صفحه اصلی / برای موفقیت و پول / دلیل انشعاب در کلیسای مسیحی چه بود؟ چکیده: ارتدکس و کاتولیک دلایل انشقاق و ویژگی های بارز

دلیل انشعاب در کلیسای مسیحی چه بود؟ چکیده: ارتدکس و کاتولیک دلایل انشقاق و ویژگی های بارز

گروه علوم انسانی

تست کنید

در رشته "مطالعات دینی"

"شکاف در مسیحیت"

برنامه ریزی کنید

مقدمه

1. پیدایش مسیحیت

2. دلایل انشعاب کلیسا به سه جهت اصلی

2.1 شکاف کلیسای روم

2.2 جدایی پروتستانتیسم

3. نتایج انشعابات کلیسا

نتیجه گیری

فهرست منابع استفاده شده

مسیحیت رایج ترین است دین جهانیو یکی از پیشرفته ترین نظام های دینی در جهان است. در آغاز هزاره سوم این دین بزرگترین دین در جهان است. و اگرچه مسیحیت، که توسط پیروانش نمایندگی می شود، در همه قاره ها یافت می شود، و در برخی از آنها کاملاً مسلط است (اروپا، آمریکا، استرالیا)، این دقیقاً تنها دینی است که مشخصه جهان غرب در مقابل جهان شرق است. بسیاری از نظام های مذهبی مختلف آن.

مسیحیت یک اصطلاح جمعی برای توصیف سه جنبش اصلی است: ارتدکس، کاتولیک و پروتستان. در واقع، مسیحیت هرگز یک سازمان واحد نبوده است. در بسیاری از استان های امپراتوری روم، ویژگی های خاص خود را به دست آورد و با شرایط هر منطقه، فرهنگ، آداب و رسوم و سنت های محلی سازگار شد.

آگاهی از دلایل، پیش نیازها و شرایط تقسیم یک دین جهانی به سه جهت ارائه مهمدر مورد تشکیل جامعه مدرن، به درک فرآیندهای اصلی در مسیر شکل گیری دین کمک می کند. مسائل تعارض جنبش های مذهبیشما را وادار می کند در مورد ماهیت آنها فکر کنید، پیشنهاد دهید آنها را برای خود حل کنید و هستند جنبه های مهمدر مسیر شکل گیری شخصیت ارتباط این موضوع در عصر جهانی شدن و بیگانگی از کلیسای جامعه مدرن با اختلافات مداوم بین کلیساها و اعترافات تأیید می شود.

هدف کار:

· پیش‌شرط‌های درگیری را شناسایی کنید.

· دوره قبل از تقسیم را در نظر بگیرید.

· پیشرفت اختلاف را نشان دهد.

· دلایل اصلی جدایی را توضیح دهید.


مسیحیت در قرن اول در سرزمین های یهود در چارچوب جنبش های مسیحایی یهودیت آغاز شد. از قبل در زمان نرون، مسیحیت در بسیاری از استان های امپراتوری روم شناخته شده بود.

ریشه های ایمان مسیحی با یهودیت و تعالیم مرتبط است عهد عتیق(در یهودیت - تناخ). بر اساس اناجیل و سنت کلیسا، عیسی (یشوآ) به عنوان یک یهودی بزرگ شد، تورات را رعایت کرد، در روز شنبه (شنبه) در کنیسه شرکت کرد و تعطیلات را رعایت کرد. رسولان و دیگر پیروان اولیه عیسی یهودی بودند. اما تنها چند سال پس از تأسیس کلیسا، تبلیغ مسیحیت در میان ملل دیگر آغاز شد.

بر اساس متن عهد جدید اعمال رسولان (اعمال رسولان 11:26)، اسم «Χριστιανοί» - مسیحیان، طرفداران (یا پیروان) مسیح، ابتدا برای تعیین حامیان مورد استفاده قرار گرفتند ایمان جدیددر شهر انطاکیه سوریه - هلنی در قرن اول.

در ابتدا، مسیحیت در میان یهودیان فلسطین و دیاسپورای مدیترانه گسترش یافت، اما، از دهه های اول، به لطف موعظه پولس رسول، پیروان بیشتری را در بین سایر مردمان ("بت پرستان") به دست آورد. تا قرن پنجم، گسترش مسیحیت عمدتاً در مرزهای جغرافیایی امپراتوری روم و همچنین در حوزه نفوذ فرهنگی آن (ارمنستان، سوریه شرقی، اتیوپی)، بعدها (عمدتاً در نیمه دوم هزاره 1) رخ داد. ) - در میان ژرمن ها و مردم اسلاو، بعدها (قرن XIII-XIV) - همچنین در میان مردمان بالتیک و فنلاند. به جدید و دوران مدرنگسترش مسیحیت در خارج از اروپا به دلیل گسترش استعمار و فعالیت مبلغان مذهبی رخ داد.

در دوره از قرن چهارم تا هشتم. تقویت شد کلیسای مسیحی، با تمرکز و اجرای دقیق دستورات مقامات ارشد. تبدیل شدن دین دولتی، مسیحیت نیز جهان بینی غالب دولت شد. طبیعتاً دولت به یک ایدئولوژی واحد، یک آموزه واحد نیاز دارد و بنابراین به تقویت نظم کلیسا و همچنین یک جهان بینی واحد علاقه مند بود.

امپراتوری روم بسیاری از مردمان مختلف را متحد کرد و این به مسیحیت اجازه داد تا به تمام نقاط دورافتاده آن نفوذ کند. با این حال، تفاوت در سطح فرهنگ، سبک زندگی ملل مختلفدولت‌ها باعث برداشت‌های متفاوتی از عبارات متناقض در آموزه‌های مسیحی شدند که مبنای پیدایش بدعت‌ها در میان افراد تازه مسلمان شده بود. و فروپاشی امپراتوری روم به تعدادی از ایالت‌ها با نظام‌های سیاسی-اجتماعی متفاوت، تضادها را در الهیات و سیاست فرقه‌ای تا حد آشتی‌ناپذیری افزایش داد.

تبدیل توده های عظیم مشرکان دیروز به شدت سطح کلیسا را ​​پایین می آورد و به ظهور جنبش های بدعت گذار توده ای کمک می کند. با مداخله در امور کلیسا، امپراتورها اغلب حامی و حتی مبتکر بدعت‌ها می‌شوند (برای مثال، یکتاپرستی و شمایل‌شکنی نوعاً بدعت‌های امپراتوری هستند). روند غلبه بر بدعت ها از طریق شکل گیری و افشای جزمات در هفت شورای جهانی اتفاق می افتد.


تهدید انشقاق، که از یونانی به معنای "شکاف، تقسیم، نزاع" ترجمه شده است، در اواسط قرن نهم برای مسیحیت واقعی شد. معمولاً علل انشقاق را در اقتصاد، سیاست و در علایق و ناپسندهای شخصی پاپ ها و ایلخانان قسطنطنیه جستجو می کنند. محققان ویژگی‌های آموزه، فرقه و سبک زندگی مؤمنان مسیحیت غربی و شرقی را امری ثانویه، ناچیز می‌دانند و آنها را از تبیین دلایل واقعی، که به نظر آنها در اقتصاد و سیاست نهفته است، در هر چیزی غیر از اعتقادات مذهبی باز می‌دارد. جزئیات آنچه اتفاق می افتد و در این یادداشت کلیسا به انشقاق اصلی خود نزدیک شد.

یکی از بزرگترین تقسیمات مسیحیت ظهور دو جهت اصلی - ارتدکس و کاتولیک بود. این انشعاب چندین قرن است که شکل گرفته است. این با ویژگی های توسعه روابط فئودالی در بخش های شرقی و غربی امپراتوری روم و مبارزه رقابتی بین آنها تعیین شد.

پیش‌شرط‌های انشقاق در اواخر قرن چهارم و آغاز قرن پنجم پدید آمد. پس از تبدیل شدن به دین دولتی، مسیحیت از قبل از تحولات اقتصادی و سیاسی که توسط این قدرت عظیم تجربه شده بود جدایی ناپذیر بود. در طول شوراهای نیکیه و شورای اول قسطنطنیه، علیرغم اختلافات داخلی و اختلافات الهیاتی، نسبتاً متحد به نظر می رسید. با این حال، این وحدت مبتنی بر شناخت همگان از اقتدار اسقف‌های رومی نبود، بلکه مبتنی بر اقتدار امپراتورها بود که به منطقه مذهبی گسترش یافت. بنابراین، شورای نیقیه به رهبری امپراطور کنستانتین برگزار شد و اسقف نشین روم توسط پروتستان ویتوس و وینسنت در آن نماینده شد.

با کمک دسیسه های سیاسی، اسقف ها نه تنها توانستند نفوذ خود را در جهان غرب تقویت کنند، بلکه حتی دولت خود را ایجاد کنند - کشورهای پاپ (756-1870) که کل بخش مرکزی شبه جزیره آپنین را اشغال کردند. پاپ ها با تقویت قدرت خود در غرب، سعی کردند تمام مسیحیت را تحت سلطه خود در آورند، اما موفق نشدند. روحانیت شرق تابع امپراتور بود و او حتی به این فکر نمی کرد که حتی بخشی از قدرت خود را به نفع «نائب مسیح» خودخوانده، که در مقر اسقفی در رم می نشست، واگذار کند. اختلافات کاملاً جدی بین رم و قسطنطنیه در شورای ترولا در سال 692 ظاهر شد، زمانی که از 85 قانون، رم (پاپ روم) تنها 50 قانون را پذیرفت.

در سال 867، پاپ نیکلاس اول و پاتریارک فوتیوس قسطنطنیه علناً یکدیگر را نفرین کردند. و در قرن یازدهم. دشمنی با قدرتی تازه شعله ور شد و در سال 1054 انشعاب نهایی در مسیحیت رخ داد. این ناشی از ادعاهای پاپ لئو نهم در مورد سرزمین های تابع پدرسالار بود. پاتریارک مایکل کرولاری این آزار و اذیت ها را رد کرد، که به دنبال آن تحقیر متقابل (یعنی نفرین کلیسا) و اتهامات بدعت گذاری صورت گرفت. کلیسای غربی شروع به نامیدن کرد کاتولیک رومی، که به معنای کلیسای جهانی رومی و شرقی - ارتدکس، یعنی وفادار به تعصب

بنابراین، دلیل انشعاب در مسیحیت، تمایل بالاترین سلسله مراتب کلیساهای غربی و شرقی برای گسترش مرزهای نفوذ خود بود. این یک مبارزه برای قدرت بود. تفاوت‌های دیگری در آموزه و فرقه نیز کشف شد، اما آنها به احتمال زیاد نتیجه مبارزه متقابل سلسله مراتب کلیسا بود تا علت انشعاب در مسیحیت. بنابراین، حتی یک آشنایی گذرا با تاریخ مسیحیت نشان می دهد که کاتولیک و ارتدکس منشأ کاملاً زمینی دارند. انشعاب در مسیحیت ناشی از شرایط صرفاً تاریخی بود.


در سراسر قرون وسطی، کلیسا نقش مهمی در زندگی جامعه ایفا کرد و کاملاً با سیستم فئودالی حاکم در غرب مطابقت داشت. کلیسا به عنوان یک فئودال بزرگ، در ایالت های مختلف اروپای غربی تا 1/3 از کل زمین های زیر کشت را در اختیار داشت که در آن از کار رعیت استفاده می کرد و از همان روش ها و تکنیک های فئودال های سکولار استفاده می کرد و میوه های بی شماری از آنها دریافت می کرد. آنها

کلیسای کاتولیک فئودال تا زمانی می‌توانست وجود داشته باشد و شکوفا شود تا زمانی که اساس مادی آن، یعنی نظام فئودالی، تسلط داشته باشد. اما قبلاً در قرن 14-15 ابتدا در ایتالیای مرکزی و فلاندر و از اواخر قرن 15 در سراسر اروپا تشکیل طبقه جدیدی آغاز شد که به تدریج کنترل اقتصاد را به دست گرفت - طبقه بورژوا. او به دین جدیدی نیاز داشت که در درجه اول از نظر سادگی و ارزانی با کاتولیک فرق داشته باشد. برای آنها، اسقف کاتولیک نه تنها غیر ضروری، بلکه به سادگی مضر شد، کل سازمان گران کلیسا با پاپ، کاردینال ها، اسقف ها، صومعه ها و مالکیت زمین کلیسا.

سوالات و تکالیف.

1. مبلغان دین مسیحیت را از چه طریقی گسترش دادند؟

مبلغان مسیحیت را با سفر به اطراف گسترش دادند کشورهای مختلفو سرزمین ها، خطبه ها را بخوانید، مردم را به مسیحیت گرویدند.

2. توضیح دهید که چیست سلسله مراتب کلیسا، با چه موقعیت هایی نشان داده شده است. کلیسا چگونه زنده ماند؟

سلسله مراتب کلیسا عبارت است از ترتیب انقیاد درجات پایین کلیسا به مراتب بالاتر. سمت ها: اسقف - اسقف اعظم (کلان شهر) - کشیشان - درجات پایین کلیسا. همه ایمانداران مسیحی برای نگهداری از کلیسا مالیات پرداخت کردند - عشر کلیسا. بسیاری از مسیحیان تمام اموال خود را به کلیسا (برای نجات جان خود) به وصیت دادند. کلیسا همچنین زندگی می کرد و کمک های زمینی پادشاهان و امپراطوران را می شمرد.

3. چه دلایلی مردم را مجبور به راهب شدن می کرد؟ چه لزومی داشت که منشور رهبانی معرفی شود؟

دلایلی که مردم را مجبور به راهب شدن کرد: میل به غلبه بر خودخواهی، خودخواهی به امید یافتن راه نجات. منشور صومعه باید به منظور ایجاد قوانین یکسان زندگی برای همه صومعه ها و روان کردن زندگی راهبان معرفی می شد.

4. چه چیزی باعث انشقاق در کلیسای مسیحی شد؟ تفاوت های اصلی بین شاخه های کاتولیک و ارتدکس مسیحیت چیست؟

انشقاق در کلیسای مسیحی به دلیل بروز اختلاف بین اصول اساسی عقاید (دگماها) کلیساهای غرب و شرق ایجاد شد. همچنین در آیین ها و قوانین زندگی راهبان و کشیشان تفاوت هایی وجود داشت. در نتیجه پاپ و پاتریارک بیزانسی یکدیگر را نفرین کردند. بنابراین وقفه نهایی بین کلیساها رخ داد.

کلیسای شرقی (ارتدوکس) معتقد بود که روح القدس از خدای پدر می آید و از خدای پسر می گذرد، در حالی که کلیسای غربی (کاتولیک) استدلال می کرد که هم از طرف خدای پدر و هم از خدای پسر می آید. همچنین در غرب به وجود برزخ و قوه ی عافیت اعتقاد داشتند. در شرق نه یکی را به رسمیت شناختند و نه دیگری را. علاوه بر این، کلیسای شرق تقدم پاپ ها را به رسمیت نمی شناخت.

5. کلیسا چه وظایفی را در جامعه قرون وسطی انجام می داد؟ در قرون وسطی منظور از کلمات: "هیچ نجاتی خارج از کلیسا وجود ندارد" چیست؟

کلیسا هسته معنوی جامعه قرون وسطی بود و همه جنبه های زندگی آن را تعیین می کرد. اعتقاد بر این بود که خادمین کلیسا می توانند برای گناهانی که مردم مرتکب شده اند از خداوند طلب بخشش کنند.زیر کلمات "هیچ نجاتی خارج از کلیسا وجود ندارد" به این معنی بود که فقط یک مؤمن روح خود را نجات می دهد و پس از مرگ آن را می یابد. زندگی ابدیو صلح

طرح پیچیده § 4. گسترش مسیحیت.
چکیده § 4. گسترش مسیحیت.

مسیحیت از نظر تعداد پیروان بزرگترین دین در جهان است. اما امروزه به فرقه های زیادی تقسیم شده است. و نمونه ای از آن مدت ها پیش مطرح شد - در سال 1054، زمانی که کلیسای غربی مسیحیان شرقی را تکفیر کرد و آنها را رد کرد که گویی آنها بیگانگان هستند. از آن زمان به بعد، اتفاقات بسیار دیگری رخ داده است که فقط وضعیت را بدتر کرده است. پس چرا و چگونه تقسیم کلیساها به رومی و ارتدکس اتفاق افتاد، بیایید آن را کشف کنیم.

پیش نیازهای جدایی

مسیحیت همیشه دین غالب نبود. کافی است به یاد بیاوریم که همه پاپ های اول، از پیتر رسول، زندگی خود را به عنوان شهادت برای ایمان به پایان رساندند. برای قرن ها، رومیان سعی کردند فرقه ای مبهم را که اعضای آن از قربانی کردن برای خدایان خود امتناع می کردند، نابود کنند. تنها راه بقای مسیحیان اتحاد بود. وضعیت فقط با روی کار آمدن امپراتور کنستانتین شروع به تغییر کرد.

تفاوت‌های جهانی در دیدگاه‌های شاخه‌های غربی و شرقی مسیحیت تنها قرن‌ها بعد به وضوح خود را نشان داد. ارتباط بین قسطنطنیه و روم دشوار بود. بنابراین، این دو جهت به خودی خود توسعه یافتند. و در طلوع هزاره دوم آنها قابل توجه شدند تفاوت های آیینی:

اما این البته دلیل انشعاب مسیحیت به ارتدکس و کاتولیک نبود. اسقف های حاکم به طور فزاینده ای شروع به اختلاف کردند. درگیری هایی به وجود آمد که حل آنها همیشه مسالمت آمیز نبود.

شکاف فوتیوس

این انشعاب در سال 863 اتفاق افتاد و چندین سال به طول انجامید.. رئیس کلیسای قسطنطنیه در آن زمان پدرسالار فوتیوس بود و نیکلاس اول بر تخت سلطنت روم بود. قدرت سلسله مراتب کامل بود و هنوز هم نه تنها به مسائل ایدئولوژیک، بلکه به مدیریت اراضی و مالی نیز می رسد. بنابراین، گاهی اوقات مبارزه برای آن بسیار سخت بود.

اعتقاد بر این است که دلیل واقعی نزاع بین سران کلیسا، تلاش فرماندار غربی برای قرار دادن شبه جزیره بالکان تحت قیمومیت خود بوده است.

انتخاب فوتیوس نتیجه اختلافات داخلی بود، که سپس در بخش شرقی امپراتوری روم سلطنت کرد. پاتریارک ایگناتیوس که فوتیوس جایگزین او شد، به لطف دسیسه های امپراتور میکائیل برکنار شد. حامیان ایگناتیوس محافظه کار برای عدالت به رم روی آوردند. و پاپ سعی کرد از فرصت استفاده کند و پاتریارک قسطنطنیه را تحت تأثیر خود قرار دهد. موضوع با توهین متقابل به پایان رسید. شورای کلیسای بعدی که به طور موقت برگزار شد، توانست غیرت احزاب را تعدیل کند و صلح (موقت) حاکم شد.

بحث در مورد استفاده از خمیر بدون خمیر

در قرن یازدهم پیچیده شدن اوضاع سیاسی منجر به تشدید مجدد تقابل بین آیین های غربی و شرقی شد. پاتریارک میکائیل قسطنطنیه این واقعیت را دوست نداشت که لاتین ها شروع به جابجایی نمایندگان کلیساهای شرقی در سرزمین های نورمان کردند. سرولاریوس با بستن تمام کلیساهای لاتین در پایتخت خود تلافی کرد. این رویداد با رفتار نسبتاً غیر دوستانه همراه بود - نان فطیر به خیابان پرتاب شد ، کشیشان قسطنطنیه آن را زیر پا گذاشتند.

مرحله بعدی بود منطق الهیاتی برای درگیری -پیامی علیه آیین لاتین بسیاری از اتهامات نقض را مطرح کرد سنت های کلیسا(که البته قبلاً کسی را آزار نمی داد):

کار البته به سر تاج و تخت روم رسید. در پاسخ، کاردینال هامبرت پیام «دیالوگ» را نوشت. همه این رویدادها در سال 1053 اتفاق افتاد. زمان بسیار کمی تا اختلاف نهایی بین دو شاخه کلیسای واحد باقی مانده بود.

انشقاق بزرگ

در سال 1054 پاپ لئو به قسطنطنیه نامه نوشت، خواستار به رسمیت شناختن قدرت کامل خود بر کلیسای مسیحی شد. به عنوان توجیه ، از یک سند جعلی استفاده شد - به اصطلاح سند هدیه ، که در آن امپراتور کنستانتین ظاهراً مدیریت کلیساها را به تاج و تخت روم منتقل کرد. این ادعاها رد شد و اسقف اعظم رم یک سفارت را برای آن تجهیز کرد. از جمله قرار بود از بیزانس کمک نظامی دریافت کند.

تاریخ سرنوشت ساز 16 ژوئیه 1054 بود. در این روز اتحاد کلیسای مسیحی رسماً متوقف شد. اگرچه در آن زمان Leo I. X قبلاً مرده بود، اما نمایندگان پاپ هنوز نزد مایکل آمدند. آنها وارد کلیسای جامع St. سوفیا و نامه ای را بر روی محراب گذاشت که در آن پاتریارک قسطنطنیه تنبیه می کرد. پیام پاسخ 4 روز بعد تنظیم شد.

چه اتفاقی افتاد دلیل اصلیتقسیم کلیساها؟ در اینجا نظرات طرفین متفاوت است. برخی از مورخان معتقدند که این نتیجه یک مبارزه برای قدرت است. برای کاتولیک ها، اصلی ترین چیز عدم تمایل به تشخیص برتری پاپ به عنوان جانشین پیتر رسول بود. برای مسیحیان ارتدکس، بحث در مورد Filioque - صفوف روح القدس - نقش مهمی ایفا می کند.

استدلال های رم

در یک سند تاریخی، پاپ لئو برای اولین بار دلایل را به وضوح بیان کرد، طبق آن همه اسقف های دیگر باید برتری رؤسای روم را به رسمیت بشناسند:

  • از آنجایی که کلیسا بر استحکام اعتراف پیتر ایستاده است، دور شدن از آن اشتباه بزرگی است.
  • هر کس که اقتدار پاپ را زیر سوال ببرد، سنت پیتر را نیز کنار می گذارد.
  • کسی که اقتدار پطرس رسول را رد می کند مرد مغرور و مغرور است که به طور مستقل خود را به ورطه فرو می برد.

استدلال های قسطنطنیه

با دریافت درخواستی از نمایندگان پاپ، پاتریارک میکائیل فوراً روحانیون بیزانسی را جمع کرد. نتیجه اتهاماتی علیه لاتین ها بود:

برای مدتی، روس از درگیری دور ماند، اگرچه در ابتدا تحت تأثیر آیین بیزانس بود و قسطنطنیه و نه روم را به عنوان مرکز معنوی به رسمیت شناخت. ارتدکس ها همیشه خمیر پروفورا را با استفاده از خمیر ترش درست می کردند. به طور رسمی، در سال 1620، یک شورای محلی محکوم کرد آیین کاتولیکاز خمیر فطیر برای مراسم مقدس کلیسا استفاده کنید.

آیا اتحاد مجدد امکان پذیر است؟

انشقاق بزرگ(ترجمه شده از یونانی باستان - شکاف) مدتها پیش رخ داده است. امروزه روابط بین کاتولیک و ارتدکس دیگر به اندازه قرون گذشته تیره نیست. در سال 2016، حتی یک ملاقات کوتاه بین پاتریارک کریل و پاپ فرانسیس برگزار شد. چنین رویدادی 20 سال پیش غیرممکن به نظر می رسید.

اگر چه توهین‌های متقابل در سال 1965 برداشته شد، اتحاد مجدد کلیسای کاتولیک رومی با کلیساهای ارتدکس خودمختار (و بیش از ده‌ها مورد از آنها وجود دارد، کلیسای ارتدکس روسیه تنها یکی از ارتدکس‌های مدعی است) امروز بعید است. دلایل این امر کمتر از هزار سال پیش نیست.

این که انشعاب کلیسای مسیحی در چه سالی رخ داد چندان مهم نیست. مهمتر این است که امروز کلیسا نشان دهنده بسیاری از جنبش ها و کلیساها است- هم سنتی و هم تازه ایجاد شده. مردم نتوانستند وحدتی را که عیسی مسیح به ارث گذاشته بود حفظ کنند. اما کسانی که خود را مسیحی می نامند باید صبر و شکیبایی را بیاموزند عشق متقابلو به دنبال دلایلی برای دور شدن از یکدیگر نباشید.

16 ژوئیه 2014، 960 سال از انشعاب کلیسای مسیحی به کاتولیک و ارتدکس گذشت.

سال گذشته من از این موضوع "گذر کردم" ، اگرچه تصور می کنم برای بسیاری بسیار جالب است.البته برای من هم جالب است، اما قبلاً وارد جزئیات نشدم، حتی تلاش نکردم، اما همیشه، به اصطلاح، به این مشکل برخورد کردم، زیرا نه تنها مربوط به مذهب، بلکه کل تاریخ جهان

در منابع مختلف، افراد مختلف، مشکل، طبق معمول، به گونه ای تفسیر می شود که برای "طرف آنها" مفید است. من در وبلاگ های مایل در مورد انتقادم از برخی از مربیان دینی امروزی که فشار می آورند نوشته ام دولت سکولاردگم های مذهبی به عنوان قانون... اما من همیشه به مؤمنان از هر فرقه ای احترام می گذارم و بین وزیران، مؤمنان واقعی و کسانی که به سوی ایمان می خروشند، تمایز قائل شده ام. خوب شاخه مسیحیت ارتدکس است... در دو کلمه - من در کلیسای ارتدکس تعمید یافته ام. ایمان من شامل رفتن به معابد نیست، معبد از بدو تولد در درون من بوده است، هیچ تعریف روشنی وجود ندارد و به نظر من نباید وجود داشته باشد...

امیدوارم روزی رویا و هدف زندگی که می خواستم ببینم محقق شود اتحاد همه ادیان جهان, - «هیچ دینی بالاتر از حقیقت نیست» . من طرفدار این دیدگاه هستم. چیزهای زیادی وجود دارد که برای من بیگانه نیست که مسیحیت یا به طور خاص ارتدکس آنها را نمی پذیرد. اگر خدایی هست، پس برای همه یکی (یکی) است.

در اینترنت مقاله ای با نظر کلیساهای کاتولیک و ارتدکس در مورد آن پیدا کردم انشقاق بزرگ. متن را به طور کامل در دفترچه کپی کردم، بسیار جالب است...

نفاق کلیسای مسیحی (1054)

شکاف بزرگ 1054نفاق کلیسا، پس از آن بالاخره این اتفاق افتاد تقسیم کلیسا به کلیسای کاتولیکدر غرب و ارتدکس در شرق.

تاریخچه کشتی

در واقع، اختلافات بین پاپ و پاتریارک قسطنطنیه خیلی قبل از سال 1054 شروع شد، اما در سال 1054 بود که پاپ لئو نهم نمایندگانی را به رهبری کاردینال هامبرت به قسطنطنیه فرستاد تا درگیری را حل کنند، که با بسته شدن 1053 کلیسای لاتین در قسطنطنیه آغاز شد. به دستور پاتریارک میکائیل سیرولاریوس، که طی آن طوطی او کنستانتین هدایای مقدس را که طبق عرف غربی از نان فطیر تهیه شده بود، از خیمه ها بیرون انداخت و آنها را زیر پای خود له کرد.
میخائیل کیرولاری (انگلیسی) .

با این حال، یافتن راهی برای آشتی ممکن نبود و 16 جولای 1054در کلیسای جامع ایاصوفیه، نمایندگان پاپ از برکناری کیرولاریوس و تکفیر او از کلیسا خبر دادند. در پاسخ به این امر، در 20 ژوئیه، پدرسالار نمایندگان را تشییع کرد.

این شکاف هنوز برطرف نشده است، اگرچه در سال 1965 نفرین های متقابل برداشته شد.

دلایل تف

این جدایی دلایل زیادی داشت:
تفاوت های تشریفاتی، جزمی، اخلاقی بین کلیساهای غربی و شرقی، اختلافات مربوط به مالکیت، مبارزه پاپ و پاتریارک قسطنطنیه برای برتری در میان پدرسالاران مسیحی، زبان های مختلفخدمات عبادی (لاتین در کلیسای غربی و یونانی در شرق) .

نقطه نظر کلیسای غربی (کاتولیک).

نامه تکفیر در 16 ژوئیه 1054 در قسطنطنیه در کلیسای سنت سوفیا در محراب مقدس در طی مراسمی توسط نماینده پاپ، کاردینال هامبرت ارائه شد.
نامه تکفیر حاوی اتهامات زیر علیه کلیسای شرق بود:
1. کلیسای قسطنطنیه کلیسای مقدس روم را به عنوان اولین مقر رسولی که به عنوان رئیس، مراقبت همه کلیساها را بر عهده دارد، به رسمیت نمی شناسد.
2. میکائیل به اشتباه پدرسالار خوانده می شود.
3. آنها مانند سیمونیان هدیه خدا را می فروشند.
4. آنها مانند والسی ها، تازه واردان را اخته می کنند و آنها را نه تنها روحانی، بلکه اسقف نیز می کنند.
5. آنها مانند آریایی ها تعمید یافتگان را به نام تثلیث مقدس دوباره تعمید می دهند، به ویژه لاتین ها;
6. آنها مانند دوناتیست ها ادعا می کنند که در سراسر جهان، به استثنای کلیسای یونان، کلیسای مسیح، مراسم عشای ربانی و غسل تعمید از بین رفته است.
7. مانند نیکولایان، آنها ازدواج را برای سرورهای محراب مجاز می دانند.
8. مثل شمالی ها به شریعت موسی تهمت می زنند;
9. مانند دوخبورها، صفوف روح القدس را از پسر (filioque) در نماد ایمان قطع می کنند;
10. خمیرمایه را مانند مانویان جاندار می دانند;
11. یهودیان، مانند ناصریان، پاکسازی بدن را رعایت می کنند، تا هشت روز پس از تولد، مادران با عشا و عبادت تکریم نمی شوند.
متن تکفیر نامه

نقطه نظر کلیسای شرقی (ارتدوکس).

کلیسای قسطنطنیه با مشاهده چنین اقدامی از سوی نمایندگان پاپ که علناً به کلیسای شرق توهین کردند، کلیسای قسطنطنیه نیز به نوبه خود در دفاع از خود کلیسای روم یا بهتر است بگوییم پاپ را محکوم کرد. نمایندگان، به رهبری پاپ روم. پاتریارک میکائیل در 20 ژوئیه همان سال شورایی را تشکیل داد که در آن محرکان اختلاف کلیسا مجازات لازم را دریافت کردند. در تعریف این شورا آمده است:
«عده‌ای از ظلمات مغرب زمین به ملکوت تقوا وارد شدند و به این شهر محفوظ خدا آمدند که چون چشمه‌ای از آن آب تعلیم پاک تا اقصی نقاط زمین جاری است. آنها مانند رعد یا طوفان یا قحطی یا بهتر است مانند گراز وحشی به این شهر آمدند تا حقیقت را براندازند.»

در عین حال، قطعنامه صلح آمیز از نمایندگان رومی و اشخاصی که با آنها در تماس بودند، ناسزا می گوید.
A.P. Lebedev. از کتاب: تاریخ تقسیم کلیساها در قرون 9، 10 و 11.

متنتعریف کامل این شورا به زبان روسیهنوز ناشناخته

می توانید با آموزش عذرخواهی ارتدکس در مورد مشکلات کاتولیک در برنامه درسی الهیات تطبیقی ​​کلیسای ارتدکس آشنا شوید: پیوند

درک شیپت در روسیه

پس از ترک قسطنطنیه، نمایندگان پاپ از طریق یک مسیر دوربرگردان به رم رفتند تا دیگر سلسله مراتب شرقی را از تکفیر میشائیل سیرولاریوس مطلع کنند. در میان دیگر شهرها، آنها از کیف دیدن کردند و در آنجا توسط دوک اعظم و روحانیون روسی با افتخار پذیرفته شدند.

در سالهای بعد، کلیسای روسیه موضع روشنی در حمایت از هیچ یک از طرفین درگیری اتخاذ نکرد، اگرچه ارتدوکس باقی ماند. اگر سلسله مراتب یونانی الاصل مستعد جدل های ضد لاتین بودند، پس خود کشیشان و حاکمان روسی نه تنها در آن شرکت نکردند، بلکه اصل ادعاهای جزمی و آیینی یونانیان علیه روم را نیز درک نکردند.

بنابراین، روس ارتباط خود را با روم و قسطنطنیه حفظ کرد و تصمیمات خاصی را بسته به ضرورت سیاسی اتخاذ کرد.

بیست سال پس از "تقسیم کلیساها" مورد قابل توجهی از توسل دوک بزرگ کیف (ایزیاسلاو-دیمیتری یاروسلاویچ) به قدرت پاپ سنت. گریگوری هفتم. در دشمنی خود با برادران کوچکتربرای تاج و تخت کی یف، ایزیاسلاو، شاهزاده قانونی، مجبور شد به خارج از کشور (به لهستان و سپس به آلمان) فرار کند، از آنجا او در دفاع از حقوق خود به هر دو رئیس "جمهوری مسیحی" قرون وسطایی - به امپراتور (هنری) متوسل شد. IV) و به پاپ.

سفارت شاهزاده در رم توسط پسرش یاروپولک-پیتر اداره می شد که دستوراتی داشت "تمام سرزمین روسیه را تحت حمایت سنت پترزبورگ قرار دهد." پترا." پاپ واقعاً در اوضاع روسیه مداخله کرد. سرانجام ایزیاسلاو به کیف بازگشت (1077).

خود ایزیاسلاو و پسرش یاروپولک توسط کلیسای ارتدکس روسیه مقدس شناخته شدند.

در حوالی سال 1089، سفارت ضد پاپ گیبرت (کلمنت سوم) به کیف متروپولیتن جان رسید، ظاهراً می خواست موقعیت او را از طریق به رسمیت شناختن او در روسیه تقویت کند. جان، که اصالتاً یونانی بود، با پیامی پاسخ داد، اگرچه با احترام نوشته شده بود، اما همچنان علیه "اشتباهات" لاتین ها بود (این اولین نوشته غیرآخرین "علیه لاتین ها" است که در روسیه جمع آوری شده است. اگرچه توسط یک نویسنده روسی نیست). با این حال، جانشین جان، متروپولیتن افرایم (روسی الاصل)، خود یک نماینده مورد اعتماد را به رم فرستاد، احتمالاً با این هدف که شخصاً وضعیت امور را در محل تأیید کند.

در سال 1091 این پیام آور به کیف بازگشت و "آثار بسیاری از مقدسین را آورد." سپس، طبق تواریخ روسی، سفیران پاپ در سال 1169 آمدند. در کیف صومعه های لاتین (از جمله دومینیکن - از 1228) وجود داشت، در سرزمین های تابع شاهزادگان روسی، مبلغان لاتین با اجازه آنها عمل کردند (مثلاً در 1181). شاهزادگان پولوتسک به راهبان آگوستینی از برمن اجازه دادند تا لتونی ها و لیوهای تابع آنها را در دوینای غربی تعمید دهند.

در میان طبقه بالا (به نارضایتی یونانیان) ازدواج های مختلط متعددی وجود داشت. نفوذ بزرگ غرب در برخی از زمینه های زندگی کلیسا قابل توجه است. این وضعیت تا زمان حمله تاتار و مغول ادامه داشت.

حذف آناتماهای متقابل

در سال 1964، ملاقاتی بین پاتریارک جهانی آتناگوراس، رئیس کلیسای ارتدکس قسطنطنیه، و پاپ پل ششم در اورشلیم برگزار شد که در نتیجه آن تحقیرهای متقابل برداشته شد و اعلامیه مشترکی در سال 1965 امضا شد.
اعلامیه در مورد بلند کردن آناتماها

با این حال، این "ژست حسن نیت" رسمی هیچ معنای عملی یا شرعی نداشت.

از دیدگاه کاتولیک، تحقیرهای شورای اول واتیکان علیه همه کسانی که دکترین تقدم پاپ و خطاناپذیری قضاوت های او در مورد مسائل اعتقادی و اخلاقی را انکار می کنند، "ex cathedra" تلفظ می شود (یعنی زمانی که پاپ به عنوان رئیس و مربی زمینی همه مسیحیان و همچنین تعدادی از احکام جزمی دیگر عمل می کند.

ژان پل دوم توانست از آستانه کلیسای جامع ولادیمیر در کیف عبور کند، که با تقدم کلیسای ارتدکس اوکراینی پاتریارک کیف که توسط سایر کلیساهای ارتدوکس به رسمیت شناخته نشده بود، همراه شد.

و در 8 آوریل 2005، برای اولین بار در تاریخ کلیسای ارتدکس، مراسم تشییع جنازه در کلیسای جامع ولادیمیر برگزار شد که توسط نمایندگان کلیسای ارتدوکس اوکراین پاتریارک کیف در راس کلیسای کاتولیک روم انجام شد.

در سال 395، امپراتوری روم به طور رسمی به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. تقسیم امپراتوری روم منجر به ظهور دو مرکز مذهبی - در روم و قسطنطنیه شد. امپراتوری شرقی (بیزانس) ثروتمندتر بود، کمتر در معرض حملات بربرها بود و حدود هزار سال بیشتر دوام آورد. در اینجا یک قدرت امپراتوری قوی وجود داشت که توانست کلیسا را ​​تحت سلطه خود درآورد. دومی به مهمترین پشتوانه ایدئولوژیک دولت تبدیل می شود. سرنوشت امپراتوری روم غربی متفاوت بود. او به زودی زیر ضربات وحشیان افتاد. به جای آن پادشاهی های بربر پدید می آیند. فقدان یک مرجع سکولار مرکزی شرایطی را برای تقویت کلیسا ایجاد کرد که در میان بربرها فعالیت های تبلیغی فعال انجام می داد. پس از تشکیل پادشاهی های بربر، کلیسای غرب شروع به حمایت از پادشاهان مسیحی کرد و نه تنها قدرت ایدئولوژیک بلکه قدرت سیاسی خود را نیز تقویت کرد.

پس از تقسیم امپراتوری روم، مبارزه طولانی برای تسلط بر کلیسا بین کلیساهای غربی و شرقی آغاز شد. اگرچه تقسیم نهایی کلیساها در سال 1054 اتفاق افتاد و تا آن لحظه به طور رسمی اعتقاد بر این بود که یک واحد وجود دارد. کلیسای جهانیدر واقع، برای چندین قرن این دو کلیسا از هم جدا شده اند. جدایی آنها با ایجاد در هنگام تقسیم امپراتوری روم در پایان قرن چهارم - آغاز قرن پنجم آغاز شد. مرکز مذهبی همراه با روم، قسطنطنیه است. مبارزه طولانی بین روم و قسطنطنیه برای تسلط بر کلیسا آغاز شد. در طول چندین دهه از قرن پنجم تا ششم، در طول تهاجم بربرها و ظهور کلیسا، هیچ وحدتی وجود نداشت. اروپای غربیپادشاهی های "بربر".

اساس فعالیت های کلیسای غربی تمایل به اتحاد مسیحیان تحت اقتدار پاپ بود. تقویت ادعاهای پاپ برای برتری در کلیسا با آموزش در قرن هشتم تسهیل شد. امپراتوری روم غربی در مقابل بیزانس. رهبر فرانك ها، پپن كوتاه كوتاه، كه با حمايت پاپ استفان اول (752-759) در رم تاجگذاري كرد، به نشانه قدرداني، زمينهايي را در مركز ايتاليا به پاپ تقديم كرد. بنابراین، پاپ تنها فرمانروای ایالات پاپ شد (تا سال 1870 دوام آورد)، یعنی. پاپ ها نه تنها حاکمان روحانی، بلکه حاکمان سکولار نیز شدند. پس از دریافت قدرت سکولار، پاپ ها تمام تلاش خود را برای نفوذ انجام دادند زندگی سیاسیاروپا، از حمایت امپراتوران امپراتوری غرب برخوردار است. قدرت سیاسی پاپ به طرز چشمگیری افزایش یافت. پاپ ها با تثبیت قدرت در غرب، سعی کردند تمام مسیحیت را تحت سلطه خود در آورند، اما موفق نشدند. یک دوره طولانی خصومت بین پاپ و پاتریارک قسطنطنیه درگرفت.

به طور کلی، درگیری های جدی بین هر دو کلیسا در قرن هشتم شروع شد. به دلیل حمایت پاپ از پرستندگان نماد. از اواسط قرن نهم. درگیری بین کلیساها به دلیل اختلافات ارضی عمیق تر شد: هر دو کلیسا ادعای سیسیل و جنوب ایتالیا را داشتند. در همین زمان، منافع دو کلیسا در کشورهای اسلاوی که در حال مسیحی شدن بودند، با هم برخورد کردند. تشدید روابط با پذیرش مسیحیت توسط بلغارستان تسهیل شد (در سال 865 طبق آیین شرقی تعمید یافت). در سال 867 پاپ نیکلاس اول و پاتریارک فوتیوس قسطنطنیه یکدیگر را نفرین کردند. پس از مدتی، این درگیری برطرف شد، اما مبارزه فروکش نکرد.



انشعاب نهایی مسیحیت به کلیساهای کاتولیک رومی (غربی) و کلیساهای ارتدوکس یونانی (شرق) در سال 1054 رخ داد. دلیل شکست نهایی، امتناع امپراتور بیزانس (به اصرار پاتریارک) از ارضای ادعاهای پاپ بود. مناطق خاصی در جنوب ایتالیا پاتریارک میشائیل سرولاریوس دستور تعطیلی کلیساها و صومعه های رومی در قسطنطنیه را صادر کرد و با کلیسای غربی در مورد مسائل جزمی و مذهبی تجدید نظر کرد. در نتیجه، نمایندگان پاپ در قسطنطنیه به رهبری کاردینال اومبرتو، پاتریارک میشائیل سرولاریوس را در 16 ژوئیه 1054 تکفیر کردند. در پاسخ، پاتریارک و شورای اتحادیه نمایندگان پاپ را تکفیر کردند و شورای کلیسا را ​​تشکیل دادند که پاپ لئو نهم را بدعت گذار اعلام کرد و ارتباط کلیسای شرق با غربی ها را غیرممکن اعلام کرد. تنفر متقابل تنها در دسامبر 1965 توسط پاپ پل ششم و پاتریارک آتناگوراس اول قسطنطنیه لغو شد.

بنابراین، دلایل واقعی انشقاق، تضادهای سیاسی بین بخش های غربی و شرقی امپراتوری روم سابق، و همچنین تمایل بالاترین سلسله مراتب کلیساهای غرب و شرق برای گسترش نفوذ خود بود. اما نباید فراموش کرد که غرب و شرق ویژگی های خاص خود را در عقاید کلیسا، عبادت و غیره ایجاد کردند که در تقسیم کلیساها تأثیر داشت. علت خارجی اختلاف، اختلاف در مورد filioque ("filioque"، به معنای واقعی کلمه از لاتین ترجمه شده است - "و از پسر")، یعنی. بحث در مورد اینکه آیا روح القدس فقط از خدای پدر می آید یا از خدای پسر. برای کاتولیک ها، تعصب نزول روح القدس نه تنها از سوی خدای پدر، بلکه از سوی خدای پسر نیز از سال 1015 اجباری شده است. کلیسای ارتدکساین جزم را به رسمیت نمی شناسد. تفاوت های دیگری در عقاید و فرقه نیز کشف شد (تجرد روحانیون، روزه گرفتن در روز شنبه، و غیره)، اما آنها به احتمال زیاد نتیجه مبارزه سلسله مراتب کلیسا برای نفوذ بود تا علت انشعاب در مسیحیت.