صفحه اصلی / نشانه ها / آیات ناسخ و منسوخ. تناقضات درونی و آیات لغو شده قرآن - آیه لغو شده

آیات ناسخ و منسوخ. تناقضات درونی و آیات لغو شده قرآن - آیه لغو شده

چرا پیامبر در مدینه از آزادی دین و در مکه از کشتن کفار صحبت می کند؟؟؟ و بهترین پاسخ را گرفت

پاسخ از *****[گورو]
در زمان نزول قرآن، سوابق نزول پراکنده بود. بدون شک، مهمترین دلیلاین بود که گاهی آیات چند سوره به یکباره در یک دوره نازل می شد و نزول آن ها ترکیبی بود. با این حال، نقش به همان اندازه مهم این واقعیت بود که خداوند متعال برخی از مکاشفات اولیه را لغو کرد که طبق برنامه الهی، در نهایت نباید در قرآن گنجانده می شد. این عمل الهی را نسخ یا ابطال آیات یا دستورات قرآنی (نسخ) می گویند.
این کلمه عربی به معنای «حذف»، «حرکت» است، اما در اصطلاح شرعی معنای خاص تری پیدا کرده است. الغا جایگزینی یک دستور دینی جزئی عملی است که توسط یک متن مقدس پشتیبانی می شود، با یک دستور دینی عملی جزئی بعدی که توسط یک متن مقدس نیز پشتیبانی می شود، که احکام باید متقابل و غیر مرتبط باشند.
قانونی بودن لغو احکام دینی را آیات قرآن و روایات معتبر تأیید می کند. خداوند متعال می فرماید: «هنگامی که یک آیه را فسخ کنیم یا فراموش کنیم، بهتر از آن یا برابر آن را می آوریم. آیا نمی دانی که خداوند بر هر چیزی تواناست؟ آیا نمی دانی که فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن خداست و جز خدا یاوری و یاوری برای شما نیست؟ (سوره بقره، آیات 106-107).
همچنین فرمود: «هنگامی که آیه‌ای را جایگزین آیه‌ای می‌کنیم، می‌گویند: «به راستی که تو دروغگو هستی». خداوند به آنچه نازل می کند داناتر است. اما بیشتر آنها این را نمی دانند. بگو که روح القدس (جبرئیل) آن (قرآن) را از جانب پروردگارت به حق آورد تا مؤمنان را تقویت کند و نیز هدایت کننده مطمئن و مطمئن باشد. خبر خوببرای مسلمانان». (سوره نحل، آیات 101-102).
همچنین فرمود: «خداوند هر چه را بخواهد محو و تصدیق می کند و مادر کتاب نزد اوست». (سوره رعد، آیه 34).
همچنین فرمود: «هنگامی که آیات روشن ما برای کسانی که امید دیدار ما را ندارند خوانده می شود، می گویند: «قرآنی دیگر برای ما بیاورید یا آن را جایگزین کنید! بگو: شایسته نیست که او را به میل خود عوض کنم. من فقط از آنچه بر من نازل شده پیروی می کنم و می ترسم که اگر پروردگارم را نافرمانی کنم در روز بزرگ عذاب شوم». (سوره یونس، آیه 15).
لغو احکام دینی چه فایده ای دارد؟ چرا خداوند بلافاصله امر و نهی نهایی را نفرستاد؟ با بررسی دقیق این موضوع، مشخص می شود که لغو مقررات همواره به نفع کسانی بوده است که بر آنها تحمیل شده است.
در برخی موارد، حکم سبک‌تر، حکم سنگین‌تری را لغو می‌کرد که پیش از این برای آزمایش مؤمنان نازل شده بود. به عنوان مثال، خداوند متعال در ابتدا مؤمنان را به تقوا به کمال ترین وجه امر فرمود و فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و مسلمان بمیرید! (سوره آل عمران، آیه 103).
اما این دستور برای بسیاری از مسلمانان غیرقابل تحمل شد و سپس خداوند تبارک و تعالی مسئولیت آنان را آسان کرد و فرمود: «از خدا بترسید تا جایی که می‌توانید، بشنوید، اطاعت کنید و به نفع خود انفاق کنید». (سوره تغابن، آیه 16).
بیایید مثال دیگری بزنیم. خداوند متعال فرمود: «ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیزد. اگر از شما بیست نفر صبور باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد. اما اگر در میان شما صد نفر باشند، هزار نفر از کافران را شکست خواهند داد، زیرا آنها مردمی هستند که نمی‌فهمند». (سوره انفال، آیه 65).
اما این دستور بر مسلمانان بسیار سخت بود و لذا خداوند در آیه بعد بار آنها را سبک کرد و فرمود: «اکنون خداوند بار شما را سبک کرد، زیرا می داند که شما ضعیف هستید. اگر در میان شما صد نفر صبور باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد. اگر در میان شما هزار نفر باشند، به اذن خدا دو هزار نفر را شکست خواهند داد. همانا خداوند با شکیبایان است.» (سوره انفال، آیه 66).
موضوع بزرگ همه چیز مناسب نیست!!! !

پاسخ از فدر اسمیرنوف[گورو]
اهل سنت، شیعه و...


پاسخ از NKVD[گورو]
محمود در مدینه مورد آزار و اذیت قرار گرفت
در مکه - او قبلاً قوی است


پاسخ از ارتدکس - زندگی![گورو]


پاسخ از اولگ روفیلت[گورو]
هر کسی کار خودش را دارد


پاسخ از ماتریوشکا =)[گورو]
در تمام کشورهای مسلمان، آزار و اذیت


پاسخ از آندری فیلیپوف[گورو]
چنین دینی

کلمه عربی "نسخ" (نسخ) به روسی به عنوان "لغو"، "لغو" ترجمه شده است. این واژه در علوم قرآنی برای اشاره به آیاتی به کار می‌رود که موازین شرعی را که در بخش‌های نازل شده قبلی نادیده می‌گیرد، لغو می‌کند. کتاب مقدسمسلمانان و حتی برخی از فقهای اسلامی خاطرنشان کردند که آیات قرآن با حدیث حضرت محمد (ص) قابل لغو است. آیات نسخ شده با کلمه عربی «منسوخ» (منسوخة) نشان داده شده است.

نکته قابل توجه این است که نه در قرآن و نه در سنت پاک و پاکیزه نسخ آیه در جایی به طور مستقیم ذکر نشده است (مثلاً «فلان آیه با آیه دیگر نسخ شده است...»)، اگرچه کلماتی با ریشه « n-s-kh” چندین بار، اما در زمینه های مختلف یافت می شوند. فقط وجود دارد توضیحات کلیپدیده ها:

«هنگامی که آیه‌ای را با آیه‌ای جایگزین می‌کنیم، می‌گویند: «به راستی که تو دروغگو هستی». خداوند به آنچه نازل می کند داناتر است» (16:101).

اطلاعات در مورد جایگزینی خاص آیه ای با آیه دیگر فقط از قول اصحاب حضرت محمد (ص) و یا از طریق ساخت برخی سازه های منطقی در دسترس است. بر اساس برخی برآوردها، 21 سوره از 114 سوره قرآنی دارای آیات منسوخ است.

آیه فوق (16:101) بیان می کند اصل کلینسخ آیه قدیم با آیه جدید. این اصل توسط فقهای اسلامی نه تنها در رابطه با متن قرآن، بلکه در رابطه با سخنان رسول خاتم (ص) مطرح شده است. یکی دیگر از آیات مهم کتاب آسمانی در مورد نسخ قسمتی از متن آن این است:

«خداوند آنچه را بخواهد محو و تصدیق می کند و مادر کتاب نزد اوست» (13:39).

متکلمان آن را منشأ دو نوع اصلی نسخ آیات و روایات می دانند. ممنوعیت هاو سرکوب

آیه دیگری توضیح می دهد که چرا می توان جزء اول قرآن کریم را جایگزین کرد:

«ما پیش از تو چنین فرستاده و پیامبری نفرستادیم، مبادا شیطان هنگام خواندن وحی، پیام خود را در قرائت خود وارد کند. خداوند آنچه را شیطان پرتاب می کند نابود می کند. سپس خداوند آیات خود را تصدیق می کند، زیرا خداوند دانا و حکیم است» (22:52).

این آیه وقتی از منشور تاریخ به اصطلاح «آیات شیطانی» نگریسته شود، مضاعف می شود. بار معنایی. در اینجا لازم به ذکر است که منظور از اصطلاح تحریک آمیز «آیات شیطانی» چیست؟ در مورد آیاتی از سوره ستاره صحبت می کنیم:

آیا لات و عزا و سومی منات را دیده ای؟ (53:19-20)

برخی از مورخان از جمله مورخان مسلمان (طبری و ابن هشام) معتقدند که بر اساس برخی از روایات، حضرت محمد صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از اتیوپی برای صلح با مکه تلاش کرد و خدایان مورد احترام آنها را مقدس نامید. فرشتگان او متعاقباً این سخنان را پس گرفت و اظهار داشت که تحت تأثیر شیطان گفته شده است. اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان مسلمان این نسخه را جعل می دانند، اما در ارتباط با آن، آیه 52 رنگ جدیدی به خود می گیرد. واقعیت این است که به ما امکان می دهد روش لغو آیه را توجیه کنیم «نسخ الحکم والطیلاوا»که بر اساس آن، معنای متن قرآنی، همان گونه که خود متن از مجموعه (مصحفه) ناپدید می شود، اهمیت عملی خود را از دست می دهد.

دو روش دیگر لغو هستند «نسخ الحکم دونا التیلیوا»و «نسخ التیلیوا دونة الحکم». اصل اولی این است که متن در مصحف (مجموعه) محفوظ است، اما در پرتو آیه ای که بعداً منتشر شد، معنای آن ارتباط خود را از دست می دهد.

نمونه هایی از آیات منسوخ و نسخ در قرآن

آیه منسوخ

آیه لغو کننده

2:115 مشرق و مغرب از آن خداست. به هر سو که روی کنید، وجه الله خواهد بود...»
2:144 «ما تو را دیدیم که روی خود را به سوی آسمان می‌گردانی، و تو را به سوی قبله‌ای که از آن خشنود می‌شوی، می‌گردانیم. روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان. هر جا هستی، صورتت را به سمت او برگردان...»

2:184 «شما باید چند روز روزه بگیرید. و اگر یکی از شما مریض است یا در سفر است، در وقتهای دیگر به همین تعداد روزه بگیرد. و کسانی که به سختی می توانند روزه بگیرند، به عنوان کفاره، فقیر را سیر کنند. و اگر کسی داوطلبانه کار نیکی انجام دهد، برای او بهتر است. اما اگر بدانی بهتر است روزه بگیری!»

2:185 «در ماه رمضان قرآن نازل شد که راهنمای مردم است و دلیل روشن هدایت و بصیرت است. هر کس را در این ماه از شما یافت، باید روزه بگیرد. و اگر کسی مریض یا در سفر است، در وقتهای دیگر به همین تعداد روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی می خواهد و سختی را برای شما نمی خواهد. او از تو می خواهد که چند روز را تمام کنی و خدا را تسبیح گوی که تو را به صراط مستقیم هدایت کرده است...».

2:183 «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما واجب شده است، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرر شده بود، شاید بترسید».
2:187 «...بخورید و بیاشامید تا نخ سفید سحر را از نخ سیاه تشخیص دهید و تا شب روزه بگیرید. در حالی که در مساجد هستید با آنها [همسران] صمیمی نباشید. اینها حدود خداست...»
4:15 «در برابر زنان شما که مرتکب عمل زشت (زنا) می شوند، چهار نفر از شما را به شهادت بخوان. اگر گواهى دادند، آنها را در خانه‌هايشان نگهدار تا مرگ آنها را آرام كند، يا خداوند راه ديگرى را براى آنها قرار دهد».
24:2 «زن زناکار و زناکار هر کدام را صد ضربه شلاق بزنید. اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خاطر دين خدا بر شما رحم نكنيد. و گروهی از مؤمنان بر عذابشان گواه باشند.»
58:12 «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر مخفیانه با رسول خدا گفت و گو می کنید، با صدقه مقدم بر گفتگوی پنهانی خود باشید. برای شما بهتر و تمیزتر خواهد بود. اما اگر چیزی نیافتی، خداوند آمرزنده و مهربان است».
58:13 «آیا ترسیدی که با صدقه، گفتگوی پنهانی خود را پیشی بگیری؟ اگر این کار را نکردی و خداوند توبه ات را پذیرفت، نماز را برپا دار و زکات را بپرداز و از خدا و رسولش اطاعت کن. خدا می داند شما چه می کنید».
60:11 «اگر یکی از همسرانتان شما را به خاطر کافران ترک کرد و پس از آن غنایم جنگی به شما دست یافت، آنچه را که در مهریه خرج کردند به کسانی که همسرانشان باقی گذاشتند بدهید. از خدایی که به او ایمان دارید بترسید».
8:41 «بدان که اگر غنایمی به دست آوردی، یک پنجم آن از آن خدا و رسول و خویشاوندان رسول و یتیمان و فقرا و مسافران است، اگر به خدا و آنچه به آن نازل کردیم ایمان دارید. بنده ما در روز قیامت، روزی که دو لشکر در بدر به هم رسیدند. همانا خداوند بر هر چیزی تواناست».
16:67 «از میوه درختان خرما و تاکستان نوشیدنی مست کننده و روزی نیکو می گیرید. همانا در این نشانه ای است برای مردمی که می اندیشند.»
2:219 «از تو درباره شراب و قمار سؤال می‌کنند. بگو: «در بر دارند گناه بزرگولى براى مردم سودى است، هر چند گناهشان از منفعت بیشتر است.» از تو مى‏پرسند چه چیزى انفاق کنند، بگو: «افراط» این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، شاید بیندیشید.
4:43 «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید».

5:90-91 «ای کسانی که ایمان آورده اید! همانا نوشیدنی های مست کننده، قمار، محراب های سنگی (یا بت ها) و تیرهای فال، از مکروهات اعمال شیطان است. از او دوری کنید، شاید موفق شوید. همانا شیطان به مدد شراب‌های مست کننده و قمار می‌خواهد بین شما دشمنی و کینه افکنده و شما را از یاد خدا و نماز برگرداند. نمی ایستی؟"

روش دوم اسقاط - «نسخ التیلیوا دونة الحکم» - به معنای لغو متن است، نه خود اصل یا قاعده مندرج در آن. اگر طبق دو روش اول، نظرات دانشمندان از نظر تشخیص مشروعیت آنها کم و بیش تثبیت شود، در مورد دومی اختلاف نظرهای قابل توجهی وجود دارد. تجسم صریح آن را می توان از جمله در مجازات زناکاران در آیه دوم سوره نور یافت:

«زن زناکار و زناکار هر کدام را صد ضربه شلاق بزن...» (24:2).

متن به طور مستقیم از مجازات در قالب شلاق صحبت می کند. با این حال، سنتی که به دومی باز می گردد خلیفه عادلعمره (رض) در نکاح، سنگسار را برای زناکاران مجازات می کند.

به این نکته نیز توجه داشته باشیم که موضوع لغو سنت پاک آیه قرآن در کلام و فقه اسلامی مورد بحث جدی است. مذاهب شافعی چنین سازوکاری را قانونی نمی شناسند، در حالی که در آن قابل قبول است.

به عنوان نمونه ای از اسقاط یک آیه به وسیله حدیث، می توان به قطعه زیر از سوره «بکاره» اشاره کرد:

«هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد و کالایی از خود بر جای بگذارد، به او دستور داده می‌شود که وصیتی به پدر و مادر و خویشاوندان خود به شرط معقول بگذارد. این وظیفه پرهیزگاران است (2:180).

این متن قرآنی اولاً با آیاتی که در مورد سیر وراثت در سوره نساء آمده بود و ثانیاً با حدیثی از انس بن مالک لغو شد. روایت می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از وصیت نامه ای که موجب تقسیم ارث می شود نهی کرد نه به نسبتی که در سوره نساء آمده است (این حدیث در مجموعه ابن ماجه نقل شده است).

تفسیر آیه 9/5

سوال:چگونه می توان آیه (9/5) را درست فهمید که می فرماید: «چون ماه های حرام تمام شد، مشرکان را بکشید... تا توبه کنند...»؟ آیا این چیزی نیست که اکنون تروریسم نامیده می شود و شعار تروریست هاست؟

پاسخ:این آیه تاریخچه روابط مسلمانان و مشرقین را بیان می کند. در توسعه آن می توان به اتفاقات زیر اشاره کرد.

در جنگ بدر و جنگ رح، مسلمانان توان رزمی خود را نشان دادند و پیروز شدند... در سال ششم هجری، قرارداد حدیبیه بین مسلمانان و مشرکان مکه به مدت 10 سال به امضا رسید. اما مکه اولین کسانی بودند که این قرارداد را زیر پا گذاشتند. و این تجاوز دلیلی شد تا رسول خدا لشکریان خود را وارد مکه کند و آن را فتح کند. و این طرح را در سال هشتم هجری اجرا کرد. اما پس از فتح مکه، رسول خدا تا 15 ماه دیگر به کسانی که پیمان شکن بودند دست نزد. اما زمانی که آیات در سال نهم هجری نازل شد، قبلاً به اقدامات خاص و هدفمند مسلمانان علیه مشرکان (ناقضان پیمان) اشاره کرد...

به آیه 9/5 برگردیم. برای درک محتوای آن، باید نه از خود آن، بلکه از آیات قبل مطالعه کرد. خداوند این را می فرماید:

«خدا و رسولش از عهد و پیمانی که با مشرکان بستید رها شدند. پس چهار ماه در زمین بچرخید و بدانید که شما (مشرکان) نمی توانید از خدا بگریزند و خداوند کافران را رسوا می کند.

در روز زیارت بزرگ، خداوند و رسولش به مردم اعلام می کنند که خدا و رسولش از مشرکان دست بردارند. اگر توبه کردی بدان که نمی توانی از خدا فرار کنی. با خبر مصائب دردناک، کافران را شاد کن.

این در مورد مشرکانی که شما با آنها پیمان بسته اید و بعد از آن به هیچ وجه آن را نقض نکرده و کسی را علیه شما یاری نکرده اند، صدق نمی کند. (اما شما مسلمان هستید) پیمان با آنها را تا پایان مدت آن رعایت کنید. همانا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.

هنگامی که ماه های حرام تمام شد، مشرکان را در هر کجا که یافتید، بکشید. آنها را دستگیر کنید، آنها را محاصره کنید و هر گونه کمینی برای آنها ترتیب دهید. اگر توبه کردند و شروع به خواندن نماز و پرداخت زکات کردند، آنها را رها کن. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است» (9/1-5).

همانطور که می بینیم، ما در مورددرباره مشرکانی که پیمان را زیر پا گذاشتند و به مخالفان مسلمانان کمک کردند. نقض توافق غیرقابل قبول بود. و خداوند مسلمانان را به مبارزه با متخلفان دعوت کرد. این متخلفان جنایتکاران جنگی بودند. و لذا شدیدترین تدابیر در برابر آنان صورت گرفت، چنانکه در آیه 9/5 آمده است. اما همین آیه در مورد عفو آنها نیز در صورت قبول ایمان خدا صحبت می کند. این یک بار دیگر این آیه را تأیید می کند که خداوند با مردم هر چند مشرک باشند نمی جنگد. آنها را به راه می خواند. در مسیر ایمانت. با انتقال به آن، مشرق ها دیگر مورد آزار و اذیت قرار نمی گیرند... این اهداف به هیچ وجه با اهداف تروریست ها قابل شناسایی نیستند... جنگ برای ایمان و ترور علیه یک شخص (مردم) چیزهای کاملاً متفاوتی هستند. و باید آنها را در هر مورد از استفاده از سلاح در مبارزه برای ایمان متمایز کرد ...

برچسب ها: تفسیر آیه، تاریخ روابط مسلمانان و مشرقین را بیان می کند، نقض عهدنامه غیرقابل قبول بود، این اهداف را به هیچ وجه نمی توان با اهداف تروریست ها یکی دانست، 9/1-5.

پاسخ دهید: بسم الله شروع می کنم. حمد و ستایش مخصوص خداست، صلوات و درود بر رسول خدا، خاندان و یارانش باد! خداوند همه ما را به آنچه دوست دارد و از آن راضی است هدایت کند!

اولا، اسلام احکام آزادی مذهب را روشن کرده است. قرآن می فرماید (یعنی): در دین هیچ اجباری وجود ندارد. صراط مستقیم قبلاً از خطا متمایز شده است(سوره بقره، آیه 256). همانطور که مفسران قرآن می گویند این آیه توسط دلیل بعدی: مردی از اهل مدینه اسلام آورد و دو فرزند کافر داشت. نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله من می‌خواهم فرزندانم را مجبور به پذیرش اسلام کنم. اگر اسلام را نپذیرند به جهنم می روند؟ سپس این آیه نازل شد.»

دومااسلام مسیری را برای مسلمانان تعیین کرده است که باید بدانند. قرآن می فرماید: با حکمت (قرآن) و اندرز نیکو (خطبه های قرآن) به راه پروردگار دعوت کنید و با آنها مجادله کنید. به بهترین شکل ممکن(به آنها آسیب نرسانید)(سوره نحل، آیه 125).

ثالثابسیاری از آیات قرآن از محبت، بردباری، شفقت، حسن آشنایی، رحمت و دوستی سخن می گوید.

چهارماشاعه دین از طریق سلاح در همه ادیان نه تنها در اسلام بوده است و بنابراین منزوی کردن اسلام با این کار اشتباه است.

پنجم، بیشتر جنگ های اسلامی دفاعی بود نه تهاجمی - جای تامل دارد.

ششماسلام دعوت به نبرد با هر کسی که به مسلمانان حمله می کند. قرآن می فرماید: در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند بجنگید، ولی از مرزهای حلال تجاوز نکنید. به راستی که خداوند تبهکاران را دوست ندارد(سوره بقره، آیه 190). آیه دیگر می فرماید: «اگر پس از انعقاد پیمان، سوگندهای خود را شکستند و به دین شما دست درازی کردند، با بزرگان کفر بجنگید که برای آنان سوگند نیست. شاید در این صورت متوقف شوند» (سوره توبه، آیه 12).

هفتماو در اشتباه است که فکر می کند جهاد فقط یک نبرد نظامی است و آیاتی که از جنگ صحبت می کند همیشه دعوت به جنگ می کند. و ما با اطمینان می دانیم که مولای ما محمد صلی الله علیه و آله و یارانش (رضی الله عنه) از جنگ بیزار بودند.

برخی می گویند اسلام با آتش و شمشیر بر جهان تحمیل شد. برخی دیگر معتقدند که اسلام منحصراً به صورت مسالمت آمیز گسترش یافته است. اما، همانطور که معلوم شد، در بیشتر موارد، یک یا آن دیدگاه در مورد تاریخ گسترش اسلام تنها بر اساس فرضیات، خواسته های آنچه مردم می خواهند ببینند، برگزار می شود. کلیشه ها نیز با ارائه اطلاعات نادرست یا نادرست در رسانه ها شکل می گیرند.

و تنها بخش کوچکی از جامعه، شاید حتی تعداد کمی، تاریخ و حقایق را مطالعه می کنند و قبل از بیان دیدگاه خود، ارزیابی منصفانه ای به آنها می دهند.

پس در این بحث حق با کیست؟ اسلام چگونه گسترش یافت؟ از طریق خشونت یا خدمت اجباری؟ شمشیر یا پر؟ سوال همینه...

برای نزدیک شدن به حقیقت، باید با مطالعه حقایق تاریخی، انگیزه ها و دلایل گسترش سریع اسلام در سراسر جهان، گذشته را تحلیل کنیم.

در طلوع اسلام

بنابراین، قرن VI-VVII پس از میلاد. شبه جزیره عربستان جامعه اعراب جاهلی مانند اصولاً همه مردمان و دولتهای همسایه آن زمان در آغوش بت پرستی زندگی می کند. استبداد و خودسری، جنگ و درگیری بین قبیله ای در میان اعراب حاکم است. این دوره در تاریخ عربستان جاهلی، دوران جاهلیت، قبیله گرایی افراطی و بی عدالتی نامیده می شود. اعراب قاعده داشتند: «به هم قبیله خود کمک کن، چه مظلوم باشد و چه ظالم باشد». قبایل قوی می توانستند قبایل ضعیف تر و کوچکتر را سرکوب و مسخره کنند.

نوعی نژادپرستی نیز در سطح وسیعی رواج داشت. به عنوان مثال، سیاهپوستان آفریقایی مردم در نظر گرفته نمی شدند، آنها فقط به عنوان برده تلقی می شدند. نابرابری اجتماعی در آن زمان به ابعاد بی‌سابقه‌ای رسید، رباخواری، دزدی و خشونت گسترده بود.

اما برای اعراب قبیله قریش، خداوند آخرین پیامبر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد. حتی قبل از نزول نبوت، از همان نوجوانی محمد، عرب به پاکی و عظمت شخصیت او (صلی الله علیه و آله و سلم) پی بردند. به دلیل صداقت و وفاداری به کلامش، او را امین به معنای وفادار و قابل اعتماد نامیدند. محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در 26 سالگی با خدیجه بنت خویلد ازدواج کرد. در سال 610، زمانی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قبلاً 40 ساله بود، در غار حیره در ماه رمضان، فرشته جبرئیل (صلی الله علیه و آله) وحی خدا - قرآن را برای او آورد.

در این زمان بود که بی عدالتی و ظلم در جامعه جاهلی اعراب به اوج خود رسید، آخرین پیامبر و رسول خدا در تاریخ جهان ظهور کرد - محمد صلی الله علیه و آله و سلم. این آغاز تمدن جدیدی بود، تمدن اسلام که تا امروز ادامه دارد.

هسته اصلی این تمدن تنها پرستش خالق - توحید و همچنین برادری جهانی و برابری همه مردم در برابر خداوند بدون توجه به تعلقات قبیله ای، ملی و نژادی آنهاست.

قرآن می‌فرماید: «خداوند به عدالت، احسان و هدیه دادن به خویشاوندان امر می‌کند. او از منکرات، اعمال مذموم و بی قانونی نهی می کند. تو را پند می‌دهد شاید این عبرت را به یاد آوری» (سوره‌ی عسل، آیه 90).

پیامبر و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «به راستی که خداوند روح قومی قبیله‌ای را که در جهل و جاهلیت نهفته است و رسم فخر کردن با اجداد را از شما دور کرده است، و اکنون بین مردم تفرقه نیست. به مسلمانان پارسا یا گناهکاران بدبخت! همه مردم فرزندان آدم هستند و آدم از خاک آفریده شده است، پس عرب بر غیر عرب برتری ندارد، مگر در تقوا» (ترمذی).

دعوت پیامبر و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) واقعاً یک انقلاب در جامعه جاهلی عربستان بود. اسلام نیروی محرکه ای شد که برابری، محبت بین مؤمنان و عدالت طلبی را به ارمغان آورد. اصول برابری قلب های بیشتری را به دست می آورد. مردم در سنین مختلف، قبایل، ملل، نژادها، مردان و زنان، برده داران و برده های سابق - همه شروع به پذیرش اسلام کردند.

این البته باعث ترس و نفرت نخبگان حاکم اعراب بت پرست شد، زیرا این امر تهدیدی برای فروپاشی کل نظام حکومتی، کل شیوه زندگی عربستان بت پرست بود. مشرکان از میان اعراب نجیب و ثروتمند برای جلوگیری از این دعوت به هر وسیله ای اقدام می کنند، ابتدا با حیله گری، اقدام به رشوه گیری، ارعاب و سپس با آزار و اذیت، خشونت و حتی تهدید به حذف فیزیکی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم). !).

ابتدا چنین عرضه داشتند: «ای محمد! اگر با این کار آمدی و می‌خواهی به ثروت برسی، ما برایت ثروت جمع می‌کنیم و تو ثروتمندترین ما خواهی شد. اگر می خواهی با این کار در میان ما شرافت پیدا کنی، تو را بر خود مسلط خواهیم کرد. اگر به این وسیله قدرت می جویی، تو را بر خود پادشاه می کنیم...» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم!) در پاسخ فرمود: «... من با آنچه نزد تو آمدم آمدم، نه اینکه از تو مال بخواهم. یا مقامی ارجمند در میان شما و نه پادشاهی بر شما». «به خدا سوگند! حتی اگر خورشید را در یک دست و ماه را در دست دیگر بگذارند، من از تبلیغ دین خود دست بر نمی دارم» (ابن هشام «سیره الرسول»).

پس از یقین مشرکان به بیهودگی همه تلاش ها، آزار و اذیت مسلمانان و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز شد و تهدید به مرگ بیشتر شد. آزار و اذیت سال به سال به مدت 12-13 سال تشدید شد که از تحمل ناپذیری آن مسلمانان مجبور شدند در جستجوی پناهگاه در شهرها و کشورهای مختلف سرگردان شوند و در تمام این مدت تحمل کردند و حتی یک بار هم برای دفاع از خود شمشیر برافراشتند. وقتی کشته شدند!

این امر تا سال 622 ادامه یافت و سرانجام مسلمانان به شهر یثرب (مدینه بعدی) پناه بردند و به طور کامل به آنجا نقل مکان کردند. جامعه عرب در آن لحظه از قبل به اعراب مسلمان و عرب بت پرست تقسیم شده بود.

شمشیر یا پر؟!

"در دین هیچ اجباری نیست..." - این همان چیزی است که آیه 256 سوره بقره قرآن می گوید. حقیقتاً در 13 سال بعد، چه در مکه و چه در مدینه، هیچ حقیقتی از اجبار و تحمیل اسلام وجود نداشت. اما در مدینه است که قوی ترین پیشرفت و جهش عظیم در پذیرش اسلام مشاهده می شود.

در این هنگام، اعراب بت پرست مکه که متوجه شدند یک جامعه کاملاً جدید مسلمان در مدینه در حال ظهور است، تصمیم گرفتند لشکری ​​جمع کنند و با آنها وارد جنگ شوند. اولین نبرد بین مسلمانان و مشرکان در سال 624 در نزدیکی مدینه و در چاه بدر رخ می دهد، جایی که مشرکان شکست سختی را متحمل می شوند، اما یک سال بعد، در سال 625، انتقام می گیرند - دوباره به مسلمانان حمله می کنند و پیروز می شوند.

در سال 627 مشرکان مدینه را به مدت یک ماه محاصره کردند، سپس نبرد کوچکی در خندق رخ داد و پس از آن مجبور به عقب نشینی شدند. بنابراین ، تا سال 630 در شبه جزیره عرب ، نبردهایی بین اعراب رخ داد ، در نتیجه مشرکان مکه مجبور به تسلیم شدند ، زیرا تا این زمان تقریباً همه قبایل عرب به اسلام گرویدند. این است تاریخچه مختصراسلام در شبه جزیره عرب

خواننده گرامی، توجه شما را به این نکته جلب می کنم که قبل از اولین نبرد با مشرکان در سال 624، مسلمانان هرگز شمشیر برافراشته بودند، زیرا هیچ فرمانی از جانب خداوند برای مسلمانان برای دفاع از خود با استفاده از زور و سلاح وجود نداشت، حتی اگر ظلم می کنند و می کشند.

و تنها 13 سال بعد، پس از آزار و اذیت و حملات شدید، خداوند آیاتی را نازل کرد که به مسلمانان اجازه می دهد با شمشیر از خود در برابر شمشیر متجاوزانی که به مسلمانان حمله کردند و آنها را کشتند، بر اساس این واقعیت که آنها به خدای یگانه ایمان دارند، دفاع کنند.

خداوند در قرآن می فرماید: «آنها به ناحق از خانه و کاشانه خود بیرون رانده شدند، تنها به این دلیل که گفتند: «پروردگار ما الله است». اگر خداوند به برخی از مردم اجازه دفاع از خود را در مقابل دیگران نمی داد، حجره ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار یاد می شود، ویران می شد. یقیناً خداوند به کسانی که او را یاری می کنند کمک می کند. همانا خداوند توانا و توانا است» (سوره حج، آیه 22).


خداوند در قرآن می فرماید: «در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند بجنگید و از حدود حلال تجاوز نکنید. همانا خداوند تبهکاران را دوست ندارد» (سوره بقره، آیه 190) و نیز: «وَلَا یَقْتَعُونَ فَا اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمُ» (سوره بقره، آیه 192). این آیات به وضوح نشان می دهد که کشیدن شمشیر در اسلام مجاز است، اما زمانی که جان و ناموس و مال مؤمن در خطر باشد.

متأسفانه، چه بخواهیم و چه نخواهیم، ​​جنگ همچنان جزء لاینفک بشریت است، زیرا بی عدالتی، ظلم، ظلم و ظلم وجود دارد. امروزه هر کشوری در جهان نیروهای مسلح خود را دارد که از امنیت کشور خود محافظت می کند. حتی طبق قوانین بین المللی، هر کشوری حق دارد از خود در برابر متجاوزان دفاع کند.

پس چرا اسلام و مسلمین باید استثنا باشند؟ از این گذشته، در آن زمان های دور هیچ قانون بین المللی وجود نداشت، مفهوم حمایت از حقوق بشر، حق مداخله به دلیل یک فاجعه انسانی، نسل کشی و غیره وجود نداشت.

بله، ممکن است کسی بگوید، اما نبرد با امپراتوری بیزانس و ایران چطور؟ بدون شک، این یک واقعیت است، اما در آنجا شاهد همان سناریویی هستیم که در نبردهای داخل کشور عربی وجود داشت. در این دو امپراتوری استبداد حاکم بود و مردم تحت ستم بودند. ساکنان آن سرزمین ها خوشحال بودند که اسلام به دفاع از مردم ستمدیده و بردگی آمد و مرزها و چشم اندازهای جدیدی گشود. متفکران برجستهو مورخان

بیایید به چند نمونه از این دست نگاه کنیم.

جورج برنارد شاو(1856-1950) - نویسنده، رمان نویس، نمایشنامه نویس بریتانیایی، برنده جایزه نوبل.

«اگر مقدر شده بود که مردی مانند محمد به تنهایی بر جهان کنونی حکومت کند، در حل مشکلات آن موفق می‌شد که به نوبه خود آرامش و شادی را برای این جهان به ارمغان می‌آورد که فاقد آن است. من او را مطالعه کردم، مردی شگفت انگیز و به دور از دجال بودن، - برعکس، او را باید ناجی بشریت نامید ... اگر هر دینی فرصت دارد تا صد سال آینده در انگلیس و اروپا حکومت کند، پس این دین اسلام است» ( اسلام واقعی. 1936. T. 1. شماره 8).

ناپلئون بناپارت(1769-1821) - امپراتور فرانسه در 1804-1815، یک فرمانده و دولتمرد بزرگ که پایه های دولت مدرن فرانسه را بنا نهاد.

«موسی وجود خدا را به قومش وحی کرد. عیسی مسیح به رومیان و محمد به تمام جهان قدیم.»

«عربستان کشور بت پرستان بود تا اینکه 6 قرن پس از عیسی، محمد اعراب را با خدایی که ابراهیم، ​​اسماعیل، موسی و عیسی از آن صحبت می کردند، معرفی کرد. آریایی ها و برخی فرقه های دیگر با زیر سوال بردن ماهیت پدر و پسر و روح القدس آرامش شرق را برهم زدند. محمد به آنها توضیح داد که خدا یکی است، او نه پدر دارد و نه پسر، و تثلیث چیزی جز اندیشه بت پرستی تبلیغ نمی کند.

"امیدوارم زمانی برسد که بتوانم همه خردمندان و خردمندان را متحد کنم افراد تحصیل کردهاز همه کشورها و بر اساس اصول قرآن یک رژیم واحد ایجاد کنید، که تنها راهنمای واقعی و قادر است مردم را به سوی خوشبختی هدایت کند...» (نامه های شخصی ناپلئون. ج 1، قسمت 5). شماره 4287 مورخ 17/07/1799).

مهاتما گاندی(1869-1948) - یکی از رهبران و ایدئولوژیست های جنبش استقلال هند.

"من مایلم بهترین کسانی را بشناسم که امروز قدرت انکارناپذیری بر قلب میلیون ها نفر دارند. من بیشتر از این مطمئن شدم که در آن زمان شمشیر نبود که اسلام را به ارمغان آورد... این پاکی تسلیم ناپذیر، ایثار عالی پیامبر، دقت در انجام وظایفش، ارادت فراوان به دوستانش بود. و پیروانش، شجاعت او، بی باکی او، ایمان مطلق او به خدا و رسالت خود» (هارون یحیی، حضرت محمد، 1387).

بیایید به کشورهایی نیز نگاه کنیم که اسلام به لطف تجارت، علم و خدمت اجباری در آنها گسترش یافت. آیا می دانید چه چیزی بیشتر است تعداد زیادیمسلمانان در عربستان سعودی یا ایران نیستند، بلکه در اندونزی هستند. 240 میلیون مسلمان در آنجا زندگی می کنند (!) و از زمانی که مردم اندونزی اسلام را پذیرفتند، هرگز جنگ و جنگ در آنجا رخ نداده است. خود مردم به سخنان مسالمت آمیز مبلغان اسلام توجه کردند، زیرا نمی توان با خشونت در قلب انسان تأثیر گذاشت و او را مجبور به ایمان با شمشیر کرد. دین با عقاید و قلب انسان سروکار دارد، بنابراین اجبار و خشونت در دین به سادگی غیرممکن است.

انسان در انتخاب دین خود مختار است و هیچ کس نمی تواند او را مجبور کند که به آنچه نمی خواهد ایمان بیاورد. در کنار اندونزی، می توان به تعدادی از ایالت ها و کل قاره هایی اشاره کرد که اسلام در آنها بسیار گسترده است: استرالیا، آمریکای جنوبی و شمالی، آفریقا، اروپا و آسیا.

گسترش اسلام در قرقیزستان

یک سوال بسیار جالب برای خوانندگان ما: قرقیزها چگونه و چه زمانی مسلمان شدند؟ و از همه مهمتر، قرقیزها چگونه اسلام را پذیرفتند - تحت تهدید شمشیر یا از طریق خدمت اجباری؟ اما برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید بفهمید که آیا اصلاً در تاریخ جنگ های اعراب و قرقیزستان وجود داشته است، آیا نیروهای عرب مسلمان پا به سرزمین قرقیزها گذاشته و خانه های آنها را سوزانده اند؟

هر کسی که کم و بیش با تاریخ آشنایی داشته باشد می داند که تمام آسیای مرکزی، از جمله قلمرو قرقیزستان امروزی، در طول تاریخ طولانی با حملات قبایل و مردمان مختلف، به ویژه از سرزمین های سیبری، چین، مغولستان مواجه بوده است. ، و فارس اما برای همه من تاریخ باستانقرقیزها هرگز با اعراب مسلمان نجنگیدند.

اولین ذکرهای ظهور اسلام در سرزمین قرقیزستان به قرن هشتم و در قرن دهم، در دوران قراخانیان، زمانی که شهر بالاساگون شکوفا شد (نزدیک به شهر مدرن توکموک، بورانا) برمی گردد. برج)، اسلام شد مذهب رسمیدر میان ترکان قراخانی به دلیل پذیرش اسلام توسط حاکم کاگانات قراخانی، کاگان ساتوک. همانطور که می نویسد مورخ بزرگتواریخ عرب ابن کثیر در کتاب «البدایة والنهایه» (ج 6، ص 155)، «... 10 هزار خانواده از ترکان بالاساگون و کاشغر اسلام را می پذیرند که به افتخار آنها 20 هزار گوسفند قربانی می کنند. در کورمان آیت. با پذیرش اسلام، مردم بالاساگون، و همچنین شهرهای ترک نشین، شروع به کسب جایگاهی بسیار محترم می کنند.

قرقیزها نیز شامل آن اقوام و قبایل ترک بودند آسیای مرکزیکه اولین نفر از عشایر منطقه بودند که اسلام آوردند و حاملان این دین بودند. اینها ترک‌های کارلوک، چیگیل‌ها، یاگماها، اوغوزها و کیپچاک‌ها هستند. شاید قرقیزها در قرون 14 تا 15، زمانی که اتحادهای نظامی-سیاسی قبایل مختلف در قلمرو قرقیزستان مدرن ظاهر شدند، اسلام را پذیرفتند. همانطور که برخی از مورخان می گویند، قبایل آسیای مرکزی به اتحاد تشکیل می دهند و یکی از این نمونه ها تشکیل اتحاد قبایل مختلف در اطراف قوم قرقیز است.

قرقیزستان مدرن سرشار از آثار تاریخی مسلمانان (برج بورانا، تاش رباط و غیره) و همچنین شخصیت های برجسته قرن 10-12 است، مانند ژوسوپ بالاساگونی (متولد شهر بالاساگون - توکموک کنونی) و محمود کاشغری. -بارسکانی (متولد برسکون - ایسیک کول). و حتی در حماسه "ماناس" فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان را می یابیم.

پس گفتار

بعد از خرج کردن تحلیل مختصرتاریخ پیدایش اسلام و تکوین آن برای خواننده عینی با قضاوتی بی طرف روشن می شود که مهم ترین سلاح اسلام کلمه است که از تمام شمشیرهای جهان تیزتر است و تیزی آن بر دل ها ضربه می زند. و ذهن مردم با پاکی و زیبایی خود، روح هر انسان صادق و منصفی را می چرخاند. و این شمشیر نیست که امروز میلیاردها انسان را بر روی کره زمین وادار می کند تا داوطلبانه در برابر خالق در نماز زانو بزنند، بلکه کلام خداوند متعال است که با قلم نوشته شده است. کتاب مقدس. و هر یک از ما می توانیم حکمت و عظمت اسلام را درک کنیم، اگر بپذیرد. قرآن کریمو آن را بخوانید، زیرا اولین کلمه در قرآن و دستور خداوند کلمه "بخوان!!!" است.

بخوان به نام پروردگارت که همه چیز را آفرید. انسان را از لخته خون آفرید. بخوان که پروردگارت کریم ترین است. او از طریق چوب نوشتن چیزی را به مردی آموخت که نمی دانست

قرآن، سوره 96، آیه 1-5