صفحه اصلی / برای روابط / سیریل و متدیوس: چرا الفبا به نام کوچکترین برادر نامگذاری شده است؟ سیریل و متدیوس.

سیریل و متدیوس: چرا الفبا به نام کوچکترین برادر نامگذاری شده است؟ سیریل و متدیوس.

سیریل و متدیوس مقدسین، برابر با رسولان، مربیان اسلاو، خالقان الفبای اسلاو، واعظان مسیحیت، اولین مترجمان کتاب های مذهبی از یونانی به اسلاو هستند. سیریل در حدود سال 827 متولد شد، در 14 فوریه 869 درگذشت. او قبل از رهبانیت در آغاز سال 869، نام کنستانتین را داشت. برادر بزرگتر او متدیوس در حدود سال 820 به دنیا آمد و در 6 آوریل 885 درگذشت. هر دو برادر اصالتاً اهل تسالونیکی (تسالونیکی) بودند و پدرشان یک رهبر نظامی بود. در سال 863، سیریل و متدیوس توسط امپراتور بیزانس به موراویا فرستاده شدند تا مسیحیت را به زبان اسلاو تبلیغ کنند و به شاهزاده موراویایی روستیسلاو در مبارزه با شاهزادگان آلمانی کمک کنند. سیریل قبل از ترک الفبای اسلاو را ایجاد کرد و با کمک متدیوس چندین کتاب مذهبی را از یونانی به اسلاوی ترجمه کرد: قرائت های منتخب از انجیل، رساله های رسولی. مزامیر و غیره. در علم در مورد این سؤال که سیریل کدام الفبا را ایجاد کرده است - گلاگولیتیک یا سیریلیک اتفاق نظر وجود ندارد، اما فرض اول محتمل تر است. در سال 866 یا 867 سیریل و متدیوس به دعوت پاپ نیکلاس اول به رم رفتند و در راه از شاهزاده بلاتن در پانونیا دیدن کردند و در آنجا نیز سواد اسلاوی را توزیع کردند و عبادت را به زبان اسلاو معرفی کردند. کریل پس از ورود به رم به شدت بیمار شد و درگذشت. متدیوس اسقف اعظم موراویا و پانونیا منصوب شد و در سال 870 از رم به پانونیا بازگشت. در اواسط سال 884، متدیوس به موراویا بازگشت و بر روی ترجمه کتاب مقدس به اسلاوی کار کرد. سیریل و متدیوس با فعالیت های خود پایه و اساس را گذاشتند نوشتار اسلاویو ادبیات این فعالیت در کشورهای اسلاوی جنوبی توسط شاگردان آنها که در سال 886 از موراویا اخراج شده و به بلغارستان نقل مکان کردند، ادامه یافت.

سیریل و مفودیوس - آموزش و پرورش مردم اسلاوی

در سال 863، سفیران موراویای بزرگ از شاهزاده روستیسلاو با درخواست برای فرستادن اسقف و شخصی که بتواند توضیح دهد، به بیزانس نزد امپراتور میکائیل سوم رسیدند. ایمان مسیحیبه زبان اسلاوی شاهزاده موراویایی روستیسلاو به دنبال استقلال کلیسای اسلاو بود و قبلاً درخواست مشابهی را از رم کرده بود، اما رد شد. میکائیل سوم و فوتیوس، درست مانند روم، به درخواست روستیسلاو به طور رسمی واکنش نشان دادند و با فرستادن مبلغان به موراویا، هیچ یک از آنها را به عنوان اسقف منصوب نکردند. بنابراین، کنستانتین، متدیوس و یارانشان فقط می توانستند فعالیت های آموزشی انجام دهند، اما حق نداشتند شاگردان خود را به کشیشی و شماسانی منصوب کنند. این ماموریت نتوانست موفق شود و موفق شود از اهمیت زیادی برخوردار است، اگر کنستانتین برای موراویان الفبای کاملاً توسعه یافته و مناسب برای انتقال گفتار اسلاو و همچنین ترجمه کتابهای اصلی مذهبی به اسلاوی نیاورده بود. البته، زبان ترجمه‌هایی که برادران آورده‌اند، از نظر آوایی و صرفی با زبان گفتاری زنده‌ای که موراویان صحبت می‌کردند، متفاوت بود، اما زبان کتاب‌های آیینی در ابتدا به‌عنوان یک زبان نوشتاری، کتابی، مقدس و نمونه تلقی می‌شد. این زبان بسیار قابل درک تر از لاتین بود و تفاوت خاصی با زبان مورد استفاده در زندگی روزمره به آن عظمت می بخشید.

کنستانتین و متدیوس انجیل را به زبان اسلاو در مراسم می خواندند و مردم به برادران خود و مسیحیت رسیدند. کنستانتین و متدیوس با پشتکار به شاگردان خود الفبای اسلاوی، خدمات الهی را آموزش می دادند و به فعالیت های ترجمه خود ادامه می دادند. کلیساهایی که در آن خدمات به زبان لاتین انجام می شد در حال خالی شدن بود و کشیشان کاتولیک رومی نفوذ و درآمد خود را در موراویا از دست می داد. از آنجایی که کنستانتین یک کشیش ساده و متدیوس یک راهب بود، آنها حق نداشتند خود شاگردان خود را در مناصب کلیسا منصوب کنند. برای حل مشکل، برادران مجبور شدند به بیزانس یا روم بروند.

کنستانتین در رم، یادگارهای سنت را تحویل داد. کلمنت به پاپ آدریان دوم که به تازگی منصوب شده بود، به همین دلیل او کنستانتین و متدیوس را با افتخار پذیرفت، خدمات الهی را به زبان اسلاو تحت مراقبت خود قرار داد، دستور داد کتابهای اسلاوی را در یکی از کلیساهای روم بگذارند و خدمت الهی را انجام دهند. آنها پاپ متدیوس را به عنوان کشیش، و شاگردانش را به عنوان پیشتاز و شماس منصوب کرد و در نامه ای به شاهزادگان روستیسلاو و کوتسل، ترجمه اسلاوی کتاب مقدس و برگزاری جشن عبادت به زبان اسلاوی را مشروعیت بخشید.

برادران تقریباً دو سال را در رم گذراندند. یکی از دلایل این وضعیت رو به وخامت سلامتی کنستانتین است. در آغاز سال 869، او طرح واره و نام جدید رهبانی سیریل را پذیرفت و در 14 فوریه درگذشت. به دستور پاپ آدریان دوم، سیریل در رم، در کلیسای سنت به خاک سپرده شد. کلمنت

پس از مرگ سیریل، پاپ آدریان متدیوس را به عنوان اسقف اعظم موراویا و پانونیا منصوب کرد. با بازگشت به پانونیا، متدیوس فعالیت شدیدی را برای گسترش عبادت و نوشتن اسلاوی آغاز کرد. با این حال، پس از برکناری روستیسلاو، متدیوس از حمایت سیاسی قوی برخوردار نبود. در سال 871، مقامات آلمانی متدیوس را دستگیر کردند و او را محاکمه کردند و اسقف اعظم را به حمله به قلمرو روحانیون باواریا متهم کردند. متدیوس در صومعه ای در سوابیا (آلمان) زندانی شد و دو سال و نیم در آنجا گذراند. تنها به لطف مداخله مستقیم پاپ جان هشتم، که جایگزین آدریان دوم متوفی شد، در سال 873 متودیوس آزاد شد و به همه حقوق بازگردانده شد، اما عبادت اسلاوی نه اصلی، بلکه فقط یک مورد اضافی بود: خدمات به زبان لاتین انجام شد. و خطبه ها را می توان به اسلاوی ایراد کرد.

پس از مرگ متدیوس، مخالفان پرستش اسلاو در موراویا فعالتر شدند و خود پرستش بر اساس اقتدار متدیوس ابتدا سرکوب شد و سپس به کلی خاموش شد. برخی از دانشجویان به جنوب گریختند، برخی در ونیز به بردگی فروخته شدند و برخی نیز کشته شدند. نزدیکترین شاگردان متدیوس گورازد، کلمنت، نائوم، آنجلاریوس و لورنس در آهن زندانی شدند، در زندان نگهداری شدند و سپس از کشور اخراج شدند. آثار و ترجمه های کنستانتین و متدیوس از بین رفت. دقیقاً به همین دلیل است که آثار آنها تا به امروز باقی نمانده است ، اگرچه اطلاعات بسیار زیادی در مورد آثار آنها وجود دارد. در سال 890، پاپ استفان ششم کتابهای اسلاوی و عبادت اسلاوی را تحقیر کرد و سرانجام آن را ممنوع کرد.

کاری که کنستانتین و متدیوس آغاز کردند با این وجود توسط شاگردانش ادامه یافت. کلمنت، نائوم و آنجلاریوس در بلغارستان ساکن شدند و بنیانگذاران ادبیات بلغارستان بودند. شاهزاده ارتدکس بوریس میخائیل، دوست متدیوس، از شاگردانش حمایت کرد. مرکز جدیدی از نوشتار اسلاوی در اوهرید (سرزمین مقدونیه مدرن) پدیدار شد. با این حال، بلغارستان تحت تأثیر فرهنگی شدید بیزانس است و یکی از شاگردان کنستانتین (به احتمال زیاد کلمنت) سیستم نوشتاری شبیه به نوشتار یونانی ایجاد می کند. این اتفاق در اواخر قرن نهم - آغاز قرن دهم، در زمان سلطنت تزار سیمئون رخ می دهد. این سیستم است که نام سیریلیک را به یاد شخصی دریافت می کند که برای اولین بار تلاش کرد الفبای مناسب برای ضبط گفتار اسلاوی ایجاد کند.

سوال در مورد استقلال الفبای اسلاوی

مسئله استقلال الفبای اسلاوی به دلیل ماهیت خطوط اصلی حروف الفبای سیریلیک و گلاگولیتی و منابع آنها ایجاد می شود. الفبای اسلاوی چه بود - یک سیستم نوشتاری جدید یا فقط نوعی از حروف یونانی- بیزانسی؟ هنگام تصمیم گیری در مورد این موضوع باید عوامل زیر را در نظر گرفت:

در تاریخ نویسندگی، هیچ سیستم صدای حروفی وجود نداشت که کاملاً مستقل و بدون تأثیر سیستم های نوشتاری قبلی پدید آید. بنابراین، نوشتار فنیقی بر اساس مصر باستان (اگرچه اصل نوشتن تغییر کرد) بوجود آمد، یونان باستان - بر اساس فنیقی، لاتین، اسلاوی - بر اساس یونانی، فرانسوی، آلمانی - بر اساس لاتین، و غیره

در نتیجه، ما فقط می توانیم در مورد میزان استقلال سیستم نوشتاری صحبت کنیم. در این مورد، بسیار مهمتر است که نوشته اصلی اصلاح شده و اقتباس شده با سیستم صوتی زبانی که قصد دارد به آن خدمت کند، چقدر دقیق مطابقت دارد. در این راستا بود که سازندگان نوشتار اسلاوی استعداد زیادی از زبان فیلسوفانه، درک عمیق از آوایی زبان اسلاوونی کلیسای قدیمی و همچنین ذوق گرافیکی عالی نشان دادند.

تنها تعطیلات دولتی-کلیسا

هیئت رئیسه شورای عالی RSFSR

قطعنامه

درباره روز نوشتن و فرهنگ اسلاوی

هیئت رئیسه شورای عالی RSFSR با اهمیت زیادی به احیای فرهنگی و تاریخی مردم روسیه و با در نظر گرفتن رویه بین المللی جشن گرفتن روز مربیان اسلاوی سیریل و متدیوس تصمیم می گیرد:

رئیس

شورای عالی RSFSR

در سال 863، 1150 سال پیش، برادران مساوی با حواریون سیریل و متدیوس، مأموریت موراویایی خود را برای ایجاد زبان نوشتاری ما آغاز کردند. در وقایع نگاری اصلی روسی "داستان سالهای گذشته" آمده است: "و اسلاوها خوشحال بودند که در مورد عظمت خدا به زبان خود شنیدند."

و دومین سالگرد در سال 1863، 150 سال پیش، شورای مقدس روسیه تصمیم گرفت: در رابطه با جشن هزاره مأموریت موراویایی برادران مقدس برابر با حواریون، جشنی سالانه به افتخار بزرگواران متدیوس و سیریل برپا کند. در 11 می (24 پس از میلاد).

در سال 1986 به ابتکار نویسندگان، به ویژه مرحوم ویتالی ماسلوف، اولین جشنواره نویسندگی در مورمانسک برگزار شد. سال آیندهآن را به طور گسترده ای در Vologda جشن گرفتند. سرانجام، در 30 ژانویه 1991، هیئت رئیسه شورای عالی RSFSR قطعنامه ای را در مورد برگزاری سالانه روزهای فرهنگ و ادبیات اسلاو تصویب کرد. خوانندگان نیازی به یادآوری ندارند که 24 مه همچنین روز نام پدرسالار کریل مسکو و تمام روسیه است.

به طور منطقی، به نظر می رسد که تنها تعطیلات دولتی-کلیسا در روسیه دلایل زیادی دارد که نه تنها اهمیت ملی، مانند بلغارستان، بلکه اهمیت پان اسلاوی را نیز به دست آورد.

برادران سیریل و متدیوس، که زندگینامه آنها حداقل به طور خلاصه برای همه کسانی که روسی صحبت می کنند شناخته شده است، مربیان بزرگی بودند. آنها برای بسیاری از مردم اسلاو الفبای ایجاد کردند و از این طریق نام خود را جاودانه کردند.

منشا یونانی

این دو برادر اهل شهر تسالونیکی بودند. در منابع اسلاوی، نام سنتی قدیمی Solun حفظ شده است. آنها در خانواده یک افسر موفق که زیر نظر استاندار استان خدمت می کرد به دنیا آمدند. سیریل در سال 827 و متدیوس در سال 815 به دنیا آمدند.

با توجه به اینکه این یونانی ها به خوبی می دانستند، برخی از محققان سعی کردند حدس مربوط به منشاء اسلاوی آنها را تأیید کنند. با این حال، هیچ کس موفق به انجام این کار نشد. در همان زمان، به عنوان مثال در بلغارستان، مربیان بلغاری محسوب می شوند (آنها از الفبای سیریلیک نیز استفاده می کنند).

کارشناسان زبان اسلاوی

دانش زبانی یونانیان نجیب را می توان با تاریخ تسالونیکی توضیح داد. در دوره آنها این شهر دو زبانه بود. در اینجا یک گویش محلی از زبان اسلاوی وجود داشت. مهاجرت این قبیله به مرز جنوبی خود رسید و خود را در دریای اژه دفن کرد.

در ابتدا، اسلاوها بت پرست بودند و مانند همسایگان آلمانی خود تحت یک سیستم قبیله ای زندگی می کردند. با این حال، آن غریبه هایی که در مرزهای امپراتوری بیزانس ساکن شدند، در مدار نفوذ فرهنگی آن قرار گرفتند. بسیاری از آنها در بالکان مستعمرات تشکیل دادند و به مزدوران حاکم قسطنطنیه تبدیل شدند. حضور آنها همچنین در تسالونیکی، جایی که سیریل و متدیوس از آنجا بودند، قوی بود. زندگینامه برادران در ابتدا رفت به روش های مختلف.

شغل دنیوی برادران

متدیوس (نام او در جهان میکائیل بود) نظامی شد و به درجه استراتژیست یکی از استان های مقدونیه رسید. او به لطف استعدادها و توانایی هایش و همچنین حمایت از درباری با نفوذ تئوکتیستوس در این امر موفق شد. کریل از دوران کودکی به علم پرداخت و فرهنگ مردم همسایه را نیز مطالعه کرد. کنستانتین (نام او قبل از راهب شدن) حتی قبل از رفتن به موراویا، که به لطف آن شهرت جهانی پیدا کرد، شروع به ترجمه فصل های انجیل به زبان کرد.

سیریل علاوه بر زبان شناسی، هندسه، دیالکتیک، حساب، نجوم، بلاغت و فلسفه را نزد بهترین متخصصان قسطنطنیه آموخت. به لطف خاستگاه اصیل خود، او می توانست روی ازدواج اشرافی و خدمات عمومی در بالاترین رده های قدرت حساب کند. با این حال ، مرد جوان چنین سرنوشتی را نمی خواست و نگهبان کتابخانه در معبد اصلی کشور - ایاصوفیه - شد. اما حتی در آنجا نیز مدت زیادی نماند و به زودی شروع به تدریس در دانشگاه پایتخت کرد. به برکت پیروزی های درخشانش در بحث های فلسفی، لقب فیلسوف را دریافت کرد که گاه در منابع تاریخ نگاری یافت می شود.

سیریل امپراتور را می‌شناخت و حتی به مأموریت خود نزد خلیفه مسلمانان رفت. در سال 856، او و گروهی از شاگردانش به صومعه در المپ کوچک، جایی که برادرش راهبایی بود، رسیدند. در آنجا بود که سیریل و متدیوس، که زندگینامه آنها اکنون با کلیسا مرتبط بود، تصمیم گرفتند الفبای اسلاوها را ایجاد کنند.

ترجمه کتب مسیحی به زبان اسلاوی

در سال 862، سفیران از شاهزاده موراویا روستیسلاو وارد قسطنطنیه شدند. آنها پیام حاکم خود را به شاهنشاه رساندند. روستیسلاو از یونانیان خواست تا افراد دانشمندی را به او بدهند که بتوانند به اسلاوها ایمان مسیحی را به زبان خودشان بیاموزند. غسل تعمید این قبیله حتی قبل از این نیز انجام می شد، اما هر مراسمی به گویش خارجی برگزار می شد که بسیار ناخوشایند بود. پدرسالار و امپراطور این درخواست را بین خود مطرح کردند و تصمیم گرفتند از برادران سولون بخواهند به موراویا بروند.

سیریل، متدیوس و شاگردان آنها کار بزرگی را آغاز کردند. اولین زبانی که کتب اصلی مسیحیان به آن ترجمه شد بلغاری بود. بیوگرافی سیریل و متدیوس، خلاصهکه در هر کتاب درسی تاریخ اسلاو وجود دارد، به دلیل کار عظیم برادران در مزمور، رسول و انجیل شناخته شده است.

به موراویا سفر کنید

واعظان به موراویا رفتند و در آنجا به انجام خدمات پرداختند و به مدت سه سال به مردم خواندن و نوشتن آموختند. تلاش آنها همچنین به تعمید بلغارها کمک کرد که در سال 864 انجام شد. آنها همچنین از روسیه ماوراء کارپات و پانونیا دیدن کردند و در آنجا نیز ایمان مسیحی را به زبانهای اسلاوی تجلیل کردند. برادران سیریل و متدیوس، که زندگینامه کوتاه آنها شامل سفرهای زیادی است، در همه جا مخاطبان توجهی پیدا کردند.

حتی در موراویا با کشیشان آلمانی که برای مأموریت تبلیغی مشابه در آنجا بودند درگیری داشتند. تفاوت اصلی بین آنها عدم تمایل کاتولیک ها به انجام عبادت به زبان اسلاو بود. این موضع مورد حمایت کلیسای روم قرار گرفت. این سازمان معتقد بود که ستایش خدا تنها به سه زبان لاتین، یونانی و عبری امکان پذیر است. این سنت برای قرن ها وجود داشته است.

اختلاف بزرگ بین کاتولیک ها و ارتدوکس ها هنوز رخ نداده بود، بنابراین پاپ هنوز بر کشیشان یونانی نفوذ داشت. او برادران را به ایتالیا فراخواند. آنها همچنین می خواستند برای دفاع از موقعیت خود به رم بیایند و با آلمانی ها در موراویا استدلال کنند.

برادران در رم

برادران سیریل و متدیوس، که زندگینامه آنها نیز مورد احترام کاتولیک ها است، در سال 868 به آدریان دوم رسیدند. او با یونانیان به سازش رسید و رضایت داد تا اسلاوها به زبان مادری خود عبادت کنند. موراویان (اجداد چک) توسط اسقف های رم تعمید می گرفتند، بنابراین از نظر فنی تحت صلاحیت پاپ بودند.

کنستانتین در حالی که هنوز در ایتالیا بود بسیار بیمار شد. هنگامی که متوجه شد که به زودی خواهد مرد، یونانی طرح واره را پذیرفت و نام رهبانی سیریل را دریافت کرد، که با آن در تاریخ نگاری و حافظه عمومی شناخته شد. او در حالی که در بستر مرگ بود از برادرش خواست که کار آموزشی عمومی خود را رها نکند و به خدمت خود در میان اسلاوها ادامه دهد.

ادامه فعالیت های تبلیغی متدیوس

سیریل و متدیوس، که شرح حال مختصر آنها جدایی ناپذیر است، در طول زندگی خود در موراویا مورد احترام قرار گرفتند. وقتی برادر کوچکتر به آنجا بازگشت، ادامه انجام وظیفه برای او بسیار آسانتر از 8 سال پیش شد. با این حال، وضعیت در کشور به زودی تغییر کرد. شاهزاده سابق روستیسلاو توسط Svyatopolk شکست خورد. حاکم جدید توسط حامیان آلمانی هدایت می شد. این امر منجر به تغییر در ترکیب کشیشان شد. آلمانی ها دوباره شروع به لابی کردن برای ایده موعظه به زبان لاتین کردند. آنها حتی متدیوس را در یک صومعه زندانی کردند. هنگامی که پاپ جان هشتم متوجه این موضوع شد، آلمانی ها را تا زمانی که واعظ را آزاد نکردند، منع کرد.

سیریل و متدیوس قبلاً هرگز با چنین مقاومتی روبرو نشده بودند. بیوگرافی، خلقت و هر آنچه که با زندگی آنها مرتبط است پر از رویدادهای دراماتیک است. در سال 874، متدیوس سرانجام آزاد شد و دوباره اسقف اعظم شد. با این حال، روم قبلاً اجازه خود را برای عبادت به زبان موراویا لغو کرده است. با این حال، واعظ از تعظیم در برابر تغییر مسیر خودداری کرد کلیسای کاتولیک. او شروع به برگزاری موعظه ها و مراسم مخفیانه به زبان اسلاو کرد.

آخرین مشکلات متدیوس

اصرار او بیهوده نبود. هنگامی که آلمانی ها دوباره سعی کردند او را در چشم کلیسا تحقیر کنند، متدیوس به رم رفت و به لطف توانایی های خود به عنوان یک خطیب، توانست از دیدگاه خود در برابر پاپ دفاع کند. گاو نر مخصوصی به او داده شد که دوباره پرستش به زبان های ملی را مجاز می دانست.

اسلاوها از مبارزه سازش ناپذیر سیریل و متدیوس که شرح حال مختصر آنها حتی در فرهنگ عامه باستان منعکس شده بود قدردانی کردند. اندکی قبل از مرگش، برادر کوچکتر به بیزانس بازگشت و چندین سال را در قسطنطنیه گذراند. آخرین کار بزرگ او ترجمه عهد عتیق به اسلاوی بود که شاگردان وفادارش به او کمک کردند. وی در سال 885 در موراویا درگذشت.

اهمیت فعالیت برادران

الفبای ایجاد شده توسط برادران در نهایت به صربستان، کرواسی، بلغارستان و روسیه گسترش یافت. امروزه الفبای سیریلیک توسط تمام اسلاوهای شرقی استفاده می شود. اینها روس ها، اوکراینی ها و بلاروسی ها هستند. بیوگرافی سیریل و متدیوس برای کودکان به عنوان بخشی از آموزش داده می شود برنامه درسی مدرسهاین کشورها

جالب است که الفبای اصلی که توسط برادران ایجاد شد در نهایت در تاریخ نگاری به گلاگولیتی تبدیل شد. نسخه دیگری از آن که به الفبای سیریلیک معروف است، کمی بعد به لطف آثار دانش آموزان این مربیان ظاهر شد. این بحث علمی همچنان مرتبط است. مشکل این است که هیچ منبع باستانی به دست ما نرسیده است که مطمئناً بتواند دیدگاه خاصی را تأیید کند. نظریه ها فقط بر اساس اسناد ثانویه ای هستند که بعداً ظاهر شدند.

با این وجود، برآورد سهم برادران دشوار است. سیریل و متدیوس، که شرح حال مختصر آنها باید برای هر اسلاو شناخته شود، نه تنها به گسترش مسیحیت، بلکه در تقویت آن در بین این مردمان کمک کرد. علاوه بر این، حتی اگر فرض کنیم که الفبای سیریلیک توسط شاگردان برادران ایجاد شده است، آنها همچنان بر کار خود تکیه می کنند. این امر به ویژه در مورد آوایی آشکار است. الفبای سیریلیک مدرن جزء صدا را از نمادهای نوشتاری که توسط واعظان پیشنهاد شده بود، اقتباس کرده اند.

هر دو کلیساهای غربی و شرقی اهمیت کار انجام شده توسط سیریل و متدیوس را تشخیص می دهند. بیوگرافی مختصردر بسیاری از کتاب های درسی آموزش عمومی در مورد تاریخ و زبان روسی، مربیانی برای کودکان وجود دارد.

از سال 1991، کشور ما یک تعطیلات عمومی سالانه را به برادران تسالونیکی جشن می گیرد. روز فرهنگ و ادبیات اسلاوی نامیده می شود و در بلاروس نیز جشن گرفته می شود. نظمی به نام آنها در بلغارستان تأسیس شد. سیریل و متدیوس، حقایق جالبکه زندگینامه‌های او در تک نگاری‌های مختلف منتشر شده است، همچنان توجه محققان جدید زبان و تاریخ را به خود جلب می‌کند.

سیریل و متدیوس اولین معلمان اسلاو، واعظان بزرگ مسیحیت هستند که نه تنها توسط ارتدوکس، بلکه توسط کلیسای کاتولیک نیز مقدس شناخته شده اند.

زندگی و کار سیریل (کنستانتین) و متدیوس با جزئیات کافی بر اساس منابع مختلف اسنادی و وقایع نگاری بازتولید شده است.

سیریل (826-869) این نام را زمانی دریافت کرد که 50 روز قبل از مرگش در رم به طرحواره تن داد، او تمام زندگی خود را با نام کنستانتین (کنستانتین فیلسوف) گذراند. متدیوس (814-885) - نام رهبانی قدیس، نام سکولار او ناشناخته است، احتمالاً نام او میکائیل بود.

سیریل و متدیوس خواهر و برادر هستند. آنها در شهر تسالونیکی (تسالونیکی) مقدونیه (که اکنون قلمرو یونان است) به دنیا آمدند. از دوران کودکی، آنها به زبان اسلاو کلیسای قدیمی - بلغاری قدیمی تسلط داشتند. از قول امپراتور مایکل سوم، "تسالونیکیان" - همه کاملاً اسلاو صحبت می کنند.

هر دو برادر عمدتاً زندگی روحانی داشتند و در تلاش بودند تا عقاید و عقاید خود را تجسم بخشند و هیچ اهمیتی به شادی‌های نفسانی، ثروت، شغل یا شهرت نداشتند. برادران هرگز زن و فرزندی نداشتند، تمام عمر سرگردان بودند، هرگز خانه یا سرپناهی دائمی برای خود ایجاد نکردند و حتی در سرزمین بیگانه مردند.

هر دو برادر زندگی را طی کردند و به طور فعال آن را مطابق با دیدگاه ها و اعتقادات خود تغییر دادند. اما تنها چیزی که به عنوان آثاری از اعمال آنها باقی ماند تغییرات ثمربخشی بود که در زندگی مردم ایجاد کردند و داستان های مبهم زندگی ها، سنت ها و افسانه ها.

برادران در خانواده لئو درونگاریا، یک فرمانده نظامی بیزانسی از شهر تسالونیکی به دنیا آمدند. در خانواده هفت پسر وجود داشت که متدیوس بزرگ‌ترین و سیریل کوچک‌ترین آنها بودند.

بر اساس یک روایت، آنها از یک خانواده متدین اسلاو بودند که در شهر بیزانسی تسالونیکی زندگی می کردند. از تعداد زیادی منابع تاریخی، عمدتاً از " زندگی مختصرکلمنت اوهرید» معروف است که سیریل و متدیوس بلغاری بودند. از آنجایی که در قرن نهم، اولین پادشاهی بلغارستان یک دولت چند ملیتی بود، نمی‌توان دقیقاً تعیین کرد که آیا آنها اسلاو بودند یا پروتو-بلغاری یا حتی ریشه‌های دیگری داشتند. پادشاهی بلغارستان عمدتاً متشکل از بلغارهای باستان (ترک) و اسلاوها بود که قبلاً قومیت جدیدی را تشکیل می دادند - بلغارهای اسلاو که نام قدیمی قوم را حفظ کردند ، اما قبلاً یک قوم اسلاو-ترک بودند. بر اساس روایتی دیگر، سیریل و متدیوس منشأ یونانی داشتند. یک نظریه جایگزین در مورد منشأ قومی سیریل و متدیوس وجود دارد که بر اساس آن آنها اسلاو نبودند، بلکه بلغارها (پرتو-بلغارها) بودند. این نظریه همچنین به مفروضات مورخان اشاره دارد که برادران به اصطلاح ایجاد کردند. گلاگولیتیک - الفبای بیشتر شبیه الفبای بلغاری باستان تا اسلاو.

در مورد اولین سالهای زندگی متدیوس اطلاعات کمی در دست است. احتمالاً هیچ چیز برجسته ای در زندگی متدیوس وجود نداشت تا اینکه با زندگی برادر کوچکترش تلاقی کرد. متدیوس زود وارد خدمت نظامی شد و به زودی به فرمانداری یکی از مناطق اسلاو-بلغاری تابع بیزانس منصوب شد. متدیوس حدود ده سال در این سمت گذراند. سپس خدمت نظامی - اداری را که برای او بیگانه بود ترک کرد و به صومعه بازنشسته شد. در دهه 860 ، پس از انصراف از مقام اسقف اعظم ، وی در صومعه پلی کرون در ساحل آسیایی دریای مرمره ، در نزدیکی شهر سیزیکوس ، راهبایی شد. کنستانتین نیز برای چندین سال در فاصله بین سفرهای خود به ساراسین ها و خزرها به اینجا نقل مکان کرد، به پناهگاهی آرام در کوه المپ. برادر بزرگتر، متدیوس، مسیری مستقیم و روشن را در زندگی طی کرد. او فقط دو بار مسیر آن را تغییر داد: بار اول با رفتن به صومعه و بار دوم با بازگشت دوباره تحت تأثیر برادر کوچکتر خود به کار و مبارزه فعال.

کریل کوچکترین برادر بود. بزرگتر، میخائیل، حتی در بازی های دوران کودکی از کوچک ترین، ضعیف با سر نامتناسب بزرگ، با دست های کوچک و کوتاه دفاع می کرد. او تا زمان مرگش از برادر کوچکترش محافظت خواهد کرد - هم در موراویا و هم در شورای ونیز و قبل از تاج و تخت پاپ. و سپس به کار برادرانه خود در حکمت مکتوب ادامه خواهد داد. و دست در دست هم در تاریخ فرهنگ جهان ثبت خواهند شد.

سیریل در قسطنطنیه در مدرسه Magnavra، بهترین موسسه آموزشی در بیزانس، تحصیل کرد. وزیر امور خارجه Teoktist خود مراقب آموزش سیریل بود. کریل قبل از رسیدن به سن 15 سالگی، آثار عمیق ترین پدر کلیسا، گریگوری متکلم را خوانده بود. پسر توانا به عنوان هم شاگرد پسرش به دربار امپراطور مایکل سوم برده شد. سیریل تحت هدایت بهترین مربیان - از جمله فوتیوس، پدرسالار مشهور آینده قسطنطنیه - ادبیات باستان، بلاغت، دستور زبان، دیالکتیک، نجوم، موسیقی و سایر "هنرهای یونانی" را مطالعه کرد. دوستی سیریل و فوتیوس تا حد زیادی از پیش تعیین شده بود سرنوشت آیندهکریل در سال 850، سیریل در مدرسه Magnavra استاد شد. کریل پس از رها کردن ازدواج سودآور و حرفه ای درخشان، کشیشی را پذیرفت و پس از ورود مخفیانه به صومعه، شروع به تدریس فلسفه کرد (از این رو نام مستعار کنستانتین - "فیلسوف"). نزدیکی با فوتیوس بر مبارزه سیریل با شمایل شکنان تأثیر گذاشت. او پیروزی درخشانی را بر رهبر باتجربه و پرشور نماد شکنان به دست می آورد که بدون شک به کنستانتین شهرت زیادی می بخشد. خرد و قدرت ایمان کنستانتین هنوز بسیار جوان به حدی بود که او توانست رهبر بدعت گذاران نمادین، آنیوس را در یک مناظره شکست دهد. پس از این پیروزی، کنستانتین توسط امپراتور برای مناظره درباره تثلیث مقدس با ساراسین ها (مسلمانان) فرستاده شد و پیروز شد. پس از بازگشت، سنت کنستانتین نزد برادرش سنت متدیوس در المپ بازنشسته شد، و وقت خود را در دعای بی وقفه و خواندن آثار پدران مقدس گذراند.

"زندگی" قدیس گواهی می دهد که او عبری، اسلاو، یونانی، لاتین و زبان های عربی. کریل با امتناع از ازدواج سودآور و همچنین شغل اداری ارائه شده توسط امپراتور، کتابدار پدرسالار در ایاصوفیه شد. به زودی به مدت شش ماه مخفیانه به یک صومعه بازنشسته شد و پس از بازگشت به تدریس فلسفه (خارجی - یونانی و داخلی - مسیحی) در مدرسه دربار - عالی ترین مؤسسه آموزشی بیزانس پرداخت. سپس او لقب "فیلسوف" را دریافت کرد که برای همیشه با او باقی ماند. بیخود نبود که کنستانتین به فیلسوف ملقب شد. هرازگاهی از بیزانس پر سر و صدا در جایی به تنهایی فرار می کرد. مدتها مطالعه کردم و فکر کردم. و سپس با انباشته شدن منبع دیگری از انرژی و افکار ، سخاوتمندانه آن را در سفر ، اختلافات ، اختلافات ، در خلاقیت علمی و ادبی هدر داد. تحصیلات سیریل در عالی ترین محافل قسطنطنیه ارزش زیادی داشت و او اغلب در مأموریت های دیپلماتیک مختلف شرکت داشت.

سیریل و متدیوس شاگردان زیادی داشتند که پیروان واقعی آنها شدند. در میان آنها به ویژه می خواهم به گورازد اوهرید و سنت نائوم اشاره کنم.

گورازد اوهریدسکی - شاگرد متدیوس، اولین اسقف اعظم اسلاو - او اسقف اعظم میکولچیکا، پایتخت موراویای بزرگ بود. مورد احترام کلیسای ارتدکس در ردیف قدیسان، که در 27 ژوئیه (طبق تقویم جولیان) در کلیسای جامع روشنگران بلغارستان گرامی داشته می شود. در سالهای 885-886، در زمان شاهزاده سواتوپلوک اول، بحرانی در کلیسای موراویا به وجود آمد که اسقف اعظم گورازد با روحانیون لاتین به رهبری ویچتیگ، اسقف نیتراوا، که بر علیه او سنبلای اعظم (St. متدیوس تحمیل کفری کرد. ویچتیگ با تایید پاپ، گورازد را از اسقف نشین و 200 کشیش همراه او را اخراج کرد و خود به عنوان اسقف اعظم جای او را گرفت. در همین زمان کلیمنت اهرید به بلغارستان گریخت. آنها آثار خلق شده در موراویا را با خود بردند و در بلغارستان اقامت گزیدند. کسانی که اطاعت نکردند - بر اساس شهادت زندگی سنت کلمنت اهریدی - به بردگی به بازرگانان یهودی فروخته شدند و توسط سفیران امپراتور باسیل اول در ونیز از آنها نجات یافتند و به بلغارستان منتقل شدند. در بلغارستان، دانش‌آموزان مدارس ادبی مشهور جهانی را در پلیسکا، اوهرید و پرسلاول ایجاد کردند و از آنجا آثارشان در سراسر روسیه رفت و آمد کرد.

نائوم یک قدیس بلغاری است که به ویژه در مقدونیه و بلغارستان مدرن مورد احترام است. قدیس نائوم به همراه سیریل و متدیوس و همچنین با زاهد خود کلمنت اهرید یکی از بنیانگذاران ادبیات مذهبی بلغارستان است. بلغاری کلیسای ارتدکسشامل سنت نائوم در میان هفت نفر است. در 886-893 او در پرسلاو زندگی کرد و سازمان دهنده یک مدرسه ادبی محلی شد. پس از آن مدرسه ای در اوهرید ایجاد کرد. او در سال 905 صومعه ای را در سواحل دریاچه اوهرید تأسیس کرد که امروزه به نام او نامگذاری شده است. آثار او نیز در آنجا نگهداری می شود.

کوه سنت نائوم در جزیره اسمولنسک (لیوینگستون) نیز به نام او نامگذاری شده است.

در سال 858، کنستانتین به ابتکار فوتیوس، رئیس مأموریت خزرها شد. در طول این مأموریت، کنستانتین دانش خود را از زبان عبری، که توسط نخبگان تحصیل کرده خزرها پس از پذیرفتن یهودیت مورد استفاده قرار گرفت، تکمیل می کند. کنستانتین در راه، طی توقفی در کرسونی (کورسون)، بقایای کلمنت، پاپ روم (قرن 1-2) را کشف کرد، که همانطور که در آن زمان فکر می کردند، در اینجا در تبعید درگذشت و بخشی از آنها را به بیزانس برد. سفر به اعماق خزریه مملو از اختلافات الهیاتی با محمدیان و یهودیان بود. کنستانتین متعاقباً کل جریان اختلاف را به زبان یونانی برای گزارش دادن به پدرسالار ترسیم کرد. بعدها، طبق افسانه، این گزارش توسط متدیوس به زبان اسلاوی ترجمه شد، اما متأسفانه این اثر به دست ما نرسیده است. در پایان سال 862، شاهزاده موراویای بزرگ (ایالت اسلاوهای غربی) روستیسلاو با درخواست فرستادن واعظانی به موراویا که بتوانند مسیحیت را به زبان اسلاو گسترش دهند، به امپراتور بیزانس میکائیل متوسل شد. لاتین، برای مردم ناآشنا و نامفهوم). امپراتور سنت کنستانتین را صدا کرد و به او گفت: "تو باید به آنجا بروی، زیرا هیچ کس این کار را بهتر از تو انجام نخواهد داد." سنت کنستانتین با روزه و دعا، شاهکار جدیدی را آغاز کرد. کنستانتین به بلغارستان می رود، بسیاری از بلغارها را به مسیحیت گروید. به گفته برخی از دانشمندان، در طول این سفر او کار خود را بر روی ایجاد الفبای اسلاوی آغاز می کند. کنستانتین و متدیوس با گویش اسلاوی جنوبی سولونی (تسالونیکی کنونی) به موراویای بزرگ رسیدند. مرکز آن قسمت از مقدونیه که از قدیم الایام و تا زمان ما متعلق به یونان شمالی بوده است. در موراویا، برادران سوادآموزی می‌دادند و به فعالیت‌های ترجمه می‌پرداختند، و نه فقط نسخه‌برداری از کتاب‌ها، مردمی که بدون شک به نوعی از گویش‌های اسلاوی شمال غربی صحبت می‌کردند. این به طور مستقیم با اختلافات واژگانی، واژه سازی، آوایی و دیگر زبانی در قدیمی ترین کتاب های اسلاوی که به ما رسیده است (در انجیل، رسول، مزبور، منائون قرن 10-11) مشهود است. شواهد غیرمستقیم رویه بعدی دوک بزرگ ولادیمیر اول سواتوسلاویچ است که در تواریخ روسی قدیمی توضیح داده شده است، زمانی که در سال 988 مسیحیت را در روسیه به عنوان یک دین دولتی. این فرزندان «فرزندان عمدی» خود (یعنی فرزندان درباریان و نخبگان فئودال) بودند که ولادیمیر برای «آموزش کتاب» جذب می‌شد، حتی گاهی اوقات این کار را به زور انجام می‌داد، زیرا کرونیکل گزارش می‌دهد که مادرانشان بر سر آنها گریه می‌کردند. اگر مرده بودند

پس از تکمیل ترجمه، برادران مقدس در موراویا با افتخار فراوان پذیرفته شدند و شروع به تدریس خدمات الهی به زبان اسلاو کردند. این امر خشم اسقف های آلمانی را برانگیخت که خدمات الهی را به زبان لاتین در کلیساهای موراویا انجام می دادند و آنها علیه برادران مقدس قیام کردند و استدلال کردند که خدمات الهی فقط به یکی از سه زبان انجام می شود: عبری، یونانی یا لاتین. سنت کنستانتین به آنها پاسخ داد: "شما فقط سه زبان را می شناسید که شایسته جلال خدا در آنها هستند. اما داوود فریاد می زند: ای همه زمین، خداوند را بخوان، ای همه قوم ها، خداوند را ستایش کن. و در انجیل مقدّس آمده است: برو و همه زبانها را بیاموز...» اسقفهای آلمانی رسوا شدند، اما تلختر شدند و به روم شکایت کردند. برادران مقدس برای حل این مسئله به روم فراخوانده شدند.

برای اینکه بتوانیم مسیحیت را به زبان اسلاوی تبلیغ کنیم، لازم بود کتاب مقدس به زبان اسلاو ترجمه شود. با این حال، هیچ الفبای قادر به انتقال گفتار اسلاوی در آن لحظه وجود نداشت.

کنستانتین شروع به ایجاد الفبای اسلاو کرد. او با کمک برادرش سنت متدیوس و شاگردان گورازد، کلمنت، ساوا، نائوم و آنجلار، الفبای اسلاوی را گردآوری کرد و کتابهایی را که بدون آنها خدمات الهی انجام نمی شد به اسلاوی ترجمه کرد: انجیل، رسول، زبور. و خدمات منتخب تمام این وقایع به سال 863 برمی گردد.

سال 863 را سال تولد الفبای اسلاو می دانند

در سال 863، الفبای اسلاوی ایجاد شد (الفبای اسلاوی در دو نسخه وجود داشت: الفبای گلاگولیتی - از فعل - "گفتار" و الفبای سیریلیک؛ تا کنون، دانشمندان اتفاق نظر ندارند که کدام یک از این دو گزینه ایجاد شده است. سیریل). با کمک متدیوس، تعدادی کتاب مذهبی از یونانی به اسلاوی ترجمه شد. به اسلاوها این فرصت داده شد که به زبان خودشان بخوانند و بنویسند. اسلاوها نه تنها الفبای اسلاوی خود را به دست آوردند، بلکه اولین زبان ادبی اسلاو نیز متولد شد که بسیاری از کلمات آن هنوز در بلغاری، روسی، اوکراینی و سایر زبان های اسلاوی زندگی می کنند.

سیریل و متدیوس بنیانگذاران زبان ادبی و نوشتاری اسلاوها - زبان اسلاوونی کلیسای قدیم بودند که به نوبه خود نوعی کاتالیزور برای ایجاد زبان ادبی قدیمی روسیه ، بلغاری باستان و زبان های ادبیسایر اقوام اسلاو

برادر کوچکتر می نوشت، برادر بزرگتر آثار او را ترجمه می کرد. جوانتر الفبای اسلاوی، نوشتن اسلاوی و کتابسازی را ایجاد کرد. بزرگتر عملاً آنچه را که جوانتر ایجاد می کرد توسعه داد. جوان تر دانشمند، فیلسوف، دیالکتیک دان زبردست و فیلسوف ظریف بود. بزرگتر سازمان دهنده و فعالی توانا است.

کنستانتین، در خلوت پناهگاه خود، احتمالاً مشغول تکمیل کاری بود که در ارتباط با برنامه های جدید او برای تغییر دین اسلاوهای بت پرست بود. او الفبای خاصی برای زبان اسلاوی به نام الفبای گلاگولیتی تدوین کرد و شروع به ترجمه کتاب مقدس به بلغاری قدیم کرد. برادران تصمیم گرفتند به وطن خود بازگردند و برای تحکیم تجارت خود در موراویا، تعدادی از شاگردان موراویان را برای تحصیل در رده های سلسله مراتبی با خود ببرند. در راه ونیز، که از طریق بلغارستان می گذشت، برادران چندین ماه در شاهزاده کوتسلا پانونیایی ماندند، جایی که علیرغم وابستگی کلیسایی و سیاسی آن، مانند موراویا انجام دادند. کنستانتین به محض ورود به ونیز، درگیری شدیدی با روحانیون محلی داشت. در اینجا، در ونیز، به طور غیرمنتظره برای روحانیون محلی، پیامی محبت آمیز از طرف پاپ نیکلاس با دعوت به رم به آنها داده می شود. برادران با دریافت دعوت نامه پاپ، تقریباً با اطمینان کامل به موفقیت سفر خود را ادامه دادند. این امر با مرگ ناگهانی نیکلاس و رسیدن به تاج و تخت پاپی آدریان دوم تسهیل شد.

روم به طور رسمی به برادران و زیارتگاهی که آورده بودند، بخشی از بقایای پاپ کلمنت، سلام کرد. آدریان دوم نه تنها ترجمه اسلاوی را تأیید کرد کتاب مقدسو همچنین عبادت اسلاو، تقدیس کتابهای اسلاوی که برادران آورده بودند، به اسلاوها اجازه داد تا در تعدادی از کلیساهای رومی خدمات انجام دهند، و متدیوس و سه شاگردش را به عنوان کشیش منصوب کردند. رهبران بانفوذ روم نیز نسبت به برادران و آرمان آنها واکنش مساعدی نشان دادند.

همه این موفقیت ها البته به راحتی نصیب برادران نشد. کنستانتین که دیالکتیک دان ماهر و دیپلمات باتجربه بود، از مبارزه روم با بیزانس و تزلزل های شاهزاده بلغاری بوریس بین کلیساهای شرقی و غربی و نفرت پاپ نیکلاس از فوتیوس و تمایل آدریان برای تقویت خود برای این منظور ماهرانه استفاده کرد. قدرت متزلزل با به دست آوردن بقایای کلمنت. در همان زمان، بیزانس و فوتیوس هنوز به کنستانتین بسیار نزدیکتر از روم و پاپ ها بودند. اما در طول سه سال و نیم زندگی و مبارزه خود در موراویا، تنها هدف کنستانتین تقویت نوشتار اسلاوی، کتابسازی اسلاوی و فرهنگی بود که او ایجاد کرد.

کنستانتین و متدیوس تقریباً دو سال در محاصره تملق و ستایش شیرین، همراه با دسیسه‌های پنهان مخالفان موقتاً آرام پرستش اسلاوها، در روم زندگی کردند. یکی از دلایل تاخیر طولانی آنها، رو به وخامت روزافزون سلامتی کنستانتین بود.

با وجود ضعف و بیماری، کنستانتین دو چیز جدید می سازد آثار ادبی: «یافتن آثار کلیمنت مقدس» و سرود شعری در بزرگداشت همین کلمنت.

سفر طولانی و دشوار به رم، مبارزه شدید با دشمنان آشتی ناپذیر نوشتار اسلاوی، سلامتی ضعیف کنستانتین را تضعیف کرد. در آغاز فوریه 869، او به رختخواب رفت، طرحواره و نام جدید رهبانی سیریل را گرفت و در 14 فوریه درگذشت. با رفتن به خدا ، سنت سیریل به برادر خود سنت متدیوس دستور داد تا به امر مشترک خود - روشنگری مردم اسلاو با نور ایمان واقعی ادامه دهد.

کریل قبل از مرگش به برادرش گفت: «من و تو، مثل دو گاو، یک شیار را می‌راندیم. خسته ام، اما به این فکر نکن که کار تدریس را رها کنی و دوباره به کوهت بازنشسته شوی.» متدیوس 16 سال بیشتر از برادرش عمر کرد. او با تحمل سختی ها و سرزنش ها به کار بزرگ خود ادامه داد - ترجمه کتاب های مقدس به اسلاوی، موعظه. ایمان ارتدکس، غسل تعمید مردم اسلاو. سنت متدیوس از پاپ التماس کرد که اجازه دهد جسد برادرش را برای دفن در آنجا ببرند سرزمین مادری، اما پاپ دستور داد آثار سنت سیریل را در کلیسای سنت کلمنت بگذارند، جایی که معجزات از آنها شروع شد.

پس از مرگ سنت سیریل، پاپ به درخواست شاهزاده اسلاو کوسل، سنت متدیوس را به پانونیا فرستاد و او را به درجه اسقف اعظم موراویا و پانونیا منصوب کرد و به تخت باستانی سنت رسول آندرونیکوس منصوب کرد. پس از مرگ سیریل (869)، متدیوس فعالیت های آموزشی خود را در میان اسلاوها در پانونیا ادامه داد، جایی که کتاب های اسلاوی نیز شامل ویژگی های گویش های محلی بود. متعاقباً، زبان ادبی اسلاوی کلیسای قدیمی توسط دانش آموزان برادران تسالونیکی در منطقه دریاچه اوهرید، سپس در بلغارستان، توسعه یافت.

با مرگ یک برادر با استعداد، برای متودیوس متواضع، اما فداکار و صادق، یک مسیر دردناک و واقعاً صلیب آغاز می شود که پر از موانع، خطرات و شکست های به ظاهر غیرقابل عبور است. اما متدیوس تنها سرسختانه و به هیچ وجه از دشمنانش فروتر نیست، این راه را تا انتها دنبال می کند.

درست است، در آستانه این مسیر، متدیوس نسبتاً به راحتی به موفقیت بزرگ جدیدی دست می یابد. اما این موفقیت طوفان خشم و مقاومت بیشتری را در اردوگاه دشمنان ادبیات و فرهنگ اسلاوی به راه می اندازد.

در اواسط سال 869، آدریان دوم، به درخواست شاهزادگان اسلاو، متدیوس را نزد روستیسلاو، برادرزاده اش سویاتوپولک و کوسل فرستاد و در پایان سال 869، پس از بازگشت متدیوس به روم، او را به درجه اسقف اعظم رساند. پانونیا، اجازه عبادت به زبان اسلاو را می دهد. متدیوس با الهام از این موفقیت جدید به کوتسل بازمی گردد. با کمک همیشگی شاهزاده، او همراه با شاگردانش، کار بزرگ و پرشور خود را برای گسترش عبادت، نوشتن و کتاب اسلاوی در شاهزاده بلاتن و در همسایگی موراویا آغاز کرد.

در سال 870، متدیوس به دلیل متهم شدن به نقض حقوق سلسله مراتبی در پانونیا به زندان محکوم شد.

او در سخت ترین شرایط در زندان ماند تا سال 873، زمانی که پاپ جان هشتم جدید، اسقف باواریا را مجبور کرد متودیوس را آزاد کند و به موراویا بازگرداند. متدیوس از پرستش اسلاو منع شده است.

او کار ساختار کلیسای موراویا را ادامه می دهد. بر خلاف ممنوعیت پاپ، متدیوس به عبادت به زبان اسلاوی در موراویا ادامه می دهد. متدیوس این بار سایر مردم اسلاو همسایه موراویا را نیز در دایره فعالیت های خود درگیر کرد.

همه اینها روحانیون آلمانی را بر آن داشت تا اقدامات جدیدی علیه متدیوس انجام دهند. کشیشان آلمانی سویاتوپولک را علیه متودیوس قرار می دهند. سویاتوپولک علیه اسقف اعظم خود به روم تقبیح می کند و او را به بدعت، نقض قوانین کلیسای کاتولیک و نافرمانی از پاپ متهم می کند. متدیوس نه تنها خود را توجیه می کند، بلکه حتی پاپ جان را نیز به سمت خود جلب می کند. پاپ جان به متدیوس اجازه می‌دهد به زبان اسلاو عبادت کند، اما ویچینگ، یکی از سرسخت‌ترین مخالفان متدیوس را به عنوان اسقف منصوب می‌کند. ویچینگ شروع به انتشار شایعاتی در مورد محکومیت متدیوس توسط پاپ کرد، اما افشا شد.

متدیوس که از این همه دسیسه‌ها، جعل‌ها و نکوهش‌های بی‌پایان خسته و فرسوده شده بود، احساس می‌کرد که سلامتش دائماً در حال ضعیف شدن است، به استراحت در بیزانس رفت. متدیوس تقریباً سه سال را در میهن خود گذراند. در اواسط سال 884 به موراویا بازگشت. متدیوس در سال 883 با بازگشت به موراویا. شروع به ترجمه متن کامل کتب متعارف کتاب مقدس به اسلاوی (به جز مکابیان) کرد. متدیوس پس از پایان کار سخت خود، ضعیف تر شد. در سالهای آخر عمر متدیوس، فعالیتهای متدیوس در موراویا در شرایط بسیار دشواری انجام شد. روحانیون لاتین-آلمانی از هر جهت مانع از گسترش زبان اسلاوی به عنوان زبان کلیسا شدند. قدیس متدیوس در سالهای آخر عمرش با کمک دو مرید کشیش، کل کتاب را ترجمه کرد. عهد عتیقبه جز کتب مکابی و همچنین نوموکانون (احکام پدران مقدس) و کتب پدری (پاتریکن).

متدیوس مقدس با پیش بینی نزدیک شدن به مرگ خود به یکی از شاگردان خود به نام گورازد به عنوان جانشینی شایسته اشاره کرد. قدیس روز مرگ خود را پیش بینی کرد و در 6 آوریل 885 در سن حدود 60 سالگی درگذشت. مراسم تشییع جنازه قدیس به سه زبان - اسلاوی، یونانی و لاتین انجام شد. او در کلیسای جامع ولحراد به خاک سپرده شد.

با مرگ متدیوس، کار او در موراویا به نابودی نزدیک شد. با ورود ویچینگ به موراویا، آزار و اذیت شاگردان کنستانتین و متدیوس و تخریب کلیسای اسلاوی آنها آغاز شد. تا 200 نفر از شاگردان روحانی متدیوس از موراویا اخراج شدند. مردم موراویا از آنها حمایت نکردند. بنابراین، علت کنستانتین و متدیوس نه تنها در موراویا، بلکه در میان اسلاوهای غربی به طور کلی درگذشت. اما در میان اسلاوهای جنوبی، تا حدی در میان کروات‌ها، بیشتر در میان صرب‌ها، به ویژه در میان بلغارها و از طریق بلغارها، در میان روس‌ها، حیات و شکوفایی بیشتری یافت. اسلاوهای شرقیکه سرنوشت خود را با بیزانس متحد کردند. این به لطف شاگردان سیریل و متدیوس که از موراویا اخراج شده بودند اتفاق افتاد.

از دوره فعالیت کنستانتین، برادرش متدیوس و نزدیکترین شاگردان آنها، هیچ اثر مکتوبی به ما نرسیده است، به جز کتیبه های نسبتاً اخیراً کشف شده بر روی خرابه های کلیسای شاه سیمئون در پرسلاو (بلغارستان). معلوم شد که این کتیبه‌های باستانی نه با یک، بلکه با دو نوع گرافیکی از نوشته‌های اسلاوی قدیمی کلیسایی ساخته شده‌اند. یکی از آنها نام متعارف "سیریلیک" را دریافت کرد (از نام سیریل، که توسط کنستانتین زمانی که به عنوان راهب برگزیده شد) پذیرفته شد. دیگری نام "گلاگولیتیک" را دریافت کرد (از "فعل" اسلاوی قدیمی که به معنای "کلمه" است).

در ترکیب الفبایی آنها، الفبای سیریلیک و گلاگولیتی تقریباً یکسان بودند. سیریلیک، بر اساس نسخه های خطی قرن یازدهم که به دست ما رسیده است. دارای 43 حرف و الفبای گلاگولیتی 40 حرف بود. از 40 حرف گلاگولیتی، 39 حرف تقریباً همان حروف الفبای سیریلیک را منتقل می کردند. مانند حروف الفبای یونانی، حروف گلاگولیتی و سیریلیک علاوه بر صدا، معنای دیجیتالی نیز داشتند، یعنی. برای تعیین نه تنها صداهای گفتاری، بلکه برای اعداد نیز استفاده شد. در همان زمان، نه حرف برای تعیین واحدها، نه - برای ده ها و نه - برای صدها استفاده شد. علاوه بر این، در زبان گلاگولیتیک، یکی از حروف نشان دهنده هزار است. در سیریلیک برای نشان دادن هزاران استفاده می شد علامت خاص. به منظور نشان دادن اینکه یک حرف مخفف عدد است و نه صدا، معمولاً حرف را در دو طرف با نقطه برجسته می کردند و یک خط افقی مخصوص بالای آن قرار می دادند.

در الفبای سیریلیک، به عنوان یک قاعده، فقط حروف قرض گرفته شده از الفبای یونانی دارای مقادیر دیجیتالی بودند: به هر یک از 24 حروف، همان مقدار دیجیتالی که این حرف در سیستم دیجیتال یونانی داشت اختصاص داده شد. تنها استثناها اعداد "6"، "90" و "900" بودند.

برخلاف الفبای سیریلیک، در الفبای گلاگولیتی 28 حرف اول در یک ردیف یک مقدار عددی دریافت کردند، صرف نظر از اینکه این حروف با یونانی مطابقت دارند یا برای انتقال صداهای خاص گفتار اسلاو استفاده می شوند. بنابراین، ارزش عددی بیشتر حروف گلاگولیتی با حروف یونانی و سیریلیک متفاوت بود.

نام حروف در الفبای سیریلیک و گلاگولیتی دقیقاً یکسان بود. با این حال، زمان پیدایش این نام ها نامشخص است. ترتیب حروف در الفبای سیریلیک و گلاگولیتی تقریباً یکسان بود. این نظم، اولاً بر اساس معنای عددی حروف الفبای سیریلیک و گلاگولیتی، ثانیاً بر اساس آکروستیکس قرن های 12-13 که به ما رسیده است و ثالثاً بر اساس ترتیب حروف در الفبای یونانی

سیریلیک و گلاگولیتیک از نظر شکل حروف بسیار متفاوت بودند. در الفبای سیریلیک، شکل حروف از نظر هندسی ساده، واضح و آسان برای نوشتن بود. از 43 حرف الفبای سیریلیک، 24 حرف از منشور بیزانس به عاریت گرفته شده است و 19 حرف باقی مانده کمابیش مستقل، اما مطابق با سبک یکنواخت الفبای سیریلیک ساخته شده اند. شکل حروف گلاگولیتی، برعکس، بسیار پیچیده و پیچیده بود، با تعداد زیادی فر، حلقه و غیره. اما حروف گلاگولیتی از نظر گرافیکی اصیل تر از حروف کریلوف بودند و بسیار کمتر شبیه حروف یونانی بودند.

الفبای سیریلیک بازسازی بسیار ماهرانه، پیچیده و خلاقانه الفبای یونانی (بیزانس) است. در نتیجه بررسی دقیق ترکیب آوایی زبان اسلاو کلیسای قدیمی، الفبای سیریلیک دارای تمام حروف لازم برای انتقال صحیح این زبان بود. الفبای سیریلیک همچنین برای انتقال دقیق زبان روسی در قرون 9-10 مناسب بود. زبان روسی قبلاً از نظر آوایی با اسلاوونی کلیسای قدیمی تا حدودی متفاوت بود. مطابقت الفبای سیریلیک با زبان روسی با این واقعیت تأیید می شود که برای بیش از هزار سال لازم بود فقط دو حرف جدید به این الفبا وارد شود. ترکیب های چند حرفی و بالانویس ها مورد نیاز نیست و تقریباً هرگز در نوشتار روسی استفاده نمی شود. این دقیقاً همان چیزی است که اصالت الفبای سیریلیک را تعیین می کند.

بنابراین، علیرغم این واقعیت که بسیاری از حروف الفبای سیریلیک از نظر شکل با حروف یونانی منطبق هستند، الفبای سیریلیک (و همچنین الفبای گلاگولیتی) باید به عنوان یکی از مستقل ترین، خلاقانه ترین و مبتکرانه ترین سیستم های حروف صدا شناخته شود.

وجود دو نوع گرافیکی از نوشتار اسلاوی هنوز باعث بحث و جدل بزرگ در بین دانشمندان می شود. از این گذشته ، طبق شهادت متفق القول همه تواریخ و منابع مستند ، کنستانتین یک الفبای اسلاوی ایجاد کرد. کدام یک از این حروف الفبا را کنستانتین خلق کرد؟ الفبای دوم کجا و چه زمانی پدیدار شد؟ این سؤالات ارتباط نزدیکی با سؤالات دیگر دارند، شاید حتی مهمتر. آیا اسلاوها قبل از معرفی الفبای توسعه یافته توسط کنستانتین نوعی زبان نوشتاری نداشتند؟ و اگر وجود داشت، چه بود؟

تعدادی از آثار دانشمندان روسی و بلغاری به شواهدی مبنی بر وجود نوشتار در دوره پیش از سیریلیک در میان اسلاوها، به ویژه در میان اسلاوهای شرقی و جنوبی، اختصاص یافته است. در نتیجه این کارها و همچنین در ارتباط با کشف باستانی ترین آثار نوشتاری اسلاو، مسئله وجود نوشتار در میان اسلاوها به سختی می تواند شک و شبهه ایجاد کند. این توسط بسیاری از منابع ادبی باستانی اثبات شده است: اسلاو، اروپای غربی، عربی. این با دستورالعمل های مندرج در معاهدات اسلاوهای شرقی و جنوبی با بیزانس، برخی از داده های باستان شناسی و همچنین ملاحظات زبانی، تاریخی و عمومی سوسیالیستی تأیید می شود.

مواد کمتری برای حل این سؤال وجود دارد که نامه اسلاوی باستانی چیست و چگونه به وجود آمده است. نوشتار اسلاوی پیش از سیریلیک ظاهراً فقط می توانست سه نوع باشد. بنابراین، با توجه به توسعه الگوهای کلی توسعه نوشتار، تقریباً مطمئن به نظر می رسد که مدت ها قبل از شکل گیری پیوندهای بین اسلاوها و بیزانس، آنها انواع محلی مختلفی از نگارش تصویری اولیه اولیه، مانند "ویژگی ها" داشته اند. و برش ها» که توسط Brave ذکر شده است. پیدایش نوشتار اسلاوی از نوع شیاطین و برش ها را احتمالاً باید به نیمه اول هزاره اول پس از میلاد نسبت داد. ه. درست است، قدیمی ترین نامه اسلاو فقط می توانست یک نامه بسیار ابتدایی باشد، که شامل مجموعه ای کوچک، ناپایدار و متفاوت از علائم ساده مجازی و قراردادی در میان قبایل مختلف بود. هیچ راهی وجود نداشت که این نوشته بتواند به هیچ سیستم لوگوگرافی توسعه یافته و سفارشی تبدیل شود.

استفاده از خط اصلی اسلاوی نیز محدود بود. اینها ظاهراً ساده‌ترین نشانه‌های شمارش به شکل خط تیره و بریدگی، نشانه‌های خانوادگی و شخصی، نشانه‌های مالکیت، نشانه‌های فال، شاید نمودارهای مسیر ابتدایی، نشانه‌های تقویمی بودند که به تاریخ شروع کارهای کشاورزی مختلف کمک می‌کردند. تعطیلات بت پرستیو غیره علاوه بر ملاحظات جامعه شناختی و زبان شناختی، وجود چنین نوشته هایی در میان اسلاوها توسط منابع ادبی بسیار متعدد قرن 9-10 تأیید شده است. و یافته های باستان شناسی این حرف که در نیمه اول هزاره 1 پس از میلاد منشاء گرفت، احتمالاً توسط اسلاوها حفظ شد حتی پس از اینکه سیریل یک الفبای منظم اسلاوی ایجاد کرد.

نوع دوم و حتی بدون شک بیشتر از نوشته های پیش از مسیحیت اسلاوهای شرقی و جنوبی نامه ای بود که به طور مشروط می توان آن را نامه "پرتو-سیریل" نامید. نامه ای از نوع شیاطین و برش ها، مناسب برای نشان دادن تاریخ های تقویم، برای پیشگویی، شمارش و غیره، برای ثبت قراردادهای نظامی و تجاری، متون مذهبی، تواریخ تاریخی و سایر اسناد پیچیده مناسب نبود. و نیاز به چنین سوابقی باید همزمان با ظهور اولین دولت های اسلاو در میان اسلاوها ظاهر می شد. برای همه این اهداف، اسلاوها، حتی قبل از پذیرش مسیحیت و قبل از معرفی الفبای ایجاد شده توسط سیریل، بدون شک از یونانی در شرق و جنوب و از حروف یونانی و لاتین در غرب استفاده می کردند.

خط یونانی که اسلاوها برای دو یا سه قرن قبل از پذیرش رسمی مسیحیت از آنها استفاده می کردند، باید به تدریج با انتقال آوایی منحصر به فرد زبان اسلاو سازگار می شد و به ویژه با حروف جدید پر می شد. این برای ثبت دقیق نام های اسلاو در کلیساها، در لیست های نظامی، برای ثبت نام های جغرافیایی اسلاو و غیره ضروری بود. اسلاوها در مسیر انطباق نوشتار یونانی برای انتقال دقیق تر گفتار خود بسیار پیشرفت کرده اند. برای انجام این کار، لیگاتورها از حروف یونانی مربوطه تشکیل شد، حروف یونانی با حروف وام گرفته شده از الفبای دیگر، به ویژه از زبان عبری، که از طریق خزرها برای اسلاوها شناخته شده بود، تکمیل شد. احتمالاً نامه اسلاوی "پرتو-سیریل" به این ترتیب شکل گرفته است. فرض در مورد چنین شکل گیری تدریجی حرف "پرتو-سیریل" اسلاوی نیز با این واقعیت تأیید می شود که الفبای سیریلیک در نسخه بعدی آن که به ما رسیده است برای انتقال دقیق گفتار اسلاو به خوبی اقتباس شده است که این می تواند تنها در نتیجه توسعه طولانی آن به دست می آید. اینها دو نوع بدون شک از نوشتار اسلاوی پیش از مسیحیت هستند.

سوم، اگرچه بدون شک نیست، اما تنها یک تنوع ممکن است، می توان آن را "پرتو-گلاگولیک" نوشت.

روند شکل گیری نامه پروتوگلاگولیکی فرضی می تواند به دو صورت رخ دهد. اولاً، این روند می‌توانست تحت تأثیر پیچیده نوشتارهای یونانی، یهودی-خزری و احتمالاً گرجی، ارمنی و حتی رونی ترکی صورت گیرد. تحت تأثیر این سیستم‌های نوشتاری، «ویژگی‌ها و برش‌های» اسلاوی به تدریج می‌توانست معنای حرفی را نیز به دست آورد، در حالی که تا حدی شکل اصلی خود را حفظ کرد. ثانیاً، برخی از حروف یونانی می توانستند توسط اسلاوها در رابطه با اشکال معمول "ویژگی ها و برش ها" اصلاح شده باشند. مانند الفبای سیریلیک، شکل گیری نوشتار پروتوگلاگولی نیز می توانست در میان اسلاوها زودتر از قرن هشتم آغاز شود. از آنجایی که این نامه بر اساس اولیه "ویژگی ها و برش های" اسلاوی باستانی تا اواسط قرن نهم شکل گرفت. قرار بود حتی از نامه پروتو-سیریل دقیق تر و منظم تر باقی بماند. برخلاف الفبای پروتو سیریلیک، که شکل گیری آن تقریباً در سراسر قلمرو اسلاوها، که تحت تأثیر قرار داشت، رخ داد. فرهنگ بیزانس، نوشتار پروتوگلاگولی، اگر وجود داشته باشد، ظاهراً ابتدا در میان اسلاوهای شرقی شکل گرفته است. در شرایط توسعه ناکافی در نیمه دوم هزاره اول پس از میلاد. ارتباطات سیاسی و فرهنگی بین قبایل اسلاو، شکل گیری هر یک از سه نوع فرضی نوشتار اسلاوی پیش از مسیحیت در قبایل مختلف به طرق مختلف رخ داده است. بنابراین، ما می توانیم همزیستی در میان اسلاوها را نه تنها این سه نوع نوشتار، بلکه انواع محلی آنها را نیز فرض کنیم. در تاریخ نویسندگی، مواردی از این گونه همزیستی بسیار زیاد بوده است.

در حال حاضر، سیستم های نوشتاری تمام مردم روسیه بر اساس سیریلیک ساخته شده است. سیستم های نوشتاری که بر همین اساس ساخته شده اند نیز در بلغارستان و تا حدی در یوگسلاوی و مغولستان استفاده می شود. نامه ای که بر اساس سیریلیک ساخته شده است اکنون توسط مردمی استفاده می شود که به بیش از 60 زبان صحبت می کنند. به نظر می رسد که گروه های لاتین و سیریلیک سیستم های نوشتاری بیشترین حیات را دارند. این با این واقعیت تأیید می شود که افراد جدید و بیشتری به تدریج به پایه لاتین و سیریلیک نوشتن روی می آورند.

بنابراین، پایه هایی که بیش از 1100 سال پیش توسط کنستانتین و متدیوس گذاشته شد، تا به امروز به طور مداوم بهبود می یابد و با موفقیت توسعه می یابد. در حال حاضر، اکثر محققان بر این باورند که سیریل و متدیوس الفبای گلاگولیتی را ایجاد کردند و الفبای سیریلیک بر اساس الفبای یونانی توسط دانش آموزان آنها ایجاد شد.

از اوایل قرن X-XI. کیف، نووگورود و مراکز دیگر حکومت‌های باستانی روسیه به بزرگترین مراکز نوشتن اسلاو تبدیل شدند. قدیمی‌ترین کتاب‌های دست‌نویس به زبان اسلاوی که به تاریخ نگارش آن‌ها رسیده است، در روسیه ساخته شده‌اند. اینها انجیل اوسترومیر 1056-1057، ایزبورنیک سویاتوسلاو در سال 1073، ایزبورنیک 1076، انجیل فرشته 1092، منایون نووگورود مربوط به دهه 90 هستند. بزرگ‌ترین و باارزش‌ترین صندوق کتاب‌های دست‌نویس باستانی که به میراث مکتوب سیریل و متدیوس بازمی‌گردد، مانند موارد ذکر شده، در مخازن باستانی کشورمان قرار دارد.

ایمان سرسخت دو نفر به مسیح و مأموریت زاهدانه آنها به نفع مردم اسلاو - این نیروی محرکه نفوذ، در نهایت، نوشتن به روسیه باستان بود. عقل استثنایی یکی و شجاعت رواقی دیگری - خصوصیات دو نفری که خیلی قبل از ما زندگی کرده اند، این واقعیت است که ما اکنون آنها را با حروف می نویسیم و تصویر خود را از جهان مطابق با آنها جمع می کنیم. دستور زبان و قواعد

نمی توان ورود نوشتن به جامعه اسلاو را دست بالا گرفت. این بزرگترین کمک بیزانس به فرهنگ مردم اسلاو است. و او توسط مقدسین سیریل و متدیوس خلق شد. تنها با استقرار نویسندگی آغاز می شود داستان واقعیمردم، تاریخ فرهنگ آنها، تاریخ توسعه جهان بینی آنها، دانش علمی، ادبیات و هنر.

سیریل و متدیوس در برخوردها و سرگردانی های زندگی خود هرگز خود را در سرزمین ها نیافتند. روسیه باستان. آنها بیش از صد سال قبل از غسل تعمید رسمی در اینجا و پذیرفته شدن نامه های آنها زندگی می کردند. به نظر می رسد که سیریل و متدیوس متعلق به تاریخ ملل دیگر هستند. اما این آنها بودند که به طور اساسی موجودیت مردم روسیه را تغییر دادند. الفبای سیریلیک را به او دادند که خون و گوشت فرهنگ او شد. و این بزرگترین هدیهافراد یک فرد زاهد

کنستانتین و متدیوس علاوه بر اختراع الفبای اسلاوی، در طول 40 ماه اقامت خود در موراویا، موفق به حل دو مشکل شدند: برخی از کتابهای مذهبی به زبان اسلاوونی کلیسایی (ادبیات اسلاوی باستانی) ترجمه شد و افرادی تربیت شدند که بتوانند خدمت کنند. با استفاده از این کتاب ها با این حال، این برای گسترش پرستش اسلاو کافی نبود. نه کنستانتین و نه متدیوس اسقف نبودند و نمی توانستند شاگردان خود را به عنوان کشیشان تعیین کنند. سیریل یک راهب بود، متدیوس یک کشیش ساده و اسقف محلی مخالف پرستش اسلاوها بود. برادران و چند تن از شاگردان خود برای رسمیت بخشیدن به فعالیت های خود به رم رفتند. کنستانتین در ونیز با مخالفان پرستش به زبانهای ملی وارد بحث شد. در ادبیات معنوی لاتین، این ایده رایج بود که عبادت را فقط می توان به زبان های لاتین، یونانی و عبری انجام داد. اقامت برادران در رم پیروزمندانه بود. کنستانتین و متدیوس یادگارهای سنت را با خود آوردند. کلمنت، پاپ روم، که طبق افسانه ها، شاگرد پطرس رسول بود. یادگارهای کلمنت هدیه گرانبهایی بود و ترجمه های اسلاوی کنستانتین برکت یافت.

شاگردان سیریل و متدیوس به عنوان کشیشان منصوب شدند، در حالی که پاپ پیامی به حاکمان موراوی فرستاد و در آن رسماً اجازه داد که خدمات به زبان اسلاوی انجام شود: "پس از تأمل، تصمیم گرفتیم پسرمان متدیوس را به کشورهای شما بفرستیم. توسط ما، با شاگردانش، یک انسان کامل، عقل و ایمان واقعی تعیین شده است، تا شما را روشن کند، همانطور که خود شما خواسته اید، کتاب مقدس، کل مراسم مذهبی و مراسم عشای ربانی، یعنی خدمات را به زبان شما توضیح دهد. از جمله غسل ​​تعمید، همانطور که کنستانتین فیلسوف با فیض خدا و با دعای سنت کلمنت شروع به انجام آن کرد.

پس از مرگ برادران، فعالیت آنها توسط شاگردانشان که در سال 886 از موراویا در کشورهای اسلاوی جنوبی اخراج شده بودند، ادامه یافت. (در غرب، الفبای اسلاوی و سواد اسلاو باقی نماند؛ اسلاوهای غربی - لهستانی ها، چک ها ... - هنوز از الفبای لاتین استفاده می کنند). سواد اسلاو در بلغارستان به طور مستحکمی تثبیت شد و از آنجا به کشورهای اسلاوهای جنوبی و شرقی (قرن نهم) گسترش یافت. نوشتن در قرن دهم به روسیه آمد (988 سال - غسل تعمیدروسیه). ایجاد الفبای اسلاوی وجود داشته و دارد اهمیت زیادی داردبرای توسعه نوشتار اسلاو، مردم اسلاو، فرهنگ اسلاو.

شایستگی های سیریل و متدیوس در تاریخ فرهنگ بسیار زیاد است. کریل اولین الفبای سفارشی اسلاوی را توسعه داد و بدین ترتیب آغاز توسعه گسترده نوشتار اسلاوی بود. سیریل و متدیوس کتابهای بسیاری را از یونانی ترجمه کردند که آغاز شکل گیری زبان ادبی اسلاوونی کلیسای قدیمی و کتابسازی اسلاو بود. سیریل و متدیوس سالها کار آموزشی بزرگی در میان اسلاوهای غربی و جنوبی انجام دادند و کمک زیادی به گسترش سواد در بین این مردمان کردند. اطلاعاتی وجود دارد که کریل همچنین آثار اصلی را خلق کرده است. سیریل و متدیوس سالها کار آموزشی بزرگی در میان اسلاوهای غربی و جنوبی انجام دادند و کمک زیادی به گسترش سواد در بین این مردمان کردند. سیریل و متدیوس در تمام فعالیت‌های خود در موراویا و پانیونیا، مبارزه دائمی و فداکارانه‌ای را علیه تلاش‌های روحانیون کاتولیک آلمان برای ممنوع کردن الفبا و کتاب‌های اسلاوی به راه انداختند.

سیریل و متدیوس بنیانگذاران اولین زبان ادبی و نوشتاری اسلاوها - زبان اسلاوونی کلیسای قدیم بودند که به نوبه خود نوعی کاتالیزور برای ایجاد زبان ادبی قدیمی روسیه، بلغاری باستان و زبان های ادبی بود. سایر اقوام اسلاو زبان اسلاوی کلیسای قدیمی عمدتاً به دلیل این واقعیت است که در ابتدا چیزی سفت و سخت و راکد نبود این نقش را ایفا کند: خود از چندین زبان یا گویش اسلاوی تشکیل شده است.

در نهایت، هنگام ارزیابی فعالیت های آموزشی برادران تسالونیکی، باید در نظر داشت که آنها به معنای کلی پذیرفته شده کلمه، مبلغان مذهبی نبودند: آنها در مسیحی کردن جمعیت به این شکل مشارکت نداشتند (اگرچه در این امر سهیم بودند. ، زیرا موراویا در زمان ورود آنها قبلاً یک دولت مسیحی بود.

معلمان مقدس اسلوونیایی برای تنهایی و دعا تلاش می کردند، اما در زندگی دائماً خود را در خط مقدم می دیدند - چه زمانی که از حقایق مسیحی در برابر مسلمانان دفاع کردند و چه زمانی که کار آموزشی بزرگی را انجام دادند. موفقیت آنها گاهی مانند یک شکست به نظر می رسید، اما در نتیجه، ما مدیون آنها هستیم که "هدیه ای با ارزش ترین و بزرگتر از هر نقره و طلا و سنگ های قیمتیو تمام ثروت های گذرا." این هدیه است.

برادران اهل تسالونیکی

زبان روسی در روزهایی که اجداد ما خود را مسیحی نمی دانستند - در قرن نهم تعمید یافت. در غرب اروپا، وارثان شارلمانی، امپراتوری فرانک را تقسیم کردند، در شرق، دولت های مسلمان تقویت شدند، بیزانس را تحت فشار قرار دادند، و در حکومت های جوان اسلاو به موعظه و کار پرداختند. سیریل برابر با رسولانو متدیوس بنیانگذاران واقعی فرهنگ ما هستند.

تاریخ فعالیت برادران مقدس با تمام دقت مورد بررسی قرار گرفته است: منابع مکتوب باقیمانده بارها مورد اظهار نظر قرار گرفته است و صاحب نظران در مورد جزئیات زندگی نامه و تفسیرهای قابل قبول از اطلاعات دریافتی بحث می کنند. و چگونه می تواند در غیر این صورت باشد ما در مورددرباره سازندگان الفبای اسلاوی؟ و با این حال، تا به امروز، تصاویر سیریل و متدیوس در پشت فراوانی ساخت و سازهای ایدئولوژیک و اختراعات ساده گم شده است. فرهنگ لغت خزر نوشته میلوراد پاویچ، که در آن روشنگران اسلاوها در رازآلود الهی چند وجهی گنجانده شده اند، بدترین گزینه نیست.

کریل، جوان‌ترین هم از نظر سنی و هم از لحاظ رتبه سلسله مراتبی، تا پایان عمر خود به سادگی یک مرد غیر روحانی بود و تنها در بستر مرگ با نام کریل رهبانی دریافت کرد. در حالی که متدیوس، برادر بزرگتر، مناصب بزرگی داشت، فرمانروای منطقه جداگانه ای از امپراتوری بیزانس، راهبایی یک صومعه بود و به عنوان اسقف اعظم به زندگی خود پایان داد. و با این حال، به طور سنتی، کریل مقام اول را به خود اختصاص می دهد، و الفبای - الفبای سیریلیک - به نام او نامگذاری شده است. او در تمام زندگی خود نام دیگری - کنستانتین و همچنین یک نام مستعار محترم - فیلسوف داشت.

کنستانتین مرد بسیار با استعدادی بود. "سرعت توانایی های او کمتر از سخت کوشی او نبود"، زندگی که اندکی پس از مرگ او گردآوری شد، بارها بر عمق و وسعت دانش او تأکید می کند. کنستانتین فیلسوف که به زبان واقعیت‌های مدرن ترجمه می‌کرد، استاد دانشگاه پایتخت قسطنطنیه بود، بسیار جوان و آینده‌دار. او در سن 24 سالگی (!) اولین مأموریت مهم دولتی خود را دریافت کرد - دفاع از حقیقت مسیحیت در برابر مسلمانان سایر مذاهب.

سیاستمدار مبلغ

این جدایی ناپذیری قرون وسطایی از وظایف معنوی، مذهبی و امور دولتی این روزها عجیب به نظر می رسد. اما حتی برای آن نیز می توان قیاسی در نظم جهانی مدرن یافت. و امروز، ابرقدرت ها، جدیدترین امپراتوری ها، نفوذ خود را نه تنها بر قدرت نظامی و اقتصادی استوار می کنند. همیشه یک مؤلفه ایدئولوژیک وجود دارد، یک ایدئولوژی که به کشورهای دیگر «صادرات می شود». برای اتحاد جماهیر شوروی کمونیسم بود. برای ایالات متحده، یک لیبرال دموکراسی است. برخی از مردم ایده های صادر شده را به صورت مسالمت آمیز می پذیرند، در حالی که برخی دیگر باید به بمباران متوسل شوند.

برای بیزانس، مسیحیت دکترین بود. تقویت و گسترش ارتدکس توسط مقامات امپراتوری به عنوان یک وظیفه اصلی دولتی تلقی شد. بنابراین، همانطور که یک محقق مدرن میراث سیریل و متدیوس می نویسد A.-E. تاهیاوس، «دیپلماتی که با دشمنان یا «بربرها» وارد مذاکره می‌شد، همیشه یک مبلغ را همراهی می‌کرد. کنستانتین چنین مبلغی بود. به همین دلیل تفکیک فعالیت های آموزشی واقعی او از فعالیت های سیاسی بسیار دشوار است. درست قبل از مرگش، به طور نمادین از خدمات دولتی استعفا داد و راهب شد.

من دیگر خدمتگزار پادشاه یا هیچ کس دیگری بر روی زمین نیستم. فقط خدای متعال بود و برای همیشه خواهد بود.» اکنون کریل می نویسد.

زندگی او حکایت از مأموریت عربی و خزری، پرسش‌های حیله‌آمیز و پاسخ‌های زیرکانه و عمیق دارد. مسلمانان از او در مورد تثلیث پرسیدند، چگونه مسیحیان می توانند «خدایان زیادی» را پرستش کنند، و چرا به جای مقاومت در برابر شیطان، ارتش را تقویت کردند. یهودیان خزر با تجسم مخالفت کردند و مسیحیان را به خاطر عدم رعایت مقررات عهد عتیق سرزنش کردند. پاسخ های کنستانتین - روشن، مجازی و مختصر - اگر همه مخالفان را متقاعد نکرد، در هر صورت، آنها یک پیروزی جدلی را به ارمغان آوردند و کسانی را که گوش می دادند به تحسین واداشت.

"هیچ کس دیگری"

قبل از مأموریت خزر اتفاقاتی رخ داد که ساختار داخلی برادران سولون را به شدت تغییر داد. در اواخر دهه 50 قرن نهم، کنستانتین، دانشمند و مجادله‌دان موفق، و متدیوس، اندکی قبل از انتصاب آرکون (رئیس) استان، از دنیا بازنشسته شدند و چندین سال زندگی زاهدانه‌ای را در پیش گرفتند. متودیوس حتی نذرهای رهبانی می گیرد. برادران از همان دوران کودکی به تقوای خود متمایز بودند و فکر رهبانیت برای آنها بیگانه نبود. با این حال، احتمالاً دلایل بیرونی برای چنین تغییر شدیدی وجود داشته است: تغییر در وضعیت سیاسی یا همدردی شخصی صاحبان قدرت. با این حال، زندگی ها در این مورد سکوت کرده اند.

اما هیاهوی دنیا برای مدتی فروکش کرد. قبلاً در سال 860 ، خزر کاگان تصمیم گرفت یک مناقشه "بین مذهبی" ترتیب دهد که در آن مسیحیان باید از حقیقت ایمان خود در برابر یهودیان و مسلمانان دفاع می کردند. بر اساس زندگی، خزرها آماده پذیرش مسیحیت بودند در صورتی که مجادلات بیزانسی "در منازعات با یهودیان و ساراسین ها دست بالا را بدست آوردند". آنها دوباره کنستانتین را پیدا کردند و امپراتور شخصاً او را با این جمله توصیه کرد: "ای فیلسوف، نزد این مردم برو و با کمک او در مورد تثلیث مقدس صحبت کن. هیچ کس دیگری نمی تواند این موضوع را با عزت انجام دهد.» در این سفر، کنستانتین برادر بزرگتر خود را به عنوان دستیار خود گرفت.

مذاکرات به طور کلی با موفقیت به پایان رسید، اگرچه ایالت خزر مسیحی نشد، کاگان به کسانی که مایل بودند اجازه تعمید دادند. موفقیت های سیاسی هم داشت. باید به یک اتفاق مهم توجه کنیم. در راه، هیئت بیزانسی در کریمه توقف کرد، جایی که کنستانتین در نزدیکی سواستوپل مدرن (چرسونسوس باستان) آثار مقدس باستانی پاپ کلمنت را یافت. متعاقباً، برادران یادگارهای سنت کلمنت را به رم منتقل می کنند که بیشتر بر پاپ آدریان پیروز خواهد شد. با سیریل و متدیوس است که اسلاوها احترام ویژه خود را از سنت کلمنت آغاز می کنند - بیایید کلیسای باشکوه را به افتخار او در مسکو نه چندان دور از گالری ترتیاکوف به یاد بیاوریم.

مجسمه حواریون مقدس سیریل و متدیوس در جمهوری چک. عکس: pragagid.ru

تولد نویسندگی

862 ما به یک نقطه عطف تاریخی رسیده ایم. در این سال، شاهزاده موراویایی روستیسلاو نامه ای به امپراتور بیزانس می فرستد و درخواست می کند واعظانی را بفرستد که بتوانند به رعایای خود مسیحیت را به زبان اسلاو آموزش دهند. موراویای بزرگ که در آن زمان شامل مناطق خاصی از جمهوری چک مدرن، اسلواکی، اتریش، مجارستان، رومانی و لهستان بود، قبلا مسیحی بود. اما روحانیون آلمانی او را روشن کردند و تمام خدمات الهی را، کتاب های مقدسو الهیات لاتین بود و برای اسلاوها غیرقابل درک بود.

و دوباره در دادگاه از کنستانتین فیلسوف یاد می کنند. اگر او نیست، پس چه کسی می‌تواند این وظیفه را که هم امپراتور و هم پدرسالار، سنت فوتیوس، از پیچیدگی آن آگاه بودند، انجام دهد؟

اسلاوها زبان نوشتاری نداشتند. اما حتی عدم وجود نامه هم نبود که مشکل اصلی را نشان می داد. آنها مفاهیم انتزاعی و ثروت اصطلاحاتی که معمولاً در «فرهنگ کتاب» ایجاد می شود، نداشتند.

الهیات عالی مسیحی، کتاب مقدس و متون مذهبیلازم بود آن را به زبانی ترجمه کرد که هیچ وسیله ای برای این کار نداشت.

و فیلسوف با این کار کنار آمد. البته نباید تصور کرد که او به تنهایی کار می کرد. کنستانتین مجدداً از برادرش درخواست کمک کرد و سایر کارمندان نیز درگیر آن بودند. یک جور مؤسسه علمی بود. اولین الفبا - الفبای گلاگولیتی - بر اساس رمزنگاری یونانی گردآوری شد. حروف با حروف الفبای یونانی مطابقت دارند، اما متفاوت به نظر می رسند - به طوری که الفبای گلاگولیتی اغلب با زبان های شرقی اشتباه گرفته می شد. علاوه بر این، برای صداهای خاص گویش اسلاوی، حروف عبری گرفته شد (به عنوان مثال، "ش").

سپس انجیل را ترجمه کردند، عبارات و اصطلاحات را بررسی کردند و کتابهای مذهبی را ترجمه کردند. حجم ترجمه های انجام شده توسط برادران مقدس و شاگردان مستقیم آنها بسیار قابل توجه بود - تا زمان غسل تعمید روس، یک کتابخانه کامل از کتاب های اسلاوی وجود داشت.

بهای موفقیت

با این حال، فعالیت مربیان نمی تواند تنها به پژوهش های علمی و ترجمه محدود شود. لازم بود به اسلاوها حروف جدید، یک زبان کتاب جدید، یک عبادت جدید آموزش داده شود. انتقال به یک زبان مذهبی جدید به ویژه دردناک بود. تعجب آور نیست که روحانیون موراویا، که قبلاً از رویه آلمانی پیروی می کردند، با خصومت به روندهای جدید واکنش نشان دادند. حتی استدلال‌های جزمی علیه رونویسی خدمات به اسلاوی، به اصطلاح بدعت سه‌زبانه، ارائه شد، گویی که فقط می‌توان با خدا به زبان‌های «مقدس» صحبت کرد: یونانی، عبری و لاتین.

جزم شناسی با سیاست در هم تنیده شد، قانون شرعی با دیپلماسی و جاه طلبی های قدرت - و سیریل و متدیوس خود را در مرکز این پیچیدگی یافتند. قلمرو موراویا تحت صلاحیت پاپ بود، و اگرچه کلیسای غربی هنوز از شرق جدا نشده بود، ابتکار امپراتور بیزانس و پاتریارک قسطنطنیه (یعنی این وضعیت مأموریت بود) همچنان مورد توجه قرار گرفت. با سوء ظن روحانیون آلمانی که از نزدیک با مقامات سکولار باواریا در ارتباط بودند، در اقدامات برادران اجرای جدایی طلبی اسلاو را مشاهده کردند. و در واقع، شاهزادگان اسلاو، علاوه بر منافع معنوی، منافع دولتی را نیز دنبال می کردند - زبان مذهبی و استقلال کلیسایی آنها به طور قابل توجهی موقعیت آنها را تقویت می کرد. سرانجام، پاپ در روابط پرتنشی با بایرن بود و حمایت از احیای زندگی کلیسایی در موراویا در برابر «سه زبانه ها» به خوبی در جهت کلی سیاست او قرار می گرفت.

مناقشات سیاسی برای مبلغان گران قیمت تمام شد. به دلیل دسیسه های مداوم روحانیون آلمانی، کنستانتین و متدیوس مجبور شدند دو بار خود را در برابر کاهن اعظم رومی توجیه کنند. در سال 869، که قادر به مقاومت در برابر فشار بیش از حد نبود، St. سیریل درگذشت (او فقط 42 سال داشت) و کار او توسط متدیوس ادامه یافت که بلافاصله پس از آن به درجه اسقف در رم منصوب شد. متدیوس در سال 885 درگذشت و از تبعید، توهین و زندانی که چندین سال به طول انجامید جان سالم به در برد.

با ارزش ترین هدیه

متودیوس جانشین گورازد شد و در زمان او کار برادران مقدس در موراویا عملاً از بین رفت: ترجمه های مذهبی ممنوع شد، پیروان کشته یا به بردگی فروخته شدند. بسیاری خود به کشورهای همسایه گریختند. اما این پایان کار نبود. این تنها آغاز فرهنگ اسلاو و در نتیجه فرهنگ روسیه نیز بود. مرکز ادبیات کتاب اسلاوی به بلغارستان و سپس به روسیه نقل مکان کرد. کتابها شروع به استفاده از الفبای سیریلیک کردند که به نام خالق الفبای اول نامگذاری شد. نوشتن رشد کرد و قوی تر شد. و امروز، پیشنهادهایی برای لغو حروف اسلاو و تغییر به حروف لاتین، که به طور فعال توسط کمیسر خلق لوناچارسکی در دهه 1920 ترویج شد، خدا را شکر غیر واقعی به نظر می رسد.

بنابراین دفعه بعد، با نقطه گذاری "e" یا عذاب آور بودن از روسی سازی نسخه جدید فتوشاپ، به این فکر کنید که چه ثروتی داریم.

هنرمند Jan Matejko

تعداد بسیار کمی از ملت ها این افتخار را دارند که الفبای خود را داشته باشند. این قبلاً در قرن نهم دور درک شده بود.

«خداوند اکنون نیز در سالهای ما - با اعلام حروف برای زبان شما - چیزی را آفریده است که پس از اولین بار به کسی داده نشده است تا شما نیز در زمره امتهای بزرگی قرار بگیرید که به زبان خود خدا را تسبیح می گویند. امپراتور مایکل به شاهزاده روستیسلاو نوشت: هدیه ای را که با ارزش ترین و بزرگتر از هر نقره و طلا و سنگ های قیمتی و همه ثروت های گذرا است، بپذیر.

و بعد از این ما سعی می کنیم فرهنگ روسی را از فرهنگ ارتدکس جدا کنیم؟ حروف روسی توسط راهبان ارتدکس برای کتاب‌های کلیسا اختراع شد. زبان کتاب، زمینه فرهنگی، اصطلاحات اندیشه عالی مستقیماً همراه با کتابخانه کتاب توسط رسولان اسلاوی مقدس سیریل و متدیوس ایجاد شد.

مواظب زبان ما، زبان زیبای روسی ما، این گنجینه، این دارایی که پیشینیان ما به ما داده اند باشید!.. با این سلاح قدرتمند با احترام رفتار کنید. در دستان ماهر قادر به انجام معجزه است.»

I.O. تورگنیف

نوشتار و فرهنگ اسلاوی از کهن ترین آثار در اروپا است. اسلاوها ظاهر نوشتن را مدیون حواریون مقدس سیریل و متدیوس هستند. تاریخ نام آنها را در میان بزرگترین فرزندان بشریت قرار داده است. این است که اسلاوها ظاهر نوشتن را مدیون آنها هستند.

در سال 863، به دستور امپراتور میکائیل، به برادران دستور داده شد که به موراویای اسلاوی بروند تا به ساکنان محلی عبادت به زبان اسلاو را آموزش دهند.


سیریل و متدیوس.Kyrill und Method auf einer russischen Ikone des 18./19. ج.

متدیوس (تقریباً 815 یا 820 - 885) و سیریل (تقریباً 826 یا 827 - 869) در مقدونیه به دنیا آمدند و بزرگ شدند. پدر برادران طبق افسانه بلغاری و مادرشان یونانی بود. شاید این تا حدودی علاقه و آن ارادت زاهدانه به آرمان روشنگری اسلاوی را که برای هر دو برادر بسیار مشخص است، توضیح دهد.

متدیوس اولین بار بود خدمت سربازی، اما سپس به یک صومعه بازنشسته شد.

کنستانتین (در رهبانیت سیریل) از کودکی هدایای ذهنی خارق العاده ای را کشف کرد. او قبلاً در مدرسه به موفقیت قابل توجهی به ویژه در مطالعه الهیات دست یافت. توانایی های کنستانتین در پایتخت امپراتوری شناخته شد و امپراتور میکائیل سوم از او دعوت کرد تا همراه پسرش باشد. او با تحصیل در دربار امپراتور، تحت راهنمایی معلمان و مربیان مجرب، به سرعت به همه علوم و همچنین بسیاری از زبان ها تسلط یافت.

در بیزانس، کنستانتین نه تنها بهترین معلمان امپراتوری، بلکه گنجینه کتاب کتابخانه ایلخانی را نیز در اختیار داشت. او تصمیم گرفت کتابدار ایلخانی شود. سپس در همان مدرسه عالی قسطنطنیه تدریس کرد که خود از آنجا فارغ التحصیل شد و نام محترم فیلسوف را که در تاریخ با او باقی ماند، دریافت کرد. او فعالانه در مناقشات مذهبی مختلف با مسلمانان، یهودیان و ایرانیان شرکت داشت. مهارت های سخنوری او قوی تر شد. در یک اختلاف او پدرسالار را در دفاع از نمادها شکست داد. او در سوریه از مسیحیت، ایده خدای یگانه دفاع کرد. برادران یک سفر مأموریتی به خزرها انجام دادند، از خرسونسوس بازدید کردند، جایی که سیریل "انجیل" و "زبور" را به نوشته روسی یافت.

کریل قبل از شروع کار تبلیغی خود، الفبای اسلاوی را توسعه داد و ساده کرد. شامل 43 حرف بود. بیشتر حروف از الفبای یونانی گرفته شده اند و به همین دلیل شبیه به آنها هستند. برای مشخص کردن صداها فقط مشخصه زبان اسلاوی، 19 کاراکتر اختراع شد. با این حال، یک نقص قابل توجه در آن وجود داشت: حاوی شش حرف یونانی بود که هنگام انتقال زبان اسلاوی اضافی بود.


Josef Mathauser.Konstantin a Metoděj Přišli Na Velehrad

در موراویا، سیریل و متدیوس کار فعالی را آغاز کردند. برادران و دانش آموزان آنها مدارسی را افتتاح کردند که در آن شروع به آموزش نوشتن اسلاو به جوانان کردند. به همت برادران در موراویا، ترجمه مکتوب کل چرخه عبادت سالانه و همچنین کتابهای لازم برای آن به پایان رسید. همچنین در این مدت معابد متعددی ساخته شد که در آنها عبادت به زبان اسلاوی انجام می شد.


اسلاوها در میهن اصلی خود: بین شلاق تورانی و شمشیر گوت ها. 1912. Galerie hlavního města Prahy پیوند به الگوی موزه

راز موفقیت مأموریت سیریل و متدیوس این بود که مراسم به زبان مادری مردم برگزار می شد. سیریل و متدیوس متون بسیاری را ترجمه کردند کتاب های یونانی، بدین ترتیب آغاز شکل گیری کتابسازی اسلاو قدیم را نشان می دهد. کار آموزشی اسلاوها به گسترش سواد در بین این مردم کمک کرد. برادران راه دشوار مبارزه را پشت سر گذاشتند. تمام زندگی کریل پر از سفرهای دشوار مکرر بود. محرومیت و سخت کوشی بر سلامتی او تأثیر گذاشت. سلامتی کریل بدتر شد. او قبل از رسیدن به سن 42 سالگی درگذشت.

متدیوس به فعالیت خود ادامه می دهد. و اکنون نه تنها در موراویا، بلکه در جمهوری چک و لهستان همسایه است. متدیوس که از مبارزه مداوم با فئودال ها و کلیساهای آلمان در سال 885 خسته شده بود، می میرد.

برادران بیش از دویست دانش آموز را پشت سر گذاشتند، که در گسترش الفبای سیریلیک به بالکان، عبور از دانوب و رسیدن به مرزهای روسیه باستان کمک کردند. سیریل و متدیوس توسط کلیسا مقدس شناخته شدند. کلیسا کار آنها را با شاهکار رسولان یکی می دانست. روز تقدیس آنها، 24 مه، در تقویم های امروزی ما به عنوان روز ادبیات و فرهنگ اسلاوی اعلام شده است. این یکی از مهم ترین تعطیلات مردم اسلاو برادر است که در آن گذشته و حال، معنویت و فرهنگ به طور ارگانیک ترکیب شده است.

یاد سیریل و متدیوس در بناهای تاریخی در تمام گوشه و کنار سرزمین اسلاو جاودانه شده است. الفبای اسلاویبه 10 درصد از جمعیت جهان خدمات ارائه می دهد. او "داستان سالهای گذشته"، "داستان مبارزات ایگور" و آثار دیگر را نوشت. کیوان روس. نام سیریل و متدیوس برای همیشه در تاریخ مردم اسلاو ثبت شده است.