صفحه اصلی / نشانه ها / روز غسل تعمید روسیه. منطقه یاروسلاول 28 ژوئیه، روز غسل تعمید روسیه، نمادهای تعطیلات

روز غسل تعمید روسیه. منطقه یاروسلاول 28 ژوئیه، روز غسل تعمید روسیه، نمادهای تعطیلات

پرونده تاس. در 28 ژوئیه، روز غسل تعمید روسیه هر ساله جشن گرفته می شود - یک تاریخ به یاد ماندنی در فدراسیون روسیه به افتخار "یک رویداد مهم تاریخی که تأثیر قابل توجهی بر توسعه اجتماعی، معنوی و فرهنگی مردم روسیه داشت. و در مورد تقویت دولت روسیه. این تعطیلات به طور رسمی با اصلاحات قانون فدرال "در روزهای شکوه نظامی و تاریخ های به یاد ماندنی روسیه" مورخ 13 مارس 1995، که توسط رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدودف در 31 مه 2010 امضا شد، تصویب شد.

برپایی تعطیلات

در تقویم کلیسای ارتدکس، 28 ژوئیه (15 مطابق با تقویم جولیان) روز یادبود مقدس پرنس ولادیمیر برابر با حواریون، تعمید دهنده روس است. در این روز، خدمات رسمی در کلیساها برگزار می شود، راهپیمایی های مذهبی برگزار می شود، کنسرت های جشن و نمایشگاه های اختصاص داده شده به رویدادهای تاریخ کلیسا برگزار می شود.

در ژوئن 2008، پاتریارک مسکو و تمام روسیه، الکسی دوم (ریدیگر)، به نمایندگی از شورای اسقفان کلیسای ارتدکس روسیه (ROC)، خطاب به رهبری روسیه، اوکراین و بلاروس پیشنهادی برای گنجاندن روز یاد سنت ولادیمیر در میان تاریخ های یادبود ایالتی.

در آگوست 2009، دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه و ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، به وزارت فرهنگ دستور دادند تا لایحه مربوطه را تهیه کند. در ماه مه 2010، توسط رئیس دولت امضا شد.

تاریخ غسل تعمید روسیه

شاهزاده کیف ولادیمیر سویاتوسلاویچ در سال 988 غسل تعمید داده شد. طبق قدیمی ترین وقایع نگاری روسی - "داستان سال های گذشته"، این مراسم در سکونتگاه بیزانسی در کریمه - Korsun (نام یونانی - Kherson، اکنون قلمرو شهر سواستوپل) برگزار شد. به گفته منابع دیگر، ولادیمیر در کیف یا در یکی از اقامتگاه های خود در نزدیکی آن غسل تعمید داده شد.

پس از پذیرش مسیحیت، ولادیمیر دستور تخریب معابد بت پرستان در شهرهای روسیه را صادر کرد، غسل تعمید کیفی ها و بعداً بقیه ساکنان ایالت قدیمی روسیه را سازماندهی کرد. در سال 996، یک کلانشهر روسیه در کیف، تابع پاتریارک قسطنطنیه، و مقرهای اسقفی در دیگر مراکز روسیه (به ویژه، در نووگورود) تأسیس شد. در دهه 990 ساخت اولین کلیساهای سنگی و چوبی آغاز شد. به طور کلی، روند مسیحیت روسیه باستان تا قرن 12-13 تکمیل شد. غسل تعمید به شکوفایی فرهنگ، گسترش سواد و کتاب، توسعه معماری و سایر اشکال هنر کمک کرد.

به گفته مورخان، پذیرش مسیحیت توسط ولادیمیر هم به دلیل تلاش معنوی شخصی او و هم به دلایل سیاسی داخلی و خارجی بود. بت پرستی به عنوان یک ایدئولوژی دولتی برای شاهزاده مناسب نبود، زیرا با ایده تمرکز قدرت دولتی در تضاد بود. علاوه بر این، پذیرش مسیحیت باعث شد تا روسیه در صفوف قدرت های پیشرو اروپایی زمان خود معرفی شود و جایگاه بین المللی آن به میزان قابل توجهی افزایش یابد. مورخان همچنین خاطرنشان می‌کنند که ولادیمیر می‌توانست با خاطره مادر پدرش، پرنسس اولگا، که در دهه 950 در بیزانس غسل تعمید داده شد، به پذیرش مسیحیت تشویق شود.

تاریخچه جشن

در سطح ایالتی، جشن غسل تعمید روس برای اولین بار در امپراتوری روسیه در روز یادبود سنت شاهزاده ولادیمیر در 15 ژوئیه 1888 (سبک قدیمی) در ارتباط با 900 سالگرد این جشن برگزار شد. رویداد. یکی از مبتکران جشن های دولتی، دادستان ارشد شورای مقدس، کنستانتین پوبدونوستسف بود. مراسم رسمی کلیسا، راهپیمایی های مذهبی، جلسات جشن در نهادهای عمومی و دولتی و جشنواره های مردمی در سراسر کشور برگزار شد.

در 31 دسامبر 1929، مجمع اسقفان کلیسای روسیه در خارج از کشور تصمیم گرفت، در روز یادبود مقدس، پرنس ولادیمیر برابر با حواریون، به ویژه اهمیت فرهنگ ارتدکس را "در زندگی کلیسا و دولت" جشن بگیرد. از دولت روسیه.»

در سال 1987، اجلاس بیست و چهارم مجمع عمومی یونسکو خواستار جشن گرفتن "1000 سالگرد معرفی مسیحیت در روسیه به عنوان یک رویداد بزرگ در تاریخ و فرهنگ اروپا و جهان" شد. در طول سالهای پرسترویکا، سیاست دولت شوروی نسبت به کلیسای ارتدکس در آستانه سالگرد آزاد شد، برخی از صومعه ها از جمله صومعه سنت دانیلوف در مسکو، صومعه سنت وودنسکایا اپتینا به آن بازگردانده شدند. منطقه کالوگا و صومعه تولگسکی در یاروسلاول. در 29 آوریل 1988، جلسه ای بین دبیر کل کمیته مرکزی CPSU میخائیل گورباچف ​​و پاتریارک پیمن (ایزوکوف) و اعضای دائمی شورای کلیسای ارتدکس روسیه برگزار شد. برای اولین بار، مقالاتی در مورد تاریخ ارتدکس که با تبلیغات الحادی مرتبط نبود در مطبوعات شوروی ظاهر شد. کلیساها فعالیت های انتشاراتی و آموزشی را بسیار تسهیل کردند. در نتیجه، در سال 1988، رویدادهای کلیسا، اجتماعی و علمی اختصاص داده شده به هزارمین سالگرد غسل تعمید روسیه به یک رویداد بزرگ در زندگی عمومی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.

جشن خارج از کشور

در اوکراین، روز غسل تعمید کیوان روس - اوکراین هر ساله در 28 ژوئیه، روز یادبود مقدس شاهزاده ولادیمیر برابر با حواریون جشن گرفته می شود. این تعطیلات در 25 ژوئیه 2008 با فرمان ویکتور یوشچنکو، رئیس جمهور کشور (2005-2010) تأسیس شد. در بلاروس، در روز یادبود سنت شاهزاده ولادیمیر در 28 ژوئیه، کلیساهای رسمی و رویدادهای عمومی برگزار می شود (این روز وضعیت رسمی ندارد).

از کتاب های درسی مدرسه می دانیم که تبدیل روس به ایمان مسیحی در سال 988 اتفاق افتاد. متأسفانه تاریخ "خشک" و مطالب ارائه اغلب خسته کننده حتی به احساس عظمت و اهمیت رویداد برای کشور ما نمی دهد.

زمان اصلاح کاستی های سیستم آموزشی فرا رسیده است، به خصوص که یک مناسبت مهم در راه است - روز غسل تعمید روسیه، که در 28 ژوئیه جشن گرفته می شود. این دلیل چیست؟

داستان چگونگی تبدیل یک رویداد سرنوشت ساز به تعطیلات فدرال

تعطیلات ملی به افتخار نقطه عطف تاریخی که توسعه کشور ما را تعیین می کند تنها 5 سال پیش - 1 ژوئن 2010 - تأسیس شد.

این ایده نه به طور تصادفی، بلکه تحت تأثیر درخواست کلیسای ارتدکس روسیه برای اعطای وضعیت دولتی به تاریخ دوران ساز، که وزیران در سال 2008 به آن پرداختند، به ذهن رئیس جمهور وقت رسید. و این درست است: یافتن رویدادی که تأثیر مهم تری بر تقویت دولت، میراث فرهنگی و توسعه معنوی و اجتماعی کشور ما داشته باشد دشوار است.

این استدلال ها توسط سران سایر مذاهب، که در قلمرو روسیه نیز واقع شده اند، به اشتراک گذاشتند و توافق صریح داشتند: چنین روزی باید در تقویم تاریخ های به یاد ماندنی باشد.

چرا 28 ژوئیه به عنوان "ثبت نام" رسمی تعطیلات انتخاب شد؟ تاریخ از سقف گرفته نشده است: در این روز مرسوم است که یاد باپتیست روسیه - شاهزاده ولادیمیر برابر با حواریون ، که عموماً به عنوان خورشید سرخ شناخته می شود ، گرامی داشته شود.

پیشینه تاریخی تعطیلات

دوک بزرگ ولادیمیر یک شخصیت تاریخی بسیار رنگارنگ است. او که توسط پدری بت پرست بزرگ شده بود، بت های «محلی» را می پرستید و فقط درباره نجابت و وقار شنید. حیله گری قابل توجه و ذهن تیز او به او کمک کرد تا برادرش را از تاج و تخت کیف ساقط کند و فرمانروای قلمرو "کلیدی" شود و سرزمین های جدیدی را به آن ضمیمه کند: برخی با وسایل صلح آمیز و برخی دیگر با شمشیر. البته اولویت در تقویت قدرت به روش دوم داده شد.

شاهزاده ولادیمیر به خوبی می توانست به دلیل اقدامات ناپسند خود به عنوان یک حاکم وحشی و خونخوار به شهرت برسد، اگر به دلیل مشارکت مستقیم او در تبدیل سرزمین های خود به ایمان مسیحی نبود. به هر حال ، پذیرش مسیحیت شخصاً ماهیت بی رحم حاکم را تغییر داد و متعاقباً مردم با محبت او را خورشید سرخ لقب دادند. با این حال، این کمی دیرتر خواهد آمد، اما در حال حاضر اجازه دهید به دلایلی بپردازیم که شاهزاده را مجبور به انجام چنین گامی جهانی کرد که در The Tale of Bygone Years شرح داده شده است.

شاید کسی از دانستن بیشتر در مورد علایق شخصی ولادیمیر به جای پیشینه معنوی ناامید شود، اما شما نمی توانید از واقعیت تلخ آن دوران فرار کنید. اولاً، گسترش قلمروهای یک دولت واحد مستلزم رویکرد "یک شاهزاده - یک خدا" به استثنای پرستش بت های قبیله ای "تنوع" بود. ثانیاً این یک موضوع سیاست خارجی است: اروپا در آن زمان قبلاً مسیحیت را ترجیح داده بود و بر این اساس ، روسیه نمی خواست خود را در "حومه" با خدایان بت پرست خود بیابد. ثالثاً، دین جدید ایده نگرش مهربانانه نسبت به همسایه را به همراه داشت و بنیان خانواده را تقویت می کرد. شاهزاده ولادیمیر به خوبی درک کرد: خانواده همان "لانه زنبوری" است که جامعه را تشکیل می دهد. چهارمین دلیل برای معرفی سرزمین های روسیه به یک دین مشترک، انگیزه اجتناب ناپذیر در توسعه میراث معنوی، فرهنگ و نوشتار است که این کشور دریافت می کند.

چرا با توجه به تنوع ادیان، دولت به مسیحیت گروید؟ دلایل نیز در نیاز تاریخی به تقویت جایگاه جهانی روسیه نهفته است. اتحاد با بیزانس، کشوری قدرتمند از هر نظر، می تواند به این هدف کمک کند. اما فرصت مناسبی پیش آمد: امپراتور بیزانس قول داد که خواهرش آنا را با ولادیمیر ازدواج کند، اگر او در از بین بردن رقیبی که ادعای یکپارچگی بیزانس را داشت کمک کند. طبق معمول، گفته و انجام شد. درست است، یک نکته مهم از ازدواج احتمالی جلوگیری کرد: ولادیمیر یک بت پرست بود و باید تعمید می گرفت.

مورخان همچنین ادعا می کنند که شاهزاده بسیار تحت تأثیر دیدگاه های مذهبی پرنسس اولگا، مادربزرگش، که در ابتدا به مسیحیت پایبند بود، و داستان های فرستادگانی که از قسطنطنیه بازگشته بودند، بود.

به هر حال، در سال 988، ولادیمیر ابتدا به مسیحیت گروید، سپس دوازده پسر خود را به دین گروید، و سپس از همه ساکنان کیف خواست که از این الگو پیروی کنند. در آبهای دنیپر، با دستورات روحانیون بیزانسی، مراسم مقدس "بدون تعداد" انجام شد.

اگر مسیحیت به روسیه نمی آمد چه اتفاقی می افتاد؟ تصور ترسناک است، زیرا رشد نه تنها به هنر، نه سیستم آموزشی و نه معماری داده نمی شد... اما چیز دیگری بسیار مهمتر است: ظهور یک دین جدید روحیه نه تنها شاهزاده ولادیمیر را کاملاً تغییر داد. که با اعمال بعدی خود عنوان قدیس را به دست آورد، بلکه میلیون ها اسلاو معمولی را نیز به خود اختصاص داد. به همین دلیل، ما از شما می خواهیم که یک استراحت کوتاه داشته باشید، به یاد و خاطره برابر با رسولان ولادیمیر باپتیست ادای احترام کنید و در مورد مطابقت شیوه زندگی فعلی خود با شخصیت اخلاقی واقعی مردم اسلاو فکر کنید. برای انجام این کار، به هر حال، حتی لازم نیست تا 28 جولای صبر کنید.

غسل تعمید روسیه با پذیرش مسیحیت و اعلام آن توسط شاهزاده ولادیمیر به عنوان دین دولتی در سال 988 مشخص شد. این لحظه نقطه عطفی برای دولت روسیه شد. اهمیت این تعطیلات را نمی توان دست کم گرفت. 1030 امین سالگرد غسل تعمید روسیه به ما یادآوری می کند که ما مردمی متحد و قوی با تاریخ بزرگ هستیم.

1030 سالگرد غسل تعمید روسیه امروز توسط میلیون ها نفر در روسیه و خارج از کشور جشن گرفته می شود. باشد که هر کدام از آنها خانه ای گرم و دنج داشته باشند و آرامش و رفاه در خانواده ها حاکم شود. ما باید عظمت اجداد خود را به یاد داشته باشیم، به ارزش های ارتدکس و سنت های چند صد ساله خود احترام بگذاریم. تعطیلات مبارک!

غسل تعمید روسیه، اول از همه، اقدامی برای تأیید مسیحیت، پیروزی آن بر بت پرستی به معنای سیاسی بود (زیرا ما به طور خاص در مورد دولت صحبت می کنیم، نه یک فرد). از آن زمان به بعد، کلیسای مسیحی در ایالت کیف-روسیه نه تنها یک نهاد عمومی، بلکه یک نهاد دولتی نیز شد. به طور کلی، غسل تعمید روسیه چیزی جز تأسیس یک کلیسای محلی نبود که توسط اسقف نشین در کلیساهای محلی اداره می شد، که در سال 988 انجام شد. . (احتمالاً 2-3 سال بعد) به ابتکار دوک بزرگ ولادیمیر (+1015).

با این حال، داستان ما ناهماهنگ خواهد بود اگر ابتدا شرایط نفوذ و تثبیت مسیحیت در کشور ما و اینکه موعظه مسیحی در روسیه باید با چه دنیای دینی، یعنی بت پرستی، مواجه می شد، ارائه نکنیم.

بنابراین، آیین بت پرستی اسلاوهای باستان چیزی را که کاملاً تنظیم شده بود نشان نمی داد. آنها اول از همه عناصر طبیعت مرئی را می پرستیدند:به خواست خدا (خدای خورشید، بخشنده نور، گرما، آتش و انواع منفعت ها؛ خود نورانی نامیده می شد.خرسوم ) وولز ( مو ) — به خدای حیوانی (حامی گله ها). خدای مهم دیگر بودپرون - خدای رعد و برق، رعد و برق و رعد و برق مرگبار، وام گرفته شده از فرقه بالتیک (لیتوانی Perkūnas). باد شخصیت پردازی شداستری-خدا . آسمانی که دژد خدا در آن سکونت داشت نامیده شدسواروگ و پدر خورشید به شمار می رفت; چرا انشاءالله نام پدری انتخاب شد؟سواروژیچ . خدای زمین نیز مورد احترام بود -زمین مادر پنیر ، نوعی خدای زن- موکوش و همچنین اهدا کنندگان مزایای خانوادگی -جنس وزن در حال زایمان.

با این وجود، تصاویر خدایان همان وضوح و قطعیت را در میان اسلاوها به عنوان مثال در اساطیر یونان دریافت نکردند. هیچ معابد، هیچ طبقه خاصی از کشیشان، یا هیچ ساختمان مذهبی وجود نداشت. در برخی نقاط، تصاویر مبتذل خدایان را در مکان های باز قرار می دادند - بت های چوبی و سنگزنان . برای آنها قربانی می شد، حتی گاه انسانی، و این حد و مرز فرقه بت پرستی بود.

بی نظمی فرقه بت پرستی گواه عمل زنده آن در میان اسلاوهای پیش از مسیحیت بود. این حتی یک فرقه هم نبود، بلکه شیوه ای طبیعت گرایانه برای دیدن جهان و جهان بینی بود. دقیقاً در آن حوزه‌هایی از آگاهی و جهان‌بینی بود که مسیحیت اولیه روسی هیچ جایگزینی ارائه نمی‌کرد که ایده‌های بت پرستی تا دوران مدرن ادامه داشت. فقط در نیمه دوم قرن نوزدهم. با توسعه سیستم آموزشی زمستوو، این اشکال ایدئولوژیک باثبات، شکلی متفاوت و مسیحی‌تر (گویا مدرسه) از آگاهی قومی و طبیعت‌گرایانه ارائه شد.

قبلاً در دوره باستان، این مقولات ایدئولوژیک پایدار توسط مسیحیت اقتباس شده بود، گویی به نمادهای مسیحی تبدیل شده بود و گاهی اوقات محتوای نمادین کاملاً مسیحی را به دست می آورد. در نتیجه، به عنوان مثال، نام خور (و)سا، نماد خورشید به عنوان نوعی دایره آتشین (خوب , کلو ) در آسمان شروع به صدا زدن لوستر گرد کردند که نوری را در کلیسا ساطع می کند ، که اتفاقاً در زیر گنبد قرار دارد ، که همچنین نمادی از فلک در نمادگرایی معبد است. مثال‌های مشابه را می‌توان چند برابر کرد، اما هدف این مقاله نیست، بلکه تنها توضیح کافی برای این پدیده مهم است.

به طور ضمنی گفته می شود که تلفیق ایدئولوژیک ادامه بت پرستی در مسیحیت روسی نبود، بلکه فقط نوعی «ابزار» بود. در فرآیند درک نمادهای مسیحی، خواه ناخواه، از دسته بندی های سنتی تر برای جهان بینی اسلاو استفاده می شد، گویی گیرنده های خاصی که یک اسلاو (خواه یک جنگجو، یک شخم زن یا یک روحانی) انتزاعات یک آموزه جدید را درک می کند. به آنها.

با این حال، در هم تنیدگی (همسان سازی) نمادها لزوماً نشان دهنده نفوذ گسترده ایدئولوژی بت پرستی به دکترین مسیحی در میان اسلاوهای تازه مسلمان شده نیست، که به وضوح با از بین رفتن کیش یکی از محبوب ترین خدایان اسلاو، Dazhd-God، گواه است. ، با درک آنیمیستی (حیوانی) از تغییر نور و گرما (تابستان و زمستان) مرتبط است. علاوه بر این، چنین ترکیبی از سنت های ایدئولوژیک و آیینی نه تنها برای اسلاوها، بلکه همچنین برای جهان یونانی-رومی که مسیحیت را به عنوان دست اول پذیرفته بودند، مشخص بود.

آیین اجداد حتی بیشتر از آیین طبیعت مرئی در میان اسلاوهای شرقی توسعه یافت. رئیس قبیله که مدتها مرده بود بت بود و حامی فرزندانش محسوب می شد. اسمش بوددر اصل از یاچشمک زدن ( جد ). نباتی نیز به او تقدیم می کردند. چنین نظم فرقه ای در شرایط زندگی قبیله ای اسلاوهای باستان بوجود آمد و وجود داشت. زمانی که در دوره‌های بعدی تاریخ پیش از مسیحیت، روابط قبیله‌ای شروع به از هم پاشیدگی کرد و خانواده‌ها در خانواده‌های جداگانه، مکانی ممتاز، منزوی شدند.به نوعی جد خانواده وارد شد -براونی، حامی دادگاه، به طور نامرئی خانواده خود را اداره می کند. اسلاوهای باستان معتقد بودند که ارواح مردگان همچنان در زمین پرسه می زنند و در مزارع، جنگل ها، آب ها زندگی می کنند.جن، پری دریایی، پری دریایی) - تمام طبیعت به نظر او دارای نوعی روح بود. او به دنبال برقراری ارتباط با او، مشارکت در تغییرات او بود و این تغییرات را با تعطیلات و آیین ها همراه می کرد. به این ترتیب یک دایره یک ساله از تعطیلات بت پرستی ایجاد شد که با احترام به طبیعت و آیین اجداد همراه بود. با مشاهده تغییر صحیح زمستان و تابستان، اسلاوها روزهای اعتدال پاییز و بهار را با تعطیلات جشن گرفتند.سرود (یافصل پاييز به استقبال بهار (تپه قرمز ) ، تابستان را دیدم (غسل کرد ) و غیره. در همان زمان ، تعطیلات مربوط به مردگان بود -اعیاد خاکسپاری (بیداری جدول).

با این حال، اخلاق اسلاوهای باستان با تقوای "ویژه" متمایز نمی شد، به عنوان مثال، دشمنی با خون انجام می شد. تا قبل از یاروسلاو حکیم، قدرت شاهزاده در روسیه کارکرد قضایی نداشت و مجازات مجرمان کار بستگان قربانی بود. دولت البته در چنین لینچگری دخالتی نداشت و آن را عنصری می دانستحقوق عرفی (یادگاری از پیشاولیتعمومی روابط). علاوه بر این، تجارت برده گسترش یافت. و اگرچه این صنعت اصلی صادرات نبود ، به عنوان مثال ، در بین نورمنها ، اسلاوها این را نادیده نمی گرفتند ، اگرچه نه در چنین مقیاس گسترده ای.

نتیجه اصلی که باید بگیریم این است که اسلاوها حتی دورترین تصوری از خدای یگانه خالق مسیحیت نداشتند. دین بت پرستی اسلاوها به هیچ وجه خداجویانه نبود، مثلاً بت پرستی یونانیان باستان، بلکه طبیعت گرایانه بود که به مشاهده و پرستش عناصر طبیعی ناشناخته راضی بود. این واقعیت، شاید، به شیوایی ترین گواه بر ماهیت درک مسیحیت، جدید برای اسلاوها، و ارتباط آن با بت پرستی سنتی است. بنابراین، این واقعیت که تمام اسلاوها، از جمله اسلاوها، مقدر بودند که سنت سنت را بپذیرند. غسل تعمید مشارکت بزرگ مشیت الهی است.

روز غسل تعمید روسیه امروز توسط میلیون ها نفر در سراسر جهان جشن گرفته می شود. تاریخ دقیقی برای غسل تعمید روسیه وجود ندارد، اما از سال 2010 این جشن در سطح ایالتی در روسیه در روز یادبود سنت شاهزاده ولادیمیر، که روس را در سال 988 غسل تعمید داد، جشن گرفته می شود.

این اتفاق در Chersonesos، کریمه رخ داد.

در زیر خزانه های دعای چند صد ساله کلیسای جامع سنت ولادیمیر در Chersonesos ویرانه های تاریخی یک کلیسای باستانی وجود دارد که طبق افسانه ها، شاهزاده ولادیمیر در آن غسل تعمید داده شده است.

غسل تعمید روسیه به عنوان یک رویداد تاریخی

988 - همه این تاریخ را از مدرسه می دانند. بسیار می گوید: در روسیه، شرک بت پرستی، آغشته به آیین های عرفانی و قربانی ها، به وجود خود پایان داد و دوره جدیدی در تاریخ توسعه معنوی کشور آغاز شد.

لحظه ای که مردم اسلاو غسل تعمید را پذیرفتند در وقایع نگاری معروفی که تا به امروز باقی مانده است ثبت شد: "داستان سال های گذشته". بر اساس یک منبع تاریخی باستانی، مراسم مقدس در آبهای رودخانه دنیپر برگزار شد.

بسیاری از این سؤال رنج می برند: چرا شاهزاده ولادیمیر مسیحیت ارتدکس را انتخاب کرد؟

ولادیمیر یاسنوی سولنیشکو

شاهزاده کیف، سنت ولادیمیر برابر با حواریون، صراحتاً یک چهره رنگارنگ در تاریخ است. مورخان ادعا می کنند که شاهزاده کیف با عشق سیری ناپذیرش به زنا متمایز شده است. علاوه بر این، ولادیمیر خدایان بت پرست را می پرستید. به دستور شاهزاده، در همان ابتدای سلطنت او، معبدی در کیف ساخته شد که در آن مجسمه های شش خدای اصلی مورد احترام مسیحیان آینده، از جمله ولز، موکوش و پرون وجود داشت.

شاهزاده ذاتاً فاتح بود. مدیریت اصلی وی بر کشور به تقویت و گسترش مرزها بر می گشت. ولادیمیر به دلیل اعمال و احساسات ناشایست خود، اگر ارتدکس در زندگی مردم اسلاو به موقع ظاهر نمی شد، می توانست عنوان خونخوار یا بی رحم را به دست آورد. دین جدید روح باطل را به طور اساسی تغییر داد، گویی شخص دوباره متولد شده است.

و امروز ما شاهزاده را با نام ولادیمیر کبیر، ولادیمیر باپتیست می شناسیم. اما زیباترین عنوان توسط حماسه های عامیانه به قدیس داده شد: ولادیمیر خورشید پاک.

نوه مقدس پرنسس اولگا برابر با حواریون ، در جوانی شاهزاده ولادیمیر یک بت پرست خشن ، یک جنگجوی بی رحم ، عاشق زنان و شراب بود. این تغییر معجزه آسا او را به حاکم مقدس روسیه شگفت انگیزتر می کند.

آغاز یک تغییر شگفت انگیز، قسمت غم انگیز مرگ اولین شهدای اسلاو برای مسیح بود. رسم بت پرستان حاکم را ملزم می کرد که پس از یک لشکرکشی پیروزمندانه علیه یاتوینگ ها، قربانی خونینی برای خدای اسلاوی پروون کند. قرعه کشی شد و بر سر پسری به نام جان افتاد. پدرش تئودور از تحویل پسرش امتناع کرد و مسیحیت او را اعلام کرد. جمعیت خشمگین به طرز وحشیانه ای پدر و پسر را کشتند که اولین شهدای روسیه شدند.

شهید تئودور در حال مرگ گفت: شما خدایان ندارید، بلکه درختان دارید، امروز آنها را دارید، اما فردا می پوسند... فقط یک خداست که آسمان و زمین، ستارگان و ماه، خورشید را آفرید. و انسان.»

قربانی خونین تأثیر عمیقی بر شاهزاده گذاشت و یکی از دلایل جستجوی یک ایمان جدید شد.

به عنوان یک سیاستمدار خردمند ، شاهزاده فهمید که وحشی گری بت پرستی منسوخ شده است ، عدم اتحاد مردم ، هر قبیله ، که هر قبیله از خدایان خود احترام می گذارد ، نمی تواند قدرت لازم را برای اسلاوها به ارمغان بیاورد. شاهزاده قبلاً سعی کرده بود با انجام اصلاحات بت پرستی مردم را متحد کند و از مردم خواسته بود به بت هایی که در تپه کیف قرار داده شده بودند ایمان بیاورند. درست نشد. خون انسان پایه محکمی برای دولت کیف ایجاد نکرد. به نفع میهن و دولت، پذیرش یک ایمان ضروری بود، ایمانی که قبایل ناهمگون را در یک قوم متحد کند و این امر به مقاومت در برابر دشمنان و جلب احترام متحدان کمک می کند. شاهزاده باهوش این را فهمید، اما چگونه در حالی که هنوز مشرک بود، می‌توانست بفهمد کدام ایمان درست است؟

این شایعه که شاهزاده از ایمان بت پرستی ناراضی بود و به فکر تغییر آن بود، به سرعت پخش شد. کشورهای همسایه علاقه مند بودند که روس ها ایمان آنها را بپذیرند. در سال 986، سفیران با پیشنهاد پذیرش دین خود نزد شاهزاده آمدند.

اولین کسانی که آمدند بلغارهای ولگا بودند که به اسلام اعتقاد داشتند.

آنها گفتند: "شاهزاده، به نظر می رسد تو عاقل و قوی هستی، اما قانون واقعی را نمی دانی. به محمد ایمان بیاور و به او تعظیم کن.» شاهزاده پس از سؤال از قانون آنها و شنیدن ختنه نوزادان، ممنوعیت خوردن گوشت خوک و نوشیدن شراب، اسلام را رها کرد.

سپس آلمانی های کاتولیک آمدند و گفتند:

"ما از طرف پاپ نزد شما فرستاده شدیم که به ما دستور داد به شما بگوییم: "ایمان ما نور واقعی است" ... اما ولادیمیر پاسخ داد: "برگردید، زیرا پدران ما این را نپذیرفتند." در واقع، در سال 962، امپراتور آلمان یک اسقف و کشیشان را به کیف فرستاد، اما آنها در روسیه پذیرفته نشدند و "به سختی فرار کردند".

پس از آن یهودیان خزر آمدند.

آنها معتقد بودند که چون دو مأموریت قبلی شکست خورده است، به این معنی است که نه تنها اسلام، بلکه مسیحیت نیز در روسیه رد شده است و بنابراین یهودیت باقی مانده است. «بدانید که مسیحیان به کسی که پدران ما زمانی او را مصلوب کردند ایمان دارند، اما ما به خدای یگانه ابراهیم، ​​اسحاق و یعقوب ایمان داریم.» ولادیمیر پس از گوش دادن به یهودیان در مورد قوانین و قوانین زندگی آنها پرسید: "به من بگو، وطن شما کجاست؟" یهودیان صادقانه پاسخ دادند: "وطن ما در اورشلیم است، اما خدا که بر پدران ما خشمگین بود، ما را در کشورهای مختلف پراکنده کرد و سرزمین ما را به قدرت مسیحیان سپرد."

ولادیمیر نتیجه‌گیری درستی داشت: «اگر چنین است، پس چگونه به دیگران آموزش می‌دهی وقتی که خودت از جانب خدا طرد می‌شوی؟ اگر خدا از شریعت تو راضی بود، تو را در سرزمین های بیگانه پراکنده نمی کرد. یا می خواهی ما هم به همین سرنوشت دچار شویم؟» بنابراین یهودیان رفتند.

پس از این، یک فیلسوف یونانی در کیف ظاهر شد. تاریخ نام او را حفظ نکرده است ، اما این او بود که با سخنرانی خود در مورد ارتدکس توانست قوی ترین تأثیر را بر شاهزاده ولادیمیر بگذارد. فیلسوف به شاهزاده در مورد کتاب مقدس عهد عتیق و جدید، در مورد بهشت ​​و جهنم، در مورد اشتباهات و توهمات ادیان دیگر گفت. در پایان، او تصویری از آمدن دوم مسیح و آخرین داوری را نشان داد. دوک اعظم که از این تصویر شگفت زده شده بود، گفت: "برای کسانی که در سمت راست ایستاده اند خوب است و وای بر کسانی که در سمت چپ ایستاده اند." فیلسوف به این پاسخ گفت: "اگر می خواهی در سمت راست بایستی، تعمید بگیر."

و اگرچه شاهزاده ولادیمیر تصمیم نهایی را نگرفت ، اما جدی فکر کرد. او می‌دانست که مسیحیان بیشتر و بیشتر هم در تیم و هم در شهر وجود دارند، بی‌باک بودن قدیس‌های تئودور و جان را به یاد آورد که با اعتراف عیسی مسیح به مرگ خود رفتند، و مادربزرگش اولگا را به یاد آورد که در با وجود همه، تعمید مسیحی را پذیرفت. چیزی در روح شاهزاده شروع به متمایل شدن به ارتدکس کرد ، اما ولادیمیر هنوز جرات انجام کاری را نداشت و پسران و بزرگان شهر را برای شورایی جمع کرد. آنها بودند که به شاهزاده توصیه کردند "مردان مهربان و عاقل" را به کشورهای مختلف بفرستند تا بتوانند در واقع نحوه پرستش مردمان مختلف خدا را با هم مقایسه کنند.

پس از بازدید از خدمات مذهبی مسلمانان و لاتین ها، سفیران شاهزاده ولادیمیر وارد قسطنطنیه شدند و در کلیسای جامع ایاصوفیه شرکت کردند. به معنای واقعی کلمه، آنها مجذوب زیبایی اخروی عبادت آنجا بودند. مراسم ارتدکس تأثیری فراموش نشدنی بر آنها گذاشت.

پس از بازگشت به کیف، سفیران به شاهزاده ولادیمیر گفتند: "در طول خدمت، ما متوجه نشدیم کجا هستیم: آنجا، در بهشت ​​یا اینجا روی زمین. ما حتی نمی توانیم در مورد قداست و وقار آیین های عبادت یونانی به شما بگوییم. اما ما کاملاً مطمئن هستیم که در معابد یونانی خود خدا در کنار نمازگزاران حضور دارد و پرستش یونانی از همه بهتر است. ما هرگز این جشن مقدس را فراموش نمی کنیم و دیگر نمی توانیم به خدایان خود خدمت کنیم.»

پسران در این باره گفتند: "اگر قانون یونان از همه بهتر نبود، مادربزرگ شما شاهزاده اولگا، عاقل ترین مردم، آن را نمی پذیرفت." "از کجا باید تعمید دریافت کنیم؟" - از شاهزاده پرسید. جواب دادند: «و هر جا که بخواهی تو را می پذیریم».

فقط باید منتظر لحظه مناسب برای پذیرش مسیحیت بود. چنین فرصتی به زودی پیش آمد.

امپراتوری بیزانس یک متحد قدرتمند، دولتی با فرهنگ عالی، علم و فناوری توسعه یافته است. در سال 987، شورشی در بیزانس علیه امپراتوران قانونی برخاست. با توجه به تهدید مرگبار، امپراتور واسیلی دوم فوراً برای کمک به شاهزاده ولادیمیر مراجعه کرد. فرصت برای ظهور غیرمنتظره روسیه در عرصه بین المللی مناسب ترین بود!

شاهزاده ولادیمیر در ازای وعده غسل ​​تعمید و ازدواج با دختر امپراتور آنا به بیزانس در سرکوب شورش نظامی کمک نظامی می کند. یونانیان حیله گر تصمیم گرفتند شاهزاده را فریب دهند و ازدواج را به تاخیر انداختند. در پاسخ، او Chersonesus، بندر باستانی دریای سیاه - اساس نفوذ یونان در منطقه دریای سیاه را تصرف کرد. سپس امپراتور واسیلی، با آرزوی یک نتیجه مسالمت آمیز برای درگیری، آنا را به کرسونسوس می فرستد و به او یادآوری می کند که باید با یک مسیحی ازدواج کند نه یک بت پرست.

پرنسس آنا همراه با کشیشان وارد کورسون شد. همه چیز به سمت غسل تعمید دوک بزرگ پیش می رفت. البته، هوش و قدرت نظامی او تصمیم زیادی گرفت. با این حال، برای اطمینان بصری و آشکار، خود خدا مستقیماً در وقایع مداخله کرد: شاهزاده ولادیمیر نابینا شد.

شاهزاده آنا پس از اطلاع از این موضوع، او را فرستاد تا به او بگوید: "اگر می خواهی خوب شوی، پس هر چه زودتر غسل تعمید بده." پس از آن بود که ولادیمیر دستور داد تا همه چیز لازم برای غسل تعمید مقدس را آماده کند.

مراسم غسل تعمید توسط اسقف کورسون به همراه روحانیون انجام شد و به محض اینکه ولادیمیر در چاه غسل ​​تعمید فرو رفت، به طور معجزه آسایی بینایی خود را به دست آورد. وقایع نگاری کلماتی را که شاهزاده به طور نمادین پس از غسل تعمید بیان کرد حفظ کرده است: "اکنون من خدای واقعی را دیدم، این واقعاً یک تجلی بود، نه تنها جسمانی، بلکه روحانی". ملاقات شخصی با خداوند در حفره های قلب سنت ولادیمیر انجام شد. از این لحظه مسیر شاهزاده ولادیمیر به عنوان یک مرد مقدس و کاملاً وقف مسیح آغاز می شود.

بسیاری از گروه شاهزاده، با دیدن معجزه شفای او، غسل تعمید مقدس را در اینجا در خرسونسوس دریافت کردند. ازدواج دوک بزرگ ولادیمیر با پرنسس آنا نیز انجام شد.

شاهزاده شهر خرسونسوس را به عنوان هدیه ای برای عروس سلطنتی به بیزانس برگرداند و در همان زمان معبدی را به نام سنت جان باپتیست به یادبود غسل تعمید او در شهر بنا کرد. در مورد زنان باقی مانده که در بت پرستی به دست آورده بودند، شاهزاده آنها را از وظایف زناشویی آزاد کرد.

بنابراین، پس از غسل تعمید، شاهزاده زندگی جدیدی را به معنای واقعی کلمه آغاز کرد.

به محض ورود به کیف، سنت ولادیمیر بلافاصله پسران خود را غسل تعمید داد. تمام خانه او و بسیاری از پسران غسل تعمید داده شدند.

سپس شاهزاده برابر با حواریون شروع به ریشه کن کردن بت پرستی کرد و دستور داد بت ها را سرنگون کنند، همان بت هایی که خود چندین سال پیش ساخته بود. تغییری قاطع در قلب، ذهن و کل دنیای درونی شاهزاده رخ داد. با بت هایی که روح مردم را تیره می کردند و قربانی های انسانی را می پذیرفتند دستور داده شد که با آنها به شدیدترین وجه برخورد شود. برخی را سوزاندند، برخی دیگر را با شمشیر تکه تکه کردند، و "خدای" اصلی پرون را به دم اسبی بستند، از کوه در امتداد خیابان به پایین کشیدند، با قمه زدند و سپس به آب های دنیپر انداختند. . Vigilantes در کنار رودخانه ایستاد و بت را از ساحل دور کرد: به دروغ قدیمی بازگشتی وجود ندارد. پس روس با خدایان بت پرست خداحافظی کرد.

در سال 988، بزرگترین غسل تعمید اسلاوها در تاریخ روسیه در سواحل دنیپر برگزار شد. شاهزاده اعلام کرد: "اگر کسی فردا به رودخانه نیاید - خواه ثروتمند، فقیر، یا گدا، یا برده - دشمن من خواهد بود." این بدان معنا بود که کسانی که با وصیت شاهزاده مخالف بودند می توانستند وسایل خود را جمع کنند و به دنبال خانه جدیدی در ایالت دیگر بگردند. با این حال، وقایع نگار خاطرنشان می کند که مردم عادی با خوشحالی وصیت شاهزاده را می پذیرند: "مردم با شنیدن این سخن، با خوشحالی رفتند و خوشحال شدند و گفتند: اگر این خیر نبود، شاهزاده ما و پسران این را نمی پذیرفتند."

مدت کوتاهی بعد کیوان روس غسل تعمید یافت.

این رویدادها - غسل تعمید روسیه و سرنگونی بت پرستی - آغازی برای یک دولت جدید روسیه شد. هنوز صفحات تاریک، بدبختی ها و شرارت های زیادی در تاریخ دولت وجود خواهد داشت، اما روسیه دیگر بت پرست نخواهد بود.

با تبدیل شدن به یک مسیحی، سنت شاهزاده ولادیمیر به عنوان ولادیمیر "خورشید سرخ" - بهترین حاکم روسیه در حافظه مردم باقی ماند. او با مثال خود به مردم نشان داد که چگونه زندگی کنند.

رحمت به رعایای خود، صدقه دائمی به فقرا، کمک های ثروتمند به رفاه کلیسای مقدس، ساختن کلیساها، دفاع مطمئن از دولت، گسترش مرزهای آن - همه اینها مردم را به سمت او جذب کرد.

شاهزاده چنان مهربان شد که مجازات اعدام را برای جنایتکاران ممنوع کرد. میزان جرم و جنایت افزایش یافته است. سپس مقامات کلیسا شروع به درخواست از حاکم کردند که برای جلوگیری از شر، مجازات اعدام را بازگرداند.

در سن حدود 60 سالگی، که طبق استانداردهای آن زمان سنی بسیار پیر محسوب می شد، شاهزاده قدیس ولادیمیر با آرامش به خداوند رفت.

بقایای مقدس او در مقبره کلیسای ده قرار داده شد، که به افتخار رحلت خدای مقدس در تپه کیف - محل قتل اولین شهدای تئودور و پسرش جان، ساخته شده است.

در جای قلم یک تخته سنگ مرمر خاکستری تیره با یک صلیب سفید وجود دارد و در کنار آن یک سخنرانی با کتیبه وجود دارد: "بخشی از آثار مقدس مقدس دوک بزرگ ولادیمیر، که در ماه ژوئیه به صومعه Chersonesos منتقل شد. ، به دستور امپراتور فقید الکساندر دوم در بوز. این ارزشمندترین یادگار در سال 1859 از کلیسای خانه کوچک کاخ زمستانی در سن پترزبورگ به کلیسای جامع منتقل شد. فونت و منبر توسط یک شبکه روباز ساخته شده از سنگ مرمر سفید محصور شده است.

در میان زیارتگاه های کلیسای جامع سنت ولادیمیر ذراتی از بقایای 115 قدیسان وجود دارد که در کلیسای ارتدکس تجلیل شده اند. در محراب کلیسای فوقانی نماد معجزه آسای کورسون مادر خدا وجود دارد.

طبق افسانه، خود شاهزاده ولادیمیر این نماد را به Chersonesos آورد.

در 28 ژوئیه، کلیساهای ارتدکس در اوکراین، روسیه، بلاروس و سایر کشورها با موجی از زنگ ها متحد می شوند که در ظهر به وقت محلی از کامچاتکا آغاز می شود، به کیف، مسکو می رسد و بیشتر به سمت اروپا می رود.

اجداد ما ایمان مسیحی را پذیرفتند و همراه با آن سیستمی از ارزشها را پذیرفتند که قدرت اخلاقی آن چنان است که هیچ فراز و نشیب تاریخی نمی تواند آن را از بین ببرد. و اگرچه امروز ما در کشورهای مختلف زندگی می کنیم، این بنیاد معنوی مشترک است و همه اقوام اسلاوی برادر را متحد می کند.

میراث معنوی نیز رایج است، به ویژه صومعه ها و معابدی که زائران بدون توجه به مرزها از آنها بازدید می کنند.

ارتدکس چیزی است که به شدت روسیه سفید، کوچک و بزرگ را متحد می کند.

28 ژوئیه تعطیلات به افتخار یکی از نقاط عطف اصلی در تاریخ روسیه - اعلام مسیحیت به عنوان دین دولتی در سال 988 - چندی پیش تأسیس شد. 1 ژوئن 2010. رئیس جمهور دیمیتری مدودف اصلاحات قانون فدرال "در روزهای افتخار نظامی و تاریخ های به یاد ماندنی در روسیه" را تصویب کرد. روز غسل تعمید روسیه در لیست تاریخ های به یاد ماندنی ظاهر شد. کلیسای ارتدکس روسیه پیشنهادی برای دادن وضعیت به این رویداد تاریخی ارائه کرد.

28 ژوئیه برای تعطیلات انتخاب شد - در این روز یاد و خاطره شاهزاده ولادیمیر برابر با رسولان ، همچنین به عنوان ولادیمیر خورشید سرخ شناخته می شود. ولادیمیر نوه دوشس بزرگ اولگا بود که در قسطنطنیه غسل ​​تعمید یافت و سعی کرد عشق و احترام به ایمان مسیحی را در فرزندان خود القا کند. افسانه ای وجود دارد که چگونه ولادیمیر یک دین مناسب برای مردم خود انتخاب کرد.

طبق افسانه، شاهزاده تحت تأثیر داستان های فرستادگان خود که آنها را به قسطنطنیه فرستاد و با شگفتی از شکوه خدمات کلیسا برگشتند، به نفع ارتدکس انتخاب کرد. از نظر تاریخی، غسل تعمید روسیه به دلایل متعددی انجام شد. اولاً، اتحاد سرزمین ها مستلزم کنار گذاشتن خدایان قبیله ای و معرفی دین توحیدی بر اساس اصل «یک دولت، یک شاهزاده، یک خدا» بود. ثانیاً، کل جهان اروپا تا آن زمان مسیحیت را پذیرفته بود. و ثالثاً، آشنایی با فرهنگ مسیحی به کشور انگیزه قوی برای توسعه داد.

ولادیمیر به گسترش مسیحیت در روسیه کمک کرد، شهرهای جدید ساخت و کلیساها را در آنها بنا کرد. پس از کیف، شهرهای دیگر ارتدکس را پذیرفتند. با این حال، غسل تعمید روسیه در واقع برای چندین قرن به طول انجامید - تا اینکه مسیحیت در نهایت عقاید بت پرستی را شکست داد. جالب اینجاست که در اوکراین تاریخ مشابهی از سال 2008 جشن گرفته شده است. همسایگان ما این تعطیلات را روز ظهور کیوان روسیه-اوکراین می نامند و همچنین در 28 ژوئیه می افتد.

این مربوط به خیلی وقت پیش است. اجداد ما که اسلاوهای شرقی نامیده می شدند در قلمرو اوکراین امروزی و غرب روسیه زندگی می کردند. این قبایل پراکنده بودند و غالباً با یکدیگر می جنگیدند. هر قبیله توسط شاهزادگان اداره می شد. مهمترین آنها شاهزاده کیف بود. شهر او کیف بزرگترین شهر بود و چندین قبیله به تدریج در اطراف کیف متحد شدند. زمان کیوان روس فرا رسیده است.

در پایان قرن دهم، شاهزاده ولادیمیر شاهزاده کیف شد. او کوچکترین پسر شاهزاده سواتوسلاو بود. مردم ولادیمیر را خورشید سرخ می نامیدند. این یک لقب شایسته بود. مردم به شاهزاده احترام می گذاشتند زیرا او به فکر مردم و امنیت آنها بود. دوران او به عنوان فرمانروای روسیه اوج واقعی دولت بود.

یکی از شایستگی های شاهزاده ولادیمیر خورشید سرخ غسل تعمید روسیه در سال 988 بود.

قبل از ظهور، اسلاوهای شرقی به خدایان مختلفی اعتقاد داشتند: Perun، Stribog، Dazhdbog، Svarog و دیگران. هر یک از این خدایان بخشی از زندگی مردم، پدیده های طبیعی، عناصر را "مدیریت" می کردند.



برای پرستش این خدایان و دیگر خدایان، اسلاوها بت های مقدس را در میدان ها قرار می دادند، تعطیلات و آیین ها را در نزدیکی آنها برگزار می کردند، قربانی می کردند و دعا می کردند، درخواست برداشت خوب، شکار یا ماهیگیری موفق داشتند. به این بت پرستی یا بت پرستی می گفتند.

شاهزاده ولادیمیر مردی روشنفکر بود، با حاکمان کشورهای همسایه ارتباط برقرار کرد و دید که در کشورهای اروپایی دیگر ایمانی مانند روسیه وجود ندارد. آنها به یک خدا - عیسی مسیح - ایمان داشتند. و ایمان را مسیحیت نامیدند.

و شاهزاده ولادیمیر تصمیم گرفت ایمان مسیحی را به روسیه کیوان معرفی کند. برای انجام این کار، لازم بود بت های اسلاوی را از بین ببریم. ولادیمیر دستور داد خدایان سابق را بسوزانند یا در رودخانه غرق کنند. به دستور ولادیمیر، مهمترین خدای اسلاو پروون از ساحل بلند دنیپر به داخل آب پرتاب شد.


در 28 ژوئیه، شاهزاده ولادیمیر، همراه با خانواده، جوخه و ساکنان کیف، به سواحل دنیپر آمدند. کشیشان مسیحی که توسط ولادیمیر به کیف دعوت شده بودند نیز آمدند. آنها یک مراسم غسل تعمید را انجام دادند: آنها یک صلیب، نماد مسیحیت، را در آب های Dnieper پایین آوردند و مردم را مجبور کردند تا لباس های زیر خود را در بیاورند و با ورود به آب، سه بار سر خود را فرو ببرند. اعتقاد بر این بود که آب مبارک تمام بدی ها را از مردم شسته و روح آنها را پاک می کند. وقتی جشن به پایان رسید، مردم کیف مسیحی اعلام شدند. در پایان قرن دهم، اکثریت ساکنان روسیه مسیحیت را از طریق غسل تعمید با آب و صلیب پذیرفتند.


دین جدید بلافاصله در جامعه تثبیت نشد. بت پرستی از نزدیک با مسیحیت در هم تنیده است و در تعطیلات عامیانه مانند ماسلنیتسا، کراسنایا گورکا، تعطیلات ایوان کوپلا و دیگران باقی می ماند. غسل تعمید روسیه در همه جا به طور مسالمت آمیز برگزار نشد. ساکنان شهرها به مذهب جدید اعتراض کردند و مخفیانه بت ها را پرستش کردند.

همه اینها خیلی وقت پیش اتفاق افتاد که اکنون بسیاری از مردم نمی دانند، به عنوان مثال، چه نوع تعطیلات Maslenitsa است، بت پرستی یا مسیحی؟

اهمیت غسل تعمید روسیه برای دولت بسیار زیاد بود. تماس با سایر کشورهای مسیحی اروپا تقویت شد. اینها هم ارتباطات تجاری و هم فرهنگی بود. روسیه شروع به تجارت با همسایگان خود کرد، هنرمندان و معماران اروپایی به کیف آمدند. آنها اولین کلیساهای مسیحی را در کیف و سایر شهرها ساختند و تزئین کردند.

کشیشان یونانی و بلغاری که توسط ولادیمیر دعوت شده بودند، کتاب هایی با محتوای کلیسا و سکولار آوردند. آنها اولین خدمات ارتدکس را در کلیساها انجام دادند، کتب مقدس را از یونانی به اسلاوی کلیسای قدیم ترجمه کردند و به اهل محله یاد دادند که کتاب مقدس و کتاب مقدس را درک کنند.

با پذیرش مسیحیت، شکوفایی فرهنگ باستانی روسیه آغاز شد، مردم یک خدای واحد و یک حاکم واحد را دریافت کردند، که امکان تقویت دولت در کیوان روس و توسعه دولت به عنوان یک مسیحی، عضو کامل جامعه مسیحی را فراهم کرد. اروپا