صفحه اصلی / برگردان / آنتونی، متروپولیتن کورسون و اروپای غربی (Sevryuk Anton Yurievich). متروپولیتن آنتونی سوروژ

آنتونی، متروپولیتن کورسون و اروپای غربی (Sevryuk Anton Yurievich). متروپولیتن آنتونی سوروژ

اسقف اعظم آنتونی(در دنیا دوبرینیا یادریکوویچ; ذهن 8 اکتبر) - اسقف اعظم نووگورود (1210-1218، 1226-1228، 1228-1229)، اسقف پرزمیسل (1220-1225)، معروف به شرح سفر زیارتی به قسطنطنیه - "کتاب زائر". این خاطره که توسط کلیسای ارتدکس روسیه در ردیف قدیسان مورد احترام قرار می گیرد (بر اساس تقویم جولیان): 8 اکتبر (روز مرگ)، 10 فوریه (همایش قدیسین نووگورود) و در روز یکشنبه دوم (قیامت) ) پس از پنطیکاست (همایش قدیسان نووگورود).

بیوگرافی

شاید او پسر یادری فرماندار نووگورود بود که در نبردی علیه یوگرا در شهر جان باخت.

دو اسقف به کیف فرستاده شدند تا متروپولیتن متی بتواند یکی از آنها را انتخاب کند. در سال 1219 (1220) متروپولیتن میتروفون را اسقف اعظم نووگورود منصوب کرد و آنتونی را به کرسی پرزمیسل ارتقا داد. فرض بر این است که آنتونی اولین اسقف پرزمیسل بوده است، و ظاهر این مرکز جدید با تأثیر مستیسلاو مستیسلاویچ، که خود را در گالیچ، که پرزمیسل نیز در اختیار وی قرار داشت، مستقر کرده بود، مرتبط است.

اسقف اعظم میتروفان در سال 1223 درگذشت. جانشین او آرسنی اسقف منصوب نشد. به گفته کی‌یف-پچرسک پاتریکن، مرکز نووگورود، علی‌رغم اقامت آنتونی در پرزمیسل، «محل آنتونی» در نظر گرفته می‌شد. در سال 1225 پرزمیسل توسط مجارها اشغال شد و آنتونی محل اقامت خود را ترک کرد. طبق اخبار اولین کرونیکل نووگورود در سال 1225:

با این حال، تلاش برای سازماندهی اداره اسقف نشین نووگورود از طریق این دو دستیار منصوب به آنتونی شکست خورد. در سال 1229، اسپیریدون به قید قرعه به عنوان اسقف اعظم جدید نووگورود انتخاب شد و آنتونی دوباره به صومعه خوتین بازنشسته شد.

زیارت قسطنطنیه

صلیب متعالی اسقف آنتونی، 1212

آنتونی دو بار، حتی قبل از دوران رهبانی خود، به قسطنطنیه زیارت کرد - در سال 1200 و حدود 9/1208). در ابتدا پس از مرگ پدرش تصمیم به زیارت سرزمین مقدس گرفت. او با عبور از شاهزاده گالیسیا-ولین با شاهزاده رومن میستیلاوویچ ملاقات کرد و به عنوان بخشی از سفارت خود به قسطنطنیه رفت. او که چندین سال در پایتخت بیزانس زندگی می کرد، پس از تصرف آن توسط صلیبیون در سال 1204، قسطنطنیه را ترک کرد و به روسیه بازگشت، بدون اینکه هرگز از اورشلیم دیدن کند.

او از سفر زیارتی خود تعدادی زیارتگاه به نووگورود آورد: لباس های تئودور استراتلاتس، بقایای بلاسیوس سباست، بخشی از سنگ مقبره جان خداشناس، ذره ای از صلیب حیات بخش، اندازه گیری "قبر مقدس" و یادگارهای شهید بزرگ باربارا. آنتونی ذره ای از درخت حیات بخش را در صلیب بزرگ بصری سنت سوفیای نوگورود قرار داد. مزین به کتیبه " خداوندا، به خدمتکارت آنتون، اسقف [اسقف] نووگورود، که مسیح [سنت سوفیا] را بخشید، کمک کن.» .

"کتاب زائر"

دوبرینیا جادریکوویچ بر اساس برداشت های حاصل از زیارت خود، مقاله ای با عنوان «کتاب زائر» و مربوط به ژانر «پیاده روی» نوشت که در زمان خود محبوبیت داشت. در مجموعه های دست نویس، "کتاب زائر" اغلب در مجاورت "پیاده روی" معروف ابوت دانیل قرار دارد.

معجزه به شرح زیر بود. در محراب، قبل از شروع مراسم عبادت، سه چلچراغ طلایی که از سقف آویزان شده بودند، ناگهان به سمت بالا برخاستند (به گفته ناظران "به روح القدس")، و سپس به آرامی به سطح قبلی خود سقوط کردند و روغنی که در آنها می سوخت. بیرون نرو

شرح معجزه در "کتاب زائر" به صورت پروتکلی دقیق است و سال، روز، ماه، روز هفته را نشان می دهد. تعطیلات کلیسا; شاهدان نیز با نام ذکر شده اند - پسرانی که ریاست سفارت دوک بزرگ رومن مستیسلاویچ را بر عهده داشتند که در آن زمان در پایتخت امپراتوری بود. با تشکر از این خبر، می‌توانیم کاملاً قاطعانه بگوییم که دوبرینیا یادریکوویچ در ماه مه 1200 در قسطنطنیه بوده است. علاوه بر این، به طور غیرمستقیم اطلاعات منحصر به فردی در مورد سیاست خارجی رومن مستیسلاویچ و زمان اتخاذ عنوان دوک بزرگ دریافت می کنیم.

کتاب زائر همچنین حاوی اشارات جالبی به هدایای پرنسس اولگا است.

به ویژه برای مورخان فرهنگی مهم است که زائر روسی موفق به دیدن و توصیف زیارتگاه های قسطنطنیه قبل از غارت آن توسط صلیبیون در سال 1204 شد.

کتاب زائر در 9 نسخه از قرن 16 تا 17 حفظ شده است که فقط یک ایده فرضی از متن اصلی ارائه می دهد. محققان دو نسخه را متمایز می کنند. تنها دومی از آنها، بدیهی است که آخرین مورد، حاوی یادداشتی مختصر در مورد تصرف و غارت قسطنطنیه است. بزرگ‌ترین محقق کتاب زائر در قرن نوزدهم، خ. صلیبی ها و دیگری پس از آن. به لطف اقتدار لوپارف، این فرض (که به طور دقیق، حدس و گمان محض است [ ]) بارها توسط سایر محققین بازتولید شده است. با گذشت زمان ، مردم به این نسخه عادت کردند و اکنون "سفر دوم" به قسطنطنیه به عنوان یک واقعیت قابل اعتماد در زندگی نامه Dobrynya Yadrejkovic گنجانده شده است.

تکریم و تقدیس

یادداشت ها

  1. دایره المعارف ارتدکس - کلیسا و مرکز علمی "دایره المعارف ارتدکس"، 2000.
  2. امروزه - در قلمرو ناحیه نووگورود، منطقه نوگورود، روسیه.
  3. به سبک قدیمی؛ در روز جشن پلاژیا انطاکیه.
  4. آنتونی (Dobrynya Yadrejkovich) // دایره المعارف ارتدکس. تنها مبنای این فرض، همزمانی نام فرماندار و نام خانوادگی دوبرینیا است.
  5. اولین وقایع نگاری نووگورود از نسخه های قدیمی تر و جوان تر. - م. L., 1950. - ص 46-49.
  6. کارپوف A. یو. اسقف اعظم نووگورود
  7. اولین وقایع نگاری نووگورود از نسخه های قدیمی تر و جوان تر. - م. L., 1950. - صص 59-72.
  8. // فرهنگ بیوگرافی روسی: در 25 جلد. - سنت پترزبورگ - م.، 1896-1918.
  9. گوردینکو ای. ا.وارلام از خوتین و اسقف اعظم آنتونی در سنت مکتوب نووگورود // روسیه باستان. - 2003. - شماره 4 (14) - ص 16-17.
  10. گوروونکو A.V.شمشیر رومن گالیتسکی. شاهزاده رومن مستیسلاویچ در تاریخ، حماسه و افسانه ها. - سن پترزبورگ: «دیمیتری بولانین»، 2011. - صص 75-76، 85.
  11. آنتونی (دوبرینیا یدریکوویچ)، اسقف اعظم نووگورود // فرهنگ کاتبان و کتاب گرایی روسیه باستان.
  12. پوتسکو وی.جی.آثار باستانی خوتین مربوط به ربع اول قرن سیزدهم. // مجموعه تاریخی نووگورود. - سن پترزبورگ، 2005. - شماره. 10 (20). - ص 45-65.

ادبیات

  • Prozorovsky D. I.درباره شجره نامه سنت. آنتونی، اسقف اعظم نوگورودسکی. - ب.م.، ب. جی.
  • سفر اسقف اعظم نووگورود آنتونی به قسطنطنیه در پایان قرن دوازدهم / با مقدمه. و توجه داشته باشید. P. I. Savvaitova. - سن پترزبورگ، 1872.
  • مایکوف ال.ن.مواد و تحقیق در مورد ادبیات باستانی روسیه. I. گفتگو در مورد زیارتگاه ها و سایر بناهای قسطنطنیه // SORYAS. - 1890. - ت 51، شماره 4. - ص 3-11.

بر اساس اطلاعات تایید نشده، او در یک خانواده باپتیست به دنیا آمد. او از یک مدرسه واقعی در بریانسک فارغ التحصیل شد. ممکن است در جوانی تازه کار بوده باشد صومعه ارتدکس(عکسی از او در خراطین حفظ شده است). به عنوان یک معلم روستایی شرکت کننده در جنگ جهانی اول، شوالیه سنت جورج کار کرد. او به مقام افسری، کاپیتان ستادی ارتقا یافت. او به حزب انقلابیون سوسیالیست (AKP) پیوست و پس از جدایی جناح چپ از آن، به حزب انقلابیون سوسیالیست چپ (PLSR) پیوست. در پاییز 1917، او کنگره دهقانی ارتش 5 جبهه شمالی را رهبری کرد، نماینده کنگره فوق العاده روسی نمایندگان دهقانان بود که در آن به ریاست هیئت رئیسه انتخاب شد و فعالانه از موقعیت انقلابی سوسیالیست چپ حمایت کرد. . او عضو کمیته اجرایی مرکزی تمام روسیه بود و در کار بخش دهقانی آن شرکت داشت. او مقالاتی با محتوای انقلابی در نشریه «صدای دهقانان کارگر» منتشر کرد، سپس به گفته برخی منابع، به باپتیست ها پیوست (یا به آنها بازگشت) و در مناظرات عمومی بین مدافعان دین و ملحدان شرکت کرد. در سال 1922، طبق همین داده ها، او به ارتدکس گروید و در سال 1922 ازدواج کرد، در سال 1923 به عنوان کشیش منصوب شد. تا سال 1935، او در کلیسای روستای فوشنیا، منطقه ژوکوفسکی، منطقه بریانسک خدمت کرد. در سال 1923، دخترش اولگا، در سال 1925 - پسرش الکسی، در سال 1929 - دخترش ماریا به دنیا آمد. در سال 1934، همسرش بر اثر بیماری سل درگذشت. در سال 1935 توسط ارشماندریت ایزاک (بوبریکوف) بزرگ اپتینا به عنوان راهب به نام آنتونی برگزیده شد. در همان سال، هیرومونک آنتونی دستگیر و به استان آرخانگلسک تبعید شد، جایی که در شهر پینگا زندگی می کرد. در سال 1938 در تبعید دستگیر و به اردوگاه فرستاده شد. در سال 1943 او به دلیل ناتوانی آزاد شد و دوباره تا سال 1946 در تبعید بود. نسخه های دیگری از زندگینامه آنتونی (گولینسکی) وجود دارد - طبق یکی از آنها، او در سال 1923 به اسقف تقدیم شد. با این حال، آنها بسیار کمتر قابل اعتماد هستند. (به عنوان مثال، عکسی از او حفظ شده است که در دهه 1930 به آن اشاره شده است، در لباس رهبانی و با صلیب کشیشی، و به قول خودش، در تبعید در سال 1936 یا 1937 به طور مخفیانه به عنوان اسقف تقدیم شد). توسط اسقف های ارتدکس خود آنتونی (گولینسکی) این اسقف ها را واسیان (پیاتنیتسکی)، یوونال (ماشکوفسکی) و آگافانجل (سادکوفسکی) نامید. او به درجه اسقف اعظم (معلوم نیست کی و توسط چه کسی) ارتقا یافت. مسئله اسقف او همچنان بحث برانگیز است در سال 1946 او به بریانسک بازگشت و اسنادی به نام ایوان ایلیچ میخائیلوفسکی داشت - در ارتباط با این موضوع ، او در بسیاری از منابع به عنوان آنتونی (گولینسکی-میخائیلوفسکی) ظاهر می شود. از سال 1947 در شهر بالاشوف در منطقه ساراتوف زندگی می کرد و در آنجا سرپرستی راز را بر عهده داشت جامعه ارتدکس. در سال 1950 دوباره دستگیر شد. بر اساس برخی اطلاعات (از منبعی که نگرش منفی نسبت به آنتونی (گولینسکی) داشت) در طی تحقیقات او اظهار داشت که او فقط یک هیرومونک است ، اما وانمود می کند که یک اسقف است. به گفته منابع دیگر، او به 25 سال زندان محکوم شد. دوست نداشتم سالهای زندان و اردوگاه را به یاد بیاورم، اما برخی از اطلاعات مربوط به این دوره از زندگی او هنوز حفظ شده بود. خدمتکار سلول او، آنتونی (سوخیخ)، طرحواره آبس، از قول خود آنتونی (گولینسکی)، جزئیاتی از اقامت او در زندان را گزارش کرد: در سال 1956، او زودتر از موعد آزاد شد، در مزرعه ایالت چای ورخنه خوستینسکی زندگی می کرد. بیست کیلومتری سوچی. سپس در دونباس، در روستای ایرپن در نزدیکی کیف، و از سال 1966 - در روستای بوچه زندگی کرد. تقریباً هر روز در خفا عبادت می‌کردم. کودکان روحانی از ورکوتا، خاور دور، نووسیبیرسک، مسکو و سایر مناطق، از جمله نمایندگان روشنفکران (دانشمندان، هنرمندان)، اغلب به دیدن او می آمدند. وی همچنین توسط روحانیون کلیسای ارتدکس روسیه - به ویژه هگومن کریل (پاولوف) که بعداً به عنوان بزرگتر به شهرت رسید ، از وی بازدید کردند. خود آنتونی (گولینسکی) به مناطق مختلف کشور (منطقه کراسنودار، بلاروس) سفر کرد، جایی که 40-50 نفر گاهی برای خدمات مخفی او جمع می شدند. او نسخه خطی "درباره دعای عیسی و فیض الهی" را برای فرزندان روحانی خود جمع آوری کرد که بعداً دو بار از احترام گله خود لذت برد. هیرومونک سرگیوس (آکینتیکوف) به یاد می آورد که اسقف آنتونی به عنوان یک "دخمه ای" وفادار بود.

من به کلیسای ارتدکس روسیه (پتریارسالاری مسکو) پیوستم، در سال 1971 پسر فرزندان روحانی خود را برکت دادم تا وارد حوزه علمیه مسکو شود. پس از مرگ او، 14 کشیش و هیرومون که تحت فرمان او بودند، در ارتباط معنوی با کلیسای ارتدکس روسیه در خارج از کشور پذیرفته شدند. در دهه 1990، برخی از فرزندان روحانی اسقف روحانی و رهبانی در حوزه قضایی پاتریارسالاری مسکو شده بودند.

سرنوشت رنج‌دیدگان سوزدال می‌تواند در هر روز و ساعتی با قدیس اعظم ایمانداران قدیمی روسیه، اسقف اعظم آنتونی، تقسیم شود. فقط رحمت خدا او را از زندان نجات داد. آنتونی که توسط مشیت محافظت می شد، سال ها کلیسا را ​​رهبری کرد.

آندری ایلاریونوویچ شوتوف، اسقف اعظم آینده، در روستای ناستاسینو در نزدیکی مسکو در یک خانواده دهقانی فقیر که متعلق به کلیسای سینودال بودند به دنیا آمد.

پدر و مادرش بودند مردم عادیو نه تواریخ و نه شجره نامه را حفظ کردند. بنابراین ما نمی دانیم سال دقیقتولد یک اسقف بر اساس برخی منابع، او در سال 1800 به دنیا آمد. به گفته دیگران - و به احتمال زیاد این به نظر می رسد - در سال 1812.

در سن ده سالگی، آندری که خواندن و نوشتن را آموخته بود، توسط والدینش فرستاده شد تا در دفتر یک کارخانه بافندگی واقع در ناستاسینو کار کند. سه سال بعد، آندری برای آموزش طراحی به مسکو فرستاده شد. پس از دو سال تحصیل، مرد جوان به کارخانه بازگشت و کار کرد و برای پارچه‌ها الگوهایی کشید.

در سال 1827، پدر آندری درگذشت. یک سال بعد مرد جوان به زور مادرش ازدواج کرد. اما در سال 1833، شوتوف، مادرش آناستازیا و همسرش ایرینا را ترک کرد، مخفیانه به فدوسیویت های بسپوپوف، به صومعه شفاعت رفت.

این صومعه در Starodubye، در نزدیکی شهرک Zlynka قرار داشت. در اینجا آندری دوباره طبق آموزه های کنکور فدوسیفسکی تعمید یافت. او می خواست رهبانیت را بپذیرد و برای همیشه در صومعه بماند، اما به دلیل شدت قوانین آن زمان، این امر غیرممکن بود.

شوتوف به مسکو نقل مکان کرد و در دفتر کارخانه بافندگی تاجر گوچکوف، متولی قبرستان پرئوبراژنسکی وارد خدمت شد.

در دفتر، شوتوف به سمت منشی ارشد ارتقا یافت و سپس به عنوان خزانه دار در گورستان پرئوبراژنسکی خدمت کرد. همسرش ایرینا، که او نیز به ایمانداران قدیمی گروید، در اینجا زندگی می کرد. در اینجا او در سال 1847 درگذشت.

چندین بار آندری ایلاریونوویچ سعی کرد به خاطر یک زندگی انفرادی در یک صومعه دورافتاده، مسکو و موقعیت خزانه داری را ترک کند. اما هر بار بسپوویت ها او را متقاعد کردند که به گورستان پرئوبراژنسکویه بازگردد. فقط در سال 1849 سرانجام توانست شلوغی شهر را رها کند و به صومعه شفاعت برود و در آنجا نذر رهبانی کرد و آنتونی نام گرفت.

در سال 1850، آنتونی به صومعه مومن قدیمی وینوفسکی در پروس نقل مکان کرد. یک سال بعد - به صومعه ای در نزدیکی روستای کلیموتسی در اتریش. در این دهکده، واقع در دو مایلی بلایا کرینیتسا، فدوزیوی ها زندگی می کردند.

و در صومعه Belokrinitsky راهب به یاد ماندنی پاول زندگی می کرد که آنتونی با او ملاقات کرد. آنها اغلب در مورد کشیشی مسیحی صحبت می کردند و مقدسات ارتدکس. این مکالمات آنتونی را متقاعد کرد که تعلیمات بدون کشیش بی وفایی است. و او آرزو داشت به کلیسا بپیوندد.

ساکنان کلیموچی با اطلاع از این موضوع، به آنتونی حمله کردند، لباس ها و کفش های او را درآوردند و به هر طریق ممکن او را به خاطر ترک ایمانشان سرزنش کردند. چرنتز که فقط پیراهن خود را بر تن داشت در سلولی حبس شد و حداقل به مدت پنج هفته در بازداشت به سر برد.

با وجود این، آنتونی موفق شد کلیموتسی را ترک کند و به صومعه بلوکرینیتسکی برود. در فوریه 1852، او به کلیسا ملحق شد، دوباره سرسخت شد و از برکت پختن نان برای برادران برخوردار شد.

یک سال بعد - در 3 فوریه 1853 - متروپولیتن کریل راهب را به کشیشی منصوب کرد. آنتونی اسقف اعظم ولادیمیر شد.

اسقف از ترس افتادن به دست پلیس به وطن خود بازگشت. تمام روحانیون قدیمی معتقد روسیه او را به عنوان چوپان عالی شناختند.

تلاش های خستگی ناپذیر قدیس برای خیر کلیسا به زودی توجه دولت تزاری را به خود جلب کرد. اسقف در لیست تحت تعقیب قرار گرفت. برای دستگیری او 12000 روبل جایزه بزرگ وعده داده شده بود. بنابراین، بسیاری از کارآگاهان ظاهر شدند که تمام مطالعات خود را رها کردند و فقط به این فکر کردند که چگونه آنتونی را بگیرند.

اسقف مجبور بود در روستاها پنهان شود، لباس دهقانی بپوشد و شب را در انبارهای علف و اتاق زیر شیروانی بگذراند. او بارها مورد حمله قرار گرفت، پلیس، کارآگاهان و قزاق ها او را محاصره کردند. اما به طور معجزه آسایی او همیشه از دستگیری اجتناب می کرد. این نیاز به نبوغ زیادی داشت.

مثلاً قدیس این کار را کرد: دستمالی را در ودکا خیس کرد و در جیبش گذاشت. وقتی کارآگاهان به او حمله کردند، او دستمالی را بیرون آورد و به صورتش مالید. کارآگاهان که بوی شدید ودکا را از او احساس کردند، شروع به شک کردند که او کسی است که آنها را گرفته اند. و آنتونی با تظاهر به مستی آنها را ترک کرد.

اسقف اعظم که دائماً پنهان می شد، روحانیون را منصوب کرد و راهبان را وقف کرد، کلیساهای اردوگاه و کلیساهای خانه مخفی را تقدیس کرد. او تنها در اولین سالهای کشیشی خود، 54 کشیش را منصوب کرد.

در سال 1863، شورای کلیسا آنتونی اسقف اعظم مسکو و تمام روسیه را انتخاب کرد.

قدیس دائماً کتابهای مفید معنوی را به دست می آورد و آنها را در اختیار اسقف ها، کشیشان غیور و افراد متدین می گذاشت. او نسخه های خطی و نشریات زیادی را به خانقاه ها اهدا کرد. اما آنتونی چیزی بیش از کتاب اهدا کرد. او کلیساهای زیادی را با نمادها تزئین کرد.

اسقف اعظم برای روحانیونی که خود را در زندان یا تبعید می دیدند صدقه فرستاد و از طریق واسطه های قابل اعتماد از مقامات درخواست آزادی آنها را کرد. آنتونی یتیمان را که پس از مرگ بی‌وسیله باقی مانده بودند، به عنوان کشیشان قرار داد مکان های خوببرای غذا او به بیوه ها و روحانیون کشیش که پیر شده بودند یا از خدمت بازنشسته شده بودند، کمک کرد.

اسقف که در نگرانی دائمی در مورد کلیسا و در انتظار دستگیری روزانه زندگی می کرد، به شدت به عهد رهبانی خود عمل می کرد: هر روز به شدت دعا می کرد و چنان سخت روزه می گرفت که نه تنها از مستی، بلکه از نوشیدن ساده نیز خودداری می کرد. آب گرم. قدیس حتی در ضعف هم عبادت را رها نکرد. پس از گذراندن حدود صد عبادت متوالی، در شب 2-3 نوامبر 1881، آنتونی دردی را در قلب خود احساس کرد که قبلاً از آن رنج می برد.

اسقف اعظم با درک اینکه مرگ نزدیک است شروع به دادن دستورات نهایی در مورد همه مسائل جاری کرد.

متصدی سلول به او گفت:

- چرا تو، ولادیکا، همه چیز را اینقدر قطعی سفارش می کنی؟ شاید خداوند سلامتی شما را بهبود بخشد و آنگاه خود شما پایان این امور را ببینید.

اما اسقف پاسخ داد:

- نه، الان جرات ندارم در این مورد از خدا بپرسم. وقتی خیلی مریض بودم دو سال از خدا سلامتی خواستم. و او به رحمت خود پنج نفر را به من داد. پس باید از این بابت خوشحال باشم.

پس از چند روز بیماری، قدیس در 8 نوامبر 1881 در خانه ساده خود در مسکو در آرامش درگذشت. و او در 10 نوامبر در قبرستان روگوژسکویه در مقابل جمعیت عظیمی از مردم به خاک سپرده شد.

ناستاسینو (به انگلیسی: Nastasino) یک روستا در منطقه کولومنسکی در منطقه مسکو است.

زلینکا اکنون شهری در منطقه بریانسک است.

صومعه وینوفسکی در حال حاضر یک صومعه جدید ایمانداران در لهستان است.

اسقف اعظم آنتونی گولینسکی-میخائیلوفسکی(1889 - 1976) الهیات و مبلغ تحصیل کرده بود، او شش زبان خارجی می دانست. او قاطعانه از خلوص ارتدکس دفاع کرد. هنگامی که از او خواسته شد تا اعلامیه نوسازی را امضا کند که به کودکان اجازه می داد با دوز غسل تعمید داده شوند، او از انجام این کار امتناع کرد. آنها به او یک اسقف، یک ماشین و یک راننده پیشنهاد کردند و او به عنوان یک مبلغ، نقشه شیطانی آنها را افشا کرد. پس از آن در سال‌های 28-1927 دستگیر و روانه زندان‌ها و اردوگاه‌ها شد و بیش از 20 سال در آنجا گذراند. او سه بار به اعدام محکوم شد، اما افرادی بودند که تصمیم گرفتند به جای او به اعدام بروند. خداوند او را برای راهنمایی ما نگه داشت. یکی از این شهدا یک باپتیست سابق بود که توسط اسقف اعظم آنتونی به ارتدکس گروید. او به او گفت: «تو یک اسقف هستی، مردم بیشتر از زندگی من نیاز دارند نام شمااگر هلت بدهند بیرون تا تیر بخوری، آن وقت من بلند می شوم و به جای تو می روم. اما هنوز یک زن و چند فرزند دارم. به من قول بده که بری پیششون و از من بگی و اگه لازم شد کمکشون کنی. "باپتیست سابق (بر اساس روایتی دیگر، یک ارمنی) چنین گفت. او آدرس همسرش را به او داد. او به قول خود عمل کرد و به جای اسقف اعظم آنتونی به تیراندازی رفت. [اسقف اعظم آنتونی همسر این مرد را پیدا کرد.] او در مورد مرگ شوهرش به او گفت. او اسقف اعظم آنتونی را در خانه اش پناه داد.

متروپولیتن E. می‌نویسد: «در زندان‌ها و اردوگاه‌ها او را به طرز وحشتناکی شکنجه می‌دادند: دست‌هایش شکسته، دندان‌هایش کنده شده، موها از ریش‌هایش کنده شده، او را با پاهایش در امتداد پله‌های سیمانی می‌کشانند تا سرش به آنها برخورد کند. او را در سلولی از جنایتکارانی که او را به زور زیر تختخواب می‌فرستادند، از دست داد و در آستانه مرگ بود یکی از زندانیان با کنایه گفت که یک اسقف اعظم در زیر تخته های آنها وجود دارد او مؤمن بود و او را با قاشق غذا داد تا اینکه به خود آمد و به آنها نامه نوشت و از آنها خواست که او را با وثیقه ببرند و فرزندان روحانی او را به قید وثیقه بردند. بنابراین اسقف اعظم آنتونی یک شهرک نشین آزاد شد. فرزندان روحانی او پول پلیس را پرداخت کردند تا او بتواند به دیدار مؤمنان سفر کند. هنگامی که اسقف اعظم آنتونی به شهر کیف رسید، پدر تئودور نیز برای ملاقات با او دعوت شد. من به عنوان یک دانش آموز نزدیک پدر تئودور را در این سفر به کیف همراهی کردم. جلسه تاثیرگذار بود. وقتی پدر تئودور ولادیکا را دید، با زانوهای اشک به ولادیکا نزدیک شد و مانند یک کودک جلوی او گریه کرد.

پدر فئودور قبلاً بیمار بود و فقط در حالت نشسته خدمات انجام می داد. اما زمانی که او با ولادیکا آنتونی خدمت کرد، تمام خدمات را انجام داد. اسقف به او رهبانیت داد و او را هگومن و سپس ارشماندریت کرد. وقتی به خانه برگشتیم، پدر تئودور آنقدر در لذت روحی بود که گفت: "این یک مرد زمینی نیست، من، ضعیف و بیمار، در تمام طول خدمت ایستادم." تئودورا با اسقف اعظم آنتونی، که به لطف خدا خداوند را شناخت... من 20 سال را تحت رهبری اسقف اعظم آنتونی گذراندم. من که گناهکارم، خود را لایق این می‌دانم که توسط بزرگی به این بزرگی هدایت شوم. او تمام شب هایش را به نماز می گذراند و من از بی لیاقتی خود در هیبت او بودم. اسقف اعظم آنتونی در مورد این خدمات بسیار سختگیر بود. او در طول مراسم هیچ چیز را از دست نداد و همیشه لباسی کامل به عنوان یک جنگجوی مسیح به تن داشت. او یک خدمت یا هیچ خدمتی را بدون omophorion انجام نداد. من شاهد عینی همه اینها هستم. وقتی شایعه شد که اسقف اعظم آنتونی ستایش کننده نام است، من که گناهکار بودم از او در این مورد پرسیدم و او با فروتنی و فروتنی به من پاسخ داد که مردم را از تسبیح نام به ارتدکس می آورد و برای من توضیح داد که این چه نوع بدعت است. بود. پس من شاهد زنده اعمال و زندگی او هستم. من لایق این نیستم که بند چکمه هایش را باز کنم. بگذار خیلی ها به او تهمت بزنند، اما از خدا می خواهم که دیوانه نشم، چنین حرفی نزنم یا با آن موافق باشم. ولادیکا آنتونی در طول زندگی خود شیاطین را بیرون کرد و شاهدان عینی آن هنوز زنده هستند. او باهوش بود و هر چیزی که برای هر کسی پیش‌بینی می‌کرد به حقیقت پیوست. این تنها چیزی است که ما دیدیم، و نمی دانیم که چه تعداد از سوء استفاده های او - آنها را فقط خدا می داند. بنابراین، او به عنوان چراغی از سرزمین روسیه ما در روح من باقی می ماند. در این دوران سخت، او شبان خوبی برای مسیحیان ارتدکس بود.

او همیشه به ما می گفت که اگر لازم است برای ایمان ارتدکس خود بمیریم، نباید از مرگ بترسیم. کار او هیچ حد و مرزی نداشت و او به عنوان یک الگو عمل کرد زندگی مسیحی. او کاملاً خود را وقف خدمت به خدا و مردم کرد. هنگامی که اسقف اعظم از اردوگاه ها آزاد شد، به کلیسای رسمی کلیسا نرفت، بلکه دخمه ها را انتخاب کرد و تا زمان مرگش در آنها با مردم خود زندگی کرد." اسقف اعظم آنتونی اسقف اعظم مسکو را به رسمیت نشناخت. او خود را تکفیر کرد. راهبه ها به مدت شش ماه اگر متوجه شدند که به معبد پدرسالار مسکو رفتند، در زمان مرگ او، 14 روحانی و چندین کلیسای بسیار بزرگ زیر نظر او بودند (ژوربنکو)، اسقف اعظم فعلی و رئیس فدراسیون آزاد روسیه، نزد او آمد. کلیسای ارتدکس. متروپولیتن E. می نویسد: "او سه بار تلاش کرد تا او را ملاقات کند و رهبانیت را از او بپذیرد، اما ولادیکا آنتونی سه بار او را رد کرد، سپس او را پذیرفت، او را معالجه کرد. پس از آن لازار با دانستن تمام دروغ های تجدید (پدرسالاری مسکو) به شهر ایرکوتسک رفت و در آنجا از اسقف ونیامین رهبانیت دریافت کرد و پس از آن مدتی در اسقف نشین خدمت کرد و سپس ناپدید شد. وقتی کا گ ب او را با مردم گرفتار کرد و اسناد را نشان داد، پس از آن کا گ ب گفت: «این مرد ماست، اما وقتی کا گ ب مردم و کشیش های ما را گرفت، در زندان ها و اردوگاه ها انداختند».

اسقف اعظم آنتونی در سال 1976 در خداوند آرام گرفت. (منابع: Metropolitan E., Hegumen E., Priest V., Reader Gregory Mukhortoe)

(29.03.1863–10.08.1936)

بیوگرافی

او که توسط مادرش با روحیه کلیسایی-زاهدانه بزرگ شد، پس از پایان دبیرستان با مدال طلا، وارد آکادمی الهیات سن پترزبورگ شد.

او در اوایل جوانی بسیار تحت تأثیر داستایوفسکی قرار گرفت، اغلب به دیدار او می رفت، با او بسیار صحبت می کرد و خود را در مسیحیت، ارتدکس و رهبانیت تثبیت می کرد. دوستان خراپوویتسکی پیشنهاد کردند که داستایوفسکی آلیوشا کارامازوف را از او نبود، به خصوص که نامش یکی بود.

در پایان سال چهارم در آکادمی، الکسی رهبانیت را با نام آنتونی پذیرفت و در سال 1885 به مقام هیرومون منصوب شد. او زندگی متواضعانه و سخت گیرانه ای داشت و به عهد رهبانیت عمل کرد.

شغل آکادمیک

در سال 1885، پس از فارغ التحصیلی از آکادمی، آنتونی به عنوان استادیار در آنجا ابقا شد و در همان زمان، به عنوان دستیار بازرس آکادمی از سال 1885 تا 1886 خدمت کرد.

در سال 1886 او به عنوان معلم جماعت، عبادت و قوانین در مدرسه علمیه خالم منصوب شد.

در سال 1887 او به عنوان دستیار استادیار آکادمی الهیات سنت پترزبورگ در بخش کتاب مقدس انتخاب شد. عهد عتیق. در "بولتن کلیسا" برای سال 1891 از او به عنوان معلم در بخش "مقدمه ای بر حلقه علوم الهیات" همان آکادمی تا سال 1890 نام برده شده است.

در سال 1888 پس از دفاع از پایان نامه ای با موضوع: "شواهد روانشناختی به نفع اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی" مدرک کارشناسی ارشد الهیات گرفت. در همان سال به مرتبه دانشیاری فرهنگستان منصوب شد.

در سال 1889 به عنوان بازرس موقت آکادمی الهیات سن پترزبورگ منصوب شد.

در سال 1890 با ارتقای درجه ارجمندریت به سمت ریاست مدرسه علمیه سنت پترزبورگ منصوب شد و چند ماه بعد به سمت رئیس مدرسه الهیات مسکو منتقل شد.

در سال 1895 به ریاست آکادمی الهیات کازان منصوب شد. این انتقال به دلیل اختلاف نظر با متروپولیتن مسکو رخ داد که اصرار داشت که نباید قبل از 30 سالگی راهب شد.

جانشین اسقف نشین کازان

در 7 سپتامبر 1897، او به اسقف چبوکساری، جانشین اسقف نشین کازان تقدیم شد. تقدیس در کازان توسط: اسقف اعظم ریگا و میتاوسکی، به عنوان نماینده شورای مقدس، اسقف نیژنی نووگورود و آرزاماس ولادیمیر (نیکولسکی)، اسقف سامارا گوری (بورتاسوفسکی)، اسقف ساراپول نیکودیم (بوکوف) و اسقف انجام شد. بالاخنا آرکادی (کارپینسکی).

در 1 مارس 1899، اسقف چیستوپل، اولین جانشین اسقف نشین کازان، با حفظ سمت پیشوا منصوب شد.

کشیش آنتونی از محبت عمیق جوانان و اطرافیانش برخوردار بود و فروتنی و سادگی او مدام بر جمعیت پیروانش می افزود. جذابیت مسحورکننده او «قلب هر کسی را به اطاعت از او از همان اولین آشنایی، از اولین ملاقات، تسخیر کرد». کسانی که او را از نزدیک نمی‌شناختند، از قدرت مقاومت ناپذیر تأثیر اخلاقی او بر قلب‌ها و اراده‌ی دانش‌آموزان شگفت‌زده شدند و گفتند که او قدرت «پیشنهاد» دارد.

او مردم را نه با شدت و قانونمندی، بلکه با سخنی مهربان و ملایم تحت تأثیر قرار داد. کشیش آنتونی مدتهاست که به عنوان یک اشاعه کننده بسیار غیور و غیور روشنگری معنوی و علم الهیات محبوبیت زیادی به دست آورده است. توده ها. در آکادمی سن پترزبورگ، او روح حلقه‌ای از واعظان دانشجو بود که ثمرات علم آکادمیک را به کلیساها در خوان‌های خارج از نماز، سالن‌های عمومی و خصوصی، کارخانه‌ها، زندان‌ها و پناهگاه‌ها می‌بردند. او همین محافل را در آکادمی های مسکو و کازان تأسیس کرد.

یکی از مخالفان همه سخت گیری ها و محدودیت های اداری و آموزشی، کشیش. آنتونی همیشه در تلاش بود تا دانش آموزان را با قوانین، مقررات و برنامه های با اراده آزاد مطابقت دهد. پروویدنس از بردن او تقریباً به تمام آکادمی ها خرسند بود و در همه جا آثار قابل توجهی از خود به جای گذاشت. اسقف آنتونی به عنوان یک رهبر، معلم، دانشمند و مربی، بت جوانان دانشجو بود. اسقف آنتونی که در اوج خدمات رهبانی با احترام، جوانان دانشگاهی را مجذوب خلق و خوی خود می کرد و یکی از بنیانگذاران ایدئولوژیک رهبانیت و پرورش دهنده یک مکتب جدید متعدد از رهبانیت علمی بود. او را پایه گذار رهبانیت علمی می دانند. اسقف آنتونی اولین کسی بود که سبک زندگی رهبانیت آکادمیک اداری را توجیه کرد، که روابط را با عقب نشینی رهبانی قطع کرد. روشنفکران رهبانی اطراف اسقف آنتونی جمع شدند و تحت تأثیر او بسیاری رهبانیت را پذیرفتند.

اسقف آنتونی در طول دوره ریاست خود در آکادمی های الهیات، بیش از 60 دانشجو را تربیت کرد که بیشتر آنها متعاقباً اسقف شدند. در سالهای آخر عمر، در تعلیمات خود، بسیار و قانع کننده از عواقب سخت زندگی که برای کسانی که قصد ورود به راه رهبانیت را داشتند، گویی دعوت خدا را شنیده بودند، به دلایلی دنیوی از این امر منحرف شدند، سخن گفت. مسیر

اسقف اوفا و منزلینسکی

به پیشنهاد i.d. رئیس، بازرس آکادمی کازان در 17 اوت 1900، کشیش. آنتونی، اسقف اوفا و منزلینسکی، تصمیم گرفت: با توجه به برجسته بودن و فعالیت مثمر ثمر خود، با توجه به آثار ادبی و علمی-الهیاتی محکم خود، با توجه به کلیسای برجسته خود، به عنوان عضو افتخاری آکادمی الهیات کازان انتخاب شود. - استعداد سخنوری و تبلیغ خستگی ناپذیر کلام الله مجید و در نهایت با عنایت به خیرات و کمک های سخاوتمندانه ایشان به دانشجویان نیازمند فرهنگستان.

در بخش ولین

در 27 آوریل 1902، او به عنوان اسقف ولین و ژیتومیر، ارشماندریت مقدس لاورای خواب پوچایف منصوب شد.

در سال 1906 او به درجه اسقف اعظم ارتقا یافت.

در سال 1908، در حالی که بر اسقف نشین ولین حکومت می کرد، او اولین نفر از سلسله مراتب روسی بود که به قضاوت در مورد موضوع احیای ایلخانی در روسیه پاسخ داد و بروشوری را با محتوای مربوطه به عنوان مکمل مجله "راهب روسی" منتشر کرد. آنتونی از دوران جوانی از حامیان بزرگ پدرسالاری بود. در کتاب درسی تاریخ روسیه ایلوایسکی، او یادداشت هایی در ستایش و محکومیت تزار الکسی نوشت.

در سال 1911 به او یک صلیب الماس برای پوشیدن روی کاپوتش اهدا شد.

در سال 1912 به عضویت شورای مقدس منصوب شد و بر کرسی فعلی خود باقی ماند.

در بخش خارکف

در 1 مه 1917، طبق دادخواست، با انتصاب محل سکونت خود در صومعه Valaam تغییر شکل ناجی اسقف فنلاند، بازنشسته شد.

در پاییز 1917 در سراسر روسیه شورای محلیبه همراه اسقف های سنت تیخون مسکو و آرسنی از نووگورود یکی از سه نامزد برای پدرسالاری بود. در آن زمان، شایعات عمومی او را به عنوان "باهوش ترین" اسقف های کلیسای روسیه ارزیابی کردند - برخلاف "سخت ترین" آرسنی و "مهربان ترین" تیخون. ولادیکا آنتونی، یک نویسنده کلیسایی با تحصیلات درخشان و با استعداد، یک شخصیت برجسته کلیسایی در دو دهه آخر عصر سینودال، یک قهرمان دیرینه پاتریارسالاری، به عنوان یک کلیسای نترس و با تجربه از حمایت گسترده شورای سه نامزد برخوردار بود. رهبر در جریان رای گیری بیشترین آرا را به دست آورد اما خداوند این قرعه را از او گرفت.

متروپولیتن کیف

در 19 مه 1918، او رئیس جلسه اسقف نشین کیف بود و به عنوان متروپولیتن کیف و گالیسیا انتخاب شد. وی عنوان متروپولیتن کیف و گالیسیا را در تمام مدت اقامت خود در خارج از کشور حفظ کرد.

مهاجرت

در پایان سال 1919 او به یوگسلاوی مهاجرت کرد و در آنجا کلیسای جامع کارلواچ را سازمان داد (21 نوامبر - 2 دسامبر 1921). بنیانگذار و اولین سلسله مراتب کلیسای ارتدکس روسیه در خارج از روسیه شد. متروپولیتن آنتونی در آخرین سال های زندگی خود نابینا شد.

او در 10 اوت 1936 درگذشت و در بلگراد در سرداب کلیسای ایورسکی به خاک سپرده شد. سنگ قبر مرمری از بالای دخمه بلند شده است.

مجموعه مقالات

در سال 1900 مجموعه کامل آثار متروپولیتن در کازان منتشر شد. آنتونی در سه جلد. این سه جلد به ما این امکان را می دهد که تصویر نسبتاً کاملی از او به عنوان یک نویسنده ایجاد کنیم. پایان نامه فلسفی او که در گستره ای متواضع است، به عنوان ذره ای نامحسوس و بی خاصیت در آنها مدفون است. حقیقت اراده آزاد در اینجا از «دادگی» آن در آگاهی و خودآگاهی ما ثابت می شود.

کار علمی بعدی متروپولیتن. آنتونی که برخاسته از تحصیلات استادی اوست، «تفسیر کتاب حضرت میکاه» (سن پترزبورگ، 1891) است که در مجموعه آثار او نیز گنجانده شده است. آنتونی پس از ادای احترام به علم، در بقیه آثارش در کسوت معمولی یک روزنامه نگار ظاهر می شود. زبان او با سرزندگی و سبکی متمایز است، نه بیگانه به رها شدن تیز در مکان ها. خلق و خوی پاسخگو، تحصیلات ادبی خوب، ذهن چابک و بصیرت هنگام ملاقات با مردم، قدرت زیادی به او بر دانشجویان معنوی می بخشید. مردان جوان برای مدت طولانی در کنار رئیس فوق العاده مهمان نواز و مهربان خود نشستند. یکی از آنها فریاد می زند: «این یک دانشگاه است». "این یک آکادمی یونان باستان است: اینجا، در میان پچ پچ ها و شوخی ها، ایده هایی کاشته می شود که هر یک ارزش تبدیل شدن به یک پایان نامه را دارند." اغلب، همانطور که اتفاق افتاد، اما راهبان جوان بسیار بیشتری با رنگ خاص از آنجا بیرون آمدند.

دیدگاه‌های الهیاتی آنتونی خالی از فردیت و حتی نوآوری نیست و باعث می‌شود که او حتی در برخی مقاطع به بحث‌های مستقیم با ارتدکس‌های ثابت بپردازد.

او بر مأموریت اجتماعی کلیسا تأکید کرد و در رابطه با این وظیفه، یک سیستم کلی از مشاوره شبانی، نزدیک به منافع زندگی و به سطح فکری جامعه ایجاد کرد.

صراحت کلان شهر، در مرز سختگیری، تأثیر منفی بر بسیاری، به ویژه مخالفان، گذاشت. یکی از رفقای برادرش در جوانی از او پرسید: تو باهوشی؟ فرد تحصیل کردهباور کنید که مسیح عروج کردآنتونی پاسخ داد: «نمی‌توانم شک کنم، اگر شک می‌کردم، چاره‌ای جز این نداشتم که خودم را با سر از پل لیتینی پرت کنم».

همه از ذات تا حدودی گستاخ او آگاه بودند. آنها گفتند که او، به نظر می رسد، در حالی که هنوز دانشجو بود، در یک شام جشن، به یک سوال طنز از بستگان خراپوویتسکی، سرلشکر کرپکه، که چرا "کلان شهری" و نه "تیراندازی کلانشهری"، او پاسخ داد: "چرا جناب عالی". "دو سرطان"... در اینجا او برای مدتی طولانی مکث کرد و با آرامش به چشمان ژنرال مات و مبهوت نگاه کرد و با صدایی پایین پایان داد... و نه "دو فیش"...

هنگامی که دادستان ارشد به شورای سنت پیشنهاد کرد که راهب بیسواد برنابا را به درجه اسقف برساند، یکی از اعضای شورای سنت شروع به اعتراض کرد. سپس مشخص شد که این همان چیزی است که ملکه و راسپوتین می خواهند. متروپولیتن آنتونی (بدیهی است که به طعنه) گفت: "خب، ما آماده ایم که یک گراز سیاه را اسقف کنیم، زیرا آنها آن را می خواهند."

به‌خاطر آثار الهیات آموخته‌اش که ابتدا در کازان منتشر شد و سپس توسط ناشر کتاب I.L. توزوف، متروپولیتن آنتونی عنوان دکترای الهیات را دریافت کرد.

او آثار خود را عمدتاً در نشریات دانشگاهی منتشر کرد: "کلیسا. وستن". (آکادمی سنت پترزبورگ)، "جلیقه الهیاتی." (آکادمیک مسکو)، "درست. تامین اجتماعی." (Kazan. Acad.)، "Ufa. Eparch. Ved."، "Church. Ved."، "Mis. Review."، "Volog. Eparch. Ved."، "Volyn. Eparch. Ved."، "روزنامه" بل" (V. Skvortsov) و غیره.

در مجلات فوق ارشماندریت. آنتونی موعظه ها و مقالات بسیاری را منتشر کرد که در فهرست آثار او قرار نداشتند.

فهرست مقالات

"شواهد روانشناختی به نفع اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی (پایان نامه کارشناسی ارشد). سنت پترزبورگ، 1887. ویرایش دوم سن پترزبورگ، 1888. "مکالمات در مورد درک ارتدوکس از زندگی و برتری آن بر آموزه های ال. تولستوی." سن پترزبورگ، 1889. "ارتدوکس برتر بر آموزه های پاپیسم، همانطور که توسط V. Solovyov ارائه شده است. سن پترزبورگ، 1890. گفتگوها در مورد برتری درک ارتدکس از انجیل در مقایسه با آموزه های L. Tolstoy." اد. 2. سن پترزبورگ، 1891. "تفسیر در". مسئله 7. «تفسیر کتاب میکای نبی اکرم». سن پترزبورگ، 1891. "مطالعه شبانی درباره مردم و زندگی بر اساس نوشته های F.M Dostoevsky" (از "God. Vestn." 1893). [منبع: BEL vol III, stb. 778-780]. "از خوانش های الهیات شبانی." کازان، 1896. «بررسی انتقادی پیام کتابشناختی «بالاتر از انجیل». تأمین اجتماعی.» 1897، فوریه، ص 1. «آیا زندگی اخلاقی بدون آن ممکن است دین مسیحیت" (درباره "نقد الهیات جزمی" اثر L.N. Tolstoy). "Prav. Sobes." 1897، آوریل، صفحات 491-524. "معنای دعا برای شبان کلیسا." "درست. تامین اجتماعی." 1897، مه، ص 587-607. "درباره عشق به همسایگان" (کلمه در پنجشنبه بزرگ). "درست. سوبس." 1897، ژوئن، صفحات 727-731. "کلمه قبل از مراسم شکرگزاری در پایان سومین کنگره مبلغان سراسر روسیه." "درست. تامین اجتماعی." 1897، سپتامبر، صفحات 239-243. "اهمیت ایمان به عیسی مسیح به عنوان خدا برای زندگی اخلاقی چیست." کازان، 1886. "درست. سوبس." 1896، سپتامبر، صفحات 3-21. آموزش اخلاقی در اثر تولستوی "پادشاهی خدا در درون شماست" در برابر دادگاه تعلیم مسیحی. چاپ دوم. مسکو، 1897. چاپ سوم. مسکو، 1902. کلمه در دفن اسقف میکائیل تورید در 22 اوت 1898. تامین اجتماعی." 1899، ژانویه، ص 68. "ایده اخلاقی جزم تثلیث مقدس". چاپ دوم، کازان، 1898. سخنی قبل از مراسم تشییع جنازه در مورد پوشکین. (گفته شده در دانشگاه کازان در 26 مه 1899). "Prav. سوبس." 1899، ژوئن، ص 783-801. "درباره هدایای معنوی جوانان." "درست. سوبس." 1899، اکتبر، ص 408-419. سخنرانی ها در الهیات شبانی. کازان، 1900. آثار در سه جلد: جلد 1 - خطبه ها، جلد دوم - مقالات محتوای جزمی، جلد سوم - مقالات محتوای فلسفی و انتقادی. کلمه در مورد مراسم یادبود برای دوشس بزرگالکساندرا پترونا، در راهبه های آناستازیا، در کازان گفت کلیسای جامع 17 آوریل 1900. "درسته. تامین اجتماعی." 1900، می، ص. 481-485. حافظه "صدای کلیسا" 1912، مارس، ص. 170-171. حقیقت روسی "صدای کلیسا" 1912، اکتبر، ص. 167-174. «مکالمه یک مسیحی و یک محمدی درباره حقیقت تثلیث مقدس». 1903 "پسر انسان". «بولتن کلامی»، شماره 11، 1903، ص. 361-370. "یک کلمه در مورد آخرین قضاوتو در مورد رویدادهای مدرن." 1905. "بیانیه در مورد آزادی مذهب در بخش ششم حضور پیش از آشتی در 19 مه 1906." پوچایف ، 1906. "نامه خطاب شده در اوایل نوامبر 1905." 1906. "درباره افراد نزدیکتر". روابط با ارتش کشیش ها و کشیشان کلیسا." 1906 " معنای اخلاقیتعصبات اساسی مسیحی." ویشنی ولوچک، 1906. "درباره شبانی ارتدکس." M.، 1906. "از پیام منطقه." "تقریبا. به "CV" 1907، شماره 31، ص. 1259. «کلام در مراسم شکرگزاری پس از انتخابات دومای دولتی سوم». 1907 "کلمه در مورد وقایع کیشینوف." کیشیناو، 1908. "درباره احیای ایلخانی در روسیه." پوچایف، 1908. "یک یادآوری خوب برای یک سرباز روسی از یک کشیش ارتدکس." M., 1909. مجموعه سخنرانی ها و مقالات در الهیات شبانی. M., 1909. مقاله: «معبد شکوه و معبد غم». "پیوست به "سی وی" 1909، شماره 41، ص 1909. مقاله: "گفتگوی شبانی." به "سی وی" 1910، شماره 6، ص. 228. سخنرانی در زمان تقدیم هیات به اسقف تازه منصوب شده. گابریل اوستروگ در کلیسای جامع تغییر شکل ژیتومیر. "پیوست به "سی وی" 1910، شماره 32، ص 1325. خطبه در مورد انتقال آثار مقدس سنت یوفروسین پولوتسک در 21 مه 1910. "روسی. زائر." 1912، شماره 42، ص 656. سخنی که در کلیسای حوزه علمیه در 9 سپتامبر 1910 در یکصد و پنجاهمین سالگرد مدرسه علمیه خلم ارائه شد. "تقریبا. به "سی وی" 1910، شماره 46، ص. 1943. پیام ناحیه به گله ولین در مورد روزه گرفتن. "تقریباً به "CV" 1911، شماره 11، ص 463. سخنرانی در جلسه حاکم در معبد Ovruchensky. "تقریبا. به "CV" 1911، شماره 37، ص. 1527-1528. سخنی برای روز یادبود سنت. سرگیوس "خدایا. وستن." 1892، نوامبر، ص. 247. کلمه در مراسم دعا قبل از شروع تدریس در 12 سپتامبر 1893 "خدا. وستن." 1893، اکتبر، ص. 111. سخنان در هنگام ارائه هیئت اسقف به اسقف تازه نصب شده Pachomius. "ضمیمه "سی وی" 1911، شماره 40، ص 1655. "مشکلات از برادران دروغین." M. 1912 و "صدای کلیسا" 1912، اکتبر، صفحات 132-149. پیام به همه کسانی که از معتقدان قدیمی کلیسای ارتدکس "تقریبا. به "CV" 1912، شماره 10، ص. 395، "صدای کلیسا." 1912، مارس، ص. 30-47، بخش ویرایش سن پترزبورگ، 1913. سخنی در مورد مشیت الهی، که در وقایع هنگام الحاق خاندان رومانوف آشکار شد. "پیوست به "سی وی" 1912، شماره 19، ص 771، "صدای کلیسا" 1912، مه، ص 18-26. کلام حقیقت به پنهان کنندگان حقیقت. "تقریبا. به "سی وی" 1912، شماره 28، ص. 1143، "صدای کلیسا." 1912، سپتامبر، ص. 27-43. "چه فرقی دارد؟ ایمان ارتدکساز اعترافات غربی." ("از خانم Obozren.") 1901، ژوئیه-آگوست، ص 3. "خدمت به خیر عمومی چگونه با نگرانی برای نجات روح خود ارتباط دارد؟" "روسی. زائر.» 1912، شماره 42، ص 656. رساله: «مسیح به عنوان نگهبان و مفسر وحی الهی است.» «روسی. زائر." 1912، شماره 42، ص 656. سخنان در مراسم تشییع جنازه برای برداشتن جسد اسقف فقید متروپولیتن آنتونی در کلیسای جامع لاورا. M.، 1912. "تقریبا. به CV" 1912، شماره 45، ص 1821. مرثیه سرایی در مورد مرگ پدرسالار یواخیم سوم. M. 1912. "تقریبا. به "CV" 1912، شماره 46، ص. 1860، "کلیسای گل." 1912، دسامبر، ص. 135-140. "ایده اخلاقی جزم کلیسا." مجموعه کامل آثار. جلد دوم، سن پترزبورگ، 1911. "درست. تامین اجتماعی." 1913، ژانویه، ص. 31. "درباره آموزه های نادرست جدید در مورد بت پرست نام ها و "عذرخواهی" آنتونی بولاتوویچ." «پیوست به «سی وی» 1913، شماره 20، ص 869، «روسی. راهب" 1913، شماره 9، صفحات 554-556. "چیزی که اسقف بیش از همه باید نگران آن باشد." کلمه ای که هنگام ارائه عصا به اسقف تازه منصوب شده دیونیسیوس در 20 آوریل 1913 گفته شد. "تقریبا. به "TsV" 1913. "ضمیمه "TsV" 1913، شماره 21، ص 939. موعظه در مراسم خاکسپاری کشیش آرسنی، کشیش خارکف و آختیرسکی در 1 مه 1914. "تقریبا. به "CV" 1914، شماره 28، ص. 1229. اولین کلمه به گله خارکف. «پیوست به «سی وی» 1914، شماره 28، ص 1229. سخنرانی اسقف اعظم خارکف. «تقریبا. به "CV" 1914، شماره 32، ص. 1403. "توجیه اخلاقی مهم ترین جزم مسیحی." "درسته. تامین اجتماعی." 1915، نوامبر، دسامبر، ص. 389. سخنان قبل از مراسم تشییع جنازه متوفی فلاویان متروپولیتن. "ضمیمه "CV" 1915، شماره 47، ص 2355. "راهنماهای Rev. آنتونی، اسقف اوفا، کشیشان و دیگر روحانیون در کلیساهای خارجی و دیگر حوزه‌های اسقف اوفا." "تقریبا. به "سی وی" 1901، شماره 48، ص. 1747-1751. پیام منطقه به همه مؤمنان قدیمی که از کلیسای ارتدکس جدا می شوند. سن پترزبورگ، 1913. نامه به کشیشان. سخنرانی در هنگام ارائه کارکنان به اسقف میتروفان سومی 5.IV.1916. "ضمیمه "CV" 1916، شماره 25، صفحات 607-608. "ارتدوکس". جزم رستگاری. کارلوتسی، 1926. "دو روش شبانی - لاتین و ارتدکس." (از الهیات وستن."). 1894. "در مورد شغل شبانی." (برگرفته از کتابچه راهنمای شبانان روستایی). 1900 [؟]. "یک معجزه جدید از نماد پوچایف مادر خدا ". "روس. راهب" 1911، ژوئیه، شماره 12، ص 50. "صومعه ها چه کسی را باید آموزش دهند؟" "روس. راهب" 1911، دسامبر، شماره 48، ص 11-13. پروژه در مورد شماس. "روس. راهب" 1911، دسامبر، شماره 48، ص 58. سخنرانی برای زائران Kamenets-Podolsk که در 18 مه 1911 به لاورای پوچایف آمدند. "روس. راهب" 1911، مه، شماره 10، ص 56. "درباره کاهش زندگی درونی." سخنی در مورد تنش دانشجویی در آکادمی الهیات مسکو، شماس پاول سوسنوفسکی (دیونیسیوس). "روس. راهب" 1913، شماره 2، ص. 101-104. "رهبانیت شاهکار امید است." سخنی در سخنان رهبانی دانشجوی آکادمی الهیات مسکو دانیلوف (استفان). "روس. راهب" 1913، شماره 3، صفحات 165-168. "چگونه و با چه چیزی آرامش روح را پیدا کنیم؟" سخنی در انظار داوطلبان آکادمی الهیات مسکو از آلکسیف و ماشکین. به نام: میکا و سراپیون. "روس . راهب" 1913، شماره 4، ص 235. "تفاوت در مسیرهای زندگی رهبانی." سخنی در مورد تونس نیکولای (بسونوف) نیکون، دانشجوی آکادمی الهیات مسکو. "روس. راهب" 1913، شماره 5، صفحات 291-294. "تکنیک های توهین آمیز دشمن وسوسه گر." سخنی در مورد عذاب دانشجوی آکادمی الهیات مسکو ولادیمیر نیکولسکی (آندرونیک). "روس. راهب" 1913، شماره 6، ص 357. سخنرانی در جلسه پدرسالار انطاکیه گریگوری چهارم. "روس. راهب" 1913، شماره 6، ص 365. "درباره غم و اندوه زندگی رهبانی." سخنی در مورد تونس دانشجوی کارشناسی ارشد آکادمی الهیات مسکو واسیلی مشچریاکوف (Evdokim). "روس. راهب" 1913، شماره 7، صفحات 421-427. "دوگانگی دردناک." کلمه ای که در مراسم رهبانی دانشجویان سال چهارم آکادمی الهیات کازان بیان شد: کشیش نیکودیم ترینیتی (ناتانائیل) و دانشجوی سال دوم والنتین لبدف (بارسانوفیا) ) "روس. راهب" 1913، شماره 8، صفحات 494-498. "صدای دعوت خدا در آزمایش های زندگی." سخنی در مورد استقبال دانشجویان آکادمی الهیات کازان، کشیشان - میخائیل پاولوف (ماکاری) و پاول رایوسکی ( فئودوسیا). راهب» 1913، شماره 10، ص 630-634. «قسطنطنیه باید چه باشد؟» «روس. راهب" 1916، شماره 1، صفحات 14-21. "تجربه تعالیم ارتدوکس مسیحی." متروپولیتن الوتریوس. "سازگاری کلیسا - خدا و سزار." پاریس. 1938. خیر عمومی از نقطه نظر مسیحی از دیدگاه و از دیدگاه مدرن - مثبت.» الهیات وستن." 1892، ژوئن، ص 413. "نشانه روزگار" ("مبتدیان." داستان از N. Leskov). "الهیات. وستن." 1892، فوریه، ص 415. "دو افراط - پاپیست ها و تولستویان." "متکلم. وستن." 1895، فوریه، ص 181، مه، ص 179. "آموزش کتاب مقدس در مورد کلام هیپوستاتیک خدا." "الهیات. وستن.» 1904، نوامبر، ص 387. اولین یادداشت پاسخ سنت. درسته سینود. "الهیات. وستن." 1905، دسامبر، ص. 698. موعظه در روز شفاعت حضرت الهی. "الهیات. وستن." 1894، نوامبر، ص. 213. کلام بر سر قبر متوفی V. متروپولیتن تئوگنوست کیف و گالیسیا در 27 ژانویه 1903. دادرسی ک.د.ا. 1903، مارس، ص. 343. موعظه در روز سنت نیکلاس. "Izv. Kazan. ep." 1896، شماره 24، ص. 429-436. سخنی خطاب به دانشجویان فارغ التحصیل دوره های تبلیغی، در 7 آوریل 1896 ارائه شد. "Izv. Kazan. ep." 1896، شماره 9، ص. 248-251. تأملاتی در مورد قدرت نجات مصائب مسیح. "Izv. Kazan. ep." 1907، شماره 15، ص. 436 p/line سخنرانی با موضوع: "مسیح انقلابی بود". "Izv. Kazan. ep." 1908، شماره 1، ص. 35-38. Nravstvennyja idei vaznejsich christianskich pravoslavnych dogmatov. نیویورک 1963 (= N. Rklickij /Hg./, Zizneopisani... Bd. XI). F.M. Dostoevskij kak propovednik vozrozdenija (= Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XII). Ucenie o pastyre، pastyrstve i ob ispovedi. نیویورک 1966 (= N. Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XIII). Nravstvennoe ucenie Pravoslavnoj Cerkvi. نیویورک 1967 (= N. Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XIV). Slova, besedy i reci (O zizni po vnutrennemu celoveku), نیویورک 1968 (= N. Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XV). I. Soglasovanie evangel "skich skazanij o voskresenii Christovom. II. Psychologiceskija dannyja v pol"zu svobody will i nravstvennoj otvetstvennosti. نیویورک 1969 (= N. Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XVI). Novyj opyt ucenija o bogopoznanii i drugija stat "i. New York 1969 (= N. Rklickij, Zizneopisanie... Bd. XVII). گفتگوهای یک ارتدوکس با یک متحد. درباره اشتباهات لاتین ها و متحدان کاتولیک های یونانی. Sremski Karlovci Ed... 1922. 32 pp. Dedicated to the Christian [Orthodox] Catechism. جناب گرگوریچهارم، پاتریارک انطاکیه و تمام شرق. سرمسکی کارلووچی. نسخه .... 1924. . الهیات شبانی. [این مجموعه مجموعه ای از مقالات و سخنرانی های قدردانی از متروپولیتن آنتونی در زمینه مسائل دینی از حوزه علم الهیات شبانی است و بخشی از جلد دوم آثار کامل وی است که بازنشر شده است]. هاربین. اد. سرای رحمت. 1935. 179 ص. پوشکین به عنوان یک شخصیت اخلاقی و مسیحی ارتدکس. بلگراد اد. "پیام آور تزار". 1929. 24 ص. مجموعه آثار برگزیده. با پرتره و بیوگرافی نویسنده. نسخه سالگرد پنجاهمین سالگرد کشیش. بلگراد اد. [چاپخانه «کلمه»]. 1935. 11 + 431 ص. آموزش کلیسا در مورد روح القدس. پاریس. Y.M.C.A.-PRESS. (1926). 40 ثانیه بیوگرافی. نامه هایی به افراد مختلف، 1919-1936. SPb.: انتشارات. اولگ آبیشکو، 2006. 288 ص. آثار جمع آوری شده. T. 1-2. م.: دار، 1386. برگزیده آثار، نامه ها، مواد. M.: PSTGU، 2007. 1056 ص.