صفحه اصلی / برای روابط / راهبان بودایی ادعا می کنند. راهبان بودایی، جامعه و قوانین آنها

راهبان بودایی ادعا می کنند. راهبان بودایی، جامعه و قوانین آنها

رهبانیت بودایییکی از اولین اشکال بازمانده از رهبانیت سازمان یافته در تاریخ دین است. همچنین یکی از بنیادی ترین نهادهای بودیسم است. راهبان و راهبه ها را مسئول حفظ و اشاعه آموزه های بودا و راهنمایی عوام بودایی می دانند.

تاریخ و توسعه

تبت

در تبت، قبل از تهاجم چینی ها در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950، بیش از نیمی از جمعیت مرد این کشور منصوب شده بودند. امروز نه، دیگر اینطور نیست. اگرچه راهبان تبتی به طور کلی به سنت ماهایانا، که از فضیلت های گیاهخواری حمایت می کند، پایبند هستند، اما معمولاً گوشت را به عنوان امتیازی برای شرایط آب و هوایی می خورند که رژیم های غذایی مبتنی بر گیاه را تا حد زیادی غیرممکن می کند. راهبان تبتی از دودمان mulasarvastivada vinaya پیروی می کنند.

لاماهایی که نذر بهیکخوس می گیرند اجازه ازدواج ندارند. مکتب نینگما شامل ترکیبی از بهیکخوس و نگکپاهای غیر مجرد است، و پوشیدن لباس‌هایی که شباهت زیادی به لباس رهبانی دارند، برای لاماها غیرعادی نیست، علیرغم اینکه بهیکخوس نیستند. مکتب ساکیا اجازه نمی دهد راهبان بعد از پسردار شدن به زنان نزدیک شوند. مکتب گلوگ بر اخلاق وینایا و انضباط رهبانی تأکید داشت. چوکی گیالتسن پس از ازدواج از پوشیدن لباس رهبانی خودداری کرد. راهبان کاگیو نیز برای ازدواج باید به زندگی غیر رهبانی بازگردند.

راهب بودایی در کائوسیونگ، تایوان، در صومعه‌ای به لباس راهبایی

راهب ماندیکانت در کیوتو، ژاپن

شرق آسیا

در آسیای شرقی، رهبانان در انزوای بیشتری از جمعیت غیر روحانی زندگی می‌کنند که در بیشتر کشورهای تراوادا مشاهده می‌شود. به دلیل شرایط محلی جغرافیایی و آب و هوایی و همچنین نگرش محلی نسبت به گدایی، راهبان عموماً در چین، کره، ویتنام و بسیاری از نقاط ژاپن به گدایی نمی پردازند. در عوض، صومعه‌ها کمک‌های غذایی فله‌ای (مانند برنج) و وجوهی برای خرید غذا دریافت می‌کنند که سپس در صومعه ذخیره و آماده می‌شود. بسیاری از راهبان و راهبه ها گیاهخوار هستند و پس از هوایهای، بسیاری از راهبان غذای خود را پرورش می دهند. مقداری کار یا فروش بیشتر بعد از ظهر غذا می خورند. مدیریت آشپزخانه و املاک صومعه ممکن است در انحصار یک فرد غیر روحانی یا راهب خاص باشد که توسط راهب صومعه نقش ویژه ای به او داده شده است. راهبان در زندگی عادی خود مانتراهای زیادی سر می دهند. راهبه‌ها و راهبه‌های بودایی در چین در Lingshansi (河南信阳灵山寺)، Luming"an (河南固始九华山妙高寺鹿鸣兵高寺鹿鸣兺高寺鹿鸣庵)، Hong"ensi (釿偩偺麵) زندگی می کردند.云寺)، ساندینگسی (西藏山南桑丁寺)، چاهواسی (云南茶花寺)

راهبان در ژاپن به ویژه در سنت بودایی استثنایی هستند، زیرا راهبان و راهبه ها می توانند پس از هماهنگی بالاتر ازدواج کنند. گفته می‌شود که این ایده توسط سایچو، بنیان‌گذار مکتب تندای مطرح شده است، که به جای وینایای سنتی، انتصاب راهبان را تحت عهد بودیساتوا ترجیح می‌داد. مدتها بود که موارد زیادی از ازدواج کشیشان و کاهنان جودو شینشو، تحت تأثیر بنیانگذار فرقه شینران، وجود داشت، اما تا زمانی که قانون نیکوجیکو سایتای (肉食妻帯) توسط دولت در طول بازسازی میجی تصویب شد، این امر رایج نبود. یا کاهنان هر فرقه بودایی در جستجوی همسر آزاد بودند. این عمل تحت تاثیر کره و تایوان است. یک راهبه در تایوان زایمان کرد. برخی از راهبان کره ای با همسران خود در صومعه های خود زندگی می کنند.

در تایلند، جایی که نهاد بودایی به طور سنتی با دولت و استقرار نظم مرتبط بوده است، ساختار سلسله مراتبی تری برای رسیدگی به اداره و تنظیم صومعه ها شکل گرفته است. این سیستم در اصل از سیستم حمایت سلطنتی سرچشمه می گرفت، که در آن راهبانی که به عنوان راهبان «صومعه های سلطنتی» (آنهایی که توسط اعضای خانواده سلطنتی وقف و حمایت می شدند) منصوب می شدند، نسبت به کسانی که ریاست صومعه های سنتی تر را بر عهده داشتند، احترام بیشتری داشتند. این سیستم تا زمان تلاش‌های مدرن‌سازی در قرن نوزدهم تقریباً بدون ساختار باقی ماند که طی آن یک سیستم حکومتی رسمی‌تر توسط دولت مرکزی ایجاد شد. راهبان مدرن تایلندی بر اساس توانایی آنها در قبولی در امتحانات در آموزه بودایی و زبان پالی رتبه بندی می شوند و بر اساس این امتحانات و همچنین حمایت آنها در میان اعضای با نفوذ خانواده سلطنتی و دولت به مناصب بالاتری در سلسله مراتب کلیسا منصوب می شوند. امور محلی عمدتاً توسط رهبانان محلی و غیر روحانی اداره می شود، اما در سراسر کشور تلاش ها (مانند تصمیم گیری های آموزشی برای مدارس رهبانی و شکل معتبر کتاب مقدس و مناسک) در سلسله مراتب مرکزی انجام می شود.

دایره المعارف بودیسم

سلام، خوانندگان عزیز!

امروز در مورد نحوه زندگی ساکنان مرموز معابد شرقی صحبت خواهیم کرد و خواهیم فهمید که روال روزمره یک راهب بودایی در صومعه ها در کشورهای مختلف آسیایی چیست.

زندگی راهبان

راهبان گوشه نشینانی هستند که برای مطالعه دارما و روشنگری از کالاها و ارزش های دنیوی چشم پوشی کرده اند. آنها یک سبک زندگی زاهدانه را پیش می برند. راهبان همیشه ردای نارنجی یا زعفرانی می پوشند و موهایشان کاملا تراشیده شده است.

زاهدان بودایی طبق یک روال روزانه بسیار سخت زندگی می کنند. با توجه به اینکه آیین بودا چندین جهت دارد و مکاتب زیادی در درون آنها وجود دارد، برنامه و فعالیت ها در صومعه های مختلف به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوت است.

صومعه شائولین یکی از معروف ترین معابد بودایی در سراسر جهان است. در چین در کوه سونگشان واقع شده است. و به این دلیل مشهور است که راهبان و تازه کارانی که در آنجا زندگی می کنند زمان زیادی را به مطالعه و آموزش هنرهای رزمی اختصاص می دهند ، بنابراین اغلب ساکنان این صومعه راهبان - جنگجو نامیده می شوند.

از آنجایی که این معبد مورد توجه غربی ها است، بیایید نگاهی به آداب و رسوم رایج در آنجا بیندازیم.


راهبان و تازه کارها، ساعت 5 صبح زود بیدار می شوند. پس از بیدار شدن، جمع می شوند، سوترا می خوانند و مراقبه می کنند. ساعت 6 وقت صبحانه است و در حالی که صبحانه در حال انجام است، اجازه صحبت کردن ندارید. بعد از صرف غذا، راهبان و تازه کارها تا زمان ناهار به تمرین می روند.

ساعت 2 بعد از ظهر همه برای ناهار استراحت می کنند. بعد از ناهار، تازه کارها کارهایی را در صومعه انجام می دهند و پس از آن می توانند کتاب و درس بخوانند. زمان تا شام اینگونه می گذرد.

قبل از شام، همه دوباره دور هم جمع می شوند تا عصرانه سرایی کنند و فقط بعد از آن شروع به خوردن می کنند. غذا در شائولین منحصراً گیاهی است. بعد از شام، وقت شخصی برای آموزش یا مطالعه اختصاص داده می شود. راهبان پس از اتمام کار و مراحل خود، شروع به آماده شدن برای رختخواب می کنند و در ساعت 21 همه به رختخواب می روند.

نتیجه گیری

دوستان عزیز، داستان ما رو به پایان است: امروز از صومعه های شرقی تبت، کره، تایلند و چین بازدید کردیم، جایی که راهبان بودایی در آن زندگی می کنند. ما متوجه شدیم که روزمرگی آنها چیست و با برخی از ویژگی های زندگی آنها آشنا شدیم.


امیدواریم داستان ما برای شما مفید و هیجان انگیز بوده باشد. شاید در آینده، خودتان بخواهید به عنوان یک توریست یا حتی یک تازه کار از یکی از این معابد دیدن کنید. اگر مقاله را دوست داشتید، آن را در شبکه های اجتماعی توصیه کنید و با عضویت در وبلاگ ما مقالات جالبی در مورد بودیسم و ​​فرهنگ شرق در ایمیل خود دریافت کنید.

وقتی برای تعطیلات به تایلند می روید، بهتر است فرهنگ مذهبی این کشور را بهتر بشناسید. تا همیشه در نقش یک مهمان مدارا نسبت به احساسات میزبان باقی بماند.

مذهب غالب در تایلند بودیسم است. اعتقاد بر این است که حدود 94 تا 95 درصد از مردم تایلند این مذهب را انجام می دهند. آنها آموزه های بودایی را مطالعه می کنند و بر اساس قوانین آن زندگی می کنند. این آموزه های گوتاما بودا است که اساس دانش جهان بینی اکثریت ساکنان کشور را تشکیل می دهد.

بودیسم در تایلند در تمام زمینه های زندگی اجتماعی و شخصی شهروندان نفوذ می کند. در زندگی روزمره آنها نیز تاثیر بسزایی دارد. آیین های بودایی فرد را از بدو تولد تا پایان سفر همراهی می کند. تمام روزهای مهم مذهبی که در بودیسم مقدس تلقی می شوند به عنوان تعطیلات ملی شناخته می شوند. هدف این است که فرد بتواند زمان بیشتری را به مراسم و اعمال بودایی اختصاص دهد.

تاریخ بودیسم

اعتقاد بر این است که بودیسم در حدود قرن سوم قبل از میلاد توسط مبلغان بودایی به این منطقه آورده شد. خاستگاه آن مربوط به شهر نخ پات است. یکی از جاذبه های این شهر امروزه دومین بنای بزرگ بودا است. بودیسم تایلندی، تراوادا یکی از شاخه های تعالیم بودا است. مناسک و مناسک در آن بسیار واضح تر و ساده تر از ماهایانا، بودیسم هندی است.


امروزه بودیسم در تایلند به انسجام اجتماعی پادشاهی کمک می کند. رئیس دولت پادشاه است، او نماد ملی کشور محسوب می شود، یک رهبر شناخته شده جهانی است.

در تایلند، صحبت تحقیرآمیز در مورد قوانین و آیین های مذهبی بودایی غیرقابل قبول است. این امر به ویژه در مورد گردشگران صادق است.

توهین به پادشاه جرم دولتی محسوب می شود. بودیسم حمایت معنوی و اخلاق سنتی را در میان مردم پرورش می دهد. برای جلوگیری از سوء تفاهم، باید به تصاویر بودا، معابد و راهبان آنها احترام بگذاریم. همانطور که می گویند: "شما با قوانین خود به صومعه دیگری نمی روید."

قوانین بازدید از معابد بودایی در تایلند

تقریباً 32000 بودایی در تایلند زندگی می کنند. بیشتر آنها در مناطق روستایی قرار دارند. هر جامعه تایلندی معبد مخصوص به خود و استوپاهای طلایی بلند (به شکل "اهرام" کودکانه) در مجتمع های معبد دارد. همه آنها فوق العاده زیبا هستند.


بیشتر معابد به روی بازدیدکنندگان باز هستند، زیرا با کمک های مالی وجود دارند. یک کمک مالی می تواند سخاوتمندانه یا متواضعانه باشد. همه چیز به خواسته و توانایی شما بستگی دارد.

  • بهتر است صبح زود به معبد بیایید. اول از همه، گرم نیست. ثانیاً شما می توانید راهبان را ببینید که پس از جمع آوری صدقه برمی گردند. با توجه به اینکه راهبان ساعت نه صبح صبحانه می خورند، باید خیلی زود بیایید تا همه کارها را ببینید.
  • زنان از دست زدن به راهب به هر نحوی ممنوع هستند. حتی اگر این یک لمس تصادفی به لباس او باشد. در نظر بگیرید که مدتها کارمای او را خراب کرده اید. راهب باید تحت تطهیر سریع قرار گیرد. شما نباید از این موضوع ناراحت شوید، زیرا حتی یک مادر نیز ممنوع است به پسر راهب خود دست بزند. اگر می خواهی به او صدقه بدهی، از طریق مرد دیگری به او صدقه بده. اگر مرد در اطراف نیست، آن را روی زمین بگذارید.
  • برای بازدید از معبد، زنان باید شانه و زانوهای خود را بپوشانند. ممکن است در ورودی روسری برای این کار به شما پیشنهاد شود، اما بهتر است از قبل نگران لباس باشید. مردان مجاز به پوشیدن شلوارک نیستند.
  • با توجه به تعداد زیاد گردشگران، برخی معابد سیاست آرام تری در مورد کد لباس دارند. اما بهتر است قبل از حرکت لباس سبک، راحت و مناسب تهیه کنید. پس از همه، شما حدس نمی زنید که در راه می خواهید از کدام معبد بازدید کنید.
  • هنگام ورود باید کفش های خود را در بیاورید. تایلندی ها هنگام ورود به خانه و در هر مکانی که تصویری از بودا وجود دارد کفش های خود را در می آورند. در برخی معابد واقع در نزدیکی مجتمع های توریستی، مجبور نیستید کفش های خود را در بیاورید. شما باید با حضور کفش هایی که هنگام ورود برداشته شده اند راهنمایی شوید.
  • به طور طبیعی، شما باید گوشی خود را خاموش کنید، هدفون، آدامس را کنار بگذارید، صحبت نکنید، یعنی قوانین اولیه نجابت را رعایت کنید. شما باید کلاه و عینک آفتابی خود را بردارید.
  • معابد زیادی وجود دارد که باید با یک حرکت خاص به راهبان سلام کنید. اگر چنین دانشی ندارید، ابتدا از بیرون مشاهده کنید که چگونه بودایی ها این کار را انجام می دهند و حرکات را تکرار کنید.
  • موقعیت پاها در معبد از اهمیت زیادی برخوردار است. غیرممکن است که جوراب یک فرد نشسته به کسی اشاره کند، به خصوص به بودا. پاهای خود را زیر خود قرار دهید یا به صورت ضربدری بنشینید.
  • به هیچ عنوان مزاحم نمازگزاران نشوید. و همین لحظه پرستش بودا توسط راهبان فیلمبرداری در فیلم و دوربین ممنوع است.
  • شما باید با احتیاط از معبد خارج شوید، زیرا در هنگام خروج پشت کردن به بودا ممنوع است.
  • به یاد داشته باشید که تصویر بودا برای تایلندی ها مقدس است. بنابراین شما نمی توانید حتی کوچکترین بی احترامی به او نشان دهید. اگر واقعاً می خواهید خود را در کنار بودا اسیر کنید، نباید به او تکیه کنید.

زندگی راهبان بودایی در تایلند

در تایلند، یک رسم وجود دارد: مردانی که 20 ساله شده اند، می توانند راهب موقت شوند و برای مدتی از چند روز تا چند ماه نذر رهبانی کنند. هر مردی موظف است برای درک آموزه های بودا به صومعه برود. این معمولا در فصل بارانی اتفاق می افتد. کسانی که چنین ریاضتی را انجام نداده اند ترجیح می دهند آن را مخفی نگه دارند. هیچ استثنایی برای شاه و شاهزاده وجود ندارد. این یکی از دلایلی است که بودیسم عمیقاً در زندگی روزمره تایلندی ها نفوذ می کند.


هیچ راهی وجود ندارد که یک زن بتواند راهب بودایی شود، اگرچه قوانین و احکام بیشتری نسبت به یک راهب مرد وجود دارد که باید از آنها پیروی کند. درست است، یک صومعه هنوز در استان ناخوم پاتوم وجود دارد، اما به طور رسمی به رسمیت شناخته نشده است. زنان می توانند در صومعه مبتدی باشند. موها و ابروهای خود را هم می تراشند اما لباس سفید می پوشند. وظایف آنها شامل انجام بیشتر کارهای خانه است.


راهبان تایلندی افراد محترمی در این کشور هستند. صبح زود می توانید راهبی را ببینید که لباس نارنجی پوشیده است که از خانه به خانه یا بازار می رود و صدقه می گیرد. هر شخصی وظیفه و سعادت بزرگ خود را سرو غذا برای راهب می داند.

اعتقاد بر این است که راهبان باید آموزه های بودا را مطالعه کنند، مراقبه کنند، برای روشنگری تلاش کنند، نیروانا را درک کنند، و جامعه همه چیز لازم برای زندگی را برای آنها فراهم می کند. یک راهب باید 227 دستور را رعایت کند، به ویژه، او باید با عفت، خویشتن داری، بردباری و دانش عمیق آیین های بودایی متمایز شود.


با این حال، امروزه در مکان های توریستی محبوب می توانید یک راهب را با یک سیگار ببینید. و در نزدیکترین معابد قانون پول است. و به طور فزاینده ای، جوانان نه به دستور روح خود، بلکه به عنوان نشانه ای از سنت، راهب می شوند. با این حال بودیسم در تایلند فقط یک دین نیست. این فلسفه و نگرش آنهاست که باعث لبخند تایلندی ها می شود.

نمایندگان سایر ادیان در تایلند

پادشاه تایلند طبق قانون موظف است بودایی باشد. اما وظیفه او شامل حمایت از ادیان دیگر است. ویژگی این کشور آزادی مذهب است. بنابراین، علاوه بر معابد بودایی، می توانید هم یک مسجد مسلمانان و هم یک معبد مسیحی را ببینید.

اسلام دومین دین مهم در تایلند است. حدود 4.6٪ از جمعیت آن را اظهار می کنند.

اینها ساکنان استان های جنوبی هستند. اسلام به لطف همسایگان مالزیایی و ملوانان بازرگان عرب در این کشور ظاهر شد. و از نیمه دوم قرن بیستم، مؤسسات آموزشی مسلمانان در تایلند شروع به ایجاد کردند، جایی که می توان تحصیلات متوسطه و عالی را دریافت کرد. مساجد با سرعتی سریع ساخته شدند، اکنون بیش از 2000 مورد از آنها وجود دارد.


تنها 0.7 تا 1.7 درصد از جمعیت این کشور مسیحیت را اقرار می کنند. اینها عمدتاً ساکنان مناطق کوهستانی شمالی هستند. اولین مسیحیان را ارمنیان می دانند، مبلغان کاتولیک که در قرن شانزدهم در این مناطق ظاهر شدند. امروزه مسیحیت توسط مردم اروپا انجام می شود. اینها ارتدکس، کاتولیک، پروتستان هستند. کاتولیک ها بیشترین تعداد اهل محله را دارند.


شما می توانید کلیساهای مسیحی را در پایتخت، مراکز استان ها و شهرهای بزرگ ببینید. خدمات به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و تایلندی انجام می شود.

اما مسیحیت ارتدکس در اینجا تنها توسط چند کلیسای ارتدکس روسیه نمایندگی می شود. خدمات در آنجا می تواند به دو زبان روسی و تایلندی انجام شود.


در تایلند، کمتر از 0.7٪ نمایندگان سایر ادیان هستند. اینها افرادی هستند که به یهودیت، هندوئیسم و ​​سیکیسم اعتقاد دارند. در تایلند همه ادیان قابل تحمل هستند. بنابراین، پیروان هر دینی در اینجا احساس راحتی می کنند.

دیانا مویزینکو، ریانووستی.

راهب بودایی فلیکس شودوفسکی شبیه مسکووی ها نیست: سر تراشیده، لباس رهبانی سفید و نارنجی و ظاهری متفکر. او که فارغ التحصیل دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه دولتی مسکو بود ، عمداً شغل خود را به خاطر دین رها کرد - به مدت ده سال کار نکرد ، زیرا طبق سنت ، راهبان منحصراً با صدقه و سرگردانی زندگی می کنند.

با این حال، سه سال است که فلیکس در مرکز مطالعات ژاپنی در مؤسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه به عنوان پژوهشگر مشغول به کار است تا به مطالعه فرهنگ کشوری که او را به آیین بودا کشاند، ادامه دهد.

روز راهب به طرق مختلف می گذرد، اما با دعاهایی شروع می شود و به پایان می رسد، که او نه تنها در خانه، بلکه در خیابان نیز می خواند. رهگذران وقتی فلیکس را در حال نواختن درام و قدم زدن در بلوارها و خیابان‌های شهر می‌دانند، به اشتباه می‌افتند، در حالی که برخی دیگر با علاقه در مورد شیوه زندگی‌اش می‌پرسند.

با این وجود، فلیکس با وجود مشکلاتی که یک فرد غیرمعمول در بزرگترین کلان شهر روسیه با آن مواجه است، از انتخاب خود پشیمان نیست. جو سنگین پایتخت بر راهب «فشار می‌آورد»، اما او نمی‌خواهد به شهر دیگری نقل مکان کند، زیرا «قلب کشور بهترین مکان برای دعا کردن برای مردمش است».

پیدا کردن خودت

در خانه فلیکس، هر شیئی از شخصیت صاحبش صحبت می کند: عود، یک زنگ نماز کوچک، تصاویر بودا، یک ماندالا (نماد مقدس دعا و مراقبه)، شمع ها، عکس هایی از هند، چین و ژاپن، جایی که او با او بود. معلم او - معروف به فعالیت های صلحبانی خود در ژاپنی Junsei Terasawa. ما در سال 1993 ملاقات کردیم، زمانی که به کسی نیاز داشتم که در مسیر پیشرفتم به من کمک کند. قبل از این من به هیچ دینی تعلق نداشتم. فلیکس اذعان می‌کند که من درباره چگونگی کمک به کشورم، عزیزانم، سؤالاتی داشتم، همانطور که بودا سؤالاتی در مورد چگونگی یافتن راهی برای رهایی از رنج داشت، وقتی دید که پیری و مرگ در جهان وجود دارد.

او باید قبل از جلب اعتماد تراساوا و راهب شدن راه طولانی را طی می کرد - دائماً دعا می کرد و در معبد می ماند. فلیکس می گوید: «اکنون من مسئول تمام دنیا هستم و این کار روزانه و سخت است.

به گفته وی، بودیسم در مسکو گسترده نیست، اما حدود دوازده شاخه مختلف از این دین در این شهر وجود دارد. راهب توضیح می دهد: "آموزش بودا آنقدر بزرگ و متنوع است که همه برخی از بخش های آن را می پذیرند، اما برای ما مفهوم ارتداد وجود ندارد - همه برابر هستند."

همانطور که فلیکس می گوید، بودایی ها سعی نمی کنند مسکوئی ها را با فرهنگ خود آشنا کنند، "بالاخره، هدف تعالیم بودا ساختن بودایی از مردم نیست، بلکه دعا برای صلح و احترام به شخصی است که هست."

همسر و پسرم مسیحی هستند و ما هرگز به دلایل مذهبی درگیری نداشته ایم. برای ما فرقی نمی کند که یک فرد چه دینی داشته باشد. راهب توضیح می دهد که بودیسم به ما می آموزد که مردم را درک کنیم و دائماً خود را بهبود دهیم.

او کسانی را که بودیسم برای آنها فقط به یک گرایش مد تبدیل شده است محکوم نمی کند، بلکه مردم را تشویق می کند تا در صورت تصمیم به پیوند زندگی خود با آن، ویژگی های دین را عمیق تر مطالعه کنند.

اکنون حتی خودسازی به یک تجارت تبدیل شده است. یوگا، دوره های روانشناسی - همه اینها واقعی نیست، زیرا برای پول انجام می شود. فلیکس می‌گوید: «باید سعی کنید ماهیت را در همه چیز ببینید، نه فقط در مد.

مبارزه برای یک هدف مشترک

به گفته این راهب، بوداییان راسته نیپونزان مهوجی، که او به آن تعلق دارد، در تعطیلات اصلی - تولد بودا در 8 آوریل، روز روشنگری در 8 دسامبر و روز نیروانا در 15 فوریه - گرد هم می آیند تا با دعا و طبل زدن راهپیمایی برگزار کنند. . او توضیح می‌دهد: «فقط گروه رهبانی ما راهپیمایی‌های خیابانی را با دعا برگزار می‌کند، گاهی بودایی‌های دیگر به ما می‌پیوندند».

علاوه بر این، بودایی ها یک بار در سال، هفت روز روزه می گیرند تا ذهن خود را پاک کنند و به دعا بپردازند. گاهی اوقات روزه داری مصادف با تعطیلات است، اما می تواند در روزهای عادی نیز انجام شود. «ما هفت روز چیزی نمی‌خوریم و نمی‌نوشیم، از شش صبح تا شش عصر نماز می‌خوانیم. جلوی محراب می نشینیم، طبل می کوبیم و در معبدمان دعا می کنیم. این در مسکو غیرممکن است، بنابراین ما یا به ویلا یا به صومعه می رویم. راهب می گوید اگر مردم یک طبل دوازده ساعته را بشنوند، چگونه آن را تحمل می کنند؟

بودایی ها نه تنها در تعطیلات به خیابان ها می آیند، بلکه اقدامات حفظ صلح را نیز انجام می دهند، که به همین دلیل اغلب توسط مأموران اجرای قانون در دهه 90 بازداشت می شدند. فلیکس می‌گوید: «حالا آنها ما را می‌شناسند، می‌دانند که ما هیچ چیز بدی نداریم.

به گفته وی، بودایی ها راهپیمایی های صلح را در مسکو و قفقاز سازماندهی کردند و خواستار اتحاد شدند، راهپیمایی هایی علیه "جنگ ناعادلانه". رهگذران عادی به ندرت به چنین اقداماتی می پیوندند. فلیکس می‌گوید: «در مسکو چنین است، اما در کشورهای دیگر مردم واکنش واضح‌تری نشان می‌دهند.

نمایندگان سایر مذاهب مذهبی به ندرت در انجام چنین اقداماتی با بودایی ها همکاری می کنند، اما در طول جنگ چچن چنین مواردی غیر معمول نبود.

هیچ بودایی در چچن وجود ندارد، اما افرادی در آنجا هستند که با آنها با احترام رفتار می کنند. در طول جنگ، کشیشان ارتدکس، قاطرها، و کلیسای پیر مؤمن به اقدامات حافظ صلح، راهپیمایی های صلح و تجمعات ما در خیابان های مسکو پیوستند. فلیکس می گوید که تعداد کمی از نمایندگان کلیسای ارتدکس رسمی وجود داشت، اما آنها آنجا بودند.

به گفته وی، بودایی ها همیشه آماده گفتگو هستند و آماده کمک به همه کسانی هستند که به آنها نیاز دارند.

آیا مسکو شهری برای همه نیست؟

با وجود اظهارات متعدد مقامات مبنی بر قصد آنها برای ایجاد شرایط لازم در پایتخت برای نمایندگان همه ملیت ها و اعترافات مذهبی، با وجود اینکه معبد بودایی در سال 1913 در سن پترزبورگ ساخته شده است، هنوز هیچ معبد بودایی در این شهر وجود ندارد. .

«بودایی ها آپارتمان ها و نیمه زیرزمین ها را برای جلسات اجاره می کنند. در منطقه مترو Otradnoe، معبد و پایه استوپا گذاشته شد که خاکستر بودا در آن قرار گرفت - پس از سوزاندن او، خاکستر به قسمت های زیادی تقسیم شد و اکنون در استوپاهای سراسر جهان قرار می گیرد. اما ظاهراً چند سالی است که به دلیل کمبود اعتبار، ساخت و ساز جلو نمی رود. در آن زمان یک کلیسای ارتدکس، یک مسجد و یک کنیسه در این منطقه وجود داشت.

به گفته فلیکس، تا زمانی که جامعه برای آن آماده نشود، معبد در مسکو ظاهر نخواهد شد. بودا می آموزد که چگونه یک فرد را به طور کامل تغییر دهیم. حتی طب تبتی اگر بخواهد بیماری را درمان کند کل بدن را درمان می کند. راهب توضیح می‌دهد که کل جامعه باید تحت درمان قرار گیرد، اما ما در اطرافمان فساد و قتل‌های قومیتی داریم.

امروز در پایتخت، بودایی ها فقط دو مکان عبادت دارند - پایه استوپا در اوترادنویه و استوپا در حیاط مرکز روریچ روبروی کلیسای جامع مسیح منجی، که تعداد کمی از مردم از وجود آن اطلاع دارند. فلیکس می گوید: «ما باید اطمینان حاصل کنیم که هماهنگی در جامعه وجود دارد و تنها پس از آن به دنبال زمینی برای ساختن معبد باشیم.

وضعیت با این واقعیت پیچیده است که مسکوئی ها اغلب نگرش منفی نسبت به بوداییان روسی دارند، زیرا آنها را خائن به ایمان ارتدکس می دانند. او اغلب هنگامی که برای ادای احترام به عیسی می آید از کلیساهای ارتدکس بیرون رانده می شود. "من آمدن به کلیسای ارتدکس را شرم آور نمی دانم، من به همه ادیان احترام می گذارم. راهب می گوید ما کسی را از معبد خود دور نمی کنیم.

غذایی که از صمیم قلب سرو می شود چیز دیگری است.

مردم غالباً فلیکس را درک نمی کنند زیرا از دیدگاه یک فرد مدرن ، او عمداً راه بازنده را انتخاب کرد ، اما بودایی هرگز در صحت انتخاب خود شک نکرد. و در عین حال ، هر راهب سنت گرا مستقیماً به مردم شهر بستگی دارد ، زیرا فقط با کمک صدقه آنها می تواند خود و خانواده خود را تغذیه کند. «مردم گاهی غذا و پول می دهند. گاهی برای نماز به بازار می رویم که در آنجا خدمتشان راحت تر است. ما مجبور نیستیم غذا را انتخاب کنیم، اما غذایی که با پول خریداری می شود یک چیز است، اما از صمیم قلب یک چیز دیگر است.

به هر حال، در کلان شهری که "همه به پول فکر می کنند و درگیر پیشرفت معنوی نیستند"، ماندن طولانی مدت برای بودایی فلیکس دشوار است. او فقط در دو مکان - مرکز روریچ و باغ گیاه شناسی - می تواند آرامش خاطر پیدا کند.

"من سعی می کنم حداقل هر دو ماه یک بار شهر را به صومعه های خود یا فقط به طبیعت ترک کنم، زیرا اینجا واقعاً بسیار دشوار است. شما باید یک نگرش درونی عمیق به خود بدهید تا هماهنگی معنوی داشته باشید و در عین حال اینجا بمانید.»

به گفته راهب، او گاهی اوقات سنت شکنی می کند و لباس های معمولی می پوشد زیرا "برای مردم و در میان مردم زندگی می کند" اما چنین رفتاری را ضعف می داند. با این حال، او معتقد است که باید با دنیای اطراف خود هماهنگ باشد. فلیکس می‌گوید: «در اصل، ما مردم عادی هستیم، اما نکته اصلی آن چیزی است که در افکار و قلب‌هایمان داریم.

در حال حاضر بودایی ها با مشکلات خود تنها مانده اند. به نظر می رسد که این باید آنها را به هم نزدیکتر کند، اما آنها بسیار از یکدیگر جدا هستند. فلیکس آن را "بیماری شهرهای بزرگ" می نامد و امیدوار است که روزی بتواند مانند سایر بیماری های جامعه ما درمان شود.

سلام شنوندگان عزیز! گفتگوی امروز ما به رهبانیت و آموزش در بودیسم اختصاص دارد. رهبانیت به طور سنتی به عنوان کناره گیری از جهان شناخته می شود، اما مهم است که بفهمیم این خروج برای چه اهدافی انجام می شود. این فرار نیست. این یک راه حل برای وظایف و اهداف مشخصی است که توسط یک فرد تعیین می شود و بنابراین درک این هدف و انگیزه ای که فرد را به سمت چنین تصمیمی سوق می دهد بسیار مهم است.

در رابطه با بودیسم، ارزش گفتن یک نکته بسیار مهم را دارد. بودیسم در اصل یک دین دست کشیدن از جهان، یک دین رهبانی است. البته بعدها با توسعه سنت بودایی توجه بیشتری به غیر مذهبی ها شد و عوام نیز بخشی از سنگا شدند، اما در ابتدا بودیسم به عنوان اجتماع بهیکخوس یا بهیکخوس («پالی») فهمیده شد. این کلمه از سانسکریت به عنوان "گدا"، "کسی که چیزی ندارد" ترجمه شده است. و خود جامعه رهبانی در ابتدا یک نام دارد - این نام "سانگه" است ، جامعه راهبان.

شروع به این وضعیت به خودی خود در ابتدا در طول زندگی بودا دشوار نبود. اولین کسی که درخواست کرد مراسم دست کشیدن از دنیا را بر او انجام دهند، یکی از نزدیکترین شاگردان بودا، کاوندینیا بود. این مراسم چندان پیچیده نبود. شامل پناه گرفتن بود. در آیین بودا سه پناه وجود دارد: کسی که موقعیت جدید رهبانی را به بودا می‌داد یا به بودا پناه می‌برد، به دارما پناه می‌برد، و به سانگه پناه می‌برد، یعنی به بودا به عنوان معلمی که به هدف عالی دست یافته است. زندگی انسان، در آموزش (یا دارما) به عنوان مسیر.

در اینجا مفهوم مسیر نیز تعیین کننده است، زیرا ما می توانیم در یک مکان باشیم و هیچ جا حرکت نکنیم، اما، با این وجود، ما در حال حرکت هستیم. زمان ناگزیر به جلو می رود و از این رو مسیر دگرگونی انسان را مسیر می نامند و زندگی را می توان به صورت حرکت در امتداد یک مسیر، در فضا نشان داد. و بنابراین، راه درست، مسیر انطباق با قانون بودایی، با حقیقت بودایی، با درک بودایی از چیزها است.

و سرانجام، سانگه یک جامعه رهبانی یا به معنای گسترده است - هرکسی که آموزه های بودا را به عنوان راهنمای زندگی خود پذیرفته است، برای اعمال همه کسانی که در آن پایه ای برای نظم و انضباط ذهن می یابند. برای اعمال، به منظور رفتار صحیح - مستقل یا در ارتباط با جامعه.

این سه پناهگاه اساساً به معنای چیزهای ساده هستند. تنها چیزی که وجود دارد این است که راهب، مقام رهبانی، مقام کسی است که وعده می دهد. بودیسم بسیار ساده است، می توان آن را به چیزهای کاملاً ساده تقلیل داد. یعنی چیزی که در سانسکریت «شیلو» یا در روسی «نذر» نامیده می‌شود، می‌توانیم آن را به عنوان «وفاداری به کلام خود» ترجمه یا بازگو کنیم، چیزی بیش از قولی برای انجام آنچه می‌گویید با کمک کلماتی که می‌گویید. آنچه را که قول می دهید ادعا کنید این در واقع اساس نذر رهبانی است - بسیار ساده است.

نذر و احکام خانقاهی

و احکام اخلاقی در واقع برای همه مشترک است. اما در مقام رهبانی، بیشتر و بیشتر به آنها اضافه می شود و تعداد آنها مشخص می شود - تعداد قوانین و اصولی که راهب باید از آنها پیروی کند. برای راهب این 227 نذر است، اگر راهب مرد باشد. اگر راهبه زن باشد (بهیکخونی یا بهیکخونی)، نذرهای 311 مطابق با کد رهبانی بودایی پراتیموکشا یا پاتیموخا، اگر به زبان پالی صحبت کنیم، عهد رهبانی کامل است.

نظام قبولی این وعده ها و نذرها دارای عارضه خاصی است، اما حداقل نذر پنج تا است. قبلاً در رابطه با اخلاق لائیک درباره آنها صحبت کرده ایم. این نذر اهیمسه است - نذر پرهیز از آسیب رساندن به زندگی دیگر (برای یک فرد غیر روحانی - انسان، برای یک راهب - عموماً به هیچ زندگی دیگری آسیب نمی رساند). این استیه است - این نذر عدم تصرف در چیزی است که به شما داده نمی شود، متعلق نیست. این ساتیا است - عهد کلمه خالص که استانداردهای دوگانه ندارد یا مبتنی بر احساسات ، عصبانیت ، تعصب نسبت به شخص نیست ، یعنی یک کلمه صادقانه ، یک کلمه صادقانه. این نذر برای افراد غیر مذهبی است: برهماچاریا زنا است. برای راهب پرهیز از هر نوع فعالیت جنسی است. هر گونه فعالیت جنسی در رهبانیت بودایی منتفی است. و در نهایت، نذر پرهیز از نوشیدنی ها یا موادی که منجر به حالت غیرطبیعی هوشیاری می شود. بنابراین، این شامل الکل و مواد مخدر است. برای افراد غیر روحانی این کافی است.

راهبان همچنین پنج نذر اضافی را بارها و بارها رعایت می کنند. پنج نذر اضافی این:

نذر کنید که بعد از ظهر در اوقات نامناسب از غذا پرهیز کنید.

نذر کنید که بعد از ظهر نیز از خواب پرهیز کنید.

نذری که راهب را از حضور یا شرکت در تفریحات عمومی باز دارد.

نذر ترک استفاده از هر گونه اموال ارزشمند - به ویژه طلا و نقره. یعنی در نسخه کامل توضیح داده شده به این معنی است که راهب حق استفاده از پول را ندارد.

نذری که آسایش خواب راهب را محدود می کند. او نباید روی تخت های بلند و راحت بخوابد.

و نذر آخر نذر این است که بیش از سه لباس نپوشد یا بر این اساس بیش از سه لباس نپوشاند.

این نذرها البته با توجه به فرهنگ کشورهای مختلف همبستگی دارند. به عنوان مثال، در مناطق سرد تبت ممکن است برخی از آرامش های مرتبط با نذرهای اصلی وجود داشته باشد.

در واقع، بودا اصرار نداشت که راهبان باید تمام قوانین ۲۲۷ را به طور کامل رعایت کنند. قوانین و نذرهای اصلی و جزئی وجود دارد که جامعه رهبانی باید از آنها پیروی کند. همانطور که بودا گفت، خود جامعه می تواند تصمیم بگیرد که کدام قوانین را دنبال کند و کدام را نه. به منظور نظم و انضباط، در یکی از شوراهای بودایی تصمیم گرفته شد که این قوانین به هیچ وجه نباید تقسیم شوند، و به طور کلی، اگر برای همه، برای کل جامعه رهبانی اجباری شود، هیچ چیز پیچیده ای رخ نخواهد داد.

در بودیسم، مناطق مختلف بودایی روش‌های مختلفی را برای گرفتن نذرهای رهبانی تمرین می‌کنند. همچنین، در شکل اولیه خود، زمانی که بودیسم به تازگی در حال ظهور بود، در دوران شامانی، صومعه ها و پناهگاه های موقت در فصل باران وجود داشت. انجام کارهای خانه مشکل یا تقریباً غیرممکن است، بنابراین در فصل بارندگی مردم معمولاً برای تقوا به غارها می رفتند و به نوعی اوقات خود را دور از کارهای روزمره می گذراندند. در واقع، این گونه بود که اولین صومعه های جمعی در بودیسم به عنوان پناهگاه های موقت برای کسانی که منتظر فصل باران بودند، شکل گرفتند.

در هند، باران‌های موسمی بیش از سه ماه طول نمی‌کشد، بنابراین این زمان کاملاً مرتبطی است که می‌توان آن را به موضوعات دیگر اختصاص داد - به ویژه، تفکر، فلسفه، تمرین، کار با آگاهی، بحث‌ها و سایر وظایف که همچنین بخشی از امور هستند. وظایف زندگی انسان

ما به معنای واقعی کلمه باید چند کلمه در مورد تفاوت بین رهبانیت مرد و زن بگوییم. رهبانیت مردانه در بودیسم اساسی تلقی می شود. رهبانیت زنان توسط بودا معرفی شد، اما با اکراه بسیار. همسر سابق و عمه اش که او را به عنوان یک مادر بزرگ کردند از بودا خواسته شد تا یک جامعه رهبانی زن ایجاد کند. آنها هر دو اولین راهبه شدند - bhikkhus. و به طور کلی، رهبانیت بودایی زن بسیار کمتر رایج بود. این در تاریخ به اثبات رسیده است. این موضوع امروز هم صادق است. و راهبه ها موظف به رعایت قوانین و مقررات بیشتری نسبت به یک راهب هستند.

نقش صومعه های بودایی در جامعه

طبیعتاً راهب هیچ محصول اقتصادی تولید نمی کرد و گدا بود و چیزی نداشت. در نذرش بود، در قولش بود، پس باید التماس می کرد. به خرج افراد غیر روحانی که به مردم فقیر و راهبان غذا می دادند غذا بخورند.

اما، با این حال، با وجود چنین آزادی از کار، از نگرانی های روزمره، راهبان مجبور به انجام کاری بودند. طبیعتاً در پاسخ به لطف عوام، باید به آنها کمک کنند تا نوعی منفعت معنوی داشته باشند و به آنها آموزش دهند. بنابراین، در بودیسم، این نوع مبادله بین راهبان و غیر مذهبی ها از لحاظ تاریخی برقرار شده است، و این ارتباط را می توان در کشورهای بودایی کاملاً قوی مشاهده کرد - در کشورهای آسیای جنوب شرقی، جایی که یک صومعه اغلب یک مرکز آموزشی، یک بیمارستان، و حتی یک بیمارستان برای حیوانات بیمار.

توسعه پزشکی در بودیسم با این ارتباط دارد. از آنجایی که راهبان باید خود را شفا می دادند و در مسیر زندگی به یکدیگر کمک می کردند، هر فردی می توانست بیماری و بیماری را تجربه کند که نیاز به درمان داشت. و خود بودا، گویی، این جهت رهبانی پزشکی را در بودیسم، که تا امروز وجود دارد، برکت داد و پایه گذاری کرد، و به قولی، در انواع جهات در پزشکی نهادینه شده است. ما اغلب در مورد چنین جهتی مانند طب تبتی می شنویم. این به دلیل این واقعیت است که در صومعه های بودایی توجه ویژه ای به آموزش عمل پزشکی و شفا می شد.

پیروزی بر ذهن خود

یک راهب، طبیعتاً، وقتی به حالت طرد، جدایی از دنیا، از جامعه، از زندگی اجتماعی می‌رفت، این کار را برای هدفی انجام می‌داد. لازم بود مهمترین وظیفه ای را که بودیسم برای انسان قرار می دهد، دسیسه اصلی، دشوارترین کار، یعنی پیروزی بر خود، حل کرد. پیروزی بر خود، که در پیروزی بر ذهن خود بیان شد.

به اندازه کافی عجیب، به نظرمان می رسد که ذهن ما تابع ماست، اما این دور از واقعیت است. آزمایش‌های ساده کافی است تا مطمئن شویم که برخی از واکنش‌هایی که به‌طور مکانیکی به خاطر سپرده می‌شوند غالباً در ما غالب هستند و آن محرک‌هایی که منشأ آنها می‌تواند یک رویداد بیرونی یا یک حالت درونی باشد، می‌تواند ما را از تعادل خارج کند...