صفحه اصلی / برای روابط / کلیسای لقاح معصوم. کلیسای جامع لقاح مطهر مریم باکره مسکو کلیسای کاتولیک رومی

کلیسای لقاح معصوم. کلیسای جامع لقاح مطهر مریم باکره مسکو کلیسای کاتولیک رومی

اولین کاتولیک ها در کازان در قرن هجدهم ظاهر شدند که عمدتاً از آلمان و کشورهای بالتیک بودند. در سال 1835، یک محله دائمی کاتولیک در کازان تأسیس شد. به دلیل نبود کلیسا، این محله در ساختمان های مختلف شهر مراسمی را برگزار می کرد و اغلب مکان خود را تغییر می داد.

در سال 1855، کشیش اوستیان گالیمسکی، دادخواستی را برای ساخت یک کلیسای کاتولیک ارائه کرد، و این درخواست را به دلیل رشد شدید تعداد اهل محله مطرح کرد. دو سال بعد این موضوع به صورت مثبت حل شد، با این شرط که ظاهرمعبد با خانه های اطراف تفاوتی نخواهد داشت و ظاهر کاتولیک مشخصی نخواهد داشت. ساخت کلیسای سنگی بر اساس طرح A.I Pesce در سال 1855 آغاز شد و در 1 نوامبر 1858 به افتخار جشن تعالی صلیب مقدس تقدیم شد.

پس از استقرار قدرت شوروی، محله برای مدتی در سال 1921 به کار خود ادامه داد، تمام اشیاء با ارزش کلیسا "برای کمک به مردم گرسنه منطقه ولگا" مورد درخواست قرار گرفت. در سال 1927، کلیسا بسته شد و محله منحل شد.

پس از مدتی بی توجهی، ساختمان معبد به آزمایشگاه دانشگاه فنی دولتی کازان به نام A. N. Tupolev منتقل شد و یک تونل باد در شبستان مرکزی معبد سابق قرار داشت.

کلیسای کاتولیک در کازان در سال 1995 بازسازی و ثبت شد. ساختمان تاریخی معبد به کاتولیک ها بازگردانده نشد، مقامات شهر یک کلیسای کوچک از مصائب خداوند را که در گورستان Arskoe قرار داشت، به کلیسای کاتولیک منتقل کردند که با حمایت مالی از کلیسای کاتولیک در چندین محل بازسازی شد. کشورها کلیسای کوچک پس از بازسازی در سپتامبر 1998 توسط اسقف کلمنس پیکل تقدیم شد.

با توجه به دشواری انتقال تونل باد از کلیسای تاریخی کاتولیک در سال 1999، دفتر شهردار کازان تصمیم گرفت قطعه زمینی را در مرکز شهر در تقاطع خیابان های اوستروفسکی و آیدینوف به کاتولیک های کازان برای ساخت و ساز اختصاص دهد. کلیسای جدید. پس از چند تأخیر، ساخت و ساز در سال 2005 آغاز شد و مراسم وقف سنگ بنا در 11 سپتامبر 2005 برگزار شد.

ساخت و ساز در 29 اوت 2008 به طول انجامید. مراسم تقدیس توسط رئیس کالج کاردینال‌ها، آنجلو سودانو، برگزار شد و اسقف کلمنس پیکل، نونسیو آنتونیو مننینی و چندین اسقف و کشیش دیگر آن را جشن گرفتند. تقدیس کلیسای تعالی دقیقا 150 سال پس از تقدیس اولین کلیسای کاتولیک کازان انجام شد.

این معبد به سبک کلاسیک ساخته شده است. نما به عنوان اساس پروژه در نظر گرفته شد معبد تاریخیتعالی ها. نویسنده این پروژه سعی کرد معماری معبد جدید را تا حد امکان به معبد قدیمی نزدیک کند. در پلان، کلیسا به شکل صلیب با ابعاد محوری 43.5 در 21.8 متر است. مساحت ساختمان - 1812 متر

کلیسای جامع مفهوم معصوم باکره مقدسمریم کلیسای جامع اسقف نشینی مادر خدا است که توسط اسقف اعظم متروپولیتن پائولو پزی اداره می شود. یکی از دو فعال کلیساهای کاتولیکمسکو به همراه کلیسای سنت لوئیس فرانسه (علاوه بر دو کلیسا در مسکو، یک کلیسای کوچک کاتولیک سنت اولگا نیز وجود دارد).

در کلیسای جامع یک کتابخانه و یک فروشگاه کلیسا، دفتر تحریریه مجله کاتولیک روسیه "پیام آور کاتولیک - نور انجیل"، دفتر شعبه منطقه ای "کاریتاس" و بنیاد خیریه "هنر خوب" وجود دارد.

از سال 2009، این کلیسای جامع میزبان یک دوره آموزشی در مورد موسیقی مقدس اروپای غربی است که به نوازندگان روسی دانش و مهارت در زمینه آواز گریگوری و بداهه نوازی ارگ می دهد.

Ryndman، CC BY-SA 3.0

داستان

در سال 1894، شورای کاتولیک رومی کلیسای سنت. پیتر و پل در Milyutinsky Lane از فرماندار مسکو درخواست کردند که اجازه ساختن سومین کلیسای کاتولیک را به دلیل رشد جامعه کاتولیک در مسکو بدهد. مجوز به شرطی اخذ شد که ساخت و ساز دور از مرکز شهر و به ویژه کلیساهای ارتدکس محترم، بدون برج یا مجسمه های خارجی انجام شود. پروژه نئوگوتیک F. O. Bogdanovich-Dvorzhetsky که برای 5000 نمازگزار طراحی شده بود، علیرغم عدم رعایت آخرین شرط مورد تایید قرار گرفت.

محل ساخت و ساز در خیابان مالایا گروزینسکایا خریداری شد، زیرا تعداد زیادی از کاتولیک های ملیت لهستانی که در راه آهن مسکو-اسمولنسک کار می کردند در این منطقه زندگی می کردند. حجم اصلی معبد در سال های 1901-1911 ساخته شده است. پول برای ساخت و ساز توسط جامعه لهستانی که تعداد آنها در مسکو در پایان قرن نوزدهم به 30 هزار نفر رسید و توسط کاتولیک های سایر ملیت ها در سراسر روسیه جمع آوری شد. حصار کلیسای جامع در سال 1911 بر اساس طرح معمار L. F. Dauksha ساخته شد.

معبد به سبک نئوگوتیک، به نام کلیسای شاخه ای از لقاح مطهر مریم مقدس، در 21 دسامبر 1911 تقدیس شد.

هزینه ساخت معبد 300 هزار روبل طلا در سال 1911-1917 برای تزئین و خرید لوازم کلیسا جمع آوری شد. کار تکمیل داخل معبد تا سال 1917 ادامه یافت.

در سال 1919، کلیسای شعبه به یک کلیسای تمام عیار تبدیل شد. رئیس آن کشیش 34 ساله Fr. میکال تساکول (1885-1937).

در سال 1938، معبد بسته شد، اموال کلیسا غارت شد، و یک خوابگاه در داخل سازماندهی شد. در طول جنگ، ساختمان در اثر بمباران آسیب دید و چندین برجک و گلدسته تخریب شد. در سال 1956، موسسه تحقیقاتی Mosspetspromproekt در معبد قرار داشت. ساختمان بازسازی شد و فضای داخلی کلیسا را ​​به طور کامل تغییر داد، به ویژه حجم اصلی فضای داخلی به 4 طبقه تقسیم شد. در سال 1976 یک پروژه مرمتی برای این ساختمان ایجاد شد که قرار بود سالن موسیقی ارگ در آن قرار گیرد، اما این پروژه هرگز اجرا نشد.


آرتور کمالین، CC BY-SA 3.0

در سال 1989، انجمن فرهنگی "خانه لهستانی" که لهستانی های مسکو را متحد می کند، این سوال را در مورد لزوم بازگرداندن ساختمان معبد به مالک طبیعی آن - کلیسای کاتولیک - مطرح کرد. در ژانویه 1990، گروهی از کاتولیک های مسکو، کلیسای کاتولیک لهستانی لقاح مطهر مریم باکره را تأسیس کردند. در 8 دسامبر 1990، به مناسبت عید مطهر حضرت مریم، پدر. Tadeusz Pikus (اکنون اسقف) با اجازه مقامات، پس از یک وقفه 60 ساله، برای اولین بار مراسم عشای ربانی را بر روی پله های کلیسای جامع برگزار کرد. چند صد نفر در این اولین مراسم شرکت کردند. خدمات منظم در نزدیکی معبد در 7 ژوئن 1991 برگزار شد.

در سال 1996، پس از تخلیه طولانی مدت و رسوایی موسسه تحقیقاتی Mosspetspromproekt، معبد به کلیسای کاتولیک منتقل شد. در طول چندین سال، کار بازسازی و مرمت در مقیاس بزرگ در معبد انجام شد و در 12 دسامبر 1999، وزیر امور خارجه واتیکان، کاردینال آنجلو سودانو، کلیسای جامع بازسازی شده را به طور رسمی تقدیس کرد.

در مارس 2002، کلیسای جامع مسکو در دعای مشترک تسبیح با پاپ ژان پل دوم و کاتولیک ها از چندین شهر اروپایی، که از طریق یک کنفرانس تلفنی سازماندهی شد، شرکت کرد.

در 12 دسامبر 2009، دهمین سالگرد تقدیس مجدد آن به طور رسمی در کلیسای جامع برگزار شد و در 24 سپتامبر 2011، صدمین سالگرد کلیسای جامع جشن گرفته شد.

معماری

کلیسای جامع مقدس مریم باکره یک شبه کلیسای صلیبی شکل سه شبستانی به سبک نئوگوتیک است. بر اساس شواهد مختلف، اعتقاد بر این است که برای معمار، نمونه اولیه نما، کلیسای جامع گوتیک در کلیسای وست مینستر و نمونه اولیه گنبد، گنبد کلیسای جامع در میلان بوده است. پس از بازسازی، کلیسای جامع تفاوت هایی با ظاهر اصلی خود قبل از بسته شدن آن در سال 1938 دارد، همانطور که قبل از سال 1938 تفاوت هایی با پروژه 1895 داشت.

روی گلدسته برجک مرکزی یک صلیب و نشان های پاپ ژان پل دوم و اسقف اعظم تادئوش کوندروسیوویچ روی گلدسته های برجک های کناری وجود دارد. در طاقچه (نارتکس) کلیسای جامع مجسمه ای از صلیب مقدس با مسیح مصلوب وجود دارد. بر فراز کاسه های آب متبرک، در ورودی از گلستان به شبستان، آجری از کلیسای لاتران در دیوار سمت چپ تعبیه شده است و مدال سالگرد سال 2000 در سمت راست قرار دارد.

شبستان مرکزی دارای دو بخش نیمکت است که با یک گذر از هم جدا شده اند. در ابتدای هر شبستان فرعی غرفه های اعتراف تعبیه شده است. در انتهای شبستان سمت چپ نمازخانه رحمت الهی قرار دارد که در آن خیمه و محراب مبارکه قرار دارد. هر دو شبستان جانبی با ستون‌هایی از شبستان اصلی جدا می‌شوند که در هر ستون ۲ نیم‌ستون و ۵ ستون وجود دارد. سقف شبستان های اصلی و فرعی از طاق های متقاطع تشکیل شده است که با طاق های مورب شکل گرفته اند. شبستان های طولی جانبی کلیسای جامع دارای پنج ستون تکیه گاه هستند. 10 تکیه گاه اصلی که حجم اصلی معبد بر روی آنها قرار دارد، طبق قوانین باستانی معماری معبد، نماد 10 فرمان است.

دهانه های پنجره لانست با شیشه های رنگی تزئین شده است. در زیر دهانه های پنجره، در سطوح داخلی دیوارها، 14 نقش برجسته وجود دارد - 14 "مقام" راه صلیب.

پشت اولین طاق نوک تیز سقف، بین جفت نیم‌ستون اول، بر فراز اتاق نرده، گروه‌های کر قرار دارند. از زمان ضد اصلاحات، یعنی از اواسط قرن شانزدهم، گروه های کر در انتهای شبستان قرار داشتند و گروه های کر به همین ترتیب در کلیسای جامع مقدس مریم مقدس قرار دارند. . طبق طرح اولیه، قرار بود گروه های کر 50 خواننده را در خود جای دهد، اما علاوه بر خود گروه کر، یک ارگ نیز در گروه های کر نصب شد.

گذرگاه به ساختمان کلیسای جامع طرحی صلیب شکل می دهد. این نموداری است که در آن تصویر مسیح بر روی صلیب بر روی پلان یک کلیسای معمولی قرار گرفته است. در این حالت، سر مسیح پیش‌بیست است که محراب در آن قرار دارد، نیم تنه و پاها شبستان را پر می‌کنند و دست‌های دراز شده به سمت عرضی تبدیل می‌شوند. بنابراین، ما تجسم تحت اللفظی این ایده را می بینیم که کلیسا نمایانگر بدن مسیح است. به این نوع چیدمان چلیپایی می گویند.

محراب

در پیشبیتری کلیسای جامع بیشترین وجود دارد عنصر مهممعبد - محراب، که با سنگ مرمر سبز تیره پوشانده شده است، مکانی است که در آن قربانی عشای ربانی ارائه می شود. محراب شامل ذرات بقایای سنت اندرو رسول، سنت زنون، قدیس حامی ورونا، سنت گرگوری نیسا، سنت گرگوری نازیانزا، مقدسین کوسما و دامیان، سنت آناستازیا، باکره و شهید، به عنوان و همچنین یک تکه از حجاب مریم مقدس - هدیه ای از اسقف نشین ورونا. در محراب تصویری از حروف آلفا و امگا، اولین و آخرین حروف الفبای یونانی، نمادی از آغاز و پایان است، که به متن مکاشفه یوحنای خداشناس "من آلفا و امگا هستم. خداوند می گوید آغاز و پایان» (مکاشفه 1: 8). سمت راست محراب منبر است. منبر کلیسای جامع مانند محراب اصلی با سنگ مرمر سبز تیره پوشانده شده است.

در قسمت عقبی پیشبیتری، سکوی مرتفع دیگری از سه پله، در مجاورت دیوار اپسید معبد وجود دارد. به این قسمت سرپایی می گویند. مقر اسقفی و صندلی های روحانیون در اینجا قرار دارد.

پیش‌روی کلیسای جامع با پارتیشن‌های حکاکی شده چوبی از کلیسای رحمت الهی با محراب هدایای مقدس و از هشتی قربانگاه جدا شده است. در پیشواز، بر روی دیوار اپسیس، مصلوب وجود دارد. ارتفاع صلیب در کلیسای جامع 9 متر است، شکل مسیح روی صلیب 3 متر است. در دو طرف صلیب 2 پیکره گچی وجود دارد - مادر خدا و انجیل جان. هر دو مجسمه توسط مجسمه ساز منطقه مسکو S. F. Zakhlebin ساخته شده اند.

در سمت چپ نما، دقیقاً در پشت طاق نوک تیز، پنج زنگ ساخته شده در کارخانه معروف فلچینسکی لهستانی در پرزمیسل وجود دارد که توسط اسقف ویکتور اسکورتس از Tarnow اهدا شده است. بزرگترین ناقوس 900 کیلوگرم وزن دارد و «فاطمه» نام دارد. مادر خدا" بقیه، به ترتیب نزولی، نامیده می شوند: "جان پل دوم"، "قدیس تادئوس" (به افتخار قدیس حامی اسقف اعظم Tadeusz Kondrusiewicz)، "Jubilee 2000" و "Saint Victor" (به افتخار قدیس حامی اسقف اسکورتس). زنگ ها با استفاده از اتوماسیون الکترونیکی خاص رانده می شوند.

قبل از بسته شدن کلیسای جامع در سال 1938

قبل از بسته شدن کلیسای جامع در سال 1938، محراب کلیسای جامع مریم مقدس در مسکو یک سازه گوتیک سه گلدسته با یک محراب بود که تقریباً تا سقف معبر بالا می رفت که در آن خیمه با هدایای مقدس قرار داشت. درختان نخل در پرسبیتری وجود داشت و خود پیشبیتری با حصار مخصوص - یک نرده - از شبستان حصار شده بود.

همچنین نیمکت هایی در شبستان های جانبی کلیسای جامع وجود داشت ، زیرا شبستان های جانبی در ابتدا به عنوان اتاق نماز جداگانه برای مردان و زنان خدمت می کردند - شبستان سمت چپ برای زنان در نظر گرفته شده بود ، سمت راست برای مردان.

روز شنبه گردش، به تعبیری ملایم، مطلوب نبود. تمام روز با باران سرد می بارید، آفتاب نبود و هوا زود تاریک می شد. بنابراین، وقتی به حصار کلیسای کاتولیک نزدیک شدم، از قبل مطمئن بودم که جمعیت زیادی نخواهد داشت، اما امیدوار بودم که حداقل کسی بیاید. یکی از ساکنان کمروو که به طور مبهم برای من آشنا بود قبلاً در اطراف حصار آویزان بود - فکر می کنم زاخار لیوبوف بود. یا رحیم که اینجا به دلایلی به او می گویند کشیش ها... چون هوا خیلی سرد بود و من و دختر الاستیکم بودم، رفتیم داخل. بلافاصله تلفنم دو بار پشت سر هم زنگ خورد. ابتدا MikhaT بود که برای شما شناخته شده بود و سپس - روبین-حضرت. بیرون رفتم و مدتی در حصار معبد ایستادیم. چند دقیقه بعد نیکیتا گولوانوف و مرد و زن میانسالی که هنوز نمی‌شناختم نزدیک شدند. سپس در نیمه راه، یک خانم دیگر ملحق شد. و این همه است. همانطور که به پدر آندری گفتم، دوازده نفر نبودند.

پدر آندری از قبل به من هشدار داد که نمی تواند ما را در اطراف معبد ببرد. و او به پدر پاول هشدار داد که آنها به اینجا می آیند و سؤال می کنند ... پدر پاول ابتدا کمی گیج شده بود، زیرا به نظر می رسید که او کاملاً نمی فهمید که چرا ما آنجا هستیم. اما پس از آن ارتباطات بهبود یافت.

همانطور که قبلاً نوشتم، پدر پاول قطب است. او به خوبی روسی صحبت می کند، هرچند با لهجه. من شخصاً چیز دیگری در مورد او نمی دانم.

ما روی نیمکت ها نشستیم، پدر پاول پرسید که آیا همه ما ایمان داریم، که من با درایت سکوت کردم. سپس او پرسید که آیا همه اینجا ارتدکس هستند، که روبین-حضرت با درایت در برابر آن سکوت کرد. و من به همسرم خیانت کردم: تصور کنید، او در یک روستای دورافتاده و وحشی مولداوی به آیین کاتولیک تعمید داده شده است. پدر پاول به قدری از این شرایط خوشحال بود که بلافاصله مشخص شد: اغلب، خیلی به ندرت، آنها از کودکی با کاتولیک ها در اینجا ملاقات می کردند.

به ساده ترین سوالاتی مانند "این چیست؟" پدر پولس با جزئیات کامل پاسخ داد، از زمان خلقت جهان. من علاقه مند بودم، اما سونیا رک و پوست کنده به خواب رفت، که قابل درک است. البته همه حرف های او را بازگو نمی کنم. یک برنامه آموزشی مختصر با استفاده از فتوگرام به شما خواهم داد تا اگر سرنوشت شما را زیر طاق های گوتیک آورد، گول نخورید و بفهمید چه اتفاقی می افتد و کجاست.

بنابراین.


بیایید با موضوع اصلی شروع کنیم. این (در بیضی قرمز) محراب است. محراب به تمام معنا مرکز معبد است - از معنوی گرفته تا معماری.
محراب یک اختراع مسیحی نیست. هزاران سال قبل از ابراهیم و فرزندانش، مردم بیشترین نماز را می خواندند خدایان مختلفو بسته به شرایط برای آنها قربانی می آورد - غذا، گل، حیوانات و حتی مردم. قربانی در مکان خاصی - محراب - انجام می شد. و اغلب در یک ساختار خاص - یک محراب. از زمان پارینه سنگی، ساختن محراب از سنگ یا حتی از یک سنگ تخت بزرگ مرسوم بود. در فرهنگ های مختلف، قربانی را یا به صورت آماده به سنگ قربانی می آوردند یا مستقیماً روی آن تهیه می کردند (مثلاً بره ها را ذبح می کردند یا دوباره کبوتر، مرغ، مردم...). و سپس یا رها شد یا بیشتر اوقات سوخت.
محراب مسیحی مدرن در معنا، ساختار و هدف خود از نسل مستقیم محراب های بت پرستان است. تنها تفاوت این است که مردم برای خدا قربانی نمی کنند، بلکه خداوند عصر روز پنجشنبه در شام خود را به صورت نان و شراب به مردم تقدیم کرد. از آن زمان، هدایای مقدس - بدن و خون مسیح - بر روی محراب آماده شده است و مراسم عشای ربانی (عشاء) در کنار محراب انجام می شود.
ساده لوحانه معتقد بودم که قانون خاصی در مورد شکل محراب، مصالح و تزئینات وجود دارد. معلوم شد نه. از نظر عملکرد، این یک میز بسیار معمولی است. و هر میز را می توان به عنوان یک محراب استفاده کرد، که به طور منظم زمانی اتفاق می افتد مراسم کلیسادر اتاقی که برای این منظور آماده نیست متعهد می شوند. محراب می تواند به هر اندازه و شکلی باشد، حتی گرد، اگرچه پدر پاول اعتراف کرد که هرگز یک محراب گرد ندیده است.
محراب های قابل حمل سبک وزن نیز وجود دارد.
نکته مهم دیگر: ممکن است به نظر شما برسد که در یک کلیسای ارتدکس محراب وجود ندارد. این اشتباه است. فقط در جایی که در عکس یک کلیسای کاتولیک پله های منتهی به محراب را می بینیم، دیواری در یک کلیسای ارتدکس وجود دارد: نماد. و در آنجا، پشت این دیوار، پنهان از چشم مؤمنان، در واقع همان محراب است که بر آن شراب و نان نیز برای عشای ربانی آماده می شود.


در پشت محراب مقدسات مقدس قرار دارد. در واقع، این نان فطیر مخصوص است - به شکل کیک های مسطح کوچک، شراب و آب متبرک. آنها در طاقچه ای زیر یک صلیب بزرگ ایستاده اند و توسط یک در مربعی بسته شده اند که در عکس مشاهده می کنید. در خود مربع است و روی آن یک جام طلایی عشای ربانی به تصویر کشیده شده است - اما این فقط تزئین است. درب می تواند به هر اندازه و شکلی باشد، تزئین شده یا غیر تزئینی. اصلا مهم نیست. نکته اصلی: هدایای مقدس همیشه در محراب هستند، آنها همیشه (به جز چند دقیقه در طول خدمت) از دید پنهان هستند و همیشه آتشی در نزدیکی آنها می سوزد - به عنوان مثال، چراغ قرمز کوچکی که می بینید. سمت راست درب مربع چرا درب میدان کلیسای کاتولیک کمروو است؟ هنرمند اینطور می بیند!


در کنار محراب چنین چیز قابل تشخیصی وجود دارد که در روسی معمولاً به آن منبر می گویند ، اما در کلیسا به آن "منبر" می گویند (از یونانی دیگر "ارتفاع") و در اینجا منبر را چیزی کاملاً متفاوت می نامند. . منبر در ابتدا محلی است که معلم از آنجا کلمات تدریس خطاب به دانش آموزان را بیان می کند. هر معلمی منبر باز هم یک چیز قبل از مسیحیت است. در کلیسا - کاتولیک و ارتدکس - کشیش کتاب مقدس یا موعظه ای را از منبر می خواند. تفاوت این است که در بین مسیحیان ارتدوکس این چیزها اغلب سبک و قابل حمل هستند، در حالی که در بین کاتولیک ها دقیق تر هستند. همانطور که می بینیم ممکن است منبر به خوبی میکروفون باشد. جالب است که در کلیساهای ارتدکسمن هنوز میکروفونی ندیدم


اما صندلی های گوتیک پشت منبر منبر هستند. در واقع، در یونان باستان "منبر" به معنای "صندلی" است. در طول مراسم، کشیش و کسانی که به او کمک می کنند تا مراسم را رهبری کند، روی این صندلی های منبر می نشینند. اگر اسقف یا کاردینال از معبد بازدید کند، همیشه بالاترین صندلی را اشغال می کند. در مذهب کاتولیک نیز مفهوم "کلیسای سابق" وجود دارد - چیزی شبیه درخواست مقامات عالی کلیسا برای مردم.


اولین چیزی که توجه مسیحیان ارتدوکس را در هنگام ورود به کلیسای کاتولیک به خود جلب می کند، ردیف نیمکت ها است. آنها نه تنها برای جلوگیری از خستگی پاهای شما مورد نیاز هستند. صادقانه بگویم، نشستن روی نیمکت کلاسیک کلیسا خیلی راحت تر از ایستادن نیست. واقعیت این است که وضعیت نشستن توسط کاتولیک ها به عنوان یک وضعیت یادگیری و اطاعت در نظر گرفته می شود. دانش آموزان همیشه در طول کلاس جلوی معلم می نشینند. پس مؤمنانی که برای شنیدن کلام خدا آمده اند، بنشینند. با این حال، مقررات گاهی اوقات تغییر می کند. در طول خود نماز، مؤمنان در یک کلیسای کاتولیک می ایستند ("ایستادن" یک موقعیت دعا است که به طور کلی در مسیحیت به رسمیت شناخته شده است، اصلی ترین در ارتدکس)، گاهی اوقات آنها زانو می زنند. برای زانوها - آن پله باریک زیر. خوب، فقط برای اینکه روی زمین نیفتیم.


کاسه مرمری که من را یاد آبنمای مسجد می‌اندازد، فونت است. آب در آن ریخته می شود و متبرک می شود و سپس نوزادان تعمید می گیرند. همانطور که از سخنان پدر پل فهمیدم، غسل تعمید نوزادان در کلیسای کاتولیک کمروو یک رویداد نادر است. کاسه خالی است.
در ورودی معبد، سمت راست در، کاسه ای مشابه کوچکتر وجود دارد. همیشه پر است با ورود به کلیسا، هر مؤمن انگشتان خود را در آن فرو می برد و سپس خود را به صلیب می کشد. کاتولیک ها به نوعی این آیین را با آب های جدایی اردن از تاریخ مهاجرت یهودیان مرتبط می کنند، اما، صادقانه بگویم، من ارتباط خاصی برقرار نکردم.


به نظر می رسد که نماد روی دیوار اغلب در کلیساهای کاتولیک یافت می شود. علاوه بر این، این نماد، یا بهتر است بگوییم کپی های آن است.
سابقه طولانی دارد. این به سبک کلیسای شرقی ساخته شده است و بنابراین به راحتی توسط مسیحیان ارتدکس قابل تشخیص است. نماد اصلی برای مدت طولانی در یکی از کلیساهای کاتولیک در اروپا بود که بعدها تخریب شد و نماد گم شده در نظر گرفته شد. سپس به طور معجزه آسایی پیدا شد، به دست پاپ افتاد و او در اواسط قرن نوزدهم، آن را با عبارت "آن را در سراسر جهان شناخته شود" به دستور راهبان رستگار سپرد. از آن زمان، راهبان تلاش کردند. اگرچه از جنبه های دیگر، البته، نمادها برای کاتولیک معمولی نیستند.


پله های منتهی به محراب، منبر، منبر، قلم و هدایای مقدس، محل اصلی معبد را از «پیشگی» جدا می کند. پیش از این، این قسمت از معبد فقط برای کشیشان قابل دسترسی بود. اما پس از شورای دوم واتیکان در سال 1962، افراد غیر روحانی و حتی زنان مجاز به ورود به زیارتگاه شدند. از آن زمان، اهل محله نه تنها به عنوان مهمانی پذیرایی در عبادت شرکت می کنند، بلکه به عنوان مثال، به جای کشیش، از بالای منبر می خوانند و می خوانند.
و سوراخ های پله ها بخشی از سیستم تهویه این معبد خاص است. قرار بود تهویه اجباری انجام شود، اما پولی برای تجهیزات لازم وجود نداشت. بنابراین، سوراخ ها در حال حاضر بی معنی هستند.


این نمایی از نمازخانه از بالکن است که در امتداد دیوار روبروی محراب قرار دارد. در این بالکن خوانندگان وجود دارد - گروه کر بخش. در کل حدود ده تا پانزده خواننده وجود دارد که برای یک کلیسا کافی نیست، اما محله کوچک است و هیچ جای دیگری برای یافتن بیشتر وجود ندارد.


یک سینت سایزر کوچک ارزان قیمت با یک پارچه پوشانده شده است. یک ارگ واقعی برای کلیسای Kemerovo بسیار گران و پیچیده است. با این حال، برای مؤمنان بی نیاز، صداهای ساز کاملاً شبیه اندام است.


در بالکن، پدر پاول توسط نیکیتا گولوانوف با سؤالاتی در مورد چگونگی ترکیب مورد حمله قرار گرفت آزادی انسانو دانایی خداوند...


پدر پاول تا جایی که می توانست مبارزه کرد و موگ مردی قوی بود...


من از نیکیتا دعوت کردم که روز بعد با من به گروه تعلیم و تربیت بیاید و سوال بپرسد، اما او البته نیامد. اما بیهوده. من تقریباً یکشنبه آنجا غذا خوردم.


از بالکن به زیرزمین رفتیم. به عنوان مثال، میز تنیس مقدس وجود داشت.


همچنین یک دفتر محلی با مبلمان اداری و تجهیزات اداری معمول وجود دارد.


روی هر دری از معبد، حتی روی درهای اتاق های خدمات، این حروف است. آنها معنای عمیقی دارند که به تاریخ یهودیان عهد عتیق برمی گردد و هر سال با تقدیس مکان ها تجدید می شوند.


بر روی دیوارهای معبد تصاویری که توسط ایمانداران - کم و بیش بزرگسالان - کشیده شده است آویزان شده است. تصاویر صحنه هایی از زندگی کلیسا یا از کتاب مقدس را به تصویر می کشند.


این میز اصلی معبد است. خوب، به سادگی بزرگترین میز. در زیرزمین می ایستد، جلسات پشت آن برگزار می شود و عصرها و تعطیلات وعده های غذایی معمولی وجود دارد. پس این تالار هم سفره خانه صومعه است. بخشی از ساختمان معبد که محل زندگی کشیش و راهبه ها در آن قرار دارد یک صومعه واقعی است. صومعه به روی افراد خارجی بسته است.


این سالنی است که قبلاً برای شما شناخته شده است، جایی که گاهی افراد محله سعی می کنند وبلاگ نویسان کمروو کنجکاو در مورد زندگی کلیسا را ​​مصلوب کرده و بخورند...


پرتره های روی دیوار رهبران نظم ردمتوریست هستند. اولین در ردیف بنیانگذار است: ناپلی آلفونسو د لیگوری. پرتره ها امضا نشده اند، زیرا همانطور که پدر پاول گفت: "این خانواده ما هستند، شما نامی را روی عکس های آلبوم خانوادگی امضا نمی کنید."


این نشان رسمی است. همانطور که می بینید او به او چشم دوخته است که زنان جوان کمروو گاهی آن را نشانه ای از لژ ماسونی می دانند :)


در زیرزمین یک مدل مقوایی خانگی از معبد وجود دارد. برای بچه ها توضیح می دهد که در کلیسا چیست و چرا.


اهل محله باید همیشه کتاب های لازم را در دست داشته باشند.


آشپزخانه ای که در آن غذاهای صومعه و غذاهای تعطیلات آماده می شود. تنگ و کوچک. اگرچه همانطور که می بینید همه چیزهایی که نیاز دارید وجود دارد.


و بالاخره اتاقی که تا امروز فقط در فیلم های هالیوود دیده بودم - اعتراف. پشت دو در در دیوار معبد، بلافاصله در سمت چپ ورودی پنهان شده است.


اعتراف به دو اتاق تقسیم شده است. یکی برای کشیش است، با دو در. این امر ضروری است تا در ورودی و خروجی کشیش با فرد اعتراف کننده برخورد نکند.


دوم - فقط با یک در و چهارپایه مانند این. اعتراف کننده اینجا می نشیند.


دو اتاق اعتراف با یک پارتیشن مشبک از هم جدا شده اند. در اصل، همانطور که برای ما توضیح دادند، پارتیشن می تواند هر چیزی باشد - شیشه، پارچه، فلز. اما معمولاً او دقیقاً مانند عکس به نظر می رسد. مشبک نماد زندانی است که فرد خود را در آن قرار می دهد و در گناهان خود افراط می کند.
جالب است که در کاتولیک، اعتراف و عشاق به قدری که در ارتدکس وجود دارد به هم مرتبط نیستند. کسی که نمی داند در کلیسای ارتدکسفقط پس از اعتراف به شما اجازه داده می شود که عشاداری دریافت کنید. در کلیسای کاتولیک، شما می توانید به طور جداگانه، بدون هر ترتیبی، اعتراف کنید و عشای ربانی کنید.


و این دیگر در معبد نیست، البته :) در ایستگاه اتوبوس. با این حال، امروز بازار خدمات معنوی چقدر غنی است. چه انواع رستگاری و صلح ارائه نمی شود. و روح بعضی ها شعر بد با غلط دستوری می خواهد...

کسانی که به سفر نمی آمدند بیهوده بودند. اگرچه معبد همیشه باز است و هر روز می توانید از آن بازدید کنید. علاوه بر این، اکنون به طور کلی می دانید که چگونه کار می کند.

مایکل اس.رز

گشت در خانه خدا

در کتاب پیدایش داستانی در مورد "نردبان یعقوب" وجود دارد: پدرسالار در خواب دید که چگونه فرشتگان از آسمان فرود آمدند و به عقب صعود کردند. سپس یعقوب فریاد زد: چه وحشتناک است این مکان جز خانه خدا نیست، این دروازه بهشت ​​است.

پژواک این کلمات در دوران مسیحیت رسم ما بود که کلیساها را «دوموس دی» (خانه خدا) و پورتا کولی (دروازه بهشت) نامیدیم. کلیسا خانه ای است که ما برای ملاقات با خدا می آییم. بنابراین، ساختمان کلیسا برای ما مکانی مقدس است. در واقع، قانون کانون کلیسا را ​​به عنوان «ساختمان مقدسی که برای پرستش خدا در نظر گرفته شده است» تعریف می کند.

اغلب غیر کاتولیک ها در مورد عناصر متمایز معماری سنتی کاتولیک و دکوراسیون کلیسا سؤال می پرسند. چرا حصار محراب مورد نیاز است؟ چرا - مجسمه ها؟ چرا - نیمکت برای زانو زدن؟ چرا - ناقوس ها و برج های ناقوس؟ و همه اینها به چه معناست؟

که معنی زیادی دارد. تقریباً تمام جزئیات یک کلیسای سنتی کاتولیک دارای معنای دقیق و غنی است که نشان می دهد جنبه های مهمایمان و عمل کاتولیک. بنابراین سؤالات غیر کاتولیک ها می تواند فرصت خوبی برای ما باشد تا در مورد ایمان صحبت کنیم و خودمان بیشتر در مورد آن بیاموزیم.

اما ابتدا باید به درستی درک کنیم که چه پایه هایی در طراحی سنتی کلیسا نهفته است. پس بیایید گشتی در یک معبد معمولی بزنیم که طبق آداب و رسوم قدیمی ساخته شده است.

مسیح حاضر و فعال است

پس کلمات "مکان مقدس" - Domus Dei، Potra Coeli - به چه معناست و "وقف به پرستش خدا" به چه معناست؟

ابتدا، بیایید نگاهی بیندازیم که تعالیم کلیسای کاتولیک در مورد ساختمان های کلیسا چه می گوید. «...کلیساها (معابد) قابل مشاهده فقط مکانی برای جلسات نیستند، بلکه نشان دهنده کلیسایی هستند که در این مکان زندگی می کنند، اقامتگاه خدا با مردمی که در مسیح آشتی کرده و متحد شده اند... در این «خانه خدا» وجود دارد. حقیقت و هماهنگی است، نشانه هایی که آن را تشکیل می دهند باید مسیح را در اینجا حاضر و فعال نشان دهند.»

نکته اصلی در اینجا این است که خانه خدا باید خدمت کند تا مسیح و کلیسای او را در یک شهر و کشور مشخص و فعال نشان دهد. این دقیقاً همان کاری است که معماران کلیسا برای قرن ها انجام می دهند و از یک "زبان" معماری خاص مبتنی بر اصول ابدی استفاده می کنند. این «زبان» همان چیزی است که آجر و ملات، چوب و میخ، سنگ و جرز را به کلیسا تبدیل می‌کند، مکانی مقدس که شایسته حضور ابدی خداوند است.

کلیسا باید شبیه یک کلیسا باشد

عالی به نظر می رسد: یک کلیسا باید شبیه یک کلیسا باشد، زیرا یک کلیسا است. این را می توان از راه های زیادی به دست آورد، اما سه عنصر اصلی وجود دارد که زیبایی شناسی یک ساختمان معبد را تعیین می کند: عمودی بودن, ثباتو شمایل نگاری.

عمودی بودن. برخلاف اکثر ساختمان‌های شهری، تجاری و مسکونی، یک کلیسا باید به گونه‌ای طراحی شود که ساختار عمودی بر افقی غالب باشد. ارتفاع سرگیجه‌آور شبستان‌ها به ما می‌گوید که به سمت بالا، به فراتر برویم - از طریق معماری کلیسا، اورشلیم بهشتی را لمس می‌کنیم. به عبارت دیگر، فضای داخلی کلیسا باید عمودی باشد.

پایداری. یک ساختمان کلیسا که نشان دهنده حضور مسیح در یک مکان معین است نیز باید یک سازه دائمی باشد که بر روی "پایه های محکم" ساخته شده است. برعکس، بیشتر ساختمان‌های مدرن ماهیت نسبتاً موقتی دارند (یا حداقل به این شکل به نظر می‌رسند). در شهرهایی مانند لس آنجلس، معماران خانه‌هایی را با این انتظار طراحی و می‌سازند که در ده تا بیست سال آینده تخریب شده و با ساختمان‌های جدیدتر و شیک‌تر جایگزین شوند.

کلیساها نباید محصول مدی باشند که مدام در حال تغییر است و مطمئناً ثابت نیست. ابزارهای مختلفی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. اولاً، کلیسا باید از مواد بادوام ساخته شود. ثانیاً باید انبوهی خاص داشته باشد، شالوده محکم و دیوارهای ضخیم داشته باشد و فضاهای داخلی تنگ نباشد. و سوم اینکه باید با حفظ تداوم تاریخ و سنت معماری کلیساهای کاتولیک طراحی شود.

معمار کلیسا در قرن نوزدهم این را به خوبی بیان کرد. رالف آدامز کرام: «به‌جای ساختمان‌های ارزان‌قیمت و بی‌مزه از زونا و تخته‌های چوبی، یا آجرهای کوچک که با سنگ اندود شده‌اند - محکوم به نابودی هستند - ما دوباره به معابد قوی و بادوام نیاز داریم، که اگر فقط به دلیل عقب ماندگی هنری‌مان باشد، ممکن است نشوند. بر خلاقیت های نجیب قرون وسطی تکیه کنید."

شمایل نگاری. ساختمان کلیسا باید هم برای مؤمنان و هم برای همه ساکنان منطقه، شهر یا منطقه روستایی نشانه ای باشد. معبد باید تعلیم دهد، باید تعلیم دهد، باید انجیل را به اشتراک بگذارد. خود ساختمان باید حضور و عمل مسیح و کلیسای او را در آن مکان خاص نشان دهد.

اگر بتوان معبدی را با کتابخانه، خانه سالمندان، سوپرمارکت، تالار شهر، درمانگاه یا سینما اشتباه گرفت، پس هدف خود را برآورده نمی‌کند. کلینیک درباره ایمان چیزی نمی گوید، سالن سینما به ندرت از طریق معماری خود بشارت می دهد، و سوپرمارکت به سختی بر حضور و عمل مسیح در جهان تأکید می کند.

هر چقدر هم که این واضح به نظر برسد، منطقی است که یک بار دیگر تأکید کنیم: کلیسا باید شبیه، مانند یک کلیسا، و تنها در این صورت است که این ساختمان می تواند به نشانه ای برای دیگران تبدیل شود. چه در داخل و چه در بیرون شبیه یک کلیسا باشید. برای معبد لازم است نگاه کردمانند یک معبد، و تنها در این صورت می تواند تبدیل شودمعبد

کلیسا در چشم انداز

نام دیگر برای کلیسا "شهری است که بر بالای کوه قرار گرفته است" (به متی 5:14 مراجعه کنید)، و نام دیگر این است: اورشلیم جدید(به مکاشفه 21:2 مراجعه کنید). این دو عبارت مشخصاً نشان می‌دهند که کلیساهای ما در مکان‌های مرتفع واقع شده‌اند، که احساس یک زیارتگاه محافظت‌شده و مستحکم را می‌دهد. نمونه بسیار واقعی آن کوه سنت میشل در فرانسه است.

در گذشته، کلیساهای زیادی بر منظره شهر تسلط داشتند، مثلاً، کلیسای جامع فلورانس- بدون شک مهمترین ساختمان شهر است. در جاهای دیگر، جایی که معابد از اندازه معتدل‌تری برخوردار بودند، ربوبیت مسیح در زندگی مردمی که زیر سایه آنها زندگی می‌کردند، با قرار گرفتن کلیسا در بالاترین نقطه منظره مشخص می‌شد.

بنابراین، مکان کلیسا در نکته مهممحوطه سازی یکی دیگر از جنبه های شبیه سازی کلیسا است. حتی امروزه، هنگام ساخت کلیساهای جدید، این مهم است. معبد را نباید پنهان کرد (بالاخره، یک علامت پنهان نشانه بدی است، باید به گونه ای در محیط اطراف یا توسعه ادغام شود که همه چیز بر اهمیت و هدف آن تأکید کند).

ارتباط بین شهر و کلیسا نیز مهم است. اغلب - حداقل در سنت - از طریق انجام می شود میدان(مربع) یا حیاط. در اینجا مؤمنان می توانند جمع شوند، اینجا اولین نقطه عبور است که ما را برای ورود چشمگیر به دروازه های بهشت ​​آماده می کند و در اینجا بسیاری از رویدادهای مذهبی و سکولار رخ می دهد.

در گذشته برای تزئین میداناغلب از پلکان ها، فواره ها یا ستون ها استفاده می شد. اما امروزه متأسفانه در مقابل کلیساها بیشتر شاهد پارکینگ هایی هستیم که جایگزین آنها شده است. به جای اینکه شخصی را برای ورود به کلیسا آماده کنند، اغلب او را به سادگی عصبانی می کنند. البته در بیشتر موارد باید به نحوی مشکل پارکینگ حل شود، اما راه های زیادی وجود دارد که اهمیت پارکینگ را کمتر از میدانیا حیاط کلیسا

چگونه وارد شویم

با نزدیک شدن به معبد (پیاده یا با ماشین)، حتی قبل از اینکه کل ساختمان یا حتی پایه آن در چشمان ما ظاهر شود، به احتمال زیاد می بینیم برج ناقوس. این یکی از عناصر عمودی اصلی است که توجه ما را هم از نظر بصری (از دور دیده می شود) و هم با به صدا درآوردن ناقوس ها، که هم برای علامت گذاری زمان و هم برای اذان یا دعا یا عبادت است، جلب می کند.

ظهور ناقوس‌های کلیسا حداقل به قرن هشتم بازمی‌گردد، زمانی که در نوشته‌های پاپ استفان سوم از آنها یاد شده است. زنگ آنها نه تنها عوام را به کلیسا برای مراسم عشاء ربانی می خواند (این عملکرد هنوز حفظ می شود - یا حداقل باید حفظ شود)، بلکه در صومعه ها نیز راهبان را برای خواندن نماز شب - تشریفات برانگیخت. در قرون وسطی، هر کلیسا حداقل به یک ناقوس مجهز بود و برج ناقوس یکی از ویژگی های مهم معماری کلیسا شد.

در جنوب اروپا، به ویژه در ایتالیا، برج های ناقوس اغلب جدا از خود کلیسا ساخته می شدند (نمونه بارز آن برج کج معروف پیزا است که در قرن دوازدهم ساخته شد). در شمال، همانطور که - متعاقبا - در آمریکای شمالی، آنها بیشتر شدند بخش جدایی ناپذیرساختمان کلیسا

یکی دیگر از عناصر برجسته کلیسا است گنبدیا گلدستهبر روی یک صلیب گنبد - گرد یا کمتر بیضی شکل - در دوران رنسانس در غرب رایج شد. تأثیر زیادی بر ظاهر بیرونی و درونی معبد دارد. در فضای داخلی، هم به دلیل ارتفاع و هم از طریق نفوذ پرتوهای نور به اتاق از طریق پنجره ها، به احساس عمودی و متعالی (نماد ملکوت آسمانی) کمک می کند. از بیرون، گنبد و گلدسته از نظر بصری ساختمان را به عنوان یک کلیسا شناسایی می کند و آن را از منظر شهری یا روستایی متمایز می کند.

وقتی نزدیکتر می شویم می بینیم نما، یعنی دیوار جلوی ساختمان. اغلب این اوست که بیشتر از همه به یاد می‌آید. اغلب نما شامل برج ناقوس یا دیگر برج ها، مجسمه ها یا مجسمه های ساده تر، پنجره ها و در نهایت، قسمت اصلی است. درب جلو. در مناطق شهری، زمانی که ساختمان های دیگر می توانند بر روی کلیسا آویزان شوند، نما وظیفه دیگری را بر عهده می گیرد - معبد قبلاً توسط آن شناسایی شده است.

نما و پله‌های منتهی به ورودی، دومین نقطه گذار از دنیای ناپسند (جهان بیرون) به مقدس (داخل کلیسا) است. اغلب این نما است که بیشترین پتانسیل را برای بشارت، تعلیم و تعلیم دارد، زیرا شامل آثار هنری به نام «خادم دین» است.

یکی از قسمت های نمای کلیسا که بیشتر برای عموم شناخته شده است سوکت- یک پنجره گرد بزرگ که معمولاً در بالای ورودی مرکزی قرار دارد. نوارهایی از شیشه های رنگی که پرتوهایی از مرکز ساطع می شوند، به گلبرگ های گل رز در حال شکوفه تشبیه می شوند. انواع دیگری از پنجره های گرد وجود دارد که نمای کلیساهای غربی را تزئین می کند، اما همه آنها منشأ خود را مدیون دهانه مدور موجود در ساختمان های کلاسیک هستند. روم باستان، مانند پانتئون - نامیده می شد چشم("چشم").

نما، البته، اگر درهای منتهی به کلیسا نداشت، معنایی نداشت. این درها - یا، همانطور که گاهی اوقات آنها را می نامند، پورتال ها- اهمیت زیادی دارند زیرا آنها به معنای واقعی کلمه Porta Coeli، دروازه Domus Dei هستند.

قبلاً در قرن یازدهم تزئین پورتال ها (طاقچه هایی که برگ های در در آنها قرار دارد) با مجسمه ها و نقش برجسته ها به یکی از ویژگی های مهم معماری کلیسا تبدیل شد. صحنه هایی از عهد عتیقو از زندگی مسیح معمولاً در بالای ورودی کلیسا به صورت مثلث هایی به تصویر کشیده می شوند تمپانا. پورتال ها باید هم الهام بخش و هم دعوت کننده باشند. آنها قلب ما را به خدا و بدن ما را به کلیسا می کشانند.

سومین و آخرین نقطه انتقال در مسیر دنیای بیرون به داخل کلیسا است نارتکس، یا ایوان. این دو هدف اصلی را دنبال می کند. اولاً از نارتکس به عنوان دهلیز استفاده می شود - در اینجا می توانید برف را از چکمه های خود پاک کنید، کلاه خود را بردارید یا چتر خود را تا کنید. ثانیاً موکب ها در گلدسته جمع می شوند. بنابراین، آن را "جلیل" نیز می نامند، زیرا صفوف از انوارتکس به محراب نمادی از مسیر مسیح از جلیل به اورشلیم است، جایی که مصلوب شدن در انتظار او بود.

بدن مسیح

یک نمودار معروف و بسیار ارزشمند وجود دارد که در آن تصویر مسیح بر روی پلان یک کلیسای کلیسای معمولی قرار گرفته است. سر مسیح پیشبیتری است، دست های دراز شده به عرضی تبدیل می شوند و نیم تنه و پاها شبستان را پر می کنند. بنابراین ما تجسم تحت اللفظی ایده کلیسا را ​​می بینیم که نماینده بدن مسیح است. تصادفی نیست که خطوط کلی این طرح شبیه به صلیب کشیدن است. ما به این چیدمان می گوییم صلیبی شکل، ما را به یاد عیسی بر روی صلیب می اندازد.

مدت بازیلیکابه معنای واقعی کلمه "خانه پادشاه" است - یک نام بسیار مناسب برای خانه خدا، زیرا ما عیسی را به عنوان مسیح قادر مطلق، پادشاه پادشاهان درک می کنیم. بسیاری از معماری کلیسا در 1700 سال گذشته بر اساس طرح کلیسای ساخته شده است. کلیسایی که بر اساس این مدل ساخته شده است در یک مستطیل با نسبت ابعاد دو به یک قرار می گیرد. در تمام طول آن معمولاً دو ردیف ستون وجود دارد که راهروهای جانبی را از شبستان مرکزی جدا می کند.

با این حال، در سی و چند سال اخیر شاهد آزمایش‌های مختلفی بوده‌ایم که در آن نویسندگان طرح کلیسایی را به نفع نوآوری‌های مختلف رد کردند. اما در پرتو قرن‌های گذشته کلیساسازی، این آزمایش‌ها، بر اساس آمفی‌تئاتر یونانی یا سیرک رومی (کلیسایی گرد با محراب در مرکز، چیزی شبیه بادبزن) تنها به سایه‌های رنگ پریده تبدیل می‌شوند که تقریباً هیچ اهمیتی برای آن ندارند. ابدیت

کشتی نجات

پس از عبور از طاقچه، خود را در اتاق اصلی کلیسا می یابیم که به آن می گویند شبستان- از لاتین navis، "کشتی" (از این رو "ناوبری"). این شبستان که برای اهل محله در نظر گرفته شده است، نام خود را به این دلیل گرفت که به طور مجازی نشان دهنده "کشتی نجات" است. قانون اساسی حواری (یعنی پاپی) قرن چهارم. می گوید: بنا دراز باشد و سرش به طرف مشرق باشد و مانند کشتی باشد.

شبستان تقریباً همیشه توسط یک گذرگاه مرکزی که به پیشگاه و محراب منتهی می شود به دو یا چهار قسمت نیمکت تقسیم می شود. در کلیساهای بزرگ، از طرفین توسط معابر اضافی محدود شده است.

هنگام ورود به شبستان (مکان مقدس) معمولاً می بینیم کاسه هابا آب مقدس در اینجا ما با آن برکت داریم و غسل تعمید و گناهان خود را به خود یادآوری می کنیم. انجام علامت صلیب قبل از ورود به کلیسا، پس از خیس کردن انگشتان خود با آب مقدس، روشی قدیمی برای پاکسازی خود هنگام ورود به خانه خدا است.

سنت چارلز بورومئو، که نقش عمده ای در شکل دادن به معماری ضد اصلاحات کاتولیک ایفا کرد، قوانین زیر را در مورد شکل و اندازه جام آب مقدس و همچنین موادی که باید از آن ساخته شود، مشخص می کند. او می نویسد که "باید از سنگ مرمر یا سنگ جامد، بدون منافذ و شکاف ساخته شود. باید بر روی یک تکیه گاه زیبا قرار گیرد و نباید در خارج از کلیسا، بلکه در داخل آن، و در صورت امکان، در سمت راست آن ها قرار گیرد. وارد شدن."

یکی دیگر از عناصر ساختمان کلیسا که ارتباط مستقیمی با شبستان دارد غسل تعمید- مکانی که مخصوص غسل تعمید است. تعمیدگاه های اولیه به عنوان ساختمان های جداگانه ساخته می شدند، اما بعداً شروع به ساخت آنها به عنوان اتاق هایی کردند که مستقیماً به شبستان متصل می شدند. آنها معمولاً هشت ضلعی هستند که نشان دهنده رستاخیز مسیح در "روز هشتم" است (یکشنبه پس از شنبه، هفتمین روز هفته کتاب مقدس). بنابراین عدد هشت نمایانگر طلوع جدیدی برای روح مسیحی است. در برخی از قرون مرسوم بود که غسل ​​تعمید را مستقیماً در شبستان قرار می دادند. سپس خود او طرح کلی یک هشت ضلعی را به دست آورد.

مذهبی هنرهای زیبا، که با فونت و غسل تعمید مرتبط است، اغلب بر اساس طرح غسل تعمید مسیح توسط St. جان باپتیست. تصویر محبوب دیگر کبوتر است که نشان دهنده روح القدس است، زیرا غسل تعمید فرستادن روح القدس بر روح شخصی است که تعمید می گیرد.

شاید بیشتر اوقات شبستان نتواند بدون آن کار کند نیمکت هابرای نشستن، مجهز به نیمکت های کوچکتر - برای زانو زدن. نیمکت ها معمولاً از چوب ساخته می شوند و مجهز به پشتی هستند و نیمکت ها اغلب با کوسن های نرم پوشانده می شوند.

به طور سنتی، نیمکت ها در یک جهت کلی چیده می شوند، یعنی پشت سر هم، رو به روی پرسبیتری. در برخی از کلیساهای بزرگ که زائران زیادی به آنجا می آیند، نیمکت ها قابل جابجایی هستند یا اصلاً وجود ندارند. به عنوان مثال، در کلیسای سنت. پیترز، صندلی ها به جای آن ها قرار می گیرد، یا عموماً اهل محله می ایستند. با این حال، این به هیچ وجه هنجار عرف کاتولیک نیست، بلکه یک استثنا است که دلیل آن نیاز به فراهم کردن فضای کافی برای جمعیت عظیمی از مردم است که اغلب در مراسم توده‌ها و مراسم دیگر شرکت می‌کنند.

نیمکت ها به ظاهر کلیسایی شبستان کمک می کنند. آنها بخشی از میراث کاتولیک هستند و حداقل از قرن سیزدهم در غرب شناخته شده اند، اگرچه در آن زمان پشتی نداشتند. در پایان قرن شانزدهم، اکثر کلیساهای کاتولیک در حال ساخت دارای نیمکت های چوبی با پشتی بلند و نیمکت هایی برای زانو زدن بودند. اما حتی قبل از اینکه میله‌ها به کار گرفته شوند، بخش قابل توجهی از مراسم عشای ربانی توسط مؤمنان بر روی زانوها برگزار شد.

در واقع، زانو زدن همیشه حالت متمایز شرکت کننده بوده است عبادت کاتولیک- اولاً به عنوان نشانه احترام به مسیح و ثانیاً به عنوان حالتی که بیانگر فروتنی است. ما نباید فراموش کنیم که فرقه کاتولیک شامل تحسین مسیح و فروتنی در برابر خدا می شود. نیمکت به گونه ای طراحی شده است که هر دو تا حد ممکن راحت باشند. با این ظرفیت، به بخشی جدایی ناپذیر از فضای داخلی کلیساهای ما تبدیل شده است.

یکی دیگر از قسمت های مهم شبستان است گروه های کر. آنها برای آن دسته از اهل محله در نظر گرفته شده اند که به ویژه برای رهبری آواز عبادی آموزش دیده اند. به دلایل آکوستیک، گروه های کر معمولا در یکی از محورهای ساختمان قرار دارند.

در بسیاری از کلیساهای باستانی، گروه کر در جلوی شبستان، نزدیک محراب قرار دارد، اما این تنها در روزهایی معرفی شد که همه خوانندگان روحانی بودند. تا آنجا که مشخص است، اولین کلیسای شهری که در آن گروه های کر به این روش سازماندهی شدند، کلیسای St. کلمنت در رم، که گروه کر بسته اش (به نام مدرسه کانتوروم) در قرن دوازدهم در شبستان قرار گرفت. اما در کلیساهای رهبانی، این رسم تقریباً ششصد سال قبل وجود داشت، زیرا آواز برای مدت طولانی به بخش مهمی از دعای رهبانی تبدیل شده بود. بسیاری از جوامع برای قرن ها این مراسم را خوانده اند و این رسم را تا به امروز حفظ کرده اند.

امروزه، از زمان ضد اصلاحات، گروه کر بیشتر در پشت شبستان، در گالری قرار دارد. جمعی ها با خوانندگان ماهر و ارگ که از پشت و بالا آنها را راهنمایی می کند، بسیار بهتر می خوانند. قرار دادن گروه های کر و ارگ بر روی یک سکوی بلند به دلایل آکوستیک دیکته می شود و هدف از آن تقویت موسیقی است.

از آنجایی که آواز در درجه اول شنیداری است، نیازی نیست که اعضای گروه کر برای بقیه جماعت قابل مشاهده باشند. از این گذشته، آنها به عنوان عبادت کننده در مراسم توده شرکت می کنند، نه به عنوان هنرمند. بنابراین لازم نیست ما به آنها نگاه کنیم، بلکه برای آنها - چون مؤمن هم هستند - بسیار مفید است که در هنگام خدمت به همان سمتی که دیگران نگاه کنند - به سمت محراب قربانی.

اعتراف کننده

عنصر مهم دیگری که در شبستان یافت می شود اعتراف کننده(). باید طوری ساخته شود که با معماری ساختمان همخوانی داشته باشد و در عین حال نشانه ای واضح از راز آشتی باشد. به عبارت دیگر، اعتراف باید یک مکان خاص تعیین شده باشد، و نه فقط - همانطور که، افسوس، گاهی اوقات اتفاق می افتد - یک در در دیوار.

سنت چارلز بورومئو، در اثر مهم خود، دستورالعمل های سازمان کلیسا، توصیه می کند که اعتراف کنندگان در کناره های معبد قرار گیرند، جایی که فضای آزاد کافی وجود دارد. قدیس همچنین پیشنهاد می کند که توبه کننده هنگام اعتراف خود را رو به محراب و خیمه قرار دهد.

مقدس از مقدسات

صحبت کردن در مورد پروتستان، یادآوری آن مفید است کلیسای جهانیسلسله مراتبی، یعنی از اعضای مختلفی تشکیل شده است: رئیس آن مسیح است. پاپ، اسقف ها و کشیشان به عنوان کریستوس را تغییر دهید("مسیح دوم")، و رهبانان و غیر مذهبی ها وظایف خود را به عنوان بخشی از مبارز کلیسا انجام می دهند. سلسله مراتب کلیسا در مراسم عبادت منعکس می شود. پاپ ژان پل دوم در خطاب به اسقف‌های ایالات متحده در سال 1998 گفت: «نمایش، مانند کلیسا، باید سلسله مراتبی و چندصدایی باشد، به نقش‌های متفاوتی که مسیح به افراد اختصاص داده است، احترام بگذارد، و اجازه دهد که بسیاری از صداهای مختلف در یک صدا ادغام شوند. سرود بزرگ شکوه."

نتیجه این است که اگر کلیسا و مراسم عبادت هر دو سلسله مراتبی باشند، معبد باید این سلسله مراتب را منعکس کند. این امر زمانی آشکارتر می شود که به تفاوت های شبستان و پیشابیت فکر کنیم. دستورالعمل کلی در میسال رومی بیان می‌کند که «پیشخانه باید از بقیه قسمت‌های معبد جدا شود، یا از نظر شکل یا تزئینات خاص آن، بنابراین می‌بینیم که پرسبیتر باید بخشی جداگانه از معبد باشد.» کلیسا از شبستان اعلام می شود، در اینجا کشیش قربانی مقدس را ارائه می دهد، و در اینجا عیسی معمولاً در مراسم مقدس پذیرفته می شود.

چرا باید کف در نمازخانه بالاتر از شبستان باشد؟ دو دلیل اصلی برای این امر وجود دارد. اولی نمادین است: اگر پروتستان نمایانگر سر مسیح باشد، طبیعی است که سر بالاتر از بدن باشد.

ثانیاً، نمازخانه بر فراز شبستان بلند می شود تا مردم محله بتوانند قسمت های مختلف نماز را که در آن انجام می شود، بهتر ببینند. به این ترتیب دید کامل تری از آمبو، محراب و تختی که اسقف از آن مردم را خطاب می کند به آنها داده می شود. اما به هیچ وجه نباید پروانه را با صحنه یکی دانست.

میسال رومی همچنین خواستار متمایز شدن پرسبیتری با «تزیینات خاص» است. یکی از انواع این تزیینات است سد محراب. این نه تنها برای برجسته کردن عیسی عمل می کند، بلکه می تواند کاملاً کاربردی باشد. معمولاً در کنار او، متواضعانه و با احترام زانو زده، اهل محله پذیرایی می کنند عشای ربانی. در خارج از مراسم عشای ربانی، مؤمنان می توانند قبل از مراسم مقدس، در خیمه ای پنهان یا در محراب نمایش داده شده، در اینجا دعا کنند. در بار محراب، و همچنین در نیمکت ها، ما این فرصت را داریم که موقعیت سنتی دعا برای کاتولیک ها را بگیریم.

تا همین اواخر، تقریباً تمام کلیساهای کاتولیک که طبق آئین رومی در آنجا خدمت می کردند دارای حصار محراب بودند. حداقل از قرن شانزدهم این چنین بوده است. پیش از آن، به جای آن دیواری کم ارتفاع وجود داشت که عملاً همین کار را داشت و به‌طور مشهودی، پیشخوان را از شبستان جدا می‌کرد، بدون اینکه ارتباط بین آنها را مختل کند.

همه به خاطر قربانگاه

مهم‌ترین و شایسته‌ترین عنصر پروتستان - و کل کلیسا - این است محراب، مکانی که در آن قربانی عشای ربانی تقدیم می شود. در واقع، کل کلیسا به خاطر محراب ساخته شده است و نه برعکس. به همین دلیل، تمام خطوط بصری ساختمان کلیسا باید به سمت محراب همگرا شوند، درست همانطور که مراسم عبادت مقدس به عنوان نقطه مرکزی (یا بالاترین) خود استحاله است، زمانی که از طریق دست کشیش تقدیس شده، نان و شراب به بدن، خون، روح و الوهیت عیسی مسیح تبدیل می شود. محراب قربانی برای فرقه کاتولیک بسیار مهم است نه به این دلیل که میزی است که غذای جامعه روی آن تهیه می شود، بلکه اول از همه به این دلیل که در اینجا کشیش دوباره قربانی مسیح را بر روی صلیب انجام می دهد.

در اکثریت قریب به اتفاق کلیساهایی که در دو هزار سال گذشته ساخته شده‌اند، محراب جایگاه مرکزی را در پیشگاه اشغال می‌کند و به تنهایی یا کنار دیوار با دیواری تزئینی در پشت آن قرار دارد. صفحه محرابو خیمه. محراب های آزاد بیشتر متداول هستند و به گونه ای ساخته می شوند که کشیش بتواند در حین سوزاندن در اطراف آنها قدم بزند.

محراب های دائمی که معمولاً از سنگ ساخته می شوند، برای اولین بار در قرن چهارم در اروپا ظاهر شدند، زمانی که مسیحیان آزادی عبادت عمومی را به دست آوردند. احترام شهدایی که برای مسیح جان باختند به قدری قوی بود که در آن سالها تقریباً هر کلیسا به ویژه در رم بر روی قبر یکی از آنها ساخته می شد و نام این قدیس را می گرفت - به عنوان مثال کلیسای سنت. پترا

با توجه به این سنت، بقایای قدیسان در داخل محراب قرار می‌گرفت و تا همین اواخر لازم بود که محراب حاوی آثار حداقل دو قدیس مقدس باشد. این رسم هنوز در بسیاری از جاها رعایت می شود، اگرچه قوانین کلیسا دیگر نیازی به آن ندارد.

گاهی اوقات یک سایبان چوبی یا فلزی بر روی محراب نصب می شود، مانند آنچه در کلیسای سنت ساخته شده است. پترا برنینی. نام دارد سایبان. به طور معمول، یک سایبان از چهار ستون و یک گنبد تشکیل شده است که بر روی آنها قرار دارد. هدف اوست جاذبه اضافیبه محراب توجه کنید، به خصوص اگر در مقابل دیوار قرار نداشته باشد.

اعلام کلام

یکی دیگر از بخش‌های مهم پیش‌بینی است منبر. بنا به دلایلی، منبرهای بلند کلیساهای ما شروع به ناپدید شدن کردند. اغلب، به جای آنها، چیزی شبیه یک جایگاه موسیقی یا منبر سخنرانی ظاهر می شود که نه از نظر تعالی و نه زیبایی متمایز نیست.

با این حال، خود کلمه "آمبو" در یونانی به معنای "محل مرتفع" است. منبرها در کلیساها حداقل از قرن سیزدهم، زمانی که فرانسیسکن ها و دومینیکن ها وقف کردند، ساخته شده اند. توجه ویژهبا این حال، بدون مخالفت یا ترجیح دادن آن بر قربانی عشای ربانی. منبرها اغلب به گونه ای تزئین می شدند که نه تنها کاربردی، بلکه زیبا نیز به آثار هنری تبدیل می شدند. آنها معمولاً با صحنه هایی از کتاب مقدس حک می شدند. این منبر بلندی است که - از همه نظر - برای اعلام کلام خدا به کل جماعت مؤمنان مناسب است.

اگرچه منبرها معمولاً در سمت چپ پیشگاه قرار دارند، اما اغلب می توان آنها را درست در جلوی شبستان و همچنین در سمت چپ مشاهده کرد. آنها می توانند به صورت آزاد باشند یا به یک دیوار جانبی یا ستون متصل شوند. آنها در جایی قرار می گیرند که آکوستیک بهترین است. در کلیسایی که به درستی ساخته شده و دارای یک منبر خوب است، برای اعلان کلمه با صدای بلند و واضح به میکروفون نیاز نیست. این نیز به بازتابنده صدا- سایبان مخصوصی که بالای سر کسی که روی منبر می ایستد قرار دارد. این کمک می کند صدای او به کسانی که در شبستان نشسته اند برسد. و البته، منبر بلند نه تنها شنوایی را بهبود می بخشد، بلکه به اهل محله این فرصت را می دهد که خواننده یا واعظ را بهتر ببینند.

تحت هیچ شرایطی در کلیسای کاتولیک نمی توان منبر را در مرکز پیشبیتری قرار داد. دلیل آن این نیست که نقش مهمی در عبادت کاتولیک ندارد. اما در مرکز نیست زیرا (مانند هر چیز دیگری، مهم نیست که چقدر مهم باشد) تابع محراب قربانی است، که در آن چیز اصلی برای کاتولیک ها انجام می شود - قربانی مقدس توده.

مصلوب شدن

با توجه به روبریک ها، یعنی قوانین مراسم توده، باید یک صلیب در پیشگاه وجود داشته باشد. طبق سنت کاتولیک، باید تصویر عیسی را که بر روی صلیب رنج می‌برد، باشد. این امر اتحاد ما را با مصائب مسیح بر روی صلیب ترویج می کند. و بر اساس بخشنامه "میانجی دی" پاپ پیوس دوازدهم (1947)، "او به بیراهه می رود که دستور می دهد صلیبی به گونه ای باشد که بدن الهی منجی هیچ نشانه ای از ظالم او را نداشته باشد. رنج کشیدن." صلیب باید در پیشگاه قرار گیرد، چه بر روی دیوار بالای محراب یا پشت آن، زیرا آنچه که نشان دهنده آن است به طور جدایی ناپذیری با قربانی مقدس توده، که در محراب جشن گرفته می شود، مرتبط است.

خیمه ی پروردگار ما

خیمه از ساختار متحرکی مانند خیمه می آید که در عهد عتیق توصیف شده است و به آن "tabernacle" یا در لاتین "tabernaculum" می گویند (از این رو نام دیگری برای خیمه - خیمه). این خیمه قبل از ساخته شدن معبد سلیمان برای عبادت استفاده می شد. این خیمه که در وسط بیابان قرار داشت، حضور خدا را در صندوق عهد حفظ کرد، همانطور که خیمه های امروزی ما حضور واقعی عیسی را در پوشش نان و شراب حفظ می کنند.

احتمالاً ناگفته نماند که برای ترویج ستایش عشای ربانی، که هم پاپ های اخیر و هم پیشینیانشان به آن اهمیت می دادند، خیمه باید در جایگاه واقعی خود باشد. رایج ترین و بارزترین مکان آن در امتداد خط مرکزی پیشبیتری، پشت محراب قربانی است. با این حال، در جایی که معماری یک کلیسا مانع از این امر می‌شود، گاهی خیمه در سمت چپ یا راست یا در یک طاقچه جانبی متصل به آن قرار می‌گیرد.

خیمه در هر جایی که قرار می گیرد باید ارتباط فیزیکی مستقیم با محراب داشته باشد. اگر محراب از خیمه نمایان نباشد یا خیمه از محراب نمایان نباشد، به احتمال زیاد در جای اشتباهی قرار گرفته است. در کلیساها و کلیساهای جامع که بسیاری از زائران به دلیل اهمیت تاریخی آنها جمع می شوند، مقدس مقدس گاهی یک کلیسای کوچک را اشغال می کند. اما این نمازخانه نیز باید به گونه ای ساخته شود که رابطه آن با محراب اصلی آشکار باشد. به عنوان مثال، در کلیسای جامع St. کلیسای پاتریک در نیویورک، این امر با این واقعیت حاصل می شود که کلیسای کوچک که هر روز برای نمایش عمومی و احترام به مقدسات مقدس مورد استفاده قرار می گیرد، بلافاصله در پشت پرستشگاه قرار دارد.

شواهد قابل مشاهده

هنرهای زیبای مذهبی همه قسمت‌های ساختمان کلیسا را، چه بیرون و چه در داخل، لمس می‌کند - یا باید لمس کند. هنر مقدس اشکال مختلفی دارد. در معماری کلیساهای غربی اینها اول از همه مجسمه ها، نقش برجسته ها، نقاشی ها، نقاشی های دیواری، موزاییک ها، آیکون ها و شیشه های رنگی هستند. بدون پرداختن به بحث های طولانی، می توان گفت که کلیسا دارای گنجینه عظیمی از هنر مقدس و سنت شگفت انگیزی است که باید از آن پیروی کرد.

آثار موفق هنر کلیسا معماری و عبادت را برجسته می کنند و با زیبایی و معنای خود ذهن ما را به سوی خدا می کشانند. برخلاف هنر مدرن، هنر قدسی خودکفا نیست. این در خدمت چیز دیگری است و آن غیریت ماهیتی مذهبی و کاتولیک دارد.

همانطور که قبلاً گفتیم، معبد تعلیم می دهد و بشارت می دهد. این نه تنها از طریق شکل و هدف آن، بلکه از طریق آثار هنری زیبا به دست می آید. هنر کلیسا می گوید داستان های کتاب مقدس، در مورد مسیح، در مورد مقدسین و در مورد خود کلیسا صحبت می کند. این جزء جدایی ناپذیر فرقه کاتولیک است، زیرا ایمان مسیحیبر اساس تجسم کلمه: کلمه (خدا) جسم شد - او بدن را به خود گرفت طبیعت انسان.

متأسفانه، برخی به اشتباه معتقدند که شورای دوم واتیکان تصمیم گرفته است که هنر مقدس - به ویژه مجسمه های قدیسین - دیگر در کلیساهای ما جایی ندارد. این البته درست نیست. این چیزی است که شورا در مورد آثار هنری و تزئینات کلیساها می گوید:

«هنرهای زیبا به حق از شرافتمندانه‌ترین فعالیت‌های روحی انسان به شمار می‌آیند، به‌ویژه هنر دینی و اوج آن، یعنی هنر قدسی در ذات خود خطاب به زیبایی‌های بی‌پایان الهی است که باید به هر نحوی آن را بیابد بیان آن در آثار هنری بشری است، و آنها بیش از پیش به خداوند و نیز به ستایش و ستایش او اختصاص دارند، زیرا آنها تنها یک هدف دارند: ترویج دین دینی در عالی ترین درجه. روح انسانبه خدا."

خانه خدا مستقیماً با اورشلیم بهشتی و با همنشینی قدیسان و فرشتگان مرتبط است. در اینجا زیبایی شرایطی را ایجاد می کند که روح انسان را از دنیای دنیوی و گذرا می برد تا با ملکوتی و ابدی هماهنگ شود. معمار آدامز کرام - شاید بزرگ‌ترین معمار کلیسا در اواخر قرن نوزدهم - نوشت که "هنر بزرگترین وسیله تأثیر معنوی کلیسا بوده و خواهد بود." به همین دلیل، او می افزاید، هنر بزرگترین بیان حقایق دینی است.

این شورا در پایان همچنین به اسقف ها نسبت به وظیفه خود در حفاظت از گنجینه هنر و معماری مقدس هشدار داد. قانون اساسی "Sacrosanctum Concilium" می گوید که اسقف ها باید بسیار مراقب باشند که ظروف مقدس یا آثار هنری گرانبها فروخته یا گم نشوند، زیرا آنها خانه خدا را زینت می دهند. این کلمات تنها اهمیتی را که کلیسا برای هنر مقدس و مأموریت آن برای خدمت به بزرگترین جلال خدا قائل است خلاصه می کند.

اگرچه ما عمدتاً در مورد بخش‌هایی از کلیسا صحبت می‌کردیم که عمدتاً به عبادت عمومی مربوط می‌شدند، اما هدف معبد را نمی‌توان به این کاهش داد، اگرچه وظیفه اصلی آن است. کلیسا خانه ای است که نه تنها عبادت عمومی را در خود جای می دهد، بلکه خدماتی مانند عبادت ساعت ها، صفوف، تاج گذاری های ماه مه، راه صلیب- و خصوصی: ستایش عشای ربانی، خواندن تسبیح و دعاهای دیگر را در خود جای می دهد. به شفاعت مریم باکره و مقدسین. بنابراین مجسمه ها، یادگارها، شمع ها و ... برای یک کلیسای کاتولیک مهم و ضروری هستند.

همه اینها یک هدف را دنبال می کند - کمک به شخص برای احترام به خدای سه گانه. همه چیز برای جلال و افتخار خداوند است، زیرا از طریق یک ساختمان ساده - یک کلیسا، یک خانه خدا، ساخته شده و تزئین شده توسط انسان، یک مکان مقدس در خور کسی که در آن بالاست، آسمانی و ابدی را برای ما به ارمغان می آورد.

Sacrosanctum Concilium، بند 126.

در حالی که مردم جشن می گرفتند: بقایای سال نو، تولد تالکین، کریسمس طبق تقویم جولیان، من نوشتم و مقاله ای نوشتم. درباره ساختار کلیسای کاتولیک. یک بار، در حین حفاری در مکان های توریستی، با توصیفی از سگویای دوست داشتنی مواجه شدم، نویسنده بررسی گفت که کلیسای جامع آنجا به اندازه کافی برای بررسی از بیرون است - چیزی در داخل وجود ندارد. می ترسم حدود پنج دقیقه در مورد آنچه در سر این نویسنده بود و چرا این اتفاق افتاد، در خیالات افراط کردم. آنچه را که می بینیم، باید نگاه کنیم، ببینیم، باید بفهمیم و آماده باشیم تا چیز جدیدی را کشف کنیم. مخاطب این مقاله افرادی است که آماده انجام این کار هستند، فرقی نمی‌کند معتقد باشند یا نباشند و چه فرقه‌ای داشته باشند.

در واقع، این یک مقاله پیش نویس است - بدون عکس و به طور کامل ویرایش نشده است. اما من می خواستم به خود ببالم و از شما، دوستان، نظرات و سوالات بازخورد بگیرم. مقاله به طور کامل تمام شده در وب سایت تازه من (مشترک با سازمان Una Voce) برای زائران و مسافران ظاهر می شود. به هر حال، این سایت حاوی مطالبی است که نه تنها توسط من و دوستان و بستگان خرگوش، بلکه توسط هر کسی، تا زمانی که در این موضوع باشد. بنابراین - به همکاری خوش آمدید!

کلیسای کاتولیک

هر ساختاری که توسط دست انسان ایجاد شده است، هدف خاص خود را دارد، عملکردهای خاص خود را دارد. عجیب است و هیچ کس نیازی به ساختمانی مسکونی که در آن زندگی کردن غیرممکن باشد، سالن کنسرتی که در آن کنسرت برگزار نشود، ندارد. شاید با گذشت زمان، این ساختمان دیگر برای هدف مورد نظر خود مورد استفاده قرار نگیرد، اما طراحی آن خود به ما می گوید که بالاخره چرا ساخته شده است. کل معماری ساختمان نشان دهنده هدف آن است. هیچ جزئیاتی در ساختمان تصادفی نیست.

تمام موارد فوق در مورد کلیساهای کاتولیک صدق می کند. ممکن است اغلب در مورد عناصر متمایز معماری سنتی کاتولیک و دکوراسیون کلیسا بشنوید یا تعجب کنید. چرا حصار محراب مورد نیاز است؟ چرا - مجسمه ها؟ چرا - نیمکت برای زانو زدن؟ چرا - ناقوس ها و برج های ناقوس؟ و همه اینها به چه معناست؟ با پاسخ به این سؤالات، نه تنها از ساختار معبد، بلکه در مورد نمادها و آیین های کاتولیک و از همه مهمتر جوهر درونی ایمان کاتولیک نیز به درک کامل تری دست خواهیم یافت.

با وجود تفاوت سبک های معماری، معابد اساساً وجه اشتراک دارند، زیرا هدف این بناها برای دو هزار سال تغییر نکرده است. پس چرا معابد ساخته شده و ساخته شده است؟ اولاً برای انجام خدمات الهی و عبادت. حتی یک کلیسای کاتولیک ساخته نشده است که نتوان در آن خدمات برگزار کرد. تمام عملکردهای دیگر معبد مهم هستند، اما ثانویه نسبت به اصلی و تابع آن هستند. بنابراین، مهم ترین مکان در معبد محراب است که در آن مراسم توده ها برگزار می شود. کل معماری معبد همیشه، به استثنای استثنائات بسیار نادر، به گونه ای طراحی شده است که اهمیت محراب، و بر این اساس، عمل انجام شده بر روی آن را برجسته و تأکید کند. کمی بعد در مورد محراب بیشتر توضیح خواهیم داد.

دیگر عملکرد مهمکلیساها - "موعظه سنگی" در مورد اعمال مسیح و کلیسای او باشد تا تجسم قابل مشاهده ایمان مسیحی باشد. این دقیقاً همان چیزی است که دکوراسیون معبد، مجسمه‌ها، نقاشی‌ها و پنجره‌های شیشه‌ای رنگی در خدمت آن است. آرزوی خدای کل کلیسا، جامعه محلی و هر فرد فردی، اول از همه، در ماهیت عمودی ساختار معبد بیان می شود. این بدان معنی است که عناصر عمودی بر عناصر افقی غالب هستند. ساختمان به عنوان یک کل یا عناصر آن حداقل از نظر بصری بلندتر به نظر می رسد تا بلندتر. اگر نمی توان معبد را خیلی بلند کرد، عناصر معماری به آن اضافه می شود تا از نظر بصری بلندتر شود.

از آنجایی که بهترین صنعتگران اغلب روی معبد و قسمت های آن کار می کردند، ارزش هنری قابل توجهی دارد. همانطور که قبلاً گفتیم، معبد تعلیم می دهد و بشارت می دهد. این نه تنها از طریق شکل و هدف آن، بلکه از طریق آثار هنری زیبا به دست می آید. هنر کلیسا داستان های کتاب مقدس را بیان می کند، درباره مسیح، مقدسین و خود کلیسا صحبت می کند. این جزء جدایی ناپذیر فرقه کاتولیک است، زیرا ایمان مسیحی بر تجسم کلمه استوار است: کلمه (خدا) جسم شد - او ماهیت انسانی جسمانی را به خود گرفت.

خانه خدا مستقیماً با اورشلیم بهشتی و با همنشینی قدیسان و فرشتگان مرتبط است. در اینجا زیبایی شرایطی را ایجاد می کند که روح انسان را از دنیای دنیوی و گذرا می برد تا با ملکوتی و ابدی هماهنگ شود. معمار آدامز کرام - شاید بزرگترین معمار کلیسا در اواخر قرن نوزدهم - نوشت که "هنر همیشه بزرگترین وسیله تأثیر معنوی کلیسا بوده است و خواهد بود." به همین دلیل، او می افزاید، هنر بزرگترین بیان حقایق دینی است.
هنرهای زیبای مذهبی همه قسمت‌های ساختمان کلیسا را، چه بیرون و چه در داخل، لمس می‌کند - یا باید لمس کند. هنر مقدس اشکال مختلفی دارد. در معماری کلیساهای غربی اینها اول از همه مجسمه ها، نقش برجسته ها، نقاشی ها، نقاشی های دیواری، موزاییک ها، آیکون ها و شیشه های رنگی هستند. بدون پرداختن به حدس و گمان های طولانی، می توان گفت که کلیسا دارای گنجینه عظیمی از هنر مقدس و سنت شگفت انگیزی است که باید از آن پیروی کرد.

آثار موفق هنر کلیسا معماری و عبادت را برجسته می کنند و با زیبایی و معنای خود ذهن ما را به سوی خدا می کشانند. هنر مقدس در درون خود نهفته است. به چیز دیگری خدمت می کند و با زیبایی خود بهشت ​​را تجلیل می کند و نه خود را. هنر دینی را باید با هدف اصلی خود درک کرد و نه صرفاً به عنوان مجموعه ای از فنون هنری.

همه کارکردهای دیگر معبد در رابطه با این دو مهم‌ترین کارکرد فرعی هستند. و اگرچه در زمان های مختلفکارکردهای اضافی بر معابد تحمیل شد - به عنوان مثال، به عنوان یک مکان زیارتی، یا به دلیل ساخت یک ارگان، که تغییرات خاصی را در معماری معبد ایجاد کرد - طرح اصلی ساختمان بدون تغییر باقی می ماند. برای درک معبد، همیشه باید هدف اصلی آن را در نظر داشت.

بیایید به معبد برویم و آن را بررسی کنیم. برای برداشت کامل، بهتر است با پای پیاده به معبد نزدیک شوید، حداقل نیم بلوک را پیاده روی کنید تا معبد در منظره شهر باز شود. معمولاً یک مربع در جلوی ورودی معبد وجود دارد - نه تنها برای برجسته کردن معبد به عنوان یک ساختار معماری، بلکه برای تجمع مردم در نظر گرفته شده است. در میدان مقابل کلیسای سنت پیتر در رم، مؤمنان متعددی گرد هم می آیند تا به سخنان پاپ گوش دهند و برکت او را دریافت کنند. بسیاری از میدان ها توسط معماران مشهور طراحی شده اند و ارزش کاوش را دارند. میدان ها اغلب کاخ های اسقف ها، تالارهای شهر، ساختمان های عمومی و اداری را در خود جای داده اند. این میدان حلقه اتصال شهر و معبد است و گردش در معبد باید با آن آغاز شود.

ما همچنین توصیه می کنیم قبل از ورود به معبد یا شروع عکاسی، یک دقیقه توقف کنید، تمرکز کنید، همه چیزهای غیر ضروری را از افکار خود حذف کنید تا به درستی آنچه را می بینید درک کنید. چه خوب است که مؤمنان دعا بخوانند و غیر مؤمنان یک دقیقه سکوت کنند و صدایشان را تنظیم کنند.

با نزدیک شدن به معبد (پیاده یا با ماشین)، حتی قبل از اینکه کل ساختمان یا حتی سنگفرش آن به چشم ما ظاهر شود، به احتمال زیاد برج ناقوس را می بینیم. این یکی از عناصر عمودی اصلی است که توجه ما را هم از نظر بصری (از دور دیده می شود) و هم با به صدا درآوردن ناقوس ها، که هم برای علامت گذاری زمان و هم برای اذان یا دعا یا عبادت است، جلب می کند.

ظهور ناقوس‌های کلیسا حداقل به قرن هشتم بازمی‌گردد، زمانی که در نوشته‌های پاپ استفان سوم از آنها یاد شده است. زنگ آنها نه تنها عوام را به کلیسا برای مراسم عشاء ربانی می خواند (این عملکرد هنوز حفظ می شود - یا حداقل باید حفظ شود)، بلکه در صومعه ها نیز راهبان را برای خواندن نماز شب - تشریفات برانگیخت. در قرون وسطی، هر کلیسا حداقل به یک ناقوس مجهز بود و برج ناقوس یکی از ویژگی های مهم معماری کلیسا شد.

در جنوب اروپا، به ویژه در ایتالیا، برج های ناقوس اغلب جدا از خود کلیسا ساخته می شدند (نمونه بارز آن برج کج معروف پیزا است که در قرن دوازدهم ساخته شد). در شمال، به عنوان - متعاقبا - در آمریکای شمالی، آنها اغلب به بخشی جدایی ناپذیر از ساختمان کلیسا تبدیل شدند. در بسیاری از کلیساها می توانید وارد برج ناقوس شوید، البته نه زمانی که ناقوس ها به صدا در می آیند.

برج ناقوس یکی از انواع برج های کلیسا است که ظاهری منحصر به فرد به بنای معبد می بخشد. برج های کلیسا (به معنای امروزی کلمه) برای اولین بار در آغاز قرون وسطی ظاهر شدند و در کلیساها و صومعه ها برپا شدند. کلیساها، به سبک رومی ساخته شده است. در طول سالها، آنها انواع و اقسام متعددی را به دست آورده اند، که در آسمان بالا می روند و از فواصل دور قابل مشاهده هستند. بر اساس تئوری مذهبی، بالاترین نقطه یک ساختمان کلیسا نماد خدا در بهشت ​​است، و کلمه "برج" گاهی اوقات به عنوان نمادی از خود خداوند خداوند استفاده می شود. برج های کلیسا چنان عنصر مشخص معبد هستند که می توانیم با خیال راحت همه ساختمان های دارای برج را به عنوان بناهای مذهبی طبقه بندی کنیم، حتی اگر قبلاً هدف خود را تغییر داده باشند، مانند کاخ ملی در مارفا (پرتغال).

از آنجایی که برج ها جزء اجباری عبادت نیستند، بلکه گران هستند، ساخت آنها اغلب به تأخیر می افتاد. در نتیجه، بسیاری از برج‌ها هرگز تکمیل نشدند، و برج‌های دیگر، اگرچه با مناره‌هایی در بالای آن قرار دارند، با آنچه در نظر گرفته شده بودند بسیار متفاوت به نظر می‌رسند، و این نشان می‌دهد. ساخت برج برای جامعه یا ارباب یک پنی بسیار هزینه در بر داشت، بنابراین وجود برج گویای جایگاه مهمی است که کلیسا در نظر جامعه داشت. با ظاهر برج ها می توان سلسله مراتب کلیساها را مشخص کرد کلیساهای مهمبرج های بلندتر و پیچیده تری دارند. هیچ قانون روشنی در مورد محل برج ها وجود ندارد، بنابراین آنها می توانند در هر جایی باشند - یا در جلوی پشت معبد، در کنار، یا در وسط، بالای صلیب میانی.

یکی دیگر از عناصر برجسته کلیسا، گنبد یا گلدسته است که بالای آن یک صلیب قرار دارد. گنبد - گرد یا کمتر بیضی شکل - در دوران رنسانس در غرب رایج شد. تأثیر زیادی بر ظاهر بیرونی و درونی معبد دارد. در فضای داخلی، هم به دلیل ارتفاع و هم از طریق نفوذ پرتوهای نور به اتاق از طریق پنجره ها، به احساس عمودی و متعالی (نماد ملکوت آسمانی) کمک می کند. از بیرون، گنبد و گلدسته از نظر بصری ساختمان را به عنوان یک کلیسا شناسایی می کند و آن را از منظر شهری یا روستایی متمایز می کند. در شهرهای قدیمی اروپا، اگر وقت و میل داشته باشید، می توانید کلیساهای محلی را به خوبی ببینید و آنها را فقط از روی صلیب های روی مناره ها و برج های ناقوس پیدا کنید.

سایر عناصر معماری نیز ممکن است از بیرون معبد قابل مشاهده باشند. ستون ها برآمدگی های عمودی دیوارهای شبیه ستون هستند. آنها برای ضخیم کردن دیوارها به کار می روند تا بتوانند وزن طاق را تحمل کنند. آنها معمولاً تیرهای سقف را نگه می دارند و بر رابطه منطقی بین بخش های مختلف ساختمان تأکید می کنند. قله‌های بالا با ایجاد نیروی رو به پایین بیشتر استحکام می‌بخشند.

نزدیکتر که می شویم نما یعنی دیوار جلوی ساختمان را می بینیم. همانطور که یک چهره تصویر یک فرد را ایجاد می کند، نما نیز تصویر یک ساختمان را ایجاد می کند. اغلب این اوست که بیشتر از همه به یاد می‌آید. اغلب نما شامل برج ناقوس یا برج های دیگر، مجسمه ها یا مجسمه های ساده تر، پنجره ها و در نهایت درب ورودی اصلی است. در مناطق شهری، زمانی که ساختمان های دیگر می توانند بر روی کلیسا آویزان شوند، نما وظیفه دیگری را بر عهده می گیرد - معبد قبلاً توسط آن شناسایی شده است. کلیساهای بزرگ دارای چندین نما هستند که نام های خاص خود را دارند. به عنوان مثال، سه نمای ساگرادا فامیلیا در بارسلونا (اسپانیا) را نمای عیسی مسیح، شور و نمای شکوه می نامند که به ترتیب نماد این سه هستند. مهمترین رویدادهادر زندگی مسیح و همه چیز مسیحیتو به درستی اجرا شود.

نما و پله‌های منتهی به ورودی، بعد از میدان، دومین نقطه انتقال از دنیای بی‌حرمتی (جهان بیرون) به مقدس (داخلی کلیسا) است. اغلب این نما است که بیشترین پتانسیل را برای بشارت، تعلیم و تعلیم دارد، زیرا شامل آثار هنری به نام «خادم دین» است. نمای کلیسا مانند متن روی جلد یک کتاب است: ظاهر آن به طور خلاصه به ما می گوید که در داخل آن چه خواهیم یافت. نمای اصلی، که اغلب قرار دارد، با ورودی پیروزمندانه شهر بهشتی همراه است. معماران تزئینات و کتیبه های فیگوراتیو غنی را در ورودی متمرکز کردند.

به طور معمول، کلیساهای کاتولیک رو به ورودی اصلی به سمت غرب و محراب به سمت شرق هستند. با این حال، به دلایلی غیر از دلایل مذهبی، استثناهایی وجود دارد. این دلیل ممکن است نیاز به تناسب کلیسا در توسعه شهری باشد. به عنوان مثال، کلیسای معروف سنت پیتر در رم با محراب خود رو به غرب است زیرا بر روی تپه ای در غرب شهر قرار دارد و جهت گیری صحیح ساختمان برای کسانی که وارد می شوند ناخوشایند خواهد بود.

یکی از قسمت‌های نمای کلیسا که برای عموم مردم شناخته شده است، رزت است - یک پنجره گرد بزرگ که معمولاً در بالای ورودی اصلی قرار دارد. نوارهایی از شیشه های رنگی که پرتوهایی از مرکز ساطع می شوند، به گلبرگ های گل رز در حال شکوفه تشبیه می شوند. انواع دیگری از پنجره های گرد وجود دارد که نمای کلیساهای غربی را زینت می دهد، اما همه آنها منشأ خود را مدیون دهانه گردی هستند که در ساختمان های کلاسیک روم باستان مانند پانتئون یافت می شود - به آن oculus ("چشم") می گفتند.

نما، البته، اگر درهای منتهی به کلیسا نداشت، معنایی نداشت. این درها - یا درگاه ها، همانطور که گاهی اوقات به آنها گفته می شود - از اهمیت زیادی برخوردار هستند، زیرا آنها به معنای واقعی کلمه دروازه های بهشت ​​(پورتا کولی)، دروازه های خانه خدا (دوموس دی) هستند. ورودی اصلی کلیسا، نماد مسیح، که گفت: "من در هستم"، نه تنها به معنای ورود به ساختمان است، بلکه به معنای ورود به جامعه مسیحی و هر چیزی است که به آن مرتبط است.

قبلاً در قرن یازدهم تزئین پورتال ها (طاقچه هایی که برگ های در در آنها قرار دارد) با مجسمه ها و نقش برجسته ها به یکی از ویژگی های مهم معماری کلیسا تبدیل شد. مناظری از عهد عتیق و زندگی مسیح معمولاً در بالای ورودی کلیسا به صورت مثلث هایی به نام تمپان به تصویر کشیده می شوند. پورتال ها باید هم الهام بخش و هم دعوت کننده باشند. آنها قلب ها را به خدا و بدن ها را به کلیسا جذب می کنند. شناخته شده ترین آنها پورتال های قرون وسطایی هستند که با تصاویری از بهشت ​​و زمین تزئین شده اند، اما هر دری کلیسا نماد بالقوه ای از تمایل شخص به بهشت ​​است.

خود درهای معبد را نیز می توان با صحنه های مختلف و چهره های نمادین تزئین کرد.

سومین و آخرین نقطه انتقال در مسیر دنیای بیرون به داخل کلیسا، نارتس یا هشتی است. این دو هدف اصلی را دنبال می کند. اولاً از نارتکس به عنوان دهلیز استفاده می شود - در اینجا می توانید برف را از چکمه های خود پاک کنید، کلاه خود را بردارید یا چتر خود را تا کنید. ثانیاً موکب ها در گلدسته جمع می شوند. بنابراین، آن را "جلیل" نیز می نامند، زیرا صفوف از انوارتکس به محراب نمادی از مسیر مسیح از جلیل به اورشلیم است، جایی که مصلوب شدن در انتظار او بود.

فضای داخلی معبد به طور سنتی به سه بخش معنایی تقسیم می شود. گلدسته مذکور نماد گذار از دنیای سکولار به عالم الوهیت است، شبستان به معنای باغ جدید زمین بازآفرینی شده و محراب و فضای اطراف آن آستانه بهشت ​​است.

یک نمودار معروف و بسیار ارزشمند وجود دارد که در آن تصویر مسیح بر روی پلان یک کلیسای کلیسای معمولی قرار گرفته است. سر مسیح پیشبیتری است، دست های دراز شده به عرضی تبدیل می شوند و نیم تنه و پاها شبستان را پر می کنند. بنابراین ما تجسم تحت اللفظی ایده کلیسا را ​​می بینیم که نماینده بدن مسیح است. تصادفی نیست که خطوط کلی این طرح شبیه به صلیب کشیدن است. این نوع چیدمان را صلیبی می نامند که یادآور مصلوب شدن عیسی بر روی صلیب است.

اصطلاح بازیلیکا به معنای واقعی کلمه به معنای "خانه سلطنتی" است - نامی بسیار مناسب برای خانه خدا، زیرا ما عیسی را به عنوان مسیح پانتوکراتور، پادشاه پادشاهان می دانیم. بسیاری از معماری کلیسا در 1700 سال گذشته بر اساس طرح کلیسای ساخته شده است. کلیسایی که بر اساس این مدل ساخته شده است در یک مستطیل با نسبت ابعاد دو به یک قرار می گیرد. در تمام طول آن معمولاً دو ردیف ستون وجود دارد که راهروهای جانبی را از شبستان مرکزی جدا می کند. کلیساها، حتی کلیساهای باستانی، با طرح متفاوتی وجود دارند - به عنوان مثال، به شکل گرد یا پیچیده، مانند کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم.

به معنای دقیق کلمه، باسیلیکا معبدی است که تعداد شبستان‌های فرد دارد (گذرگاه‌هایی به محراب). در کلیسای کاتولیک، یک بازیلیکا نیز به وضعیت خاص معبدی اشاره دارد که توسط پاپ به آن داده شده است.

اگر طرح کلیسا به شکل بادبزن باشد یا اشکال هندسی را نشان دهد که روی یکدیگر حکاکی شده اند، پس به طور قطع این کلیسا در قرن بیستم ساخته شده است.

پس از عبور از طاقچه، خود را در اتاق اصلی کلیسا می یابیم که به آن شبستان می گویند - از لاتین navis، "کشتی" (از این رو "ناوبری"). به طور معمول، شبستان بزرگترین قسمت کلیسا است، جایی که در آن، بین ورودی و محراب، نیمکت هایی برای کلیساهای شرکت کننده در عبادت وجود دارد. تیرهای بلند سقف شبستان اغلب با بدنه یک کشتی مقایسه می شود. و خود کلیسا مدتهاست که با یک کشتی مقایسه می شود و به سرگردان اجازه می دهد تا با خیال راحت به هدف سفر خود - پادشاهی بهشت ​​برسد. شبستان به عنوان محافظت از گناهان دنیوی و در عین حال به عنوان جاده ای منتهی به بهشت ​​عمل می کند.

شبستان تقریباً همیشه توسط یک گذرگاه مرکزی که به پیشگاه و محراب منتهی می شود به دو یا چهار قسمت نیمکت تقسیم می شود. در کلیساهای بزرگ، از طرفین توسط معابر اضافی محدود شده است. شبستان ها می توانند ارتفاع متفاوتی داشته باشند و با ردیف هایی از ستون ها از یکدیگر جدا می شوند. گالری‌های بالا می‌توانند اهداف مختلفی داشته باشند - گروه‌های کر برای خوانندگان یا، مانند کلیسای Sant'Agnese Fuori le Mura (رم)، به عنوان مکانی برای زنانی که در زمان ساخت کلیسا، دعا می‌کردند. جدا از مردان گالری در کلیسای جامع Exeter (انگلیس) برای نوازندگان و خوانندگان در نظر گرفته شده بود و با تصاویر فرشتگان در حال نواختن آلات موسیقی تزئین شده است.

در کلیساهای بلند، شبستان، همچنین بلند، می تواند از چندین عنصر تشکیل شده باشد، گویی از چندین طبقه. به عنوان مثال، در زیر دهانه های گروهی از ستون ها، در بالا یک گالری، و حتی بالاتر از آن پنجره های شیشه ای رنگی وجود دارد. ساختمان‌های بلند فرصتی اضافی برای «موعظه سنگی» و تأکید بر تمایل مؤمن برای صعود به سوی خداوند فراهم می‌کنند.

شبستان های عرضی که شبستان اصلی کلیسای صلیبی شکل را در زوایای قائمه قطع می کنند، عرضی نامیده می شوند. گذرگاه ها اغلب با کنده کاری های سنگی و پنجره های شیشه ای رنگی تزئین می شوند. در کلیساهای گوتیکعرض ها پهن هستند و از نظر عرض کمتر از شبستان اصلی نیستند. اغلب ورودی اصلی معبد (یا ورودی که گردشگران و زائران مجاز به ورود به آن هستند) در کلیساهای قدیمی گوتیک نه در شبستان مرکزی، بلکه در گذرگاه واقع شده است.

در شبستان، و همچنین در نما، اغلب می توانید عناصر عمودی - ستون ها و ستون ها را ببینید. ستون ها با حمایت از سقف، در عین حال نماد کسانی هستند که از کلیسا حمایت می کنند - مقدسین یا فضایل. سرستون ها - قسمت های بالایی ستون ها - با طومارها، برگ ها و گل ها تزئین شده اند. گاهی اوقات قسمت پایین ستون - پایه - به شکل نوعی حیوان به تصویر کشیده می شود. ستون ها بر خلاف ستون ها سرستون یا پایه ندارند، البته استثنائاتی نیز وجود دارد. دسته‌های ستون‌ها، عنصری مشخص از معماری گوتیک، شباهت زیادی به ستون‌هایی با شکل غیرمعمول دارند. ستون ها و ستون ها نه تنها به عنوان تکیه گاه برای سقف عمل می کنند، بلکه از نظر بصری فضای معبد را نیز محدود می کنند. با کمک آنها به فضای داخلی عمودی بصری لازم برای کلیسا داده می شود.

در شبستان کلیساها عناصر داخلی زیادی وجود دارد. برخی از آنها اجباری هستند، برخی دیگر ممکن است در برخی معابد وجود داشته باشند و در برخی دیگر وجود نداشته باشند. با این حال، همه این عناصر ضروری و مهم هستند.

با ورود به شبستان (مکان مقدس) معمولاً کاسه های آب مقدس نمایان است. در اینجا مؤمنان با آن متبرک می شوند و غسل تعمید و گناهان خود را یادآوری می کنند. انجام علامت صلیب قبل از ورود به کلیسا، پس از خیس کردن انگشتان خود با آب مقدس، روشی قدیمی برای پاکسازی خود هنگام ورود به خانه خدا است.

سنت چارلز بورومئو، که نقش عمده ای در شکل دادن به معماری ضد اصلاحات کاتولیک ایفا کرد، قوانین زیر را در مورد شکل و اندازه جام آب مقدس و همچنین موادی که باید از آن ساخته شود، مشخص می کند. او می نویسد که "باید از سنگ مرمر یا سنگ جامد، بدون منافذ و شکاف ساخته شود. باید بر روی یک تکیه گاه زیبا قرار گیرد و نباید در خارج از کلیسا، بلکه در داخل آن، و در صورت امکان، در سمت راست آن ها قرار گیرد. وارد شدن." در برخی از کلیساها از پوسته نرم تنان - tridactna gigantea - به عنوان کاسه استفاده می شود. در کلیساهای مدرن، ظروف کوچک اغلب در کاسه های باستانی با آب مقدس، که آب مقدس در آن قرار دارد، قرار می دهند. معنای این امر صرفاً فایده‌گرایانه است. کاسه های آب مقدس در هر معبدی ضروری است.

یکی دیگر از عناصر ساختمان کلیسا که به طور مستقیم با شبستان مرتبط است، غسل تعمید است - مکانی که به طور خاص برای غسل تعمید در نظر گرفته شده است. تعمیدگاه های اولیه به عنوان ساختمان های جداگانه ساخته می شدند، اما بعداً شروع به ساخت آنها به عنوان اتاق هایی کردند که مستقیماً به شبستان متصل می شدند. در کلیساهای قدیمی کاسه تعمید بزرگ بود که برای غوطه ور شدن توسط یک بزرگسال طراحی شده بود که بعداً فونت بسیار کوچکتر شد و اکنون برای نوزادان در نظر گرفته شده است. آنها معمولاً هشت ضلعی هستند که نشان دهنده رستاخیز مسیح در "روز هشتم" است (یکشنبه پس از شنبه، هفتمین روز هفته کتاب مقدس). بنابراین عدد هشت نمایانگر طلوع جدیدی برای روح مسیحی است. در برخی از قرون مرسوم بود که غسل ​​تعمید را مستقیماً در شبستان قرار می دادند. سپس خود او طرح کلی یک هشت ضلعی را به دست آورد.

هنرهای زیبای مذهبی مرتبط با فونت و غسل تعمید اغلب بر اساس طرح غسل تعمید مسیح توسط St. جان باپتیست. تصویر محبوب دیگر کبوتر است که نشان دهنده روح القدس است، زیرا غسل تعمید فرستادن روح القدس بر روح شخصی است که تعمید می گیرد.

شاید، اغلب شبستان بدون نیمکت هایی برای نشستن، مجهز به نیمکت های کوچکتر برای زانو زدن کامل نباشد. نیمکت ها معمولاً از چوب ساخته می شوند و مجهز به پشتی هستند و نیمکت ها اغلب با کوسن های نرم پوشانده می شوند. تصاویر را می توان در طرفین نیمکت ها یا پشت آنها قرار داد.

به طور سنتی، نیمکت ها در یک جهت کلی چیده می شوند، یعنی پشت سر هم، رو به روی پرسبیتری. در برخی از کلیساهای بزرگ که زائران زیادی به آنجا می آیند، نیمکت ها قابل جابجایی هستند یا اصلاً وجود ندارند. به عنوان مثال، در کلیسای سنت. پیترز، صندلی ها به جای آن ها قرار می گیرد، یا عموماً اهل محله می ایستند. با این حال، این به هیچ وجه هنجار عرف کاتولیک نیست، بلکه یک استثنا است که دلیل آن نیاز به فراهم کردن فضای کافی برای جمعیت عظیمی از مردم است که اغلب در مراسم توده‌ها و مراسم دیگر شرکت می‌کنند.

نیمکت ها به ظاهر کلیسایی شبستان کمک می کنند. آنها بخشی از میراث کاتولیک هستند و حداقل از قرن سیزدهم در غرب شناخته شده اند، اگرچه در آن زمان پشتی نداشتند. در پایان قرن شانزدهم، اکثر کلیساهای کاتولیک در حال ساخت دارای نیمکت های چوبی با پشتی بلند و نیمکت هایی برای زانو زدن بودند. اما حتی قبل از استفاده از میله‌ها، مؤمنان بخش قابل توجهی از مراسم را روی زانو و ایستاده برگزار می‌کردند و نیمکت‌ها فقط برای افراد مهم - پادشاهان یا اربابان یک منطقه معین قرار می‌گرفتند. در موزه هایی که مجموعه های هنری قرون وسطایی دارند، می توانید این نیمکت های مجلل با سایبان های چوبی کنده کاری شده را ببینید. کف‌های موزاییکی زیبای بسیاری از کلیساهای قدیمی دقیقاً با این واقعیت توضیح داده می‌شوند که نیمکت‌ها به ندرت نصب می‌شدند و برای همه نبودند.

در واقع، زانو زدن همیشه حالت متمایز یک شرکت کننده در عبادت کاتولیک بوده است - اولاً به عنوان نشانه ی احترام به مسیح و ثانیاً به عنوان حالتی که بیانگر فروتنی است. ما نباید فراموش کنیم که فرقه کاتولیک شامل تحسین مسیح و فروتنی در برابر خدا می شود. نیمکت به گونه ای طراحی شده است که هر دو تا حد ممکن راحت باشند. با این ظرفیت، به بخشی جدایی ناپذیر از فضای داخلی تبدیل شده است کلیساهای کاتولیک.

یکی دیگر از قسمت های مهم شبستان، گروه کر است. آنها برای آن دسته از اهل محله در نظر گرفته شده اند که به ویژه برای رهبری آواز عبادی آموزش دیده اند. به دلایل آکوستیک، گروه های کر معمولا در یکی از محورهای ساختمان قرار دارند.

در بسیاری از کلیساهای باستانی، گروه کر در جلوی شبستان، نزدیک محراب قرار دارد، اما این تنها در روزهایی معرفی شد که همه خوانندگان روحانی بودند. تا آنجا که مشخص است، اولین کلیسای شهری که در آن گروه های کر به این روش سازماندهی شدند، کلیسای St. کلمنت در رم که گروه کر بسته اش (به نام schola cantorum) در قرن دوازدهم در شبستان قرار گرفت. اما در کلیساهای رهبانی، این رسم تقریباً ششصد سال قبل وجود داشت، زیرا آواز برای مدت طولانی به بخش مهمی از دعای رهبانی تبدیل شده بود. بسیاری از جوامع برای قرن ها این مراسم را خوانده اند و این رسم را تا به امروز حفظ کرده اند.

امروزه، از زمان ضد اصلاحات (یعنی از قرن شانزدهم)، گروه های کر بیشتر در پشت شبستان، در گالری قرار دارند. جمعی ها با خوانندگان ماهر و ارگ که از پشت و بالا آنها را راهنمایی می کند، بسیار بهتر می خوانند. قرار دادن گروه های کر و ارگ بر روی یک سکوی بلند به دلایل آکوستیک دیکته می شود و هدف از آن تقویت موسیقی است.

از آنجایی که آواز در درجه اول شنیداری است، نیازی نیست که اعضای گروه کر برای بقیه جماعت قابل مشاهده باشند. از این گذشته، آنها به عنوان عبادت کننده در مراسم توده شرکت می کنند، نه به عنوان هنرمند. بنابراین لازم نیست ما به آنها نگاه کنیم، بلکه برای آنها - چون مؤمن هم هستند - بسیار مفید است که در هنگام خدمت به همان سمتی که دیگران نگاه کنند - به سمت محراب قربانی.

برای راحتی خوانندگان، گروه های کر برای آنها صندلی هایی در نظر گرفته اند که اغلب در ردیف های روبروی یکدیگر قرار دارند. این صندلی ها همچنین می توانند آثار هنری باشند، مانند کلیسای جامع در تولدو (اسپانیا). زیبایی آنها گواه اهمیتی است که برای موسیقی و آواز در عبادت قائل است. اکثر این صندلی ها به صورت تکیه دار هستند.

یک سخنرانی جایگاهی برای کتاب های بزرگ مذهبی است که در گروه های کر نیز نصب می شود. روحانی که پشت سخنرانی ایستاده و خدمات ساعت را رهبری می کند، آغاز مزامیر رسمی را که توسط خوانندگان برداشته می شود، صدا می کند.

در اطراف گروه های کر گاهی می توان حصاری بلند، طرح دار یا توپر را دید که گروه های کر و همچنین محراب را از شبستان اصلی جدا می کند. حصار کلیسای نوتردام پاریس تمام صحنه های اصلی زندگی عیسی را از تولد تا عروج او به بهشت ​​به تصویر می کشد.