صفحه اصلی / برای موفقیت و پول / چرا خدا بچه میده؟ باور کن خدا بهت بچه میده

چرا خدا بچه میده؟ باور کن خدا بهت بچه میده

مسلام به شما، بازدیدکنندگان عزیز جزیره ارتدکس "خانواده و ایمان!"

بهغالباً اینگونه اتفاق می افتد: شما چیزی را درخواست می کنید که به نظر ما برای ما مفیدترین است، اما درخواست برآورده نمی شود. می پرسی و می خواهی و در جواب سکوت می شود... و حالا احساس می کنی که چگونه ناامیدی مثل مار سرد و لاغری در قلب ما می خزد، دورش می پیچد، خفه اش می کند و دیگر قدرتی برای باور کردن نیست. و بیشتر دعا کن، سرما روح را در بند می‌کشد، همه چیز مثل مه است - نمی‌خواهی چیزی بشنوی، نمی‌خواهی کسی را ببینی. تمام وجود ما یک زخم بزرگ است، می تپد، درد غیر قابل تحملی ایجاد می کند... و انگار همیشه همینطور خواهد بود، که هیچ وقت تمام نمی شود، هر روز بدتر و بدتر می شود... کی از ما نیست. با این شرایط آشنا هستید؟ کدام یک از ما با ناامیدی و ناامیدی مواجه نشده است؟ آیا راهی برای خروج وجود دارد؟ آیا زندگی بیشتر فایده ای دارد؟

چگونه بپذیریم، چگونه مشیت خداوند را در مورد خود درک کنیم؟ از کجا می توانی قدرت توکل به خدا را پیدا کنی و دلت را از دست ندهی؟ به عنوان مثال، چقدر این بی عدالتی را احساس می کنید که بچه ها نه در خانواده هایی که از آنها استقبال می شود، بلکه نسبت به کسانی که اصلاً به آنها نیاز ندارند به دنیا می آیند؟ چرا این اتفاق می افتد؟ بالاخره بارور شدن و تكثير شدن امر خداست، پس چرا همه نتوانند اين فرمان را اجرا كنند؟ بیایید بلافاصله بگوییم که هیچ پاسخ روشنی برای این سؤالات وجود ندارد. ما فقط می‌توانیم حدس بزنیم، اما نمی‌توانیم چیز مشخصی بگوییم، زیرا فقط پس از مرگ خود، زمانی که به دنیای دیگری می‌رویم، در مورد عنایت خداوند در مورد خود خواهیم آموخت.

پیر پیسی سویاتوگورتس موارد زیر را به ما می آموزد:

«گاهی خداوند عمداً به برخی از زوجین تأخیر می اندازد و بچه نمی دهد. نگاه کنید: بالاخره او به پدران مقدس یواخیم و آنا و حضرت زکریا و الیزابت فرزندی در سنین پیری بخشید تا نقشه ابدی خود را برای نجات مردم انجام دهد.

همسران باید همیشه آماده پذیرش اراده خداوند در زندگی خود باشند. خداوند کسی را که به او اعتماد می کند رها نمی کند. ما هیچ کاری نمی کنیم، اما چقدر خدا برای ما انجام می دهد! با چقدر عشق و سخاوت همه چیز را به ما می دهد! آیا کاری هست که خدا نتواند انجام دهد؟

یکی از زوج های متاهل دارای پنج فرزند بود، اما با رسیدن به بزرگسالی، فرزندانشان خانواده های خود را ایجاد کردند و از لانه والدین خود پرواز کردند. پدر و مادر تنها ماندند. سپس تصمیم گرفتند فرزند دیگری داشته باشند تا در سنین پیری او را در کنار خود داشته باشند. همسر قبلاً در آن سنی بود که لقاح غیرممکن بود و آرزوی آنها از نظر انسانی دست نیافتنی به نظر می رسید. اما با وجود این، این زوج ایمان زیادی به خدا داشتند و صاحب فرزند پسری شدند که در دوران پیری برایشان مایه تسلی بود. و همچنین او را روی پاهایش نشاندند، او را در معرض دید عموم قرار دادند.

بچه دار شدن فقط به فرد بستگی ندارد. به خدا هم بستگی دارد. خداوند با دیدن این که همسرانی که برای بچه دار شدن دچار مشکل می شوند دارای تواضع هستند، نه تنها به آنها فرزندی عطا می کند، بلکه آنها را صاحب فرزند می کند. اما دیدن اصرار و خودپسندی در همسران [خداوند به خواسته های آنان نمی رسد، زیرا] با برآوردن درخواست فرزندآوری آنان، اصرار و خودخواهی آنان را برآورده می کند. همسران باید کاملا خود را به خدا بسپارند. آنها باید بگویند: "خدای من، تو به خیر و صلاح ما اهمیت می دهی، سهم تو تمام شود." در این صورت درخواست آنها برآورده می شود. از این گذشته، اراده خدا زمانی برآورده می شود که ما می گوییم "اراده تو انجام شود" و با توکل به خدا خود را به او می سپاریم. اما اگرچه می گوییم "اراده تو انجام شود"، همزمان بر اراده خود پافشاری می کنیم. خوب، خدا در این مورد چه کاری می تواند برای ما انجام دهد؟»

شما داستان های زندگی را می خوانید و چند بار متوجه می شوید که بچه ها دقیقاً در لحظه ای به دنیا می آیند که قبلاً کاملاً از این واقعیت که بچه ای وجود ندارد و احتمالاً دیگر وجود نخواهد داشت ، به دنیا می آیند. و این حالت ناامیدی نیست، نه، این دقیقاً تواضع در برابر وضعیت فعلی است، وقتی یک فرد قبلاً اینگونه فکر می کند: "انشاءالله فرزندان بیشتری خواهند بود. همه چیز خواست خداست.»

این تواضع در برابر اراده خداوند است که به ما فرصت می دهد تا لذت مادری را تجربه کنیم. و تواضع به معنای تسلیم در برابر خداوند، شکرگزاری است. شما می گویید برای چه باید شکرگزار باشیم؟ و چون با قبول اراده خدا برای خود، به خدا این فرصت را می دهیم که ما را برای زندگی ابدی نجات دهد.

خداوند فرزندی نمی دهد. چه باید کرد؟ دعا کن و دلت نره. و اگر نماز ناپدید شد و ناامیدی به وجود آمد، این بدان معنی است که ما هنوز برای بچه دار شدن آماده نیستیم. به هر حال، زایمان و تربیت فرزند کار بسیار است و اگر حتی قبل از تولد فرزندان با مشکلاتی مواجه شدیم، نماز را به راحتی از دست دادیم و به یأس فرو رفتیم، آیا می‌توانیم بچه‌ای به دنیا بیاوریم و تربیت کنیم؟ نه! مهمترین چیز در زایمان ایمنو تربیت فرزند دعای همیشگی و توکل به خدا و مبارزه با هوای نفس است. و اگر همین الان به این سرعت ناامید و مأیوس شده ایم، نماز را ترک می کنیم و از خدا غر می زنیم، پس وقتی با مشکلات زایمان و به دنیا آوردن فرزند و مشکلات تربیت او مواجه می شویم، چه خواهیم کرد؟

بعد معلوم می شود که چرا خداوند به ما بچه نمی دهد. هنوز زود است، روح ما هنوز نرسیده است که خداوند به ما اعتماد کند روح جاودانه، که باید به موقع به درگاه خداوند بازگردانیم، با این جمله: "اینجا من و فرزندانم هستم که به من امانت دادی."

ما باید موضوع بچه دار شدن را خیلی جدی بگیریم. و وقتی بحث اصلی در داشتن فرزند این ایده است که همه چیز مانند دیگران خواهد بود، پس این یک رویکرد بسیار خطرناک برای حل این موضوع است. همه ما متفاوت هستیم و هر کدام از ما راه خود را برای رستگاری داریم. میل به «مثل دیگران بودن» تنها نیروی ما را تخلیه می کند، اعصاب ما را خرد می کند، ما را مملو از ناامیدی می کند و ما را از دعا دور می کند.

ما باید درک کنیم که کپی کردن زندگی دیگران ما را خوشحال نمی کند. اگر دیگران بچه دار شوند و ما نداشته باشیم، این بدان معنا نیست که ما نجات نخواهیم یافت، بلکه به این معنی است که راه نجات دیگری داریم. سعی نکنید مثل دیگران باشید. با در نظر گرفتن ظاهر شخص دیگری، می توانیم خودمان را گم کنیم. هر فردی فردی است، و هر کدام راه نجات خود را دارد، و هر چه کمتر تلاش کنیم شبیه دیگران باشیم، پذیرفتن اراده خدا در مورد خود برای ما آسانتر خواهد بود.

دوستان، ظهر بخیر. نظرت چیه که همیشه با ماست و حتی یک لحظه ما رو ترک نمیکنه؟ البته خدا او در تمام مراحل زندگی زمینی با ما است: از جوانی تا مرگ.

نوزاد متولد می شود و خدا در همین نزدیکی است: او از اولین قدم های کودک خوشحال می شود و بعداً به طور نامرئی کودک را تا مهدکودک "همراه" می کند. پسر بزرگ شد و شروع به رفتن به مدرسه کرد و بعد خدا فرزندش را رها نمی کند.

او در مطالعه، کار، در همه زمینه های زندگی و در همه تلاش های خوب به ما کمک می کند. و همیشه همینطور است، خدا با هر یک از ما است، در هر آب و هوا، در هر زمانی از روز، مهم نیست که چه باشد.

او به طور نامرئی با ما است: در دانشگاه، در محل کار و در دوران پیری - همیشه!

چرا اینقدر با خدا کم ارتباط داریم، مشورت نمی کنیم و از او کمک نمی خواهیم؟ چه پارادوکس عجیبی - در کنار ما کسی است که هم در خرد و هم از نظر قدرت بی حد و حصر است، اما ما سرسختانه از پذیرش او سرباز می زنیم؟ خدا هر یک از ما را بی اندازه دوست دارد و ما کور، پیگیرانه به دنبال کسی می گردیم که صمیمانه ما را دوست داشته باشد.

برای لمس این عشق بزرگ، نیازی نیست به دنبال چیزی بگردید، آن نزدیک است - خدا همه را دوست دارد و همیشه آماده است تا به شما کمک کند. اعمال خوب، فقط باید قلب خود را به روی او باز کنید: از طریق دعا، در کلمات، در خدمت.

معجزه در میان ما

شاید ما طوری طراحی شده ایم که در هر فردی اندکی از شک کردن توماس وجود داشته باشد. ما بدون قید و شرط چشمان خود را باور می کنیم، مشتاقانه منتظر معجزات هستیم، اما سرسختانه نمی خواهیم حضور و کمک آشکار خداوند را در میان خود ببینیم. به دقت نگاه کنید - ما هر روز با تمام شواهد حضور او روبرو می شویم. ما آنقدر به آنها عادت کرده ایم که برای ما عادی یا تصادفی به نظر می رسند. اما این فقط در نگاه اول است، فقط باید با دقت نگاه کنید و حضور خدای زندگی را در هر فرد، از بدو تولد، خواهید دید.

«خدا فرزند داد، برای فرزند هم خواهد داد»

این عبارت معروف در تمام انجمن های زنانه با عصبانیت مورد انتقاد قرار می گیرد. به معنای واقعی کلمه همه علیه او مخالفت کردند، بیچاره. نمی‌دانم چرا، اما بیشتر زنان معنای این عبارت را به معنای واقعی کلمه، بدوی و فقط از نظر مالی می‌دانند.

"من نمی دانم این عبارت احمقانه از کجا آمده است؟ البته این احتمال وجود دارد که پول و غیره ظاهر شود، اما بسیار کم است. من خودم نمونه‌های زیادی را می‌شناسم که در آن افرادی که چیزی نداشتند و قبلاً بد زندگی می‌کردند، بچه‌هایی به دنیا آوردند و تا آخر عمر حتی بدتر زندگی کردند.»

النا پی، 32 ساله

و فقط کسانی که واقعاً خود را در چنین موقعیت جدی قرار داده اند قادر به افشای آن هستند معنی واقعیاین بیانیه و آنها، به معنای واقعی کلمه همه آنها، به معنای واقعی کلمه ادعا می کنند که با کودک خدا می دهد: قدرت، کمک و فرصت ها. نکته اصلی این است که در حسرت خود زندگی نکنید، تنبل نباشید و از همه مهمتر فرصت هایی را که خداوند برای شما باز می کند از دست ندهید.

بیایید ببینیم مادران در مورد آن چه می گویند.

«همراه با کودک، خدا دقیقاً این نیروها را می دهد. این فقط این است که بسیاری از مردم تنبل هستند، با جریان پیش می روند یا به سادگی برای خود متاسف هستند. و برخی نیز ناله می کنند که فرزندشان لباس های مارک نمی پوشد، نادان است و همچنین لاغر است - او به وضوح غذای کافی ندارد! ...

من از بدو تولد همه چیز را به فرزندم یاد می دهم! و در همان زمان تقریباً برای یک آپارتمان پس انداز کردیم. هر که بگوید بچه خیلی نیاز دارد بچه دار نمی شود یا خودش حریص است و بچه اش را با خاویار و دیوراما و دایه در همه موضوعات خورده است. پس، البته، کجا می توانند یکی را بالا ببرند، اما 3-4 به عنوان یک کابوس در نظر گرفته می شود...»

من هم کلام این مادر فرزانه را خیلی دوست دارم. این سخنان حقیقت را آشکار می کند: «وقتی دری بسته می شود، خداوند در دیگری را به روی شما باز می کند».

او گفت: "من بچه را بر اساس این ضرب المثل برنامه ریزی نکردم، اما چنین شد که باردار شدم و این ضرب المثل کاملاً خود را توجیه کرد، در صورتی که به نظر می رسد نجاتی وجود ندارد، کمک می آید و بسیار ملموس است. خداوند فقط به شما این فرصت را می دهد و استفاده از آن به نفع فرزندتان انتخاب شماست. کودک انگیزه بزرگی برای زندگی است.

لیکا، مادر جوان

میبینم با عصبانیت از من انتقاد میکنی که من کار بدی کردم؟! ارزشش را ندارد، خودتان قضاوت کنید. این عبارت "در آن نمی افتد" تنها زمانی که مادر جوان به جای ایمان با: ناامیدی، عصبانیت، تنبلی یا اعتیاد زندگی می کند. خب بچه ها چطور؟ با نگاه کردن به آنها می خواهیم لبخند بزنیم، زندگی کنیم، کار کنیم. کودکان انگیزه بزرگی برای عشق ورزیدن و عمل کردن هستند. چه چیزی بهتر از این!؟

مادران عزیز. اگر زندگی امروز شما ارتباط نزدیکی با این عبارت دارد، ابتدا توقف کنید، فکر کنید و عجله نکنید.

دور از غم و ناامیدی. بهتر است قدرت روحی خود را جمع کنید، از خدا کمک و نصیحت بخواهید. برای خود و فرزندانتان دعای سلامتی سفارش دهید، برای موفقیت در کسب و کار یا حتی دعایی سفارش دهید.

اگر وقت ندارید به کلیسا بروید، ناراحت نشوید. نماز را در خانه بخوانید و همچنین می توانید به صورت آنلاین دعای خیر سفارش دهید.

حتی در آن شک نکنید - با ایمان به روح خود، ابتدا شادی آرام فرا می رسد و سپس فرصت ها می آیند، و تصمیمات درست.

قبل از اینکه فرصتی برای نگاه کردن به گذشته داشته باشید، بچه های شما قبلاً بزرگ شده اند، یک لباس فرم مدرسه کاملاً جدید به تن کرده اند و در مسیر جدیدی از زندگی، به سمت اولین روز مدرسه خود حرکت می کنند.

بر شاگردان خود مبارک باد

سپتامبر بیرون از پنجره است - اولین ماه سال تحصیلی جدید. سپتامبر آغاز دانش جدید و همراه با آن دشواری های جدید در یادگیری علوم است. ما فرزندانمان را دوست داریم، ما بهترین ها را برای آنها می خواهیم، ​​ما صمیمانه می خواهیم فرزندانمان انسان هایی باهوش و باسواد بزرگ شوند.

«فقر و ننگ برای کسی که تعلیم را رد کند. و هر که این تعلیم را نگاه دارد، محترم خواهد شد» (مثل 13:19).

در اولین روزهای سال تحصیلی برای معلمان و دانش آموزان نماز ویژه اقامه می شود. اگر فرزند شما به دلایلی در آن شرکت نکرد، نگران نباشید، می‌توانید برای موفقیت در تحصیل (کسب و کار) بدون خروج از منزل، دعای خیر را به صورت آنلاین سفارش دهید.

یادگیری برای همه آسان نیست. برای دانش آموزان مدرسه، مطالعه یک کار عالی است، بنابراین، مانند هر موضوع دیگری، متفاوت است - یک "پنج" و یک "دو" به نظر می رسد. همه اطلاعات به سرعت و به آرامی به خاطر نمی آیند، و این حتی با دقت اتفاق می افتد.

از زندگی سرگیوس رادونژ می دانیم که در ابتدا نامه ای به او داده نشد. در نوجوانی شروع به دعای پرشور با پروردگار کرد و با گریه از خداوند خواست که او را روشن کند.

- خدایا! بگذار این سواد را بیاموزم، به من بیاموز و روشنم کن.

خداوند یک راهب پیر را برای جوان فرستاد. پسر از غم و اندوه خود به بزرگتر گفت و از او خواست که برای او دعا کند. پس از پایان نماز، بزرگ پسر را برکت داد و به او صلوات داد و گفت:

از این به بعد خدا به تو می دهد فرزندم آنچه لازم است را بفهمی تا به دیگران بیاموزی. آن را بگیر، فرزند، و بخور. این به عنوان نشانه ای از لطف خدا و برای درک کتاب مقدس به شما داده شده است. به این واقعیت که این ذره بسیار کوچک است نگاه نکنید: اگر از آن بچشید، لذت شما عالی خواهد بود.

و در واقع، پس از این حادثه، پسر در عملکرد تحصیلی از برادران خود پیشی گرفت.

همه بچه ها متفاوت هستند و این طبیعی است. برخی حافظه سرسختی دارند، برخی تخیل قوی دارند و برخی از بدو تولد فیلسوف به دنیا می آیند. اما هر کودکی، و این بدون استثنا، از سوی خداوند دارای موهبت فردی است، تمایل به چیزی. والدین عزیز، وظیفه اصلی ما این است که این «هدیه خدا» را پیدا کنیم، تا از آن جرقه استعداد سرمایه گذاری شده در پسر یا دختر شما حمایت کنیم.

شک نکنید که خدا همیشه با شما و فرزندانتان است. شک نکنید که «خدا سر فرزندتان را بوسید». خداوند نیکی، وجدان و عشق را در وجود هر فرد قرار می دهد، به این معنی که او تکه ای از خود را در هر یک از ما قرار می دهد.

اگر در تربیت مشکل دارید، اگر نمی دانید چه کاری باید انجام دهید، پس منطقی است که از کسی که همه چیز را می داند مشاوره بخواهید، باید از کسی که همیشه آنجاست و آماده کمک به ما است دعا کنید - شما باید به خدا دعا کن

دیگر چگونه می توانیم به فرزندانمان کمک کنیم؟ اول از همه، با محبت و مراقبت از آنها. کودکی که محبت و حمایت شما را احساس می کند، صد برابر موفق تر، آرام تر و سالم تر از کودکانی است که مدام بر سرشان فریاد می زنند، دچار شکستگی می شوند یا اصلا به آنها توجه نمی شود. با هم درس بیاموزیم، برای هم کتاب بخوانیم، سفرهای آموزشی ترتیب دهیم و از این طریق بتوانیم هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی به فرزندانمان کمک کنیم.

جو سالم در خانواده برای رشد شخصیت اهمیت کمتری ندارد. یک کودک کوچک سعی می کند در همه چیز مانند بزرگترهای خود باشد. با نگاهی به رفتار والدینش، با اشتیاق پایه های ارزش ها، رفتارهای آینده را جذب می کند و گفتار و کردار بزرگترها را به یاد می آورد. به همین دلیل بسیار مهم است که به فرزند خود نشان دهید که والدین چه چیزی را دوست دارند. یکدیگربه بزرگترها احترام بگذارید، به کوچکترها کمک کنید و همچنین خدا را دوست بدارید و به احکام او احترام بگذارید.

یک شخص واقعی، اول از همه، کسی است که از نظر معنوی غنی است

به فرزندان خود کمک کنید تا از نظر روحی قوی شوند. فرزندان خود را برکت دهید، برای آنها دعا کنید، آنها را با آنها همراهی کنید. به یاد داشته باشید که بیشتر دعای قویاین خداوند همیشه تمام دعاهای کودکان و کودکان را می شنود، بنابراین در آنها کوتاهی نکنید. برای این، خداوند به شما و فرزندانتان صد برابر پاداش خواهد داد. کودکان سالم‌تر، باهوش‌تر و مهم‌تر از همه از نظر روحی قوی‌تر و انعطاف‌پذیرتر خواهند بود.

با قدرت عظیم کلیسای مقدس از خود و فرزندان خود محافظت کنید. برای خدمات به کلیسا بروید، عشای ربانی دریافت کنید، در مدارس کلیسای یکشنبه شرکت کنید، با هم دعا کنید و برای سلامتی و موفقیت در تحصیل خدمات دعا را سفارش دهید.

شما می توانید و باید از خداوند برای تحصیل خود و خود دانش آموزان کمک بخواهید

خود شاگردان نیز باید با دعا از خداوند، مادر خدا و اولیای او در آموزش کمک بخواهند.

خداوند همیشه به هر دانش آموزی کمک می کند و به کسی کمک نمی کند.

ببینید سنت جان کرونشتات چگونه در این باره نوشته است

«با اندوه از شکست آموزش، مشتاقانه از خدا خواستم تا به من معنا و دلیل بدهد - و به یاد می‌آورم که چگونه ناگهان پرده‌ای از ذهنم افتاد و شروع به درک خوب آموزش کردم. هر چه بیشتر رشد کردم، در علوم بهتر و بهتر عمل کردم، به طوری که تقریباً از آخرین دانش آموز به اولین شاگردان رسیدم.»

چرا درخواست کمک از خدا برای فرزندانتان بسیار مهم است

خدا سرچشمه همه حیات و همه فیض است. او همیشه در کنار ما است و هرگز از کمک به ما امتناع نمی کند. برای بدست آوردن یاری خداو برکت شما فقط باید به او ایمان داشته باشید و آن را از او بخواهید.

وقتی کوچک بودیم، پدر و مادرمان از ما مراقبت می کردند، وقتی بزرگ شدیم و خودمان مادر و پدر شدیم، آن وقت فرزندانمان را با محبت احاطه می کنیم. اما اگر واقعاً فرزندتان را دوست دارید و برای او آرزوی خوشبختی دارید، تنبل نباشید، آن را از خدا بخواهید. او همیشه آنجاست، پشت سر شما، او فقط منتظر فرصتی دیگر است تا به ما کمک کند.

خوشحال می شوم اگر با کلیک بر روی دکمه های زیر به توسعه سایت کمک کنید :) متشکرم!

بچه داری؟

این سوال به قدری پرسیده می شود که قبلاً باید نسبت به آن مصونیت پیدا کرده بودیم. اما نه. فرقی نمی‌کند چند سالی است که برای باردار شدن تلاش کرده‌اید یا اخیراً شروع کرده‌اید، موضوع ناباروری بر رگ‌های قلب شما تأثیر می‌گذارد و بر روابط شما با بسیاری از افراد تأثیر می‌گذارد. زمانی که من و شوهرم در حال تلاش برای بچه دار شدن بودیم، انتخاب هایی که در مورد دوستان، هویت، ازدواج و رابطه مان با خدا انجام دادیم، از نظر عاطفی و معنوی به ما کمک زیادی کرد.

دوستان


گذراندن وقت با دوستی که اطرافش با نوزادان غوغا می‌کنند یا کودکی را در حالی که دستان شما خالی است به سینه‌اش گرفته، می‌تواند دردناک باشد. یکی از دوستانم که تازه سقط کرده بود، خبر بارداری دوستمان را شنید، دستان او را مشت کرد و فریاد زد: «این باید بچه من می‌بود!» در چنین شرایطی، شروع به حسادت به زنانی که بچه دار می شوند یا به زودی صاحب فرزند می شوند، آسان است، شروع به حسرت خوردن برای خود آسان است، اما این یک واکنش بسیار بسیار غیرجذاب و اشتباه است. من شخصاً در مورد این موضوع چندین قانون برای خودم وضع کرده ام:

    1. اگر حسد یا ترحم ظاهر شد، آن را نزد خداوند اعتراف کنید.

    1. قبل از اینکه در شرایطی قرار بگیرم که ممکن است تحت تأثیر این فکر ناامیدانه "من یک بچه می خواهم" قرار بگیرم دعا کنید و از خدا بخواهید که به من آرامش دهد، از من حمایت کند و به من کمک کند تا امید را حفظ کنم.

    1. هنگامی که در یک دایره دوستان با کودکان هستید، تمرکز توجه کودکان را به چیز دیگری منتقل کنید.

  1. زمانی را که در جامعه ای می گذرانم که در آن میل ناامیدانه من برای داشتن فرزند در آن تقویت شده است، محدود کنید.

خودآگاهی


مشکل ناباروری می تواند بر احساس شما از خود تأثیر زیادی بگذارد. افکاری مانند «چرا خدا به من فرزندی نمی دهد؟ شاید من پدر و مادر بدی کنم؟ یا شاید مشکلی با من وجود دارد؟» امید به بارداری باعث می شود که بلافاصله حتی با کوچکترین علامتی فکر کنید: "بالاخره من باردارم!" بنابراین ماه ها و سال ها می گذرد، و امید محو نشدنی برای بچه دار شدن می تواند منجر به این واقعیت شود که یک زن شروع به کمی دیوانگی کند.

علاوه بر تمام این افکار، احساس گناه سنگین نیز ممکن است به دلیل ناتوانی در باردار شدن ظاهر شود. قلبم درد گرفت چون خودم را مقصر می دانستم که نتوانستم باردار شوم. یادم می آید دو زن با تمسخر از من پرسیدند: «چه مشکلی داری؟ چرا نمی‌توانی به شوهرت بچه بدهی؟»

در برخی موارد علت باردار نشدن یک زن سقط جنین قبلی یا یک بیماری مقاربتی است و همه اینها فقط احساس گناه را تشدید می کند. باروری یا سوء استفاده جنسی در گذشته نیز می تواند دلیل ناباروری باشد. گهواره خالی رندر می کند تاثیر قویروی روان برای حفظ عزت نفس خود در این دوران سخت، از چند نکته استفاده کنید:

    1. اگر در مورد احساس گناه خود در مورد ناباروری افکاری دارید، به آنها اعتراف کنید.اگر مدت‌هاست که به دلیل اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده‌اید، خود را به دلیل عدم امکان باردار شدن سرزنش می‌کنید، از خدا طلب بخشش کنید، اعتماد کنید که او شما را بخشیده و در فضل او زندگی کنید. این رویکرد ممکن است مشکلات فیزیولوژیکی شما را حل نکند، اما به شما کمک خواهد کرد شفای روانیو آرامش درونی و همچنین به یاد داشته باشید که هیچ کس کامل نیست. همه ما گناه می کنیم و همه به بخشش و لطف خدا نیاز داریم. اگر خود را به خاطر ناباروری خود سرزنش می کنید، از خدا بخواهید که شما را از شر این افکار خلاص کند و حقیقت را جایگزین آن کند.

    1. در مورد این موضوع صحبت کنیدبا همسرتان و با او یا مدیر معنوی، رهبر وزارتخانه، مشاور معنوی خود در مورد آن دعا کنید تا هر چمدان قدیمی را که باعث می شود نسبت به گهواره خالی احساس گناه کنید، رها کنید.

  1. ارزش خود را بر اساس آنچه کتاب مقدس در مورد شما می گوید قرار دهید.شما می توانید آیاتی را که در مورد اینکه ما در مسیح هستیم به صورت زیر ترجمه کنید:

    من نمک زمین هستم (متی 5:13 را ببینید)
    من نور جهان هستم (متی 5:14 را ببینید)
    من فرزند خدا هستم (یوحنا 1:12 را ببینید)
    من دوست عیسی مسیح هستم (یوحنا 15:15 را ببینید)
    عیسی مرا انتخاب کرد و من را به ثمر رساندن منصوب کرد (یوحنا 15:16 را ببینید)
    من غلام عدالت هستم (رومیان 6:18 را ببینید)
    من بنده خدا هستم (رومیان 6:22 را ببینید)
    من دختر خدا هستم. خدا پدر روحانی من است (رومیان 8:14؛ غلاطیان 3:26، 4:26 را ببینید).
    من وارث خدا و وارث مشترک مسیح هستم (رومیان 8:17 را ببینید)
    من بدن مسیح هستم. روح و زندگی او در من ساکن است (اول قرنتیان 12:27؛ افسسیان 5:30)
    من خلقت جدیدی هستم (دوم قرنتیان 5:17 را ببینید)
    من با خدا صلح کردم و او به من خدمت آشتی داد (دوم قرنتیان 5: 18-19 را ببینید).
    من دختر خدا هستم و در مسیح هستم (غلاطیان 3:26 و 28 را ببینید)
    من وارث خدا هستم زیرا دختر خدا هستم (غلاطیان 4: 6-7)
    من یک قدیس هستم (افسسیان 1: 1؛ اول قرنتیان 1: 2؛ فیلیپیان 1: 1؛ کولسیان 1: 2 را ببینید).
    من کار او هستم که در مسیح عیسی آفریده شدم تا کارهای نیک انجام دهم که خدا از قبل برای من آماده کرده بود تا در آن قدم بردارم (افسسیان 2:10).
    من غریبه نیستم، من بخشی از خدا و خانواده او هستم (افسسیان 2:19 را ببینید)
    من زندانی عیسی مسیح هستم (افسسیان 3: 1، 4: 1 را ببینید)
    من عادل و مقدس هستم (افسسیان 4:24 را ببینید)
    شهروندی من در مکان های بهشتی است، من قبلاً در مکان های آسمانی در مسیح عیسی نشسته ام (فیلیپیان 3:20؛ افسسیان 2:6 را ببینید).
    زندگی من با مسیح در خدا پنهان است (کولسیان 3:3 را ببینید)
    من بیانی از زندگی عیسی مسیح هستم زیرا او زندگی من است (کولسیان 3:4 را ببینید)
    من از طرف خدا برگزیده شده ام، من مقدس هستم، من مورد محبت او هستم (کولسیان 3:12؛ اول تسالونیکیان 1:4 را ببینید).
    من دختر نور و روز هستم، نه شب و تاریکی (اول تسالونیکیان 5:5 را ببینید).
    من در دعوت آسمانی شریک هستم (عبرانیان 3:1 را ببینید)
    من شریک مسیح هستم (عبرانیان 3:14 را ببینید)
    من سنگهای زنده هستم از من یک خانه روحانی ساخته می شود (اول پطرس 2:5 را ببینید).
    من یک نژاد برگزیده، یک کهانت سلطنتی، یک مرد مقدس برای مالکیت خود هستم (اول پطرس 2: 9-10 را ببینید)
    من در این دنیایی که به طور موقت در آن زندگی می کنم غریبم (اول پطرس 2:11 را ببینید)
    من دشمن شیطان هستم (اول پطرس 5:8 را ببینید)
    من فرزند خدا هستم. هنگامی که مسیح بازگردد من شبیه مسیح خواهم شد (اول یوحنا 5:18 را ببینید)

ازدواج


یک زن ازدواج کرد و هر ماه آزمایش بارداری نتیجه منفی را نشان می دهد. این کار را برای او بسیار سخت می کند. اما ناامیدی را می توان با خبرهای خوب جایگزین کرد. در حالی که منتظر بچه دار شدن هستید، این موارد را امتحان کنید:

    1. به سه فعالیت فکر کنید، که می توانید وقت خود را به آن اختصاص دهید و شروع به انجام آن کنید. برای مثال، من و شوهرم تصمیم گرفتیم یاد بگیریم که چگونه پول را بهتر مدیریت کنیم، بنابراین با هم شروع به شرکت در سمینارهای مسیحی درباره این موضوع کردیم.

    1. در این دوره از زندگی لذت ببرید.با شوهر و دوستان خود به تعطیلات بروید، شب ها یا سفرهای خود به خود عاشقانه ترتیب دهید - اگر بچه داشته باشید همه اینها آسان نخواهد بود. از یکدیگر در دستیابی به اهدافی حمایت کنید که اگر قبلاً بچه دار می‌شدید نمی‌توانید به آنها برسید.

    1. ارتباط برقرار کنید.در مورد احساسات خود با یکدیگر صحبت کنید (اگر هر دو می خواهید در مورد آن صحبت کنید). از آنجایی که این موضوع بسیار عمیق است، به شوهرتان فرصت دهید تا با این گفتگو هماهنگ شود. مثلاً می توانید موافقت کنید که در فلان روز در مورد فلان صحبت کنید تا همسرتان از نظر ذهنی و عاطفی برای گفتگو آماده شود.

  1. با هم دعا کنیدبا شوهرت به خدا بگو چه احساسی داری و چه می خواهی و خواسته هایت را به او بسپار. بسته به موقعیت خود، فرزندخواندگی را در نظر بگیرید و در مورد آن دعا کنید.

رابطه با خدا


بچه دار نشدن می تواند بر بسیاری از جنبه های زندگی شما تأثیر بگذارد، اما رابطه شما با خدا حتی تأثیر بیشتری بر همه جنبه های زندگی شما دارد. اگر خودمان را به خاطر بچه دار نشدن سرزنش کنیم، به این معنی است که نمی فهمیم خدا در زندگی چه چیزی به ما می دهد. اگر خود یا همسرمان را سرزنش کنیم و اجازه دهیم ناامیدی ازدواجمان را از بین ببرد، خودمان یا شوهرمان را بر عرش قلبمان گذاشته‌ایم، نه خدا را که آن مکان به آن تعلق دارد. رابطه شما با خدا سنگ محکمی خواهد بود که به شما کمک می کند طوفان ناامیدی را که به دلیل بچه دار نشدن در زندگی شما موج می زند، پشت سر بگذارید. در اینجا چند ایده برای کمک به شما در ایجاد رابطه با او در این شرایط وجود دارد:

    1. با خدا صادق باش. دردت را خودت تحمل نکن، آن را به خدا بده - دستان او به اندازه کافی قوی هستند.

    1. آیات کتاب مقدس را مطالعه کنید که در مورد زوج های بدون فرزند صحبت می کند. در مورد اینکه چگونه خدا از آنها حمایت کرد و آنچه در مورد او آموختند فکر کنید. با مطالعه این قسمت ها، شروع به احساس امید کردم.

    1. برای بچه دعا کن. کتاب مقدس از زوج هایی نام می برد که بچه دار نمی شدند و دعا می کردند که بچه دار شوند. ما دوستانی داریم که پس از سالها تلاش، پس از درخواست از دیگران برای دعا برایشان باردار شدند.

    1. یاد بگیرید که راضی باشید. ما از زندگی انتظارات زیادی داریم و خیلی هم خواهیم بود بهترین مردمو والدین، اگر یاد بگیریم در هر شرایطی که در زندگی ما ایجاد می شود راضی باشیم.

    1. به آنچه خدا در زندگی شما انجام می دهد باز باشید. این را بپذیرید و از او بخواهید که به شما کمک کند تا مطابق با طرح او برای زندگی خود به این شرایط نزدیک شوید.

  1. به خدا توکل کن. او همه چیز را به نفع شما انجام خواهد داد (رومیان 8:28 را ببینید). من و شوهرم بحث کردیم که هدف خدا از ندادن بچه به ما چیست. ممکن است حق با ما باشد یا اشتباه، اما می‌دانیم که نداشتن فرزند نباید با هدف نداشتن خداوند برای زندگی‌مان برابری شود.

در مورد بچه دار شدن، کم فرزندی یا حتی بی فرزندی (ناباروری) این در توان خداوند است. او به همه بر اساس توانایی‌هایش می‌دهد (متی 9: 15)، فرزندان زیاد یا کم، یا هیچ‌کدام.

فرزندآوری نیز یک استعداد است، یعنی هدیه ای از جانب خداوند. اما خالق به همه مردم نداد همان شمارهاستعدادها به بعضی ها پنج، به بعضی ها دو و به بعضی ها یک دادم. خداوند یک فرزند به ابراهیم داد. اسحاق - دو. یعقوب دوازده ساله است. به عنوان مثال، او به لیا ده فرزند، و راحیل دو فرزند داد. و برای برخی، نه حتی یک مورد. چقدر استعداد - فرزند - خدا به همسران می دهد، خودش تصمیم می گیرد. اما اگر والدین تصمیم بگیرند که فرزند خود را نپذیرند یا به طور کلی از فرزندان دوری کنند یا در صورت نبود زندگی زناشویی متواضعانه و صادقانه بر تعداد آنها بیفزایند، خداوند به آنها پاداش نمی دهد، بلکه آنها را مجازات می کند.

همسران دیگر ممکن است یکی پس از دیگری صاحب فرزند شوند. اما بدون کوشش در تربیت خود، در تعلیم و تعلیم خداوند (افس. 6:4)، سزاوار ستایش نخواهند بود.

همسران باید وظیفه خود را برای فرزندآوری صادقانه انجام دهند. و خداوند هر چه بخواهد می دهد و هر چه بخواهد می گیرد. در این موضوع هیچ گونه دخالت همسران در کار خداوند قابل قبول نیست. بدون برنامه ریزی برای تعداد فرزندان با استفاده از تقویم، پیشگیری از بارداری یا روش های دیگر!

اکنون خداوند به بسیاری فرزندان کمی می دهد، او خودش از کنترل تولد استفاده می کند. "چرا ما مقصریم که همین کار را انجام می دهیم؟" - برخی خواهند پرسید. اما مناظره کنندگان به موارد زیر فکر نمی کنند. غیر منطقی و کاملاً غیرقابل تصور است که فردی عاقل تر از ما مکانیزمی را تنظیم کند و به دلایلی ما بی تجربه این تنظیم را به روش خود اصلاح کنیم. هر گونه مقررات انسانی از سوی شیطان است. از غرور و دخالت استکبار در حقوق پروردگار صحبت می کند. این امر ارتباط و ارتباط با خالق را مختل می کند و عواقب ناگواری در پی دارد. بالاخره خدا را نمی شود مسخره کرد. افتادن به دست خدای زنده وحشتناک است (عبرانیان 10:31).

تحقق خانواده مسیحی دومین ایده ازدواج است. بدون خانواده، زندگی کامل در ازدواج وجود ندارد، حتی اگر همسران سرشار از وحدت و عشق متقابل باشند. برای معنای کامل و خوشبختی یک ازدواج، به فرزندانی نیاز است که همسران بتوانند عشق و نگرانی خود را روی آنها متمرکز کنند. و بیهوده نیست که برخی از پدران کلیسا در کلام عیسی مسیح می‌گویند: دو یا کجا هستندmpoeبه نام من جمع شده اند، من در میان آنها هستم(متی 18:20) آنها برکت خانواده را می بینند. مسیحیان نباید از بچه دار شدن اجتناب کنند. تولد فرزندان را نمی توان تنها به عنوان یک بار فیزیولوژیکی و روزمره تلقی کرد. فرزند هدیه ای است از طرف خدا، از طرف خدا، آغاز زندگی جدید، شادی بزرگی است، به همین دلیل است که در انجیل آمده است: همسر وقتیزایمان می کند، غمگین می شود، زیرا ساعت او فرا رسیده است. اماوقتی بچه ای به دنیا می آورد، دیگر غم و اندوه را برای شادی به یاد نمی آورد،زیرا انسان در جهان متولد شد(یوحنا 16:21). هیچ جنایتی فجیع تر و فجیع تر از کشتن نوزاد خود قبل از به دنیا آمدن آن نیست. برای چنین قتلی، کلیسا یک تکفیر 20 ساله از سنت. شرکت کنندگان. امروزه چنین جنایاتی عادی شده و با مشکلات وجودی توجیه می شود، اما این سخنان حاوی تهمت به فقرا است: این فقیر نیستند که در درجه اول مرتکب این جنایات می شوند، بلکه افراد ثروتمند هستند.

فقرا معمولاً بدون شکایت بار فرزندان زیاد را به دوش می کشند، اما در عین حال شادی های آن را نیز تجربه می کنند. ثروتمندان با دوری از مشکلات داشتن فرزند زیاد، خوشی های خانواده را نمی بینند. زایمان اراده خداوند است، قانون طبیعت، که به وضوح در عهد عتیق و جدید تثبیت شده است. حتی قبل از سقوط اولین افراد، خداوند زایمان را برکت داد. پیدایش می گوید: و خدا انسان را به صورت خود آفریدخداوند او را آفرید؛ نر و ماده را آفرید. و خداوند آنها را برکت داد و خدا به آنها گفت: بارور شوید و زیاد شوید و زمین را پر کنید و آن را مسخر کنید (پیدایش 1:27-28).

برخی به اشتباه فکر می کنند گناه اولین افراد نزدیکی جسمانی آنها بوده است. در این هیچ گناهی وجود ندارد، زیرا آنها این گونه آفریده شده اند. گناه در صمیمیت جسمانی نیست، بلکه در مظاهر انحرافی آن نهفته است. اما اولین مردم با این گناه نکردند، بلکه با خیانت به خدا گناه کردند. اگر مردم گناه نمی کردند، فرزندانی می آوردند، فقط فرزندانی پاک از گناه داشتند.

در واقع، بچه‌ها تنها پس از سقوط برای مردم شروع به زاده شدن کردند، و بنابراین آلوده به گناه متولد شدند (پیدایش 4: 1). با وجود این، پس از طوفان، خداوند بار دیگر زایمان را برکت داد، که از طریق آن نجات حاصل می شد: و خداوند نوح و پسرانش را برکت داد و به آنها فرمود:بارور باشید و زیاد شوید و زمین را پر کنید(پیدایش 9:1). و خداوند همین برکت را برای ابراهیم، ​​اسحاق، یعقوب و دیگر افراد صالح عهد عتیق تکرار کرد. داوود در مزمور 127 در مورد برکات فرزندآوری صحبت می کند: مبارکهکسی که از خداوند می ترسد و در راه او می رود. مبارکهecu، و خوب استشما خواهد شد. همسرت مانند درخت انگور پربار است، در کشورهاخانه شما؛ پسران تو مانند درختان زیتون نو هستند،در اطراف وعده غذایی شما این چنین است که انسان برکت می یابد،از پروردگار بترسید

در عهد جدید، خداوند عیسی مسیح از شاگردانی که آوردن نزد او را منع کردند خشمگین بود. نوزادان، و مبارککودکان (لوقا 18:15). یک پاول همسران جوان را متقاعد می کنددوست داشتن شوهر، دوست داشتن فرزندان،... مراقب خانه، مهربان بودن، مطیع شوهرانشان (Tit. 2, 4-5). دردر جای دیگر می نویسد: ای کاش بیوه های جوان ازدواج می کردند، بچه دار می شدند، بر خانه حکومت می کردند (1 تیم. 5:14). صحبت در مورد این واقعیت است که همسر، اغوا شده، اولین کسی بود که به جنایت افتاد، یک. پاول ادامه می دهد:با این حال، اگر در ایمان و عشق و در تقدس با پاکدامنی ادامه دهد، از طریق فرزندآوری نجات خواهد یافت. (1 تیم. 2:15).

چگونه می توان این کلمات را درک کرد که زن با بچه دار شدن نجات می یابد؟

زن نه تنها با فرزندآوری، بلکه با محبت به فرزندان، محبت فداکارانه نجات می یابد، زمانی که در جستجوی عشق خود نباشد، بلکه فرزندی را برای خدا، نزد خدا و در خدا تربیت کند. عشق به کودکان همیشه با عشق به خدا آغاز می شود. بنابراین، نباید این سخنان رسولی را تنها به عنوان رستگاری با تعداد فرزندان به دنیا آورد. شما می توانید فرزندان زیادی داشته باشید، اما از آنها مراقبت نکنید.

غیبت طولانی همسر از فرزندان، آزمونی برای سنجش احساسات آنهاست، آزمونی است برای اینکه چقدر همدیگر را دوست دارند، زیرا وقتی همه چیز برای انسان آسان است، همه چیز را مجانی در اختیار او قرار می دهند، ارزش زیادی برای آن قائل نیست. و هنگامی که افراد با یک بدبختی مشترک به هم متصل می شوند ، با غلبه بر این بدبختی به یکدیگر نزدیک تر می شوند ، با حساسیت خاصی شروع به دوست داشتن یکدیگر می کنند.

در مورد IVF که به عنوان درمان ناباروری ارائه می شود. لقاح مصنوعی تهاجم شدید به مقدسات حاملگی، مراسم مقدس زایمان است. و ما این را می دانیمشورای اسقف ها

اجازه دهید به طور خلاصه به شما یادآوری کنم که ماهیت این فناوری چیست. تخمک گذاری در یک زن برای به دست آوردن تعداد زیادی تخمک در یک بار تحریک می شود، گاهی اوقات حتی تا 20. بهترین ها از بین آنها انتخاب می شوند و با بذر شوهر بارور می شوند و برای چند روز در انکوباتور مخصوص قرار می گیرند. سپس تعدادی (همیشه چندین مورد) به رحم پیوند می‌شوند، برخی دیگر منجمد می‌شوند و بعداً می‌توانند توسط همان زوج و دیگران استفاده شوند. این یک تسمه نقاله برای تولید کودکان است. و پول زیادی در اینجا وجود دارد: یک تلاش با تمام مراحل همراه حداقل 150 هزار روبل در مسکو هزینه دارد. و به عنوان مثال، افرادی به من مراجعه کردند که 10-15 بار تلاش کردند. و فایده ای نداشت. چون IVF 100% نتیجه نمیده! این یک تجارت در غم و اندوه انسان است، نه درمان ناباروری.

در طول لقاح مصنوعی، جنین ها همیشه از بین می روند - یعنی کشته می شوند

حال بیایید از خود بپرسیم: اگر همه جنین های پیوند شده به رحم شروع به رشد کنند چه اتفاقی می افتد؟ بالاخره چند تا از اونها به یکباره معرفی میشن تا احتمال ریشه دار شدنشون بیشتر باشه چون همه ریشه نمیدن... وقتی چندتا ریشه میدن چی میشه؟

جنین های "اضافی" کاهش می یابد، یعنی با جراحی برداشته می شوند - سقط جنین انجام می شود. بنابراین در طول IVF، جنین های بارور شده، که در حال حاضر نوزادان دارای روح هستند، از بین می روند. و معلوم می شود که فردی که برای IVF می رود برای سقط جنین می رود. چنین ترفند حیله‌ای وجود دارد: در برخیمراکز پزشکی

"IVF برای مومنان" ارائه می شود. پیشنهاد می شود چند جنین را منتقل نکنید و سپس تعدادی از آنها را خارج کنید، بلکه برای انجام تخمک گذاری ملایم، تعداد کمی جنین به دست آورید و آنها را انتقال دهید. اما این اصل ماجرا را تغییر نمی دهد.

فردی که برای IVF می رود اساساً قصد سقط جنین را دارد.

فناوری IVF کاملاً بی خداست. یک شخص عملکرد خداوند خداوند را بر عهده می گیرد، در آنچه که باید به طور مرموزی در بدن مادر اتفاق بیفتد دخالت می کند.

یک سوال دیگر: چرا جنین های بارور شده باید چندین روز در انکوباتور رشد کنند؟ در اینجا دلیل آن است.

متاسفانه مطالعات آماری بسیار کمی در مورد سلامت کودکان متولد شده از طریق IVF وجود دارد. چرا؟ زیرا این یک تجارت است، یک توطئه شرکتی. داده هایی وجود دارد، اما فاش نشده است. اما چیزی در حال شناخته شدن است. بنابراین، آکادمیک آلتوخوف، ژنتیک دان معروف و مسیحی ارتدکس، شهادت می دهد: تقریبا 20٪ از کودکان IVF دارای آسیب شناسی روانی هستند.

مشکل دیگر: در طبیعت، زمانی که یک تخمک وارد رحم مادر می شود، میلیون ها اسپرم از آن استقبال می کنند، اما تنها یک اسپرم به آن متصل است - به اصطلاح "قوی ترین". اما IVF حتی با تخم شوهر بسیار ضعیف نیز قابل انجام است. و اگر مواد بذر کیفیت خیلی خوبی نداشته باشد چه نوع بچه هایی خواهند بود؟

بنابراین روش ارتدکس این است: دعا کنید، صبر کنید. و اگر خداوند فرزندی نفرستاد، همان کاری را انجام دهید که قرن ها در روسیه و کشورهای دیگر انجام داده اند - یک یتیم یا از یتیم خانه بگیرید.

ما باید مشیت الهی را بپذیریم

اسرار عنایت الهی نسبت به مردم وجود دارد، آنها قابل درک نیستند. هنگامی که راحیل، همسر پدرسالار یعقوب، که فرزندی نداشت، به شوهرش سرزنش کرد: «به من فرزندانی بده، وگرنه می‌میرم،» یعقوب پاسخ داد: «آیا من خدا هستم که میوه‌ی رحم را به تو ندادم؟» (پیدایش 30:1-2).

اگر خداوند فرزندان را عنایت نمی کند، اول از همه باید به او متوسل شویم. بچه ها اغلب بعد از نماز و روزه و زکات خدمت می کردند. خداوند والدین را آزمایش می کند که آیا آنها آماده پذیرش فرزند به عنوان هدیه ای از جانب خداوند هستند و نه به عنوان محصول آخرین فناوری های پزشکی.

در میان زنان روسی که قادر به بچه دار شدن نیستند، 70 درصد به دلیل سقط جنین رنج می برند

البته، موضوعات مطرح شده در بسیاری از موارد وجود دارد. گاهی از گناهان جوانی پدر و مادر است. یکی از آمارها می گوید در میان زنان روسی که قادر به بچه دار شدن نیستند، 70 درصد به دلیل سقط جنین رنج می برند. برخی از انواع روش های پیشگیری از بارداری نیز تأثیر مخربی بر فرزندآوری دارند. در چنین مواقعی فرد فرصت بچه دار شدن را از خود سلب می کرد. معلوم می شود که این پوچ است - ابتدا یک فرد هر کاری ممکن است انجام می دهد تا بچه دار نشود و سپس آماده است که به هر کاری روی بیاورد ، مثلاً رحم جایگزین ، فقط برای بچه دار شدن. چنین افرادی قبل از هر چیز نیاز به توبه دارند تا خود را از شر عوامل گناه آلود ناباروری خلاص کنند و سپس آنگونه که خداوند عنایت خواهد کرد.

وضعیت متفاوتی وجود دارد: همسران سعی کردند طبق دستورات خدا زندگی کنند، اما به دلایل بهداشتی نمی توانند باردار شوند. البته در چنین مواقعی باید تحت درمان قرار بگیرید، درمان های طبیعی ممکن را امتحان کنید، اما نتیجه نهایی را به دست خدا بسپارید.

به طور کلی، هر مورد فردی است. با کمی تمرین شبانی، می توانم بگویم که یک اقرار کننده اغلب می بیند که تنها بودن برای یک فرد خاص مفیدتر از بچه دار شدن است، اما برای دیگری بهتر است بچه دار شود و کاملاً در مراقبت فداکارانه از آنها حل شود. . برخی از مردم نمی توانند کودکی را از یتیم خانه ببرند زیرا صبر و حوصله و محبت اولیه ندارند. و برای برخی، فرزند یک غریبه به فرزندخواندگی آنقدر عزیز می شود که برکت خداوند بر چنین خانواده ای سایه افکنده و آسایش خانه در آن حکمفرماست. من حتی موقعیت‌هایی را مشاهده کردم که زنانی که خانواده موفقی نداشتند، بچه‌هایی را از یک یتیم خانه می‌گرفتند، نه فقط یکی، بلکه دو تا را در آن واحد - یک برادر و یک خواهر، و این زنان مادرانی فوق‌العاده شدند. البته نبود پدر تاثیر خودش را دارد اما این بچه ها مادر دارند و این شادی و خوشحالی است.

من داستان یکی از دوستانم را برای شما تعریف می کنم. نام او اوگنیا است. او در 25 سالگی ازدواج کرد و به مدت پنج سال هیچ فرزندی نداشتند. با پزشکان مشورت کردم، به یک مرکز تنظیم خانواده رفتم، که به معنای واقعی کلمه مملو از زنانی بود که از ناباروری رنج می بردند. Evgenia دید که اغلب جستجو برای تشخیص و درمان مستلزم هدر دادن پول زیادی است، اما در نتیجه هیچ اتفاقی نمی افتد، و سپس پزشکان IVF را پیشنهاد می کنند. پس از آشنایی با تکنیک IVF، متوجه شد که نمی تواند به این کار متوسل شود، اگرچه او هنوز اهل کلیسا نبوده است. واقعیت این است که IVF دستکاری فاحشی استزندگی انسان : جنین ها برداشت می شوند، نگهداری می شوند و اضافی ها به سادگی از بین می روند، یعنی همان سقط جنین رخ می دهد. اوجنیا فهمید که مواردی وجود دارد که پس از یک دوره طولانی ناباروری، شخصی در معبد شفای معجزه آسا دریافت کرد. بنابراین او به این ایده رسید که فقط خدا بچه می دهد. اوگنیا از طریق ناباروری خود ایمان آورد و شوهرش نیز غسل تعمید یافت. خودش اعتراف کرد و عشاء گرفت. خواندمقوانین توبه

، دعا برای کودکان.

او به نوعی متوجه صومعه بوروفسکی شد که فونت دارد و بسیاری گفتند که اگر در آنجا غوطه ور شوید، بیماری ها از بین می روند. وقتی او و همسرش به زیارت رفتند و موفق شدند آب تنی کنند، دو هفته بعد او قبلاً آزمایش بارداری مثبت داده بود. قبل از این، من پنج سال نمی توانستم باردار شوم! و بعد از بهار مقدس خواب دید: زنبیلی حمل می کرد که کودکی در آن خوابیده بود. او می پرسد: "اسم شما چیست؟"

- او پاسخ داد: "دانیال." و در معاینات و سونوگرافی به او گفتند که دختر دارد. اما پسری به دنیا آمد و نام او را دانیال گذاشتند.زمانی که دانیل قبلاً به آنجا رفته بود

مهد کودک

، یک روز حالش بد شد و شروع به خونریزی کرد. معلوم شد که حامله است، اما سقط جنین داشته است. پزشکان در مورد یک عارضه و نیاز به نوعی عمل صحبت کردند، گفتند که در حال حاضر قطعاً هیچ وقت زایمان نمی کند، مگر اینکه از طریق IVF.

اوجنیا نزد اعتراف کننده خود رفت و او پس از دعا گفت: "من فکر می کنم نیازی به عمل نیست، اما من شما را برای یک دختر تبریک می گویم." دقیقا یک ماه بعد او باردار شد - پزشکان شوکه شدند. در واقع یک دختر به دنیا آمد و نام او را آناستازیا گذاشتند. خود اوگنیا کاملاً فهمید که کودکان از خدا هستند ، به این معنی که اول از همه باید به خدا روی آورد. به طور کلی، هر عملی تنها زمانی خوب است که با خواست خدا سازگار باشد. اما اراده خدا به سرعتی که ما می خواهیم تعیین نمی شود. اگر همسران در دعاهای خود با پشتکار به خداوند متوسل شوند و خواسته های خود را با اعتراف کننده خود هماهنگ کنند، با این وجود اراده خداوند بر آنها آشکار می شود و آنگاه مشخص می شود که چه چیزی برای آنها درست است: انتظار کمک معجزه آسا از فیض، متحمل شدن درمان، یا بردن کودک از یتیم خانه به خانواده.و خالصانه برای هدیه فرزندان دعا کنید.

در اینجا شما باید صبر زیادی از خود نشان دهید و این اتفاق می افتد که خداوند این صبر و پایداری را در کارهای خیر پاداش می دهد، به طوری که فرزندان حتی پس از سه، پنج یا بیشتر سال "ناباروری" در خانواده متولد می شوند. این شادی بزرگ و رحمت بزرگ است! و والدینی که در چنین شرایط سختی باردار شدند و فرزندی به دنیا آوردند، واقعاً بهای و معنای بالای پدری و مادری را می دانند. فقط اگر «روی لاله‌های خود نمی‌نشینند» و فرزند ارزشمند خود را به نوعی بت تبدیل نمی‌کردند، مجسمه‌ای که تمام دنیا دور آن می‌چرخد. این نباید اتفاق بیفتد و حتی می توان آن را جنایت علیه خدا نامید، زیرا خداوند فرزندی نمی دهد تا او را یک خودخواه تربیت کند که عادت دارد فکر کند او ناف زمین است و چیزی کاملاً خاص است. در مقایسه با "همه" به همین دلیل است که اگر فرزندان زیادی در خانواده وجود داشته باشد خوب است ...

با استدلال می توانید به کمک پزشکی متوسل شوید: خداوند پزشکان را نیز آفریده است و این حرفه به نفع ماست. اما اگر فرزند و فرزندی نباشد، حتی با وجود تلاش آشکار در حفظ تقوا و نماز، همیشه لحظه‌ای می‌رسد که خانواده این سؤال را مطرح می‌کند که «خط توقع» کجاست؟ و چی؟ آیا باید با توکل کامل و متواضعانه به خداوند به زندگی ادامه دهم یا فرزندانی را به فرزندخواندگی بپذیرم یا به کمک پزشکی متوسل شوم؟ من فکر می کنم اولاً همه چیز باید با استدلال و معنوی انجام شود، یعنی با دعا و نصیحت با اعتراف کننده خانواده، باز هم چون آدم ها و شرایط فرق می کند. برخی ممکن است نیاز به فروتنی شدید با صبر داشته باشند (ایمان آنها این امکان را به آنها می دهد)، برای برخی دیگر درست و خوب است که به پزشکان مراجعه کنند، معاینه شوند و با عقل به کمک آنها متوسل شوند، زیرا خداوند پزشکان را نیز آفریده است. و این حرفه به نفع ماست، توسل به کمک پزشکان گناه نیست. اما اینجاست که نیاز به استدلال است، زیرا می دانیم که برخیروش های مدرن

و برای برخی از خانواده ها به اقتضای موقعیت و رفاهی که دارند، شاید راه برای پذیرش آن دسته از فرزندان بدبختی که از صمیمیت و عنایت پدرانه و مادری محروم هستند باز شود. و ما خانواده هایی را می شناسیم که در آنها نه یک، بلکه چندین فرزند خوانده وجود دارد و آنها به همراه پدر و مادر خوانده خود یک خانواده بزرگ واقعی را تشکیل می دهند.

این البته کار مبارک خداوند است، اما حتی در اینجا نیز احتیاط و احتیاط لازم است تا تنها با احساسات هدایت نشوید، که اغلب گذرا هستند، به یاد داشته باشید که تصمیم به اتخاذ یک مسئولیت بزرگ است، به طوری که "عقب نشینی" آن وقت شبیه گناه خیانت خواهد بود. خداوند ما را از این امر حفظ کند! بنابراین، در اینجا نیز باید با اعتراف کننده خود مشورت کنید، محکم دعا کنید و هوشیارانه نقاط قوت و توانایی های خود را ارزیابی کنید.

هر کاری را فقط به یاری و برکت خداوند انجام دهید

پولس رسول به ما می‌گوید: «سلاح کامل خدا را بپوشید» (افس. 6:11). امیدوار باشید و صبورانه صبر کنید، دعا کنید و روزه بگیرید (اما فقط پس از گرفتن برکت کشیش). و البته، شما می توانید یک کودک را از یتیم خانه بگیرید. خداوند به ما می گوید: «و هر که چنین فرزندی را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است» (متی 18:5). اما لقاح مصنوعی ارزش انجام دادن ندارد، زیرا با طبیعت مخالف است.

خداوند روش طبیعی و دیگری را برای باردار شدن و بچه دار شدن به ما داد، راهی که برای ما مناسب تر است.

نیازی به تسریع در کار نیست. بالاخره همه چیز خوب و البته بچه ها را خدا به ما داده است. و به موقع به ما می دهد

و نیازی به تسریع در کار با انجام لقاح مصنوعی نیست، زیرا این دخالت در مشیت الهی است. بالاخره همه چیز خوب و البته بچه ها را خدا به ما داده است. و همه چیز را به موقع به ما می دهد. یعنی زمانی که لازم است، زمانی که بهترین است. به دلیل گناه و اراده خود، ما اغلب نمی خواهیم این را بفهمیم و بپذیریم. و بنابراین با عجله سعی می کنیم کاری را انجام دهیم که خداوند انجام می دهد. و ما همیشه بدتر از خدا عمل می کنیم. بالاخره پدر آسمانی ما مقدس و معصوم است، اما ما ضعیف، کور و گناهکار هستیم. بنابراین، لازم نیست خودتان کاری انجام دهید، بلکه فقط با کمک و برکت خدا، که اغلب و عمدتاً در کلیسا، از جمله از طریق روحانیون، آموزش داده می شود.اسحاق. علاوه بر این، در سنی که دیگر از نظر فیزیولوژیکی امکان بچه دار شدن وجود ندارد. همچنین، برای پدرخوانده های عادل یواخیم و آنا، مقدس ترین تئوتوکوس متولد شد - "محترم ترین کروب و با شکوه ترین بدون مقایسه سرافیم"، همانطور که کلیسای مقدس برای او می خواند. و زکریای عادلو الیزابت، جان باپتیست متولد شد. خداوند به ما می‌گوید: «به راستی به شما می‌گویم، از میان زنانی که از زنان متولد شده‌اند، بزرگ‌تر از یحیی تعمید دهنده برنخاسته‌اند» (متی 11:11). و همه به این دلیل که تمام عمرشان بر اساس خواست خدا زندگی کردند، همیشه اراده مقدس خدا را بالاتر از اراده انسانی و خواسته های انسانی خود قرار دادند.

و ما نیز باید برای انجام همین کار تلاش کنیم. و سپس قدیسان آینده در میان ما متولد خواهند شد و ما در تقدس زندگی خواهیم کرد و معجزات بسیاری را از جانب خداوند خواهیم دید. و ما معجزه اصلی را خواهیم دید - که خدا عشقی بی نهایت، کامل و مهربان است که خود را مصلوب می کند و ما را نجات می دهد. ما را به شادی ابدی و بی پایان در ملکوت بهشت ​​با همه مقدسینی که خدا را از اعصار قرون خشنود کرده اند هدایت می کند. آمین

البته اگر خداوند فرزندانی عطا نکند، لازم است که با او به او روی آورید دعای پرشور. و کلیسا نمونه‌های زیادی را می‌داند که در پاسخ به دعا، خداوند برکت داد و فرزندی باردار شد.

در صورت عدم وجود اولاد و مجرد بودن ازدواج، ازدواج لازم است. در تمام دعاهای مراسم جشن عروسی، از خداوند سعادت و فیض تربیت فرزندان خواسته شده است.

همانطور که تجربه نشان می دهد، رفتن به زیارت یکی از اولیای خدا اضافی نخواهد بود. اما فقط برای اینکه اینطور نشود: "ما به Matronushka خواهیم رفت ، دعا خواهیم کرد و وقتی کودک متولد شد ، راه معبد را فراموش خواهیم کرد."

در اینجا یک وسوسه نیز وجود دارد. اگر به خداوند متوسل شویم، دعا باید چیزی شبیه به این باشد: "خداوندا، فرزند را به رحمت خود عطا کن و ما زندگی خود را وقف تو خواهیم کرد و کودک را در ارتدکس بزرگ خواهیم کرد." و اگر طرز فکر مردم به این شکل باشد، خداوند البته فیض خود را خواهد داد.

در تمام زندگی خود بدون فرزند، یا اولین فرزند شما سال ها بعد ظاهر می شود. اما پارادوکس اینجاست: بسیاری از زنان خارج از ازدواج باردار می شوند. به نظر می رسد کنایه از سرنوشت است؟ خیر در اینجا نکات ظریفی وجود دارد که انسان آنها را نمی داند، اما خدا می داند. و به مردم فقط آنچه برایشان مفید است می دهد.

بیایید این موضوع را مطرح کنیم که چرا خداوند فرزند نمی دهد، زوج های بی فرزند را مثال بزنیم و موعظه های کشیشان را به اختصار بررسی کنیم.

در داخل دیوارهای کلیسا، بسیاری از زوج های متاهل از کشیش می پرسند: «خدا به ما بچه نمی دهد. چرا؟" فقط یک شخص مقدس می تواند به این سؤال به وضوح پاسخ دهد. یک کشیش معمولی چه جوابی خواهد داد؟ اگر کشیش مربی معنوی یک زوج متاهل است، او می داند که زن سقط جنین نکرده است، شوهر قبل از ملاقات با همسرش با زنان دیگر زندگی نکرده است، هر دو سبک زندگی پرهیزگاری را رهبری کرده اند، او احتمالا فقط داستان را تعریف می کند. مقدسین یواخیم و آنا - پدر و مادر - فقط به عنوان تسلی مادر مقدس.

همانطور که زندگی می گوید، یواخیم و آنا سال ها با هم زندگی کردند، با خدا زندگی کردند، پارسا بودند، و اما سال ها و دهه ها گذشت، این زوج امید خود را از دست ندادند، آنها همچنان با اشک از خداوند درخواست کردند. اما همانطور که انجیل می گوید: "بخواهید تا به شما داده شود" ، سنت آنا در سن پیری باردار شد. این زوج نمی توانستند معجزه را باور کنند. خدا را بی نهایت شکر کردند. دختری به دنیا آمد - ماریا. در تمام دوران کودکی خود ساکت بود، نامحسوس بود، با کسی ارتباط برقرار نمی کرد، بازی نمی کرد. روح کودکانه اش کاملاً درگیر خدا بود. هنگامی که او بزرگ شد، جبرئیل فرشته بزرگ با یک زنبق سفید نزد او آمد و اعلام کرد که او از سوی خدا برای مادر شدن عیسی مسیح انتخاب شده است.

معنای این داستان شگفت انگیز چیست؟ پدر و مادر صمیمانه دعا کردند و از خدا یک نوزاد خواستند، خداوند باکره مقدس را برای آنها فرستاد.

البته اگر زن و شوهر امروزی خیلی وقت است که بچه دار نشده اند و مدام این سوال را می پرسند که چرا خدا فرزند نمی دهد و دعای پرشور زن و شوهر قطع نمی شود، آنگاه می گویند: «چرا خدا بچه نمی دهد؟» آنچه را که می خواهند دریافت خواهند کرد. اما این بدان معنا نیست که کودک لزوماً مانند مادر خدا پاک و مقدس خواهد بود. حداقل یک بچه گدایی خواهد بود. چه کسی می داند، شاید زندگی خود را به خدا پیوند دهد و در آینده برای تمام دنیا دعا کند.

آنچه کشیش ها می گویند

هر زنی که بخواهد بچه ای به دنیا بیاورد می تواند با این سؤال به کشیش نزدیک شود: "چرا خدا بچه نمی دهد؟" یک موعظه، فقط نصیحت یا راهنمایی از پدران مقدس به شما کمک می کند تا آن را بفهمید. اما مهمترین چیز خواست خداست.

معجزات اغلب از طریق ایمان همسران بدون فرزند انجام می شود: والدین به معنای واقعی کلمه یک فرزند را از آن "می آورند". سفر زیارتی، پس از مدت ها ایستادن در صف برای دیدن آثار و نماد سنت ماترونوشکا. اما سرنوشت هر کس متفاوت است. نکته اصلی این است که ناامید نشوید.

یتیمان

تعداد زیادی از کودکان در روسیه بدون پدر و مادر هستند. تمام یتیم خانه های موجود بیش از حد شلوغ هستند. متاسفانه بچه ها در شرایط ایده آل زندگی نمی کنند. تعداد کمی از مردم خوش شانس هستند که خود را در یک پناهگاه صومعه بیابند، جایی که نگرش، تحصیلات و کیفیت زندگی بسیار متفاوت از نهادهای دولتی است.

آیا می توانید حدس بزنید که چرا خداوند گاهی اوقات به یک زن بچه نمی دهد؟ چون از او می خواهد که یتیم را به عنوان فرزندش بزرگ کند تا مادر خودش شود. از این گذشته، کودکان رها شده نیز به والدین، توجه و تربیت خوب نیاز دارند.

اگر خدا هرگز برای شما فرزندانی نفرستاد، فکر کنید: آیا وقت آن نرسیده که شما فرزندانی را به فرزندی قبول کنید؟ متأسفانه این روش آسان نیست و برای همه در دسترس نیست. شما باید اطلاعات زیادی از جمله گواهی درآمد حاصل از کار را جمع آوری کنید.

هر مشکلی با پیروزی پاداش داده می شود. از خدا، مادر خدا و اولیای عزیزتان دعا کنید تا همه چیز درست شود به بهترین شکل ممکن. داستان های زیادی در رابطه با خانواده های بدون فرزند وجود دارد، زمانی که خداوند به طور معجزه آسایی یک کودک یا چند کودک را به طور همزمان می فرستد.

درباره بهداشت و آموزش

آیا سلامتی شما به شما اجازه حمل و زایمان می دهد؟ اغلب خداوند از زنان در برابر مشکلات، مرگ یا اشتباه محافظت می کند. کدوم دقیقا؟ مثلا زنی باردار می شود. سپس معلوم شد که او به شدت ممنوع بود به دنیا بیاورد، حتی بچه دار شدن. ممکن است مادر و کودک هر دو بمیرند. چنین مواردی در زندگی کلیسا وجود دارد.

اما داستان های شادی هم وجود دارد. شما می توانید در مورد خانواده یک کشیش بگویید. همسر کشیش یک زن بسیار کوتاه قد است (حدود 1 متر). همانطور که می دانید، زنان کوتاه قد از زایمان منع می شوند، زیرا جنین جایی برای رشد نخواهد داشت و اندام های داخلیمادران خرد خواهند شد مادر کوچولو چه شد؟ آنها به اتفاق همسرشان شروع کردند به دعای پرشور با درگاه خداوند تا نوزادی سالم به دنیا بیاید و مادر زنده بماند. و خوشبختانه این اتفاق افتاد. پزشکان شوکه شده بودند. به هر حال، پس از مدتی این زوج تصمیم به داشتن فرزند دوم گرفتند.

در مورد مشکل دیگر - آموزش، این نیز تفاوت های ظریف خاص خود را دارد. آیا می توانید یک فرد شایسته تربیت کنید؟ آیا می توانید با مشکلات کنار بیایید؟ نحوه تربیت شما چگونه بوده است؟ شاید لازم باشد چیزی را در خود اصلاح کنید.

بیایید در مورد اینکه چرا خدا به بچه های بیمار می دهد صحبت کنیم. در اینجا گزینه های زیادی وجود دارد، سرنوشت هر کس متفاوت است. یک داستان مربوط به یک پسر در حال مرگ است. مادر نزدیک گهواره پسرش نشست و به شدت گریه کرد. او شروع به دعای پرشور با خدا کرد تا پسرش زنده بماند. ناگهان به خواب رفت و خواب دید: پسرش بزرگ شد، کارهای وحشتناکی انجام داد و به دار آویخته شد. خداوند از طریق فرشتگان از مادر رنج کشیده پرسید که او چه چیزی را انتخاب می کند: بهشت ​​برای پسر کوچکش که در حال مرگ بود یا از شرم 20 سال دیگر آویزان بود؟ زن متأسفانه دومی را انتخاب کرد. همه چیز به حقیقت پیوست. پسرش به عنوان مجازات جنایاتش به دار آویخته شد.

درست است، این داستان در مورد بچه های متولد نشده صدق نمی کند، اما به وضوح دلایل احتمالی اینکه خدا اصلا بچه نمی دهد را توضیح می دهد. او می خواهد از همسران مسیحی خداپسند از غم و اندوه محافظت کند. شما می توانید پاسخ دهید که چرا خدا فرزند دوم نمی دهد: تقریباً به دلایل مشابه:

  • سلامت ضعیف والدین؛
  • دوری از غم و اندوه؛
  • این خطر وجود دارد که نتوانید با هر دو نوزاد کنار بیایید.
  • فقر

شما باید بتوانید آنچه را که خدا می دهد بپذیرید و برای چیزهایی که خدا نمی دهد شکرگزار باشید. این ضرب المثل را به خاطر بسپارید: "مراقب آرزوهای خود باشید - آنها به واقعیت می پیوندند." چرا باید از آنها بترسیم؟ زیرا می توانند مضر باشند.

من متاهل نیستم ولی بچه میخوام!

اغلب کشیش ها کلمات عجیبی را از زنانی می شنوند که در حال حاضر کمی یا بیش از سی سال دارند: "پدر، سن در حال تمام شدن است و من هنوز تنها هستم. به من رحم کن که از کسی برای خودم فرزندی به دنیا بیاورم.» چنین بانویی متأسفانه نمی داند که خداوند آن را نمی خواهد، اما با این وجود، آنها متولد می شوند و حتی بیشتر از زوج های متاهل. در اینجا فقط می توان پاسخ داد که مادران نامحرم خود را مجازات کردند.

این خیلی اوقات اتفاق می افتد. همسران می پرسند: "چرا خدا به من فرزند نمی دهد؟" و زنان مجرد گریه می کنند: "خداوند برای من یک فرد بیمار و نافرمان را به عنوان مجازات فرستاد." چه کاری باقی مانده است کشیش محله? البته، در اعتراف با همه صحبت کنید تا بفهمید چه خبر است.

چرا ازدواج کنیم؟

عروسی یک آیین بزرگ است؛ خداوند ازدواج را تقدیس می کند. کشیش دعاها را می خواند، یکی از آنها به تولد فرزندان مربوط می شود.

چرا خداوند به برخی از همسران فرزند نمی دهد؟ چون نزد خدا نذر نکردند که همیشه با هم باشند، با کشیش دعا نکردند و خداوند ازدواج را برکت نداد.

آیا شما گناهکار هستید؟

غالباً در هنگام اعتراف معلوم می شود که روزی روزگاری یک زن چندین شریک داشته است، از یکی از آنها مبتلا شده و نمی تواند زایمان کند و دیگری سقط جنین داشته است. به همین دلیل است که خداوند فرزندان - گناهان و بسیار وحشتناک - نمی دهد. برای اینکه همسران صاحب فرزند شوند، باید با خدا، با وجدان راحت زندگی کنند، دعا کنند و ایمان داشته باشند.

اگر خداوند خداوند به شما برکت نداد که صاحب فرزند شوید، گناهان ارائه شده در فهرست را ریشه کن کنید. به خودتان فرصت درک آنها را بدهید.

مسیح برای ما غم و اندوه نمی خواهد.

و به کسانی که لایق آن هستند، تا حدی رنج کشیده اند یا اشتباه کارمایی اجداد دور خود را برطرف کرده اند، فرزندان می دهد.

بگذارید بت پرستی باشد، اما ما در مورد گناه صحبت می کنیم.

در اینجا فهرست کوچکی برای تجزیه و تحلیل وجود دارد که به شما در درک دلایل احتمالی عدم موافقت خداوند با تولد فرزندان کمک می کند.

1). سعی کنید حداقل تا حدی شجره نامه شوهرتان را احیا کنید.

اگر اکثر اجداد شما بچه دار نشدند یا تصمیم به سقط جنین های متعدد گرفتند، از خدا طلب آمرزش کنید - و او به شما فرزندان خواهد داد.

2). چند وقت یکبار فحش میدی؟

به نظر می رسد یک چیز بی اهمیت است، اما "شکم قابلمه".

دشنام و بدحجابی و حسادت تلخ از مهمترین گناهانی است که فرزندآوری را مختل می کند.

آنها را ریشه کن کنید و خداوند خداوند به شما فیض را در قالب فرزندان سالم خواهد فرستاد.

3). گناهان مرتبط با جادو و جادوی سیاه.

شاید شما یک بار با یک طلسم عشق گناه کرده اید (شوهر خود یا دوست پسر مورد علاقه خود).

خداوند برای این گناهان نه تنها با لقاح مخالفت می کند، بلکه آنها را به شدت با اندوه و بیماری شدید مجازات می کند.

در ازدواجی که با توطئه انجام می شود، نمی توان فرزندی به دنیا آورد.

به کلیسا بروید، از گناهان خود توبه کنید - پس از مدتی از کودکی مراقبت خواهید کرد.

4). اعمال گناه آلود نسبت به فرزندان دیگران.

به یاد داشته باشید، شاید شما به یک کودک بی گناه توهین کرده اید.

این را به پدر بگو، او به این گناه اعتراف می کند.

5). اگر خداوند خداوند فرزندانی نمی دهد، وقت آن است که در مسیر ارتدکس قدم برداریم.

از آنجایی که شما در حال خواندن این مقاله هستید، به این معنی است که به مسیح ایمان دارید.

خود را درگیر زندگی مسیحی کنید، به معبد بروید، دعا کنید، اعتراف کنید و توبه کنید.

وقتی رنج تمام شد، خداوند برای شما پسر یا دختری می فرستد.

6). هر چه می توانید به یتیم خانه ها اهدا کنید. به فقرا صدقه بدهید.

7). از مصرف مشروبات الکلی خودداری کنید.

به محض اینکه با این وسوسه کنار آمدید، خداوند فرزندان قوی به شما عطا خواهد کرد.

8). در مورد آن فکر کنید زندگی خود. شاید هنوز برای بچه دار شدن آمادگی ندارید.

به همین دلیل است که خداوند به شما رضایت نمی دهد.

9). کسانی را که به شما توهین، خیانت یا توهین کردند ببخشید.

با بخشیدن دیگران، به خدا نزدیکتر می شوید و از انتقام و کینه گناه خلاص می شوید.

10). از خودگذشتگی و خالصانه به مردم کارهای خوب انجام دهید.

این توصیه جهانی ممکن است ابتدایی ترین باشد.

هنگامی که از شکایت، عصبانیت، تعقیب ثروت، و آزادانه دنبال خوشی دست بردارید، خداوند فرزندانی شاد به شما عطا خواهد کرد که سرنوشت شما را تحت حمایت قابل اعتماد خواهند گرفت.

مطالب توسط من، ادوین وستریاکوفسکی تهیه شده است.