صفحه اصلی / نشانه ها / اساطیر در یونان باستان. خدایان پرستیده شده در یونان باستان

اساطیر در یونان باستان. خدایان پرستیده شده در یونان باستان

اساطیر یونان باستان یک ادراک حسی زنده از واقعیت اطراف را با همه تنوع و رنگ های آن بیان می کرد. پشت هر پدیده ای دنیای مادی- رعد و برق، جنگ، طوفان، سپیده دم، ماه گرفتگیبه گفته یونانیان، عمل این یا خدای دیگری ایستاده بود.

تئوگونی

پانتئون کلاسیک یونان از 12 خدای المپیایی تشکیل شده بود. با این حال، ساکنان المپوس اولین ساکنان زمین و خالقان جهان نبودند. بر اساس تئوگونی شاعر هزیود، المپیایی ها تنها نسل سوم خدایان بودند. در همان ابتدا فقط هرج و مرج وجود داشت که در نهایت از آن بیرون آمد:

  • نیوکتا (شب)،
  • گایا (زمین)،
  • اورانوس (آسمان)،
  • تارتاروس (پرتگاه)،
  • اسکوتوس (تاریکی)،
  • Erebus (تاریکی).

این نیروها را باید نسل اول دانست خدایان یونانی. فرزندان آشوب با یکدیگر ازدواج کردند و خدایان، دریاها، کوه ها، هیولاها و موجودات شگفت انگیز مختلف - هکاتونشایر و تیتان را به دنیا آوردند. نوه های آشوب را نسل دوم خدایان می دانند.

اورانوس فرمانروای تمام جهان شد و همسرش گایا مادر همه چیز بود. اورانوس از بسیاری از فرزندان تیتان خود می ترسید و از آنها متنفر بود، بنابراین بلافاصله پس از تولد آنها، نوزادان را دوباره در رحم گایا پنهان کرد. گایا از این واقعیت که نمی توانست به دنیا بیاورد بسیار رنج می برد، اما کوچکترین فرزندانش، تایتان کرونوس، به کمک او آمد. پدرش را سرنگون و اخته کرد.

فرزندان اورانوس و گایا سرانجام توانستند از شکم مادر خود بیرون بیایند. کرونوس با یکی از خواهرانش به نام Titanide Rhea ازدواج کرد و تبدیل شد خدای برتر. سلطنت او به یک "عصر طلایی" واقعی تبدیل شد. با این حال، کرونوس از قدرت خود می ترسید. اورانوس به او پیش بینی کرد که یکی از فرزندان کرونوس با او همان رفتاری را خواهد کرد که کرونوس با پدرش کرد. بنابراین، تمام فرزندان رئا - هستیا، هرا، هادس، پوزیدون، دمتر - توسط تیتان بلعیده شدند. رئا موفق شد آخرین پسرش زئوس را پنهان کند. زئوس بزرگ شد، برادران و خواهرانش را آزاد کرد و سپس شروع به مبارزه با پدرش کرد. بنابراین تایتان ها و نسل سوم خدایان - المپیک های آینده - در نبرد با هم درگیر شدند. هزیود این رویدادها را "تیتانوماکی" (به معنای واقعی کلمه "نبرد تیتان ها") می نامد. این مبارزه با پیروزی المپیان و سقوط تایتان ها به ورطه تارتاروس به پایان رسید.

محققان مدرن تمایل دارند بر این باورند که Titanomachy یک فانتزی توخالی و مبتنی بر هیچ نبوده است. در واقع، این قسمت منعکس کننده تغییرات اجتماعی مهم در زندگی یونان باستان بود. خدایان باستانی chthonic - تیتان ها، که توسط قبایل یونان باستان پرستش می شدند، جای خود را به خدایان جدیدی دادند که نظم، قانون و دولت را تجسم می کردند. نظام قبیله ای و مادرسالاری در حال تبدیل شدن به چیزی است که جای خود را به سیستم پولیس و آیین پدرسالاری قهرمانان حماسی می دهد.

خدایان المپیک

به لطف آثار ادبی متعدد، بسیاری از آنها تا به امروز زنده مانده اند. اسطوره های یونان باستان. بر خلاف اساطیر اسلاوفولکلور یونان باستان، که به صورت تکه تکه و ناقص حفظ شده است، عمیقاً و جامع مورد مطالعه قرار گرفته است. پانتئون یونانیان باستان شامل صدها خدا بود، با این حال، تنها 12 نفر از آنها نقش اصلی را داشتند. هیچ لیست متعارفی از المپیکی ها وجود ندارد. در نسخه های مختلف اسطوره ها، ممکن است خدایان مختلفی در پانتئون گنجانده شوند.

زئوس

در رأس پانتئون یونان باستان زئوس قرار داشت. او و برادرانش - پوزئیدون و هادس - قرعه کشی کردند تا جهان را بین خود تقسیم کنند. پوزئیدون اقیانوسها و دریاها را بدست آورد، هادس پادشاهی روح مردگان را به دست آورد و زئوس آسمان را بدست آورد. تحت حکومت زئوس، قانون و نظم در سراسر زمین برقرار است. برای یونانیان، زئوس مظهر کیهان بود که با هرج و مرج باستان مخالفت می کرد. در معنای محدودتر، زئوس خدای خرد و همچنین رعد و برق و رعد و برق بود.

زئوس بسیار پرکار بود. او از الهه ها و زنان زمینی فرزندان زیادی داشت - خدایان، موجودات افسانه ای، قهرمانان و پادشاهان.

یک لحظه بسیار جالب در زندگی نامه زئوس مبارزه او با تایتان پرومتئوس است. خدایان المپیا اولین مردمانی را که از زمان کرونوس روی زمین زندگی می کردند نابود کردند. پرومتئوس افراد جدیدی را خلق کرد و به خاطر آنها صنایع دستی را به آنها آموخت. زئوس عصبانی دستور داد پرومته را به صخره ای زنجیر کنند، جایی که عقابی هر روز پرواز می کرد و جگر تیتان را نوک می زد. زئوس برای انتقام گرفتن از مردمی که پرومتئوس به خاطر خودخواهی آنها خلق کرده بود، پاندورا، زیبایی را برای آنها فرستاد که جعبه ای را گشود که در آن بیماری ها و بدبختی های مختلف نسل بشر پنهان شده بود.

با وجود چنین حالت انتقام جویانه، به طور کلی، زئوس یک خدای درخشان و منصف است. در کنار تاج و تخت او دو رگ وجود دارد - با خیر و شر، بسته به اعمال مردم، زئوس هدایایی را از ظروف می کشد و انسان ها را مجازات یا رحمت می فرستد.

پوزیدون

برادر زئوس، پوزئیدون، فرمانروای عنصر متغیری مانند آب است. مانند اقیانوس، می تواند وحشی و وحشی باشد. به احتمال زیاد پوزئیدون در اصل یک خدای زمینی بوده است. این نسخه توضیح می دهد که چرا حیوانات فرقه پوزئیدون کاملاً گاوها و اسب های "زمینی" بودند. از این رو القاب هایی که به خدای دریاها داده شد - "زمین تکان دهنده" ، "زمین حاکم".

در اسطوره ها، پوزئیدون اغلب با برادر تندر خود مخالفت می کند. به عنوان مثال، او از آخائیان در جنگ علیه تروا که زئوس در کنار آن بود، حمایت می کند.

تقریباً تمام زندگی تجاری و ماهیگیری یونانیان به دریا بستگی داشت. بنابراین، قربانی های غنی مرتباً برای پوزئیدون انجام می شد که مستقیماً در آب پرتاب می شد.

هرا

با وجود تعداد زیادی از ارتباطات با زنان مختلف، نزدیکترین همراه زئوس در تمام این مدت خواهر و همسرش هرا بود. اگرچه هرا خدای اصلی زن در المپ بود، اما در واقع تنها همسر سوم زئوس بود. اولین همسر تندرر متیس اقیانوس دان خردمند بود که او را در شکم خود زندانی کرد و دومی الهه عدالت تمیس - مادر فصل ها و مویرا - الهه های سرنوشت بود.

اگرچه همسران الهی اغلب با یکدیگر نزاع می کنند و به یکدیگر خیانت می کنند، پیوند هرا و زئوس نماد همه ازدواج های تک همسری روی زمین و به طور کلی روابط بین زن و مرد است.

هرا که با روحیه حسادت آمیز و گاه بی رحمانه اش متمایز بود، همچنان نگهبان کانون خانواده، محافظ مادران و فرزندان بود. زنان یونانی به هرا دعا کردند تا برای آنها یک شوهر خوب، حاملگی یا زایمان آسان بفرستد.

شاید رویارویی هرا با همسرش منعکس کننده خصلت chtonic این الهه باشد. طبق یک نسخه، با لمس زمین، او حتی یک مار هیولا - تایفون - به دنیا می آورد. بدیهی است که هرا یکی از اولین خدایان زن شبه جزیره پلوپونز است، تصویری تکامل یافته و بازسازی شده از الهه مادر.

آرس

آرس پسر هرا و زئوس بود. او جنگ و جنگ را نه در قالب یک رویارویی رهایی بخش، بلکه یک کشتار خونین بی معنی جلوه داد. اعتقاد بر این است که آرس، که بخشی از خشونت مادرش را جذب کرده است، بسیار خیانتکار و حیله گر است. او از قدرت خود برای کشتار و اختلاف استفاده می کند.

در اسطوره ها، بیزاری زئوس از پسر خونخوارش قابل ردیابی است، اما بدون آرس، حتی یک جنگ عادلانه نیز غیرممکن است.

آتنا

تولد آتنا بسیار غیرعادی بود. روزی زئوس از سردردهای شدید رنج می برد. خدای هفائستوس برای کاهش رنج تندرر با تبر به سر او می زند. دوشیزه ای زیبا با زره و نیزه از زخم حاصله بیرون می آید. زئوس با دیدن دخترش بسیار خوشحال شد. الهه تازه متولد شده نام آتنا را دریافت کرد. او دستیار اصلی پدرش شد - حافظ نظم و قانون و شخصیت حکمت. از نظر فنی، مادر آتنا متیس بود که در درون زئوس زندانی بود.

از آنجایی که آتنا جنگجو اصول زنانه و مردانه را در بر می گرفت، نیازی به همسر نداشت و باکره ماند. الهه از جنگجویان و قهرمانان حمایت می کرد، اما فقط آنهایی از آنها که عاقلانه قدرت خود را مدیریت می کردند. به این ترتیب، الهه با داد و بیداد برادر خونخوارش آرس تعادل برقرار کرد.

هفائستوس

هفائستوس، قدیس حامی آهنگری، صنایع دستی و آتش، پسر زئوس و هرا بود. او از هر دو پا لنگ به دنیا آمد. هرا از کودک زشت و بیمار منزجر شده بود، بنابراین او را از المپوس پرتاب کرد. هفائستوس به دریا افتاد و تتیس او را بلند کرد. در بستر دریا، هفائستوس بر هنر آهنگر چیره شد و شروع به جعل چیزهای شگفت انگیز کرد.

برای یونانیان، هفائستوس، که از المپ پرتاب شده بود، به خدایی بسیار باهوش و مهربان که هر چند به او مراجعه می کنند، کمک می کند، اگرچه زشت است.

هفائستوس برای اینکه به مادرش درس بدهد، تختی طلایی برای او ساخت. وقتی هرا در آن نشست، غل و زنجیر روی دست و پاهایش بسته شد که هیچ یک از خدایان نتوانستند زنجیرشان را باز کنند. هفائستوس علیرغم همه اقناع، سرسختانه از رفتن به المپوس برای آزادی هرا امتناع کرد. فقط دیونیسوس که هفائستوس را مست کرد توانست خدای آهنگر را بیاورد. پس از آزادی، هرا پسرش را شناخت و آفرودیت را به عنوان همسرش به او داد. با این حال، هفائستوس مدت زیادی با همسر خود زندگی نکرد و با Charita Aglaya، الهه نیکی و شادی، ازدواج دوم کرد.

هفائستوس تنها المپیکی است که دائماً مشغول کار است. او رعد و برق، وسایل جادویی، زره و سلاح برای زئوس جعل می کند. از مادرش، او، مانند آرس، برخی از ویژگی های chthonic را به ارث برده است، با این حال، نه چندان مخرب. ارتباط هفائستوس با عالم اموات توسط طبیعت آتشین او تأکید می شود. با این حال، آتش هفائستوس شعله ای ویرانگر نیست، بلکه آتش خانه ای است که مردم را گرم می کند، یا آهنگری است که می توانید با آن چیزهای مفید زیادی بسازید.

دمتر

یکی از دختران رئا و کرونوس، دیمتر، حامی باروری و کشاورزی بود. مانند بسیاری از خدایان زن که شخصیت مادر زمین را نشان می دهند، دیمتر نیز ارتباط مستقیمی با دنیای مردگان داشت. پس از اینکه هادس دخترش پرسفونه را با زئوس ربود، دمتر در ماتم فرو رفت. زمستان ابدی بر زمین حکم فرما شد؛ هزاران نفر از گرسنگی مردند. سپس زئوس از پرسفونه خواست که فقط یک سوم سال را با هادس بگذراند و دو سوم آن را نزد مادرش بازگرداند.

اعتقاد بر این است که Demeter به مردم کشاورزی آموخت. او همچنین باروری را به گیاهان، حیوانات و مردم داد. یونانیان معتقد بودند که در اسرار اختصاص داده شده به دمتر، مرزهای بین دنیای زنده ها و مردگان پاک می شود. حفاری های باستان شناسی نشان می دهد که در برخی از مناطق یونان حتی دمتر پیشنهاد شده است تلفات انسانی.

آفرودیت

آفرودیت - الهه عشق و زیبایی - به شیوه ای بسیار غیر معمول بر روی زمین ظاهر شد. پس از اخته شدن اورانوس، کرونوس اندام تناسلی پدرش را به دریا انداخت. از آنجایی که اورانوس بسیار بارور بود، آفرودیت زیبا از کف دریا که در این مکان تشکیل شده بود بیرون آمد.

الهه می دانست چگونه عشق را به مردم و خدایان بفرستد که اغلب از آنها استفاده می کرد. یکی از ویژگی های اصلی آفرودیت کمربند فوق العاده او بود که هر زنی را زیبا می کرد. به دلیل خلق و خوی بی ثبات آفرودیت، بسیاری از طلسم او رنج می بردند. الهه انتقام‌جو می‌توانست کسانی را که هدایای او را رد می‌کردند یا به نحوی به او توهین می‌کردند، ظالمانه مجازات کند.

آپولو و آرتمیس

آپولو و آرتمیس فرزندان الهه لتو و زئوس هستند. هرا به شدت از دست لتو عصبانی بود، بنابراین او را در سراسر زمین تعقیب کرد و برای مدت طولانی به او اجازه زایمان نداد. سرانجام لتو در جزیره دلوس که توسط رئا، تمیس، آمفیتریت و الهه های دیگر احاطه شده بود، دو قلو به دنیا آورد. آرتمیس اولین کسی بود که به دنیا آمد و بلافاصله شروع به کمک به مادرش در تولد برادرش کرد.

آرتمیس که توسط پوره ها احاطه شده بود با یک تیر و کمان شروع به پرسه زدن در جنگل ها کرد. الهه شکارچی باکره حامی حیوانات وحشی و اهلی و همه موجودات زنده روی زمین بود. هم دختران جوان و هم زنان باردار که او از آنها محافظت می کرد، برای کمک به او مراجعه کردند.

برادرش حامی هنر و شفا شد. آپولو هماهنگی و آرامش را به المپوس می آورد. این خدا یکی از نمادهای اصلی دوره کلاسیک در تاریخ یونان باستان محسوب می شود. او عناصر زیبایی و نور را برای هر کاری که انجام می دهد به ارمغان می آورد، به مردم عطای آینده نگری می دهد، به آنها می آموزد که بیماری ها را درمان کنند و موسیقی بنوازند.

هستیا

خواهر بزرگ زئوس، هستیا، بر خلاف اکثر المپیکی های ظالم و انتقام جو، با روحیه ای صلح آمیز و آرام متمایز بود. یونانیان او را به عنوان نگهبان آتشگاه و آتش مقدس مورد احترام قرار می دادند. هستیا به پاکدامنی پایبند بود و همه خدایان را که به او پیشنهاد ازدواج دادند، رد کرد.

آیین هستیا در یونان بسیار گسترده بود. اعتقاد بر این بود که او به برگزاری مراسم مقدس کمک می کند و از صلح در خانواده ها محافظت می کند.

هرمس

حامی تجارت، ثروت، مهارت و دزدی - هرمس، به احتمال زیاد، در اصل یک شیطان سرکش آسیایی باستان بوده است. با گذشت زمان، یونانی ها فریبکار کوچک را به یکی از فریبکاران تبدیل کردند خدایان قدرتمند. هرمس پسر زئوس و پوره مایا بود. مانند همه فرزندان زئوس، او از بدو تولد توانایی های شگفت انگیز خود را نشان داد. بنابراین، در اولین روز پس از تولد، هرمس نواختن سیتارا را آموخت و گاوهای آپولو را دزدید.

در اسطوره ها، هرمس نه تنها به عنوان یک فریبکار و یک دزد، بلکه به عنوان یک دستیار وفادار ظاهر می شود. او اغلب با آوردن سلاح قهرمانان و خدایان را از موقعیت های دشوار نجات می داد. گیاهان جادویییا برخی موارد ضروری دیگر ویژگی متمایز هرمس صندل های بالدار و کادوسئوس بود - میله ای که دو مار در اطراف آن پیچیده شده بودند.

هرمس مورد احترام چوپانان، بازرگانان، وام دهندگان، مسافران، کلاهبرداران، کیمیاگران و فالگیران بود.

هادس

هادس، فرمانروای دنیای مردگان، همیشه در میان خدایان المپیا قرار نمی گیرد، زیرا او نه در المپ، بلکه در هادس غم انگیز زندگی می کرد. با این حال، او قطعاً خدایی بسیار قدرتمند و تأثیرگذار بود. یونانیان از هادس می ترسیدند و ترجیح می دادند نام او را با صدای بلند نگویند و القاب مختلف را جایگزین آن کنند. برخی از محققان بر این باورند که هادس شکل متفاوتی از زئوس است.

اگرچه هادس خدای مردگان بود، اما باروری و ثروت را نیز عطا کرد. در عین حال، خود او، همانطور که شایسته چنین خدایی است، هیچ فرزندی نداشت، او حتی مجبور شد همسرش را ربود، زیرا هیچ یک از الهه ها نمی خواستند به دنیای زیرین فرود آیند.

فرقه هادس تقریباً گسترده نبود. تنها یک معبد شناخته شده است که در آن تنها یک بار در سال برای پادشاه مردگان قربانی می شد.

اساطیر یونان باستان در جنوب شبه جزیره بالکان شکل گرفت و اساس جهان بینی مردمان مدیترانه در دوران باستان شد. این تأثیر قوی بر ایده های جهان در دوران پیش از مسیحیت داشت و همچنین مبنای بسیاری از داستان های فولکلور بعدی شد.

در این مقاله خواهیم دید که خدایان یونان باستان چه کسانی بودند، یونانیان چگونه با آنها رفتار کردند، اساطیر یونان باستان چگونه شکل گرفت و چه تأثیری بر تمدن های بعدی گذاشت.

خاستگاه اساطیر یونانی

اسکان بالکان توسط قبایل هند و اروپایی - اجداد یونانیان - در چند مرحله رخ داد. اولین موج مهاجران بنیانگذاران آن بودند تمدن Mycenaean، که از داده های باستان شناسی و خط B می دانیم.

در ابتدا، قدرت های بالاتر در ذهن باستانی ها شخصیت پردازی نداشتند (عنصر ظاهری انسان نما نداشت)، اگرچه بین آنها پیوندهای خانوادگی وجود داشت. همچنین افسانه هایی در مورد جهان وجود داشت که خدایان و مردم را به هم پیوند می داد.

همانطور که مهاجران در مکانی جدید مستقر شدند، خود دیدگاه های مذهبی. این به لطف تماس با مردم محلی و رویدادهایی که تأثیر زیادی داشت اتفاق افتاد تأثیر بر زندگی پیشینیان. در ذهن آنها، هم پدیده‌های طبیعی (تغییر فصل، زلزله، فوران، سیل) و هم اعمال انسان (همان جنگ‌ها) بدون دخالت یا اراده مستقیم خدایان نمی‌توانست انجام شود، که در آثار ادبی. علاوه بر این، تفسیرهای بعدی رویدادها، زمانی که شرکت کنندگان آنها دیگر در قید حیات نبودند، دقیقاً مبتنی بر دسیسه الهی بود (مثلاً جنگ تروا).

تأثیر فرهنگ مینوی

تمدن مینوی که در جزیره کرت و تعدادی از آنها کوچکتر (تیرا) واقع شده است، تا حدی سلف تمدن یونانی بوده است. بستگانمینوی ها نزد یونانیان نیامدند. آنها، با قضاوت بر اساس داده های باستان شناسی، از دوران پیش از تاریخ آسیای صغیر از دوران نوسنگی سرچشمه گرفته اند. آنها در طول زندگی خود در کرت شکل گرفتند فرهنگ یکپارچه، زبان (کاملاً رمزگشایی نشده است) و عقاید مذهبی مبتنی بر آیین مادر (نام الهه بزرگ به ما نرسیده است) و گاو پرستی.

ایالتی که در کرت وجود داشت از بحران عصر برنز جان سالم به در نبرد. تغییرات آب و هوایی در سرزمین اصلی اوراسیا منجر به مهاجرت های دسته جمعیاز سرزمین اصلی، که کرت از آن فرار نکرد. پلازگی ها و سایر به اصطلاح "مردم دریا" (که در مصر به آنها گفته می شد) شروع به سکونت در آن کردند و بعدها - موج دوم مهاجران یونانی - دوریان ها. فوران آتشفشانی در جزیره ثیرا منجر به یک بحران اقتصادی طولانی شد که تمدن مینوی هرگز از آن رهایی یافت.

با این وجود، مذهب مینوی ها تأثیر زیادی بر دین یونانی هایی که به اینجا نقل مکان کردند، داشت. این جزیره به طور محکم در آنها قرار می گیرد ایده هایی در مورد جهان، آنها سرزمین بسیاری از خدایان خود را در آنجا قرار دادند و افسانه مینوتور (بازمانده فرقه گاو نر) از یونان باستان و دوره های بعدی جان سالم به در برد.

نام خدایان یونان میکنی

در الواح نوشته شده به خط B، امکان خواندن نام برخی از خدایان وجود داشت. آنها همچنین از کتیبه های بعدی که قبلاً کلاسیک بودند برای ما شناخته شده اند. مشکل در خواندن این الواح این بود که خود نامه بود قرض گرفته شده است o (مانند همه سیستم های حروف) از مینوی، که به نوبه خود، توسعه ای از شخصیت های هیروگلیف قدیمی بود. ابتدا افرادی از سرزمین اصلی یونان که در کنوسوس زندگی می کردند شروع به استفاده از این نامه کردند و سپس به سرزمین اصلی گسترش یافت. اغلب برای مقاصد اقتصادی استفاده می شد.

ساختار حرف هجایی بود. بنابراین نام خدایان در زیر در این نسخه آورده خواهد شد.

مشخص نیست که این خدایان تا چه اندازه تجسم یافته اند. یک قشر کاهنی در دوره میسنی وجود داشته است که این واقعیت از منابع مکتوب مشخص است. اما برخی شرایط باعث حدس و گمان می شود. به عنوان مثال، نام زئوسدر دو نوع - di-wi-o-jo و di-wi-o-ja - هر دو مذکر و مؤنث رخ می دهد. ریشه کلمه - "دیو" - به طور کلی به معنای خداست که در مفاهیم موازی در سایر زبان های هند و اروپایی دیده می شود - مثلاً دیوهای ایرانی را به یاد بیاورید.

در این عصر، عقاید مربوط به خلقت جهان از مه و هرج و مرج که آسمان (اورانوس) و زمین (گایا) را به وجود آورد و همچنین تاریکی، پرتگاه، عشق و شب نیز ناپدید می شود. در باورهای بعدی برخی از فرقه های توسعه یافته از این خدایان و تیتان هاما نمی بینیم - همه داستان ها با آنها در قالب اسطوره هایی در مورد جهان حفظ شده است.

فرقه های پیش از یونان در سرزمین اصلی یونان

لازم به ذکر است که تعدادی از حوزه های زندگی یونانیان باستان که به آنها نسبت می دهیم ریشه یونانی ندارند. این در مورد فرقه هایی که این مناطق را "کنترل" می کردند نیز صدق می کند. همه آنها متعلق بودقبل از آن به مردمانی که قبل از موج اول مهاجران یونانی آخایی در اینجا زندگی می کردند. اینها هم مینویی بودند و هم پلازگی ها، جزایر سیکلادیک و آناتولی.

قطعاً مظاهر آیین پیشا یونانی شامل شخصیت پردازی دریا به عنوان عنصر و مفاهیم مرتبط با دریا می شود (واژه دریا به احتمال زیاد منشأ پلازژی دارد). این شامل فرقه نیز می شود درخت زیتون.

سرانجام، برخی از خدایان در اصل منشأ خارجی داشتند. بنابراین، آدونیس از فنیقی ها و سایر اقوام سامی به یونان آمد.

همه اینها در میان مردمانی که قبل از یونانیان در شرق مدیترانه زندگی می کردند وجود داشت و به همراه تعدادی از خدایان توسط آنها پذیرفته شد. آخایی ها بودندمردمی از این قاره بودند و نه زیتون کشت می کردند و نه از هنر دریانوردی برخوردار بودند.

اساطیر یونانی دوره کلاسیک

دوره میسنی با کاهش تمدن همراه شد که با حمله قبایل یونانی شمالی - دوریان ها همراه بود. پس از این دوره قرون تاریکی فرا می رسد - که به دلیل کمبود منابع مکتوب به زبان یونانی مربوط به آن دوره نامیده می شود. هنگامی که نوشتار جدید یونانی ظاهر شد، هیچ شباهتی با خط B نداشت، اما مستقل از آن پدید آمد الفبای فنیقی.

اما در این زمان آنها به یک کل واحد تبدیل شدند ایده های اساطیرییونانیان، که در منبع اصلی آن زمان منعکس شد - اشعار هومر "ایلیاد" و "اودیسه". این ایده ها کاملاً یکپارچه نبودند: وجود داشت تفاسیر جایگزینو تغییرات، و آنها در زمان های بعد، حتی زمانی که یونان تحت حکومت امپراتوری روم بود، توسعه و تکمیل شدند.

خدایان یونان باستان




هومر در اشعار خود توضیح نمی دهد که خدایان و قهرمانان آثار او از کجا آمده اند: از اینجا می توان نتیجه گرفت که آنها برای یونانیان شناخته شده بودند. وقایع توصیف شده توسط هومر و همچنین توطئه های دیگر اسطوره ها (در مورد مینوتور، هرکول و غیره) مورد توجه آنها قرار گرفت. رویدادهای تاریخی، که در آن اعمال خدایان و مردم از نزدیک در هم تنیده شده است.

خدایان یونان باستان

خدایان یونان باستان در دوره پولیس را می توان به چند دسته تقسیم کرد. خود یونانیان جهان دیگر را بسته به "ارتباط" یک خدای خاص در لحظه فعلی، حوزه نفوذ او و همچنین موقعیت او در میان خدایان دیگر تقسیم کردند.

سه نسل از خدایان

به گفته یونانیان، جهان از مه و هرج و مرج برخاسته است که اولین نسل خدایان - گایا، اورانوس، نیکتو، اربوس و اروس را به دنیا آورد. در دوره کلاسیکآنها به عنوان چیزی انتزاعی تلقی می شدند و بنابراین هیچ فرقه توسعه یافته ای نداشتند. با این وجود حضور آنها تکذیب نشد. بنابراین، گایا (زمین) یک نیروی کتونی، باستانی و رام نشدنی بود، اروس در سرچشمه اصلی آن زمان تجسم عشق فیزیکی بود، اورانوس نمایانگر آسمان بود.

نسل دوم خدایان تیتان ها بودند. تعداد آنها بسیار بود و برخی از آنها زاده مردم و دیگر خدایان شدند. برخی از معروف ترین تایتان ها عبارتند از:

  • کرونوس پدر خدایان المپیا است.
  • رئا - مادر خدایان المپیا؛
  • پرومتئوس - که به مردم آتش داد.
  • اطلس - نگه داشتن آسمان؛
  • تمیس عدالت‌دهنده است.

نسل سوم خدایان المپ هستند. این آنها بودند که مورد احترام یونانیان بودند، معابد این خدایان در شهرها برپا شد و آنها شخصیت های اصلی بسیاری از اسطوره ها هستند. خدایان المپیا نیز تعدادی از کارکردهای خدایان قدیمی را به عهده گرفتند: به عنوان مثال، هلیوس در ابتدا خدای خورشید بود و بعداً او را به آپولو نزدیک کردند. به دلیل این تکرار توابع، ارائه یک تعریف مختصر «متقاطع» از خدای یونانی اغلب دشوار است. بنابراین، هم آپولو و هم اسکلپیوس را می توان خدای شفا نامید و هم آتنا و هم همراهش نایک را می توان الهه پیروزی نامید.

طبق افسانه ها، خدایان المپیا در یک نبرد ده ساله، تیتان ها را شکست دادند و اکنون بر مردم حکومت می کنند. آنها دارند ریشه های مختلف، و حتی فهرست آنها در بین نویسندگان مختلف متفاوت است. اما ما در مورد تاثیرگذارترین آنها به شما خواهیم گفت.

خدایان المپیا

بیایید خدایان المپیک را در جدول زیر تصور کنیم:

نام یونانی در ادبیات پذیرفته شده است از چه چیزی حمایت می کند؟ والدین زئوس با چه کسی نسبت دارد؟
Ζεύς زئوس رعد و برق، ای خدای متعال کرونوس و رئا
Ἥρα هرا ازدواج و خانواده کرونوس و رئا خواهر و همسر
Ποσειδῶν پوزیدون خدای ارشد دریا کرونوس و رئا برادر
Ἀΐδης هادس حامی پادشاهی مردگان کرونوس و رئا برادر
Δημήτηρ دمتر کشاورزی و باروری کرونوس و رئا خواهر
Ἑστία هستیا آتشگاه و آتش مقدس کرونوس و رئا خواهر
Ἀθηνᾶ آتنا خرد، حقیقت، استراتژی نظامی، علم، صنعت، شهرها زئوس و تیتانید متیس دختر
Περσεφόνη پرسفون همسر هادس، حامی بهار زئوس و دمتر دختر
Ἀφροδίτη آفرودیت عشق و زیبایی اورانوس (به طور دقیق تر، کف دریا، که پس از اخته کردن اورانوس توسط کرونوس و پرتاب آن به دریا ایجاد شد) عمه
Ἥφαιστος هفائستوس آهنگری، ساخت و ساز، اختراع زئوس و هرا پسر
Ἀπόλλων آپولو نور، هنر، شفا زئوس و تیتانید لتو پسر
Ἄρης آرس جنگ زئوس و هرا پسر
Ἄρτεμις آرتمیس شکار، باروری، عفت زئوس و لتو، خواهر آپولو دختر
Διόνυσος دیونیسوس انگورسازی، شراب سازی، وجد مذهبی زئوس و سمله (زن فانی) دختر
Ἑρμῆς هرمس مهارت، دزدی، تجارت زئوس و پوره مایا پسر

اطلاعات ذکر شده در ستون چهارم مبهم است. در مناطق مختلف یونان، نسخه های مختلفی از منشأ المپیایی ها وجود داشت که فرزندان کرونوس و رئا نبودند.

خدایان المپیا توسعه یافته ترین فرقه ها را داشتند. مجسمه هایی برای آنها ساخته شد، معابدی ساخته شد و تعطیلات به افتخار آنها برگزار شد.

رشته کوه المپ در تسالی، مرتفع ترین در یونان، زیستگاه خدایان المپیا در نظر گرفته می شد.

خدایان و الهه های کوچک

آنها نسل جوان خدایان بودند و همچنین ریشه های متفاوتی داشتند. بیشتر اوقات ، چنین خدایان تابع خدایان قدیمی بودند و عملکرد خاصی را انجام می دادند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

این یک دسته جداگانه از اشیاء محترم است اساطیر یونانی. آنها قهرمانان اسطوره ها هستند و نماینده مردمی با منشأ نیمه الهی هستند. آنها ابرقدرت دارند، اما مانند مردم فانی هستند. قهرمانان شخصیت های مورد علاقه در نقاشی های گلدان یونان باستان هستند.

از بین همه قهرمانان، فقط اسکلپیوس، هرکول و پولیدئوس جاودانگی دریافت کردند. اولی به مقام خدایان ارتقا یافت زیرا در هنر شفا از همه پیشی گرفت و دانش خود را به مردم بخشید. هرکول، طبق یک نسخه، جاودانگی را به خاطر این واقعیت دریافت کرد که او شیر هرا را نوشید، که بعداً با او دشمنی کرد. به قول دیگری، نتیجه توافق بر سر ده کار بود (در پایان او دوازده کار را انجام داد).

Polydeuces و Castor (دوقلوهای Dioscuri) پسران زئوس و لدا بودند. زئوس فقط به اولی جاودانگی داد، زیرا دومی تا آن زمان مرده بود. اما Polydeuces جاودانگی را با برادر خود تقسیم کرد و از آن زمان اعتقاد بر این بود که برادران یک روز در مقبره دراز می کشند و روز دوم را در المپوس می گذرانند.

دیگر قهرمانان شایان ذکر عبارتند از:

  • اودیسه، پادشاه ایتاکا، شرکت کننده در جنگ تروا و سرگردان.
  • آشیل، قهرمان همان جنگ، که یک نقطه ضعف داشت - پاشنه او.
  • پرسئوس، فاتح مدوسا گورگون؛
  • جیسون، رهبر آرگونوت ها؛
  • اورفئوس، نوازنده‌ای که نزد همسر مرده‌اش در عالم اموات فرود آمد.
  • تسئوس در حال بازدید از مینوتور

علاوه بر خدایان، تایتان‌ها و قهرمانان، در باورهای یونانی‌ها موجوداتی از نظم کوچک‌تر نیز وجود داشتند که نشان‌دهنده یک مکان یا عنصر بودند. بنابراین، بادها نام خاص خود را داشتند (به عنوان مثال، Boreas حامی باد شمالی است، و Not - باد جنوبی) و عناصر دریا، و رودخانه ها، نهرها، جزایر و سایر اشیاء طبیعی تحت قدرت پوره ها بودند. که آنجا زندگی می کرد.

موجودات فراطبیعی

به طور مرتب در اسطوره ها و اشعار ظاهر می شود. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

  • گورگون مدوزا؛
  • مینوتور;
  • ریحان;
  • آژیرها؛
  • گریفین;
  • قنطورس;
  • سربروس؛
  • Scylla و Charybdis;
  • طنزها;
  • اکیدنا;
  • هارپی ها

نقش خدایان برای یونانیان

خود یونانیان خدایان را چیزی دور و مطلق نمی دانستند. آنها حتی قدرت مطلق هم نداشتند. اولاً هر کدام حوزه فعالیت خود را داشتند و ثانیاً بین خود و مردم بحث می کردند و پیروزی همیشه با اولی نبود. خدایان و مردم با منشأ مشترکی به هم مرتبط بودند و مردم خدایان را از نظر قدرت و توانایی برتر از آنها می‌دانستند، از این رو عبادت و اخلاق خاص رفتار با خدایان: آنها را نمی‌توان خشمگین کرد و نمی‌توانستند به پیروزی بر آنها افتخار کنند. آنها

نمونه ای از دومی سرنوشت آژاکس بود که از خشم پوزیدون در امان ماند، اما دومی همچنان به او رسید و صخره ای را که به آن چسبیده بود شکست. همچنین نمادی از توصیف سرنوشت آراخنه است که در هنر بافندگی از آتنا پیشی گرفت و به عنکبوت تبدیل شد.

اما هم خدایان و هم مردم تابع سرنوشتی بودند که سه مویرایی آن را به تصویر می‌کشیدند و نخ سرنوشت را برای هر فانی و فناناپذیر می‌بافند. این تصویر هنوز در راه استاز گذشته هندواروپایی و مشابه روژانیتس اسلاو و نورن آلمانی است. برای رومی ها، سرنوشت توسط فاطم نشان داده می شود.

منشأ آنها گم شده است در دوران باستان افسانه های مختلفی در مورد چگونگی تولد آنها وجود داشت.

در زمان های بعدی، زمانی که فلسفه یونان شروع به توسعه کرد، مفاهیم مربوط به آنچه بر جهان حاکم است دقیقاً در جهت یک جهان برتر خاص که بر همه چیز قدرت دارد، شروع به توسعه یافت. ابتدا افلاطون نظریه عقاید را بیان کرد، سپس شاگردش ارسطو وجود یک معین را اثبات کرد. یک خدا. توسعه چنین نظریه هایی راه را برای گسترش مسیحیت بعدها آماده کرد.

تأثیر اساطیر یونانی بر روم

جمهوری روم، و سپس امپراتوری، یونان را خیلی زود، در قرن دوم قبل از میلاد، جذب کردند. اما یونان نه تنها از سرنوشت سایر سرزمین های فتح شده که تحت رومی سازی قرار گرفتند (اسپانیا، گال) اجتناب کرد، بلکه به نوعی استاندارد فرهنگ نیز تبدیل شد. برخی از حروف یونانی به زبان لاتین وام گرفته شد، فرهنگ لغت با کلمات یونانی پر شد، و دانش یونانی خود نشانه یک فرد تحصیلکرده در نظر گرفته شد.

تسلط اساطیر یونان نیز اجتناب ناپذیر بود - با روم در هم تنیده بود و روم به عنوان ادامه آن تبدیل شد. خدایان رومی، که تاریخ و ویژگی های فرقه خود را داشتند، مشابه خدایان یونانی شدند. بنابراین، زئوس آنالوگ مشتری، هرا - جونو و آتنا - مینروا شد. در اینجا چند خدای دیگر وجود دارد:

  • هرکول - هرکول;
  • آفرودیت - زهره؛
  • Hephaestus - Vulcan;
  • سرس - Demeter;
  • وستا - هستیا;
  • هرمس - عطارد؛
  • آرتمیس - دیانا.

اساطیر نیز تحت الگوهای یونانی قرار گرفت. بنابراین، خدای اصلی عشق در اساطیر یونانی (به طور دقیق تر، تجسم خود عشق) اروس بود - در میان رومی ها با کوپید مطابقت داشت. افسانه تأسیس رم به جنگ تروا گره خورده بود، جایی که قهرمان Aeneas معرفی شد، که جد ساکنان لاتزیو شد. همین امر در مورد سایر شخصیت های اسطوره ای نیز صدق می کند.

اساطیر یونان باستان: تأثیر بر فرهنگ

آخرین پیروان آیین خدایان یونان باستان در هزاره اول پس از میلاد در بیزانس زندگی می کردند. آنها را بر خلاف مسیحیان که خود را رومی (وارث امپراتوری روم) می دانستند هلن (از کلمه هلاس) می نامیدند. در قرن دهم، شرک یونان به طور کامل ریشه کن شد.

اما اسطوره ها و افسانه های یونان باستان نمرده اند. آنها اساس بسیاری از داستان های فولکلور قرون وسطی و در کشورهای کاملاً دور از یکدیگر شدند: به عنوان مثال، داستان در مورد کوپید و روان پایه و اساس افسانه ای در مورد زیبایی و جانور شد که در مجموعه روسی به عنوان ارائه شده است. "گل سرخ." در کتاب های قرون وسطی، تصاویری با صحنه هایی از اساطیر یونانی - از اروپایی تا روسی - غیر معمول نیست (در هر صورت، آنها در طاق Litsevoy ایوان وحشتناک هستند).

تمام ایده های اروپایی در مورد دوران پیش از مسیحیت با خدایان یونان مرتبط بود. بنابراین، عمل تراژدی شکسپیر «شاه لیر» به دوران پیش از مسیحیت بازمی‌گردد و اگرچه در آن زمان سلت‌ها در قلمرو جزایر بریتانیا زندگی می‌کردند و پادگان‌های رومی وجود داشت، اما از خدایان یونانی نام برده می‌شود.

سرانجام، اساطیر یونان منبعی از موضوعات برای آثار هنرمندان شد، و برای مدت طولانی طرحی از اساطیر یونان (یا، به عنوان گزینه، کتاب مقدس) بود که قرار بود موضوع مقاله امتحانی در فارغ التحصیلی باشد. از آکادمی هنر در امپراتوری روسیه. اعضای آینده انجمن گردشگران که این سنت را شکستند مشهور شدند.

نام خدایان یونانی و مشابه رومی آنها نامیده می شود اجرام آسمانی، انواع جدیدی از موجودات میکروسکوپی و برخی مفاهیم به دور از اساطیر یونان محکم وارد فرهنگ لغات شهروندان شده است. بنابراین، الهام برای یک کسب و کار جدید به عنوان همگرایی الهه توصیف می شود ("به دلایلی الهه نمی آید"). آشفتگی در خانه را هرج و مرج می نامند (حتی یک نسخه محاوره ای با تاکید بر هجای دوم وجود دارد) و نقطه آسیب پذیر توسط کسانی که نمی دانند آشیل کیست، پاشنه آشیل نامیده می شود.

دین یونان باستان متعلق به شرک بت پرستی است. خدایان نقش های مهمی در ساختار جهان ایفا می کردند و هر کدام وظیفه خود را انجام می دادند. خدایان جاودانه شبیه مردم بودند و کاملاً انسانی رفتار می کردند: آنها غمگین و خوشحال بودند، نزاع می کردند و آشتی می کردند، خیانت می کردند و منافع خود را قربانی می کردند، حیله گر و مخلص بودند، دوست می داشتند و منفور بودند، می بخشیدند و انتقام می گرفتند، مجازات می کردند و رحم می کردند.


این رفتار و همچنین دستورات خدایان و الهه ها توسط یونانیان باستان برای توضیح پدیده های طبیعی، منشأ انسان، اصول اخلاقی، روابط عمومی. اساطیر عقاید یونانیان را در مورد دنیای اطرافشان منعکس می کرد. اسطوره ها از مناطق مختلف هلاس سرچشمه می گیرند و به مرور زمان در یک نظام منظم از باورها ادغام می شوند.

خدایان و الهه های یونان باستان

خدایان و الهه های متعلق به نسل جوان اصلی ترین آنها محسوب می شدند. نسل قدیمی ترکه تجسم نیروهای جهان و عناصر طبیعی بود، سلطه خود را بر جهان از دست داد و نتوانست در برابر هجوم جوان ترها مقاومت کند. با برنده شدن، خدایان جوان کوه المپ را به عنوان خانه خود انتخاب کردند. یونانیان باستان 12 خدای اصلی المپی را در میان همه خدایان شناسایی کردند. بنابراین، خدایان یونان باستان، فهرست و توضیحات:

زئوس - خدای یونان باستان- در اساطیر، پدر خدایان، زئوس تندرر، ارباب رعد و برق و ابرها نامیده می شود. این اوست که قدرت قدرتمندی برای ایجاد زندگی، مقاومت در برابر هرج و مرج، برقراری نظم و عدالت عادلانه بر روی زمین دارد. افسانه ها در مورد خدا به عنوان یک موجود نجیب و مهربان صحبت می کنند. ارباب رعد و برق الهه ها یا موزها را به دنیا آورد. یا بر زمان و فصول سال حاکم است. موزها الهام و شادی را برای مردم به ارمغان می آورند.

همسر تندرر هرا بود. یونانیان او را الهه ستیزه جوی جو می دانستند. هرا نگهبان خانه، حامی زنانی است که به شوهران خود وفادار می مانند. هرا با دخترش ایلیتیا درد زایمان را کم کرد. زئوس به خاطر علاقه اش معروف بود. پس از سیصد سال ازدواج، ارباب رعد و برق شروع به دیدار زنان معمولی کرد که قهرمانان - نیمه خدایان را به دنیا آوردند. زئوس در چهره های مختلف به برگزیدگان خود ظاهر شد. قبل از اروپای زیبا، پدر خدایان مانند گاو نر با شاخ های طلایی ظاهر شد. زئوس مانند بارانی از طلا به دیدار دانائه رفت.

پوزیدون

خدای دریا - فرمانروای اقیانوس ها و دریاهاقدیس حامی ملوانان و ماهیگیران. یونانی ها پوزئیدون را خدای عادل می دانستند که تمام مجازات هایش به شایستگی برای مردم فرستاده می شد. ملوانان در حال آماده شدن برای سفر، نه به زئوس، بلکه برای حاکم دریاها دعا کردند. قبل از رفتن به دریا، در محراب ها بخور می دادند تا خدای دریا را خوشحال کند.

یونانیان معتقد بودند که پوزیدون را می توان در طول طوفان شدید در دریای آزاد دید. ارابه طلایی باشکوه او از کف دریا بیرون آمد که توسط اسب های ناوگانی کشیده شده بود. فرمانروای اقیانوس از برادرش هادس اسب های تندرو هدیه گرفت. همسر پوزیدون، الهه دریای خروشان، آمفتریتا است. سه گانه نمادی از قدرت است که به خدا قدرت مطلق بر اعماق دریا می دهد. پوزئیدون شخصیت ملایمی داشت و سعی می کرد از نزاع اجتناب کند. وفاداری او به زئوس مورد تردید قرار نگرفت - برخلاف هادس، حاکم دریاها برتری تندرر را به چالش نکشید.

هادس

آقا عالم اموات. هادس و همسرش پرسفونه بر پادشاهی مردگان حکومت کردند. ساکنان هلاس بیش از خود زئوس از هادس می ترسیدند. ورود به دنیای زیرین - و حتی بیشتر از آن، بازگشت - بدون اراده خدای غم انگیز غیرممکن است. هادس در ارابه‌ای که اسب‌ها آن را می‌کشیدند، روی سطح زمین سفر کرد. چشمان اسب ها از آتش جهنمی می درخشید. مردم از ترس دعا می کردند تا خدای عبوس آنها را به خانه های خود نبرد. سگ سه سر مورد علاقه هادس سربروس از ورودی پادشاهی مردگان محافظت می کرد.

طبق افسانه ها، زمانی که خدایان قدرت را تقسیم کردند و هادس بر پادشاهی مردگان تسلط یافت، موجود آسمانی ناراضی بود. او خود را تحقیر شده می دانست و از زئوس کینه ای در دل داشت. هادس هرگز آشکارا با قدرت تندرر مخالفت نکرد، بلکه مدام سعی می کرد تا حد امکان به پدر خدایان آسیب برساند.

هادس پرسفون زیبا، دختر زئوس و الهه باروری دمتر را ربود و او را به زور همسر و فرمانروای دنیای زیرین قرار داد. زئوس قدرتی بر پادشاهی مردگان نداشت، بنابراین درخواست دمتر برای بازگرداندن دخترش به المپ را رد کرد. الهه باروری مضطرب از مراقبت از زمین دست کشید، خشکسالی شد، سپس قحطی آمد. ارباب رعد و برق و رعد و برق باید با هادس قراردادی می بستند که بر اساس آن پرسفون دو سوم سال را در بهشت ​​و یک سوم سال را در عالم اموات می گذراند.

پالاس آتنا و آرس

آتنا احتمالاً محبوب ترین الهه یونانیان باستان است. دختر زئوس که از سر او متولد شد، سه فضیلت را در خود جای داد:

  • خرد؛
  • آرام؛
  • بینش

الهه انرژی پیروز، آتنا به عنوان یک جنگجوی قدرتمند با نیزه و سپر به تصویر کشیده شد. او همچنین خدای آسمان های صاف بود و قدرت پراکنده کردن ابرهای تیره را با سلاح های خود داشت. دختر زئوس با الهه پیروزی نایک سفر کرد. آتنا به عنوان محافظ شهرها و قلعه ها خوانده می شد. این او بود که قوانین ایالتی عادلانه را به یونان باستان فرستاد.

آرس - خدای آسمان های طوفانی، رقیب ابدی آتنا. پسر هرا و زئوس به عنوان خدای جنگ مورد احترام بود. جنگجوی پر از خشم، با شمشیر یا نیزه - اینگونه بود که یونانیان باستان آرس را تصور می کردند. خدای جنگ از سر و صدای جنگ و خونریزی لذت می برد. بر خلاف آتنا که عاقلانه و صادقانه در نبردها می جنگید، آرس نبردهای شدید را ترجیح می داد. خدای جنگ یک دادگاه را تصویب کرد - محاکمه ویژه قاتلان به خصوص بی رحمانه. تپه ای که دادگاه در آن برگزار می شد به نام خدای جنگجو آرئوپاگوس نامگذاری شد.

هفائستوس

خدای آهنگر و آتش. طبق افسانه ها، هفائستوس نسبت به مردم ظالم بود و با فوران های آتشفشانی آنها را می ترساند و از بین می برد. مردم بدون آتش روی سطح زمین زندگی می کردند و در سرمای ابدی رنج می بردند و می مردند. هفائستوس مانند زئوس نمی خواست به فانی ها کمک کند و به آنها آتش بدهد. پرومتئوس - تیتان، آخرین نسل خدایان قدیمی، دستیار زئوس بود و در المپ زندگی می کرد. پر از شفقت، آتش را به زمین آورد. به دلیل دزدی آتش، تندرر تایتان را به عذاب ابدی محکوم کرد.

پرومتئوس موفق شد از مجازات بگریزد. تایتان با داشتن توانایی های نبوی می دانست که زئوس در آینده به دست پسر خود در خطر مرگ است. به لطف اشاره پرومتئوس، ارباب رعد و برق با کسی که پسری پدرکش به دنیا می آورد متحد نشد و حکومت او را برای همیشه تقویت کرد. برای راز حفظ قدرت، زئوس به تیتان آزادی اعطا کرد.

در هلاس جشنواره دویدن برگزار شد. شرکت کنندگان در حالی که مشعل های روشن در دست داشتند به رقابت پرداختند. آتنا، هفائستوس و پرومتئوس نمادهای جشنی بودند که به عنوان تولد بازی های المپیک انجام شد.

هرمس

خدایان المپ نه تنها با انگیزه های نجیب مشخص می شدند، دروغ و فریب اغلب اعمال آنها را هدایت می کرد. خدای هرمس یک سرکش و دزد، حامی تجارت و بانکداری، جادو، کیمیاگری و طالع بینی است. زئوس از کهکشان مایا متولد شد. ماموریت او این بود که اراده خدایان را از طریق رویا به مردم منتقل کند. از نام هرمس نام علم هرمنوتیک - هنر و نظریه تفسیر متون، از جمله متون باستانی - می آید.

هرمس نوشتن را اختراع کرد، جوان، خوش تیپ و پرانرژی بود. تصاویر باستانی او را جوانی خوش تیپ با کلاه بالدار و صندل نشان می دهد. طبق افسانه ها، آفرودیت پیشرفت های خدای تجارت را رد کرد. گرمز ازدواج نکرده است، اگرچه فرزندان زیادی دارد و همچنین عاشقان زیادی دارد.

اولین سرقت هرمس 50 گاو آپولو بود، او در سن بسیار پایین مرتکب آن شد. زئوس بچه را کتک زد و او اجناس دزدیده شده را پس داد. متعاقباً ، تندرر بیش از یک بار به پسر مدبر خود روی آوردبرای حل مشکلات حساس به عنوان مثال، به درخواست زئوس، هرمس گاوی را از هرا دزدید که معشوق ارباب رعد و برق به آن تبدیل شد.

آپولو و آرتمیس

آپولو خدای خورشید یونانیان است. آپولو که پسر زئوس بود، زمستان را در سرزمین هایپربوری ها گذراند. خداوند در بهار به یونان بازگشت و بیداری را در طبیعت به ارمغان آورد خواب زمستانی. آپولو حامی هنرها بود و همچنین خدای موسیقی و آواز بود. بالاخره همراه با بهار، میل به خلقت به مردم بازگشت. آپولو با توانایی شفا دادن اعتبار داشت. همان طور که خورشید تاریکی را بیرون می کند، آسمانی نیز بیماری ها را بیرون می راند. خدای خورشید به عنوان یک مرد جوان بسیار زیبا که چنگ در دست دارد به تصویر کشیده شد.

آرتمیس الهه شکار و ماه، حامی حیوانات است. یونانیان معتقد بودند که آرتمیس با نایادها - حامی آب - پیاده روی شبانه انجام می دهد و شبنم روی علف ها می ریزد. در دوره خاصی از تاریخ، آرتمیس الهه ظالمی در نظر گرفته می شد که ملوانان را نابود می کرد. قربانی های انسانی به خدا برای جلب لطف انجام شد.

در یک زمان، دختران آرتمیس را به عنوان سازمان دهنده یک ازدواج قوی می پرستیدند. آرتمیس افسوس شروع به الهه باروری در نظر گرفت. مجسمه‌ها و تصاویر آرتمیس زنی را با سینه‌های زیادی روی سینه نشان می‌داد تا بر سخاوت الهه تأکید کند.

به زودی خدای خورشید هلیوس و الهه ماه سلن در افسانه ها ظاهر شدند. آپولو خدای موسیقی و هنر باقی ماند، آرتمیس - الهه شکار.

آفرودیت

آفرودیت زیبا به عنوان حامی عاشقان پرستش می شد. آفرودیت الهه فنیقی دو اصل را ترکیب کرد:

  • زنانگی، زمانی که الهه از عشق مرد جوان آدونیس و آواز پرندگان، صداهای طبیعت لذت می برد.
  • ستیزه جویی، زمانی که الهه به عنوان یک جنگجوی بی رحم به تصویر کشیده شد که پیروان خود را مجبور به عهد عفت و پاکدامنی می کرد و همچنین نگهبان غیور وفاداری در ازدواج بود.


یونانیان باستان موفق شدند زنانگی و جنگ طلبی را به طور هماهنگ ترکیب کنند و تصویری عالی از زیبایی زنانه ایجاد کنند. تجسم ایده آل آفرودیت بود که عشق پاک و بی آلایش را به ارمغان آورد. الهه به صورت زنی برهنه زیبا که از کف دریا بیرون می آید به تصویر کشیده شده بود. آفرودیت ارجمندترین موزه شاعران، مجسمه‌سازان و هنرمندان آن زمان است.

پسر الهه زیبای اروس (اروس) رسول و دستیار وفادار او بود. وظیفه اصلی خدای عشق اتصال خطوط زندگی عاشقان بود. طبق افسانه، اروس مانند یک نوزاد خوب تغذیه شده با بال به نظر می رسید.

دمتر

دیمتر الهه حامی کشاورزان و شراب سازان است. مادر زمین، این همان چیزی است که او را صدا می کردند. دمتر مظهر طبیعت بود که به مردم میوه و غلات می دهد و نور خورشید و باران را جذب می کند. آنها الهه باروری را با موهای قهوه ای روشن و گندمی به تصویر می کشیدند. دیمتر علم کشاورزی زراعی و محصولات زراعی را به مردم داد. دختر الهه شراب پرسفون، ملکه شدن پادشاهی زیرزمینی، جهان زندگان را با پادشاهی مردگان پیوند داد.

به همراه دیمتر، دیونیسوس، خدای شراب‌سازی مورد احترام بود. دیونیسوس به عنوان یک مرد جوان شاد به تصویر کشیده شد. معمولاً بدن او با درخت انگور در هم پیچیده بود و خدا کوزه ای پر از شراب در دستانش داشت. دیونیسوس به مردم یاد داد که از درختان انگور مراقبت کنند و آوازهای وحشی بخوانند که بعدها اساس نمایشنامه یونان باستان را تشکیل داد.

هستیا

الهه رفاه خانواده، وحدت و صلح. محراب هستیا در هر خانه ای نزدیک کانون خانواده قرار داشت. ساکنان هلاس جوامع شهری را به عنوان خانواده های پرجمعیت می دانستند، بنابراین پناهگاه های هستیا همیشه در prytanae (ساختمان های اداری در شهرهای یونان) وجود داشت. آنها نماد وحدت مدنی و صلح بودند. نشانه ای وجود داشت که اگر در یک سفر طولانی از محراب پریتان زغال سنگ بردارید، الهه در طول راه از او محافظت می کند. الهه همچنین از بیگانگان و مبتلایان محافظت می کرد.

معابد هستیا ساخته نشد، زیرا در هر خانه ای او را می پرستیدند. آتش یک پدیده طبیعی خالص و پاک تلقی می شد، بنابراین هستیا به عنوان حامی عفت تلقی می شد. الهه از زئوس اجازه خواست تا ازدواج نکند، اگرچه پوزئیدون و آپولو به دنبال لطف او بودند.
اسطوره ها و افسانه ها در طول دهه ها تکامل یافته اند. با هر بازگویی داستان، جزئیات جدیدی به دست می آمد و شخصیت های ناشناخته قبلی ظاهر می شدند. فهرست خدایان افزایش یافت و امکان توضیح پدیده های طبیعی را فراهم کرد که ماهیت آنها را مردم باستان نمی توانستند درک کنند. اسطوره ها خرد نسل های قدیمی را به جوان ها منتقل کردند، ساختار دولت را توضیح دادند و اصول اخلاقی جامعه را تأیید کردند.

اساطیر یونان باستان داستان ها و تصاویر بسیاری را به بشریت بخشید که در شاهکارهای هنر جهان منعکس شد. برای قرن ها، هنرمندان، مجسمه سازان، شاعران و معماران از افسانه های هلاس الهام گرفته اند.


زندگی خدایان یونان باستان در کوه المپ به نظر مردم یک سرگرمی خالص و یک جشن روزانه بود. اسطوره ها و افسانه های آن دوران نشان دهنده انباری از دانش فلسفی و فرهنگی است. با نگاهی به لیست خدایان یونان باستان، می توانید در دنیای کاملاً متفاوتی فرو بروید. اسطوره شناسی با منحصر به فرد بودن خود شگفت زده می شود، زیرا بشریت را به سمت توسعه و ظهور بسیاری از علوم، مانند ریاضیات، نجوم، بلاغت و منطق سوق داد.

نسل اول

در ابتدا مه وجود داشت و از آن آشوب به وجود آمد. از اتحاد آنها Erebus (تاریکی)، Nyx (شب)، اورانوس (آسمان)، اروس (عشق)، گایا (زمین) و تارتاروس (پرتگاه) آمدند. همه آنها نقش عظیمی در شکل گیری پانتئون داشتند. همه خدایان دیگر به نوعی با آنها مرتبط هستند.

گایا یکی از اولین خدایان روی زمین است که همراه با آسمان، دریا و هوا ظاهر می شود. او مادر بزرگ همه چیز روی زمین است: خدایان بهشتی از پیوند او با پسرش اورانوس (آسمان)، خدایان دریا از پونتوس (دریا)، غول ها از تارتاروس (جهنم) و موجودات فانی از او به وجود آمدند. گوشت او به عنوان یک زن چاق به تصویر کشیده شد که نیمی از آن از روی زمین بلند شده بود. می توانیم فرض کنیم که این او بود که همه نام های خدایان یونان باستان را به دست آورد که لیستی از آنها را می توان در زیر یافت.

اورانوس یکی از خدایان ابتدایی یونان باستان است. او فرمانروای اصلی جهان بود. او توسط پسرش کرونوس سرنگون شد. او توسط یکی از گایا به دنیا آمد، او همچنین شوهر او بود. برخی منابع پدرش را اکمون می نامند. اورانوس به صورت گنبدی برنزی به تصویر کشیده شد که جهان را می پوشاند.

فهرست خدایان یونان باستان، متولد اورانوس و گایا: اقیانوس، کوس، هیپریون، کریوس، تئا، رئا، تمیس، یاپتوس، منموسین، تتیس، کرونوس، سیکلوپ، برونتس، استروپس.

اورانوس عشق چندانی به فرزندانش احساس نمی کرد یا بهتر است بگوییم از آنها متنفر بود. و پس از تولد آنها را در تارتاروس زندانی کرد. اما در طول شورش آنها توسط پسرش کرونوس شکست خورد و اخته شد.

نسل دوم

تیتان‌ها که از اورانوس و گایا متولد شدند، شش خدای زمان بودند. لیست تیتان های یونان باستان شامل موارد زیر است:

اقیانوس - در صدر فهرست خدایان یونان باستان، تیتانیوم. این رودخانه بزرگی بود که زمین را احاطه کرده بود و مخزن تمام آب شیرین بود. همسر اوشنوس خواهر او، تیتانید تتیس بود. اتحاد آنها باعث تولد رودخانه ها، نهرها و هزاران اقیانوس شد. آنها در Titanomachy شرکت نکردند. اقیانوس به صورت گاو نر شاخدار با دم ماهی به جای پاها به تصویر کشیده شد.

کی (کوی/کئوس) - برادر و شوهر فیبی. اتحاد آنها لتو و آستریا را به دنیا آورد. به عنوان یک محور آسمانی به تصویر کشیده شده است. در اطراف او بود که ابرها می چرخیدند و هلیوس و سلن در آسمان راه می رفتند. این زوج توسط زئوس به تارتاروس پرتاب شدند.

کریوس (Krios) یک تیتان یخی است که قادر است همه موجودات زنده را منجمد کند. او در سرنوشت برادران و خواهرانش که به تارتاروس پرتاب شده بودند، شریک شد.

یاپتوس (Iapetus/Iapetus) - فصیح ترین، هنگام حمله به خدایان به تیتان ها فرمان می داد. همچنین توسط زئوس به تارتاروس فرستاده شد.

هایپریون - در جزیره تریناکریا زندگی می کرد. او در Titanomachy شرکت نکرد. همسرش تیتینید تئا بود (به همراه برادران و خواهرانش به تارتاروس انداخته شد).

کرونوس (کرونوس/ کرونوس) فرمانروای موقت جهان است. او چنان از از دست دادن قدرت خدای متعال می ترسید که فرزندانش را می بلعید تا هیچ یک از آنها ادعای تاج و تخت حاکم را نداشته باشند. او با خواهرش رئا ازدواج کرده بود. او موفق شد یک کودک را نجات دهد و او را از کرونوس پنهان کند. توسط تنها وارث نجات یافته خود زئوس سرنگون شد و به تارتاروس فرستاده شد.

به مردم نزدیک تر

نسل بعدی معروف ترین است. آنها خدایان اصلی یونان باستان هستند. لیستی از سوء استفاده ها، ماجراجویی ها و افسانه های آنها با مشارکت آنها بسیار چشمگیر است.

آنها نه تنها به مردم نزدیکتر شدند، از بهشت ​​فرود آمدند و از هرج و مرج به بالای کوه آمدند. خدایان نسل سوم شروع کردند به تماس با مردم بیشتر و با میل بیشتر.

زئوس مخصوصاً از این بابت می بالید که نسبت به زنان زمینی بسیار جانبدار بود. و وجود همسر الهی هرا اصلاً او را آزار نمی داد. از پیوند او با انسان بود که قهرمان معروف اسطوره ها، هرکول، متولد شد.

نسل سوم

این خدایان در کوه المپ زندگی می کردند. عنوان خود را از نام آن گرفته اند. 12 خدای یونان باستان وجود دارد که لیست آنها تقریباً برای همه شناخته شده است. همه آنها وظایف خود را انجام دادند و دارای استعدادهای منحصر به فردی بودند.

اما اغلب آنها در مورد چهارده خدا صحبت می کنند که شش نفر اول فرزندان کرونوس و رئا بودند:

زئوس - خدای اصلیالمپ، فرمانروای آسمان، قدرت و قدرت را به تصویر می کشد. خدای رعد و برق و آفریننده مردم. صفات اصلی این خدا عبارت بودند از: آگیس (سپر)، لابریس (تبر دو طرفه)، صاعقه زئوس (چنگال دو شاخه با لبه های دندانه دار) و عقاب. خوب و بد را تقسیم کرد. با چند زن در اتحاد بود:

  • متیس - همسر اول، الهه خرد، توسط شوهرش بلعیده شد.
  • تمیس - الهه عدالت، همسر دوم زئوس.
  • هرا - آخرین همسر، الهه ازدواج، خواهر زئوس بود.

پوزیدون خدای رودخانه ها، سیل ها، دریاها، خشکسالی، اسب ها و زلزله هاست. صفات او عبارت بودند از: سه گانه، دلفین و ارابه ای با اسب های یال سفید. همسر - آمفیتریت.

دیمتر مادر پرسفونه، خواهر زئوس و معشوق او است. او الهه باروری است و از کشاورزان حمایت می کند. صفت دمتر تاج گل گوش است.

هستیا خواهر دمتر، زئوس، هادس، هرا و پوزیدون است. حامی آتش قربانی و کانون خانواده. او نذر عفت گرفت. ویژگی اصلی مشعل بود.

هادس - فرمانروای زیرزمینی پادشاهی مردگان. همسر پرسفونه (الهه باروری و ملکه پادشاهی مردگان). صفات هادس یک بید یا میله بود. با هیولای زیرزمینی سربروس - سگی سه سر که در ورودی تارتاروس نگهبانی می‌کرد.

هرا خواهر و در عین حال همسر زئوس است. قدرتمندترین و خردمندترین الهه المپ. او حامی خانواده و ازدواج بود. یک ویژگی اجباری هرا یک دیادم است. این تزئین نمادی از این واقعیت است که او در المپوس اصلی است. همه خدایان اصلی یونان باستان، فهرستی که او در راس آنها بود، از او اطاعت کردند (گاهی با اکراه).

سایر المپیکی ها

حتی اگر این خدایان چنین والدین قدرتمندی نداشتند، تقریباً همه آنها از زئوس متولد شده بودند. هر کدام در نوع خود استعداد داشتند. و به خوبی از عهده وظایفش برآمد.

آرس پسر هرا و زئوس است. خدای جنگ، جنگ و مردانگی. او عاشق و سپس شوهر الهه آفرودیت بود. همراهان آرس اریس (الهه اختلاف) و انیو (الهه جنگ خشمگین) بودند. صفات اصلی عبارت بودند از: کلاهخود، شمشیر، سگ، مشعل سوزان و سپر.

آپولون، پسر زئوس و لتو، برادر دوقلوی آرتمیس بود. خدای نور، رهبر موزها، خدای شفابخش و پیشگوی آینده. آپولو بسیار دوست داشتنی بود، معشوقه ها و معشوقه های زیادی داشت. صفات عبارت بودند از: تاج گل، ارابه، کمان و تیر و چنگال زرین.

هرمس پسر زئوس و کهکشان مایا یا پرسفونه است. خدای تجارت، فصاحت، زبردستی، هوش، دامداری و جاده ها. حامی ورزشکاران، بازرگانان، صنعتگران، چوپانان، مسافران، سفیران و دزدان. او فرستاده شخصی زئوس و راهنمای مردگان به پادشاهی هادس است. او به مردم نوشتن، تجارت و حسابداری آموزش می داد. ویژگی ها: صندل بالدار که به او اجازه پرواز می دهد، کلاه ایمنی نامرئی، کادوسئوس (میله ای که با دو مار در هم تنیده تزئین شده است).

هفائستوس پسر هرا و زئوس است. خدای آهنگر و آتش. روی هر دو پا می لنگید. همسران هفائستوس آفرودیت و آگلایا هستند. صفات خدا عبارت بود از: دم آهنگری، انبر، ارابه و پلو.

دیونیسوس پسر زئوس و زن فانی سمله است. خدای تاکستان ها و شراب سازی، الهام و وجد. حامی تئاتر. او با آریادنه ازدواج کرده بود. صفات خداوند: جام شراب، تاج گل انگور و ارابه.

آرتمیس دختر زئوس و الهه لتو، خواهر دوقلوی آپولو است. الهه جوان یک شکارچی است. او که ابتدا متولد شد، به مادرش کمک کرد تا آپولو را به دنیا بیاورد. عفیف صفات آرتمیس: گوزن، تیری از تیر و ارابه.

دمتر دختر کرونوس و رئا است. مادر پرسفون (همسر هادس)، خواهر زئوس و معشوقش. الهه کشاورزی و باروری. صفت دمتر تاج گل گوش است.

آتنا، دختر زئوس، فهرست خدایان یونان باستان را تکمیل می کند. او پس از بلعیدن مادرش تمیس از سر او به دنیا آمد. الهه جنگ، خرد و مهارت. حامی شهر یونان آتن. ویژگی های او عبارت بودند از: سپر با تصویر گورگون مدوسا، جغد، مار و نیزه.

در فوم متولد شده است؟

من می خواهم در مورد الهه بعدی به طور جداگانه چیزی بگویم. او تا به امروز نه تنها نماد زیبایی زنانه است. علاوه بر این، تاریخ پیدایش آن در رمز و راز پنهان است.

در مورد تولد آفرودیت بحث ها و گمانه زنی های زیادی وجود دارد. نسخه اول: الهه از دانه و خون اورانوس اخته شده توسط کرونوس متولد شد که به دریا افتاد و کف تشکیل داد. نسخه دوم: آفرودیت از یک صدف دریایی پدید آمد. فرضیه سوم: او دختر دیون و زئوس است.

این الهه مسئول زیبایی و عشق بود. همسران: آرس و هفائستوس. صفات: ارابه، سیب، گل سرخ، آینه و کبوتر.

چگونه آنها در المپ بزرگ زندگی می کردند

همه خدایان المپیک یونان باستان، که لیستی از آنها را در بالا مشاهده می کنید، حق داشتند زندگی کنند و تمام اوقات فراغت خود را از معجزات در کوه بزرگ بگذرانند. رابطه بین آنها همیشه گلگون نبود، اما تعداد کمی از آنها با دانستن قدرت دشمن خود تصمیم به خصومت آشکار گرفتند.

حتی در میان مخلوقات بزرگ الهی نیز آرامش دائمی وجود نداشت. اما همه چیز با دسیسه ها، توطئه های پنهانی و خیانت ها تعیین شد. بسیار شبیه به دنیای انسان است. و این قابل درک است، زیرا بشریت دقیقاً توسط خدایان خلق شده است، بنابراین همه آنها شبیه به ما هستند.

خدایان که در بالای المپ زندگی نمی کنند

همه خدایان این شانس را نداشتند که به چنین ارتفاعاتی برسند و از کوه المپ بالا بروند تا در آنجا بر جهان حکومت کنند، جشن و شادی بگیرند. بسیاری از خدایان دیگر یا نتوانستند چنین افتخاری کسب کنند، یا متواضع بودند و از زندگی عادی راضی بودند. البته اگر بتوانید وجود خدایی را اینگونه بنامید. علاوه بر خدایان المپیا، خدایان دیگری نیز در یونان باستان وجود داشتند که لیستی از نام آنها در اینجا آمده است:

  • هیمن خدای ازدواج (پسر آپولو و موسی کالیوپه) است.
  • نایک الهه پیروزی (دختر Styx و Titan Pallant) است.
  • آیریس الهه رنگین کمان (دختر خدای دریا تاومانت و الکترا اقیانوسی) است.
  • آتا الهه تاریکی (دختر زئوس) است.
  • آپاتا معشوقه دروغ است (وارث الهه تاریکی شب نیوکتا).
  • مورفیوس خدای رویاها (پسر ارباب رویاهای هیپنوس) است.
  • فوبوس خدای ترس (از نوادگان آفرودیت و آرس) است.
  • دیموس - ارباب وحشت (پسر آرس و آفرودیت).
  • اورا - الهه های فصول (دختران زئوس و تمیس).
  • آیولوس نیمه خدای بادها (وارث پوزیدون و آرنا) است.
  • هکات معشوقه تاریکی و همه هیولاها (نتیجه اتحاد تیتان پارسی و آستریا) است.
  • تاناتوس - خدای مرگ (پسر Erebus و Nyukta).
  • Erinyes - الهه انتقام (دختر Erebus و Nyukta).
  • پونتوس فرمانروای دریای داخلی (وارث اتر و گایا) است.
  • مویراها الهه های سرنوشت (دختران زئوس و تمیس) هستند.

اینها همه خدایان یونان باستان نیستند که فهرست آنها را می توان حتی بیشتر ادامه داد. اما برای آشنایی با اسطوره ها و افسانه های اصلی کافی است فقط این شخصیت ها را بشناسید. اگر می خواهید داستان های بیشتری در مورد هر یک بخوانید، مطمئن هستیم که داستان نویسان باستانی سرنوشت و جزئیات زندگی الهی خود را در هم آمیخته اند که در آن به تدریج با قهرمانان جدید بیشتری آشنا خواهید شد.

معنی اساطیر یونانی

موزها، پوره ها، ساتیرها، قنطورس ها، قهرمانان، سیکلوپ ها، غول ها و هیولاها نیز وجود داشتند. تمام این دنیای عظیم در یک روز اختراع نشده است. افسانه ها و افسانه ها ده ها سال است که نوشته شده اند و هر بازگویی جزئیات جدید و شخصیت هایی که قبلا دیده نشده بود به دست می آورد. بیشتر و بیشتر خدایان جدید یونان باستان ظاهر می شوند که فهرست اسامی آنها از یک داستان نویس به دیگری افزایش یافته است.

هدف اصلی این داستان ها این بود که نسل های آینده خرد بزرگان خود را بیاموزند، از خوبی و بدی، از ناموس و نامردی، از وفاداری و دروغ به زبانی قابل فهم بگویند. خوب، علاوه بر این، چنین پانتئون عظیمی امکان توضیح تقریباً هر پدیده طبیعی را که هنوز از نظر علمی اثبات نشده بود را فراهم کرد.

همانطور که معلوم است، آنها مشرک بودند، یعنی. آنها به چند خدا اعتقاد داشتند. تعداد زیادی از دومی ها وجود داشت. با این حال، تنها دوازده مورد اصلی و مورد احترام وجود داشت. آنها بخشی از پانتئون یونان بودند و در مکان مقدس زندگی می کردند، پس، خدایان المپیک یونان باستان چه هستند؟ این سوالی است که امروز مورد بررسی قرار می گیرد. همه خدایان یونان باستان فقط از زئوس اطاعت می کردند.

او خدای آسمان و رعد و برق و رعد است. افراد نیز در نظر گرفته می شوند. او می تواند آینده را ببیند. زئوس تعادل خوبی و بدی را حفظ می کند. به او قدرت مجازات و بخشش داده شده است. او با صاعقه به افراد گناهکار ضربه می زند و خدایان را از المپوس سرنگون می کند. در اساطیر رومی با مشتری مطابقت دارد.

با این حال، در المپ در نزدیکی زئوس نیز تاج و تختی برای همسرش وجود دارد. و هرا آن را می گیرد.

او حامی ازدواج و مادران در هنگام زایمان، حافظ زنان است. او در المپوس همسر زئوس است. در اساطیر رومی، همتای او جونو است.

او خدای جنگ بی رحمانه، خائنانه و خونین است. او فقط از تماشای یک نبرد داغ خوشحال می شود. در المپ، زئوس او را فقط به این دلیل تحمل می کند که او پسر تندرر است. مشابه آن در اساطیر روم باستان مریخ است.

اگر پالاس آتنا در میدان نبرد ظاهر شود، آرس خیلی وقت نخواهد داشت که بیداد کند.

او الهه جنگ، دانش و هنر خردمند و عادلانه است. اعتقاد بر این است که او از سر زئوس به وجود آمده است. نمونه اولیه او در اسطوره های رم مینروا است.

آیا ماه در آسمان طلوع کرده است؟ این بدان معناست که طبق گفته یونانیان باستان، الهه آرتمیس به پیاده روی رفته است.

آرتمیس

او حامی ماه، شکار، باروری و عفت زن است. نام او با یکی از هفت عجایب جهان مرتبط است - معبد افسس که توسط هروستراتوس جاه طلب سوزانده شد. او همچنین خواهر خدای آپولو است. آنالوگ آن در روم باستان- دیانا

آپولو

او خدای نور خورشید، تیراندازی، و همچنین شفا دهنده و رهبر الهه هاست. او برادر دوقلوی آرتمیس است. مادر آنها Titanide Leto بود. نمونه اولیه او در اساطیر رومی فوبوس است.

عشق یک احساس فوق العاده است. و همانطور که ساکنان هلاس معتقد بودند، او توسط الهه به همان اندازه زیبا آفرودیت حمایت می شود.

آفرودیت

او الهه زیبایی، عشق، ازدواج، بهار، باروری و زندگی است. طبق افسانه، از یک پوسته یا کف دریا ظاهر شد. بسیاری از خدایان یونان باستان می خواستند با او ازدواج کنند، اما او زشت ترین آنها را انتخاب کرد - هفائستوس لنگ. در اساطیر رومی، او با الهه زهره مرتبط بود.

هفائستوس

جک همه معاملات در نظر گرفته می شود. او با ظاهری زشت به دنیا آمد و مادرش هرا که نمی خواست چنین فرزندی داشته باشد، پسرش را از المپوس بیرون انداخت. تصادف نکرد اما از آن به بعد به شدت لنگ می زند. همتای او در اساطیر رومی ولکان است.

یک تعطیلات بزرگ است، مردم خوشحال هستند، شراب مانند رودخانه جاری است. یونانیان بر این باورند که این دیونیسوس است که در المپوس سرگرم خوشگذرانی است.

دیونیسوس

است و سرگرم کننده است. توسط زئوس حمل و متولد شد. این درست است، تندرر هم پدر و هم مادرش بود. این اتفاق افتاد که محبوب زئوس، سمله، به تحریک هرا از او خواست تا با تمام قدرت ظاهر شود. به محض انجام این کار، سمله بلافاصله در شعله های آتش سوخت. زئوس به سختی موفق شد پسر نارس آنها را از او ربوده و به ران او بدوزد. هنگامی که دیونیسوس که از زئوس به دنیا آمد، بزرگ شد، پدرش او را جامدار المپوس کرد. در اساطیر رومی نام او باکوس است.

روح مردگان کجا می رود؟ به پادشاهی هادس، یونانیان باستان چنین پاسخی می‌دادند.

این فرمانروای پادشاهی زیرزمینی مردگان است. او برادر زئوس است.

آیا دریا مواج است؟ این بدان معنی است که پوزئیدون از چیزی عصبانی است - این همان چیزی است که ساکنان هلاس فکر می کردند.

پوزیدون

این اقیانوس هاست، پروردگار آب ها. او همچنین برادر زئوس است.

نتیجه گیری

این همه خدایان اصلی یونان باستان هستند. اما شما می توانید در مورد آنها نه تنها از اسطوره ها یاد بگیرید. در طول قرن ها، هنرمندان در مورد یونان باستان اتفاق نظر داشتند (تصاویر ارائه شده در بالا).