در وحشت بود. در انتظار روز سرنوشت ساز، همه مزرعه را رها کردند. مزارع بدون برداشت ایستاده بودند، گاوهای رها شده در انبارها مردند و صاحبان آنها در کلیسا زانو زده بودند و با صدای بلند به گناهان خود اعتراف کردند.

روز موعود گذشت، اما پایان دنیا فرا نرسید. دهقانان خشمگین از کشیش برای نان متلاشی شده و دام های مرده غرامت طلب کردند. استیفل چنین وسیله ای نداشت و تقریباً کشته شد. پیشگوی بدشانس مجبور به فرار شد. باید فرض کرد که شور نبوی استیفل پس از این حادثه بسیار سرد شد.

یکی از مخترعان لگاریتم، جان ناپیر (1550-1617)، به عرفان عددی اعتقاد راسخ داشت. او قبلاً در بزرگسالی، در سال 1594، یک اثر چاپی را منتشر کرد که به تفسیر آخرالزمان اختصاص داشت. متکلمان از این "کار" بسیار قدردانی کردند و به بسیاری از زبان ها ترجمه شد.

میزان اعتقاد ناپیر به دانش جادویی خود از توافقی که او با یک زمیندار همسایه منعقد کرد آشکار است. ناپیر در این قرارداد متعهد شد که گنجی دفن شده در زمین صاحب زمین با شرط دریافت یک سوم ارزش گنج برای این کار بیابد. ما نمی دانیم که این داستان خنده دار چگونه به پایان رسید، اما باید فرض کنیم که جادو تا حد زیادی در ریاضیدان معروف شکست خورد.

A. Volkov.

یک روز در تاریخ: روز جهانی زن 8 مارس
هر سال در هشتم مارس روز جهانی زن جشن گرفته می شود. نشات گرفته از جنبش کارگری، تاریخ روز زنبه عنوان یک پدیده بین المللی، ارتباط تنگاتنگی با اعتصابات، تظاهرات و حتی انقلاب با پیامدهای جهانی-تاریخی دارد. ...

روز ولنتاین از کجا آمد؟
به گفته برخی افراد، روز ولنتاین اختراع گل فروشان است. اما سنت ولنتاین که به نام روز ولنتاین نامگذاری شد، کی بود؟ آیا این تعطیلات یک سنت غیر ضروری است یا برعکس، فرصت خوبی برای اعتراف به عشق خود به "نیمه دیگر" خود است؟ ...

کنجکاوی و کنجکاوی. چه فرقی دارد؟
به خوبی شناخته شده است که از کودکی، به لطف میل به دانش، فرد یاد می گیرد که جهان را درک کند، چیزهای جدید کشف کند و تجربه کسب کند که برای زندگی و بقا بسیار مهم است. با این حال، هنگام صحبت در مورد شناخت، به یاد داشته باشید که دو شکل از آن وجود دارد. ...


جوشکاری را باید یاد گرفت. ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا دانش آموز بتواند یک جوش با کیفیت انجام دهد. اولین جوش های خوب معمولاً تصادفی هستند. فقط تمرین مداوم کمک می کند. و در فرآیند یادگیری نمی توانید بدون اشتباه انجام دهید، اما مهم است که باور داشته باشید که همه چیز تحت کنترل یک شخص است و ضرب المثل "خدایان نیستند که گلدان ها را می سوزانند." در مقاله ما در مورد رایج ترین اشتباهات صحبت خواهیم کرد ...

هدیه در زندگی ما چه چیزی را نمی توان داد و چرا؟
تعطیلات تزئین واقعی زندگی ماست. بدون آنها، خاکستری، خسته کننده و یکنواخت به نظر می رسید. چه تعطیلاتی بدون هدیه کامل می شود؟ چه سالگرد باشد یا فقط یک تولد، سالگرد ازدواج یا سال نو، کریسمس یا عید پاک - همانطور که می گویند در این و سایر روزهای مهم ، خود خدا دستور داد تا خانواده ، عزیزان ، دوستان و همکاران ما را با هدایایی به یاد ماندنی خشنود کنیم. حتی اگر قهرمان مناسبت به نظر می رسد ...

متن اثر بدون تصویر و فرمول درج شده است.
نسخه کاملکار در برگه "فایل های کاری" در قالب PDF موجود است

مقدمه

فلسفه و پزشکی انسان را داناترین حیوان، فال و طالع بینی دیوانه ترین، خرافات و استبداد بدبخت ترین آنها ساخته است.

در قرن بیست و یکم چیزهای جدید بسیار زیادی وجود دارد اکتشافات علمی، اختراعات فنی. پیشرفت ثابت نمی ماند. و به نظر می رسد که در این زمان دیگر به راحتی نمی توان شخص را با چیزی شگفت زده کرد. به طور کلی، به موارد زیر اشاره شده است که صرف نظر از موقعیت اجتماعی، رتبه یا ثروت، مردم همچنان به عرفان، از جمله آنهایی که با اعداد مرتبط هستند، اعتقاد دارند.

برای یک فرد اروپایی، دانش خرافات را می پذیرد و اصلاً اهمیت عملی زیادی ندارد، اما در فدراسیون روسیه برعکس است. مردم روسیه کاملاً خرافاتی هستند و ما این میراث را از اجداد بت پرست خود به ارث برده ایم. چرا یک فرد تمایل دارد این را باور کند؟

توجیه مشکل: اعداد در طول زندگی ما را همراهی می کنند. در خواص جادوییمردم از زمان های قدیم به اعداد اعتقاد داشتند. بنابراین این سوال برای من جالب بود که نقش اعداد در زندگی چیست؟ آیا باید از اعداد بترسیم؟ آیا آنها بر سرنوشت یک فرد تأثیر می گذارند؟

مرتبط بودن مشکل: افزایش تعداد جوانانی که به جادوی اعداد اعتقاد دارند.

هدف پروژه: برای نشان دادن اینکه در عصر پیشرفت علمی و فناوری که علم مثلاً ریاضیات و علوم کامپیوتر به خوبی پیشرفت می کند، کمتر جایی برای خرافات عددی و عرفان وجود دارد، اما با این وجود باز هم محبوبیت خود را از دست نمی دهد.

برای دستیابی به هدف پژوهش، موارد زیر مشخص شد: وظایف:

1. مطالعه ادبیات به منظور به دست آوردن اطلاعات در مورد ظهور خرافات عددی;

2. همتایان را متقاعد کنید که اعتقاد به خرافات اعداد، پژواک عقاید باستانی درباره قدرت عرفانی اعداد است.

3. مطالعه ای در مورد نگرش افراد در سنین مختلف به خرافات مرتبط با اعداد انجام دهید.

4. پاسخ این سوال را بیابید: برای اجتناب از چه باید کرد تاثیر منفیخرافات عددی

فرضیه: اگر شخصی به تأثیر نامطلوب اعداد اعتقاد داشته باشد، این احتمال وجود دارد که او بدبختی و شکست را پیش بینی کند.

روش های تحقیق: تحلیل ادبیات، نظرسنجی از معلمان و دانش آموزان مدارس، نظرسنجی نمونه از رهگذران تصادفی، پردازش داده های به دست آمده، تجزیه و تحلیل، مقایسه و تعمیم نتایج به دست آمده.

رشته تحصیلی: اعداد و ارقام: جادو و خرافات مرتبط با اعداد.

شیء: نشانه های عددی و خرافات.

مورد: بررسی تأثیر خرافات و تعصبات عددی بر زندگی یک فرد مترقی.

هنگام کار روی موضوع، از منابع اینترنتی، تلویزیون، فرهنگ لغت و ادبیات در مورد موضوع انتخاب شده استفاده کردیم.

اهمیت نظری و عملی کار در این واقعیت نهفته است که نتایج مطالعه می تواند هم در دروس تاریخ فرهنگ هنری جهان، مطالعات اجتماعی، ادبیات و هم در درس ریاضیات به عنوان مرجع تاریخی مورد استفاده قرار گیرد.

لازم به ذکر است که موضوع نه تنها خرافات و فالات عددی، بلکه به طور کلی فال و خرافات نیز مورد بررسی کامل قرار نمی گیرد. ما در تحقیق خود به نظرات افراد اطرافمان و همچنین به داده های ادبیاتی که استفاده می کردیم تکیه کردیم.

فصل اول: نشانه ها و خرافات بخشی از زندگی انسان است

    1. تعریف مفاهیم نشانه های عامیانه و خرافات.

مفاهیم: نشانه های عامیانه و خرافات بسیار نزدیک با یکدیگر هستند. اما فراموش نکنید که آنها معانی مختلفی دارند.

خرافات اعتقاد نادرست و نادرست به چیزی است. اعتقاد به علت و معلول، جایی که هیچ رابطه ای وجود ندارد (طبق فرهنگ لغت V. Dahl). و این باورهای نادرست در مورد سحر و جادو به شدت در زندگی روزمره مردم جا افتاده است.

کلمه "خرافات" با استفاده از قید "بیهوده" یا "بیهوده" - "بیهوده، بیهوده، بیهوده، بیهوده" تشکیل شده است. یک تعریف محدودتر و کلیسایی وجود دارد: غرور - "برعکس زندگی خوب و معنوی دائمی ما." ما در مورد یک شخص می گوییم "بیهوده" ، در مورد زندگی - "بیهودگی محض".

خرافه یک تعصب فردی است که بیانگر اعتقاد به امکان پیش بینی آینده و تأثیرگذاری بر آن از طریق استفاده از برخی نیروهای ماورایی است. خرافه خود را در سطح رفتاری در اشکال آیینی نشان می دهد: استفاده از طلسم، خالکوبی، حرکات جادویی و غیره. نشانه ها جایگاه ویژه ای را اشغال می کنند.

نشانه های عامیانه سرنخ های خاصی هستند - هشدارهایی که افراد محتاط متوجه آنها شدند ، در ذهن خود ثبت کردند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شدند. این شامل مشاهده رفتار حیوانات قبل از یک "فاجعه ناگهانی" و تغییرات خاص و مکرر در طبیعت است که از پیش تعیین می کند، برای مثال، زمستان چگونه خواهد بود.

در در حال حاضرعلم هواشناسی به این مسائل می پردازد. در زمان های قدیم آنها چیزی در مورد چنین علمی نمی دانستند. بنابراین توجه بیشتر به پدیده های طبیعیمی تواند به زنده ماندن و جلوگیری از مرگ و میر ناشی از گرسنگی در نتیجه خشکسالی، سیل و غیره کمک کند. بنابراین، در نشانه های عامیانههیچ چیز عرفانی وجود ندارد

کاملاً می توان چنین رویکردی را در تعریف مفاهیم نشانه ها و خرافات علمی خواند، اما پیش نیازهای ظهور این پدیده ها چیست؟

    1. تاریخچه پیدایش خرافات

تاریخچه پیدایش خرافات به ظهور تمدن برمی گردد. پس از مطالعه ادبیات در مورد این موضوع، کاملاً ممکن است بیان شود که توضیح دقیق نحوه ظهور آنها تقریباً غیرممکن است. بخش عمده ای از خرافات زاییده وحشت هستند. اعتقاد بر این است که علت اصلی در پدیده های طبیعی پنهان است. آنها از زمان های قدیم با ناشناختگی خود مردم را مستقیماً ترسانده اند. به عنوان یک دلیل دیگر، کاملاً ممکن است اقداماتی را برجسته کرد، به احتمال زیاد مطالعه نشده، که ترسناک بودند، به این معنی که باید از وقوع آنها اجتناب شود. بنابراین، با کمک برخی از ویژگی های عرفانی این پدیده، مردم شروع به این باور می کنند که آماده هستند تا وقوع خود را با کمک دنباله خاصی از اعمال کنترل کنند.

برای مدت طولانی، اجرام آسمانی دارای ویژگی های خارق العاده خاصی بودند. دنباله دارها به عنوان برخی از بیگانگان مرموز از نگرانی خاصی برخوردار بودند. ماه نیز دارای ویژگی های مرموز است. در زمان های قدیم معتقد بودند که اگر برای مدت طولانی به آن نگاه کنید، کاملاً ممکن است عقل خود را از دست بدهید.

علاوه بر این اجرام آسمانی، مردم باستان فرصت توضیح رفتار حیوانات را نداشتند. به همین دلیل بود که خرافاتی مانند عبور گربه سیاه از جاده (مشکل)، فریاد جغد (خبر مرگ سریع) و ... پدیدار شد.

اما زندگی مردم با اعداد و ارقام پیوند ناگسستنی دارد. در نتیجه، نیاز به اعطای برخی ویژگی‌های خارق‌العاده وجود دارد. از این رو اعداد "خوش شانس" و آنهایی که مشکل ایجاد می کنند ظاهر می شوند.

تمام خرافات پیرامون یک فرد مترقی، تعصبات نیاکان باستانی ما در مورد آن است قدرت غیر معمولاعداد آنگاه آنچه قابل شمارش نبود فراتر از حدود ذهن انسان بود، بنابراین مرموز و مقدس بود. بنابراین وزیران ادیان مختلف بدون استثنا مشوق همه خرافات به شمار می روند.

کورت هاسل، محقق غربی، دلایل زیر را بیان می کند:

    نکته اصلی نادیده گرفتن قوانین طبیعت و پدیده هاست.

    تمایل به کنترل هر موقعیتی.

    ترس از آینده.

    تنهایی.

    تمایل به دریافت پاسخ تقریباً برای تمام سؤالاتی که حیاتی و آزاردهنده تلقی می شوند.

    کنجکاوی ساده از «هیچ کاری برای انجام دادن».

بخش عمده ای از خرافات مرتبط با اعداد با فال اعداد مرتبط است. خرافات و نشانه ها، در هسته خود، ممکن است داشته باشند ریشه های مختلف، اما همه آنها از ابتدا زاده جهل و ترس هستند.

    1. شماره - طلسم

هر شخصی اعداد مورد علاقه و کم مورد علاقه را دارد. برخی موفقیت می آورند، در حالی که برخی دیگر خطر.

همانطور که معلوم شد، هر فرد، طبق عدد شناسی، یک عدد دارد - یک طلسم. چگونه آن را محاسبه کنیم؟ آنها تاریخ تولد شخص، تاریخ تولد مادر و پدر او را می گیرند. به عنوان مثال، شما در 15 ژانویه 1990 ظاهر شدید. مادرت متولد 23 مارس 1970 و پدرت در 12 جولای 1965 به دنیا آمدند. اکنون باید تمام اعداد را در تاریخ تولد خود جمع کنید. سپس داریم: 1+5+1+1+9+9+2+3+3+1+9+7+1+2+7+1+9+6+5=82. ما صفر نمی گیریم، ما یک شماره سریال به ماه ها اختصاص می دهیم. عدد به دست آمده از جمع را بر 3 تقسیم کنید: 82:3 = 27.3. نتیجه یک عدد صحیح نبود. طبق قوانین گرد کردن عدد 27 به دست می آید یعنی عدد طلسم برابر با 27 خواهد بود یعنی هرجا فردی این عدد را ببیند قطعا موفقیت در انتظار او خواهد بود.

این شماره طلسم نمی تواند بدبختی بیاورد. با پیدا کردن آن در راه، متقاعد باشید که روز به خوبی پیش خواهد رفت. هر 27 روز هر ماه، از جمله موارد دیگر، خوش شانس خواهد بود. اگر تصمیم به ازدواج در 27 ام بگیرید، مطمئناً ازدواج خوبی خواهید داشت. مهم این است که شماره طلسم شما به عدد دشمن جفت روح شما تبدیل نشود. چنین اعدادی وجود دارد.

بنابراین، هر اتفاقی که در یک روز شاد برای شما رخ دهد همیشه موفق خواهد بود. برای تقویت اثر شماره طلسم، مهم است که همیشه آن را همراه خود داشته باشید. ساده ترین راه این است که آن را یادداشت کرده و با خود حمل کنید. دانش آموزانی که شماره طلسم خود را می دانند اغلب آن را در کتاب رکورد خود می نویسند. و توجه می شود که آنها به سادگی در امتحانات مردود نمی شوند. همه چیز به طور مداوم با سهولت و منحصراً با نمرات عالی پاس می شود.

    1. عدد دشمن است

هر شماره طلسم یک شماره دشمن دارد. می تواند زندگی صاحبش را خراب کند. وقتی به این فکر می کنید که این چه نوع شماره دشمن است، اولین ارتباط شماره 13 است. اما اینطور نیست. برای برخی، این یک عدد خوش شانس است.

برای تعیین چنین عددی، باید نام خانوادگی، نام میانی و نام خود را بنویسید. زیر هر حرف صدادار عدد 1 را در زیر صامت - 2 قرار دهید. به عنوان مثال، شما والری دیمیتریویچ سیدوروف هستید. اعداد را می گذاریم و مجموع آنها را پیدا می کنیم: 2+1+2+1+2+1+2+2+1+2+1+2+1+2+2+2+1+2+2+1+ 1+2 +1+2=38. در نهایت، شماره دشمن برای والری دمیتریویچ 38 است.

چگونه چنین عددی می تواند باعث شیطنت در زندگی شود؟ اگر در حال حاضر قصد انجام کار مهمی را دارید و در طول مسیر با تعداد زیادی از دشمنان خود روبرو شده اید، پس متقاعد باشید که در حال حاضر هیچ چیز درست نخواهد شد.

از چنین عددی گریزی نیست، همه آن را دارند، اما هر چه بیشتر باشد، بهتر است. هر سالی که به این تاریخ می رسد برای انسان ناخوشایند می شود. در مورد ما، سیدوروف زمانی که 38 و 76 ساله می شود باید به ویژه مراقب باشد. اما اشاره می شود که در چنین سال های "بدشانس"، مردم اغلب پاها و دست های خود را می شکنند، شغل خود را از دست می دهند و برای مدت طولانی این شرایط را ندارند. فرصتی برای پیدا کردن یک مورد جدید مطمئن ترین راه حل، اگر می خواهید ضربات سرنوشت را دریافت نکنید و به شماره بدشانس خود برخورد کرده اید، این است که همه چیزهای اصلی را به روز دیگری منتقل کنید، شماره خود را حتی روی کاغذ، نوشته شده، به عنوان طلسم و با خود حمل کنید. اصلا درگیر هیچ حادثه ای نشوید

اعداد شناسی برای مدت بسیار طولانی وجود داشته است. فیلسوفان بسیار خردمند در تمام عمر خود به چنین محاسباتی مشغول بوده اند. آنها سرنوشت افراد دیگر را مشاهده کردند و به اینکه چگونه یک عدد می تواند بر زندگی یک فرد تأثیر بگذارد واکنش نشان دادند. و همه این مردان عاقل شک نداشتند که اعداد نقش بسیار مهمی در زندگی ما دارند. و به عنوان یک قاعده، آن دسته از افرادی که اعداد مطلوب و نامطلوب خود را مشاهده می کنند و به آنها گوش می دهند بسیار آرام تر و شادتر زندگی می کنند. و این شما هستید که تصمیم می گیرید چگونه به این موضوع نزدیک شوید.

فصل دوم. بخش عملی

2.1. تخته کف و گفته های مربوط به اعداد

کنجکاو شدم تا حد امکان ضرب المثل ها، ضرب المثل ها و عبارات جالب مرتبط با اعداد و اعداد را کشف کنم.

ضرب المثل ها سخنان کوتاه عامیانه با محتوای آموزنده، قصار عامیانه هستند.

ضرب‌المثل‌ها عبارت‌های کوتاه و پایدار، ترجیحاً مجازی هستند، که بر خلاف ضرب المثل‌ها، گزاره‌های کاملی را تشکیل نمی‌دهند.

کلمات بالدار، عبارات مجازی، مناسب، گفته هایی هستند که در کاربرد عمومی قرار گرفته اند.

ضرب المثل ها و ضرب المثل های زیادی وجود دارد. نمی توان گفت از چه زمانی ضرب المثل ها و ضرب المثل ها شروع به گردش کردند. این گفته‌های هوشمندانه کوچک در طول سال‌ها تاریخ خلق و جمع‌آوری شده‌اند. آنها منعکس کننده زندگی مردم، شرایط کار، فرهنگ هستند. ضرب المثل همیشه آموزنده است. مدام نتیجه‌گیری دارد که در نظر گرفتن آن برای همه مفید است.

وی. دال در فرهنگ لغت توضیحی خود نوشت که ضرب المثل «رنگ ذهن مردم است، حقیقت روزمره مردم است». میخائیل شولوخوف این ضرب المثل را "توده های عقل"، "عقل بالدار" نامید.

ما در گفتار خود نه تنها از ضرب المثل ها و ضرب المثل ها استفاده می کنیم، بلکه از عبارات رایج بسیار شبیه به آنها استفاده می کنیم: نقل قول های کوتاه، عبارات مجازی و گفته های شخصیت های تاریخی که از منابع ادبی وارد گفتار ما شده اند.

ضرب المثل ها، ضرب المثل ها و عبارات بی شماری وجود دارد. (سانتی متر پیوست 1)

2.2. ایمان و خرافات چه جایگاهی در زندگی ما دارد؟

پاسخ این سوال را می توان با مطالعه نتایج یک بررسی جامعه شناختی از افکار عمومی در ایستگاه راه آهن به دست آورد. Kudrinskaya (این نظرسنجی در خیابان در میان رهگذران انجام شد).

هدف از نظرسنجی: ببینید اطرافیانتان چه احساسی نسبت به خرافات اعدادی دارند.

پرسشنامه ای مشتمل بر 4 سوال تهیه شد. (سانتی متر پیوست 2)

108 نفر در نظرسنجی شرکت کردند:

    ایستگاه راه آهن رهگذران کودرینسکایا؛

    دانش آموزان کلاس های 5-11؛

    معلمان مدرسه؛

    مدیریت مدرسه

نظرسنجی به صورت ناشناس انجام شد.

سن

1 سوال

سوال 2

سوال 3

سوال 4

بالای 60 سال سن

بر اساس نتایج نظرسنجی، می توان نتایج زیر را به دست آورد: تقریباً 60٪ از پاسخ دهندگان ما به یک درجه یا آن درجه خرافات هستند. (سانتی متر پیوست 3)

علاوه بر این، ما مصاحبه ای انجام دادیم.

هدف: دریابید که اطرافیان شما در مورد خرافات اعدادی چه احساسی دارند.

با 20 بزرگسال مصاحبه شد:

    والدین؛

  • مدیریت مدرسه

نتیجه گیری: همه آنها به علائم عددی اعتقاد ندارند و معتقدند که شخص خالق سرنوشت خود است. و اگر نشانه ها محقق شوند، این به این دلیل است که افراد ناخودآگاه خود را تنظیم می کنند.

نتیجه گیری

خرافات از دوران باستان به ما رسیده است، یادگاری از جهان بت پرستی به حساب می آیند، و علم و دانش آن را محکوم می کند. کلیسای ارتدکس. اساساً اینها اجزای تشریفاتی هستند که در یک زمان کشاورزی، اشتراکی، خانگی را همراهی می کردند تعطیلاتو اتفاقات غم انگیز

نشانه های عددی و خرافات هزاران سال پیش مورد توجه قرار گرفته است. مردم باستان سعی می کردند جهان را همانطور که می دیدند توضیح دهند. این به عنوان مبنایی برای ظهور خرافات و باورهای متعدد عمل کرد. و علیرغم این واقعیت که اکثر آنها در واقع حاوی حقیقت نیستند، مردم همچنان به آنها اعتقاد دارند. یک فرد فرصتی برای دانستن همه چیز ندارد، به این معنی که او همچنان به فرضیات و فرضیه هایی در مورد نحوه کار جهان ادامه می دهد. همه ما کمی خرافاتی هستیم. این در ذات ما ذاتی است.

بی میلی ما به کنکاش در جنبه ریاضی عملکرد خرافات عددی، آمادگی ما برای تسلیم شدن در برابر قدرت هیپنوتیزم کننده اعداد، به بی سوادی ریاضی ما خیانت می کند. اشتیاق برای محاسبه برخی از اعداد سرنوشت ساز (مثلاً پایان جهان) در زمان های قدیم رایج بود و در حال حاضر طالع بینی و اعداد را "تغذیه" می کند. اهمیت ویژه ای به راز تولد و راز نام داده می شود، جایی که هر حرف از نام و تولد مربوط به یک عدد خاص است.

ما معتقدیم که تقریباً تمام اعمالی که در زندگی ما اتفاق می‌افتد و با اعداد «خوب» و «بد» مرتبط می‌شویم، تصادفی هستند. ما به این نتیجه رسیده‌ایم که نه طالع بینی، نه اسرار تولد و نام و نه اعداد بدشانس، توانایی تأثیرگذاری بر سرنوشت، شخصیت و کار فردی که به توانایی‌های خود ایمان دارد را ندارند. در یک مورد به او انرژی و نیرو می افزایند، به او اعتماد به نفس قابل توجهی برای رسیدن به هدفش می دهند، نوعی رضایت را القا می کنند، اما در مورد دیگر اراده او را از بین می برند، احساس ترس، ترس، عدم اطمینان و بیهودگی مبارزه را ایجاد می کنند. ناملایمات زندگی تبلیغات گسترده پیش بینی های نجومی، خدمات انواع جادوگران، جادوگران و فالگیرها به ما اجازه می دهد تا خاک حاصلخیز برای "پرورش" خرافات ایجاد کنیم. اما ما جوانان مترقی باید به خودمان اطمینان داشته باشیم و اصلاً تسلیم ترفندهای هیپنوتیزم خرافات عددی نشویم.

این مطالعه به هدف خود رسید: ما نگرش را نسبت به خرافات عددی اطرافیان و دانش آموزان مدرسه خود بررسی کردیم.

چگونه برده خرافات نباشیم؟ تنها راه درمان خرافات دانش است. این بدان معناست که مطالعه قوانین طبیعت و پدیده ها ضروری است. توصیه ای به خرافه پرستان: قوانین و پدیده های طبیعت را مطالعه کنید، به نقاط قوت خود و آینده روشن خود ایمان داشته باشید، روح خود را از افکار ضروری و بی آلایش پر کنید، اما نه از مزخرفات پوچ و بی ارزش. بنابراین، آرام باشید و جمله گروچو مارکس بازیگر سینمای آمریکای جنوبی را فراموش نکنید: «می تواند 13 نفر سر میز باشند.» شماره بدشانسفقط در مواردی که فقط 12 کتلت تهیه کرده باشید.

ادبیات

    Dorokhov A. درباره حقیقت و داستان. ادبیات کودکان. مسکو، 1977

    مجله "ریاضیات در مدرسه" شماره 2 1378 مسکو

    استپانووا M.G. خرافات عددی سامارا، 1978

    گانچف I. و همکارانش. مسکو، 1987

    گلیزر جی.آی. تاریخچه ریاضیات در مدرسه مسکو، 1983

    دپمن، I. از تاریخ ریاضیات. مسکو، 1960

    Zhitomirsky V., Shevrin L. ABC ریاضی. آموزش،

    Depman I.Ya.، Vilenkin N.ya. پشت صفحات کتاب ریاضی. مسکو. روشنگری، 1989

    Kordemsky B.A., Akhadov A.A. دنیای شگفت انگیز اعداد. مسکو. روشنگری، 1986

    ریبنیکوف K.A. ظهور و توسعه علوم ریاضی. مسکو. روشنگری، 1987

    http://www.700mb.ru/14/10/2005/magija/magicheskoe_chislo_13.htm

    http://sueveriya.ru/archives/790#more-790&hcq=9ttitDp

پیوست 1

ضرب المثل ها و ضرب المثل های مربوط به اعداد.

شماره 1.

یک چشمه در وطن بهتر از صد چشمه در سرزمین بیگانه است. یک زنبور عسل کمی درست می کند. اگر یک درخت را قطع کنید ده درخت می کارید. شما نمی توانید با یک دست دست بزنید. فقط حقیقت در جهان زندگی می کند. یکبار حساب نمیشه ایمنی در اعداد وجود دارد. تنها در دریا یک ماهیگیر نیست. یک دست گره نمی کشد. یک سر روی شانه هایش. یک پایش اینجا، پای دیگر آنجا. یک سر عاقل به صد سر می ارزد. یک زنبور عسل بهتر از یک دسته مگس است. یک بار دیدن بهتر از صد بار شنیدن است. در یک مکان سنگ با خزه پوشیده شده است. یک امروز بهتر از دو فردا است. با یک دست نمی توان گره زد. یک کلمه می تواند برای همیشه منجر به نزاع شود. جوجه تیغی یک قدرت دارد - خارهایش. تنها رفتن - و راه طولانی است. وقتی دروغ می گویی، برای همیشه دروغگو می شوی. دست ها می توانند بر یک غلبه کنند، دانش می توانند بر هزار نفر غلبه کنند. یک ترسو صد بار میمیرد اما یک قهرمان فقط یکبار. یک کتک خورده ارزش دو تا شکست نخورده را دارد. یک پنکیک را نصف کنید. یکی در هارو است و همه در کنار. یکی در گناه است و همه مسئولند. یکی در عمل - یکی به نوبه خود. تنها در دریا ماهیگیر نیست و بدون خدمه ملوان نیست. یکی در مسکو، دیگری در وولوگدا و هر دو گرسنه هستند. یک جنگجو هزار نفر را رهبری می کند. یک گرگ یک هنگ گوسفند را تعقیب می کند. یک گرگ و حتی آن یکی گرسنه است و در بوته زوزه می کشد. یک دزد تمام دنیا را خراب می کند. یک چشمش به ما و دیگری به آرزوماس. یکی در مورد نخود و دیگری در مورد غلاف صحبت می کند. یکی در مورد تاراس می گوید و دیگری: صد و نیم شیطان. یکی غصه می خورد و آرتل می جنگد. یکی برای دیگری حکم نیست. یکی احمق است و دیگری باهوش. یک احمق سنگی را به آب می اندازد، اما ده آدم باهوش آن را به دست نمی آورند. یک احمق صحبت کرد، یکی دیگر گوش داد (... تکرار کرد). یک عدد قابلمه سوپ ماهی. یکی برای همه، همه برای یکی. تنها و در فرنی میمیری. تنها، مثل یک ماه در آسمان. یکی مانند یک کنده است و دیگری مانند یک عرشه. شما نمی توانید به تنهایی به دیوار بروید. یکی می پوشد، دیگری می پرسد، سومی به نوبت منتظر می ماند. یک انگشت مشت نیست. یکی در حال شخم زدن است و هفت نفر دستانشان را تکان می دهند. شما نمی توانید پای را به تنهایی بخورید و نمی توانید فرنی را به تنهایی بخورید. یکی در مورد توماس، دیگری در مورد یرما. یکی مشروب می خورد، هفت نفر کیفشان را استفراغ می کنند. یک بار یک شمع، یک بار دیگر یک شمع، شاید یک کت خز از روی شانه. اگر یک بار دروغ بگویید، دفعه بعد شما را باور نمی کنند. یک دهان و او دعوا می کند. یکی خرد می کند و دیگری شیپور می زند. یک روبل - یک ذهن، دو روبل - دو ذهن. یکی با دوپایه و هفت تا با قاشق. یک چکمه دزدی است و دیگری دزد است. یکی جمع می کند، دیگری خمیازه می کشد. یکی از گرسنگی کور می شود، دیگری از طلا. یکی از ترس مرد، دیگری زنده شد. یک پسر پسر نیست، دو پسر نیم پسر، سه پسر یک پسر هستند. یکی راز است، دو نیمه راز، سه راز نیست. میرون یک پسر دارد و آن یکی میرونوویچ است. یک ذهن خوب است، اما دو ذهن بهتر است. یک مرد باهوش ده نفر را دیوانه می کند. نان به تنهایی خسته کننده است. یکی پارچه و ابریشم می پوشد و دیگری دندان در قفسه دارد.

یک غاز مزرعه را زیر پا نمی گذارد. عذاب تنهاست اما دستها تنها نیستند. تنها دراز کشید - خم شد، ایستاد - بلند شد. همه جا خانه تنهایی است. برای تنهاها جایی که نان هست گوشه ای هست. یک بدبختی می آید، دیگری منجر می شود. یک بدبختی در حال غلتیدن است، دیگری در حال ظهور است. یک بدبختی بدبختی نیست، تا زمانی که دیگر نیاید. یک مشکل برطرف نشد، دیگری آتش گرفت. یک بدبختی از بین نمی رود: بدبختی بدبختی را به دنیا می آورد. یک سر فقیر نیست، اما فقط یک سر فقیر است. یک سر خوب است، اما دو سر بهتر است. یک شعله آتش در اجاق نمی سوزد، اما دو شعله آتش در مزرعه شعله ور می شود. یک برند در اجاق گاز می رود، اما دو تا در مزرعه بیرون می روند و سیگار می کشند. یک در قفل است و دیگری کاملا باز است. یک زن زن است، دو زن بازار و سه زن منصف هستند. یک کوپک - و لبه است. یک پرستو بهار نمی کند. یک روباه هفت گرگ را هدایت می کند. یک مگس در پماد یک بشکه عسل را خراب می کند. شبنم اردیبهشت به تنهایی بهتر از جو برای اسب است. یک مگس حتی نمی تواند شکم تو را بخورد. یک آرد، اما نه تنها دست پخت. یک پا در یک کفش باست است، دیگری در یک چکمه. یک پایم نعلین است، پای دیگرش بی کفش است، و اگر پای سومی هم بود، نمی‌دانم چگونه راه می‌رفتم. یک لباس - هم در دنیا، هم در جشن و هم در حیاط خلوت. یک لباس منفعت و دعا و ضیافت است. یک گوسفند سیاه کل گله را خراب می کند. یک پیراهن - و آن شستن است. یک دست در عسل، دست دیگر در ملاس. یک طرف همیشه اشتباه می کند. جرثقیل یک راه دارد - به آب های گرم. یک شانس می رود، دیگری منجر می شود.

فقط حقیقت در جهان زندگی می کند. یک سر روی شانه هایش. یک پایش اینجا، پای دیگر آنجا. یک سر عاقل صد سر است. یک چشمه در وطن بهتر از صد چشمه در سرزمین بیگانه است. یک سر عاقل به صد سر می ارزد. یک دروازه: هم به داخل حیاط و هم خارج از حیاط. بعضی از چشم ها هم گریه می کنند و هم می خندند. برخی گریه می کنند، در حالی که برخی دیگر می پرند. دو پرنده را با یک سنگ بکشید. با یک چشم بخوابید و با چشم دیگر تماشا کنید. با یک سنگ می توانید گلدان های زیادی را بشکنید. با یک اسب نمی توان کل زمین را پوشاند. شما نمی توانید یکباره از کل مسیر بگذرید. شما نمی توانید یک دفعه دور زمین بچرخید. یکبار حساب نمیشه تنها در دریا یک ماهیگیر نیست. ایمنی در اعداد وجود دارد. یکی با دوپایه و هفت تا با قاشق. یک شب، اما سخنرانی های متفاوت. یک غم غم نیست، هر چند دو تا باشد. یک کار را انجام دهید و دیگری را خراب نکنید.

اگر یک درخت را قطع کنید ده درخت می کارید. یک دانه یک مشت محصول می دهد. یک دانه پودا می آورد. یک امروز بهتر از دو فردا است. یک چشم می تواند دور را ببیند. یک کلمه استخوان را می شکند، دیگری آن را شفا می دهد. یک امروز بهتر از دو فردا است

یک گوش کر است. یکی را کتک می زنند و به دیگری تهمت می زنند. یک گنجشک را نمی توان به دوازده ظرف تقسیم کرد. پرندگان پر. مرگ تنها برای سرطان زیباست. یک مرد شجاع و هزار ترسو نمی توانند جایگزین شوند. از یک پرستو خوشحال نباش. با یک دست درو کنید و این با دست دیگر. با یک دست نمی توان گره زد. یک چشمش را پلک بزنید، دیگری را با باتوم فشار دهید. تنها رفتن راهی طولانی است. نمی توان به تنهایی سفر کرد: راه طولانی است. تنها زیستن به معنای سرد کردن قلب است، اما در ملاء عام حتی مرگ نیز قرمز است. تنها راه رفتن و غرق شدن خود خسته کننده است. با فرنی نمی توان بحث کرد. به یکی سر تکان داد، برای دیگری پلک زد و سومی خودش حدس زد. یک شروع دو پایان ندارد. برای یک نفر ترسناک نیست، اما برای دو نفر سرگرم کننده تر است. به یکی تسلیم شوید، به دیگری تسلیم شوید. برای برخی سرگرم کننده است، برای برخی دیگر خنده دار نیست. یکی و همسرش غمگین هستند، دیگری دوچندان. یکی با همسرش شادی می کند، دیگری غم و اندوه. یکی موفق شد، اما دیگری شکست خورد.

یکی و همسرش غمگین هستند، دیگری دوچندان. یک شروع دو پایان ندارد. یک غم غم نیست، هر چند دو تا باشد. دو پرنده را با یک سنگ بکشید. یک زن زن است، دو زن بازار و سه زن منصف هستند. یک سر خوب است، اما دو سر بهتر است. یک ذهن خوب است، اما دو ذهن بهتر است. یکی راز است، دو نیمه راز، سه راز نیست. یک پسر پسر نیست، دو پسر نیم پسر، سه پسر یک پسر هستند. یک روبل - یک ذهن، دو روبل - دو ذهن. یک کتک خورده ارزش دو تا شکست نخورده را دارد.

تعقیب دو پرنده با یک سنگ هیچ کدام را نمی گیرد. دو نفر در میدان می جنگند و یکی در خانه غمگین است. دو برند در مزرعه سیگار می کشند، اما یکی در اجاق گاز بیرون می رود.

یک بار دیدن بهتر از صد بار شنیدن است.

ایمنی در اعداد وجود دارد.

هزار روز پچ پچ ارزش یک شاهکار را ندارد.

یک روح است، اما هزار آرزو.

آنچه برای یکی غذاست برای دیگری سم است. در یک مکان سنگ با خزه پوشیده شده است. یک کلمه می تواند برای همیشه منجر به نزاع شود. جوجه تیغی یک قدرت دارد - خارهایش. وقتی دروغ می گویی، برای همیشه دروغگو می شوی.

دست ها می توانند بر یک غلبه کنند، دانش می توانند بر هزار نفر غلبه کنند. یک ترسو صد بار میمیرد اما یک قهرمان فقط یکبار.

شماره 2

نمی توانید همزمان دو جفت صندل بپوشید. دو حقیقت وجود ندارد. اندوه برای دو نفر نیمی از اندوه است، شادی برای دو نفر دو شادی است. دو چکمه - یک جفت. دو ساعت برای آماده شدن، دو ساعت برای شستن، یک ساعت برای خشک کردن و یک روز برای پوشیدن لباس طول کشید. مثل دو نخود در غلاف. او که به سرعت کمک کرد دو بار کمک کرد. مرد تنبل دو بار کار می کند. بین دو آتش دو کلمه در دو جبهه. نمیشه دو کلمه رو کنار هم گذاشت نه دو تا نه یک و نیم. یک سر خوب است، اما دو سر بهتر است. این یک شمشیر دو لبه است. بین دو صندلی بنشینید. خسیس دوبار پول می دهد. دو پرنده را با یک سنگ بکشید. برای بلعیدن هر دو گونه لنگیدن روی هر دو پا. به احمق دست آزاد بده، او دو تا را خواهد گرفت. دو برادر - برای یک خرس، و دو برادر شوهر - برای ژله. شما نمی توانید دو قرن زندگی کنید، اما نمی توانید برای یک قرن زحمت بکشید. شما نمی توانید دو قرن زندگی کنید، نمی توانید از دو جوانی فراتر بروید. دو غم با هم، سومی در نیمه. دو پنی پول زیادی است. دو دمید، اما هر دو نمی توانند ببینند. دو دوست - یخبندان و کولاک. دو احمق، هر کدام با دو مشت. دو احمق با یک عقل دو گربه در یک کیسه جا نمی شوند. دو خرس در یک لانه زندگی نمی کنند. دو به یک ارتش است. دوبار نمرد دو چکمه در یک جفت، هر دو در پای چپ. دو فانوس روی یک برج خالی ( چشم های زیبا، اما یک سر خالی). دو شیطان در باتلاق زندگی نمی کنند. دو گل کوچک - همان جوجه اردک. تابستان دو بار در سال اتفاق نمی افتد. شما هرگز نمی توانید دو بار جوان باشید. دو کله گوسفند در یک دیگ جا نمی شود. دو برند در مزرعه سیگار می کشند، اما یکی در اجاق گاز بیرون می رود. دو سگ کوچولو یک سگ بزرگ را می خورند. دو پیراهن در وان خیس می شوند و دو شلوار روی دسته خشک می شوند. دو سگ در حال دعوا هستند - سومی را اذیت نکنید. دو نقطه کوچک همان گوسفند هستند. دو نفر در میدان می جنگند و یکی در خانه غمگین است. دو نفر دعوا می کنند، نفر سوم این است که دخالت نکنید. دو نفر در حال شخم زدن هستند و هفت نفر دستانشان را تکان می دهند. دو مرد طاس بر سر یک شانه دعوا می کنند. دو مورد خوش آمدید، سومی مزاحم نیست. دو مرگ نمی تواند اتفاق بیفتد، اما نمی توان از یکی اجتناب کرد. تعقیب دو پرنده با یک سنگ هیچ کدام را نمی گیرد.

اندوه برای دو نفر نیمی از اندوه است، شادی برای دو نفر دو شادی است. دو چکمه - یک جفت. دو ساعت برای آماده شدن، دو ساعت برای شستن، یک ساعت برای خشک کردن و یک روز برای پوشیدن لباس طول کشید. مثل دو نخود در غلاف. او که به سرعت کمک کرد دو بار کمک کرد. مرد تنبل دو بار کار می کند. بین دو آتش دو کلمه در دو جبهه. نمیشه دو کلمه رو کنار هم گذاشت نه دو تا نه یک و نیم. یک سر خوب است، اما دو سر بهتر است. دو اینچ از قابلمه فاصله دارد. بین دو صندلی بنشینید. خسیس دوبار پول می دهد.

مادربزرگ گفت دو تا.در دو (ساده) -مبهم، با امکان درک یک راه یا روش دیگر. معلوم نیست آنچه انتظار می رود محقق شود یا خیر. هنوز مشخص نیست که چگونه خواهد بود: به هر حال. وقتی در اجرای آنچه پیشنهاد می کنند شک می کنند می گویند.

باد دومگاهی اوقات، در طی مسافت های طولانی، یک ورزشکار به طور غیرقابل تحملی خسته می شود: پاهایش از دویدن امتناع می ورزند، او دچار تنگی نفس می شود. بی تجربه می ایستد، اما استاد با قدرت به دویدن ادامه می دهد، و - ببینید! - پس از چند ثانیه، خستگی از بین می رود، قدرت بازیابی می شود و قفسه سینه دوباره به راحتی نفس می کشد. باد دوم آمد.

ژانوس دو چهره.در اساطیر رومی، خدای زمان با دو چهره در جهت مخالف تصویر شده است: گذشته و آینده. این عبارت از اینجا به معنای "فرد دو چهره" آمده است.

دو مرگ نمی تواند اتفاق بیفتد، اما نمی توان از یکی اجتناب کرد.چه ریسک کنید و چه نکنید، چیزهای اجتناب ناپذیر همچنان اتفاق خواهند افتاد. این از عزم برای انجام کاری مرتبط با خطر، خطر و در عین حال با این امید که هنوز بتوان از خطر اجتناب کرد صحبت می کند.

اگر دو خرگوش را تعقیب کنید، هیچکدام را نخواهید گرفت.زمانی گفته می شود که شخصی چندین کار (معمولاً برای خودش مفید) را به طور همزمان انجام می دهد و بنابراین نمی تواند هیچ یک از آنها را به خوبی انجام دهد یا آنها را کامل کند.

به ازای یک کتک خورده، دو تا کتک نخورده می دهند.برای یک دانشمند دو غیر دانشمند می دهند. می گویند وقتی می فهمند که تنبیه اشتباهات برای آدم خوب است، چون اینجوری تجربه کسب می کند.

از بین دو بدی کوچکتر را انتخاب کنید. این عبارت که رواج یافته است متعلق به فیلسوف یونان باستانارسطو. بسیاری از فیلسوفان مشهور، نویسندگان دوران باستان و مدرن در سیسرو یافت شدند.

یک دوست قدیمی بهتر از دو دوست جدید است.زمانی گفته می شود که می خواهند بر وفاداری، فداکاری و بی بدیل بودن یک دوست قدیمی تاکید کنند.

یک ذهن خوب است، اما دو ذهن بهتر است.می گویند وقتی در حل مشکل به کسی مراجعه می کنند تا با هم مشکلی را حل کنند.

شماره 3

قیمت یک لاف زن سه کوپک است.

یک دوست را در سه روز نشناسید - او را در سه سال بشناسید.

سه سال طول می کشد تا کار سخت را یاد بگیریم و فقط سه روز برای یادگیری تنبلی. سه پول در روز - هر کجا که می خواهید، برای روز به آنجا بروید. سه روز آسیاب کردم و در یک روز و نیم خوردم. او سه زن داشت، اما از همه آنها رنج می برد. سه بار مرا ببخش و بار چهارم مریض هستم. سه پسر و خودش قوی است. کاهن سه بار می خواند و در چهارمین بار آمین می دهد. دو مورد خوش آمدید، سومی مزاحم نیست. دو نفر دعوا می کنند، نفر سوم دخالت نمی کند. دو سگ در حال دعوا هستند - سومی را اذیت نکنید. دو غم با هم، سومی در نیمه. یک پایم نعلین است، پای دیگرش بی کفش است، و اگر پای سومی هم بود، نمی‌دانم چگونه راه می‌رفتم. یک زن زن است، دو زن بازار و سه زن منصف هستند. یکی راز است، دو نیمه راز، سه راز نیست. یک پسر پسر نیست، دو پسر نیم پسر، سه پسر یک پسر هستند. یکی می پوشد، دیگری می پرسد، سومی به نوبت منتظر می ماند.

سه نفر می دانند - هر سی نفر می دانند.

در سه کاج گم شو ناتوانی در درک چیزی ساده، بی عارضه، ناتوانی در یافتن راهی برای خروج از ساده ترین مشکل.

از دهان سوم , از دست سوم از طریق واسطه، نه از جانب شاهدان عینی، نه مستقیم (یادگیری، دریافت، شنیدن).

سه اینچ از قابلمه فاصله دارد. بسیار کوتاه، کوتاه، کوچک.

با سه جعبه زیاد (گفتن، قول دادن، دروغ گفتن و غیره).

روز سوم. روز قبل از دیروز

موعود سه سال است که منتظر است. زمانی به شوخی می گویند که باور نمی کنند کسی به زودی به عهد خود عمل می کند یا اینکه وفای به وعده ای که به آن وعده داده شده است به تأخیر می افتد.

در سه جریان گریه کن. یعنی گریه خیلی تلخ است.

سه فیض. رومیان باستان سه الهه داشتند که جوانی، زیبایی و سرگرمی را به تصویر می‌کشیدند. به صورت سه نشان داده شده است زنان زیبا. گاهی به طعنه استفاده می شود.

سه نهنگ. پیش از این، قدیمی ها معتقد بودند که زمین بر روی سه ستون قرار دارد. تعبیر در معنای اساس الاصول به کار می رود.

سه سال بپرید و به هیچ حالتی نخواهید رسید.. این سخنان که رایج شده متعلق به شهردار از کمدی N.V. گوگول "بازرس کل". از یک مکان دورافتاده، فراموش شده و متروک صحبت می کند.

شماره 4

بدون چهار گوشه، کلبه را نمی توان برید.

اسب چهار پا دارد و حتی در آن زمان هم تلو تلو می خورد.

سه بار مرا ببخش و بار چهارم مریض هستم. ابرو - چهار، و پنجم - خدا کمک کند. چهار طبقه، و طرفین خالی است.

از هر چهار طرف. هر جا که بخواهید (رفتن، تمیز کردن، راندن، رها کردن).

در چهار دیوار زندگی کنید. بدون ارتباط با کسی، تنها بودن. بدون ترک خانه.

شماره 5

مثل پشت دستمخیلی خوب، کامل، کامل بدانید.

چرخ پنجم در گاری.یک فرد زائد و غیر ضروری در هر موضوعی.

شماره 7

هفت بار اندازه گیری کنید، یک بار برش دهید. هفت جمعه در هفته پیاز از هفت بیماری فراتر از هفت دریا هفت نفر را در یک ضربه کشته شدند. من با خودم نمی جنگم، از هفت نمی ترسم. هفت سرجوخه و یک سرباز خصوصی. هفت نفر یکی نیستند، ما توهین نمی کنیم. هفت نفر یک نی بر می دارند. هفت پرنده با یک سنگ، اما بدون پوست. هفت با قاشق و یکی با دوپایه. هفت مشکل - یک جواب. هفت مایل تا بهشت، سراسر جنگل. هفت مایل یک مسیر انحرافی نیست (...نه یک حومه). هفت چیز را یک نفر نمی تواند اداره کند. هفت روستا، اما یک اسب. هفت سال خشخاش میوه نداد و قحطی هم نبود. هفت سال سکوت کرد و در هشتم فریاد زد. ما هفت سال است که همدیگر را ندیده‌ایم، اما با هم جمع شدیم - و چیزی برای گفتن وجود ندارد. هفت تغییر و همه تربچه ها: تربچه تریکا، تربچه ورقه شده، تربچه با کواس، تربچه با کره، تربچه تکه تکه، تربچه مکعبی و تربچه کامل. به نظر شما هفت بار اما به نظر من حداقل یک بار. او هفت رودخانه را خشک کرد و بوم را خیس نکرد. هفت تبر کنار هم قرار گرفته اند و دو چرخ در حال چرخش از هم جدا شده اند. هفت پنجشنبه و همه روز جمعه. یک روباه هفت گرگ را هدایت می کند. یکی مشروب می خورد، هفت نفر کیفشان را استفراغ می کنند. یکی در حال شخم زدن است و هفت نفر دستانشان را تکان می دهند.

هفت جمعه در هفته هفت مرگ نمی تواند اتفاق بیفتد، اما نمی توان از یکی جلوگیری کرد. هفت روی نیمکت. هفت مایل تا بهشت ​​و سراسر جنگل. هفت دایه بچه بدون چشم دارند. هفت بار خوردیم اما سر سفره ننشستیم. هفت دروازه و همه به داخل باغ. پشت هفت مهر هفت مرد عاقل از یک مرد باتجربه ارزانترند. هفت فوت زیر کیل. یک گوسفند هفت چوپان دارد. پیاز - از هفت بیماری. یکی با دوپایه و هفت تا با قاشق. آب هفتم روی ژله. هفت دهانه در پیشانی. هفت دقیقه به چهار و سه پرواز کردند. هفت نفر از آنها بینی رشد کردند - اما یکی آن را گرفت. برای یک دوست عزیز، هفت مایل حومه شهر نیست. رازی که با هفت مهر مهر شده است. نه یک شهر بزرگ، بلکه هفت فرماندار. هفت روستایی، یک گاو و حتی آن یکی برهنه و ده افسر پلیس بودند. به مکار تعظیم کن و مکار به هفت طرف. هفت عرق ریخت. و تو، هفتم، بر دروازه بایستی. برای نوشیدن ژله در هفت مایل دورتر. یک گوسفند هفت چوپان دارد. هفت تا منتظر یکی نباش. نه یک شهر بزرگ، بلکه هفت فرماندار. برای یک سگ دیوانه، هفت مایل یک دایره نیست. سه زن بازار هستند و هفت زن عادل

تا نسل هفتم. به دورترین نسل ها.

بر فراز ماهتعبیری که از فیلسوف یونانی ارسطو به ما رسیده است. در حال حاضر به معنای بالاترین درجه شادی و شادی است.

هفت گناه کبیرهبیان کتاب مقدس با گذشت زمان، معنای هر جرم بد و نابخشودنی را به دست آورد.

هفت تا منتظر یکی نباش.این همان چیزی است که آنها می گویند وقتی کاری را بدون کسی که دیر کرده شروع می کنند یا با سرزنش به کسی که باعث می شود بسیاری (نه لزوماً هفت نفر) منتظر بمانند.

هفت مشکل - یک جواب. بیایید دوباره ریسک کنیم، و اگر مجبور به پاسخگویی هستیم، برای همه چیز به یکباره، در همان زمان. این از عزم برای انجام کار خطرناک و خطرناک دیگری علاوه بر آنچه قبلاً انجام شده است صحبت می کند.

هفت بار (اندازه گیری کنید)، یک بار برش دهید. قبل از انجام هر کاری جدی، با دقت به آن فکر کنید، همه چیز را پیش بینی کنید. به عنوان توصیه ای گفته می شود که قبل از شروع هر کسب و کاری در مورد همه گزینه های ممکن فکر کنید.

آشپزهای زیاد آبگوشت را خراب می کنند. بدون چشم (منسوخ) - بدون نظارت، بدون نظارت. کارها زمانی که چند نفر در آن واحد مسئول آن هستند، بد و نامطلوب انجام می شود. زمانی گفته می شود که چند نفر (یا حتی سازمان) مسئول یک موضوع به یکدیگر تکیه کنند و هر فردی با بد نیت به مسئولیت خود رسیدگی کند.

عجایب هفتگانه جهان.در زمان های قدیم، هفت سازه که با عظمت خود شگفت زده می شدند، عجایب هفتگانه جهان نامیده می شدند. در گفتار مجازی (عامیانه) چیزی شگفت انگیز و باشکوه را یکی از عجایب هفتگانه جهان می نامند.

شماره 8

هشت hryvnia برای رسیدن به یک روبل کافی نیست. هفت سال سکوت کرد و در هشتم فریاد زد.

همه هفت، صاحب هشت، مهماندار نه، که به طور مساوی تقسیم می شود. بهار و پاییز - روزانه هشت وضعیت آب و هوایی وجود دارد. دو دوست، هشت دشمن. بدون شمارش «هشت» نگویید.

شماره 9

یک گاو نر نود روبل می ارزد، اما یک مرد متکبر نه کوپک ارزش ندارد. همه هفت، صاحب هشت، مهماندار نه، که به طور مساوی تقسیم می شود. نه موش کنار هم جمع شدند و درب وان را بیرون کشیدند. نه نفر همان ده نفر است. از ده راهبه، 9 نفر فاحشه هستند و یک نفر از ذهن او خارج است. یک مرد شجاع ده فضیلت دارد: یکی شجاعت و نه مهارت است. اگر یک بار شکست بخورید، 9 بار برنده خواهید شد.

شماره 10

ده - نفر - ده سایه.

آب دهم روی ژله. ده بار اندازه بگیرید، یک بار برش دهید. اگر یک درخت را قطع کنید ده درخت می کارید. یک مرد باهوش ده نفر را دیوانه می کند. یک احمق سنگی را به آب می اندازد، اما ده آدم باهوش آن را به دست نمی آورند.

اگر از یک رذیله خلاص شوید، ده فضیلت رشد می کند. یکی صحبت می کند - ده گوش می دهند. یک مرد باهوش ده نفر را دیوانه می کند. تا زمانی که به رئیس برسید، ده بار زمین خواهید خورد. نه نفر همان ده نفر است. ده نفر دانا ارزش کسی را ندارند که کار را انجام دهد. عزیز - پنج، اما فقط ده. در هر تیرانداز ده نفر کتک می زنند. من یک سال است که ده سال گیر افتاده ام. هفت روستایی، یک گاو و حتی آن یکی برهنه و ده افسر پلیس بودند. یک فرد باهوش آن را یک بار می شنود و ده بار حدس می زند. کاری را که به تنهایی نمی توانید انجام دهید، ده نفر انجام خواهند داد. یک مرد شجاع ده فضیلت دارد: یکی شجاعت و نه مهارت است. از ده راهبه، 9 نفر فاحشه هستند و یک نفر از ذهن او خارج است.

پیوست 2

پرسشنامه "آیا شما اعتقاد دارید؟"

پیوست 3

نمودار "نتایج یک بررسی جامعه شناختی"

وقتی صحبت از خرافات می شود، بدون ذکر اعداد کاملاً غیرممکن است. یک مثال کلاسیک از علائم مرتبط با آنها نگرش نسبت به به اصطلاح است. دوجین شیطان، شماره 13. مردم روسیه نسبت به او نگرش محتاطانه، اما کاملاً تساهل آمیز دارند. حتی افرادی هستند که 13 را به عنوان خوش شانس ترین عدد خود می بینند! اما چنین وفاداری برای اروپایی ها معمول نیست. حتی پدیده طبقه سیزدهم و اتاق سیزدهم را در هتل ها ریشه کن کردند. اما حتی دوجین شیطان نیز با عدد 666 در میان اروپاییان شمالی پیشی گرفت - به اصطلاح. شماره شیطان این ترکیب را فقط می توان کاملاً تصادفی دید، زیرا افراد خرافاتی سعی کرده اند آن را از هر کجا که ممکن است حذف کنند.

چنین نگرش منفی مداوم نسبت به 13 از کجا آمده است؟ در ابتدا ، تعصب به این دلیل بود که این تعداد در بین غیبت گرایان بسیار مورد استفاده قرار می گرفت - آنها آن را کشنده می دانستند و می توانستند به افراد دیگر قدرت دهند. کلیسا خود را در همبستگی با یادگاری از گذشته بت پرستی یافت و همچنین با شماره 13 غیر وفادارانه رفتار کرد، اما به دلیل دیگری. نکته اصلی این است که در طول شام آخر 13 نفر سر میز بودند - عیسی مسیح و 12 حواری. آنچه در پی این رویداد رخ داد، برای همه شناخته شده است. اگر 13 نفر سر یک میز جمع شوند، تا به امروز به عنوان یک سفره در نظر گرفته می شود فال بد. اعتقاد بر این است که یکی از آنها امسال خواهد مرد. کسانی که اولین و آخرین جدول را ترک می کنند، در معرض بیشترین خطر هستند. این تعصب همچنین به این دلیل بود که برخی از کشورها - برای مثال در روسیه - به جای یک اعشاری، یک سیستم اعداد دوازده اعشاری داشتند. عدد 12 دوجین را بسته بود که سپس هنگام شمارش استفاده می شد و 13 که فراتر از مرزهای مفاهیم آشنا بود، در ابتدا محکوم به ضدیت عمومی بود. اگرچه نمونه هایی وجود دارد که نشان دهنده نگرش وفادار مسیحیان ارتدوکس به عدد 13 است. به عنوان مثال، در گذشته روسیه باستانساخت کلیساهایی با سیزده گنبد - سوفیا در نووگورود، پولوتسک و کیف صوفیهبا این حال، آنها بدشانسی تلقی نشدند و هیچ خرافاتی مرتبط با عدد 13، نقشه های معماری سازندگان معبد را تغییر نداد.

اینکه آیا عدد 13 باعث خوشبختی یا ناراحتی می شود، هیچ کس به طور قطع نمی داند، اما triskaidekaphobia (ترس از عدد 13) در سراسر جهان گسترده است. البته عدد 13 به برخی کمک می کند، اما برخی با آن مشکل دارند. هر عددی می تواند خرافات مشابهی را ایجاد کند، به خصوص اگر رویدادهای جاری را با اعداد مرتبط کنید. اما هر فرد فردی است و اتفاقات مشابهی می تواند در پس زمینه همه رخ دهد. اعداد مختلف. با این حال، در بسیاری از کشورها، خرافات عدد 13 با مشکلات و نیروهای شر همراه است.

اعداد خوش شانس و خرافات مرتبط با آنها

از زمان های قدیم در روسیه، و حتی امروز، بیشترین اعداد خوش شانساعداد 3 و 7 همیشه در نظر گرفته شده اند که باعث خوش شانسی و کمک در زندگی می شوند، زیرا عدد 3 با تثلیث مرتبط است. بیخود نیست که باورهایی وجود دارد که شما فقط می توانید سه آرزو کنید، سه معما را در افسانه ها حل کنید و سپس خوشحال خواهید شد و غیره.

جملات رایج زیادی در مورد هفت وجود دارد. اما اگر می خواهید آرزویتان محقق شود، باید آن را 7 بار تکرار کنید. و 777 به اندازه سه هفت است یعنی بخت سه بار تقویت می شود.

ما هشت را مهم می دانیم و عدد خوب. بسیاری از مردم بر این باورند که عدد 8 سلامت، شادی و ثروت مادی را به ارمغان می آورد. نشانه خوبیهتولد یک فرزند در 8 ام است. قبلاً چنین نوزادی در هشت روز اول حتی به اقوام نزدیک نشان داده نمی شد تا کودک را به هم نریزد و رفاه او را از بین نبرد.

شاید اینها همه کنوانسیون باشند. اما این تنها زمانی است که یک نفر به چنین کنوانسیونی اعتقاد داشته باشد، اما اگر کل ملت یا تمام جهان معتقد باشند، این یک الگو است. بنابراین، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که به آنچه اجدادمان به ما هشدار می دهند گوش دهیم، اما در عین حال فراموش نکنیم که ما سرنوشت خود را می سازیم.